شریعتی: بسمالله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. به نام اول بی ابتدا، به نام آخر بی انتها. سلام میکنم به همه دوستان عزیزم، خانمها و آقایان در هرکجا که هستید، انشاءالله حال دلتان خوب باشد و آخر هفته خوبی داشته باشید. اینجا سمت خداست که با احترام از شبکه سه تقدیم نگاه شما عزیزان میشود. به همه مخاطبان جان در هرکجا که هستند، خاصه مخاطبان شبکه محترم افق که تکرار برنامه را میبینند و مخاطبان و شنوندههای خوب رادیو معارف و شبکه ولایت، با دلوجان سلام میکنم. امروز هم بهرسم پنجشنبهها با احترام و با افتخار در یک عصر زمستانی، خدمت حاجآقا عاملی عزیزمان هستیم. سلامعلیکم و رحمةالله خیلی خوشآمدید. حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمة الله. محضر همه عزیزانم، هموطنان عزیزم، بهترینها را از خدای متعال مسئلت دارم. لحظههای خوب داشته باشند، ایام خوب داشته باشند، عنایات خاصه خداوندی شامل حال همه عزیزان بشود، مشکلات حل شود.
خدای متعال فرج عاجل به مسلمانهایی که در غزه زیر آوار ماندند، بچهها و اطفال و زنها و جنایت استثنایی که در قرن ما اتفاق افتاده و همه ناراحتیم، خدای متعال فرج عنایت کند و انتقام آن مظلومین را بگیرد. از خدای متعال میخواهم که مدال «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر» را از سر فضل و نه از سر استحقاق، به همه ما مرحمت بفرماید و مدال «وَانْظُرْ إِلَيْنا نَظْرَةً رَحِيمَةً نَسْتَكْمِلُ بِها الكَرامَةَ عِنْدَكَ» را به همه ما مرحمت بفرماید.
شریعتی: الهی آمین، انشاءالله. چه دعاهای خوبی! حالتان چطور است؟
حجت الاسلام عاملی: خدا را شکر.
شریعتی: خیلی خوشحالیم که خدمتتان هستیم. شاید جزو آخرین وصیتهای سیدالشهدا به امام سجاد بود، در آن وانفسای واقعه عاشورا که پسرم، بترس و پرهیز کن از ظلم به کسی که یاوری جز خدا ندارد. هفته گذشته با حاجآقا عاملی یک بحثی را آغاز کردیم؛ یک سری ظلمها هست که شاید خیلی به آن توجه نمیکنیم، ظلمهای نامعلوم و انشاءالله امروز ادامه فرمایشات شما را خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: بسمالله الرحمن الرحیم. دین ما و شریعت ما حساسیتهایی دارد به سوژههای خاص. اگر کسی میخواهد زیباییهای دین ما را متوجه شود، روح کلی حاکم بر شریعت را به دست بیاورد، باید برود سراغ آن حساسیتها.
یعنی نگاه دین ما به مفاهیم دینی یکسان نیست، برای بعضیها حساسیت خاصی دارد، مسئله عدالت، مسئله ظلم، از این قسم است. اصلاً کتاب قرآن ما یک کتاب ضد ظلم است، مفصل با حساسیت خاص از ظلم صحبت کرده است. اولاً فرموده است که اگر قرآن خلاصه بشود، میشود صداقت و عدالت؛ «وَتَمَّت كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدقا وَعَدلا».
ازیکطرف آن مسلمانها را نهی میکند که زیر بار ظلم بروند، ازیکطرف نهی میکند که خودشان ظالم باشند؛ «لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُونَ«. این آیه تکلیف سنگینی را برای مسلمانها درست کرده؛ ازیکطرف فرموده: «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ» یعنی کوچکترین همکاری را نباید با ظالمها داشته باشید. اگر به آنها نزدیک شوید، آتش و عقوبتی که برای آنها آمادهشده، برای شما هم شامل میشود و شما هم آتش میگیرید.
شریعتی: دامن شما را هم میگیرد.
حجت الاسلام عاملی: بله. برای همین بسیاری از علما و فقهای ما مسافرت نرفتند تا با ظالم ملاقات نکنند؛ ازجمله (؟06:05) را میگویند که اینطور بوده است. عجیب است که فرموده است: «فَقُطِعَ دابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» ما که غذا میخوریم و میگوییم الحمدلله ربالعالمین، خدا وقتیکه ظلم ریشهکن میشود… اینها را که میگویم، عزیزان فکرشان نرود به صدام و هیتلر و اینها؛ کسی که در اداره ظلم کرده، کسی که در داخل خانه ظلم کرده، کسی که در یک مجموعه خاصی که مثلاً یک شرکتی است به زیردست خودش ظلم کرده است. همه اینها، انسان که عنوان ظالم بگیرد، این احکام سراغش میآید.
عجیبترین تعبیر این است که خدای متعال نعمتی که به حضرت موسی داده است، استثنایی است؛ یعنی از هیچ پیغمبری مثل حضرت موسی در قرآن صحبت نکرده. آنقدر از موسی صحبت میکند، آنقدر از تمام شئون زندگیاش صحبت هست… از «تِسْعَ آیاتٍ بَیِّناتٍ» صحبت میکند، از عصایش صحبت میکند، از ید بیضایش صحبت میکند، «وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا» صحبت میکند، «وَ کَلَّمَ اللهُ مُوسی تَکْلِیماً» صحبت میکند، از پیغمبر شدن و ازدواج و تولدش صحبت میکند؛ چقدر صحبت کرده از حضرت موسی، از تجلیای که به حضرت موسی کرده…«فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ«.
