جستجو
جستجو
تغییر سایز-+=

سمت خدا | انواع جنون در مسیر ابدیت (3)

فایل صوتی این برنامه

فایل ویدیویی این برنامه

 

بسم الله الرحمن الرحیم شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم من بی تو دمی قرار نتوانم کرد احسان تو را شمار نتوانم کرد گر بر تن من زبان شود هر مویی یک شکر تو از هزار نتوانم کرد.

 الحمدلله رب العالمین سلام می کنم به شما خانم ها و آقایان امیدوارم که بهترین اتفاقات زندگی برای همه شما رقم بخورد حال دلتان انشاالله بهاری باشد و دلتان سرشار از طمأنینه و آرامش به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید حاج آقای عاملی سلامٌ علیکم و رحمت الله شما هم خیلی خوش آمدید

حجت الاسلام عاملی:   و علیکم السلام و رحمت الله محضر عزیزانم دعا و سلام ارادت دارم بهترین ها را از خدای متعال مسئلت دارم محرمیت با خدا و قران و اهل بیت نصیب و بهره وافی و کافی از عبودیت و از معرفت و از خدای متعال می خواهم در عمر دنیا بالاترین معرفت و بالاترین عبودیت را به هر نبی و ولی ای نصیب کرده برای ما از سر فحص نه از سر استحقاق مرحمت کند

شریعتی:   الهی آمین حالتون چطوره؟

حجت الاسلام عاملی:   خدا رو شکر به همه مخاطبان خوبمان که از طریق رادیو صدای ما را می شنوند و همه عزیزانی که تکرار برنامه را از شبکه محترم افق می بینم سلام می کنم و پنج شنبه هایی که سیر بحثمان کاملا مشخص است راجع به عقلانیت در سیر و سلوک بحثی راجع به جنون شروع کردیم این بحث ناتمام ماند و انشاالله امروز منتظر و مترصد هستیم ادامه فرمایشات را بشنویم.

بسم الله الرحمن الرحیم بحث عقلانیت یک مرکب بزرگی است برای اینکه انسان سالم زندگی کند و سالم از دنیا خارج شود و مصالح کلانش را با عقلانیت هم می شود لحاظ کند و از روایات ما معلوم می شود که ستون انسانیت عقل است دعامت الانسان العقل و روایت است خدای متعال این همه نعمت داده است به انسان هیچ کدامش مثل عقل نیست در فضیلت و خدای متعال عقل را که خلق کرد گفت من چیزی محبوب تر از تو برای خودم خلق نکردم محبوب تر باشد برای من چون آلت عبودیت است العقل ما عبد به الرحمان عقل که تعطیل شد عبودیت تعطیل شد مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ، وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنَانُ یعنی اگر در بدن مملکت بدن عقل حاکم باشد تمام قوای انسان را در مسیر عبودیت قرار می دهد پیغمبر ما فرمود که همه شیطان دارند گفت شما هم شیطان دارید حضرت فرمود شیطانی آمن بیده یعنی همان قوای نفس فلا یأمرونی الا بالخیر مهارش کردند در مسیر خیر قرار داده من اخیرا به بچه های دبستانی صحبت می کردم مجبور بودم با زبان اونها گفتم در وجود شما یک نیروهای خوابیده اینها یک وقتی بیدار می شوند الان بیدار نیستند در قلب شما اینها خوابیده است اینها که بیدار شدند اگر درست مهار بشوند شما را به مسیر خیر می برند اگر قدرت مهار نداشته باشید شما همین قوایی که خوابیده و بیدار می شوند سبب شقاوت شما می شوند و شما را در مسیر شرع قرار می دهند حالا در این خصوص ما وارد شدیم به یک آیه ای که خدای متعال خیلی تکان دهنده است ان تحسبهم ان اکثرهم یسمعون او یعقلون اکثریت گوش شنوا ندارند و اکثریت تعقل و عقل ندارند أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ (فرقان، 44) این او یعقلون سنگین ترین تعبیر است به نظرم در قرآن که بیان شده است و ما در این خصوص شروع کردیم حدود سیزده انواع جنون را که در زندگی ما کاملا به وفور خودش را نشان می دهد

شریعتی:   یک جاهایی می فهمیم و یک جاهایی نمی فهمیم

حجت الاسلام عاملی:   احسنتم از باب تذکر ما اینها را بیان می کنیم و این جنون ها نوعا برای انسان سکر می آورد همانطور که شما فرمودید یعنی خودش نمی فهمد که این جنون را دارد یک وقتی بیدار می شود که در آتش خدا در کنارش نشسته است اما دیگر فلا تحین مناص اونجا دیگر نمی شود کاری کرد الان شب است باید روز بشود تا متوجه بشود حضرت فرمود عند الصّباح يحمد القوم السّرى (نهج البلاغه، 160) به امیر المومنین گفتند چه لباسی است که می پوشی در زمان خلافت که اونقدر پینه زده بود خودش را با پایین ترین فرد جامعه تطبیق داده بود حضرت فرمود الان شب است شما نمی فهمید من چیکار کردم روز بشود اون وقت شما می فهمید عرب که کوچ بکند بعضی ها ساعت دوازده شب کوچ می کند و صبح هوا بسیار خنک به مقصد می رسد اما یک عده می گویند ما نمی توانیم از لذت خواب بگذریم می خوابد و ساعت هشت راه می افتد، می افتد به حجیره یعنی آفتاب داغ صبح اونی که شب ساعت دوازده حرکت کرده اون رو می گویند قوم صرا اون را صبح تعریف می کنند عجب وقت خوبی رسیدی حضرت فرمود من قوم صرا هستم صبح می فهمید که من چیکار کردم الان خیلی ها می گویند ها خیلی خوشگلی اما هر کسی را دعوی حسن و نمک سنگ آمد نمک ها را محک اینجا می فهمید که آیا خوشگل هست یا نه تو به چشم خویش خوبی ای کاش تا شود در پیش رویت دست مرگ آینه داشت هیچ مصیبتی بالاتر از تعطیل عقل نیست تا عقل تعطیل شود در بدیهیات هم مشکل دارد دیگر امر بدیهی را هم نمی فهمید خدای متعال در تعبیر این که این عالم یک صاحب و مبدأ و مقصدی دارد و یک هدفی دارد این را بدیهی می داند خدای متعال می گوید أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ (ابراهیم، 10) این تعبیر، تعبیری است که بالاخره در جایی که بدیهی است گفته می شود اما کسی که مشکل تعطیلی عقل دارد که هوی و هوس عقل را تعطیل نمی کند

شریعتی:   تعطیلی عقل سقوط انسانیت است

حجت الاسلام عاملی:   چون تمییز انسان با عقل است دیگر اونی که راهبر است و اونی که چراغ یعنی در تاریکی مطلق فرو رفت اذا اخرج یده لم یکد یراها اگر عقل کنار برود شما هر چقدر گناه کردید نور عقل خاموش می شود انارة العقل مکسوف بطوع هوی این است که عقل برود در بدیهیات مشکل دارد طهارت خوب است یا بد است؟ اینی که طهارت خوب است و نجاست بد است کدامش بد است در این مشکل دارد می گوید که اخرجوه من قریتکم انهم اناسٌ یتطهرون شعیب و اصحاب شعیب را خارج کردند و گفتند اینها طهارت را دوست دارند خوب عزیزان دقت کنند رگه هایی از این افکار و اندیشه تماما در زندگی معاصر خودش را نشان می دهد مثلا حیا خوب است یا بی حیایی خوب است دیگر نمی تواند تشخیص بدهد یعنی حیا پایگاه صیانت است حیا نباشد فافعل ما شئت هر کاری می خواهید بکنید حضرت فرمود می خواهی کار خلاف بکنی اول اونی که در زمین است از اون حیا کن اگر از اون حیا نکردی اونی که در آسمان است حیا کن اگر از اون هم حیا نکردی أحسَنُ الحياءِ اسْتِحْياؤكَ مِن نَفْسِكَ از خودت حیا کن دیدی که از هیچ از اینها حیا نمی کنی فاعد نفسک فی البهائم در ردیف بهائم قرار گرفتی چون حیا وصف انسانی است یعنی از انسان بما هو انسان صادر می شود موضوع علم اخلاق هم همین است تجوید افعال یعنی افعالی که از انسان بما هو انسان صادر می شود کتاب تطهیر الاعراب و تهذیب الاخلاق ابن مسکمه را بخونید که از یونان بده به عالم اخلاق اینجا مفصل در این باب صحبت می کنیم ربا خوب است یا بد است؟ نمی تواند تشخیص بدهد انسان ره را داشته باشد خوب است یا بد است؟ نمی تواند تشخیص بدهد حرف آسمانی  حضرت شعیب حرف هایش آسمانی بود نمی فهمی لا نفع کثیرا ترتیبش اینطوری می شود پسر اشعث در کربلا به امام حسین گفت یک سخنان امام حسین و خطبه های امام حسین هر چی می خوانی غوغاست گفت یا حسین نمی فهمیم تو چی می گویی می گوید عنصر اصلی فرد منشأ خیر و شر را تشخیص بدهد اینها همه تعطیل شده است یک چیزی بگوییم تکان دهنده اون هم این است که در آخرت پشیمانی ها برای امر بدیهی است سرش می زند که من امر بدیهی را چطور شد نفهمیدم که این عالم یک صاحبی دارد و یک تدبیری دارد و مدبری دارد

شریعتی:   این که خیلی روشن بود من چطور این را نفهمیدم

حجت الاسلام عاملی:   چطور شد در برابر این عظمت این کائنات خضوع نکردم که اسمش نماز است نماز نخواندم چطور شد من نفهمیدم که حجاب یک امر عقلانی است و امر شرعی و من جامعه را آلوده کردم یا مثلا پنجاه هزار نفر را کشته اما عین خیالش نیست ملاحظه فرمودید که چه جنایتی کردند در تاریخ بی نظیر بوده که الان چقدر بیست هزار اعلام کردن که بیست هزار جمعیت فقط کودکان را کشته است اما عین خیالش نیست نمی تواند تشخیص بدهد که بعد جنگ جمل امیر المومنین گریه کرد گفت ای کاش بیست سال پیش من از دنیا می رفتم اما امروز را نمی دیدم که این همه جمعیت کشته شد عقل وقتی اوج بگیرد و رشد بکند و اعتلا پیدا بکند مقابل جنون رشد است آتین ابراهیم رشده خدا در خصوص ابراهیم از رشد صحبت می کند یعنی روز به روز که عقلانیت می رود بالا دیگه بدن در این جاست ولی روح جای دیگر است صحب الدنیا بابدان معلقۀ ارواح ها بمحل الاعلاء حالا دیگر در محل اعلا چه پذیرایی می شود زندگی همان جاست ما شروع کردیم هفت تایش را شمردیم هشتمی را من شروع می کنم انواع جنون را رضایت مردم را بر ضایت خدا مقدم بکند این که تحصین مردم را بر تحصین خدا مقدم بکند این که قضاوت مردم را بر قضاوت خدا مقدم بکند که لباس هم اینطوری باشد قضاوت تحصین باشد

شریعتی:   مردم چی می گویند آرایش هم اینطوری باشد بشارٌ بالبنان باشم بالاخره بر اموری که مردم می پسندند این که میزان شریعت چی است ابن عربی یک جمله ای دارد می گوید من ترک میزان شریعت منی هلک یعنی می خواهی ببینی که این مشرب مشرب عرفانی اون مشرب عرفانی کدامش مشرب درستی است می گوید من ترک میزان شریعه من یده هلک اگر میزان شریعت را کسی گذاشت زمین هلک هلاک شده است اونی که مهم باشد مردم چه قضاوتی دارند امروز مردم هستند فردا دیگه کسی نیست و کل آتینا یوم القیامت فهدی فردا شما همینطوری که به دنیا آمدید می آوریم اینجا دیگر کسی اینجا نیست آیات حجاب را زیر پا بگذاریم بگوییم که مهم نگاه مردم است خیلی خیلی وحشتناک است معلوم می شود که عظمت مخلوق بیشتر از عظمت خالق وجودش را گرفته است عظم الخالق امیر المومنین در خطبه حمام می گوید عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ. اینجا می گوید انفسهم اینجا برعکس می شود وقتی عقل تعطیل شد برعکس می شود عظم الخالق فی انفسهم یعنی التذاذ لذت دل خوشی و نشاط بی قراری از لذت اینجا خیلی خودش را نشان می دهد تا در مخلوق عظم الخالق فی انفسهم یعنی گاهی برای بعضی لذت ها ما دقیقه شماری می کنیم اونقدر بی تاب هستیم که به اون لذت برسیم اگر هیچ لذتی مثل لذت انس با خدا و رضایت با خدا نگاه خدا وانظر الی نظرۀ الرحیمه تستکمل بها الکرامت عنده اگر این نگاه برای ما لذت بخش بود معلوم می شود که خدا را به صورت شهودی اش ما درک کردیم نه در قالب کلمات اکثریت مردم خدا را در قالب کلمات یک چیزی می فهمند و لذا بعضی اوصاف که وارد شده در حق مومن با این نوع نگاه حل نمی شود که تقشعر جنودهم وقتی اسم خدا را می شنود من عرف الله من عفاه من الکلام و وصله من الطعام وقتی که به مقام معرفت رسید از قضا افتاد حضرت موسی را می گویند چله که گرفت برود و ما عدناه موسی نه آب خورد و نه غذا خورد اونقدر بی تاب بود به ملاقات به جنت القاء که خدا گفت زود اومدی گفت و اجلت ربه الیک لترضاه اون ترضاه بوده است و رضوانٌ من الله اکمل و لذکری الله اکبر اینی که خدا می گوید کلا انهم ربهم یومئذ لمحجوبون خدا می گوید در روز قیامت محجوب هستند اکثریت در این دنیا محجوب هستند اگر حجاب برود کنار جلواتی از عظمت حضرت حق از خودش نشان بدهد و اسباب و صفات تجلی پیدا بکند

حجت الاسلام عاملی:   این حجاب ها از کجا نشأت می گیرد حاج آقای عاملی اولش جهل است و دومی اش معصیت یک جمله ای بگویم از حضرت امام حضرت امام می گوید تمام رذیلت ها قابل علاج است عمده به فکر اصلاح افتادن است حضرت امام زمانی درست می شود که معرفت داشته باشد یعنی منزل اول که می گویند منزل یقضه است بیدار بشود یک بیدار بشود که من مسافر هستم و دو بیدار بشود که کار کن در این عالم خود خداست سوم بیدار بشود که حقیقت من این ظواهر و مظاهر نیست چهارم و پنجم و ششم در منزل یقضه شروع کنیم حضرت امام حرف خیلی خوبی زد می گوید منزل یقضه منزل نیست که منزل یعنی محل نزول قبل معرفت تو حرکت نکردی که نزول هم بکنی خیلی تعبیر خوبی است و لذا اون محجوبیت اولش عبارت است از جهالت، جهل وقتی که در این عالم خیال می کند که هر چی هست همین ظواهر است ان هی الا حیاتنا الدنیا و منتقل نشده است که این صاحب کائنات از باب پذیرایی این خلقت عظیم را درست کرده برای ما و عنایتی که دارد برای بشر که از خاک جدایش بکنند و در بساط انس خودش قرار بدهد چیست این برخواستن از روی خاک تا که آگه گردد از عباد تا الی آخر که اوصاف خدا اسماء خدا را دونه دونه که توش غور می شود حیرت حیرت حیرت از این حیرت ها اونقدر لذت می برد می گوید اللهم زدنی فیک تحیر خدایا این حیرت را بیشترش کن برای من می آییم مرحله عمل اون کمال قوه نظریه می شود یقین کمال قوه عملیه می شود تقوا یعنی کف نفسی داشته باشد که شهوت این ور نکشد و اون ور نکشد می گویند که ملا نصر الدین وارد شهر شد الاغش پوست خربزه و پوست هندونه ای بود نمی توانست حریفش بشود که مسیر را طی بکند گفتند کجا می روی گفت از من نپرس از این دراز گوش بپرسید که کجا می خواهد برود بعضی ها زندگی شان اینطوری است اهلیت که کنار برود همینطور است حالا صحبتم این است که بالاخره خدایی که مسبب الاسباب است و ما داخل نظام مسبب نظام اسباب زندگی می کنیم ولی با مسبب الاسباب دعوا می کنیم ما داخل ربوبیت خدا زندگی می کنیم فلما تجلی ربه للجبل اون تجلی هم تجلی ربوبیت خدا بود نه خود خدا داخل ربوبیت زندگی می کنیم ولی با رب دعوا می کنیم این خسارت بسیار بسیار بزرگی است یک جمله ای عرض می کنم ارزشمند است چند طایف پشیمانی شان اونقدر بالاست روز قیامت اونقدر پشیمانی شان بالاست یک پشیمانی شان این است این پشیمانی وقتی خسارت اونقدر بالاست که به رو نمی رود ساده نمی رود جهنم به رو می رود جهنم که خدای متعال گفت در بعضی دعاها می خواند علی من خره می رود جهنم علی وجوبهم می رود جهنم چون این خسارتش خسارت ساده نیست خدا هم صحبت کرده که الَّذِينَ يُحْشَرُونَ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ إِلَىٰ جَهَنَّمَ أُولَٰئِكَ شَرٌّ مَكَانًا وَأَضَلُّ سَبِيلًا (فرقان، 34-35) خدا می گوید بعضی ها به صورت عادی نمی روند جهنم خسارت اونقدر بالاست الذین یحشرون علی وجوههم الی جهنم این الا جهنم گفت نه فی جهنم الا جهنم یعنی هیچی شان نمی شود الا تا برسد به جهنم که همان عبارت است از اونی که در آیه دیگری گفته است که یذهبون فی النار یک طائفه که واقعا وحشتناک است پشیمانی و خسارتش یکهو متوجه می شود که به خاطر یوم نبعث منه ابدیتش را خراب کرده دو چیز است که در برابرش قرار بگیری کوچک می شود یک ابدیت است ابدیت اونقدر بزرگ است وقتی انسان بعد از مرگ در برابر ابدیت قرار می گیرد هشتاد سالش است می گوید یومنا بعض یوم میزند سر خودش من به خاطر بعض یوم یک خانمی که چهل سال پنجاه سال تبرج جاهلی کرده در کوچه و خیابان ها که بالاخره یک تشخصی خودش را در چشم دیگران جستجو کرده و لذتی برده می گوید کل این لذت شده بعض یوم من به خاطر بعض یوم ابدیتم را خراب کردم تا ؟؟؟ خیس عرق می شود آفتاب نیست که اونجا عرق بکند اذا الشمس کورت و اذا النجوم الکدرت می گوید من به خاطر بعض یوم این کار را کردم یومنا بعض یوم این کار را کردم این وحشتش و پشیمانی اش اونقدر بالاست من چیکار کردم

شریعتی:   گفتم ما که مثلا سوار هواپیما می شویم از بالا دنیا و ماشین ها چقدر کوچک می شود این قیاس باید اتفاق افتاد به خاطر اون ابدیت است که این دنیا کوچک می شود اونجا و خوش به حال اونهایی که اینجا اون را می فهمند

حجت الاسلام عاملی:   آقای اشتهاردی می گفت نظیر این جمله را حضرت امام در درس اخلاقش گفته اند که کل کائنات را در نظر بگیر که طبیعت کائنات ملحدین و غیر ملحدین و متدینین همه معتقد هستند کائنات در حال وسعت است رفته رفته وسعت می شود و هر چقدر فاصله بیشتر می شود سرعت هم بیشتر می شود خدا می گوید انا لموسعون در هر لحظه هزاران کهکشان درست می شود حضرت امام یک تصویری درست می کرد از کل کائنات برای شاگردانش در درس اخلاق کائنات به این بزرگی دنیا را در نظر بگیری کوچکتر از سر سوزن است در داخل این سر سوزن که این کره زمین به این بزرگی شما یک ذره ای هستید در برابر کائنات که اصلا نمی شود تصورش کرد که مقایسه کرد مقایسه در مقایسه اش شما می مانید هیچ و هیچ هستیم واقعا اون وقت این هیچ چموشی بهش می آید به قول حاج آقای همدانی دعوای با خدا همین که شما فرمودید و چقدر عالی است که انسان تصورش را در نماز بالاخره یک تصویری از خدا باید داشته باشد خدا می گوید أَأَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقًا أَمِ السَّمَاءُ ۚ بَنَاهَا رَفَعَ سَمْكَهَا فَسَوَّاهَا وَأَغْطَشَ لَيْلَهَا وَأَخْرَجَ ضُحَاهَا (نازعات، 27-29)  یک تصوری داشته باشید که اوج بگیرد از محراب اونقدر برود بالا در عالم تصویر تصور اونقدر برود بالا گم بشود در این کائنات بعد شروع کند با خدا صحبت کردند خدایی که در تمام ذرات حضور دارد یعنی نماز که می خواهی وارد شوی اونقدر آداب دارد می خواهی در برابر ذات لایتناهی که همه کائنات حضور دارد در محاضات کل کائنات قرار می گیری و صحبت می کنی اونقدر آداب دارد که بخواهی به نماز وارد شوی اون ادبیات را رعایت بکنی عدد ورود را حتما حضور قلب داری که امام سجاد به ابوحمزه گفت ویحک گفت چرا عبا را درست نکردی گفت ویحک نعم القول وای بر تو می دانستی چه کسی من وارد شده بودم حضرت امام می گوید ما حاج آقا ابوالحسن قمی را دیدیم در نماز محسوسا یعنی ان حسٍ رنگش زرد می شد حاج محقق اصفهانی خطیب اون زمان رفته بود منبر گفت ما خیال می کردیم حاج ابوالحسن قمی بشر است بعد متوجه شدیم ملک است

شریعتی:   الله اکبر به کجا می رسد آدم

حجت الاسلام عاملی:   نماز نماز نماز حضرت امام ببین چه نمازی بوده که می گوید نماز ما را اگر یک بار یک معصوم بخواند دق مرگ می شود این به اون یک جایی رسیده که نماز را ینطوری می بیند و می گوید ما هفتصد سال از معنویت عقب هستیم زمانی در نجف کسی اهل کرامت نبود حالا کسی که اهل کرامت است نادر است اون حرکت کرده که می گوید هفتصد سال عقب هستیم حضرت امام هم به مولوی می گوید خوش به حالت که اندر خم کوچه رسیدی می گوید هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم ما هنوز حرکت نکرده ایم اون رفته رفته هر چقدر بزرگ می شود می گوید من هیچم و هیچ در هیچ نظر فرمایید دو چیز است که در برابرش قرار بگیری کوچک می شوی یکی ابدیت است و یکی هم جمال و جلال خداست یک وقتی عظمت خدا را می بیند خودش اونقدر کوچک می شود نه اینکه میش ود ذره می شود دون ذره و لذا امام سجاد به خدا می گوید انا بعده یعنی بعد از این همه تقلا که کردند این همه عبادت و این همه عبودیت و این همه تلاش ریاضت انا وعده اقل الاقلین دید نشد و بعض الاضلین دید نشد بله دید نشد او دونها دیگه رفت او دونهاما عاجزیم یعنی این واقعا همینطور است یعنی وقتی که معرفت پیدا بشود انسان دیگه برای خودش یک تشخصی حساب کند که برایش مقام بخواهد مقامی نبود و چیزی نبوده تا مقام هم داشته باشد تشخصی نمانده تا بگوید که مثلا این احترام را به من بکنند و اسم من اونجا باشد و نام من اونجا باشد چرا من اینجا لحاظ نشده ام و چرا برای من حساب باز نکردند استغفر الله همه دوران طفولیت است و همه را نشانه های دوران طفولیت است شب معراج خدا به پیغمبر گفت فلا تکن کالصبی مثل بچه ها نباش یا احمد یا احمد یا احمد چرا می گوید یا احمد چرا پیغمبر ما اسمش در دنیا محمد است اما شب معراج یا احمد است محمد یعنی اونقدر پیغمبر را حمد می کردند و ستایش می کردند که پیغمبر و چه عظمتی جن و انس و تمام ذرات خاضع بود در برابر عظمت پیغمبر ما شد محمد اما معراج که می رفت عوالمی که باز می شد می گفت به چه خدایی!! چه خدایی اوه چه عظمتی!! خودش حمد می کرد احمد معنای اسم فاعلی دارد بر خلاف محمد که اسم مفعولی دارد و لذا خدا که دید این همه خدا را دارد مدح می کند گفت یا احمد یا احمد و لذا اینی که پیغمبر ما بعد معراج چطور زنده بود یک عالمه حرف است

شریعتی:   این که اول خطبه ها شما می خوانید سمی فی السماء احمد و فی الارضین ابوالقاسم مصطفی محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد یعنی باید یک کلمه بگوییم که علت اینکه مانده است و زنده مانده است پیغمبر ما بعد از معراج و بعد از دیدن اون عوالم تنها این است که خدا نگه داشته است تا رسالت ادا بشود و الا بعد از دیدن عوالم بی قراری اونقدر می رود بالا و لا یفروا قراری دونک و لا یقروا قراری دونک که تماماً امام سجاد اگر بخوانید مناجات هایش را قناری را اونجا تصویرش را شما می بینید حالا وقتی که شد یک ذره در اثر این بود که ابدیت را فروختی برای بعض یوم اون جنون نیست اصل جنون همین است برای بعضی ها یتعارفون بینهم خدا می گوید جلسه معارفه چقدر طول می کشد انگار مثل یک جلسه معارفه می ماند هشتاد سال بعد و صد سال بعد به خاطر یک جلسه معارفه آیات حجاب را گذاشتی زیر پا به خاطر یک جلسه معارفه نقد به بیت المال زدی این چندر غاز رشوه را آوردی خانه و یک نسل تباه شده را بنایش گذاشتی ندانستی رشوه در ردیف اجرت زن فاحشه و سمن من السگ ذکر شده است در روایات بحار امیر المومنین می گوید در زده شد دیدم حلوا آورده که رشوه است نگاه کردم چشمش امیر المومنین است دیدم که از زهر است و دهن مار خمیرش را گرفته آورده برای من خیلی پیام دارد یعنی زهر را نیاور خانه بزرگترین حق زن بر ضمه پدر و مادر این است که طعام حلال بیاید منزل وقتی برای بعضی ها دینت را فروختی ارزان نفروختی؟ و لا تشتروا بآیات الله ثمناً قلیلا گاهی می بینم در خیابان های تهران بعضی جاها خوشم می آیم می بینم خوشم می آید خدا سه عنایت عجیب دارد روز قیامت با بعضی ها حرف می زند و بعضی ها را تطهیر می کند یا یکلمهم است و یا یزکیهم هست خدای متعال اون وقت یا نگاه هست ینظروا الیه سه تا نگاه مخصوص مخصوص است در آخرت اونهایی که

حجت الاسلام عاملی:   تعلیم و تزکیه و نگاه، اولا خودش تطهیر می کند می خواهد برود بهشت و نزعنا فی قلوبهم من قله خودش تطهیر می کند قل و کینه در دلت باشد نمی توانی بروی اونجا یک ذره کبر داشته باشی حرام است بروی بهشت خودش تطهیر می کند این یک، دومش باهاش حرف می زند و لا یکلمهم احسنه حرف می زند خدا به بعضی ها می گوید لا یکلمهم تو در دنیا با من حرف نزدی و نماز نخواندی الان می خواهی با من حرف بزنی بعضی ها را خدا نگاه می کند معلوم است این نگاه نگاه ما اینطوری می کند نگاه خدا معلوم است رو به آسمان و کار آفتاب کند یک طائفه از این سه عنایت محروم است اون هم کسانی هست که دینشان را خیلی ارزان می فروشند ولی یک نگاه چند تا فالورو بیشتر داشته باشی چند تا مثلا تحصیل کننده خوبی داشته باشی یک قضاوتی در یک عروسی و پارتی شبانه داشته باشند دینش را گذاشت زیر پا آیه را نگاه کنید إِنَّ الَّذِينَ يَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَيْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِيلًا (ال عمران، 77) اونهایی که دینشان را ارزان می فروشند پیمانی که با من بسته اند در کنار کعبه شروع حجر الاسود مستحب است به حاجی بگویید که الهی میثاقی قد تعاهدوا پیمانی که با تو بستم ادایش کردم اون وقت این ها لا خلق لهم فی الآخره در آخرت هیچ حض و نصیبی ندارد خلقنا نکره است در سیاق نفی است یعنی هیچ یعنی سر سوزنی عنایتی به اینها در قیامت نیست سر سوزنی توشه ندارند در قیامت اونقدر وحشتناک است خدا با اینها چیکار می کند؟ و لا یکلمهم الله له با اینها حرف نمی زند اون وقت و لا ینظروا الیهم یوم القیامه نگاهشان هم نمی کند و لا یزکیهم تطهیرشان هم نمی کند و لهم عذابٌ علیم برای بعض یوم خودت را فروختی لیلی وقتی مریض شد از دنیا می رفت یک پیغامی فرستاد برای مجنون خیلی پیغام خوبی فرستاد گفت به کسی دل بده که با یک تب از بین نرود با یک تب از بین نرود چه تعبیر خوبی است یک جمله ای بگویم عزیزان لذت ببرند آقای پهلوانی می گفت بعضی اشعار حافظ را که ما می خواندیم علامه توضیح می داد در بعضی منقلب می شد حالش خیلی منقلب می شد و اونقدر به خودش فشار می آورد که این انقلاب را نشان ندهد یک شعری را خواندیم اونقدر منقلب شد هی اصرار داشت که این یک جوری دیده نشود کبریت دستش بود هی کبریت را بالاخره تو دستش داشت می گرداند تا اون حالت انقلاب را نشان بدهد و بروز ندهد اون اشعار را من دارم شعرهایی که حالش منقلب شده است ایشان می گفت که یک شعری که می خواندیم شعر مشهوری است بر سر جوی نشین و گذر عمر ببین که این جهان که این اشارت ز جهان گذران ما را بس اینجا که علامه رسید گفت که معنی اش این است که گذشته را نگاه می کنم می بینم مثل خواب می ماند معنی اش این است که آینده هم مثل خواب می ماند پس آنچه که نباید نپاید دلبستگی را نشاید اینجا که رسید اونقدر منقلب شد علامه طباطبایی اوضاعش در اونجا ایشان دارد می گوید حالتی در ایشان مشهود بود که نمی توان یادآور شد آقای پهلوانی می گوید نمی توانم توضیح بدهم که به چه حالی افتاد و اون معنا و اون حال از نظر من محو نمی شود می دیدم کبریتی که در دست داشتم خودداری از ظهور اون حالت کبریت را می گرداندم که توجه نشود به نظر شما چه تصویری کرده از اون دنیا که اینقدر حالش منقلب شده است چیزی که گذشته اش بعدش برای این شما اومدی آیات الهی را رضای خدا را ابدیت را اون نامه سر گشاده خدا را که سلام من الحی الذ ی لا یموت الی الحی الذی لا یموت با این معامله کردی همه خطاب های یک طرف یک خطابی که تمام درد و رنج همه چیز عارف را از وجودش بیرون یم کند این خطابه است يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلِي فِي عِبادِي وَ ادْخُلِي جَنَّتِي علتش را می گوید می خواهی به این مقام برسی یا ایتها النفس المطمئنه تعلیق حکم علی الوصف مشعر بالعلیه یعنی چون نفس مطمئنه است این خطاب بهش می رسد الان مطئمن هستی نگرانی از اینجا و از اونجا از اونجا مضطرب و از اونجا بی قرار حضرت امام وقتی تشریف می آوردند ایران آرامش مطلق بر هواپیما که توصیفش را شنیدید که بعضی از معاندین می گویند این چه حرفی است گفتند چه احساسی دارید خیال می کرد می ترسد بالاخره اونها بود من صار عارف می داند زمام دست خداست وَلِلَّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ لا رافع لما وضع و لا واضع عرفت

شریعتی:   به یکی گفتم چرا اینقدر آرامی؟ گفت و ما تسقط من ورقت الا یعلمه این برگ است مگر اون می داند من خودم را سپردم به اون چقدر این نگاه آرامش می دهد

حجت الاسلام عاملی:   یعنی سببیت سبب از اوست آب تشنگی را برطرف می کند می تواند بگوید که تشنگی را برطرف نکن

شریعتی:   آتش می تواند نسوزاند

حجت الاسلام عاملی:   دستور بدهد که بردا و سلاما شمشیر باید ببرد نمی برد دست حضرت ابراهیم تا نباشد امر حق برگی نیفتد از درخت

شریعتی:   قبل از اینکه قرآن را بشنویم دیشب به همین فکر می کردم توی ترافیک بودم بعد مغرب بود دیدم سر یک موضوعی لابد چند نفر با هم دعوا می کنند کنار خیابان گویا تصادفی شده بود یا کسی حق کسی را خورده بود یک لحظه فکر کردم که فرشته ها الان چطوری از بالا به دنیا نگاه می کنند این ملائکه وقتی رصد می کنند دنیای ما را شاید خنده شون بگیرد که اینها سر چی دارند تو سر و کله هم می زنند بعد این را توسعه اش دادم اتفاقات سوریه و لبنان و غزه برای چی آخه مثلا برای یک روز یا نصفه روز این همه خون و خونریزی و کشتار و غارت و جنایت و …

حجت الاسلام عاملی:   دلیل عمده این است که نمی تواند احساس یک کودک را داشته باشد نمی تواند احساس یک زنی که بچه اش را از دست داده داشته باشد نمی تواند احساس یک پدری را داشته باشد که تمام خانواده از دست داده دیروز من نگاه می کردم یکی از شبکه ها نشان می داد تمام اعضای خانواده شهید شده یک دختر مثلا ده ساله دوازده ساله تمام بچه ها را باید دیگه خودش نگه دارد و نه پدر بوده و نه مادر کوچولوها که گریه می کردند این به نحوی می خواست دلداری بدهد تا مغز استخوان انسان می سوزد که این دنیا چه ارزشی دارد که بیاییم این کارها را هم انجام بدهیم بشریت اونقدر سقوط کرده خون انسان اونقدر ارزان شده یک نفر کشته شد زمان پیغمبر ما قاتلش معلوم نشد حضرت فرمود که اگر در خانه ای یک نفر اهل زمین اهل آسمان شریک شوند خدا به خاطر یک نفر، یک نفر کل اهل زمین و کل اهل آسمان را عذاب می کند این نگاه الان جایش خالی است

شریعتی:   خیلی خوب آقا خیلی ممنون و متشکرم خیلی نکته های خوبی را شنیدیم الحمدلله روزهای پنج شنبه نکته هایی که حاج آقای عاملی می فرمایند یک تلنگر و یک تذکر است برای همه ما چقدر در این دنیای عجیب و غریب به این تلنگر ها و به این تذکرها و به این مکث ها و درنگ ها نیاز داریم خیلی ممنون از همراهی و همدلی تان ممنونم از لطف و مرحمت تان آیات را بشنویم عزیزانم امروز آیات سوره نحل را تلاوت خواهند کرد صفحه 280 قرآن کریم باز می گردیم با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما.

(تلاوت قرآن کریم آیات سوره نحل، صفحه 280)

شریعتی:   اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خیلی خیلی ممنونم از لطف و محبت شما و کانال ما را در ایتا دنبال کنید یک راهی است برای همدلی و امیدوارم که اتفاقات خوبی را در کنار هم رقم بزنیم اشاره قرآنی امروز حاج آقای عاملی خواهند فرمود انشاالله خداحافظی کنیم.

آیه 111 یَوْمَ تَأْتِى کُلُّ نَفْس تُجَادِلُ عَنْ نَّفْسِهَا و توفوا ان نفس لایظلمون یکی از آیات بسیار تکان دهنده قرآن است که روز قیامت را تصویر می کند همه از خودشان دفاع می کنند مجادله می کنند و محاجه می کنند با خدا مگر می شود با خدا محاجه کرد ولی کسی که غرق می شود یتجبس بکل حشیش به همان جاده دست می اندازد اونقدر وحشتناک می شود حتی ابراهیم می گوید خدایا انا خلیلک ابراهیم لا ارید الا نفس من فقط به فکر خودم هستم خودم نجات پیدا کنم نوع مجادله چی است من ده تا مجادله نوشته ام اونقدر شیرین است یعنی ده جور تقلا می کنم که با خدا ور می روند که من این کار را نکردم اینطوری کردم اونها را برای خدمت به عزیزانم عرض می کنم اول این است که می گوید خدایا اشتباه کردیم من اصلا صاحب این کارها نیستم والله ربنا ما کنا مشرکین من کجا و اون کجا خدا هم خوب جوابشان را داده می گوید انظروا کیف کذبوا علی نفسک ببین چقدر به خودشان دروغ می بندند دوم تقصیر را گردن دیگران می اندازد می گوید خدایا هولاء فلان و فلان حکومت ها ما را بیرون کردند ما را بی تقصیر اینجا آورد اون وقت خدا اونها را می آورد حکومت ها ما را اینطوری کردند خدا می گوید أأنتم اضللتم عبادی هؤلاء خدا گمراه کردید اعوذ سبیل خودشان گمراه شدند قالوا سبحانک ما کان ینبغی لنا ان نترض لدون اولیاء اصلا ما این کارها را نکردیم خودشان رفتند این کار خلاف را کردند اونوقت خدا به مجرمین می گوید اونجا فقد کذبوکم بما تقولون فما تستطیعون سطوا و لا نصرا حالا چی می گویی اینها شما را تکذیب کردند حالا چی می گویی سوم می گویند خدایا دیگه بدبختی ما را گرفت اینطوری شدیم بالاخره ما را ببخش قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ (مومنین، 106) اینطور عذر تراشی می کنند برای خودشان بدبختی بود که ما را گرفت چهارم می گویند که خدایا اون عمری که لازم بود اگر به ما می دادی ما خودمان را پیدا می کردیم زود ما را از دنیا بردی خدا می گوید أَوَلَمْ نُعَمِّرْكُمْ مَا يَتَذَكَّرُ فِيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَجَاءَكُمُ النَّذِيرُ (فاطر، 37) مگر اون عمری که لازم بود در اون عمر اصلاح شوید اون را بهتون ندادم زیر می نویسند این توبیخ است لابناء ثمانیت عشر کسانی که هجده سالگی را درک کردند عمری است که انسان همه چیز را می تواند دست بدهد پنجم می گویند خدایا اگر یک قدری تاخیر می شد گلایه می کنند یک قدری نمی گوییم اون عمر را به ما دادی ولی چی می شد روزی که ما را در اون سن و سالی که ما را از دنیا بردی یک چند سال هم به ما اگر مهلت می دادی ما خودمان را اصلاح می کردیم می گویند لو لا اخرتنی الا اجلٍ قریب من الصالحین خدا جوابش را می گوید وَلَنْ يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا ۚ وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (منافقون، 11) بعد متصل می شوند به ششمی، ششمی می گوید خدایا انذار قبلی ندادی که اول انظار می فرستند که همچین برنامه ای هست و هشدار نفرستادی تقصیر ما نیست خدا یک خطابی روز محشر می گوید جامع ترین خطاب می گوید یا معشر الجن و الانس شما بگویید ببینم الم یأتکم رسلٌ منکم یقصون علیکم آیاتی و ینذرون لقائکم هذا 124 هزار پیغمبر نفرستادند که به شما گفتند امروز یک فردایی دارد امروز روز عمل است و فردا روز محاسبه است قالوا شهدنا علی انفسکم همه شهادت می دهیم حق با توست و قرتکم الحیات الدنیا شیرینی دنیا و لذت های نفسانی دنیا ما را فریب داد و شهدوا علی انفسهم انه کانوا کافرین خودشان علیه خودشان شهادت می دهند این هم شد ششمی و هر فوجی هم به جهنم وارد می شود عمدا خزانه جهنم می پرسند می گویند كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ (ملک، 8) نظیر آیا نظیر نیامد سراغتان عمداً می پرسند هفتم می گویند که خدایا خودت برای خودت حکم بکنی که درست نیست تو ذی نفع هستی تو نباید حکم بکنی به ما چه شما خلاف کردید خوب اینطوری که می شود خدا ملائکه را می آورد و ملائکه شهادت می دهند اونها می گویند خدایا اینها عوامل تو هستند این هم هشتمی، هفتمی می گویند که خودت نباید حکم بکنی هشتمی ملائکه شهادت می دهند می گویند خدایا ملائکه عوامل تو هستند و پس ذی نفع هستند شهادت اونها هم قبول نیست خداوند یک شهود دیگری می آورد شاهدهای دیگری غیر از ملائکه می آورد أُولَٰئِكَ يُعْرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمْ وَيَقُولُ الْأَشْهَادُ هَٰؤُلَاءِ الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَىٰ رَبِّهِمْ ۚ (هود، 18) خدا شهادت می دهند اینها چه کارها که نکردند می گویند اینها هم که شهادت آوردی اینها را نمی پذیریم در این لحظه خدا به شهود می گوید همه بروید کنار به زبان می گوید صحبت کن و به دست می گوید صحبت کن اعضا و جوارح یوم تشهد علیهم السنتهم و ایدیهم و ارجلهم بما کانوا یعملون اینجا دیگه تمام دیگه چی بگویم اون وقت صحبتشان با این هم بازی و مجادله است باز همه اعضاء شروع می کنند قالوا لجلودهم لم  شهدتهم علینا چرا این کار را کردی ما می رویم به آتش جهنم قالوا ان تغن الله و الذی ان کل شیء ما را کسی به زبان آورد که همه چیز را به زبان آورده است و هو خلقکم اول مره و علیه ترجعون دستشان که از اینجا هم کوتاه شد می گویند خدایا مستضعف بود حکومت های فاسد ما را گمراه کردند قالوا کنا مستضعفین فی الارض خودت گفتی که اونهایی که مستضعف هستند اولئک عسی الله ان یعفوا عنهم و کان الله غفورٌ رحیم خودت گفتی به مستضعفین رحم می کنم ما مستضعف بودیم خدا بهشون می گوید الم تکن ارض الله واسعه فیها در حیطه حکومت مستضعف بودی حکومت این کار را می کرد هجرت می کردی می رفتی آخر سر می گویند دادگاه تجدید نظر استیناف خدا می گوید لا یبدل قول یدیه من الله ارض عبید در اینجا هیچی تغییر پیدا نمی کند اینجا دستور می رسد که عند لقول بروید الا ما کنتم تکذبون هذا الذی کنتم تکذبون اینجا لیت لیت ها شروع می شود ای کاش ای کاش همان تعطیلی عقل خودش را نشان می دهند یا لیتنا نرد و لانکذب بایات ربنا ای کاش ما آیات خدا را تکذیب نمی کردیم ای کاش بی اعتنایی به آیات حجاب نمی کردیم اگر ما را بر می گرداندند به دنیا خوب زندگی می کردیم اینجا باز خدا جوابشان را می دهد می گوید و لا نردوا لعادوا لما له دوباره روز از نو و روزی از نو اگر بر می گرداننند اینطوری می شد اینجا که می رسد اینها را می آورند کنار جهنم و تراهم یعرضون الیها خاشعین من الضل سرشان را پایین انداختن از گوشه چشم به جهنم نگاه می کنند دستور می رسد که اصلوحا فاذکروا لا تذکروا سواء علیکم انما تجزون ما کنتم تعلمون يَا أَيُّهَا الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَعْتَذِرُوا الْيَوْمَ ۖ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (تحریم، 5) خدا می گوید من که ظالم نیستم ظلم کردی به مردم و حقش را خوردی و چشمش را گریان کردی و ناحق رفتی کسی را کشتی و خانواده را به هم ریختی اینها نتیجه اش این است که اینجا چهل سال ناله می کنند برای خدا که خدایا به ما رحم کن بعد چهل سال ندا می آید که و لا اقصعوا فیها و لا تکلمون با من حرف نزنید یک جمله گفتم خدا اون جمله را در قرآن آورده اونقدر جمله مهم بوده و صحاح علینا عجز عنها ام صبرنا ما لنا من محیص

شریعتی:   خدا کند به اینجا ما نرسیم دعا بفرمایید

حجت الاسلام عاملی:   هر کس پیغمبر ما فرمود هر کس ده بار بگوید که سبحان الله و ده بار بگوید الحمدلله و ده بار بگوید الله اکبر اون وقت دعا بکند بگوید خدایا من را جزو اینها قرار نده که شما فرمودید اون وقت خدا می گوید عجبتم عجبتم یعنی اجابت کردن عجبت وقتی ده بار بگویند ده تا سبحان الله بگوییم و ده تا الحمدلله و ده تا هم بگوید الله اکبر ده تا

شریعتی:   به حق این اذکار ما را جزو اینها قرار بده هر حاجتی داری از خدا بخواهید شما این دعا را فرمودید بهترین هم فرمودید که خدایا آخر و عاقبت ما را اینطوری قرار نده

شریعتی:   به اینجاها نرسیم

حجت الاسلام عاملی:   خدا می گوید عجب عجب اجابت کردم

شریعتی:   خیلی ممنون از لطف و مرحمت شما اما یجیب مضطر اذا دعاه و یکشف السوء گرچه این شهر شلوغ است ولی آنقدر جای تو خالی است صدا می پیچد ما چشم به راه آمدنتان هستیم حالا برای سلامت تان دعا می کنیم آقای مهربان عالم.

در پناه خدا باشید تا سلامی دوباره و دیداری دوباره خیلی ممنون و متشکرم از شما حاج آقای عاملی.

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=23083

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید