جستجو
جستجو
تغییر سایز-+=

سمت خدا | انواع جنون در مسیر ابدیت (2)

فایل صوتی این برنامه

فایل ویدیویی این برنامه

 

شریعتی: سلام می کنم به همه دوستان و عزیزانم خانم ها و آقایان امیدوارم که هر کجا که باشید حال دلتان خوب باشد به سمت خدای امروز ما خیلی خیلی خوش آمدید سلام می کنم از طرف شما و خودم خدمت حاج آقای عاملی عزیز سلام علیکم و رحمت الله شما هم خیلی خوش آمدید حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمت الله سلام و ادب و احترام دارم محضر همه عزیزان حضرتعالی همکاران و ملت بزرگ ما و ملت عزیز ما و از خدای متعال می خواهم که با عنایات خاصه خودش عزت کشور و اقتدار کشور را مضاعف کند و از خزانه ملی خودش عنایت بکند معضلات اقتصادی کشور ما حل بشود و خدای متعال دشمنان ما را نسبت به کشور ما مأیوس بکند و با عنایات خاصه خودش از تمام بلیات ملت و کشور ما محفوظ و عالی ترین عنایات خداوندی بر کشور ما حاکم شود.

شریعتی:  خدا انشاءالله سلامت تان بدارد امیدوارم ه حال تک تک عزیزانمان هم خوب باشد و هم مخاطبین خوب شبکه سه که سالها در کنار هم هستیم و عزیزانمان که تکرار این برنامه را از شبکه افق می بینند و هم شنوندگان خوب شبکه افق از قادر متعال مسئلت می کنم بحث مان بحث استغفار بود به شعبه هایی از جنون رسیدیم در ذیل بحث که یک راه فرعی را حاج آقای عاملی باز کردند به نظرم خیلی نکته مهمی است امروز هم ادامه فرمایشاتشان را خواهیم شنید.

حجت الاسلام عاملی:  بله بالمناسبه بحث ما رسید به این آیه که ان تحسبوا ان اکثرهم یسمعون و یعقلون که عقل مرکب است برای ما اینکه سالم زندگی کنیم و از رجس و ناپاکی خودمان را حفظ بکنیم وَيَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ (یونس، 100) هر کجا که عقل هست رجس و ناپاکی نیست ناپاکی فکری و اعتقادی و اخلاقی در مملکت بدن اگر عقل حاکم بشود قوای بدن همه منقاد می شوند همه مظهر عبادت می شوند همچنان که پیغمبر ما فرمود شیطانی آمن بیده فلا یامرونی الا بغیر شیطان من دست من ایمان آورده جز به خیر دعوت نمی کند مملکت بدن اگر بیفتد دست قوای نفس معلوم است که آلودگی و پلیدی و پلشتی اختلاف و اضائه حقوق غوغا می کند امیر المومنین یک رفیقش را تعریف می کند خیلی تعریف می کند یک جمله اش این است که فکان می گوید اهل عدل بود اما فکان اول عدله نفی الهواء عن النفس اولین قدم اخلاقی اش بود بعد عدالت اجتماعی بود اول روی خودش کار می کرد اول در وجود خودش عدالت را حاکم کند و دعوا را حل بکند مرحوم سید بن طاووس را که می خواستند قاضی القضات بکند نمی پذیرفت گفتند چرا نمی پذیری از تو اعلم نداریم گفت یک عمری است که من نتوانستم دعوای داخل خودم را صلح برقرار کنم قاضی القضاتی یعنی برای کل ابناء بشر من صلح برقرار کنم وقتی که هنوز خودم مشکل دارم چطور برای مردم  این کار را انجام بدهم و لذا اینه که انسان یک قدرت روحی داشته باشد که اسیر هوا و هوس نشود خوشم می آید اینطوری راحت هستم و عشقم کشیده اینها در عالم انسانیت و اخلاق و تهذیب نشان طفولیت است هنوز بزرگ نشده است همه اندرز من به تو این است که تو طفلی و خانه رنگین است شب معراج هم خدا به پیغمبر ما فرمود لا تکون کالسبی تعبیر عجیب است مثل طفل نباشی یک وقت که جز لذات مقطعی و جز این که جلویش را ببیند

شریعتی:   فکر بازی است

حجت الاسلام عاملی:  بعدش هم چند کیلو صابون لازم است که دستش را بشورد به قول آقای اشتهاردی می فرمود که قبل دبستان کودکستان است یعنی کاغذ پاره کردن و خیلی ها تا آخر عمرشان کاغذ پاره کردن است و بازی کردن با اسباب بازی ها است منتهی اسباب بازی هایشان فرق می کند خوب انواع جنون خدا که می گوید اکثرهم لایعقلون یعنی جنون زندگی انسان را می گیرد اینها دونه دونه باید وصل شود یک جنونش این است که ما داخل ملک خدا زندگی می کنیم شما داخل ملک کسی باشید با مالک دعوا بکنید می توانید از ملک خدا خارج بشوید؟ بسم الله اصلا امکان ندارد ما داخل چهار چیز زندگی می کنیم در دنیا:

  1. مُلک خداست
  2. فضل خداست
  3. رحمت خداست
  4. نعمت خداست

این چهار تا را خدا تاکید کرده در قرآن اگر اینها این چهار تا را شما داخل فضل خدا زندگی می کنید می خواهید با خدا دعوا بکنید در قرآن می خوانید وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ (نور، 14) من اگر نباشد دنیا و آخرت شما را هلاک می کنیم الان داخل فضل داریم زندگی می کنیم هر چه می دهد فضل است و چیزی از سر استحقاق نداریم مگر می شود در برابر یک لحظه عنایت خداوندی و قیمومیت خدا اگر ناز می کنند و از هم فرو ریزند قالب ها من می توانم از استحقاق صحبت کنم همه اش لطف است و خلقت لطف است خدا هر چه می دهد همه اش لطف است اون وقت در برابر لطف بی لطفی بکنید این جنون نمی شود؟ نمک بخوری و نمکدان بشکنید الان داخل ملک و فضل خدا هستیم و داخل رحمت خدا هستیم وَلَوۡلَا فَضۡلُ ٱللَّهِ عَلَيۡكُمۡ وَرَحۡمَتُهُۥ وَأَنَّ ٱللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ یعنی مظاهر رحمت همه جا را گرفته الا رحمتا من ربک و لذلک خلقهم اساس و بنیان خلقت رحمت است چرا خدا وقتی خواست اول چیزی که مطرح بکند در قرآن از اوصافش رفت سراغ ماده رحمت خدا می خواهد اوصافش را ذکر کند در قرآن اولین صفتی که ذکر کرده رحمان و رحیم بود بسم الله الرحمن الرحیم بعد سوره حمد هم شروع می شود سوره حمد را ما می دانید که روزی چند بار تکرار می کنیم هفت تا مفهوم داریم یعنی این هفت مفهوم هفت تا اساسی  ترین مفهوم و مهمترین مفهوم در زندگی بشر است یک روزی انشاالله یک جلسه ای داشته باشیم دونه دونه من ثابت می کنم که بین تمام مفاهیمی که ما در زندگی داریم چرا این هفت مفهوم اساسی ترین مفهوم است برای زندگی انسان و برای آرامش و سعادت انسان و برای سالم زندگی کردن انسان این هفت مفهوم است آیات قران هم هر کدام آیه را دست بزنید به یکی از این هفت تا بر می گردد و لذا می گوید سوره حمد کل قرآن است و لذا می گویند سوره حمد را به مرده بخوانید ممکن است مرده زنده بشود و اونقدر تاثیرش مهم است به هفت مفهوم عرشی و حساب شده که شروع می کنی الحمدلله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم الدین یعنی هر روز باید بگویی مالک یوم الدین هر روز باید بگویی الحمدلله رب العالمین این سحر می کند اگر واقعا الحمدلله رب العالمین را درست گفتی و الرحمن الرحیم را درست گرفتی و مالک یوم الدین را درست گفتی یکهو می بینی در برابر خدا هستی و لذا خطاب عوض شد اونها غایب شد و خطاب درست مالک یوم الدین یعنی به طور طبیعی اون سه تا فضا را کردند فضای حضور در محضر قرآن و لذا مالک یوم الدین غایب نیست الحمدلله رب العالمین غیبت است و مالک یوم الدین غایب است و الرحمن الرحیم همه غایب است

شریعتی:   به این می گویند الطفات در قران خطاب تبدیل شده به غیبت و غیبت تبدیل شده به خطاب یک نقطه ای اونجا هست همه اش خدا می گوید یسئلونک از فلان بگو یسئلونک بگو یسئلونک عن الاهله و قل هی مواقیت لنفسی پیغمبر از تو سوال می کنم معنی اش این است یسئلونک ما ذا ینفقون از چه انفاق می کنید قل الارض یک جا خدا خودش وارد می شود به پیغمبر نمی گوید بگو که و اذا سئلک عبادی عنی این هم شد سئله اونها اونجا می گفت یسئلون درسته؟ ماده سوال است و اذا سئلک عبادی عنی باید بگوید فقل در اونها می گفت فقل اینجا باید بگوید فقل پیغمبر گفت

حجت الاسلام عاملی:  فانی قریب تمام آرامش در این است فانی غریب صفحه اول موبایلت می نویسی فانی غریب عمیق ترین آرامش اینجاست فانی غریب دنباله اش عجیب است فانی غریب اوجیب دعوت الداعی اذا دعا اول باید فعل شرط بیاید بد جزای شرط بیاید قانون ادب عربی اقتضا می کند خدا اینطوری بگوید اذا دعانی دائن اوجیب اینطوری باید باشد اول شرط بعد جزای شرط اون هم عوض اجابت را انداخت جلو اوجیبوا اذا دعوته لحظه به لحظه اش خدا شاهکار کرده در این آیات یکی هم نعمت خداست ما داخل نعمت خدا هستیم نفس می کشیم نعمت خداست سالم زندگی می کنیم نعمت خداست، فرزندانی که داریم سالم هستند نعمت خداست و اگر این نعمت نباشد داخل نعمت شما باز نعمت نعمت به خودت کردی بگویی انما اوتیتوا علی علم به خاطر رعایت خودت به اینجا رسیدم عرفا اونقدر حساس هستند یک ذره منیت و وحشت وحشت دارند یک وقتی گفتم خدا به دو چیز غیرت دارد یکی فحشا و عفت است و من غیرتی اری من فداهی از غیرتش گفته به خانم ها که حجاب  داشته باشید کسی در شما طمع نکند شما را اذیت نکند و ان یعرفن فلا یعزینا خدا می گوید من از تو یک چیز می خواهم یک لباسی بپوش که معروف به عفت باشی و امنیتت تعریف شود هیچ کشوری نتوانسته امنیت را تامین کند خدا با یک آیه تامین کرده و ان یعرفن لباس پیام دارد ان یعرفن فلا یزین حالا از کجا رسیده به این مطلب، که نعمت خدا را دارم عرض می کنم که به خودش نسبت بدهد بگوید انما اوتیتوا علی علم عرفا اونقدر حساس هستند یک کلمه نگویند که منیت توش هست خدا اینجا غیرت دارد به توحید غیرت دارد اونقدر ترسناک است مردم عامی نمی دانند اونقدر وحشتناک است یک کلمه بگویی توش منیت باشد کتاب من و مال من و تشخص من و حالا ببخشید حالا پیشتر از این اگر وارد شویم شهدا حساب دیگر دارند ولی فلان جا به نام من باشد و فلان جا نامگذاری به پدر من باشد و چنین باشد و چنان باشد بیشتر از این حالا وارد بشوم یک خورده اوضاع خراب می شود منزجر است از این جور چیزها چون شائبه منیت توش هست باید بگوید نیست که هستی همه در نیستی هست هیچم و هیچ که در هیچ نظر فرمایی حالا نعمت اگر نعمت خدا نباشد اهل بهشت یک جمله می گویند آقا به طلا باید نوشت می گوییم ولو لا نعمت ربی لکنت من المحذرین اهل بهشت رفیقی که دارد اغوا می کرده می گوید اگر نعمت خدا نبود الان من داخل آتش جهنم بودم ولو لا نعمت ربی و کنت له مستقیم

شریعتی:   لو لا فضل الله علیکم غرق در فضل و رحمت و نعمت هستیم

حجت الاسلام عاملی:  ولو لا فضل الله علیکم و رحمته نیمه کاره گذاشت رفت جوابش را نگفت چرا نگفت؟ چون از ادات عموم است یکی از اسباب عموم این است که شرط را بگویی و جزا را نگویی اگر فضل خدا نبود چی می شد؟ نمی دانید چی می شد یعنی همه چیز می شد این هم از شاهکارهای ادبی قرآن است یک جور دیگر که خیلی هم این مهم است قدرت انتقال نداشته باشد وقتی می روید می نشینید در یک جنگل و یک جای خوب جمال را می بینید و طراوت را می بینی طراوت را می بینی و قدرت خدا را می بینی و درایت و حکمت را می بینی فورا باید معتقد شوی که در جهان چون حُسن یوسف کس ندید حسن از آن اوست که یوسف آفرید چه عظمتی و چه وسعتی ان الله واسعٌ نگو موسعٌ اهل تفسیر اکثرشان نوشتند موسعٌ چون نماز را که وارد می شوی آقای شریعتی ورود به نماز اونقدر آداب دارد چون در برابر کل عالم ایستادی خدا در کل عالم حضور دارد اینما تولوا فثم وجه الله فلذا اونقدر آداب گفتند چطور این وارد نماز شود اون آداب را رعایت کنی حضور قلب پیدا می کنی خدا رحمت کند مرحوم شهید مدنی را که هی اینطوری می کرد نمی توانست وارد بشود و گاهی می گفتند که وسواس دارد یک روز اومد گفت من وسواس ندارم وقتی می خواهم بگویم الله اکبر یعنی فقط تحت تاثیر کبریای خدا هستند همه آخه اینطوری نیستند خیلی چیزها دلار مردم زندگی را فرج می کند دلارها را جمع بکنید و طلا را جمع کنید خیلی وحشتناک است باعث عذاب مردم بشود ان الله یعذب الذین فی الناس و یعذبون فی الدنیا کسی که مردم رو عذاب کند خداوند میگه من با اون کار دارم تحت تاثیر اکبریت خدا باید قرار بگیرم می بینم اینطور نیستم می مانم می گویم اگر می گویم الله اکبر می شود نفاق یعنی صادقانه باید بگویم الله اکبر چیکار کنم؟ می گوید به وعده پناه می برم که وعده می دهم به نفس خودم که انشاالله تلاش می کنم که من یک سنخیتی با الله اکبر داشته باشم حرف علما یادم می افتد علمای اخلاق که می گویند النفس اسرع شیءٍ فی الرعد افضل شی من عمل وعده می دهد ولی دیر عمل می کند این انتقام اگر درست بشود همه چیز درست می شود یعنی یک مورچه را نگاه کنید لازم نیست یک مورچه یک اوضاعی کنارش هست یک طوفانی در وجود این مورچه هست که کارخانه چند کیلومتری درست کنی نمی توانی این را درست بکنی این خالقش قادر است چه قدرتی دارد این را درست کرده من در برابر این قدرت می خواهم در محاضاتش قرار بگیرم اون وقت خودش را گم می کند و غرق می شود چرا پیغمبر به بلال می گفت ارحنا وقت نماز می شد می گفت ارحناه ما را راحت کن یعنی شروع کن اذان الله اکبر بگویید تا من راحت شوم به مطالعه جمال حضرت حق وارد شدم با خدا صحبتشان را کردم وقت وقت ملاقات است تماشای جمال است صحبت با او خدا با یک عده هر چی می خواهند با آقا صحبت کنند خدا صحبت نمی کند می گوید تو در دنیا با من صحبت نکردی و نماز نخواندی الان می خواهی با من صحبت کنی می فرماید وَقَدْ كَانُوا يُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ (قلم، 43) همچین آیه ای است حالا یک نکته نابی عرض بکنم که چرا انتقال صورت نمی گیرد اشتباه نکنم در روایات تعبیر عرفاست که لَنْ يَلِجَ مَلَكُوتَ السَّمَوَاتِ مَنْ لَمْ يُولَدْ مَرَّتَيْنِ هر کس دوبار متولد نشود به ملکوت عالم نمی رسد این معنی اش چی است این معنی اش را عرض کنم عزیزان دقت کنند الان ما چشم مان را باز کردیم از اول این عظمت را دیدیم و این کهکشان ها و اوضاع سماوی و اطراف خودمان هر ذره برگ را ببینی و هر شبنمی در این ره جاش این است فردا که بیان ندارد اینها می شود عادی عادی اگر فرض کنید شما اصلا این عالم را ندیدید یک کشوری می روید اون کشور ار ندیدی اول که وارد می شوی چه چیزهایی دارد تصور کن یک لحظه تازه وارد این عالم شدی اون کره ماه را که می بینی اونطوری روی حساب می چرخد یک چراغی اونجا گذاشته وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشا وجعلنا النهار معاشا وَ جَعَلْنَا النَّهَارَ مَعَاشًا و جعلنا النهار معاشا. وَجَعَلۡنَا ٱلنَّهَارَ مَعَاشا اینها را نگاه می کنی می بینی چه عالمی اینجا کجاست تولد دوم اون است به اون نقطه برسی متولد می شوی و عارف به اون تولد رسیده و طبیعت را معجزه می بینی برای ما عادی شده اینطوری است که ببخشید یک حیوان هم دارد دماوند و سبلان را نگاه می کند این هم نگاه کند اگر ببینی حس ایوان شاه را وز ببینی پا و الله را و لذا می گوید تولد دوم از افلاطون اگر اشتباه نکنم می گفت مادرم ماما بود کمک می کرد که بچه متولد شود می گفت من هم کارم مامایی است تولد جدید در انسانها درست می کنند از طریق تصرف در فکرشان و تصرف در احساسشان

شریعتی:   یعنی هر وقت با نگاه جدیدی به عالم نگاه کردید متولد می شوی

حجت الاسلام عاملی:  بله اصلا تولد حقیقی همین است و الا اون تولد در همه موجودات هست یک جنون دیگر این است که آینده نگر نباشیم و توجه نکنید که قلمرو حس بن بست است آخرش می رود به کجا؟ نه جمالی و نه صحتی و نه  عافیتی و نه طراوتی و نه دندانی و نه موی سری ذره ذره هر چه داد از من گرفت دیر فهمیدم که گیتی رهزن است این را عارف از اول می داند و لذا حساب و کتابش را کرده شیبت شده شبیت الاسلام چه قصه ای دارد؟ بهترین دوران را گذراند از عمرش و وقف به خدا خودش را وقف مطلق کرده این ماندگار است و از بین نمی رود و اما ما ینفع الناس کسی که ینفع الناس است و اون قدر رفع گرفتاری کرده و اونقدر کارهای عام المنفعه کرده این نمی میرد و اما ذبد فیذهبون اون که کف کف می رود اما ما ینفع الناس می ماند.

هفتم: ا بدیت خودش را با لذات مقطعی خراب بکند لذتی که چند لحظه دیگر نیست حضرت فرمود لذت دنیا شنیدنش از دیدنش بزرگتر است و آخرت دیدنش از شنیدنش بزرگتر است یک تعریف و تمجیدی می کند وبالا و پایینی می پرد و لحظاتی هست چند لحظه دیگر پارتی تعریف و تمجیدی می کنند و بالا و پایینی می پرد و یک لحظاتی هست چن لحظه دیگر این پارتی شبانه نیست اما اعوذ بک من ذنوبت ادمت من ذاتها و بقیت تبعاتها اینطور نیست که تبعاتش برود این ضبط شد و حفظ شد انا کنا خدا می گوید که ما کاتبون هستیم کله کاتب را خدا برای خودش ذکر کرده خدا می گوید من کاتب و حاکم هستم و خدا می گوید من شاهد هستم و خدا می گوید من منبع هستم یعنی خودم خبر می دهم همه اینها را یک جا جمع بکنید روز قیامت خدا این کارها را بگوید کاتب هستم هر عملی انجام می دهید ما می نویسیم انا کنا شاهد هم خودم هستم گفت که قاضی هم خودم هستم و منبه هم خودم هستم یعنی حقش است که جایی که انسان لذات مقطعی معامله کند با لذات مقطعی که یک لحظه هست لحظات دیگر نیست باز جنون اصلی همین است

شریعتی:   از مرحوم آیت الله بروجردی حاج آقای حسینی قمی نقل می کردند ایشان خیلی نگران بودند آخر عمر بهشون گفتند شما چرا نگرانید می گفتند اخلص العمل فان الناقد بصیرا

حجت الاسلام عاملی:  بله این را آقای حائری شیرازی خدا رحمتشان کند نقل می کرد می گفت اومدم خانه پدرم گفت کجا بودی گفتم در درس حدائق بودم گفت چی می گفت این حدیث را می خواند که و اخلص العمل فان الناقد بصير فان البحر عميق عميق و خفف الحملفان الصراط دقيق دقيق (وَ خَفِّفِ الْحَمْلَ فَالصِّراطُ دَقيقٌ، وَ اَخْلِصِ الْعَمَلَ فَاِنَّ النّاقِدَ بَصير)

بعید می گوید تا اینها را شروع کردم پدرم چنان های های گریه کرد واقعا اینها گریه دارد حالا وقتی که اومد یک رنگی و یک جمالی دارد به خاطر جمال فریب بخورد و مست بشود و یک چند روزی با این جمال بازی کند و جلوی آینه خودش را نگاه کند اما نتواند جلوید خدا چند لحظه بایستد یک قصه عرض می کنم این قصه یادگاری باشد و به همه عزیزان دقت کنند اگر کسی هم توانست که این را پخش کند خیلی خوب است پخش کند این را جناب ابن الجوزی در کتاب خودش آورده در کتاب المنتظم فی تاریخ امم و الملوک جلد ششم صفحه 197 و 198 اونجا است اونجا آورده که در مکه یک زن بسیار بسیار خوشگلی بوده و جمال شوهر هم داشته فوق العاده جمال خوبی داشته یک روزی این خانم آئینه را نگاه کرد بالاخره مست از جمال خودش به شوهرش برگشت گفت که می شود در دنیا کسی باشد که جمال من را ببیند اما به فتنه نیفتد؟ اغوا نشود؟ جمالی که خدا به من داده است یک جمال استثنائی استثنائی است شوهرش فورا گفت بله یک کسی هست گفت کیه؟ گفت عبید بن عمیر از اوتاد اون زمان بوده گفت که خوب حالا تو شوهر منی اجازه می دهی بروم اغوایش کنم؟ شوهر گفت آذنت لک اذن دادم برو این اومد دنبالش گفتند که در مسجد الحرام است عبیده ابن عمیر اومد به عنوانی که من یک سوال شرعی دارم می خواهم از شما سوال بکنم ولی در میان جمع نمی شود برویم یک گوشه مسجد الحرام من حرفم را اونجا بهت بزنم رفتند اونجا صورتش را باز کرد و این عبید نگاه کرد دید که این بالاخره آدمیزاد نیست مثل یک تیکه ماه است مثل فالقمر فورا گفت یا امت الله استطیری بپوشان خودت را گفت راستش را بخواهی انی قد فتنتٌ بکی فانظری فی امری راستش را بخواهی من عاشقت هستم نمی توانم بمانم یک فکری به حال من بکن گفت که طوری نیست من چند تا سوال می کنم سوالات من را اگر جواب بدهی انی سائلک ان شیئٍ فان الجی یعنی سائلک ان شیئ صدفتنی و فذرت فی امرک سوال من را جواب بدهی من در خدمت شما هستم گفت که هر چی سوال بکنی من ادا می کنم و در خدمت تان هستم گفت اخبرنی به من خبر بده الان اگر ملک الموت لازم شود مگر اومدند قبض روح ات بکنند آیا خوشحال می شوی که این حاجتی که از من می خواهی بر آورده کنم گفت اللهم لا نعم نعم گفت سوال دوم اگر تو راداخل قبرت کردند و بلند کردند نشستی برای سوال و جواب نکیر و منکر دورت را گرفتند و اکان یصروا کی انی قضیت لک یا ذی الحاجه اون حاجتی که از من خواستی برای تو برآورده کنم گفت اللهم و لا نعم گفت راست می گفت گفت حالا بگو ببینم اگر همه مردم کتاب هایشان را دستشان دادند و نامه عملشان را تو همینطور متحیر هستی لا تدری که آیا کتابت را دست راستت می دهند یا دست چپ ات می دهند خوشحال می شوی که حاجتی که داری را برآورده کنم گفت الله و لا باز گفت سوال دیگرم این است اگر موازین را آوردند یعنی ترازوی الهی را آوردند وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيَامَةِ و تو را هم آوردند الان نمی دانی در این ترازو آیا اعمال خیرت سنگین می شود یا اعمال شرت تقفین ان تثقلین آیا خوشحال می شوی این حاجتی که از من می خواهی این را برایت برآورده کنم قال علی و لا نعم گفت راست گفتی گفت سوال من دیگر اگر تو را در برابر خدا قرار دادند چون اول کاری که برای یک انسان از دنیا می رود روحش را می برند درست در برابر خدا یک جلسه خصوصی همه ما با خدا داریم اونجا که در برابر خدا ایستادی و متحیر هستی از عظمت خدا در اون لحظه خوشحال می شوی که من این کار را با تو انجام بدهم؟ گفت قال الله اتقی الله یا عمت الله برو بترس از خدا فقد انعم الله علیک خدا به تو نعمت داده و این جمال را داده و احسن الیک و احسان کرده این جمال را به تو داده این برگشت منزل گفت شوهر شما چطور شد چه کردی گفت ول معطل هستیم هم تو معطلی و هم من معطل هستم گفت انت بتال و نحن بتال همه ما ایمان اگر این است که این آقا دارد ما همه ول معطل هستیم اون وقت از فردا عوض شد تمام نماز و تمام روزه و تمام عبادت بعد از اون شوهرش می گفت مالی و ابن عمیر می گفت که ای عبید تو چیکار کردی با من افسد علیَّ افسد علی من اعطی زن من را فاسد کردی کانت فی کل لیلۀً عروسا هر شب مثل عروس بود الان فسیری ها راهبتاً شده راهب چقدر این بزرگان اومدند و خوب تصویر کردند صحنه ها را هنر است دیگر صحنه را تصویر بکند و مطلب را برساند به موادی مجرده هر روز ما می گوییم ما من دین وقتی که خدا می خواهد محاکمه را شروع بکند بالاخره قبل از محاکمه نامه را می فرستند بالاخره فردای محاکمه داریم که خدایا چرا قبلا به من اطلاع ندادی و چرا انظار نفرستادی خدا می گوید هر روز هفده بال می گفتی مالک یوم الدین هذا یوم الدین و انا مالک یوم الدین و خدا دو بار می گوید و ما ادرک ما یوم الدین ثم ما درک ما یوم الدین در این جور جاها لذات مقطعی را بیاییم با اینها عوض بکنیم می دانید چقدر معصومین مضطر بودند چون پشت پرده را می دیدند و از یک طرف هم می دیدند که مردم بالاخره راه می روند به طرف یک دره و یا یک جهنم چطور اینها تحمل می کردند امیر المومنین کشف قطام الیقینا اگر پرده برود کنار من یقینم اضافه نمی شود این شاگرد است شاگرد اینطوری می گوید استاد باید چطور باشد اصلا چطور اینها زنده بودند با توجه به اینکه پشت پرده را می دیدند امیر المومنین می گوید کسی از اونجا بخواهد بیاید توصیف کند لایدوا بصفته ما شاهدوا عاجز می ماند و نمی تواند دهنش را باز کند و بگوید چه اتفاقی در اونجا افتاد و لذاست یک نکته خیلی جالبی من جمع کردم که پیغمبر ما چقدر بی تاب بوده چقدر پیغمبر ما مضطر بوده نسبت به مردم آیات مفصلی دارد وقتی جمع بشود خدا می گوید لعلک باخعٌ نفسک خودت را کشتی چون پشت پرده را می گیرد و ان کبر علیک الا یوم چقدر سنگین است که اینها اعراض می کنند و یک جایی می گوید و لا یحزنک این همه قصه نخور یک جا می گوید لا تحسب نفسک علیهم حسراتٍ اینقدر حسرت و این قدر قصه لعلک یک جا می گوید لَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ . إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها خاضِعِينَ چقدر خودت را از بین می بری اگر بخواهیم در آسمان یک چیز عجیب و غریبی نشان می دهد همه مسلمان می شوند اما اون ناسازگار است چرا اینقدر خودت را فَلَعَلَّكَ بَاخِعٌ نَّفْسَكَ عَلَى آثَارِهِمْ إِن لَّمْ يُؤْمِنُوا بِهَذَا الْحَدِيثِ أَسَفًا (سوره کهف، آیه 6) ببینید از تاسفش صحبت می کند فلعلک شخصیت عاطفی پیغمبر ماست فلعلک تارکٌ بحث یوحی الیک و زائقٌ چقدر سینه ات تنگ می شود که بین این مردم گناه می کنند و عصیان می کنند و متوجه نیستند ان یقولوا لو لا انزل علی یک جایی می گوید ما اکثر الناس ولو حرصت بالمومنین چقدر حریص هستید به این مردم که حتما باید اصلاح شوند یک جا می گوید فلا تبتئس قصه نخور ببین چقدر آیه است اون قصه های پیغمبر را می گوید چون چشمش می دید و می فرمود صف جماعت را درست کنید من جلو را نگاه کنم پشت سرم را می بینم و چشم چشم خداست یا من نظره الی سترۀ المنتهی حریصٌ علیکم و بالمومنین رئوفٌ رحیم گاهی می گوید لیس علیک هداهم هی اصرار دارد که اجبارا اینها را هدایت بکنید هدایت اجباری را ما به تو تکلیف نکردیم این اشاره است به هدایت اجباری که اجباری نیست و لکن ان الله یهدی من یشاء و معلوم می شود که چقدر بالاخره قصه داشتند شما حساب کنید که یک مثالی بزنم خدمت شما برای رساندن مطلب یک فرزند خردسالی در خیابان می رود زیر ماشین مادرش جیغ می کشد و فرصت هم نیست که الان این را اجازه بدهد فرصت بدهد که برود نجات بدهد حال پیغمبرها حال مردم وقتی که گناه می کنند درست مثل این طفل است که می رود به طرف هلاکت و پیغمبرها هم مثل اون مادر هستند که دارند نگاه می کنند و حساس هستند که الان این به کجا می رسد و  چطور می شود و مثال مثال خیلی ناقص است بالاترین مثال خود پیغمبر ما من جیغ زدن مادر را گفتم پیغمبر ما رفت بالای کوه صفا گفت یا صباحا عرب بگوید یا صباحا یعنی خیر بسیار بزرگ است هر کس هر چه دستش هست ول می کند می آید که چه خبر است همه اومدند جمع شدند آقا رسول الله ذیل آیه وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ (شعراء، 214) اونجا  و حضرت فرمود اگر من به شما بگویم که پشت کوه یک لشکر جراری می خواهد حمله کند و همه شما را قتل عام و غارت بکند آیا من امین هستم برای شما یا نه؟ گفتم بله صادق هستم گفت بله گفت اگر بگویم پشت این کوه یک لشکر جراری آمده که حمله کند و شما را محاصره کرده آیا می پذیرید ارأیتکم ان حدثتکم ان العدو مصبحکم او ممسیکم صبح یا غروب الان حمله می کند اکنتم تصدقونی آیا من را تصدیق می کنید فرمود نعم فانی نظیرٌ نظیرکم بین الیدی عذابا شدید هشدار می دهم یک عذاب بسیار شدیدی که قابل مقایسه با این حمله ها نیست منتظر شماست اگر مواظب نباشید تا این را گفت ابو لهب بلند شد گفت الهذا جمعتنا خیلی عذر می خواهم به این حرف های باطل من را جمع کردی تب لک تا گفت تباً لک آیه نازل شد تبت یداه ابی لهبٍ

شریعتی:   بسیار عالی خیلی ممنون و متشکرم یک وقت هایی در این دنیای عجیب و غریب ما که بهانه برای غفلت خیلی زیاد است واقعا دل هایمان می میرد و به تعبیر حضرت امیر که با لطائف و با موعظه و با حکمت اونها را زنده بکنیم و به نظرم پنج شنبه ها فرصت خیلی خوبی است برای اینکه دلهایمان با موعظه و پند و اندرز خاصه در بیان شما زنده شود انشاالله که خداوند سلامت تان بدارد این فرصت واقعا برای همه مغتنم است انشاالله که قدر بدانیم خیلی ممنون از لطف و توجه و عنایت تان آیات را بشنویم فضای برنامه را منور کنیم به نور قران صفحه 266 قرار امروز دوستانم است آیات نورانی سوره مبارکه حج آیات 71 تا 90 سوره مبارکه را دوستان تلاوت خواهند کرد انشاالله بعد از تلاوت آیات در لحظات و دقائق پایانی با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

( قرآن کریم صفحه 266 آیات نورانی سوره مبارکه حج آیات 71 تا 90 )

شریعتی:   اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم الهی که برقرار و پاینده باشید لحظه های پایانی برنامه امروز را در کنار هم تجربه می کنیم اشاره قرآنی را حاج آقای عاملی بفرمایند و انشاالله خدا حافظی کنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم

آیه 85 وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ ۗ وَإِنَّ السَّاعَةَ لَآتِيَةٌ ۖ فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِيلَ مفاهیمی که خدا در قرآن آورده همه مفاهیم اساسی است سوژه های حساس در قرآن همه جمع شده است یکی از مفاهیم بسیار اساسی که چندین آیه خدا تکرار کرده این مفهوم را این است که این خلقت بی هدف نیست بی مقصد نیست همینطوری خلق نشده که انسان ها غرض و مقصدی از خلقت انسان ها نباشد این را مدام تکرار می کند خدای متعال و زمانی این خلقت لغو نیست و هدر نیست که معادی کنارش باشد عجیب است این آیات را جمع کنید تا خدا می گوید که خلقت حق است و فوراً از معاد صحبت می کند یعنی اگر معاد نباشد ما زندگی کنیم همه چیز هم تمام بشود آدم خوب و آدم بد یک سان باشند و آدم جانی آدم صالح و آدم طالح همه یکی باشند و هر جنایتی در این دنیا بشود و هیچ عقوبتی هم نباشد و انسان ها صرفا برای این که اخلاق طبیعت مادی را کلفتش می کنند و همین عیسویت می رود از لاغری تو در بند آنی که خر پروری برای خر پروریدن این عالم خلق نشده است اینی که فقط راه آشپزخانه و راه مبرز را کسی بلد باشد ای بسا بر این خلقت خلقت کجایش ایراد دارد که در اینجا ایراد داشته باشد چشمت را بگردان اگر یک جای بی حسابی پیدا کردی پس تو هم بی حساب زندگی کن اگر چیز بی حسابی زندگی کردی پس بگوییم مقصدش هم بی حساب است خدا می گوید هر چی چشمت را بگردانی نمی توانی پیدا کنی چیز بی حساب ثمّ ارجع البصر کرّتین ینقلب إلیک البصر خاسئًا و هو حسیر (ملک،4) امکان ندارد الان در این آیه تا تاکید کرده بر حقانیت خلقت فورا معاد را مطرح کرده حقانیت خلقت هزار مطلب پشت سرش است اگر خلقت حق است پس من باید بدانم اینجا چیکار می کنم و اینجا کجاست و کی من را اینجا آورده اول این دفتر کجاست و آخر این دفتر کجاست و مطالب این دفتر چی است خالقی که می خواهد با من صحبت کند چی می خواهد به من بگوید و مقصدش چی است وقتی می گوید کل کائنات برای توست پس مقصد خیلی بزرگ است مقصد وقتی خیلی بزرگ باشد خطا بکنی بلایش خیلی بزرگ است این جمله اونقدر وحشتناک است اگر خلقت خیلی بزرگ باشد می بیند که چقدر بزرگ است مقصد وقتی بزرگ شد در بزرگی مقصد خطا بکنی پشت سرش خیلی وحشتناک است اونی که از دنیا می رود یکهو می بیند عالم جدی بوده به تعبیر رسول خدا انه والله الجد لعب و الحق للکذب قسم می خورد پیغمبر می گوید والله این عالم برای شوخی و سرگرمی درست نشده عالم جدی است بازیچه نیست و حق است و دروغ نیست تا می میرد اولین بار متوجه می شود این عالم چقدر جدی است و لذا اول حرفی که می زند می گوید من را برگردانید مطابق با جدیت این عالم من کار بکنم رب ارجعونی اما اینکه کلا جلویش را می گیرد در دستگاه ربوبی شوخی نیست از دنیا رفت ملحق شد به اونهایی که میلیون ها سال پیش از دنیا رفتند دیگه رفت به یک عالم دیگری که حساب خاصی دارد و بر اساس این دنیا اونجا طراحی شده است و لقد علمتم النَّشْأَةَ الأُولی خدا می گوید اینجا را می بینی چرا اونجا را نمی بینی امام رضا فرمود قد عَلِمَ أوُلُوالألبابِ أنَّ ما هُنالِكَ لا یعلَمُ إلّا بِما هیهُنا قد عَلِمَ أوُلُوالألبابِ أنَّ ما هُنالِكَ لا یعلَمُ إلّا بِما هیهُنا یا علم الا بما هاهنا اونی که در پشت پرده می گذراند اگر می خواهی بفهمی اینجا را نگاه کن دل یتیم را شکستی و مردم مالش را ضایع کردی و آبرویشان را ریختی این کاملا نشان می دهد پشت پرده چه خبر است ان مع الدنیا آخره پیغمبر ما فرمود آخرت بعد از دنیا نیست آخرت با دنیاست همین الان شکل می گیرد و ما خلقنا السموات و الارض و ما بینهما الا بالحق یعنی مقصد دارد هدف دارد تو بیایی بگویی فرایند طبیعی و فرایند طبیعی یک آقایی آتئیستی با ما صحبت می کرد می گفت این عالم فرایند طبیعی گفتم فرایند طبیعی از کجا درست شده چرا اینطوری درست شده فرایند طبیعی چرا جور دیگری درست نشده چرا این فرایند طبیعی خطایی توش نیست فرایند طبیعی ممکن است خیلی فرایندهای طبیعی هزاران خطا توش هست چطور شد فرایند طبیعی و لذا خدا یک سوال می کند از ماتئیست از کجا فهمیده که این عالم بی صاحب است اون وقت در آخرت می گوید الیس هذا بالحق به آتئیس می گوید نگاه کن حق است یا نیست دنبالش می گوید وَأَنَّ ٱلسَّاعَةَ ءَاتِيَ چرا این را گفت حقانیت خلقت زمانی است که یک عالم دیگری باشد و یک جمله بگویم اونقدر شیرین است این است که امیر المومنین گفت لا تصلحون لها و لا تصلح لكم نه شما در خودتان هستید ونه دنیا می تواند پاداش شما باشد شان شما بالاتر از این دنیاست و لا تصلحون لها شما صلاحیت این که این دنیا با دنیا پذیرایی بشوی نیست و لا تصلحوا لکم بلکه یک عالم دیگری باشد که اگر روایت است مضمونش را می گویم اگر در بهشتی که به هر کس می دهند ارضه السموات و الارض با سرعت نور اگر کسی حرکت بکند هزاران سال با سرعت نور حرکت بکند در بهشت، بهشت یک نفر تمام نمی شود و لذا روایت است اگر جن و انس کاملا همه فرد بهشتی بشوند برای همه جا هست چه توسعه ای اما یک عده هستند که بهشت می روند خدا می گوید شما را بهشت می برم ولی جا نمی دهم اون هم کسانی هستند که به زیارت حضرت سید الشهدا نرفتند فهم ذی فان اهل الجنه میهمان هستند و مستاجر هستند اونجا

شریعتی:   اونهایی که امکانش را د ارند و نمی روند و اونهایی که امکانش نیست و قصه شون فرق می کند ولی اونهایی که امکانش را دارند نمی روند مشمول این نگاه و این روایت هستند انشاالله که همگی زیارت سید الشهدا نصیب شان بشود حاج آقا دعا بفرمایند و انشاالله خداحافظی می کنیم.

حجت الاسلام عاملی:  راوی سوال کرد از پیغمبر ما که تو که می خواهی تکبیر بگویی در نماز یک خورده سکوت می کنی تأنی می کنی انگار که یک چیزی می خوانی بعد الله اکبر را می گویی بابی انت و امی یا رسول الله چی می گویی اونجا اون سکوت ات بین تکبیر و قرائت برای چی است هر چی می گویی اون را بگویید ما هم یاد بگیریم حضرت فرمود که من می گویم اللهُمَّ بَاعِدْ بَيْنِي وَبَيْنَ خَطَايَايَ كَمَا بَاعَدْتَ بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، خدایا بین من و بین گناهانم فاصله ای درست کن مثل فاصله مشرق و مغرب چون خطاها قیافه درست می کنند و دنبالش می گویم اللهُمَّ نَقِّنِي مِنْ خَطَايَايَ خدایا من را از گناهانم پاکیزه کن كَمَا يُنَقَّى الثَّوْبُ الْأَبْيَضُ مِنَ الدَّنَسِ، لباس سفید که چرک می گیرد خدایا اون چرکی که از لباس تمیزش می کنند چطور براق می شود از روح من اون آلودگی ها را کنار بزن و روح من براق بشود آخرش هم می گویم اللّهم اغسلنی من خطایای بالماء من را بشور خطایای من را بشور که از من برطرف بشود به سلج و ماء و البرد با برف و آب با سرما با خنکی

شریعتی:   به به خیلی خوب خیلی ممنون و متشکرم انشاالله این دعاها را آقا میلاد و آقا بهزاد عزیز در کانال مان می گذارند می توانید مراجعه کنید فضای مجازی ما الحمدلله فضای فعالی است این فضا را برای بهره مندی بیشتر مخاطبان خوبمان دوستان طراحی کردند و به وبگاه و پایگاه اینترنتی ما می توانید سر بزنید مطالب و محتواها اونجا آماده و محیاست انشاالله دوستانتان در سمت خدا دعا کنید حاج آقای عاملی خیلی ازتون ممنون و متشکرم خیلی خوب خدا رحمت کند مرحوم آغاسی را شاید این جمعه بیاید شاید هیچ وقت اینطور مضطر نبودیم وقتی شرایط زمانه را می بینیم و همه ما چشم به راه آمدنتان هستیم و گفت براندازم از نشاط کلاه اگر ز روی تو عکسی به جان ما افتد و حالا همه با هم برای سلامتتان دست به دعا بر می داریم آقای مهربان عالم متشکرم از شما حاج آقای عاملی.

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=22834

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید