اشعاری از مرحوم علامه طباطبایی«قدس سره الشریف» در رثای سالار شهیدان
بسم الله الرحمن الرحیم
این اشعار را معظّم له در تبریز در سال 1327یا 1328 ه.ش سروده اند و نسبت به خواندن آن در مجلس روضه هایی که در منزل اخوی مکرّم ایشان بر پا بوده، عنایت داشته اند.
دست همت ز سراب دو جهان مي شويم / شور يعقوب کنان يوسف خود مي جويم
که کمان شد ز غمش قامت چون شمشادم
گفت هر چند عطش کنده بن و بنيادم / زير شمشيرم و در دام بلا افتادم
هدف تيرم و چون فاخته پر بگشادم / فاش مي گويم و از گفته ي خود دلشادم:
بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم
من به ميدان بلا روز ازل بودم طاق / کشته يارم و با هستي او بسته وثاق
من دل رفته کجایم و کجا دشت عراق! / طاير گلشن قدسم، چه دهم شرح فراق
که در اين دامگه حادثه چون افتادم
لوحه سينه من گر شکند سُم ستور / ور سرم سير کند شهر به شهر از ره دور
باک نبود که مرا نيست به جز شوق حضور/ سايه طوبي و غلمان و قصور و قد حور
به هواي سر کوي تو برفت از يادم
تا در اين بزم بتابيد مه طلعت يار / من خورم خون دل و يار کند تير نثار
پرده بدريده و سرگرم به ديدار نگار / نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار
چه کنم؟ حرف دگر ياد نداد استادم
يارب از مادر گيتي به چه طالع زادم؟