حضرت موسی اگر بخواهد شکرش را بهجا بیاورد، واقعاً امکان ندارد؛ ولی حضرت موسی گفت با یک کلمه من شکرش را بهجا میآورم؛ «رَبِّ بِمَآ أَنعَمتَ عَلَيَّ فَلَن أَكُونَ ظَهِيرا لِّلمُجرِمِينَ» من در برابر نعمتهایی که به من مرحمت فرمودی، شکرش را اینطور بهجا میآورم که هیچوقت کنار مجرم، پشت سر مجرم، در دفاع از مجرم، قرار نمیگیرم. یعنی اینقدر برای خدای متعال مهم است و برای پیغمبر ما هم، فرمود: «وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً» یکوقت نیایی از کسانی که اهل خیانتاند، دفاع بکنی!
شریعتی: وساطت آنها را نکنی…
حجت الاسلام عاملی: بله. همه اینها آیات سادهای نیست؛ علاوه بر اینکه رفتارهای اجتماعی ما را تنظیم میکند، سیستم و نظام سیاسی اسلام را هم مشخص میکند. اگر شما پیدا کردید یک کشوری که بیاید این آیات را بهعنوان نظام سیاسی خودش بپذیرد که قلدرها و اینهایی که تفرعن دارند در دنیا و ظلمشان همهجا را گرفته، بیایند در برابر آنها به این آیات عمل کنند و مثل حضرت ابراهیم، یکتنه بگویند: «أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ»؛ میتوانند یک چنین جملهای را بگویند؟
یا مثل حضرت ابراهیم بگویند: «ما هذه التماثيل التي أنتم لها عاكفون»؟ یعنی اگر حقیقت دین را بخواهیم عمل کنیم، این آیات برای اینکه فقط برای مرده بخوانیم و مجلس ترحیم بخوانیم نیست، تازه این ظلمها برای تنظیم دنیا و آخرت کسی که ظالم هست، خیلی وحشتناک است.
خدای متعال میفرماید: «وَ لَوْ تَری إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ» دو تا وقوف دارد ظالم: یکی در برابر خدا و یکی در برابر جهنم. خدا هر دو را در قرآن فرموده است. جهنم که چیزی نیست در برابر این… «مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ». در برابر خدا میایستد، در قبال آن ظلمی که کرده، باید جواب بدهد که بالاخره این ظلمی که در حق خانواده؛ فرزند در برابر پدر، پدر در برابر فرزند، پدر و مادر حقوق دارند.
شریعتی: چه مواجهه هولناکی است این عند ربّهم…
حجت الاسلام عاملی: احسنت. مرحوم شاهآبادی میگوید: خود نفس ملاقات با خدا که ما اعتقاد به آن داریم اول کاری که با میت میکنند، ملاقات با خداست و خدای متعال بارها در قرآن به آن اشاره کرده است که «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ» از ملاقات صحبت کرده. مرحوم شاهآبادی میگوید: نفس این ملاقات سهمگین است! یعنی ذره کجا و ذات لایتناهی که ما از تصورش عاجزیم…
شریعتی: یعنی حتی هیچ کاری نکرده باشی، نفس این ملاقات یکچیز عجیبوغریب است!
حجت الاسلام عاملی: یک جلسهای است برای همه. یک جلسه خصوصی است بین انسان و خدا. حضرت فرمود: شما که ماه شب چهاردهم را میبینید، مثل آن شفاف است! مثل شب ماه چهاردهم. آنوقت در آنجا خدای متعال صحبت دارد با انسان؛ خدا چه صحبتی آنجا مطرح میکند. کافر که آنجا رفته است، اول حرفی که از خدا میشنود، این است که: «أَلَيْسَ هَذَا بِالْحَقِّ؟» تو که اینها را مسخره میکردی، میگفتی همه اینها خرافات است، «أَفَسِحرٌ هَذَآ أَم أَنتُم لَا تُبصِرُونَ» سحر است یا تو نمیبینی؟
وقتی قیافهاش را نگاه میکند که چه قیافه کریهی! مواد صورتهای برزخی است، کارهایی که ما انجام میدهیم.، رشوهای که میخورد، میشود ماده صورت برزخی ما. این که خودش را مکشفه کرده، اغوا میکند و یک جوان را آلوده میکند؛ اینها همه لحظهبهلحظه مواد صورتهای برزخی است و قیافه درست میکند. آنوقت خدا میگوید: «أَمَّاذَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» تو کجا بودی و چرا اینطور آمدی؟
میگوید: «وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا…» در ظلم همین آیه باشد، کافی است و به مطلب دیگر احتیاجی نیست که در انسان کف نفس درست بکند، در انسان یک واهمه قدسی درست بکند، در انسان یک اشک چشمی درست بکند، در انسان یک اشفاقی درست بکند؛ «إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ».
اهل بهشت دو جمله دارند: «إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ» و «إِنَّا كُنَّا قَبْلُ … محسنین» آیهاش دقیق در خاطرم نیست. یعنی دو سرّ و دو رمز برای اینکه انسان برسد به …
شریعتی: مشفق و محسن…
حجت الاسلام عاملی: در دنیا اهل احسان باشد و اهل اشفاق باشد؛ یعنی هر کاری انجام بدهد، باز بگوید که «إلهی ليت شعري الي ما يکونُ مسيري» خدایا، ایکاش میدانستم که من آخر و عاقبتم به کجا میرسد و چطوری این دنیا را ترک میکنم، چطور به ابدیت وارد میشوم.
دنیایی که خدا میگوید: «يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ» انسان بعد از مرگ در برابر ابدیت که قرار میگیرد، ابدیت آنقدر بزرگ است، دنیا را که نگاه میکند، « يَتَعارَفُونَ بَيْنَهُمْ» مثل یک جلسه معارفه میماند. شما یک رفیقتان را دیدید، سلام و علیکی کردید و حال و احوال همدیگر را پرسیدید، یک جلسه معارفه همین است میبینید دنیا همینقدر بوده و روی ابدیتش معامله کرده. برای چه ابدیتش را خراب کرده؟ برای یک لذتی که بهاندازه یک جلسه معارفه است! و لذا غیر از جنون، (الجنون فنون) اسمش را میشود چیز دیگر گذاشت؟
میگوید: «وَ لَوْ أَنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ما فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً» کل دنیا را بدهی به ظالم، در آخرت هرچه در زمین هست تبدیل کند به ثروت، تمام کامپیوترها از کار میافتد؛ «وَ مِثْلَهُ مَعَهُ» مضاعفش کن… دیگر نمیتوانیم تصویر کنیم چه ثروتی است؛ «افْتَدَوْا بِهِ مِنْ سُوءِ الْعَذَابِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» میگوید حاضرم همه را فدیه بدهم، فقط من خلاص شوم! از عذابی که دارد میبیند. آنوقت «وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» یکچیزهایی آنجا ظاهر و آشکار میشود که اصلاً فکرش را نکرده بود که چنین حالتی آنجا پیش بیاید.
این آیه آنقدر وحشتناک است! «وَبَدَا لَهُمْ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَحْتَسِبُونَ» خدا که ظلم نمیکند، تو ظلم کردی، ظلم ملکوتش بهطرف تو آمده است. از دروازه دنیا که خارج بشود، میگویند هرچه میبینی، «هذه اَعْمالَکُمْ رُدَّتْ اِلَیْکُمْ» بهطرف شما برگشته، «بجوهرها و حقیقتها».
وقت نماز که میشود، یک عده فرشته کارشان فقط همین است؛ میگویند: «قُومُوا اِلى نيرانِكُمُ الَّتى اَوْقَدْتُمُوها بأعمالکم فَأَطْفِئُوهَا بِصَلَاتِكُمْ« برخیزید وقتیکه اذان میگوید. آن آتشهایی که درست کردید… بسیاری از کارهای ما، ملکوتش آتش است. صدرای شیرازی میگوید: دو طلبه با من صحبت میکردند، برای من کشفی درست شد؛ دیدم این که دهانش را باز میکند، آتش است؛ او که دهانش را باز میکند، آن هم آتش است!
«فَأَطْفِئُوهَا بِصَلَاتِكُمْ« نماز میتواند آن آتش را خاموش بکند. اگر خاموش نشود، علمای اخلاق میگویند این آتش متصل بشود به آتش آخرت، دیگر خاموش شدن ندارد! آنوقت، ظالم ظلم کرده و وارد محضر خدا میشود؛ آنجا چه میگذرد و چه سؤالی میشود؟ بحثش مفصل است، اما اجمالش این است که خدای متعال میتواند در آن لحظه از تمام اعمالش خبر بدهد.
در آن لحظه و در آن جلسه… چطور جلسهای است؟ ماهیتش چطوری است که خدای متعال بیاید در آنجا خبر بدهد که «سَتُرَدُّونَ إِلى عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ» میروید به طرف (عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ)؛ بهمحضر خدا وارد میشوید، چه میشود آنجا؟ «فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».
خدای متعال چهار وصف دارد در آخرت، هرچند اوصافش زیاد است، ولی این چهارتا برجسته است: اولاً خدا حاکم است، «يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ» مدام تکرار میکند «یحکم» خودم حکم میکنم؛ یعنی در محکمه خودش نشسته است. یکی هم شاهد است؛ «أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ» در دادگاه کسی را بیاورند که شهادت بدهد؛ نه، خودش شهادت میدهد و خودش حسابرسی میکند که مدام میگوید «سریع الحساب»؛ «إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُمْ* ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ» خودش حسابرسی میکند.
این آخری خیلی خطرناک است که الان عرض میکنم؛ خدا منبه است، یعنی خدا خودش خبر میدهد.
شریعتی: هم حاکم است، هم شاهد است و هم خبردهنده است.
حجت الاسلام عاملی: بله هم خبردهنده است، حسابرس هم خودش است؛ چون به خودش نسبت میدهد که «انَّ اللّهَ سَریعُ الحِساب». غور در این کلمات، انسان را زیرورو میکند.
شریعتی: بله تمام میشود و هیچ جای دررویی نداری!
حجت الاسلام عاملی: اگر انسانها به عمقش، به کُنهش برسند، بهشت از همینجا شروع میشود و قرار است که بهشت از همینجا شروع بشود. « من که امروزم بهشت نقد حاصل میشود / وعدهی فردای زاهد را کجا باور کنم». قونوی یک سیر سلوکی دارد، میگوید: «در باطن نگر تا تو سقرها در جگر یابی جنانها در جنان بینی» جنان اول بهشت را میگویند، جنان دومی قلب را میگویند.
خدای متعال، دو تا جلسه مهم در آخرت دارد: یک جلسه میگذارد با امتها، یک جلسه میگذارد با پیغمبرها. در قرآن قسم خورده و گفته از هر دو طرف سؤال میکنم؛ «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ». قسم، قسم خداست؛ یعنی اگر کسی فقط محرم باشد با این قسم… تعبیر اینجوری باشد که خاک اگر سرش بریزد و ناله بکند، جا دارد!
آنوقت خدای متعال، دو جمله دارد. اولاً انبیاء را جمع میکند؛ «يَومَ يَجمَعُ اللّهُ الرُّسُلَ» این جلسه خصوصی با انبیاء است. «يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ» رفتید حرف ما را رساندید به مردم؛ ملتها و امتها به شما چه گفتند. «وَ یَوْمَ یُنادِیهِمْ فَیَقُولُ ماذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِینَ» امتها را هم جمع میکنیم و میگوییم: ماذا أَجَبْتُمُ. یعنی دو ندای وحشتناک و دو مفهوم کمرشکن در آخرت هست؛ ماذا أَجَبْتُمُ و ماذا اُجِبْتُمُ. آیه قرآن را دارم میخوانم، روایت نیست که کسی بگوید مثلاً راوی ضعیف است و روایت ضعیف است.
یک تعبیر این است که ماذا أَجَبْتُمُ و یکی هم میشود ماذا اُجِبْتُمُ. تسبیح را در دستت بگیر، مدام تکرارش کن، در یک جای خلوت صورتت را بگذار روی خاک و گریه کن که آن روزی که بگوید ماذا أَجَبْتُمُ قرار است من چه بگویم. آنوقت پیغمبر هم که میگوید، یک مفهوم عام به آن بچسبانید: «إنّ اللَّهُ يَصْطَفِي مِنَ الْمَلائِكَةِ رُسُلًا وَ مِنَ النَّاسِ» یعنی هرکسی که آمده برای شما آیات خدا را رسانده است، به معنای رسول است از طرف خدا که آمده به نزد شما.
الان آیات ربا را برای شما خواندند، آیات رشوه را خواندند، شانزده آیهای که مربوط به حجاب است، آنوقت فردا چه میشود آن ریزهکاریهایی که حسابوکتاب خداست؟
شریعتی: یعنی اینها به تو رسیده، ماذا أَجَبْتُمُ و ماذا اُجِبْتُمُ.
حجت الاسلام عاملی: این دو سؤالی که خدا دارد، اولاً از انبیاء دو جور سؤال دارد: بگویید ببینم که عین حرف من را گفتید یا حرف شخصی گفتید؟ اسلام مستند به خود نه، اسلامی که اسلام نفسانی باشد نه، حرف من را گفتید یا حرف شخصی گفتید؟ این یک عبارت است. خود متعال بهعنوان نمونه حضرت عیسی را میآورد؛ از حضرت عیسی میپرسد: «أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ» تو گفتی که من و مادرم را بهعنوان خدا پرستش و عبادت بکنند؟ خدای متعال چرا این آیه را مطرح کرده؟ برای اینکه بگوید انبیاء حرف شخصی ندارند و هرچه میگویند، حرف خداست. آنوقت این را عمداً آورده، یعنی انبیاء هم مورد سؤالاند که آیا عین آنکه ما گفتیم، شما گفتید یا نه.
آنوقت دومی هم این است که امتها به شما چه جواب دادند؟ آیا خدا نمیداند که امتها چه جواب دادند؟ ماذا أَجَبْتُمُ و ماذا اُجِبْتُمُ؛ هر دو جوابش را خدا میداند یا نمیداند؟ چرا این را آورده است؟ این دو سؤال آنقدر سخت است…
شریعتی: یعنی نفس این سؤال و بازخواست خودش خیلی سنگین است.
حجت الاسلام عاملی: سنگینترش را میخواهم عرض کنم که خدا میداند چه جواب دادند و ماذا أَجَبْتُمُ یعنی چه، ماذا اُجِبْتُمُ را هم خدا میداند. چرا این کار را کرده است؟ خدای متعال میخواهد امتها را رودرروی انبیاء قرار بدهد، این سختتر است که ماذا أَجَبْتُمُ؛ پیغمبر را بیاورند که ببینم شما چه جوابی به این پیغمبر دادید، ماذا اُجِبْتُمُ؛ امتها را بیاورید تا ببینم که آنها چه جوابی دادند به شما. فلذا بعضی از مفسرین گفتند: این دو آیه هراسانگیزترین آیه است. آنقدر هراس دارد که پیغمبرها و امتها بیایند باهم مقابله شوند.
شریعتی: این رویارویی در قیامت خیلی سخت است؛ چه با خدا، چه با انبیاء و چه باهم.
حجت الاسلام عاملی: احسنتم. یعنی آن جلسهای که با خداست و عرض کردیم، واقعاً من خودم آنقدر روی این دو آیه فکر میکنم که ماذا أَجَبْتُمُ و ماذا اُجِبْتُمُ که خدای متعال میفرماید: «يَوْمَ يَجْمَعُ اللَّهُ الرُّسُلَ فَيَقُولُ مَاذَا أُجِبْتُمْ» امتها را هم جمع میکند، «هذا یَوْمُ الجمع جَمَعْناکُمْ وَ الْأَوَّلِینَ» همه را جمع میکند.
آنوقت میگوید که «ماذا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ». من که پیغمبر فرستادم، تکریم کردم و با 124 هزار پیغمبر سراغ شما آمدم؛ پیغمبری مثل حضرت خاتمالانبیاء؛ «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ و المُهَیمِن عَلی ذلك كلّه» چنین شخصیتی را فرستادم سراغ شما. چه کار کردید با پیغمبر و با فرمایشاتی که داشته است؟
«فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ» اگر با چنین پیغمبری و با سنت پیغمبر مخالفت کنید، خدا میفرماید که فتنه و عذاب شما را میگیرد. پیغمبر ما فرمود: من دو کتاب آوردم، نه یک کتاب؛ یک کتاب همین قرآن است و حرفهایی هم که من میزنم، همه وحی است؛ «وَ ما يَنطِقُ عَنِ الهَوى* إِنْ هُوَ إِلا وَحْيٌ يُوحى». آن شخصی که گفت «كفانا كتاب الله»، اصلاً معنای کتاب را نفهمیده. حرفهای پیغمبر، حرفهای شخصی نیست، از کتاب است.
ظالم در آخرت در دو جا سخت گرفتار میشود: (فقط میخواهم بگویم که قرآن کتاب ضد ظلم است، حساس به ظلم است.) یکوقتی چشمش به جهنم میافتد، یکوقتی چشمش به کتاب میافتد. این دو لحظه برای کسی که از طور عدل خارج بشود… معلم است، استاد دانشگاه است، قاضی است، حاکم شرع است، امام جمعه است، در تعزیرات نشسته، در سازمان بازرسی نشسته، در دیوان محاسبات نشسته، اینها همه قضاوت است؛ ما خیال میکردیم که قضاوت در دادگاه است. در خانه ما هم قضاوت هست، در بازار هم قضاوت هستت.
اینکه از طور عدل خارج شود، عنوان ظلم صدق بکند، «يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ» دیگر انگشتش را گاز نمیگیرد، دستش را گاز میگیرد. آنوقت میگوید که «يَا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا». چه رابطهای است بین ظلم، ندامت بر ظلم و بین پیغمبر ما؟
چون پیغمبر ما، پیغمبر ضد ظلم است، پیغمبر عادل است، پیغمبر ما حتی تبعیضش… روایتش را میخوانم: یک زنی از بنی مخزوم میخواست حد را جاری بکند، آمدند گفتند: یا رسولالله آبروی ما میرود، این کار را نکن. حضرت فرمود: والله زهرا این کار را بکند، من مماشات نمیکنم.
امتهای گذشته ساقط شدند، چون قانون را اجرا کردند بر ضعفا، آنهایی که متنفذین بودند، قلدرها و دانهدرشتها بودند، بر آنها اجرا نکردند. میگویند: ایکاش من شباهتی به پیغمبر میرساندم که چنین روزی را الان نداشتم! یعنی امت پیغمبر باید امت عدل باشد؛ «وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً»، یعنی اُمّةً عدلاً. اصلاً خدا امت را با عدل معرفی کرده.
یکی از آن لحظهها، زمانی است که ظالم و کافر از حساب خلاص شده، آنوقت دیگر باید برود به عقوبت خودش که جهنم است. آن لحظه که چشمش به جهنم میافتد… میدانید که خدا جهنم را میکشد و میآورد به محشر؛ «وَجِيءَ يَوْمَئِذٍ بِجَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّى لَهُ الذِّكْرَى» آنوقت متوجه میشود که دیگر کار از کار گذشته است! آنوقت شروع میکند میگوید: « یا وَیْلَتی» وای بر من؛ و خدا میگوید: یکبار نگو وای بر من؛ «لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً».
اینها برای کسی که خوب زندگی کرده، دست مردم را گرفته، حسنات خوب دارد، ملکات اخلاقی خوب دارد، رفتارهای خوب دارد، اینها همه بهشت است، خدا با روح و ریحان پذیرایی میکند؛ « فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ» با آنها پذیرایی میکند. یک پذیرایی که « وَ إِذَا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعِيمًا وَ مُلْكًا كَبِيرًا» خدا میگوید ملکاً کبیراً. ما اینها را اینجا میگوییم برای آنهایی که… به آذری بگویم: «گوزی قیپیخدی» یعنی اینجوری زندگی میکند. گوز یعنی چشم، قیپیخ یعنی چشمش را بسته، دقت نمیکند…
شریعتی: یعنی هیچچیز برایش مهم نیست.
حجت الاسلام عاملی: دقت نمیکند که این مال یتیم است، بیتالمال است، این انسانی است که نباید من او را مغبون و گرفتار بکنم، نباید دلش را بشکنم. این شیشه دل
این شیشه دل که متصل میشکنی آهسته که دل نه آب و گل میشکنی
هشدار که قلب مؤمنان عرش خداست بیدار خدا باش که دل میشکنی
یک آقا میگوید: یکی از بزرگان را در خواب دیدم، آنقدر حالش خوب بود. آنوقت گفتم: خوش به حالت. گفت: یک درد بیدرمان هم دارم، یک نیش عقربی سهم دارم هرروز از پایم. گفتم: چرا؟ گفت: برای اینکه دلش کسی را شکستم و بدون توبه آمدم اینجا!
آن سخنهای چون مار و کژدمت مار و کژدم گردد و گیرد دمت
ای دریده پوستین یوسفان گرگ برخیزی ازین خواب گران
گشته گرگان آن همه خوهای تو میدرانند از غضب اعضای تو
چون ز دستت ظلم بر مظلوم رست آن درختی گشت از آن زقوم رست
زقوم از کجا میآید؟
شریعتی: خود اعمال و رفتار ماست.
حجت الاسلام عاملی: اصلاً بعضی اخلاقها زقوم است، بعضی از اخلاقها مثل زهر است. یعنی انسان اگر میخواهد از دنیا سالم خارج شود، باید یک حلم و حوصله بسیار بزرگی داشته باشد. امام سجاد میگوید: حاضرم گوشت دستم بریده شود، اما در شیعیان ما دو چیز نباشد: یکی کشف سرّ است… مثلاً با طی-الارض آقا را برده به کوفه که آمده بود در مدینه روایت یاد بگیرد که این را به کسی نگو، اگر بگویی حکومت دیگر نمیتواند حکومت کند؛. فوراً میگویند این ادعای پیغمبری دارد، میکشند! که معلق به اینجوری کشتهاند. یکی هم این است که دیش داشته باشد یعنی خیلی سبک، سریع و فوری تصمیم میگیرد، سریع عصبانی میشود.
دو لحظه سخت دارد، یکی آن لحظه است که وقتی از اعمال خلاص شد و از محاسبه میخواهد به جهنم برود، چشمش که میافتد به جهنم، آن شخص اعدامی که چشمش به چوبه دار میافتد، میلیاردها میلیاردها آن حال را ببری بالا، بازهم نمیتوانی تصور کنی آن لحظهای که چشم این شخص به جهنم افتاد! « وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ ما فِی الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ» هرچه داشته باشد فدیه میدهد. اگر در دنیا احسان کرده بود، به آن نقطه نمیرسید که « لَافْتَدَتْ بِهِ وَ أَسَرُّوا النَّدامَةَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ» همین تکه را میخواهم بگویم (لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ).
شریعتی: یعنی بهمحض اینکه میبیند…
حجت الاسلام عاملی: تا چشمش افتاد به عذاب، یعنی به جهنم.« وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ» خدا میگوید ما ظلم نمیکنیم، بالقسط عمل میکنیم.
شریعتی: این همان اعمال خودت است.
حجت الاسلام عاملی: بله. طرف کاری کرده که یکعمر زندگیاش آتش گرفت و سوخت؛ دیگر جبران بشو هم نیست. حالا نتیجه چه میشود… آنوقت حالتی که در آن زمان پیدا میکند، بعضی از اینها را خدای متعال در قرآن آورده است: « فَذَرْهُمْ حَتّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ» يُصْعَقُونَ یعنی در یکلحظه غش میکند و بیهوش میشود. یک جایی که دارد مُبْلِسُونَ؛ این مُبْلِسُونَ آنقدر وحشتناک است، یعنی یأس. بعد از یأس طبیعی است که بشود يُصْعَقُونَ.
« َلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْءٍ» آنهایی که تذکرات ما را فراموش کردند، ما در ثروت را از هر جا باز کردیم؛ ثروت پشت ثروت که متوجه نشود خراب کردم! « حَتَّى إِذا فَرِحُوا» خیلی خوشحال که عجب ثروتی و عجب لذتی!« فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً» دفعتاً همهچیز و ورق برگشت. همانجایی که بود، «وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَةُ بالكافِرِينَ یوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ» خیلی جالب است، جمله اسمیه است، میگوید: آتش همینالان احاطه کرده تا چشمش را باز کرد، یکهو دید که همهجا آتش!
ربا آتش است… مگر آتش نیست؟ آمده در دفتر آنقدر گریه میکند، مضطر شده و افتاده به ربا، اسنادی را از او گرفته، همهچیزش را از دستش گرفته، الان باید برود در خیابان زندگی کند. مرد بزرگ آنقدر گریه میکند! خیلی سنگین است که انسان بزرگی گریه بکند. چه میشود؟ آقا رسولالله فرمود: من در شب معراج دیدم که یک عده شکمشان کالبیوت است؛ سر معمولی، شکم کالبیوت! مثل یک خانه میماند از بزرگی و مثل شیشه است و در داخلش حیوانات متعدد می لولند. گفتم: یا جبرئیل مَن هؤلاءِ؟ آنها چه کسانی هستند؟ فرمود: هؤلاء أکلت الرباء.
شریعتی: پناهبرخدا!
حجت الاسلام عاملی: «بَغْتَةً فَإِذا هُمْ مُبْلِسُونَ» اینها را گرفت. (يُصْعَقُونَ) بی هوش شدند.
ما یک آقایی داشتیم در ولایت خودمان، خیلی معذب بود و محضر حضرت ولیعصر هم رسیده بود. کاروان را که میبردند برای زمان قدیم برای کربلا، کاروان میرود داخل باتلاق. رئیس کاروان همه را میکشد و میبرد، میبیند یک پیرزن گرفتار را رها میکند و میرود، این عالم دین میماند مرکب پیرزن را از باتلاق میکشد بیرون.
شریعتی: یعنی آنها رها کرده بودند و رفته بودند؟
حجت الاسلام عاملی: این عالم آنقدر زحمت میکشد داخل باتلاق میرود، بدنش تمام کثیف میشود، ولی مرکب این پیرزن را نجات میدهد. آنوقت تنهایی راه میافتد؛ یکخرده که راه میرود، یک آقایی میگوید: آقا سید، اینجا که میروی، طرف ناصبیهاست، راه اینطرف نیست، از اینطرف باید بروی. آنوقت یکهو تعجب میکند که این آقا از کجا آمده، نگاه میکند که کسی نیست! یعنی امام زمان سراغ خادم میرود، آنکه خودش را فدا کند برای عزت و حشمت و راحتی انسانها.
ایشان میگفت: من در قرآن به یک آیه رسیدم، به زبان آذری «سوتیم قاشدی!» یعنی شیرم پرید! کنایه از اینکه آنقدر وحشت کردم.
شریعتی: بله، سنگین بود.
حجت الاسلام عاملی: این از همان آیات است. مرحوم شیخ جعفر شوشتری میگوید: آمدند ببینند که کدام آیه، اشد آیات است در قرآن. یکی گفت: خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُكُوهُ » هرکس یک آیه گفت. شیخ جعفر شوشتری میگوید: من آنها را نمیگویم، من میگویم اشد آیات این آیه است: « إِنَّا نسیناکم» و من حاضرم هر بلایی سر من بیاید، ولی إِنَّا نسیناکم، سر من نیاید.
شریعتی: او فراموشمان نکند.
حجت الاسلام عاملی: بله، خدا در روز قیامت میگوید: « إِنَّا نسیناکم» ما شما را فراموش میکنیم. « أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسِيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى»
شریعتی: برای ما که تمام دلخوشیمان یک نگاه خداست در آن لحظه و وانفسا!
حجت الاسلام عاملی: بله. خدا خیلی هم معقول حرف میزند، میگوید: « أَتَتْكَ آياتُنا» اینهمه آیات، بهاندازه یک قرآن با تو حرف زدم!
شریعتی: چقدر پیغمبر فرستادم..
حجت الاسلام عاملی: ضمناً این کتاب تشریع من بود، کتاب تکوینی که «هر آیهای چون سورهای خاص / یکی چون کوثر و آن دیگر اخلاص».
شریعتی: تمام این عالم و کائنات…
حجت الاسلام عاملی: بله. من یک اعتقادی دارم و انشاءالله که اشتباه نمیکنم؛ اصلاً کل خلقت برای امتحان است. خدا امتحان کرده که من یک فورانی از جمال و حکمت و تدبیر و حساب و قدرت و عظمت را جلوی بشر بگذارم، ببینم بشر معتقد میشود یا نه. انسانها دو طایفه شدند:
« از جهان دو بانگ میآید به ضد تا کدامین را تو باشی مستعد
آنیکی بانگش نشور اتقیا آن دگر بانگش نفور اشقیا»
یعنی خدای متعال این غوغایی از جمال و جلال و عظمت و جبروت را درست کرده در برابر چشمان ما گذاشته، میتوانی معتقد شوی که خالق این کائنات چه ذات باعظمتی است یا اینکه میگویی نه، کائنات خودش را درست کرده!
« الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ» یعنی کل کائنات را خلق کرد، « لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» اگر معتقد شدی که یک مقصد بزرگی در کار است، یک اراده حکیمانهای در کار است…
شریعتی: این رفتارت را تنظیم میکند…
حجت الاسلام عاملی: احسنت. میشوی احسن عملاً، خیلی خوب متوجه شدید. « خَلَقَ الْمَوْتَ» اولش هم موت آورد، بعد حیاة را آورد. یعنی ذات این عالم جوری است که شما باید بروید. « و إِنَّ إِلی رَبِّك الرُّجْعَی» از یک جایی آمدید برای اینکه این امتحان را در اینجا پس بدهید، بعد برگردید. بروید، ولی سالم برگردید؛ حرف خدا این است.
شریعتی: آقا یکچیزی بگویم: این ترسیمی که شما از آن اول مواجهه بعد از مرگ ما و بعد هم قیامت و بعد هم در آن محشر کبری در آن وانفسا کردید، به نظرم هیچ ظلمی ارزش این را ندارد که حتی نزدیکش شوید!
حجت الاسلام عاملی: چقدر عالی فرمودید! خروجی بحث ما همین است. تمام انبیاء هم همین را میگفتند.
شریعتی: یعنی حتی نزدیکش شویم…
حجت الاسلام عاملی: بله، بالاخره ظلم چیزی است که ظلمت است، هم در دنیا ظلمت است و هم در آخرت. ما گفتیم دو لحظه برای ظالم سنگین است: یکلحظه که چشمش میافتد به عذاب، یکلحظه که چشمش میافتد به کتاب. آن کتابی که کتاب اعمال است.
شریعتی: نامه عمل…
حجت الاسلام عاملی: دیگر مثل خط نیست… آن را جلسه آینده توضیح میدهم؛ خط نیست که خطها را بخوانند! نه، همه تجسم است.
شریعتی: اعمال را میبیند.
حجت الاسلام عاملی: بله. اصلاً آقای اجتهادی میگفت: آقای مرعشی نجفی به ما میگفت، نهتنها تجسم اعمال داریم، تجسم ملکات داریم؛ این دیگر واویلاست! تجلی آنها را میبیند در قالب حقیقی، باطن ملکوت آنها را میبیند، وحشتی که دارد، وحشت استثنایی است که انشاءالله این را هم جلسه آینده توضیح میدهیم.
شریعتی: انشاءالله. خیلی ممنون و متشکرم از شما حاجآقا عاملی و خیلی ممنونم از لطف و عنایت و مرحمتتان. آیات را بشنویم. عزیزانم امروز صفحه 532 قرآن کریم را تلاوت خواهند کرد، آیات هفدهم تا چهلم سوره مبارکه الرحمن. انشاءالله که بهحق این آیات، از هر ظلمی به هر نحو و شکلی، همه ما مصون باشیم و در امان و انشاءالله خود خدای متعال عنایت بکند با نظر لطفش، همواره به سمت خودش حرکت کنیم. آیات را بشنویم، بعد از تلاوت آیات انشاءالله همراه شما هستیم و در کنار شما.
صفحه 532 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. انشاءالله که آخر هفته خوبی داشته باشید و امیدوارم در این روزهای سرد زمستان، حال دلتان گرم باشد و بهاری و امیدوارم که خداوند باران رحمتش را بفرستد و همهمان برای باران رحمت الهی دست به دعا برمیداریم.
حاجآقا عاملی، اشاره قرآنی را بفرمایید و انشاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: بسمالله الرحمن الرحیم. آیه 31 سوره الرحمن: «سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ» این آیه آنقدر فصاحت و جامعیت دارد، یعنی کاملاً بهتنهایی یک معجزه است. یعنی قرآن که معجزه هست، آیاتش هم جداجدا معجزه است. یعنی فصاحت و بلاغت آنقدر بالاست.
البته خدا فصاحت و بلاغت را در حد خاصی نگهداشته، میتوانست بالاتر هم ببرد. باور بفرمایید بسیاری از ادبا، جانشان را از دست میدادند! یعنی جمال و زیبایی هرچقدر که بالاتر برود، تحمل کمتر میشود. این آیه از آن آیات است، چهار کلمه است و در این چهار کلمه، یک عالم مطلب را رسانده است. از جهت جامعیتش صحبت کنم، فصاحتش صحبت کنم، مضمون فوقالعادهاش صحبت کنم.
سین در «سنفرغ» خیلی وقتها در قرآن برای تهدید به کار میرود. سین دو جور استعمال شده، غالبش برای تهدید است. « سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَانِ» خطابم به جن و انس است. خدا به جنس و انس خطاب میکند، میگوید: عجله نکنید، بهزودی بهحساب جفتتان میرسم.
یعنی این آیه آنقدر سنگین است؛ یعنی اگر نبود برای جن و انس جز این خطاب آسمانی از طرف خالق این کائنات… خدای متعال با این آیه اولاً میخواهد بگوید که خلقت این عالم هدفی دارد؛ چون اگر عقوبتی و آخرتی نباشد، حسابوکتابی نباشد، اصل خلقت میشود لغو و ساحت خدا بری است از لغو.
و لذا شما آیاتی را که خدا صحبت میکند که بالحق خلق کردیم این عالم را، نگاه کنید؛ صد درصد در کنارش از معاد صحبت میکند. چون اگر معاد نباشد، وقتیکه خدا میگوید بالحق است، اگر عده ظلم بکنند، سر کسی بزنند، شکنجه بکنند و بکشند، کرامت انسانها را بشکنند و در آخر هم هیچ و دنیا خاتمه پیدا کند با مرگ، دیگر حق که معنا ندارد.
شریعتی: معاد باید وسط بیاید که آن حق معنا پیدا کند.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. آن عقلانیت کائنات و عقلانیت خلقت، از همانجا صورت میگیرد. دوم هم اینکه خدا میخواهد برای انسانها، یک کف نفسی درست بکند، برایش عذاب خلق کرده؛ در سوره نساء: « قل ما یَفْعَلُ اللهُ بِعَذابِکُمْ إِنْ شَکَرْتُمْ وَ آمَنْتُمْ» خدا چهکار دارد که شما را عذاب کند، اگر ایمان داشته باشید و شاکر باشید؛ یعنی شکر نعمت را از خدا بدانید تا برای شما غرور نیاورد، برای شما یأس درست نشود.
آنوقت در یک آیه هم گلایه میکند که چه میشد که اینها عمل میکردند به این آیات که خدا هم نمیخواست عذاب کند. و لذا خدای متعال از طرق مختلف، تلاش میکند در قرآن که انسانها کف نفس داشته باشند، به عصمت یا شبه عصمت برسند.
یکی از شاگردان علامه طباطبایی میگوید: من بیست سال با ایشان بودم در اندرون و بیرونی، یک ترک اولی از ایشان ندیدم، انگار که به صفت عصمت آراسته بود! وقتیکه مرحوم آقا سید حسن اصفهانی از دنیا رفتند، میخواستند مرحوم آقا سید احمد خوانساری مرجعیت داشته باشد، از آقای اراکی سؤال کردند: ایشان عادل است؟ گفت: از عدالتش نپرسید، از عصمتش بپرسید! سؤال کردند: ایشان عادل است؟ گفت: ایشان «بَلَغ عادلا» هنوز بالغ که نبود، عادل بود. این آیات است که صیانت درست میکند.
شریعتی: بسیار خوب. آقا خیلی از شما ممنونم. دعا کنید و انشاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: آقای شریعتی، عشایر ما وقتی از کسی حاجت میخواهند که مضطرند و او باید حاجتشان را درست بکند، یک جمله خوبی دارند. به نظرم ما این را یاد بگیریم و با خدا با این ادبیات حرف بزنیم، خیلی خوب است. حرفشان به زبان آذری این است: «یا اَلیمی کَس، یا اَتَیوی!» اَتَی یعنی دامن؛ میگوید یا دستم را ببر یا دامنت را ببر! خیلی لطیف است؛ یعنی دامنت را ول نمیکنم.
با این دعاها، از طرف همه بینندگان عزیز به خدای متعال عرض میکنم: خدایا، یا دست ما را ببر مخصوصاً آنهایی که گرفتاریها دارند، یا دامنت را ببر. این دعایی هم که میخوانم، دعای خیلی خوبی است. یکی از علما میگوید: به مرحوم آقای قاضی گفتم: آقا کیمیا چیست، من میخواهم کیمیا پیدا کنم. گفت: کیمیا این دعاست: « اللَّهُمَّ أَغْنِنِي بِحَلَالِكَ عَنْ حَرَامِكَ وَ بِفَضْلِكَ عَمَّنْ سِوَاك» خدایا حلالت من را اشباع کند و ارضا کند. حلال بیشتر است یا حرام؟ کسی با بیشتر ارضا نشود، با کمتر که ارضا نمیشود.
عنایت اصلی خدا فضل است، یکذره از فضل به ما داده، گفته بقیه را بهشرط سؤال میدهم؛ « واسئل الله من فضله». در آخرین جمله ماه شعبان، پیغمبر ما فرمود: « واسئل الله من فضله» با فضل خودت، من را از همه بینیاز کن.
حجت الاسلام عاملی: خیلی از شما ممنونم و متشکر. خیلی سپاسگزارم، انشاءالله که حاجتروا شویم و شوید و امیدوارم که خدای متعال هم عنایت بکند و بهترینها نصیبتان بشود.
زان پیشتر که عالم فانی شود خراب ما را ز جام باده گلگون خراب کن
در پناه خدا باشید، تا سلامی دوباره. خیلی از شما ممنونم و متشکر.
فایل صوتی این برنامه
فایل ویدیویی این برنامه