شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». «اللّهُمَّ وَفِّقنَا لِمَا تُحِبُّ وَ تَرضَی وَ جعَل عَاقِبَةِ اَمرِنا خَیرا». سلام میکنم خدمت عزیزانم. خانمها و آقایان، اهالی خوب سمت خدا. انشاءالله هر جا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد، تنتان سالم باشد، قلبتان سلیم باشد و انشاءالله بهترینها نصیبتان شود. خوشحالیم که امروز هم همراه شما هستیم با احترام و با افتخار. و در محضر و در معیت حاج آقای عاملی عزیزمان هستیم. سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید. حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمه الله. ایام خوب، لحظات مبارک، رضایت خداوندی، برای همهی بینندگان مکرم و ملت عزیزمان از خدای متعال مسألت دارم. مدال «وَ رِضوانُ مِن الله اَکبَر» از اکبر بودنش معلوم میشود دیگر بالاتر از این مدال نیست.
انشاءالله خدای متعال با چشم رضا به همهی ما نگاه کند. «وَانظُر اِلَیها نَظرَةً رَحیمةً» شامل همهی ما بشود. گاه گاهی با خدای متعال نجوا کنیم «لَیتی شِعری، أناظِرُ أنتَ إلی فِی فعلاتی أم مُعرضُ عَنّی» خدایا ای کاش میدانستم که آیا با چشم رضا به من نگاه میکنی، یا از من صورتت را برگرداندی و وقتی تو را صدا میزنم «ماذا تَقولُ لِدُعائی، اَتَقولُ نَعم، اَتقُولُ لا» نجوای امیرالمومنین است.
میگوید خدایا کاش میدانستم تو را که صدا میزنم بله میگویی یا نمیگویی. «فَإن قُلتَ لا» چهار کلید حضرت عرضه میکند. «فیا وَیلی، یا وَیلی یا وَیلی، یا شِقوَتی یا شِقوَتی یا شِقوَتی، یا عَوْلی یا عَولی یا عَولی، یا ذُلّی یا ذُلّی یا ذُلّی». این جملات یک بحثهای خوبی دارد. عربی است باید وارد شویم. منتها وارد شویم از محتوا خارج میشویم.
شریعتی: حالا که وارد شدیم مختصر اشاره کنید.
حجت الاسلام عاملی: «یا وَیلی» یعنی هلاکت میخواهد. اگر وقتی به نقطهای رسیده است که خدا برای ندای تو لبیک نگوید، به تعبیر شیخ جعفر شوشتری کدام است که به عبد خودش لبیک بگوید جز خدا. اگر نگوید پس هلاکت خوب است. یعنی زیر خاک برای تو بهتر از روی خاک است. «یا عَوْلی» یعنی مصیبت. یعنی مصیبت حاضر شو، الان وقت این است که حاضر شوی که من به چه مصیبتی مبتلا شدم که خدایم از من راضی نیست. «یاشِقوَتی» یعنی چه بدبختی، بدبختی بالاتر از این که خدایا صدایت بزنم به من اعتنا نکنی آن هم تکرار میکند. «یا ذُلّی» یعنی خدایا چه ذلتی بالاتر از این برای بندهات که تو جواب ندهی. معلوم میشود این چهار ناله در را باز میکند.
شریعتی: بسیار خوب. گفت:
چنان لطف خاصیش با هم تن است
که هر بنده گوید خدای من است
خلاصه انشاءالله که نداهای ما و صداهای ما بی جواب نماند. حالتان چطور است؟
حجت الاسلام عاملی: الحمدالله.
شریعتی: چقدر خوشحالیم خدمت شما هستیم. این هفتهها داریم شعارهای واقعه عاشورا و نهضت سیدالشهدا را با حاج آقای عاملی مرور میکنیم. شعارهای بلند و پر نکته است. و امروز ظاهراً آخرین جلسهای است که به شعارها میپردازید. در خدمت شما هستیم و سراپا گوش هستیم.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». شعارها را میشمردیم. اولین شعار حضرت مربوط به اوصاف رهبری بود. در اوصاف رهبری هیچ شریعت ما، دین ما، مذهب ما، مشات نمیکند. حساسترین مسئله است. و این را خواندیم. شعار دوم مربوط به حقوق بشر بود، مربوط به بندگی بود. «إتَّخَذُوا عِبادَ الله خَوَلاً» حضرت فرمود در زمان من میبینیم که بندگان خدا برده شدند. و اگر برده شدند حاکم نباید تماشا کند، اما نباید تماشا کند. که حضرت تماشا نکرد. از این بردگی زمان امام حسین است. وقتی حضرت شهید شدند بردگی خیلی مضاعف شد. آن مرد عرب گفت نرو، اگر بروی «بَعدَک» ما بعد تو برده میشویم. و همین طور هم شد. یوم که خروج کردند اهالی مدینه به خاطر شهادت امام حسین خروج کردند و یزید لشکر فرستاد و اهالی مدینه شکست خوردند، مهاجرین، انصار، فرزندانشان، چقدر آن جا شهید شدند.
شریعتی: حمام خونی که راه افتاد.
حجت الاسلام عاملی: بله. آن جا وقتی که دیگر اسیر شدند و تسلیم شدند بیعت میگرفت. موسی بن عقده که آن قدر آدم کشت که اسمش را مسرف گذاشتند، یعنی اسراف گر. مهر به گردنشان میزد که شما باید بیعت کنید که بردهی یزید هستید. امام سجاد بیعت نکرد چون از اول به این شورش ملحق نشدند. این مسئلهی بردگی هم یکی از شعارهای حضرت است که من آمدم کربلا انسانها را از بردگی خلاص کنم. یعنی انسانها مسلوب الاراده نشوند. انسانها چگونه مسلوب الاراده میشوند؟ یک وقت از طریق نیروی نظامی با تفنگ، یک وقت مسلوب الاراده میشوند بر اثر شرایط بد اقتصادی، دیگر نمیتوانند آزادانه تصمیم بگیرند. همهی اینها با کرامت ذاتی انسان در مُنافی است. دستهی دیگر از شعار حضرت به اقتصاد مربوط میشود. «إتَّخَذُوا عِبادَ الله خَوَلاً وَ مالَ اللهِ دَوَلاً». مال و ثروت نباید در اختیار قشر خاصی از جامعه باشد. تمام زمینهای حاصلخیز اطراف مکه را بنی امیه تصرف کرده بود. تاریخش مفصل است. با طرق مختلف تصرف کرده بودند. زندگی آن قدر برای اهل مدینه تنگ شده بود. آن وقت این امکانات بیاید در اختیار افراد خاص قرار بگیرد که امام حسین دیده است که پیغمبر ما چگونه زمینهای مدینه را تقسیم کردند. وقتی تقسیم میکردند جبرئیل نازل شد. گفت چیزی برای خودت برنداشتی. «وَ هذا القُربا حَقَ» حق زهرا را هم به خودش بده. حق گفت چون مال خدیجه بود که فروخته بود برای مسلمانها در زمانی که در محاصرهی اقتصادی در شیب بودند. آن وقت حضرت دست میگذارد روی مسئلهی دولان خاص مالی و این که فی عادلانه تقسیم نمیشود. بارها گفته است که «وَاستَعصَروا»، از استیصال صحبت کرده است. معلوم میشود استیصال یک چیزی است که به خاطر آن میشود اعتراض را شروع کرد، مشروع است. استیصال یعنی والی و حاکم حق ویژه برای خود و اطرافیان خود و اقربای خود و کسانی که با او مثلاً همکاری سیاسی دارند حق خاصی را قائل شود.
شریعتی: سهم خواهی، رانت.
حجت الاسلام عاملی: احسنت، در اصطلاح امروز. حضرت بارها این را متذکر شده است و گاهی از زمان پیغمبر این را نقل میکند که من چیز جدید نیاوردم. یعنی شعارهای حساس کربلا را نگاه کنید آن را به پیغمبر نسبت میدهد، از زبان مبارک پیغمبر نقل میکند. چون جا هم افتاده بود این قضیه اعتراض به این مشکل بود. مردم خیال میکردند که حاکم حق دارد با بیت المال هر کاری کند. لذا به پیغمبر ما نسبت میدهد. عجب تعبیر رسایی است که حضرت از پیغمبر ما نقل میکند: «مَن رأی سُلطاناً جائِراً» اگر کسی ببینید تولیت جامعه در دست سلطان جائر است، «مُستَقِلاً لِحرامِ الله، ناکِساً لِعَهدِ الله» حرام خدا را حلال کرده است، عهد خدا را شکسته است، مخالفت با سنت پیغمبر کرده است. با گناه و دشمنی، با عداوت، با ظلم، معامله میکند با بندگان خدا. در این صورت اگر هیچ کاری نکند و فقط تماشا کند، خدای متعال این را به همان جا وارد میکند که سلطان باید وارد شود، یعنی جهنم. «هولاءِ قَد لَزِمُوا طاعَة الشِیطان» اینها که الان در مصدر حکومت هستند اطاعت از شیطان میکند و خدا هم در قرآن گفته است: «وَ إنَّ اَطَعتُموهُم إنَّکُم مُشرِکُون» اطاعت از شیطان مساوی با شرک است. در راس جامعه شرک قرار بگیرد. چه میشود؟ کسی از امام سجاد پرسید بعد از این که به مدینه برگشتند که شما غالب شدید یا آنها گفت اذان را نگاه کنید. آن کسی که در رأس بود فکر تعطیلی اسم مبارک پیغمبر را داشت. اصلاً تا به حال فکر کردید که چرا مردم عامه میگویند تشریع با خواب بوده است. دین خدا با خواب تشریع میشود. اینها تخصیص بنی امیه بود که شان پیامبر را بالا بیاورند چون خدا اسم پیغمبر را کنار اسم خودش آورده است. «اشَهَدُ أن لا اِلهَ الَّا الله وَ اشهَدُ أَنِّ مُحَمدٌ رَسولُ الله». « وَرَفَعْنَا لَكَ ذِكْرَكَ » یعنی همین. برای این که این را خراب کنند در خواب تشریع شده است.
شریعتی: این پرچم باید پایین بیاید.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. شما مصدر تشریع اذان را در شیعه هم ببینید. آن وقت حضرت در آخر میگوید: «وَاستَعصَروا» اینها با حق ویژه دارند کشور را اداره میکنند. «وَاحَلُوا حَرامَ الله و احرُوا حلالَ الله». بعد میگوید: «وَ اَنا اَحقُ مَن غَیِّر» من شایستهترین فرد هستم که آستین بالا بزنم و وارد معرکه شوم. میخواهم این را تغییر دهم. این اسمش قیام نیست، چیست؟ یک سوال؛ حدیثی که راویاش امام حسین است. تعبیر بالاتراز این؟ به تعبیر سوجی: «اَصحَ السَندِ حُسیِن یُروا فِی العالَم اَسانیدُ اَهلِ البِیت». سوجی در راوی گفته است. صحیحترین سند روایت در عالم اسانید اهل بیت است. چرا این را بخاری نیاورده است؟ برای این که اگر این را بیاورند دهها روایت که میگوید اطاعت حاکم جائر واجب است خراب نشود. برای آن که آنها خراب نشوند کلام امام حسین را کنار گذاشته است.
شریعتی: این تیشه به ریشه آن تفکر میزند.
حجت الاسلام عاملی: بله. «وَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ» وقتی سوال میشود که چرا این دختران زنده به گور شدند امام صادق فرمود: «نَحنُ المُوْءُدَ» ما زنده به گور شدیم. از امام صادق نقل نمیکند میگوید «مِن نَفسِه مِنَ الصادِقِ شِیئٌ» در دلم یک دلشورگی دارم. یعنی عدالتش ثابت نیست. فرمایش امام صادق را هم کنار گذاشتند. حالا یک نکتهای را من این جا خدمت شما عرض کنم. این شعار سند قرآنی دارد که مال نباید مداول باشد در دست یک عدهی خاص. خدا در قرآن گفته است: «کَي لَا یَکُونَ دُولَةً الأغنِیَاء» یعنی اقتصاد یک سیستیم طراحی کنید که ثروت جامعه در دست بخشی از افراد خاص جامعه نباشد. اگر این گونه نشد اسلامی نیست که یکی بخورد یکی تماشا کند. پیغمبر هم آمدند مدینه دیدند که مهاجرین نگاه میکنند، انصار میخورند. ثروت دست خاص افتاده است، یعنی فقط انصار. عقد اخوت خواندند که از همدیگر ارث ببرند.
شریعتی: هر چه داریم با هم.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. آن وقت نه تنها انسان وضو میگرفتند میدیدند گربه نگاه میکنند. وضو را کنار گذاشتند، آب را جلوی گربه گذاشتند. «وَ مالَ الله دَولاً» در این باب حضرت اباعبدالله الحسین به سیره رسول خدا، سیره امیرالمومنین، عمل کرده است. اینها هم به «وَ مالَ الله دَولاً» حساس بودند. یک جملهای بخوانم از امیرالمومنین، عزیزان بیننده لذت ببرند. تا امیرالمومنین سرکار آمد دید که در بیت المال دفاتر مفصلی است. گفتند این دفترها چیست؟ گفتند این دفتر «الرجُل و السابِقَةُ». این دفتر چیست؟ «الرَجُل وَ الغَرابَةُ». گفت اینها را از کجا درآوردید؟ پیغمبر که این کارها را نکرده بود. مگر ما قرار نیست با سنت پیغمبر حرکت کنیم. حضرت میفرماید: «وَ مَهاتُ دَعاوینَ العَطایا» این دفاتر حقوق عطایا که قبلاً با دستور بعضی از گذشتگان صورت گرفته بود همه را محو کرد. این ملاکهای طبقاتی که تعیین شده بود فرمود این ملاکهای طبقاتی را ما در اسلام نداریم. همه را از بین برد. پیغمبر این کار را نکرده بود. شما که میگویید پیغمبر هر چه نکرده بود. چرا عبدالرحمان بن عوف به امیرالمومنین شرط میکرد هم قرآن هم کتاب و هم سنت شیخین. چون میدانست که در سنت شیخین یک روشهایی است که در قرآن و سنت پیامبر نیست. امیرالمومنین این را هم میدانست. حضرت فرمود نه، فقط قرآن و سنت. حضرت فرمود: «وَ اَتیتُ کَما کانَ رَسُولُ الله یؤتی بِسَویه» من به سیره پیغمبر برگشتم. این فامیل است، این کذا دارد، این فلان دارد. همهی اینها باعث انباشته شدن ثروت دست افرادی بود که ثروتشان از شمارش خارج شده بود. آن قدر ثروت به مدینه ریخت که تقسیم که میکردند افراد خاص حقوق خاص داشتند. این فاصله شروع شده بود. حضرت همه را بهم ریخت. «و لَن اَجعَلنا دولتاً بَینَ الاَغنیا». همین را میخواهم عرض کنم. نگذاشتند ثروت بین الاغنیا باشد. این برای آقا رسول الله، امیرالمومنین، خیلی گران تمام شد. شعار چهارم. شعار چهارم مربوط به دین است. «وَ دینَ اللهِ دَخَلاً». فصاحت را نگاه کنید. فصاحت خیلی عجیب است. «إتَّخَذوا عِبادَ الله خَولاً، مالَ اللهِ دَولاً، و دینَ الله دَخَلاً». دین خدا دین مدخول شده است. مدخول یعنی دین ابزار. ابزار باشد یعنی ابزار منافع اشخاص خاص و ابزار منافع افراد خاص.
شریعتی: دین را برای خودت بخواهی.
حجت الاسلام عاملی: این دیگر «رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ» نیست. آن دینی که خدا میگوید «رَضیتُ لَکُمُ الاِسلامَ» آن خیلی حساس است، «قُولاً ثَقیلاً» است.
شریعتی: یعنی این جا در تعارض بین دین و منافع شخصی، منافع شخصی اولویت دارد. یعنی دین تا جایی به درد ما میخورد که در راستای منافع شخصی ما باشد.
حجت الاسلام عاملی: بله. الان من یک مثالهای خوبی میزنم. یک نکتهای را عرض کنم. عجیب است عین این تعبیر را پیغمبر ما فرموده است. آن قدر برای من عجیب است. ما که گفتیم شعارهای امام حسین ریشه قرآنی دارد، ریشه سنت هم دارد. عین این تعبیر را پیغمبر فرموده است. حضرت فرمود: «إذا بَلَغَ بَنو أبی العاص ثلاثین» یعنی بنی امیه، ثلاثین، به 30 برسند یعنی 30 نفرشان حاکم شود بر امت من، «إتَّخَذوا مالَ الله دَولاً، وَ عِبادَ الله خَولاً، وَ دینَ اللهِ دَخَلاً». امام حسین که گفت: «إنَّما اَسیرُ بِسیرَةِ جَدِّی وَ اَبی» من با سیره جدم و پدرم حرکت میکنم. یعنی پیغمبر ما پیشگویی کرده است که روزگاری میرسد که بنی امیه بر امت من مسلط میشوند، بندگان خدا را برده میکند، ثروت را در اختیار افراد خاص میگذارند و دین من را هم دین مدخول میکنند. یعنی دینی که خیلی چیزها قاطی شده است که در دین نیست. دین مدخول است یعنی ناخالصی قاطی شده است. دین خیلی خطرناک میشود اگر ناخالصی وارد دین شود. چون تاثیر دین در زندگی بشر، باورهای دین در زندگی بشر، تاثیرش فوق العاده است. میشود تبدیل به یک خونریزی وحشتناک شود. فلذا ذرهای نباید قاطی بشود. دین که میآید یزید را واجب الطاعه میداند، امام عصر میداند، معلوم است این دین مدخول است. دیگر چیزی از دین نمیماند. یک جمله بگویم. مدخول شدن دین، قتلگاه دین است. میخواهید دین را به مسلخ بفرستید.
شریعتی: مثل چاقوی جراحی که دست یک آدم کش میافتد.
حجت الاسلام عاملی: همین طور است. چیزی که قاطی شد، این جان دین گرفته میشود، دین دیگر کشته میشود. امام حسین فرمود به جای این که دین برود قتلگاه، من به قتلگاه میروم. چه تعبیر خوبی است. وقتی که خدا میگوید پیغمبر اگر یک چیز را قاطی کند با دست راست میگیریم میکشیم. پس معلوم میشود اگر یک جایی خلوص دین به خطر افتاد خودت را به کشتن دهی جا دارد.
شریعتی: تو باید فدا شوی.
حجت الاسلام عاملی: «وَ لؤ تَقَوَّلَ عَلَینا بَعضَ الاَقاویل». آن قدر حساسیتش را خدا عجیب نشان داده است. اگر پیغمبر یک ذرهای به دین ما قاطی کند ما با دست راست میگریم شاهرگش را قطع میکنیم. شما را خدا وقتی خدا این حساسیت را دارد بعد از پیغمبر دینش را میدهد دست این مفتیهای کذایی که نگاه میکند به دهان پادشاه که پادشاه هر چه بگوید و آن وقت او بگوید دین همان است. دین را با میل پادشاه تنظیم میکنند، با آخوندهای درباری تنظیم میکنند. که ما به آن سرای میگوییم، سرای یعنی کاخ. سارای مالاسی، یعنی آخوندهای کاخ. بنی امیه به طور مبسوط در این تقصیص کردند. تقصیص یعنی وارد کردند. ما یک کتابی داریم تاویل مصدر تنزیل. آن جا مفصل مثالهایش را آوردند. هر جا بنی امیه به مشکل برمیخوردند به تاویل قرآن یا جر قرآن پناه میبردند. حتی به تأویل کلام پیغمبر پناه میبردند. ما آن جا مثال آوردیم. آن روایات مفصلی که وارد شده است که اصلاً با قرآن سازگار نیست. آنها وارد کردند. یکی همین است که ما مفصل بحث کردیم، اطاعت از حاکم جائر. در اوایل انقلاب یک کنفرانس فرهنگی خیلی مبسوط بود. از کل دنیا علما جمع شده بودند؛ شیعه و سنی. استاد ما، استاد بی نظیر که تاریخ نظیرش را ندیده است، حضرت آیت الله سبحانی آن جا سخنرانی کردند از علمای عامه یک چیزی خواستند. گفتند این روایاتی را که بنی امیه تقصیص کردند اینها را از کتابهای خودتان جدا کنید. اگر جدا نکنید بعداً کار دستتان میدهد. چند سال گذشت، کتاب آیات شیطانی نوشته شد. بخشی از کتاب آیات شیطانی مثل قصهی الخرانی، اینها از تقصیصات بنی امیه است. شان پیغمبر ما خیلی بالاتر از اینهاست. امام حسین هم روی این قضیه حساس است که دین مدخول باشد. همچنان که قبل از حضرت آقا رسول الله حساس است، قبل رسول الله خودِ خدا حساس است. دین مدخول باشد؟! یعنی چه؟! مثال بزنم لذت ببرید. مالک را میفرستد به مصر، میگوید «ساوِه بَینَهُم فِي اللَحظَةِ وَ النَذرَةِ وَ الاِشارَة وَ التَهیه». دین خالص این است. مساوات میکنی بین رعیت. ملحظ گوشه چشم را میگویند. اگر به یک کسی با گوشه چشمت نگاه کردی به آن هم با گوشه چشمت نگاه کن. «والنَذرة» اگر با چشم پر به یک کسی نگاه کردی به او هم با چشم پر نگاه کن. «وَالاِشارَة» اگر به یک کسی اشاره کردی، با دیگری هم با اشاره حرف بزن. «والتَهیه» اگر به این سلام دادی تبعیض نکن، به آن هم سلام بده. یا این تبعیض را توجیه کنی دیگر این دین، دین مدخول است، دین خالص نیست. وقتی بیاییم بگوییم که طاعت حاکم جائر از حرمت کعبه بالاتر است. معلوم است این دین مدخول است. وقتی با منجنیق زدند کعبه را خراب کردند، عبدالله بن زمیر داخل مسجد الحرام تحصن کرده بود و سنگر گرفته بود لشکر شام گفت ای وای، چه کار کردیم، خانهی خدا را خراب کردیم. شیاطین بنی امیه داد زدند «الطاعَة، الطاعَة». امام زمان، امام عصر، بالاتر از حرمت کعبه است. ببینید چه ملغمهای درست کرده بودند. حالا اگر بیاید دین در چنین شرایطی تماشاگر ظلم باشد این دین، دین مدخول است. روح دین مبارزه با ظلم است. دینی که بر کظه ظالم، یعنی سیری ظالم و سغب مظلوم، گرسنگی شخصی که ظلم شده است تماشا کند، ای دین مدخول است. دینی که در داخل اختلاف درست میکند برای این که ما را از دشمن مشترک غافل کند. این دین دین مدخول است. «جاهِلیهَ و بَینَ اَنظُرِکُم». پیغمبر ما دو قبیله با هم دعوا کردند این را گفت. یعنی در برابر من، در حیات من، دعوای جاهلی راه میاندازید. یک دعوای کوچک را خدا گفته است: «وَ کُفوٌا مِن اِلی النار» لب جهنم بودید که دین آمد بین شما اختلاف کرد. حالا اختلاف امروزی را خدا بخواهد تعریف کند، این اختلافی که داخل امت افتاده است، باید چه تعبیری داشته باشد؟ دین آمده است غل و زنجیرها را باز کند. آداب و رسوم غل شده است، زنجیر شده است، زندگی را به بن بست رسانده است. اگر این نقش را ایفا میکند، این دین «رَضیتُ لَکُمُ دیناً» است. اگر به نام دین بر غل و زنجیر اضافه کند معلوم است این دین مدخول است. دینی که «هَوَلَ النّاس وَ آلِ مُحَمَّد» مردم را سوار کند بر اکتاف آل محمد، معلوم است که این دین مدخول است. امام حسین هم همهی اینها را میبینید. فلذا حضرت در برابر این قضیه ایستاد. سه شعار در یک جمله؛ . «إتَّخَذوا عِبادَ الله خَولاً، مالَ اللهِ دَولاً، و دینَ الله دَخَلاً». این شعارها آیا گفته میشود در عزاداریهای ما، در مراسم عزای ما، در تبیین فکر اباعبدالله الحسین. میرسیم به دسته پنجم. دسته پنجم مربوط به دشمن است. شعار امام حسین است. حضرت خودش در نهایت حریت است. شعارش این است که «کونُوا اَحرارً فِي دُنیاکُم» اگر دین هم ندارید این گونه نیست که کسی که دین دارد حریت دارد. اگر دین دارید دین خودش حریت میآورد. یا دین، یا حریت. اگر دین نداری حریت داشته باش. «وَ مَن اَقبَلتَ اِلَیکَ غَیرَ مَملُوک» وقتی دین باشد انسان دیگر مملوک نیست. مملکوک پول نیست، مملوک ریاست نیست، مملوک چشم مردم نیست، خودش را در چشم دیگران جستجو نمیکند که چند نفر نگاه کنند گدای چشم مردم باشد جامعه را آلوده کند. این حریت نیست. این همین غل و زنجیر آخرت میشود. «اَلتَقوا اِتقُن مِن کُلِّ مَلَک، وَ مَنجاتُ مِن کُلِّ هَلَکَ». امیرالمومنین باید تقوا را تعریف کند. تقوا یعنی آزادی از هر چیزی که شما را مملوک کند. یک فقیهی به بچههایش گفت مواظب باشید سهواً شما را مالک نشوند. گفتند چگونه میشود سهواً بر ما مالک شوند؟ گفت شما را عصبانی میکنند، وقتی عصبانی شدید دیگر حر نیستید، مملوک هستید. وقتی که انسان عصبانی شود حرمت نگه نمیدارد. مرحوم نراقی میگوید کشتی که شکسته باشد در گرداب بیفتد، فوراً آن ترکها جدا میشوند. کشتی شکسته در گرداب بیفتد، امید است که برود به ساحل نجات برسد، اما کسی که طبیعتش عصبانی شدن است این هیچ وقت نمیتواند سالم از دنیا خارج شود.
شریعتی: این قدر که خطرناک است.
حجت الاسلام عاملی: خطرناک است. پس شعار پنجم لزوم حریت است، آزادمنشی است. یعنی تعصب، کینه، تشفی خاطر، انتقام، دل خنک کردن. در مسائل سیاسی میبینید که یکی از دیگری انتقام میگیرد، حتی منافع ملی را هم زیرپا میگذارد، حرفی میزند برای این که پشت طرف را به خاک بیاورد. اما کل اساس نظام را زیر سوال میبرد. اینها همه طفل هستند. اندرز من به تو این است که تو طفلی و خانه رنگین است. حضرت فرمود: «إن لَم یَکُن دینٌ وَ کُنتُم لاتَخافُونَ المَعاد» دین کافی است، دین صیانت میآورد. حضرت فرمود شما تقوا را حفظ کنید، تقوا هم شما را حفظ میکند. «الا فَصُونوها» آن را حفظ کنید آن هم شما را حفظ میکند. شما دین را حفظ کنید دین هم شما را حفظ میکند. تاثیر، تاثیر متقابل است. حالا اگر این نشد «کونُوا اَحرارً فِي دُنیاکُم». یعنی دشمن باید در دشمنی خودش حر باشد. دشمنیات را اعمال کن اما آزادانه، حر باش.
شریعتی: نه این که ببینی بقیه چه میگویند همان حرف را بزنی.
حجت الاسلام عاملی: بله. امیرالمومنین آب را در صفین نبست، معاویه بست. حضرت گفت آب را باز کنید. هر چه گفتند که این آب را به ما بسته بود. گفت ما سر آب دعوا نداریم. به معاویه هم پیغام فرستاد آب را باز کنید، با آن کسی را نمیشود کشت. حیوان دارند، حیوانها آب میخواهند.
شریعتی: نگاه نمیکند ببیند آن چه کار کرده است.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. یک سوالی ابن عباس در وسط جنگ از امیرالمومنین پرسید. حضرت فرمود اطلاعاتش خیلی قوی بود. گفت ابن عباس این واقعه در لشکر من اتفاق نمیافتد. راستش را بگو از کجا آوردی. گفت این را معاویه فرستاده است میگوید جواب این مسئله را از علی بپرس. حالا مردم چند ماه است در بیابان گرفتار هستند. ما باشیم چه میگوییم؟ حضرت فرمود: «اَنَا اَبوالحَسَنِ الغُر» من ابوالحسن آقایم. جوابش را میدهم. یعنی دشمنی بکنیم اما در دشمنی کردن حر باشد. غالب جنگها این گونه نیست.
شریعتی: نیست، نامردی در آن است.
حجت الاسلام عاملی: تماماً. یک اتفاقاتی در جنگها افتاده است. من آرزویم این است که یک وقتی انشاءالله منشور جنگ آقا رسول الله را بیاورم این جا برای شما بخوانم. وقتی لشکر میخواستند بروند آن منشور را برایشان میخواند. چقدر در آن منشور روی امور محیط زیست تکیه کرده است. که محیط زیست خراب نشود. مبادا درختها را دربیاورید. درختی که میوه دار است. تا آن جا مواظب است. مبادا آب را سمی کنید. تا آن جا مواظبت کرده است. خیال نکنید که چند اسیر برای من بیاورید من خوشحال میشوم. خوشحالی من به این است که ببینم چند نفر را فکرش را عوض کردید، اخلاقش را عوض کردید، مسلمان شده است و نزد من آوردید. حالا این را چه زمانی امام حسین فرموده است که «کونُوا اَحرارً فِي دُنیاکُم»؟ زمانی که لشکر به خیمهها ریختند. این کار، کار درستی نیست. خانمها که تقصیر ندارند، اصلاً امام حسین تقصیر ندارد. بیایی به خانمها متعرض شوی. خیلی بد است. این حریت نیست، این انتقام است. اصلاً انتقام در کربلا موج میزند. امام حسین را کشتی، با بچههایش چه کار داشتی. امام حسین را کشتی چرا مُثله کردی. امام حسین را کشتی چرا اسبها را روی بدن مبارک دواندی. امام حسین را کشتی چرا در شهرها سر مبارک را گرداندی. امام حسین را کشتی چرا خیمهها را آتش زدی. امام حسین را کشتی چرا خیمهها را غارت کردی. در تلبیث همه را آورده است. میگوید انتقام موج میزند. این حریت نیست.
شریعتی: کینه، بغض.
حجت الاسلام عاملی: بله. الان شما در شهر خودتان یک دشمن دارید. اگر توانستید با حریت با آن مقابله کنید بلند شوید به عزای امام حسین بیایید. در خانه دعوا شده است حق با خانم است، اگر حریت را داری بگو که خانم حق با شماست. در وسط دعوا ناگهان اوضاع عوض شود. این حریت را اگر داشته باشی. مرد آن است که از حرفش برنگردد. آقای حائری میگفت مرد آن است که از حرفش برگردد. ممکن است اشتباه کند. این بتواند خودش را بشکند.
سهل شیری دان که صفها بشکند
شیر آنست آن که خود را بشکند
حالا وقتی آن جا ریختند حضرت تقلا کرد که خودش را یک جوری به خیمهها برساند. در آن نقطهای که افتاده بود به طرف خیمهها حرکت کرد. آمد در یک چاله افتاد. مستحب است میت هر جا افتاده است همان جا دفن شود. امام سجاد هم حضرت را برگرداند از گودال در همان جایی که افتاده بود دفن کرد. از مرقد یک خط به طرف خیمهگاه بکشید به گودال میرسید. حضرت حرکت کرد دیگر از آن گودی نتوانست بالا بیاید. بدن آن قدر خونی بود، زخمی بود. آن جا حضرت این جمله را فرمود اگر ایمان ندارید، اگر از آخرت نمیترسید، دین ندارید، حر باشید. انسان حر این کار را نمیکند. اما آن قدر رذل بودند شمر برگشت گفت یابن فاطمه چه میگویی. گفت این را میگویم. گفت: «إنَّهُ کُفُوٌ کَریم» این کفو کریم است. خیمهها را رها کنید. کفو کریم یعنی یک همتای کریم است، یعنی حرفش خوب است. در حالی که آقا رسول الله میفرمودند هیچ وقت در جنگ با شخص زخمی کاری نداشته باشید. میفرمود با زنها کاری نداشته باشید، این حریت نیست. امیرالمومنین فرمود هر کس به زنها تعرض میکرد «یُعَیر فی عَقَبِه» یعنی نسلش بدنام میشد، میگفتند این به خانمها تعرض کرده است. امیرالمومنین وقتی جنگ جمل تمام شد آمد برای بازدید از زوجه پیامبر یعنی عایشه. در یک منزلی اطراق کرده بود. صاحب آن خانه کشته شده بود. زنش ظاهراً آن قدر به امیرالمومنین فحش گفت. حضرت هیچ حرفی نزد. اصحاب گفتند اجازه دهید با یک گوشمالی به او دهیم. گفت نه. زمان پیامبر کسی به زنان تعرض میکرد «یُعَیر فی عَقَبِه». شما میخواهید زن را عقوبت کنید؟! اجازه نداد. رفت نشست با عایشه صحبتش را کرد، تمام شد. تا بیرون آمد این زن باز شروع کرد. گفتند یاامیرالمومنین ما طاقت نداریم، خیلی اهانت میکند. گفت پس اجازه دهید خودم ساکتش کنم. به آن زن گفت ساکت میشوی یا بگویم این درها را باز کنند. تا این را گفت زن در رفت، سریع در رفت. گفتند یاامیرالمومنین ماجرا چیست. گفت زخمیها و سربازهای جنگ را که با ما جنگ میکردند قایم کردند پشت درها. میداند، اما تغافل میکند. این یادگاری از من برای عزیزان بیننده است. «مِن اَشرَفِ اوصافِ الکَریم تَغافُلُ اَمّا یَعلَم» از شریفترین اوصاف انسان کریم این است که تغافل کند از آن چه که میداند. بدانی این آقا به شما بدی کرده است، میدانی که او پشتت حرف زده است، میدانی که این پشت سر شما یک فتنه درست کرده است. اما تغافل کنی چون حق شخصی است. روایت است که پیغمبر ما، امام ما امیرالمومنین، مضمون است که «لَم یَنتَسِب بِنَفسِه» به خاطر خودش انتقام نگرفت، در حق خودش اقدام نکرد. یک آقایی با مشت به سینه امیرالمومنین زد. در حجیه در هوای داغ از شوهرش شکایت کرد. آن خانم گفت هوا داغ است، بفرمایید بنشینید یک مقدار هوا خنک شود تشریف بیاورید. گفت نه، ظلم تحمل این تاخیر را ندارد. من باید الان بیایم. آمد در را زد، اصلاح ذات بین آن مرد و زن کرد. آن مرد هم حضرت را نمیشناخت. حضرت که از او خواست اصلاح کند آمد با مشت به سینه حضرت زد. حضرت به خاطر خودش بیاید انتقام بگیرد.
نیم کوهم ز حلم و صبر و داد
کوه را کی در رباید تند باد
وقتی آن مرد فهمید و عذرخواهی کرد گفت من اگر عذرخواهی میکنم این باشد که کارت را با این خانم اصلاح کن که نهاد خانواده به هم نریزد. ما تا این جای کار را که آمدیم حدود 5 شعار را گفتیم. 20 شعار دارد. انشاءالله ماه صفر تمام میشود. در آینده اگر فرصتی شد بقیه شعارهای امام حسین را برای عزیزان انشاءالله باز درخدمتشان هستیم.
شریعتی: انشاءالله. بخش عمدهی صحبتهای حاج آقای عاملی عزیزمان به مقدمات گذشت. مقدماتی که اگر با دقت آنها را دنبال کنیم دیگر کاملاً جغرافیای شعارهای سیدالشهدا دستمان میآید. احساس میکنیم که باید در همان مسیر حرکت کنیم که انشاءالله ما هم جزو اعوان و انصار و سپاه حضرت باشیم. خیلی از شما ممنونم حاج آقای عاملی، سپاسگزارم. مشرف شویم محضر قرآن کریم. خوش به حال همهی آنهایی که با قرآن مانوس هستند، خوش به حال آنهایی که قرآن در زندگیشان جریان دارد به تعبیر حاج آقای عاملی که مکرر اشاره فرمودند. ما یک ختم هفتگی قرآن کریم هم داریم، عزیزانی که میخواهند در طرح ختم قرآن کریم در پایان هفتهها با ما همراه شوند میتوانند به کانال ما در سروش و ایتا مراجعه کنند، ثبت نام کنند و انشاءالله این ختم جمعی قرآن کریم را هم هر هفته ما داشته باشیم. صفحه 309 را امروز تلاوت میکنیم، آیات نورانی سوره مبارکه حضرت مریم سلام الله علیها، آیات 52 تا 64 سوره مریم را به اتفاق بشنویم. برمیگردیم انشاءالله با احترام و با افتخار همراه شما هستیم و در کنار شما.
صفحه309قرآن کریم
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».
ما در این دشت به امید تو انگور شدیم
ساقیا دست نگهدار و بمان تا برسیم
با احترام و با افتخار همراه شما هستیم. آخر هفتهی خوبی داشته باشید. اشارهی قرآنی امروز را حاج آقای عاملی خواهند فرمود و انشاءالله جمع بندی و حسن ختام فرمایشاتشان را هم خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». سوره مریم، آیه 54 و 55. «وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا (54)وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا (55) وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا(56)وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا (57)». در قرآن ما آن قدر آیات داریم که خدای متعال به پیغمبر ما دستور میدهد که پیغمبرانی که کارهای خوب داشتند، اوصاف خوبی داشتند، مدام میگوید اینها را یاد کن، یاد کن. مکارم اخلاقی خوبی داشتند مدام میگوید یاد کن، یاد کن. یعنی من اگر بخواهم این آیات را بخوانم آن قدر زیاد است. «وَاذکُر فِی الکِتابِ مَریَم»، «وَاذکُر فِی الکِتابِ ابراهیم». اینها همه دنباله دارد که نمیخوانم. «وَاذکُر فِی الکِتابِ مُوسی»، «وَاذکُر فِی الکِتابِ اِسماعیل»، «واذکُر فِي الکِتابِ اِدریس»، «وَاذکُر عَبدَنا داوودَ عَبد»، «وَاذکُر ایِّوب»، «وَاذکُر اِبراهیمَ وَ اسحاقَ وَ یَعقُوب»، «وَاذکُر وکُلِّ مِن الاَخیار». یک قاعدهی کلی هم میگوید: «وَاذکُر اُذکُروا نِعمَتی الَّذی اَنعَمتَ عَلَیکُم». این آیات با صدای بلند میشود که اگر شما بزرگداشت برای بزرگان برای کارهای خوبشان بگیرید مشروعیت دارد. آنهایی که میگویند بزرگداشت و بدعت است و باید جواب دهند. اینها اصلاً قرآن را نفمیدند. چرا خدا قرآن را این قدر تاکید دارد. علتش را هم میگوید که چرا «وَاذکُر». میگوید: «إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ» وعده میدهی خلف نکن. گاهی با یک خلف وعده میلیاردها پول این سمت و آن سمت میشود. گاهی با یک خلف وعده شدیدترین بی آبرویی درست میشود. هواپیما باید فلان ساعت برودف 5 ساعت فاصله گذاشتند در یک از شهرهای جنوب که من منبر بروم، تمام بی آبرو شدند. با 5 ساعت فاصله باز هم نرسیدم. «وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا (54)وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ» در واقع ما تجلیل کردیم از صدق وعد، از امر به صلاة، «إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ»، ما تجلیل کردیم از صدیق بودن. تمام اینها را شما ملاحظه کنید علتش را خدا میگوید که چرا باید برای اینها یادبود بگیرید. من از شما سوال میکنم. یک پغمبر دو مورد است. «وَاذکُر عَبدِنا دَاوُودَ ذَا الْأَيْدِ» محکم در خدمت دین بود، با قدرت. میگوید بزرگداشت بگیرد. پیغمبر ما که تمام اوصاف انبیا را دارد، جامع تمام اوصاف انبیا است. یعنی پیغمبر ما ارزش بزرگداشت بگیریم به خاطر آن اوصاف خوبی که داشته است، چگونه میشود نامشروع بود. البته الازل اعلام کرده جزو افضل قربات است. فقط آنهایی که در عربستان نشستند میگویند «کُفُر، کُفُر، کُفُر». آنها میآیند یک جملهای میگویند خیلی خوب است. میگویند چیزی را که پیغمبر انجام نداده است ما میگویم نامشروع است. این یک کج فهمی بسیار بزرگ است. قاعدهی کلی که صادر شد اصلاً یک عمر کفاف نمیکند تمام مصادقش را یک کسی انجام دهد. در مشروعیت یک عمل دستور کلی کافی است. «فَاقرُوا ما تَیَسَّرَ مِن القُرآن» این دستور کلی است. همه ما با قرآن جلسه را شروع میکنیم. چرا میگویی بدعت است؟ «فَاقرُوا ما تَیَسَّرَ مِن القُرآن» برای اموات یاسین میخوانیم چرا میگویی یاسین خواندن برای اموات بدعت است؟ اینها هر دو را میگویند نامشروع است. از طرفی بعضی از اصحاب کارهایی کردند که خود پیغمبر انجام نداده بود. نگفت بدعت، بدعت، بدعت. مثلاً پیغمبر ما در مسجد شنید یک کسی دعا میخواند. چه دعای خوبی، چه فصاحت خوبی، چه مضامین خوبی. گفت این کیست، این را نزد من بیاورید. آوردند یک از اصحاب بود. گفت این را از کجا پیدا کردی. گفت خودم انشا کردم. گفت باریک الله. نگفت بدعت است چون من نگفتم. چون دستور کلی برای دعا صادر شده است. پیغمبر ما از دور نگاه کرد یک کسی نیمه لخت است، روی شنهای داغ حجاز خودش را میغلطاند. گفت این کیست، این چه کاری است که میکند. بگویید بیاید این جا. آوردند حضرت گفت این چه کاری است که میکنی؟ گفت هر وقت قلبم را قساوت بگیرد روی شنهای داغ بدنم را میچسبانم میگویم: «ذُق، ذُق». به نفسم میگویم «ذُق» بچش. اگر تحمل این را داری تحمل آتش جهنم را هم داشته باشی. آن وقت قساوت قلبم میشکند. آن قدر حضرت خوشش آمد، به اصحاب گفت از ایشان التماس دعا کنید. این را برای خدا بین خودتان واسطه کنید.
شریعتی: نفرمودند بدعت است.
حجت الاسلام عاملی: پیغمبر که خودش این کار را نکرده بود.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم حاج آقای عاملی. دعا کنید. مضامین بلند دعاهایی که حاج آقای عاملی به ما یاد میدهند میتواند خیلی به ما کمک کند. «الهی اِلَیکَ لا اِلَی النّار».
حجت الاسلام عاملی: چقدر عالی است، آن هم با اشک چشم، آن هم صورت روی خاک.
شریعتی: حالا امروز هم دعا کنید.
حجت الاسلام عاملی: یک دعای بسیار خوب. آن قدر خوب است خوش به حال کسانی که این دعا میشنوند و میخوانند. میدانید که سوال جواب محکمه خدا خیلی سخت است. از ذره سوال میکند. «فَمَن یَعمَل مِثقَالُ ذَرَّةِ». چطور میتوانی جواب دهی؟ یک دعای من به عزیزان یاد میدهم به خدا میگویید خدایا، سوال و جواب را خودت جواب بده. من نمیخواهم جواب دهم، خودت جوب بده. «وَ تَوَلَ اَنتَ نَجاتِي مِن مُساءِلَةِ البَرزَخِ».
شریعتی: خودت جواب بده.
حجت الاسلام عاملی: خودت. «وَ ادرَأ عَنِّی مُنکَراً وَ نَکِیراً وَ أرِ عَینی مُبَشِّراً وَ بَشیراً». خدایا خودت سوال جواب را تولید کن، این نکیر و منکر را کنار بزن، نکیر و منکر را به من نشان نده، آن بشیر و مبشر را به من نشان بده. در دعای نجف است. «وَ تَوَلَ اَنتَ نَجاتِي مِن مُساءِلَةِ البَرزَخِ وَ ادرَأ عَنِّی مُنکَراً وَ نَکِیراً وَ أرِ عَینی مُبَشِّراً وَ بَشیراً».
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. پیدا شدیم هر چه در این راه گم شدیم، یعنی فقط حسین چراغ هدایت است.
«السَّلامُ عَلَیکَ یااباعَبدِالله».
برای مشاهده فایل تصویری روی لینک زیر کلیک کنید
فایل صوتی