شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». «اللّهُمَّ اِنِّي اسألُکَ إیماناً تُباشِرُ بِهِ قَلبِي». سلام میکنم خدمت عزیزانم، خانمها و آقایان، طاعات و عباداتتان قبول باشد انشاءالله. به همهی عزیزانمان که تکرار برنامه را از شبکه افق میبینند، به همهی شنوندههای خوب رادیو معارف هم سلام میکنم. انشاءالله ما را دعا کنید، ما هم دعاگوی تک تک شما هستیم. چشم به هم بزنید ماه رمضان تمام شده است. انشاءالله قدر این لحظهها، قدر این سحرها و لحظات ناب افطار را بدانیم و انشاءالله نهایت بهره و استفاده را ببریم. حاج آقای عاملی سلام علیکم و رحمه الله، خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمه الله. برای همه ی عزیزانم از خدای متعال قبولی اعمال را مسالت دارم، ان شاءالله در صف سائنین محشور بشوید و ما بتوانیم که توشه ی سالانه ی خودمان را از ماه مبارک رمضان بگیریم. شب های قدر نزدیک می شود، توفیق بسیار بزرگی است که ما لحظاتی را درک بکنیم که هر لحظه اش بالاخره فوران نعمت خدا، عنایت خداست، شبی که «خَیرٌ مِن الفِ شَهر» است این توفیق بسیار بزرگی است. و من اعتقاد دارم که اگر اهل برزخ بیایند این دنیا یک دقیقه به آن ها بدهند در آن یک دقیقه غوغایی درست می کنند که عنایت خدای متعال نصیب آن ها بشود. ما باید قدر بدانیم، شاکر باشیم که این لحظات قدسی را درک کرده ایم. مشهور است که «المُناسِباتُ زَمانیَه هیَ مِن اُمِّ المُناسِبات»، یعنی بالاترین تاثیر را در واردات قلبی در توفیقات مربوط به سیر و سلوک خصوصیات زمانی دارند و سالک سبیل حق باید درک بکند، مراعات بکند، لحاظ بکند خصوصیات زمانی را. بزرگ ترین خصوصیت زمانی همین ضیافت الهی است که «دُعیتُ فیهِم الي ضیافَتِ الله» یعنی طفیلی نیستید، خدا شما را دعوت کرده است، «وَ جُعِلتُم فیهِ مِن اهلِ کِرامَتِ الله». این لحظه ها لحظه هایی است که خدای متعال نه نمی گوید چون یک ضیافت خصوصی است، چون:
در ضیافت خانه ی فیض نوالش منع نیست
در گشاده است و صلا در داده خوان انداخته
ضیافت خاصی است، مهمان مهمان مکرم است، به مهمان در این مهمانی نه نمی گویند.
شریعتی: به به، خیلی خوب. ان شاءالله قدر بدانیم و ان شاءالله بهترین اتفاق های زندگی در این ماه بسیار بسیار مبارک و عزیز برای ما رقم بخورد. از رحمت حق تعالی می گفتید. نکته های نابی راشنیدیم و امروز هم منتظریم و مترصد ببینیم چه برای ما به ارمغان آورده اید.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ».بزرگ ترین معجزه ی این کائنات محبت خداست به انسان. بعضی از عرفا می گویند ما نمی توانیم کنش را برسیم. محبت خدا، لطف خدا، عطوفت خدا به انسان، چقدر برای انسان حساب باز کرده است. همه در حیرت هستند، همه متحیر هستند، که چه خبر است در این انسان که خدای متعال می گوید: «خَلَقتُ الاَشیاءُ مِن اَجَلِک» همه ی این بساط را به خاطر تو درست کردم. هر چه انسان فکر می کند می بیند. در این خصوص بهتر است ما حساسیت خدا را ببینیم چیست. یک یهودی می خواست محضر پیغمبر ما بیاید گفت من می خواهم برای پیغمبر شما کادو بیاورم، چه چیزی را خیلی علاقه دارد، حساسیت او به چیست که من آن که خیلی دوست دارد آن را برایش بیاورم. گفتند پیغمبر ما از همه چیز بیشتر به عطر علاقه دارد، اگر عطر بیاورید خوشحال می شود. تا حال فکر کردید که بیشترین حساست خدا به کیست؟! می خواهی بروی پیش خدا با آن کادو پیش خدا بروی. این خیلی مهم است.
شریعتی: چه او را خوشحال می کند.
حجت الاسلام عاملی: احسنتم. اصلاً این ها باید جمع آوری بشود، ما با خدا می خواهیم مغازله بکنیم، با خدا می خواهیم صحبت بکنیم، نجوا بکنیم، آن زبان خدا را داشته باشیم. من یک موردش را عرض می کنم. بیشترین حساسیت خدا به آرامش انسان ها است، اگر دنبال حساسیت خدا هستید. شما حساب کنید که گریه ی یک طفلی که طلاق داده شده است یا طفلی که پدرش را مثلاً از دست داده است، می تواند عرش خدا را به لرزه دربیاورد. عرش که می گوییم یعنی کل کائنات، اول و آخرش معلوم نیست کجاست، کجا منتهی می شود، اصلاً یعنی چه تمام می شود، کائنات تمام می شود یعنی چه شروع می شود. اگر ماده ی تاریکی شروع می شود پس هنوز تمام نشده است، اگر خلا لایتناهی است یا بزرگ هیچ، قرت نوسین به آن می گویند در زبان انگلیسی. بیاییم بگوییم بزرگِ هیچ، یعنی آن قدر بزرگ است از آن طرف آن سمت، باز هم تمام نشد، کل این ها کائنات است، کل این ها مظهر است. یعنی فتیله را خاموش کن آقا، همه چیز دیگر تمام شد. وقتی می خواهی عطوفت خدا را بدانی این کافی است که کائنات چون هر چقدر بزرگ است یک چیزی دیگر تکان نمی خورد، سنگین می شود. ولی گریه ی یتیم ببینید خدا چقدر حساس است به آرامش انسان، به آرامش یک طفل، که می گوید که عرش من تکان می خورد کسی که آمده است همین طوری به سادگی علقه ی مقدسه به هم ریخته است، طلاق داده است، به طرف طلاق رفته است، هضم نفس نکرده است، ایثار نکرده است، «فَمَن عَفا وَ أَصلَحَ فَأَجرَهُ عَلی الله» را نکرده است که روز قیامت خدا می گوید هر کس گردن من حق دارد بلند شود. می گویند مگر می شود، خدا می گوید می شود. هر کسی که از حق خود گذشته است تا اصلاح درست بشود در خانواده می گوید خدایا با تو معامله کردم، دستم دست تو، به خاطر تو این کار را کردم و روز قیامت من از تو می گیرم برای این که در این دنیا من مقابلش را از تو می گیرم. این کار را نکرده است، نهاد خانواده را به هم ریخته است، طلاق عرش خدا را به لرزه درمی آورد. یعنی چه؟ یعنی این ها مربوط به انسان است، یعنی مربوط به حقوق خدا نیست. این نکته را دقت کنید. مربوط به زندگی انسان ها است، یعنی زندگی انسان ها دستخوش تلاطم که بشود خدا آن قدر ناراحت می شود که عرش او به لرزه درمی آید.
شریعتی: و این هیچ نکته ای ندارد جز محبت او نسبت به بنده ها.
حجت الاسلام عاملی: احسنتم. یعنی همان حساسیت که درگاه خدا کادو بیاوری، برو آرامش کسی را درست کن، رفاه او را درست کن، عزت او را درست کن، آن وقت غم و غصه ی او را زایل کن، آن می شود کادو برای خدا. اصلاً روز قیامت گذاشته است برای چه؟ گذاشته است که از تو بپرسد چرا دل بنده ی مرا شکستی، چرا شکستی؟!
این شیشه ی دل که متصل می شکنی
آهسته که دل نه آب و گِل می شکنی
هشدار که قلب مومنان عرش خداست
بیدار خدا باش که دل می شکنی
شما را به خدا زیبایی دین را ببین. روایت است اگر کسی دلِ کسی با بشکند ادبیات ات بد است از امروز درست کن، با ادبیات فاخر، با یک جمله حرف زدن می توانی عالم را به دست بیاوری. می دانید که این مسئله نهاد خانواده که سلول جامعه است به تعبیر مقام معظم رهبری به هم بریزد می دانید پشت سر آن چه حادثه ها باز است. در این خصوص خدای متعال این حساسیت را دارد، می گوید عرش من به لرزه درمی آید. و روز قیامت را گذاشته است که سوال بکند چرا بنده ی من را اذیت کردی، چرا حق او را ضایع کردی، چرا دلش را شکستی، تو را فرستاده بودم که دل به دست بیاوری.
بود هر جا دری از خِشت و از گِل
برآوردن توان الا درِ دل
اگر اضاعه ی حقوق نشود بهشت
از همین جا شروع می شود
من که امروزم بهشت نقد حاصل می شود
وعده ی فردای زاهد را چرا باور کنم
از ره خلق خوب و سیرت زشت
هفت دوزخ تویی و هشت بهشت
حالا حساسیت خدا برای چیزهایی است که حرمت انسان را می شکند، برای غیبت آن قدر حساس است، برای بهتان آن قدر حساس است خدای متعال.
شریعتی: با این ادبیات شما و با این نکاتی که گفتید تهمت ما، غیبت ما، دلشکستن ما، چیزی نه از خدا کم می کند نه زیاد ولی غیرت او و محبت او نسبت به بنده هایش است که او را به جوش می آورد.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. اصلاً شریعت ظهور غیرت خدا به انسان است، ظهور محبت خدا به انسان است. انبیا را فرستاده است ظهور محبت خدا به انسان است چون نمی خواهد انسان با خاک بازی بکند.
چیست این برخاستن از روی خاک
تا که آگه گردد از خود جان پاک
انبیا را فرستاده است، کتاب های آسمانی فرستاده است، «ثُمَّ بَعَثَهُم عَلی سَبیلِ مُحَبَتِ»، امیرالمومنین فرمود. اصلاً سلسله انبیا را فرستاده است به خاطر محبتی است که به انسان دارد. اصلاً «هَلِ الدّینُ اِلَّا الحُب»، تمام. در حب می شود اکراه کرد؟
شریعتی: نه.
حجت الاسلام عاملی: لذا فرمود: «لا اِکراهَ فِي الِّدین». این ها آن قدر به هم پیوسته است. «وَ هَلِ الدِّینُ اِلَّا نَصیحَت» چند بار حضرت دین را تعریف کرده است در یک کلمه. اگر به شما بگویند دین را تعریف کنید در یک کلمه. در طول تاریخ حکما جمع شدند که دین را، اصلاً ادیان آسمانی را در یک کلمه تعریف کنند. حکما جمع شدند، ابوجعفر نیشابوری در مکارم الاخلاق دارد. می گوید که حکما جمع شدند دیدند که تعریف تمام ادیان آسمانی در یک کلمه است؛ «اِجعَل نَفسَکَ میزاناً بَینَ وَ بَینَ غَیرِک» یعنی امیرالمومنین عصاره ی تمام حکما از حکما را تمام کرده است. خودت را میزان قرار بده. حالا در این باب خدای متعال می گوید که یک کسی معامله کرد ناراحت است که چرا این معامله را کردم. آمده است سراغ شما، می گوید پس بگیر، ناراحت است. خدا آن قدر حساس است که آن ناراحتی اش برطرف بشود. می گوید اگر اقاله کنی از جهنم اقاله ات می کنم. مدال، مدال! اقاله کن، یعنی معامله را بپذیر، پس بگیر. اگر پس بگیری تو اگر جهنمی حتمی شدی حکم خودم را پس می گیرم. اگر کسی معامله را نکند وای بر او، وای بر او، هزاران وای بر او. «أعقَلُ النّاسِ أَعذَرُهُم لِلنّاسِ»، حدیث می گوید چه کسی از همه بیشتر خدا را شناخته است. یک پروفسور، یک علامه ی فلسفه که فیلسوفی که در حوزه نشسته است، از همه بیشتر خدا را شناخته است؟ نه. خدا را کسی از همه بیشتر شناخته است که اعذر برای مردم باشد، اعذر یعنی عذر پذیر. هر کس عذر مردم را می پذیرد، کارمند است خطا کرد، آقازاده ی شماست خطا کرده است، رفیق شما خطا کرده است، همسر شماست خطا کرده است، معصوم که نیست. من گاهی شبِ قدر با خدا صحبت می کنم می گویم ما را که معصوم خلق نکردی. این خطایش را که پذیرفتی تو از همه بیشتر خدا را شناختی. معادله را درست کن. یعنی خدا از همه بیشتر اعذر است، تو هم که اعذر شدی تو از همه بیشتر خدا را شناختی. آن وقت خدا اعذریت اش، یعنی قبول کننده ی عذر، اعذریت او مثل ما نیست. گاهی ما عذر را می پذیریم می گوییم برو دیگر این کار را نکن، خدا این جوری نیست. «یا اَکرَمَ مَن اِعتَذَرَ اِلیهِ المُسیئُون»، اکرم تمام پذیرندگان عذر است. یعنی عذر پذیری خودش از روی کرامت است، تکریم است. «اَدَّبتَ عِبادِکَ بِالتَکَرُّم»، در دعاها می خوانید ماه رمضان. بندگان خودت را با ادب، با آقایی، بندگانت را تکریم کردی.
شریعتی: ما اگر یک جایی یک عذری را هم می پذیریم منتظر و مترصد هستیم یک روز به روی او بیاوریم.
حجت الاسلام عاملی: بله.
شریعتی: او حتی به روی ما هم نمی آورد.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. یعنی بزرگ ترین خوشحالی خدا این جوری است که خدمت شما عرض کردم. خدا خودش اولین حساسیت خودش را که من به چه چیزی حساس هستم در اول خلقت گفته است. در اول خلقت گفت: «فَمَن تِبعَ هُدیَ فَلا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنُون»، از اول به فکر این بوده است که ما نه خوف داشته باشیم، نه حزن داشته باشیم. خدا را این گونه تعریف بکنید چقدر جالب می شود، با این چشم نگاه بکنید. «فَمَن تِبعَ هُدیَ فَلا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنُون»، یعنی اگر کسی رفتی غم و غصه اش را برطرف کردی آن وقت… . مرد در خانه فرعونی نکند، زن سلیطه نباشد، فضای سالم تربیتی در خانه درست بکنند، بچه ها خوف و حزن نداشته باشند. بچه از همه بیشتر چه کسی را دوست دارد؟ مادر را دوست دارد. دعوا که شروع می شود آن دختر بچه می خواهد انتقام مادر را از پدر بگیرد، نمی تواند، می شود مریض. یعنی مریض روحی، فردا دیگر به درد پایه ریزی یک خانواده آرمانی نمی شود. و چقدر پدرها و مادرها در اثر این که زندگی فرزندانشان به هم ریخته است، امنیت نداشتند. در جامعه باید خانواده امنیت داشته باشند. من الان دخترم را خانه ی بخت می فرستم آیا امنیت این جا هست یا نیست. یعنی یک فرهنگ بسیار فاخر در خانواده ها حکومت بکند. «اِنَّ اللهَ یَامُرُکُم بِالعَدلِ وَ الاِحسان»، فقط با عدل نمی شود، هم باید عدل باشد و هم باید احسان باشد. صرفاً مداقه بکنی. اصلاً بعضی خانواده ها هستند چنان مداقه های کودکانه می کنند. یک اصلی داریم در تربیت، اصل محاکات، یعنی فرزندان از پدر و مادر حکایت می کنند. آن ها هر ادبیاتی داشته باشند این ها همان ادبیات را دارند، آن ها هر روشی داشته باشند این ها هم همان روش را دارند. پدر مادر بیایند سر هیچی مداقه بکنند. در روایت است «لا تُداقُ وَ الظَّن» از همدیگر مداقه نکنید و ظن. تو این کار را کردی من هم این کار را می کنم، تو مرا دعوت نکردی من هم او را دعوت نمی کنم. این ها همه خیلی خیلی عیب است، نهایت کوچکی است. محشر انبیا می گویند کوچک محشور می شود که زیر پا له می شود تا خلایق از حساب خلاص بشوند. بعضی ها این گونه محشور می شوند در روایت هم هست. حالا عطوفت خدا را محسوس تر بکنیم. اگر بخواهیم محسوس تر بکنیم ذوات مقدسه که فهرست اسما و صفات خدا هستند سراغ آن ها برویم، ببینیم آن ها عطوفتشان چگونه بوده است. آقا رسول الله فرمود: «من رَآنی فَقد رَای الحَقَّ» هر کس مرا دیده است خدا را دیده است، یعنی تمام اوصاف خدا در وجود نازنین و مبارک پیغمبر ما متجلی است. چهل سال کلاس خصوصی، هر شب «عِندَ رَبِّي»، «یُطعِمُني وَ یَسقیني» هر شب خدا مطعم است، خدا ساقی است، خود خدا ساقی است. نتیجه چه می شود؟ اخلاقی که پیدا کرد، عطوفتی که پیدا کرد، عطوفت خدا را می خواهی ببینی عطوفت پیغمبر را ببین. در یکی از جنگ ها دیدند که آب نیست، وحشت همه را گرفت چون منزل به منزل لشکر حرکت می کند منزل هم جایی است که آن جا چاه است. از این کنار چاه یک منزل، چند فرسخ می روند منزل دوم آن جا چاه است، آن جا آب است. آمدند دیدند که آب چاه خشکیده است. یک لشکر، این همه حیوان، اسب و این ها. آب چه می شود؟ تلف می شوند. رنگ همه پرید. حضرت میضاتش را گرفت. میضات اصلش هست مرضات، یعنی وسیله ی وضو، یک ظرف کوچکی بود. گفت ظروفتان را بیاورید. ظرف همه را پر کرد، هیچ کم نشد. خادم پیغمبر می گوید که به من که رسید گفتم یارسول الله نه، اول باید من بریزم شما بخورید، بعد من می خورم. جمله را نگاه کنید. حضرت فرمود: «اِشرَب فَإنَّ ساقیَ القُوم آخِرُهُم شُرباً». آن هایی که می گویند خادم هستیم خادم هستیم بسم الله، عملاً خادم بشوند. یک جایی اگر یک چیزی را تقسیم می کنند بمان آخر سر. زمین های مدینه را که رسول خدا تقسیم می کرد همه را تقسیم کرد. جبرئیل نازل شد گفت یارسول الله چیزی برای خودت برنداشتی، فدک هم برای زهرا. «فَآتِ ذَا القُربی حَقّهُ» یعنی حق خودش است، برای مادرش است. در جنگ از همه جلوتر، «کُنّا إذَاا الحَمرَ البأسُ اتَّقَینَا بَرَسُولِ الله»؛ امیرالمومنین فرمود وقتی جنگ داغ داغ می شد همه پشت سر پیغمبر سنگر می گرفت. در سختی ها از همه جلوتر. یک مدیر آرمانی، یک رئیس آرمانی، یک رئیس جمهور آرمانی، یک وزیر آرمانی، یک امام جمعه آرمانی، یک مدیر آرمانی، بسم الله، راه از این است هر که دارد عزم راه. در سختی از همه جلوتر، در آسایش و رفاه از همه عقب تر. گفت: «اِشرَب فَإنَّ ساقیَ القُوم آخِرُهُم شُرباً»، من ساقی هستم عیب است که من بخورم. قمربنی هاشم ساقی بود، تا آخر نخورد، گفت عیب است من ساقی باشم بعد بچه ها تشنه باشند. سه نفر ساقی بودند در کربلا، هر سه نخوردند، جیره های آب و غذای خودشان را به بچه ها دادند. یکی خودِ سیدالشهدا بود، یکی حضرت قمربنی هاشم بود، یکی هم حضرت زینب (س). حالا می رویم سراغ پیغمبر ما. پیغمبر ما که خاتم است ختم کرده است جمال همه ی انبیا را. آن بحث امام زمان، خاتم الاوصیا، عرض کردم. یعنی ختم کرده است جمال تمام اوصیا را. امیرالمومنین فرمود علمی نیست مگر این که من در آن را باز کردم و سری نیست مگر این که فرزندم مهدی مهر ختم به آن می زند. حالا پیغمبر ما «اَعطَف» از تمام انبیا است. عطوفت تمام انبیا را جمع کنید ذره ای به عطوفت پیغمبر ما نمی رسد. من اگر این بحث را وارد بشوم طولانی است. یک چیز آن را فقط وارد می شوم، تحمل گریه ی کسی را نداشت. چقدر زیباست. ما هم همین طور باشیم. خدا گذشتگان شما را بیامرزد، ابوی ما این گونه بود. در پیاده رو اگر می دید یک طفلی گریه می کند محال بود بگذارد که رد بشود. جلوی مادرش را می گرفت که این چرا گریه می کند، این چه احتیاجی دارد. یک وقتی دو تا برادر با هم دعوا می کردند، برادر بزرگ تر کوچک تر را می زد، آقای ابوی رفته بود گفته بود چرا این را می زنی. آن وقت پدر درآمده بود از خانه دعوا کرده بود با ابوی ما که تو چه کار داری. گفت این را دارد اذیت می کند، این دارد گریه می کند، من نمی خواهم این گریه بکند. آن برادر بزرگ تر از فرصت استفاده کرده بود با سنگ محکم زده بود سر ابوی ما را شکسته بود. یعنی به خاطر این سیره حتی آن بلا را هم دیده بود. پیغمبر ما در این باب عجیب بود. دید که یک دخترک کنیزی دارد گریه می کند، فوراً گفت چرا گریه می کنی. گفت جنس خریدم نمی توانم، خراب شده است مولایم نمی پذیرد، فروشنده هم پس نمی گیرد. خودش راه افتاد. اگر گریه بکنید پیغمبر جلوی شما راه می افتد. «اِذا نَزَلَت بِکَ شِدَتٌ فَافزَع الی رَسُول الله»، روایت است. این که توسل می کنند به پیغمبر توسل کنند. «اِذا نَزَلَت بِکَ شِدَتٌ» کارت که سخت شد، «فَافزَع الی رَسُول الله» پناه به پیغمبر ببر. یکی از دو کار را می کند، یا حاجت شما را می گیرد، یا برای شما از خدا آرامش می گیرد. سیره اش این طوری بود. راه افتاد آمد در را زد، گفت: «السَلامُ عَلیکَ یا رَبَّ البِیت» صدا نیامد، «السَلامُ عَلیکَ یا رَبَّ البِیت» جواب نیامد، «السَلامُ عَلیکَ یا رَبَّ البِیت». در سومی گفت یارسول الله بفرمایید. گفت چرا پس جواب نمی دهید، می شنیدید؟ گفت بله. گفت چرا جواب ندادی. گفت یارسول الله «السَلامُ عَلیک» شما دعا است، دیدم یک دعا کم است، خواستم برای من زیاد دعا کنید. یک وقتی اسرا را آوردند، دید یک خانمی چنان سوزناک گریه می کند. فوراً همه کارش را رها کرد. گفت چرا گریه می کنی. گفت که یارسول الله طفل من را از من جدا کردند، این ها همه غنایم بودند در وسط راه طفل من را یک دخترکی داشتم از من جدا کردند. حضرت فرمود همه چیز را زمین بگذارید، می روید هر کجا که دخترش را از او جدا کردید آن دختر را پیدا می کنید می آورید به او می دهید. عطوفت… . نماز می خواند، ناگهان با سرعت نماز را تمام کرد. گفتند یارسول الله شما این گونه نماز نمی خواندید، چرا این قدر در نماز سرعت کردید. حضرت فرمود: «اَما تَسمَعُونَ سراخَ السَبی».
شریعتی: صدا گریه ی بچه.
حجت الاسلام عاملی: از یک طفل ما کمتر نباشیم. «اَما تَسمَعُونَ سراخَ السَبی» مگر نمی بینید که طفل دارد گریه می کند. یعنی من بیایم طفل را آرام بکنم خیلی بالاتر از این است که با خدا بیشتر صحبت بکنم.
شریعتی: «رَحمَتً لِلعالَمین».
حجت الاسلام عاملی: یعنی اگر ما هم گریه را شروع کردیم گریه در را باز می کند. این گریه تاثیری که دارد در دعا.
تا نگرید ابر کی خندد چمن
تا نگرید طفل کی جوشد لبن
طفل یک روزه همی داند طریق
که بگریم تا رسد دایه شفیق
تونمی دانی که دایه دایگان
کی دهد بی گریه شیر او رایگان
چرا؟ چون گریه نشانه ی اشتهای حقیقی است. اشتهای حقیقی ردخور ندارد. آن اشتهای کاذب است که رد می کنند. «یَسأَلُهُ مَن فِي السَّماوَاتِ وَ الأَرضِ» خدا می دهد. تمام ذرات عالم «یَسألُهُ» دستشان را باز کردند از خدا می خواهند، خدا هم می دهد چون اشتها اشتهای حقیقی است. روز قیامت هم باز پیغمبر ما عطوفت اش را که محضر رحمت خداست. دو تا صدا روز قیامت زیاد است، از یک طرف «اُمَّتي اُمَّتي»، از یک طرف «رَحمَتي رَحمَتي». یک وقت یک روایتی را یادم است که خواندم که اول کسی که زنده می شود پیغمبر ما است. خدای متعال دستور می دهد به جبرئیل که برو صدایش بزن. می آید می گوید: «یا ابی القاسِم»، جواب نمی آید. «یا اَحمَد» جواب نمی آید، «یا مُحَمَّد» جواب نمی آید. می آید می گوید خدایا من نتوانستم، در این ماموریت موفق نشدم. گفت برو صدایش بزن بگو «یا شَفیعَ المُزنِبین». خود خدا هم اسمش شفیع است، یعنی اسما خدا شفیع می شود برای خدا که برای بندگانش عنایت بشود. گفت خدایا از امت من یک جایی محاسبه کن امت من را که امت های دیگر نبینند، پیغمبر ما به خدا عرض کرد. خدای متعال فرمود تو چه کاره ی این امت هستی. گفت من پیغمبرشان هستم. گفت تو اگر پیغمبرشان هستی من خدایشان هستم، جایی حساب می کشم که تو هم متوجه نشوی. خدای به این مهربانی چموشی بکنیم در برابرش، هتاکی بکنیم، حرمت بشکنیم.
شریعتی: و حیف که نشناختیم حاج آقا.
حجت الاسلام عاملی: «یَستَخفُونَ مِنَّ النّاس وَ لَا یَستَخفُونَ مِن الله وَ هُوَ مَعَهُم إذ یُبَیِّتُونَ». بخشی از آیات، بخش زیادی از آیات قرآن گلایه است. من از شما سوال می کنم. یک تصوری کنید عظمت خدا را که گلایه می کند. اصلاً نفس گلایه نشان می دهد که اوج رحمت خدا بر انسان است. «ماذا عَلَیهِم»؛ چه می شد، سوره ی نسا. «ماذا عَلَیهِم» چه می شد به بندگان من اگر ایمان می آوردند و تقوا داشتند. تعبیر را نگاه کنید، گلایه ی خدا. مفهوم گلایه را که می بینی بشر باید ذوب بشود در برابر عطوفت حضرت حق.
شریعتی: یعنی من به تو خیلی نزدیک هستم، از تو انتظار نداشتم که این کار را انجام بدهی.
حجت الاسلام عاملی: بله. یعنی یک حرمتی برای من قائل است که می آید گلایه می کند و الا با آن قدرتی که دارد می زند همه چیز را خراب می کند. به قول شما این انتظاری داشته است. آقا رسول الله رفتند صدرة المنتهی. خدای متعال فرمود یا محمد، سرت را بالا بگیر. «یا مُحَمَّد اِرفَع رَأسَک» سرت با بالا بگیر، «وَ سأَل» سوال کن، «تُطِعَ» هر چه می خواهی به تو می دهم. خدای متعال فرمود. گفت: «یا رَبِّ اِنَّکَ عَضَبتُ بالخَص» بعضی از اقوام و گذشته را فرو بردی در زمین. «وَ قومً بِالمَسخ» یک عده از اقوام گذشته را مسخ کردی، «کَونُوا خِرَدةِ خاصُعین فَماذا فاعِلُ بِاُمَّتي، فَماذا فاعِلُ اَنتَ بِاُمَّتي» با امت من می خواهی چه کار کنی. به فکر امت است. در آخرین لحظه هم به فکر امت است. یعنی پیغمبر این قدر به فکر تو بود تو به فکر پیغمبر ما هستی که سهمی از او داشته باشی، یک ارتباط معنوی با پیغمبر ما داشته باشی، یک رابطه ی آرمانی تعریف کنی بین خودت و بین پیغمبر که پیغمبر ما هنوز دنیا نیامدی به فکر توست. حضرت زهرا گفت پدر جان، وقتی دید پیغمبر از دست می رود، گفت پدرجان فردا تو را کجا ببینم، گفت فلان عقبه. گفت اگر آن جا نباشی گفت فلان عقبه، گفت اگر آن جا نبودی گفت فلان عقبه، گفت اگر آن جا نبودی گفت اگر این جاها نبودم بیا جهنم، امت من می ریزد جهنم من همچنان که پروانه می ریزد به آتش شمع. این جوری می ریزد و من امتم را می گیرم. عطوفت، عطوفت… . گفت خدایا من نگران امت ام هستم، با این ها چه کار می کنی. خدای متعال فرمود: «اَنزِلُ عَلَیهِم رَحمَتي» با رحمتم پذیرایی می کنم از امت تو. «وَ اُبَّدِلُ سَیِئاتِ حَسَنَه» اگر کاری بدی کرده است خجالت می کشد پرونده را نگاه کند کار خیلی زشتی کرده است، آن را پاک می کنم، جای آن می نویسم نماز شب که خجالت نکشد. به تعبیر یکی از عرفا تنها خداست که وقتی کسی کار خلافی کرده است می بخشد، یک چیزی هم زیر بغل او می گذارد. «وَ اُبَّدِلُ سَیِئاتِ حَسَنَه وَ مَن دَعاني عَجَبتُ» هر کس را صدا بزند مخصوصاً ماه مبارک رمضان. به به به. «وَ مَن دَعاني عَجَبتُ وَ مَن سَأَلَني اَعطَیتُ» یک سوالی داشته باشد می دهم. ردخور ندارد دعا، عین آن را هم ندهد جور دیگر از تو پذیرایی می کند. شأن خدا اجل است مهمانی داشته باشد، مهمان یک چیزی بخواهد اما ردش کند. «وَ مَن تَوَّکَلَ کَفَیتُ» اگر توکل به من داشته باشد کفایتش می کنم تولیت او را، امورش را دستم می گیرم. «وَ هُوَ یَتَوَلَی الصالِحین»، همین آیه را بگیرید اگر می خواهید سیر و سلوک داشته باشید، می خواهید کارهای خودتان تولیت آن دست خدا باشد خودش رمزش را گفته است، «وَ هُوَ یَتَوَلَی الصالِحین». اگر صالح باشی می شوم چشم تو، می شوم گوش تو، می شوم دست تو، می شوم زبان تو، «اَقُومُ مَقامَ اَهلِ» می آیم در عقلت می نشینم، خودم تعقل می کنم، تدبر می کنم، در قلبت می نشینم. که شما اول مجلس خواندید: «اللّهُمَّ اِنِّي اسألُکَ إیماناً تُباشِرُ بِهِ قَلبِي» یعنی می آیم در قلب اش می نشینم. «وَ اَضطُرُ عَلی مِنهُم الدُّنیا» هر کس از امت تو در دنیا عصیان بکند در این دنیا مستورش می کنم که آبرویش نریزد. «وَ اُشَفِّعُ فیهِ الآخِرَة» در آخرت هم خودم تو را شفیع قرار می دهم برای این ها. یعنی امضا کرده است صفات پیغمبر را، خدا می پذیرد درباره ی امت. اما فوران را ببین رحمت، عنایت، صحبت از عذاب نیست. آخرش یک جمله ای گفته است، خدایا، خدایا، خدایا. خدایا چه غوغا! «یامُحمَّد، اذا کُنتَ اَن اَنَا رَحیم وَ انتَ شفیع فَکَیفَ تَضیعُ امَّتُکَ بَینَ شَفیع». دیگر خدا سنگ تمام گذاشته است. یعنی ما عاجز هستیم عمر دنیا را در سجده ی شکر بگذرانیم ادای حق این جمله را بکنیم. گفت یا محمد، وقتی من رحیم هستم، تو هم شفیع هستی، امت تو هم بین رحیم و شفیع مانده است، مگر می شود کسی بین رحیم و شفیع ضایع بشود، از بین برود، هلاک بشود. معلوم می شود که خدای متعال خاص الخاص با رحمت فضیلت می کند. مخصوص آخرت نیست. و پیغمبر ما تجلی رحمت خدا بود. من بخشی از وصف عطوفت پیغمبر را نقل کردم. یکی از عرفا می گوید توسل کردم به حضرت ختمی مرتبت کارم درست نشد، گفتم رسول خدا ما را فراموش کرده است. حضرت به خواب من آمد، گفت ما قبل از خلقت به فکر شما بودیم. یعنی حفاظت شما برعهده ی ماست.
شریعتی: حواسمان به شما هست.
حجت الاسلام عاملی: بله. در دعای امام آن حدیث مربوط به امام زمان هم می خوانیم که «إنِّا غَیرَ مُهمِلینَ لِمَراعاتِکُم، وَ لا ناسینَ لِذَکرِکُم، وَلَولا ذلِکَ لَنَزَلَ بِکُم الَّلاواءُ وَاصطَلَمَکُم الاَعداءُ»، حضرت فرمود ما هیچ وقت مراعات شما را کنار نمی گذاریم، خودمان شما را مدیریت می کنیم و هیچ وقت شما را فراموش نمی کنیم. اگر ما این طور نباشیم شما هلاک می شوید. یک جمله بگویم آن قدر ارزشمند است، آن قدر ارزشمند است. خیلی وقت ها خطر از ما دفع می شود نمی دانیم از کجاست. در روایت است بلاهایی که خدا دفع کرده است از نعمتش بیشتر است. در نعمتش گفته است: «وَ إن تَهدُوا نِعمَتَ اللهِ لا تَحصُوها». در دفع بلا چه بگوید؟ در روایت است هر کس دریا که طوفانی شد برود دریا ما ولایت خودمان را از او برمی داریم، یعنی بر عهده ی ما است که ما شما را حفظ بکنیم. قرار است یک تصادفی بشود، قرار است یک گرفتاری حادی درست بشود، یک ناعلاج حادثه ای درست بشود. اصلاً خود خدا گفته است زیبایی را ببینید، رحمت را ببینید، عطوفت را ببینید، حساسیت خدا را ببینید. «لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِن بَینَ یَدَیهِ وَ مِن خَلفِهِ یَحفَظُونَهُ مِن أَمرِ اللهِ»، خدا معقبات دارد. یک ملائکه ای هستند نوبت به نوبت می آیند، معقب شد، این عقب او می آید. یک عده در شب، یک ملائکه در شب، یک ملائکه در روز، پیوسته. خدا این ها را مامور کرده است که از بلاها بندگان من را حفظ کنید. «یَحفَظُونَهُ مِن أَمرِ اللهِ» امر قطعی که خدا اراده کرده است نیست، اما حوادثی که دنیا دنیای حوادث است دیگر، دنیا دنیای حوادث است که جناب افلاطون می گوید که دنیا حادثه است، حادثه از همه جا ما را تهدید می کند، در هر لحظه. اسباب سببیت اش دست ما نیست، در هر لحظه ما را تهدید می کند اسباب. یک لحظه که در یک جا نشستیم ممکن است بلایی نازل بشود. این احتمال را هیچ کس نمی تواند نفی بکند. کجا پناه ببریم؟ افلاطون می گوید جایی نیست. به امام صادق این را گفتند حرف افلاطون را، گفت خدا جواب را گفته است، فرموده است: «فَفّروا الی الله». خدای متعال این جوری خودش می گوید که من یک عده ملائکه کارشان فقط حفظ بندگان من است از بلاها. اگر یک وقتی بلایی نازل می شود یا از باب لطف است یا از باب این که انسان خودش چموشی کرده است و خدا افسارش را به خودش رها کرده است. «مِن اَقبَضِ النَّاسِ عِند الله» بدترین بنده پیش خدا بنده ای است که کاری کرده است که «وَ کَلَهُ الله اِلَّا لِنَفسِه» خدا به خودش واگذارش کرده است.
شریعتی: ان شاءالله جزو آن دسته نباشیم. «الهي لاتَکِلني إلی نَفسي طَرفَةُ عَینَ أَبدا». خیلی ممنون و متشکرم. چقدر خوب شد از پیامبر شنیدیم که رحمت للعالمین است و ان شاءالله باشیم در روزگار آمدن امام زمان مان که «رحمت الله واسعه» است و ان شاءالله همه ی ما شامل این رحمت و عطوفت و محبت بشویم. طاعات و عباداتتان قبول باشد ان شاءالله. مشرف بشویم به ساحت نورانی قرآن کریم. ما یک ختم قرآن دسته جمعی هفتگی هم داریم. عزیزانی که می خواهند در این طرح با ما همراه بشوند می توانند به کانال ما در سروش و ایتا مراجعه بکنند و ان شاءالله این اتفاق مبارک هم که هفتگی است با حضور گرم شما رقم بخورد. صفحه 505 را امروز با هم تلاوت می کنیم. آیات را بشنویم، برمی گردیم با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما.
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».ان شاءالله که لحظات زندگی مان منور به نور قرآن کریم باشد. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای عاملی بفرمایند که حسن ختامفرمایشاتشان باشد ان شاءالله.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». سوره احقاف، آیه 21: «إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ». این سخن حضرت هود است با امت خودش. 124 هزار پیغمبر این جمله را تکرارکردند، همه گفتند: «إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ». هیچ هشداری در عالم بالاتر و خطرناک تر از این هشدار نیست و هیچ کیاستی بالاتر از این که شما به این هشدار توجه کنید نیست. و لذا پیغمبر ما فرمود: «اَکیَسُ النَّاس» کسی است که «اَکثَرُهُم لِلمُوت» برای ابدیت خودش استعداد داشته باشد. یعنی همین الان ندای خدا بیاید بتواند لبیک بگوید و همه چیز را شسته رفته، آماده و هیچ اضاعه ی حقی نماند. بی اعتنایی به این هشدار را غفلت از این هشدار مساوی با غضب خدا، انتقام خدا، بازگشت هم نیست. تا چشمش را می بندد «رَبِّ ارجِعُوني» می شنود. یعنی هر چقدر بگویم به شما که هیچ نعمتی بالاتراز این نیست که آن آگاهی که بعد از مرگ حاصل می شود از حالا برای کسی حاصل بشود. شما حساب کنید 124 هزار پیغمبر همه گفتند: «أنَا نَذیرُ عُریانَ». عرب که بخواهد خیلی هشدار بدهد از این تعبیر استفاده می کند، «أنَا نَذیرُ عُریانَ». «یا صَباحا»، عرب اگر بخواهد بگوید خیلی خطر وحشتناکی پشت این کوه است الان به شما حمله می کنند می آید می گوید «یا صَباحا». پیغمبر ما هر دو را گفته است. بالای کوه صفا رفته است، داد زده است: «یا صَباحا». تا این را داد زد همه ریختند چون یک آژیر خطر، یک هشدار بسیار بزرگی است. آن وقت 124 هزار پیغمبر…
با بی خبران بگو که ای بی خبران
بیهوده سخن به این درازی نبود
از همه بیشتر هم خودِ انبیا می ترسیدند. حضرت زکریا که بالای منبر می رفت می گفت ببینید یحیی هست یا نه. اگر یحیی در مسجد بود نمی توانست یک کلمه از ابدیت، از آن «عَذاباً یومَ عَظیم»، از آن صحبت بکند. آقا رسول الله سوره مزمل را گفت بخوان برای من، به ابن مسعود گفت. تا رسید به این آیه: «اِنَّ لَدَینَا أَنَکَالًا وَ جَحِیمًا/ وَ طَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَ عَذَابًا أَلِیمًا/ ذَرني وَ المُکَذِّبینَ أولِي النَعمَةِ وَ مَهِّلهُم قَلِیلًا»، گفتند دست نگه دار غش کرد. امیرالمومنین در نخلستان ابو می گوید غش کرد. امام سجاد آن قدر گفت: «مالِکِ یومِ الدّین» غش کرد. در بالای تاریخ خودت را قرار بده، می بینی پیغمبر آن جا غش کرده است، علی آن جا غش کرده است، امام سجاد آن جا غش کرده است، آن جا شعیب چشمش کور شده است. یعنی اوضاعی می بینی. یا آن ها اشتباه کردند یا ما اشتباه کردیم. عین حرفِ شیخ جعفر شوشتری است. می گوید همه ی این ها می ترسند، ما نمی ترسیم. اگر می ترسیدیم بازار ما، سیاست ما، انتخابات ما، جور دیگر می شد آقا، جور دیگر می شد. سبقه ی معامله با ابدیت همه جا دیده می شد. بازار نشستی با ابدیت معامله کن، اداری نشستی با ابدبت معامله بکن. گفت یا این ها اشتباه می کنند یا ما اشتباه می کنیم. در قرآن است که همه می ترسند. «مَلائِکِه یَخافُونَ رَبَّهُم»، به پیغمبر می گوید: «قُل اِنِّي اَخافُ» می دانیم می ترسی ولی به زبانت بیاور. اهل بیت هم که در سوره ی «هل اتی»، «اِنَّا نَخافُ مِن رَبِّنا یوماً عَبُوساً قَمطَرِیرًا» همه می ترسند. امیرالمومنین هم که «یَتَمَلمَلُ تَمَلمُلَ السَلیم»، مثل مارگزیده به خود می پیچد در محراب. اگر رئیس کاروان بترسد، اهل کاروان، عین حرف شیخ جعفر شوشتری است. می گوید اگر ببینی در یک سفری هستی، آن وقت رئیس کاروان خودش می ترسد، اهل کاروان چقدر ترس آن ها را می گیرد. می گوید خود این آقا چند بار این سفر را رفته است، وقتی به این روز افتاده است، رنگش پریده است، مخصوصاً رنگش زرد شده است. به پیغمبر ما گفتند: «یا رَسُول الله ما اَصلَحَ بِکَ شِیب» چقدر زود محاسن ات سفید شد. سوره هود، واقعه، چند تا از آن سوره های مکی را شمردند که این ها مرا پیر کردند. حالا یک جمله را بگویم که تصور آن اصلاً وحشتناک است. «إنِّا مِنَ المُجرِمینَ مُنتَقِمُون»؛ والله العظیم همین جمله کافی است که انسان همه چیزش اصلاح بشود. خدا بگوید می خواهم انتقام بگیرم. «فَلَمَّا آسَفُونا انتَقَمنا مِنهُم»، وقتی که ما را عصبانی کردند «انتَقَمنا مِنهُم». یا «إنِّا مِنَ المُجرِمینَ مُنتَقِمُون»، بهشت و جهنم هر دو را برمی دارند محشر می آوردند. چشمش می بیند. «وَجیهَ یومَئِذِ بِالجَهَنَّم» آمد، جهنم بلند می شود می آید محشر. «وَ اُزلِفتُ الجَنّةُ لِلمُتَقین وَ وُرزَتُ الجَحیمُ» ببین آن جا چه حالی انسان پیدا می کند. یک خطابی می آید، «اِنتَلِقُوا إلی کُنتُم تَکَذِّبُون». آن قدر تسبیح را دستت بگیر، تکرار، تکرار، تکرار، تا در پوست و گوشت و استخوانت این ها عجین بشود. که پیغمبر می گوید خدایا افتخار می کند جوانی که آیات قرآن با گوشت و پوست و استخوان او عجیب بشود. «اِنتَلِقُوا» وقتی که حکم صادر شد راه بیفتید «الی کُنتُم تَکَذِّبُون» به طرف آن چیزی که تکذیب می کردید و مسخره می کردید.
شریعتی: خیلی خوب. خیلی ممنونم حاج آقای عاملی، خدا ان شاءالله شما را حفظ بکند. خیلی ممنون هستم از توجه و همراهی شما. حاج آقای عاملی دعا بکنند و ان شاءالله خداحافظی بکنیم. خیلی ها چشم به راه دعای شما هستند، به آمین مردم.
حجت الاسلام عاملی: ما در این جلسه به محضر مبارک رسول خدا خیلی عرض ادب کردیم و توفیق بزرگی بود. یک دعای بسیار استثنایی، جامعِ جامعِ جامع، از حضرت ختمی مرتبت محضر عزیزانم عرض می کنم. «اللّهُمَّ اِنِّي اسئَلُکَ العَزیمَةُ عَلی الرُشدِ وَ الغَنیمَةِ مِن کُلِّ بِر». آن قدر من از این دعا خوشم می آید. «اللّهُمَّ اِنِّي اسئَلُکَ العَزیمَةُ»، «العَزیمَة» یعنی اراده. مشکل اصلی ما اراده نیست.اراده اصلاح، اراده حرکت، اراده این که با خدا یک معامله استثنایی بکنیم. «اللّهُمَّ اِنِّي اسئَلُکَ العَزیمَةُ عَلی الرُشدِ» که من رشد پیدا بکنم، 2 روز من مساوی نباشد. «وَ الغَنیمَةِ مِن کُلِّ بِر» تمام عنایاتی که در این عالم داری می خواهم از آن سهم داشته باشم. دو کلمه است اما جزو کلمات جامعه است. پیغمبر ما فرمود من می توانم یک عالمه حرف را در یک جمله جمع کنم، این از آن ها است. «اللّهُمَّ اِنِّي اسئَلُکَ العَزیمَةُ عَلی الرُشدِ وَ الغَنیمَةِ مِن کُلِّ بِر».
شریعتی: الهی آمین. خیلی خوب.
همین بس است به مدحش محمد است محمد
حمید و حامد و محمود و محمد است محمد
و باز می رسد از جانب حجاز سواری
که هر که دید بگوید محمد است محمد
و حالا برای آمدنش دست به دعا برمی داریم. تا سلامی دوباره
فایل تصویری برنامه
فایل صوتی برنامه