شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم» سلام میکنم به بقیع نورانی، سلام به امام مجتبی، سلام به حضرت زین العابدین، سلام به امام باقر و سلام به امام صادق و سلام به نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی (ص). در هشتم شوال، سالروز تخریب قبور ائمه بقیع برنامه سمت خدا را با دل و جان تقدیم لحظات ناب و نورانی شما میکنیم. سلام میکنم خدمت تک تک عزیزانم.
حجت الاسلام عاملی: سلام عرض میکنم. فرصت را غنیمت میدانم امروز هشتم شوال تسلیت عرض میکنم به محضر مبارک حضرت ختمی مرتبت. اگر حضرت ختمی مرتبت بیایند و حکم باشند بسیار خوب است. بین ما و کسانی که ما را متهم به شرک میکنند و میگویند مردم ما همه مشرک هستند و باید کشته شوند. اگر رسول خدا بیاید آنها میگویند که یا رسول الله اینها بقعه درست کرده بودند. روی مراقب فرزندان شما بقعه درست کنند که شرکت است. حضرت میگوید خب قبر من هم بقعه دارد. خدا در قرآن میگوید اگر شرک باشد، شرک استثناپذیر نیست. بگویی در یک امتی شرک جایز است و در یک امت دیگر شرک جایز نیست. میگویند آن مال مربوط به امم گذشته بوده است.
شریعتی: شرک شرک است.
حجت الاسلام عاملی: بله. آن وقت میگویند یا رسول الله اگر بقعه درست شوند میآیند غیرخدا را واسطه قرار میدهند. پیغمبر ما میگوید خود خدا دستور داده است «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما» مگر شما قرآن نخواندید که خود خدا دستور داده اگر گناه کردید، رفتید پیغمبر را واسطه کردید من میپذیرم. حرمت پیغمبر برای خدا بسیار بسیار بالا است. «وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُون». چه حرمتی برای پیغمبر دارد؟
شریعتی: «وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَد».
حجت الاسلام عاملی: احسنت. یعنی مکه برای من زمانی ارزش دارد که تو آنجا باشی. این مگر برای جسد پیغمبر است؟ روح پیغمبر است. روح پیغمبر که سرای جایش هست. آن وقت میآیند میگویند یا رسول الله آخه بقعه درست بکنند میآیند تبرک میکنند. میگوید مگر شما خودتان نقل کردید که به موسی سر من تبرک کردهاند، به آب وضوی من تبرک کردهاند، «كادُوا يَقْتَتِلُونَ عَلى ماء وَضُوئِه» سر تبرک به آب وضو من… اصحاب با همدیگر جنگ میکردند که من باید تبرک بکنم و وقتی که خجالت میکشیدند داخل خانه بیایند، بچهها، طفلها، اطفال را میفرستاند برو میضات پیغمبر را بردار بیاور. میضات هست، موضات هست. یعنی ظرف وضو. ظرف وضو را بیاور که ما تبرک بکنیم. اصلاً موی سر پیغمبر ما در منا، نگذاشتند یک موی پیغمبر زمین ریخته شود. سیره متشرعه هم همین بوده است. الآن هم در موزه توپکاپی استانبول باز میکنند موی پیغمبر ما را آنجا گذاشتهاند. مسلمانها چقدر با رغبت میآیند آنجا را نگاه میکنند. تازه اگر توسل کنند به من، وقتی جنازه من روی زمین بود، علی بن ابیطالب، خلیفهی اول، خودتان نقل کردید آمدند به جنازه من توسل کردند. «اذکرنا عند ربک یا رسول الله» شما میگویید به زنده میشود توسل کرد، به زنده نمیشود، بسم الله. آنها که توسل کردند. شما چه دارید میگویید؟ این چه کاری بود حتی از مراقب بچههای من هم دست بردار نیستید. حتی داعش میخواست در کربلا تا 150 متری منفجر کند. با جنازه فرزندان پیغمبر هم کار داشتند. چه ظلمی؟ کدام امت پیغمبر به فرزندان آن پیغمبر چنین ظلمی میکند؟ تازه من یک سؤال از آنها دارم. آن هم این است که خلیفهی دوم وقتی بیتالمقدس را فتح کرد، این همه بقعه و بارگاه بود. چرا تخریب نکرد؟ شما که میگویید ما سلفی هستیم، سلفی هستیم، بسم الله. پس چرا او را تخریب نکرد. فرض بفرما ما کافر. خدا چندین بار به پیغمبر گفته اینهایی که این حرف را زدهاند کافر شدهاند. آیا پیغمبر با آن کفار همان معامله را کرد که شما با ما میکنید؟ یعنی این سؤال تمام ارکان وهابیت را میریزد.
شریعتی: و در رفتار هم همیشه همین تناقضها وجود دارد و بیپاسخ مانده است.
حجت الاسلام عاملی: بگویید رگبار تناقض. ما در آن کتاب آتش تأویل بر خرمن تنزیل تمام رگبارها را جمع کرد. آیاتی را که خدا میگوید اینها کافر شدند. پیغمبر با آنها چکار کرد؟ این کاری که شما میکنید. یکی از عزیزان دانشجویان دوره دکترای علوم قرآنی پیش من آمد و گفت من یک موضوع خوبی میخواهم که بنویسم. گفتهام تعامل خدا با مخالفین. برو جمع کن. فَإِنْ تَوَلَّوْا، فان عصوا، اینها را جمع کن ببین چه چیز زیبایی در میآید. «فَإِنْ تَوَلَّوْا» پیغمبر اگر به تو پشت کردند، قبولت نکردند، «فان عصوا» اصلاً به حرف تو گوش ندادند، این آیات را جمع کن، ببین خدا چقدر زیبا حرف زده است. میگوید: «فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغ» تو چکار داری به اینها؟ «انما حسابهم الا ربهم، انما امره الی الله» خدا خودش میداند چکار بکند. «فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّر» تو فقط مذکری. ما انت علیهم بمصیطر» ما تو را نفرستادیم شمسیر بالا سرشان بگذاری. «ما انت علیهم بحفیض، ما انت علیهم بوکیل، ما انت علیهم بجبار» خدا اوصافت را به پیغمبر ثابت کرده است، اوصافی را هم نفی کرده است. آن اوصافی را که نفی کرده ما در آن کتاب جمع کردیم. ببینیم از آنها چه در میآید. میگوید «ما انت علیهم بجبار». حق نداری اکراه بکنی. اگر قرار بر اکراه بود که خودم اکراه میکردم. «و لو شاءالله باعدائهم اجمعین» چرا به تو حواله میدادیم که تو بخواهی اکراه کنی. اگر میخواهی شمشیر دستت بگیری، شمشیرت برهانت هست. «وَ يَحْيى مَنْ حَيَّ عَنْ بَيِّنَة لِيَهْلِكَ مَنْ هَلَكَ عَنْ بَيِّنَة» آن وقت چقدر خدا خوب حرف زده در قرآن که گفته است که با برهان با اینها صحبت کن. یعنی تیزی برهان پیغمبر بالاتر از تیزی شمشیر پیغمبر است و لذا احتیاجی به شمشیر نیست. آن شمشیر جاهای خاصی را دارد که انشاءالله اتفاقاً در هفتههای آینده یک آیهای را در این خصوص ما انشاءالله بحث میکنیم. در آنجا هم من توضیح میدهم. یعنی اگر پیغمبر ما بیاید اینها را ببیند چه میگوید؟ شما را تأیید میکند؟ بسم الله اگر سؤال دیگر شما ماند که هی آمدید این قبهها را خراب کردید. مگر مسلمانها چندین قرن این کار را نکرده بودند؟ پس تمام مسلمانهای قرون گذشته کافر شدند. همه جهنمی شدند. یک مسیحی گفته است. گفته پیغمبر ما میآید، عیسی میآید همه را بهشتی میکند، پیغمبر شما میآید جهنمی بکند. همه کافر بشوند. اصلاً اعتقادش این است که من کفرنا، کسی را که ما تکفیر کردیم، اگر کسی تکفیر نکند، او هم کافر است. وجوب تکفیر من کفرنا. این خیلی عجیب است. اگر ما گفتید شیعه کافر است، اگر الازهر نگوید کافر است، الازهر هم کافر است. یعنی در اجتهاد فقط برای ما باز است. یعنی قرائت ما فقط از این رسمیت دارد. یعنی همه باید مثل ما فکر کنند. در مسائل سیاسی هم همینطور است. ما حق نداریم بگوییم همه باید مثل من فکر بکنند. یعنی ظاهراً مقدمه لازم است که درست شود تا شما بگویید که همه باید مثل من فکر بکنند. آن وقت گرههای ذهنی با عملیات ذهنی باز میشود. «الا اکراه فی الدین» چرا؟ چون «قد تبین رشد من الغی» علتش را خدا گفته است. آمدهاند گفتهاند این نحس شده است. وقتی که علت آن نحس نشده است، چطور حکم نحس میشود؟ از آن عجایب است. «فان تعجت فاجب قولها» مرحوم کراجکی یک کتاب التعجبی نوشته است و همش میگوید من عجیب امرهم، من عجیب امرهم. ترجمه هم شده است. حالا من عجیب امرهم یک کتاب دیگر باید بنویسند. حالا ما این را وارد شویم از اصل بحث میمانیم. میگوید که اگر زنده است به زنده میشود توسل کرد، مرده را نمیشود توسل کرد. خیلی خب. پس حضرت عیسی زنده است توسل میکنم. دیدند ای داد بیداد خراب شد. گفتند: نه، آن زنده باید حاضر باشد. اگر غایب باشد نمیشود توسل کرد. بنابراین عیسی اگر پشت دیوار باشد نمیشود توسل کرد، این طرف دیوار باشد میشود توسل کرد. ببینید این دیوار چقدر زور دارد. یعنی مضحکه میشود. این تلاعب به دین میشود. هرج و مرج در دین میشود. حالا قصهاش طولانی است. من توصیه میکنم عزیزان 8 شوال را زنده نگه دارند. حتماً مراسم اجرا بکنند. بهترین تریبون برای نقد مبانی فکری وهابیت است و یک تأویل وحشتناکی که درست شده به نام وهابیت که الآن میبینید همه تبری میکنند. از کتابهای ابن تیمیه تبری میکنند، از محمد بن… و آخرین میخ را بن سلمان زد. بسیاری از کارهایشان بر اساس خبر واحد است. خبر واحد… بعد وقتی که میگویند خبر واحد حجت است استدلال میکنند به این و میگویند که خلیفه اول فقط گفته که پیغمبر گفت که ما ارث نمیگذاریم. هر چه از ما بعد از ما بماند صدقه میشود. وقتی میگوییدکه خبر واحد چرا حجت است؟ میگویند به خاطر اینکه خلیفه اول این را گفته خبر واحد است. ما نمیتوانیم آن را رد کنیم. بن سلمان همه را زد.
شریعتی: حتی وقتی مبنای واحد نباشد دیگر بالاخره هر جایی فقط تو باید درست کنی. این را به آنجا بچسبانی، آن یکی را به اینجا گره بدهی.
حجت الاسلام عاملی: اساس مبنا است. یک مجتهد هم زمانی مجتهد است که مبنا داشته باشد. آنی که روی آن بنا میشود، بنا است. مهم آن مبانی است. مبانی اگر محکم باشد… الآن شما حساب کنید هر کجا وهابیت به شیعه حمله میکند، سراغ شواذ شیعه میشود. یک مداحی هست یک غلطی گفته است، یک روحانی سر منبر یک چیز ناجوری گفته است. همش اینطور چیزهاست. یا آداب عزاداری ما یک چیزهایی دارد. غیر از اینها با اصول وارد نمیشوند. استاد بنده، حضرت آیت الله سبحانی به فهد نامه نوشت و گفت مناظره ما را در موضوع با آقایان درست کنید. در تلویزیون درست کنید همه ببینند. دیگر ماده نزاع تمام شود. یکی شرک و توحید، یکی هم ایمان و کفر. با هم بنشینیم درست کنیم همه چیز تمام شود. فهد قبول کرد، آنها قبول نکردند. حاضر به مذاکره نشدند. در کتابش نوشته با خدا پیمان بستهام که کتابهای شیعه را نخوانم. اصلاً ما آمدیم بخوانیم، ما آمدیم بفهمیم. به تعبیر مرحوم شهرانی ما تخم فهم هستیم. پیغمبر ما اذن بود. هر چیز را گوش میداد. به حدی که اسم او را اذن گذاشتهاند. خدا فرمود رهبر اذن باشد که خوب است. وقتی خدا میگوید: «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَه» این لازمه بسیار مهمی دارد. یعنی همه حرفها را بگذارید گفته بشود. واهمه نداشته باشید. همه حرفهای گفته بشود. وقتی که «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» پس چه ترسی دارید؟ همهی مطالب گفته شود، شما احسن آن را انتخاب کنید. یعنی زبان بسته نمیشود. در هر صورت ما خیلی مشتاق هستیم که تضارب آراء شود. هشت شوال برای فحاشی نیست، کربلا برای فحاشی نیست، برای ایجاد اختلاف نیست. ما میخواهیم که آزادانه با حریت مبانی را نقد بکنیم تا از داخل این تضارب آراء حقیقت مشخص شود و روزگار، روزگار گفتگو است.
شریعتی: اما اگر خاطرتان باشد در ماه مبارک یک وعده داده بودید که اولاً مراقبتهای قبل ماه مبارک که به آن پرداختیم، حین ماه مبارک رمضان و سر این سفرهی رحمت و برکت و مغفرت چکار باید بکنیم که نهایت بهره و استفاده را ببریم. و حالا بعد از ماه مبارک. یعنی مراقبت ماه شوال و بعد از این ایام که آن داشتههایمان را بتوانیم حفظ کنیم. این وعده را به ما و مخاطبین داده بودید که انشاءالله راجع به آن صحبت کنیم.
حجت الاسلام عاملی: احسنتم. وظیفه سوم نسبت به ماه مبارک رمضان که بسیار خطیر است بعد ماه مبارک رمضان است. بعد از ماه مبارک رمضان ما پنج وظیفه بسیار مهم داریم. این پنج وظیفه را هر مقدار که این جلسه اقتضا بکند بحث میکنیم، بقیه را جلسه آینده ادامه می دهیم.
شریعتی: یعنی در واقع مراقبتهای کل سال ماست که این چیزهایی که ما در این مدت جمع کردیم را از دست ندهیم.
حجت الاسلام عاملی: همینطور است. اولین مطلب که برای ما مهم است این است که این حسناتی که جمع کردیم ولخرجی نکنیم، بد خرجی نکنیم. به غارت شیطان ندهیم. این را توضیح میدهیم. دوم آن این است که در عید فطر استیناف عمل شده است. خدا گفته است که هر چه بود بستم. «انصرفوا مغفور لکم» همه چیز را تطهیر کردم. یک پرونده تازه دست شما دادم. وظیفهی دوم این است که این پرونده جدید آلوده نشود. این خیلی مباحث خوبی دارد. بحث سوم که خیلی مهم است این «لعلکم تتقون» برای یک ماه نیست. حیف است یک آیه برای یک ماه باشد. «کتب علیکم الصیام» که خدا میگوید آخرش میگوید مقصد چیه؟ یک چیز از شما میخواهم کف نفس. واهمه قدسی. خود خویشتنداری. پرهیزگاری و اینطور چیزها که میگویند از خدا بترس و اینطور چیزها، همه لوازم است. اتقا باب افتعال است. به معنی پذیرش. یعنی وقایع را بپذیریم. یعنی از درون یک واهمهای باشد که انسان با آن کف نفس داشته باشد در برابر جاهایی که دنیا چشمک میزند. گفت شما یک ماه تمرین بکنید در طول سال کف نفس داشته باشید و ثابت بکنید که در طول سال ماه رمضان با شما بوده است، روزه با شما بوده است. میدانید که مؤمن دو تا افطار دارد. یکی افطار معمولی است یکی هم یک افطاری «عند الملک القهار» یک افطاری هم آنجا دارد. «لصائم فرحتان» صائم دو تا فرحه دارد. یک فرحهای که دم افطار است و یکی هم «فرحه عند الملک العلام» یک چنین تعبیری است. یعنی تمام عمر را روزه گرفته است.
شریعتی: با دیدن روی او افطار میکند.
حجت الاسلام عاملی: در این افطار خدا دم افطار میگفت که «ما اطیب روحک و ریحک» آنجا چه باید بگوید؟ این تعبیر چقدر زیباست. این را هم بحث میکنیم. آن وقت چهارمی این است که اعتقاد داشته باشد که سفره برچیده نشده است، ضیافت تمام نشده است. خدا سفرهها دارد. گمان مبر که به پایان رسید خوار مغان/ هزار باده ناخورده در رگ تاک است. عزیزان من از اشعار اقبال لاهوری هیچ غفلت نکنند. واقعاً اسراری را… دنیا اگر چنین شخصی داشت افتخار میکرد که ما یک اقبال لاهوری داریم. در موضوعات مختلف، در موضوعات اجتماعی این بزرگوار چقدر آدم روشنبینی بوده است. این هم چهارمی است. پنجمی این است که آن که خدا در دم افطار میگفت ما اطیب روحک و ریحک، این مربوط به قلب است. یعنی قلب انسان این طهارت را پیدا کرده است که خدا تعجب میکند. هوای این قلب را داشته باش. قلبی که خدا از طهارت آن تعجب میکند. «اجْعَلْ قَلْبَكَ قَرِيناً تُزَاوِلُه» چقدر تعبیر خوبی است. آنقدر من خوشم میآید. قلبت را کنار خودت بگذار آن وقت شروع کن تزاوله. خدا رحمت کند استاد ما را. میگفت مزاوله را نمیشود به فارسی ترجمه کرد. مزاوله مثلاً میخی که رفته دیوار هی ور میروی که یک جوری آن را در بیاوری. به این مزاوله میگویند. یعنی ور رفتن. قلبت را کنارت بگذار. چرا این احساس را دارد؟ چرا این تمنا را دارد؟ مرحوم فشارکی را رفتند بعد از فوت میرزا در سرداب پیدا کردند. در سامرا. آنقدر گریه کرده است چشمش باد کرده است. چرا اینطوری؟ همه منتظر هستند. شما باید نمازش را بخوانی. چون بعد از قوت یک مجتهد مجتهد اعلم میآید به او نماز میخواند. گفت من شنیدم که میرزا فوت کرده خوشحال شدم. فوراً قلبم را کنار خودم گذاشتم زیر و رو کردم. یا به خیر شود. حضرت آیت الله راستی کاشانی از اساتید بنده بوده است. ایشان چهارشنبهها برای ما یکربع درس اخلاق میگفت. واقعاً نفس مبارکی داشت. میگفت این ملاقه را بردار به همش بزن که این چه احساسی است. ایشان میگفت دیدم خوشحالم از اینکه ایشان فوت کرده ریاست به من رسیده است. این روزها خیلی خوب است. بعضیها که شاید تشنه ریاست هستند، از هر طریقی میخواهند که یک رأی کسب بکنند. این برای آنها هم خیلی خوب است. امام صادق فرمودند من ریاست را طلب کردم در خیرخواهی پیدا کردم. انسان خیرخواه رئیس است. هیچ ریاستی به پای خیرخواهی نمیرسد. اصلاً پیغمبر ما فرمود: دین یعنی النصیحه خیرخواهی. گفتند یا رسول الله لمن؟ برای کی خیرخواهی کنیم؟ گفت برای خدا، برای پیغمبر، برای دین خدا، برای قرآن خدا، برای مسلمانها. یک خیرخواهی ملکوتش یک چیزی است که تا حصار زمان و مکان نشکند ما نمیفهمیم. نشان بلوغ است. خیرخواهی برای دیگران. پنجمین وظیفه این است که این قلبی که اینطوری پاک شده، دیگر نگذار حب و بغضها وارد شود، کینه وارد شود، شهوات بیایند. آن در موازات حق که بایستد نقش حق خودش کارش را میکند. حالا ما این پنج تا را میخواهیم برای عزیزان داشته باشیم. اولین را وارد میشویم. اولین وظیفه نسبت به ماه مبارک رمضان بعد از ماه مبارک رمضان این است که بعد از ماه مبارک رمضان کاری نکن که اعمال او حبط شود. «فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُم». این آیه کمر آدم را میشکند. آیه قرآن است. «فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُم» شد عامله ناصبه. خدا میگوید که آنهایی که به آخرت میآیند دو طایفه هستند. «وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَة» یکی چنین چیزی، یکی هم از «عامله ناصبه» عمل کرده ولی میبیند غیر از زحمت هیچی برای او نرسیده است. نصب یعنی زحمت. شده عامله ناصبه. چرا؟ چون نتوانسته به مقصد برساند. « مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» خدا فرمود اگر پیش من بیاوری. این ماه مبارک روزه گرفتی، شب قدر را داشتی قرآن خواندی. یک آیهی قرآن. این را به مقصد برسان.
شریعتی: اینها همش شکستنی است.
حجت الاسلام عاملی: آمدی در یک جایی که بیست هزار نفر جمعیت بود یک فحش نوشتیم، یک حرف بیاساس نوشتیم، یک تهمت نوشتیم، یک افترا نوشتیم. مطلبی که یقین نداشتی آن را فوروارد کردی آنجا گذاشتی، بسم الله. یک غیب است نمیشود آن را حل کرد، جواب داد. خدایا، خدایا. وحشتناکترین زمینهی گناه در زمان ما فراهم شده است. آن وقت امیرالمؤمنین وقتی بار به مقصد رسید گفت فزت. هیچ جا نگفته است فزت. فقط وقتی یقین کرد بار به منزل رسید گفت: «فزت و رب الکعبه». چقدر خوب است. مرحوم میرزای قمی را هم میگویند که عمله و بنا کار میکردند با الاغ آورد خاک و گچ اینها را بریزد، برای تعلیم دیگران بلند شد. یک چیزی گوش الاغ گفت. گفتند آقا چی گفتی؟ گفت به او گفتم خوش به حالت که بارت به منزل رسید. آیا بار ما هم به منزل میرسد؟ علما از هر فرصتی، از هر ظرفیتی استفاده کردند برای تعلیم. برای تربیت. آن وقت ما اگر از این جهت مواظبت نداشته باشیم ما میشویم «عامله ناصبه» یک قضهای خدمت شما عرض کنم. یکی از بزرگان از باکو آمد پیش آقای مشکینی، گفت آقا جان آنجا روزنامهها علیه شما مینویسند. گفت: اه، من از آنجا هم درآمد دارم! خیلی حرف خوبی است. غیبت که میکند امام صادق یک طبق خرما فرستاد برای کسی و گفت تشکر میکنم حسناتت را به نام من کردی. آقا گفت من از آنجا هم درآمد دارم. درآمد مفت. یعنی بدون زحمت. مرحوم فخر المحققین پسر علامه خیلی تهمت وحشتناکی به او زدند. اصلاً رفت. دیگر معلوم نیست الآن هم کجا رفت. میگویند در بیابانهای آذربایجان گرگ ایشان را خورد. از شدت ناراحتی سر به بیابان گذاشت. کتاب او فخر المحققین را ببینید. در ایضاح الفوائد واقعاً محشر است. واقعاً مغز متفکر است. یک تهمت بدی به او زدند. آنقدر ناله کرد، ناله کرد. در کتاب الفینش که پدرش نوشته حاشیه زده است، در این یکی از آن تعلیقاتش میگوید اینجا خوابم برد. علامه حلی پدرم در خوابم آمد. گفتم آقا جان چی کشیدم از دست این مردم. گفت ساکت. مگر نمیخواهی خدا مجانی به او ثواب طاعات بدهد؟ اینها همه برای تو درآمد است. به حساب تو واریز میشود. از این جهت ما باید خیلی مواظب باشیم. حالا عجیب این است بعضیها هنوز ماه مبارک خارج نشده حسناتشون را قطع میکنند. من دیدهام. حرف شخصی دارد میزند میگویم عزیزم تو روزه هستی، تو روزه گرفتهای. الآن نیت اصلاح نیست، یقین به مطلب نداری. یقین داشته باشی به تشفی خاطر نباید حرف بزنی. باید به نیت اصلاح باشد تا مجوز داشته باشی که حرف بزنی. البته این حرفها را که الآن من میزنم بعضیها میگویند که اینطور باشد که ما اصلاً نباید در سیاست اینها حرف بزنیم. نخیر، اینطور نیست. الآن خب انتخابات است انشاءالله به این بحث وارد میشویم. همه حرف میزنند. این عملکرد این را نقد میکند، او را نقد میکند. سرور ما، بزرگ ما، آقای ما، آقای قرائتی هم فرموده است که در اینطور جاها میشود حرف زند. یک کلیپ اینطوری درست کردهاند سرور ما و بزرگ ما شخصیت نورانی ما. الآن این مطلب را بعضی از عزیزان گوش بدهند میگویند اگر اینطوری باشد ما دیگر نباید اصلاً حرف بزنیم که نمیشود. من راهش را نشان بدهم برای این عزیزان یک عبارت از امیرالمؤمنین بخوانم. وقتی که سربازش به معاویه فحش میداد گفت: من اصلاً راضی نیستم شیعه من فحش بگوید، حرف بیربط و اساس بگوید ولی کارهای ناجور اینها را بگویید. فحاشی نداریم. ما اهانت نداریم، آبروریزی کردن نداریم، مکانَت اجتماعی او را ساقط کنیم نداریم. حیات اجتماعی شخص را از دست او بگیریم چون او میخواهد در این جامعه زندگی کند. گاهی یک حرفی میزند غیر از خودکشی میبیند هیچ چارهای ندارد. اصلاً تعامل مردم با او عوض میشود. حیات اجتماعی را بگیرید قتل از آن قتل خیلی بدتر است. خب برهان بگویید، استدلال بگویید، نقد بکنید نه اینکه بیایید از سر تشفی خاطر. آنقدر بعضیها عصبانی صحبت میکنند، آنقدر عصبانی صحبت میکنند، اصلاً من وقتی کلیپش را باز میکنم آنقدر عصبانی است که اصلاً گوش نمیدهم. چون آدمی که عصبانی است نمیتواند حرف حق را بگوید. مهارش دست خودش نیست. امام سجاد فرمود من حاضر هستم گوشت دستم بریده شود شیعیان ما دو چیز نداشته باشند. یکی ریش. ریش یعنی عصبانیتی که سبک شود. یعنی کار عقلانی انجام ندهد. یکی از عرفا در حال احتضار به بچههایش گفت مواظب باشید بعد از من مملوک دیوانهها نشوید. گفتند آقا این چیه؟ گفت نگذارید دیوانهها مالک شما شوند. مگر میشود؟ گفت بله. در مکارم الاخلاق ابوجابر نیشابوری است. گفت: بله، آنها میآیند شما را عصبانی میکنند، عصبانی شدی او مالک شما است. گوشت دستم بریده شود اما شیعه اینطوری نباشد. یعنی ما آنقدر باید تمرین کنیم مدنیتی بسیار فاخر در انتخابات احتیاج داریم. در انتخابات فرهنگ انتخابات هنوز به آن حد آرمانی نرسیده است.
شریعتی: و هنوز اخلاق حاکم نشده است.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. الآن کامنتها را نگاه کنید. مطلبی را گذاشتهاند چقدر حرفهای اهانتآمیز زدهاند. اصلاً حضرت فرمود: شما با این زبانت قرآن میخوانی. وقتی قرآن میخوانی، آیه میخوانی، حسن میگویی، حسین میگویی، یا الله، یا رسول الله. در ماه رمضان خلصنا من النار گفتهای. اصلاً دیگر نباید آن فحشها بیاید. حالا تعصب، تعصب، تعصب. تعصب باعث میشود که چشم بسته شوم و غضب وارد شود. وقتی که غضب وارد شد دیگر هیچی نمیبیند. بحث این بود که بعضیها در ماه مبارک رمضان هر چه جمع کردند، همه را در آنجا ویران میکنند. انشاءالله که خدا توفیق بدهد ما حسنات خودمان را بتوانیم به مقصد برسانیم.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم.
تلاوت صفحه 176 آیات 196 تا 206 سوره مبارکه اعراف را به اتفاق بشنویم. برمیگردیم در بخش دوم گفتگویمان همراه شما و در کنار شما هستیم. لحظات زندگی همه ما منور به نور صلوات بر محمد و آل محمد.
صفحه 176قرآن کریم
حجت الاسلام عاملی: سوره اعراف آیه 196 «اِنَّ وَلِيي اللَّهُ الَّذِي نَزَّلَ الْكِتَابَ وَهُوَ يتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» این آیه آنقدر امیدوارکننده است، یک مدال بسیار بزرگی است. اشاره به یک قانون بسیار بزرگتر این دنیا است. آن هم این است که اگر ما صالح باشیم خدا خودش تولیت امور ما را میکند. به جای ما خدا میبیند، به جای ما خدا صحبت میکند، به جای ما خدا تصمیم میگیرد، به جای ما خدا در دوراهیهای بسیار خطیر که سرنوشتساز است تصمیم میگیرد. خدا که اشتباه نمیکند. اصلاً تعبیر را نگاه کنید. «وَهُوَ يتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» یتولی یعنی تولیت امور با من است. یعنی تو کنار بایست من خودم برای تو تصمیم میگیرم. وقتی ما صالح باشیم اینطوری صالح میشویم. یعنی بگوییم که اراده، اراده خدا. دلم میخواهد، خوشم میآید، اینطور چیزها وقتی نیست ما صالح هستیم. آن وقت اگر اینطوری باشیم خدا میآید در «یقوم مقام عقله» در عقلت مینشینند. «اللَّهُمَّ إِنِّي تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِي» یعنی بیا در قلبم بنشین. تباشر و مباشره یعنی بدون فاصله. نفوس که به هم بخورد به آن مباشره میگویند. آنطوری. در قلب من. یعنی در قلبش مینشینم، در عقلش مینشینم، خودم تولیت امورش را میکنم. میدانید که دنیا جایی است که ما مستحق بسیاری از حوادث هستیم. بسیاری از اینها دست ما نیست. هزاران مقدمه دارد که دست ما نیست. خدا میگوید خودم عهدهدار میشوم تولیت میکنم. من خودم شخصاً به این آیه آنقدر امیدوارم، آنقدر باید حساب باز کرد به این آیه که اصلاً «مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قيلا»، «وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ حَديثا» کی مثل خدا وعده میدهد که به آن عمل بکند. تو صالح باش کارهایت را به من بسپر. من صحبت میکنم. در جنگ حنین پیغمبر ما با امام علی آنقدر حرف درگوشی داشت. گفتند یا رسول الله! اصحاب گفتند بس است دیگر. شما چقدر حرف درگوشی میزنید؟ حضرت فرمود: من صحبت نکردم. خدا نجوا کرد. در حالی که پیغمبر نجوا کرده است. «وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى» آن وقت در حساسترین مقاطع زندگی که ما احتیاج داریم خدا خودش تولیت بکند. «اللهم اغننی بارادتک عن ارادتنی و بتدبیرک عن تدبیری» با ارادهات اراده من را بگیر، با تدبیرت تدبیر من را بگیر. هر کسی برای خواستگاری حضرت زهرا میآمد آقا رسول الله میفرمود: انتخاب شریک زندگی زهرا با خداست چون حضرت زهرا صالحه بود. «وَهُوَ يتَوَلَّى الصَّالِحِينَ» آنقدر پیشنهادهای عجیب و غریب دادند. بعضیها را پیغمبر ما ریگ را برداشت به صورتش زد که پیشنهاد مالی میداد که زهرا به من بده. خدا باید انتخاب کند. الآن امروز با این آیه معامله کن. بگو خدایا عفت از من، انتخاب از تو. مثالها هم در قرآن میزند. این دختر خانمی که الآن دارد در خیابان راه میرود، حیا معنا دارد، لباس معنا دارد، لباس پیام دارد، آرایش پیام دارد، حرف دارد. اگر نشانش پیامش حیا باشد، خدا یک پیغمبر را شریک زندگیاش کرده است. حضرت موسی خودش، آنها گفتهاند پدر ما تو را میخواهد. گفت که من جلوتر بروم شما پشت سر من بیایید. حیای خودش را نشان داد، عفت خودش را نشان داد. خدا تولیت کرد. دختر یک پیغمبر را انتخاب کرد برای حضرت موسی. حضرت یوسف عفت خودش را نشان داد، صالح بودن خودش را نشان داد. در جایی که همه میخواستند او را برده کنند. در بازار آمدند دیدند این مثل بشر نیست، این ملک است. همه میخواستند او را بخرند بردهاش کنند. خدا کاری کرد که یوسف همه را برده کرد چون قحطی شد، هر چه پول داشتند به یوسف دادند، غله خریدند، پولشان تمام شد، خانه را دادند، خانه تمام شد، آخر خودشان گفتند خود ما نوکر شما که به ما غله بده. عبودیت را نگاه کن. از کجا تا کجا رسید. و لذا یک اصل بسیار مهمی است که در اینجا خدای متعال این را برای ما به عنوان اینکه یک اصل است، یک قاعده است به ما نشان داده و ما باید قدر این را بدانیم و به شعور اجزای عالم ایمان داشته باشیم و یک نکته مثل آب طلا باید نوشت. هر وقت خودت را با اراده خالق این نظام هماهنگ کردی تمام اجزای عالم با تو هماهنگ میشوند. و همه در خدمت تو هستند. «و خضع لکم کل شیء».
شریعتی: خیلی ممنون و متشکر.
برای مشاهده فایل تصویری این برنامه روی لینک زیر کلیک کنید
فایل صوتی