فایل ویدیویی این برنامه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شریعتی: اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ خُشُوعَ الْإِيمانِ قَبْلَ خُشُوعِ الذُلِّ فِى النَّارِ خانم ها و آقایان سلام وقت تان بخیر انشاالله که در پناه خدا باشید و به سمت خدای امروز ما خیلی خیلی خوش آمدید شنوندگان خوب رادیو معارف و مخاطبان شبکه افق و بیننگان خوب و صمیمی شبکه سه که تکرار برنامه را می بینند امیدوارم که در پناه قادر متعال باشید پنج شنبه دیگر با هم در کنار هم در این ایام که شاید به ظاهر سرد باشد ولی امیدوارم که دل و جانتان گرم باشد به حرارت ایمان و عشق اهل بیت علیهم صلوات الله حاج آقای عاملی سلام علیکم و خوش آمدید
حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمت الله خیلی سعادت بزرگی است محضر عزیزان و بزرگان و خانواده ها هستیم از این که ما را می پذیرند که در محضرشان در خانواده ها مطالبی از قرآن و آیات و روایات محضرشان عرض می شودو خدا از همه ما بپذیرد ما را با حقائق قرآن آشنا بکند و محرم بکند و بهترین مقدرات را مخصوصا برای جوانان عزیز ما نصیب بکند و خودش تربیت اونها را تولیت بکند.
شریعتی: انشاالله حالتان چطوره؟
حجت الاسلام عاملی: خدا رو شکر
شریعتی: ما به مواردی از جنون رسیدیم در ذیل بحث کلی عقلانیت در سیر و سلوک و نکته های خوبی هم شنیدیم که واقعا یک جاهایی آدم خودش تعجب می کند که من چرا این کار را کردم این ثمره تعطیلی عقل است اون موردمان ناتمام ماند و هفته گذشته وعده دادیم دوستان مترصد باشند و منتظر که چیکار باید بکنیم حتی نحوه مواجهه ما با افرادی که این مسیر و این طریق را پیش می گیرند چی باید باشد که چی بهتر است ما در جوابشان بگوییم.
حجت الاسلام عاملی: بحث ما در این بود که بدترین صورت تعطیلی عقل این است که انسان برای برهان و برای استدلال حسابی باز نکند و برای عقل حسابی باز نکند و بگوید خوشم می آید و اصلا صراحتا بگوید که ما باید از قید فکر و از قید عقل خلاص شویم این تعبیری است که صراحتا طرفداران اندیشه لیبرالیسم جدید این را می گویند لیبرالیسم آزادی از تمام قیود است حتی از قید عقل و حتی از قید فکر و استدلال و برهان می دانید اگر برهان و استدلال حذف شود تمام برنامه های اسلامی تعطیل می شود چون یک مصلح با برهان کار می کند و با استدلال کار می کند و انسان مفطور است در برابر استدلال خاضع باشد مرحوم میرزای قمی می گوید که ما هم از مخالفت با جمهور نمی ترسیم واقفن الدلیل اگر با دلیل ما را همراهی کند اما اگر بگوییم دلیل، دلیل مثلا طرف می گوید این دلیل مثلا آخوندها درست کردند یعنی این خیلی وحشتناک شد باید ما خاضع باشیم در برابر برهان این راهی است که می خواهیم به طرف خدا برویم راه همین است لیس الی اللَّه سبحانه طریق یسلک الّا بالعلم در مصباح الشریعه است اگر اشتباه نکنم یعنی طریقی برای رسیدن به محضر خدا رضایت خدا نیست و معرفت خدا بارگاه نیست الا به علم با علم اگر قرار شود با علم مخالفت کنیم اون شخص گفت من به مقصد رسیدم و کتاب هایش را دفن کرد در یکی از صوفیه درخت کاشت می گفت که بالاخره تا درگاه می آورد تا بارگاه نمی آورد این خطای محض است اشعاری که در دفاع از حریم عشق به خاطر دفاع از عشق عقل را تخطئه می کنند همه اشتباه است مثل آفتاب روشن است ما حق نداریم به خاطر دفاع از عشق عقل را تخطئه کنیم علم تخطئه کنیم علم تا یک مقصد خاصی بخش خاصی با علم تامین می شود وبخش خاصی با عقل تعیین میش ود در جایش احساس و عشق هاهنا مصارع العشاق تعبیر امیر المومنین است درباره کربلا رسیدند به کربلا هنوز چیزی اونجا نبود اونقدر گریه کردند گفتند هاهنا مصارع العشاق اینجاست که عشاق زمین می افتند و مقصد اونها اینجاست بنابراین عقل را باید حس بکنیم عقل هم کی رشد می کند؟ با علم خدا می گوید و ما یعقلها الا العالمون کسی که علم ندارد کسی که بیسواد مانده عقلش چقدر کار می کند خیلی پیش پا افتاده کارهای روزمره خودش را اداره بکند که در اون هم مرتکب خطا می شود وقتی دریافت های حسی در بچه بیشتر می شود علمش بیشتر می شود علم بیشتر شود عقلش بیشتر میش ود و هنر یک مکتب تربیتی این است که از طرق مختلف عقلانیت را رشد بدهد و آتیناه ابراهیم الرشدا اجنه هم اومدند به قرآن گوش بدهند گفتند یک کتابی است که هدایت می کند به رشد رشدا بنابراین ما احتیاج داریم به اینکه انسان های رشید یعنی دارای رشد، رشد فکری و عقلانی داشته باشیم بدترین مبارزه با عقل این است که ما بیاییم بگوییم که تابع هوی و هوس شویم خوشم می آید عقل نوعا ذبح می شود اینجاست چند جا که عقل ذبح می شود اینجاست یکی مسیرش طمع است طمع که باشد عقل دیگه می رود کنار یکی اش اینکه خوشم می آید یعنی جاذبه لذت های نفسانی حیوانی و لذت های کم عمق جوری است که نمی تواند در برابرش مقاومت کند یعلمهم را دارم یزکیهم را ندارد یعلمهم علم را یاد می دهد و یزکیهم علم مهار یاد می دهد بیشتر مصیبت ها این است که قدرت مهار نداشته خدا به یک عده می گوید هل لا علمت به یک عده می گوید هل لا عللت چرا یاد نگرفتی و عمل نکردی در روز عاشورا بالاخره عمر سعد گفت که بریر گفت خیلی خوب صحبت کرد که چه کاری داد با امام معصوم و با فرزند پیغمبر اینها که نورانیت محض هستند و اومدی به جنگ گفتی این حرفها را که می گویی همه را عقل من می پذیرد و لکن ترویه لا یجیبونی الا ذلک قلب من نمی پذیرد یعنی اونجا باید خیلی کار کرد بعضی ها اونقدر سواد دارند و اونقدر علم دارند اما یک مضال الاقدامی پیدا شود شیخ صناء را شنیدید که می گوید هیچی دیگه همه اش از دست رفت یعنی واقعا قدرت روحی دارد که بگوید نه میلیاردها پول الان دستش می آید می گوید نه یا یک بساط بسیار جذاب جنسی برایش درست کردند که تبعاتش می تواند خیلی وحشتناک باشد در جامعه می تواند به اون نفسانیاتش نه بگوید اگر تابع هوی و هوس شد دیگر از مات فات در روزگار ما این خیلی رونق پیدا کرده که خوشم می آید با برهان هم با جوان صحبت کنیم می گوید جامعه من را اینطوری می پذیرد من با عقل و برهان کار ندارم جامعه رفته من هم باید بروم و لنتاین نداشته باشم به من اصلا ایراد می گیرند برای چی من کاری نکنم باید اصلا احیائش شعار دیگران هست مثال عرض می کنم یا آرایش های عجیب و غریب روی بدن و روی سر و روی صورت لباس های ویژه همه اش می گوید که من خوشم می آید ما اینها را که وارد می شویم بالاخره برهان وقتی رفته چه دلیلی دارد دلیلش را نگاه کنیم هشدار بزرگی است برای متولیان تربیتی جامعه یعنی این نفس این کار یک طرف و برهانی که می آوری یک طرف وقتی که بگوید خوشم می آید معلوم است برهانش چی می شود ذائقه تدریجا عوض می شود آقای شریعتی کار عمده دشمن این است که ذائقه ها را عوض می کند ذائقه عوضد شد همه چیز تمام شد ذائقه باید جوری باشد بگوید من تمام ثروتم را دادم هفتاد و دو مدرسه در روستاها و جاهای محروم درست کردم که در شهر ما یک عزیزی این کار را کرد همه چیزش را داد تا عدد 72 درست بشود عدد مقدس است ایشان می گوید نشان می دهد متدینین این کارها را می کنند آخر سر یک خانه داشت در تهران خیلی استثنائی بود 72 درست نمی شد به دولت گفت خانه را فروختم وقتی از دنیا رفتم اون را بردارد اون را فروخت وقتی از دنیا رفت در هفت آسمان یک ستاره هم نداشت همه اش افتخار می کرد که من انسان های بزرگی از این مدارس می آیم بیرون کشور مدیون اونها می شود و ملت مدیون اونها می شود این ذائقه باید با اونها تنظیم شود
شریعتی: این مدال است
حجت الاسلام عاملی: اون حرف ها و استدلال هایی که می کرد مصیبت مصیبت بود حالا گاهی زینت ها به شکل های شعاری است و مثلا شعارهای شیطان پرستی یا شعار ادیان دیگر یا مثلاً همه اش مرد است طلا و جواهر دستش است این انگشتر طلا هر لحظه که دستش هست گناه نوشته می شود یعنی گناه استمراری است من در اون کتاب نوشته ام نه بخشش نه جبران مصیبت و خسران گناهان استمراری حج کسی را غصب کرده ای هر لحظه برایت گناه نوشته می شود با رشوه با پارتی بازی و یک جایی استخدام شدی هر لحظه که اون پول را می گیری برایت گناه نوشته می شود چون حق کسی ضایع شده است گناهان استمراری خیلی وحشتناک است یا شکل صلیب آویزان کرده می دانید که معتقد به صلیب هستیم مصلوب شدن حضرت عیسی که نیستیم این شعار کسان دیگری است رسول خدا وقتی جمعیت زیاد شد گفتند چطور جمع کنیم جمعیت را گفتند که ناقوس بزنیم گفت یک شعار مسیحیت است من باید خودم اعتقاد داشتم باشم از جهت فرهنگی گفتند آتش درست کنیم گفت شعار مجوس هاست من باید استقلال داشته باشم از جهت فرهنگی گفتند طبل بزنیم گفتند این شعار یهودیت است من باید استقلال داشته باشم تا اینکه خدای متعال اذان را هدیه کرد به حضرت ختمی مرتبت حضرت فرمود اذان وجه دینی صورت دین شما عبارتند از اذان همه چیز توش هست و اهل اذان در خیلی اوج محشور می شوند کسانی که موذن هستند وقتی که تشبه به کفار درست بشود و تلبس به لباس کفار درست شود و آداب اونها آداب اونها حدیث از امام صادق است که حضرت به یکی از خدا به یکی از انبیا گفت که قل لقومک به قوم خودت بگو لا تلبسوا لباس اعدائی لباس دشمنان من را نپوشید و لا تطعموا مطاع اعدائی غذای دشمنان من را نخورید و لا تسلکوا مسالک اعدائی سبک زندگی خودتان را با سبک زندگی دشمنان من تنظیم نکنید و در یک رابطه است و لا تشاکلوا شاکل اعدائی شکل اونها را پیدا نکنید فلا تکونوا اعدائی فما هو اعدائی دراین صورت من با شما معامله اعدائی خودم را می کنم شبیه کسی نشوید و خودتان باشید وقتی شباهت به اونها رساندی مثل اونها می شوی امیر المومنین یک جمله ای گفته خیلی تکان دهنده است می گوید که لاَ تَزَالُ هَذِهِ اَلْأُمَّةُ بِخَيْرٍ مَا لَمْ يَلْبَسُوا لِبَاسَ اَلْعَجَمِ وَ يَطْعَمُوا أَطْعِمَةَ اَلْعَجَمِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَضَرَبَهُمُ اَللَّهُ بِالذُّلِّ . این امت همیشه عاقبت به خیر خواهد شد مگر اینکه فرهنگ کفار را بگیرد لباس اونها را بگیرد و طعام اونها را بگیرد و اطعام اونها را بگیرد و آقا رسول الله به دو تا مسیحی اونقدر خوب صحبت کرد که مسلمان بشوند نپذیرفتند حضرت فرمود می دانید چرا نپذیرفتند مشکلشان من نبودم حرف های من را خیلی حساب شده بود دیدند که اگر مسلمان بشوند نمی توانند شراب بخورند. یعنی امیر المومنین چاه می کند خادمش می گوید دیدم یک چیزی می گوید بعد که آب در نیامد گفت غذای منو بیار غذایش را آوردم کدوی آبپز بود غذا را که می خورد می گفت خدا لعنت کند کسی را که به خاطر شکمش می رود جهنم به خاطر شراب کسی که شراب را خورده از دنیا که می رود به صورت مست پیش خدا وارد می شود مست به قلب وارد می شود و تشنه به مشعر وارد می شود خدا یک جمله ای می گوید وقتی مست در برابر خدا می ایستد می گوید ابعث هذا امرتک من همچین دستوری بهت داده بودم که این کار را کردی و عقلت را اینطوری ضایع کردی حالا یک جمله می گویم اونقدر ارزش دارد اونقدر ارزش دارد اگر یک جوانی می خواهد یک نشانی در بدنش حک بکند اینها را حک می کند می گوید من باید یک نشانی داشته باشم اتفاقا نشانی را دین ما خودش گفته است نشانی را در زبان عربی می گوید وثم یعنی داغ نهادن صفه این هم می شود سمه حضرت نشان داده که اگر می خواهی یک نشانی داشته باشی یک نشان معنوی خوب حضرت می گوید من این را بهت یاد می دهم اتفاقا روایت از علی ابن موسی الرضا است از حضرت سوال کردند که یابن رسول الله بسم الله الرحمن الرحیم معنی اش چی است گفت معنی اش این است که اثموا علی نفسی صمت من صمات الله و هی العباده و قیل له و مسمه قال العلاوه بسم الله این است که یک نشانی از نشانه های خدا روی خودم می گذارم که همیشه با اون شناخته شوم اون نشانی چی است؟ و هی العباده حضرت گفتند که سمه یعنی چی یعنی علامت یعنی شما با بسم الله شناخته می شوید بسم الله توحید توش هست و اوصاف خدا توش هست رحمانیت و رحیمیت خدا توش هست و اولین جمله ای است که خدا با اون با ما حرف زده است فصیح ترین جمله است خدای متعال گفته که بسم الله گاهی خدا می گوید و گاهی بنده می گوید خدا می گوید بسم الله را شروع می کند یعنی با بسم الله بنده ام را هدایت می کنم و متعلق به هدایت است ما می گوییم استعانت می کنیم از خدا با بسم الله بسم الله نشان توحید است و نشان عبودیت است و علامت ماست علامت است که من مسلمان هستم
شریعتی: من عبد هستم
حجت الاسلام عاملی: تشخص و هویت خودش رانشان می دهد یک شاگردی داشتم از بلغارستان می گویند دین اسلام وارد شده باید برود عثمانی ها وارد کردند هی کنگره می گذارند و ضد اسلام حرف می زنند و من هم در کنگره رفتم شرکت کردم این چشم آبی موهای زرد کاملا اروپایی بود یعنی اگر ببینیند که رنگش گندم گون و این جور چیزهاست می فهمند من را راه می دهند و من را راه دادند من کنگره خیلی بزرگ گفتم می خواهم صحبت کنم گفتند از کجای بلغارستان هستید؟ تا اگر بدانند از منطقه مسلمان نشین است راه ندهند می گفت یک جوری توریه کردم که نفهمیدند من از کجام رفتم اونجا تا رفتم اون بالا سند هشتصد سال پیش را باز کردم گفتم این سند از زیر یک مسجد بلند پیدا شده که نشان می دهد که این اسلام هشتصد سال پیش اومده اونجا فردا تمام روزنامه ها حرف من را زدند و کل کنگره خراب شد حرفم یک کلمه است تا رفتم اونجا گفتم بسم الله الرحمن الرحیم رئیس کنگره دستور داد این را بکشید پایین چون بسم الله نشان این است که تو بچه مسلمان هستی تو توحید داری و تو ثنوی و مشرک و آتئیست نیستی تا خواستند من را بکشند پایین خبرنگارها سروصدا کردند چرا اینکار را می کنید بگذارید ببینیم چی میگه در نتیجه زمینه درست شد من ادامه دادم به برکت بسم الله حساب کنید بسم الله کجا و این تصویر بدن یک زن عریان را زده و ستاره زده و چی چی زده
شریعتی: یک نکته ای شما اشاره کردید و رد شدید ولی واقعا به نظرم نکته مهمی است ذائقه ها یک وقت هایی تغیر می کند خیلی ها دلشان می خواهد اونهایی که در کار هجمه فرهنگی هستند که ما ذائقه مون عوض شود و جای ارزش ها عوض می شود و عقل تعطیل می شود و دلم می خواهد باب می شود
حجت الاسلام عاملی: ذائقه یعنی روح انسانی و نفس ناطقه انسانی به نقطه ای رسیده که لذت انسان زنده به لذت است زنده به جدید است می گویند افسرده هم از کار خدایی که تو داری الیس خدای دیگری هست نفس ناطقه سنخیت پیدا می کند با اون کارهای خاص که از اونها لذت می برد تغییر ذائقه همین است و ذائقه انسان بما هو انسان با امور علوی است و با معارف عرشی است در بهشت یک بهشتی است که اصلا از حور العین و لحم طیرٍ مما یشتهون خبری نیست همه اش معارف است مرحوم قمشه ای بزرگ ازش سوال کردند چه آرزویی داری گفت کنار حوض کوثر با امیر المومنین نهج البلاغه بخوانم ذائقه یعنی این ذائقه این است که اونقدر زحمت کشیده یک لیستی از فقرا پیدا کرده سر ماه که می رود می شود هیچ کس هم متوجه نیست به اونها رسیدگی می کند من اطلاع دارم از این اشخاص یکه خوار نیستند یکه خواری هنر نیست یعنی از اخلاق طبیعت مادی خارج شدن به فکر دیگران بودن اینها هنر بسیار بزرگی است من از مسئولین می خواهم از کسانی که نقش دارند خانم ها در ایران در قضیه کمک به مقاومت به عزیزانی که در لبنان و خانمانشان را از دست دادند در غزه خانم های ما یک انقلابی کردند نهضت طلا بگوییم من خودم چون در جریان هستم اونقدر طلا آوردند آقای شریعتی اونقدر طلا آوردند اصلا حیرت آور اونهایی که می خواهند تعریف زن ایرانی را بدانند به اینها نگاه کنند نه به چند خانمی که مکشفه است اراده می خواهد یعنی سرویس کامل عقد و عروسی اش را آورده یکی می گفت یک طلای خیلی بزرگی آورده بود خیلی بزرگ بود به من گفت که خانمم گفت سریع این را ببر مبادا دوباره نیتم برگردد و شیطان وسوسه کند چی بگویم این ها زینت است اینها جمال است اینها هنر است و اینها تشخص است و فضیلت است حالا راجع به بسم الله یک کلمه بگویم و به یک مطلب ختم می کنیم بسم الله بسم الله با بسم الله چه کارها نمی شود کرد شاگرد میرزای شیرازی گفت من که می خواهم بیایم درس گاهی قلم پیدا نمی شود از دجله رد شوم دیر می رسم اون هم یک چیزی داد دستش یک کاغذی گفت با این رد می شوی از اینجا همینطور رد شو از روی آب بالاخره این همینطوری می آمد یک روز گفت ببینم چی نوشته من می توانم روی آب بروم پیغمبر ما گفتند حضرت عیسی روی آب راه می رفت درسته؟ زاد یقینه و مشی فی الهواه اگر یقینش بیشتر می شد روی آسمان هم راه می رفت تلک الرسل فضلنا بعضهم علی بعض پیغمبرها در فضیلت ها متفاوت هستند اگر بیشتر می شد در آسمان راه می رود این که روی آب راه می رفت گفت چی چیه اینجا نوشتی گفت بسم الله الرحمن الرحیم خودمانی پاش را گذاشت غرق شد بسم الله اثرش این است روایت است ان اسم الله فاتق للرتوق و خائقٌ للخروق و مسهل للرعود و جنت عن الشرور و حسن من محن الدهور و شفاءٌ لما فی الصدور و امانٌ یوماً نشور از یکی یک کتاب خواند چیز ساده ای نیست خدای متعال شاهکار کرده اولین بحث هم خواسته برای خودش پیدا کند و بیان بکند از ماده رحمت پیدا کرده چند چیز نباشد عالم لغو می شود یکی این است که اساس عالم باید بر اساس رحمت باشد و لذلک خلقه الا رحمتاً من ربک و رضوانک خلقه
شریعتی: پیغمبرش هم فرستاد رحمتاً للعالمین و رحمته وسعت کل شیء
حجت الاسلام عاملی: مطلب آخرم این است که ما مخالف زینت نیستیم اتفاقا دین ما هم به مرد و هم به زن اونقدر حساس است که زینت خودش را داشته باشد و پیغمبر ما اونقدر حساس بود لباسش شیک باشد موی سرش شیک باشد یک یهودی گفت که من می خواهم کادو بیاورم برای پیغمبر شما چه چیزی را خیلی دوست داری؟ گفت عطر اگر پیدا نمی کرد اون مقنعه زن ها را می زد که معطر باشد اونقدر خودش را آرایش می کرد می خواست بیاید بیرون زن ها اعتراض می کردند چه خبر است می گفت وقتی می خواهم پیش اصحابم بروم می خواهم که خیلی مرتب و منظم باشم می گفت لباس سفید بپوشید که معلوم شود چرک است زود به زود بشورید راوی می گوید من خودم دیدم لباس زیر خودش را در آب داغ گذاشت حضرت که حضرت میکروب زدایی کند و موی سرش را شانه می زد می گفت که روغن می زد می گفت افضل الدهن اینقدر حساس بود که شیک باشد و به یکی از اصحاب گفت که این بینی تو چیز شده به شمشیر زدند در جنگ بالاخره صورتت کریه شده چرا نمی روی این را به زبان امروزی ما جراحی بکنند و طلا بگذارند اینجا که خوب دیده شوی یعنی اینها را من بخواهم بگویم تا موهای سر پیغمبر هم می دانید تا کجا رسیده بود بخواهیم اینها را وارد شویم فرق بگذارید موی سرتان را شانه که می زنید یک طرف اگر کسی فرق نگذارد با شمشیر جهنم فرق می گذارند کجاها را آوردند گفتند خیلی دین می خواهد که منظم و مرتب و شیک دیده شود خانم اگر ارایش نداشته باشد نسبت به حلال خودش اسمش را گذاشتند المعطلت نفسها خودش را تعطیل کرد وقتی راوی آمد دید حضرت سکینه که خیلی سنش بالا رفته بود آرایش و زینت داشت گفت شما زینت می زنید گفت ما زنان اهل بیت مامور هستیم شبیه مرد نشویم حضرت فرمود مرد هیچی هم نداشته باشد با آهن هم زینتی برای خودش درست کند یعنی فکر همه این اقتضائات روحی در مقاطع مختلف سنی همه را کردند راوی اومد دید که امام باقر است اگر اشتباه نکنم یا امام کاظم که لباس قرمز پوشیده گفت یک جوری اینطوری نگاه کرد گفت هان چرا اینطوری نگاه می کنی گفت اینها را آدم های جلف نمی پوشم گفت من ازدواج کردم نیاز روحی خانم من است که لباس جذاب بپوشم ببینید چقدر خوب رعایت می کنند اومد منزل امام کاظم دید که خیلی ساده است یک منزل دیگر رفت دید اونجا خیلی فرش های خوبی است گفت اونجا اونطوری اینجا اینطوری گفت این خانمم با مهریه خودش رفته اینها را خریده گاهی نیاز روحی زن این است که مثلا مبل خوبی داشته باشد و فرش خوبی داشته باشد امام مخالفت نمی کند
شریعتی: اسراف نشود ولی مخالفت نمی شود مردم می گویند چرا این کار را کرده یعنی دین وامدار شرایط تاریخی نیست اون آقایی که نشسته در فلان جا می گوید دین در بستر تاریخ حرکت کرده پس هیچ وقت خالص عرضه نشده نه من می توانم یک منبر برای شما بگویم جاهایی که معصوم یک کاری کرده کل جامعه اعتراض کرده ولی اعتنا نکرده چون دین خالص را باید ارائه کند ولو در بستر تاریخ حرکت کرده است حالا این مباحثی بود که ما در این خصوص بحثش را کردیم خدمت شما آخرش دو تا مطلب را من بگویم
حجت الاسلام عاملی: این بحث در اینجا تمام شد این دو تا مطلب که یک جوری تتمه بحث است اولینش این است که هر کس در این جنون ها بیفتد طرف مقابل را مجنون می داند خودش را اما طرف دیگر می گویند اینها دیوانه هستند کار خوب کسی بکند می گوید دیوانه است … قد خولطوا و انما خالطهم أمر عظیم، می گوید ببین تو پول خوبی را از دست دادی یا فلان جا می توانی یک ارضاع حرامی داشته باشی این کار را نکرد یا عبادات و ریاضاتی که انجام می دهد می گوید که ببین خودش را چقدر طلب کرده اصلا قصد جان کرده است اتفاقا عارف در سلوک خودش راست می گوید قصد جان کرده است اما اون نمی داند چه قصد جانی کرده است عارف در این مسیری که می رود بالاخره هیچ کس قصد جان نمی کند اما عارف یک مسیری وارد شده قصد جان به اون معنای عرفانی حافظ اونقدر شاهکار کرده قصد جان است طمع بر لب جانان کردن تو مرا بین که در این کار به جان می کوشد چیکار کرده محشر کرده معلوم می شود که چقدر این پیشرفت کرده بوده کلاسش چقدر بالا رفته او می گوید که قصد جان کرده که بله مرحوم حاج انصاری همدانی را که علامه حسینی تهرانی می برد دکتر قلبش راحت بوده می گفت دکتر خیلی حاذق بوده می گفت این بیست سال است خاطرخواه یک کسی است اون وقت علامه اونجا می نویسد راست گفت خاطر خواه است خاطر خواه کی بوده یعنی لولاعجل الذی کتب الله علیهم تستقر ارواحهم طرفۀ عین وَ لَوْ لَا الْأَجَلُ الَّذِي كَتَبَ اللَّهُ [لَهُمْ] عَلَيْهِمْ لَمْ تَسْتَقِرَّ أَرْوَاحُهُمْ فِي أَجْسَادِهِمْ طَرْفَةَ عَيْنٍ (نهج البلاغه، 193) اگر خدا عنایتش نباشد بدن دیگه در جان نمی ماند از شدت شوق جان عزم رحیل کرد گفتم که نرو گفتا چه کنم سقف فرو می آید این لولعجل الذی کتب الله علیهم یک معنای بسیار نفیسی دارد یعنی اونقدر بیقرار و بی تاب شده و اونقدر غرق در خشیت شده اونقدر عطش فرا گرفته که دیگه امکان حیات نیست این خیلی خیلی مهم است یعنی زمین برایش تنگ شده دیگه امام حسین که می گوید الهی اَنْتَ کَهْفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ فی سَعَتِها وَتَضیقُ بِیَ الاَْرْضُ بِرُحْبِها وَلَوْلا رَحْمَتُکَ لَکُنْتُ مِنَ الْهالِکینَ خدایا تو کهف و پناهگاه من هستی من باید به این پناهگاه وارد شوم این دنیا اینقدر تنگ است یعنی روح انسان اینقد ربزرگ می شود و بزرگ می شود
شریعتی: الدنیا سجن المومن یک معنایش همین است زندان می شود بعدش
حجت الاسلام عاملی: یعنی استغفار و خلوص اینها اگر رفته رفته برود بالا جان هی خالص می شود هی خالص می شود یک جایی می رسد که پیغمبر را در اون سال آخر یک سال گریه کرد آخر هم گفت الرفیق الاعلاء می گوید رفت گفت می خواهی بمانی؟ گفت الرفیق لهم دیگه امکان ماندن نبود
شریعتی: گفت جان به هوای کوی او خدمت تن نمی کنم
حجت الاسلام عاملی: عارف اونقدر تلاش می کند می بیند نشد آخر سر چی می گوید؟ اللهم نی الیم این هم یاد بگیرید می گوید که اللهم یعنی خدای من نی الییم چیکار کنم؟ نجه الیییم چیکار کنم؟ گاهی به یک کسی ماموریتی می دهند خیلی مهم زمان هم تعیین می کنند زمان داره به پایان می رسد کارش را نکرده بود اونقدر مضطرب است عارف اینطوری است می بیند که عمر داره تمام می شود با سرعت اما کاری نکرده هیچ کاری نکرده اونقدر ریاضات شاقه داشته بعد می گوید هیچ کاری نکردم اون وقت اونجا بر می گردد می گوید اللهم نیی الییم نجه الیییم ای خدا ای خدا اونوقت یک آتشی گرفته که این آتش هم دیگه تمام شدنی نیست یعنی عطشی که خدا درست کرده شراب خمره تو این شد ولی عطش باقی است شراب عمر تو این شد ولی عطش باقی است یک مطلب دوم هم این هم می گویم که بله کسانی که به این جنون ها مبتلا می شوند خودشان را اعقل بنی آدم می دانند فقط در جهنم اعتراف می کنند لو کنا نسمع او نعقل ما کنا فی اصحاب السعیر و از این جنون ها بیدار می شود و ماها همه مسئولیت داریم نسل جدید امانت است تمام کسانی که مسئولیت دارند همه باید تلاش بکنند یک نسلی با قلب بزرگ و با فکر بزرگ و با ذائقه بزرگ با فوران عطوفت یادتان باشد من گفتم جامعه دو تا پمپاژ احتیاج دارد یکی پمپاژ معنویت است یکی پمپاژ عطوفت است عشق و عقل
شریعتی: آقا خیلی ممنونم زین آتش نهفته که در سینه من است خورشید شعله ای است که در آسمان گرفت خیلی ممنونم از حاج آقای عاملی عزیز و از توجه و عنایت شما آیات را بشنویم صفحه 294 را دوستان تلاوت خواهند کرد بعد از تلاوت آیات انشاالله در لحظات و دقائق پایانی همراه شما هستیم و در کنار شما بفرمایید خواهش می کنم.
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم انشاالله زیر سایه آیات نورانی کلام وحی باشید آخر هفته خوبی همه داشته باشید انشاالله اشاره قرآنی را حاج آقای عاملی بفرمایند و بعدش هم قرار است خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ششم یک قاب تصویری از عطوفت رسول خداست که پیغمبر ما چقدر عطوف بوده چقدر حریص بر سعادت انسان ها بوده و چقدر قصه امت را می خورده است فلعلک باخعٌ نفسک علی آثارهم ان لم یومنوا بهذا الحدیث اسفا از تأسف خودت را کشتی یا رسول الله که چرا مردم ایمان نمی آورند این نشان می دهد که چقدر پیغمبر رابطه عاطفی دارد با انسان ها کسی که می خواهد الگوی جاودانه باشد یک رکنش همین است که نسبت به متربی عطوفت داشته باشد و خودش را وقف کند برای هدایت و سعادت اونها رسول خدا اونقدر حساس بوده و قصه می خورده چون پشت پرده را می دیده که پشت پرده چی می شود وقتی اینها از دنیا می روند چطوری از دنیا می روند هر اهانت و مصیبتی شد نفرین نکرد و دستش را بالا نگرفت همه اش می گفت اللهم اهد قومی بر امت خدا اینها را کاری نداشته باشید زدند پیشانی ام شکسته و دندانم شکسته این را نمی دانند معذور هستند کی این کار را می کند یک بار در احد این را گفت و یک بار هم زمانی که حضرت همزه سید الشهدا بالاخره در زمانی که در مسجد الحرام شکنبه شتر را سرش ریختند اونجا باز این جمله را گفت که اللهم اهدی قومی فانه لا یعلمون کلاه خودش را شکسته بود و پیشانی اش شکسته بود و خون بر صورتش جاری بود احد و اصحاب گفتند یا رسول الله نفرین کن همان نفرینی که حضرت نوح کرد گفت رب لا تضر علی الارض من الکافرین دیارا مثل نوح تو هم این کار را بکن عملاً گفت من با نوح فرق دارم انی لم ابعث لعانا و لکن بعثت داعیاً و رحمه من برای رحمت اومدم و دعوت کننده به خیر هستم من برای اینکه لعنت کنم و همه را جهنمی بکنم الان لعنت کند همه می میرند راست می روند جهنم من نمی خواهم اینها جهنمی شوند چقدر تعبیر متین است اونجا هم باز می گوید فان عهد قومی فان لم لا یعلمون اون چشم برزخی که داشت همه را می دید وقتی شاگردش می گوید لو کشف الغطاء یقینا پرده کنار برود هیچ بر یقینم اضافه نمی شود و برزخ الان می بینم شاگردش این را بگوید خودش ببینی چی می شود حالا جالب آیاتی است که این آیات عطوفت پیغمبر را می رساند و سریع می گویند حیف است ببینید یک بار می گوید پیغمبر فلا تحزن علیهم قصه نخور یک بار می گوید لا تکن فی ضیف خودت را تضیق قرار نده یک بار می گوید فان کان کبر علیک اعراضهم چقدر سخت است برای تو که اینها اعراض می کنند یک بار می گوید فلا تبعتث غمگین و ناراحت نشو یک جا می گوید فلا تاس علی القوم الکافرین تعصب نخور از اینکه اینها ایمان نیاوردند یک جا می گوید فلعلک تارکٌ بعض ما یوحی الیک فضاق فی ما صدرک تو بعضی از چیزهایی که عمل کردیم کنار می گذاری کنار اینها اینقدر خودت را در ضییق قرار می دهی عزیز ما عنتم حریصٌ تو چقدر حریص هستی به این امت که حتما نجات پیدا کنند به خاطر یک نفر بلند شد رفت طائف اونقدر سنگ بهش زدند اما اون رو نجات داد یک جا می گوید طاها ما انزلنا القرآن لتسکنوا فیها قرآن را نازل نکردیم که اینطوری خودت را معذب کنی يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ لَا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسَارِعُونَ فِي الْكُفْرِ (مائده، 41) خیلی قصه نخور که اینها در کفر اینطوری بودند من اینها را بخوانم فلا یحزنک فلا یحزنک همه اینها نشان می دهد که پیغمبر چقدر عجیب بوده
شریعتی: یک وقتی از خود شما من شنیدم همین جا که در وانفسای قیامت تمام انبیا و پیغمبران می گویند نفسی نفسی پیغمبر ما امتی و امتی امتی و خدا می گوید که به جبرئیل اول کسی که باید زنده بشود پیغمبر است برو صدایش بزن و مبعوث بشود میآید می گوید یا محمد خبری نمی شود یا احمد خبری نمی شود و یا ابالقاسم خبری نمی شود هر چی می گوید می گوید خدایا هر چی صدا زدم جوابی نداد بلند نشد گفت برو بگو یا شفیع المذنبین حتما بلند می شود
حجت الاسلام عاملی: ای جانم یک صلوات بفرستید
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم دعا بفرمایید حاج آقا
حجت الاسلام عاملی: آقا فرمود هر کس بگوید رضیت بالله ربا و بالاسلام دینا و بمحمد نبیاً ور سوله سه تا جمله است رضیتم بالله رباً و بالاسلام دینا و بمحمد صلی الله علیه و آله و سلم نبیا و رسولا صبح و شب این را بگوید سه جمله را کنت انا الضامن من ضامن هستم بهشت دست من هست کنت علی الضامن له علی القیامه ان آخذه بیده حتی ادخله الجنه من ضامن هستم دستش را بگیرم ببرمش بهشت یعنی پیغمبر این کار را کرده شما هم این دستور داده این را انجام بدهید تا روز قیامت تو وعده دادی تو از همه اسبق هستی به وعده
شریعتی: خیلی هم خوب آقا سپاسگذارم از شما خیلی ممنونم از لطف و عنایت و محبت تان دست به دعا بر می داریم برای آمدن بهار واقعی عالم حالا که اهل اضطرار شدیم و حالا که یک جاهایی واقعا عاجز هستیم مضطر شدیم جلوه اماً یجیب کو محبوب مانده منتظرم با حبیب کو برای سلامتش دعا می کنیم تا سلامی دوباره و دیداری دوباره خیلی ممنونم حاج آقای عاملی از شما. خدا نگهدار.