شریعتی: «بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» سلام به حضرت قمر بنیهاشم، سلام به حضرت ابالفضل العباس و سلام به همهی آنهایی که با دل و جان ارادت دارند محضر حضرت و سلام به تمام مخاطبان جان. عیدتان مبارک باشد. اعیاد شعبانیه انشاءالله که بهترینها برای تک تک شما رقم بخورد
حجت الاسلام عاملی: محضر حضرتعالی، همکاران مکرم و صدا و سیما و خدمت ملت بزرگ خودمان عرض ادب، احترام، سلام و دعا دارم و تبریک عرض میکنم چنین روزی را که روز قمر بنی هاشم بزرگ افتخار عالم انسان هست و تبریک عرض میکنم از اینکه خدا توفیق درک ماه مبارک شعبان را به ما داده است. ماه حضرت ختمی مرتبت. این که ماه حضرت ختمی مرتبت هست یعنی خداوند به نام پیغمبر ما سفره باز کرده است و راه آن ارادت به حضرت ختمی مرتبت است، آن هم حضرت راهش را نشان داده است. گفته است به من در ماه شعبان کمک کنید. روزه گرفتن هست، استغفار هست، مخصوصاً صدقه هست. صدقه در این ماه را قدر بدانیم برای اینکه خدای متعال پرورش میدهد. شما حساب کنید که تا روز قیامت خدا پرورش بدهد. چه ذخیرهای، چه عنایتی میشود برای انسان که انسان خودش هم تعجب میکند که خدایا من این همه حسنه دارم. یعنی پشیمانی غیرقابل وصف است برای کسی که از این فضیلت ماه شعبان غافل شود. من چون در آستانهی عید هم هستیم دو مطلب را سریع عرض بکنم بعد وارد بحث اصلی شویم. اول آن این است که عزیزان من طوری سر سفرهی عید بنشینند که وجدانشان راحت باشد. یعنی کاری بکنند که در ما فی الضمیرشان رو سفید باشند. یعنی از دست افتادهها بگیرند. یکهخوار نباشند. یکهخوار بودن بسیار رذیلت است. بهترین سفره آن است که دستهای زیادی به آن سفره برود. ما شیعهی امامی هستیم که گریه کرد گفتند چرا گریه میکنید؟ امیرالمؤمنین فرمود که هفت روز است که برای من مهمان نیامده است. من یکهخوارم در این چند روز. و حضرت قمربنیهاشم را هم بزرگترین وصفش را امروز بگیریم و تأسی بکنیم. «یقال له باب الحوائج» نه اینکه من اهل بیت به او باب الحوائج گفتهاند، مردم میگفتند. باب الحوائج؛ چرا با الحوائج بود؟ چون یک گرفتار نمیآمد «الا قام فی حاجته» مگر اینکه بلند میشد راه میافتاد و هر طوری بود مشکلش را حل میکرد. حلال مشکلات بود. با شعار، با صرف گریه، با صرف روزهخوانی درست نمیشود. ما عملاً باید به آنها تأسی کنیم، آنها پرورشیافتهی خانهای هستند. حضرت قمر بنی هاشم را ببینید نفس چند امام به حضرت خورده است و بزرگترین وصف آن این است که «بَيْنَ عَيْنَيْهِ أَثَرُ السُّجُود» مگر میشود کسی عاشق حضرت باشد اما اهل نماز نباشد. اثر سجده آنجا پیدا بود. گاهی با یک چیز کوچکی خدای متعال فوران میکند، به جوش میآید رحمت خدا. با یک چیز ساده. یک خوار. روایت هست یک خواری سر راه است. افتاده است. یک کسی میآید آن را برمیدارد کنار میگذارد که به پای کسی نرود، خدا به خاطر همین یک کار، تمام حساب و کتاب او را پاک میکند. به بهشت میبرد به خاطر اینکه برای راحتی مردم حساس بوده است. عزیزان در عید دو چیز را فراموش نکنند. یکی رسیدگی به فقراست. هر کسی با توان خودش. دوم شهدا را فراموش نکنند. شهداء ذوی الحقوق ما هستند. ما کنار سفرهی آنها هستیم و مخصوصاً سید بزرگ شهدای ما سردار قاسم سلیمانی خطر بسیار وحشتناکی را ایشان از ملت ما دفع کرد. خیلی خیلی کار بزرگی کرد. من دو مطلب یکی راجع به کاری که سردار سلیمانی کرده است عرض کنم قدرش را عزیزان بدانند. یک روایتی هم راجع به فقراء میخوانم بعد به بحث وارد میشوم.
چند تا شعار داعش را بخوانم. اینها هیچکجا نوشته نشده است. در تاریخ بماند. ملت ما هم بدانند که ما چرا بیرق را در سوریه زدیم. برای امنیت ایران ما آنجا بیرق زدیم. ما برای امنیت ایران هزینه گذاشتیم. شعارهایش را ببینید. چون من در آن جنگ سوریه قدم به قدم با سایتهای داعش پیش میرفتم، انس شده بود. لحظه به لحظه با آنها بودم. مینوشتند: «انا قادمون ایها الرافضه»، ما داریم به ایران میآییم ایها الرافظه. «فنمحوک باذن الله ایها الروافض» به اذن خدا میآییم ایران همهی شما محو میکنیم. «سنئسرکم باذن الله ایها المجوس» میآییم ایران همهی شما را اسیر میکنیم ایها المجوس. سنتئکم تحت ارجلنا باذن الله» همهی شما ایرانیان را زیر پای خودمان میگذاریم ایها الروافض. «جئناکم بالذبح جئناکم بالذبح» آمدیم شما را ذبح بکنیم ایها الروافض. مردم ما بدانند که سردار سلیمانی چکار کرده است، اینکه سیاست ما این بود که دشمن را در خارج از مرزها زمینگیر کنیم چه سیاست بزرگی بوده است. و کتاب نوشتهاند: هم العدو فاحذرهم. یعنی همین شیعه. و نوشته به زودی پای ما به ایران میرسد و تمام خاک شما را به توبره میکشیم ایها الروافض. این شعارها را گفتم که یادگاری باشد اهل قلم اینها را بنویسند که متوجه شوید با این تفکر اینها نگاه میکردند چه میشد اگر پایشان به ایران میرسید؟
شریعتی: الان شاید در دلمان بگوییم شتر در خواب بیند پنبهدانه ولی اینها همه به برکت خون حاج قاسم و شهدای مدافع حرم است.
حجت الاسلام عاملی: تا جلولاء رسیدهاند. جلولاء 45 کیلومتری ایران بود. تا آنجا رسیدهاند و بعضی از اینها را هم برنامهریزی کرد که گفت من هر طور شده میروم ایران. از آن نقطهای که در سوریه حرکت کرد، نیروهای امنیتی ما متوجه شدند. چون آنجا حضور داشتند متوجه شدند. وقتی که وارد ایران شد، یک تشکیلات عظیم، همه دستگیر شدند. ما عرض ادب میکنیم به ساحت شهدای مدافع حرم و تمام شهدای انقلاب اسلامی.
یک روایت هم برای کسانی که میخواهند این چند روزه دلها را شاد کنند میگویم. آقا رسول الله فرمودند بهترین انسان پیش خدا کسی است که برای انسانها انفع باشد و بهترین اعمال پیش خدا سروری است که داخل قلب یک مسلمانی میکنیم تا غم و غصهی او را زائل بکنید یا دین او را ادا بکنید یا گرسنگی او را دفن بکنی. حضرت فرمود: َ لَأَنْ أَمْشِيَ مَعَ أَخٍ فِي حَاجَةٍ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَن اعتکف فی هذا المسجد شهراً» من آقا رسول الله فرمود: اگر بلند شوم با یک کسی که حاجتمند است راه بیفتم مشکل او را حل کنم بهتر از این است که یک ما در این مسجد که مسجد من است، مسجد النبی که چقدر فضیلت دارد که یک رکعت ده هزار رکعت است، بهتر از این است که یک ماه اینجا اعتکاف بکنم. شما از جدید، از نو عبادت را تعریف کنید. ببینید چطور مقایسه کرد. حالا خانوادههایی که خدای ناکرده اختلاف دارند، برای آنها هم این روایت را بخوانم. «جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِيَالِهِ خیر مِنِ اعْتِكَافٍ فِي مَسْجِدِي هَذَا» کسی برود با خانمش چند لحظه بنشیند چون شخصیت خانم شخصیت انسی است، میخواهد انس بگیرد. حضرت حوا به خدا گفت خدایا ثواب جهاد دادی به آدم، به من ندادی. خدای متعال فرمود: من به تو حیا دادم، انس دادم، عاطفه دادم. چند لحظه بروی فقط با خانمت بنشینی «خیر مِنِ اعْتِكَافٍ فِي مَسْجِدِي هَذَا» بهتر از این است که بلند شوی بروی هواپیما بگیری، کلی هزینه بکنی بیایی در مسیر من اعتکاف داشته باشی. اعتکاف در داخل خانههای ماست.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. بحث ما با حاج آقای عاملی راجع به آثار گناه بود. امروز هم ادامهی فرمایشات را خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. بحث ما در این است که تمام وعدههایی که خدا داده است، ضیافتی که تدارک دیده است، عنایت خاصی که به انسان داده است که فرموده است: «خلقت الأشياء لأجلك و خلقتك لأجلي» که تعبیر بسیار رسا است. دیگر تکریم بالاتر از این نمیشود، همه سر جای خودش هست و دنیا برای پذیرایی است. هم این نشئه و هم نشئهی خود آخرت پذیرایی در شأن خود خداست اما آنی که در را میبندد «مَا مِنْ نَكْبَة تُصِيبُ الْإِنْسَانَ إِلَّا بِذَنْب» این هتاکی در برابر خداست، عصیان در برابر خداست. یعنی در برابر این جمال فوران جمال، کسی اگر بیاید عصیان بکند، ذات این عصیان بسیار سنگین است چون جایی برای عصیان، مجالی برای عصیان در برابر این جمال نیست. این باعث میشود که درها بسته شود و لذا باید به خود رجوع کرد که چرا من تلاش کردم جواب نگرفتم. ما چهار تا را ذکر کردیم. پنجمی این است که وقتی که گناه بکند، تا در داخل گناه است باعث میشود که به غضب خدا مشمول شود. غضب خدا در عصیان خداست، رضای خدا در اطاعت خداست. بنابراین تا حق الناس در گردن او هست. تا حق الناس را جبران نکرده است این در غضب خداست و اگر در آن حال هم از دنیا برود، نعوذ بالله با غضب خدا از دنیا رفته است. یعنی با غضب که از دنیا رفت، یعنی در بسته شد، یعنی پرونده دیگر بسته شد. دیگر «لَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَي» هر چقدر دقت بکند انسان که خرابیها را جبران بکند، گذشته را، آینده روی گذشته بنا میشود. حتی قبل از تکلیف. قبل از تکلیف حکم تکلیفی نداریم. حکم وضعی که داریم. زدی مال مردم را کشتی، حیوانش را کشتی، دزدیدی، خراب کردی. حج. آمده بود میگفت من مرغ همسایه را دزدیدهام. الآن خجالت میکشم که چکار کنم. همینطوری هم نمیخواهم حج برود. کار خوبی هم میکرد. در که بسته شود دیگر جبران کردن آن مشکل است. بزرگترین توفیق این است. اینجا اینها را جبران بکند. در روایت هست اگر مظلمه داشته باشد. در گردنش به کسی ظلم کرده است. در نماز بایستد. چون اقتضای نماز این است که «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر». نمازی که «تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَر» نیست نماز نیست. در روایت هست تا در نماز ایستاده است خداوند لعنتش میکند. سه تا آیه میخوانم. آنقدر این آیات عجیب است. اولین آیه این است که «وَ لا يُرَدُّ بَأْسُهُ عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمين» (انعام/ 147) آنهایی که مجرم هستند، آمده به بیتالمال خیانت کرده است، بأس خدا، غضب خدا ردخور ندارد. اینها همه قوانین آفرینش است، سنت آفرینش هست. ناموس این عالم هست. ذرات عالم در برابر این قانون سرباز هستند. حساسیت دارند. این یک آیه است. آیهی دوم که واقعاً وحشتآور است. «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُون» (سجده/ 22) خدا بگوید انتقام بکشم. تو که آمدی مردم حقش را ضایع کردی. «الرشوة شرک بالله العظیم» با رشوه چرخ اقتصاد کشور را فلج کردی. مجرم هستی. خدا میگوید من خودم از تو انتقام میگیرم. «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُون» خدا بگوید منتقمون «َوَ هَذَا مَا لَا تَقُومُ لَهُ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْض» به تعبیر دعای کمیل. زمین و آسمان طاقت ندارند در برابر انتقام خدا. من اصلاً خودم آیا میفهمم الآن این جمله چیست که خدا میگوید من انتقام میگیرم. آیهی سوم؛ «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا» (زخرف/ 55) آن قدر این آیه تکان دهنده است. یک قاعده را دارد میگوید. یک قاعدهی کلی است. وقتی ما را به غضب، به سخط غیض آوردند ما انتقام گرفتیم. «فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا» چقدر آیه رساست. اینها همه به استمرار دلالت میکند. «وَ لا يُرَدُّ» استمرار دارد، «إِنَّا» جملهی اسمیه است استمرار دارد. یعنی تاریخ اینطوری است. به تعبیر حضرت آیت الله اراکی خدا دیر میگیرد ولی سخت میگیرد. این دل را شکستی به تو برمیگردد. با ناموس مردم خیانت کردی به تو برمیگردد. بیجا، بیجهت نهاد خانواده را به هم زدی، آنقدر خدا به نهاد خانواده حساس است. یعنی الآن هر رئیسجمهوری آمریکا میآید میگوید من از نهاد خانواده حمایت میکنم. پمپاژ عواطف از همانجا است. کانون عفت همان جا است، کانون پایهگذاری نسل سالم همانجاست. اینکه بیجا اینها را به هم ریختی «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُون». بعضیها میگویند که خدا انتقام میگیرد، انتقام میگیرد، ما خیلی میبینیم که خیلی کارها هم میکنند انتقام گرفته نمیشود. اولاً یک جملهای بگویم باید کتاب نوشته شود. اگر قرار بشود کسی یک خلافی کرد فوراً خدا یقهی او را بگیرد، این میشود الجاء. الجاء یعنی اجبار. خدا میخواهد «یهدی مَنْ يَشاءُ وَ يضل مَنْ يَشاء». این سر جایش باشد. اگر قرار باشد کسی تا یک تخلفی کرد خدا فوراً یک بلایی سرش نازل بکند، این دیگر تکلیف باطل میشود. اینطور نیست. غضب خدا همینطوری است که مثلاَ بچهاش را از دستش بگیرد عقوبتش اینطور چیزها بشود. روز عاشورا از بطنان عرض ندی آمد: خدا شما را موفق نکند که روزه بگیرید و عید فطر را درک کنید. کسی که روزه میخورد رفت در صف قتلهی قاتلین اباعبدالله الحسین. اینطوری میزنند. توفیق را از دستش میگیرد. یک کسی رفت مسجد رفیقش بینماز بود، بیرون مسجد میگفت بیا دیگر. گفت آخه نمیگذارد بیایم. گفت کی نمیگذارد بیایی؟ گفت همان کسی که تو را نمیگذارد که بیایی. زمان حضرت شعیب یک وقتی قصهی او را گفتم که گفت من گناه میکنم خدا من را نمیزند. خدا فرمود که میزنم تو نمیفهمی. رنگ تو بر توست ای دیگ سیاه. دیگ سیاه باشد، سیاهی بخورد دیگر معلوم نمیشود. خدا فرمود من ستار العیوب هستم. به شعیب گفت به او بگو. یک نشانی میدهم. نماز میخواند، لذت نمیبرد. تا وقت نماز میشد خانم پیغمبر میگوید پیغمبر دیگر ما را نمیشناخت. میگفت بلال ما را راحت کنم. یعنی چه عروجی در نماز بوده است. پیغمبر ما فرمود تشنه آب بخورد تشنگیاش برطرف میشود، گرسنه غذا بخورد، گرسنگی او برطرف میشود ولی من هر چه نماز میخوانم سیر نمیشوم. ذائقه با طهارت، با نجوا تنظیم شود. اینهاست. شیطان میآید خوب را بد نشان میدهد، بد را خوب نشان میدهد. گاهی نفس این کار را میکند. گاهی خدا این کار را میکند که از باب عقوبت که مکر خداست، استدراج خداست، کید خداست. «إِنَّ كَيْدي مَتين» کید من طوری است که به سادگی نمیشود آن را باز کرد. اگر خدا کسی را بخواهد بزند. استدراج یعنی درجه درجه به طرف آتش کشیدن که خودش هم متوجه نشود که این سنگ از کجا خورده است. خدا در قرآن فرموده: «نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنِينَ نُسارِعُ لَهُمْ فِي الْخَيْراتِ» تو خیال کردی این همه ثروت سر تو ریختیم خیلی به تو علاقه داریم که اینها را سرت ریختیم؟ «لا يَشْعُرُون» نمیفهمی چکار کردهام. در اینجاست که باید یک دعایی را زیاد بخوانیم. من این دعا را برای عزیزان خودم هدیه میکنم. خود که خیلی خیلی این را مداومت میکنم. از دعاهای ما رمضان است. «إِلَهِي لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ وَ لَا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ» اینطوری من را ادب نکن. تو با آقایی بندگان خودت را ادب میکنی. من را آنطوری ادب کن. با عقوبت نه. یکی از عرفا میگوید همه نیکان را خوان و خانهی خود دعوت میکنند جزء خدا. روش خدا این است که شخصی که خراب کرده است، خجالت میکشد، بلند میشود که برود، فوراً خدا دست او را میگیرد. میگوید کجا میروی. گاهی مثلاً ماه مبارک رمضان است، ما در شب عید برنامه اجرا میکنیم. بعضیها وارد مصلی نمیشوند.
شریعتی: چرا؟
حجت الاسلام عاملی: میگوید خدایا خراب کردم. یک کنار میایستد سرش را به دیوار میگذارد میگوید خدایا خراب کردم. یکی از عرفا یک خوابی دیده بود، مرحوم ممقانی، بلند شده بود همش میگفت خراب کردم، خراب کردم، خراب کردم. خدا این را میپذیرد. «انین المذنبین احب الی من تسبیح المسبحین» کسی که گناهکار است، ناله میکند، خدا میگوید این ناله برای من خیلی خوشایند است تا آن تسبیح که آدم خوبی است تسبیح دارد سبحان الله سبحان الله میگوید. این نالهاش برایم خیلی خوب است. چون این ناله نشان شکستگی دل است. خدا میفرماید اگر میخواهید من را پیدا کنید بروید دلهای شکسته. هر چیزی که شکسته شود از ارزش میافتد جز دل. شکسته شود خدا مشتری است چون حال پیدا کرده است، احساس پیدا کرده است، زبان پیدا کرده است. «إِلَهِي لَا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ وَ لَا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ» یعنی خدا ما را برای حیله خلق نکرده است. این بازتاب عمل ماست. سر مردم کلاه بگذاری، خدا جور خاصی برای تو ظاهر میشود. صادق باشی ذرات عالم با تو صادق هستند. صادق نباشی اینها جور دیگر با تو برخورد میکنند. گناه برای انسان قیافه درست میکند. این قیافه تا دم قبر است. چنان مکن که اگر راه حس فروبندند تو خویشتن همه یکباره کور و کر یابی. این چشم دیگر به درد آن طرف نمیخورد، زبان به درد آن ور نمیخورد. اعضای معنوی آنجا کار میکند. آن چشمی که در دل هست، در روایت هست که اگر خدا خیر کسی را بخواهد آن دو چشمی که در دل او هست باز میکند. آن ذی جلوه را میبیند. این جلوه را میبیند. آن حکمت را درک میکند. آن باطن آفرینش را میبیند. آن انسان را بیتاب میکند، آن انسان را بیقرار میکند. امام سجاد به خدا عرض میکنم خدایا نمیتوانم بمانم. بدون تو آرامش ندارم. بدون تو بیقرارم. این بیقرار تکوینی نیست چون بیقراری تکوینی برای همهی ذرات است. قیومیت خدا همه را نگه داشته است. این که هنر نیست. همه دارند. این قیافه درست میکند. آن قیافه پیش خدا انسان را بیآبرو میکند. آن قیافه انسان را پیش خدا ساقط میکند. حتماً شنیدید روایتش را که زمان حضرت عیسی و حضرت یحیی که دو پیغمبر با هم همزمان بودند یک کسی را حد میزدند یحیی گفت دست نگه دارید من با این مجرم کار کردم. آمد جلوی مجرم نشست گفت که من را موعظه کن. گفت که گناه نکن. من گناه کردم از چشم خدا افتادم. «أُولئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكاذِبُون» پیش خدا. شما حساب کنید که افتخار بسیار بسیار بزرگی است از طرف مقام معظم رهبری که یک مأموریتی به ما داده است. من یک وقتی به حضرت آقا عرض کردم. گفتم آقا من در عمرم یکبار ترسیدم. آن هم زمانی بود که آبروی شما به آبروی بنده گره خورده بود. حالا این عند در نزد آقا معلوم شود که ما دروغگو بودیم. اوج بگیرید بروید بالاتر. «أُولئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْكاذِبُون» نمیگوید: «أُولئِكَ هُمُ الْكاذِبُون» نقطهی اصلی مصیبت همان افتضاح عند الله است. یک وقتی ما از خدا میخواهیم که خیلی دعای خوبی است. «اللهم لا تفضحنی علی رئوس الاشهاد» خدایا پیش چشم مردم روز قیامت نگذار من بیآبرو شوم. پیغمبر ما خیلی ناراحت بودند. خدا گفت چرا ناراحتی؟ گفت آخه میترسم روز قیامت آبروی امت من پیش امتهای دیگر برود. پیغمبر حساس است که آبرویت پیش امت دیگر حفظ شود. یک زمانی در اصفهان یک مسیحی طلا و جواهر بسیار مهمی را گم میکند. یک کارگری بوده این را پیدا میکند پیش حاکم میآورد و میگوید که من این را پیدا کردم. این مسیحی را میآورند آن وقت میگویند که این آقا، این مسلمان پیدا کرده است، برای شما حفظ کرده است. این هم جواهرات شما. آن حاکم آدم زرنگی بوده است. به این مردی که از نظر مالی خیلی پایین بوده گفته با چه نیتی این را آوردی؟ گفت فقط یک نیت کردم. گفتم خدایا اگر روز قیامت حضرت عیسی بیاید به پیغمبر ما بگوید امت تو مال امت من را دزدید، من چه جوابی دارم به پیغمبر بگویم؟ من باید آبروی پیغمبر خودمان را حفظ کنم. چقدر ارزش دارد؟! خدا فرمود که چرا ناراحتی؟ پیغمبر ما گفت میترسم که آبروی امت من در برابر امتهای دیگر برود. گفت تو چکارهی این امت هستی؟ عرض کرد خدایا من پیغمبر این امت هستم. گفت اگر تو پیغمبر این امت هستی، من خدای این امت هستم. من نمیگذارم بیآبرو شوی. روز قیامت هم خدا به جبرئیل میگوید که میخواهم که همه را زنده کنی. اول باید پیغمبر خاتم زنده شود. محشر است دیگر. برو صدایش بزن تا اول پیغمبر خاتم به محشر بیاید. میآید میگوید یا رسول الله! خبری نمیشود. میگوید یا محمد، خبری نمیشود. یا ابوالقاسم، باز هم خبری نمیشود. میآید میگوید خدایا من هر چه صدا میزنم رسول خدا جواب نمیدهد. خداوند فرمود آنطوری که من یاد میدهم اینطوری صدا بزن. برو صدا بزن بگو یا رحمة للعالمین. اگر اینطوری صدا بزنی حتماً جواب میدهد. غرض من این است که این از چشم خدا افتاده است. ما یک لحظهای داریم افتضاح در آن لحظه خیلی سخت است. من این بحث را در آنجا ادامه میدهم. آن هم این است که همهی انسانها بعد از مرگ خدا را ملاقات میکنند. اولین کاری برای او میکنند او را در محضر خدا حاضر میکنند. افتضاح آن لحظه بسیار بسیار سخت است. در برابر خدا قرار گرفتن. از خدا سؤال میکند: «أَ لَيْسَ هذا بِالْحَق» خدا سؤال میکند. آنهایی که این کار را کردند سؤال میکنند تو از کجا دانستی که این عالم ملعبه است، رستوران است و حساب و کتاب ندارد، عقلانیت ندارد، بیهدف است و بیهدف زندگی کردی. امیرالمؤمنین فرمود بین شما و بین بهشت و بین جهنم یک فاصله است. تا این نشئه تمام شد، تبدل نشئه شد، جان از بدن بیرون آمد، در یک لحظه همهی اینها اتفاق میافتد. از آن اتفاقات یکی ملاقات با خداست. در برابر خدا قرار میگیرد آن وقت موضوع مشخص میشود که به کدام طرف ملحق شود. یا به صالحین ملحق میشود یا به طالحین ملحق میشود. من آنقدر این دعا را آنقدر از قرآن میخوانم. «تَوَفَّني مُسْلِماً وَ أَلْحِقْني بِالصَّالِحين» (یوسف/ 101) خدا آخر را نگاه میکند. مردم اول را نگاه میکنند. اگر سنگ اول کج باشد، تا آخر کج است. خدا میگوید: من آخر را نگاه میکنم که غارت نشود. این چیزی که جمع کرده است به منزل برساند. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَة» حسنه را بتواند به ما برساند. این روایت را شما ملاحظه فرمایید. در حدیث قدسی است «یا ابْنَ آدَمَ إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ مَبْعُوثٌ وَ مَوْقُوفٌ بَيْنَ يَدَيِ اللَّه» این را باید هی تلقین کرد، هی تلقین کرد. باید این را مدام بخوانید. یعنی اینجا منزل دائمی نیست. طبیعتش اینجاست باید از اینجا بگذری. رفتنی است. یکی از پیغمبرها گفت خدایا من را نگه دار. یک وقتی دید یک پیرمرد آنقدر پیر شده، کاسه را میآورد که به دهانش ببرد دستش میلرزد به طرف چشم میبرد. گفت خدایا نه. فایده ندارد. «انَّكَ مَيِّتٌ وَ مَبْعُوثٌ وَ مَوْقُوفٌ بَيْنَ يَدَيِ اللَّه عز و جل» در برابر خدا میایستی و مسئول. خدا هم از تو سؤال میکند چرا اینطوری آمدی، چرا لباست اینطوری است، چرا قیافهی تو اینطوری است؟ بعضیها وارد بهشت میشوند بهشت از نورشان تلألؤ پیدا میکند. آنها که کار خراب کرده است، بیحساب زندگی کرده است، احساس مسئولیت نداشته است، این دنبالش عجیب است. «فَأَعِدَّ لَهُ جَوَابا» حالا که چنین روزی هست، هر لحظه میخواهی برای یک کاری وارد شوی، اول یک جوابی برای خدا آماده کن بعد. کسانی که در فضای مجازی با ما کار میکنند، من به آنها میگویم. میگویم دشمن شما هم باشد، اگر خواستی برای او تهمتی منتشر کنی، ولو دشمن تو است، نگو چون دشمن بد است هر چه فحش و ناسزا هست ما بنویسیم. نه. اول یک جوابی برای خدا آماده کن بعد بنویس. دشمن کشور ماست. وقتی میخواهی یک مطلبی بنویسی، یک روزی از این سؤال میشود. الآن نوشتی 50 هزار نفر این را دید. اگر بهتان باشد، 50 هزار بهتان است. یک بهتان را نمیشود جواب داد. اول جواب آماده کن. یک جوان بسیار بسیار خوبی دارد با ما کار میکند میگوید من از این جمله بدنم لرزید. الآن بیموالاتی در فضای مجازی طوفان میکند. همینطوری فوروارد میکنند. نمیگوید این اساسی دارد، درست است، درست نیست. یک روزی از من سؤال میکنند. حضرت آقای میانجی میفرمودند به علامه آنقدر اصرار کردیم، یک کتاب را برای ما تدریس بکنید. فرمود من هنوز برای خدا جوابی آماده نکردهام که عمر طلبهها را با کتابی ضایع کنم که خود به آن اعتقاد ندارم. یعنی اول یک جوابی آماده میکند بعد این کار را انجام میدهد.
شریعتی: این خصلت و ویژگی کسانی است که ابدیت را کاملاً با تمام وجودشان باور کردند و میدانند که این سفر را در پیش دارند.
حجت الاسلام عاملی: چقدر صیانت میآورد؟!
شریعتی: تقوا یعنی همین.
حجت الاسلام عاملی: «ذلک بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِساب» آنهایی که به جهنم میروند خدا میگوید برای چی این به جهنم آمدید؟ چون یوم الحساب را از یاد بردید. «وَ ذلِكُمْ ظَنُّكُمُ الَّذي ظَنَنْتُمْ بِرَبِّكُمْ أَرْداكُم» شما گمان کردید که یک روزی حساب و کتاب از شما کشیده نمیشود، این اعتقاد شما را هلاک کرد و با این روایت تمام میکنم. روایت هست که اشد ساعات اولاد آدم سه ساعت است. «السَّاعَةُ الَّتِي يُعَايِنُ فِيهَا مَلَكَ الْمَوْت» یک ساعتی است که در آن ساعت صورت حقیقی ملک الموت را میبینند. در یک لحظه در خانه نشسته است، در بیمارستان خوابیده است، میبیند که تمام اوضاع عوض شد یک موجود دیگری وارد شده است. «السَّاعَةُ الَّتِي يَقُومُ فِيهَا مِنْ قَبْرِه» آن لحظهای که از قبر بلند میشود چون هم صحنهی جدید میبیند و هم یقین میکند به محاسبه. ای کاش کنه این جمله خوب گرفته شود. و غرضم این سومی است: «وَ السَّاعَةُ الَّتِي يَقِفُ فِيهَا بَيْنَ يَدَيِ اللَّه عز و جل» آن لحظهای که در برابر خدا میایستد. آن وقت با آن قیافهای که گناه درست کرده است. مواد است، صورتهای برزخی است. کارهایی که انجام میدهیم چه خوب باشد و چه بد باشد. ارتزاق میکنیم. به تعبیر امیرالمؤمنین یک کسی حرفهای ناجی را گوش میداد گفت جدول وجودت را با این حرفها پر میکنی. ارتزاق میکند از روی شما. از همه چیز. و لذا هست که اگر به حرف شیطان گوش بدهد فقط عبد الشیطان. حضرت فرمود هر کسی را که شما به او گوش میدهید عبادت میکنید. اگر با خدا حرف میزنید فقط عبد الله. عبادت عبارت است از شکلگیری هویت روحی انسان.
شریعتی: یک جور دل دادن.
حجت الاسلام عاملی: احسنتم.
شریعتی: دل بدهی شیطان را عبادت کردی. همهی اینها هم در حالت احتضار خودش را نشان میدهد. یک دروغ بگویی در حالت احتضار نشان میدهد. یک ریالی از بیتالمال دزدی در نوع نزع روح شما تأثیر دارد. یک خانمی یک شرابی برای یک خانمی آورد. گفت دکترها میگویند این را بخورم. بخورم؟ حضرت فرمود: نخور. میدانی کی اثر آن را میبینی؟ «إِذَا بَلَغَتْ نَفْسُكِ هَاهُنَا» اینجاش اشاره کرد. وقتی که نفست به اینجا برسد، آنجا خودت را میبینی. اثر این لیوان شراب را میبینی. حتی یک دروغی در بازار گفته است که این جنس، جنس خارجی است. آن هم خودش را در حالت احتضار نشان میدهد. این که شراب را گفتند آن نمونه است. آن حرف ندارد. تمام. «إن خيرا فخير و إن شرا فشر». آن لحظهای که در برابر خدای عز و جل میایستد «فاما الی الجنه و اما الی النار» آن کارهایی که کرده، آن مسیرش را آنجا مشخص میکند. از محضر خدا که برمیگردد دیگر تکلیف مشخص شده است. یا به طرف بهشت برمیگردد یا به طرف باطل. آن وقت امام سجاد یک سؤالی کرد. به مخاطب گفت: تو از کدام یک از این دو هستی؟ یعنی حسابرسی کن. دیگر وکیل نمیخواهد. بعضیها میگوید در روز قیامت خدایا اجازه بده مثلاً وکیل بگیرم. خدا میگوید: «اقْرَأْ كِتابَكَ كَفى بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسيبا» (اسراء/ 14) احتیاج به وکیل نیست. خودت بخوان. هر چه گفتی خودت خودت را محاکمه کن. «فای رجلین انت و ای دارین دارک» ببین کدام یک از این دو مرد هستی تو از این دو شخص. این طرف میروی یا آن طرف؟ ببین که جایگاه تو از آن دو جایگاه کجاست. این بحث ادامه دارد تا یک فرصت مناسب.
تلاوت صفحه 113 قرآن کریم آیات 32 تا 36 سوره مائده.
صفحه 113 قرآن کریم
اشاره قرآنی: بسم الله الرحمن الرحیم. یکی از زیباترین آیههای قرآن آیهی 32 مائده «مِنْ أَجْلِ ذَلِكَ كَتَبْنَا عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْياهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيا النَّاسَ جَمِيعًا» هیچ مذهبی، دینی، مکتبی، فکر این نگاهها ندارد به حرمت انسان که اگر کسی را بیجا و بیجهت بکشند انگار همه را کشتهاند. پیغمبر ما زمان رسول خدا کسی کشته شد قاتل او معلوم نبود. حضرت فرمود میدانید این را چه کسی کشته است؟ گفتند نمیدانیم؟ گفت قسم به کسی که من را مبعوث کرده است، جان من دست او است. اگر در قتل یک شخصی به صورت بیگناه، اهل آسمان و اهل زمین مشارکت بکنند، خدا کل اهل آسمان و زمین را به خاطر او آزاد میکند. یک روایت بسیار عجیبی است. باید پیشانی سازمان ملل بنویسند. در حقوق بشر کجا به پای این مطلب میرسد؟ اینهایی که در منشور حقوق بشر سازمان ملل نوشتهاند. و فرمود دنیا زائل شود، از بین برود، برای خدا آسانتر است از اینکه یک فردی بیگناه خونش ریخته شود. عجیب است در جنگ صفین امیرالمؤمنین به سربازش گفت که فحش و بد و بیراه نگو. ایرادات آنها را بگو در جنگ صفین. معاویه و لشکر معاویه. دست را بگیر بالا بگو خدایا هم خون ما را حفظ کن و هم خون آنها را حفظ کن. در تاریخ دیده نشده که کسی دعا بکند برای اینکه خون دشمنش ریخته نشود. از این اهمیتش را ببینید. اما قسمت دوم آن «مَنْ أَحْياهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيا النَّاسَ جَمِيعًا» امام صادق فرمودند یعنی کسی را هدایت بکنی. اعتقادش را درست بکنی، اخلاق را درست بکنی. واقعاً خدا در نامهی عملش مینویسد «فَكَأَنَّمَا أَحْيا النَّاسَ جَمِيعًا» اگر مردم این را بفهمند همه میروند نیروی تربیتی میشوند، اصلاحگر میشود. حالا از خودت این را شروع کنم. خدا مقامات داده به شهداء، به علما، به کسانی که اهل عدل هستند. برای متقین. به همه مقام داده است. هیچ مقامی در قرآن به مقام هادیان نمیرسد. مقام هدایت مدالش این است: «وَمَنْ أَحْياهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيا النَّاسَ جَمِيعًا».
شریعتی: بسیار خوب. ممنون و متشکر.
برای مشاهده فایل تصویری این برنامه روی لینک زیر کلیک کنید
فایل صوتی این برنامه