به گزارش روابط عمومی دفتر نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه اردبیل، آیت الله سید حسن عاملی در خطبه اول نماز13 مهر ماه (و هم چنین اضافاتی توسط معظم له بر متن این خطبه) اظهار داشت: تقوا نتیجه عبودیت است عبودیت فقط در برابر اراده خداوند خاضع بودن و فقط از عظمت خداوند نقش پذیرفتن است اگر کسی با اراده خداوند هماهنگ شد تمام ذرات عالم با او هماهنگ خواهد شد و این همان ملک کبیر و سلطنت بزرگ است که خداوند در قرآن از آن این گونه صحبت کرده است:
فَقَدْ آتَيْنَا آلَ إِبْرَاهِيمَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَآتَيْنَاهُمْ مُلْكًا عَظِيمًا
به همین جهت می گویند هیچ سلطنتی بالاتر از رسیدن به عبودیت نیست:
هوای سلطنتم بود بندگی تو کردم
خیال خواجگیم بود عشق تو گزیدم
مرحوم حضرت آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی مشهور به کمپانی همیشه این شعر ورد زبانش بوده است :
هر که گدائی ز آستان تو آموخت
دولتی اندوخت که شاه ندارد
عبودیت یعنی وصل شدن به معدن کل قدرت در این صورت همه چیز در اختیار توست خداوند متعال در حدیث قدسی می فرماید:
«كُنْ لى، اَكُنْ لَكَ».
یعنی تو برای من و من برای تو!
یعنی وقتی که خودت برای خداوند وقف کردی در آن صورت خداوند متعال تو را به حال خودت رها نمیکند تو با تمام وجود آمدی خدا هم آن گونه خواهد آمد و تو را تحت عنایت خاص خود قرار خواهد داد:
“فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا “
یعنی در تحت نظر و نگاه خداوند تربیت میشوی.
“وَهُوَ يَتَوَلَّى الصَّالِحِينَ” می فرماید اگر به مقام صالحین برسی خودم کارهای تو را تولیت میکنم. به جای تو تصمیم میگیرم. خودم نگاه میکنم. خودم حرف میزنم.
این مقام مقامی است که اولین و آخرین باید برای آن غبطه بخورند و اگر دنیا ارزشی دارد فقط برای رسیدن به این رتبه عرشی و آسمانی است و راه آن، این است که انسان خودش را با اراده خداوند تنظیم بکند.
سعادتی بزرگتر و موفقیتی بزرگ تر و کیاستی بزرگ تر از این در عالم وجود ندارد که خداوند در قلب و مغز انسان بنشیند و به جای انسان تصمیم بگیرد همچنان که در حدیث قدسی آمده:
اقوم مقام عقله!
غیر از این کودکستان و کاغذ پاره کردن است مثل بازی اطفال است که خانه درست می کنند سپس خراب می کنند و سپس چند کیلو صابون لازم است تا دست خود را بشورند حقیقت دنیا همین است تا چشمت را باز کنی و ببندی و به خودت بیایی همه چیز تمام شده است. تو هستی و ابدیت. به تعبیر علامه هستیم که هستیم.
توجه شود که ابدیت هر انسان در همین دنیا شکل می گیرد رسول خدا(ص) فرمود:
ان مع الدنیا آخره
در این عالم هر چقدر که وارد مدار عبودیت ، مدار طاعت، مدار قانتیت شدهای “كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ” برای تو حساب باز می کند
گاهی خداوند با سختی ها انسان را به طرف مدار هل میدهد تا وارد مدار “كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ” بشود
یک دستور راهبردی برای رسیدن به مقام فوق طهارت سلوک و رفتار است و آن زمانی مقدور است که انسان برای هر عملی جوابی حاضر کند و بداند که روزی از تمام اعمال مورد سوال قرار خواهد گرفت حتی از حرکت چشم حتی از خطورات قلبی:
“يَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْيُنِ وَمَا تُخْفِي الصُّدُورُ”
“وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ”
آن چیزی که در دل داری چه داخل دلت بماند یا بیرون بیاید خداوند میفرماید از آن سوال خواهم کرد سوال خواهد شد چرا در اندرون خودت سوءظن کردی بود سوال خواهد شد چرا درباره موضوعی حرف زدی که به آن یقین نداشتی چرا مطلبی را در سایت و کانالی که هزاران عضو دارد بدون تحقیق نوشتی و آبروی انسان ها را بردی.
در روز قیامت ممکن است هر کلمه ای و هر قلمی آتش شود اینجا به دل مردم آتش زده آنجا نیز آتش قلبش را فرا می گیرد:
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ
این چه آتشی است که از دل زبانه می کشد؟ آیا آتش حسرت است یا آتش جهنم و آتش غضب خداوند؟
آه و حسرتش بلند است که خدایا این چه کاری بود که من انجام دادم. این چه مطلبی بود که من نوشتم. در آنجا میخواهد برود رضایت بگیرد اما از چه کسی؟ مگر می شود که از یک ملت در محشر رضایت گرفته شود از 200 هزار نفر اعضا کانال رضایت گرفته شود.روزگار ما از جهت معصیت کماً و کیفاً با زمان های گذشته فرق دارد در روزگار ما ممکن است در یک دقیقه ۲۰۰هزارغیبت به پای کسی نوشته شود کسی که به این شقاوت مبتلی شده اگر هزار بار به خاطر این جرات و جسارت دق کند و بمیرد جای ملامت نیست. در صحرای محشر بعضی انسان ها با سیل مواجه می شوند این سیل سیل آب نیست بلکه سیل گناهانی است که روزانه ، ماهانه و سالانه و در عمر شخص جمع شده و در فزع اکبر به طرف انسان سرازیر شده است نماز شب یک دعای پر برکتی دارد کسی که از محاسبه محشر می ترسد شایسته است آن دعا را حفظ کند و آن را همیشه بخواند:
«اِلهى كيفَ اَصْدُرُ عَنْ بابِك بِخَيبَةٍ مِنْك وَ قَدْ قَصَدْتُهُ عَلى ثِقَةٍ بِك »
خدايا چگونه با نا امیدی از درگاهت بازگردم با اينکه با اعتماد و وثوق به درگاه تو روی آوردم
« اِلهى كيفَ تُؤْيسُنى مِنْ عَطائِك وَ قَدْ اَمَرْتَنى بِدُعائِك”
خدایا چگونه مرا از بخشش خود مایوس می کنی در حالی که خودت به من دستور دعا و درخواست دادی
” صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» خدایا بر محمد و آل محمد درود فرست
«وَارْحَمْنى وَارْحَمْنى اِذَا اشْتَدَّ الاْنينُ وَ حُظِرَ عَلَىَّ الْعَمَ وَانْقَطَعَ مِنّىِ الاْمَلُ »خدایا به من رحم کن
کی؟حضرت در این لحظه صحنه های بسیار خطرناک حالت احتضار و ورود به ابدیت را تصویر می کند آیا ما هم گاه گاهی خود را در آن عرصه ها قرار می دهیم؟ بعضی ها به شدت محتاج هستند که هر روز این صحنه ها را برای خود تصویر کنند مثل انسان ربا خوار ، رشوه خوار، نجاست خوار ، انسان مغتاب، انسانی که اهل تهمت است ، کسی که خودش را به خاطر لذات مقطعی در معرض دید نامحرم قرار داده است و از اینکه به او و قیافه و آرایش او و رنگ او به به میگویند لذت می برد این صحنه هایی که امام ترسیم می کند باید کسی ترسیم کند که با گرفتن رشوه و زیرمیزی هیزم جهنم خود را در همین دنیا فراهم می کند آنها را باید کسی تصویر کند که با اذیت کردن سرمایهگذار(به نیت اخذ رشوه) و فراری دادن او به یک ملت خیانت و با این جنایت انسان ها را به نظام اسلامی بدبین می کند.
صحنه هایی که امام تصویر می کند آن قدر وحشتناک است که اگر کسی میلیاردها دلار ثروت داشته باشد حاضر است آن را فدیه بدهد اما هیچ جای فرار ندارد چون گرو بسته شده است:
كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ
صحنه اول این است که ناله شدید مرگ از انسان بلند می شود انسان در زندگی خود خیلی ناله ها دارد اما این ناله با تمام ناله ها فرق می کند این ناله، ناله مرگ است.
در این لحظه دیگر نمیتواند نماز بخواند و نمیتواند ذکر بگوید. حتی دیگر قدرت این را ندارد که زبانش را داخل دهانش بچرخاند. تا بتواند یک لا اله الا الله بگوید. دیگر تمام شد.
صحنه دوم این است که« وَانْقَطَعَ مِنّىِ الاْمَلُ » تمام آرزوها به هوا رفت و دیگر ذره ای آرزو در دلش نیست تنها آرزویش این است که “اللهم لا ارید الا نفسی”
قبلاً چقدر آرزوها داشت ویلا داشته باشم ماشینم این مدلی باشد. پولم فلان قدر باشد و… همه این آرزوها در آن لحظه رنگ می بازد آن لحظه دیگر وقت این حرف ها نیست. صحنه سوم این است که«وَاَفْضَيتُ اِلَى الْمَنُونِ» وارد مرگ شدم یعنی روح از بدن خارج شد و از کانال مرگ برای اولین بار به فضای ابدیت وارد شد
چهارم این است که «وَ بَكتْ عَلَىَّ الْعُيونُ» یک دفعه از آن عالم می بیند که کسانی که اطراف او را گرفته بودند همه گریه می کنند دخترش فریادمیزند زن او فریاد میزند پسر او فریاد میزند اما این گریه ها هیچ فایده ای به حال او ندارد
پنجم اینکه «وَ وَدَّعَنِى الاْهْلُ وَالاْحْبابُ» یک دفعه روح او می بیند که همه دوستان و آشنایان که اطرافش بودند همه از او خداحافظی کردند و او را تنها گذاشتند حتی دیگر اسم او را هم نمیگویند بلکه میگویند جنازه جنازه. یعنی اولین کاری که کردند اسم او را عوض کردند! سپس لباسی که دکمه ندارد را به او پوشاندند.
