تغییر سایز-+=

سمت خدا | رحمت الهی(2)

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».«إنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ استَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ ألّا تَخافُوا وَ لا تَحزَنُوا وَأَبشِرُوا بِالجَنَّةِ الَّتِي کُنتُم تُوعَدُونَ». با دشمن خویشیم دمادم در جنگ او با دَم تیغ آمده، ما با دلِ تنگ ما رود مدامیم بگویید به تیغ ما شیشه‌ی عطریم بگویید به سنگ مردم عزیز و نازنین ایران سلام. از تهران، پایتخت کشور عشق و ایمان در آستانه 22 بهمن به شما سلام می‌کنم. ان‌شاءالله هر جا که هستید در پناه خداوند متعال باشید. به مخاطبان خوبمان در شبکه محترم افق، شنوندگان خوبمان در رادیو محترم معارف هم سلام می‌کنم. خوشحالیم که امروز با افتخار همراه شما هستیم و در کنار شما و در محضر و در معیت عزیز دلمان حاج آقای عاملی. سلام علیکم و رحمه الله، خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». و علیکم السلام و  رحمه الله. عرض ادب، سلام، احترام، دعا دارم محضر عزیزان خودم، ملت بزرگ خودمان. و از خدای متعال می‌خواهم که خون مقدس شهدای  22 بهمن را اسباب خیر و برکت و عزت و اعتلا و اقتدار کشور عزیز ما قرار بدهد و ما بتوانیم با نهایت قدرت از این حرکت بسیار بزرگی که حضرت امام و شهدای بزرگ ما شروع کردند حمایت و دفاع بکنیم. در این مدت 42 سال از هیچ جنایتی  دشمن ما دریغ نکرده است در حق ما. چه جرمی  داشتیم محاصره اقتصادی کردند، محاصره تکنولوژی کردند، محاصره علمی کردند، محاصره فرهنگی کردند، جنگ تحمیلی  را تحمیل کردند، هر چه از دستشان بربیاید. جز این که ما می‌خواستیم حاکمیت ملی داشته باشیم، خودمان برای خودمان تصمیم بگیریم، آیا ما جرمی داشتیم، آیا ما تقصیری داشتیم. چقدر خوب است که ملت ما خوب این نکته را توجه داشته باشند. خواب می‌دیدند صبح اجرا می‌کردند، یک شب می‌خوابیدند روز می‌گفتند بخشی از سیستان  بلوچستان باید ملحق بشود به افغانستان. عَلم می‌گوید من گریه کردم، پیش شاه گریه کردم که این کار را نکن و می‌گوید خدا لعنت کند هویدا را، او امضا کرد، من امضا نکردم. انگار که تکه گوشت بدن مرا جدا کردند و جلوی، تعبیر ایشان این است که انداختند جلوی حیوان  مثلاً. آن وقت شاه برگشت گفت چیست این قدر ناراحت هستی، چقدر آیدات داریم از سیستان بلوچستان.  گفتم سالانه 40 هزار تن. گفت 40 هزار تن، سر 40 هزار دعوا داشته باشیم. آن قدر من می‌سوزم از این جمله یک پادشاه مملکت. یک وجب کشور ما را نمی‌شود  قیمت گذاشت، کشوری که هر سنگش را برداری  زیرش هزاران هزار از اجداد ما خوابیده است. یکی از عشایر پر افتخار خوزستان در یکی از روستاهای  آبادان این شعر را برای من خواند: سَلِ صَخرَةَ سَماءَ فِي صادی، فَإنَّ فِیها اَلفً وَ الفً مِن اجَدادي. یک شب می‌خوابیدند صبح بلند می‌شدند می‌گفتند باید به بحرین استقلال داده بشود. حساس‌ترین نقطه استراتژیک دنیا را به راحتی، همواره جدا، همواره جدا. این نسل جدید باید بدانند چرا ما انقلاب کردیم، همین طوری چوب حراج به عظمتی که با چه اقتداری درست شده بود در گذشته یک امپراطوری عظیمی که ما در مصر تاج‌گذاری کردیم از غرب، از شرق رسیدیم به دیوار چین، در شمال متصل شدیم به بربرها، در جنوب پیغمبر ما رعیت ایرانی است، در ایران متولد شده است، با فرماندار ایرانی یمن اداره می‌شد. این  هیبت، این هیمنه، از دست رفت، همین طوری  در سرازیری حضرت امام ترمز را گرفتند و جلوی این فاجعه عظیم را که من یک بخش کوچکی از آن را فقط به شما اشاره کردم. حالا ما هستیم و نگهداری از این تراث با عظمتی که حضرت امام عزتی که درست کرده است و  دشمن متنفر است که احساس بکند که ملت ما اراده خودش را از دست داده است، دولت‌مردان سست  شدند. عنصر  مقاومت ملت ماست، تا ملت ما در عرصه است تصمیم نهایی با ملت است دشمن هیچ وقت جرات این  که تعرض به کشور ما داشته باشد نخواهد بود و روز 22  بهمن روزی است که ما دشمن را مایوس می‌کنیم و دندان طمع دشمن را برای همیشه می‌کشیم.
