جستجو
جستجو
تغییر سایز-+=

سمت خدا | شعارهای حضرت سیدالشهدا علیه السلام در کربلا(5)

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». «السَّلامُ عَلَیکَ یااباعَبدِالله وَ عَلَی الاَرواحِ التي حَلَّت بِفِنائِک عَلَیکَ مِنِّی سَلامُ اللهِ اَبَدا ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ العَهدِ مِنِّی لِزیارَتِکُم، اَلسَّلامُ عَلَی الحُسَینِ وَ عَلَی عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ وَ عَلی اَولادِ الحُسَین وَ عَلی اَصحابِ الحُسَینِ». سلام می‌کنم خدمت عزیزانم، خانم‌ها و آقایان، اهالی خوب سمت خدا. عزاداری‌های این ایام‌تان هم ان‌شاءالله قبول باشد. دل خیلی‌ها در این روزها و شب‌ها به یاد سال‌ها قبل در حسرت زیارت اربعین پر می‌کشد. ان‌شاءالله که به زودی زود زیارت سیدالشهدا نصیب‌ همه‌مان شود و ان‌شاءالله ثواب زیارت را با همین آه‌ها و حسرت‌ها برای ما بنویسند. امروز هم با احترام همراه شما هستیم و در کنار شما و در محضر و معیت حاج آقای عاملی عزیزمان که از طرف شما و خودم به ایشان سلام می‌کنم و خوش آمد می‌گویم. سلام علیکم و رحمه الله و برکاته.

حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمه الله. ان شاءالله عزیزان ما خسته نباشند، همکاران برنامه وزین سمت خدا. از خدا می خواهم به احترام رحیمیت و رحمانیتش بیماری کرونا را از کشور ما برطرف کند، با اسم منتغم خودش انحصاری را که ظالمانه درست کردند بر کشور ما برطرف کند، عزیزان کادر درمانی که ما عاجزیم چگونه از این عزیزان تشکر کنیم ان شاءالله مورد عنایت خاص خداوندی قرار بگیرند. دعای من برای عزیزان بینندگان مکرم این است که خدای متعال ما را هدایت کند در آن چه که رضایتش در آن است، و ما را جدا کند از آن چه که غضبش در آن است. «اللّهُمَّ وَفِّقنا لِما تُحِبُ وَ تَرضي، وَ جَنِبنا أنَّا تُغبِضُ تَنحاها». چه دعای خوبی است. ما را موفق کن آن که تو دوست داری و از آن راضی هستی، و ما را دور کن از آن چه که مورد غضب تو است و ما را از آن نهی کردی. خدای متعال را قسم می دهیم سهم ما را از این نفعه دنیوی عالی ترین سهم قرار دهد، خودش «نِعمَ رَبِّ» است ما را هم «نِعمَ العَبد» قرار دهد. «وَ لَقَد نادانا نُوحٌ فَلَنِعمَ المُجِیبُونَ» خدا نعم المجیب است و بعضی از بندگان را هم نعم العبد اسم گذاشته است. چقدر خوب است که ما را در زمره ی نعم العبدها دربیاورد که اگر دست به دعا برداشتیم خدا هم به ما نعم المجیب بشود. خیلی ها مجیب می شوند، اما کسی نعم المجیب بشود. خدا خودش را تعریف کند که نعم المجیب هستم. ان شاءالله این عنایات نصیب همه ی عزیزان بشود.
شریعتی: ان شاءالله. ان شاءالله که حال عزیزان هم خوب باشد. برای شفای مرضا هم دعا می کنیم که ان شاءالله به زودی لباس عافیت بپوشند و ان شاءالله خداوند متعال به آن ها عنایتی کند. به همه ی پرستاران عزیز چه در منزل و چه در بیمارستان ها هم خدا قوت می گوییم. ان شاءالله به زودی شاهد رخت بر بستن این ویروس عجیب باشیم.  حالتان چطور است؟
حجت الاسلام عاملی: تشکر، ممنون.
شریعتی: خیلی خوشحالیم خدمتتان هستیم. این هفته ها هم داریم شعارهای بسیار بلند و عمیق نهضت سیدالشهدا و ریشه های قرآنی آن را بررسی می کنیم. امروز هم با دل و جان بحث حاج آقای عاملی را خواهیم شنید. دعوت می کنیم شما هم تا پایان برنامه امروز با ما همراه باشید. بفرمایید خواهش می کنم.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». بحث اصلی ما در اوصاف مشترک شعارهای امام حسین بود. دانه دانه این ها را می شمردیم که جزو گمشده های بشریت هست، همه از سر اخلاص است و جامعیت دارد همچنان که قرآن جامعیت دارد. شما ملاحظه کنید دعای عرفه را هر کس بخواند با امام حسین آشنا نباشد به ذهنش نمی رسد که کسی در این حد اوج گرفته در عرفان، در آن هر فعالیت اجتماعی داشته باشد که در برابر یک طاغوت سرکش، زمامدار خودسر، انقلاب کند، مقاومت کند، همه چیز خودش را فدا کند. جامعیت اش استثنایی است و جمال این شعارها استثنایی است، همه در مسیر کرامت بشریت است، دعوت به نفس اصلاً در آن نیست، تشفی خاطر، دل خنک کردن، در این ها اصلا نیست، و یکی از اوصاف بسیار مهمش این است که سند قرآنی دارد، ریشه ی قرآنی دارد، در این باب یک مقدار بحث می کنیم. بعد شروع به شمردن شعارها می کنیم. امام حسین را گفتند اسمش را سیدالاهل العبا گذاشتند. خیلی تعبیر خوبی است. عبا در عربی به انفه، به کسی که ترفع داشته باشد، ترفع یعنی خودش را از پستی ها، از غارت ها، از ذلت ها، خیلی بالا بگیرد، شان خودش را بالا بداند از این که آلوده به پلیدی ها و پلشتی ها بشود. این را عبا می گوید.
شریعتی: عزتمند.
حجت الاسلام عاملی: تعبیر خیلی بالاست؛ سیدالاهل العبا. برای همین هیچ وقت حاضر نشدند یک بنایی را گذاشتند که بیعت کنند، حرمت بیعت با زمامدار خودسر، یک اصلی بنا گذاشتند هیچ وقت زمامدار خودسر را تایید نکنید. در هر کجا که زندگی می کنید نباید مشروعیت دهید، مجال دهید به کسانی که مثل یزید هستند، مشروعیت ندارند  و با بشریت نامحرم هستند. در این خصوص حضرت که بیعت نکردند خیلی ها به حضرت اصرار کردند که این کار را نکن. ابن عباس آن قدر التماس کرد، حضرت اعتنا نکرد. وقتی بیرون آمد ابن عباس برای اولین بار می گفت وا حسین، وا حسین. و اشراف کوفه اصرار می کردند بیعت کن، ما هم این ننگ بر دامن ما نشیند که ما را در کربلا آوردی، بالا تپه نوشته اشراف کوفه گریه می کردند. عبدالله بن عمر چقدر اصرار کرد بیعت کن. خود عمرسعد تاخیر انداخت که ابن زیاد، شمر را فرستاد که آن کار را نمی کند، تعلل دارد، کنارش بزن، خودت تولیت لشکر را به دست بگیر. چون او هم تاخیر می انداخت که امام حسین بیعت کند. از هر جا می گفتند که بیعت، بیعت، اما حضرت به هیچ وجه بیعت نکرد. گفتند یا بیعت یا قتل، اما این کار را هم نکردند. با این که در معرض قتل قرار گرفتند، خودشان، اهل بیت شان، اما حضرت باز این کار را نکردند و از مدینه خارج شدند که بیعت نکنند. «خائِفاً» بودند که نکند اجبارش کنند، مجبورش کنند، برای این که بالاجبار با حاکم جور بیعت کنند. و مکه آمدند و وقتی متوجه شدند در مکه هم بالاخره می خواهند بی سر و صدا حضرت را ترور کنند، حضرت خارج شدند؛ هم به خاطر حرمت مکه گفتند من یک وجب فاصله داشته باشم از مکه که خون من آن جا ریخته شود بهتر از این است که یک حکم خدا حرمتش شکسته شود. حکم خدا است که این جا خون ریخته نشود.
شریعتی: این جا حرم است.
حجت الاسلام عاملی: حرمت است، حکم خدا نگهداری شود. یعنی کسی که حرمت حکم  خدا را ندارد با امام حسین نسبتی ندارد، نقطه اشتراکی ندارد که از مکه خارج شدند. این که بیعت نکرده سند مستند قرآنی دارد. آیات قرآن اجازه چنین چیزی را نمی دهند. من این آیه ها را سریع بخوانم تا برسیم به شمردن خود شعارهایی که حضرت اباعبدالله داشته است. خدا فرموده است: «وَ لَقَد بَعَثنا فِي کُلِّ أُمَّةٍ رَسولًا» هر جا ما پیغمبر فرستادیم گفتیم: «أَنِ اعبُدُوا الله وَاجتَنِبُوا الطاغوتَ». این آیه را ما می خواهیم چه کار کنیم؟ این  برای تلاوت محض است یا برای اجرا است؟ یا این که حکم فقهی از آن استفاده می شود؟ یک روزی از این آیات از ما سوال خواهد شد. پیامبر ما فرمود اول کسی که به محشر وارد می شود من هستم و من از قرآن و عترتم سوال می کنم که با این ها  چه کار کردید. آیه دیگر: «فَمن یَکفُر بِالطّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله» دوباره باز صحبت از کفر به طاغوت دارد. بعد می گوید نوبت ایمان به خدا می رسد. یعنی دین من دو جز است، یک جز را بگیرید و یک جز را رها کنید این عمل به هوا و هوس شد نه عمل به دین. «مُومِنُ بِبَعضٍ، نَکفُرُ بِبَعضٍ» چه در قرآن باشد چه در سنت باشد، این هوا و هوس است، این دین نیست. باز خدای متعال این جا یک تکلیفی گفته است و در جای دیگر فرمود: «فَقَد اُمِرو أَن یَکفُر بِه» شما مامور هستید که بر طاغوت کافر شوید. حالا شما بیایید بگویید که بیعت؟! بیعت کجا، لزوم کفر به طاغوت کجا. اطاعت از طاغوت کجا، لزوم کفر بر طاغوت کجا. در روایت است که اگر کسی از طاغوت اطاعت کند عبادت کرده است و خدای متعال عبادت اطاعت را اجازه نمی دهد. اصلاً شما فکر کردید که خدا چرا تمام انبیا را کربلا آورده است. خدا تمام انبیا را دو جا آورده است: یکی مکه است، یکی کربلا است. امام سجاد فرمودند: «ما مِن نَبّی الَّا وَ قَد زارِ کَربَلا». در کربلا چه خبر بود آوردند؟ تمام انبیا مثل امام حسین در برابر زمامداران خودسر بایستند و ثقل کار رهبریت صالح باشد، لوپ کار امام حسین همین است. حضرت یک الگوی جاودانه در این خصوص شد. حالا آیاتی را می خوانم. حضرت موسی خدا آن قدر به او نعمت داده است، هیچ پیغمبری مثل حضرت موسی در قرآن ذکر خیر نشده است. آن قدر خدا از حضرت موسی ذکرخیر کرده است. حالا می خواهد شکرش را به جا بیاورد. چگونه شکرش را به جا بیاورد؟ پیغمبر است، امام است، امام عصر است. هم پیغمبر بود و هم امام بود. آیات بینات داده است، ید بیضا داده است، عصا داده است، «کَلَمَّ الله مُوسی تَکلیماً» داده است، هر یک یک عالم است. مگر می شود شکر این را به جا آورد. ولی حضرت موسی می خواهد شکرش را به جا بیاورد، آن قدر جالب است. به خدا عرض کرد: «رَبِّ بِما أَنعَمتَ عَلَی» حالا که این قدر نعمت به من دادی من می توانم شکرش را به جا بیاورم، «فَلَن اَکونَ ظَهیراً لِلمُجرِمینَ». یک کتاب بنویسید در این آیه کم است. من دیگر هیچ وقت برای مجرمین ظهیر نمی شوم، پشتیبان نمی شوم. این همه نعمت اگر بخواهی شکرش را به جا بیاوری. آن هایی که الان «ظَهیراً لِلمُجرِمینَ» هستند، آن هایی که قضیه تتبیع را به جا آوردند. تتبیع به عربی، به فارسی عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی می شود. آن هایی که «ظَهیراً لِلمُجرِمینَ» شدند. نظام سیاسی که قرآن تعریف کرده است ببینید این است. این را در کشورهای اسلامی به من نشان دهید. من اخیراً با مستبصرین در کشور خارجی بودم. چند روز پیش در یک کشور خارجی با مستبصرین بودم. در اروپا هم با مستبصرین کار می کنم. به طور مفصل با مستبصرین مرتبط هستم. از هر کدام که بپرسید چرا مستبصر شدی می گوید نظام سیاسی که قرآن تعریف کرده است این را در هیچ جا پیاده نکردیم. این «فَلَن اَکونَ ظَهیراً لِلمُجرِمینَ» کدام کشور است؟ مصر است؟ اردناست؟ عربستان است؟ بشمار و برو. آیه دیگر فرموده است: «لِیُطاعَ بِإذنِ الله» اگر از کسی می خواهی اطاعت کنی خدا فرموده است من باید اسمش را بدهم. خدا که اذن نمی دهد از حاکم جایر اطاعت کنی. ریشه ی قرآنی دارد ببینید. هر وقت هم با آیه قرآن یک چیزی سازگار نبود گفتند به دیوار بزنید. تمام روایاتی که می گوید اطاعت از حاکم جایر جایز است، قرآن اجازه می دهد از حاکم جایر اطاعت شود؟ خدا در قرآن یک بخشی از آیاتش مربوط به نوع اطاعت است. از  چه کسی اطاعت کنیم؟ خیلی عالی است. آیه قرآن می خوانم. «لَا تُطُع مَن اَغفَلنَا عَن ذِکرِنا وَاتّبَع هَوَاه وَ کان أَمرُهُ فُرُطاً». به به به. نظام سیاسی اسلام این است. شما حق ندارید اطاعت کنید از کسی که مهر غفلت به قلبش زدیم. اصلاً نمی فهمد قرآن چیست، خدا چیست، این عالم صاحبی دارد، یک مدیریت حکیمانه ای دارد، من از کجا آمدم، چه هستم، چه غرضی بوده است. این جا رستوران که نیست. «لَا تُطُع مَن اَغفَلنَا عَن ذِکرِنا وَاتّبَع هَوَاه وَ کان أَمرُهُ فُرُطاً» از ذکر ما کاملاً غافل، دلم می خواهد، خوش می آید، غیر از این چیزی در زندگی اش نیست. فردا می گویند چیزی قابل دفاع داری 80 سال در دنیا عمر کردی؟ «وَ کان أَمرُهُ فُرُطاً» کارش هم تماماً افراطی است. این هم یک آیه است. امام این آیه ها را می بیند. تمام این آیات در قلب امام حسین است. «السَّلامُ عَلَیکَ یا خازِنَ الکِتابِ المَسطُور».  ریشه ی قرآنی دارد یا نه؟ «وَ إنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلَی أَولِیَائِهِم لِیُجَادِلُوکُم وَ إِن أَطَعتُمُوهُم إِنَّکُم لَمُشرِکُونَ» اگر شما از شیاطین اطاعت کنید مشرک هستید. این هم آیه قرآن است. مشرک را خدای متعال بارها در قرآن تعریف کرده است. یک جایی که تعریف کرده این جا است که شرک فقط در قبرستان نیست بنشینیم بگوییم «کُفُر، کُفُر، کُفُر». این توحید قبور است. آن توحیدی که دین می گوید توحید قصور است، حمله به قصر است. «اذهَب إِلَی فِرعَونَ إِنَّهُ طَغَی». حضرت موسی گفته است. این هم یک آیه است. آیه دیگر: «وَلاَ تَرکَنُوا إلَی الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُم النَّارُ وَ مَا لَکُم مِّن دُونِ اللهِ مِن أَولِیَاءِ ثُمَّ لاَ تُنصَرُونَ». یعنی مودت، یعنی دوستی، دوستی با ظالم. ارتباط دوستانه با ظالم، اطاعت از ظالم، فرمانبری از ظالم، رضایت و خشنودی با آن ها بودن، همه ی این ها رکون است. «وَلاَ تَرکَنُوا إلَی الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُم النَّارُ» خدا می گوید خودت هم آتش می گیری اگر این کار را انجام بدهی. میل به آن ها، رغبت به آن ها، کمک خواستن از آن ها. «وَلاَ تَرکَنُوا إلَی الَّذینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُم النَّارُ». اسرائیل جزو آن هاست که 70 سال ظلم کرده است. چرا از آن ها کمک خواستی، چرا نزدیکی کردی، چرا با اسرائیل ارتباط درست کردی. این آیه قرآن است.
شریعتی: و این آیات یک جا در قلب سیدالشهدا متجلی است و این ها ریشه های قیام و نهضت سیدالشهدا است.
حجت الاسلام عاملی: و با خونش این ها را تفسیر می کند. این ها بوده که یزید را امام زمان گرفته بودند. امام حسین چگونه ثابت کند که امام زمان نیست. این اصلاً مربوط به دین نیست. وقتی بن زیاد می گوید من به نذرم عمل نکنم بر بدن امام حسین اسب ها را بدوانم، من باید کفاره بدهم، نذرم می شکند، حسین آق ظلومه است. تعبیر را نگاه کنید. به نام دین می گوید. زمخشری حرف عجیبی گفته است. گفته اگر یک جوری لباس بپوشید که مثل آن ها باشد، این هم رکون به طرف آن ها است. لباس بپوشی، چشم به عنایت آن ها داشته باشی، آن ها را با عظمت یاد کنی، آن ها این گونه هستند، آن ها خیلی پیشرفته هستند، ما به کجا و آن ها و کجا و فلان، این هم رکون است.