ششم اینکه«وَ حُثِىَ عَلَىَّ التُّرابُ» فصاحت این جملات در اوج اوج است و معلوم می شود که دقیقاً از خود معصوم صادر شده است .
یعنی مرا زیرخاک دفن کردند و در یک لحظه شدم موجود زیر خاکی. در روایت است زمین با انسان گنه کار صحبت به تهدید می کند و می گوید به زودی در شکم من قرار خواهی گرفت و… باز در روایت است در زمان حضرت عیسی دو نفر سر زمینی دعوا کردند و مرافعه را پیش حضرت عیسی آوردند هر دو نفر ادعای خود را مطرح کردند حضرت عیسی فرمود: من باید از خود زمین بپرسم که مال کیست زمین گفت: من نه مال این هستم و نه مال آن ! بلکه هر دو مال من هستند و به زودی در شکم من جای خواهند گرفت.
هفتم و هشتم و نهم و دهم اینکه«وَ نُسِىَ اِسْمى وَ بَلِىَ جِسْمى وَانْطَمَسَ ذِكرى وَ هُجِرَ قَبْرى» فصاحت را نگاه کنید اسمم فراموش شد. جسمم پوسیده شد یاد من و خاطرات من از ذهن ها و قلب ها محو شد. قبرم نیز متروک گشت فقط هم یک نسل سر خاک انسان می آید بعد از آن انسان می شود”نسیاً منسیا” یعنی همچنان که خودش از یادها گم شده قبرش نیز گم می شود.
یازدهم و دوازدهم اینکه«فَلَمْ يزُرْنى زآئِرٌ وَ لَمْ يذْكرْنى ذاكرٌ» نه زیارت کنندهای دارم و نه کسی که یاد کند مرا.
تمام این جملات مقدمه بود و آنها به خاطر مطلب مورد بحث ذکر کردیم و آن اینکه:
“وَ ظَهَرَتْ مِنّىِ الْمَاثِمُ» یک دفعه دیدم گناهان مانند لشکری در مقابلم ظاهر شد. در ۷۰ ۸۰ سال عمر خودم هر چقدر گناه کرده ام در برابرم مجسم شد نگاه کردم دیدم تا جایی که چشم کار میکند گناه است! که مانند یک لشکر به سمت من میآیند.
«وَاسْتَوْلَتْ عَلَىَّ الْمَظالِمُ» یعنی هر چقدر که به انسانها ظلم کردهام آنها به من مسلط شدند و بر من استیلاء یافتهاند از این به بعد اختیار من و سرنوشت من و مقصد من در دست همین ظلم هایی است که انجام داده ام دیگر از اختیار خبری نیست آنها مشخص می کنند که من را به کجا ببرند «وَ طالَتْ شِكايةُ الْخُصُومِ » یعنی آن کسانی که من حقشان را ضایع کردهام و فعلا آنها برای من خصم هستند آنها شکایت خود را از من به خداوند عرضه کردند و من نگاه کردم دیدم صف شکاه عجب صف طولانی است وقتی که به صف شکاه نگاه کردم دیدم انتهای صف دیده نمیشود «وَ اتَّصَلَتْ دَعْوَةُ الْمَظْلُومِ» یعنی پی در پی مظلومین و کسانی که به آنها ظلم کردم از راه می رسند کلمه اتصال به معنی پیوستگی است .
یعنی تا جایی که چشم کار میکند مظلوم است یکی میگوید آبروی من را ریختهای دیگری میگوید با کشف حجاب نهاد خانواده مرا متلاشی کردی دیگری می گوید با کشف حجاب فرزندم را آلوده کردی فرزند می گوید در تربیت من کوتاهی کردی فقرا می گویند حقوق ما را که در قالب زکات بود حبس کردی همسایه می گوید مرا اذیت کردی رسول خدا(ص) آنقدر در مورد همسایه توصیه کرد که حضرت امیر علیه السلام میگوید ما احساس کردیم همسایه ارث میبرد در روزگار ما که روزگار انبوه سازی است رعایت حقوق همسایگی بسیار مشکل شده است انسانی که به حق الناس حساس نیست به خانه خود سگ آورده همسایه بیچاره نمیتواند از صدای سگ در خانه خودش بخوابد و استراحت کند در روایت است کسی که همسایه را اذیت میکند خداوند او را طوری به محشر میآورد که نه دست دارد و نه پا یک تکه گوشت است.
خداوند یک سوال میپرسد که خیلی خیلی مهم است و آن این است که از کافر می پرسد تو از کجا فهمیدی که این عالم صاحب ندارد؟
تو از کجا فهمیدی که این عالم هدر است؟
تو از کجا فهمیدی که این عالم بدون هدف آفریده شده است؟
تو از کجا فهمیدی این عالم فقط رستوران است؟
تو از کجا فهمیدی این عالم برای بازی غرق شده و بازیچه است؟
از کجا فهمیدی که این عالم صرفاً برای خوردن و خوابیدن است؟
تو از کجا فهمیدی که این عالم خلق شده که تو فقط راه آشپزخانه و توالت را بلد باشی و عمر تو در فاصله این دو صرف شود ؟ از کجا فهمیدی که خداوند تو را به خاطر همین خلق کرده است؟!
تو از کجا فهمیدی کسی که این عالم را درست کرده سفیه بوده است؟
” أَيَحْسَبُ الْإِنْسَانُ أَنْ يُتْرَكَ سُدًى”
از کجا فهمیدی کسی که تو را خلق کرده است تو را به حال خودت رها کرده است و هیچ برنامه ای و کاری با تو ندارد؟
خداوند می فرماید:
هر کس این گونه فکر کند که من بعد از خلقت برنامه ای برای بشر ارسال نکرده ام تکلیفی نگذاشتهام و مطالبهای نداشتهام او مرا نشناخته است:
“وَ ما قَدَرُوا اللهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ”
این سوال اساسی را در روز قیامت از انسان ملحد ، انسان دهری ، انسان پوچ گرا و از آتئیست می پرسند .قطعاً قیافه این ها در حین سوال دیدنی خواهد بود در این باب مطالب مهمی است که در جلسه آینده بحث خواهد شد.
شخصیت سید حسن نصرالله
عزیزان شهادت سید مقاومت سید حسن نصرالله ضایعه بسیار بزرگی است که هیچ وقت جبران نمیشود. ۷۵ سال است که اسرائیل به طور مدام مرتکب جنایت ها و کشتارها می شود اما این جنایت رژیم صهیونیستی از سایر جنایتهایش شدید تر است. این رژیم از تبعات هر جنایتی بتواند خلاصی پیدا کند از این نمیتواند خلاصی پیدا کند. روح این سید و صفای این سید و معنویت این سید گریبان این رژیم را میگیرد. همانگونه که حجاج بن یوسف انسان ها بزرگی را کشت اما خداوند به او مهلت داد ولی وقتی سعید بن جبیر را شهید کرد خون ، آه و نفرین سعید بن جبیر حجاج بن یوسف را گرفت و او بعد از 15 روز به جهنم واصل شد در این 15روز هر شب داد می زد:”ما لی و لسعید بن جبیر کلما اردت النوم اخذ برجلی”!
این سید جلیل القدر یک پدیده بود. محصول سیستم نبود. در روحانیت شیعه استثنایی ترین اوصاف را داشت. الان اوصاف ایشان میتواند الگویی برای نسل جدید ما باشد. زندگی این سید با عظمت ظرفیت بزرگی است که ما میتوانیم با مراجعه به آن یک نسل فاخر تربیت کنیم.
وصف اول
وصف اول او این است که ترس را ترسانده بود. سفره نترسی را این بزرگوار در عالم پهن کرده بود در قاموس او کلمه ای به نام ترس، دلهره، اضطراب نبود.
من صراحتاً اعلام میکنم که شایسته است مراکز تحقیقاتی تحقیق کنند که این شخصیت چگونه این ملکه نترسی را پیدا کرده بود.
فقط با اسرائیل جنگ نمیکرد. آمریکا در مقابل او بود. تمام اروپا در مقابل او بود. تکنولوژیهای پیشرفته در مقابلش بود.
وصف دوم
دومین وصف سید مقاومت این بود که در ولایت ذوب شده بود اطاعتی که در حزب الله مخصوصاً در سید عزیز نسبت به حضرت آقا وجود داشت در میان مریدان و موالیان کم نظیر بود.
در ایران انسانهای بزرگی وجود دارد که در مسیر اطاعت از رهبری از همه چیز خودشان می گذرند ولی اینها عجیب بودند. خود سید حسن نصرالله برای من نقل میکرد. یک حادثهای در عالم اسلام اتفاق افتاد. ما گفتیم که این به خیر ما است. چون در آن حادثه به حزب الله ظلم شده بود. ما در این خصوص جشنی گرفتیم و خوشحالی کردیم بعد از چند روز سردار سلیمانی به لبنان تشریف آوردند من ماجرا را به سردار سلیمانی نقل کردم و ایشان بعد از بازگشت ماجرا را به حضرت آقا نقل کرده بود. حضرت آقا گفته بودند نخیر! آن حادثه به ضرر ما بود و حضرت آقا گفته بودند که من آن شب نخوابیدم سردار سلیمانی دوباره به لبنان آمدند و در جمع کادر مرکزی حزب الله ناراحتی حضرت آقا را از آن حادثه نقل کردند سردار سلیمانی وقتی این قصه را نقل میکرد یک وقت دید همه افراد حاضر در جلسه گریه میکنند سردار با تعجب گفت من چیزی نگفتم که شما گریه کنید گفتیم ما به خاطر این گریه میکنیم که به ما شبی گذشته که در آن ما خوشحال بودیم و شادی میکردیم در حالی که آقا و مولا و رهبر ما آن شب ناراحت بودند آیا این چنین ولایت پذیری را کسی سراغ دارد
او همان کسی است که خطاب به رهبری می گوید اگر هزار دفعه بمیریم هزار بار جنازه ما را بسوزانند و هزار بار ما را خاکستر کنند و هزار بار خاکستر ما را به باد بدهند یا بن الحسین ما تو را رها نمیکنیم
واقعاً اطاعت شان از ولایت اطاعت عجیبی بود . خود ایشان به بنده فرمودند ما در حساسترین لحظات تصمیم گیری نظر حضرت آقا را اجرا کردیم. در ظاهر پیروزی برای ما مستبعد به نظر می رسید اما بعداً می دیدیم که حضرت آقا چقدر نظر دقیق ، صائب و کارشناسی شده صادر کرده است.
وصف سوم
اینکه 30 سال با آمریکا و اروپا جنگ بکنی و آنها را به نقطه ذلت بکشانی این وصف سوم سید است یعنی قدرت تدبیر فوق العاده بود واقعا در تدبیر محشر و معجزه بود.
فشار بر ایشان فوق العاده بود هم از طرف آمریکا و اروپا و هم از داخل لبنان اما با آن همه فشارها و تضییقات توانست یک مجموعه عظیم نظامی را سازماندهی بکند. الان هم میبینید که این مجموعه بعد از او مانند ساعت کار میکند با اینکه خودش حضور ندارد. این قدرت تدبیرو سازماندهی او واقعاً تماشایی است به این میگویند فرمانده.
وصف چهارم
چهارمین وصف آن سید جلیل القدر این بود که جز به مصالح کلان امت فکر نمی کرد.
به خاطر فلسطین هزینه بسیار سنگینی پرداخت کرد و در آخر جانش را هم برای قدس فدا کرد
وصف پنجم
پنجمین وصف آن بزرگوار این بود که مثل جبل راسخ صبور بود فشار خیلی زیاد بود هم از داخل لبنان و هم از خارج مملکت اما یک لحظه خودش را گم نکرد و خسته نشد و شکایت و اظهار عجز و درماندگی نکرد اگر من تفصیلاً آن فشارها را بازگو کنم همه در حیرت میمانند که این شخص چگونه در مقابل آن همه فشارها ایستاده بود.
اصلاً یک انسان عادی چقدر میتواند در مقابل حجم عظیم فشارها ایستادگی بکند.
وصف ششم
وصف بزرگ سید مقاومت این بود که به اقتضای قوت توحید خود همیشه امید داشت و هیچ وقت دیو یاس نتوانست بر او غالب شود او به آینده آرمانی امید داشت و مومن اینگونه هست. هر چقدر فشارها زیاد می شد امیدواری او هم زیاد می شد.
به او میگفتند ” إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَكُم فَاخشَوهُم” اما نتیجه این می شد که ” فَزادَهُم إيمانًا”
به او میگفتند دنیا علیه تو جمع شده است و در برابر جامعه جهانی نمی توان مقاومت کرد شاه کلید دست آنهاست باید از آنها ترسید اما سید می دانست که در طول تاریخ همین ترسیدن ها امت را به نقطه ذلت امروزی رسانده و دشمن را هر چه بیشتر جری کرده است خداوند در قرآن میفرماید وقتی به مومن میگویند که دنیا علیه تو جمع شده است و تو تنهای تنها هستی ایمان مومن افزایش پیدا می کند این جمله در قرآن در ظاهر جمله خبری است ولی در واقع جمله انشایی است یعنی خداوند می گوید مومن باید این گونه باشد نه اینکه به خودش بلرزد در قرآن می خوانیم:
فَقَاتِلْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ لَا تُكَلَّفُ إِلَّا نَفْسَكَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ
یعنی مومنین را تشویق به قتال کن اگر نیامدند یک تنه وارد میدان قتال شو
امیر المومنین نیز به اصحاب خود فرمود: اگر نیایید به تنهایی وارد میدان خواهم شد!
وَ اللَّهِ إِنَّ امْرَأً يُمَكِّنُ عَدُوَّهُ مِنْ نَفْسِهِ يَعْرُقُ لَحْمَهُ وَ يَهْشِمُ عَظْمَهُ وَ يَفْرِي جِلْدَهُ لَعَظِيمٌ عَجْزُهُ ضَعِيفٌ مَا ضُمَّتْ عَلَيْهِ جَوَانِحُ صَدْرِهِ. أَنْتَ فَكُنْ ذَاكَ إِنْ شِئْتَ، فَأَمَّا أَنَا فَوَاللَّهِ دُونَ أَنْ أُعْطِيَ ذَلِكَ ضَرْبٌ بِالْمَشْرَفِيَّةِ تَطِيرُ مِنْهُ فَرَاشُ الْهَامِ وَ تَطِيحُ السَّوَاعِدُ وَ الْأَقْدَامُ وَ يَفْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ ذَلِكَ ما يَشاءُ.
وصف هفتم
در خوشیها و بهره مندی ها در آخر صف بود ولی در سختیها در صف اول
این شاخصه بسیار خوبی برای ارزیابی اخلاص ها و اراده هاست
بسم الله راه از این است هر که دارد عزم راه
حالا باید وزیران، نماینده ها، مدیران ، فرماندهان ، امام جمعهها در این ترازو قرار داده شوند و با این ترازو ارزیابی شوند.
آن سید نازنین در سختیها از همه جلو بود در عملیاتها در خط اول بود میتوانست در ایران بنشیند و از داخل یک اتاق فرماندهی و اوضاع را مدیریت و کنترل کند پیشرفت صنعت ارتباطات نیز کاملاً این امر را میسور کرده است اما او این کار را نکرد چون آن را برای خود عار می دانست که ملت او زیر آتش دشمن باشند و او زیر آرامش سقف .
به همین جهت مثل ملت خود هزینه های سنگینی پرداخت کرد پسرش شهید شد دامادش شهید شد آخر سر خودش هم شهید شد.
رمز تسخیر دل ها همین است این وصف ، وصف رسول خدا(ص) است وقتی زمین های مدینه را تقسیم می کردند برای خود چیزی برنداشت تا اینکه جبرائیل نازل شد و این آیه را برای رسول خدا(ص) قرائت کرد:
وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ
یعنی فدک را به حضرت زهرا(س) بده که حق خود اوست چون قبلاً مال خدیجه بود و در ایام سختی و عسرت با قیمت ارزان به نفع مسلمان ها فروخته بود. رسول خدا(ص) در سختی در صف اول بود به حدی که امیر المومنین(ع) می فرماید: وقتی جنگ شدت می گرفت رسول خدا(ص) برای ما مثل یک سپر می ماند :
كُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَيْنَا بِرَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ مِنَّا أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ.
وصف هشتم
او در اوج جوانمردی بود خیلی جوانمردانه جنگ کرد. جنگ آداب دارد. جنگ شرف دارد. در جنگ کودکان را کشتن هنر در شجاعت نیست بمباران زن ها شرف نیست بمباران بیمارستان ها موفقیت نظامی نیست با گرسنگی و بی آبی نزدیک به دو میلیون جمعیت را به پای مرگ کشاندن جای افتخار نیست بلکه ننگ و عار و روسیاهی کامل است در حال حاضر اسرائیل در غزه ۹5 درصد خانهها را با خاک یکسان کرده است و مردم غزه تماماً داخل چادرهای پاره پاره روزگار خود را تشنه و گشنه می گذرانند با این حال اسرائیل آنها را با هواپیما هدف میگیرد اف باد بر آن خلبانها اف باد بر فرماندهان آنها
سید حسن نصرالله نگفت هدف وسیله را توجیه میکند بلکه گفت راه بخشی از هدف است. اگر هدف مقدس است باید راه آن هم مقدس باشد. در این ۳۰ سال از طریق راه خلاف هیچ وقت به سمت پیروزی نرفت. این سبک و روش در این روزگار از یک فرمانده که پیچیده ترین سلاح ها و خدعه ها در برابر او قرار دارد واقعاً عجیب است البته این روش برگرفته از آموزه های قرآنی و از سیره رسول الله است.
رسول گرامی اسلام فرمودند:
«الاسلام قید الفتک»
اسلام جلوی ترور را گرفته است و ترور را ممنوع کرده است سید بزرگوار از قرآن و سیره رسول خدا(ص) و از تکفر اهل بیت لحظه ای جدا نشد او میتوانست با موشکهای بالستیک شهروندان عادی رژیم صهیونیستی را بکشد و اهرم فشار بزرگی درست بکند اما یک اخلاق با عظمت از خودش در جنگ نشان داد.
آمریکا و اروپا در ظاهر از اسرائیل می خواستند شهروندان عادی را نکشد اما پشت پرده به اسرائیل می گفتند هرچقدر میتوانی کودک بکشی بکش هر چقدر میتوانی زن بکشی بکش به حدی که احدی از اهالی غزه بر روی زمین نماند تا بتوانی برای همیشه نفس راحت بکشی. اینها را گشنه و گرسنه نگهدار تا همه بمیرند تجویع یا از گرسنگی کسی را کشتن در جنگ ها جرم جنگی است.این ها آداب جنگ آرمانی و جوانمردانه نیست سید حسن نصرالله به این روش ها و جنایات معتقد نبود. مانند اسرائیل نبود که به خاطر اهدافش بیگناهان را بکشد اگر میخواست مانند اسرائیل عمل بکند. اسرائیل در ظرف چند روز سقوط می کرد .
اگر میخواست مردم عادی را فقط در تل آویو مورد هدف قرار بدهد ورق به نفع او کاملاً برمی گشت چون یهودی ها نسبت به جان خودشان بسیار حساس هستند و از جنگ می ترسند در قرآن می خوانیم:
وَلَتَجِدَنَّهُمْ أَحْرَصَ النَّاسِ عَلَى حَيَاةٍ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا يَوَدُّ أَحَدُهُمْ لَوْ يُعَمَّرُ أَلْفَ سَنَةٍ
الان هم اگر حزب الله اعلام بکند ای مردم تلآویو ظرف ۲۴ ساعت شهر را تخلیه بکنید شهر را مورد هدف قرار خواهیم داد رژیم اسرائیل کاملاً فلج می شود و خدا می داند که نتانیاهو به چه روزگاری می افتد. سید حسن نصرالله هیچ وقت نگفت آنها زن ها و بچه های ما را مورد هدف قرار می دهند پس ما هم زن ها و بچه های آنها را مورد هدف قرار بدهیم. می توانست به اسرائیلی ها بگوید دولت شما این کار را کرده ما هم مجبور هستیم شما را بزنیم همین الان اگر حزب الله اطلاعیه بدهد و مطلب فوق را اعلام نماید کل اوضاع اسرائیل به هم می ریزد. اما آن سید نازنین تا آخرین روز فرماندهی اش فقط پادگانها و مراکز نظامی و کارخانه جات نظامی و مراکز مهمات را مورد هدف قرار داد. حزب الله یک پهباد دارد به نام هدهد ارتش اسرائیل نمیتواند حتی با رادارها آن را ببیند حزب الله هدهد را می فرستاد از مراکز نظامی عکس میگرفت و فقط همان جاها بمباران می شد سید مقاومت تا آخرین روز اجازه تعرض به مردم عادی را نداد این خصیصه فقط در مسلمان وجود دارد. خداوند میفرماید:”وَ لَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ اُخْرَی” خداوند میفرماید کسی اگر گناهی انجام نداده است در جنگ او را نکشید. اگر خداوند گفته است. (فَمَن اعتدَی عَلَیکم فَاعتَدُوا علیه بمثلِ ما اعتدی علیکم) هر کسی که به شما تعدی کرد شما هم همانطور به او تعدی بکنید این معنای خاص دارد معنای آن این است اگر دشمن حرمت ماه حرام را نگه نداشت تو هم حرمت ماه حرام را نگه ندار و از خود دفاع کن. در مسجد الحرام جنگ حرام است اگر دشمن حرمت مسجد را نگه نداشت و به تو حمله کرد تو هم دفاع کن حتی در داخل مسجد الحرام حریم حرم در مکه به شکل ذوزنقهای است یک طرفش جعرانه است یک طرفش تنعیم است و طرف دیگر حدیبیه در این محوطه که حرم نامیده می شود جنگ حرام است حال اگر دشمن حرمت حرم را نگه نداشت شما هم از حرمت آن مکان صرف نظر و از خود دفاع کنید معنای آیه این است نه اینکه خداوند با این آیه بگوید بروید زن و بچه های بی گناه را بکشید.
سید مقاومت به جد خودش امیر علیه السلام اقتدا کرد که فرمود اگر تقوا نبود«لَكُنتُ أدهَى الناس».از همه مردم زیرک بودم.
پیامبر عظیم الشان ما برای ما منشور جنگ و آداب جنگ نوشتهاند منشوری که باید سازمان ملل آن را به تمام ملت ها به عنوان حکم قطعی و رسمی ارسال بکند زخمی را نکشید با زن ها کاری نداشته باشید به کودکان تعرض نکنید درخت ها را نکنید آب را مسموم نکنید کسی که از جنگ فرار میکند او را دنبال نکنید و بعد از دستورات مفصل در آخر منشور می نویسد لشکر من خیال نکند که اگر چند نفر را اسیر کند بیاورد من خوشحال می شوم خوشحالی من این است که چند نفر را هدایت کنید.
حالا حساب کنید خداوند به این سید جلیل القدر با آن ایثار و فداکاری بزرگ و رعایت حدود چه پاداشی باید بدهد. او در سخت ترین حالات حکم خداوند را زیر پا نگذاشت طبعاً خداوند تماشا نمیکند و بهترین پاداش، مقام ، رتبه و درجه را به او می دهد
توجه کنید که روح مومن بعد از مرگ مبسوط الید میشود خداوند متعال میگوید:«وفیها ما تشتهیه الانفس وتلذ الاعین» خداوند میفرماید هر چیزی که میخواهی به تو میدهم طبعاً او باز در عالم آخرت به فکر عزت و نجات امت خواهد بود و منافع امت را باز بر خود مقدم خواهد داشت چون آخرت ملکوت دنیا و نوع سلوک انسان در دنیاست همچنان که خداوند فرموده:
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ
امام رضا(ع) در ذیل این آیه فرمود:
قد علم اولوا الالباب ان ما هنالک لا یعلم الا بما ههنا !
سید جلیل القدر ما با آن عظمت غیر قابل وصف واقعاً مظلوم بود و ما از کربلا یاد گرفتیم که این گونه مظلومیت ها بسیار کارساز است بزرگ هند میگوید از امام حسین یاد گرفتم که چگونه مظلوم باشم تا مظفر باشم!( تعلمت من الحسین کیف اکون مظلوما فأنتصر )
بگذارید در اینجا یک جمله ای بگویم که نتانیاهوی غدار و خداع آن را بشنود به او میگویم بلند شو بیا و از شاه اسماعیل آداب جنگ را یاد بگیر شاه اسماعیل قبل از جنگ چالدران شورای جنگ را در بستان آباد تشکیل داد و با فرماندهان خود به مشورت نشست که حالا که سلطان سلیم با لشکر خود به طرف ایران می آید با چه تاکتیکی با او برخورد کنیم. در زمان شاه اسماعیل استان دیار بکر از استان های ایرانی بود والی دیار بکر به نام نورعلی خلیفه به شاه اسماعیل گفت من عثمانیها را میشناسم با آنها همسایه ام روحیات آنها را می دانم اگر آنها بیایند و موضع بگیرند دیگر نمیتوان با آنها مقابله کرد شما اجازه بدهید قبل از اینکه آنها موضع بگیرند ما به صورت جنگ نامتقارن و به صورت چریکی آنها را تار و مار کنیم شاه اسماعیل با شجاعت و با جوانمردی خاص گفت ما حرامی نیستیم که راه را ببندیم بزنیم و فرار بکنیم ما مردان جنگ هستیم و مردانه جنگ میکنیم اقدامات ناجوانمردانه در مرام ما نیست . ما دزد نیستیم راهزن نیستیم که راه را ببندیم مانند شیر وارد میدان میشویم و مانند شیر جنگ میکنیم و در حین جنگ هیچ کار ناجوانمردانه انجام نمیدهیم.
وصف نهم
ایشان به وحدت امت بسیار حساس بود و لذا با وجود صداهای متفاوت و مشرب های متعارض نگذاشت لبنان تکه تکه بشود و در آتش اختلاف بسوزد شما نمیدانید که در لبنان چقدر مشارب فکری وجود دارد او در این باب واقعاً معجزه کرد. هر چقدر به شخص او بد و بیراه گفتند و اهانت کردند غمض عین کرد و نگذاشت لبنان از یکپارچگی بیفتد با اینکه قدرت بزرگی داشت اما درایت با عظمتی هم داشت و هیچ وقت قدرت خود را در مسیر نفسانیات قرار نداد در نتیجه توانست جلوی اختلاف را کاملاً بگیرد.
وصف دهم
او فارس میدان خطابه بود الحق از جهت خطابه کم نظیر یا بی نظیر بود استخدام کلمات ، استخدام ترکیبات ، استخدام مفاهیم تسلط بر آیات، تسلط بر روایات و… آن چنان بود که می توانست در عرصه استخدام عواطف غوغا کند فراز و فرود های حساب شده استفاده بهینه از اعضای بدن موقعیت شناسی ، دشمن شناسی و… در خطبه های او موج می زد. او قادر بود در سخت ترین لحظات با یک خطابه قوی ترین امید را در دلها زنده کند و در یک کلمه در خطابه سحار بود. قطعاً در فن خطابه بعد از مقام معظم رهبری در دنیا نفر اول بود
از این مرد بزرگ هر چه بگوییم کم گفته ایم او قیمت بسیار بزرگ و بلکه غیر قابل وصف دارد بنابراین چگونه میتوان انتقام چنین شخصیت عظیمی را از رژیم عفن و متعفن اسرائیل گرفت .
انتقام وی با کشتن سه صهیونیست ده صهیونیست بیست یا هزار صهیونیست برآورده نمی شود. قیمت این سید خیلی بالاتر از این حرف هاست انتقام آن سید با عظمت فقط زمانی محقق میشود که رژیم ناپاک صهیونیستی از ریشه کنده شده و از بین برود .
این روزها اسرائیل خیلی رجز میخواند که میخواهم به ایران حمله بکنم ای کاش این حرفهای من را سردمداران این رژیم قاتل و خون ریز بشنوند ما به خاطر شهادت هنیه و سید حسن نصرالله و انتقام ۴۲ هزار فلسطینی و انتقام ۲هزارلبنانی 250 موشک زدیم اما دلمان خنک نشده است نتانیاهو این حرف را بشنود که ما دنبال یک محمل قانونی هستیم تا دوباره اسرائیل را شخم بزنیم این دفعه دیگر ۲۵۰ موشک نخواهد بود این دفعه کار را با هزاران موشک یکسره خواهیم کرد.
با شهادت امثال سید حسن نصرالله مقاومت نخواهد مرد این حقیقت را هم اسرائیل و هم آمریکا بدانند بلکه مقاومت به نقطهای خواهد رسید که اسرائیل ایام هنیه را آرزو خواهد کرد ایام قبل از ترور سید حسن نصرالله را آرزو خواهد کرد.
توجه شود که ما همه جنایت اسرائیل و همه ترورهای اسرائیل را از چشم آمریکا میبینیم آمریکا بعد از جنایات وحشتناک اسرائیل تماماً میگوید من نمیدانستم من اطلاع نداشتم چطور میشود که وقتی اسرائیل میخواهد کار کوچکی را انجام دهد میگوید از آمریکا اجازه گرفتهام همچنان که چند روز پیش گفت که از آمریکا اجازه گرفتم تا به صورت محدود وارد لبنان بشوم در اقدامی این چنینی اعلام می کند که از آمریکا اجازه گرفته ام حال مگر ممکن است در جنایات وحشتناک دیگرش از شما اجازه نگیرد دروغ بس است نفاق بس است دو رویی بس است مکر و حیله بس است ما با صراحت به آمریکا می گوییم تو قاتل تمام سرمایههای بزرگ ما هستی انشاالله در جای خودش انتقام همه آنها گرفته خواهد شد.