شریعتی: سلام و درود و صلوات خدا بر همه‌ی شهدای انقلاب اسلامی، شهدای دفاع مقدس، که نگذاشتند یک وجب از خاک این مرز و بوم و این دیار از آن جدا بشود و کم بشود، سلام به همه‌ی شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع حرم، شهدای سلامت و قدردان رشادت‌ها و مجاهدت‌های آن‌ها و همه‌ی ایثارگران هستیم. درود می‌فرستیم به روان پاک همه‌ی شهدا و سلام می‌کنیم به خانواده‌های معزز و مکرمشان در آستانه بهار آزادی. ان‌شاءالله این مشکلات و گرفتاری‌ها هم از جامعه رخت برببندد و ان‌شاءالله مردم ایران با صلابت، با اقتدار، در سایه آرامش و امنیت به زندگی‌شان ادامه بدهند. ما در هفته گذشته به مناسبت حلول ماه رجب، ماه رحمت، ماه استغفار، یک بحثی را آغاز کردیم در محضر حاج آقای عاملی و آن بحث رحمت خداوند متعال بود. نکته‌ها و احادیث و لطایفی شنیدیم و وعده دادند حاج آقای عاملی که ادامه فرمایشاتشان را این هفته خواهیم  شنید. با دل و جان می‌شنویم. بفرمایید خواهش می‌کنم.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». ماه مبارک رجب ماه رحمت ویژه است، سفره ویژه است، تکریم بزرگ خداست برای بشریت و قدم بسیار بزرگی است برای تامین غایت خلقت. فلذا تمام ذرات عالم شان رجب را می‌فهمند نه فقط ما. این بهانه خوبی است که ما وارد بحث عطوفت خداوندی بشویم، عطوفتی که خدای متعال به انسان دارد، رحمت و عنایتی که به بشر دارد. جایگاه عطوفت خداوندی در کائنات و مخصوصاً انسان اثر تربیتی فوق العاده دارد و آرامش عظیمی به انسان می‌دهد. هم چهره‌ی عاطفی خدا باید تصویر بشود، هم چهره‌ی عاطفی حضرت ختمی مرتبت تصویر بشود، هم چهره‌ی عاطفی حضرات معصومین، سیره عاطفی این‌ها باید بحث بشود. این نگاه، نگاه عاطفی به این عالم باعث می‌شود که در زندگی انسان تغییرات مثبت بسیار خوبی پیدا بشود، یعنی در یک کلمه عرض بکنم که این بحث عاطفی دین، بحث عطوفت خداوندی و ذات مقدسه معصومین یک مدرسه تربیتی است و محیر العقول است عطوفتی که خدا به انسان دارد، معصومین به انسان دارند. تعبیر را شما نگاه کنید که امام صادق به اصحابشان به شیعیان می‌فرماید: «وَاللهِ لَأَنا اَرحَمُ بِکُم مِنکُم بِأَنفُسِکُم».دیگر بالاتر از این نمی‌شود. قسم  به خدا من نسبت به شما، از خود شما نسبت به خودتان  بیشتر ارحم هستم. این وصف خداوندی است چون آن‌ها لیست اسما و صفات خدا هستند، چون  آن‌ها مظهر اسما و صفات خداوندی هستند. حالا ما با بحث عطوفت حضرات معصومین یک فرصت دیگری  باشد بحث بکنیم که دشمن در آن باب خیلی کارها کرده است، بالاخره تهمت‌های  زدند به مثلاً امیرالمومنین از جهت خشونت، یا رسول خدا، این در جای خودش باید بحث بشود. اما من شروع می‌کنم از عطوفت خداوندی نسبت به انسان. احادیث قدسی تعبیرات و کلمات عجیبی دارند. خدای متعال می‌فرماید من به بنده خودم چنان همت می‌کنم که انگار به غیر از این بنده، بنده‌ی دیگری ندارم. و بنده من چنان مرا فراموش می‌کند که انگار به غیر  از من همه کس است. این هم گلایه خدا.
شریعتی: گفت:
چنان لطف خاصی با هر تن است
که هر بنده گوید خدای من است
حجت الاسلام عاملی: همه می‌گویند خدای من اما خدا می‌گوید من  چنان همت می‌کنم به بنده‌ام که انگار غیر از این بنده بنده‌ای ندارم، ولی بنده‌ام چنان مرا فراموش می‌کند که انگار در  زندگی، در معادلات، غیر از من همه چیز هست. یکی از عرفا که فوت کرده  است ایشان از ضیق عبارت است. می‌گوید من به این حدیث که رسیدم می‌گوید دلم به حال خودم سوخت که خدا این گونه دارد گلایه می‌کند. خدای متعال به حضرت موسی فرمود به فلان بنده گنه‌کارم بگو هفتاد سال است که من منتظرم که او چه زمانی برمی‌گردد. کلمه به کلمه‌اش اگر بخواهیم روی این  کار بکنیم، حرف  بزنیم، که منتظرم که او چه زمانی برگردد.
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم
معلوم می‌شود آشتی بنده با خدا از همه چیز برای خدا مهم‌تر است. در یک حدیثی است: « کم أُطیل النّظر و أحسن الطلب و القوم فی غفلة لا یرجعون » چقدر من در انتظار بنشینم که آن‌هایی که گنه‌کار هستند، گناه کردند، برنگردند. چه تعبیر لطیف.
شریعتی: همواره منتظر.
حجت الاسلام عاملی: بله. یک حدیثی از امام رضا مشهور است که امام رضا فرمودند که کسی در بیابیان وسایل شترش گم می‌شود، آب هم در بار شتر است، مشرف بر هلاکت می‌شود، می‌رسد که جسدش را سبا بیابان‌ها بخورند، قبر می‌کند در قبر می‌خوابد که حداقل داخل قبر بمیرم که جنازه‌ام سالم بماند. یک وقت می‌بیند که شتر پیدا شد. آب آن جاست، غذا آن جاست، انبان  آن جاست. امام رضا فرمودند چقدر خوشحال می‌شود. خوشحالی خدا از توبه بنده، از بازگشت بنده، بیشتر از خوشحالی او است که بنده‌ام از امروز تصمیم گرفته است نماز بخواند، از امروز تصمیم گرفته است لب به شراب نزند، از امروز تصمیم گرفته است رفتار خودش را در خانه تنظیم بکند.
شریعتی: با خدا آشتی بکند.
حجت الاسلام عاملی: حضرت موسی، پیغمبر اولو العظم، این همه کار کرده است، خدا این همه دوستش دارد، چقدر از او یاد کرده است، آخر سر می‌شود دلال، دلالِ محبت. خدای متعال به حضرت موسی فرموده است: «أوحَی اللهُ تَعالی إلی مُوسی حَبِّبنی اِلی خَلقي» من را به بندگان خودم زیبا نشان بده تا مرا دوست داشته باشند، پایه دوستی را بنا کن بین من و بندگانم. «وَ حَبِّب خَلقي اِلَیَّ» و بندگان خودم را هم به من زیبا نشان بده. یعنی کاری بکن که من بندگانم را عفو بکنم، با آن‌ها با رحمت معامله بکنم. «قالَ رَّبی کَیفَ اَفعَل» این ماموریت، ماموریت سنگینی است، این را چطور انجام بدهم. «قال: ذَکِّرهُم آلائي وَ نَعمائي» به یادشان بیاور چه نعمت‌هایی من به این‌ها داده‌ام، چه سفره‌هایی برایشان باز کردم، اگر این‌ها را بگویی «لَیُحِبُوني» این‌ها مرا دوست می‌گیرند. «فَلأ  تَرُدَّ آبِقاً عَن بابي، اؤ ضالاً عَن فَنائي، أَفضَلُ لَکَ مِن عِبادَةِ مائَهُ سِنَةٍ» اگر می‌خواهی خدا را بشناسی این گونه باید بشناسی. خدا که می‌گوید سبحان، سبحان، سبحان، «سُبحانَ الله» معنی‌اش این است که شما من را توصیف نکنید، خراب می‌کنید. بگذارید من خودم، خودم را توصیف بکنم. «سُّبحانَ رَبِّکَ رَبِّ عَمَّا یَصِفُون» تسبیح جایگاه‌اش در خلقت ویژه است. «یُسَبِحُ لَهُما سَماواتِ وَ ما فِي الأَرضِ». نمی‌گوید «یَحمَدُ». تمام ذرات زمین و آسمان خدا را تسبیح می‌کنند، نمی‌گوید حمد می‌کنند. حمد معنی‌اش این است که شما بگویید که نعمت برای خداست. در آسمان‌ها سر  این اختلافی نیست، در این جا است که بشر اشتباه می‌کند می‌گوید خیال می‌کند که این ریاست دست فلان کس است، عزت دست فلان کس است، از اول خدا ریشه‌اش  را قطع می‌کند، «الحَمدُلِلهِ رَبِّ العالَمین» هر چه جمال می‌بینی این جمال برای من است، بیا به طرف من و ارتباطت را با من درست کن. این حمد است. و اگر کسی از کره دیگر بیاید این جا چشمش را باز بکند اولین چیزی که می‌گوید همان اولین آیه است که در سوره حمد است؛ «الحَمدُلِلهِ رَبِّ العالَمین». این قدر حمد مهم است. تسبیح ضیع خداست از صفتی که نباید خدا داشته باشد. اگر آن تسبیح را، آن نسبت‌ها را، اهل زمین اعتقاد داشته باشند  «تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرنَ مِنهُ وَ تَنشَقُّ الأرضُ وَ تَخِرُّ الجِبَالُ هَدًّا» از  آن اعتقاد  تمام  آسمان‌ها کم است که تکه تکه بشوند و از بین بروند. این را آن آسمانی‌ها می‌فهمند، آن‌ها تسبیح می‌کنند که بلای این اعتقاد غلطی که در دنیا پیدا کردند اهل دنیا از آن‌ها دفع بشود، فلذا آن‌ها تسبیح دارند نه این که حمد دارند. بحث قرآنی بود.
شریعتی: بله، تسبیح و تحمید.
حجت الاسلام عاملی: خدا این گونه معرفی کن. خدا می‌گوید موسی! اگر کسی که با من قهر کرده است، عصبانی شده است که چرا خدا با من این گونه معامله کرد.
شریعتی: نعمت‌هایمان را بشمار.
حجت الاسلام عاملی: آن وقت رفت، برو آن را پیش من بیاور. اگر او را با من آشتی بدهی آن کسی که گمراه شده است از راهی که من تعیین کردم، بیراهه رفته است، بیاوری پیش من، بهتر است برای تو از عبادت صد سال، صد سالی که به «صیامِ نَهارِها في لَیلَها» شب‌ها قیام است، روزها صیام است.
شریعتی: یک نفر را اگر با من آشتی بدهی.
حجت الاسلام عاملی: بله. شما را به خدا این از این منظر به خدا نگاه بکنید چه جمالی زندگی پیدا می‌کند. این عذاب و جمع امر حادث است. وارد بشویم به جزئیات، همه این‌ها روشن می‌شود. عبد عابد، عبد عابد کسی است که مولای خودش را رها کرده است، رفته است. زمان قدیم که خرید و فروش بوده است در جنگ آمده است مرا بکشد، من اسیر کردم. آن عبد می‌شد. بعداً اسلام تدبیری کرد که همه آزاد شدند. کسی که آمده است مرا بکشد فرش قرمز  که زیر پایش پهن نمی‌کند، برای بازدارندگی  این کار را می‌کردند که این که آمده است جنگ و خونریزی و حمام خون راه بیاندازد این بشود برده تا بقیه بترسند دست به جنگ نزنند. بعد این‌ها را آزاد می‌کردند. الان هم می‌بینید که با درایتی که اسلام داشته است هیچ اصلاً چنین چیزی نمانده است، فقط برده‌داری جدید است که در بعضی کشورهای مدعی تمدن درست شده است. این عبدی که برای مولایش است رفته است آورده است این حق نداشته است فرار کند. اگر فرار بکند هیچ کس نباید این  را بپذیرد. « اِلهي هَل یَرجِعُ العَبدُ الآبقُ الَّا الي مُولاه أم هَل یُجیرُهُ مِن سَخَطِه أَحَدٌ سِواهُ؟ » خدایا ابدی که آبق است آیا به غیر از مولای خودش می‌تواند جای دیگر برگردد و از سخط مولایش آیا غیر از مولایش کسی می‌تواند پناه بدهد. «إلهي إن کانَ النّدَمُ عَلَی الذَنبِ تَوبَةً، فَإنّي وَ عِزَتِّکَ مِنَ النّادِمین، و إن کانَ الاِستِغفارُ مِنَ الخَطیئَةِ حِطّةً، فَإنِّي لَکَ مِنَ المُستَغفِرینَ». دنباله‌ی مناجات تائبیه است. عزیزان حتماً بخوانند. این عبد آبق، برو این عبد آبق را بیاور. یعنی او مال من است، آن ملک مملوک من است، ملک من است. فخر و شرف است که خدا بگوید این مال من است.
شریعتی: هیچ جای دیگر هم نمی‌تواند برود.
حجت الاسلام عاملی: مال من  گم شده است، برو مال مرا پیدا کن بیاور. چقدر تعبیر خوبی است. و لذا حضرت موسی کیاستی داشت، دستش را همان جا گذاشت. گفت خدایا «فَمَن هذا العَبدُ  الآبقُ مِنک؟». پیغمبر ما یک وقتی به منبر رفت گفت من و علی مولای این  امت هستیم، خدا لعنت کند آن عبدی را که از ما فرار بکند. من و علی پدر این امت هستیم، خدا لعنت کند کسی را که بر ما عاق بشود. من و علی راعی این امت هستیم، خدا لعنت کند کسی که از جمع ما، راعی بالاخره رعایت می‌کند، پرورش می‌دهد آن مسئولیتی که دارد. از جمع ما فرار بکند، جدا بشود. پیغمبر ما لعنت فرستاده است. من پدر هستم. در شناسنامه اول اسم شخص را می‌نویسند بعد نام پدر، یعنی هویت عبارت است از نام پدر، نام پدر رکن است.
شریعتی: ریشه و اصل است.
حجت الاسلام عاملی: تو فرزند چه کسی هستی. آن وقت معلوم می‌شود هویت شما چیست. یعنی هویت شما هویت محمدی است. حق نداری بگویی فلان کس پدر من است، فلان کس پدر من است. به عرب‌ها همیشه می‌گفت من پدر هستم، من پدر هستم. یک وقت یادم است که در این برنامه گفتم که من خیلی حساس بودم، چرا پیغمبر ما می‌گوید من پدر هستم، من پدر هستم. بعد رفتم دیدم که آن زمان عرب‌ها می‌گفتند که پدر ما عوبت است، عربیت است. یعنی همان مطلبی که الان دارند با آن فتنه درست می‌کنند به نام این کرد است، این ترک است، این فارس است.
شریعتی: آن  قبیله‌گرایی.
حجت الاسلام عاملی: طائفه‌گری. آن وقت پیغمبر ما فرمود: «إنَّ العَرَبیةً لَیسَ لِعَبدٍ والِد» تو حق نداری بگویی عربیت والد من است. عربیت، والد نیست. «بَل هُوَ لِسانُ ناطِق» یک زبان فصیحی است که اگر کسی در اخلاق، در مکارم، در فضیلت‌ها کم داشته باشد این نمی‌تواند آن را جبران بکند. اگر دنبال زبان مشترک هستی زبان مشترک انسان‌ها مکارم اخلاقی است، بروید آن را تقویت بکنید. یک وقتی دو خادم با هم دعوا کردند، یکی قبتی بود یکی از مقتی بود. این به او گفت آی  قبتی، او هم گفت آی مقتی. مردم عصبانی شدند، گفتند این چیست دارید می‌گویید، شما هر دو محمدی هستید.
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».
حجت الاسلام عاملی: حالا حضرت موسی گفت این  عبد آبق کیست. گفت: «العاصِد المُتِمَرِّد» کسی که بر من عصیان کرده است، کسی که در برابر من تمرد کرده است. تمرد بکند چه کار می‌کنند؟ توبیخ‌اش می‌کنند، عقوبتش می‌کنند، گوشش را می‌کشند. خدا گوش نمی‌کشد. «التائِبُ اَدَّبتَ عِبادَکَ بِالتَکَرُّم» بندگان خودت را با آقایی تربیت کردی.  بیاور پیش من دست نوازش سر او بکشم، او را بپذیرم.
شریعتی: چرا این قدر خدا عطوف است، چرا این قدر مهربان است؟
حجت الاسلام عاملی: خروجی درس  امروز ما همین است. شما به آن رسیدید. چون انسان را خلق کرده است برای این که پذیرایی بکند نه این که خلق کرده است عذاب بکند. شما به مهمان خودتان تندی می‌کنید؟
شریعتی: اصلاً دعوتش می‌کنی که لطف کنی.
حجت الاسلام عاملی: بله. «قال: فَمَنِ الضالُّ عَن فَنائِک؟» گفتی که آن کسی که از فنا من، از درِ من، فرار کرده است گم شده است، درِ من را گم کرده است، درِ خانه مرا گم کرده است، آن کیست که بروم آن را هم پیدا بکنم بیاورم. «قال: الجاهِلُ بِإمامِ زَمانِه» آن کسی که امام زمانش را جاهل است. یعنی اگر کسی امام زمانش را بلد نباشد می‌دزدند و از بین می‌رود. در این حدیث قدسی دست گذاشت روی بحث امامت. یک فلسفه امامت همین است که امت دزدیده نشود، مفاهیم دینی دزدیده نشود، مفاهیم دینی به غل و زنجیر کشیده نشود. به آن استقلال می‌گویند. استقلال مفاهیم، حج به زنجیر کشیدن. الان حج خدا می‌گوید. خدا می‌گوید: «وَ الیَدفُ بِیتَ العَطیف» الان  بیت، بیت عطیف است یا بیت، بیتِ اسیر است. «وَ الغائِبُ عَنهُ بَعدَ ما عَرفَهُ الجاهِل بِشَریعَةِ دینِه، تُعَرِّفُهُ شَریعَتَه، وَ ما یَعبِدُ بِهِ رَبَّهُ تَعالی، وَ یَتَوَصَلُّ بِهِ اِلي مَرضاتِه»، که امام انسان را به «وَ رِضوان مِنَّ اللهِ اَکبَر» می‌رساند. خدای متعال را این  گونه معرفی کنیم. این دعاها قاب تصویر خداست. «عادَتُکَ الاِحسانُ اِلَی المُسیئین و سَبیلُکَ الإبقاءُ عَلی المُعتَدِینُ» عادت تو، روش تو، احسان  بر انسان‌هایی است که خطا کرده است، معصوم که نیست. «وَ ما کُلُّ مَفتونٍ یُعاتَب». کلمات جامعه پیغمبر را ما بررسی می‌کردیم یک موردش این است، «وَ ما کُلُّ مَفتونٍ یُعاتَب» هر فرد خطا کرده را توبیخ نمی‌کنند. باید زمینه را نگاه کنی، گرفتاری‌هایی که درست شده است. «وَ ما کُلُّ مَفتونٍ یُعاتَب»، مفتون  یعنی به فتنه افتاده است، به بلا افتاده است، گرفتار شده است. نگاه چقدر نگاه جامع است. یک وقت می‌بینی در میان هفت دریا پایبندم کردند باز می‌گویند هوشیار باش و دامن تر نکن. طبیعی است که نسبت‌های موجود در  زمینه سازی برای این ذکر را باید ملاحظه کرد. «وَ سبیلُکَ الإبقاءُ عَلی المُعتَدِینُ»، معتدی یعنی متجاوز، از حد گذشته. آن وقت چه کار می‌کنند؟ بالاخره ردش می‌کنند، این  به درد نمی‌خورد.  فوراً بیرونش می‌اندازند. خدا اگر اداره داشته باشد «الإبقاء» ابقایش می‌کند. این عطف خداست. ما عاجز هستیم از تصویر عطوفت خدا. حضرت موسی، پیغمبر اولوالعظم، می‌گوید بندگان مرا با من آشتی بدهی من این  را از تو می‌خواهم. آقای شریعتی، تمام ذرات عالم از این آشتی خوشحال می‌شوند چون  غایت خلقت درست شد. غایت خلقت تاثیر دارد در تمام  ذرات. چرا به معلم خیر ملائکه آسمان، ماهی‌های دریا، دواب سوراخ‌ها، استغفار می‌کنند. به معلم خیر، معلمی که رفته است سر کلاس  به بچه‌های ما راه و روش سعادت را یاد می‌دهد. این را استغفار می‌کنند حیطان  بحر، ماهی‌های دریا، ملائکه آسمان  و دواب جعر، جنبنده‌هایی که در سوراخ‌ها زندگی می‌کنند. چرا؟ چون اثر این تعلیم را آن‌ها می‌بینند، چون تعلیم خیر خدمت به غایت خلقت است. شغل‌ها بر دو قسم هستند: بعضی شغل‌ها برای این است که زندگی درست بکند، بخور نمیری پیدا بکند، ولی بعضی شغل‌ها قدسیت دارد، خدمت به غایت خلقت است. نیروهای تربیتی جزو این‌ها هستند. غایتی که ما، مقصدی که ما داریم خدای متعال برای مقصد ما را درست کرده است، برای آن مقصد هر کسی خدمت بکند تمام ذرات عالم به او خدمت می‌کنند. خدا وقتی دنیا را خلق کرد گفت:  مَن خَدَمَ الدنيا استَخدَمتْهُ ، و مَن خَدَمَ اللّه َ سبحانَهُ خَدَمَتْهُ هر کس به من خدمت کرد خادمش باش، هر کس به تو خدمت کرد مستخدم  او  باش. مستخدم در زبان عربی یعنی خدمت کشیدن، نه مستخدمی  که ما می‌گوییم بیاید برای ما مثلاً کار بکند. یعنی جوری تمام توانش را بگیر.
شریعتی: از او کار  بکش.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. برده تو باشد، بیگاری  کند  برای تو. تعبیر از خداست، در حدیث قدسی است.
شریعتی: ولی وقتی که یک کسی کار خیر بکند با خلقت همراه می‌شود و هماهنگ می‌شود.
حجت الاسلام عاملی: با خدمت همراه است از او بالاتر است می‌گویند. خدمت به غایت خلقت است. الان شما یک فردی را اخلاقش ضایع است، نگاهش به دنیا منفی است، اصلاً خیال می‌کند که این دنیا هدر است، پوچ است، بیهوده است، ما بعد این عالم یعنی چه یک عالمی است و ما باید کار خوب انجام دهیم و آن وقت کارها اقتضا دارد، کارها اقتضا دارد یعنی چه. در دعای کمیل یک جمله‌ای بگویم با آب طلا نوشته بشود کم است. امیرالمومنین می‌گوید: «اللّهُمَّ اغفِر لي الذُنُوبَ الَّتِي تَحبِسُ الدُّعاءَ، اللّهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنزِلُ البَلاَءِ» یعنی هر کاری اقتضایی دارد. چطور؟ چطور است که این کار را انجام بدهی «تَحبِسُ الدُّعاءَ» می‌شود، آن کار را انجام بدهی «تُنزِلُ البَلاَءِ» می‌شود. مگر ماهیت این کار، ماهیت آن  کار، چه  تفاوتی با هم  دارند. معلوم می‌شود در ذات اعمال در این عالم اقتضا وجود دارد، شعور این عالم این است. و بالاترین جمال عالم این اقتضا را در افعال نهفته است. چرا  افعال  متفاوت شدند در  اول دعای کمیل. اگر کسی این را گرفت.
شریعتی: یعنی دسته بندی شده است.
حجت الاسلام عاملی: بله. یعنی دسته بندی  قراردادی نیست، جزافی  نیست، که خدا  دستش را در جیبش کرده است برای این این را داده است. کسی که عاق والدین است بوی بهشت به مشامش نمی‌رسد  در حالی که از 500 سال از سال‌های آخرت به مشام می‌رسد بوی بهشت. یعنی این قدر شما فاصله گرفتید از رحمت خدا، با یک بی اعتنایی به پدر. پدر می‌گوید پسرم سیگار می‌کشی  کار خوبی نیست، آن وقت زد شیشه را شکست از عصبانیت، رفت.  پسرم این آقایی که شما با او رفتار می‌کنی، دوست شدی، این دوست ناباب است، تمام رفتارش نشان  می‌دهد. می‌گوید شما جلوی میل طبیعی من را می‌گیرید، زد یک چیزی را در خانه شکست و رفت. پدر، مادر، می‌آیند دفتر ما می‌نشینند گریه می‌کنند، می‌گویند همه جا رفتیم، این  دختر و پسر  ما از دست رفته است. تا دهانمان را باز می‌کنیم می‌گوید شما کله‌تان کهنه است، ما را از نیازهای طبیعی خودمان  محروم می‌کنید در حالی که همواره خلاف است. «جَنَّتُکَ وَ نارُک» بهشت و جهنم  شما پدر مادر است. حالا این دنبالش بسیار خوب است که این آشتی که بکند، بنده با خدا، تمام  ذرات عالم خوشحال می‌شوند. در آسمان بالا ملائکه جشن  می‌گیرند. جشن می‌گیرند که این  بنده خدا با خدا آشتی کرد. هزاران هزار رحمت بر حافظ.
شکر ایزد  که میان من و او صلح افتاد
حوریان  رقص کنان ساغر شکرانه زدند
به چه نکته‌هایی رسیده بوده است این  بزرگوار. می‌دانید که قبل از الفاظ در مفاهیم شاعر می‌شود. آن مفاهیم است که در قالب الفاظ می‌افتد.
شریعتی: این‌ها بروز همان مفاهیم و مضامین است.
حجت الاسلام عاملی: یعنی حافظ، حافظ است، لسان الغیب است، در آن جا نظیرش پیدا نمی‌شود. به این بحث که رسیدیم درس میرزا آقای دولابی. این بحث را ایشان پیش کشیده بود که این  آشتی این گونه در عالم تاثیر دارد. یک حرف خوبی گفت من در یاد داشتم نوشتم. آن قدر خوشم می‌آید. می‌گوید از طرف خدا همیشه صلح و آشتی است، قهر از طرف ما انسان‌ها شروع شد چون که ما خیلی کوچک بودیم، باعث شد که قهر شروع بشود.
شریعتی: بله دیگر، بچه‌ها غالباً قهر می‌کنند.
حجت الاسلام عاملی: بله. حالا این در خصوص محبت خدا داریم بحث می‌کنیم نسبت به انسان که محیر العقول است، یعنی هر چه فکر می‌کنی خدا این جمله در شأن توست. «الحَمدُلِله الَّذی یَتَحَبِّبُ إلَیَّ وَ هُوَ غَنِيُّ عَنِّي» حمد خدا را که می‌خواهد جوری به من  ظاهر بشود که من دوستش داشته باشم. تحبب اظهار حب است، از باب تفعل. چه خبر است که خدا می‌خواهد جوری برای من ظاهر بشود. شما وقتی می‌خواهید مثلاً بلاتشبیه میهمانی بروید یا جایی بروید می‌خواهید خیلی آراسته باشید. پیغمبر ما آن  قدر خودش را می‌آراست که خانم‌هایش اعتراض می‌کردند که مرد این قدر به خودش نمی‌رسد. حضرت می‌فرمود نه خیر، من وقتی می‌خواهم پیش اصحاب خودم بروم می‌خواهم آراسته بروم. خدا جمال و جلالش قابل وصف نیست. با این حال «یَتَحَبِّبُ إلَیَّ وَ هُوَ غَنِيُّ عَنِّي» با این که هیچ نیازی به ما ندارد اما خدای متعال این جوری می‌خواهد جوری ظاهر بشود که ما دوستش داشته باشیم. بعضی جاها خدا خودش را جای انسان می‌گذارد. این عجیب است. پیغمبر ما فرمود روز قیامت می‌گوید یابن آدم من مریض شدم، چرا عیادت من نیامدی. می‌گوید: «کَیفَ اَدعوکَ وَ اَنتَ رَبُّ العالَمین» تو رب العالمین هستی، من چگونه به عیادت تو می‌آمدم. خدا می‌گوید: «أما عَلِمتَ رَبِّکَ لَوَجَدتي عِندَه» مگر نمی‌دانی که آن بنده‌ی من که مریض شدم به عیادتش  می‌رفتی مرا پیش او پیدا می‌کردی. هر مریضی الان هر کجا است خدا پیش او نشسته است؛ در بیمارستان، در منزل. چون دلش  شکسته است. «وَ أنَا عِندَ المُنکَسِرَةِ قُلُوبُهُم وَ المُندَرَسَة قُبُورُهُم» من را اگر طلب کنید من آن جایی هستم  که یک کسی دلش شکسته است. یابن آدم «اِستَطعَمتُکَ فَلَم تُطئِمني» من از تو طعام خواستم برای خودم، گرسنه بودم، چرا به من  اطعام نکردی. «قال: یا رَب کَیفَ وَ اَنتَ رَبُّ العالَمین» تو رب العالمین هستی، «یُطعِمُ وَ لا یُطعَم» هستی.
شریعتی: شما و گرسنگی؟!
حجت الاسلام عاملی: بله. می‌گوید:   أَمَا عَلِمْتَ أنَّهُ اسْتَطْعَمَكَ عَبْدِي فلانٌ فَلَمْ تُطْعِمْهُ مگر نمی‌دانی که فلان بنده من از تو طعام  خواست، گفت گرسنه هستم، «فَلَم تُطعِمُهُ» چیزی به او ندادی. نمی‌دانی اگر او را اطعام می‌کردی «لَوَجَدتَ ذلِکَ عندی» آن را در پیش من پیدا می‌کردی. « يَا ابْنَ آدمَ اِسْتَسْقَيْتُكَ فَلَمْ تَسِقْنِ » من از تو آب  خواستم، بنده از تو خواست. خدا می‌گوید من خواستم. یعنی یک تکریم فوق  العاده است. این آماده سازی زمینه پذیرش است. فردی وقتی ببیند خدا این قدر برای من حساب باز کرده است و از من هم خواسته است که من هم روی خدا  حساب باز کنم، روی عنایات خدا. «قالَ: رَبِّي» چطور «وَ اَنتَ رَبُّ العالَمین»، خدا می‌گوید :«اسْتَسْقاكَ عَبْدِي فُلانٌ فَلَمْ تَسِقْهُ » فلان بنده‌ام از تو آب خواست تو به او آب ندادی. « أمَا عَلِمْتَ أنَّكَ لَوْ سَقَيْتَهُ» اگر آب می‌دادی «لَوَجَدتَ ذلکَ عِندی» آن  را پیش من پیدا می‌کردی.
شریعتی: سنگ تمام گذاشته است.
حجت الاسلام عاملی: یعنی گاهی که دین را می‌خواهند خشن نشان بدهند، آن  قدرت ایجاد  قدرت بازدارندگی، دغدغه قدسی، واهمه قدسی، آن اگر کنارش نباشد دین جامعیت‌اش  را از دست داده است. آن یا غرض دارد یا مرض دارد فقط آن‌ها را نشان می‌دهد و در نتیجه دین را جوری نشان می‌دهد که مثلاً نسبت به انسان خوش‌بینی ندارد. حالا این روایت که خدای متعال گفت که بالاخره اگر من مریض شدم نیامدی عیادت من و تا آخر، این روایت خیلی خطرناک است. هر چه گفتم یک طرف، این یک طرف. وقتی خودش  را جای  او می‌گذارد یعنی به او خیانت کردی به من خیانت کردی، او را اذیت کردی من را اذیت کردی، سر او کلاه گذاشتی با من  غش کردی، با من نفاق کردی. در این خصوص خدا سنگ تمام گذاشته است. پیغمبر ما که کلمات جامعه دارد چرا به او اهانت کردی به من اهانت کردی، چرا مال‌اش را دزدیدی مال مرا دزدیدی، چرا بی جا و بی جهت به دادگاه کشیدی.
شریعتی: حاج آقا می‌توانیم بگوییم مثلاً در محاوره‌هایمان، در تعاملاتمان، می‌گوییم تا وقتی که خوب هستم که خوب هستم ولی اگر برگردم. یعنی خدای متعال هم تمام این شدت محبت و عطوفت‌اش، ولی از آن سمت خدا نکند که برگردد و نگاهش برگردد از ما.
حجت الاسلام عاملی: قرار نیست برگردد.
شریعتی: در این موارد.
حجت الاسلام عاملی: بله. آن برگشتن از ماست. فرمایش شما خیلی متین است.
از خدا برگشتگان  را کار چندان سخت نیست
سخت کار ماست که از ما خدا برگشته است
اصل اولی نه عذاب است، نه عقوبت است، نه صورت خدا برگردد، نه آن‌هاست. اصلاً عالم برای افاضه است. غیر این باشد یک معمای وحشتناکی درست می‌شود. عطوفت خدا به انسان‌ها اگر الان بحثش را می‌کنیم اساس عقلانیت آفرینش است. اگر عالم بر اساس عطوفت و عشق و محبت بنا نشود یک معمای لاینحلِ لاینحل درست می‌شود. الان ما داریم از عقلانیت خلقت بحث می‌کنیم. بحث که به این جا رسید به یک جای حساس رسید، آن را هفته آینده بحث می‌کنم که محبت خدا برای گنهکار. یک وقت کل بشر را داریم بحث می‌کنیم.  یقه‌ی پیغمبر را گرفته است، محکم، عقوبت کرده است که تو چه حق داشتی که بندگان گنهکار مرا رها کنی. شما خودتان حساب کنید  کدام پیغمبر را دارم بحث می‌کنم. این را هفته آینده در خصوص این ان‌شاءالله بحث می‌شود.
شریعتی: ان‌شاءالله. شاید خیلی‌ها با شنیدن این صحبت‌ها و شنیدن محبت و عطوفت و رحمت خدای متعال بعد مدت‌ها امروز رفتند سجاده را باز کردند، نشستند با خدا آشتی کردند. یک خاطره بگویم شاید خیلی جالب باشد، حالا تا تلاوت قرآن. خدا رحمت کند حاج آقای مهندسی را. ایشان یک بحثی داشتند راجع به توبه و در یک مقطعی به بحث رحمت خدای متعال رسیدند. ایشان شاید اساساً در بعضی از برنامه‌ها اسمی از نماز و عبادت و این‌ها نمی‌بردند ولی نفس گرم و قدسی ایشان آن چنان بود که ما پیامک‌های بعد از برنامه را که نگاه می‌کردیم خیلی‌ها می‌نوشتند که ما بعد مدت‌ها با خدا آشتی کردیم و نشستیم سر سجاده و چقدر حال خوشی داریم. و من تلقی و تصورم این است که امروز هم همین اتفاق خواهد افتاد وقتی از رحمت خدای متعال گفتید. و ان‌شاءالله عزیزانمان حتماً ما را دعا کنند.
حجت الاسلام عاملی: یک جوانی به من نامه نوشته است، گفته است من یک گناهی کردم، گناه من هم  این است. من تا آخر عمرم نمی‌توانم آن گناه را مشخص کنم. خیلی خیلی وحشتناک. آمدم درس را گوش دادم، درس اخلاق را گوش دادم و توبه کردم. حالا آمده‌ام برای این که خدا مرا بپذیرد. این‌ها یک عالم ارزش دارد.
شریعتی: بله، خیلی. «هَنیئاً لَکُم» و ان‌شاءالله که در  ماه رجب، ماه به این بی‌نظیری، بی‌بدیلی، ان‌شاءالله بهترین اتفاقات برای دلمان و برای روح و جانمان بیافتد. آیات را بشنویم، برمی‌گردیم همراه شما و در کنار شما هستیم.

شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». در آستانه سالگرد  پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی چقدر خوب است یاد بکنیم از همه شهدا، امام راحل عظیم الشان‌مان، و ثواب این آیات را هدیه بکنیم به روح تک تک آن‌هایی که جانشان را برای اقتدار و آرامش و امنیت مردم این دیار فدا کردند. با احترام همراه شما هستیم و در کنار  شما. اشاره قرآنی امروز حسن ختام فرمایشات حاج آقای عاملی خواهد بود و ان‌شاءالله مرخص می‌شویم.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». سوره یس: «يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ». اولاً این آیه بزرگ‌ترین تکریم انسان است، به خاطر ما خدا حسرت می‌خورد. حسرت یعنی کسی چیزی را ندارد غصه می‌خورد، آه می‌کشد، آرزو دارد که ای کاش آن  را داشته باشد. این درباره خدا متصور نیست. مالک کائنات، قادر بر تمام امور است. بعضی‌ها می‌گویند معنی‌اش این است که ای حسرت بیا وقت توست مثلاً، بعضی‌ها می‌گویند آن کسی که حسرت می‌کشد به آن می‌گوید که کسانی که قصد حسرت دارند  این جا جای حسرت است که بیایید به حال انسان آه بکشید، به حال انسان حسرت بکشید. عده‌ای هم می‌گویند که در این گونه جاها ما غایت را بگیریم، «الغایات اُترُکَ المَبادي». این قاعده است. در اوصاف نفسانی غایت را بگیر، مبادی را رها کن. خدا مبادی را ندارد. مثلاً دوست داشتن که حالت نفسانی  است آن مبدا را رها کن، نتیجه دوست داشتن چه می‌شود، آن را بگیرد یعنی آن را خدا انجام می‌دهد. من می‌گویم که این جا خداوند در قالب ادبیات زمینی صحبت کرده است، مقصدش اظهار ناراحتی از بدبختی و شقاوت انسان‌ها است. این نهایت لطف است که انسان کار را خراب می‌کند و خدای انسان ناراحت می‌شود. مخصوصاً معلمینی با عظمت به نام انبیا را می‌گوید فرستادم اما این‌ها آمدند استحضا کردند. این بزرگ‌ترین کفران نعمت است و دنبالش عذاب است. حضرات معصومین هم همین طور بودند. امام صادق به کسی گفت این کار را نکن مادرم زهرا ناراحت می‌شود. گفت مادرت زهرا خیلی وقت است از دنیا رفته است، می‌داند. گفت: «واللهُ یَبلُغُها و یَشُقُّ عَلَیه» بله، به مادرم می‌رسد، خیلی ناراحت می‌شود که شیعه ما چرا این  کار را کرده است. این چه رفتاری بوده است در خانه، در اداره، در سیاست، در مدیریت، داشته است. امام سجاد یک جمله‌ای دارد که خداوند در برابر گناهان ما خدایا تو چنان عمل می‌کنی که انگار  به جای بنده تو حیا می‌کنی، « وَ بِحِلْمِكَ أمهَلتَنِی وَ بِسِتْرِكَ سَتَرتَنِی حَتّی كَأنَّكَ أغفَلْتَنِی وَ مِنْ عُقُوباتِ المَعاصِی جَنَّبْتَنِی حَتّی كَأنَّكَ اسْتَحیَیْتَنِی.» ما گناه می‌کنیم انگار تو حیا می‌کنی، این گونه با ما معامله می‌کنی. پیغمبر ما هم خیلی حسرت داشت اما یک جمله محشر است. خدا به پیغمبر می‌گوید تو یا حسرتا نگو، بگذار من بگویم. «فَلا تَذهَب نَفسُکَ عَلَیهِم حَسَراتِ» به پیغمبر می‌گوید تو «یا حَسرَتاً» نگو، بگذار من «یا حَسرَتاً» بگویم. از جاهای بسیار جالب قرآن است. یعنی پیغمبر حیف است تو ناراحت بشوی به خاطر این‌هایی که این کارهای خلاف را می‌کنند، من که خدایشان هستم بگذار من اظهار ناراحتی بکنم. و عجیب این است که فقط در استهزا خدا «یا حَسرَتاً» گفته است. کسی دین را مسخره بکند، نماز را مسخره بکند، حجاب را مسخره بکند، آیات حجاب را مسخره بکند، آن وقت خدا آن جا «یا حَسرَتاً» می‌گوید. جایی که خدا بگوید «یا حَسرَتاً» آینده‌اش خیلی وحشتناک است، بلای عظیمی در انتظار کسی است که کاری بکند که خدا بگوید «یا حَسرَتاً». دنبالش را بخوانید. «يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ ۚ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ» کسی که استهزا کرده است دین خدا را «اللهُ یَستَهزِءُ بِهِم» خدا می‌گوید خودم این‌ها را استهزا خواهم کرد. حرف آخرم باشد که روز قیامت درِ بهشت برای جهنمی‌ها باز می‌شود، همه می‌دوند. ناگهان در بسته می‌شود. دوباره می‌دوند در بسته می‌شود، دوباره می‌بینند باز شده می‌دوند، در بسته می‌شود. می‌گویند خدایا ما را مسخره می‌کنی؟ خدا می‌گوید این استهزا دنیا است که به شما برگشته است.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. ان‌شاءالله اهل حسرت نباشیم و ان‌شاءالله که اهل استهزا هم نباشیم، کسی را مسخره نکنیم و ان‌شاءالله خدای متعال عنایت بکند که به سمت خودش با تمام فضایل و مکارم اخلاقی ان‌شاءالله که جزو تعالیم انبیا و اهل بیت حضرت رسول(ص) است به سمت خودش حرکت بکنیم. برای قربانی ماه رجب عزیزان ما همچنان فرصت دارند که مشارکت بکنند. *780*3131# که کد دستوری ما است، سایت ما و کانال ما هم درگاه‌های پرداخت را ذکر کرده است. عزیزان می‌توانند مراجعه بکنند. دیگر روزهای پایانی مشارکت است و ساعت‌های پایانی در واقع که قربانی ماه رجب را هم گزارش‌اش را خدمت شما عرض خواهیم کرد. حاج آقای عاملی دعا بکنند و ان‌شاءالله خداحافظی بکنیم.
حجت الاسلام عاملی: عزیزان من هر وقت دیدند که کار دیگر از دستشان ساخته نیست، گرفتار شدند هیچ راهی هم نیست. از جهت مادی مثلاً بیماری پیدا کرده است دیگر هیچ راهی برای او نیست، یا از جهت روحی آن  قدر تنزل کرده است انگار از ته چاه صدا درمی‌آید، روح‌اش و قلبش لبیک نمی‌گوید. راه بسته است. یک جمله از قرآن است، این را هر چقدر می‌توانند بخوانند. بگویند: «رَبِّي اِنِّی مَغلوبٌ فَانتَصِر» من هم در برابر این تفرعن، زورگویی، فزون خواهی، با منطق «الحَقُ لِمَن غَلَب» که به کشور ما زورگویی می‌کنند همه‌ی راه‌ها را ظالمانه به روی ما بسته‌اند بگویم خدایا «رَبِّي اِنِّی مَغلوبٌ فَانتَصِر» خدایا من مغلوب هستم، «فَانتَصِر». «فَانتَصِر» یعنی چه؟
شریعتی: یاری‌مان  کن.
حجت الاسلام عاملی: نه. آن وقت می‌گفت «فَانصُر». حضرت آیت الله میلانی سر سفره به آقازاده‌اش می‌گوید این آیه معنی‌اش چیست. «رَبِّي اِنِّی مَغلوبٌ فَانتَصِر» یعنی خدایا مغلوب هستم، کمکم کن. می‌گوید این نیست. خدایا من مغلوب هستم، تو پیروز باش. «فَانتَصِر»  یعنی تو پیروز باش. یعنی خدایا من حرف شخصی ندارم، خدایا ما در این انقلاب حرف شخصی نداریم، برای احیای امر تو تا «کَلِمَةُ اللهُ العُلیا» مقدماتش فراهم بشود ما انقلاب کردیم. «فَانتَصِر» تو پیروز شو، تو پیروز  بشوی ما پیروز هستیم.
شریعتی: چقدر خوب. «رَبِّي اِنِّی مَغلوبٌ فَانتَصِر». خیلی ممنون و متشکرم از توجه شما. باید خداحافظی بکنیم. 22 بهمن تجلی  حضور و تجلی اراده مردم این مرز و بوم است، روزی که در این سال‌ها با تمام سختی‌ها و مشکلات مردم بودند و لبیک گفتند به تمام آرمان‌ها و تمام ارزش‌هایی که یک روز به خاطر آن جان دادند، خون دادند، جوان دادند. و حالا فردا یکی از همان روزهای بزرگ  است. بر همه‌ی شما مبارک و مهنا باشد ان‌شاءالله. بهترین‌ها را برای همه‌ی شما از خداوند متعال مسالت می‌کنم. تا سلامی دوباره و دیداری دوباره در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید.

 

فایل تصویری برنامه

 

 

 

فایل صوتی برنامه

 

 

 

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=8777

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید