تغییر سایز-+=

سمت خدا | توصیه هایی برای بعد از ایام عزاداری

ملایی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَ بِه نَسْتَعِین إِنَّهُ خَیرُ نَاصِرٍ وَ مُعِین». سلام و درود به پیشگاه شما بینندگان و شنوندگان محترم برنامه سمت خدا، شمایی که از مسیر اهل بیت علیهم الصلوات و علیهم السلام سمت خدای متعال حرکت می‌کنید. دل‌ها از کربلای معلی توجه پیدا می‌کند به مشهد الرضا، از مشهد الرضا به مدینه الرسول. و همین طور ان‌شاءالله قلبمان پروانه‌وار، وجودمان، گرد وجود مبارک و مقدس و نورانی اولیای الهی می‌گردد. خوش آمدید به سمت خدای پنجشنبه دیگر که با حضور حاج آقای عاملی عزیز و گرانقدر تقدیم شما خواهد شد. متشکرم از این که تا آخر هم کنار ما هستید. سلام علیکم.

حجت الاسلام عاملی: وعلیکم السلام و رحمه الله. سلام و عرض ادب و احترام و دعا دارم محضر هموطنان عزیزمان و ولی نعمتمان، عنصر اصلی مقاومتمان و برای کشور عزیزمان ایران اقتدار، اعتلا، پیشرفت و حل مشکلات مخصوصاً اقتصادی را از خدای متعال مسالت دارم. از خدای متعال می‌خواهم با عنایات خاصه خودش کشور ما را از تمام بلاها حفظ بکند، جوان‌های ما تربیتشان را خودش تولیت بکند، از فتن آخر الزمان مصون و محفوظ بدارد و همه بینندگان و شنوندگان عزیزمان را موفق بکند که توشه‌های پرباری برای ابدیت خودشان داشته باشند و لذت عبودیت، توجه، مناجات، خلوت، انس با خودش را، نصیب ما بفرماید. و این دعای امیرالمومنین را در حق ما مستجاب بکند که در تاریکی شب به خدا عرض می‌کند: «لَیتَ شَعری اَناظِرُ اَنتَ الی فِي فعلاتی»، دنبالش می‌گوید «اَم مُعرِضُ عَنِّی» خدایا ای کاش می‌دانستم که با چه چشمی، با چشم رضا به من نگاه می‌کنی یا از من اعراض کردی. با تمام وجود خودمان، با تمام همت خودمان، ارادت خودمان، خدای متعال را قسم می‌دهیم به اسما حسنی‌اش با نظر رضا به ما توجه بکند. خدای متعال همان طور است که ما می‌خواهیم، ما را هم قرار بدهد آن جوری که خودش می‌خواهد. این دعا را زیاد می‌خوانیم که «الهی کَما اُحِبْ فَجَعَلني کَما تُحِبْ».
ملایی: الهی آمین. ان‌شاءالله که این دعا در حق همه ما مستجاب بشود. خیلی متشکرم. حاج آقای عاملی در برنامه‌ای که این چند هفته گذشته داشته‌ایم از بعد از عاشورا تقریباً می‌شود گفت این بحث را شما شروع کردید که توجه دادید ما را به این نکات در خصوص عزاداری اباعبدالله که بعد از دهه و حالا بعد از محرم و بعد از عزاداری‌ها چه کار باید بکنیم، حواسمان به چه چیزهایی باید باشد، حساسیت به چه چیزهایی باید داشته باشیم.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». ما 7 توصیه داشتیم برای بعد از محرم. بعضی از این‌ها را عرض کردیم، این جلسه را هم ادامه می‌دهیم. دیگر بعد از ماه صفر برمی‌گردیم یک بحث عرفانی خاصی داشتیم درباره عشق آسمانی، آن را ادامه می‌دهیم. بقیه مباحث درست است که دیگر نمی‌رسیم به تمام 7 نقطه که عرض بکنم اما ان‌شاءالله در سال‌های آتی اگر عمری باشد این بحث را ادامه می‌دهیم. یکی از توصیه‌ها این بود که عاشورا اسم یک حادثه صرفاً نیست، یک سبک زندگی آسمانی است. خصوصیاتی دارد، ارکانی دارد، اوصافی دارد، همه آسمانی است، از یک انسان معصوم، و چیزهایی است که گمشده بشریت است، استانداردهای بین المللی با این‌ها باید تطبیق داده بشود. شعارها شعارهای جهانی است. از جمله آن‌ها این بود که ما باید آن حساسیت‌هایی را که در این سبک زندگی هست آن‌ها را باید دانه دانه برسیم. یک حساسیت، دو حساسیت، سه حساسیت، که این‌ها هر کدام یک فصل مشبه‌ای است صحبت می‌خواهد. حساسیت‌ها را شمردیم تا به یک حساسیت بسیار ویژه رسیدیم، آن هم حساسیت به ناموس، حساسیت به عفت، حساسیت به حیا، حساسیت به حریم. یعنی بین دو جنس حریم تعریف کرده است دین ما، این دین حریم ارکانی دارد. ما هر چقدر تلاش بکنیم که یک رابطه آرمانی تصویر بکنیم بین دو جنس بهتر از این نمی‌شود. حالا من درصدد این نیستم که وارد ارکان این حریم بشوم. اگر این حریم صدمه بخورد کرامت زن شکسته شده است، کرامت انسان شکسته شده است و مسئله شوخی بردار هم نیست. اولین اشتباه، آخرین اشتباه است. بازگشت، برگشت، نیست.
خشم و شهوت مرد را احول کند
ز استقامت روح را مبدل کند
یعنی این رابطه اگر درست تعریف نشود و برهانی نشود می‌تواند در تمام شئون جامعه تاثیر بگذارد. شما حتماً ملاحظه کردید که در کربلا بعضی‌ها را امام حسین با اسم مادرشان صدا می‌زد، حضرت زینب بعضی‌ها را با اسم مادرشان صدا می‌زند. این یک درس بزرگی است. یعنی اگر این روابط بین دو جنس درست تعریف نشود انسان می‌شود امام کُش. شمر را که می‌خواهد صدا بزند می‌گوید «یَابنَ رایته مِعضا». یک جزوه‌ای از ما چاپ کردند عفاف و حجاب در کربلا. جزئیاتش را مفصل آن جا توضیح دادیم و مطبوعات کشوری هم چاپ کردند. می‌گوید «یَابنَ رایته مِعضا» ای پسر زن چوپان. به شمر می‌گوید حضرت اباعبدالله الحسین. چشم خداست، چشم ما که نیست. آقا رسول الله فرمودند صف‌های جماعت را درست کنید، من جلو را که نگاه کنم پشت سرم را می‌بینم. این چشم چه چشمی است، چشم خداست. «السَلامُ عَلَیکَ یا عَینَ اللهِ فِي خَلقِهِ». آن وقت چشم امام حسین دارد می‌بیند. می‌گوید ای پسر زن چوپان. مادرش چوپان بود، تشنه بود، آب پیدا نکرد. معتاد شد به چوپانی دیگری. او شرط ناشمروعی گذاشت، متولد شد شمر. یعنی در آن حالت خاص چون جرعت است بر علیه خدا، خرابی‌ها تمام از آن جرعت است. این خیلی تاثیر دارد. یا مثلاً «یَابنَ مَرجانه»، یا فرماندار مدینه را که صحبت کرد آن جا هم باز با اسم مادرش صدا زد. اگر اشتباه نکنم «یَابنَ زَرقا». می‌گوید «یَابنَ مَرجانَه»، حضرت زینب(س) هم همین طور. بنابراین ما نمی‌توانیم از این مسئله به راحتی رد بشویم. یکی از حساسیت‌های بسیار مهم این سبک زندگی این است که باید حریم رعایت بشود، عفت و حیا رعایت بشود، جایگاه ویژه داشته باشد در زندگی اجتماعی ما. مسئله غیرت در این سبک زندگی در اوج است. غیرت نباید شکسته بشود. الان جنگ جنگِ این‌ها است. توجه فرمودید؟
ملایی: بله.
حجت الاسلام عاملی: تمام فیلم درست کرده است می‌گوید که غیرت حساسیت جنسی است، غیرت ناموس پرستی است، غیرت جزو ارزش‌های قرون وسطی‌ای است. من عرض می‌کنم غیرت بالاترین پایگاه صیانت است، بالاترین صیانت را غیرت درست می‌کند. خدا می‌گوید من اغیر هستم، پیغمبر می‌گوید من اغیر هستم، «إنَّ الله لِغِیرَتِه حَرَّمَ الفَواحِش» انسان به بنده‌اش غیرت دارد که فواحش را حرام کرده است تا شان او شکسته نشود، ملعبه نشود، کرامتش زیر پا نماند، پلاس زیر پا نشود. مسئله غیرت، مسئله حساسیت به ناموس، در اوج است آن هم در حساس‌ترین لحظه‌ها. در گودال قتلگاه که افتاده است چند لحظه دیگر سر مبارک جدا می‌شود، ولی چشم‌هایش را باز می‌کند می‌گوید: «یا اُختی! اِرجِعِی إلی الفسطاط». چرا خواهر من در برابر چشمان نامحرم است. به به به. چه کسی حاضر است بگوید لبیک.
ملایی: الله اکبر. در چنین موقعیتی.
حجت الاسلام عاملی: من گاهی می‌گویم که ما باید مجلس لبیک داشته باشیم در عاشورا در کربلا. مجلس لبیک یعنی مجلس بیعت با امام حسین، برای این‌ها بگوییم لبیک. و وقتی که متوجه می‌شود که لشکر ریخته است به خیمه‌ها، ناموس در برابر نامحرم است، در آن حالت به آن همه زخم. می‌دانید که نمی‌توانستند به امام حسین نزدیک بشوند، تماماً تیر می‌انداختند. آن قدر بدنش تیر خورده بود که نوشتند شده بود «سارِکَ القُنفُز» که نمی‌توانم ترجمه بکنم. بدن این همه زخمی، آن وقت چه انتقامی از حضرت گرفتند، اما باز در آن حالت که انسان عادی اصلاً نمی‌تواند تکان بخورد ولی باز خودش را می‌کشد طرف خیمه‌ها چرا که ناموس در برابر نامحرم دارد به حرم نگاه می‌کند. بسم الله هر که دارد عزم راه. حسینی شدن به این سادگی نیست. عشق به امام حسین این جور جاها باید خودش را نشان بدهد. و وقتی که دیگر نمی‌تواند برود، با صدای بلند گریه می‌کند. انسان کامل گریه بکند تمام ذرات عالم گریه می‌کنند، تمام ذرات عالم. یعنی تمام ذرات عالم گریه کردند آن لحظه. چرا گریه می‌کند؟ چون انسان قدیم وقتی کاری از دستش برنیاید، ناموس‌اش در برابر نامحرم باشد، آخرین بالاخره حربه‌ای که دستش است گریه است که «وَ سِلاحُ بِکاء». بسم الله. برای این‌ها ما وقتی زنجیر می‌زنیم، بالاخره سینه می‌زنیم، برای این‌ها ما می‌خواهیم لبیک بگوییم. در این جا باید گریه کرد حضرت. الان کسی هست گریه بکند وقتی می‌بیند که ناموس‌اش در مرعا و منظر است؟ بالاخره یک جوری که انگار مجلس عروسی است خیابان مثلاً. چشم‌هایی که مرتکب زنا می‌شوند این جا کسی است که گریه بکند؟ امام سجاد وقتی دیدند که مردم می‌آیند برای تماشای سر بالای نیزه، سر مبارک پدر است، انسان معمولی غرق می‌شود در سر، گریه اصلاً کاری می‌کند که همه چیز را فراموش بکند. ولی حضرت حکم شرعی را فراموش نمی‌کند. فوراً سهل ساعدی را خواست، گفت پول کنارت هست، همراهت هست؟ گفت بله. گفت از این پول به نیزه‌دار بده بگو سر پدرم را ببرد جای دیگر. چرا؟ چون مردم می‌آیند برای تماشای سر پدرم، چشمشان می‌افتد به حرم. «فَقَد خُوزینا مِن کَثرَتِ نَظَرِ عَلَینا» ما خار شدیم از کثرت نظر به ناموس. آیا الان کسی هست بگوید که «فَقَد خُوزینا مِن کَثرَتِ نَظَرِ عَلَینا»؟ آن کسی که در محرم حسین حسین می‌گوید اما بعد محرم، محرم یک جای دیگر است جای خودش را دارد، انگار این جای خودش را دارد. تفکیک بین این‌ها.
ملایی: حالا که گاهی متاسفانه، متاسفانه، با عذرخواهی از همه بیننده‌ها و شنونده‌های فرهیخته، بعضی اندکی همان جا هم دیگر تفکیک نمی‌کنند.
حجت الاسلام عاملی: پناه بر خدا، آن که اهانت به دستگاه اباعبدالله الحسین است. حضرت این‌ها را راه نمی‌دهد به اردوی خودش. خودش فرمود: «وَ ما کُنتُ مُتَّخِذَ المُضِلینَ عَضُدا». اهل بیت کارشان حساب شده است، نمی‌شود سرش کلاه گذاشت. می‌گوید من به اردوگاهم راه نمی‌دهم انسان‌هایی را که مضل هستند. مضل یعنی گمراه کننده. گمراه کننده وصف شیطان است. راوی می‌گوید که در کوفه حضرت زینب(س) خطبه خواند. من اگر خود زینب را نمی‌دیدم می‌گفتم علی آمده است. این جوری خطبه می‌خواند. آمدم نزدیک حضرت زینب دیدم می‌گوید که «وَاللهِ مَا رَأَیتُ خَفِرَةً» قسم به خدا من زنی باحیا مثل زینب ندیده بودم. من غرق حیای او شدم تا غرق خطابه‌اش چون در برابر نامحرم قرار گرفته بود. فرزند حضرت زهرا است که وقتی آمد در مسجد خطبه بخواهد «تَطَعُ الزُیُوس» مدام که می‌خواست برود طرف منبر پا گیر می‌کرد به لباس، مشکل می‌شد راه رفتن برای حضرت زهرا. دو بار حضرت زهرا «تَطَعُ الزُیُوس» شده است. یکی این جا است، یکی شب عروسی که آمد پیغمبر دعا بکند آن قدر شرم و حیا داشت از پدر آن در ازدواج رسمی که لباس گیر کرد افتاد زمین پیغمبر ما دعا کرد که حضرت زهرا هیچ وقت لغزش نداشته باشد در زندگی. آن «تَطَعُ الزُیُوس» چون در برابر نامحرم بود. دین ما نمی‌گوید که زن نیاید جامعه. بیاید اما چطور بیاید. وقتی می‌گوید: «قَرنَ فِي بُیوتِکُنَّ»، دنبالش خودش توضیح می‌دهد، تصحیح می‌کند. یعنی «وَ لَا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِیَّةِ الأُولی» می‌گوید در خانه بنشیند یعنی تبرج جاهلی نداشته باشد. تبرج جاهلی هزار و یک فتنه درست می‌کند.
ملایی: پس حساسیت به ناموس، به حیا، به عفت.
حجت الاسلام عاملی: بله. اصلاً مظاهرش را من جمع کردم در آن مقاله. حضرت زینب(س) شأن بسیار بزرگی دارند. ذهن ما حضرت زینب که می‌گویند شما مثلاً چه تصوری دارید؟ در بنی هاشم آن قدر عزیز بود، سوادش آن قدر بالا بود، یعنی عظمتی دارد که خود خدا اسمش را گذاشته است زینب. نه امیرالمومنین اسمش را نگذاشت گفت من به پیغمبر سبقت نمی‌گیرم، پیغمبر اسمش را نگذاشت گفت بر خدا سبقت نمی‌گیرم. کسی که اسمش را خود خدا گذاشته است اسیر کردند شهر به شهر، شهر به شهر. این امت فردا می‌خواهند چه جواب بدهند به پیغمبر ما. جلالت بزرگی در خاندان بنی هاشم داشت. شما حساب کنید یک خانمی که وقارش در اوج است، تقوایش در اوج است، مفسر قرآن است، پای درس امیرالمومنین نشسته است، اخبار غیبی را گرفته است، صبرش در حد اعجاز است، اصلاً هیبت نهایت درجه است. این شخصیت با این خصوصیات حالا اسیر شده است، مجبور می‌شود التماس می‌کند. چند جا التماس کرده است، حدود 7-8 جا التماس کرده است. یک روضه بسیار بسیار دردناکی است التماس‌های حضرت زینب، گریه‌های حضرت زینب، بیهوشی‌های حضرت زینب. سه تا روضه مستقل است. باید جایش خوانده بشود. یکی از التماس‌هایش را عرض می‌کنم. به شمر التماس کرد. به شمر التماس کرد من را از باب الساعه نبر داخل دمشق. چرا؟ چون جمعیت آن جا جمع شدند. حضرت زینب نمی‌خواست صورتش را ببینند. بسم الله هر که دارد عزم راه. نمی‌خواهی با حضرت زینب معامله بکنی، اهل شفاعت حضرت زینب(س) باش. جلالت قدرش فوق العاده است. حضرت فرمود وقتی می‌خواهی حیوان را ذبح کنی احسان کن. گفت چطور احسان کنم؟ گفت چاقو را تیز کن سریع کارش تمام بشود. آن‌هایی که در کربلا شهید شدند کارشان سریع تمام شد. ولی امام سجاد، حضرت زینب، خیلی طولانی شد. این دو بزرگوار آن قدر جلالت دارندبه خاطر دین پیغمبر ما، مصیبت‌هایی که دیدند، التماس کردند. گفت مرا داخل جمعیت نبر. بسم الله، ما می‌خواهیم که جا پای جای آن قهرمان کربلا بگذاریم . و یک التماسی هم کرد به عمرسعد که این التماس خیلی خیلی وحشتناک است. یعنی ذکرش وحشتناک است. یعنی چطور من عرض بکنم. یعنی واقعاً… . التماس کرد به عمرسعد، گفت بگو لباس‌هایی که از ما گرفتند برگردانند. این‌ها برای هر چیزی التماس نمی‌کنند، برای هر چیزی خودشان را نمی‌شکنند. این سبک زندگی است از عاشورا. بسم الله هر که دارد عزم راه. یعنی لحظه لحظه کربلا را نگاه بکنید درس موج می‌زند، عفت موج می‌زند. از کوچک‌اش گرفته تا بزرگ‌اش. آن کوچک‌اش، آن 3 ساله‌اش که می‌آید کنار نعش پدر و وقتی از عمه می‌پرسد که کیست و متوجه می‌شود. صحبت دنیا نیست، حرف عجیبی زده است. پدر جان، «اُنظُر إِلی رَأسیَ المَکشُوفَ». طفل است. این‌ها سر من را باز کردند پدر. ببینید چه تربیتی دیده بوده است. بیتی که بیت امامت است، بیت عصمت است، این گونه است. «اُنظُر إِلی رَأسیَ المَکشُوفَ وَ عَمَّتیَ المَضرُوبَه». راه مشخص شد. «فَإِنَّکُم إِن قُلتُم لَقُلنا ثُمَّ مُتُّم وَ مُتنا، ثُمَّ حَشرهُم لَحَشِرنا کُنتَم فيِ ماشاءَالله». حضرت فرمود اگر ما یک حرفی بزنیم شما هم حرفی ‌بزنید، ما بمیریم شما هم بمیرید، ما محشور بشویم شما هم محشور بشوید، «کُنتَم فيِ ماشاءَالله» اردوی شما یک اردوی دیگر است، راه ما هم یک راه دیگر است. چقدر وحشتناک. حضرت فرمود اگر می‌خواهید ایمانتان کامل بشود بگویید «القُولُ مِنِّي في جَمیعِ الاَشیاء قَولَ آلِ مُحَمَّدٍ فِیمَا أَعلَنُوا وِ فِیمَا لَم أَعلَنُوا، فِیمَا بَلَغَنِي وِ فِیمَا لَم یَبلُغنِي». می‌خوهید ایمانتان کامل بشود بگویید اعتقاد من در همه چیز اعتقاد اهل بیت است. الان این اهل بیت است، بسم الله. گفت: «اُنظُر إِلی رَأسیَ المَکشُوفَ وَ عَمَّتیَ المَضرُوبَه» غصه عمه‌اش را می‌خورد. ببینید چقدر قلبش بزرگ است.
ملایی: که هتک حرمت به او شده است.
حجت الاسلام عاملی: عجیب است. که فقط فکر خودش را بکند، این طور نیست. می‌گوید عمه، عمه، عمه من را، مضروب شده است عمه‌ام. جناب سکینه می‌گوید وقتی من به هوش آمدم دیدم عمه‌ام بالاسرم هست اما بدنش چنان کبود شده است. این سنگین‌ترین مصیبت بود برای اهل بیت در کربلا. سر یزید داد می‌زند در مجلس یزید حضرت زینب به خاطر حجاب. این‌ها را برای که گفتند؟ این‌ها را کربلا را کربلا کرده است این‌هاست، سر همین‌ها دعوا بوده است. حالا یک عده دموکراسی درست کرده‌اند، دموکراسی عواطف. می‌گویند شما حق ندارید زن‌ها را تقسیم کنید به عفیف و غیرعفیف، زن‌ها همه عفیف هستند. ببینید دعوا کجاست. می‌گوید این الفاظ مشمئزکننده چیز استعمال می‌کنید می‌گویید «وَلَدُ الزِنا»، بگویید مولود عشق آزاد. ارحام شامخه و غیر شامخه، ارحام مطهره و غیر مطهره چیست. همه مطهره هستند، همه شامخه هستند. 700 نوع آداب داریم. جنگ سر آداب است. حضرت زینب(س) می‌گوید سر یزید داد می‌زند، می‌گوید صورت حرم را برای بیگانه‌ها باز کردی. حالا اگر بیاید سر ما داد نمی‌زند؟ در کوفه کسی آمد این گونه چشم‌هایش را زل زد به حضرت زینب(س). حضرت داد کشید به صورتش حضرت زینب(س). حالا به یزید می‌گوید: «اَمِنَ العَدلِ یَابنَ الطُلَقاء» این عدالت است که حرم پیغمبر صورتش را باز کردی اما صورت حرم خودت را مسدود کردی. «یابن الطُلَقاء» طلقا خیلی حرف دارد. یعنی چون آزادشده‌ هستی در مکه پیغمبر فرمود آزادشده‌های مکه حق حکومت بر امت من را ندارند. با یک کلمه گفت نامشروع هستید. پیغمبر ما فرمود: «یا یَلیَنَ المُفاع عَلَی المُفیع» کسی که در مکه آزاد شده است از این به بعد هیچ حق ندارد حکومت کند بر امت من. یعنی حکومت معاویه شد نامشروع، طبق اسنادی که اهل سنت، این‌ها را اهل سنت نوشتند در تاریخشان. و یزید هم که همین طور.
ملایی: با همین یک کلمه «یَابنَ الطُلَقاء».
حجت الاسلام عاملی: یک کلمه. وقتی خطبه‌اش را شروع کرد در کوفه با اولین جمله اوضاع را به هم ریخت. گفت: «الحَمدُلِله وَ صَلَاةُ عَلی ابی رَسُولِ الله». همه گفته بودند این‌ها خارجی هستند. گفت: «الحَمدُلِله وَ صَلَاةُ عَلی ابی رَسُولِ الله» همه چیز به هم ریخت. این‌ها خارجی نیستند، اهل بیت هستند. گریه شروع شد. گفت گریه کنید خدا هیچ وقت چشم شما را از اشک خالی نکند، «فَلا رَقِعَتِ الدَمعَ». در کربلا هم ببینید تمام با پیغمبر صحبت می‌کند حضرت زینب. حساب شده است تا تبلیغ دشمن را منتفی بکند که می‌گویند این‌ها خارجی هستند. «یارَسولِ الله هذا حُسِینُ مَرمَلُ بِالدَماء». آن وقت گفت: «تَخدیُرُکَ اِماءَکَ» کنیزهای خودت را هم صورتشان را مستور کردی. «وَ سُوقُکَ بَناتَ رَسُولِ الله سَبایا» اهل بیت پغمبر را اسیر کردی، «قَد هَتَکتَ سُتُورَهُنَّ وَ اَبدَیتَ وُجُوهَهُنَّ».این «اَبدَیتَ وُجُوهَهُنَّ» برای فقط یزید است یا برای همه ما است؟
ملایی: برای همه است.
حجت الاسلام عاملی: «اَبدَیتَ وُجُوهَهُنَّ، تَحدُوبَهُنَ الاَعداء» دادی دست اعدا، مدام می‌برند از این شهر به آن شهر، اهل این شهر ما را تماشا می‌کنند، اهل آن شهر ما را تماشا می‌کنند. «یَستَشرِفُهُنَ اَهلَ المَنازِلُ وَ المَناهِل، وَ یَتَصَفَحُ وَجُوهَهُنَّ القَریبُ وَ البَعید، والغائِبُ وَ الشهید». فصاحت را نگاه کن. می‌گوید تمام آن‌ها که اهل شهر هستند، اهل بیگانه هستند، اهل قری هستند، نزدیک و بعید، همه دارند حرم پیغمبر نگاه می‌کنند. گفت: «اَبدَیتَ وُجُوهَهُنَّ» یعنی دعوا سر «وُجُوهَهُنَّ» است.
ملایی: همین گردی صورت است تازه.
حجت الاسلام عاملی: بله. راوی می‌گوید من در پله‌های شام دیدم مادر امام باقر با دستش صورتش را گرفته بود. یک دستش امام باقر بود، با یک دستش صورتش را گرفته بود که صورت دیده نشود.
ملایی: همان وجه.
حجت الاسلام عاملی: بله.
ملایی: حالا دیگر «وَلا یُبدینَ زینَتَهُنَّ» و آن‌ها دیگر ادامه‌اش.
حجت الاسلام عاملی: بله. یک جمله‌ای بگویم خیلی سنگین است. اختلاف است که کدام مصیبت در کربلا سخت بود. ارباب مقاتل این جا حرف‌هایی زدند اما آن‌هایی که امام شناس هستند، اهل فن هستند، می‌گویند که سخت‌ترین لحظه کربلا کدام لحظه است. آن را می‌خواهیم بحث کنیم، سخت‌ترین لحظه. سخت‌ترین لحظه اهل فن می‌گویند آن لحظه‌ای است که همه شهید شده بودند، هیچ کس نمانده بود، حضرت اباعبدالله الحسین تنها مانده بود با اهل بیت و می‌دانست که دشمن چه ماهیتی دارد و الان که شهید بشود حرم رسول خدا به دست ارزل‌ها می‌افتد می‌گویند از همه صحنه‌ها حتی از بریده شدن گردن، از همه لحظه‌ها شدیدتر آن لحظه بود. و لذا امام حسین وسط میدان ایستاد، هیچ کس هم نمانده است. بزرگان شهدا را دانه دانه صدا زد؛ مسلم، ابوالفضل، حبیب. عجیب است این‌ها را صدا زد اما نگفت که بیایید به من کمک بکنید. این تعبیر، تعبیر عجیبی است. فرمود بلند شوید، «اِدفَعُوا عَن حَرَمِ رَسُولِ الله أن طُغات لَها». چنان آتش گرفته است امام، چنان آتش گرفته است. دفع کنید از حرم، «التُقات» طغیان‌ها را، «اللِعام» انسان‌های پست را. انسان پست باشد به خانم‌ها تعرض می‌کند. امیرالمومنین فرمود زمان ما اگر کسی به خانم‌ها در جنگ تعرض می‌کرد «یُعَیَ فِي عَقَبِه» نسلش بد نام می‌شد. اما این جا این‌ها را صدا زد. خودش در اوج احسان بود، برای خودش نمی‌خواست. و لذا اهل مقتل می‌نویسند بعد از وداع امام دیگر، تعبیر مرا ببخشند، این جوری بگویم که نتوانست دیگر خیلی جنگ بکند. یعنی وداع آن قدر برای حضرت سخت شد. آن شاعر که گفته است:
نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
ملایی: مقبل کاشانی.
حجت الاسلام عاملی: این به همین نکته اشاره می‌کند. یعنی هر چقدر تصویر بکنید قضیه را می‌بینید که واقعاً عجیب است. یعنی وداع کمر امام را شکست، به خاطر اهل بیت، حرمی که همه را در چادر جمع کرده بود، اجازه نمی‌داد بیایند بیرون. جنگ می‌کرد می‌آمد، یک «لاحَولَ وَ لا قُوَةَ اِلَّا بِالله» می‌گفت خانم‌ها می‌آمدند بیرون. دوباره دستور می‌داد که وارد می‌شدند در چادر، می‌رفت دوباره می‌آمد. می‌گفت: «لاتَشکُوا وَلا تَقُولُوا بِالسِنَتِکُم ما یَنقُصُ مِن قَدرِکُم». مصیبت از حد گذشته است. می‌گوید مبادا به زبانتان چیزی بیاورید، حرفی بزنید، که شانتان را کم کند، اجرتان را پایین بیاورد. جمله را نگاه کنید؛ «لاتَشکُوا وَلا تَقُولُوا بِالسِنَتِکُم ما یَنقُصُ مِن قَدرِکُم».
ملایی: کوچک بشوید خدایی نکرده.
حجت الاسلام عاملی: بله. یعنی تسلیم محض در برابر ذات لایتناها. در چنین شرایطی آن وقت به خاطر غیرتی که به ناموس دارد که دست دشمن به آن‌ها نرسد که حضرت زینب(س) در غارت گفت به امام سجاد، گفت چه کار کنم، گفت هر چه زیورآلات است بیندازید داخل دشمن، دست آن‌ها به شما نرسد. این است کربلا، این است عفت، تصویر عفت، تصویر حیا در کربلا. آن وقت یک جمله‌ای هم بگویم، این هم خیلی عجیب است. در طول تاریخ یک خطبه داریم فقط خطبه سکوت. آن هم در کربلا است. خطبه نمی‌شود که سکوت باشد.
ملایی: خطبه اسمش خطبه است، باید بخوانی، بگویی.
حجت الاسلام عاملی: بله، مطلب بگویند. فقط در کربلا است. با سکوت حرفش را زده است. اصحاب را مرخص کرد، اهل بیت‌اش را جمع کرد، فقط اهل بیت. آن وقت هیچ کاری نکرد، فقط گریه کرد. نگاه کرد، سکوت، گریه کرد. امام که گریه کرد آقایان گریه کردند، خانم‌ها گریه کردند. خدا رحمت کند مرحوم شیخ جعفر شوشتری را. گفت خانم‌ها گریه کنند، آقایان گریه کنند، بچه‌ها گریه نمی‌کنند.
ملایی: مگر می‌شود.
حجت الاسلام عاملی: راوی می‌گوید امام حسین آمد من اطراف بودم که من را دعوت کند دیدم «حُولَ سِبیان اَکثَر مِن اَربَعین» بیش از چهل طفل کنارش بود. چهل طفل گریه بکنند، خانم‌ها گریه بکنند، چون در محاصره هستند. این خطبه سکوت را وارد شدند اهل مقتل که حضرت برای چه گریه کرد. هر کس با ذوق‌اش یک مطلبی را گفته است. اما، اما، اما، خدا رحمت کند شیخ جعفر شوشتری را. می‌گوید گریه حسین برای یک چیز بود، سکوت امام حسین که با سکوت حرفش را زد، من اسمش را می‌گذارم خطبه سکوت. این گریه فقط برای اسارت اهل بیت بود، برای اسارت حضرت زینب بود. این قدر حساسیت داشتند. امیرالمومنین هم گریه کرده است برای این مسئله وقتی که به حضرت زینب که حدود 4 سال در جلسه تفسیر امیرالمومنین شرکت کرد امیرالمومنین گاهی پیشگویی‌هایی می‌کرد. عجیب است در بعضی پیشگویی‌ها حضرت زینب می‌گفت پدر این را لازم نیست به من بگویی، مادرم گفته است. حضرت زهرا وقتی فوت کردند، شهید شدند، چه سنی داشت حضرت زینب. ببینید در خانه چه غوغایی بوده است. این را می‌گویند تربیت. یک پیشگویی‌ها است که گفت «کَاَنِّي بُکی سَبایا وَ هَذا البَلَد» دخترم انگار می‌بینم تو و اصحاب تو اسیر شدید آمدید کوفه. به شما نگاه می‌کنم می‌بینم، من را ببخشند عزیزان، حضرت امیرالمومنین گفته است من هم این را عرض می‌کنم. نگاه می‌کنم «اَذِلا خاشِعین» می‌بینم زینب آن قدر تو ذلیل شدی در این شهر. «خاشِعین» یعنی سرت را انداختی پایین. بعضی‌ها می‌گویند سرش را خانم انداخته بود پایین که شناخته نشود چون خیلی عزیز بود کوفه. بعضی‌ها می‌گویند سرش را انداخته بود پایین این که نگاه نامحرم نیفتد. «تَخَافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ» این را ما شکایت می‌کنیم به رسول خدا. زینب می‌بینم که تو مواظب هستی بچه‌ها را ندزدند. چرا؟ چون می‌گفتند این‌ها خارجی هستند. باز صحبت می‌بینی که چیست؟ عفت است. اگر این‌ها نباشد ما با امام نقطه اشتراک نداریم. اگر این‌ها نباشد ما «عَامِلَةٌ نَاصِبَةٌ» هستیم، ول معطلیم. این‌ها کربلا را درست کرده است. امام نیامده برای ما سرگرمی درست بکند، امام نیامده است برای «یَطلُبُونَ الدُنیا بِأعمالِ الآخِرَةِ». روایت است که در آخر الزمان مردم لذت‌ها را با اعمال آخرت جستجو می‌کنند، «یَطلُبُونَ الدُنیا بِأعمالِ الآخِرَةِ». حضرت فرمود: «وَ لَکُم فِي اُسوَه» پشت سر من بیایید. امام حسین فرمود در کربلا «وَ لَکُم فِي اُسوَه» پشت سر من بیایید. یعنی بیایید صرفاً مثلاً طبل بزنید؟ برای همین دعوت می‌کند. یا مثلاً پشت سر من بیایید صرفاً برای این که نوحه بخوانید؟ برای چه می‌گوید پشت سر من بیایید؟ پشت سر من بیایید صدای موبایل‌ات را ده روز عوض کنی تمام بشود؟ پشت سر من بیایید که در تولدم حلوا بخورید در عزایم خرما بخورید؟ برای این «وَ لَکُم فِي اُسوَه» یعنی بیایید صرفاً لباس مشکی بپوشید؟ این‌ها نبوده است. «وَ لَکُم فِي اُسوَه» صرفاً آداب شکلی بیایید درست بکنید که هیچ پیام فاخری هم زیر این آداب شکلی نیست؟ «وَ لَکُم فِي اُسوَه» یعنی خانم‌ها بیایند آرایش مخصوص عزا را داشته باشند اما حریم رعایت نشود؟ «وَ لَکُم فِي اُسوَه» یعنی پا را بگذارید جای پای من. «وَ لَکُم فِي اُسوَه» یعنی «تَعالَوا»، همین که خدا به پیغمبر دستور می‌دهد «تَعالَوا». «وَ لَکُم فِي اُسوَه» یعنی «لِأَمری اَمرُکُم مُتَّبِع»، «وَ لَکُم فِي اُسوَه» یعنی بگویید «فَمَعَکُم مَعَکُم لا مَعَ غَیرَکُم»، «وَ لَکُم فِي اُسوَه» یعنی «خَذ مِنِّا، تَکُن عَنِّا» اگر می‌خواهی از ما باشی آدابت را باید از ما بگیری. این است درس عفت در کربلا. اگر این جوری شد ما شدیم «لِأَمری اَمرُکُم مُتَّبِع». یک خانمی آمد به امام صادق گفت قلاده من دست توست. روز قیامت خدا هر چه از من سوال بکند نکیر و منکر هر چه سوال کنند می‌گویم از امام صادق بپرسید چون دقیقاً خودم را با تو تنظیم کردم. حالا الان دکترها و پزشک‌ها به من می‌گویند که باید شراب بخوری این بیماری برطرف بشود. بخورم؟ حضرت فرمود: «لا تَشرُبا» نخور. «إِنَّما تَندِمین إِذا بَلَغَتْ نَفسَکَ هَهنا» اگر بخوری می‌دانی چه زمانی پشیمان می‌شوی؟ وقتی نفست به این جا برسد. من یک سوالی بکنم. امام حسین در شهادتش در روایت است که «اِغشَعَت اَذِلَتُ العَرش» شهادت امام حسین عرش را تکان داد. این به خاطر مرام امام حسین است، عظمت روحی امام حسین است که عرش را تکان داد. یعنی آدم معمولی نبوده است. پس سهم بگیرید. خدا فرمود اگر کسی کسی را کشته است من اجازه دادم قصاص‌اش را بگیرید اما فقط «جَنَّا لِوَلی سُلطانً وَ لا یُسرِف فِي القَتل» اسراف در قتل نکنید، یک نفر کشته شده، یک نفر هم کشتید. روایت است که به خاطر امام حسین اگر امام رضا هم بر فرض کل انسان‌ها را بکشد «لَم یَکُن سَرَفَه» اسراف نمی‌شود. یعنی ببینید چقدر اوج گرفته است امام حسین. از این اوجی که امام حسین دارد ما باید سهم بگیرید. لذا این‌ها یک مدرسه کاملی هستند که در هر بابی که شما وارد بشوید می‌بینید که غوغا است. آخرین حرفم؛ پیغمبر ما اعجاب داشت برای یک نفر، آن هم امام حسین بود. برای چه اعجاب داشت؟ اعجاب می‌دانید یعنی چه؟ یعنی خیلی تعجب می‌کرد.
ملایی: برایش عجیب بود.
حجت الاسلام عاملی: مدام نگاه می‌کرد تعجیب می‌کرد، مدام نگاه می‌کرد تعجب می‌کرد. این قیافه‌اش که نبوده است. عظمتی که امام حسین داشته است، نقشی که امام حسین قرار بوده ایفا بکند. اعجاب، اعجاب عاطفی نبوده است. عایشه گفت «یارسول الله ما اَشَّدَ اِعجابَکَ بِهذا السَبیل». فقط درباره امام حسین. «یارسول الله ما اَشَّدَ اِعجابَکَ» تو چقدر تعجب می‌کنی، مدام به این طفل نگاه می‌کنی تعجب می‌کنی. آخر ببینید تعجب شما چه زمانی تعجب می‌کنید؟ خفا سبب بشود تعجب می‌کنید.
ملایی: یک چیزی که ندانیم.
حجت الاسلام عاملی: خفا سبب نباشد که تعجب نمی‌کنید. برای پیغمبر چیزی که خفا ندارد.
ملایی: همه چیز روشن است.
حجت الاسلام عاملی: ولی چقدر فوران تجلی داشته است عظمت روحی امام حسین که آقا رسول الله این گونه بوده است. این صرفاً عاطفی نبوده است. گاهی می‌گفتند که تو چقدر به این حضرت زهرا به امام حسن و امام حسین، پیغمبر می‌گفتند که لطف می‌کنی، اظهار عطوفت داری. می‌گفت: «إنَّ اللهَ أَمَرَنی بِه» یعنی ماموریت الهی است. بعضی از این وهابی‌ها گفتند که این‌ها فامیل است، فامیل را داخل دین نکنید. جوابشان را بده. گفت فامیل بازی نیست، «إِنَّ اللهَ اَمرَنی بِه».
ملایی: عاطفه صرف نیست.
حجت الاسلام عاملی: از بالای منبر امام حسین پایش گیر کرد به آن فرش مسجد بالای منبر آمد یا در رکوع طول می‌داد، این به خاطر عاطفه نبوده است. و لذا زبان امام حسین می‌گوید دیر باز شد. پیغمبر ما وقتی گفت الله اکبر، امام حسین خواست تقلید بکند در نماز نتوانست. جبرئیل نازل شد گفت یارسول الله، خدا می‌گوید یک بار دیگر بگو الله اکبر. 7 بار خدا دستور داد به پیغمبر بگو الله اکبر. تکبیرات که 7 بار است. این جزو دین است یا عواطف فامیلی است؟ اگر قرار باشد عواطف وارد بشود در این صورت دیگر خالص نشد. خلوص دین تضمینی است. این آخرین حساسیت که این جلسه بحث کردیم بحث حیا، بحث عفت، بحث حریم. بسم الله، هر کس می‌خواهد با امام حسین معامله کند، با امام حسین توسل بکند، این طریقش است. دست در دست امام بگذارد، بگوید که یااباعبدالله عفت از من، حیا از من، انتخاب شریک زندگی از تو.
ملایی: حاج آقای عاملی یک وقت‌هایی هم یک چیزهایی را به عنوان بهانه، دست مایه، نمی‌دانم راه فرار، که ای بابا دلت پاک باشد، ما حالا حیا و عفت ما مشکلی نداریم، تو مشکل داری، این جوری می‌بینیم. یک حرف‌های این جوری، توجیهات این طوری متاسفانه داریم. از خدا بخواهید، یک دعا بکنید که به حقیقت حیا و به حقیقت عفت پی ببریم ان‌شاءالله و عامل باشیم به این نکته‌ای که شما فرمودید.
حجت الاسلام عاملی: آن حرف‌هایی که می‌زنند از آن سنخ که شما فرمودید، شبهاتی که در خصوص حجاب دارند، من این‌ها را در خطبه همه را جمع کردم. در خطبه‌ها به طور مفصل خطبه‌ها دانه دانه جواب این‌ها را بحث کردیم. فرصتی باشد به طور مبسوط اگر وارد بشویم یک زمانی. آن‌هایی که زبان آذری بلد باشند خطبه اول ما شاید یک سال تماماً در این شبهاتی بود که همه مغالطه است.
ملایی: خیلی متشکرم، خدا حفظتان کند. هستیم خدمتتان. بینندگان و شنوندگان محترم در محضر قرآن کریم خواهیم بود. سوره مبارکه آل عمران، صفحه 70 و آیات 154 تا 157. خدمت شما هستیم، بفرمایید. صفحه 70 قرآن کریم

ملایی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». سپاسگزارم از حسن توجه شما به برنامه سمت خدا و در ادامه حالا در خدمت حاج آقای عاملی هستیم. چند دقیقه هم فرصت داریم همچنان بهره ببریم. بفرمایید.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». صفحه 70 مربوط است کلاً درباره جنگ احد و سوء ظنی که بعضی از اصحاب به خدا و پیامبر پیدا کردند. آمدند جنگ احد، بالاخره تلفات بود، شهدا بود، خیلی تلفات درست شد در جنگ احد. یک سوء ظنی پیدا شد برای خدا و برای پیامبر خدا. خدای متعال در خصوص این سوء ظن‌ها دو تا مطلب مهمی را گفته است. اولش این است که وقتی من دستور جهاد می‌دهم معنی‌اش این نیست که هیچ کس شهید نشود. من سنت امتحان دارم، من می‌توانم کاری بکنم همه شما غالب بشوید. از این آیه یک آیه در جای دیگر گفته است. آن قدر من خوشم می‌آید. خدا فرموده است: «لَؤ یَشَاءُ لَانتَصَرَ مِنهُم» اگر من بخواهم در یک لحظه همه شما را غالب می‌کنم، دیگر چیزی نیست دست من. «لَؤ یَشَاءُ لَانتَصَرَ مِنهُم» همه چیز هم حل می‌شود. اما قرار نیست من این کار را انجام بدهم. در آیه دیگر می‌گوید به پیغمبر، پیغمبر «لَؤ شاءَ لَجَعَلَ أُمَّةً واحِدَةٌ» اگر من بخواهم همه را یک ردیف می‌کنم، هیچ احتیاجی به تو و اکراه تو هم نیست. به پیغمبر می‌گوید اکراه نکن، بعد می‌گوید اگر اکراه بود که خودم اکراه می‌کردم، اصلاً خودم همه را در یک ردیف اعتقاد قرار می‌دادم. در یک آیه خدا می‌گوید من اگر بخواهم در وسط آسمان یک چیز عجیبی نشان می‌دهم یک نفر کافر پیدا نشود. آیه می‌خوانم. «إِن نَشَأ نُنَرِّلْ عَلَیهِم مِنَ السَّمَاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعنَاقُهُم لَهَا خَاضِعِینَ» همه تسلیم محض می‌شوند. ولی چه شد؟ چه ارزش دارد؟ با برهان، با استدلال، با درد، با رشد عقلانی باید دین را کسی بپذیرد، خدا را بپذیرد. امتحان هم آن جا است، ارزش‌ هم آن جا است. با ارجاع در حد اضطرار رساندن که هنر نیست. در یک آیه دیگر عجیب‌تر آن را گفته است. گفته پیغمبر خیلی ناراحت هستی از این که این‌ها چرا مسلمان نمی‌شوند، اگر می‌توانی نردبان بگذار برو آسمان یک چیز عجیبی پیدا کن یا یک جایی بِکن برو یک چیز عجیبی از داخل زمین بیاور بیرون، این‌ها همه مسلمان بشوند. ولی من این را نمی‌خواهم، این جاهلیت است. عجیب است. ببینید، «وَ إِنْ کَانَ کَبُرَ عَلَیکَ إِعرَاضُهُمْ» اگر این‌هایی که ایمان نمی‌آورند برای تو سخت است «فَإِنِ استَطَعْتَ أَن تَبتَغِيَ نَفَقًا فِي الأَرضِ» اگر می‌توانی یک چاهی بزن برو زمین، «أَؤ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ» نردبان بزن برو بالا، «فَتَأتِیَهُمْ بِآیَةٍ» یک آیه‌ عجیب و غریبی بیاور که همه تسلیم بشوند. اما من این را نمی‌خواهم. «وَلَؤ شَاءَ اللهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَی الهُدَی» من خودم بخواهم همه را کاری می‌کنم که مسلمان بشوند. بعد می‌گوید: «فَلَا تَکُونَنَ مِنَ الجَاهِلِینَ» یعنی خیلی سخت است. این جا خدا می‌گوید که این جاهلیت است، من این را نمی‌خواهم. این جا هم خدا تصویر می‌کند اگر در این جنگ شما کشته دادید، شهید دادید، برای این است که «وَلِيَبْتَلِيَ اللَّهُ مَا فِي صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فِي قُلُوبِكُمْ» من باید شما را امتحان بکنم، ببینم چه کسی خاطرش جمع است به مشیت ما و تسلط ما و سلطان ما و این که دنیا و عالم افسارش دست ماست. «وَلِيُمَحِّصَ» یعنی «لِیُطَهِّر»، من باید شما را تطهیر بکنم، ببینم در اعتقاد. این «وَلِيُمَحِّصَ» یعنی «لِیَمِیزَ اللهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ».
ملایی: جدا کنم.
حجت الاسلام عاملی: در آیه دیگر هم گفته است، از هم جدا کنم.
ملایی: عین همین آیه را.
حجت الاسلام عاملی: بله. شب عاشورا هم امام حسین کارش همین بود. تمیز بود. می‌گفت هر کس می‌خواهد برود. اما روز عاشورا گفت بیایید، «هَل مِن ناصِر» می‌گفت یعنی بیایید. شب می‌گفت که بروید. عجیب است یک جمله‌ای بگویم خدمت شما. خدا می‌گوید من از اول می‌توانستم کعبه را قبله بکنم. چرا من آمدم بیت المقدس را قبله کردم؟ برای خدا معلوم بشود که «مَن یَتَبِعُ الرَسُول مِمَّن یَنقَلِبُ عَلَی عَقِبَیهِ» من با حوادث مختلف باید شما را امتحان کنم چه کسی به حرف پیغمبر گوش می‌دهد، چه کسی به حرف پیغمبر گوش نمی‌دهد. و لذا آن جایی که گوش ندادند به حرف پیغمبر، پیغمبر فرمود «قُومُوا عَنِّی» بلند شوید همه بیرون. آن خیلی صحنه وحشتناکی است. ببینید آیه می‌گوید، من نمی‌گویم. آیه می‌گوید من عمداً آمدم بیت المقدس را اول گذاشتم بعد کعبه را قبله کردم که ببینم چه کسی به حرف پیغمبر گوش می‌دهد. این مطلب اول است. مطلب دوم این است که بعضی‌ها می‌گویند اگر ما جنگ نمی‌آمدیم کشته نمی‌شدیم، آمدیم جنگ عزیزان ما کشته شدند. این خودش نوعی شرک است چون برای آمدن به جنگ که کشته بشوید تاثیر استقلالی قائل شدید. خدا این جا هم خیلی حساسیت دارد. این حرف شرک آلود همه جا می‌تواند خودش را نشان بدهد. فقط جنگ نیست. به اسباب مختلف می‌تواند تاثیر استقلالی قائل باشد. خدا جوابش را داد، چقدر عالی، چقدر قشنگ. خدا فرمود: «قُل». چرا می‌گوید «قُل»؟ چون گاهی خدا خوشش نمی‌آید از یک عده می‌‌گوید من حرف نمی‌زنم، تو حرف بزن.
ملایی: به در بگوییم دیوار بشنود مثلاً.
حجت الاسلام عاملی: بعضی وقت‌ها خودش مستقیماً حرف می‌زند، بعضی‌ها که خوشش نمی‌آید به پیغمبر می‌گوید تو حرف بزن. «قُل یا اَهلَ الکِتاب» تو با آن‌ها حرف بزن. بعضی‌ وقت خوشش می‌آید. از خدا می‌پرسند «وَإِذا سَأَلَکَ عِبادِي عَنّي فَإِنّي قَریبٌ». همه جا گفته است که «إِذا سَأَلَکَ بِقُل»، «یَسئَلُونَکَ بِقُل»، اما این جا «قُل» را گذاشت کنار. «وَإِذا سَأَلَکَ عِبادِي عَنّي فَإِنّي قَریبٌ أُجیبُ دَعوَةَ الدّاعِ». این جا هم می‌گوید «قُل» بگو، «لَؤ کُنتُم فِي بُیُوتِکُمْ» در خانه‌هایتان هم باشید، «لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیهِمُ القَتلُ إِلَی مَضَاجِعِهِم» اگر در خانه هم باشید آن قتل اگر مشیت من است در خانه هم سراغ شما می‌آید. یک جمله یک عالم ارزش دارد. حضرت آقای ملایی، ما در محاصره حوادث هستیم، هر لحظه هزاران تیر حوادث. افلاطون هم این را می‌گوید، ما را محاصره کرده است. در این محاصره حوادث چموشی بکنیم در برابر مسبب الاسباب عین جنون است.
ملایی: بسیار عالی. خیلی متشکرم. خیلی ممنونم و یک چند تا دعا.
حجت الاسلام عاملی: یک دعایی برای عزیزانم می‌گویم، این دعا را امانت بدهید به خدا. بگویید که خدایا حالت اعتذارم شد ممکن است زبانم نتواند این را بگوید، خدایا من این را از حالا به تو امانت می‌دهم، من را با این دعا بپذیر. این دعا از امام سجاد است. «اِلهی مَنِ الَّذی نَزَلَ بِکَ»؛ این درست شان کسی است که می‌خواهد برود مهمان بشود. ما که از دنیا داریم می‌رویم مهمان هستیم. «اِلهی مَنِ الَّذی نَزَلَ بِکَ مُلْتَمِساً قِراکَ فَما قَرَیْتَهُ» خدایا می‌شود کسی برای مهمانیت بیاید اما در را برای مهمانی باز نکنی. «اِلهی مَنِ الَّذی نَزَلَ بِکَ مُلْتَمِساً قِراکَ فَما قَرَیْتَهُ، وَمَنِ الَّذی اَناخَ بِبابِکَ مُرْتَجِیاً نَداکَ فَما اَوْلَیْتَهُ» شترش را بیاید دم در تو متوقف بکند، پشت در بماند در را باز نکنی. «الهی اَیَحْسُنُ» خوب است، «اَنْ اَرْجِعَ عَنْ بابِکَ بِالْخَیْبَةِ مَصْرُوفاً، وَلَسْتُ اَعْرِفُ سِواکَ مَوْلیً بِالاْحْسانِ مَوْصُوفاً» خدایا خوشت می‌آید که من مایوسانه برگردم در حالی که غیر از تو من کسی را نمی‌شناسم. علامه امینی در حالت اعتذارش گفت این را بخوانید تا من در این حالت از دنیا بروم. ما بیاییم امانت بخوانیم دست خدا بدهیم، با این دعا به ساحت قدسی حضرت احدیت در برابر ساحت احدیت وارد رحمت الهی بشویم ان‌شاءالله.
ملایی: ان‌شاءالله. این دعاهای این طوری، بعضی از روایت‌ها و این‌ها را دوستان خوب ما زحمت می‌کشند در کانال برنامه در پیامرسان ایتا می‌گذارند.
حجت الاسلام عاملی: این را زیرنویس هم بکنند، ممکن است من بعضی کلماتش را…
ملایی: حالا یک نگاهی می‌کنند، عبارات را درست می‌کنند، اعراب گذاری خوشگلی می‌شود و هم زیرنویس ان‌شاءالله اما کانال برنامه در ایتا هم می‌گذارند. هر که خواسته باشد دعا را امانت می‌گذارد پیش خدا. ممنونم حاج آقای عاملی. سایه‌تان مستدام باشد، برقرار باشید ان‌شاءالله. و شما همراهان وفادار برنامه سمت خدا، به پایان یک برنامه دیگر از این مجموعه رسیدیم. خیلی ممنون و متشکرم از این که کنار ما بودید. بهترین‌ها را برای شما از درگاه خداوند متعال آرزومندیم و شما را به خدای حسین بن علی(ع) می‌سپاریم. خداحافظ.

فایل تصویری این برنامه

 

 

فایل صوتی این برنامه

 

 

 

 

 

 

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=7631

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید