ملایی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «و صَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطاهِرینَ». سلام و عرض ادب به پیشگاه محترم شما همراهان وفادار برنامه سمت خدا و آرزوی بهترینها برای شما. سلامتی، تندرستی، دوری از بلا، رفع حاجتها و برآورده شدن هر آن چه که از خدای متعال میخواهید و به صلاحتان است به مدد آقایمان اباعبدالله الحسین(ع). به سمت خدای این پنجشنبه خوش آمدید. بینندگان محترم شبکه سه، شبکه محترم افق، شبکه جام جم، شبکه جهانی ولایت و شنوندگان محترم رادیو معارف؛ خیلی ممنون از این که این پنجشنبه هم به اتفاق هم میآیید تا محضر حجت الاسلام حاج آقای عاملی عزیز و بزرگوار باشیم. سلام علیکم، خیلی خوشحالیم که در خدمت شما هستیم.
حجت الاسلام عاملی: لطف است، کرم است، از شما. علیکم السلام و رحمه الله. محضر بینندگان مکرم، شنوندگان معظم، عرض ادب، احترام و دعا دارم، عنایات خاصه خداوندی را برای همه عزیزان از ذات احدیت مسألت دارم. همه ما انشاءالله در نقش خطیری که برای ساختن کشور عزیزمان ایران داریم انشاءالله موفق باشیم، پدرها در ادای دین پدری، مادرها در ادای دین مادری، موفق باشند، خانهها یک فضای سالم تربیتی داشته باشد، خدای متعال خودش تربیت فرزندان ما را تولیت بکند و از فتن آخر الزمان جوانهای ما را حفظ بکند، عزت جوانهای ما را خدای متعال حفظ بکند و جوانهای ما مشکل ازدواجشان، مشکل اشتغالشان، همه حل بشود و خدای متعال کشور ما را از تمام بلاها مصون و محفوظ بدارد و همه ما را در ادای دین خودمان نسبت به خون مقدس شهدا انشاءالله موفق بکند.
ملایی: الهی آمین. توصیههایی میفرمودید در برنامههای سمت خدای پنجشنبه گذشته و قبلیاش، برای زائران اباعبدالله و عزاداران در حقیقت، آنهایی که در ماه محرم حضرت را زیارت میکنند و برای او عزاداری میکنند. فکر میکنم که 5 مورد را اگر اشتباه نکنم… .
حجت الاسلام عاملی: 4 مورد.
ملایی: 4 مورد از توصیهها برای عزاداران فرمودید. سراپا گوش هستیم.
حجت الاسلام عاملی: خواهش میکنم. قرار شد که ما 7 تا توصیه داشته باشیم برای عزیزانی که در دهه محرم توفیق حضور در مجلس عزای اباعبدالله الحسین را داشتند، عرض ادب کردند، اشک ریختند و توشه عظیمی برای ابدیت خودشان فراهم کردند توصیههایی داشته باشیم. الان توصیه پنجم را داریم. توصیه پنجم این است که همه دقت کنند که عاشورا اسم یک حادثه نیست، اسم یک سبک زندگی است. این سبک زندگی جامعیت دارد، مثل قرآن، چون اهلبیت از قرآن جدا نمیشوند. پیغمبر ما فرمود: «لَن یَفتَرِقا» گفت قرآن و عترت را من میگذارم بین شما و روز قیامت هم از این دو تا سوال میکنم. «أَنَا اَوَّلُ عَلی رَبِّی» اول کسی که وارد میشود به محشر، به ساحت عز ربوبی، من هستم و اهلبیتام است و قرآن است، و من در محضر خدا سوال میکنم که امت من با قرآنام چه کار کرده است و با اهلبیتام چه کار کرده است. همچنان که خدا سوال میکند، هم از پیامبران و هم از امتها؛ «فَلَنَسأَلَنّش الَّذِینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِینَ».حالا قرآن جامعیت دارد. تمام سرفصلهای ضروری را برای یک زندگی آرمانی در قرآن است، قرآنی که با دست خدا نوشته شده است، «إِنَّا سَنُلقِي عَلَیکَ قَولًا ثَقِیلًا» یعنی آخرین نسخه برای بشریت توسط خود خدا نوشته شده است. بنابراین این سبکی که امام حسین آورده است سبک زندگی است عاشورا، تمام سرفصلها را دارد. من دانه دانه این سرفصلها را میشمارم که چه حساسیتهایی این مدرسه دارد، مدرسه حسینی است. اصلاً یک کتابی نوشته شده است توسط یکی از فضلا، به نام مدرسه حسینی. بسیار کتاب خوبی است. بخشی از این البته سرفصلها را آن جا آورده است. ما این سبک را، جزئیات این سبک زندگی را وارد بشویم، یعنی باید این سبک را عوض نکنیم، تغییر ندهیم. شما سبک دیگری را انتخاب کنید بعد عزاداری بکنید. نشد. حضرت فرمود: «خَذ مِنِّا تَکُن عَنَّا»، از ما بگیر، «تَکُن عَنَّا».
ملایی: با ما باش.
حجت الاسلام عاملی: با ما هستی که در یک تشرفی آقا سید حسن اصفهانی میگوید که من دیدم روی نواری روی سینه حضرت ولیعصر است، نوشته شده است: «طَلَبُ المَعارِفِ مِن طَریقِ غَیرنا اَهلَ البَیت مُساوِقٍ لِإنکارِنا اَهلَ البَیت»، یعنی اگر کسی معارف را طلب بکند از غیر طریق ما این در واقع ما را انکار کرده است. این سبک، سبک عوض کردنی نیست. حساسیتهایی که دارد: 1) این سبک حساس است به ضل و به ظالم. حاضر به تایید ظلم نیست، حاضر به تایید ظالم نیست و همه چیزش را میدهد در این مسیر حتی طفل شش ماهه را هم میدهد. یعنی این سبک اساساش، رکناش، اگر بخواهیم برای خودمان یک بنای فاخری درست بکنیم به نام سبکی که امام حسین برای ما آورده است، یک رکن اصلی ظلم نکن، «لا تَظلِمُونَ وَ لا تُظلَمُون». «وَلَا تَرْکَنُوا إِلَی الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ» اگر خودت را بدهی به طرف تایید ظالم خدا میگوید با آتش تو را هم میسوزانم، همان جایی که ظالم را میبرم تو را هم میبرم. آیه قرآن را دارم میخوانم. ما غذا میخوریم بعدش چه میگوییم؟ میگوییم: «الحَمدُلِله رَبِّ العالَمین». خدا این جوری نمیگوید. خدا یاد میدهد به ما که کجا بگوییم «الحَمدُلِله رَبِّ العالَمین». «فَقُطِعَ دَابِؤُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلهِ رَبِّ العَالَمِینَ»؛ چقدر عالی صحبت کرده است. حالا آیات ظلم را بخواهم بخوانم طولانی است. 2) حساسیت است به ذلت، حساسیت است به عزت. این سبک بسیار ویژه است در دنیا، این قدر حساسیت به عزت و ذلت قطعاً شما سراغ ندارید. سنگینترین هزینه را پرداخت میکند تا عزیز باشد، ذلیل نباشد. این فقط در مکتب و در این سبکی است که امام حسین برای ما آورده است. اسم امام حسین را گذاشتند «سید أهلِ الاِباء». یکی از بهترین القاب است برای امام حسین. من این را نگاه کردم دیدم این را اولین بار ابن ابی الحدید در کتابش آورده است. ابن ابی الحدید کتاب بسیار خوبی است شرح ابن ابی الحدید، از قائله مغول سالم مانده است. استاد من حضرت آیت الله میانجی میفرمودند سه بار به آن فهرست زدم، یعنی سه بار نوشتم که در هر صفحه در چه موضوعی صحبت کرده است. یعنی انگار دست خدا در کار بوده است تا این شرح اعتزالی، چون معتزلی است، سالم بماند. آن جا در تعریف امام حسین غوغا کرد. وقتی میخواهد امام حسین را معرفی بکند میگوید: «سید أهلِ الاِباء». «الاِباء» یعنی عنفه، عنفه یعنی ترفع. اینها یعنی چه؟ یعنی خودت را خیلی بالا بگیری از این که به کارهای پست وارد بشوی و خودت را برای کارهای پست بفروشی. خود امام حسین را گفتند یک حدیثی از رسول خدا بخوان که خودت شنیدی، چون طفل بود. گفت طفل بودم، از لبهای مبارک پیغمبر شنیدم که فرمود: «إِنَّ الله یُحِبُّ مَعالیَ الاُمُور وَ یُقبِضُ سَفسافَها» خدا از معالی امور خوشش میآید، از سفساتاش خوشش نمیآید. یعنی انسان کار خودش را به کارهای پست، نازل، اختصاص بدهد عمرش را فانی بکند، خدا خوشش نمیآید. یعنی همت باید خیلی بالاتر.
ملایی: متعالی باید نگاه کند.
حجت الاسلام عاملی: بله. برنامه ریزی میخواهی بکنی برای کشور افق خیلی بلندی را باید ببینی، برنامه فاخر و عظیمی را باید تدارک ببینی. یعنی اوج موفقیت یک مدیر همین جا است. «سید أهلِ الاِباء»، ابا داشت، یعنی میگفتند این کار را بکن ابا میکرد. من این کار را بکنم؟! دستم را در درست یزید بگذارم؟! کارهای یزید را تایید بکنم؟! با ابن زیاد بیایم در برابرش رکوع بکنم؟! سرم را بیاورم جلو بگویم سر من را بزنید؟! من قاتل خودم را برای قتل خودم کمک نمیکنم. این حرفی بود که هانی زد. هانی را که در کوفه میخواستند سر او را بزنند گفتند سرت را جلوتر بیاور که راحت بزنیم. گفت من هیچ وقت قاتل خودم را برای قتل خودم کمکش نمیکنم. گاهی شما یک کاری انجام میدهید آن نمونه است، قاتل خودتان را تایید میکنید برای قتل خودتان. بیرق را هیچ وقت در داخل کشور نمیزنند. بیرق را داخل کشور بزنی سرت را آوردی جلو که گردن من را بزن. امیرالمومنین فرمود: «ما اُوضیَ قُومٌ فِي اُقرِع اِذا ظَلُّوا» هر ملتی، هر قومی، در داخل خانه خودش به پای جنگ کشیده بشود ذلیل میشود. لذا درایت بسیار استثنایی مقام معظم رهبری بود که 1200، آمار قطعی آمریکا است، 1200 گروه تروریستی در سوریه میگفتند که «ایُّهَا جِئناکُم بِذِّبح»، آن جا باید ریشهکن میشدند. آن جا ما از امنیت ایران دفاع کردیم.
ملایی: همان زدن بیرق در خاک خود اشتباه است.
حجت الاسلام عاملی: بله. داد میزدند. یک فرماندهی داشت تا خرخره کینه ایران در دلش بود، در بمباران روسها کشته شد. میگفت: «ایُّهَا»، در اوت شرقی این سخنرانی را کرده است چون من در دوران داعش از طریق فضای مجازی، از طریق سایتها، رفتم داخل زندگیاش شدم. در اعماق خبرگزاری بود. داد میزند، میگفت: «ایُّهَا الرَوافِض کَمَا هَتَنّا رُئُوسَکُم بَنی اُمَّیةُ سابِقاً، نُهَتِمُ رُئُوسَکُم لاحِقاً». فارغ التحصیل دانشگاه مدینه بود.
ملایی: همان جوری که بنی امیه آن روز..
حجت الاسلام عاملی: سرتان را خرد کردند، شما را زنده زنده، زنده به گور کردند، ما هم همین کار را میکنیم. «سید أهلِ الاِباء»، دنبالهاش عجیب است. «الَّذِي عَلَّمَ النَّاسَ الحَمیَةِ وَ المُوت تَحتَ الظِلالِ السُیوف» به مردم یاد داد چطور از سر غیرت بیایند تحت ظلال، تحت سایه شمشیر قرار بگیرند ولی عزیز بمانند. «اِختیاراً لَهُ عَلَی الدَنیَة» مرگ را انتخاب کرد در برابر دنیه، در برابر پستی. تا آخرش میگوید که «عُرضُ عَلَیهِ الأَمان وَ أصحابِه» اماننامه آمد، «فَأَنِفَ». انف، ابا، یک معنا دارد. اَنَفَ یعنی خودش را خیلی رفیع المنزله دانست از این که بیاید اماننامه آنها را بپذیرد. فرزند پیغمبر است، پیغمبر ما وقتی که ابوطالب از دنیا رفت، خدیجه از دنیا رفت، از مکه خارج شد دیگر نتوانست وارد مکه بشود. میکشتند چون آن دو نفر امان بودند برای پیغمبر. به یک مشرک گفت که میشود نصف روز به من امان بدهی، در امان تو وارد مکه بشوم خودم را به محله بنیهاشم برسانم. گفت افتخار است برای من یامحمد. با امان آن مشرک وارد مکه شد. تا وارد مکه شد به محل مقصود رسید به مشرک گفت امانات را بردار. امام حسین فرزند این پیغمبر است. گفت یامحمد افتخار است برای من تو در امان من بمانی. عجب جملهای گفت. گفت: «إِنِّي اَکرَمُ أَن اَکُونَ فِي اَمانِ مُشرِک اَکثَرُ مِن یَوم» من خیلی بدم میآید در امان یک مشرکی بمانم، مشرک باید برای من پناه بیاورد؛ «وَ إِن أَحَدُ مِنَ المُشرِکین اِستِجارَکَ فَأَجِرهُ». آن وقت دنبالش را بخوانید خیلی عجیب است. بنابراین سبک حساس است به عزت، حساس است به ذلت. این سبک حساس است به حق الناس. کسی که حق الناس دارد میگوید به اردوگاه من وارد نشو، تمام. ببینید چقدر جلوی افراد گرفته میشود الان اگر این عملیاتی بشود.
ملایی: یک فیلتر خیلی قوی است.
حجت الاسلام عاملی: تو حق الناس داری، تو غیبت کردی.
ملایی: جدا میکند.
حجت الاسلام عاملی: تو بهتان زدی، تو آبرو ریختی، تو بیت المال را تصرف کردی. حتی اگر کسی ضامن بشود باز راه نمیدهد. یک مردی بلند شد گفت حق الناس دارم ولی زن من ضامن شده است، گفت نه. عجب، سبک زندگی. حق الناس ممکن است در بازار باشد، حق الناس ممکن است در خانه باشد، حق الناس ممکن است در سیاست باشد. رای که مردم دارند مقام معظم رهبری فرموده است این حق الناس است. سرنوشت مردم، ملت، به آن رایها بسته است. آن وقت به رهبریت صالح حساس است، سبک زندگی است، و بدون رهبریت صالح میگوید که فاتحه اسلام خوانده شده است. «وَ عَلَی الاِسلامِ اَلسَلام»، سبک زندگی است. به عفت حساس است، به حیا حساس است، ولو در سختترین لحظهها به اینها حساس است که انشاءالله آن را بیشتر توضیح میدهم. به جوانمردی حساس است، با بیآبی کسی را نمیکشد. میدانید که در یک منزلی آب نبود، حر نمیتوانست. همه را میتوانست با بیآبی بکشد. یک سبک این مدرسه جوانمردی است. غدر راه ندارد.
ملایی: فتوت است.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. «اِنَّ الاِسلامَ قَیدَ الفَتک»، جناب مسلم گفت. گفت پیغمبر فرموده است که اسلام مخالف با ترور است. به خلوص دین حساس است. دین باید خالص باشد، ابزار نباشد، دست حکومتها، دست قدرتها، دست کسانی که دنبال منافع شخصی هستند. بسیار به این حساس است. به بردگی انسانها حساس است. «اِتَّخَذُوا عِبادَ اللهِ خَوَلا»، این شعار امام حسین در کربلا است. چرا آمدم کربلا؟ چون «اِتَّخَذُوا عِبادَ اللهِ خَوَلا» نباید انسانها برده باشند. برده به چه کسی میگویند؟ کسی که یک کاری بکند که ارادهاش سلب بشود. بردگی شاخ و دم ندارد که، بردگی این است. شرایط را جوری الان قدرتها درست کردند حاکمیت ملی کلاً از بین رفته است.
ملایی: ارادهای ندارد، اختیاری ندارد.
حجت الاسلام عاملی: بله. ملتها اراده از خودشان ندارند. شده است کبریت عمل. «وَ مَن رَآءُ الکِبریتَ الأَحمَر». حضرت فرمود که زنِ مومنه کمتر از مرد مومن است، مرد مومن هم کمتر از کبریت عمل است. «وَ مَن رَآءُ الکِبریتَ الأَحمَر» کبریت احمر یک سنگی است که برای نایابی به آن مثال میزنند. به حریت انسانها حساس است این سبک. میگوید ولو دین ندارید، ولو آخرت ندارید، حریت باید داشته باشید. تعلقات دست و پای تو را نبندد، ارادهات را نبندد، فکرت را نبندد، عقلت را تعطیل نکند تعلقات. به تداول ثروت بین طبقات خاص حساس است. «وَ مالَ اللهِ دَوَلاً». چرا این جوری شده است؟ این باز یکی از شعارهای حضرت است، به آن حساس است. به ادای حق انسانها حساس است. شما حقی دارید من باید ادا بکنم، من حقی دارم شما باید ادا بکنید، زن خانه حقی دارد مرد باید ادا بکند، مرد خانه حقی دارد زن ادا بکند، فرزند حقی دارد پدر و مادر باید ادا بکنند. بالاترین ادای حق در کربلا است. چرا؟ چون میگوید که سروصدا نکنید، کف نزنید، سوت نزنید، تا حق شما را ادا کنم. به قاتلین خودش میگوید. نمیگذاشتند صحبت بکند، حضرت فرمود ساکت باشید حق شما را ادا بکنم. برای مظلوم بیمدرک حساس است این سبک. گاهی کسی ظلمی به او شده است، مدرک ندارد.
ملایی: دستش به جایی بند نیست.
حجت الاسلام عاملی: بند نیست. برود دادگاه، مدرک. آتش میگیرد، میسوزد. در آخرین لحظه آمد خداحافظی کند با امام سجاد، میخواهد توصیه بکند. شما حساب کنید جای امام حسین باشید بخواهید توصیه کنید چه توصیه میکنید؟ آن که در مقاتل نوشتند که مثلاً بچهها را این جوری بکن، فلان را این جوری بکن. الله اکبر… . فرمود پسرم، «ایَّاکَ». آخر این چرا به امام سجاد؟ امام سجاد که این کار را اصلاً نمیکند. خیلی معنا دارد. «ایَّاکَ وَ ظُلمَ مَن لایَجِدُ نَفسي اَحدً اِلَّا الله» مبادا به کسی ظلم بکنی که به غیر از خدا پناهی، مدرکی، ندارد. ببین، سبک را نگاه کن. شما را به خدا این جملات را همه را مثل یک آجری که کنارش بگذاری یک بنا درست بکنی فاخرترین بنای تاریخ درست میشود. همه اینها گمشده بشریت است، همه اینها استانداردهای بین المللی است، طائفهگری در آن نیست صرفاً بیایی بگویی که مثلاً با میمون بازی میکرد، با سگ بازی میکرد یزید و اینها. خیلی فکر امام از این بالاتر است. یا طائفهگری بکند دعوای شیعه و سنی راه بیندازد. خیلی از اینها بالاتر است. به نماز اول وقت حساس است. دِین خدا باید ادا بشود، رابطه بین بنده و خدا باید ادا بشود. ادب زندگی در این عالم نماز است. کسی که نماز ندارد در برابر خالق این کائنات بیادبی کرده است. جوری حساس است که با نیزه نمیتوانند جدا بکنند، با تیر نمیتوانند جدا بکنند، حتی یک عزیزی که آن جا شهید میشود اما باز نمیتواند. امام حسین را از نماز جدا بکنند، با تیر نمیتوانند جدا بکنند. آن وقت شما عزاداری داشته باشید نماز نداشته باشید جوابش را خدا گفته است. «قُل إِنَّ صَلاتي وَ نُسُکِي». یعنی چه؟ مناسک کنارش باید نماز باشد. مناسکی که کنارش نماز … . این آیه، آیه وقف است. میدانید یعنی چه؟ یعنی هر کس میخواهد خودش را وقف مطلق بکند به خدا، دنبال یک متنی است بهترین متن این آیه است؛ «قُل إِنَّ صَلاتي وَ نُسُکِي وَ مَحیايَ وَ مَماتِي لِلهِ رَبِّ العالَمین»، یعنی خدایا وقف مطلق کردم خودم را برای تو. الان یک عده شدهاند مناسکگرا، یعنی اصل را گذاشتهاند روی مناسک در حالی که مناسک پلی است که ما را از این عالم خاکی ببرد بالا. اگر در تاثیر نداشته باشد در فکر ما، در رفتار ما، در سلوک ما، در حل ناهنجاریهای جامعه ما. من همیشه یک جملهای دارم حضرت آقا، میگویم وقتی که یک قطره اشک امام حسین بتواند جهنم را خاموش بکند چرا نمیتواند آتشهای جامعه ما را خاموش بکند.
ملایی: یعنی یک گیری داریم میخواهید بفرمایید؟
حجت الاسلام عاملی: یعنی «لِیَسئَلَ الصادِّقین عَن صِدقِهِم»، بحثش را کردیم. «قَدَمَ صِدق»، «وَ ثَبِّت لِي قَدَمَ صِدقٍ»، این قدم صدق اگر باشد اصلاً میگوید فدای حضرت اباعبدالله که وقتی من به خاطر یک جزئی الان به خانمم نهاد مقدس خانواده را به هم بریزم. امام رئوف، امام رئوف، امام رئوف، واقعاً امام رئوف است. «عَن حِسٍ» به تعبیر علامه طباطبایی، امام رضا امام رئوف است. پس امام ما فوران رأفت است. این فوران رأفت در جامعه ما باید خودش را نشان بدهد یا نه؟ امام را امام کردند شما اقتدا کنید. «إِنَّ ما جُعِلَ اِماماً لِیُعطمَ بِه» امام را امام کردند که شما اقتدا کنید، و الا من رکوع بروم شما سجده بروید، دیگر من امام شما نیستم. امیرالمومنین فرمود: «إِنَّ لِکُلِّ مَأمُومٍ اِماماً یَستَضیعُ بِه» هر کسی امامی دارد، باید نور را از آن امام بگیرد. خدا هم یک حرف عجیبی زده است در قرآن. خدا در قرآن مظمونش این است که من نمیگویم در محشر ایرانیها بیایند، عراقیها بیایند، آمریکاییها بیایند، نه. ترکها بیایند، کردها بیایند، فارسها بیایند، عربها بیایند، نه. وقتی صدا میزنند میگویند هر کس با امامش بیاید. «یَومَ نَدعُوا کُلَّ اُناسٍ بِإِمامٍ». یعنی زیر چه بیرقی سینه زدی، خودت را با چه کسی تنظیم کردی. الان جنگ، جنگ آداب است. 700 نوع آداب داریم در دین؛ مبتنی بر عیت، مبتنی بر کرامت انسان. هر جای آن را نگاه میکنی غوغا میکند آن علمیتی که در آن است. اصلاً آقای حسنزاده آملی میفرمود خلوت مسمی ندارد.
ملایی: وجود ندارد.
حجت الاسلام عاملی: بله. حالا مناسک «قُل إِنَّ صَلاتی وَ نُسُکي»، نسکی باید صلات کنار آن باشد. این قدر ما عزاداری را طول بدهیم که نماز از دست برود. زمین ضجه میزند از سه چیز: 1) از قطره خونی که ریخته میشود کسی کشته میشود، 2) غسلی که از زنا ریخته میشود، 3) و این که کسی بخوابد نمازش قضا بشود. چون زمین شعور دارد. دو نفر روی زمینی دعوا میکردند، این میگفت برای من است، او هم میگفت برای من است. گفتند برویم سراغ عیسی، حضرت عیسی حکم باشد. حضرت عیسی گفت زمین شعور دارد، من باید با زمین صحبت بکنم این زمین بگوید که برای توست یا برای او. با زمین صحبت کرد، گفت زمین میگوید که من برای اینها نیستم، آنها برای من هستند. زیر هزاران خروار خاک، آن وقت مثل یک فیلم زندگیاش از جلوی چشمش رد میشود، تعجب میکند، من کجاها عمرم را تلف کردم، چه کارها من میکردم، من جایگاه خودم، جایگاه خلقت، جایگاه خدا. همه اینها را بعد از این که چشمش را بست متوجه میشود که در چه جایگاهی بوده است، در کجا بوده است. اما دیگر «وَ لَاتَ حینَ مَناص» هیچ برگشتی هم دیگر نیست. حساس است به امر به معروف و نهی از منکر. امر به معروف و نهی از منکر یعنی صیانت اجتماعی، یعنی نظارت عمومی، یعنی ملت خودش ناظر باشد. این مدیر چرا این خلاف را کرده است، این اداره چرا این خلاف را کرده است، این وزیر چرا به وظیفهاش عمل نکرده است. امر به معروف و نهی از منکر، یعنی تغییر در رفتار. پیغمبر ما فرمود بدترین گناه این است که به کسی بگویی «إِتَقُ الله»، بگوید به تو ربطی ندارد. بدترین سخن پیغمبر ما فرمود این است که به کسی تذکر بدهی… . اصلاً کسی که میخواهد بیعت کند با امام حسین در روز عاشورا، در محرم، خودش فرموده است که من برای امر به معروف و نهی از منکر آمدم، یک تغییر رفتاری داشته باشد در برابر افرادی که خلاف دارند. چون تغییر رفتار نباشد قبح قبیح ریخته میشود، دیگر عادیِ عادی میشود. این یکی از حساسیتهای… . باز این سبک، این سبک زندگی ما باید حساس باشیم، برای انحرافاتی که فرزند دارد، پدر دارد، مادر دارد، رفیقم دارد، دوست دارد، اداره دارد. شأناش را نشکنیم امر به معروف و نهی از منکر را. شأن داد امام حسین به امر به معروف و نهی از منکر چون از قله شروع کرد، گفت اصلاح باید از خود شروع بشود. بزرگترین منکر عبارت است از خود یزید.
ملایی: حاکم.
حجت الاسلام عاملی: این سبک ادامه دارد. یک حساسیت دیگرش حساسیت به احکام شرعی است. ما نمیتوانیم حکم شرعی را زیر پا بگذاریم. از مکه چرا خارج شد؟ چون در مکه خون ریخته بشود خدا حرام کرده است. فرمود من اگر این جا باشم خون من این جا ریخته بشود یک حکم خدا پایمال شد. برای این که حکم خدا پایمال نشود من از مکه که بسته است میآیم بیرون. بسته است یعنی امنیت، از بست آمد بیرون یعنی عاری از امنیت. من میافتم به از دست دادن امنیت اما نمیگذارم حرمت یک حکم شرعی شکسته بشود. چرا علیاکبر را تشییع نکرد؟ جوانان بنیهاشم بیایید شما ببرید، چون مکروه است پدر بیاید فرزند را تشییع بکند، در حساسترین لحظه. یکی از مراجع بسیار عظیمی که 300 سال پیش زندگی میکرده است ایشان وقتی حالت اعتذارش بوده است رو به قبله میکردند برمیگشت، رو به قبله میکردند برمیگشت. گفتند این عاقبت شد. گفته بود نه، چشمش را باز کرده بود، من ثلاثت بول دارم، نباید رو به قبله باشم. یعنی کسی که محرمیت پیدا کرده است با احکام، با قرآن، با خدا، روی احکام معامله نمیکند.
ملایی: حرمت احکام را از بین نمیبرد.
حجت الاسلام عاملی: قارات ثقفی نزدیکترین کتاب است به دوران امیرالمومنین. سیره امیرالمومنین را خوب نوشته است. کتاب نفیس نفیس است، جزو منابع اصلی است برای کسانی که درباره امیرالمومنین مطلب نوشتند. بخوانید حساسیت به احکام را. در جنگ گفت آب بیاورید آب آوردند، کاسه یک گوشه شکسته است. گفت ببرید، ببرید، این کاسه شکسته است. آب خوردن در ظرف شکسته مکروه است. گفتند آقا! جنگ است، این چه حرفی است. گفت پس ما برای چه جنگ میکنیم. در جنگ صفین مدام این گونه نگاه میکرد. ابن عباس گفت چه کار میکنید، در آسمان دنبال چه هستید. گفت که دنبال این هستم که به آفتاب نگاه میکنم که زوال شده است یا نه. گفت الان وقت این جنگ؟! گفت پس ما برای چه جنگ میکنیم. چشمم دنبال آفتاب است که به حد نصف النهار رسیده است یا نه. یک جمله جالبی دارد امیرالمومنین. میگوید دوران جاهلیت با این چشمها بز و شتر را مراقبت میکردیم، پیغمبر به ما یک عظمتی داد با این چشم آفتاب را مراقبت میکنیم که ببینیم وقت شده است یا نشده است. در این باب شما همراه بشوید با این کاروان، حرکت بکنید. یک جمله هم بگویم، این ارزشمندِ ارزشمند است. تا به حال فکر کردید که امام حسین چرا در این قضیه خودش از جناب پیغمبر باعظمت، از حضرت یحیی، یاد خیر میکند؟ حضرت یحیی به خاطر یک حکم شرعی سرش بریده شد. پادشاهی بوده است، تعدی به خانمها میکرده است، و حضرت یحیی در برابرش ایستاد. مرور کرد که حضرت یحیی، حضرت یحیی گفت تو حق نداری به ناموس مردم تعدی بکنی. یکی از آن زنهای ناپاک وقتی که شاه مست شده بود گفته بکش این مرد را که در برابر ما ایستاده است، نمیگذارد که ما لذت ببریم. دستور داد سرش را بریدند. سرش را که بریدند سرش را آوردند برای آن پادشاه، داخل تشت. باز گفت تو حق نداری خلاف شرع را مرتکب بشوی. آن وقت خون همواره فوران میکرد. هر چقدر که میآمدند خاک میریختند خون بند نمیآمد. وقتی بوخت نصر آمد آن منطقه دید یک تپه بزرگی از خاک اما خون جاری است. گفت قضیه چیست؟ گفت قضیه این است که یک پیغمبری کشته شده است، حدود 100 سال بعد از حضرت یحیی آمده است، آن وقت خون او بند نمیآید. عجیب این است که امام حسین سه بار گفت خون من خونی نیست که شما بتوانید با خاک دفنش کنید. عین این قضیه را یکی از بزرگان بنی امیه به والی مدینه نوشت و والی مدینه به ابن زیاد نوشت. گفت حواست را جمع کن، خون حسین خونی نیست که بتوانی با خاک دفنش کنی. یزید به ابن زیاد نوشت، گفت حسین را که کشتی یک مقدار جلوتر برو، برس به مکه، کار عبدالله بن زبیر را هم تمام کن. گفت جناب، این دست من معلق شده است به خون حسین، راضی نشو خون فرزند پیغمبر با خون این خبیث ناپاک قاطی بشود. آن وقت خون امام حسین دفن نشد، «اَشهَدُ أَنَّ دَمَکَ سَکَنَ فِي الخُلد»، ابدیت پیدا کرد.
ملایی: شد صاحب الله.
حجت الاسلام عاملی: خدا خودش مشتری شد برای خون و این باز برای احکام بود که حضرت یحیی به خاطر حکم الهی خودش خونش را، جانش را، فدا کرد. حالا این سبک ادامه دارد، این سبک زندگی که امام حسین آورده است مدام ارکانش را داریم دانه دانه میشمریم تا ببینیم که اینها جمع بشود. چه تمدنی، چه جامعه آرمانیای، چه کرامتی برای بشریت در این جا درست میشود. و لذا هر کس آمده است سراغ امام حسین، عاشقش شده است. «جَعَلَ ریاسَتَکُم فِي فِطرَتَ مُکَلَّفین» خدا ریاست شما را در فطرت مکلفین قرار داده است، فطرت. هر کجا ما از امام صحبت کردیم، از اهل بیت صحبت کردیم، تسخیر کردیم. چرا؟ چون ابراهیم دستش را گرفت بالا، آیه قرآن است، «فَاَجعَل أَفئِدَةَ مِنَ النَّاس تَهوي إِلَیهِم» خدایا من از تو فرزندانی میخواهم که قلب انسانها را تسخیر بکنند. با آن کارهایی که داشتند، افکاری که داشتند، مرامی که داشتند و در رسیدن به مقاصد خودشان روشهایی که داشتند.
ملایی: خیلی متشکرم حاج آقای عاملی. خیلی دوست داریم همچنان وقت داشته باشیم فقط شما بگویید و ما بشنویم. حالا برمیگردیم باز هم خدمت حضرتعالی. خیلی ممنون و سپاسگزارم. خدا قوت بینندههای عزیز و گرامی و شنوندههای محترم. در محضر قرآن هستیم یک فرصتی را، چند آیه قرآن تلاوت میکنیم، برمیگردیم دقایق دیگری با حاج آقای عاملی عزیز خواهیم بود. و اما آیاتی که قرائت خواهد شد صفحه 49 قرآن کریم، سوره مبارکه بقره، آیات 283 تا 286. «اعوذُ بِالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم/ وَإِنْ كُنْتُمْ عَلَىٰ سَفَرٍ وَلَمْ تَجِدُوا كَاتِبًا فَرِهَانٌ مَقْبُوضَةٌ». بفرمایید.
ملایی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». خیلی ممنونم که دقایق پایانی سمت خدای این پنجشنبه را هم کنار ما در محضر حاج آقای عاملی عزیز خواهید بود. قربانی ماه صفر را هم اگر دوست دارید مشارکت بفرمایید حتماً از طریق راههایی که همکارانم زیرنویس میکنند اگر اهل فضای مجازی هستید و با ما همراه هستید آن جا راههای مشارکت را برای شما توضیح میدهند دوستان خوب من. یکی از راهها هم همان کد دستوری آشنا است، کوتاهترین مسیر است به نظرم؛ *789*3131#. حاج آقای عاملی در خدمت شما هستیم.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». «وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ ۖ »؛ یکی از آیات مشکل قرآن است. خدا فرموده است آن کسی که در دلتان است، چه اظهار کنید چه اظهار نکنید، من آن را برای شما محاسبه میکنم. این خیلی وحشتناک شد. این وسیعترین مسئولیت را گاهی گردن انسان میگذارد. البته چند آیه دیگر هم همین طور آیات ذره، «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیراً یَرَه/ فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شراً یَرَه»، وسیعترین مسئولیت.
ملایی: لااقل آن جا «یَعمَل» دارد، این جا که دیگر.
حجت الاسلام عاملی: این سختتر هم شده است، احسنت. یا مثلاً آیه دیگر «لَا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثقَالَ ذَرَّةٍ فِي السَّمَاوَاتِ»، «وَ لَا أَصغَرَ مِن ذَلِکَ وَ لَا أَکبَرَ إِلَّا فِي کِتَابٍ مُبِینٍ». وسیعترین مسئولیتی که در هیچ مکتبی، هیچ مشربی، این گونه مطرح نشده است. یک مردی آمد گفت پیغمبر کیست؟ گفتند که پیغمبر این است. چون پیغمبر دستور داده بود دایرهای بنشینند، صدر و ضلع نداشته باشد مجلس. گفت که قرآنات را برای من بخوان. حضرت سوره زلزال را خواندند، رسیدند فرمودند: «فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَیراً»، گفت بس بس بس، برای من دیگر بس است. فقیه شد. حضرت فرمود «رَجَعَ فَقیهَ» فقیه شد برگشت. اما این آیه که الان داریم میخوانیم اولاً باید این را بدانیم که خطور این جا مطرح نیست چون خطور امر اختیاری نیست، تکلیف بر امر اختیاری است. آن را خدا نمیگوید این جا. اما کسی اگر ناظر است بر نیست انسان این خطور را بگذارد کنار میشود نیت. در نیت انسان مثلاً کسی را قصد دارد مغموم بکند، این آیه میگوید مواخذه میکنم، کسی را قرار است با او زنا بکند، مقدمات زنا را دارد، خدا میگوید مواخذه میکنم. و حتی آمده است که «لِکُلِّ لِإِمرِء ما نَوی» هر کس را با نیت او محاسبه میکنیم. و عجیب این است که «یَحشَرُ النَّاس عَلی نیاتِهِم» نبات صورتهای برزخی با نیات است. چه نیتی داری خیراً و شراً. آن قیافه تو را درست میکند و الا این قیافه و پوست و گوشت در قبر تمام شد رفت. طبق این آیه ما باید همیشه نیت خیر داشته باشیم، نیت شر موجب عقوبت و حرام شرعی است. اما این آیه با مابعدش جور در نمیآید. این که آیات قرآن با هم تناقض داشته باشد تناقض ظاهری است. آتیستها این را میگیرند خیال میکنند چیز بزرگی پیدا کردند. من در کتاب “آتش تأویل بر خرمن تنزیل” در قسمت سوال هفدهم که مربوط به بررسی منشا تفسیر وهابیت است اینها را آوردم. آیه بعدی چه میگوید؟ میگوید: «لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ». این با آن جور درنمیآید. در ثواب گفت «کَسَبَتْ»، در گناه گفت «إِکتَسَبَتْ». اکتساب باب افتعال است، این جا هم معنیاش است اعتمال. اعتمال یعنی به مرحله عمل رسیدن، یعنی اگر در گناه به مرحله عمل رسیدی من عقوبت میکنم اما به مرحله عمل نرسیدی عقوبت نمیکنم. برخلاف ثواب، «لَهَا مَا كَسَبَتْ»، نیت خیر کردی ولو به مرحله عمل هم نرسیدی ثواب میدهم. دیگر احسان بزرگتر از این نمیشود. در یکی از جنگها امیرالمومنین شاگردش ناراحت بود، گفت چرا ناراحت هستی؟ گفت برادرم نیست این جا تا ثواب حضور در این جنگ را داشته باشد. گفت: «هَوانا اَخیکَ مَعَنا» آیا برادرت هوایاش، نیتاش، عشقاش، با ما است یا نه؟ گفت بله. گفت: «فَقَد شارَکَنا» با ما شریک شد، ثواب این جنگ را برد. الان هم ما نیت کربلا را داشته باشیم ثواب میبریم.، نیت صفین را داشته باشیم ثواب میبریم.
ملایی: به خاطر همین است که میگویند بگویید «یا لَیتَني کُنتُ مَعَکُم».
حجت الاسلام عاملی: خدا خیرتان بدهد. پس این آیه الان با آن آیه قبلی جور درنیامد. ما دهها روایت هم داریم نیت خیر کنید ثواب کنید اما در نیت شر اگر مرحله عمل برسید آن وقت عقوبت ندارد و الا عقوبت ندارد. الان این را چطور حل بکنیم؟ مرحوم علامه طباطبایی این را بسیار عالی حل کرده است. گفته است که «إِن تُبدُوا ما فِي اَنفُسِکُم أَؤ تُخفُوهُ»، خدا گفته است «ما فِي اَنفُسِکُم» را ابدا کنی، اخفا کنی، مسئولیت دارد، آن نفسانیات را میگوید که منشاییت دارد برای افعال خارجی. یعنی در دل خودش آن قدر هوس زنا را کرد، برنامهریزی برای زنا کرد، نیت زنا کرد، که این آرام آرام منشا شد که بیاید به مرحله عملی. آن را خدا یقهاش را میگیرد چون آن مقدمه کار شد. ببین چقدر عالی حل کرده است. اگر آن مقدمات را نداشت نمیآمد سراغ این خیانت، یا آن قدر برنامه ریزی در دلش برای لغو پنهانی بزند به بیت المال داشت که آخر سر آمد این کار را کرد. اما اگر آن نفسانیات منشاییت، یعنی قابلیت منشا شدن، برای افعال خارجی نداشته باشد آن مورد محاسبه نیست، مورد عقوبت هم نیست.
ملایی: یعنی مثلاً به مرحله اشتها رسیده است
حجت الاسلام عاملی: بله، احسنت. بنابراین خدا متعارض حرف نزده است، تعارض ندارد. اتفاقاً این دو تا را کنار هم گذاشته است تا در شما سوال ایجاد بکند. یک خطیب آرمانی میتواند سوالای بسیار فاخر در ذهن مخاطب ایجاد بکند تا پل باشد برای مفاهیم فاخر.
ملایی: خدا رحمت کند علامه طباطبایی را. خدا حفظ کند شما را هم که یاد ایشان و ذکر ایشان را در این لحظههای پایانی سمت خدای امروز آوردید حاج آقای عاملی. دعاگوی شما هستیم، دعا کنید برای ما و دیگر برویم خانههایمان تا برنامه بعدی.
حجت الاسلام عاملی: خانههایمان که میرویم این خانهها همه منازل سر راه است، این جا هم که آمدیم منازل سر راه است، مغازه هم میرویم منزل سر راه است، اداره هم میرویم همه منازل سر راه است. منزل برویم ولی بدانیم که این منزل سر راه است.
ملایی: آن هم باید ترکش کنیم.
حجت الاسلام عاملی: خدا در قرآن از اهل بهشت سه تا مطلب گفته است که آنها گفتند که ما مشفق بودیم و لذا به بهشت آمدیم، اهل احسان بودیم به بهشت آمدیم. «إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِي أَهلِنَا مُشفِقِینَ» در بین اهلبیت خودمان در منزل مشفق بودیم، یعنی واهمه داشتیم که خدایا عاقبتمان چه میشود، با ما چه معاملهای میکنی، ابدیت ما چه میشود، کارها و خرابیهایی که کردیم چه میشود. «فَمَنَّ اللهُ عَلَیْنًا» خدا به ما منت گذاشت، «وَ وَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ» آن عذاب سموم را، زهرآگین را، از ما گذاشت کنار. شما باید یک دعاهایی داشته باشید نشان بدهد مشفق هستید. من در گذشته چند تا از اینها را خواندم، یک موردش را هم میخوانم. آن قدر برای من لذتبخش است. اگر خلوت کردید، فرش را کنار زدید، صورتتان را به خاک گذاشتید، با این جمله با خدا نجوا کردید، من باورم نمیشود در باز نشود. جمله این جوری میشود: «فَیا سَوْاَتاهُ غَداً مِنَ الْوُقُوفِ بَیْنَ یَدَیْکَ». ای خدا، ای خدا. «فَیا سَوْاَتاهُ» یعنی چقدر بد میشود برای من فردا ای خدا، «غَداً مِنَ الْوُقُوفِ بَیْنَ یَدَیْکَ» که در برابر تو من میایستم. «اِذا قیلَ» ندا میآید، «لِلْمُخِفّینَ» آنهایی که بارشان سبک است، «جُوزُوا» رد شوید بروید، «وَ لِلمُثْقِلینَ حُطُّوا» آنها که بارشان سنگین است، آن قدر خرابی درست کرده است، اضاعه حق کرده است، زکاتش را نداده است. زکات وحشتناکتر از خمس است. یک قیراط کسی زکاتش را ندهد میگویند تو حق نداری در امت محمد محشور بشوی. قیراط یعنی هشت جو، یک قیراط هشت جو است. به اندازه هشت جو یک عمری کشاورزی کرده است زکات را نمیفهمد چیست. آنهایی که کارشان سنگین است به آنها میگویند «حُطُّوا». ای خدا! «اَفَمَعَ الْمُخِفّینَ اَجُوزُ اَمْ مَعَ المُثقِلینَ اَحُطُّ» ای کاش میدانستم من با مخفین از این پل رد میشوم یا با مثقلین سرنگون میشوم. چقدر عالی شد. آتش میزند وجود انسان را و انسان را مستعد میکند که یک صیانت عظیمی پیدا کند. «فَیا سَوْاَتاهُ غَداً مِنَ الْوُقُوفِ بَیْنَ یَدَیْکَ اِذا قیلَ لِلْمُخِفّینَ جُوزُوا، وَ لِلمُثْقِلینَ حُطُّو، اَفَمَعَ الْمُخِفّینَ اَجُوزُ اَمْ مَعَ المُثقِلینَ اَحُطُّ». «اَحُط» یعنی سرنگون شدن.
ملایی: الله اکبر. خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند.
حجت الاسلام عاملی: خدا انشاءالله ما را از آنهایی قرار بدهد که با روح و ریحان جز مخفین هستند. چقدر خوشحال کننده است کسی انتظار لطف نداشته باشد لطف را دریافت بکند.
ملایی: به به. در این مقام قرار بگیریم انشاءالله. سپاسگزارم حاج آقای عاملی. خدا حفظ کند شما را. من خداحافظی میکنم از محضر شما با اجازه شما، تا برنامه بعدی که دوباره روبهروی شما بنشینم.
حجت الاسلام عاملی: «یا اَرحَمَ الراحِمین».
ملایی: خیلی ممنونم از شما بینندههای محترم و شنوندههای گرامی که به ما اجازه دادید میزبان شما باشیم در سمت خدای این هفته هم. و بهترینهای روزگار را برای شما آرزو میکنم، آخر هفتهتان پر از نور و برکت و سلامتی باشد به مدد نام آقایمان امام زمان (عج). دست خدا به همراهتان. آخرین کلام این برنامه ما هم سلام و درود و عرض ادب به ساحت قدسی آقا اباعبدالله سلام الله علیه است. التماس دعا، خداحافظ.
فایل تصویری این برنامه
فایل صوتی این برنامه