سمت خدا | انواع جنون در مسیر ابدیت (4)

حجت الاسلام عاملی:   و علیکم السلام و رحمت الله خدا را شاکریم در خدمت ملت عزیزمان هستیم آیه و روایت می خوانیم مسائل تربیتی این توفیق بزرگی است برای ما که در خدمت عزیزان باشیم جای جای ایران عزیز ما به همه ملت عزیز عرض ادب و احترام و دعا داریم عزت و اقتدار کشور اسلامی را از خدای متعال می خواهیم و انشاء الله سنگرهای بزرگ علمی و سنگرهای بزرگ فنی و صنعتی توسط جوانان عزیز ما فتح بشود و در چینش ملت ها و چینش دولت ها ملت ما در جایگاه اصلی خودش قرار بگیرد

شریعتی:  انشاء الله حالتون چطوره؟ خیلی خوشحالم که در خدمت شما هستم و همینطور خدمت دوستان و عزیزانمان و ایام امتحانات بچه ها هم دیگه نزدیک است انشاالله که جوان ها و نوجوان های ما و بچه های ما همشون در اوج بدرخشند و قله های افتخار را فتح بکنند همینطور در آستانه میلاد با سعادت حضرت صدیقه طاهره هستیم انشاالله بر همتون مبارک باشد خاصه خدمت همه مادرهای عزیز و خدمت همه خانم ها و بانوان ایران اسلامی انشاالله همه مون در سایه چادر امام زمان باشیم بحث جنون ما ناتمام ماند بحث عقلانیت در سیر و سلوک عنوان کلی بود نکته هایی را فرمودید انشاالله امروز ادامه فرمایشات شما را خواهیم شنید.

حجت الاسلام عاملی:   خدای متعال به چند چیز بسیار حساس است دین ما حساس هست هر کس می خواهد زیبایی های دین ما را بشناسد و ببیند کجاها هستند و سی روز ماه مبارک رمضان تقریبا حساسیت های دینی را مراکز و موارد حساسیت دینی را احصاء کردند و بحث کردیم یکی از اونها مسئله عقل است مواد مخدر حرام است و شراب حرام است و هر چیزی که با عقل انسان ناسازگار است عقل را تعطیل می کند چیزی از دین و انسانیت نمی ماند و احساس های انسانی که ما با اون انسان را تعریف می کنیم همه تعطیل شد و از بین رفت منتهی مصیبت این است که فقط خیال می کند که با شراب عقل انسان از بین می رود شراب می تواند تخطیر بکند و مواد مخدر می تواند تخدیر کند بعضی از موسیقی ها هست که اگر مناط موسیقی حرمتش را بخواهید بر می گردد به این نکته که اگر قرار شود موسیقی به سبکی باشد که باعث تخدیر عقل شود دختره را هر چی بگویی بلند شو با بیگانه برقص بلند نمی شود اما یک صدایی و آوازی و آهنگی می تواند به راحتی این کارها را انجام بدهد اونجاها دین ما حساس است که نباید تخدیر عقل بشود گاهی این مسئله توسط گناهان و معاصی که انجام می دهیم انارت العقل مکشوف بطوعها یعنی نورانیتی که عقل دارد با عث می شود که در اثر گناه تعطیل شود و لذا است که هر کس گناه بکند آرزوی دشمن را کف دستش گذاشته است چون عقل از بین می رود و لذا انواع جنون جامعه را می گیرد به تعبیر قرآن انواع رجس جامعه را در بر می گیرد و یجعل الرجس علی الذین لا یعقلون تمام انبیا حساس بودند که این عقل صدمه نخورد عقل اگر صدمه نخورد دین هیچ مشکلی ندارد دینداری هیچ مشکلی ندارد اصلا زندگی انسان ها در باتلاق ها فرو نمی رود وقتی عقل باشد چون عقل دنبال مسائل کلان است و انسان در تشخیصش باید عقل داشته باشد انواع جنونی که جامعه را در بر می گیرد اینها باید تاویل بشود ما اینها را باید دونه دونه شمردیم شماره 9 اش را رسیدیم یک جنونی این است که انسان در برابر علم خضوع نکند در برابر علم در برابر حکمت خضوع نکند در برابر خضوع نکند خلیفه گفت که سوال کردند از خلیفه جوابش را نمی دانست گفت بروید علی را بگوییید علی را بیاید حضرت فرمود برو به علی بگو العلم تعالی یاتی به علم نمی گویند بلند شو بیا بگذار خودش بلند شود برود سر علم و حضرت موسی به خضر می گوید قَالَ لَهُ مُوسَىٰ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَىٰ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا (کهف، 66) معلم است خضر شهید ثانی می گوید دوازده نوع ادب در این آیه خوابیده است در برابر محل ادب داشته باشی و یک کسی از رسول خدا یک یهودی سوال بسیار فنی و علمی کرد و حضرت مکث کرد مدتی و بعد جواب داد گفت یا محمد تو که جواب را می دانستی چرا سریع نگفتی گفت این که می خواستم بگویم حکمت بود خواستم برای حکمت حریم نگه دارم و لذا فاصله گرفتند ببینید تا کجاها را دیدند حالا در برابر علم در برابر حکمت در برابر تدبیر و در برابر قدرتی که لا یتناهی است انسان خضوع نکند این چنین نیست خضوع یعنی نماز هم تشخیص سجده لازم دارد که قرآن است قرآن سجده دارد یا نه؟ سجده واجبه دارد یا نه؟ سجده مستحبی دارد فراوان و اذا قرء علیهم القرآن لا یسجد خدا می گوید قرآن من را که می خوانی از عظمتش سجده نمی افتی؟ وَإِذَا قُرِئَ عَلَيْهِمُ الْقُرْآنُ لَا يَسْجُدُونَ (انشقاق، 21) می گوید من حرف نهایی را زدم انه لقولٌ فصل حرف نهایی مال من است خدا می گوید و ما هم بالعزل از باب سرگرمی اینها را من نفرستادم برای شما این قرآن تکریم هم همینطور است هر ذره ذره این عالم اونقدر قدرت نمایی توش شده است اونقدر محاسبه شده است ان ما یغشی الله عباده العلما را اشتباه کردند گفتند که یعنی علمای دین اولش را نگاه کنید اول از عظمت طبیعت صحبت می کند و عظمت خاک صحبت می کند و از عظمت کائنات صحبت می کند

شریعتی:  عالم هر علمی

حجت الاسلام عاملی:   بعد می گوید إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ (فاطر، 28)

شریعتی:  اهل علم شدی خشوع هست

حجت الاسلام عاملی:   خدا چه شاهکاری کرده در بدن تو اتزعموا انه جرم صغیر و فی ینتوی العالم الاکبر خضوع شروع می شود . اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ خُشُوعَ الْإِيمانِ قَبْلَ خُشُوعِ الذُلِّ فِى النَّارِ خدایا من قبل از اینکه با آتش جهنم خشوع کنم یک توفیقی به من بده در اثر ایمان اینجا من خاضع می شوم و لذا کسی که نماز نمی خواند یعنی در برابر این عظمت خضوع می کند چرا نماز رکوع دارد و سجده دارد این خضوع است دیگر و لذا این نشان می دهد که جنون گرفته کسی که بی اعتناست به این عظمت و به این سفره لایتناهایی که خدا در تکوین و تشریع درست کرده هیچ کم نگذاشته است از فارجع البصرک هر چقدر می خواهی چشم هایت را بیاور گردش بده اگر توانستی یک ذره اشتباهی تقصیری و قصوری و عیبی و ایرادی پیدا بکنی یرجع البصر الیک و الیک البصر خاصعاً و هو حصیر هر چی تلاش می کنی خسته نمی شوی و بر می گردی می گویی نه این صدفه است می گوید هی فرایند طبیعی و فرایند طبیعی این بیگ بنگ شما آخر سرش می گوید حلقه مفقوده است نتوانسته پیدا کند مبدأش از کجا درست شد و به خدا می توانی بگویی فرایند طبیعی و فرایند طبیعی خودت قانع می شوی با فرایند طبیعی؟ حالا از این هم می گذریم دهمی اش عبارت است از صرف عمر جایی که نه فایده دنیوی دارد و نه فایده اخروی دارد عمر عمر عمر هیچ سرمایه ای مثل عمر نیست علامه طباطبایی می گوید بهترین لذت مادی نکاح است و بالاترین لذت معنوی وجود است همین که من هستم می توانم بگوییم سبحان الله و الحمدلله و لا اله الله و الله پیغمبر فرمود معراج که رفتم امت ات من را دید گفت به امت ات از من سلام برسان بگو خاک بهشت خیلی حاصلخیز است تا طیب طیب پاک باش و آبش هم خیلی شیرین است ولی بهشت را نگاه کنی هیچی توش نیست غراسش یعنی درخت و کاشتش عبارت است از سبحان الله و الحمدلله و لا اله الله و اکبر حضرت می گفت که چرا کعبه چهار ضلع دارد گفت چون بیت المامور چهار ضلع دارد گفت چرا بیت المامور چهار ضلع دارد؟ چون عرش چهار ضلع دارد گفت چرا عرش چهار ضلع دارد چون خدا با چهار کلمه دنیا را اداره می کند سبحان الله و الحمدلله و لا اله الله و الله اکبر

شریعتی:  همین تسبیحات اربعه ای که هست

حجت الاسلام عاملی:   اونقدر ثواب بهش نوشته اند که همین جمله را بگویی نمی خواهی با خودت توشه ببری اونهایی که نه مسجد می آیند و نه نماز جمعه می آیند و نه درس تفسیر می آیند و نه جلسات مذهبی و هیئتی می آیند بعداز مرگ می بیند اگر من یک بار می گفتم سبحان الله و بحمده عدد خلقه و اذا نفسه وزنت عرشه و مدار کلماته چه غوغایی می شد می دانید معنی اش چی است سبحان الله و بحمده و عدد خلقه و خلعت کلمات الله من این را نگفتم اینها بهانه است که زیر بغل ما را پر بکند با توشه و برویم از اون دنیا غافل شده ایم حالا عمر وجود همین که من الان وجود دارم می توانم در یک دقیقه یک قیامتی از عنایت خدا درست کنم با وجود است اونقدر اهل قبرستان در حسرت هستند که یک لحظه عمر دنیا را داشته باشند یک لحظه عنایتی یک غوغایی در اینجا درست می کنند اگر عمرش را بدهد چیزی که نه فایده دنیوی دارد و نه فایده اخروی دارد اونقدر قصه دارد من می خواهم یک متن بسیار فاخر آذری برای عزیزانم بخوانم اون هم این است که ترجمه می کنم خیلی فصیح است می گوید که چون آغلاماز گوز آغلاماز یاش توکننده سینه گوینمز داغ چکیلنده عمر پیس تیکیلنده دیه سن سوز بلا اونقدر شیرین است می گوید که چشم وقتی که اشک تمام شد دیگه نمی گرید داغ دل وقتی تمام بشود سینه دیگه نمی سوزد عمر انسان مثل خونه کوچیک بچه ها نیست که در بازی درست می کنند که بزنی خراب بکنی بعد بگویی دوباره از اول من در بین شاهسون ها بودم این را برای من خواند خیلی خوشم آمد گفت که این برای ازدواج است که ازدواج یک خانه ای مثل خانه بچه ها نیست که بزنی با میل خودت نهاد مقدس خانواده را خراب بکنی بگویی که از نو درست می کنم افتجی یعنی خانه کوچک پیسلیک یعنی وقتی بد درست شود بگویی سوک خرابش کن تزدن ورو بالا از نو بخواهی این را درستش بکنی عمر انسان هم خیلی کوتاه است یعنی فرصت بطالت نیست فرصت اینکه غرق می شوی در لذت های حرام نیست دو معصوم گفته الابرء اسرع من ذلک یکی پیغمبر ماست و یکی هم آقا امیر المومنین است الامر ذلک وقتی دید ام سلمه به اتاق خودش رسیده گچ کاری کرده در سفر بود دید اتاق عوض شده گفت العقل اسری من ذلک عمر اونقدر سریع است و فرصت این کار را ندارد یکم امیر المومنین که با خادمش رفتند دو تا لباس خریدند که خوبش را داد به خادم تو جوان هستی و شرح الشباب تو این را بپوش من این یکی را می پوشم اون آستینش درست نشده بود فروشنده گفت یا امیر المومنین بگذار آستینش را من درست می کنم خیاطی می کنم گفت الاعقل من ذلک

شریعتی:  خاطرم هست یک وقتی آیت الله بهجت رحمت الله علیه خدا رحمتشان کند فرمودند وقتی به عالم بالا رفتیم می فهمیم که این همه تشریفات لازم نبوده

حجت الاسلام عاملی:   اقای پهلوانی هم می گفت پهن نکنید نمی توانید جمع کنید بله پهن نکنید نمی توانید جمع کنید حالا این هل امر اصلح من ذلک دو تا معنا دارد یکی همین که گفتم یک معنای دومی ناب ناب دارد اون هم این است که انسان عارفه تقن نامه کند که یک جوری به مقام و رضوان من الله اکبر برسد حق ادا بکند هر چی تقلا می کند می بیند که نمی تواند بالاخره در برابر خدا حق تقاطع را انجام بدهد و حق جهاد را انجام بدهد می بیند که ای خدا چقدر وقت کم است چقدر وقت کم است اون وقت اونجاست که الامر اسرع من ذلک هی تلاش می کند که خدا یک نگاهی بهش بکند که خدایا می گوید اناظرٌ الی فی خلواتی ان مارضٌ انی تمام تلاشش این است که به این نگاه برسد اما می بیند نیست اونجاست که تعجب می کند که خدا الامر اسرع من ذلک اصلا فرصت نیست که من به کار دیگر مشغول شوم اونقدر باید اینجا تلاش بکنم که حق خدا را ادا بکنم هی می گوید نشد هی می گوید نشد اون وقت زمان هم به سرعت دارد می گذرد اونجاست که می گوید الامر اسرع حضرت می گوید یک می شود یک جمله معانی متعددی داشته باشد دلالات مختلفی داشته باشد اکثر از معنا از این بحث اراده بشود همچنان که قرآن اینطوری است الامر اسرا من ذلک هر کس سهم خودش را بگیرد الامر اسرع من ذلک اونقدر وقت کم آوردم که خدای خودم را حقش را ادا کنم که می گویم : لا اُحصي ثناءً عليك پیغمبر گفت نتوانستم ، لا أُحْصِی ثَنَاءً عَلَیْکَ أنْتَ کَمَا أَثْنَیْتَ عَلَى نَفْسِکَ همانطور که خودت را سنا کردی من در سنایت ماندم وقتی اینطوری ذیغ است به کارهای فایده دنیوی دارد نه اخروی لایهنی بهش می گویند کسی شهید شده بود مادرش گفت که گوارا باد بهت شهادت پیغمبر ما فرمود دست نگه دار شاید حرف های بی فایده داشته و کان یتکلم بما لا یعنی لعله کان یتکلم بما لا یعنی او یبقی لعله یبقا او کان فی ما لایعنی تو چطور بهش می گویی گوارا باد شاید بخیل بوده حق مالی را ادا نکرده و شاید حرف های بی ربط هیچ فایده دنیوی و اخروی نداشته و مشهور می شده که از توش غیبت و تهمت و این جور چیزها هم پیدا می شود وقتی به عالم برزخ هم وارد می شود و در ساحت ابدیت قرار می گیرد اون وقت تعجب می کند که من عمرم را در کجاها صرف کردم مثل یک پرونده از اول تا آخرش نگاه می کند بعد تهدید می کند که این چه کارهایی بود که من کردم تعجب می کند که من ثروتم را جمع کردم چرا در مسیر خیر قرار ندادم این ویلاها و این ماشین ها و کذا و کذا اول حرفی هم که می زند به خدا می گوید من را برگردانید به مالم و رب ارجعونی ربی عمل صالح بما ترک کار خوب انجام بدهم حالا الامر اسرع من ذلک اینطوری است که وقتی در محضر خدا قرار می گیرد و کانی واقفتٌ بنفسی واقفتٌ بین یدیک اون لحظه که قرار می گیرد حقیقت دنیا را نگاه می کند می گوید یوم بعض یومٍ بوده که گذرانده در این یومنا بعض یومن هم بعض وقتی عمر بعض یومٍ است فرصت است که من بیایم این را هدر بدهم و زمان را هدر بدهم بعضی از مراجع ما در معرض فوت زبان انگلیسی یاد گرفت به صاحب نوری گفتند تو رئیس دفتر میرزای شیرازی بودی این مستدرک را کجا نوشتی شیخ الشریعه اصفهانی می گوید کلنا عیالٌ علی المستدرک همه زیره خوار سفره مستدرک هستیم آخوند خراسانی وقتی رسید به العمل بالعام قبل ان مخصص گفت لا ان الحجت لا تتمم علی المجتهد قبل الرجوع الی المستدرک مجتهد اگر به مستدرک نگاه نکند نمی تواند فتوا بدهد به نوری گفتند کی نوشتی اینها را مستدرک وسائل الشیعه گفت وقتی که طلبه ها در حرم قعده می گرفتند دور هم می نشستند و آقای اشتهاردی آمنوا نشستم نوشتم قصه ها دارد که در اینجا گاهی گرفتاری اینطوری می شود می رویم سراغ یازدهم یک جا خدا صراحتا به سفاحت تاسی کرده یک جا اون هم این است که من یرغب ان ملت ابراهیم اذا مصطفی نفسه هر کس به مقام ابراهیم نرسد از مقامش اعراض می کند اعتقاد نداشته باشد که کی این کار را می کند الا من سفح نفسه فقط در همین جا در موضوع توحید را می گوید حج هم قصه توحید است از اول تا آخر تمام رضا وقتی بر می گشت می خواست سوغاتی بیاورد از حج می گفت انی غلب ان لا اله الا انت سوغاتی من توحید است بر می گردم با لا اله الا بر می گردم اگر کسی با لا اله الا الله اعتقاد نداشته باشد می گوید ازدواج من وقتی درست می شود که من آرایشی داشته باشم و تبرج جاهلی داشته باشم و خودم را نشان بدهم بالاخره یک شخصیت اندامی نشان بدهم از خودم فاجعه است اینها یعنی هنوز اعتقاد ندارد که کل کار دست خداست الهی بیدک لا بید غیرک زیادتی و نفسی و نفعی و ضری من قصه ها دارم در این باب که چطور بعضی ها زندگی شان درستش ده  و ازدواجشان درسته شده گفته خدایا عفت از من و انتخاب از تو قصه ها دارد که الان از این بحث می مانیم اگر وارد بشوم خدا می گوید این صفیه است و دیوانه است امام سجاد هم می گوید رأیت ان طلب المحتاج الی المحتاج صفح من رای و ذلت من عقله محتاج است مراجعه بکند این صفح من رایه اون خودش محتاج است و چطور می تواند مشکل شما را حل کند این هم یکی از شبه های جنون است اونقدر در این باب یک عده خودشان را از بین بردند وقتی ابو مسلم خراسانی کار را تمام کرد دو دستی تقدیم کرد به بنی عباس اون بنیانگذار بنی عباس را دعوت کرد به نهار وقتی نهار دعوت کرد دید نه اصلا قصه قصه ناهار نیست یک چیز چرمی داشتند که وقتی اون را پهن می کردند یعنی می خواهند یک کسی را بکشند و قبول داشته باشد سرش را جدا کن چون بزرگ بود می ترسید برای خلافتش مثل بچه تاریخ می نویسد چنان گریه می کرد و التماس می کرد منو نکش یعنی خدا به عزت و جلالش قسم خورده است که اگر کسی به غیر من امیدوار بشود امیدش را من مبدل به نا امیدی می کنم حالا خود شاه خاطراتش را ببینید می گوید هر سازی زدم اینطوری رقصیدم آخرش مثل تفاله من را انداختند بیرون آمریکا اوصی مبارک می گوید فهمید بعد از اینکه سرنگون شد فهمید هر کس به آمریکا اعتماد پیدا کند آخرش عریان می ماند و لذا همه جا توحید باید خودش را نشان بدهد و اثر وضعی دارد این اعتقاد در حوادث فقط به او تکیه کند یک کسی شترش گم شده بود در حج حضرت فرمود لو سحت و کلک ماذا ناقتک اگر توکل تو صحیح بود توکل یک امر اعتقادی است گم نشود حادثه خارجی است یعنی این اطلاعات در حوادث تاثیر دارد با چه نیتی رفتی مغازه را باز کردی اون تاثیر دارد با چه نیتی ازدواج کردی در نوع فرزندانت تاثیر دارد پیغمبر ما پرسید از علی فردای ازدواج چطور زهرا را پیدا کردی گفت بهتره تکیه گاه برپاید این شوکتی که حضرت امام دارد نتیجه توحید و اخلاصش است نامه که می نوشت می گفتند یک کلمه یک کسی تسلیت می نویسد یک کلمه اینجا اضافه کنم می گفت اخلاصا منی آیت کی سنجر می گفت آیت الله خمینی حتی با دشمنان خودش اخلاص داشت یعنی ذره ای هوی و هوس در وجودش نبود یکی از مراجع فکلی می گوید هیچ مرجع و عارفی تا الان تقریبا این مثلا دویست سال معاصر مثل امام نبوده که کلمه من را استعمال نکند و به خودش نسبت ندهد یک جایی مطلب خوبی نوشته می گوید که من اری من حامه هیچ کس را ندیدم که پیدا شود مواردش را اصلا و ابدا

شریعتی:  ذره ای از منیت درش باشد

حجت الاسلام عاملی:   اما یکی از عرفای معاصر مقایسه کرده من دیگه می ترسم بگویم که گفت از اون هم بالاتر بود امام فقط یک بار من گفته گفت من دولت تعیین می کنم به اون مسئله سیاسی مربوط است دوازدهم که این اصل بحث ماست همه را بگذاریم کنار این یکی برای من خیلی مهم است و باید بحث شود از خطبا و علما می خواهم که در این باب خوب ورود کنند عنوانش این است که بدترین جنون این است که خوشم میاد جای عقلش است خوشم می آید دلم می خواهد اینطوری راحتم و به کسی هم ربطی ندارد یعنی خودش را با اموری معرفی می کند که نشان تاخر است نه تقدم نشان مصیبت است نه نشان سعادت نشان شقاوت است با یک آهن پاره آدم خودشو معرفی می کند با یک ماشین ویراژ می دهد از این طرف و اون طرف یک کدو تنبل را خالی کرده بود یک دیوانه سرش را کرده بودند گفتند چرا این کار را می کنی گفت نمی خواهم گم بشوم خوابیده بود یک کسی سرش کرد بلند شد گفت که هان انت فمن انا گر تو منی من کی هستم پس کو کدوی گردنم خوشم میاد خوشم میاد با هیچی کار ندارد که خوشم میاد چه تبعات اجتماعی دارد این خوشم می آید در فضای عمومی است و در فضای اجتماعی است بد آموزی دارد و اغوا گری دارد

شریعتی:  خوشم میاد که سنگ رو سنگ بند نمی شود

حجت الاسلام عاملی:   الان اصل ادوار عقل است خیلی چیزها بپرسی که این عقلانیت دارد این کار را کردی میگه خوب شد اینطوری راحتم این خیلی سقوط است برای جامعه

شریعتی:  کسی به یک جایی می رسد

حجت الاسلام عاملی:   از جهت اخلاق تیشه است به ریشه اخلاق از جهت اقتصادی نفله می کند اقتصاد را این را می خواهم توضیح بدهم یک خورده بیشتر وارد می شویم خدا در قرآن به پیغمبر ما چند تا دستور داده که رها کن پیغمبر ما برای وصل اومده برای وصل اومده نه برای فسخ فذرهم فذرهم این را رها کن سواءٌ علیهم استغفر لم تسغفر لهم سبعین مره هفتاد بار هم استغفار کنی من اینها را نمی پذیرم رها کن اینها را یکی از اونها جایی است که برهان و استدلال کنار می گذارد می گوید با من با برهان صحبت نکنید می گوید من خوشم می آید تابع شده برای هوی و هوس خودش می گوید این را رها کن ببین آیه را انا ایت من اتخذ الی هواه افانت تکون علیه وکیلا دنبال این گفته است این بحثی که شروع کردیم آیه را دنبال این است فورا پشت سرش می گوید آیا می بینی کسی که هوی و هوس خودش را گذاشته جای عدل و گذاشته جای شرع و گذاشته جای صحیح می گوید من دلم می خواهد خوشم می آید

شریعتی:  ملاک و معیار بشود من، منیت است فورا دنبالش می گوید ان تحسبوا ان یسمع و ان یعقلون کسی که دنبال خوشم می آید می رود خیال کردی گوش شنوا دارد و خیال کردی عقل دارد الا کالانعام یعنی کس برهان را کنار بگذارد می شود کالانعام انعام برهان ندارند بل هم اضل السبیلا می گویند حیوانات به این آیه دلشان خوش است که بدتر از ما هست امیر المومنین یک رفیقی دارد وقتی می خواست تعریف کند ازش می گوید قد الزم نفسه العدل، فكان اول عدله نفي الهوي عن نفسه اونقدر تعریف می کند می گوید رفیقی داشتم اونقدر عدالت محور بود اولین عدالتش این بود که در مملکت بدن هوی و هوس را گذاشت کنار عدل حاکم کرد فکان اول عدله نفیاً فکان این عدل اولین قدم عدالت است نفی هوا یعنی نمی گفت خوشم می آید حالا در روزگار ما می آییم برای تحقیق که زینت هایی درست شده برای دختران و پسران هیچ عقل و منطقی هم همراهی نمی کند فرهنگ بیگانه است که وارد شده با زیر ساخت های دقیقی فرهنگ ما بعضی کشورها آغوش باز کردند برای فرهنگ اندیشه و لیبرالیسم جدید خیلی راحت تسلیم شدند ما از اونها نیستیم که زیر ساخت های فرهنگی ریشه دار تاریخ را نداشته باشیم شلوارهای پاره پاره تتوهای عجیب و غریب و اشکالی که هیچ پیام فاخری توش نیست ایراد ندارد انسان برود سراغ آداب شکلی برود سراغ مناسک شکلی حتی اما به شرطی که پیام فاخر داشته باشد همه اش برای تبلیغ شرکت های تجاری که اونها سود داشته باشند و جراحی های متنوعی که درست شده برای مثلا عرض می کنم صورت ها و عمل های خاص زیبایی من در این باب که می خواهم صحبت کنم اول این را بگویم خدمت شما که این جوان ها که این کارها را انجام می دهند با اینها که صحبت می کنم می بینم قلبشان چقدر پاک است و دلشان چقدر صاف است اما روشنگری نشده نیت بدی هم ندارند شرایط اجتماعی به صورت تعینی نه تعیینی اینها را برده به اون سمت

حجت الاسلام عاملی:   یعنی ناخودآگاه در یک جو و فضایی قرار گرفتند اخیراً من دیدم دو تا دختر خانم سنشان خیلی پایین است و سرشان کاملا باز است دو تا نوجوان هم به اینها ملحق شدند چهار تایی رفیق از جلو دارند می آیند و بالاخره سرشان برهنه است و یک خلاف شرعی است که پناه می بریم به خدا که نعوذ بالله خدای متعال بالاخره از اون جهت از طرف دیگر بداند بالاخره عقد شریک

شریعتی:  دو تا پسر بودند و دو تا دختر

حجت الاسلام عاملی:   بله با هم رفیق بودند تا من رو دیدند پسره جلو رسید و محکم دست من را گرفت من را بوسید و دست منو بوسید و گفت من باید با شما عکس داشته باشم و اینها ببینید همان این نسبت به عالم دین وقتی تعلق نشان می دهد معلوم می شود که باورهای  دینی هنوز هست در وجودش و لذا این بحث های ما بحث های اینکه اهانت باشد و اینها نیست بحث، بحث روشنگری است شکل های عجیب و غریب و آرایش های عجیب و غریب حرم علی ابن موسی الرضا بودم یک جوانی کنار من نشسته بود این شلوار اونقدر پاره بود از لباس بالاخره بدن مکشوف بود من هر چه فکر کردم که به انسان بخشی از بدن خودش را اینطوری نشان بدهد این چه فضیلتی است که ما این فضیلت را بفهمیم که فضیلت است ما هم این فضیلت را بالاخره داشته باشیم طبیعتا این پیامی که این دارد یا ما نمی فهمیم یک کلمه فقط باید گفت که عصر عصر ادوار عقل است سوال می کنی چه فضیلتی دارد میگه حاج آقا خوشم می آید اینطوری راحتم و کلاسم می رود بالا و اینطوری بشارٌ بالبنان می شوم و اینطوری مورد توجه قرار می گیرم مورد توجه قرار گرفتن یک غریزه فکری است جوان حتما می خواهد دیده بشود اما این غریزه که در وجود انسان خوابیده وقتی بیدار می شود اینها درست مدیریت نشود می بینید که کل فرهنگ جامعه را رفته رفته تغییر می دهد عرضم به خدمت شما اینجا دیگه راه اصلاح هم بسته می شود چرا راه اصلاح بسته می شود؟ علتش این است که این مسئله مسئله عقل رفته کنار و برهان رفته کنا رو استقلال رفته کنار شما اگر بخواهید وارد شوید از چه طریقی باید وارد شوید؟ از طریق برهان و استدلال باید بشوید وقتی که طبیب عشق مسیحا دم است و مشرف لیک چو درد در تو نبیند کرا دوا کند همچین چیزی گاهی دعوایی است که بالاخره دردی است که دوایش در کار نیست خیلی سنگین است که بتوانی با ادبیات خودشان وارد شوی یک هنر بسیار بزرگی است اونی که گفته من کان عنده صبیٌ هل یتساوی له اگر کسی یک بچه دارد و کنارش یک بچه است مهد کودک خودش را اینقدر پایین بیاورد تا احساس های یک بچه را داشته باشد تا بتواند بفهمد چیکار باید بچه بکند اون که اومده است جوانی شبهت من الجنون این اهانت نیست یعنی فوران احساس است و خیلی باید مواظب حرف زدنت باشی ممکن است با یک کلمه برود خودکشی کند ممکن است یک کلمه بگوید مثلا گفته بود که مثل مثلاً لونه چراغ می ماند فردا اومدند دیدند که دسته گل گذاشتند اینطوری است گاهی انحطاط اینطوری می شود که گاهی خدا هم بیاید برایش حرف بزند امکان این که گوش بدهند دیگه نیست آیه اونقدر وحشتناک است ولو اسمعهم لتولی و هم بذنوب دیگه حرف زدن حرف زدن خداست حرف زدن خداست وقتی یک جوانی با این زینت ها خودش را در اوج ببیند در اوج لذت که انسان رسید می شود مست مستی که برسد دیگه وارد کانال تعلق نمی تواند بشود هر گونه سخن عقلانی برایش مسئله است فقط استهزا می کند سخن مصلح می شود مصدر قران را بخوانید چقدر استهزا می کند چقدر از استهزا صحبت کرده و پیغمبرها را چقدر استهزاء می کنند و یک جمله بگویم خیلی خطرناک است اون هم این است که خدا گفته اخصعوا فیها و لا تکلمون برای استهزا کنندگان گفته بروید دیگه اصلا این دیگه از جهنم بدتر است خدا می گوید دور شوید با من حرف نزنید دنبالش را بخوانید خدا می گوید چرا دور شوید و با من حرف نزنید چون شما دین من را مسخره می کردید و احکام من را مسخره می کردید و حجاب را مسخره می کردید کسی اگر تذکر به حجاب می داد مسخره اش می کردید و دیگه دق مرگ می شود کسی این را بشنود که اهل اون کارها باشد باز جایش است حالا شما بحثی را من دارم راجع به ادله ای که با اینها صحبت می کنیم و نوشته هایشان را می بینیم ادله ای که این کار را کرده است این ادله خیلی شنیدنی است خیلی شنیدنی است من از عزیزان می خواهم که جلسه آینده حتما با من همراه شوند این بحث برای خانواده ها خیلی مهم است و برای نسل جدید خیلی مهم است اینجا اگر روشنگری نشود

شریعتی:  نحوه مواجهه ما با نسل جدید در همین نکاتی است که شما می خواهید اشاره کنید

حجت الاسلام عاملی:   مبادا با اینها بنشینید تخطئه کنید کاملا نتیجه عکس می گیرید یکی از دوستان می گفت که بالاخره یکی از اینها که لباسش الان شلوار پاره پوشیده می گوید که حاج آقا الان کسی بخواهد کلاس و شخصیتش خوب دیده شود این را دارد من هم رفتم سراغ این من جامعه را اینطوری دیدم کلاس کلاس نامرئی است و مرئی نیست من را به این سمت کشانده است شما تا صحبت نکنید که این تشخص نیست و این تقدم نیست و این موجب برتری و امتیاز نیست و عوامل اصلی امتیاز چی است باید سراغش برویم خیلی خوب حل می شود یکی از دوستان می گوید در هواپیما کنارش نشست فورا کیفم را در آوردم گفتم عزیزم می خواهم شلواری بهم بدهم شلوار مثل سیم خاردار گیر کرد فورا بلند شد رفت ته هواپیما نشست حالا هفته آینده

شریعتی:  خیلی ممنونم و متشکرم حاج آقای عاملی هفدهم و هجدهم هر ماه قمری قرار است اهالی سمت خدای بزرگ و صمیم و قدیمی روز مادر نزدیک است خیلی از زوج ها هستند که سالهاست در انتظار فرزند هستند خیلی از خانم ها می خواهند طعم مادری را بچشند یک جاهایی توان و بضاعتش را ندارند ما قرار گذاشتیم از سالها قبل به یمن ایام عید غدیر و به یمن نام امیر المومنین طرح فرزندان غدیر را با همت و همراهی هم راه انداختیم و اتفاقات خیلی خوبی در این ایام رقم خورده و هفدهم و هجدهم هر ماه قرار گذاشتیم که بیاییم یک همتی بکنیم اونهایی که سالهاست در انتظار فرزند هستند انشاالله خداوند فرزندان صالح و سالم به همشون عنایت کند طعم پدری و مادری را بچشند به عشق حضرت زهرا می توانید همراه شوید و هم می توانید مشارکت کنید در این طرح و هم می توانید زوج های نابارور که می خواهند ثبت نام کنند مدتهاست که منتظر و مترصد هستند این سامانه ما باز خواهد شد و برای اطلاع بیشتر به کانال ایتا اگر مراجعه کنید به نظرم اونجا دوستان جزئیات را برای شما ذکر خواهند کرد صفحه 287 را با هم تلاوت کنید بر می گردیم همراه شما و در کنار شما اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

(تلاوت قرآن کریم صفحه 287)

شریعتی:  امیدوارم توفیق عمل به آیه های نورانی کلام وحی را هممون پیدا کنیم به حق همین آیات خیلی خوشحالیم در کنار هم و همراه هم هستیم اشاره قرآن را جناب آقای عاملی بفرمایند

حجت الاسلام عاملی:   بسم الله الرحمن الرحیم وَقُل لِّعِبَادِي يَقُولُواْ ٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ يَنزَغُ بَيۡنَهُمۡۚ إِنَّ ٱلشَّيۡطَٰنَ كَانَ لِلۡإِنسَٰنِ عَدُوࣰّا مُّبِينࣰا (اسراء، 53) خدا می گوید اگر بنده من هستید خوب حرف بزنید شیطان مترصد است که ایجاد فساد بکند بین شما آیات مفصلی در روایت مفصل راجع به حرف زدن حرف زدن خیلی مهم است یکی از اصول مهم اخلاقی است که انسان مواظب زبان خودش شود یک کسی اومد محضر رسول خدا گفت چیکار کنم من سعادتمند بشوم حضرت زبانش را آورد بیرون و سه مرتبه دستش را به زبانش زد و گفت مواظب این باش اگر می خواهی سعادتمند شوی در معراج رسول خدا از خدا پرسید که پروردگارا شروع و آغاز عبادت به چی است خداوند فرمود شروع عبادت به سکوت است ارشاد القلوب جلد یک صفحه 203 این اونجاست حرف زدن بسیار مهم است یک آقایی اومد گفت ما اخوف ما تخاف علیه ترسناک ترین چیزی که از اون می ترسی به آخرت من و عاقبت من چی است؟ حضرت زبانش را با دست گرفت و گفت هذا زبان از حضرت سوال کردند کسی هم با زبان برود جهنم حضرت فرمود مگر باغیر زبان هم کسی می رود جهنم فهل یکب الناس علی وجوههم فی النار الی حصائد السنتهم امام غزالی می گوید زبان هفتصد نوع آفت دارد هفتصد نوع آقای اشتهاردی می گفتند هفتصد را بکنیم هفتاد، هفتاد هم باشد خیلی حواسمان باید جمع باشد که انسان در این باب صغیر و جرم کبیر از جمله غیبت مال این است و تهمت و بهتان مال این است و فحش و ناسزا مال این است و دروغ مال این است و مراء مال این است و تناقض مال این است و لقد پراکندن و تمسخر و استهزا و شهادت به دروغ و شهادت به باطل همه بر می گردد به زبان اگر کسی نتواند مهار بکند یله باشد افسار گسیخته باشد ذره ای تردید نکند که بی دین و بی ایمان از دنیا برود به اندازه یک جو به تعبیر بعضی از عرفا حالت ارتزاع و ایمان برایش نمی ماند اگر زبان یله باشد خدا می گوید تحسبون له عینا شما خیال می کنید حرف سبکی است که در زبانشان مخارج حروف بریده شد و یک چیزی در هوا پرید و تمام شد و ما عند الله عظیم عجیب است خدا در همین خصوص در تهمت گفته آقای شریعتی گفته والله یعلم و انتم لا تعلمون یک جا فقط گفته یک چیزهایی من می دانم شما نمی دانید یعنی پشت پرده این تهمت و بهتان ها من می دانم چی است شما نمی دانید چه خبر است والله این آیه اونقدر عجیب است بلایی که در برزخ و محشر است من می دانم شما نمی دانید جابجایی صبر بکنیم اگر کسی اومده بهتان زده اون وقت وارد آتش می کنند خدا می گوید اثبات کن بیا بیرون اگر کسی نسبتی به کس دیگر بدهد روایت است از پیغمبر ما چرک و کثافت اهل جهنم که یک جا جمع می شود خدا داخلش می کند می گوید اثبات کن بیا بیرون حالا بیاید بگوید که شنیدم بهش می گویند شنیدم مساوی با رکوع نیست بیاید بگوید همه می گفتند مساوی با صحت نیست اونقدر این هشدار بزرگی است این بحث آخرش به کجا می رسد؟ عقیبت عدام کلاب اهل النار درندگی است و غیبت یعنی درندگی تبدیل می شود به سگ حضرت امام در درس اخلاقش می گوید می رود جهنم در جهنم می گوید گشنه ام همه غیبت ها را می ریزند جلویش می گویند بخور طعام نیست شبیه طعام است لیس لها طعامٌ الا من لا یسمن و لا یغنی من جوع اینجاست که اونقدر انسان باید حساس باشد خدا هم نمی گوید یقول التی هی احسن خدا همه اش احسن می خواهد از بنده اش ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلۡمَوۡتَ وَٱلۡحَيَوٰةَ لِيَبۡلُوَكُمۡ أَيُّكُمۡ أَحۡسَنُ عَمَلࣰاۚ وَهُوَ ٱلۡعَزِيزُ ٱلۡغَفُورُ (ملک، 2) اینجا هم احسن می گوید یک جایی می گوید قولوا للناس حسنا من زمانی که قم بودیم توی تلفن این آیه را نوشته بودم وقولوا للناس حسنا وقتی حرف می زنی مبادا عصبانی شوی و پشت تلفن به تندی با کسی حرف بزنی وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا و اذا یحسبهم یقتفرون قران کتاب عقل است و آیات اخلاقی را جمع کنی حیرت آور است چرا از اخلاق صحبت کردی این اخلاق چه نفعی دارد برای خود خدا مثلا بگوییم که قرآن مال شخص دیگر است چه فایده ای داشته داشته برای اون شخص که این همه از اخلاقیات صحبت کرده یعنی از زوجه پیغمبر پرسیدند اخلاق پیغمبر چطوری بوده گفت کان خلقه القرآن اخلاقت در خانه و اداره و سیاست بد است یعنی هیچ سهمی نه از قرآن داری و نه از دین داری یادتان است که خواندم یک کسی گفت الدین حسن از راست و چپ اومده همه اش گفت حسن خلق از پشت سر اومد گفت دین ان لا تغضب از سر غضب حرف نزنی و تصمیم نگیری در این باب انشاالله که ما بتوانیم کاری بکنیم که در خانه ها داخل خانه و یقول التی هی احسن اول ببریم خانه امیر المومنین حضرت زهرا را که صدا می زد می گفت یا سیدتی حضرت زهرا که صدا می زد می گفت یا سیدتی تکریم یکدیگر در برابر فرزند این اصل بزرگ تربیتی است که یاد می گیرند

شریعتی:  خیلی ممنون و متشکرم در پناه خدا باشید برای شفای مریض ها و برای عاقبت بخیری جوان ها و برای سلامتی مادرها و برای فرزند دار شدن همه آنهایی که سالهاست در انتظار فرزند هستند دعا می کنیم و امیدوارم عاقبت به خیری نصیبت همه مون بشود انشاء الله پناه می بریم به چادر حضرت صدیقه و از همین جا در آستانه میلاد با سعادت حضرت به او سلام می کنیم و صلوات می فرستیم خیلی ممنون و متشکرم از شما حاج آقای عاملی.