فایل ویدیویی خطبه ها
بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم اللهم انی اسئلک ایماناً تباشروا به قلبی خانم ها و آقایان سلام وقت تان بخیر باشد بهارتان مبارک و پر از اتفاقات قشنگ دل و جانتان بهاری باشد که گفت پیغمبر به اصحاب کبار تن مپوشانید از باد بهار آنچه با برگ درختان می کند با تن و جان شما آن می کند. الهی که سر سبز باشید و سر زنده به سمت خدای امروز خیلی خیلی خوش آمدید امیدوارم که این لحظات و دقایقی در کنار هم هستیم لحظات و دقائق مفید و پر باری باشد در محضر حاج آقای عاملی عزیزمان سلام علیکم و رحمت الله خیلی خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمت الله بسیار خوشحالم از اینکه باز در خدمت بینندگان مکرم هستم سال پر برکت و سال گشایش و سال عزت برای ملت عزیز مان از خدای متعال مسئلت دارم و برای آحاد ملت ما رفع گرفتاری ها و توفیق طاعت و عبودیت و تهجد و مناجات و خلوت عنایات خاصه خداوندی را برای عزیزانم از خدای متعال مسئلت دارم.
شریعتی: سلامت باشید ما هم بهار را به شما خوانده های محترم تبریک عرض می کنم و خیلی ممنون که در سال های گذشته خاصه 1403 در کنار ما بودید حاج آقای عاملی یکی از دوست داشتنی ترین کارشناسان سمت خداست که ما در محضرشان هستیم انشاالله خداوند حفظشان کند برای ما و پنج شنبه های ما مزین به حضور ایشان است و انشاالله در سال جدید هم با کلی نکات لطیف و جدید انشاالله بارمان را ببندیم بحث مان راجع به استغفار بود و ناتمام ماند اولین جلسه 1404 را در محضر شما با استغفار آغاز می کنیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم
انسان زندگی خودش احتیاج به قلعه های امنیت دارد و نوع زندگی ما جوری است که ما مستهدف هستیم برای ابتلائاها و بلاها و گرفتاری ها و انسان مقهور دست گرفتاری هاست و دارٌ بالبلاء محفوفه طبیعت این عالم اینطوری است خدای متعال از سر لطف دو تا قلعه امنیت معرفی کرده است اولی عبارت است از استغفار و دومی عبارت است از وجود مبارک حضرت ختمی مرتبت وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فِيهِمْ ۚ وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ (انفال، 33)
استغفار جوری است که رسول خدا فرمودند هر همی و هر غمی و هر حزنی هر گرفتاری با استغفار وقتی کثرت استغفار باشد دفع می شود عین عبارتش این است که مَنْ أَكْثَرَ اَلاِسْتِغْفَارَ جَعَلَ اَللَّهُ لَهُ مِنْ كُلِّ هَمٍّ فَرَجاً وَ مِنْ كُلِّ ضِيقٍ مَخْرَجاً وَ رَزَقَهُ مِنْ حَيْثُ لاَ يَحْتَسِبُ. طبیعت استغفار چون هماهنگی با تمام ذرات این عالم است برگشت به کلٌ فی فلکٍ یسبحون است و هماهنگی با تکوین است و خصوصیات و اوصافی که تکوین دارد همه در طاعت هستند و همه در عبادت هستند و همه در نماز هستند كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ ۗ (نور، 43) طبیعت این هماهنگی باعث می شود که ذرات عالم در برابر انسان گارد نگیرد ذرات عالم هماهنگ باشد انسان کامل هم اینطوری است که و ظل له کل شیء برای همین استغفار
شریعتی: و تو هم با عالم هماهنگ می شوی
حجت الاسلام عاملی: و اما حضرت ختمی مرتبت هم وجود حضرت این که می گویند تا تو هستی بلا نازل نمی شود و دفع می شود بعضی ها خیال می کنند صرفاً وجود جسمی رسول خداست فکر حضرت و مرام حضرت و سیره حضرت و سنت حضرت همه ی اینها دافع بلاست و لذا موجب برکت است و اگر مخالفت بشود فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ (نور، 63)
اگر با این سیره مخالفت شود در نتیجه رسول خدا از زندگی ما غایب شود ما باید با فکر حضرت زندگی بکنیم نه اینکه با حضرت خداحافظی بکنیم حضرت شخصیت خداحافظی کردنی نیست اگر افکار و اندیشه حضرت کنار گذاشته بشود خدا می گوید بترسید که فتنه و عذاب شما را می گیرد یک روایتی است که خیلی خیلی تکان دهنده است که خدای متعال برای روز قیامت اونهایی که اهل خلاف هستند به پیغمبر ما خطاب می کند تنهه تو برو کنار از جمع اینها بیا بیرون من را با اینها تنها بگذار آیه قرآن است وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا إِنَّ لَدَيْنَا أَنْكَالًا وَجَحِيمًا وَطَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَعَذَابًا أَلِيمًا (سوره