شریعتی: خودباختگی.
حجت الاسلام عاملی: بله. این حکم فقهی درست می کند یا نه؟ یا فقط صرفاً برای تلاوت است؟ امام حسین خودش یک خطبه ای در منا خوانده است. اولش این گونه شروع می شود: «فَإنَّ هذا الطاغیَه» نمی گوید طاغی، می گوید طاغیه. طا مبالغه است. «وَ إنَّ هذا الطاغیَه قَد فَعَلَ بِنا وَ بِشیعَتِنا ما قَد رَأیتُم وَ عَلَمتُم وَ شَهَدتُم». ایها الناس می بینید این طاغیه چه معامله ای با بیان ما کرده است. اسمش را طاغیه گذاشت. خداوند در فرآن می گوید: «فَقَد اُمِرو أَن یَکفُر بِه»  تو باید کافر به این طاغوت باشی. کسی که این حرف را می زند کارش غیا است یا نیست. شما ملاحظه بفرمایید. این که می گوید حضرت فرمود بگذارید من جای امنی بروم وقتی است که هیچ کس نبود، حضرت را تنهای تنها گذاشتند.
شریعتی: دیگر مرحله آخر بود.
حجت الاسلام عاملی: گفت حالا که من را رها کردید، قیام من منتفی شد اما من بیعت نمی کنم، بگذارید من یک جای امنی بروم اما در دست آن ها نمی گذارم. اباعبدالله الحسین با این مطالبی که خدمت شما عرض کردم یک کاری کرده است که در زندگی بشریت الگو درست کرده است. آن ها «شُهداءُ دار الفَنا» بعداً «شُفَئاءُ دارِ البَقا» هستند. اول در این جا الگوهستند، الگوی جاودانه که زمان نمی تواند آن ها را منسوخ کند و بعداً «شُفَئاءُ دارِ البَقا» هستند. در خصوص خصوصیات شعارها به همین مقدار اکتفا می کنیم که اوصاف شعارها را مفصل درآوردیم. ان شاءالله کتاب شود که استفاده کنند. اما به شعارهایی که امام حسین داشته وارد می شویم. ما این  شعارها را دسته بندی کردیم. بعضی ها منوط به رهبر است، بعضی ها مربوط به امت است، بعضی هم مربوط به اشخاص دیگر است. این ها دسته بندی شدند. بعضی ها مربوط به اقتصاد است، بعضی ها مربوط به عدالت است. این  شعارها، شعارهایی است که در زندگی بشر همیشه یک سرمایه است، یک ثروت است، نشان تقدم است. اگر بخواهم بین اقوام، بین ملت ها، تفاضل درست کنند که چه ملتی بر ملتی برتری دارد، تفاضل دارد، این ها استاندارهای بین المللی است. اصلاً بین المللی بودن را باید از این ها گرفت. نه این که یک بین المللی چیزی است که ما با آن ها است.
شریعتی: این ها است که کشورها و ملت ها را رتبه بندی می کند.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. اول چیزی که در شعارهای امام حسین است مسئله رهبری است.  در آن جا شعار دارد. شعارش این است:  «فَلَعَمري مَا الإمام اِلَّا الحاکِمِ بِالکِتاب، القائِمُ بِالقِسط، الدائِنُ بِدّین الحَقِّ الحالِسُ نَفسَهُ عَلی ذاتِ الله». لوپ کار امام حسین همین است. برای همین آمدم، فلسفه بافی لازم نیست. به خاطر رهبریت آمدم. تولیت جامعه اسلامی، تولیت جامعه قرآنی، تولیت جامعه مدنی، باید با حکیم ترین انسان، قرآنی ترین انسان، عادل ترین انسان، متوجه ترین انسان به حقوق مردم باشد. «الدّائِنُ بِالحَق» این را می گوید. در مرحله عمل است. در مرحله عمل خیلی اضاعه حق صورت می گیرد. کسی مستحق این نیست که سرش داد بزنی، حق نداری سرش داد بزنی. این قانون است، جرمش را تعیین کرده است. چرا سرش داد زدی؟ چرا از اتاق ذلیلانه بیرون انداختی؟ «الدّائِنُ بِالحَق» یک عالم  مطلب دارد. قرار بود که 12 امام است، 13 نیست، 11 نیست، چون 12 نسل این مفاهیم را  تمرین کند تا مثل تیر تا آخر امت اسلامی مستقیم حرکت کند، که نشد. «اَزالَتکُم عَن مَراتِبِکُم الّتي  رَتَّبَکُم اللهُ فیها». در اوصاف رهبر هم اولین چیزی که دست گذاشت کتاب قرآن است. یعنی قرآن اساس کار امام حسین است. یعنی عاشق امام حسین باید عاشق قرآن باشد. کسی که می خواهد تقرب به امام حسین داشته باشد باید با قرآن تقرب داشته باشد.
شریعتی: و عامل باشد.
حجت الاسلام عاملی: در روایت است شما آن قدر شما قرآن را خواندی که عمل کردی. اگر عمل نکردی اصلاً نخواندی، خیال می کنی که خواندی. دسته دوم مربوط به امت است. سراغ امت رفته است. امت نباید برده باشد. این هم شعار امام حسین است. به اصطلاح امروزی ها همان حقوق بشر است. برده بودن یعنی حقوقی که بشر ذاتاً دارد این ها پایمال شود. برده از خودش اراده ندارد، شخص دیگری برایش تصمیم می گیرد، این دیگر حریت اش را از دست می دهد، کرامتش را از دست می دهد. خدا انسان ها را حر آفریده است. کرامتی که داده است کرامت ذاتی است، مربوط به مسلمان نیست. «وَ لَقَّد کَرَّمنَا بَني آدَم» این یک اصل است. حکم فقهی از این درست می شود. امام حسین در این جا فرمود: «اتَّخَذوا  عِبادَ الله خَولاً» چرا بندگان خدا را برده کردند. این را به هر امتی بخوانید خوشش می آید. یک کمونیستی گفته بود که این شعارهایی که در عزاداری ها داده می شود واقعاً گمشده ما هم است. گفته بود حرف خوبی را امام حسین زده است.
شریعتی: اگر با فطرت بشنویم.
حجت الاسلام عاملی: بله. دسته سوم شعار حضرت مربوط به اقتصاد است. مبارزه با استعفار است. استعفار یعنی انسان حق ویژه برای خودش،اطرافیان خودش، فرزندان خودش، آن هایی که در ستادش کار کردند، آن هایی که در جناحش کار کردند، برای آن ها قائل باشد. این با فکر اسلامی و با عدالت اسلامی سازگار نیست. حضرت فرمود: «مالَ اللهِ دَوَلا» یعنی نباید ثروت دست یک عده خاص دولان پیدا کند. این از آن شعارهای بسیار مهم دین ما است، فقط این جا نگفته است. حضرت بارها به تقسیم ناعادلانه ی فی اعتراض دارد. می فرماید: «وَاستَعفَروا فِي اَموالِ فُقَراءِ وَ المَساکینَ». استیثار کردند، یعنی  فزون خواهی کردند، یعنی برای خودشان برداشتند آن چه که حق فقرا و مساکین بود.
شریعتی: و بین خودشان دست به دست گشته و چرخیده است.
حجت الاسلام عاملی: بله. تقسیم مردم شد، نه تقسیم خدا. در تقسیم خدا کسی فقیر نیست. «قَسَمَّ الله وَ قَسَّمَ اَرزاقَهُم وَ ضَمَّنَ اَقواتَهُم» خدای متعال قوت همه را تضمین کرده است. آن ثروتی که به یک کسی داده برای خودش نیست، برای فقرا است و در مال او گذاشته است. «وَ في اَموالِهِم حَقُّ المَعلوم فی سائِلِ وَ المَحرُوم». این آیه برای اهل ثروت است. اهل ثروت فقط به همین عمل کنند.  اقتصاد اسلامی ارکانی دارد، یکی همین است. «وَ في اَموالِهِم حَقُّ المَعلوم فی سائِلِ وَ المَحرُوم» من حقی معلوم برای فقرا گذاشتم. حقوق واجبش را داده است، زکاتش را داده است، خمسش را داده است، ثروت زیادی دارد یک نفر هم گرسنه است. مسئولیت این با این آقا است. «إنَّ الَّذینَ یَکنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الفِضَّةَ وَ لَا یُنفِقُونَها» کسانی  که ذهب و فضه را جمع می کنند، «فَبَشِّرهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ» مردم خیال می کنند. ذهب و فضه یعنی چه؟ یعنی طلا و نقره؟ نه. یعنی پول. آن هایی که «یَکنِزُونَ» پول. چون پول آن زمان سکه و نقره بود. کسانی که «یَکنِزُونَ» پول، «فَبَشِّرهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ».
شریعتی: همواره سپرده، سپرده.
حجت الاسلام عاملی: رکن اصلی اقتصاد همین است. یعنی حق نداری پول را راکد کنی.
شریعتی: یک جا نگه داری.
حجت الاسلام عاملی: طلا بخریم بماند، ملک بخریم بماند، خودرو بخریم بماند، بازار تکان بخورد تا ما یک جایی برسیم. «مَن تَمَنَی عَلی اُمَّتِی الغَلاءِ لَیلَةٌ واحِدَةً اَحبَطَ الله عَمَلَهُ اَربَعینَ سَنَةً» هر کسی جنسی بخرد آرزو کند که بازار تکان بخورد تا من سودی ببرم، همه تمنی، تمنی.
شریعتی: همین که بخواهد.
حجت الاسلام عاملی: عمل او را باطل می کند. تو می خواهی امت پیغمبر به مشقت بیفتد؟ مال نباید «یَکنِزُونَ» باشد. این مال را باید به کار بگیری، برای عزت مردم. خدا آقای محمدرضا حکیمی را رحمت کند. ایشان در آیه «أَموالَکُم الَّتي جَعَلَ الله لَکُم قِیاماً» یک حرف عجیبی داشت. می گفت مال وقتی مال است که قیام برای مردم باشد. خیلی حرف عجیبی است.
شریعتی: یعنی چه قیام باشد؟
حجت الاسلام عاملی: یعنی موجب قوام باشد. قیام یعنی قوام، یعنی «ما یَقُومُ بِهِ الاَمر»، یعنی کارشان لنگ است. نمی تواند ازدواج کند کارش لنگ است، نمی تواند اشتغال کند کارش لنگ است، نمی تواند عزت کشور را درست کند لنگ است، نمی تواند کشور استقلال اقتصادی داشته باشد لنگ است. این لنگ ها را باید این مال درست کند. اگر نکند مالیات ندارد. حالا حضرت این جا فرمود، یکی از شعارهایش این است. فرمود: «مالَ اللهِ دَوَلا» نباید مال دولان پیدا کند. یعنی سیستم اقتصادی نباید به گونه ای باشد که همان 1% که می گفتند در آمریکا، یک جوری باشد که درصد خاصی ثروتشان فوران داشته باشد و اکثریت نسبت به نیازهای مبرم خودشان، نیازهای اصلی خودشان، مستأصل باشند. امیرالمومنین فرمود کوفه را نگاه کنید. اقل کسی که در کوفه است آب شیرین می خورد و تحت سایبان است. یعنی من منزلشان را درست کردم، آب شان را درست کردم، نان گندم می خورند یعنی تغذیه شان را درست کردم.
شریعتی: یعنی سطح رفاه اجتماعی را بالا آوردم.
حجت الاسلام عاملی: بله. آن در نتیجه چه بود؟ در نتیجه عدالت بود. کوفه را 7 قسمت کرده بود. هر چه بیت المال می آمد همه را به 7 قسمت تقسیم می کرد. یک لواش که می ماند آن را هم هفت قسمت می کرد. از آهنگرها مالیات می گرفت، سیخ های بزرگ که جوالدوز از آن ها آورده بودند، آن را هم هفت قسمت کرد. گفتند ما این را نمی خواهیم، خودت بردار. حضرت شوخی کرد. فرمود: «لَتَأخُذُنَ شَرَّ کَما تَأخُذُونَ خِیرَه» خیر که می گیرید این را هم باید بگیرید. یعنی این جوری تقسیم شود. چنان در  این کار عجیب بود قنبر هم نگاه می کرد. قنبر نگاه می کرد که این اصلاً چیزی به خانه نمی برد. خانه اش را می دید، غذایش را می دید، لباسش را می دید، بیت المال را می دید، دلش می سوخت. دزدکی آمد یک کیسه ای پیدا می کرد، بعضی از اجناس بیت المال را در کیسه جمع می کرد. یک روزی این را برای امیرالمومنین آورد که این را برای شما آماده کردم. گفت چیست؟ گفت این گونه است. حضرت با شمشیر زد کیسه را پاره کرد. قنبر هر چه جمع کرده بود باز همه را هفت قسمت برای کوفه کرد. گفت ای اهل کوفه از من چه چیزی علم می گیرید. با هر چه آمدم، رفتنم اگر بیشتر از آن برداشتم به شما خیانت کردم. آن چیزی که دارم این لباسم است، این غلامم است، این قله من است که از مدینه برای من فرستاده می شود. این ها را شمرد گفت اگر بیشتر از این ببرم به شما خیانت کردم. چه  اعجوبه ای بوده، چه اراده ای داشته است. خیلی اراده می خواهد. بحث این که «مالَ اللهِ دَوَلا» این در زیارت نامه اش هم می خوانید: «اشهَدُ اَنَّکَ قَد اَمَرتَ بِالقِسط». این زیارت نامه ها را برای چه برای ما نوشتند؟ چون بنی امیه آن قدر که مدت زندگی  کردند تاریخ نویس نمی تواند بنویسد. 500 سال بنی عباس حکومت کرده است تاریخ نویس نمی تواند بنویسد. طبری را به خاطر این فضیلت هزار شلاق زدند. در زیارت نامه ها برای ما توصیف کردند. «اشهَدُ اَنَّکَ قَد اَمَرتَ بِالقِسط». کسی با امام حسین همراه است که «اشهَدُ اَنَّکَ قَد اَمَرتَ بِالقِسط».با حق ویژه برای فرزندت، استخدام ویژه برای دخترت، این ها صحبت کردن هم آن باشد هم مشکی بپوشیم، لباس مشکی داشته باشیم، در عزاداری شرکت کنیم.
شریعتی: یعنی پیراهن مشکی پوشیدن و حسینی بودن و تمنای زیارت اربعین داشتن و امام حسینی بودن در یک کلام چقدر برای ما مسئولیت می آورد.
«إنَّ اَمرَنا صَعبُ مُستَصعَب». حالا دنبالش ببینید. «إنَّ اَمرَنا صَعبُ مُستَصعَب» یعنی کار ما صعب است، سخت است، مستصعب بسیار سخت است. یک وقتی اسب را نمی توانی سوار شویم صعب می شود، یک وقتی اسب جوری می شود که تو را ببیند رم می کند، این را مستصعب می گویند. امر ما جوری است که «لَا یَحتَمِلهُ مَلِکُ مُقَّرَب وَ لَا بَنی مُرسَل اؤ مؤمِنُ إِمتَحَنَ الله قَلبَهُ لِلایمانُ» مگر پیغمبر باشد، مگر ملک مقرب باشد، مگر کسی که خدا آب دیده کرده است، برای ایمان امتحان کرده است که بتواند تبعیت ما را و فکر ما را و عمل ما را تحمل کند. گاهی بعضی اعمالی را نشان می دهند که ظاهرش را نمی توانی حل کنی که امام چرا این کار را کرد.
شریعتی: یعنی این ولایت را در یک کلام بپذیرد.
حجت الاسلام عاملی:  پذیرش یک مطلب است، می گوید می پذیرد. صحبت این است که به لوازمش پایبند باشد. ولایت یعنی سرپرستی کسی را پذیرفتن. تحت سرپرستی چه کسی قرار گرفتیم آن وقت معلوم می شود که شما ولایت چه کسی را دارید. تحت سرپرستی هوا و هوس است. عروسی دخترم است، من نمی توانم دخترم را سرافکنده کنم. آداب و رسومی کذا و کذا درست شد. یا تحت سیطره ی خدایی نکرده شیطان است، پس ولایت شیطان وارد شده است. دین که  می گویند ولایت است یعنی تحت ولایت اراده ی حضرت حق قرار بگیرد. چون معصومین هم از خودشان اراده ندارند. حرف شخصی ندارند. «شَرَفتَهُم بِنَبیِّک» شرافت تمام ائمه از پیغمبر ما است. پیغمبر ما هم عبارت است از این که تمام فخر و شرفش این است که برای خدا عبد است. این دعا را توجه داشته باشند. «اَشهَدُ اَنَّکَ» این ها را در بیرق ها بنویسید، در تابلوها، در مساجد، بنویسید. «اَشهَدُ أَنَّکَ قَد أَمَرتَ بِالقِسطِ وَ العَدلِ» امر کردی به قسط، به عدل، «دَعُوتَ إلَیهِما» امام حسین می گوید به این ها دعوت کردی که خونت ریخته شد. «وَ أَنَّکَ صادِقٌ صِدیقُ صَدَقَتَ فِیما دَعُوتَ إلَیهِ» خیلی ها ادعای این را دارند اما صادق نیستند. عملش را نگاه کنی برای دخترش حق ویژه برداشته، برای پسرش حق ویژه برداشته است، خودش در یک جایی سهام برداشته است  در یک شهر می بیند خراب می شود در شهر دیگر می رود برای خودش تمکن ها و تمول های پنهان درست می کند. نه، این گونه نیست. سر امام نمی شود کلاه گذاشت. «وَ أَنَّکَ صادِقٌ صِدیقُ صَدَقَتَ فِیما دَعُوتَ إلَیهِ» بر آن حرفی که گفتی صادق بودی. ان شاءالله دسته چهارم شعار امام حسین را هفته آینده خدمت عزیزان عرض می کنم.
شریعتی: ان شاءالله. خیلی ممنون و متشکرم از شما حاج آقای عاملی. خیلی ممنون از توجه و همراهی تان. متشکرم. ان شاءالله آخر هفته ی خوبی داشته باشید. و ان شاءالله که زیارت سیدالشهدا در یک اربعین، حالا نمی دانم چه زمانی قسمت مان خواهد شد، ان شاءالله نصیب فرد فرد ما بشود و ان شاءالله ثواب این زیارت را برای ما بنویسند. از همین راه دورعرض دلتنگی مان را عرض می کنیم. عرض می کنیم: «السَّلامُ عَلَیکَ یااباعَبدِالله، السَّلامُ عَلَیکَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُه». به ساحت نورانی قرآن کریم مشرف شویم. صفحه 302 را عزیزانم امروز تلاوت خواهند کرد. آیات نورانی سوره مبارکه کهف، آیات 75 تا 83 سوره مبارکه کهف را به اتفاق بشنویم و ان شاءالله ثواب تلاوت را به حضرت سیدالشهدا و زینب کبری سلام الله علیها هدیه کنیم  و ثواب تلاوت این آیات همه مان ان شاءالله بهره مند شویم. بازمی گردیم با احترام و با افتخار همراه شما با سمت خدا.
«اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». با سمت خدا مهمان لحظات ناب و نورانی شما هستیم. فایل های صوتی و متنی برنامه را در طول هفته عزیزانم از کارشناس های مختلف با دسته بندی، هم به صورت صوتی و هم به صورت متنی، می توانید در سایت ما که بارگذاری شده است دریافت کنید و یا به کانال ما در سروش و ایتا مراجعه کنید و به دوستانتان هم ان شاءالله معرفی کنید. اشاره ی قرآنی را بفرمایید که ان شاءالله حسن ختام برنامه امروز ما باشد.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». قصه حضرت خضر و حضرت موسی است. می دانید که حضرت موسی پیغمبر اولوالعظم است، از خدا امامت هم خواسته است، پس امامت عصر هم است. اما سراغ یک پیغمبر گمنام می رود. علتش را گفتند که یک خطوری حضرت موسی داشته است که مثلاً «مَن مِثلي» با این علمی که من دارم چه کسی مثل من است، خدا دستور می دهد باید بروی با این شخص درس یاد بگیری. این قصه که خدا در قرآن آورده است، هیچ آیه ای را از قرآن نمی شود حذف کرد. یعنی هر یک آیه لازم بوده است. کوچکترین آیه هم باشد که خدا آورده است. این بحث مفصلی لازم دارد، بحث خیلی مهمی است که برای زندگی بشر فلان آیه لازم بوده است که خدا آن را آورده است. نباید حذف می شد. این قصه هم باید آورده می شد. این نکات بسیار آموزنده ای دارد. من دانه دانه آن مقداری  که وقت داریم عرض می کنم.
حجت الاسلام عاملی: اولاً نشان می دهد که انسان تا کجا می تواند صعود کند که خضر پشت پرده را می دیده است. نفس  ناطقه انسانی چقدر می تواند اعتلا پیدا کند.  خدا این قصه را ذکر کرده است تا ما انگیزه پیدا کنیم، حرکت کنیم. «بابُکَ مَفتُوحُ لِلراغِبین» در هیچ وقت بسته نیست. دوم این که پیغمبر اولوالعظم که امام عصر خودش است که به خاطر یک خطوری مامور می شود که باید برود از یک پیغمبر گمنام درس یاد بگیرد. یعنی حتی آن خطورات باید تحت اختیار انسان باشد که یک وقتی با یک اراده، با یک تمنی، با یک آرزو کار را خراب نکند. چهارم این که انسان در هر درجه باشد احتیاج به درس دارد، احتیاج به شنیدن وصف دارد. پیغمبر خاتم  هم باشد باز همینطور است. پیغمبر خاتم ما حضرت ختمی مرتبت به ابن مسعود می گفت برای من قرآن بخوان. به ابوذر می گفت من را موعظه کن، به جبرئیل می گفت من را موعظه کن. امیرالمومنین به  صعصعه بن صوحان می گفت من را موعظه کن. پنجم ادب حضرت موسی است که تا آن بزرگوار را پیدا کرد گفت: «هَل أتَّبِعُکَ عَلَی أن تُعَلِّمَنِ مِمِّا عُلِّمَت رُشداً» این آیه شهید ثانی فرموده 12 نوع ادب در این خوابیده است. یعنی من را به شاگردی می پذیری که آن چیزی که خدا به تو یاد داده است به من یاد دهی.  12 نوع ادب دارد. این نشان می دهد یک دانش آموز، یک دانشجو، یک طلبه، در برابر معلم خودش نهایت ادب و احترام را باید داشته باشد. ششم این که تمام امور ظاهر و باطنی دارند. ما نباید به صرف ظاهر بیاییم حکم کنیم. اراده و تصمیمات خداوندی که خضر را اجرا می کند بعداً معلوم شد که «المُعَلِّم بِأَحسَنِ تَعلیم» است، یعنی بهترین حکمت، بزرگترین حکمت، پشت سر این ها بوده است. ما نباید حرفی بزنیم. حکمتی در کار بوده است که این اتفاق افتاده است. هفتم این که حضرت موسی وقتی می خواهد  خداحافظی کند با خضر که دیگر نتوانستند با هم راه بیایند، گفت از کجا به این مقام رسیدی. گفت: «بِتَرکِ المَعصیَة». معلوم می شود که سیر سلوک طرف خدا این است که معصیت ترک شود. یعنی به درجه ای برسی که اراده نکنی مگر آن چه را که خدا اراده کرده است. اگر به آن نقطه رسیدی عجایب می بینی که الان عجایب دیدی. امام صادق فرمود من اگر آن جا بودم یک حرف هایی می گفتم که بالاتر از همه ی این ها بود. هشتم نکته ای است که ما الان در این آیه وارد شدیم. آیه این است: «کانَ أَبوهُ صالِحاً» آمدند دیواری در شهر خراب می شد، زیر آن یک کنزی بود. پدرشان صالح بود، خواستند دیوار را درست کنند. حضرت موسی گفت این شهر به ما نان نداده است، دیوار برای آن ها درست می کنید؟ گفت زیر این دیوار کنزی بود، من دیوار را درست می کردم که این برای این دو یتیم حفظ شود که بعداً انجام دهند. من سر خودم کار انجام نمی دهم، کارهای من همه به اذن است. سلوک یعنی به جایی برسی که همه چیز به اذن باشد، اگر رسیدی به جایی که همه چیز به اذن باشد آن جا عجایب برای انسان کشف می شود که این جا حالا می بینید کشف شده است. این جا این کار را که کردند، این خدمت را خضر کرد، چرا؟ چون پدرشان صالح بود. امام صادق فرمود مراد پدری است که 600 سال قبل زندگی می کرد. یعنی الان من و شما که پدر هستیم می توانیم کاری کنیم که نسل به نسل در  فرزندان ما تاثیر داشته باشد؛ یا خوب یا بد. اگر بد باشد آن ها گناهی نکردند، ماجور هستند ما معذب می شویم. اما عجیب است حیطه مسئولیت در هیچ دینی، در هیچ مذهبی، در هیچ فکری، این  قدر وسیع نیست که شما الان ممکن است یک خلافی بکنید، یک بی عفتی بکنید، یک دزدی کنید، یک رشوه ای به خانه بیاورید، یک خیانتی به بیت المال کنید، که 600 سال  بعد خودش را نشان دهد. یا کار خوبی کنید که 600 سال بعد خودش را نشان دهد. عالم این گونه درست شده است، صاحب کائنات این صحبت را مطرح می کند. فلذا ما در برابر نسل های بعدی که از ما روی زمین می آیند مسئولیت داریم. خدا فرمود: «اَنفُسَکُم وَ اَهلیکُم  نارا» خودتان و نسل تان را باید کاری کنید که از آتش جهنم نگه دارید. مردی این آیه نازل شد گریه کرد. آقا رسول الله گفت چرا گریه می کنی. گفت خودم را نمی توانم نگه دارم، خدا مسئولیت نسل من را گردنم گذاشته است. حرف آخرم این باشد که زیر آن دیوار کنز بود، پدر مادرها خوب دقت کنند، زیر دیوار یک کنزی بود، یک گنجی بود، خواستم دست این دو یتیم برسد. در روایات است که این گنج طلا و نقره نبود، سخنان حکمت آمیز بود. ماشاءالله به دینی که سخنان حکمت آمیز را اسمش را گنج گذاشته است. گنج واقعی آن سخنی است که سرنوشت فرزند تو را عوض می کند. یک اثر روحی، اثر عاطفی، اثر ممتازی در زندگی فرزند شما درست کند. این یک بخشی کوچکی از نکات قصه ی حضرت موسی و حضرت خضر است. باز ادامه دارد. ان شاءالله ما بتوانیم محرمیت با قرآن داشته باشیم و از نکات اخلاقی قرآن استفاده کنیم.
شریعتی: ان شاءالله. خیلی از شما متشکرم حاج آقای عاملی. خیلی ممنون از توجه شما. حاج آقا دعا کنند و ان شاءالله آمین بگوییم و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: حضرت زهرا سلام الله علیها یک دعایی دارد من آن دعا را برای عزیزان می خوانم. «اللّهُمَّ عِلَیکَ لا إلَی النَّار» یعنی خدایا من را به طرف خودت ببر. ما همه حرکت می کنیم، اما کجا می رویم؟ به طرف رضایت خدا می رویم، به سوی نار می رویم. برای این می فرماید: «الهي لَیتَ شِعری الي ما یَکُونُ مَسیري» ای کاش بدانم من کجا می روم. پیامبر هم می فرماید من نمی دانم چه معامله ای می شود با من و با تو. حضرت زهرا به ما می گوید از  خدا بخواهید «إلی رَحمَتِکَ» خدایا من را به طرف رحمتت ببر. هر لحظه می خوابیم هم حرکت می کنیم، خانه هم می رویم حرکت می کنیم. این ها همه منازل سر راه است. الان کجا می رویم؟ کار ما کجا منتهی می شود که تغییر بردار نیست. یک جمله بگویم تمام. فلسفه بین صفا و مروه چیست؟ این طرف می ورد صفا، آن طرف می رود مروه. حضرت فرمود الان مثل این که در  باز می شود، ورقه ی امتحانی شما را نشان می دهند که چه نمره ای گرفتید، سرنوشت شما چه شد. آن قدر مضطرب می شوید که همواره این سمت می روید، آن سمت می روید که خدایا الان این جا چه می گویند، سرنوشت من چه می شود. برای این که سرنوشت تو مبارک باشد دستت را بالا بگیر، آن هم از زبان حضرت زهرا است، بگو: «اللّهُمَّ عِلَیکَ لا إلَی النَّار». هر چقدر بگویی کم گفتی. خدایا به طرف خودت، نه به طرف آتش غضبت.
شریعتی: به طرف تو، یعنی به طرف نور، به طرف رحمت، به طرف حق. ان شاءالله مسیرمان در همین سمت و سو باشد. از حاج آقای عاملی صمیمانه ممنون و متشکرم. سپاسگزارم.
«السَّلامُ عَلَیکَ یااباعَبدِالله».

 

برای مشاهده فایل تصویری روی لینک زیر کلیک کنید

 

کلیک کنید

 

فایل صوتی

 

 

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=8846

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید