سید حسن عاملی 9 آبان 1381 در 40 سالگی با حکم رهبر انقلاب امام جمعه و نماینده ولی فقیه در استان اردبیل شد، او دوران طلبگی خود را در محضر اساتید برجسته حوزه آیت الله اعتمادی و آیت الله پایانی و در درس خارج از آیات عظام وحید خراسانی، شیخ جواد تبریزی، سبحانی ، مکارم شیرازی استفاده کرد و در اخلاق و معرفت جیره خوار سفره بزرگانی چون آیتالله اشتهاردی، آیتالله مظاهری، آیتالله میانجی، آیتالله بهاءالدینی و آیتالله پهلوانی بود .
او در کنار درس طلبگی، در دانشگاه نیز تحصیل کرده است و درمقطع ارشد و رشته تحصیلی حقوق رتبه اول کنکور را کسب کرده است و تحصیلات خود را تا مقطع دکتری ادامه داده است.
امام جمعه اردبیل از مردمیترین ائمه جمعه کشور است و کلام بران او برای پیگیری مطالبات مردمی زبانزد خاص و عام است و خطابههای او از مسجد محمدیه اردبیل تا مصلی اردبیل بر جان عاشقان مکتب امام صادق علیهالسلام نشسته است.
در خبرگزاری فارس مصاحبهای تفضیلی با او داشتیم که در ادامه از نظرتان میگذرد.
خبرنگار فارس: به خبرگزاری فارس خوش آمدید، خوشحالیم از اینکه خدمت شما هستیم، شما در دوران تحصیل از اساتید برجستهای بهرهمند بودید. از آن دوران و از فضلایی که در محضر آنان علمآموزی کردید برای مخاطبان خبرگزاری فارس بگویید.
آیتالله عاملی: بله، توفیق بزرگی بود که از محضر اساتید بزرگی همچون حضرت آیتالله اشتهاردی، حضرت آیتالله مظاهری، حضرت آیتالله میانجی، حضرت آیتالله بهاءالدینی و حضرت آیتالله پهلوانی استفاده کردم. هر یک از این بزرگواران ویژگیهای منحصربهفردی داشتند که بر روح و جان من اثر گذاشت.
مهرماه سال ۶۰ من وارد حوزه شدم، ما در مسجد مدرسه مؤمنیه، در کوچه سفیداب ـ که الان دیگر از بین رفته و آنجا جاده ساختند ـ ساکن شدم. حضرت آقای شهیدی، داماد آقای حجت، آنجا مدیر بود. ایشان لطف کردند و ما را در مدرسه پذیرفتند این مدرسه در همسایگی حسینیه آیت الله بهاء الدینی قرار داشت و از همین طریق مدتی در خدمت حضرت بهاءالدینی بودم.
صدام که علما را از عراق بیرون کرده بود، افراد بسیار معنوی که خیلی عارفمسلک بودند، در مدرسه مومنیه حجره گرفته بودند. آنها شبها نالههایی داشتند. گاهی با خودم میگفتم که اگر تمام نویسندگان دنیا جمع بشوند، نمیتوانند حتی یک آهی که یکی از آنها میکشید، را تصویر کنند، واقعاً عجیب بود.
در این مدرسه به طور مکرر نماز را با آیت الله بهاالدینی اقامه می کردم و از نصایح ایشان متنعم بودم اما در جلسات خاص ایشان حضور نداشتم اما دوستانی مانند آقای فرحزاد – که آن روزها یک خودرو فولکس داشت و هر روز آن فولکس مقابل حسینیه آیتالله بهاءالدینی پارک بود – بیشتر با ایشان مأنوس بود.
یکی دیگر از کسانی که من در خدمتشان بودم حضرت آیتالله اشتهاردی بود. ایشان خیلی پاکنفس بودند و تأثیر نفس خوبی داشتند. با امام محشور بودند، با آقای بروجردی مشهور بودند. در اندرونی آقای بروجردی با دو نفر از فضلای دیگر مشغول کتابت بودند، لذا از نزدیک معنویت حضرت آیتالله بروجردی ایشان را ذوب کرده بود. قصههای بسیار خوبی داشتند از عظمت روحی آقای بروجردی همه آنها را ثبت کرده ام.
ما در درس منية المريد ایشان شرکت میکردیم. در یکی از مدرسه های مدرسه فیضیه تدریس می کرد و من به طور مرتب در درس ایشان حاضر میشدم. چون اوایل طلبگی من بود، صحبت ها و حالات روحی ایشان خیلی بر من اثر کرد. بسیار نورانیت داشت، جداً انسان مهذبی بود، هیچ منیتی نداشت. یادم هست که یک وقت آمدیم دیدیم باران آمده و مدرس خیس شده، مجبور بودیم برویم مدرسی دیگر. باید ۳۰ یا ۴۰ قدم از اینور فیضیه تا آن طرف فیضیه میرفتیم. انتظار این بود که ایشان جلو بیفتد و ما پشت سر ایشان حرکت کنیم در حالی که خطرناکترین چیز برای یک مرد، صدای نعلینی است که پشت سرش بیاید. لذا ایشان کنار دیوار ایستاد و اشاره کرد که شما بروید، من بعداً میآیم. ما که رفتیم، ایشان تنهایی کنار دیوار حرکت کرد و خود را رساند. من همیشه برای ایشان از خداوند طلب رحمت و عنایت میکنم.
همچنین از کسانی که استفاده کردم حضرت آیتالله مظاهری بود. مدت مدیدی من خدمتشان بودم در درسهای اخلاقشان، البته نه جلسات خصوصی. ایشان هم شخصیت بسیار مهذب و عقبات طی کرده هستند می فرمودند: ۲۰ سال در اندرونی و بیرونی با علامه طباطبایی بودم و یک ترک اولی از علامه ندیدم. نفس علامه ایشان را خیلی خیلی پر بار ساخته بود. الان هم که خدای متعال ایشان را نگه داشته، باید قدرش را بدانیم. مقید بودم که هر کجا ایشان درس اخلاق داشته باشند، من هم آنجا حاضر باشم.
فرد دیگری که بسیار از او استفاده کردم حضرت آیتالله میانجی بود. حضرت آیتالله میانجی، واقعاً اعجوبهای بودند. اشک چشم بسیار عجیبی داشتند. ارادتشان به اهلبیت فوقالعاده بود. چون آدم متتبعی بودند، لذا صحبتهایی که میکردند همیشه پرفایده بود. واقعاً مهذب بود. یعنی اگر من میخواستم به فردی که اهل بهشت است نگاه کنم، ایشان را نگاه میکردم. تالیفات بسیار نفیسی داشتند می فرمودند: بر شرح ابن ابی الحدید سه بار فهرست نوشته ام یعنی در هر صفحه از هر موضوعی یا موضوعاتی بحث کرده همه آن ها را فهرست بندی کرده بود.
در مسجد کوچک عبداللهی در بازار، ایشان نماز داشتند و حاضر به عوض کردن آن نبودند؛ جمعیت جا نمیشد. من اعتقادم این است که نمیخواستند مجلس پرجمعیت دیده شود. آنجا را ترک نکردند. ایشان هم واقعاً عجیب بودند، یعنی انسان تعجب میکند که یک فردی چقدر میتواند عروج بگیرد. نفس بسیار خوب و موثری داشتند،مجسمه اخلاق و معنویت بودند حشر با ایشان برای ما یک سرمایه بزرگی بود .
منتها بیشترین تأثیری که من دیدم، از حضرت آیتالله پهلوانی بود. عارف عجیبی بود. از اطرافیان مخصوص علامه طباطبایی بود. در اندرونیهای ایشان حاضر میشد. شاید هیچ کس مثل ایشان از علامه استفاده نکرده بود سوالات بسیار خطیری در خصوص آیات، روایات، اشعار عرفا،متون عرفانی و… داشت همه آن ها را از علامه پرسیده و نکات ارزشمندی را از علامه جمعآوری کرده بود. او ممحض در تهذیب و ریاضت بود و هر روز خالص تر می شد منزل محقری در خیابان آذر داشت در آنجا خدمت ایشان می رسیدم و دستورالعملهایی از ایشان میگرفتم. حالات معنوی آن عارف فرهیخته واقعاً عجیب بود. گاهی وقتی جملهای میگفت، به پهنای صورت گریه میکرد و اشک میریخت. ملاحظه مکرر چنین حالتی قطعاً یک ثروت معنوی است.
2- فارس: سال 1403 سال سختی بود، از شهادت شهید رئیسی تا اسماعیل هنیه و سید حسن نصرالله و یحیی سنوار و سید هاشم صفیالدین، توصیههای مکتب حقه اسلام برای مواجه شدن با این شرایط سخت و پیچیده چیست؟
آیتالله عاملی: ما بعد از عمل به وظیفه، همه چیز را به حساب خدا مینویسیم؛ یک تدبیر بسیار حکیمانه بر عالم حکومت میکند. خداوند میگوید من اگر بخواهم کاری میکنم که هیچ جنگی اتفاق نیفتد و هیچ کس وارد جنگ نشود، (و لو شاء الله ما اقتتلوا) و اگر بخواهم کاری میکنم که همه تسلیم شوند(و لو شاءالله لهداهم اجمعین)
خلقت اساساً برای امتحان است؛ یک مشیت بسیار عالی در این عالم حکومت میکند. این جمال عالم است، اصل جمال مدیریت باطنی عالم است. من شخصاً این را با تمام ذرات وجودم اعتقاد دارم. میبینید که تکوین، چه جمالی دارد، اما بالاترین جمال، مدیریتی است که بر این عالم حاکم است.
همه چیز دست خداست. زیادت ، نقص ، عزت ، ذلت ، پیروزی ، شکست همه دست اوست. این عزیزان که نام بردید به وظیفه خودشان در سختترین شرایط عمل کردند، شاهکار کردند، یعنی تجلی یک اراده استثنایی بودند. این عزیزان ما در زمان عسرت و سختی مشغول مبارزه بودند، ولی ذرهای یأس، ذرهای تردید در کارشان نبود. هر کس جای اینها بود، در محاصره سختترین مشکلات، شاید خودش را میباخت، ولی این عزیزان ما اصلاً تردید، شک و ضعف به خودشان راه ندادند.
ما اعتقاد داریم عالم طوری درست شده که حق در آن مؤید ذاتی دارد. این است معنی مَن صارَع الحَق صرعَه؛ یعنی هر کس با حق کشتی بگیرد زمین می خورد شما به ظاهر نگاه نکنید؛ امام حسین (ع) غالب بود. امام حسین در اوج معرکه خودش از فتح و ظفر صحبت میکند؛(من لحق بی فقد استشهد و من لم یلحق لم یدرک الفتح) بعداً هم معلوم شد که حضرت فاتح بوده است امام حسین(ع) با قرائت آیه کهف گفت «من برمیگردم.» و همینطور هم شد. الان امام حسین همه جا حضور دارد.علی اکبر در رجز خود می گوید: شما بعداً می فهمید که ما چه کار کردیم(الحرب قد بانت لها حقائق و ظهرت من بعدها مصادق)
لذا شما عزیزان این اتفاقات سال 1403 را در حساب این نگذارید که مقاومت مثلاً شکست خورده یا به جای تنگی رسیده است. اینطور نیست. وقتی زمام امور دست خداست، سببیت اسباب هم دست خداست. وقتی ما در داخل نظام اسباب و مسببات زندگی میکنیم که طراحش خود خداست. ما هیچ وقت شکست نداریم.
فارس: نظرات امامین انقلاب درباره این شرایط چیست؟
آیتالله عاملی: ادبیات حضرت امام خمینی (ره) را نگاه کنید؛ میفرماید: «والله به عمرم نترسیدم. آن روزی که من را میبردند، آنها میترسیدند، من به آنها دلداری میدادم.» بزرگترین شاهکار، تجلی همین نگاه توحیدی است که در زندگی مقام معظم رهبری هم دیده میشود. مقام معظم رهبری فرمودند: مطالبه ای از حضرت امام داشتیم به تاخیر می افتاد یک روز عرض کردم آقا جان! می ترسید؟ سریعاً سه بار فرمود من هیچ وقت نمی ترسم.
خیلی شرایط سختی در این ۴۵ سال ایجاد شد. حتی زمانی که در جنگ دیگر توان مالی جمهوری اسلامی صفر شده بود، مقام معظم رهبری میفرمودند از بعضی دوستان خودمان کمک خواستیم، آنها هم حاضر به کمک نشدند! اما شما ببینید اقتدار، عزت و شوکت به جایی رسیده است که الان هر رئیسجمهور آمریکا که میآید، حساب خاصی برای ایران باز میکند؛ آن یکی نامه نوشت، این دیگری هم نامه نوشت و به این نتیجه رسیدهاند که مدیریت منطقه بدون ایران ممکن نیست.
به این نقطه رسیدند که بوش در پارلمان ژاپن، محکم مشت زد به میز و گفت: «در دست ایران گرفتار شدیم.» اینها امر خلقالساعه نیست. شما گذشته ما را ببینید؛ ببینید چه امپراتوری عظیمی داشتیم؛ از شرق به دیوار چین رسیدیم، در غرب در مصر تاجگذاری کردیم. کل کشورهای خلیج فارس تحت نفوذ و حکومت ایران بودند از شمال به بربرها متصل بودیم اما از پانصد سال قبل به این طرف افول شروع شد شان ما شکسته شد؛ یکسوم ایران دست ما ماند. علت افول دو چیز بود:
۱. نتوانستیم پایاپای تحولات علمی دنیا حرکت کنیم و در تولید دانش جهانی سهمی نداشتیم.
۲. رهبران صالحی در این کشور سر کار نیامدند.
متفقین نمی خواستند محمدرضا بر کشور مسلط شود چون می دانستند او دزدکی به رادیو برلین گوش کرده است اما بعد از ارزیابی او فهمیدند که او خوب به دردشان میخورد، از او تعهد گرفتند و او را جای پدرش گذاشتند، او اول پادشاهی خود یک خطابه خواند و گفت: «پادشاهی برای یک ملت فقیر افتخار ندارد.» کسی که به ملت خودش اینگونه نگاه کند چگونه بر آنان حکومت خواهد کرد؟
بعد از نادرشاه، ۵۰۰ سال ما تنزل داشتیم. هر وقت خواستیم تکان بخوریم، یک تنه زدند، افتادیم. نادرشاه گفت باید نیروی دریایی داشته باشیم. تا کشور را حفظ کنیم، شب سرش را بریدند، آن روزی که ژاپن کارش را شروع کرد، امیرکبیر هم شروع کرد. در حمام فین کاشان، آن بلا را سرش آوردند. انگلستان به طور مکرر بخش های مهمی از کشور ما را جدا می کرد نه قدرت نظامی داشتیم نه وزن سیاسی نه اقتدار اقتصادی ناصرالدین شاه می گوید مرده شور این ممکلت را ببرد به شمال می روم روس ها می گویند چرا به این طرف آمدی به جنوب می روم انگلیسی ها می گویند چرا به این طرف آمدی اننقلاب اسلامی واقعاً شاهکار کرده است سال۱۳۵۰ بحرین را از ایران جدا کردند اگر هفت سال میماند، و حضرت امام و بسیجی ها از راه می رسیدند آن فاجعه رخ نمی داد .ما در گذشته واقعاً امپراطوری بسیار عظیمی داشتیم اما پادشاهان نالایق به آن چوب حراج زدند رضاخان آن قدر حاتم بخشی کرد که وزیر خارجه عراق آمد گریه کرد و گفت: «شما به همه ملک میدهید، ما به آبهای بینالمللی راه نداریم، به ما هم راه بدهید، رضا خان گفت: اروند مال شما.»! که بعداً همین باعث شد که جنگ هشت سال اتفاق بیفتد و صدام قرارداد الجزایر را پاره کند.
حضرت آقا بزرگترین عظمت در زندگیشان این است که هیچ وقت در برابر تلاطمها مرعوب نشدند. اگر خواص مرعوب بشوند فاتحه کشور خوانده میشود من به حضرت آقا عرض کردم: «حضرت آقا، من با تمام وجود از شما تشکر میکنم از اینکه در این مدت از اصول تنازل نکردید و هویت شیعه را حفظ کردید، هویت مذهب اهلبیت (ع) را حفظ کردید».
3- فارس: شرایط امروز ایران اسلامی چگونه است و نقش رهبر انقلاب در این وضعیت را چگونه ارزیابی میکنید؟
آیتالله عاملی: الان شما ببینید، از ایران که خارج میشوید، کامنتها را ببینید، کشورهای عربی، همه جا میگویند: «کم اتمنی لو کنت ایرانیّاً»؛ ای کاش منم ایرانی بودم. البرادعی می گوید انا سنی الهویه و شیعی الهوی! یعنی هویت من سنی بودن من است اما مشرب سیاسی من شیعی است. همه این ها نتیجه رهبریت بسیار دقیق مقام معظم رهبری است.
من به حضرت آقا عرض کردم حجاب معاصرت نمیگذارد ما شما را بشناسیم. البته خود ایشان اصلاً خوشش نمیاد کسی در مدح و تعریف او حرفی بزند، فوراً مطلب را عوض میکنند اما حقیقت همین است؛ حجاب معاصرت نمیگذارد ما حضرت آقا را بشناسیم.
وقتی شمابه عمر ، عمق و وسعت توطئهها، عمق سرمایهگذاری افسانهای که علیه کشور ما صورت گرفته و می گیرد نگاه می کنید که همه برای استیصال و ترکیع ملت ماست از بقا این انقلاب و دوام آن و عزت و اقتدار آن واقعاً متحیر می شوید همه این ها مرهون درایت مقام معظم رهبری و مقاومت و بصیرت بی نظیر ملت ماست .
من شخصاً اعتقاد دارم بزرگترین فضیلت ملت ما این است که در برابر عظیمترین جنگ روحی و روانی، با بیش از ۵۰ هزار متخصص شکست نخورد.
شما یک کشور نشان بدهید که ۱۰ کانال مخالف بالای سر خود دارد، ما صدها کانال مخالف بالای سرمان ایستاده است. مدام بذر نفرت میریزند، کارشان به طور مدام تزویر،تسویل و مکر اللیل و النهار و مکر السیئات است اما ملت ما زمین نخورده است.
ممکن است شما این صحنه را ساده ببینید، چون داخل این نعمت هستید. اما بدانید دشمنان با قوی ترین تخصص ها وارد کلاس های نامرئی میشوند تا ذهنها را تصرف بکنند؛ یکی از رموز موفقیت ما در این شرایط و شکست دشمن و ناکام ماندن در رسیدن به اهداف، درایت مقام معظم رهبری است؛ ایشان از جهت دشمنشناسی ، اشراف بر معادلات سیاسی، اهداف پشت پرده دشمن ، وقوف بر تبعات عاجل و آجل هرگونه تصمیمات سیاسی بی نظیر هستند.
فارس: این اشراف رهبر انقلاب چه ویژگیها و چه اثراتی بر کشور دارد؟
آیت الله عاملی: این جمله که ایشان میفرمایند اگر با دشمن مماشات کنیم، هزینه آن بسیار بالاتر از مقاومت خواهد بود. این مطلب بسیار دقیق است؛ یعنی هر کس ماهیت دشمن را بشناسد، کاملاً به این موضوع واقف است. یکی از دشمنان ما با صراحت بیان کرده است که مشکل ما با ایران، مشکل توان صنعت هستهای نیست، بلکه مشکل ما با فلسفه جمهوری اسلامی است! توجه کنید چقدر صریح اهداف نامبارک خود را به زبان می آورند (و ما تخفی صدورهم اکبر)
آنها میدانند که روزی که انقلاب اسلامی آغاز شد، صرفاً هدف آن پایین آوردن نظام شاهنشاهی نبود بلکه اصولی را دنبال می کند که گمشده بشریت معاصر است. در دنیای معاصر کرامت بشریت شکسته شده و دنیا با «حق ویژه» و «درجهبندی انسانها» و با «الکیل بمکیالین» و «معاییر مزدوجه» اداره میشود. به عنوان مثال، ترامپ ترور شدن 2 تن از صهیونیستها را به عنوان جنایت! هولناک محکوم میکند، اما برای کشته شدن بیش از صد هزار نفر در غزه، چنین واکنشی نشان نمیدهند. در یک سال اخیر، اروپایی ها و آمریکایی ها بارها از گروگانهایی که در دست حماس هستند سخن گفته و درباره آن حساسیت فوق العاده نشان دادند و می دهند، اما در غزه هزاران نفر کشته میشود و هر روز 60 تا 70 نفر کشته میشوند اما هیچ واکنشی از آنها دیده نمی شود. این موضوع نشان میدهد که انسانیت در دنیای معاصر به پایان رسیده است و دنیای امروز معنای «یتیم و اشک یتیم» را نمیفهمد.
فارس: اندیشه امام خمینی (ره) در لایههای مختلف تاریخ معاصر چگونه نفوذ کرد؟
افتخار بزرگی برای جمهوری اسلامی است که در برابر چنین قدرت اهریمنی ایستاده است. وقتی در داخل ایران هستید، ممکن است متوجه این موضوع نشوید، اما وقتی از ایران خارج میشوید، می بینید به در و دیوار ایران عاشقند؛ آقای جعفر الهادی استاد من میگفت به شرق آسیا سفر کرده بودم، کودکی را برای نامگذاری به من دادند گفتم نام او را چه بگذارم؟ گفتند «فیضیه»! گفتم فیضیه اسم کجاست؟آیا شما میدانید فیضیه چیست؟ یک فردی که عربی میدانست گفت: «المدرسه التی خطب بها الخمینی»! دو پسر دیگر هم برای من «شهید مطهری» و «محمد تقی جعفری» پیشنهاد نامگذاری دادند و گفتند اینها نام فیلسوف ایرانی است؛ حتی قبول نکردند یک کلمه از این نامها کم کنم!
یکی از دیپلماتها برای من تعریف کرد که در منطقهای در شاخ آفریقا که مسلمانان زیادی ندارد، مسجد بزرگی به نام مسجد جهاد ساخته شده است؛ علت را سوال کردم گفتند یک فرد مسیحی عاشق امام خمینی این مسجد را به عشق حضرت امام خمینی ساخته است و روی پیشانی آن نوشته «مسجد جهاد»؛ حضرت امام و انقلاب اسلامی نقطه عطفی در تاریخ جهان معاصر است شما قبل و بعد انقلاب را کاملاً متفاوت می بینید.
انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ رخ داد، زمانی که همه تصور میکردند نظم جهانی تثبیت شده و کار دنیا تمام شده است. اما حضرت امام آمد و دنیای جدیدی آغاز شد وقتی امام کار خود را شروع کرد آنها به امام اعلام کردند که دیر آمدید همه چیز تمام شده و جایگاه همه مشخص شده و جایگاه ایران نیز بسیار نازل و در یک گوشه است؛ در آن حال حضرت امام یک عبا و یک قبا داشت قدرت تماماً دست دشمن بود اما امام مأیوس نشد.
در نوفل لوشاتو گفتند نماینده آمریکا برای ملاقات آمده، امام اجازه ملاقات دادند وی آمد و با امام خیلی تند صحبت کرد که این چه بساطی است که درست کرده اید؟ آیا امام خمینی مرعوب شدند؟ وقتی حرف نماینده آمریکا تمام شد، امام با خونسردی فرمودند: «بسیاری از من میخواهند فتوا دهم که هر کجا در جهان اسلام آمریکایی را دیدید، بکشید، کاری نکنید فتوا بدهم»؛ این ادبیات ادبیات عاشوراست؛ شما کربلا را نگاه کنید، هرچه شرایط امام حسین سختتر میشود، سخنان حماسیتر میشود.
حضرت امام در تاریخ بشریت استثناییترین انقلاب را درست کرد با یک نیت خالصانه و اگر این انقلاب پابرجا مانده به خاطر اخلاص امام، به خاطر عظمت شهدا، خون شهدا، به خاطر رهبری داهیانه حضرت آقا و به خاطر بصیرت ملت ما و مقاومت ملت ماست توجه داشته باشید که تحریم برای انتقام از ملت ما بود صد در صد اینگونه است، هیچ تردیدی نداشته باشید.
این فشارها و مشکلات برای انتقام از ملت ماست؛ چرا که ملت ایران در برابر زورگوییهای استکبار جهانی، مخصوصاً آمریکاییها، رکوع نکردند. یادتان هست آن آمریکایی خبیث، پمپئو، میگفت که باید آنقدر ملت ایران را گرسنه نگه داریم که در برابر ما رکوع کنند، اما حالا خودشان زانو زدهاند و پیشنهاد مذاکره دادند. ما هرچقدر هم از این ملت تعریف کنیم کم است. این ملت تحت محاصره دارویی و تحریمهای بسیار وحشتناک قرار گرفته است. ملت ما بصیرترین ملت است و مسئولین نیز هر چقدر تلاش کنند تا حق ملت ما را ادا کنند من اعتقاد دارم که در شان ملت ما محقق نمی شود.
توجه شود که در دنیا هر کس به محاصره افتاد ذلیلانه حرف زد؛ صدام و قذافی نمونههای معاصر این مطلب هستند ملاحظه کردید که پادشاه یک کشور عربی به کاخ سفید رفت و ترامپ هر چه خواست به او گفت و اهانت کرد اما با کمال تعجب واکنش پادشاه آن کشور یک قصیده غرا در مدح ترامپ بود!
فارس: در نقطه نقطه این مصاحبه رد پای امام حسین و کربلا و عاشورا در بحث شما دیده میشود؛ علت چست؟
آیتالله عاملی: نمیشود ما حسین حسین بگوییم و ادبیات و مرام امام حسین را سرلوحه قرار ندهیم؛ بالاخره کی قرار است از ادبیات امام حسین استفاده کنیم؟ امام حسین میگوید اگر میخواهی به عزاداری من بیایی برو اول مثل یزید را پیدا کن، سپس بیا. هر کس مثل یزید را در روزگار خود پیدا نکرده او از مرام امام حسین دور افتاده است. اول باید مثل یزید را پیدا کند. قرار نیست ما به امام حسین و عاشورا به چشم یک واقعه تاریخی صرف نگاه کنیم؛ نباید به امام حسین نگاه عتیقه ای داشته باشیم امام حسین در هر دوره باید جریان داشته باشد.قرآن هم «تفسیر» دارد و هم «جری» دارد یعنی «یجری کما تجری الشمس» امام حسین نیز «جری» دارد یعنی باید تکلیف همه را خیراً و شراً مشخص کند.
این نهضتی که حضرت امام شروع کرد، محصول عاشورا بود. اصلاً عاشورا در زمان ما تجلی کرده شده انقلاب اسلامی. قرار نیست امام حسین برای ما سرگرمی درست بکند، یکی رئیس بشود یکی مرؤوس، یک نفر می گفت من در عزا فقط گریه میکنم و با هیچ چیز دیگر کار ندارم. اتفاقاً امام حسین با همه چیز کار دارد. اگر با همه چیز کار نداشت که با امام حسین آن معامله را نمیکردند. اصلاً همه امامهای ما چرا شهید شدند؟ چون از اصول تنازل نکردند و الا شهید نمی شدند ما باید برویم سراغ آن اصول.
یک کسی عبای امیرالمؤمنین را بوسید، حضرت فرمود ولایت این نیست که عبای من را ببوسی! من مرام دارم. حرکت شما باید بر اساس مرام علی باشد تا علی علی بگویی.
یک روزی برای حضرت ختمی مرتبت غذا آوردند، غذا کم بود، چند تا از صحابه مثل مقداد و سلمان حاضر بودند قدری از غذا تناول کردند، بعد از اینکه غذا تمام شد، آنها برداشتند بشقاب حضرت ختم مرتبت را تبرک کردند. حضرت فرمود اگر شما قصد تبرک دارید به فکر من و مرام تبرک بکنید نه به تهمانده غذای من و آن به این است که وقتی حرف می زنید با صداقت حرف بزنید، وقتی امانت به شما دادهاند، امانتداری کنیدو… یعنی حضرت اخلاقیات را توصیه کردند. لذا ما باید روی اصول حرکت کنیم و خط اصلی این اصول نیز در حرکت امام حسین مشهود است و نهضت امام خمینی نیز نهضت حسینی بود؛ این دو از هم جدایی ناپذیرند.
5- فارس: اخیرا شاهد صدور پیام رهبر انقلاب به مناسبت یکصدسالگی حوزه علمیه بودیم، پیامی که بسیار با اهمیت است، نقش حوزههای علمیه در حرکت انقلاب اسلامی در شرایط امروز کشور، منطقه و جهان چیست؟ در این پیام هم میبینیم رهبر انقلاب ارشادات سیاسی هم دارند و همچنان جداییناپذیری دین از سیاست در این پیام نیز مشهود است.
آیتالله عاملی: بزرگترین وظیفه علما این هست که خلوص دین را حفظ کنند خداوند هم از علما پیمان گرفته است هم بر خلوص دین و هم بر اینکه تماشاگر روابط ظالمانه در جامعه نباشند امیرالمومنین(ع) در علت پذیرش خلافت اشاره به همین پیمان کرده است و این پیمان یک مدال افتخار برای علماست. خداوند در قرآن کریم نسبت به خلوص دین بسیار حساس است خداوند در قرآن با پیامبر همواره با احترام صحبت میکند(و علمک ما لم تکن تعلم و کان فضل الله علیک عظیما) ولی پای خلوص دین که به میان میآید ادبیات خداوند تغییر میکند و حتی با پیغمبر تند صحبت میکند؛ کانه میفرماید خلوص دین ما خط قرمز است:
وَلَو تَقَوَّلَ عَلَيَنا بَعضَ ٱلأَقَاوِيلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ ثُمَّ لَقَطَعنَا مِنهُ ٱلوَتِينَ فَمَا مِنكُم مِّن أَحَدٍ عَنهُ حَجِزِينَ اگر این پیغمبر ذرهای از خودش به دین ما اضافه کند با دست راست از شاهرگش میگیریم هیچ کس از شما هم نمیتواند او را از دست ما نجات دهد!
و در آیه دیگر فرمود:
وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شَيْئًا قَلِيلًا إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا
یعنی اگر ما مواظبت نمی کردیم کم مانده بود که یک ذره به کفار میل بکنی و با میل آنها از اصول ما تنازل کنی در آن صورت تو را دو برابر حیات و دو برابر ممات عذاب می کردیم و در آن صورت هیچ کس را پیدا نمی کردی که تو را از دست ما نجات دهد.
خداوندی که این قدر روی خلوص دینش حساس است آیا معقول است که دین خود را دست آخوندهای درباری بدهد؟ آیا معقول است دین را بدون مرجعیت علمی رها کند؟ اصلا و ابدا
خلوص دین یعنی دین آنگونه که هست ارائه شود امام حسین برای سه چیز به کربلا آمد اول اینکه مردم را برده کرده بودند دوم اینکه ثروت دست افراد خاص افتاده بود و سوم اینکه دین از خلوص افتاده بود؛ (اتخذوا عباد الله خولا و مال الله دولا و دین الله دخلا) وقتی یزید جای پیغمبر نشسته است از آن کاملاً معلوم می گردد که امت راه اشتباه طی کرده است.
خلوص دین این است که شما آیات قران را تعطیل نکنید؛ کسانی که دین را از سیاست جدا میدانند، بخش عظیمی از آیات قرآن را تعطیل میکنند.
در یکی از کشورهای اروپایی که نامش را نمیبرم، مسجدی را دیدم که اهالی آن مسجد همه مستبصر بودند یعنی اول اهل سنت بودند سپس شیعه شده بودند و همه از مقام معظم رهبری تقلید می کردند (این قصه را به مقام معظم رهبری هم گفتهام). من خیلی حساس شدم و تحقیق کردم و با تک تک آنها صحبت کردم که چرا شیعه شدهاند؛ و چرا همه از مقام معظم رهبری تقلید می کنند؟ آنها گفتند که قرآن را که خواندیم دیدیم که قرآن نظام سیاسی دارد؛ می گوید به ظالم که مصداق اول آن در زمان ما آمریکا است نزدیک نشوید اگر نزدیک شوید شما هم مثل او آتش می گیرید یعنی از ظلم دوری کنید و از ظالم حمایت نکنید و می فرماید ظلم نکنید و ظلم هم نپذیرید با خودمان گفتیم پس این نظام سیاسی که قرآن از آن صحبت می کند کجاست؟ کدام کشور اسلامی به این آیات عمل کرده است؟
عجیبتر از همه در این باب دو آیه است یک آیه به پیغمبر میگوید تو اصلا امید نداشتی قران به تو نازل بشود حالا که قران را به تو نازل کردیم کنار انسان های ظالم و کافر نایست( وَمَا كُنْتَ تَرْجُو أَنْ يُلْقَى إِلَيْكَ الْكِتَابُ إِلَّا رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ فَلَا تَكُونَنَّ ظَهِيرًا لِلْكَافِرِينَ) و در آیه دیگر فرمود: (إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ بِمَا أَرَاكَ اللَّهُ وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا)
آیه دوم این که خداوند آن قدر که از حضرت موسی سخن گفته است از هیچ پیغمبر دیگری صحبت نکرده است از تولد او، پیغمبر شدن او، ازدواج او، نجوای او، تکلم او با خدا از تسع آیات بینات از عصای موسی از جنگ با فرعون و از غلبه بر فرعون و… صحبت می کند یعنی لطف خداوند بر موسی جداً فوق العاده است بنابراین به نظر می رسد حضرت موسی نمی تواند شکر خدا را به جا بیاورد اما موسی به خداوند میگوید با یک کلمه شکر همه نعمت ها را به جا می آورد می گوید حالا که این همه به من لطف کردی من هیچوقت در کنار انسان های مجرم و ظالم نمیایستم؛ ( قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِلْمُجْرِمِينَ)
در این روزها حکام بعضی کشورهای اسلامی به طور کامل کنار ظالم ایستاده و بزرگترین خدمت را به او کرده اند آخوندهای درباری نیز کاملاً آنها را در این ظلم فاحش به انحراف بین تایید کرده اند این حکام و این خطبای فتنه قطعا و قطعاً بسیاری از آیات قرآن را تعطیل کرده اند و دین را کاملاً از خلوص انداخته اند در چنین شرایطی علمای مهذب و متعهد وظیفه بسیار خطیری دارند حوزه علمیه قم در صد سال اخیر نگهبان بسیار خوبی برای حفظ خلوص دین بوده است همان دینی که خداوند درباره آن فرموده: (وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا ) بی جا نیست که امام حسن عسگری فرموده اگر علمای شیعیان ما نبود مردم مرتد می شدند توجه شود که نقش عالم دین و کلاً وظیفه حوزه علمیه تبیین حکیمانه دین است، نه صرفاً تبلیغ. تبلیغ کار همه است اما تبیین دقیق و حکیمانه دین بر عهده علماست.
6- فارس: ممنونم از توضیحات شما بخش زیادی از این مصاحبه در موضوع قبل گذشت اگر اجازه دهید سراغ نسل جدید برویم، نگرانیهایی وجود دارد در زمینه فرهنگی و برقراری ارتباط با نسل جدید توصیه شما به مسئولان و خانوادهها در این زمینه چیست؟
آیتالله عاملی: مشکل فرهنگ ما در ایران دو چیز است؛ یکی اینکه به فرهنگ به چشم تخصص نگاه نمیکنند. هر جناحی که سر کار میآید میگوید فلانی در ستاد ما کار کرده، این را بکنیم مدیر فرهنگی، شما دیگر چه انتظاری دارید؟ یادم هست قبل از اینکه امام جمعه بشوم، قرار بود مرا نماینده ولی فقیه در دانشگاه تبریز کنند آن زمان دانشگاه تبریز ۱۸ هزار دانشجو داشت گفتم نمیروم آنها فکر کردند این را کسر شأن برای خودم می دانم مسئول وقت گفت ارومیه را هم روش میگذاریم که ۱۲ هزار دانشجو داشت یعنی قرار بود من با ۳۰ هزار دانشجو کار کنم، من از مسئول اصلی یک سوال پرسیدم و گفتم آیا کار با دانشجو کار تخصصی است یا نه؟ گفت بله. گفتم آیا این تخصص را به من یاد داده اید؟گفت: نه! گفتم: پس با چه جرأتی من را به این ماموریت سنگین میفرستید؟
شاگردی داشتم از باکو که بسیار فرد شلوغی بود. بعد که رفت باکو، به من گفت حاج آقا من بیمارستان بستری بودم، دیدم کسی آمده میخواهد مسیحیام کند. اظهار کردم که مسیحی شدم ! تا ببینم آنها چه برنامه ای دارند؟ آنها برای من دوره ها گذاشتند آموزش ها دادند و من تا مرحله شبانی رفتم. میگفت به من یاد میدادند با سنی اینجوری حرف بزن با شیعه اینطوری حرف بزن، با پیرمرد اینطوری حرف بزن، برای دانشآموزان ساندویچ درست کن، ببر. بچههای مسیحی با ساندویچ به مدرسه میروند و به بچههای مسلمان میگویند تو مهمان من هستی. او حتماً نمیخورد. میگویی چرا نمیخوری؟ میگوید چون گوشت خوک دارد. میپرسی چرا گوشت خوک نمیخوری؟ میگوید چون بدن انسان با آن کرمو میشود. بگو پس چرا بدن چند میلیارد مسیحی کرمو نشده است؟ و این گونه به اعتقادات او ضربه بزن تا او مجبور به عقبنشینی شود می گفت آنها حتی به من یاد می دادند کسی که عجله دارد و پا رکابی اتوبوس است با او این گونه حرف بزن حاصل اینکه زمان فلهای کار کردن دیگر گذشته است.
پس اولاً به فرهنگ به چشم تخصص نگاه نکردند- این مطلب را خیلی خیلی متولیان دقت کنند- ثانیاً شرایط خاص فرهنگی هر کجا حاکم است، باید برای اصلاح آن نرمافزار لازم در اتاق فکر توسط متخصصین در مرکز طراحی شود و بعد به مدیر اجرایی داده شود، نه اینکه به سلیقه مدیر محلی حواله داده شود که برو هر طور که می دانی و می توانی همان طور ماجرا را درستش کن به عنوان مثال بین دو قوم در یکی از شهرهای ایران، که نمیخواهم اسم ببرم اختلاف شدیدی وجود دارد و هر لحظه ممکن است منجر به معضل گردد طبعاً مدیر محلی نمی تواند موضوع این گونه را که بسیار بسیار حساس است حل کند و از راهکارهای معقول آن قطعاً سر در نمیآورد و نمی داند که چطور آنجا مدیریت کند یک اتاق فکر دقیق باید بگوید اینجوری شروع کن، اینجوری ختم کن؛ از فلان اهرم ها یا ظرفیت ها استفاده کن و… این گونه کار تخصصی در کشور ما مورد لحاظ متولیان فرهنگ نیست.
فارس: کدام نهاد بیشترین تأثیر را بر فرایند تربیتی و ارتباط صحیح با نسل جدید دارد؟
آیت الله عاملی: من بعد از سالها تجربه کار فرهنگی و تربیتی به شما میگویم، آموزش و پرورش، آموزش و پرورش، آموزش و پرورش.
اگر دولتها آموزش و پرورش را طفیلی قرار ندهند، اگر مربیان تربیتی دورهدیده باشند- اگر آموزش و پرورش محل تاخت و تاز سیاسیون نماینده ها و ستادهای انتخاباتی نباشد قطعاً نسلی بسیار فاخر پایه ریزی می شود مدیریت منابع انسانی در این گونه موارد شاهکار درست می کند چرا آموزش و پرورش مهم است؟ چون دانشآموز از معلم مطالبی را میپذیرد که از پدر و مادر نمیپذیرد. پدر و مادر اندرونیاند، آنها بیرونیاند. جمله ای نفیس از حکما می گوید: «دود از آتش آنچنان خبر ندهد و باد از خاک که شاگرد از استاد» – با یک آموزش و پرورش آرمانی کشور در تمام عرصه ها اوج می گیرد و تمام مشکلات حل می شود معلم با نسل جدید حشر و نشر دارد فاصله ندارد. – در شرایطی که هر پنج سال یک نسل متولد میشود که زبان نسل قبلی را نمیفهمد ما چاره ای نداریم جز اینکه باید روی آموزش و پرورش و معلمان سرمایهگذاری کنیم.
من اگر امکانات داشتم، جای بلند بلندی میرفتم، داد میزدم تا ۱۸ سالگی و نهایتا تا ۲۰ سالگی بچهها را از دست ندهید،این دوره، دوره هویت یابی است اگر از دست دادید دیگر تربیت تمام شد؛به تعبیر روایت«فان فلح و الا فلا خیر» قرآن هم به این اشاره کرده و فرموده: آیا به شما عمری ندادم که در این عمر میتوانستید اصلاح شوید؟« أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ» پدر و مادرها باید این سالها را خیلی قدر بدانند و به راحتی از دست ندهند.
آموزش و پرورش هم نباید این فرصت را از دست بدهد؛ عجیب است که دختر نوجوان در کلاس به معلم می گوید: خدا گفته «لا اکراه فی الدین»؛ پس من در حجاب خودم آزادم! این یعنی سیستم آموزشی ما هنوز نتوانسته این مسئله بدیهی را باز کند که «لا اکراه فی الدین» قبل از ورود به اسلام است یعنی در قبول اسلام هیچ اکراهی وجود ندارد، اسلام اجبار ندارد که کافری حتماً مسلمان شود؛ مسلمان ها هر کجا را فتح کردند اجبار به اسلام نکرد بلکه میگفتند: یا جزیه یا اسلام. در تاریخ جایی پیدا نمیکنید؛ که در آنجا اجبار به اسلام گردد نامههای رسول خدا(ص) به روسای کشورها در این باب فصل الخطاب است پیامبر رحمت وقتی نماینده برای یمن فرستادند به او تأکید کردند که به هیچ وجه هیچ اسقف و کاهنی را برای مسلمان شدن مجبور نکنید.
گره ذهنی با عملیات علمی باز میشود. ان السیف لا یقوم به حجج الله؛ با شمشیر حجت خدا برپا نمیشود. اگر پیامبر شمشیر دستش گرفته بود چون زبانش را بسته بودند، وقتی مکه را فتح کرد امکان سخن گفتن برایش فراهم شد، و لذا فرمود: دیگر هیچکس حق ندارد دست به شمشیر ببرد، چون تیزی برهان من بالاتر از تیزی شمشیر من است. جوانی که از جایی یک برهان غلط شنیده و در ذهنش جا گرفته، در برابر شما گارد میگیرد مگر اینکه با برهان ذهنش را باز کنید. امیرالمؤمنین به یکی از فرماندارانش مینویسد تو را به شهری فرستادم که آنجا نسبت به من ذهنیت دارند؛ وظیفه تو این است که آن گرهها را باز کنی. (واحلل عقده ذلک)
7- فارس: در این موضوع علمای دین چه مسئولیتی دارند؟
آیت الله عاملی: معصومین یک مدال بزرگ به علما دین دادهاند و از این طریق وظیفه خطیری برای آنها تعیین کردهاند، آن وظیفه و آن عنوان عبارت از این است که عالم دین باید مرابط باشد یعنی مرزدار یعنی علمای شیعه مرزبانند، علما باید از مرزی که ابلیس و عفاریت ابلیس از آن وارد میشوند و اخلاق مردم و اعتقاد مردم را می دزدند پاسداری کنند. معنایش این است که ما باید از یک بلندی جامعه را نگاه و رصد کنیم، ببینیم که از جهت فکری، اعتقادی، رفتاری، اخلاقی، اجتماعی کار از کجا خراب می شود و اصلاح را از همان جا شروع کنیم.
اینجانب بر اساس همین رصد کتاب هایی را نوشته ام بعد از ملاحظه معضل حجاب یک کتابی نوشتم با عنوان «عقلانیت حجاب و قدسیت عفاف» این روزها در حال چاپ است. در این کتاب چهل شبهه حجاب را آن جواب داده ام. معتقدم هر یک از این شبههها که حل نشود، ممکن نیست دختر یا زن حجاب کامل داشته باشد.
باز در خصوص حجاب چند سال پیش یک کتاب نوشتم که ۲۰ هزار نسخه در ایران از آن توزیع شد -آن را هم حتماً بخوانید- عنوان آن «تا قاف کرامت» است. موضوعش این است که اگر زن با فریبایی تعریف بشود، چه میشود؟ در این کتاب ما وارد زندگی غربیها شدیم و گفتیم اینها که زن را با فریبایی تعریف کردند به کجا رسیده اند در این کتاب به طور مستند تمام تبعات تعریف فوق را آوردیم.
یک وقتی من دیدم که وهابیت شروع کرده در کشور ما یک تصرفاتی دارند میکنند؛ کتابی نوشتیم «آتش تاویل بر خرمن تنزیل» ۴۰ سوال از وهابیت پرسیدیم که هیچکدام را نمیتوانند جواب بدهند، یعنی ۴۰ پاشنه آشیل وهابیت استخراج و منتشر شد.
از جمله جاهایی که ما متوجه شدیم که آنجا یک شکنندگی پیدا میشود، مسئله تفکر نژادپرستی و قومگرایی بود. در آن باب یک کار کارستان به نظر خودم کردیم. برای من خیلی سخت شد، هزینه سنگینی پرداخت کردم و آمدم یک لغتنامه نوشتم، لغتنامه آذری.
میدانید که دشمنان در باب قومیت دو حربه دارند، یکی زبان مادری، دیگری ادعای تبعیض اقتصادی. در موضوع اول آستین بالا زدیم لغتنامه نوشتیم. در حرف «الف» ۵۲ هزار واژه که نه باکو نوشته، نه استانبول. همه متحیر ماندند.
کانالهای لس آنجلسی حمله کردند به من، مسخره کردند که نمیگذارند لغت نامه بنویسی، اگر بنویسی ما اله می کنیم بله می کنیم. الان در دانشگاه یک جوان که میگوید زبان مادری من چی شد،استاد میگوید دولت من پول گذاشته برای زبان مادریِ من بزرگترین لغتنامه را نوشتهاند. نگارش این لغتنامه الان هم ادامه دارد. ادامهاش را دانشگاه محقق انجام میدهد، این خیلی سخت شد برای من، قصهها دارد که سوگنامه است. چون بالاخره یک عدهای با این کارها مخالفند ولی این کار را کردیم. از آنجا که دیدیم یک شکنندگی است و باید وارد آنجا بشویم.توجه شود که همیشه نمی توان فضا را امنیتی کرد و باید مطالبات فطری به صورت معقول برآورده شود.
فارس: اخیراً مسابقهای را برگزار کردید در ایام الله دهه فجر، که خود شما نیز طراح سوالات بودید! این مسابقه هم در راستای همین مرزبانی که اشاره داشتید صورت گرفت؟
آیتالله عاملی: من دیدم سرمایهگذاری بسیار زیادی شده برای تطهیر پهلوی. دیدم بسیار حساب شده دارند کار میکنند، حتی آمریکا به منافقین گفته شما هم باید به سلطنت طلب ها ملحق شوید و الا باید کنار بروید. یعنی امیدشان را به اینها بستهاند. کانالهای مفصلی دارند، حرفهایی که می گویند که کاملاً بیپایه و بیاساس است . من یقین دارم اگر نسل جدید ما خیانتهای پهلوی اول و دوم را بداند میگویند بدهید ما اینها را تکه تکه کنیم، در هر حال ملاحظه کردم که تبلیغات آنها بسیار وسیع و حساب شده است و در نسل جدید احتمال نفوذ دارد از طرفی دیدم که متاسفانه از مسئولین فرهنگی هیچ حرکتی صورت نمی گیرد نهایتا چند سال پیش یک فیلم پرهزینه ساخته شد که در آن هم به اصل ماجرا پرداخته نشده بود.
اینجانب تاریخ پهلوی اول و دوم را به طور مفصل خواندهام و بر خیانتهای این دو دوره خیلی اشراف دارم؛ خودم دست به قلم شدم. 214 سوال طراحی کردم. همه سوالات مستند است، از کجا؟ از خاطرات رجال پهلوی، از خاطرات سفرای آن زمان، از خاطرات سیاحانی که آمدند؛ مثلاً هفت جلد خاطرات اسدالله اعلم؛ اگر بخوانید دیوانه میشوید! اسدالله علم وقتی بخش عظیم از سیستان بلوچستان را شاه امضا میکند که جدا بشود، گریه میکند. و به شاه التماس می کند که امضای خود را پس بگیرد شاه میگوید که من توشیح ملوکانه را پس نمیگیرم اسدالله علم به هویدا لعنت میفرستد که او آن را امضا کرد و من نکردم شاه که می بیند او بسیار ناراحت است از او می پرسد که مگر ما چقدر از آن سرزمین درآمد داریم؛ علم می گوید سالانه 40 میلیون! شاه می گوید آیا ارزش دارد که به خاطر 40 میلیون دعوا بکنیم؟ علم گریه میکند که چرا تمامیت ارضی با مقیاس مادی سنجیده می شود او اعتقاد دارد که برای یک وجب از خاک کشور نمیشود قیمت گذاشت در اینجاست که سریعاً به اتاق خود می رود اول می خواهد استعفا بدهد اما آن را بی فایده می داند سپس در خاطرات خود این گونه می نویسد:
«تفو بر تو ای چرخ گردون، که مملکت به این عظمت دست این نفهم ها و جاهلها و اراذل افتاده است.» اینها را باید نسل جدید بداند. فلذا من شکایت دارم از تمام دستگاههای فرهنگی که چرا شما در این باب وارد نشدید؟ جهاد تبیین این است؛ در این باب بزرگترین وظیفه متوجه صدا و سیما است که در قالب فیلم و هنر نسل جدید را با گذشته دردناک ما آشنا کند تا قدر جمهوری اسلامی را بدانند .
تعداد قابل توجهی از مردم از این مسابقه استقبال کردند و واکنشهای بسیار جالبی بعد از این مسابقه افراد زیادی به ما نوشتند ما تا به حال نمیدانستیم و اصلاً اطلاع نداشتیم که در کشور ما چه جنایات هولناکی از جهت تمامیت ارضی و حاکمیت ملی و پیشرفت و توسعه صورت گرفته است آقایان آموزش و پرورش! شما که برای دانش آموزان کتاب درسی تاریخ نوشته اید چرا طوری نوشته اید که دانش آموزان شما بعد از این مسابقه می گویند ما از تاریخ خود اطلاعی نداشتیم؟
در هر صورت ما به راه انداختن این مسابقه را برای خود وظیفه دانستیم و پیگیری کردیم و جوایز خوبی هم به شرکتکنندگان در نظر گرفتیم تا نسل جدید از جهت اطلاعات نفیس تاریخی هیچ نقیصه ای نداشته باشند.
فارس: و کلام آخر
آیتالله عاملی: جمهوری اسلامی از جهت علمی، صنعتی ،کشاورزی، عمران و آبادی ، تولید ثروت ، فناوری های جدید کارهای جداً بزرگی انجام داده است همه این ها در کنار تحریم ها و مخصوصاً تحریم تکنولوژی که بدترین تحریم است صورت گرفته است در عین حال جمهوری اسلامی باید برای بالا بردن توان مالی و عزت سه قشر فکر جدی نماید بخشی از کارمندها، کارگرها و بازنشستهها در عرصه های دیگر تولید ثروت و رفاه کاملاً ملموس است اما فشار تحریم و فشار تورم متوجه بخشی از این سه قشر است. در این خصوص باید تدبیر جدی صورت بگیرد و الا پیشرفتهای دیگر هم تحت شعاع قرار خواهد گرفت. از اینکه بانی خیر شدید و زمینه را برای این گفتگو فراهم کردید قلباً تشکر دارم.