جستجو
جستجو
تغییر سایز-+=

سمت خدا | ارکان استغفار برای بهره‌مندی از عبادات(2)

فایل صوتی این برنامه

فایل ویدیویی این برنامه

ملایی: بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصرٍ و معین الهی زندگی هایمان با خودت باشد، سلام، سلام به شما عزیزان همراه با برنامه سمت خدا، بیننده های محترم و شنونده های گرامی و پدرها و مادرها و برادرها و خواهرهای گرانقدر. خیلی خوش آمدید به برنامه این نوبت در آستانه ماه شریف ذی القعده قرار داریم و این پنج شنبه در خدمت حاج آقای حجت الاسلام عاملی عزیز مثل همه هفته های گذشته الحمدلله بفرمایید شما. سلام علیکم و رحمت الله خیلی خیلی خوش آمدید و خوشحالیم محضر شما هستیم.

حجت الاسلام والمسلیمن عاملی:  و علیکم السلام و رحمت الله خدا را شاکریم که توفیق عرض ادب داریم محضر عزیزان هموطنان مان جای جای ایران عزیزمان حضرت امام هر وقت می فرمود ایران، ایران عزیز انشاء الله که خدای متعال با عنایت خاصه در تمام امور گشایش خاصی مرحمت بفرماید برای کشور ما و برای ملت ما در چینش ملت ها و چینش دولت ها و در جایگاه مناسب شأن خودمان انشاء الله قرار بگیریم بهترین لحظه ها را من برای عزیزانم از خدای متعال مسئلت دارم و لازم می دانم نکته ای را تذکر بدهم آن هم چله ذی قعده است از اول ذی قعده شروع می شود تا دهم ذی الحجه تمام می شود، تنها چله ای که در قرآن یاد شده همین چله است علامه طباطبایی استاد ما حضرت آقای پهلوانی تاکید خاصی روی این چله داشتند و اعاظم علما بر این تاکید دارند چله که می گیریم بعضی ها خیال می کنند مثلا کار و زندگی را ول بکنند یک گوشه بروند بنشینند اعتراض می کنند این نیست یک ذکری و یا عمل خیری مداومت کند و استقامت کند و نیت بکند با خدای متعال که اون عمل را انجام بدهد یک اقتضائی در اربعین هست و این کار نشان اراده جدی است و سیرو سلوک هم اراده می خواهد عزم ارادۀ یقتار الجبرات اونهایی که به جایی رسیدند عطش داشتند رسیدند و اراده داشتند رسیدند همین چله گرفتن برای رفع گرفتاری ها مخصوصا برای رفع گرفتاری های معنوی و روحی از اینکه خدای متعال درهایی را باز می کند و سفره های خاصی را باز می کند عنایات خاصه را نازل بکند این بسیار مفید است استاد ما می فرمود تلاش بکنید از اون مواعده سهمی ببرید و وا عدنا موسی ثلاثین علیه اون چه مواعده ای بود و چه سفره و چه عنایتی بود که خدای متعال خلوت کرد با حضرت موسی انشاالله در بسته نیست و در باز است بعضی ها می گویند برویم در را بزنیم در مثلا ندا بکنیم که من کی هستم پشت در این درباره خدا نیست این اونجایی است که ما در را بستیم و در را میزنیم بَابُكَ مَفْتُوحٌ لِلرَّاغِبِينَ وَ خَيْرُكَ مَبْذُولٌ لِلطَّالِبِينَ وَ فَضْلُكَ مُبَاحٌ لِلسَّائِلِينَ  دعای خاب الوافدون على غيرك … (مفاتیح الجنان)
چه دعای خوبی است از دعاهای ماه رجب انشاء الله نیت بکنند عزیزان در این چله که گرفتاری های کشور ما انشاء الله حل شود و آرامش و آسایش و عزت و رفاه مضاعف و فضای سالم تربیتی بیشتر در کشور ما حاکم شود.
ملایی:  الهی آمین خیلی متشکرم به خاطر این نکته آغازین که می دانم بیننده ها و شنونده ها کیف کردند حاج آقای حجت الاسلام عاملی شما فرمودید در مسیر سیر و سلوک و برای حفظ دستاوردهای عبادی و معنوی به دو تا رکن جدی باید توجه شود مراقبه و استغفار، بعد فرمودید استغفار خودش هفت تا ادب دارد که طی دو سه هفته گذشته بسیاری از نکات پیرامون ادب اول از آداب استغفار یعنی این که ما استغفار را کوچک نشماریم و استخفاف نکنیم بهش این را فرمودید و خاطرم هست که گفتید یک تتمه ای و تکمله ای می ماند الان ما پای حرف های شما هستیم.
حجت الاسلام والمسلیمن عاملی:  بسم الله الرحمن الرحیم
این دو تا مراقبه و استغفار اگر علی حقیقتهما صورت بگیرد رمز هستند باری گشودن درس و برای آن اهدافی که ما را خدا خلق کرده و برای کارهای تکراری نیست و برای عباداتی که حضرت امام می فرمودند اگر این معصوم یک بار عبادات ما را انجام بدهد مرگ می شود ولی اون نیست، برای اون مقاماتی که خدای متعال تدارک دیده در این افاضه خلقت که ضیافت است برای اون برسیم این دو تا رمز هستند اولی مراقبه است، یکی هم استغفار است، استغفار هفت تا آداب دارد ادب اول عدم استخفاف به استغفار است یعنی استغفار قدرتش خیلی بالاست وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‌ قُوَّتِكُمْ  (هود، 52) خدا از قوت صحبت کرده درباره استغفار اون گناهان سنگینی که از تصورش تن انسان می لرزد آن گناهان را استغفار می آید حل می کند یک چند تایش را ما شمردیم یکی اش این است که بعضی گناهان است که با بنیاد دین ما کار دارد، حاجی عبدالله انصاری می گوید خدایا بنیاد دین را خراب نکن در روایات ما هم آمده که چه گناهانی است که باعث می شود انسان در زمره مرحومه خارج می شود و از ولایت خدا خارج می شود، خدا از ولایتش خارج می کند که برود ولایت شیطان، شیطان هم راه نمی دهد تنها یک گناه است که در آنجا این تعبیر آمده است که خدا از ولایتش خارج می کند می رود طرف شیطان، شیطان هم راه نمی دهد، شیطان هم می فهمد این چه آدم ناپاکی است به نظر شما کدام گناه است؟ این که بی حساب اومد درباره افراد حرف زد جایگاه اجتماعی کسی را خراب کرد، آبرویش را ریخت و بهتان زد، بدون اینکه یقین داشته باشد حرف زد، پیغمبر ما آفتاب را نشان داد و گفت به مثل هذا فاشهد و الا فدح چیزی که مثل آفتاب روشن است شهادت بده و الا مبادا حرف بزنی خدا هم گفته لا تقف ما لیس لک به علم، دنبال چیزی که یقین نداری آقای بهجت می فرمود به یقینیات اکتفا بکنید و به یقینیات اکتفا بکنید وَلا تَقفُ ما لَيسَ لَكَ بِهِ عِلمٌ ۚ إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا (اسراء، 36) هزار عقبه بین دنیا و آخرت هست هزار عقبه، در هر عقبه یک مسئولیتی که در ذهن انسان است ازش سوال می کند یک وظیفه که داشت ازش سوال می کنند هیچ ایراد ندارد صد استغفار بکنی و امانت به خدا بدهی خدایا با این صد استغفار من را از اون عقبه رد کن من اونجا گرفتار نشوم این نشان دغدغه شما به ابدیت شماست، فوران نگرانی است عالم ابدیت یعنی هر کاری هم انسان بکند اون نگرانی سر جایش هست و یؤتون ما اتوا و قلوبهم وجله وظیفه اش را انجام می دهد باز می ترسد دنبالش باید بکنید وقلوبهم وجلة أنهم إلى ربهم رجعون … وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَىٰ رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ  (مومنون، 60) داریم به ملاقات خدا می رویم رفتن به ملاقات خدا به تعبیر مرحوم شاه آبادی خیلی سنگین است، با چه قیافه ای و با چه حسابی و با چه توشه ای که بخواهی در برابر خدا بایستی اون وقت خدای متعال ارزیابی بکند که چطور زندگی کردی بنابراین بعضی از گناهان هست که با بنیاد دین ما کار دارد در غیبت، در بهتان این را گفتند کسی که غیبت کرده خدا از عنایتش خارج می کند این نشان می دهد چقدر دین ما حساس است به آبروی اشخاص من یک وقتی در روایات نبوی غور کردم دیدم بیشترین روایات در احادیث نبوی مربوط به حرمت غیبت است این روح کلی حاکم بر شریعت را نشان می دهد که دین ما حساس است به حیات اجتماعی انسان ها، به آبروی انسان ها اربع الربا ربا مساوی است با 36 زنا هر زنا چقدر شهامت روحی دارد و پیغمبر فرمود در 36 ضرب کنید و بدتر از اون که روح انسان را خراب می کند عبارت است از غیبت کلمه که می گوییم کلمه، کلم یعنی جرح کلمه که می گوییم جراحت درست می کند در روح انسان، چرا کلمه را کلمه می گویند در روایت هست که و إنَّ العَمَلَ السَّيِّءَ أسرَعُ في صاحِبِهِ مِن السِّكِّينِ في اللَّحمِ . (امام صادق) اگر چاقو را بگذاری روی گوشت چاقوی تیز چطور پاره می کند حضرت فرمود عمل سیئه از اون بدتر روح انسان و قلب انسان را پاره می کند و إنَّ العَمَلَ السَّيِّءَ أسرَعُ في صاحِبِهِ مِن السِّكِّينِ في اللَّحمِ . بنابراین پیغمبر ما این قدر حساسیت فرمود پیش من درباره اصحاب من صحبت نکنید من وقتی می خواهم بیایم از خانه بیرون با سلامت صدر می خواهم اصحاب پیغمبر را ببینم این قدر پیامبر ما مجلسش مجلس امانت بود کسی حق نداشت حرف شخصی اونجا بزند بعضی گناهان اینطوری است فردا اومدی ولی در امت مرحومه نیستی در روایت هست که یک عده در مشعر این ور می روند و اون ور می روند ملائکه می پرسند شما پیغمبر نداشتید؟ می گویند چرا گفتم صدایش بزنید می گویند فراموش کردیم کلمات طیبه فراموش می شود الان به ما اجازه دادند کلمات طیبه را داشته باشیم و یا الله یا الله بگوییم و نماز بخوانیم و قرآن بخوانیم اما یک روزی این دیگر گرفته می شود از انسان فراموشش می شود، آن گناهانی که با بنیاد دین ما کار دارند، یکی همین است که اومده یک روز، یک هفته و یک ماه و یک سال شصت سال و هشتاد سال جمع بکنی این غیب ها را زده و حرف های شخصی که زده چی می شود بعضی ها می گویند چه گناهی کردند که استغفار کنند جاهل جاهل جاهل هست هر نقطه ای از معرفت هم برسی بی نیاز نیستی از استغفار پیغمبر ما هفتاد مرتبه هر روز استغفار می کرد شما با نیت لبیک به پیغمبر بزرگ ما هفتاد استغفار بگویید که واسطه بشود برای این استغفار پیغمبر فرمود الیقال علی قلبی یعنی حالات روحی پیغمبر هم معلوم می شود که حالاتی داشته امیر المومنین فرمود و حالی فی قدمتک سرمدار آقای میانجی می فرمود از این معلوم می شود که نوساناتی بوده که می گوید و حالی فی قدمتک سرمدار پیغمبر می فرمود إِنَّهُ لَيُغانُ عَليٰ قَلْبي می خواسته با یک حالت بسیار خاصی با خدای خودش نجوا و خلوت داشته باشد این استغفار می آید بنیاد دین ما را خراب می کند یکی همین است که گفتم. من منع قیراط من الزکات قیراط یعنی هشت چوب هر کس کسی زکات گردنش هست پرداخت نکند از خمس بیشتر است زکات کارش خیلی خطرناک است اگر قیراطی از زکات را منع کند در حالت دیگر می گویند در مذهب دیگر باید جانت در بیاید نه در امت من و اطعم یا در فلان مذهب یا در فلان مذهب اسمش را در روایت گفتم در امت مرحومه جا نیست پیغمبر ما وارد مسجد شد گفت فلانی فلانی بلند شوید بروید بیرون گفتند یا رسول الله چرا بیرونشان کردی گفت لانهم لا یزکون اینها زکات مالشان را نمی دهند یک وقتی شما زکات را دادید یک وقتی شما خمس تان را دادید اما باز این طور نیست که شما بری الذمه شدید وَٱلَّذِينَ فِيٓ أَمۡوَٰلِهِمۡ حَقّٞ مَّعۡلُومٞ لِّلسَّآئِلِ وَٱلۡمَحۡرُومِ (معارج، 24 و 25) ببینی کسی الان بی آبروی محض می شود می رود زندان وجوهاتت را هم بدهی یعنی پول مال شما نیست  یرون المال مال اللّه یضعونه حیث أمرهم الله  (حدیثی از عمران بصری) مال را مال خدا می بینند اونجا وضع می کنند که خدا گذاشته است یعنی واقعا جای تاسف است که فرصت هایی درست می شود که کسی با خدا معامله بکند ماه مبارک رمضان است با خدا معامله بکند می گویند سود نمی برم ماه رمضان طلب هم از خدا در اون فزع اکبر طلبت را می گیری چقدر بی توفیقی است که بگوید فرصت خوبی است که من جسم خودم را خراب بکنم و برای قیمت خوبی بفروشم یک روایتی از پیغمبر ما هست اونقدر این عجیب است روایت من تمنا امتی القلا لیلۀ واحده اگر کسی آرزو می کند یک شب جنس ها برود بالا من اینها را بفروشم به قیمت خوبی بفروشم برای مسلمان ها احبط الله له امر الاربعین سنه چهل سال هر چی نماز داشته و روزه و حج داشته همه رفت، آرزو بکند و تمنا نه اینکه عملاً بیاید این کار را انجام بدهد
ملایی:  به قول شما آذری ها ددم وای بر اونی که اصلا کارش این است و زندگی اش روی این مدار می چرخد
حجت الاسلام والمسلیمن عاملی:  وقتی که کسی از خدا برکت را نداند مستحب است که بازاری که در را باز می کند بگوید اللهم وافر مالی ببرکت فیه خدایا با برکت خودش مال من را زیاد کن برکت از آن خداست مگر سببیت دست خدا نیست؟ کی گفته که پول زیاد باشد برای شما سعادت می آورد؟ چون سببیت دست خداست از حضرت سوال کرد که شما فرمودید که هر چه می خرید اون را به راس المال بفروشید این مال دوران فرزندم مهدی است گفتم پس مردم از چی ارتزاق می کنند به هر چه بخرند به همان هم بفروشند گفت از برکت وجود حضرت برکت دست خداست این بازار، مغازه و سرمایه و آداب اینها همه اسباب است در روایت هست که وظیفه بازاری چی است؟ أَن یَفتَحَ بابَهُ أن یَبسُطَ بَساطَهُ (شعارهای حضرت سید الشهدا) درش را باز می کند و بساطش را پهن می کند و کار به بقیه کار با خداست کسی اومد گفت که آقا من مغازه دارم سرمایه ندارم گفت در را باز کن به پیغمبر ما رفت در را باز کرد یک کسی گفت مال التجاره است شام آوردند می خواهی بیاورم بفروشیم حل العمل خودت را بگیری و به من هم سود بدهی.
یک کسی نه مغازه داشت و نه سرمایه داشت گفت چیکار کنم؟ گفت برو بساط ات را باز کن بساطش را باز کرد و کفش رو گذاشت جلوش کسی اومد گفت که چه کفش خوبی می خواهی بفروشی؟ گفت بله پولش هفت درهم با سه درهم یک کفش دیگر خرید و با چهار درهم کارش را شروع کرد. یا من تسبب
به هر سود و زیان که هست از قبل خویش براند            آن را که بخواند به در کس ندواند.
قصه ها در این باب است من الان این را عرض می کنم که خدایا بنیاد دین ما را خراب نکن، استغفار اون را درست می کند مَنَ مَنَعَ قیراطا مِنَ الزَّکاةِ  بنیاد دینش خراب شد خیلی وحشتناک است یک جمله بگویم من تاثر اطعس له خل انحر قطع الایمان اگر کسی تعصب بورزد بگوید به این آقا چون از قبیله ماست این را من مسئولیت می دهم اتعصب یا برای کسی تعصب نشان بدهیم اون هم تماشا بکند فهمید که چون از قبیله این آقاست معذورش می کنند و هیچی نگفت یا به این رای می دهیم چون از طایفه ماست اون هم فهمید که به خاطر طایفه گری بهش رای می دهم اون هم هیچی نگفت خلع انهار ایمان رفت از هر دو رفت از هر دو طرف یعنی طائفه گری و تعصب فرق بین تعصب و غیرت این است که اگر شما اومدید فضیلت را فدا کردید برای قومیت می شود تعصب اگر قومیت را فدا کردید برای فضیلت می شود غیرت چرا این قدر سخت گرفتند چون شایسته سالاری از بین می رود و تمدن اسلامی نفله می شود در بعضی روایت هست که تعصب است چون گفت برای اینکه شرارکم در خیار قوم دیگری مقدم می کند به حضرت شعیب گفتند که اگر طائفه ات نبود پدرت را در می آوردیم گفت العهدی اعز الیکم من الله خدا را می گذاشتی چسبیدی به طایفه من اونقدر خدا در قرآن خوب حرف زد آقا رسول الله هم تا خادم داشت یکی از قبطی بود دعوایشان شد گفت آقای قبطی و اون هم گفت آقای نبطی این چه حرفی بود شما زدید شما هر دو محمدی هستید انا و علی ابا هذه الامه چرا این را گفتی من یک وقتی اونقدر حساس بودم که چرا پیغمبر می گوید من پدرم من پدرم حتما کسی بوده که می گفته من پدرم پیغمبر ما می گوید نخیر پدر منم یکی از تاسیسات پیغمبر ما این است بعضی از کارهای پیغمبر تاسیس نیست تاکید است دوران جاهلیت امانت داری بود امضا کرد بعضی ها را خودش آورده است یکی اش همین است خط بطلان بر قومیت و تعصب قومی و طایفه گری و قوم گرایی و نژاد پرستی و عنصریت که اینها دنیا را به آتش کشیده و دو تا جنگ جهانی گذاشته است که پیغمبر ما اینجا را بسیار دقیق وارد شد که مبادا امتش مبتلا بشود به اینکه به حوزه تمدن اسلامی مسئله نژاد پرستی وارد شود به خاطر نجات و احکام خاصه صادر بشود پیغمبر ما همش می گفت من پدرم من پدرم کی بوده که در برابرش پیغمبر می گفت من پدرم دیدم العبوبت است یعنی عرب بودن یکی می گوید ترک بودند و یکی می گوید لر بودند پیغمبر می گوید نه ما خانواده واحد جهانی را تشکیل می دهیم بنیانگذار خانواده واحد جهانی پیغمبر ماست فرمود الخلق کله یعلی یعنی من با مسیحی برادر هستم من با یهودی برادر هستم و این را گفته یا احاط النوح به فرستاده مسیحی می گوید یا احاطه النوح برادر اینها را خطاب می کرد ما یک خانواده واحد جهانی تشکیل می د هیم و احبهم الی الله و انفعهم من الناس در این خانواده خدا کسی را بیشتر دوست دارد که انفع الناس باشد و گره کار مردم را باز کند.
ملایی:  حاج آقا این اقبال لاهوری می گوید نه افغانیم و نی ترک و تتاریم فرقی بین اینها نیست این مضمون را حالا شعر طولانی است عرضم طولانی نشود می گوید ما همه مون از یک شاخسار هستیم و مهم این است که چقدر انسان هستیم و چقدر با خدا رفیق هستیم و چقدر با خلق خدا رفیق هستیم.
حجت الاسلام والمسلیمن عاملی:  خلق همه نونهال بار خدایند اقبال خوب فهمیده بود که امت از کجا شکل گرفته است جاهای خوبی را وارد شده یکی هم این است که شما الان فرمودید بنابراین پس الان باز دیدید که بنیاد دین خراب شد، با مسئله طائفه گری بعد اینها را بشمارم زیاد است جاهایی که گفته با این مسلمانی درست نیست و ایمان ذره ای نمی ماند و از بین می رود و از جمله جاهایی که گفته که اَ يَدْخُلُ اَلْجَنَّةَ مَنْ فِي قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ  ای کبر داشته باشید منیت داشته باشد به خودش نسبت بدهد بگوید انما اوتیت علی علمه این دیگر راه نیست در بهشت چرا؟ چون در برابر خدا ایستاده است ژست ربوبی برای خودش گرفته است این خیلی خطرناک است که در رفتارهای خودش طبیعتا نشان می دهد چون مبتلا به کبراست و یک عجبی داریم و یک کبری داریم و یک تکبری داریم یک استکباری داریم، اینها وحشتناک است نگاه روایت به اینها، در دل خودش می گوید عجب آدم بزرگی هستم ان یمنع من الازدیاد اعجاب المرء بنفسه یمنع من الازیاد الإِعْجَابُ يَمْنَعُ الاِزْدِيَادَ. (نهج البلاغه، 167) این از پیشرفت می ماند آقای اجتهادی می گوید اگر کسی بگوید من یک چیزی هستم اگر بگوید چیزی نیستم سعی می کند که چیزی بشود، اما کبر این است که خودش را با دیگران مقایسه می کند و مبتلا می شود به کبر که من اینطوری هستم و انا انا اون وقت تکبر این است که ظهور خارجی پیدا کرده و تفوق طلبی می کند در رفتار و انتظارات عجیبی دارد که با فلان ماشین بیایند من را ببرند و فلان استقبال را از من داشته باشند یا در مهمانی من اینطوری کسی یک مهمانی درست کرده بود در روایت هست دعوت کرده بود از صغری و از ثروتمندان، ثروتمندها که می آمدند جاهای خاصی اینها را هدایت کردند کسانی که می آمدند می خواستند بروند اون سمت فرمودند این برای تو نیست روایت فرمود شهزی چرا چون شان یک انسان شکست الانسان بنیانٌ بنیان خدا را شکستی ذائقه دین ما را اگر کسی می خواهد دستش بیاید این طوری برای حرمت اشخاص جایگاه اشخاص، حساسیت دارد یک وقتی برای پیغمبر ما یک لباسی کسی فرستاد آدم مثلا خیلی مواظب تمیزی و این جور چیزها نبود یک آدم فقیری بود یک لباس در غیر شأن پیغمبر فرستاد مندرس رنگش مناسب نبود حضرت اینجا چیکار می کند؟ می گوید آقا این چیه برای من فرستادی این برای خودت دلش می شکند هنر در رفتارهای اجتماعی این است که مواظب باشید دل یک طفل هم نشکند آقای میانجی فرمودند در کوچه که راه می رفتیم با علامه طباطبایی یکی از بچه ها جسارت کرد من پرخاش کردم علامه ایستاد گفت چرا اینطوری کردی؟ گفتم که آقا برای شما اهانت شد گفت برای من اهانت شد؟ شما چیکار با این طفل داشتی چرا اینطوری تذکر بهش دادی ا ینقدر حساس بودند پیغمبر ما ابوجهل بود اسمش گفت این لباس را ببرید به ابوجهل گفت بگو اون عنبه جانی اسم یک جور دیگر است ایتونی انبجانیته ابی جهل که مباد بشکند و شانش بیاید پایین خجالت بکشد این هم باز ملاحظه می فرمایید که بنیان دین ما را خراب می کند، و استغفار که می کند بعضی گناهان هست که انسان چشمش که می افتد بدنش می لرزد این استغفار اونها را خاموش می کند یک آیه در این خصوص می خوانم خدمت عزیزان خودم و دقت داشته باشند و وضع الکتاب صحنه محشر را شما تصور کنید هر چیزی جای خودش را دارد و وَنَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ (انبیا، 67) موازین قسط مرحوم اشراقی پدر داماد حضرت امام از خطبای قهار قمی بوده آقای اجتهادی می گفت موازین قسط اونی است که با یک بادی این طرف و اون طرف می شود با ذره ای این موازین قسط این ور اون ور می شود یک جای دیگر می گوید و وضع الکتاب کتاب شخص و کتاب امت خدا از دو جور کتاب حرف زده یک کتاب فردی است اقرأ کتابک اما یوم کل تطعی بکتابه همه امت ها به کتابشان دعوت می شود یک کتابی هم هست که اراده جمعی لازم بود این مشکل حل شود آیا اون اراده جمعی را جمع داشت همه باید دست به دست هم می دادند آدابی که درست شده و آداب کمر شکنی که جلوی ازدواج را گرفته و جامعه شده تماشاگر اون کتاب کتاب امت است جامعه هویتی جمعی لازم بود تا اون آداب غلط و کمر شکن و هزینه درست کن از بین برود مسئولیت های اجتماعی که به امت مربوط بود اون هم یک کتاب هست وضع الکتاب کتاب را که می آورند مجرم که می آید چشمش به کتاب می افتد کتاب من کجاست تا کتاب خودش را می بیند تنش می لرزد.
ملایی:  ببخشید میان کلام شما می آیم پس این که ما یک وقتی می گوییم آقا من را در قبر خودم می خوابانند و شما هم در قبر خودت چیکار به کار من داری اینطوری هم نیست ما یک کتاب جمعی هم داریم یک چیزهایی هست که به من مربوط است و به شما مربوط است و به ما مربوط است در روایت هست که بدترین جمله و گناه این است که به کسی تذکر بدهند و بگویند علیک بنفسک برو به خودت برس با من کاری نداشته باش زندگی من به تو مربوط نیست خدا در قرآن می گوید من ولایت دادم تذکر بدهید والمومنون بعضهم اولیاء بعض جایی که یک کاری داخل کشتی نشستی و می خواهی کشتی را سوراخ بکنی طبیعی است که این مسئولیت اجتماعی دارد کسی بیاید آلودگی درست بکند در فضای جامعه فرزندی که اونقدر زحمت کشیده حساس بوده زندگی خودش را گذاشته یکهو در هجده سالگی و بیست سالگی کلاً فرزندش عوض شد من الان مواجه هستم در مراجعه کنندگان خودم از کل ایران بلند می شود پدر و مادر از اون طرف ایران پا شده اومده شهر قم پدر و مادر اونقدر گریه می کنند در دفتر می گویند آقا ما هر چی داریم یک دختر و یک پسر یکهو اوضاع اینها کلا عوض شده نه نماز و نه روزه و نه حرمت مقدسات ما را مسخره می کنند ساعت دو بعد از نصف شب اومده می گوییم چه وقته اومدن است می زند شیشه ها را می شکند می گوید شما می  خواهید ما را محدود کنید ما نسل دیگری هستیم شما ما را درک نمی کنید و نمی فهمید او ن وقت اینها می گویند ویحک آمن این را قرآن ازش خبر داده می گوید همچین چیزی اتفاق می افتد پدر و مادرها این فرزندها پدر و مادرها را مسخره می کنند ویحک امن چطور شد کسی بیاید بگوید من زندگی خودم است و جامعه را آلوده بکند اومده مادر را اونقدر زده پدر می گوید اومدند نشستم و فقط گریه کردم پسر من با این حجب و حیا چطور شده اینطوری شده دوستان ناباب ا وَيْلَتَىٰ لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا (فرقان، 28) این هم یک سوژه است که قرآن مطرح کرده و فهمیده بخشی از انحرافات از دوستان ناباب است  فرزند یله شود واگذار می شود در کوچه و بازار آخر نتیجه اش می شود این الطبیعۀ مستردقتٌ دو تا دزد داریم که مردم را دزد نمی دانند یک دزد عبارت است از طبیعت انسان اگر کسی با فردی بنشیند که افکار معصوم دارد یواشکی طبیعتش اون را می دزد شما الان یک رفیقی داشته باشید شوخی های عریان می کند رفته رفته شما هم همینطور می شوید یک دزد طبیعت انسان است الطبیعت مستردقۀ و لذا نباید با هر کسی نشست و برخواست کرد مخصوصا اون دوران حساسیت هویت یابی تا هجده سالگی و بیست سالگی و بیست و دو سالگی که هنوز شخصیت منعقد نشده است یک دزد هم داریم پروین اعتصامی ازش خبر داده است.
ذره ذره هر چه داد از من گرفت            دیر فهمیدم که گیتی رهزن است
عجیب است تمام توانم را از من گرفت حالا کتاب ها را گذاشتند می آید کتابش را می بیند که الان ببیند در اون کتاب چی نوشته خیلی حساس است الان کتاب همه را نشان می دهند چی چی در می آید در کتاب من در سعی بین صفا و مروه این ور می رود و اون ور می رود که الان از این دادگاه چه حکمی بیرون می آید بیرون که فلسفه سعی بین صفا و مروه حاجی که می خواهد سعی کند برود صفا و مروه نیت کند که من این ور می رود و اون ور می روم از سر نگرانی دغدغه این دارم که از این دیوان  و محکمه الهی حکم می خواهم صادر کنم و چه حکمی صادر می شود چی می خواهد بشود می آید الان که کتابش را نگاه کند خدا می گوید وَ وُضِع‌َ الكِتاب‌ُ فَتَرَي‌ المُجرِمِين‌َ (کهف، 49) تعبیر شده به مجرمین کسی که با جرم از دنیا رفته است اصلاح نکرده است و استغفار نکرده است مشفقین مما فیه توش را که نگه می کند بدنش می لرزد ستون نیست که ستون بلرزد کتاب هم سطر نیست تا بگوید من عربی بلد نیستم این کتاب عمر است که یک نمایشگاهی از اول تا آخر عمرش است که اونجا تجسم پیدا کرده.
ملایی:  کلمات نیست که نوشته شده باشد و بخوانید
حجت الاسلام والمسلیمن  عاملی:  تمام تجسم و صحنه های عجیبی و غریبی بعضی مناظر هست چهار بقچه برای انسان باز می کنند در روز قیامت به تعداد ساعت های روز بعضی بقچه ها را جعبه ها را که باز می کنند یک نشاطی پیدا می کند که این نشاط را اگر برای اهل دنیا پخش بکنی تعبیر من است که دنیا می شود برای آنها بهشت، بعضی بقچه ها را باز می کنند و جعبه ها را باز می کنند آنقدر مکدر می شود که به اهل بهشت اگر تقسیم بکنند همه مکدر می شوند از اون جعبه های بیست و چهار تایی بعضی ها را باز می کنند خالی خالی است اینجا روایت چیزی نگفته که چی می شود بعضی ها خالی است یعنی چیزی استفاده از عمرش نکرده است و همینطوری گذشته است.
ملایی:  بدی نکرده اما بهره ای هم نبرده
حجت الاسلام والمسلیمن عاملی:  اینجا می گوید مجرمین و مشفقین ات این است وحشت می کنی و یقولون یا ولیتناه وای بر ما و هلاکت بر ما  ما لِهذَا الْکِتابِ لا یُغادِرُ صَغِیرَةً وَ لا کَبِیرَةً إِلَّا أَحْصاها (کهف، 49) عجب کتابی است که صغیره به کبیره در فلان روز و فلان ساعت چه اتفاقی افتاده؟ همه را آنجا ثبت است اهل دنیا این کار را می کنند اون وقت محکمه خدا که چیز دیگری است یکی از اتباع خارجی به من می گفت در کشور خودم گرفتار شدم پرونده را باز کردند به من گفتند در فلان روز فلان ساعت وارد دفتر فلانی شدی به نظر من حالا این محکمه خداست محکمه بشر نیست می بیند که تماما اونجا نوشته و وجدوا ما عملوا حاضرا عمل خودش را زود پیدا کرده با عمِل و عمَل نه جزای عمل، و لا اذن ما ربک احدا خدا می گوید من به هیچ کس ظلم نمی کنم این برگشت تازی اعمال ردتکم از دروازه دنیا که خارج می شود می گویند این اعمال شماست به طرف شما برگشته است.
یک گناهی هم باز عرض کنم تا یواش یواش برسیم به عدم دوم، گناهانی استغفار که می کند توجه می کند که گاهی بعضی گناهان هست که خدا می گوید برو به خودت واگذار کردم در روایت هست و کل الله النفسه در روایت هست ان من ارغض الرجال بدترین مرد، بدترین شخص در نگاه خدا کسی است که خدا تصمیم گرفته تولیت امورش را انجام ندهد و هو یتولی الصالحین الله ولی الذین آمنوا ان الله یدافع ان الذین آمنوا کم حرفی نیست خدا می گوید خودم دفاع می کنم بلایی بیاید ردش می کنم و آدم نابابی بیاید ردش می کنم ان الله یدافع اما بعضی ها هست که خدا می گوید برو به خودت سپردم راوی می گوید رفتم دیدم امام صادق با پهنای صورتش گریه می کند گفتم آقا چرا اینطوری می گوید اللهم لا تکلنی الا نفس طرفۀ عین ربدا یک لحظه چشم به هم زدن بعدش گفتم که چرا اینطوری؟ گفت که حضرت یونس یک لحظه غفلت کرد خدای متعال بالاخره از شکم ماهی سر در آورد برای اینکه با این حرف های ما عزیزان خیلی نترسند و مایوس نشوند یک ذره از رحمتم صحبت می کنم چرا حضرت یونس رفت شکم ماهی؟ سوار کشتی که شد یک نهنگ بزرگی جلوی کشتی را گرفت، نهنگ این کار را نمی کند مامور است هر تلاشی می کند و تیر بهش می زند اما باز جلوی کشتی را می گیرد گفتند که خوب باید یک چیزی بهش بدهیم بخورد برود چیکار کنیم خوردنی که نداریم یک نفر را باید بندازیم داخل آب قرعه کشیدند به نام یونس در آمد او ناخدا دید عجب مرد صالح و نورانی و چهره خوب بهانه گرفت و دوباره قرعه انداختند باز به نام ایشان و باز به نام ایشان شما حساب کنید که نهنگ دهنش را باز کرده و دندان هایی مثل اره تماما داخل شکم اسید یک لحظه پودر می کند تصور کنید یک کسی راداخل دهنش بندازی چی می ماند چقدر وحشتناک است حضرت آقای ملایی می دانید این بلا چرا سر یونس اومد؟ فقط به خاطر یک چیز خدا گفت چرا بندگان گنهکار من را رها کردی برای دفاع از بندگان گنهکار این کار را کردی عجیب است سیره خدا، یعنی رحمت خداست این خیلی عجیب است مهربانی خداست، الان داخل شکم ماهی می شود چه وحشتی دارد اون وقت زیر آب،آب خفه نمی کند و اسید پودرش نمی کند داخل شکم ماهی اونجا شروع کرد  لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ (انبیا، 87) خدایا من اشتباه کردم بندگان آلوده و گنهکار خودت را ول کردم اونجا را برای خودش مسجد کرد مسجدی که درست شده استثنائی برای حضرت یونس اونجاست، پس چطور شنید گفت خدایا صدا صدای چی ا ست گفت صدای ذکر موجودات دریاست، در برابر ذات لایتناهی و کل فی فلک یسبحون اون وقت وقتی که توبه کرد این عقوبت با این عقوبت خدای متعال نشان می دهد که چقدر برای سعادت یک انسان گنهکار خدای متعال حساسیت دارد باز این هم نشان می دهد که گاهی گناهانی هست که باعث می شود که زندگی انسان این طوری اوضاعش به هم بریزد استغفار همه اینها را حل می کند لذا استغفار یک ثروت بزرگی است دست انسان توفیق بزرگی است زبان انسان از استغفار لب هایش همیشه باید تر باشد برای استغفار.
ملایی:  ادب دوم را حاج آقا فکر می کنم نرسیم اگر اشکالی ندارد برویم برای جلسات بعدی.
حجت الاسلام والمسلیمن عاملی:  بله من تابع هستم.
ملایی:  عنوان ادب دوم چی است بهش فکر کنیم.
حجت الاسلام والمسلیمن عاملی:  ادب دوم در این خصوص عبارت است از این است که در حالت استغفار و در حالت استغفار باید اظهار تضرع باشد ذره ای ظهور منیت نباشد مقام مقام تضرع است و لذا استغفاری که توام با اعتراف است دعاهای ما پر است از اعتراف دعاهای ما سه بخش است یک بخشش اوصاف خداست، یک بخش کل دعاها را الان ببینید کل دعاها را ببینید یک بخشش اسباب خداست، یک بخشش درخواست های طرف است و یک بخشش اعتراف، برای اعتراف حساب خاصی باز شده در تمام ادیان، بعضی ادیان اومدند به انحراف کشاندند
ملایی:  که الان بعضی هست
حجت الاسلام والمسلیمن عاملی:  که برود برای افراد این را ادراک کنیم این اعتراف نشان استکانت است استغفار زمانی موثر است که استکانت و تضرع توش باشد مقام، مقام انا و انا نیست این را خوب توضیح بدهید.
ملایی:  خیلی ممنون چند لحظه در محضر قرآن کریم باشیم و برگردیم به خدمت شما سپاسگذارم حاج آقا بیننده ها و شنونده های محترم سمت خدا امروز هم در محضر قرآن کریم هستیم سوره مبارکه آل عمران صفحه 63 آیات 101 تا 108 تلاوت می شود و گوش جان می سپاریم نکاتی هم درباره اش حاج آقای حجت الاسلام عاملی درباره اش خواهند فرمود قبل از اینکه قرآن را در محضرش باشیم عرض می کنم که در آستانه ماه ذی قعهده برای مشارکت در قربانی اول ماه ذی قعده می توانید همراه برنامه خودتان سمت خدا باشید راه ها زیر نویس می شود از طریق سایت برنامه و کانال های برنامه در پیام رسان هاو شبکه های اجتماعی و اگر راه دیگری را هم می خواهید بهتون پیشنهاد بدهم ارسال عدد 14 به سرشماره 20000303 بفرمایید محضر قرآن کریم باشیم.
 صفحه 63 قرآن کریم
ملایی:  خدمت حاج آقای حجت الاسلام عاملی هستیم و نکات قرآن ایشان در مورد همین آیه ای که شنیدید.
حجت الاسلام والمسلیمن عاملی:  بسم الله الرحمن الرحیم  وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا ۚ وَاذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنْتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ فَأَنْقَذَكُمْ مِنْهَا ۗ كَذَٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ‏ (آل عمران، 103)
دین ما به شدت حساس است به مسئله وحدت، ایجاد اختلاف را شرک می داند وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ (روم، 32) چی است نشستی در قبرستان می گویی کفور شرکت اگر می خواهی شکایت در قبرستان نیست اولا توحید اسلام به تعبیر سید قطب توحید قصور است نه توحید قبوض اذهب الی فرعون انه طغی اون وقت حساس است خدای متعال برای وحدت، یعنی این آیه قرآن را مقتضی وحدت معرفی می کند می گوید واعتصموا بحبل الله یعنی قرآن جمیعا اما نکته عجیبی که گفته و لا تفرقوا نگفته فلا تفرقوا حرف تمام من امرو در این آیه این است که و لا تفرقوا نگفته فلا تفرقوا گفته و لا تفرقوا ظرفیت زبان عربی استثنائی است و من اعتقادم این است که خدای متعال خودش زبان عربی را وضع کرده چون قبل از نزول قرآن ملاحظه کرده که هیچ زبانی قدرت بیان مزایای کلام الهی را ندارد به جز زبان و در این نظریه من خیلی ادله و برهان دارم اگر می گفت فلا تفرقوا عدم تفرق متفرع می شد بر وجود قرآن در حالی که الان قرآن را داریم و این همه اختلاف داریم، پس و لا تفرقوا تا بگوید که در کنار قرآن یک چیز دیگر لازم است قرآن برای اینکه اختلاف درست نشود لازم است اما کافی نیست و الان می بینید که قرآن هست امیر المومنین فرمود قرآن هم مال وجه های زیادی را حمل می کند امیر المومنین فرمود با قرآن بحث نکن قرآن ذو وجوه است نمی شود بحث کرد کنار قرآن باید یک مرجعیت الهی باشد اگر مرجعیت علمی نشود قرآن خودش موجب اختلاف می شود قرائت های مختلف ابن تیمیه یک حرفی دارد می گوید تمام فرقه های اختلافی از قرآن درست شده اگر مرجعیت علمی نباشد اضالتکم ان مراتبکم التی رتبکم الله فیها مرجعیت علمی تعطیل شود اینطوری می شود لذا پیغمبر در آخرین لحظه های عمر شریفشان گفت چیزی بیاورید من بگویم تا شما گمراه نشوید در حالی که قرآن وجود داشت این را گفت که یک چیزی بیاور بگویم که لن تظلوا ابدا یعنی کنار قرآن چیز  دیگری لازم است مرجعیت علمی نباشد و اصلا خدا در قرآن گفته که در امت های گذشته تا کتاب اومد اختلاف درست می شد تا واختفلوا  ما جائهم البینه تا وقتی خدا این مسیر را دارد می بیند تا کتاب اومد اختلاف درست شد و در آخر این کتاب باید چیکار کند؟ باید مرجعیت علمی درست بشود و مرجعیت علمی را پیغمبر ما درست کرد که راسخون در علم هستند راسخون در علم باید معصوم باشد تا معصوم نباشد مشکل سر جایش هست اول کسی که هشدار داده که با آیات متشابه فطرت درست می شود خود خداست ارتباط تعویلی اونجاست که خدا وقتی خودش هشدار می دهد که با آیات متشابه فطرت  درست می کند باید مرجعیت علمی درست شود و لذا خدای متعال با یک واو شاهکار کرده اینجا گفته که و لا تفرقوا این عقل و نقل می گویند که قرآن به تنهایی عامل وحدت نیست مقتضی وحدت است باید باشد تا وحدت درست شود ولی کافی نیست کنارش امام لازم است و لذا عامل وحدت عبارت است از امام حضرت زهرا در خطبه اش گفت جعل امامتنا امان من الفرقه و لزام امامت ما عامل وحدت است و باعث می شود که شیرازه دین به هم نخورد در روایت هست که ولایتنا قطب القرآن ولایت ما قطب قرآن هست و خدا هم در قرآن می گوید ما همه را با امامشان می آوریم محشر یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ  (اسراء، 71)
ملایی:  حضرت رسول فرمود که انی تارکٌ فیکم الثقلین من برایتان می گذارم این دو تا
حجت الاسلام عاملی:  و گفت . إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا الی الیه
ملایی:  خیلی خوب حاج آقای حجت الاسلام عاملی هدیه ارزشمندی بود بهترینها را برای حضرتعالی آرزو می کنیم دعایمان بکنید شب جمعه است انشاالله امام زمان سلام الله علیه کمک کند این دعاها برسد به عرش الهی و مستجاب شود
حجت الاسلام عاملی:  انشاالله عزیزان یک جای خلوتی پیدا بکنند و خوب است سرشان را روی خاک بگذارند سه جمله بگویند الهی من انا حتی تغضب علیه
ملایی:  من کی هستم
حجت الاسلام والمسلیمن عاملی:  خدایا من کی هستم که به من غضب کنی شان تو بالاتر از این است که به یک ذره غضب بکنی یک خورده فتیله را بکشد بالا من نگوید من یعنی کسی که بگوید ما بگوید و ما انا ما انا حتی تغضب علیه ما انا حتی تغضب علیه الهی ما انا حتی تغضب علیه الهی من چه چیزی هستم کس نه کس خودش را حساب نکند شیء حساب کند.
اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شی ء (دعای کمیل)
آقای میانجی می فرمود از اول گفته خدایا حداقل من را شیء حساب کن تعبیر را آورد بگوید ما انا حتی تغضب الیه جمله دوم،
جمله سوم را بگوید خدایا و ما أنا یا رَبِّ(یا سیدی) و ما خَطَری (فرازی از مناجات ابو حمزه ثمالی) خدایا من آتش باشم کجا را می سوزانم چه اهمیتی دارم صاحب این کائنات بیاید با من سر به سر بگذارد بگوید چرا این کار را کردی و چرا این کار را کردی من آتش باشم کجا را می سوزانم دارای اهمیت نیستم پس چشمت را بر گناهان من ببند.
ملایی:  الهی آمین بیننده ها و شنونده های محترم برنامه سمت خدا لحظات پایانی برنامه مون منور به نور دعا بود و ما باز هم دعا می کنیم برای سلامتی آقایمان امام زمان سلام الله علیه
خدا نگهدار.

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=20032

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید