شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ وَ بِه نَستَعین». سلام علیکم و رحمه الله. سلام میکنم خدمت عزیزانم. خانمها و آقایان، مخاطبان جان، بینندههای عزیز و نازنینمان، آنهایی که از طریق شبکه سه سالهاست که همراه ما هستند، مخاطبان خوب شبکه محترم افق که تکرار این برنامه را میبینند، شنوندههای فرهیخته و نازنین رادیو محترم معارف، به همهی شما سلام میکنم. انشاءالله که ایام و اعیاد بر همهی شما مبارک و مهنا باشد. ماه، ماهِ رجب است، ماه رحمت حق تعالی. انشاءالله که همهی ما زیر بارش بی نظیر و بی بدیل رحمت حق عاقبت بخیر بشویم و انشاءالله بهترین اتفاقهای زندگی برایمان بیفتد. چه قدر خوشحالیم که امروز پنجشنبه هست و به رسم پنجشنبهها در محضر و در معیت عزیزدلمان، حاج آقای عاملی هستیم. سلام علیکم و رحمه الله، خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمه الله. بسیار خوشبختم از این که توفیقِ عرض ادب محضر منیع ملت بزرگمان حاصل شده است، توفیق حاصل شده است. از خدای متعال میخواهم که با عنایات خاصه از عزیزان پذیرایی بفرماید.
سفرهی رجب دیگر میخواهد برچیده بشود، انشاءالله همهی ما جزو رجبیون باشیم. حسرتی برای حسنات رجب بعد مرگ انشاءالله نداشته باشیم و ذوی الحقوق ما، معلمین ما، اساتید ما مخصوصاً، شهدای خودمان را شریک بکنیم در حسنات رجب، به نیت آنها حسناتی را انجام بدهیم حتماً. گاهی گره کار از این جا درست شده است که ذوی الحقوق ما، پدر یا مادر ما یا فامیل ما از ما راضی نیست. قصههایی دارد این مسئله چون ذوی الحقوق هستند، آنها نباید فراموش بشوند، آنهایی که حق دارند بر ذمهی ما. و بزرگترین ذوی الحقوق ما شهدای ما هستند، سر سفره عزت شهدایمان هستیم. از خدای متعال میخواهم با عالیترین عنایات خودش از رجبیون، از عزیزانی که توفیق حضور در سفره مبارک رجب را دارند، انشاءالله پذیرایی بفرماید و با استعداد کامل به شعبان و رمضان المبارک وارد بشویم.
شریعتی: انشاءالله. گفت:
من بی تو دمی قرار نتوانم کرد
احسان تو را شمار نتوانم کرد
گر بر تن من زبان شود هر مویی
یک شکر تو از هزار نتوانم کرد
الحمدلله که این ایام را داریم درک میکنیم و انشاءالله با سلامت به شعبان برسیم و سر سفرهی ضیافت الهی در رمضان المبارک همه متنعم باشیم. داشتیم راجع به رحمت خداوند متعال صحبت میکردیم. نکتههای ناب و لطیفی که در جلسات گذشته شنیدیم و به مناسبت ماه رجب حاج آقای عاملی این بحث را تقدیم محضر مخاطبان جانمان کردند و الحمدلله همه استفاده کردیم. امروز هم ادامهی فرمایشات حاج آقا را خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». بحث بسیار خطیری است که چهرهی دین باید عاطفی باشد. اساس خلقت باید بر رحمت و محبت گذاشته بشود. «اِلَّا رَحمَةً مِن رَبِّک لِذلِکَ خَلَقَهُم»؛ حتماً باید خلقت این طور باشد. و تعامل خدای متعال با بندگان خودش باید عاطفیترین رابطه را تشکیل بدهد. صحبت ما این است که اگر این طور نشود دنیا یک چهرهی کریهی به خودش میگیرد، زندگی چهرهی بسیار کریهی به خودش میگیرد و زندگی مختل میشود. برای این که انسان با امید زنده است؛ نسبت به آینده، نسبت به عنایات حضرت حق. برای همین ما شروع کردیم این بحث را که بگوییم خدای متعال رحمتی که برای انسانها دارد مثل خودش لاحد است، مظهر لاحدی خدا در اوصاف خدا خود را نشان میدهد. در مظاهر اولیه خدا که ذوات مقدسه معصومین است خودش را نشان میدهد. فلذا معصومین گفتهاند: «وَ اِنَّ اَمرِنا لایُحَد»، در تمام امور آنها آن گونه هستند. شما حساب کنید که مخلوق، ما انسانها، در این دنیا پناهی، پناهگاهی، جز خالق نداریم. اگر قرار بشود این پناهگاه سختگیر باشد، این پناهگاه غضبناک باشد، این پناهگاه در شداید، در حوادث، در طوفانها، دست انسان را نگیرد صد درصد مخلوق دق مرگ میشود. پناه بچه کیست؟ پدر، مادر. اگر آنها مظهر عطوفت نباشند طفل تمام. یکی از عرفای اصفهان مشهور است، میگوید که در زمان خیلی سابق که من دیدم در ناگهان باز شد طفلی را انداخت بیرون. هر چه داد زد طفل، در را باز نکرد. آن طفل آن قدر در را زد خسته شد، پشت در خوابید. وقتی که خوابید و خوابش گرفت مادر آرام در را باز کرد، طفل را برداشت. آهسته با خودش به خانه برد. مادر یعنی این؛ مادر باید مادری بکند، یعنی پمپاژ عواطف. پدر باید پدری بکند. بالاترین پدر حضرت ختمی مرتبت. چه قدر غصه امت را خورده است، به خاطر امت گشنه مانده است، زنهای پیغمبر به حالش گریه کردند که چرا این قدر گرسنه میماند. یک سنگی دستور داد آماده کردند، پهن باشد به شکمش بتواند ببندد. اسمش شد حجر المجاعه، سنگ گرسنگی که گرسنگی فشار نیاورد. هر چه میآوردند نمیخورد. گرسنه هم از دنیا رفت، «خَرَجَ مِنَ الدُّنیا خَمیصاً وَ وَرَدَ آخِرَةَ سَلیماً» از دنیا گرسنه رفت و به آخرت سالم وارد شد. چه توفیق بزرگی است. هر چه میگفتند «خَزائِنُ الاَرض»، کلید خزائن الارض را آورد. حضرت جبرئیل آن هم با حفظ منسب نبوت، باز هم گرسنه ماند. چون آن فشار گرسنگی را درک کرده بود در امت، در ادوار بعدی. فرمود در ادوار بعدی امت من مبتلا میشود به مجاعه، به گرسنگی. عیب است پدر سیر باشد و فرزند گرسنه باشد. چقدر احساس بزرگی است. ما هر انسان را با احساسش تعریف میکنیم. جنایتها از فقط عاطفی است. بامر امریکایی وقتی یخچالش را باز کردند دیدند قطعههای بدن انسان را آن جا پر کرده است. چرا بامر آمریکایی درست میشود. وقتی کانون خانواده به هم بخورد به تعبیر مقام معظم رهبری خانواده سلول جامعه است، جامعه از اینها تشکیل میشود. آن عواطف از بین برود این طور میشود. پیغمبر ما امام عاطفه است، پیغمبر عاطفه است.
پسر کو ندارد نشان از پدر
تو بیگانه خوانش مخوانش پسر
اگر بگویی بی رحم باشی بگویی امت پیغمبر هستم به پیغمبر تهمت زدی.
شریعتی: هیچ نسبتی نداری.
حجت الاسلام عاملی: نسبت نداری. جامعه خیلی چرکین بوده است، معجزه ادب عربی است. کتاب البیان و التبیان، کتابها سرش ریخته شد مُرد. این قدر اهل تحقیق بود. خیلی چهرهش کریح بود. در زده شد، کنیزش رفت پشت در، گفت با جاهز کار دارم، چه کار میکند. گفت دارد به خدا بهتان میزند. گفت چطور؟ گفت جلوی آینه ایستاده است میگوید: «الحَمدُلِله الَّذي خَلَقَني وَ اَحسَنَ خِلقَتي» شکر خدا را که من را خلق کرده است و چقدر زیبا من را خلق کرده است. کنیز گفت دارد به خدا بهتان میزند. حالا این که بگویی من شیعه امیرالمومنین هستم، یک آقایی به آقای بهجت گفت من علی را خیلی دوست دارم. آقای بهجت این شعر را خواند: «وَ کُلٌّ وَصلَ بِه لَیلا، وَ لَیلا لایُقِرُ لَهُم» خیلیها میگویند که عاشق لیلی هستیم ولی لیلا به اینها محل نمیگذارد. ببینید چقدر پیغمبر ما عظمت روحی داشته است وقتی که امت، بخشی از امت، بالاخره ایمان نیاوردند بالاخره نگفت ایراد در مردم است. آقای شاه آبادی مرحوم یک بحثی دارد، میگفت ایراد در من است، من باید بیشتر عبادت بکنم. «طه/ مَا أَنزَلنَا عَلَیکَ القُرآنَ لِتَشقَی» آن جا است. «وَ لَعَلَکَ باخِعٌ نَفسَکَ عَلَی آثَارِهِم إن لَم یُؤمِنُوا بِهَذَا الحَدِیثِ أَسَفًا»، چقدر حریص بوده است، اصلاً «حَریصٌ عَلَی المُومِنین». پیغمبر ما اسمش حریص است، حریص بوده است بر هدایت امت، حریص بوده است بر سعادت امت. خودت را کشتی، چقدر غصه میخوری برای امت. ما باید غصه دیگران را بخوریم، این نشان بلوغ است. عرضم این است که پیغمبر ما پدر بود، پدر به طور طبیعی یعنی عاطفه، یعنی محبت. آن قدر آقا رسول الله غصه امت را خورد که خدا تسلی داد به او. گفت: «وَ لَسُوفَ یُعطیکَ رَبَّکَ فَتَرضی» ما آن قدر از امت تو میبخشیم که این قدر که تو غصه میخوری انشاءالله که بالاخره راضی بشوی. روز قیامت هم روز وانفسا. انبیا که میگویند وانفسا، پیغمبر ما میگوید: «اُمَّتي، اُمَّتِي». خدا هم فوراً جوابش را میگوید: «رَحمَتي، رَحمَتي». با چنین پیغمبری باید چطور معامله کرد. که پیغمبر ما میگوید: «اُمَّتي، اُمَّتِي»، شعارش روز قیامت این است «اُمَّتي، اُمَّتِي». شعار خدا هم چیست؟ «رَحمَتي، رَحمَتي». اصلاً ما نباید اسمش را شعار بگذاریم، باید بگذاریم تجلی. هر دو مطلبی که آن جا گفته شده است هر دو عبارت است از رحمت، رحمت خدا. بحث من در این است که در ذات این عالم، در تدبیر این عالم، رحمت گذاشته شده است. عزیزان من خوب دقت کنند. این عالم میدانید که مدبراتی دارد؛ «وَ المُدَبِّراتِ اَمرا». خدای متعال اساس تدبیر را گذاشته است بر رحمت، بر عنایت، بر عطوفت. یک جملهای از قرآن عرض میکنم آن قدر ارزشمند است. ملائکه اطراف عرش جمع شدند، آنها بر دو قسم هستند. یک عده حضورشان در عرش است، «حافینَّ مِن حَولَ العَرش». در قرآن میخوانید: «وَ تَری المَلائِکَةَ حَافّینَ مِن حَولِ العَرشِ».
شریعتی: جایگاهشان آن جاست.
حجت الاسلام عاملی: بله. حالا عرش چیست، با آنها کاری نداریم. اما بخشی از این ملائکه کارشان حمل عرش است. «وَ یَحمِلُ عَرشَ رَبِّکَ» اینها «الَّذینَ یَحمِلُونَ عَرشَ» آنهایی که عرش خدا را حمل میکنند. عرش خدا چیست؟ تخت که دوششان بگیرند؟ نه. کل کائنات را عرش میگویند. و لذا پای هیچ کس خارج از عرش نمیرسد چون خدا هر چه خلق کرده است مظهر خداست. اگر از عرش بیرون بیاید دیگر مظهریتاش را از دست میدهد. امکان ندارد. بالاتر از عرش هم خدا چیزی خلق نکرده است، بزرگتر از عرش.
شریعتی: هر چه هست همین است.
حجت الاسلام عاملی: بله. گاهی یک عرش، گاهی میگویند عالمین کل کائنات، ما این را عرش میگوییم. حمل میکند ملائکه یعنی چه؟ که در قرآن میخوانیم: «الَّذینَ یَحمِلُونَ العَرش»؟ حمل عرش، تدبیر عرش است. خدا تدبیر را داده است به این ملائکه، «وَالمُدَبِّراتِ اَمرا» در قرآن میخوانید. این ملائکه که تدبیر دست اینهاست این را خدا تعریف کرده است. از تعریف این ملائکه به ماهیت تدبیر پِی ببرید، به ماهیت سلوک خدا با مخلوقش پی ببرید. یک ذره غضب در کارشان نیست. همه رحمت، همه استغفار، همه دعا.
شریعتی: همه لطافت.
حجت الاسلام عاملی: برای انسان. بگذارید من آیه را بخوانم، عزیزانی که این آیه را میخوانند دقت کنند. «الَّذینَ یَحمِلُونَ العَرشَ وَ مَن حَولَهُ»، اینها «یُسَبِّحُونَّ بِحَمدِ رَبِّهِم». «یُسَبِّحُونَّ بِحَمدِ رَبِّهِم» معنیاش این است که خدا منزه است. از چه؟ از این که ظلم به اهل مملکتش بکند. «سُبحانَ مَن لایَعتَدي عَلی اَهلِ مَملِکَتِه، سُبحَانَ مَن لَا یَأخُذُ أَهلَ الأرضِ بِأَلوانِ العَذَاب، سُبحانَ الرَءُوفِ الرَّحِیمِ»، که در تعقیبات مشترکه هر روز میخوانیم، هر روز. «وَ یُؤمِنُونَ بِهِ»، پس رکن تدبیر شد یک تسبیح، شد ایمان به خدا. «وَ یَستَغفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا» رکن سوم به فکر انسانها هستند. آنهایی که این عالم را تدبیر میکنند، بگیرید تا کجا کهکشانها بروید. آنهایی که این را تدبیر میکنند به فکر ما هستند. «وَ یَستَغفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا» ما گناه میکنیم، آنها به ما استغفار میکنند. این آیه آن قدر مهم است حضرت آقای شریعتی. چون تدبیر عالم میخواهیم ماهیت تدبیر عالم را دربیاوریم. ماهیتش استغفار است، رحمت، استغفار بکند برای من یعنی نهایت رحمت، نهایت عنایت، نهایت لطف. «وَ یَستَغفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنا» به خدا میگویند: «وَسِعَت کُلِّ شَيءٍ رَحمَةً وَ عِلماً» رحمت و علم تو همه جا را گرفته است. این مدبرها میگویند. «فَاغفِر لِلَّذینَ تَابُوا وَاتَّبَعُوا سَبِیلَکَ» خدایا آنهایی که توبه کردند، آمدند سراغ تو، اینها را بپذیر، آنهایی که تابع سبیل تو شدند بپذیر. «وَقِهِم عذَابَ الجَحِیم» اینها را از عذاب جحیم که ظهور غضب تو است حفظ کن. رها نمیکنند، ول کن نیستند. «رَبَّنا»… . قرآن را دارم میخوانم، روایت نیست. «رَبَّنا وَأدخِلُهُم جَنَّاتِ عَدنٍ الَّتِي وَعَدتَهُم» خدایا بهشت را برای اینها مرحمت بفرما. «وَ مَن صَلَحَ مِن آبَائِهِم» خودشان، پدرانشان، « وَ أَزواجِهِم» خانمهایشان، «وَ ذُرِّیَّاتِهِم» بچههایشان، به فکر بچههای ما هم هستند.
شریعتی: و این در واقع تجلی رحمت حق تعالی است.
حجت الاسلام عاملی: در تدبیر عالم، تدبیری که گذاشته شده است.
شریعتی: بله در تدبیر، که تمام پیچیده شده است با رحمت و محبت خدا.
حجت الاسلام عاملی: یعنی دنیا بی رحم نیست. دنیا اگر بی رحم است برای بی رحم، بی رحم است.
شریعتی: وشاید هم بی رحمی ماست که دنیا را بی رحم کرده است.
حجت الاسلام عاملی: «الدنُیا دارُ صِدقٍ لِمَن صَدَقَها» دنیا دار صدق است برای کسی که صادق است. کسی که کج میشود دنیا هم کج میشود. ذات دنیا امر عارضی شد. خیلی جالب است. «اِنَّکَ اَنتَ العَزیزُ الحَکیم» باز هم رها نمیکنند این ملائکه. میگویند: «وَ مَن تَقِ السَّیِّئَاتِ» خدایا جوری نگهشان دار که آلوده نشوند، طرف سیئات نروند. «یَؤمَئِذٍ فَقَد رَحِمتَهُ» کسی که این جا از سیئات مصون است در آخرت هم مصون است. ملائکه شهادت میدهند کسی اگر از سیئات آخرت مصون باشد «فَقَد رَحِمتَهُ» عنایت به او کردی، رحم کردی. «وَ ذَلِکَ هُوَ الفَوزُ العَظِیمُ» این فوز عظیم است که کسی در آخرت داخل رحمت تو بشود. من خودم شخصاً از این آیه آن قدر خوشم میآید. علتش این است که کلمه لعنت در این بود؟ اصلا و ابداً. بگویند خدایا هر کس چموشی کرد، گناه کرد، به تو عصیان کرد، حرمت تو را شکست، خدایا کذا و کذا بکن. اینها اصلاً نیست. معلوم میشود که اساس چینش دنیا، ساختار دنیا، رحمت و عنایت خداست. وقتی خدا به بعضی از پیامبرانش میگوید بین من و مخلوق من دلال باش، دلال محبت. به حضرت موسی گفت. جملهاش را یک وقتی برای شما میخوانم. معنیاش این است که یعنی صورت من را مخوف نشان نده. وقتی میخواهد دلال محبت بشود دیگر صورت خدا را مخوف نشان بدهد… . یک عالم حرف این جا خوابیده است در این مطلب. یعنی قصد عذاب ندارد، قصد این که شکنجه بکند انسان را اینها را ندارد. عذاب را انسانها انتخاب میکنند، عالم بر اساس عذاب نیست. برای همه در بهشت جایگاه درست کرده است. و لذا «الَّذینَ یَرِثُونَ الفِردُوس» داریم، «الَّذینَ یَرِثُونَ» جهنم نداریم. یعنی کسی که بهشت آماده شده بوده است، رها کرده است رفته است جهنم جایش خالی میشود، بقیه به ارث میبرند. اما در جهنم برای کسی جا آماده نکردند.
شریعتی: اصل این جاست.
حجت الاسلام عاملی: اصل این جاست. رحمت خدا را آن قدر پیغمبر ما تصویر کرده است. از یک جایی پیغمبر ما رد میشدند. دیدند که یک خانمی تنوری درست کرده است، طفلی کنارش گذاشته است. آن طفل تا پیغمبر ما را دید صدا زد. گفت یارسول الله، شما فرمودید که خدا به بندگانش ارحم است، رحیمتر است، رئوفتر است، عطوفتر است، از مادر نسبت به فرزندش. گفت بله، من گفتم. دستش گرفت طفل را، گفت من این را داخل تنور نمیکنم یارسول الله. پیغمبر ما گریه کردند، گفتند هر کس بگوید «لا الهَ الَّا الله» خدا نمیسوزاند. یعنی اساس عطوفت است در این عالم و ما باید خدا را چهرهی، این که میخواهی با یک جوان درباره خدا صحبت کنی، با یک جوان، با یک نوجوان، یعنی در آن جایی که میخواهیم یک دغدغه قدسی درست بکنیم آن هم باید به عنوان رحمت نشان داده بشود. وقتی فرموده است: «وَ رَحمَتي وَسِعَت کُلَّ شَیء»، کل شی جهنم هم است، عذاب هم است، یعنی آنها هم با ظهور محبت است. گاهی پدر فرزند را دکتر میبرد، گاهی در بیمارستان بستری میکند، گاهی آمپول هم میزند، اما همه انگیزهی عاطفی دارد. وقتی که خدای متعال خودش شروع کرده است معنیاش چیست؟ معنیاش این است که قصد ضیافت دارد دیگر، چون خودش شروع کرده است، «انتَ دَعوتَني اِلَیک». «یا مَن بَدَاءَ خَلقی» چقدر عالی است. «یا مَن بَدَاءَ خَلقی وَ تَربیَتی وَ تَغذیَتي» دعای کمیل که میخوانیم. خدا رحمت کند حضرت امام را. میگوید که دهان غیر معصوم میچاید که این حرفها را بزند. در بعضی دعاها میخوانیم: «یا مُبتَدَإٍ بِنَعمِ قَبلَ استِحاقَها » خدایا تو شروع کردی، نعمت را تو شروع کردی. در دعای کمیل میگوید: «یا مَن بَدَاَءَ بِذِکر» تو اول مرا یاد کردی. «وَ تَربیَتی» تو تربیت مرا شروع کردی، «وَ تَغذیَتی».یک آیه بسیار جالبی است. «اِنَّا اَنزَلنا اِلَیکُم کِتاباً فیهِ ذِکرُ» ما شما را در کتاب یاد کردیم. یعنی اول یاد کننده باز خداست. «یُطعِمُ وَ یُحِبُّونَ» باز خداست، محبت را خدا شروع کرده است. عشق از معشوقه اول سر زند، به تعبیر آیت الله حسن زاده آملی. خدا به ابراهیم گفته است: «وَاتَخَذَ اللهُ اِبراهیمَ خَلیلا» خدا شروع کرد، گفت من میخواهم با تو دوست بشوم. ابراهیم که نگفت.
شریعتی: توبه هم همین جوری است.
حجت الاسلام عاملی: بله.
شریعتی: اول او به ما رو میکند.
حجت الاسلام عاملی: یعنی او زمینه را فراهم میکند. بله. «وَ کَلَّمَ الله مُوسی تَکلیما»، خدا گفت یا موسی من میخواهم با تو مکالمه بکنم. «وَ واعَدنا مُوسی» خدا به موسی گفت من میخواهم با تو یک قراری بگذارم که با هم یک ملاقاتی بکنیم. «وَ واعَدنا»، مواعده از طرف خدا بود. چقدر عالیست.
شریعتی: «وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي».
حجت الاسلام عاملی: قرآن هم پر است از «اِشتَری، انَّ اللهَ اشتَری» یعنی به چشم مشتری نگاه میکنم. آن قدر این نتیجه بزرگی دارد. یعنی تکان بخورید من دستتان را میگیرم. شما حرکت کنی به طرف من هروله سراغ شما میآیم. آن قدر پیام مهمی این دارد. یعنی این عالم جوری درست شده است برای افاضه. «فَسالَت أودیَةٌ بِقَدَرِها» آب یک اودیه میخواهد که برود آن جا جمع بشود. «وَلؤ عَلِمَ اللهُ فیهِم خَیراً لأسمَعَهُم» اگر خدا بداند کسی استعداد دارد میگیرد، دیگر رها نمیکند. چقدر انگیزه میآورد، نشاط میآورد. بحث ما این است که خلقت خودش پذیرایی است. پذیرایی رحمت است، پذیرایی عطوفت است. مهمانی اکرام است، وقتی برای شما مهمان آمده است. در روایت هم هست که هر کس به خدا و آخرت ایمان دارد ضیفش را اکرام بکند، یعنی مهمانش را اکرام بکند. خود خدا دستور داده است به ضیف، یعنی به مهمان اکرام کن. از آن طرف هم ما را به عنوان مهمان آورده است. اصلاً کل خلقت از اول تا آخر مهمانی است. «مَن کانَ یُؤمِنُ بِاللهِ وَ الیَومِ الآخِر فَلیَکرِمُ ضیفَه» هر کس به خدا و آخرت ایمان دارد ضیفش را اکرام بکند. خیلی خطرناک است، یعنی اکرام نکنی آن دو خدشه میگیرد؛ ایمان به خدا، ایمان به آخرت. برای همین تعلیق کرد، «مَن کانَ یُؤمِنُ بِاللهِ». هم دنیا مهمانی است، هم آخرت مهمانی است. «تِلکَ دارُ الآخِرَة نَجعَلُها لِلَّذینَ لَا یُریدُونَ عُلُوًّا فِي الاَرضِ» خدا نشان میدهد آخرت را که میگوید ما این ضیافت را آماده کردیم برای کسانی که در دنیا قصد علو ندارند. «لَا یُریدُونَ عُلُوًّا» یعنی در دلش هم قصد علو بکند تاثیر میگذارد در مسیر حوادث خارجی. یک بار هم عرض میکنم. عُجب همین است دیگر، با تکبر فرقش این است. در تکبر در رفتار است، میگوید من سر و گردنم از آن بالاتر است. عُجب در داخل است. همین که در اندرون من من بگوید در مسیر حوادث خارجی تاثیر دارد. ناگهان یک آبروریزی بزرگی برایش درست شد، یک افتضاح بزرگی برایش درست شد.
شریعتی: یعنی حتی نباید به آن فکر کنی.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. « مَنْ طَلَبَ الرِّئَاسَةَ هَلَک» ملعون است کسی که سراغ ریاست میرود یا حدیث ریاست برای خودش بخواند، در درون جاهای مختلفی تاکید کردند بر این که درون تاثیر دارد. حسادت ظهور پیدا نکند از نظر فقهی ایراد ندارد، علمای اخلاق ضایع میکند انسان را، داخل قلب انسان را تاریک میکند. حضرت عیسی گفت اگر موسی میگفت زنا نکنید چون آتش است من میگویم فکر زنا نکنید که دود است و تاریک میکند. حالا صحبت سر این است که وقتی مهمانی است مهمانی با مزاحمت هم سازگاری ندارد.
شریعتی: یعنی چه؟
حجت الاسلام عاملی: یعنی وقتی شما مهمان هستی، مهمانی میشود مزاحمت هم داشته باشد. یعنی صاحب خانه برای شما مزاحمت درست میکند؟
شریعتی: نه، همواره لطف است.
حجت الاسلام عاملی: خدا خیرتان بدهد. پس این بلاها چیست. ابتلائاتی که درست میشود، سختیها درست میشود.
شریعتی: اگر مهمان میرود باید همه راحت باشیم دیگر، باید به ما خوش بگذرد. چرا گاهی سخت میگذرد.
حجت الاسلام عاملی: بله. این را مستقلاً باید بحث بکنیم. یک نکتهای عرض بکنم. حضرت آقای شریعتی هر مقدار غم، چه مقدار غصه، چه مقدار اضطراب و دلهره، حساب شده است در این عالم. یعنی غیر حساب شده چیزی است، «کُلِّ شَیءٍ عِندَهُ بِمِقدار» همه حساب دارد. هر جا را نگاه کنی حساب دارد. در این نشئه برنامه است که چقدر غم، دلش گرفته بشود، حساب دارد. خدا کنارش میگوید به من اطمینان داشته باش. این غصه که برایت درست شده است. این دعا را در زیارت نامه امین الله میخوانیم. «اللّهُمَّ اجعَل نَفسي مُطمَئِنةَ بِقَدَرِک» حساب شده است، مطمئن باش. «مُطمَئِنةَ بِقَدَرِک، راضیَةً بِقَضائِک، مُولَعَةً بِذِکرِک وَ دُعائِک» یک برنامه برای شما تدارک دیده است. شما در دوراهی هستید، سوء ظن بکنید به خدا یا حسن ظن بکنید. میگوید به من حسن ظن بکن. «اَنَا عِندَ حُسنِ ظَنِّ عَبدي بي» تدبیرت را بده به من. «یا اَیّتُها النَفسُ المُطمَئِنَّه» آن آرامشی که امر خلق الصاعه نیست. به آن نقطه که برسد. آرامش این است که بدون هر غمی، هر غصهای، آن جایی که مولود کار شما نیست، یعنی خودت خرابکاری نکردی، بنویس به حساب خدا. اوج آرامش همین جا است. همچنان که در کربلا امام حسین میگوید: «اِلهی رِضاً بِرِضائِک». امام صادق میگوید: «وَ تَفسیرُ رضا سُرورُ القَلب» اگر رضا را تفسیر بکنیم یعنی سرور قلب.
شریعتی: با این نکاتی که شما فرمودید من میتوانم بگویم اگر یک وقتی یک مانعی سر راه ما قرار گرفت یا یک بلایی آمد، بخشی از پذیرایی خدا است در مهمانی؟
حجت الاسلام عاملی: دقیقاً. در قرآن آن جایی که شما قصور نکردید، یک وقتی مثلاً عرض میکنم. شراب را خورده است، عقلش پریده است، افتضاحاتی درست کرده است. این را نمیشود به حساب خدا نوشت.
شریعتی: این جا اصلاً ادب مهمانی را رعایت نکرده است.
حجت الاسلام عاملی: بله. آن جا خدا هم احترام را رعایت نمیکند، در روایت است آن کسی که شراب خورده است پرده حرمت را دریده است، آن جا هم «خَرَقَ اللهَ اِستقبالَ». اما حوادثی که پیش میآید شما در آن تقصیر، دخیل نیستید. مثلاً خدایی نکرده یک مشکلی برای مثلاً فرزندتان پیدا شد، یا یک نقیصه در بدنتان پیدا شد.
چرا دست یازم، چرا پای کوبم
مرا خواجه بی دست و پا میپسندد
طبیبا بدرمان دردم چه کوشی
مرا درد او بیدوا میپسندد
چرا خدای متعال چند جا گفته است که اینها در «کِتابَ مِن قَّبلِ أن نَبرأها» اینها قبلاً نوشته شده است. این نهایت آرامش است برای انسان که حساب شده و از روی یک اراده حکیمانه این کار صورت گرفته است. این منافات با «اِلَّا رَحمَةً مِن رَبِّک وَ لا ذلِکَ خَلَقَهُم» نیست. اینها به تعبیر حافظ کمند لطف است.
خلاص حافظ از آن زلف تاب دار مباد
که بستگان کمند تو رستگارانند
یک وقتی سید شفتی در اصفهان تدریس میکرده است، شیخ انصاری هم خیلی فقیر بوده است. این قصه را حضرت آیت الله اراکی نقل میکردند. که آمده بود از پدرش اجازه بگیرد به اصفهان برود از دزفول، پدرش اظهار میکند که توان این که بتوانم تو را پشتیبانی مالی بکنم ندارم ولی از درس نمیخواهد محروم بشوی. میآید منتها خیلی لباسهای مندرس، جوری که خودش را یک کنارههایی قرار میداده است که خیلی در مرعا و منظر نباشد. یک چیزی، سوال سختی را، سید شفتی مطرح میکند، شیخ جوابش را شروع میکند. مثل دریا به تلاطم میافتد. سید شفتی آن قدر به وجد میآید که این کیست، با این لباس این جا نشسته است. میگوید فوراً اوضاعش را میبیند رنگش پریده است، بدنش نحیف، لاغر، لباسش مندرس. همه چیز را میفهمد. میگوید الان دستم چیزی نیست، پول کنارم نیست، اما فعلاً این انگشتر را از من بگیر. یک انگشتر بسیار نفیسی داشته است، مشهور بوده است. آن را به شیخ میدهد. شیخ آن قدر گشنه بوده است فوراً میرود به سنگکی. میگوید که من نان میخواهم. نان را میگیرد، میگوید من پول ندارم، این انگشتر را حساب کنید، بقیهاش را به من پرداخت کنید. انگشتر را که این سمت و آن سمت میکردند، نگاه میکردند، مردم جمع میشوند. یکی میگوید این انگشتر مرحوم سید شفتی است، معلوم است که این آقا با این لباس چون فقر « الْفَقْرَ مَنْقَصَةٌ لِلدِّينِ! مَدْهَشَةٌ لِلْعَقْلِ، دَاعِيَةٌ لِلْمَقْتِ » فقر جوری است که اگر یک جایی مثلاً یک دزدی بشود نظرها میرود به طرف آن کسی که فقر دارد. گفتند از لباسش هم معلوم است دزدیده است. میریزند سرش، مفصل او را کتک میزنند. خبر میرسد که سید شفتی میآید، نوازشش میکند. میگوید به تو بشارت میدهم اسباب بزرگی به سراغت آمده است. گاهی مقدمات بزرگی است. یک درسهایی است که در مدرسه نیست. یک جاهایی باید احساسها احیا بشود تا انسان آن قرب را … .
شریعتی: یعنی یک جاهایی باید زمین بخوری که بلندت کنند.
حجت الاسلام عاملی: همینها مقامات است. یک لحظه غم هم جزو مقامات است. نگاه توحیدی این را میخواهد بیان بکند. خلاصه نگاه توحیدی همهی اینها را حل کرده است. اراده حکیمانه است و یک عنایتی است از طرف خدا. به تعبیر حافظ میگوید که اینها همه دام زلف خداست. یکی از عرفا میگوید من آمدم که انسانها را گره بزنم به زلف حضرت حق، کار من همین است. حافظ هم میگوید: ای دل در دام زلفش از پریشانی منال؛ که یعنی اشاره میکند گرفتاریهایی که درست میشود، غم و غصههایی که «دارُ بِالبَلاء مَحفُوفة». مرغ زیرک چون به دام افتاد تحمل بایدش، که آن تحمل همان از نگاه توحیدی است. من برمیگردم به اصل بحثم که این عالم پذیرایی از انسان است، این سختیها را که بعضیها میگویند پذیرایی شد. حضرت موسی را خدا چقدر دوست دارد. سختیهایی که دیده است آنها را که وقتی میخواهد تبین کند میگوید: «وَفَتَناکَ فُتونا» منت میگذارد. «جِئتَ عَلی قَدَرِ یا مُوسی» چطور آمدی این مسیر را آمدی به این نقطه رسیدی که خدا میگوید «عَلی نَفسٍ». آن سختیها را میگوید: «وَ فَتَناکَ فُتونا». آنها را از باب امتنان به حضرت موسی عرض میکند. مرحله دوم ما این است که وقتی پذیرایی شد خدا با چه پذیرایی میکند؟ در شان خودش پذیرایی میکند. غذایی که خدا دارد در شان خود خداست. «القُرآنُ مأَبَةُ الله» قرآن سفره خداست. بالاترین پذیرایی خدا عبارت است از معارف. امام صادق فرمود در بهشت بهشت این است که جز معارف چیزی در آن نیست. روایت است که هر کس نفهمد که لطف خدا برای او جز متعم و مشرب است، خیال کند که لطف یعنی منعم، خیال کند که لطف یعنی مشرب. هر کس خیال بکند لطف یعنی خوب بخورد، خوب بنوشد، «فَقَد قَصُرَ عِلمُ وَ دَنا عذاباً» آن علمش خیلی کوتاه شده است، خیلی یعنی علمش کم عمق است، معرفتش کم عمق است، «وَ دَنا عَذاباً» عذابش هم نزدیک شده است.
شریعتی: آنهایی که زندگی را فقط آب و غذا و خورد و خوراک میبینند.
حجت الاسلام عاملی: بله. خیلی تعبیر روایت عجیبی است که هر کس نداند برای خودش از لطف خدا وقتی متعم و بشرب بدهد، بگوید خدا خیلی به ما لطف دارد. اما اگر غیر آن باشد گله را شروع بکند. از حضرت سوال کرد که چرا روزی علما کم است. حضرت فرمود: «أَلَیسَ العِلمُ مِنَ الرِزق». چه تعبیر بلیغی است. فرمود: «أَلَیسَ العِلمُ مِنَ الرِزق».
شریعتی: تو اصلاً میدانی رزق چیست.
حجت الاسلام عاملی: بله. «وَ فِي السَماءِ رِزقُکُم». حضرت امام میگوید باران باشد که احتیاجی به این نیست که بگوید «وَ ما یَذَّکَرُ مِنیا» فقط اهل عنابه میفهمد. آن را که همه میفهمند باران از خداست. پس رزق آن است که جنبه سماوی دارد، از جهت روحی، از جهت اخلاقی، از جهت معنوی، از جهت اعتلا نفس ناطقه انسانی. از جهت این که یک احساساتی داشته باشد که با خدا هم زبان بشود، استعدادهای قلبی، استعدادهای روحی، همه محقق بشود، یک لذتهایی که از سنخ لذتهای مادی نیست، در کنار این تامین نیازهای مادی. آن وقت هنوز نمرده است از این عالم خارج بشود.
هرگز میان حاضر و غایب شنیدهای
من در میان جمع و دلم جای دیگر است
آقای قاضی میفرموده است لذتی که عارف در این دنیا دارد انسان عامی در بهشت ندارد. این را میگویند پذیرایی. «القُرآنُ مأدَبَةُ الله». توضیح بدهم. عظمت ماه مبارک رمضان هم به همین است که چون قرآن نازل شده است. مادبه به سفرهای میگویند که شما باز بکنید و انسانها را به آن سفره دعوت بکنید. گاهی یک سوره با 70 هزار فرشته نازل میشد. ما لفظ میبینیم، اینها سرنخ است. «وَ إنَّهُ فِي اُمِّ الکِتاب لَدَینا لَعَلیُ حَکیم» حقیقت قرآن آن جا است. خدا فرموده است قرآن من بین دو جلد نیست، «بَل هُوَ آیاتِ بَیِّنات فِي صُدورِ الَّذینَ اُوتُوا العِلم». آن وقت ضیافت خدا شروع شد. در ماه رمضان ضیافت مخصوص است.
در ضیافت خانه فیض نوالش منع نیست
در گشاده است و صلا در داده، خوان انداخته
من در ماه رمضان به بازاریها میگویم که این مردم مهمان خدا هستند، مواظب باشید. در ضیافت خدا هستند. اهانت به مهمانان خدا نکنید، اینها را به زحمت نیندازید. «مَن شَقَّ عَلی اُمَّتي فَشُقَّ عَلیه»، پیغمبر رحمت دستش را گرفت بالا، گفت خدایا هر کس امت مرا به زحمت بیندازد او را تو به زحمت بینداز. ضیافت خداست، ضیافت خدا باید این نکته را خوب تحویل بگیرند که میزبان به مهمان این جا غیرت دارد، بی غیرت نیست نسبت به مهمانش. الان که ما همه مهمان هستیم «مِن غِیرَتِه حَرَّمَ» از غیرتش شریعتی فرستاده است، از غیرتش نماز را واجب کرده است، از غیرتش روزه را واجب کرده است. همهی اینها ظهور دو چیز است: غیرت خدا و محبت خدا. فلذا تکلیف خدا تکلیف نیست، تکلیف خدا تشریف است، شرافت است. حالا این بحث بسیار طولانی است، انشاءالله یک وقتی ادامه بحث را خدمت عزیزانم عرض میکنم.
شریعتی: انشاءالله. خیلی ممنون و متشکرم. انشاءالله همهمان سر سفرهی محبت و رحمت حق تعالی متنعم باشیم و حواسمان باشد که در این مهمانی هستیم و انشاءالله آدابش را هم به جا بیاوریم. حاج آقای عاملی خیلی از شما ممنون و متشکرم. مشرف بشویم به محضر قرآن کریم. آیات نورانی امروز را به اتفاق بشنویم، برمیگردیم انشاءالله در فرصت باقی مانده همراه حاج آقای عاملی عزیز در محضر شما خواهیم بود. «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». انشاءالله خداوند به همهی ما توان بدهد، توفیق بدهد، با عنایت و لطف و انشاءالله با همت خودمان از فرصت باقی ماندهی رجب نهایت بهره و استفاده را ببریم و منتظرم و مترصد نفحات ماه شعبان باشیم و انشاءالله با دلی پاک و سلیم وارد ضیافت الله در ماه مبارک رمضان باشیم. اشاره قرآنی امروز را حاج آقای عاملی خواهند فرمود و انشاءالله حسن ختام فرمایشاتشان را میشنویم.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». صفحه 456، آیه 43 سوره صاد: «وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِكْرَىٰ لِأُولِي الْأَلْبَابِ». قصهی حضرت ایوب است، مبتلا میشود، خیلی سخت مبتلا میشود و آخر سر در اثر صبر و تسلیم شدن در برابر ارادهی خداوندی خدای متعال تمام آن نعمتهایی که از دستش رفته بود دوباره برمیگرداند و میفرماید این تذکر است، رحمت است، عنایت است، برای اولی الالباب، تذکر است برای اولی الالباب. جاهایی که خدا این جملهی اولی الالباب را آورده است معلوم میشود که مطلب خیلی مهم است، جاهایی که اولی الالباب ذکر شده است آنها را در قرآن دربیاورید. هر جایی این را نمیگوید. انسانها را دو قسم میکند: انسانهایی که لب دارند، تو دارند، مغز دارند، انسانهایی که توخالی هستند. تعبیر نفیس است، مهم است. یعنی بعضیها مطلب را میفهمند، بعضیها نمیگیرند. یعنی چه کار بزرگی ما کردیم. تمام انبیا در یک سوژهی حساس الگو هستند. مثلاً عرض میکنم حضرت یوسف در یک سورهی خاصی که در هر دوره ممکن است اتفاق بیفتد، حضرت ابراهیم مبتلا میشود به نمرود که در هر دورهای ممکن است اتفاق بیفتد، الگو است برای توحید، الگو است برای حریت، بریدن رگهای تعلق. حضرت موسی مبتلا میشود به فرعون در هر دوره ممکن است که این اتفاق بیفتد. حضرت یونس مبتلا میشود به این مطلب که امت را رها میکند که نباید رها بکند. حضرت ایوب مبتلا میشود. یک ابتلا که در هر دوره برای هر کس ممکن است که پیش بیاید، ابتلا سخت، از دست رفتن ثروت، از دست رفتن صحت، عافیت. آن وقت خدای متعال این جا نتیجه گیری میکند، یک قانون کلی را ارائه میکند که اگر من کسی را این گونه امتحان کردم جزع فزع بکند، مقامات از دستش رفت، هیچ مشکلی برای من حل نمیشود. اما اگر تسلیم بشود برای خدا بگوید «اِنَّا لِله» ما ملک خدا هستیم، در ملک خودش هر چه بخواهد میتواند تصمیم بگیرد، «وَ اِنَّا اِلیهِ راجِعُون» این جا مقدمه است برای ابدیت. امتحانی پر میکنیم، فردا امتحان مسابقه است. «الیُوم المِضمار وَ غَداً السَباق» امروز تمرین است، فردا مسابقه است. و غایت هم یا بهشت است یا جهنم که تعبیر امیرالمومنین است. خدای متعال قصهاش را که مفصل نقل میکند خیلی خوشش میآید از تسلیم شدنش. گاهی میگوید «عَبدِنا»، گاهی میگوید «نِعمَ العَبد»، گاهی میگوید «إنَّا وَجَدنا»، گاهی میگوید «اِنَّها اَبواب». خیلی خوشش میآید، دوباره برمیگرداند، چند برابرش را برمیگرداند که این جا میگوید: «وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ». اما این قضیه فی واقعة نیست، این سرشت این عالم است، سنت این عالم است، قاعده این عالم است، که اگر تسلیم بشویم به اراده خداوندی پشت سرش عنایت این جوری است.
شریعتی: انشاءالله. بله، باید خداحافظی کنیم. دعا بکنید و انشاءالله ما و همهی بینندگان آمین بگوییم و انشاءالله از محضر بینندگان مرخص بشویم.
حجت الاسلام عاملی: یک دعایی که بسیار بسیار جامع است، عزیزان حفظ کنند خیلی خوب است این دعاست. «اللّهُمَّ اِن لَکَ حُقوقاً فَتَصدُقَ بِها عَلی وَ لِلناسِ قَبلي تَبَعاتِ فَتَحمَلَها عَنّي». روز قیامت اگر جلوی ما را بگیرند یا حق الله است یا حق الناس. میگوید خدایا اگر حق الله است برای من ببخش، اگر حق الناس است خودت به عهده بگیر و حلش کن. دیگر بهتر از این دعا داریم؟! «اللّهُمَّ اِن لَکَ حُقوقاً» یعنی حق الله، «فَتَصدُقَ بِها عَلی» آنها را تصدق کن برای من، ببخش، اگر حق تو را ضایع کردم. «وَ لِلناسِ قَبلي تَبَعاتٌ» حق الناس هم بر گردن من حق الناس است، من چطور میتوانم روز قیامت آنها را از خودم راضی بکنم. «فَتَحمَلَها عَنّي» خدایا از جانب من آنها را خودت حمل کن، یعنی خودت آنها را راضی کن و حلش کن.
شریعتی: انشاءالله. خیلی ممنون و متشکرم. آخر هفتهی خوبی بود در محضر شما. و ممنون و متشکرم از توجه و عنایت عزیزانمان. باید خداحافظی بکنیم. گفت: « یا اَیُّهَا العَزِیز مَسَّنا وَ اَهلَنا الضُرُ وَجِئنَا بِبِضَاعَةِ مُزجَاةِ فَأؤفِ لَنَا الکَیلَ وَ تَصَدَّق عَلَینَا إنَّ اللهَ یَجزِي المُتَصَدِّقِینَ».
این دستها به لطف تو ظرف گداییاند
یا ایُّهَا العَزیزِ تمام ندارها
تا سلامی دوباره.
فایل تصویری برنامه
فایل صوتی برنامه