شریعتی: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». آزادیم این که بندهی او باشم در سینه دل تپنده او باشم گیرم قفس است این جهان خوش دارم در کنج قفس پرندهی او باشم سلام میکنم خدمت تک تک عزیزانم.
خانمها و آقایان به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. خوشحالیم که با احترام و با افتخار مثل هر روز مهمان لحظات ناب و دریایی و نورانی شما هستیم. دعوت میکنم تا پایان برنامهی امروز با ما همراه باشید. به رسم پنج شنبهها با احترام با افتخار خدمت حاج آقای عاملی عزیزمان هستیم. سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام عاملی: علیکم السلام و رحمه الله. عزیزان خودم را عرض ادب دارم، سلام دارم، دعا دارم. از خدای متعال توفیقات بزرگ، حسنات بزرگ، رفع مشکلات و توفیق خلوت و مناجات با حضرت احدیت را برای عزیزانم مسالت دارم. مخصوصاً در این ایام که ایام بسیار ویژه است. انشاءالله عزیزان قدر دهه اول ذی الحجه را بدانند از این که توفیق دارد که ما به این دهه رسیدیم، درک کردیم. تا حصار زمان و مکان نشکند نمیفهمیم که کنار چه سفرهای نشستهایم. میدانید که هشتم یوم الترویه است، روز سیراب شدن امیرالمومنین از علم نبوت، از علم رسول خدا است. آن زمانی که رسول خدا زبان مبارکشان را گذاشتند. وقتی که امیرالمومنین تازه به دنیا آمده بودند. اولین مزهای که چشیدند فم رسول الله بود. ولذا آن روز، روز یوم الترویه است. یعنی روز حج مسئله امامت است. و حضرت ابراهیم را خدا خواست امتحان کند برای این که آیا شرایط امامت را دارد یا نه، مسئله حج درست شد. باید امتحان میداد که آیا میتواند علقهها را قطع کند، نگوید این پسر من است، این دختر من است، این در ستاد من کار کرد، این در آینده به درد من میخورد. در پی شکار میل اشخاص باشد. ثابت کرد و حضرت اسماعیل را به قربانگاه آورد. و خدا آنقدر خوشش آمد که این قصه را تبدیل به مناسک حج کرد. یوم الترویه روز گرفتنش بسیار ویژه است. روز نهم، مثل صوم دهر میماند، با این که مثل صوم دهر میماند اما فرمودند اگر از دعا تو را باز میدارد دعا را بگیر روزه را رها کن. روزهای که معادل صوم دهر است رها کن، سراغ دعا برو. یعنی این یوم العرفه برای دعا، برای استجابت دعا، برای عنایت خدا از جهت دعا مهم است که گفتند دعا را بگیر. شب عرفه هم که احیای شب عرفه معادل 170 سال عبادت است. یعنی خیلی خصوصیتش بالا است.
شریعتی: از آن نفهاتی است که باید قدر دانست.
حجت الاسلام عاملی: بله، همین گونه است. مخصوصاً که ما ازذوی الحقوق خودمان را حتماً در حسناتی که خدای متعال نصیب ما فرموده لحاظ کنیم. ما ذوی الحقوق را نباید فراموش کنیم. از جمله کسانی که ذوی الحقوق ما هستند عزیزانی هستند که در سال 1366 در ششم ذی الحجه در حال عبادت، و در انجام عبادت برائت از مشرکین، در سرزمین وحی که نمیشود آن جا خون ریخت، جان خودشان را به دست آل سعود از دست دادند. میدانید که آن جا حرم است. در حرم نمیشود خون ریخت. امام حسین که سریعاً مکه را ترک میکردند، گفتند چرا با این عجله ترک میکنید. حضرت فرمودند شیاطین بنی امیه میخواهند خون من را بریزند. من اگر یک وجب فاصله داشته باشم با حرم که آن جا خون من ریخته شود، بهتر از این است که داخل حرم خون من ریخته شود. یعنی این مقدار برای حکم شرعی حساس بودند. متاسفانه بیش از 400 نفر که اکثرشان از ایران عزیز ما بودند به شهادت رسیدند به خاطر برائت از مشرکین. فتوا داده بودند که «بِدَأ بِدَأ بِدَأ، کُفُر کُفُر کُفُر». در حالی که بیش از ده سوره خدا از برائت از مشرکین صحبت کرده است. برائت از مشرکین موضوعی است که همه باید داشته باشند. آن زمان مسلمانان تشخیص دادند که منشا مشکلات آمریکا و اسرائیل است و میخواهند از اینها برائت داشته باشند. آقا رسول الله خودش برائت را فرستاد که در حج اعلام کنند. کجایش بدعت بوده است؟ این چه تعریفی از بدعت است؟ خون خانمها ریخته شد، چقدر خانمها به شهادت رسیدند. جای بسیار تاسف است. این را بگویم، طول ندهم، مقدمه را بگویم. نه تنها آنها برائت از مشرکین ندارند، بدعت میداند که کسی بیاید بگوید «بَرَاءَةٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ أِلَی الَّذِینَ عَاهَدتُم مِنَ المُشرِکِینِ» نه تنها بدعت میداند بلکه همین الان مسئله تطبیع به زبان عربی است و به زبان فارسی عادی سازی است. الان عادی سازی که با اسرائیل درست میکنند، آیهی قرآن را تحریف میکنند. یکی از آخوندهایش گفته که خدا فرموده است «اُدخُلُوا لارضَ المٌقَدَسَةِ الّتِي کَتَبَ اللهُ لَکُم». خدا فلسطین را نوشته به نام اسرائیل. «کَتَبَ اللهُ لَکُم». ما غاصب هستیم نه این که آنها غاصب هستند. تحریف است دیگر. اگر قرآن صاحب نداشته باشد، مرجعیت علمی نداشته باشد…
شریعتی: هر کسی هر جور که بخواهد تحریف میکند.
حجت الاسلام عاملی: بله. یک نکتهی بسیار طلایی در خصوص بحث عرض کنم. خدای متعال به شعائر الله خیلی حساس است. شعائر الله را که معرفی میکند، یکی «آمینَ البِیتَ الحَرام» یعنی غاصبین بیت حرام. خدا فرموده است حاجیها شعائر من هستند. «لا تُجِلُّوا شَعائِرَ اللهِ». چقدر خدا حساس است. حرمت شعائر من را نگه دارید. حاجیها را که کشتند، شعائر خدا را کشتند. کسی که شعائر خدا را بکشد به جنگ خدا رفته است. اما یک کلمه از دستگاه روحانیت آنها صدایی درنیامد. اخیراً یک از آنها گفت مقصر خودِ حاجیها بودند، دولت ما هیچ تقصیری نداشت. در مسجد جامع مسکو آن روزها ما یک کنفرانسی گذاشتیم. مسجد جامع مسکو مشترکاً با آن روحانی که آن جا بود، ما مفصلاً صحبت کردیم که در منا این تعداد کشته شدهاند، تدابیر درست شود که این گونه نشود. او چون وهابی بود پشت میکروفون گفت که حاجیها خودشان این کار را کردند. اعوذ بالله خونشان هدر است. پناه میبریم به خدا از تعصب و ثبات عقل.
شریعتی: خدا خیرتان دهد انشاءالله. حجاج واقعه تلخ و دردناک سال 66 و همینطور شهدای حادثه منا را یاد کردیم که همین جا جا دارد باز هم به خانوادههای معظم و مکرمشان تسلیت بگوییم. خیلی خوب. یک عبارتی حاج آقای عاملی داشتند و در هفتههای اخیر زیاد شنیدیم و آن هم واهمه قدسیه بود. امروز هم همین بحث را ادامه خواهیم داد با توضیحات و نکاتی که حاج آقای عاملی خواهند فرمود و انشاءالله همه استفاده خواهیم کرد.
حجت الاسلام عاملی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». بحث ما در همین واهمه قدسی بود. از این مسیر وارد شدیم به تعبیر علامه طباطبایی که پله اول سلوک، انقیاد است. یعنی تسلیم شدن در برابر اراده خدا. یعنی در مملکت بدن اراده خدا حکومت کند. یعنی خدا «أَقومُ مَقامَ عَقلِه» بشود. در حدیث قدسی است. خدا میگوید وقتی کسی اراده تاثیر دارد، معذب شد، خودم میآیم جای عقل او مینشینم. «أَقومُ مَقامَ عَقلِه». چقدر تعبیر والا است. یعنی خدا تدبیر میکند. «اللَّهُمَّ أَغنِني بِإرادَتِکَ وَ الإِرادَتي» و تدبیرِکَ أن تَدبیری» با اراده خودت اراده من را بگیر، با تدبیرخودت تدبیر من را بگیر. این باعث میشود که انسان نورانیت محضه بشود. همچنان که در روایت است کسی اگر بخواهد امیرالمومنین را بشناسد و واقعاً ایمان داشته باشد، باید با نورانیت محضه بشناسد. نورانیت محضه یعنی سر سوزنی تصرفات قوای نفس در کار نیست. حکومت عقل است، قوه قضاییه بدن. چه مسیری را ما طی کنیم که به آن نقطه برسیم، مسئله واهمه قدسی است. از قرآن معلوم میشود که مومن یک نگرانی قدسی دارد. این نگرانی قدسی بالاترین صیانت است. نه پلیس، نه دستگاه قضایی، نه جریانات حقوقی، اصلاً ضمانت جریانات حقوقی این است که شخص از جهت اخلاقی ساخته شود. اگر از جهت اخلاقی ساخته نشود، شما ملاحظه میکنید، گاهی چه نفوذهایی، چه خریدنهایی، چه قیمتهای ارزان میفروشند. انسان گاهی خیلی ارزان خودش را میفروشد. یک وقت یادتان باشد من یک قصهای نقل کردم که رسول خدا یک رئیس قبیلهای را اسیر داشت. اسیر بود، خودِ رسول خدا رسیدگی میکرد، غذایش را میآورد که مسلمان شود. او هم خیلی آدم سمجی بود. آخر سر رسول خدا گفت یا مسلمان میشوی، یا آزاد میشوی میروی، یا این که کشته میشوی. گفت یا محمد من مسلمان نمیشوم خاطرت جمع، فدیه هم ممکن نیست، بالاخره در جنگ شرکت کرده بود، کسی که در جنگ بیاید که زیر پایش فرش قرمز پهن نمیکنند. گزینه سوم میماند. رسول خدا گفت خیلی خوب، شما مسلمان نمیشوی، اسلام نمیآوری، چرا فدیه؟ گفت یا محمد قیمت من خیلی بالا است. اگر قبیلهی من کل ثروت قبیله را زیر پای تو بریزند قیمت من نمیشود. با این که مشرک بود.
شریعتی: ولی قدر خودش را میدانست.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. چه نگاه خوبی داشت. چقدر خوب است که انسان خودش را در یک مرتبهای ببینید که حیای از خود داشته باشد. بهترین حیا، برترین حیا، «حیائُکَ مِن نَفسِه» است. تو در انتخابات گذشته برای فلان شخص که به ریاست برسد سینه میزدی، غوغا میکردی، حالا از خودت حیا نمیکنی. تو آمدی صورتت را عوض کردی، به این ستاد وارد شدی، طرفدار دو آتشه شدی. یعنی انسان از خودش نفرت نمیگیرد.
شریعتی: وقتی خودت را ارزان میفروشی.
حجت الاسلام عاملی: اصلاً نفاق از آن هم بدتر است. نفاق خیلی بد است، دو چهره بودند خیلی بد است. معنیاش این است که چند چهره هم میشود. در روایت است که منافقی که مشهد میآوردند، «یُدعی بِأربَعَةُ أسماء» منافق را به چهار اسم صدا میزنند. چون هر کسی را بر اساس داراییهای خودش خدا اسم میگذارد. بعضیها «دُوعي فِي السَماءِ کَلبا»، بعضیها «دُوعيَ فِي السَماءِ خِنزیلا»، بعضیها «دُوعيَ فِي السَماءِ کافِرا». به منافق که میرسد میگویند: «یُدعي بِأربَهَةِ أسماء». حالا واهمه قدسی باعث میشود که انسان یک صیانت خوبی داشته باشد. بهترین صیانت است که «یُوتونِ ما آتَوا وَ قُلُوُبُهُم وَجِلَةُ أنَّهُم ألی رَبِّهِم راجِعُون» تمام کارهایش را انجام داده است، تمام وظیفهاش را عمل کرده است، اما نگران است که پذیرفته شدهام یا نه. شخصی که به شهادت رسید در برابر حضرت اباعبدالله حسین، حضرت بالاسرش آمد گفت: «أرَضیتَ أنّي». باز هم واهمه دارد، خودش را فدا کرده است. حضرت آیت الله اجتهادی میفرمودند، میگفتند کتابخانهی مدرسه فیضیه مطالعه میکردم، دیدم یکی از فقها معراج السعاده میخوانند. آن مدرس فقه است، درس اخلاق نمیگفت. گفتم این کتاب را میخوانید؟ گفت بله، طلبهها گفتند که به ما درس اخلاق بگویید. این معراج السعاده نراقی را میخوانم. گفتم مطالعه که تمام شد من در خدمت شما هستم. مطالعه که تمام شد گفتم نراقین، یعنی معراج السعاده و جامع السعادات، یکی برای پدر است یکی برای پسر. برای چه کسی نوشتند؟ برای طلبههایی نوشتند که زیر نعلین خودشان میخ نمیزدند که مبادا جلوی حجره که ما راه میرویم نعلین ما صدا داشته باشد، طلبهای که داخل حجره مشغول مطالعه است، رشته افکارش بریده شود، حواسش پرت شود.
شریعتی: عجیب است.
حجت الاسلام عاملی: این قدر واهمه قدسی داشتند.
شریعتی: یعنی این مقدار مراقبت.
حجت الاسلام عاملی: بله. الان ملاحظه کنید زندگی آپارتمانی است. چقدر باید حساس باشند که اضاعه حقوق نشود. واقعاً مشکل است. کسی اذیت و آزار همسایه را داشته باشد، دستها بریده، پاها بریده، یک تکه گوشت، این گونه به محشر میآید. روایت داریم.
شریعتی: خدا به دادمان برسد.
حجت الاسلام عاملی: بعضیها میآیند شکایت میکنند، میگویند حاج آقا ما چکار کنیم، بالاخره همسایه است سگ نگهداری میکند. صدای سگ اذیت میکند من هم حساس هستم. اعصابم حساس است، کوچکترین صدا باشد من نمیتوانم بخوابم. الان ماهها است که از خواب افتادم، بیمار شدهام، دارو مصرف میکنم. یک کلمه هم نمیتوانم با او حرف بزنم. میگوید ملک خودم است، اختیارش هم دست خودم است. ما آن قدر در این عرصهها احتیاج به فرهنگ فاخر داریم. واهمه قدسی باشد حساس میشویم. نکند الان حق کسی را ضایع کنم. من یک استادی داشتم، مفسر قرآن بود. خیلی روی قرآن کار کرده بود. رفته بود یک مرغی را به کارگر داده بود زبح کرده بود. در یک ساختمانی که برای یک پزشک بسیار محترمی بود. آن وقت بعد از این که آمده بود با خودش گفته بود این کارگر که برای پزشک بود، اجیر بود، زمانش اجاره شده بود، مربوط به پزشک بود، من چرا آن لحظه را ضایع کردم. آن دکتر بعداً به ما میگفت. میگفت به مطب من آمد و گفت من را حلال کنید. من این قدر وقت شما را ضایع کردم.
شریعتی: یعنی از وقت کارگرتان گرفتم.
حجت الاسلام عاملی: وقت کارگرتان را ضایع کردم. واهمه قدسی اگر با مثال بخواهیم بگوییم همین است.
شریعتی: اگر این گونه بشود که واقعاً دنیایمان، زندگیمان گلستان میشود و این جا بهشت است.
حجت الاسلام عاملی: بهشت از این جا شروع میشود.
در ره خُلق خوب و سیرت زشت
هفت دوزخ تویی و هشت بهشت
یعنی دنیا روی اینها کار کرده است. هر کسی از یک طریق کار کرده است. ترکیه چند کارگر آمدند در مبل سازی کار کردند، بعد از 6 ماه که میخواستند بروند به کارفرما گفتند ما را حلال کنید. کارفرما گفته بود من تا به حال کارگری با دقت شما ندیدم که از اول زمان کار وارد میشدید، بدون کوچکترین تأنی. این کارگرها گفته بودند ما را حلال کنید. گفته بود چرا؟ گفته بودند ما هر روز چند دقیقه برای نماز از کار خارج میشدیم. آن چند لحظه برای شما بود. حالا این پولی که میگیرد، طبیعی است چقدر قدسیت دارد. قوت انبیا است. در روایت است که حلال قوت انبیا است. «الحَلالُ یَأتیکَ قَطرَةً قَطرَةً وَ الحَرامُ یأتیکَ کَالسیل».
شریعتی: یک دفعه میآید. زیاد میآید ولی نابود میکند.
حجت الاسلام عاملی: یک آقایی محضر امام صادق رفت. از ایران آمده بود و زبانش فارسی بود.
شریعتی: خیلی روایت قشنگی بود.
حجت الاسلام عاملی: بله. «الحَلالُ یَأتیکَ قَطرَةً قَطرَةً وَ الحَرامُ یأتیکَ کَالسیل». «لَیسَ لِلإنسانِ ألّا ما سَعی». همین که از واهمه قدسی صحبت میکنیم. مدیر محترم، یک کسی این مقدار پول به تو هدیه کرد، تو چه کار کردی این پول را به تو داد؟ میگوید هدیه است. مثلاً در تقویم سکهها است. میگوید هدیه است. مگر به ما نگفتند «لَیسَ لِلإنسانِ ألّا ما سَعی»؟
شریعتی: تو برای این چه تلاشی کردی؟
حجت الاسلام عاملی: این «لَیسَ لِلإنسانِ ألّا ما سَعی» معنی خیلی وسیعی دارد. این جا است که واهمه قدسی است. میگوید من را آن کارمند چه تفاوتی دارم که او این هبه را نداشته باشد ولی من داشته باشم. در این موضوعات فتوای مقام معظم رهبری خیلی عجیب است. ملاحظه میفرمایید. «الحَلالُ یَأتیکَ قَطرَةً قَطرَةً وَ الحَرامُ یأتیکَ کَالسیل» آن را عرض میکنم. شخصی محضر امام صادق آمد، خواست که امام صادق برای او نصیحت کند. حضرت یک روایتی خواندند. «مَن أَخَذَ مالَ مِن مَحابِرَ جَعلُ الله فِي مَحابِرَ» یک چنین روایتی است، نظیر این است. محابر خیلی کلمهی نامأنوسی است، مأنوس نیست. آن هم که عربی را ساده بلد بود یا نبود، گفت یابن رسول الله من این را متوجه نشدم. حضرت فارسی ترجمه کردند. حضرت فرمودند: «از باد آید به دم شود».
شریعتی: از باد آید به دم شود.
حجت الاسلام عاملی: از باد آید به دم شود. مثل سیل میآید، در یک لحظه هم میرود. میبینید جای دیگر مصرف شد. روایت است که یک درهم پولی که شما باید در جایش مصرف کنید، مصرف نکنید، خدا هم کاری میکند چند برابرش را در جایی که میلتان نیست مصرف کنید. یعنی مصرف پول را مبدا پول تشخیص میدهد. یک فرشی را برای حرم حضرت قمربنیهاشم میآورند، دزد میبرد. خادم خیلی ناراحت بود که چرا این گونه شد. گویا حضرت به خوابش میآید میگوید ناراحت نباش. یک دزدی آورده بود، یک دزدی هم برد.
شریعتی: مقصد مال ما را مبدا آن مشخص میکند.
حجت الاسلام عاملی: بله. که کجا مصرف شود، کجا مصرف نشود. غرضم این است که واهمه قدسی همیشه باعث میشود که پاها جفت باشد. آن قدیمیها که یک چیزهایی را میشنویم تعجب میکنیم، زردچوبه میفروشد اما اول یک پاکتی کنار سنگ میگذارد. چرا؟ چون وقتی زردچوبه میگذارند، پاکتش را هم وزن میکنند. پاکت یک قیمتی دارد، زردچوبه یک قیمتی دارد.
شریعتی: حاج آقا اینها که دیگر الان در روزگار ما افسانه شده است.
حجت الاسلام عاملی: شیرینی که میفروشند، شیرینی کیلویی یک قیمتی دارد، کارتن یک قیمت دیگر دارد. حالا ما بگوییم افسانه، نباید بگوییم افسانه. ما یکی از جلسات عرض کردم، حضرت آیت الله گلپایگانی میفرمودند، اگر مردم در احکام عمل نکنند هم ما باید بگوییم، اگر نگوییم، میگویند نفی شده است.
شریعتی: میگویند چیزی نبوده است.
حجت الاسلام عاملی: افسانه شده است. یعنی همهی اینها حساب میشود. یعنی ترازوی خدا به گونهای است که ذرهای «وَ ما یَظلِمُ رَبِّکَ مِثقالُ ذَرَةِ»
شریعتی: میگویند یک زمانی اگر خانوادهای به فرزندانش اضافه میشد، صاحب خانه اجاره را کمتر میکرد، میگفت چون خرج زندگیتان بیشتر شده است. الان تعداد بچهها که زیاد میشود عذرخواهی میکنند، میگویند بفرمایید یک جای دیگر. چقدر اینها با هم فرق کرده است.
حجت الاسلام عاملی: علتش این است که ما از قرآن فاصله گرفتیم. خدا فرموده است: «وَ ما انفَقتُم مِن شَيءٍ فَهُوَ یُخلِفُه». یک جمله است، یک عالم. خدا میگوید تو انفاق کن، من جایش را پر میکنم. «وَ مَن اصدَقَ مِن اللهِ قیلا». این آیات ناموس این عالم است. ریشه در تکوین دارد. امر قراردادی نیست. یعنی ذرات عالم لشکرمیشوند این «یُنفِقوا» را درست میکنند. «یَسئَلونَکَ ماذا یُنفِقون قُلِ العَفوُ». گاهی من یک دعایی دارم این را خیلی میخوانم، «یارب العَفو، یا مَن اَمَرَ بِالعفوِ، یا مَن یُحِبُّ العَفوِ، یا مَن یَعفو عَلی العَفوِ، یا ربّ العَفوِ». چقدر خوب است.
شریعتی: خیلی.
حجت الاسلام عاملی: «یا مَن یَعفو عَلی العَفوِ». «یَسئَلونَکَ ماذا یُنفِقون قُلِ العَفوُ». خیلی جاها عفو ریشه اختلاف و کینه را از بین میبرد. یک آقایی با دامادش دعوایش شده بود، یکی از اصحاب امام صادق هر دو را به خانه برد. گفت چرا دعوا میکنید؟ گفتند 300 درهم. 300 درهم گذاشت، اینها را آشتی داد. همه چیز حل شد. گفت میدانید این پول را چه کسی به من داده است؟ این پول را آقایم امام صادق داده است، فرموده است هر وقت دیدی شیعیان ما سر مال دعوا میکنند بیا این پول پیش تو باشد، مشکل را حل کن. اگر ما میخواهیم تابع امام معصوم باشیم، امام معصوم حرفش این است که اختلاف نشود. حالا از باب «یَسئَلونَکَ ماذا یُنفِقون قُلِ العَفوُ» این را عرض کردم. آن آقا آن جا احسان کند که من از دست این آقا بگیرم که قادر به پرداخت اجاره نیست. به حقیقت این عالم باور نیست. باور نیست که این عالم شعور دارد. باور ندارد که ارادهی خداوندی وجود دارد.
شریعتی: این که پس دیگری هم هست.
حجت الاسلام عاملی: که من اسمش را مصالح نفس الامری میگذارم. آیا واقعاً نفس الامر اقتضا دارد یا نه؟ کسانی که قبول نداشته باشند اصلاً شرک است. قبول نداشته باشد که اگر من سر کسی کلاه بگذارم، سر من کلاه میرود. اگر برای کسی چاهی بکنم، خودم در آن میافتم. «و لَا یَحِیقُ المَکرُ السَّیّیءُ ألَّا بَأهلِهِ». یک کسی اهانت به علامه طباطبایی کرد، شاگردان گفتند که اجازه دهید این را تنبیه کنیم. این آیه را خواند که شما کار نداشته باشید: «و لَا یَحِیقُ المَکرُ السَّیّیءُ ألَّا بَأهلِهِ». خدا میگوید خودم ترتیبش را میدهم. واهمه قدسی را بحث میکنیم. یک کسی نامهای نوشت در سوالاتی که از حضرت امام شده است. از حضرت امام پرسیده است که من الان پزشک هستم، اما آن زمان که من امتحان دادم تقلب کردم. من با تقلب توانستم قبول شود. این را واهمه قدسی میگویند. کسی که امضای طلایی دستش است، کسی که در آن پست بسیار حساس است، کسی بیت المال دستش است، کسی که در جایی نشسته است که این گونه نیست که اسناد و حساب و کتاب خودش را نشان دهد. ما آن جا احتیاج داریم که از درون انسان یک حقیقتی چنگ بندازد، یقهی انسان را بگیرد.
شریعتی: مبدا آن کجاست حاج آقای عاملی؟
حجت الاسلام عاملی: جلسه گذشته عرض کردم دو مورد است. یک: «مَن عَرَفَ الله» در ساحت خدا هستیم، در محضر خدا هستیم. «یا حاضِرُ یا ناظِر». این نهایت بی ادبی است که خدا بگوید انجام نده تو بگویی انجام بده. این نهایت وقاحت در برابر خدا است. دستور خدا روی زمین بماند. امکان ندارد سر سوزنی تخطی کنی. دوم: عبارت است از مسئله معاد. این پولهایی که الان گرفتهای، از سر تقلب قبول شدهای، یک کسی قرار بود این جا استخدام شود ولی تو جایش را اشغال کردهای. 30 سال پول گرفتی. آن کتابی که مانوشتیم، گناهانی که نه امکان بخشش است نه امکان جبران است، همهی اینها را جمع کردیم. واهمه قدسی این است که سر هر برج میشود، پول میآورد که ما رد مظلمه کنیم. میگویم این پول چیست که آوردهای؟ میگوید حاج آقا بعضی از این گندمها زکات نیست. بعضی کشاورزها زکات نمیدهند. من نمیخواهم آن نانی که از گندمی که زکاتش داده نشده است. قدیم هم بسیاری از بزرگان این کار را میکردند. خودم میخواهم پرداخت کنم که مال غیر زکات نخورم.
شریعتی: انقدر حساسیت نسبت به مسائل داشت باشید.
حجت الاسلام عاملی: یعنی انقدر باید اینها را بگوییم تا جامعه ملکه حساسیت پیدا کند. این ملکه حساسیت پیدا نشود ما هیچ وقت در اقتصاد هم موفق نخواهیم بود. بالاخره گاهی قضیه را خراب کرده است، بیخیال است. گاهی طرف خراب کرده و نمیتواند درست کند میگوید یاندوم الله.
شریعتی: یعنی چه؟
حجت الاسلام عاملی: یعنی سوختم خدا. شخصی زمان امام سجاد شخصی را کشته بود، دیگر نمیتوانست اوضاع را درست کند. بروید مطالعه کنید یکی از اصحاب امام صادق که مرد بسیار خوبی بود اما این اتفاق افتاده بود. خراب کرده است ولی نمیتواند درست کند.
شریعتی: یاندوم الله.
حجت الاسلام عاملی: یاندوم یعنی سوختم. من یک بکایی داشتم. میدانید که بکا یعنی چه. عموماً آقایان بکا دارند، یعنی کسی که در روضه خیلی گریه میکند. از عشایر بود. روضه که میخواندم به جای خاص میرسیدم خودش را میزد. میگفت یاندوم الله.
شریعتی: ای جان.
حجت الاسلام عاملی: به عشق امام حسین میگفت سوختم. حضرت آدم 200 سال گریه کرد، که این چه کاری بود که من کردم. شیطان اصلاً ککش نگزید. اگر گناه کردید، بعد گناه این واهمه شما را گرفت که این چطور شد؟ بخشیده شد، بخشیده نشد؟ نظر خدا برگشت یا برنگشت؟ من یک جملهی خوبی به عزیزان خودم یاد بدهم. خدا بارها میگوید که ما شما را با مشکلات امتحان میکنیم، «وَ نَبلِوکُم بِالشَّرِّ وَ الخَیرِ فِتنَةً». هر لحظه خدا میگوید با خیر و شر شما را امتحان میکنیم. خیر دادیم امتحان است، شر دادیم ظاهرش شر است و الا «وَ الشَّرُ لَیسَ إلَیک». خدا در اول نماز میخوانیم که خدایا شک به تو هیچ راهی ندارد. در حدیثی است که خدا میگوید: «کِلتٌا یَدَیه یَمینٌ» من هر دستم، دست راست است، دست چپ ندارم. درباره ابراهیم هم آمده است: «کانَت تِلکا یَدَیهِ یَمینً» هر دو دستش، دست راست بود.
شریعتی: یعنی کار خیر میکرد.
حجت الاسلام عاملی: یعنی شر در کارش نبود. شر در دستگاه خدا نیست.
شریعتی: خیر از او صادر میشود.
حجت الاسلام عاملی: اگر شما قصور نکردید، جاهلانه مرتکب خطا شدهای، یک اتفاقی پیش آمد به حساب خدا بنویس. «لِکَیلَا تَأسَوا عَلَی مَا فَاتَکُم وَ لَا تَفرَحُوا بِمَا آتاکُم» چقدر خدا مهربان است. خودش دلداری میدهد که باغصه خودتان را خفه نکنید. در دریای غم غرق نشوید. . «لِکَیلَا تَأسَوا عَلَی مَا فَاتَکُم» برای گذشته غصه نخورید. «وَ لَا تَفرَحُوا بِمَا آتاکُم».
شریعتی: این هم که به تو میرسد خیلی خوشحال نباش.
حجت الاسلام عاملی: بله. تفاخر نکنید. و چیزی هم به تو رسید بگو ممکن نبود نرسد. و اگر چیزی رسیده بگویید این ممکن نبود که نرسد و اگر نرسید بگویید ممکن نبود که برسد. اصلاً چنان بندهی خودش را مهندسی میکند که شاد باشد.
شریعتی: یعنی اگر چیزی رسید بگوییم باید میرسید. اگر نرسید هم بگویید قسمت نبود برسد، رزق من نبود.
حجت الاسلام عاملی: بله. خلاف کرده است، جاهل بوده است. من از شما سوال میکنم. کسی خدا را بشناسد خلاف میکند؟ پس جاهل بوده است. در روایت هم است که کسی که گناه میکند جاهل است. خدا هم میگوید: «للَذینَ یَعمَلونَ السوء بِجِهالةِ». چه خدای مهربانی است. چقدر فکر ما را داشته است. حالا یک نکتهی نابی را میخواستم خدمت شما عرض کنم این از خاطرم رفت. انشاءالله این را در جلسات آتی عرض میکنم.
شریعتی: اشکال ندارد. انشاءالله. بسیار خوب. شما خاطراتتان با عشایر هم خیلی خاطرات قشنگی است.
حجت الاسلام عاملی: واقعاً دلشان پاک پاک است.
شریعتی: به نظرم اینها را یک جایی بنویسید. خیلی خوب است. حس و حال و آن صفای باطنشان از پس سالها و حجابها میرسد. یاندوم الله. خیلی خوب. ما دیگر خدمت حاج آقای عاملی هستیم کم کم با بعضی از اصطلاحات آشنا میشویم. چقدر هم که به دل مینشیند. انشاءالله که هر کجا که هستید خدای متعال شما را سلامت بدارد. از همین جا و به همین بهانه سلام میکنیم به همهی عشایر عزیز و نازنین در هر کجای این مرز و بوم که هستند انشاءالله همه تنشان سلامت باشد، زندگیشان سرشار از سلامتی و عافیت باشد انشاءالله. خیلی خوب. مشرف شویم به ساحت نورانی قرآن کریم. عزیزانم صفحهی 232 را تلاوت خواهند کرد. آیا 89 تا 97 سوره مبارکه هود را به اتفاق خواهیم شنید. بعد برمیگردیم. هر چقدر زمان داشته باشیم همراه شما هستیم و در محضر حاج آقای عاملی عزیزمان. «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». انشاءالله لحظات زندگی همهمان منور به نور قرآن کریم باشد. راجع به قربانی ماه ذی الحجه هم با توجه به این که دیگر کم کم نزدیک میشویم به عید سعید قربان، ماه ذی الحجه هم که ماه امیرالمومنین است، عید غدیر هم در پیش داریم، به نظرم اتفاقات مبارکی میتواند در این ماه بیفتد. عزیزانی که دوست دارند مشارکت کنند مثل هر ماه قمری، هم میتوانند به کانال ما در سروش و ایتا و هم به سایت برنامه سمت خدا مراجعه کنند هدایا، نذورات و صدقات خود را انشاءالله واریز کنند ک بتوانیم در این ماه یک قربانی با شکوه دیگر هم انجام دهیم که این ماهها اهالی خوب سمت خدا سنگ تمام میگذارند. راجع به نماز دهه اول ذی الحجه با توجه به اهمیتش که حاج آقای عاملی هم فرمودند، هم میتوانید به کانال ما در سروش و ایتا مراجعه کنید. اگر فرصت مراجعه به مفاتیح را نداریم، و هم به سایت ما که عزیزانمان انشاءالله این مطالب و دستورات را آن جا بارگذاری خواهند کرد. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای عاملی بفرمایند که انشاءالله حسن ختام جلسه و برنامه امروز ما باشد.
حجت الاسلام عاملی: «بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم». سوره هود، آیه 91. آن قدر این آیه مطلب دارد و شیرین است. «قَالُوا يَا شُعَيْبُ مَا نَفْقَهُ كَثِيرًا مِمَّا تَقُولُ». قوم شعیب گفته است ما اصلاً نمیفهمیم شما چه میگویید. و تهدیدش کردند که اگر قبیلهات نبود سنگسارت میکردیم. من حرفم این است که حرف پیغمبران تماماً قرآنی است. هیچ سخنی مثل سخنان انبیا قرآنی نیست. انسان چطور میشود با برهان این گونه معامله میکند؟ با حکمت این گونه معامله میکند. چقدر باید انسان ساقط شود، مخالفت کند با کسی که عقلانیت در سخنانش موج میزند. واقعاً خدا عقوبتش را نشان میدهد. در قرآن هم است، یک عده میگویند گناه میکنیم «لَو لَا یُعَذِبُنَا الله». خدا عذابت کرده است تو نمیفهمی.
زنگ تو بر توت ای دیگ سیاه
کرد سیمای درونت را تباه
بر دلت زنگار بر زنگارها
جمع شد تا کور شد ز اسرارها
انبیا سلاحشان برهان است. « لِیَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بِیِّنَةٍ وَ یَحیی مشن حَيَّ عَن بَیِّنَةٌ» اگر میخواهی سر کسی را ببری با برهان، نه با شمشیر. شمشیر از باب اضطرار بود که دشمن دست به شمشیر برد، پیغمبر هم به شمشیر دست برده است. نقض پیمان کرده است. و الا همواره «بَیِّنَةٍ» میگوید. «اَفَمَن کَانَ عَلَی بَیِّنَةٍ مِن رَبِّهِ» من با بینه آمدم. «قُل أنِّی عَلی بَیِّنَةٍ مِن رَبی» من با بینه آمدم. «عَلی بَصیرَةِ أنا وَ مَن اتَّبَعَني» من با سلاح بصیرت آمدم نه از باب شمشیر. در طول تاریخ این اتفاق افتاده است که انبیا برهان آوردند، مخالفت کردند، گفتند: «أَخرِجُوهُم مِن قَریَتِکُم أنَّهُم أُناسٌ یَتَطَهَّرونَ» اینها را بیرون کنید. اینها آدمهایی هستند که دنبال پاکی و پاک بودن هستند. «أنَّهُم أُناسٌ یَتَطَهَّرونَ»، عجیب است. در کربلا پسر اشعث گفت. گفت اصلاً نمیفهمیم توم چه میگویی. خطبههای که امام حسین خوانده الان دست ما است. با آب طلا بنویسی کم است. یک کسی به امام میگفت که حرفهایت مانند طلا میماند. حضرت فرمود طلا یعنی سنگ، حرفهای من را به سنگ تشبیه کردی؟ شمر گفت تباه بشوم اگر بفهمم تو چه میگویی. کف زدند که امام نتواند صحبت کند، سوت زدند که نتواند صحبت کند. حضرت فرمود: «آرام باشید تا حق شما را ادا کنم». ای خدا، تفاوت را ببینید. وقتی که شمشیر در گلویش بود، هنوز خطبه میخواند. گاهی در امر بدیهی هم خدا چنان میزند و کاری میکند که فهمش گرفته شود. «اَفي اللهِ الشَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرضِ». من در هامبورگ پرسیدم این جا چه تعداد کاتولیک متدین است. گفتند 8%. «اَفي اللهِ الشَکٌّ». یعنی تعبیر برای بداعت است. «اَفي اللهِ الشَکٌّ». الان همین نفهمیدن برهان ممکن است در داخل خانه اتفاق بیفتد. مرد برهان دارد، زن میگوید این حرفها را کنار بگذار. این حرفهای آخوندها است. یا مثلاً خانم حرف برهانی دارد، مرد اصلاً اعتنا نمیکند. ممکن است در اداره اتفاق بیفتد. ممکن است یک فردی بسیار تحصیل کرده هم باشد اما برهان را کنار بگذارد. از آن پهلوانها یکی گفته است که در لندن نشسته است، نمیخواهم اسمش را بیاورم. گفته است لیبرالیسم رهایی از تمام قیود است، حتی از قید فکر، از قید برهان، از قید عقل. اینها روزگار ما، روزگار ادوار عقل است. «اِنارَةُ العَقلِ مَکسوفٌ بِطوعِ هَوی» نور عقل، اهل هوی و سکوفات کنی خاموش میشود. دیگر بدیهیات عقلی را هم نمیتواند بفهمد. این جا خدا هم خودش به عنوان عقوبت گفته است: «نُکَلِّفُ اَفعِدَه و اَبصارَهُم». اینها را که بزنند قلبشان را زیر و رو میکنم، چشمشان را زیر و رو میکنم ارزشها عوض میشود. خوب را بد میبیند، بد را خوب میبیند، «خافِضَةٌ رافِعَةٌ» میشود. بحث زیاد است. اما آن کسی را که خدا بخواهد میگوید: «أقُومُ مَقامَ عَقلِه». من خودم میآیم جای عقلش مینشینم، خودم تصمیم میگیرم. آخرین جملهام باشد که امام رضا (ع) فرمود: «إذا اَرادَ الله أَمرًا سَلَبَ العِبادُ عُقولِهِم» وقتی بخواهد دستوری را اجرا کند، عقل را از انسان میگیرد، «فَاَنفَذَ اَمرَهُ» خدا کارش را انجام میدهد، «وَ تَمَّت اِرادَتهُ» اراده خدا تنفیذ میشود و تمام میشود، «فَاِذا اَنفَذَ اَمرَهُ رَدَّ الی کُلِّ ذِی عقلِ عقلَه» خدا کارش را کرد حالا عقل را برمیگرداند. عقل که برمیگردد طرف میگوید: «کَیفَ ذا؟ وَ مِن اَینَ ذا؟» چرا من این کار را کردم؟ چطور این کار را کردم؟ این عقوبت خدا است. این جور مواقع باید خیلی مراقب باشیم و استغفار کنیم تا برگردیم.
شریعتی: انشاءالله. خیلی سپاسگزارم از شما حاج آقای عاملی. نکتههای نابی را مثل همیشه شنیدیم. انشاءالله که خداوند شما را برای ما سلامت بدارد. و متشکرم از توجه و همراهی عزیزانمان. حاج آقای عاملی دعا بکنند، آمین بگوییم و انشاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: ما برای عموم باید دعا کنیم. اگر میخواهیم فرهنگ ما خوب شود بخوانیم: «رَبِّ أَغوذُ بِکَ مَن هَمزاتِ الشَّیَاطِینِ/ وَ أَعوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحضُرُونِ». میخواهیم مشکلات اقتصادی کشور حل شود بگوییم: «رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلتَ إِلَيَّ مِن خَیرٍ فَقِیرٌ». اگر میخواهیم بیماران ما مخصوصاً بیماران عزیز کرونایی، صعب العلاج، لاعلاج شفا پیدا کنند بگوییم: «رَبِّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَ أَنتَ أَرحَمُ الرَّاحِمِینَ». اگر میخواهیم کشور پیشرفت داشته باشد بخوانیم این آیه را بخوانیم: «رَبَّنَا وَهَب لَنَا مِن لَدُنکَ رَحمَةٌ وَ هَیَّیء لَنَا مِن أَمرِنَا رَشَدًا». «رَشَدًا» همان پیشرفت است. خدایا برای کشورمان و ملت خودمان از تو پیشرفت میخواهیم. برای تمام مطالب با آیههای قرآنی با خدا صحبت کنیم.
شریعتی: بسیار خوب. و در راس همهی خواستهها و حاجتهایمان، آمدن کسی که ما چشم به راه طلوعش هستیم. بهترینها را برای همهی شما آرزو میکنم.
تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد
دگران روند و آیند و تو همچنان که هست
تا سلامی دوباره. متشکرم از شما.
برای مشاهده فایل تصویری این برنامه روی لینک زیر کلیک کنید
فایل صوتی