مزمل، آیه11 تا 13) این آیه را جناب ابن مسعود خواند برای رسول خدا حضرت فرمود گاهی به اصحاب می فرمود که به من قرآن را بخوانید من بشنوم همچنان که می گفت برای من موعظه کنید به ابوذر می گفت اذنی برای من موعظه کن جبرئیل که نازل می شد به جبرئیل می گفت اذنی من را موعظه کن انسان کامل معلوم می شود که این شنیدن یک چیزی است که تاثیر خاصی دارد یعنی عبادت خاصی است و جایگاه خاصی دارد در نظر خدا و حتی امیر المومنین به صعصعۀ ابن سوهان می گفت که اذنی من را موعظه کن و به ابن مسعود گفت برای من قرآن بخوان شروع کرد یا ایها المزمل تا رسید به اینجا و ذرنی من را تنها بگذار و ذرنی و المکذبین با اینها من را تنها بگذار وَذَرْنِي وَالْمُكَذِّبِينَ أُولِي النَّعْمَةِ وَمَهِّلْهُمْ قَلِيلًا (مزمل، 11) تا این را خواند پیغمبر غش کردن و اصحاب گفتند دست نگه دار به ابن مسعود که آقا رسول الله حالشان اینطوری منقلب شد و وقتی که آیۀ لها سبعۀ ابواب اومد باز حضرت غش کرد بکل بابٍ منها من جزعٌ مجذوم جهنم هفت در دارد از نظر خلق و خو صورت زشت هفت دوزخ تویی و هشت بهشت اون وقت اونجا هم حضرت اصحاب مجبور شدند که بروند حضرت زهرا را بیاورند و برای اینکه پیغمبر حال خودش را پیدا بکند امیر المومنین هم که جوری بود که در نخلستان ها غش می کردند و اینها را نگاه کنید هر کدام در یک طرف امام سجاد مالک یوم الدین بود و تکرار می کند و غش می کند پیغمبر ما اینطوری حالت غشوه عارض می شد که مرحوم صدوق در کتابش می نویسد این در اثر تخاطب با خدا بود که این حالت عارض می شد به حضرت ختمی مرتبت امیر المومنین که قصه های غش غش بسیار طولانی است قصه ابودردا را بنویسید که برای شما بیاورد به حضرت زهرا اومد تسلیت گفت کار تمام شد در یک حالی در نخلستان حضرت را دیدند مرحوم میرزا جواد آقای ملکی تبریزی گفتند بعضی ها در مجلس شما غش می کنند فرمود کاری نکردند مولایشان هر روز غش می کرد این قصه ها و روایات ما می بینیم یک ترس و واهمه ای در انسان ایجاد می شود چون اینها رئیس کاروان هستند، رئیس کاروان می خواهد راه بیفتد اهل کاروان ببینند که رئیس کاروان چه حالی پیدا کرده از ترس این راه که یتململ تململ السلیم شده مثل مار گزیده به خودش می پیچد طبیعتا اهل کاروان می ترسند
شریعتی: یعنی راهی است که باید اینطوری برویم
حجت الاسلام عاملی: راهی که باید برویم اینها رفتند اینها بالاخره آقای بروجردی در درسشان می گفت با کسی درس بخوانید که چندین بار این راه را رفته و برگشته اینها راه بلد هستند می دانند چه مسیری می خواهند طی بکنند در روایت هست بین دنیا و آخرت هزار عقبه است اهونها و اکثرها الموت اهون و اکثرش مرگ است در این خصوص یک واهمه ای انسان را می گیرد اینها را که ؟؟؟ 11:20 واهمه ای انسان را می گیرد که ترس مقدسی انسان را می گیرد آن را می گیرند دغدغۀ قدسی است و واهمۀ قدسی ما می خواهیم بحث دغدغه قدسی را داخل پرانتز چند روزی داشته باشیم خدمت عزیزان شنیدنی است ما همیشه انسان از دغدغۀ قدسی که جدا نمی شود شما الان این دغدغه را داریدکه آینده فرزندتان چی می شود باید یک تربیت خوبی داشته باشد این را می گویند دغدغۀ قدسی در این خصوص ما بحث از اینجا شروع می کنیم که اولاً کسی که اولین بار هشدار داده که انسان ها باید نسبت به ابدیت خودشان و نسبت به ملاقات قضات لایتناهی دغدغه قدسی داشته باشند خود خداست گفته و یعطون الآذاء و قلوبهم وجلت همان دغدغۀ قدسی است وظیفه را که باید انجام بدهند انجام می دهند ولی باز نگران هستند چرا نگران هستند؟ چون عنهم الی ربهم راجعون چون قرار است با خدا ملاقات کنند عنهم الی ربهم راجعون هر چی هست در این عنهم الی ربهم راجعون است یعنی مراجعه می کند برای ملاقات با خدا اون لحظه ای است که به تعبیر مرحوم شاه آبادی بسیار سهمگین هست با اینکه تمام وظیفه اش را انجام داده است باز نگران است نتیجه چی می شود وقتی به پیغمبر ما می گوید بگو قُلْ مَا كُنْتُ بِدْعًا مِنَ الرُّسُلِ وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ ۖ (احقاف، 9) من نمی دانم که سرنوشت من چی می شود خیلی این از این آیات بسیار عجیب است در قرآن تبعیض که واهمه انسان را می گیرد می گوید که عنهم الی ربهم راجعون تمام موجودات راجعون هستند و ان الی ربک رجعا و وَأَنَّ إِلَىٰ رَبِّكَ الْمُنْتَهَىٰ یعنی در انتهای راه من ایستاده ام از هر مسیری حرکت می کنی ا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ ۗ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ (نور، 39) یک آیه بسیار عجیبی است حرکت که می کند یکهو می بیند در برابرش خدا نمایان شد فوجد الله عنده فواه حساب فواه توصیه حساب، حساب الان در این دنیا هست آنچنان گرم است بازار مکافات عمل دیده گر روشن بود هر روز روز محشر است ما توفیه اونجاست توفیه یعنی وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ (یونس، 61) هشتاد سال ذره اعمال را هم حسابش را می رسد و آقا رسول الله فرمودند اگر قرار بر مماشات بود با ذره مماشات می شد الان با ذره مماشات نشده گفته اگر مثقال ذره فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ ۚ حساب می شود معلوم می شود شوشتری می گوید اگر مماشات بود با پیغمبر بود لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ (زمر، 65) اگر مماشات بود با پیغمبر مماشات می شد صحبتم این است که اون واهمه قدسی منشأش چی شد عنهم الی ربهم راجعون چون تمام ذرات عنهم الی ربهم راجعون هستند فقط ما نیستیم پس تمام ذرات واهمه دارند تمام ذرات عالم چون همه بازگشتشان به طرف خداست و لذا در قرآن شما
شریعتی: واهمۀ اونها چه شکلی می شود حاج آقا؟
حجت الاسلام عاملی: احسنت الان آیه اش را برایتان می خوانم چون عالم، عالم شعور است چیزی بی شعور نداریم انسان تا از دنیا می رود متوجه می شود که در محاصره تمام موجودات با شعور بوده دستش شعور داشته صحبت می کند و زبانش شعور داشته صحبت می کند و لباسش شعور داشته صحبت می کند و در و دیوار امیر المومنین می گوید وقتی پیغمبر را دفن می کردم ضجت الدار والافعیه در و دیوار گریه می کردند چشم می خواهد که ببینند و گوش می خواهد که بشنود و ببیند که همه جا شعور دارد خدا هم می گوید که إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَٰكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ ۗ شما یعنی تسبیح تکوینی باشد که می فهمیم پس فراتر از تسبیح تکوینی است و آیه اش را برای شما بخوانم این آیه تمام موجودات از مفهوم قیامت از مفهوم اسائک که خدا ؟؟؟16:000 ببینید آیه اش را يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا (نازعات، 42) می گویند قیامت کی برپا می شود می فرماید يَسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْسَاهَا ۖ قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ رَبِّي ۖ (اعراف، 187) فقط خدا می داند که چه وقت برپا می شود لَا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً یک لحظه می بیند قیامت بر پا شد لایجلی حال وقتها الا هو فقط خدا می تواند آشکارش کند صحبتم این جمله است ثقلت فی السموات و الارض ثقلت یعنی اونقدر اسم قیامت سنگین است فی السموات و الارض در نزد جبرئیل هم اسمش را ببری رنگش می کند پیغمبر ما هم وقتی صحبت از قیامت می شد یسفر الدارۀ و یحمر تارۀ رنگش گاهی سرخ و زرد می شد به خاطر آن خصوصیتی که بالاخره مسئله، مسئلۀ ساده ای نیست یک حالت بسیار خاصی است که کل ذرات عالم قیام می کنند در برابر ارادۀ خداوندی
شریعتی: چرا یک وقت هایی با اینکه خصوصیات قیامت را ماها می دانیم خیلی ساده و بی تفاوت از کنارش رد می شویم اگر می شنویم مثلا خیلی اتفاق خاصی برای ما نمی افتد
حجت الاسلام عاملی: اتفاقا این سوال سوال خیلی خوبی است عرضم خدمت شما یک سوال بزرگی است یعنی من الان سوال شما را اینطوری عرض می کنم اگر واقعا ما واقف بشویم به جمال حضرت حق تصویری که برای ما درست می شود از ذات لایتناهی این تصویر شما باید یک تصویری داشته باشید وقتی می خواهید نماز بخوانید تا با خدا صحبت کنید خیلی ها با خودش صحبت می کند نه اینکه با خدا صحبت می کند شما نماز یعنی مخاطب تان خدا باشد خیلی ها مخاطب شان خدا نیست زمانی مخاطب شما خداست که هیبت خدا شما را بگیرد در نماز وقتی تحت هیبت خدا قرار گرفتید شما الان دارید نماز می خوانید یعنی مرا غرض نماز آن بود که پنهانی حدیث درد فراغ تو با تو حالت تو با تو
شریعتی: همان تخاطب این که مولوی می گوید تو با تو بگذارم وقتی که اون حالت پیدا شود تحت هیبت خدا قرار بگیری در نماز اتصال درست می شود ازش تعبیر می کنند به خشوع یک وقتی که خواندیم اللهم انی اسئلک خشوع الایمان قبل خضوع الذل فی النار همه یک وقتی خاشع می شوند روی زانو ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَنَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيهَا جِثِيًّا (مریم، 72)
قبل از اینکه همه ی کفار را بریزند جهنم همه به زانو کنار جهنم نمی نشیند داخل جهنم هم به زانو چرا نمی تواند بایستد وقتی شهوت را دید اینجا زانوهایش لرزید و پول را دید زانوش لرزید و خلاف را دید زانوهایش لرزید اونجا هم می لرزد این حالت خشوع که ایجاد شود این نشان اتصال است در همچین حالتی نمازگزار هم احساس تکریم می کند که ای وای برای ذره حساب باز کردند و اجازه دادند ذره در برابر ذات لایتناها قرار بگیرد از یک طرف هم حالت بالاخره انسان برای حالتی حاصل می شود در برابر خدا که قرار گرفته علاوه بر تکریمی که احساس می کند الان من در حالت تخاطب با خدا هستم این خودش را اونقدر کوچک می بیند چون ان الله واسعٌ علیم چون خدا در همه جا حضور دارد یعنی در برابر همه جا قرار گرفته است و با این کار ندارم سوال شما را می خواهم توضیح بدهم که پس الان ما می خواهیم تخاطب درست بکنیم یک تخاطب احتیاج دارد به تصویر چه تصوری از خدا دارید خیلی ها یک تصویر ساده ای از خدا دارند و با اون تصویر هم زندگی می کنند گاهی تصویر، تصویر موهوم است یعنی اونی که توهم کرده خدا اون نیست من یک سوال بسیار مهمی که بخواهم عرض کنم همیشه در ذهن مان هست اون هم این است که خدا با اون جمالی که دارد همه باید بگویند و لا یقروا قروا قراری دونک چرا درست نشد اگر تصویر صحیحی از جمال حضرت حق درست می شود یک لحظه آرام نمی گیرد اون جمال بی قرار بی قرارت می کند و در برابر اوصاف جمالیه هستی و در اوصاف در برابر اوصاف جلالیه هستی جمال باعث می شود که زبانت باز بشود جلال باعث می شود که زبانت بسته بشود در عالم ذر چون فوران جمال حضرت حق بود گفت الست بربکم قالوا ولا اما وقتی که روز قیامت ظهور جلال خداست می گوید لمن الملک الیوم هیچ کس نمی تواند جلال خدا گرفته است حالا باز حاشیه بزنم اینطوری می گویند که بالاخره در جمال انسان زبان باز می کند در جلال اینطوری نمی تواند حرف بزند هیچ کس حرف نمی زند لمن الملک الیوم خدا سوال می کند هیچ کس نمی تواند حرف بزند خودش می گوید لله الواحد القهار اما یک جمله ای بگویم خیلی لطیف است می گویند جمال اگر جمال خدا باشد انسان می تواند حرف بزند این جمله ای که گفتند همه گفتند می گویند که در عالم ذر اسماء جمالیه بوده که توانستند حرف بزنند اما اونجا صحبت جلال است نمی تواند حرف بزند ولی من می گویم جمال جمال فلان کس نیست جمال جمال خداست همچنان که روح وقتی از دنیا می رود خدا می گوید چطور دنیا را ترک کردی می گوید من دنیا را دیدم قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي من فقط به تو نگاه می کردم که مبادا یک کاری بکنم که خلاف ادب و مخالفت با اقتضای عظمت تو باشد حالا از این رد می شویم جمال وقتی که تصویر بشود همه باید بگویند که مثل امام سجاد و لا یفروا قراری دونک فی قراراً یعنی همان جمال بیچاره ات می کند قصد جان است طمع در لب جانان کردن وقتی این جمال تحصیل می شود همه باید تخشع جلودهم بشوند چرا نشده؟ ولی که جمال تصویر شوند همه باید مثل شعیب بگویند الهی لست اصبرها اراک هر چی می خواهم تحمل داشته باشم نمی توانم او اراک او طرق فینا یعنی به وصالت برسم اگر واقعا جمال تصویر شود همه باید بگویند وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِيمٌ می دانید دیوانه ات می کند شبستری می گوید که جمال خدا باعث شده همه جا مست شوند خرد مست و ملائک مست و جان مست و زمین مست و هوا مست و آسمان مست حافظ هم می گوید که همه جا آتش گرفته عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد ولی از تعبیر امیر المومنین معلوم می شود از مستی برو بالا از آتش هم برو بالا می رسی به جنون اصلا دیوانه شده که خدایا چطور برای ذره ای اینقدر حساب باز کردی دیوانه شده هر چی فکر می کند آخر سر می گوید که الهی لول الواجب ان قبول و نزعت ان ذکری ایاک تو گر واجب الاطاعه نبودی من نماز نمی خواندم اینجا هم همان را می گوید وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِيمٌ (نهج البلاغه، 193)
شریعتی: وقتی اون جمال را می بیند و اون جمال واقعی که شما اشاره کردید اولاً زانو می زند یعنی خشوع اتفاق می افتد با این تصویری که شما گرفتید و دوم اینکه بی قرار می شود و هی می خواهی بروی به سمتش هر کسی کو دور ماند از اصل خویش باز جوید روزگار وصل خویش
حجت الاسلام عاملی: آخرش به کجا پناه می برد؟
شریعتی: خودش
حجت الاسلام عاملی: نه آخرش 25:36 …
شریعتی: یعنی به عرش می رسی
حجت الاسلام عاملی: همه به اشک می رسند بزرگان دین همه آخرش به اشک می رسند به گریه پناه بردند امام حسین یم گوید ما دخلت علی عبدالله وجدتما وجیها یک روز نشد که یک بار نشد که بر محضر پدرم بروم الا وجهتک باکیاً خود پیغمبر ما یک سال آخر اونقدر گریه کرد بیهوش می شد می نویسند از گریه بیهوش بود این چه گریه ای بود گریه جهنم نبود که خدا به شعیب گفت اگر بهشتی ابحتک اگر جهنمی اجرتک این همه گریه سه بار چشمش کور شد بهشت می خواهی مباحت بفرما جهنم می خواهی آزاد گفت صحبت صحبت اینها نیست باز می رود روی جمال یعنی نقطه ی آقای شریعتی نقطۀ ثقل سلوک همین جاست که به آن جمال واقف بشوی و قدرت تصویر داشته باشی این تصویر از کجا پیدا می شود هم از تکوین و هم از تشریع هم خدا نقاشی کرده و قاب جمال درست کرده است از خودش و هم در تشریع قرآن همه اش می گوید هو الذی هو الذی الم ترا تره الم یروا الم یروا هی فتیله را می کشد بالا
شریعتی: خیز تا بر آن کِلک نقاش جان افشان کنم
حجت الاسلام عاملی: احسنتم حافظ می گوید من اصلا نقش نمی بینم هر جا را که نگاه می کنم همه اش نقاش می بینم اگر آن جمال واقعا درست بشود همه باید مثل حضرت موسی بگویند و عجلت رب الیک لترضاه خدا گفت چرا زود آمدی به موعد مانده گفت نمی توانم بمانم بیقرار هستم چقدر تعبیر عجیب است و اجرت رب الیک نمی توانست بنشیند اگر اون جمال واقعا درست بشود همه اینطوری می شوند که إِنَّ رُوحَ اَلْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اِتِّصَالاً (کافی، جلد 2) همین شعاع شمس است شعاع شمس به شمس چقدر متصل است روح مومن اون جمال می برد دیگر این اتصال را روح مومن اشد اتصالا است اصلا ما نمی توانیم تصور کنیم شعاع شمس از شمس جدا شود اما روح مومن اشد اتصالاً یعنی چی کیفیت اتصال کاملا محرز است دیگر از این بالاتر اتصال شعاع شمس به شمس و فقط اون جمال است که می گیرد و می برد دیگر برگشت نیست و بازگشت نیست وابتغی انک عولا نیست وابتغی انک عوضاً نیست اینها همه در دعاهای امام سجاد است چیکار کرده امام و چه عشقبازی کرده در جانم این نفس می کشیده و واقعا اگر باز آن جمال درست بشود و باز مثل امام سجاد می گوییم خدایا انت رأی ذمت من تشنه هستم با این آب تشنگی من خاموش نمی شود و مرا فرات ز سر بر گذشت و تشنه ترم انت رأیی تو باید می دانید که جامش افتاد داخل چاه و چاه جام را آورد بالا که آب ات را بخور و اون وقت گفت خدایا با این آب آتش من خاموش نمی شود یعنی این آتشی که درست شده آتش زبان و آتش جگر من نیست روح من که باید در برابر آن جمال آتش گرفته است و لذا می گوید و حبی لک شفیعی الیک اون قدر جالب است این جمله می گوید خدایا شفیع آوردم اما شبیه من حب من است نسبت به تو یعنی سوختم دیگه من در آتش دوزخ هم چه می سوزانی من سوخته تو بودم تا بودم شفیع چیکار می کند شفیع می گوید که مثلا این آقا را به این خاطر ببخش حب اگر شفیع باشد می گوید خدایا سوخته دیگر از حضرت سوال کرد که چرا شهید عذاب قبر ندارد فشار قبر ندارد فرمود کفی بالبراق فقر الذی فتنۀ برق شمشیر بالای سرش بسش است دیگر اون وقت خدا چطور باید پذیرایی بکند ما عاجز هستیم از تصویر اون پذیرایی که عند ملیکٍ مقتدر دیگر نباید برود به بهشت عارف وقتی از دنیا می رود گمش می کنند اون ملکی از شاهد است و یکی صاعقه است و معها صاعق لشهید گمش می کنند در بهشت می گردند می گویند این کجاست فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ (قمر، 55) یعنی چون خودش را خواسته است و لذا خدا خودش را داده است یعنی معنی اش این است که عند ملکٍ مقتدر یعنی انواری از جمال حضرت حق برای اینها آشکار می شود که بهشت کنارش چیزی نیست و باز اگر اون جمال تامین بشوند همه مثل امیر المومنین می گویند الهی حبلی صبرت علی عذابک و کیف اسود علی فراغک همه این جملات از همین جا نشأت می گیرد که چطور جمال حضرت حق تفسیر می شود بالاترین تفسیر برای حضرت ختمی مرتبت بود و چطور زنده مانده است یکی از علما می گوید که جوری می کشیدند که یک جوری ثابت کنند معراج را شما اصلا ثابت کن اینجا بوده صعب الدنیا و ابدان معقلقۀ ارواحا
شریعتی: اگر اجل مقدرشان نبود یک لحظه نمی ماند
حجت الاسلام عاملی: همه ی اینها سوال است که اینها طبیعت بالاخره جمال حضرت حق است حضرت ختمی مرتبت گفت تَنامُ عَيناي و لا يَنامُ قَلبي. چشم من می خوابد اما قلب من نمی خوابد یعنی امکان جدایی اون اشد اتصالاً که درست شد دیگر امکان نیست امکان ندارد قلب بخوابد و بعد جدا بشود اونقدر مباحث هادی در اینجا هست اگر اون جمال باز تامین بشود مصداق روایت می شوند که من عرف الله و عظمه منع فاه من الكلام و بطنه من الطعام اون جمال چرا مشغول می کند در روایت می فرماید ان المومن لمشغول جوری مشغول می کند که دیگر زبان بسته شد و طعام بسته شد می گویند حضرت موسی اون چهل روزی که رفت از آب از نان افتاد نه آب می خورد و نه نان می خورد من عرف الله و عظمه منع فاه من الكلام و بطنه من الطعام یعنی از شدت مشهوریتی که به جمال و آقای بهجت می فرمودند ما سوال می کردیم از محمد تقی شیرازی دیدار داشتیم میرزای دوم که کجا تشریف می برید می گفت بگذارید فکر کنم در فکر بود در آن فکرها که چنان که ندانم در عالم خیال که آمد کدام رفت
شریعتی: یعنی اصلا اینجا هست ولی اینجا نیست
حجت الاسلام عاملی: هرگز میان حاضر و غایب شنیده ای
شریعتی: من در میان جمع و دلم جای دیگر است
حجت الاسلام عاملی: یک شهری چند تا آقا میرزا محمد تقی شیرازی داشته باشد و یک شهری چند تا سید صدر الدین کاشف دزفولی داشته باشد شهر زیر و رو می شود به آقای بهجت گفتند چرا حرف های آقای قاضی را ننوشتی گفت نمی دانستم مهد الرجال می شود شهر خالی است ز عشاق بود کز طرفی مردی از غیب برون آید و کاری بکند کو کلیمی که ز وصف طلبش غمزه ای جرعه ای در کشد و دفع خماری بکند دو تا پمپاژ لازم است برای جامعه یکی پمپاژ عواطف است مردم نسبت به همدیگر بی رحم نباشد احساسات خدا از جهنم یک کسی می گوید به من رحم کن خدا می گوید هر رحمی که عصفوراً یک گنجشکی رحم کردی؟ حتی در این حد به یک گنجشکی رحم کردی ارحم ترحم یکی پمپاژ عواطف است و یکی هم پمپاژ معنویات است به 34:59 ؟؟؟ بکشند در امر آخرت در قلمرو حس نرو بن بست است سرت به سنگ می خورد ذره ذره هر چه داد از من گرفت دیر فهمیدم که گیتی رهزن است جناب طنطاوی دو تا کتاب نوشته یکی پسر من و یکی دختر من توصیه هایی دارد برای دختران و پسران خیلی خوب است
شریعتی: یک جور وصیت و سفارش است
حجت الاسلام عاملی: بله، بنده یک کتابی نوشتم عقلانیت حجاب و قدسیت عفاف اتفاقا امروز رفت برای چاپ
شریعتی: الحمدلله خدا رو شکر
حجت الاسلام عاملی: آخرش حدود ده تا توصیه نوشتم برای دختران عزیزم
شریعتی: یعنی یک درد و دل پدرانه
حجت الاسلام عاملی: خیلی توصیه های بسیار اساسی به تعبیر علامه جعفری از اون حرف های نهایی است آقای طنطاوی می گوید که من در بلژیک از چهار راه که رد می شدم دیدم یک پیرزنی دولا و قدش دولا شده اونقدر پیر است و عصا دستش است چهره اش را نگاه کنید تمام چروکیده و خیلی بر ایشان نمی تواند رد بشود از خیابان کسی هم نیست دستش را بگیرد این را ردش بکند من به راهنمایم گفتم که چطور مملکتی است الان کسی دستش را نمی گیرد گفت می دانی این کی است؟ این ملکۀ زیبایی بلژیک است زمانی بود که یک افتخاری بود که حال کسی را بپرسد و افتخار ی بود که با کسی دست بدهد و یک نگاهی به کسی بکند آخرش این می شود چنان مکن که اگر راه حس فرو بندند تو خویشتن همه یکباره کور و کر یابی عاقل آخر بین است کسی که عاقل نیست آخر بین است آخر بین بنده مبارک بنده ای است حالا این را می خواستم بگویم که می گوید من افاه من الکلام و بطنه من الطعام یعنی واقعا اینطوری است یعنی شیرین تر از اون حرفی که می خواهد بزند در اون عالم سیر می کند شیرینی به کسی که محبت نچشیده و واقعا اگر اون جمال تصحیح بشود مثل امام سجاد می گوید خدایا استغفرک ان کنت لذتٍ بغیر ذکرک استغفار می کنند از هر لذتی که از ذیل مطالعۀ جمال و اوصاف تو بود ذکر یعنی مطالعه جمال حضرت حق این مقداری که باید جمال تاکید شده است بر ذکر و آخرش را عرض می کنم که آخر سر مثل امام سجاد می گوید الهی إلهی لولا الواجب من قبول أمرک، لنزهتک من ذکری إیاک(1 اونقدر رفته رفته جمال بزرگ می شود و جمال بیشتر می شود و جمال پرتویش عجیب می شود و تلألؤ شهرت بیشتر می شود می گوید که خدایا من برای تو نماز می خوانم إلهی لولا الواجب من قبول أمرک، لنزهتک من ذکری إیاک سوال این است که چطور شده که ما به این نقطه ها نرسیدیم علتش یک نقطه است که کار استاد این است که تصویر فاخری از خدا برای متربی داشته باشیم انبیا اومدند این تصویر را درست کنند کتاب های آسمانی اومدند این را درست کنند برای چی قرآن می خواندیم ماه رمضان ما خَلْقُكُمْ وَ لا بَعْثُكُمْ إِلَّا كَنَفْسٍ واحِدَةٍ إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ (لقمان، 28)همین جا بمان و نرو تأمل و تأمل ما خلقکم میلیاردها انسان خلق شده و لا بعثکم میلیاردها انسان در یک لحظه می خواهد بلند شود الا کنفس الواحده قدرت قدرتی که هر چقدر جلو می روی بر می گردد کلما ما انزل فکری فیک شبرا و فراً بی لا یحبط فی الاحیاء لا یهدی السبیلا اون وقت اینها باعث می شود انسان یک عالم دیگری پیدا بکند و تصور دیگری داشته باشد و تصویر دیگری داشته باشد و سلوکش و جلوه ها عوض شود و نگاه ها عوض شود و یک لحظه متوجه می شود در برزخ زندگی می کند یعنی آن آگاهی که باید در برزخ درست بشود الان برایش درست شده است هم و الجنۀ کمن قد رئاها و هم والنار کمن قد رئاها و هم فیها معذبون امیر المومنین گفته متقی یعنی کف نفس یعنی واهمه قدسی و یعنی همان دغدغه قدسی اگر بیاید باعث می شود که به نقطه ای برسد که انگار دارد بهشت را می بیند و داخل بهشت است و جهنم را می بیند انگار داخل جهنم است امیر المومنین در دعای کمیل اول تصور می کند که داخل جهنم است و بعد شروع می کند با خدا صحبت کردن می گوید خدایا از چه مصیبتی شکایت کنم بر تو و چند تا امام گفته اند که خدایا اگر ما را به جهنم ببری اعلنت اهلها انی احبک اعلام می کنم که من عاشق خدا هستم در داخل اون سختی و بعضی ها که سختی پیدا می شود فَإِنۡ أَصَابَهُۥ خَيۡرٌ ٱطۡمَأَنَّ ۖ وَإِنۡ أَصَابَتۡهُ فِتۡنَةٌ ٱنقَلَبَ عَلَىٰ وَجۡهِهِۦ خَسِرَ ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةَۚ ذَٰلِكَ هُوَ ٱلۡخُسۡرَانُ ٱلۡمُبِينُ
(حج، 11)
اما دیگر از جهنم بالاتر می گوید در جهنم هم من بروم باز تو را رها نمی کنم و مستحب است در رکوع گردنت را جلو بیاوری بگویی خدایا آمنت بوحدانیتک و لو ضربت عنقی به تو ایمان دارم و گردنم را بزن
شریعتی: به به خیلی ممنون قصه قصۀ عشق بود واقعا عین التراب و رب الارباب گفتی ز خاک بیشتر هستند دهر عشق من از خاک بیشتر نه که از خاک کمتریم این بحث را ادامه می دهیم دیگر انشاء الله و این دغدغه های قدسی و خوش به حال همه آنهایی که عاشق هستند به معنای واقعی کلمه و عاشق هستند بر همه عالم که همه عالم از اوست حاج آقای عاملی خیلی ازتون ممنون و متشکرم آیات را بشنویم بر می گردیم اشاره قرآنی را در محضر شما خواهیم بود عزیزانم امروز صفحه 399 را تلاوت خواهند کرد آیات نورانی سوره مبارکه عنکبوت برای مشارکت در قربانی ماه شوال همچنان فرصت هست انشاالله که خدا به بهترین وجه و به بهترین شکل از همتون قبول کند و برای مشارکت در قربانی هم دوستان زیر نویس کردند هم می توانید به کانال ما مراجعه کنید و انشاالله که صدقات و نذروات شما با شکوه هر چه تمامتر به خانواده های نیازمند و آبرومند انشاالله برسد بعد از تلاوت قرآن انشاالله با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
( قرآن کریم صفحه 399 سوره مبارکه عنکبوت)
شریعتی: انشاالله آخر هفته خوبی داشته باشید و بهترین ها نصیب تان بشود به همه شنوندگان خوب رادیو معارف و مخاطبان خوب محترم شبکه افق تکرار برنامه را می بینند با دل و جان سلام می کنم خوشحالیم که در سال جدید هم در کنار هم هستیم حاج آقای عاملی اشاره قرآنی را بفرمایید و خداحافظی می کنیم.
حجت الاسلام عاملی: سورۀ عنکبوت آیه 24 فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَنْ قَالُوا اقْتُلُوهُ أَوْ حَرِّقُوهُ فَأَنْجَاهُ اللَّهُ مِنَ النَّارِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ نوع برخورد قوم حضرت ابراهیم را با حضرت ابراهیم مطرح می کند حضرت ابراهیم نفیس ترین برهان استدلال را می آورد اما قومش عاصی است در برابر برهان بدترین سکوت انسان ها جایی است که عاصی باشد در برابر برهان و در برابر استدلال به جای اینکه خازع بشود بگوید می کشمیت و لذا گفتند که این را بکشید و یا داخل آتش بندازید من الان انبیاء که همچین برخوردی با اکثر انبیاء تمام انبیا اینطوری بوده بهترین برهان را آوردند ولی قومشان را از سر عناد و از سر جهل اومدند تهدید و اهانت کردند و کشتنشان و با این یک نتیجه گیری می خواهم در آخر داشته باشم می رویم الان سراغ حضرت لوط حضرت لوط را گفتند و ما کان جوابه من قومه إِلَّا أَنْ قَالُوا أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ ۖ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ (اعراف، 82) این مرد را از شهر بیرون کنید اینها طهارت را دوست دارند و می خواهند پاک زندگی کنند یعنی پاک زندگی کردن دیگر مفهومش را از دست داده است و به حضرت شعیب گفته اند یا شعیب ما نفعه کثیرا مما تقول بهترین برهان را می گفت ما نمی فهمیدیم چی می گفت یک ملتی نفهمد برهان در کربلا هم عین این را به امام حسن گفتند ما نمی فهمیم امام حسین
شریعتی: که حضرت فرمود مُلِئَت بُطونُکُم منَ الحَرام
حجت الاسلام عاملی: انا لنراک فینا ضعیفا ما تو را آدم ضعیفی می دانیم سریع می توانیم تو را سر به نیست کنیم ولو لا رحطک لرجمناک اگر طائف تو نبود سنگسارت می کردیم خیلی جالب جواب داد گفت یا قوم ارحطی اعز علیکم من الله اونقدر از این جملات شنیدم گفت وای بر شما خدا را گذاشتی به طایفه ی من چسبیدی خدا را گذاشتی به قوم گرایی چسبیدی و خدا را گذاشتی به قوم و قبیله چسبیدی حیا نمی کنید شما خدا را گذاشتی ندای نعرۀ به اصطلاح قوم گرایی بکنید حضرت موسی را می خواستند سنگسار کنند گفت انی اسط بربی و ربکم و ارتجوه به خدای خودم و خدای شما پناه می برم من را سنگسار کنید و وَإِنْ لَمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ (دخان، 21) اگر ایمان نمی آورید به من حداقل سنگسارم نکنید حضرت موسی برهان آورده بود بهترین برهان را خدا نقل کرده این را سنگسار می کنند درباره حضرت صالح هم آمده قالوا تقاصاً بیتا ملئت له و اهله ثم لنبعد لولیه ما شهدنا علیک و علیه گفتند که ما شب حمله می کنیم می کشیمش و به اهلش و به ولی اش می گوییم که ما اطلاع نداریم که کی این را کشته است باز می بینید که بروم سراغ اینی که بکشند در برابر برهان حضرت عیسی را هم که می خواستند بکشند خدای متعال گفت إِنِّي مُتَوَفِّيكَ وَرَافِعُكَ إِلَيَّ وَمُطَهِّرُكَ مِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَجَاعِلُ الَّذِينَ اتَّبَعُوكَ فَوْقَ الَّذِينَ كَفَرُوا (آل عمران، 55) باز خدای متعال برد بالا و الا اون را هم می خواستند بکشند با اون استدلال های خوبی که حضرت عیسی داشتند فحش هم که الا ماشاء الله شاهد می گفتند و مجنون و کذاب می گفتند و فال بد می زدند اصل مطلب این است که اولاً برخورد خشن و خونین در برابر برهان و استدلال نهایت سلوک انسان است دوم این که با کمال تاسف این عصیان در زمان ما محقق شده است دنیای معاصر اینطوری است
شریعتی: خیلی خوب دعا بفرمایید و انشاالله خدا حافظی کنیم
حجت الاسلام عاملی: آقا رسول الله فرمودند عجبت الیه حضرت فرمود لان ابعد الله سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا و الله اکبر احب الیه محل طلعت علیه الشمس هر چی آفتاب بهش تابیده از اول خلقت تا الان همین تسبیحات اربعه این را تبدیل کن به ثروت کل آنچه که آفتاب بهش تابیده تبدیل کن به ثروت عقل نمی تواند حلش کند تمام کامپیوتر از کار می افتد در یک کفه ترازو هم بنویس سبحان الله و الحمدلله و لا اله الله و الله اکبر برکت این از اون بالاتر است
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم از شما و خیلی ممنون از لطف و عنایت و محبت تان می خواهم امروز به صورت ویژه یاد کنم از همه شهدای عزیز و گرانقدرمان که خاصه شهید صیاد شیرازی که این ایام، ایام شهادت صیاددلها و امیدوارم که محضر امیر المومنین و محضر اباعبدالله متنعم باشند هم ایشان و همه شهدایی که حق بزرگی به گردن ما دارند در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید و آخر دعوانا الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین خیلی ممنون و متشکرم