شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» خانمها، آقایان، مهمانان ضیافت پر نور حق تعالی. به تک تک شما سلام میکنم. به سمت خدای امروز خیلی خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام عاملی: عرض ادب، احترام و دعا دارم محضر بینندگان مکرم و برای همهی روزهداران عزیز لذیذترین لحظهها، لذیذترین مناجاتها، خلوتها و انس با حضرت حق را در این ماه مبارک از خدای متعال مسئلت دارم و از خدای متعال میخوامه که در مسیر عشق و محبت به حضرت حق برای ما قلبی سوزان و چشمی اشکبار که حضرت ختمی مرتبت به خدای متعال عرض کرد: خدایا از تو دو چشم میخواهم مثل ابر بهاری. از خدای متعال میخواهم که این عنایت را به همه ما داشته باشد انشاءالله.
موضوع برنامه: بهرهمندی از گنجینه دعاهای اهل بیت (ع)
شریعتی: انشاءالله. امروز هم صحبتهای حاج آقای عاملی شنیدنی خواهد بود که با دل و جان خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. عرض شد که ماه مبارک رمضان یک مدرسه است. مدرسه تربیتی است. ظهور اسم رب خداست. این مدرسه انواع عنایتها و انواع تربیتها و عبادتها را دارد تا تربیت جامع باشد. میدانید که از هر عبادتی یک نوع خاصی حالت روحی برای انسان حاصل میشود. برای همین است که مستحبات هم تعدد دارد تا نوع اثری که انسان از هر عملی میگیرد، ما عمل را که میسازیم، عمل هم ما را میسازد. و لذا خدای متعال میگوید: «لَها ما كَسَبَتْ». نمیگوید «لها ما عملت» یعنی شما یک چیزی کسب بکنید. ماه مبارک رمضان از این جهت مثل دریاست. یکی از این دُرها دعا است. ما میخواهیم در خصوص دعا صحبت کنیم. یکی از تراث بسیار باعظمت اهل بیت برای ما مسلمانها مخصوصاً برای ما شیعهها دعاهای مفصلی است که حضرات معصومین انشاء کردهاند مخصوصاً در ماه مبارک رمضان انشاء کردهاند. این دعاها اولاً ادبیات صحبت با خدا را به ما یاد میدهند. بر اساس مغازله است. یک نجوای عاشقانه است. از طرف دیگر مطالباتی را که قرار است ما از خدا بخواهیم، آن مطالبات خیلی مهم است. چه مطلبی ما از خدا بخواهیم آنها را هم این عزیزان، حضرات معصومین، برای ما تبیین فرمودهاند. من یک نیازهای روحی دارم در سیر و سلوک، برای آن نیاز روحی دعا میخواهم. با چه تعبیری با خدا صحبت بکنم؟ نیازهای مختلفی در سلوک پیدا میشود، در زندگی پیدا میشود. ادبیات خاصی که با آن ادبیات ما قرار است که رابطه خودمان را با خدا تعریف کنیم. از این جهت این دعاهایی که عزیزان ما خواندند، این دعاها برای تبیین رابطه بین انسان و خداست. اولاً انسان از این رابطه سهم میبرد. شما باید یک رابطه تعریف کنید بین خودتان و خدا. بین خودتان و حضرت ختمی مرتبت. بین خودتان و امام. سهم شما از این عالم با همان رابطه تعریف میشود. بین ما و خدا چه رابطهای باید تعریف کنیم؟ علامه طباطبایی را گفتند که شما تعریف کنید. چه رابطهای؟ آن رابطهای که بین انسان و خداست. آن رابطه را شما تعریف کنید. حضرت آقا فرمودند ما همه محتاج و تو مشتاق ما. خیلی تعریف خوبی است. بسیار عالی است ولی بهتر از این را خود خدا گفته است. رابطه را خود خدا تبیین کرده است. بهترین تعریف را خدا آورده است برای تعریف رابطه بین انسان به خدا. «يُحِبُّهُمْ وَ يُحِبُّونَهُ» و شاهکار کرده یحبهم را جلو انداخته است. چون عشق از معشوقه اول سر زند. این یحبهمی که خدا اینجا آورده است غوغا کرده است.
شریعتی: یعنی ابتدا چشمه محبت اوست که دارد میجوشد و به ما میرسد.
حجت الاسلام عاملی: اول از خدا. یعنی تجلی را خدا شروع کرده است. حمد آن خدایی را که میخواهد طوری به من نشان بدهد که من او را دوست داشته باشم. این متن دعا است در ماه مبارک رمضان. و یک نکته بسیار نفیس. اگر کسی در عشق آسمانی واقعاً صادق باشد، جای عاشق و معشوق عوض میشود. عاشق میشود معشوق، معشوق میشود عاشق. شما عاشق خدا هستید، وقتی در عشقتان صادق هستید یک وقت میبینید که خدا عاشق شما شده است. این همیشه در ذهن من غلیان داشت. من این جلسه را نوع ادبیات عاشقانهای که بنده با خدا دارد را میخواهم بحث کنم. انشاءالله در ماه مبارک آینده آن ادبیات مغازله که خدا با بنده دارد، آن محشر است. اصلاً حیرتانگیز است. از آن طرف. این همیشه در ذهنم غلجان داشت. که اگر انسان در عشقش صادق باشد، عشقش عشق راستین باشد، خدا عاشق او میشود. دیدم عطار به این رسیده است. عطار یک بیتی دارد غوغا کرده است. هر کسی در عشق صادق آمدست/ بر سرش معشوق عاشق آمدست. یک بیت است اما یک کتاب باید نوشت. و واقعاً همینطور است. وقتی که خدا در حدیث قدسی قسم میخورد «و حقک علیک انی احبک» قسم میخورد خدا که دوستت دارم. عاجزیم از اینکه تفسیرش کنیم، تبیینش کنیم عاجزیم. انشاءالله سر فرصت من آن را بحث میکنم. دعاهایی که حضرات معصومین دارند این دعاها بر اساس همین رابطه است. یحبهم و یحبونه. کل دعاها زیربنایش، اساسش این است. یعنی ادبیات، ادبیات مغازله است و ما همین را اینجا میخواهیم بحث کنیم. در ادبیات مغازله اولاً این نکته را چند تا مقدمه عرض بکنم. در ادبیات مغازله، مغازله یعنی حرف و حدیث عاشقانه. عشقبازی. در ادبیات مغازله زبان، زبان عربی نیست. اصلاً زبان خدا زبان عربی نیست. ممکن است یک کسی تحصیلات بسیار بالایی داشته باشد اما زبان خدا را نداشته باشد. مدرسه رفته است. در مدرسه نشانی از خدا میدهد اما خدا را نشان نمیدهند. درس نخوانده است اما زبان خدا را بلد است. زبان خدا زبان درد است. آن درد است که به شما زبان میدهد. اگر کسی با همین درد وارد نماز شود، بعضی از روحیات هست با آن روحیات وارد نماز شوی محال است که یک ذره جدا شوی از آن ذات لایتناها که در محاذات آن قرار گرفتی. امام سجاد عرض میکند خدایا اگر واجب الطاعه نبودی برایت نماز نمیخواندم. اصلاً ما در برابر خدا ادای نماز درمیآوریم. یک معمای عجیبی است که ذات لایتناها از ما خواسته، به ما اجازه داده که در محاذات او قرار بگیریم، با او صحبت کنیم. ويحك أ تدري بين يدي من كنت؟ امام سجاد فرمودند به ابوحمزه که ابا از دوش او افتاد دست به آن نزد در نماز. گفت چرا درستش نکردی؟ گفت وای بر تو. میدانستی که من کجا ایستادهام؟ در برابر چه کسی قرار داشتم؟ این یک نماز. دیگر مهر را نمیبیند. او را میبیند. ما مهر را میبینیم. در نماز حضرت زهرا توصیفش آمده تنهج فی الصلاه. در نماز نهج داشت. نهج یعنی تتابع نفس.
شریعتی: نفسش به شماره میافتاد.
حجت الاسلام عاملی: به شماره میافتاد. یک نماز هم نمازی که از سر درد باشد. امکان ندارد حضور قلبش کنار برود. خوشا نماز و نیای کسی که از سر درد به آب دیده و خون جگر طهارت کرد. حافظ میگوید این اینطوری است. وضویش اینطوری است اگر از سر درد باشد. هر چقدر درد دارد بلوغ دارد. اگر درد ندارد بلوغ ندارد. انسانها با درد قیمتگذاری میشوند. دردش در زندگی چیه؟ درد چی را دارد؟ یک آقایی خودش را انداخته بود در قبر علامه طباطبایی های های گریه میکرد. وقتی تمام شد بعضی از علما گفتند که ظاهراً خیلی گرفتار هستید. گفت والله آمدم فقط خدا را به جد این سید قسم بدهم که من را آدم بکند. آدمیت. انسان شکل نیست، محتواست. اسم نیست، وصف است. الصوره الانسانیه هی الجسر الممدود بین الجنه والنار» آن پل صراط که میگویند صراط انسانیت است. مقدمه تفسیر صافی است. الصوره الانسانیه هی الکتاب الذی کتب الله بیده. حقیقت انسانیت کتابی است که خدا با دست خودش نوشته است. و هی الجسر الممدود بین الجنه و النار. آن جسری که بین جهنم و بهشت است جسر انسانیت است. امروز یک دروغ گفتی از جسر افتادی. یک رشوه خوردی از جسر افتادی. خیانت به ناموس مردم کردی از جسر افتادی. بیجا و بیجهت نهاد مبارک خانواده را به هم زدی، به هم ریختی، یک عمری یک انسان بیگناهی را گرفتار کردی، همین الآن از پل صراط افتادی. خدا هم در قرآن میگوید همین الآن از پل صراط میافتید. «إِنَّ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ عَنِ الصِّراطِ لَناكِبُون». (مؤمنون/ 74) جمله، جملهی اسمیه است. یعنی همین الآن. این جملههای اسمیه در قرآن خیلی معنا دارد. «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمينَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها» (کهف/ 29) همین الآن داخل آتش قرار بدهید ظالم را. کسی که ظلم کرده است. تا چشمش را ببندد همه جا فوران آتش است. این خصوصیت اول دعاها بود که زبان، زبان مغازله و معاشره است. مقدمه دوم در دعاها محدودیت مخاطب در کار نیست. خلوتخانه است. انسان کامل است و خدا. در روایات محدودیت هست. حضرت در روایت نمیتواند هر حرف را بزند و لذا فرمود: «اعرفوا منازل الرجال على قدر رواياتهم عنا» میخواهید قیمت اصحاب ما را بفهمید ببینید چه مطالبی به اینها گفتیم. خیلی فرق میکند. برای بعضیها مطالب، مطالب عرشی است. برای بعضیها اصرار هم میکند وارد شد محضر پیامبر اکرم با سلمان حضرت صحبت میکرد. حرفش را قطع کرد. گفت یا رسول الله ادامه بدهید ما هم استفاده کنیم. حضرت فرمود: «ان العسل یضر الرضیع» عسل برای طفل خوب نیست. تعبیر خیلی رسا است. یعنی کلاس متعدد است. اصلاً اصحاب سبط چرا درست کردند حضرات معصومین؟ دست جناب کمیل را میگیرد خارج از شهر میبرد. یعنی سطح معارف یکی نیست. تازه با اینکه کلاس خصوصی میگذرد. کمیل میگوید من حقیقه. حضرت فرمود: «ما لك و الحقيقة» تو کجا و حقیقت کجا. عرض کرد أ و لست صاحب سرك؟ صاحب سر تو نیستم؟ گفت: بله، صاحب سر من هستی ولی وقتی که من سر میکشم یک چیزهایی از من به تو ترشح میکند. «و لكن يترشح عليك ما يطفح مني» یعنی دعای کمیل یک قطره است ترشح کرده است. خدا رحمت کند حضرت امام را. میفرمود دهان غیرمعصوم میچاید که این حرفها را بزند. یعنی همین دعای کمیل را.
شریعتی: یعنی کلاس و مرتبه هر کدام از اینها با هم متفاوت است. یکی سلمان است، یکی کمیل است، یکی هم مثلاً ماها اگر زمان امام معصوم بودیم یک جور دیگر با ما صحبت میکردند.
حجت الاسلام عاملی: پایه معرفت ما را نگاه میکرد. گفتند از ابوذر صحبت کن فرمود: ظرفش پر شده است. گفتند از سلمان صحبت کن. حضرت فرمود: «ما اقول فی رجل اوتی العلم الاول و الاخر و الظاهر و الباطن» دیگر چیزی نماند. پایه معرفت. و لذا حضرت آقا این دعاها را، بسیاری از این دعاها را از زبان خودمان بخوانیم دروغ میشود. حضرت امام فرمودند که من یک عمری است که این دعاها را از زبان معصوم میخوانم. فرمودند طلبهها وقتی رسیدید به «الهی هب لی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک» طول ندهید. سریع رد شوید. ما فراق وصال حالیمان نیست. تکههای عرشی که یک سرمایه بزرگ سلوکی است برای اهلش که آنها را وارد شود. خصوصیت سوم دعاهای صفر است. دعا که شروع میشود، شما دعای ابوحمزه را ماه رمضان شروع میکنید رفتید سفر. یک سفر کامل معنوی. منازل معنوی. منازل معطر و شما که به این سفر معنوی به همراه معصوم رفتید تمام در این سفر ارتزاق میکنید، تغذیه میکنید از روح انسان. تغذیهاش از طریق دهان نیست. شما به این سفر معنوی که میروید با تمام وجود دریافت دارید. دعا تمام شده ولی شما در سفر هستید. همچنان که تشبیهش بد است. یک فضای آلودهای را در اینترنت وارد میشود، یک فضای کثیفی را وارد میشود، آن صفحه بیرون آمده است ولی روحش بیرون نیامده است. در همان آلودگی هست. یعنی روح انسان طوری است که ارتزاق آن منوط به حضور فیزیکی در آنجا نیست. صرف دانستن، صرف وقوف، همهی اینها ارتزاق است برای روح انسان. حضرت فرمود: «لیس الی الله سبحانه طریق یسلک الا بعلم» هیچ راهی برای رسیدن به خدا نیست الّا بعلم. دانستن ارتزاق روحی است. معارف باعث میشود که نفس ناطقه انسانی اعتلاء پیدا بکند. اگر همه چیز ما عقل است، رشد عقل هم به علم است. خدا فرمود: «وَ ما يَعْقِلُها إِلاَّ الْعالِمُون» علم است که باعث میشود که عقل رشد کند. اگر حضرت امام میموند در مولد خودش، دنبال علم نمیآمد. حالا این دعاها همه تفسیر است. تفسیر «إِنِّي ذاهِبٌ إِلى رَبِّي سَيَهْدين» (صافات/ 99) که حضرت ابراهیم گفت. همین سفر در این دعا شروع میشود. دعای کمیل، مناجات شعبانیه، دعای عرفه. همهی اینها. هر کس به این سفر رفت دیگر برنمیگردد. «إلهي من ذا الذي ذاق حلاوة محبّتك فرام منك بدلًا؟» خدایا وقتی محبتت را چشید دنبال بدل میرود؟ نمیرود. «فرام منک حولا». حول برگشتن است. برمیگردد؟ برنمیگردد. خدا رحمت کند آ میرزا اسماعیل آقای دولابی. یک وقتی مجلسش بودیم، یک مداحی مداحی کرد، بعد از ایشان آقا به منبر رفت. گفت ایشان ما را به کربلا برد. کسی که به کربلا رفت دیگر نباید برگردد. عرضم خدمت شما خصوصیت دیگر این است که این دعاها آموزش اخلاق است، آموزش رفتار است. بهترین اخلاقیات در این دعاها نهفته است. یعنی واقعاً یک مدرسه بزرگ برای ادب و اخلاق است. ادبستان است. این دعاهایی که ما میخوانیم، الآن شما در ماه رمضان میخوانید، عالیترین مفاهیم اخلاقی در صحیفه سجادیه است، در دعای مکارم الاخلاق است. شما ملاحظه بفرمایید یک تکه از آن را عرض بکنم. «الهی هَبْ لي مَعالِىَ الْأَخْلاقِ وَ اعْصِمْنى مِنَ الْفَخْر» این تکه را آنقدر آقای مشکینی میخواندند، آنقدر از این تکه خوششان میآمد انگار تمام اخلاقیات اینجا جمع شده است. «الهی هَبْ لي مَعالِىَ الْأَخْلاقِ وَ اعْصِمْنى مِنَ الْفَخْر» خدایا معالی اخلاق را میخواهم. یعنی اخلاق بلند. آرزوهای بلند، ذائقه بزرگ. «وَ اعْصِمْنى مِنَ الْفَخْر» از اینکه من منیت داشته باشم، دنبال تشخص باشم، دنبال تفوقطلبی باشم، دنبال اینکه خودم را نشان بدهم، دنبال این نباشم. ملاحظه میفرمایید. یک تکه، یک فراز از دعای مکارم الاخلاق را بخوانم ببینید چقدر اخلاقیات در آن هست و چقدر ظلم است به اهل بیت که امت از این دعاها محروم باشد. «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِي بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ، وَ أَلْبِسْنِي زِينَةَ الْمُتَّقِينَ، فِي بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ كَظْمِ الغَيْظِ، ارکان اخلاق اجتماعی است اینها وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، یک جا فتنه درست شده من آن را خاموش کنم وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، یعنی من معروفات را منتشر کنم وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، عیب مردم را بپوشانم وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ، اخلاق نرم داشته باشم وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، اگر من توان دارم بقیه را زیر بال و پر خودم بگیرم، هنر این است، شرف این است، بزرگی این است وَ حُسْنِ السِّيرَةِ، رفتار زیبایی در جامعه داشته باشم وَ سُكُونِ الرِّيحِ، باد غرور، ریشهاش را جمع کنم. یعنی غرور من را نگیرد. وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ، وقتی با مردم میخواهم تعامل داشته باشم، تعامل زیبا داشته باشم وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ، مسابقه بدهم اما در فضیلت وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ، برای احسان دیگران را بر خودم مقدم بکنم. خدایا چه اخلاقیاتی وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ، اگر کسی خطا کرده است این خطا را مدام بر سر او نکوبم وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ، کسی که مستحق نیست او را در جایی ننشانم که نباید آنجا بنشیند وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، از گفتن حق هیچ ابا نکنم ولو مشتری نداشته باشد وَ اسْتِقْلَالِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ من جزء اهل خیر باشم هر چند که در جامعه خی زیاد باشد وَ اسْتِقْلَالِ الْخَيْرِ یعنی خیری که انجام میدهم آن را کم بدانم. وَ إِنْ كَثُرَ. آنقدر نماز شب خوانده میگوید کاری نکردم. مرحوم شیخ جعفر شوشتری میگوید: در خودم یک فعل یقینی سراغ ندارم. حضرت امام میگوید به مولوی خوش به حالت که به اندر خم کوچه رسیدی میگویی هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچهایم. ما هنوز حرکت نکردهایم. حضرت امام میگوید. میدانید که عرفان حضرت امام چقدر عقبات طی کرده است تا به آن نقطه رسیده است. اشعارش را ببینید متوجه میشوید. آن اشعار به خلق الساعه نیست. نیست آن نیست که هستی همه در نیستی است. هیچم و هیچ که در هیچ نظر فرمایی. این مال مدرسه نیست. نتیجه اصطلاحات نیست.
شریعتی: فقط لفظ نیست. یک راه طولانیای را طی کردی به اینجا رسیدهای.
حجت الاسلام عاملی: یک چیزی چشیده است. اذقنی، اذقنی، اذقنی. در دعاها میخوانی «أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْت»، «وَ لَا تُهْلِكْنِي غَمّاً حَتَّى تَسْتَجِيبَ لِي، وَ تُعَرِّفَنِي الْإِجَابَةَ فِي دُعَائِي» اذقنی حلاوه الصنع. آن شیرینی معاملهای را که با بندگان خاصت داری، خدایا آن شیرینی را نمیخواهم. چون انسان راه برود خسته میشود یک شیرینی باید باشد که چابک شود. «أَذِقْنِي حَلَاوَةَ الصُّنْعِ فِيمَا سَأَلْت» و جای دیگر میگوید: «وَ لَا تُهْلِكْنِي غَمّاً حَتَّى تَسْتَجِيبَ لِي». خدایا اگر به من لبیک نگویی از غصه میمیرم. حالا دعاها را که الآن وارد شویم از آنها میخوانم. «مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ» اگر از من یک شری سر زد، این را من زیاد بدانم «وَ إِنْ قَلَّ» ولو کم است. یکبار دل کسی را شکسته است اما مدام ناله میکند. ای وای. ای وای. چرا آن روز این کار را کردم. چرا اینطوری شد. خراب کردم. خراب کردم. خراب کردم. حضرت آدم از بهشت که بیرون آمد 200 سال گریه کرد. شیطان که آمد بیرون ککش هم نگزید. فرق بین اهل ایمان و اهل کفر همین است. «مِنْ قَوْلِي وَ فِعْلِي، وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِي بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَع» همهی اینها یک کتاب لازم دارد. درس است. مدرسه است. تفسیر قرآن است.
شریعتی: قالب آن دعاست ولی همش معارف است، همش اخلاق است، همش نکته است.
حجت الاسلام عاملی: یک کلمه عرض بکنم. این دعاها نقشه راه است. میخواهی راه بروی باید یک مشعلی باشد، یک راهبری باید باشد. کجا خودت را اختصاص بدهی، کجا تمرکز بکنی، کجا سرمایهگذاری بکنی؟
شریعتی: عین تابلوهای وسط جاده است.
حجت الاسلام عاملی: بهترین تعبیر. «اللهم وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْه» خدایا من را به کار بگیر در چیزهایی که فردا از من سؤال میکنی. «وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَه» ایام من را اختصاص بده به آن چیزهایی که برای آن چیزها من را خلق کردی. جمله را نگاه کنید. من آنقدر این تکه را میخوانم. «الهی انْطِقْنى بِالْهُدى وَ الْهِمْنى التَّقْوى وَ وَفِّقْني لِلَّتى هِىَ ازْكى وَ اسْتَعْمِلْنى بِما هُوَ ارْضى اللَّهُمَّ اسلُكْ بِىَ الطَّريقَةَ الْمُثْلى وَ اجْعَلْنى عَلى مِلَّتِكَ امُوتُ وَ احْيى» اگر من شرح اینها را وارد شوم از بحث اصلی هم میمانم. آن ادبیات مغازله را میخواهم وارد شوم. خدایا انطقنی بالهدی. هدایت بر زبان من جاری شود. و الهمنی التقوی. کف نفس داشته باشم، واهمه قدسی داشته باشم. الهی انطقنی بالهدی و وفقنی للتی هی ازکی. ازکی یعنی پاکیزهترین اعمال را موفق کن که به آنها وارد شوم. واستعملنی بما هو ارضی. آن چیزهایی که راضیکننده است. موفق کن من به آن چیزها وارد شوم. اللَّهُمَّ اسلُكْ بِىَ الطَّريقَةَ الْمُثْلى. مثلی یعنی نمونه. نمونهترین، الگوترین راه، چه راهی است؟ من را به آن راه وارد کن. یکی دیگر بخوانم. این دعایی که میخواهم بخوانم راستگو باش، باصفا باش. من میترسم. میترسم این را بخوانم. هر کس ترس ندارد بخواند. امام سجاد فرموده است: «وَ عَمِّرْنِي مَا كَانَ عُمُرِي بِذْلَةً فِي طَاعَتِك» خدایا به من عمر بده، آن مقداری که عمر من وقف طاعت توست. «فَإِذَا كَانَ عُمُرِي مَرْتَعاً لِلشَّيْطَانِ» وقتی عمر من مرتع شیطان شد. نتیجهی عمر من عصیان است. «فَاقْبِضْنِي إِلَيْكَ» سریعاً جان من را بگیر. این آرزوی مرگ است. مؤمن آرزوی مرگ میکند گناه نمیکند. «أَسَرَتْهُمْ فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا» وصف متقین است در خطبه متقین. «اسرتهم الدنیا» دنیا خواست اسیرش کند، آلودهاش کند، به بیتالمال پنهانی دست بزند، گفت خدایا جان من را بگیر من دست به بیتالمال نزنم. زیر خاک برای من بهتر از این است که دست به بیت المال بزنم. «اسرتهم الدنیا» این اسَرَ بعضی افعال عربی مفهوم ارادی در آن هست. دنیا اراده کرده اینها را اسیر بکند، «فَفَدَوْا أَنْفُسَهُمْ مِنْهَا» خودشان را فدا کردند گفتند که ما آلوده نمیشویم. یکی از جاهایی که حاضر است بمیرد، گناه نکند، این است. حضرت به خدا عرض میکند اگر قرار است عمر من مرتع برای شیطان شود «فَاقْبِضْني إلَيْكَ، قَبْلَ أنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ اليَّ، أوْ يَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَى» قبل از اینکه مقت تو، غضب تو من را بگیرد، جان من را بگیر. چه دعاهای عرشی است. این در اخلاقیات دعا است.
شریعتی: صحیفه سجادیه، مناجات خمس عشر، دعای افتتاح، دعای ابوحمزه، دعای کمیل. چه گنجهایی داریم و از آن غافل هستیم و شاید برای ما نگفتند انقدر شیرین و این نکاتی که شما امروز گفتید به نظرم خیلی با آن غریبه و نامأنوس هستیم.
حجت الاسلام عاملی: من یک فرازی از این که مغازله است وارد میشوم. دعا فرازهای مختلفی دارد. من فقط روی همین بخش آن تمرکز کردم. انشاءالله یک فرصتی شود سال گذشته هم نوع مطالبات از دعاها درآوردیم و آنها را بحث کردیم. یعنی حساسترین مطالباتی که معصوم از خدا خواسته است. هنر است اینکه شما از خدا چه بخواهید. در قرآن میخوانید که حواریون گفتهاند که به حضرت عیسی به خدا بگو یک چیزی بده بخوریم. نان بود و ماهی. حضرت عیسی دید این مطالبه خوبی نیست، ادبیات را عوض کرد. «اجعل لَنا عيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا» خدایا برای ما یک عیدی بده. نگفت یک چیزی بده بخوریم. یک عیدی بده «لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا» چه تعبیر خوبیست. یعنی عید باید برای همه عید باشد. عید نوروز فقط برای شما عید باشد، فقط خودت بهرهمند شوی، خودت کنار سفره رنگین چهارشنبه سوری یا سال تحویل بنشینی، این ادبیات قرآن است. «عيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا» چقدر عالی صحبت کرد. چقدر ادب عالی است. و مطالبه را عوض کرد. ما بعضی از مطالبات دعاها را پارسال خدمت عزیزان عرض کردیم. بعداً انشاءالله وارد میشویم. آخرین خصوصیت دعا. این آخرین خصوصیت دعا یک چیزی است که باید خون گریست. این دعاها، هر دعا را نگاه میکنی مثلاً مناجات شعبانیه، دعای عرفه، این مطلبی که الآن عرض میکنم آنقدر روی من تأثیر دارد. اگر خلوتخانه بود مفصل گریه میکردم. مفصل. آنقدر روی من تأثیر دارد، آنقدر روی من تأثیر دارد. دعای مناجات شعبانیه را نگاه کن، دعای کمیل را نگاه کن، دعای عرفه را نگاه کن. والله العظیم پشت سر این دعاها نه یک دریا، نه یک اقیانوس، اقیانوسهای علم ایستاده است. بدون آن پشتوانه علمی و آن پشتوانه معنوی نمیشود اینها را انشاء کرد. والله العظیم نمیشود انشاء کرد. و خدا روز قیامت با اینها احتجاج میکند. احتجاج میکند. با امت احتجاج میکند. دنبال تابلوی سر راه بودی بسم الله. دنبال حجت بودی بسم الله. مگر میشود کسی دعای عرفه را انشاء بکند. یک دختر خانم آن روز ترجمه کرده بود در مذهب دیگر گفته بود نمیدانم این را انشاء کرده است ولی آی اشک چشمی از من گرفته است. خطبهها را نگاه کن. خطبهی حضرت زهرا یک علمیتی بسیار بسیار استثنایی میخواهد. کار عادی نیست انشاء آن خطبه.
شریعتی: یعنی این دعاها سند حقانیت و عصمت امامهای ماست و دریا بودن علم و معرفتش.
حجت الاسلام عاملی: نشان میدهد علم، علم خداست. «حملهم علمه و دینه».
شریعتی: فقط باید امام حسین باشی که دعای عرفه را انشاء کنی. امام سجاد باشی صحیفه بیاوری.
حجت الاسلام عاملی: امام حسین باشی با آن علم، با آن معنویت، با آن اتصال به مبدأ اعلی. یعنی اگر کسی منصفانه نگاه بکند میبیند خطبههایی که حضرت زینب (س) خوانده است میدانید چقدر علمیت لازم دارد. تا آن چینش کلمات، تا آن ترکیب، تا آن مفاهیم. آن هم در لحظاتی که بدترین لحظه است، عزیزانش را از دست داده است. جنگ روانی درست کرده جنگ روانی درست کردهاند که تمام روحیهاش خراب شود. از هفت تالار گذراندهاند، سفرا را جمع کردهاند. میدانستهاند که چقدر حراف است. چقدر خطیب است. به حدی که ابن زیاد ملعون میگوید عجب زن سجعبافی است. حضرت فرمود: والله سجعباف نیستم. این درد دل من است که در قالب کلمات دیده میشود. حالا حضرت آقا متوجه شدید که چرا شیعه گریه میکند؟ هزار و چهارصد سال است که گریه میکند. قدسیترین گریه، گریه شیعه است. دعای ندبه ما ندبه بشریت است چون همه چیز بشریت را از دستش گرفتند. امیرالمؤمنین در زیارتنامهاش میخوانی مصیبت تو بشریت را کوبید. وقتی که فاطمه بنت اسد گفت که میخواستم بیاورم بیرون از داخل بیت ندا آمد که اسمش را بگذارم بعد ببر که من علی اعلایم از اسم خودم مشتق کردم. اشتقاق لفظی نه، اشتقاق معنوی. اسمش را علی گذاشتم. «وَقَفْتُهُ عَلَى غَامِضِ» خدا شاهد است هر چه گریه کنی جا دارد. غامض علم بهشت داده بودند اما بیل و کلنگ دستش دادند رفت 25 سال رفیق بیل و کلنگ شد به تعبیر حضرت آیت الله میانجی. «وَقَفْتُهُ عَلَى غَامِضِ علمی وَ أَدَّبْتُهُ بِأَدَبِي» این «أَدَّبْتُهُ بِأَدَبِي» قرار نبود که برود در یک کنجی بنشیند. با این تأدیب آسمانی بشریت را تأدیب بکند که یکی از شئون ولایتالهی مسئله تأدیب است، مسئله هدایت است. یعنی فلسفه امامت یکیش مسئله هدایت مردم است و این دعاها هم در مسیر همان قضیه انشاء شده است. و لذا اینها را وقتی که کسی ملاحظه میکند ای کاش که این دقت بکند که علمیت را دقت بکند. بگذارید یک جمله بگویم. با این حرفم انگار که خنجر میزنم به دل عاشقان اهل بیت ولی من را ببخشید. ابن تیمیه میگوید سه تا از امامان شیعه باسواد هستند. بقیه سواد ندارند. محمد باقر است و جعفر صادق است، امام زمان. بر خدا پناه میبریم. اگر مجال میدادند به امام حسین با آن علمی که داشت که آن دعا را انشاء کرد. اصلاً انگار کار خداست که امام حسین آن دعای عرفه را انشاء بکند و به دست ما برسد و امثال ابن تیمیه خودش خراب بشود با آن جمله. و عاشقان امام حسین بدانند که چه علمی… اصلاً حضرت امام حسین که به دنیا آمد، حضرت زهرا چون باخبر بود که چه مصیبتی میبیند خیلی غصهدار بود. خدا تسلی داد. یک کادویی فرستاد هشت مدال در آن بود. یک مدالش این است: از آدم تا خاتم هر چقدر وحی نازل کردم همه را در قلب حسین جمع کردم. علمیت را نگاه کن. خون این قلب در گودال قتلهگاه ریخته شده است. ای کاش کسی که به آنجا میرود اول بفهمد که من کجا میخواهم بروم. چه مقامی، چه رتبهای. بله. حالا این مطالبی بود راجع به اینکه مقدمه بود که به اصل مطلب برسیم. که آن ادبیات مغازلهای که در دعاها هست ما آن را شروع بکنیم که رابطهای که بر اساس یحبهم و یحبونه باشد با آن میشود خلقت را توجیه کرد. «ثم بعثهم على سبيل محبّته» سلسله کاروان انبیاء هم همه سلسله عشق است علی محبته. تمام انبیاء مبعوث شدهاند. حالا بحث خیلی طولانی است. هفته آینده را اختصاص میدهیم به ورود به این ادبیات معازله انشاءالله.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکر.
صفحه 155 قرآن کریم
برای مشاهده فایل تصویری این برنامه روی لینک زیر کلیک کنید
فایل صوتی