تغییر سایز-+=

سمت خدا | ابعاد وجودی شخصیت والای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می-کنم به شب قدر عالم، سلام می کنم به بانوی آب و آیینه، سلام می کنم به حضرت صدیقه طاهره و سلام به تک تک شما که عزادار حضرت مادر هستید. به سمت خدای امروز خیلی خیلی خوش آمدید. ان شاءالله همه ما مشمول شفاعت نگاه مادرانه حضرت زهرا (س) باشیم. حاج آقای عاملی در خدمت شما هستیم و بحث امروز شما را می شنویم.

حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. صحبت از حضرت زهرا که بتوانیم تصویر کاملی از ایشان داشته باشیم مشکل است. ان الله خلقها من نور عظمته. به تعبیر امام صادق. خدای متعال حضرت زهرا را از نور عظمت خودش آفریده هست و تعبیری که به عنوان تسمیه به فاطمه را فرمودند: «لِأَنَّ الْناس فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا»
شریعتی: خیلی کار سختی است.
حجت الاسلام عاملی: «لِأَنَّ الْناس فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا» یعنی عقل بشر هر چقدر بدود برسد به حقیقت حضرت زهرا مشکل است. ولی ما وظیفه داریم حضرات معصومین، ذوات مقدسه معصومین را پایین بیاوریم برای اینکه آنها الگوهای جادوانه هستند برای ما، شهداء دار الفنی و بعد شفهاء دار البقی هستند و به ما دستور دادند که ما تمام شئون زندگی خودمان را با آنها تنظیم کنیم، تطبیق کنیم و بگوییم که «الْقَوْلُ مِنِّي فِي جَمِيعِ الْأَشْيَاءِ قَوْلُ محمد و آلِ مُحَمَّدٍ فِيمَا أَعْلَنُوا، وَ فِيمَا بَلَغَنِي، وَ فِيمَا لَمْ يَبْلُغْنِي‏». یعنی نظر من در تمام اشیاء، می خواهم زندگی مشترک را شروع کنم، می خواهم تجارت را شروع کنم، می خواهم فعالیت سیاسی داشته باشیم، می خواهم سیستم تربیتی راه اندازی کنم، می خواهم ارزش ها را تشخیص بدهم، تمایز بین فضائل و رذائل داشته باشم، در همه اینها، نظر من، نظر اهل بیت است. در هر آنچه که اعلام کردم و نکردم. چه به من برسد و چه نرسد. طبیعی است که خدای متعال در سیستم الگوسازی هیچ وقت کوتاهی نمی کند چون رکن اصلی مدرسه تربیتی، نظام تربیتی، الگوسازی صحیح هست. دنیا هم متمرکز شده است. هم سر الگو که جوان های ما کجاها را برای خودشان الگو بگیرند و هم روی آداب متمرکز شده اند. ما 700 نوع عادات داریم. دعوا سر آداب است. آداب یک چیزی است که امر لفظی نیست. امیرالمؤمنین می گفتند این چه لباسی است که پوشیدی. حضرت فرمود: «تَذِلُّ بِهِ النَّفْس‏» رفت روی روح انسان. یعنی دعوای سر لباس دعوای ظاهری، صوری نیست. «تَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ وَ يَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُون» تا آخر دنبال جملات بسیار…
شریعتی: حضرت یک جای دیگر را دارند می بینند.
حجت الاسلام عاملی: بله. برای همین ما وظیفه داریم تمام مسلمان ها، اصلاً خدا فرموده است که اگر شما با سنت پیغمبر مخالفت کنید، منتظر فتنه باشید، منتظر عذاب باشد. «فَلْيَحْذَرِ الَّذينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصيبَهُمْ عَذابٌ أَليم» پیغمبر ما فرموده است که همچنان که خدا می خواهد به واجباتش عمل شود، من هم می خواهم به سنت من عمل شود. و در اولین بیانیه هم که امام زمان از مکه صادر می کند فرموده است که آمده ام برای احیای قرآن و برای احیای سنت‏ رسول الله و برای از بین بردن بدعت هایی که در دین درست شده است و لذا وظیفه هر مسلمانی هست که آداب دین را در تمام شئون دین ما حرف زده است که لباس چگونه باشد، تربیت چگونه باشد، آداب تجارت چطور باشد، سلوک اجتماعی چطور باشد، رفتارهای اجتماعی چطور باشد، روابط انسان با مجتمع، مجتمع عام، مجتمع خاص، با همدیگر، آنقدر حرف های نفیس و فاخر معصومین در آن باب فرموده اند. حالا ما از آن جهت احتیاج داریم که حضرات معصومین را در اوج اوج قرار بدهیم اما ارتباطی برای خودمان تعریف نکنیم که سهم ببریم از آنها، این اشتباه هست. بگوییم آنها معصوم هستند، نمی توانیم مثل آنها بشویم. رابطه ما این باشد، تولدش یک شیرینی بخوریم، عزایش خرما بخوریم، گاهی هم یک زیارتی داشته باشیم. این خیلی شد کم عمق. آنها برای این عالم واسطه فیض هستند. «بِهِمْ يَقْضِي فِي خَلْقِهِ قَضِيَّة» ما اعتقاد داریم. تلقی از امامت باید خیلی صحیح باشد. اینطور نیست که امام از آنجا لشکر را جمع کند بیاورد اینجا، اینجا زکات را جمع کند ببرد آنجا. ما می گوییم امور ظاهری است. به تعبیر قاضی طوسی «الامامة قیاسة عامة فی امور الدین و الدنیا». بنابراین ما باید ببینیم که تجارت که می خواهیم بکنیم چقدر شباهت به آنها داریم؟ آنها می گویند عینونا، عینونا. فردا مردم شدند مضطر. ما از اضطرار مردم استفاده کنیم. بعد بگوییم حسین حسین حسین. امام صادق فرمود: اینها کی ها هستند نشستند مسجد؟ اسم من را از زبانشان کنار نمی گذارند. نگویید. اسم من را به زبان خود نیاورید. یعنی شما یک وجه اشتراکی با من ندارید. حضرت زهرا (س) در کیاست استثنایی ترین شخصیت عالم است. او حساس ترین دوران تربیتی که در اختیار او قرار گرفته است در تقسیم کار. می گوید چقدر خوشحال شدم که پدرم تقسیم کار کرد و داخل خانه یعنی حساس ترین دوران تربیتی را به من سپرد. و لذا امام حسین در کربلا حریت خودش را که دنیا در برابر این حریت متحیر است، این شجاعت، این اراده یعنی قدرت. پای مادر می نویسد. فرزند ظهور قدرت روحی مادر است. فرزند ظهور قدرت روحی پدر است. اگر می خواهید برای پدر مادر نمره بدهید، باید فرزند او را نگاه کنید.
شریعتی: ثمره این درخت را باید ببینید.
حجت الاسلام عاملی: مخصوصاً در این روزگار که عناصر تأثیرگذار چقدر متکثر شده است، متعدد شده، پیچیده شده که اینها هماهنگ نشوند نمی شود مسیر تربیتی گرفت و آنها در این باب همه برای گفتن حرف دارند. حالا ما از حضرت زهرا بخواهیم صحبت کنیم، یک وقتی در کلمات پیغمبر ببینیم چه گفته است. یک وقت در کلمات معصومین چه حرف هایی گفته شده است. یک وقت اصلاً سیره خود حضرت زهرا را نگاه می کنیم چه مطالبی آمده است. در قرآن خدای متعال چه تعبیری دارد؟ من همه را کنار می گذارم. من از یک منبع جدید امروز به لطف شما می خواهم صحبت کنم آن هم منبع اهل سنت است. بالاترین فضیلت حضرت زهرا در منابع اهل سنت است. من در مناطق اهل سنت در ایام فاطمیه منبر می روم، آن عنوان سخنرانی هم که روی کارت ها می-نویسند شخصیت حضرت زهرا از نگاه منابع اهل سنت. هر دو طایفه جمع می شوند، می نشینیم. یعنی حضرت زهرا نقطه اشتراک ما و اهل سنت است. امام حسین نقطه اشتراک ما و اهل سنت است. امام حسین مقصدی که داشتند، رهبریت صالح یک چیزی نیست که مخصوص شیعه باشد. شعارهای حضرت همه شعارهای جهانی است. امیرالمؤمنین نقطه اشتراک بین ما و بین اهل سنت است. ما باید روی این اشتراکات خیلی تمرکز داشته باشیم. من صراحتاً عرض می-کنم. آن روایاتی که، آن فضیلت هایی که در منابع اهل سنت درباره حضرت زهرا آمده است، اگر ما می گفتیم ممکن بود ما را تقطعه کنند. الآن 14 تای آن را آورده ام شاید دو تای آنها را بتوانم برسم. 14 فضیلت از حضرت زهرا در منابع اهل سنت هست.
شریعتی: یعنی اگر در منابع ما بود مثلاً می گفتند علو کردید؟
حجت الاسلام عاملی: لا اله الا الله. می گفت یعنی چه. الآن برای شما می خوانم. و لذا من سؤال می کنم از بعضی از وهابی ها که می گویند شیعه شخصیت پرست است. اولاً پرستش یعنی چه؟ آن وقت شما می-گویید شخص پرست است، خب اینها در منابع اهل سنت است، شما چه دارید می گویید؟ و اینجا باز من باید یک مطلبی را متذکر بشوم. این فضیلت هایی که برای حضرت زهرا آمده است هزار یک آن برای هیچ صحابه ای نیامده است. چطور می شود شما الآن تلویزیون مدینه را باز کنید که تماماً درباره اصحاب روایات می خوانند. یک کلمه از حضرت زهرا نشنوید. یک کلمه نشنوید. اگر قرار است فضیلت هایی که پیغمبر گفته درباره اصحاب ذکر کنید، مطالبی که درباره حضرت زهرا در منابع معتبر آمده است، هزار یک آن درباره اصحاب نیست. چطور می شود همه شما از اصحاب می گوییم ولی یک کلمه از حضرت زهرا نمی گوییم. این تبعیض در سنت نیست. می دانید معنی تبعیض در سنت خیلی سنگین است. همچنان که «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْض» در قرآن خدا آنجا خیلی سنگین صحبت کرده است. هر کسی که چینش می کند هر چه خواست از قرآن بپذیرد «نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْض» اشد العذاب آنجا ذکر شده است.
شریعتی: همه را با هم ببین، همه را با هم بگیر.
حجت الاسلام عاملی: بالاخره ته آن اگر برسیم خیلی سنگین می شود. نمی خواهم به عمق قضیه بپردازم که بعضی سنت ها را بپذیریم و بعضی ها را نپذیریم. از این جهت انتظار این هست که عزیزان ما محروم نشوند از کلمات رسول خدا درباره حضرت زهرا. و من اخیراً چقدر خوشحال شدم دیدم که بعضی تلویزیون های کشورهای عربی به نهج البلاغه روی آوردند. دیدند این فصاحتی که در این کتاب هست در تاریخ نظیر ندارد. انگار از پیش خود خدا آمده است. به تعبیر یکی از اساتید. می دانید که فصاحت عربی واقعاً یک چیزی است که اگر خدا فتیله را بالا بکشد، خیلی ها جان خودشان را از دست می دهند. جمال در فصاحت ادب عربی آنقدر بالا است. من شخصاً اعتقاد دارم چون در این باب سال های متمادی کار کرده ام، خدا عمداً در سطح خاصی نگه داشته است.
شریعتی: چون ظرفیتش را نداشته اند.
حجت الاسلام عاملی: بله. حالا نهج البلاغه را چنان با عظمت بعضی از کشورها شروع کرده اند در تلویزیون-هایشان می بینم می خوانم. حتی در کشور عربستان. یکی از محققین منصف از آنها، نمی خواهم اسم او را اینجا بیاورم شاید اذیت و آزار شود. کتاب های خیلی خوبی نوشته است، خیلی عالی نوشته است. خیلی تحقیقات خوبی درباره نهج البلاغه می خوانیم. یک وقتی من در مکه دیدم که خصائص نسائی را دارند می فروشند. آن قدر خوشحال شدم. یعنی در هر خانه ای باید خصائص نسائی باشد. ‏فضیلت های امیرالمؤمنین، حضرت زهرا را جمع کرده است. چقدر عالی جمع کرده است. نسائی ها یکی از آنهایی است که صحاح ها که نوشته شده یک شخصیت استثنایی دارد. خیلی خوشحال شدم. برداشتم بخوانم دیدم یک وهابی این را حاشیه زده است، تمام حادثه آن را تقطعه کرده است. یعنی روز قیامت باید جوابگو باشد که مخالفت با معجزه رسالت خاتمیت. یعنی چه؟ مخالفت کنید با معجزه رسالت خاتمیت. پیغمبر ما فرمود اولین کسی که به مشعر می آید من هستم، بعد قرآن، بعد عترت. و من از امتم سؤال می کنم که با کتاب من چکار کردید و با امت من چکار کردید؟
من اولین روایت را که در کتاب کشاف مفصل تفسیر داده، توضیح داده شده است، اولین فضیلت آنجا است. اولین فضیلت این است که وقتی آقا رسول الله می بینند که از جهت گرسنگی خیلی وضعشان شدید است، به امیرالمؤمنین خطاب می کنند که من می خواهم ناهار به منزل شما بیایم. امیرالمؤمنین فوراً خودشان را می رسانند به حضرت زهرا می گویند که پیغمبر می خواهد برای ناهار بیاید. می گوید که می دانید که چند روز است که هیچ چیزی در منزل نیست و هر چه هست من تو را بر خودم و بر حسنین مقدم کردم و از گرسنگی چنان وضع بچه ها وخیم بوده است که به پیغمبر شکایت کرده اند که گرسنگی در منزل دارند. حضرت زهرا اینها را می خواباند که بالاخره غذا طبی نکنند و یک تشبیهی آمده است از شدت گرسنگی حسن و حسین به چه حالی افتاده بودند که من نمی خواهم آن تشبیه را اینجا داشته باشم. آن وقت حضرت زهرا (س) می گوید که قضیه اینطوری است. گفت چرا به من نگفتی؟ پس اگر اینطوری است امیرالمؤمنین گفت: «إِنِّي أَسْتَحِي مِنْ رَبِّي ان اکلف کمالات اقدس» من چون می دانم تو قادر نیستی از خدایم حیا می کنم که چیزی بخواهم که تو قادر نیستی و منفعل شوی. در برابر من بشکنی. چقدر رابطه آرمانی. عشق رمانتیک همین طوری که نمی شود. و پدرم به من گفته است چیزی را که دیدی علی قادر نیست… می دانید که امیرالمؤمنین از مهاجرین بود. هر چه ثروت داشت در مکه مانده بود. چیزی ندارد. همینطوری دست خالی به مدینه آمده بودند و منزلی هم که داشتند باز بیرون مدینه در گوشه یک نخلستان یک چیزی درست کرد و شب زفاف حضرت زهرا را به آنجا برد. بعداً پیغمبر ما گفت طاقت دوری زهرا را ندارم، یکی از اتاق های خودم را به تو می دهم، آنجا را به من بده، من ماریه قبطیه را به آنجا می برم. آن وقت پیغمبر ما، گفت پیغمبر دارد می آید. حضرت زهرا آمد. کشاف این را نوشته است. جناب زمخشری می داند که از اعیان مفسرین هست. به یکی از وهابی ها گفته است لولا اعتزال زمخشری لکان تفسیره من احسن التفاسیر. اگر معتزله نبود ما اعلام می کردیم در دنیا تفسیری بالاتر از تفسیر زمخشری نیست. در کتاب الاتجاحات تفسیریه فی القرن رابع اشعر بخوانید. آنجا امیرالمؤمنین می گوید من با پیغمبر آمدم، حضرت زهرا یک سینی غذا را آورد جلوی ما گذاشت. غذایی که اصلاً غذای آن موسم نیست. مال آن فصل نیست. آن وقت زمخشری می -نویسد که رسول خدا گفت زهرا جان، فاطمه جان، انا لک هذا؟ اینها از کجا است؟ گفت: من عندالله. یعنی یک اراده کرده است. نفس ناطقه انسانی به درجه ای از اعتلاء برسد، یک قربی در محضر حضرت احدیت پیدا کند، آیا ما در اعصار کسی را سراغ داریم که چنین فضیلتی را داشته باشد؟ آن وقت یک لحظه از خدا که عطیه خواسته است. تو وقتی شدی نعم العبد، من هم می شوم نعم المجیب. «وَ لَقَدْ نادانا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجيبُون» این یکی از فضیلت های عجیب است در اهل سنت.
دومی غوغا است. آن هم در مستدرک نیشابوری آورده است. جلد 3 صفحه 153. پیغمبر ما فرمود: و ابعث علی البراق. به محشر که می آیم من سوار بر براق هستم. به معراج هم که رفتند سوار بر براق. چرا از ماده برق گرفته شده است؟ این یک شاهکار تسمیه است. وقت آن نیست که من وارد شود. چون این مرکب معمولی نبود که آن قدر اوج بگیرد. خطوها عند اقصی طرفها. یک قدم که می خواهد بردارد تا چشمش کار می کند می شود یک قدم. و تبعث فاطمة امامی. روز محشر من دنباله رو حضرت زهرا هستم. ما اگر این را می گفتیم چه می شد؟ می گوید چرا را خاموش کن که دیگر صبح دمید. همه چیز تمام شد. و فاطمة امامی. چرا فاطمة امامی؟ چون اهل محشر همه نگاه می کنند. پیغمبر خاتم، عصاره کائنات، ‏مفخر مخلوقات، دارد پشت سر حضرت زهرا حرکت می کند. 70 هزار ملک، از سمت راست حضرت زهرا، 70 هزار از سمت چپ، زمام کش او هم حضرت جبرئیل. تکه تتمه در منابع شیعه است. آن وقت چرا حضرت زهرا جلوی پیغمبر راه می رود؟ چون خدا فرموده است: «يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِم». یسعی نورهم یعنی سعی نور پیغمبر. نور پیغمبر را ما می توانیم تشخیص بدهیم؟ قلبش بالاتر از عرش بود. آنقدر بزرگ شد. این از خوردن که نیست. این دل، آن دلی است که با علم بزرگ می شود، با معرفت بزرگ می شود. 40 سال کلاس خصوصی می نشیند.
شریعتی: این همان قلبی است که عرض الرحمن است.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. این همان قلبی است که الخاتم لما سبق و الفاتح لما استقبل و المهيمن على ذلك كله‏‏. با چه تصویری رسول خدا درآمد. جمال پیغمبر را اگر فقط تصویر کنیم که خود فهرست اسماء الصفات حضرت حق است. که خودش فرمود: من رآنی فقدره الحق. همه دیدید. من را هر کس دیده است خدا را دیده است. آن وقت بهشت در آخرت مشاهده جمال پیغمبر ما است و لذا به ما اصرار کردند که دعا را زیاد بخوانید. اللهم لاتحرمنی رؤیته، اللهم لاتحرمنی رؤیته، اللهم لاتحرمنی رؤیته. خدایا روز قیامت چشم من را از جمال پیغمبر محروم نکن. این چشمی که به نامحرم نگاه کرده است، این چشمی که به صحنه های نامشروع نگاه کرده است، یک قدرتی نداشتی که از این صحنه بگذری، این قدرت اراده است که در آخرت می شود يُفَجِّرُونَها تَفْجيرا. وقتی اینجا اراده نداری، در آخرت خدا می گوید اخذت اجرک. مزدت را گرفتی. خدا این آیه را می خواند برای آنها که بالاخره می میرد به خاطر اینکه مثلاً یک آرایشی داشته باشد که نگاه کنند یکی بارک الله بگوید، یکی هی نگاه بکند، او هم یک لذتی ببرد که مثلاً چند تا نامحرم به او نگاه کردند. خدا می گوید: «أَذْهَبْتُمْ طَيِّباتِكُمْ في‏ حَياتِكُمُ الدُّنْيا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها» لذتت را بردی، دیگر از من چه می خواهی؟ چند نفر یک تماشایی بکنند، به به ای بگویند. چه جمالی دارد، چه چشمی دارد، چه قیافه ای دارد. آن وقت یک وقتی گفتم جنون عارف. یک وجه آن این است که گاهی جنون می گیرد. لذت هایی که خودش دارد نگاه می کند، لذت انسان-های عامد را نگاه می کند، می گوید اینها برای چیزهایی که لذت های مقطعی… حالا «يَسْعى‏ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْديهِم‏» عجیب است که اگر قرار شود نوری که در قلب پیغمبر است بیرون بیاید تجلی پیدا کند، روایت اهل سنت است. می شود حضرت زهرا. تجسم پیدا کند. خودش هم گفت. دست زهرا را گرفت و به مسجد آورد. گفت: مَنْ عَرَفَنِي فَقَدْ عَرَفَنِي و من عرفها فقد عرفها و من لم یعرفها فالیعرفها. هر کس زهرا را شناخته، شناخته است، هر کس زهرا را نشناخته است بشناسد. اولاً گفت که زهرا بضعت منی. بضعت منی پیغمبر ما فرمود خدا به من قدرت داده است، می-توانم یک عالم مطلب را با یک جمله برسانم. تکه بدن من هست، معنای آن این هست که هر کجا زهرا هست من هستم. هر کجا زهرا حرف می زند، من حرف می زنم. هر کجا زهرا راضی است، من راضی هستم، هر کجا زهرا ناراضی است، من ناراضی هستم. معنی تکه همین است. بضعت منی.
بعض را خیلی سخت گرفتیم. به امام رضا هم گفته است که بعضه ای از من در توس دفن می-شود. که قصه او را شنیدید که در خواب پیغمبر را دید گفت کدام یک از فرزندانت را زیارت کنم؟ گفت: آنی که به تو نزدیک است. گفت امام رضا را می گویی؟ سه بار گفت بگو.
حالا سومی را شروع می کنیم. بگو صلی الله علیه، بگو صلی الله علیه، بگو صلی الله علیه. پیغمبر ما فرمود. سومی عجیب است. این هم امکان نداشت که از ما بپذیرند. اصلاً امکان نداشت. این هم کار خدا هست که حجت را تمام کرده است. اینها همه حساب شده است. چرا کتاب مثلاً این ابی الحدید در قائله موعود از بین نمی رود؟ خواجه طوسی وساطت می کند سالم می ماند؟ چطور شده است حقارات ثقفی سالم مانده است؟ همه برای اینکه حجت تمام شد. آخر چطور شد که این خطبه های نهج البلاغه را با آن کلماتی که تولید می کند، استخدام می کند، ترکیبات عجیب و غریب، نوشته شده است. این کار خداست تا حجت تمام شود. خطبه حضرت زهرا. والله العظیم. علمیت آن چنان فصل الخطاب هست. ای کاش، صد ای کاش کسی باشد خطبه حضرت زهرا را از جهت علمی بررسی کند. کلماتی را که استخدام کرده است، می دانید در آن حالت پدر از دنیا رفته است، راجع به امیرالمؤمنین شدیداً ناراحت است، فدک گرفته شده است، الان در برابر نامحرم دارد صحبت می کند. وقتی که می آمد طرف منبر خطبه را شروع کند، از شدت حیاء لباس به پای او گیر می کرد. نمی توانست راه برود چون در برابر نامحرم است. آنهایی که می خواهند احترام و حرمت چادر حضرت زهرا را داشته باشند، فردا شفاعت حضرت زهرا را داشته باشند، اینطوری بود. راوی می گوید وقتی حضرت زینب خطبه می خواند، من به حیای او خیلی مجذوب شدم تا به سخنان زینب. آن وقت علمیت خطبه، خطبه، خطبه. قسم به این قرآن که الآن در برابر ما قرار گرفته است، اگر خدا فقط با خطبه حضرت زهرا روز قیامت احتجاج بکند، هیچ کس حرفی ندارد. هیچ مخالفی نمی تواند حرف بزند. هیچ. چنان خطبه عجیب است. امکان ندارد از انسان عادی خارج شود. بلاغات النساء را بخوانید. مقایسه کنید خطبه حضرت زهرا و حضرت زینب را با سایر خانم ها که خطیبه خطیبه بودند.
حالا این سومی را ملاحظه بفرمایید. این است که اهل سنت روایت کرده اند که ان الله یرضب و یرضی لرضا. قسمت این است که شما بالا بیایید، اشتهاء نفس را بگذری کنار، دلم می خواهم، خوشم می آید، اینها همه کنار برود. لالله یقال، لالله یقال. الآن خیلی ها در امتحان مردود می شوند چرا؟ لالله یقال، لالله یقال. و اصلاً مریدان ما نکند اینطوری بگویند مریدان خود را از دست بدهیم. شاه از حاج آقا حسین به آقای بروجردی شکایت کرد که آمده بود می گفت کشف حجاب باید برداشته شود. گفت این روضه خوان را کنار بزن برود سر جای خودش بنشیند. آقای بروجردی گفت من چطور مخالفت کنم با کسی که سر سوزنی هوا در کله او نیست. گر بشکافند سر و پای من، جز تو نیابند در اعضای من. پیغمبر ما فرمود: دخترم زهرا از فرق سر تا نوک پا، ملأ ایمانا و اخلاصا. یعنی یک جا تشفی خاطر نکرد. یک جا دلش را خنک کند نه. یک جا انتقام بگیرد نه. اینطوری می دانی معنی آن چیست؟ یعنی هر حرفی می زند حرف خدا است. خودشان فرمودند والله ما نقول بآرائنا.
شریعتی: از جنس ما ینطق عن الهوی است.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. باید با شخصیت… آن وقت از اشتهای نفس می آیی بالا، متأثر از شرایط اجتماعی… عصمت این است: نه متأثر بشوی از اشتهای نفس و نه متأثر بشوی از شرایط اجتماعی و تاریخی. بگویی روزگار اینطوری آمده است. خودشان گفته اند. و لا تکن ان مع. ان مع نباش که بگویی انی معک، انی معک، انی معک. روزگار اینطوری آمده است. روزگار را کی اینطوری آورده است؟ مگر روزگار معصوم است؟ ما باید روزگار را بسازیم نه اینکه در آن حالت تعیّنی که ارزش های تعیّنی پیدا می شود در جامعه ما تسلیم آنها بشویم. حریت، استقلال، عقلانیت. باید در برابر آداب و رسومی که درست می شود. والّا یک وقت می بینی که آداب و رسوم اطراف ما را چنان گرفته اند که یکی یکی داریم مثل کرم ابریشم خفه می شویم. از آن بالا بیاید برسد به عقلانیت. یعنی عقل در مملکت بدن حاکم شود، قوه قضاییه شود. از آن هم بالا بیاید. اراده نکند جزء آنچه را که خدا اراده می کند. «وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّه» می شود عصمت. عجیب است اهل سنت این را عکس کرده اند. گفته اند خدا غضب می کند جایی که زهرا غضب بکند، خدا راضی است جایی که زهرا راضی باشد. ما گفتیم قسمت این است که شما خدا را نگاه کنی. اما این عکس شد. ان الله یقضی لغضب. یعنی بالاتر شد. و لذا می گویند این نه تنها دلیل عصمت حضرت زهرا است بلکه فوق عصمت است. این هم باز حدیث ما نیست. این است که من می گویم هر باری از حضرت زهرا صحبت کنیم بزرگترین نقطه اشتراک ما با اهل سنت حضرت زهرا است، از منابع تازه من چهارده تا از آنها را آورده ام. خیلی خیلی بیشتر از اینها است. و یرضی لرضاها. به این روایت که رسیدند خیلی ها متحیر شدند که ما این را چطور درست کنیم. هم شیعه و هم سنی دیدند این قضیه مطلب عجیبی شد. علمای عامد بعضی ها مثل ابن تیمیه گفته اند این حرف ها دروغ محض است. یعنی هر کجا فضیلتی به امیرالمؤمنین، به حضرت زهرا رسیده است آن آقا تا توانسته آن را خراب کرده است. به خیال خودش. ما کلماتی که حرف می زنیم باید جواب بدهیم. یعطی کل خطیب و ما خطب و لماذا خطب. یک روزی می شود که تمام خطبا را خدا می آورد، تمام نویسنده ها را می آورد، تمام فوروارد کننده ها را می آورد، تمام آنهایی که مطلب را بی موالاتی محض درباره افراد منتشر می-کنند. یعطی کل خطیب و ما خطب و لماذا خطب. این خطبه را چرا خواندی و برای چی خطبه را خواندی. و بعضی ها گفته اند که ردش می کنیم. بعضی ها آمده اند گفته اند که این روایات… این تأویل دارد، دنباله دارد. ان الله یقضی لغضب فاطمه و یرضی لرضاها دنباله دارد. یک چیزی در تقدیر است. آن چیست؟ مگر اینکه زهرا اشتباه بکند. زهرا استغفرالله از او. آن وهابی می گوید اشتباه کرد. دلیل اشتباهش این است که خطبه خواند، هیچ کس گوش نداد. دلیل اشتباهش این است که 40 روز در منزل مهاجرین و اصحاب هیچ کس گوش نداد. این دلیل است که زهرا اشتباه کرده است. آن آقا می گوید. اولاً پیغمبر می گوید زهرا هم معصوم است اگر اشتباه کند. این فضیلت نشد. برای همه است. این فضیلت نشد در حالی که در صدد بیان فضیلت حضرت زهرا است. حالا اینجا قصه ها هست. بعضی ها می گویند ما باید بپذیریم. اگر نپذیریم تبعیض در سنت می شود. بعضی ها هم می گویند به خود پیغمبر حواله می دهیم. خودش می داند که چی گفته است. مثل حدیث الخلفاء بعد اثنی عشر. خلیفه بعد از من 12 تا است با خلفای راشدین درست نمی شود، با بنی امیه درست نمی شود، با بنی عباس درست نمی شود. چطور درست کنیم؟ گفتند به خود پیغمبر حواله می دهیم. اجمالاً می پذیریم و… حالا قصه این طولانی است. من از این هم رد می شوم.
می رسیم به فضیلت دیگر حضرت زهرا راجع به تولد حضرت زهرا، تکون حضرت زهرا. این دیگر یک چیزی است به استثنایی ترین مطلب.
شریعتی: این هم در منابع اهل سنت است.
حجت الاسلام عاملی: الآن از منابع اهل سنت یک تکه آن را می خوانم، در منابع شیعه هم خیلی تفصیل داده شده است که پیغمبر ما 40 روز نباید چیزی بخورد، نباید با چیزی تماس داشته باشد. خدیجه هم در منزل اصحاب بنشیند، نه با کسی حرف بزند. تماس نداشته باشد، حرف نزند. غذا از بهشت بیاید. طبقی آمده که علی هم نباید از آن بخورد. تتمه باید بالا برود. چرا؟ چون او 40 روز، پیغمبری که خلوص محض است، حمیت محض است ولی باز هم 40 روز دوباره اینطوری قرنطیه باشد. تعبیر نمی شود پیدا کرد چون بعد از 40 روز می خواهد این حقیقت تکون پیدا بکند. حالا بگذارید از اهل سنت بخوانم. پیغمبر ما فرمود جبرئیل برای من یک سیبی از بهشت آورد، من آن را خوردم و حامله شد به فاطمه و خدیجه به من گفت که انی حملت حمل خفیفاً فاذا خرجت فإذا خرجت حدّثني الّذي في بطني. این طفلی که الآن در رحم من است با من حرف می زند. این را اگر ما می گفتیم چه می شد؟ یعنی خدا از اول می خواهد بگوید یک انسان آدینه می خواهد به دنیا بیاید. حدثنی فی بطنی فلمّا أرادت أن تضع‏. وقتی وضع حمل نزدیک شد، بعثت إلى نساء قريش ليأتينّها فيلين منها ما يلي النساء ممّن تلد فلم يفعلن. پیغام فرستاد برای زن های قریش که وضع حمل من نزدیک است نیامدند. به او گفتند: لا نأتيك و قد صرت زوجة محمّد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، تو رفتی با محمد ازدواج کردی. این هم کار خدا بود که تماس پیدا نکند. تماس پوست. قابله اگر جوان باشد بچه ترسو می شود. روایت هست که نگذارید قابله ترسو باشد چون تماس پوست عامل انتقال خلقیات است. ضد علم نداریم، فوق علم نداریم. یک زمانی علم به اینجا می رسد. الآن به یک جایی رسیده اند که سلول-های دو بدن انسان با هم می توانند ارتباط داشته باشند. آن وقت فبينما هي كذلك إذ دخل عليها أربع نسوة عليهنّ من الجمال و النور ما لا يوصف. ما این را ننوشتیم. در این لحظه چهار خانمی وارد شدند، چه جمالی! در این چهار خانم چه نوری. فقالت لها إحداهنّ. یکی گفت: أنا امّك حوّاء و قالت الاخرى: أنا آسية بنت مزاحم‏‏  و قالت الاخرى: أنا كلثم اخت موسى. و قالت الاخرى: أنا مريم بنت عمران أمّ عيسى، جئنا لنلي من أمرك ما يلي النساء. قالت: خدیجه می-گوید بچه آمد اما دیدم که در حال سجده افتاد. خیلی حرف دارد در حال سجده باشد. البته اصلاً امکان ندارد. آن که می گویم اگر ما می گفتیم شاید ما را تخطئه می کردند. اما خدا باز می-خواهد بگوید که یک شخصیت دیگری دارد به شما اهدا می شود از طرف من. هدیه بزرگ خدا است. افتاد سجده. رافعة إصبعها. عجیب این است که حکیمه خاتون می گوید وقتی که پرده کنار رفت، من دیدم طفل به سجده افتاده است، مشغول ذکر. هم امام زمان اینطوری و هم زهرا اینطوری. ما توانستیم چهار تا از شخصیت و ویژگی حضرت زهرا از منابع اهل سنت را بگوییم.
اجازه بدهید من چند کلمه هم ذکر مصیبتی داشته باشم. می خواهم یک روضه ای بخوانم این روضه تا حال خوانده نشده است. من اسم این روضه را عکس گذاشته ام. چرا؟ چون هر چه درباره انسان ها در دنیا مرسوم است، امت عکس آن را برای اهل بیت انجام می دهند. آنقدر این برای اهل بیت سنگین شد. حالا از حضرت زهرا من می خواهم شروع کنم. رسول خدا سؤال می کند اگر یک وقتی انسان با خانواده خودش جمع شود، من از عزیزان سؤال می کنم اگر همه جمع شوند، خانواده دور هم جمع شوند، همه خوشحال هستند. اما در اهل بیت عکس شد. امام حسین می گوید که وقتی ما جمع می شدیم و جد ما هم با ما می نشست، من نگاه می کردم. می-دیدم که جدم رسول الله به صورت مادرم نگاه می کند، فقط آهسته اشک می ریزد. مرسوم این است که اگر کسی شب فوت کرد، او را نگه می دارند، روز دفن می کنند اما در اهل بیت عکس شد. حضرت زهرا روز از دنیا رفت ولی و را نگه داشتند شب دفن کردند. امیرالمؤمنین روز شهید شد ولی او را نگه داشتند شب دفن کردند. ای کاش امام حسین هم، امام حسن هم شب دفن می شد. متعارف این است که وقتی محتضر ببیند که اطرافیان گریه می کنند دلداری می دهد. می گوید گریه نکنید. لحظات آخر امیرالمؤمنین بود. دید که بچه ها گریه می کنند. گفت فرزندان من، گریه نکنید. ولی در زهرا عکس شد. حضرت زهرا خطاب به علی گفت ابکی. علی برای من گریه کن. برای فرزندان من هم گریه کن. در بین فرزندان من هم حسین را فراموش نکن. باز اینجا قضیه عکس شد.
متعارف این است که در دفن مادر بچه های کوچک را جای دیگر می برند که جنازه را نبینند. طوریه می کنند. می گویند مادر تو به سفر رفته است. ولی در قضیه حضرت زهرا عکس شد. شب امیرالمؤمنین دو تا جام کوچک داد دست حسن و حسین. گفت فرزندان من، شما آب بیاورید من مادرتان را غسل بدهم. و عجیب این است که این دو، یکی هفت سالش بود و یکی شش سالش بود، این دو بزرگوار را برای دفن آورد. نه تنها در غسل. شب که حدود هفت هشت نفر بودند، حسن و حسین را هم با خودش آورد. و امام حسن یک گزارشی از آن لحظه به ما داده است. چه گزارشی، چه گزارشی. می گوید وقتی مادرم را دفن کرد، می گوید من خم شدم صورت پدرم را نگاه کردم، دیدم… حتی در مقاتل نوشته اند بغل حضرت را گرفتم بلند شدم. خودش می گوید من قلعه خیبر را برداشتم احساس سنگینی نکردم ولی در شهادت زهرا آنچنان احساس سنگینی کردم. متعارف این است که اگر زن جوانی فرزندان خردسالی داشته باشد، با خدا نجوا می کند که ای خدا نگذار بچه های من یتیم باشند. من دیدم یک خانمی خودکشی کرده بود، بعد پشیمان شده بود. به خدا خیلی التماس می کرد که نجات پیدا کند. گاهی مادرها اینطوری می آیند سراغ ما که دعا کنند که مثلاً من بیماری صعب العلاج دارم و طفل دارم. اما در خصوص حضرت زهرا باز عکس شد. گفت اللهم عجل علی ما فاتی صبیعا. مگر می شود! این همه اطفال دور او را گرفته اند. یعنی از آنها سیر شوی. حسن و حسین مگر سیرشدنی است؟ می دانید که آرزوی مرگ مکروه است. پیغمبر ما فرمود آرزوی مرگ نکنید. سخت است. اما چند معصوم آرزوی مرگ کرده اند. یکی حضرت زهرا است. یکی حضرت مسوی بن جعفر است که در زندان آرزوی مرگ کرده است. یکی هم علی بن موسی الرضا است. با اینکه طفل هفت ساله داشت اما هر وقت می آمد خطبه آن خطیب حکومتی را گوش می داد وقتی برمی گشت آرزوی مرگ می کرد. عجیب است در رأس همه اینها که آرزوی مرگ می کند امیرالمؤمنین است. وقتی زهرا را دفن کرد، گفت ای خدا این نفس من که بیرون می آید ای کاش جان من هم با نفس من بیرون بیاید. امیرالمؤمنین که آن میادین را وارد شد با پهلوان ها درگیر شد، سرسوزنی شکست در حضرت درست نشد اما شهادت زهرا آنچنان بیچاره اش کرد. حالا آنهایی که می خواهند دلشان بیشتر بشکند، آنها که یک حاجتی دارند، این تکه را هم برای آنها بگویم. حضرت زهرا یک جا آرزوی مرگ کرد. امت را کوبید. یعنی امت خون گریه بکند جا دارد. وقتی خطبه خواند، خلیفه گفت الناس حکموا بینی و بینک. اینها به من رأی دادند. از اینها کسی شاعر باشد. شاعر عباسی می گوید چشمم پر از اشک بود، می گرداند که یک کسی بلند شود. هیچ کس بلند نشد. از کوچه داخل مسجد آمده بود ولی از مسجد دری بود منزل آنجا وارد شد. آن وقت آنجا یک جمله ای گفته است. می دانید که انسان کامل گریه کند، ذرات عالم گریه می کنند. انسان کامل آرزوی مرگ بکند، در تمام ذرات عالم تأثیرش را می گذارد. من بعضی از کلمات آن را زیاد نباید بگویم یا نباید ترجمه کنم.
پیغمبر ما وقتی می خواست برای حضرت زهرا روضه بخواند، روضه حیات خوانده است. شب به معراج خدا گفت من تو را امتحان می کنم. با چند چیز امتحان می کنم. یکی با دخترت زهرا است. چون آنقدر به حضرت زهرا علاقه داشت خدا از همان جا امتحان می کند. گفت کأنی ببنتی فاطمه. گفت انگار دارم دخترم فاطمه را می بینم. رفت روضه حیات را خواند. معلوم می شود خیلی سخت بوده است. می دانید که زن مشکل زنانگی پیدا کند، مسدوم شود، مرسوم این است که زن ها اطراف او را می گیرند. اما اما اما اما… حضرت زهرا که مشکل پیدا کرد، مشکل جناب محسن را، اما دیگر اطراف او خانم ها نبودند. و از همه سخت تر، امیرالمؤمنین که تشریف آوردند از حیاط برده شوند به مسجد برای بیعت، ای خدا، به حرمت حضرت زهرا (س)، به حرمت آن آتش دل امیرالمؤمنین، به آتش دل امیرالمؤمنین، به آتش دل حضرت زهرا (س)، یک بار علی را در آن لحظه صدا نزد. فقط گفت یا فائر. فقط گفت یا فائر. علامه امینی گفته است فرزندش حضرت مهدی را صدا زد. این توصیفی از پیغمبر کرد. شما اول بحث آنها را کنار این بگذارید تا عمق روضه و مصیبت رو می شود.
شریعتی: از شما خیلی ممنون و متشکرم. ان شاءالله حسن ختام برنامه امروز ما تلاوت آیات نورانی کلام وحی خواهد بود.

 

 

فایل تصویری برنامه

 

 

 

 

فایل صوتی برنامه

 

 

 

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=8160

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید