شریعتی: سلام می کنم به شما و دل های سرشار از عشق شما. سلام می کنم به شما و دل های پر از ایمان شما، سلام می کنم به شما و لحظات ناب و دریایی شما. حجت الاسلام عاملی: عرض ادب و احترام دارم محضر همه عزیزان خودم در کشور اسلامی، ایرانیان عزیز خارج از کشور و از خدای متعال عالی ترین اقتدار و عزت برای یک کشور اسلامی و سربلند، آرامش، آسایش برای ملت بزرگ مان دارم و از خدای متعال می خواهم که ملت ما و کشور ما را از تمام بلاها حفظ کند و مخصوصاً با عنایت خاصه خودش مقام معظم رهبری، این نعمت بسیار خطیر را از تمام بلاها مصون و محفوظ بدارد و برهانش را بر دنیا ان شاءالله غالب کند.
شریعتی: خیلی خوش آمدید. استفاده می کنیم از محضر اساتید و حسن ختام جلسات هفته ما حضور حاج آقای عاملی است و الحمدلله این جلسات داریم راجع به ویل صحبت می کنیم و نکته های ناب و لطایف عرفانی که شنیدیم و ان شاءالله ادامه فرمایشات.
حجت الاسلام عاملی: بحث ویل در آخرت نشان از نهایت ندامت و پشیمانی است و بسیار عاقبه بزرگی است که انسان با ندامت از این عالم خارج شود. مرگ عصاره زندگی است. کسی که زندگی را طوری تنظیم کرده که عقلانیت در آن نیست، به طور طبیعی با ندامت از دنیا می رود و با ندامت هم که از دنیا برود، با ندامت هم آنجا به محشر می آید. انسان های کیّض، کسانی هستند که در اینجا متوجه شدند که یک اراده حکیمانه بر دنیا حکومت می کند، بر این عالم حکومت می کند. ممکن نیست که این زندگی بازیچه باشد، این دنیا رستورانی برای خورد و خوراک باشد. عقلانیتی در آن نباشد. جمال از همه جای عالم فراوان می کند و انسان هم زمانی که عقلانیت دارد جمال دارد. بزرگترین جمال انسان عقل او است. وقتی سؤال کردند در مورد میرزای بزرگ شیرازی که بزرگترین کرامت ایشان چه بود؟ آن طرف خیلی آدم باذوقی بوده است. گفته بود بزرگترین کرامت ایشان عقل ایشان بود. عقل سفیر خداست. عقل پیغمبر باطنی است و مشعلی است سر راه انسان. یکی از اوصاف آخرت خافضة رافعه است. آنهایی که در این دنیا در رتبه بالا بودند می آیند پایین، آنهایی که اینجا ما با چشم پایین به آنها نگاه می کردیم، آنها جایگاه رفیع در آنجا پیدا می کنند چون معیار خدا با معیارهایی که ما در اینجا درست کردیم، برای تنظیم روابط زندگی بسیار متفاوت است. چیزهایی که در برابر خدا ارزش است، آن نیست که با نگاه مادی ما تشخیص بدهیم. حضرت موسی به خدا گفت، تو خدا هستی، من بنده تو هستم. تو بیشتر از من می دانی. اگر تو در دنیا جای من بودی چکار می کردی؟ عمرت را در چه صرف می کردی؟ گفت یا موسی من اگر جای تو بودم، تمام عمر خودم را صرف می کردم در خدمت برای بندگان خدایم. این ارزشی است در نگاه خدا. حالا کسی که زندگی را طوری تنظیم کرده است که اولین اشتباه، آخرین اشتباه است، یکبار عمر را به انسان می دهند، دیگر بار دوم حاصل نمی شود و ظرف است برای تمام تصرفات. این ظرف ریخت، دیگر تمام شد. نمی تواند دیگر چیزی در آن بریزد. تمام شد. بعضی ها هنوز نمرده اند ظرفشان ریخته است. «قلب الکافر اسود منکوس»، «لا یئی شیاً من الخیر». امکان ندارد یک خیری در دل او جا بگیرد، نیت خیری داشته باشد، نیت خوبی داشته باشد، نیت خدمت داشته باشد، نیت نفع داشته باشد.
شریعتی: واقعاً در ظرف وارونه چه می شود ریخت؟
حجت الاسلام عاملی: پیغمبر ما هم فرمود: ما آمدیم در دنیا خانواده واحد جهانی تشکیل بدهیم. «الخلق کله عیاله» یعنی اگر کسی پدر خود را از دست داده است، خیل غصه نخورد. پدر دارد. پدر خود خداست. و در این خانواده، «احبهم الیه انفعهم للناس» خدا در اعضای این خانواده کسی را بیشتر دوست دارد، برای کسی بیشتر حساب باز می کند، برای کسی عنایت خاص دارد که انفعیت داشته باشد. این معیار خدا است. هر چقدر انفع هستی در نزد خدا اقرب هستی. که «اللهم جعلنی من احسن عبیدک نصیباً عندک و اقربهم منزلة منک» می خواهی برسی به مقام اقربهم منزلة منک. من می خواهم منزلت من در نزد تو از همه بیشتر باشد. خلیفه اول می گوید من از پیغمبر شنیدم، رسول خدا گفت منزلة علی نسبت به من مثل منزلت من است به خدا. منزلت پیغمبر نسبت به خدا چیست؟ تا پیغمبر هست، خدا کسی را مقدم نمی کند. این نگاه خدا به پیغمبر ماست. پس تا علی هست، کسی مقدم بر علی نمی شود در اراده خدا. چون گفته «منزلة علی منی کمنزلتی من الله». حالا ما الآن همه در چشم خدا منزلت داریم. پیش خدا. ای خدا ای کاش می دانستم چه نگاهی به من داری. در نگاه تو چگونه ام. «لیت شعری عن ناظراً الیه فی خلواتی عن مورد عنی» شب باشد، خلوت باشد، فرش را کنار بزنی، صورتت را روی خاک بگذاری، بگویی ای خدا ای کاش می دانستم با چه چشمی به من نگاه می کنی یا از من احراز کردی؟ نصف شب امیرالمؤمنین با خدا نجوا می کند. حالا کسی که از اینجا خلاص شد، ندامت شروع می شود. شدت ندامتش غیرقابل وصف است. کسی که حق الناس را ضایع کرده است، بیت المال را تصرف کرده است، رشوه خواری کرده است، مال حرام آورده خانه، جانی پرورش داده است، بزرگترین حق فرزند را ضایع کرده است… افلاطون می گوید به بچه علم یاد بدهید بس است. علم همه چیز او را درست می کند. یکی از اساتید ما می فرمود: طعام حلال بدهید کفی. بزرگترین حق فرزند در ذمه پدر و مادر این است که لقمه حلال به او بدهند. کسی که دنیایش را عوض کرده و رفته آنجا، شدت دارد ندامت و شرمندگی و پشیمانی، یک علتش این است که جمال و جلال حق که آنجا دیده است. جایگاه دنیا را دیده است، جایگاه کائنات را دیده است، جایگاه خودش را دیده است. عنایات خدا را به خودش دیده است. خرابی خودش را دیده است. الآن هم باید برود پای محاسبه که «وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماء» که یک ذره ای… در روایت هست که اگر خدا قرار بود یک چیزی را ببخشید، ذره را می بخشید. در محاسبه از ذره صحبت می کند. شما ذره های 80 سال عمر را نگاه کن. اصلاً تصویر آن، تصور آن وحشتناک است. یک علتش هم این است که جمال حق آنجا آشکار شده است. جمال حق از همین جا آشکار است ولی چشمی که کور است و نمی بیند، آنجا هم که برود آنجا هم کور می شود. «أَتَتْكَ آياتُنا فَنَسيتَها وَ كَذلِكَ الْيَوْمَ تُنْسى» الآن همه جا آیه است. اصلاً کسی که خدا توفیق داده، قبل از اینکه بمیرد، مرده است. مردن یعنی قطع کردن علقه ها. یعنی علقه ها را قبل از اینکه بمیرد قطع کرده است. انگار که در برزخ زندگی می کند. در و دیوار این عالم را که نگاه می کند، نگاه او مخصوص است.
شریعتی: همه چیز را آیه می بیند، نشانه می بیند.
حجت الاسلام عاملی: اصلاً این اعضای حسی و مادی را که می بیند، برای ایشان عجیب است که در این نعشه علی من با آن ارتباطی که با آن برزخ پیدا کرده که من الآن در نعشه مادی هستم در اینجا. این چشم دیگر چشم حیوانی نیست. گر بدیدی حس حیوان شاه را/ پس بدیدی گاو و خر الله را. به گاو هم نگاه می کند، بر فرض ما هم نگاه می کنیم. دل گر به مذهبتت بجز این گوشت پاره نیست، این گوشت پاره ای که اینجا می گویند، این آن گوشت پاره ای است که الاغ هم دارد. آن قلب، آن نیست. دل اگر این مهره آب و گل است، خر هم از اقبال تو صاحب دل است. دل، دل، دل. دلی که طوفانی از احساس درست می کند. هر کس هم آن احساس را داده است، حسابش را کرده است. ممکن نیست که خدا تو را آتش بزند تماشا کند. آن عشقی که داده، آن جمالی که تصویر کرده، فکر این را کرده که این جمال چکار می کند. خیلی این مطلب مهم است. این جمالی که تصویر کرده است، بالاخره قلب هم به ما داده است، احساس هم به ما داده است.
شریعتی: قرار است این وسط یک اتفاقی بیفتد.
حجت الاسلام عاملی: بله. آن جمال را چه کار می کند؟ هلاک می کند که بالاخره اگر یک عنایت ربانی نیاید که یک ظرفیتی بدهد، یک مدیریتی بکند آن جمال را، آن عشق را، آن آتش را. این خیلی مطلب مهمی است. رفته است آن جا آن جمال را هم که دیده است آن وقت شروع می کند واویلا، واویلتا. خدا را ببینید که محرمانه نگه داشته است برزخ را. یعنی جزئیات یک بخش کوچکی از جزئیات آن جا منتقل بشود به این جا، اصلا زندگی مختل می شود، تکلیف باطل می شود. یعنی انسان ها به حد ارجاع می رسند. به حد ارجاع برسد می دانید که برای خدا آن که واجب است اتمام حجت است، بیشتر از آن واجب نیست. بیشتر از آن می شود ارجاع. دیگر طرف باید دیگر آن جا حاضر باشد. خدا نمی خواهد این جوری باشد. خدا می توانست آسمان بنویسد «لا اِلهَ الَّا الله»، یک آتیست، یک ملحد، پیدا نشود، یک دهری پیدا نشود. به پیغمبر می گوید می خواهی این کار را بکنم، یک چیز عجیبی در آسمان نشان بدهم «فَظَلَّت اَعناقُهُم لَها خاضِعین» همه تسلیم بشوند. پیغمبر اگر می خواهی برو «سُلَّمَا فِي السَّماءُ و نَفَقًا فِي الاَرض» پیدا کن اگر برای تو خیلی سنگین است که این ها ایمان نمی آورند، «فَإِنِ الستَطَعتَ أَن تَبتَغِيَ نَفَقاً فِي الاَرضِ أَؤ سُلَّمًا فِي السَّمَاءِ فَتَأتِیَهُم بِآیَةٍ» یک آیه عجیب و غریبی بیاوری همه تسلیم بشوند.
شریعتی: اگر چه من از شناختی که از جنس آدمیزاد دارم و از خودمان، باز هم یک جاهایی زیر بار نمی رویم.
حجت الاسلام عاملی: بله. می گوید این را اگر بیاوری تسلیم بشوند خدا می گوید جاهلیت من را نمی خواهم، من می خواهم با اراده، با اختیار، با برهان. «وَ یَحیَی مَن حَيَّ عَن بَیِّنَةٍ وَ یَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ» اگر می خواهی سر کسی را ببری با برهان، اگر می خواهی کسی را زنده کنی با برهان. زیباترین آیه در قرآن که اصلاً تکلیف را روشن کرده است. ما چطور با مخالفین برخورد کنیم؟ ما یک عنوان پایان نامه ای دادیم به یکی از عزیزان دانشجو، بنویسند تعامل ما با مخالفین در قرآن. قرآن تعریف کرده است. «فَإن تَوَّلَوا» چه می گوید؟ می گوید سرش را ببر، «فَإن عَصَیتَ» دوباره سرش را ببر. اصلاً این گونه نیست. «فَإن تَوَّلُوا فَإنَّمَا عَلَیکَ البَلَاغ»، تمام شد. به حرفت گوش نمی دهند، نمی پذیرند، فقط بلاغ. یکی از کارهای خدا در روز آخرت این است که حاکم است، «یَحکُمَ بَینَهُم یَؤمَ القیامَة فیما کانُوا فیهِ یَختَلِفُون». خدا چند شان در آخرت دارد، یکی این است که حکم می کند. اختلاف درست شده است، خدا می گوید من خودم حکم می کنم. اول باید حق و باطل مشخص بشود، بعد طرف به جهنم برود، به بهشت برود. اول این باید مشخص بشود. آن وقت آخرت را خدای متعال این گونه محرمانه نگه داشته است تا بالاخره انسان ها به حد ارجاع نرسند و اگر قرار باشد صدای «یا وَیلَتا، یا وَیلَتا، یا وَیلَتا» منفذی به این عالم پیدا کند. صدا ممکن است یک کسی اهل دل باشد، این صدا را بشنود. از این جور افراد هستند. مرحوم سید جمال الدین گلپایگانی می گوید رفتم در دار السلام، دیدم دست ها همه بیرون از قبر آمده است. تمام دست است، یعنی خالی. اگر صدای آن جا این طرف شنیده بشود. خدا چند صدا را مخفی نگه داشته است از ما. این فلک، این کهکشان ها، با صدایی که حرکت می کنند. این صدا آن اهلش تشخیص می دهند که صدا، صدای بسیار عجیبی است، بسیار مهیبی است. یک دانه نیست، سه تا نیست، یک میلیارد نیست. صدا دارد الان می چرخد. از ما مستور است. بحث ما در این است که پشیمانی آن جا شروع می شود. یکی از خروجی های این پشیمانی این است که می گویند ای کاش زمان به عقب برمی گشت. ما هم همین طور هستیم. یک تصادفی بشود یا یک ناگواری و حادثه ای پیش بیاید می گوییم ای کاش زمان به عقب برمی گشت و من می توانستم این را جبران کنم. اصلاً انبیا آمدند برای ما اصولی را بگویند که ما دیگر نگوییم ای کاش. یعنی شما می گویید که اگر این طوری می رفتم، این طوری می رفتم، حادثه اتفاق نمی افتاد. انبیا آمدند آن ها را از اول به ما بگویند. قواعدی که این عالم با آن اداره می شود. «وَالمُدَّبِراتِ اَمراً»، آمدند آن ها را به ما برسانند. خدا یک تدبیری در این عالم گذاشته است. ذره ذره ماموریت دارد، ذره ذره شعور دارد. «وَ إنَّ الدّارِ الاَخِرَة لَهِي الحَیَوان» آن حیوانیتش بیشتر است. الان این جا هم همه چیز شعور دارند.«ولکِن لا تَفقَهُونَ تَسبیحَهُم». خدا رحمت کند، حضرت آقای مهندسی می فرمودند که اگر این تسبیح، تسبیح تکوین باشد که می فهمیم. پس معلوم می شود مرتبه ای بالاتر از تکوینی است که خدا فرموده است که شما نمی فهمید. باز خدای متعال در قرآن تعبیرهای عجیبی دارد راجع به این که برگردیم، برگردیم، برگردیم. ندای برگردیم. چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی. که چند نفر شما را مدح بکنند. جانش را از دست داده است در یک کار هیجانی، که چند نفر مثلاً بگویند باریک الله. یا نعوذ بالله آیات قرآن را زیر پا گذاشته است تا یک چند نفر بگویند باریک الله. آخر سر هم لذتی که «هَبَاءً مَنثُورًا» شده است رفته است.
شریعتی: چرا برای خیلی ها جاذبه های این ها بیشتر است حاج آقای عاملی؟
حجت الاسلام عاملی: علتش فقط یک چیز است. چون شیرین تر از آن را به او ندادند. طبیعت انسان به طرف شیرینی می رود. شیرینی به کسی ده که محبت نچشیده ست. چون شیرین تر از آن را به او ندادند برود سراغ آن. اگر شیرین تر از آن دستش باشد ذائقه تنظیم شده است. با این آلودگی ها تنظیم شده است. یک خانمی می گوید که طلاق آمد خانه ی من، دیدم که پسره تقاضای طلاق به من فرستاده است. زندگی مشترک داشتیم. گفتم این چیست که فرستادی، خجالت نکشیدی. خیلی از این تعبیر عذر می خواهم، گفت آدامسی که بخوری شیرینی اش برود باید آن را دور بیاندازی. این پسر ذائقه اش با عشق خیابانی تنظیم شده است. نتیجه اش این می شود. شرف انسان، زیبایی انسان، آراستگی انسان.
شریعتی: انسان بودن انسان.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. انسانیت اسم نیست، وصف است. شرط نیست، محتواست. بالاترش را بگویم انسان یعنی اسم اعظم. پل صراط یعنی پل انسانیت. انسان کامل یعنی صورت کتبی قرآن، صورت عینی قرآن. قرآن هم صورت کتبی انسان کامل است. این نسخه، نسخه ی کمال است.
شریعتی: که تو بناست خلیفه الله باشی.
حجت الاسلام عاملی: آفرین. خلیفه یعنی چه؟ یعنی جای من بنشین، اگر من نبودم هر چه من انجام می دهم تو انجام بده. مدال است، چه مدالی است.
شریعتی: و به چه حال و روزی افتاده ایم.
حجت الاسلام عاملی: چه تکریمی است. یعنی استخدام کلمات در قرآن آن قدر خدا حساب شده استفاده کرده است. می گویند: «الکَلِمَةُ فِي القُرآن عاشِقَةُ لِمَکانِها».خدا شاهکار کرده است. حالا که می خواهند تقاضای بازگشت بکنند تعبیرها مختلف است. انگار که رفته است آن جا را دیده است، الان خدا دارد این ها را نقل می کند انگار رفته خودش دیده است. اول می گوید: «فَهَل اِلی خُروجِ مِن سَبیل» خدایا یک راهی است من برگردم. «وَ لَؤ تَرَی المُجرِمُونَ نَاکِسُو رُءُسِهِم عِندَ رَبِّهِم رَبَّنَا أَبصَرنَا وَ سَمِعنَا فَارجِعنا نَعمَل صَالِحًا إنَّا مُوقِنُونَ» ای پیغمبر ای کاش ببینی آن لحظه ای که مجرم ها سرشان را چنان پایین انداخته است، از خجالت سرش را نمی تواند بالا بیاورد یا چون با خاک بازی کرده است فلذا باید همان پایین را نگاه بکند. سرش را نمی تواند بالا بیاورد. آن وقت «عِندَ رَبِّهِم». این خیلی مهم است. کسی که می خواهد خیانت بکند، خطا بکند، آلودگی درست بکند، همین «عِندَ رَبِّهِم» کافی است. حتی مجرم اول باید برود «عِندَ رَبِّهِم».«وَ لَؤ تَرَی إِذِ الظَّالِمُونَ مَوقُوفُونَ عِندَ رَبِّهِم».
شریعتی: آن جا نگه شان می دارند.
حجت الاسلام عاملی: باید بروند پیش خدا. برای چه؟ چه کار کردیم؟ گاهی مثلاً انواع خلاف ها هست دیگر آدم می بیند، آن قدر آدم غصه می خورد که بالاخره جوان هست نمی تواند ازدواج بکند، مشکل پیدا شده است. تمام اجزای جامعه به صورت اجزای ارگانیکی نه مکانیکی، این ها با هم وظیفه دارند. این طوری نیست که مثل ماشین تصادف کرده است چرخ دارد کار می کند. همه چیز خراب شده است این دارد کار می کند. اجزای مکانیکی این جوری است. همه ی اجزا این جا وظیفه دارند. متول یک جوری، دولت یک جوری، کسانی که قادر هستند آدام و رسوم غلط را بشکنند یک جوری، این خانمی هم که حجابش را رعایت می کند که آتش نزند زندگی فرد. فردا چه می شود ای خدا. یک جوانی را آوردند پیش یکی از عرفا نصیحت کند. آن قدر گریه کرد. گفتند حاج آقا آوردیم که شما نصیحت کنید. گفت من این لحظه تصورم شد که این بدن لطیف چطور می تواند آتشی را که نشان غضب خداست، «لأنَّهُ لَا یَکُونُ إلَّا عَن غَضَبِکَ وَانتِقامِکَ وَ سَخَطِک وَ هذا ما لَا تَقُومُ لَهُ السَّماواتُ وَ الاَرضِ» این را تحملش را داشته باشد. این ها پیش خدا می گویند: «رَبَّنا اَبصَرنا وَ سَمِعنا» همه چیز را فهمیدیم خدایا، همه چیز را شنیدیم خدایا. «فَارجِعنا نَعمَل صالِحاً» ما را برگردان که کار خیر انجام دهیم. «إنَّا مُوقِنُون» دیگر به مقام یقین رسیدیم. قرآن آمده است این جا مقام یقین درست می کند. یا آیه دیگر می گوید: «رَبَّنا اَخرِجنا نَعمَل صالِحاً» این هم یک آیه دیگر که می گوید باز ما را برگردان. «رَب ارجِعُوني لَعَلّي أعمَلُ صالِحاً فِیما تَرَکتُ» خدایا من را به اموالم برگردان. معلوم می شود که با اموال می شود خیلی کارها کرد. «لؤلا اَخَّرتَنی» گلایه می کند از خدا، «لَؤلا اَخَّرتَني فَاَصَدَّقَ» باز رفت سراغ صدقه. خدایا چه می شد چند روزی مرا تاخیر می انداختی شاید من متوجه می شدم از آن ثروتی که داشتم با ثروتم ابدیتم را درست می کردم؛ «لَؤلا اَخَّرتَني فَاَصَدَّقَ وَ اَکُن مِنَ الصَّالِحِینَ». باز می گوید: «وَ لَؤ تَری اِذ وُقِفَوا عَلی النَّار» ای کاش ببینی آن لحظه را که در برابر نار است. یعنی دیگر همه می خواهند آن لحظه وارد نار بشوند، آن لحظه بسیار پر هیبتی است. «فَقالُوا یَالَیتَنا نُرَّدُ وَ لانُکَذِّبُ بِایتِ رَبِّنا» ای کاش ما برمی گشتیم، تکذیب نمی کردیم آیات خدا را. «وَ نَکُونَ مِنَ المُومِنین» و از مومنین می شدیم. آن وقت «یَحمِلُونَ أوزَارَهُم عَلَی ظُهُورِهِم» پشتشان بار آن قدر بار سنگین. واسطه شدی به صورت غیر قانونی استخدام شد یک کسی حقش ضایع شد.30 سال هم خلاف می کردی برای توست. واسطه شدی یک آدمی که صلاحیت نداشت قاضی شد، 30 سال قضاوتش بر دوش توست. «اَلَا سَاءَ مَا یَزِرُونَ» چه باری دارد. وقتی بار را به او می دهند آن وقت این طرف را نگاه می کند. «وَ مَالي لا اَبکي لِخُروجي نَفسی اَبکي لِظُلمَةِ قَّبري اَبکي لِضیقِ لَحَدی، اَبکي لِخُروجي مِن قَبري عُریاناً ذَلیلاً حاملاً اَنظُرُ مَرَّةً عَن یَمیني وَ اُخري عَن شِمالی إذِ الخَلائِقِ فِي شَإنِ غَیرَ شَإني» از قبر که بیرون بیاید این سمت را نگاه می کند، آن سمت را نگاه می کند. من از اساتیدم پرسیدم این چرا این سمت و آن سمت را نگاه می کند، می گوید دنبال کسی است که بیا از این بارها بردار. بارش را بردارد، ولی «وَلَا تَزِرُ وازِرَةٌ وُزرَ اُخرَی». بحث ما که در بحث این ویل بود و از تعبیراتی که خدا داشته است که می خواهد پشیمانی اش را نشان بدهد در یک تعبیری می گوید ای کاش من خاک بودم. این یک نکته ای دارد، می خواهم نکته را عرض کنم. نمی گوید زیر خاک بودم، می گوید خاک بودم. در یک جا می گوید: «یا لَیتَنا کُنتُ تُراباً» ای کاش زیر خاک بودم، می مردم اصلاً دیگر از زیر خاک بلند نمی شدم. چیزی به نام بعث و نشور و این جور چیزها نبود. اما یک جایی می گوید در سوره «عَمَّ یَتَسائَلُون»، «یَومَ یَنظُرُ المَرَّ ما قَدَّمَت یَداهُ»، کارهایی که کرده است آن ها را نگاه می کند، می گوید ای کاش خاک بودم. چرا می گوید خاک بودم؟ یعنی ای کاش زیر پای خلائق در محشر پایمال می شدم. این ندامت از آخرین لحظه های این دنیا شروع می شود. از نوع استقبال همه چیز را می فهمد. خیلی مهم است، از نوع استقبال. آرام آرام که روح می خواهد از بدن بیرون بیاید به استقبالش می آیند. از استقبال تا آخرین همه چیز را می خواند. یعنی این حرف من آقای شریعتی، آن قدر سنگین است. «وَ لَؤ تَرَی إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمراتِ المُوت» غمره است، هنوز جان از بدن بیرون نیامده است. یکی ظلم کرده است در خانه، در اداره، در سیاست، در تعامل اجتماعی. ظلم یعنی ظلمت، ظلمت برای انسان ها درست کرده است، این شخص وقتی که جان از بدن می آید بیرون، حق الناس کرده است، «وَالمَلائِکَةُ باسِطُوا أیدیهِم» ملائکه دست هایشان را باز می کنند که «اَخرِجُوا اَنفُسَکُم» جانتان را بیرون بیاورید. این هم از اسرار قرآن است. این خودش دستش نیست که جان را بیرون بیاورد. این ها را که می بیند تا آخر همه چیز را خواند. هر چقدر تاکید کنم جا دارد. اگر کسی با این آیه، خدا رحمت کند مرحوم آیت الله سید حبیب الله اعطاری. گفته بود به یک آیه رسیدم شیرم پرید، یعنی شیر مادری که خورده بودم پرید. این از آن هاست. از اول استقبال را دید. 50 روایت داریم که ما به استقبال شما می آییم، معصومین گفتند. امیرالمومنین، حضرت زهرا، حضرت ختمی مرتبت؛ 50 روایت داریم. حضرت آیت الله میانجی می فرمود 50 روایت داریم ما به استقبال شما می آییم. آن از استقبال همه چیز را فهمید، تا آخر مسیر مشخص شد. این را ببینید که «اَخرِجُوا اَنفُسَکُم تُجزَونَ عَذابَ الهُون بِما کُنتُم تَقُولُونَ عَلَی اللهِ غَیرَ الحَقِّ» این نتیجه این عذابی که شما را خواهد بکند، نتیجه حرف هایی بود که درباره خدا زدید غیر حق. گفتید خدا اصلاً چیزی نفرستاده است. خدا برای انسان ها برنامه تدارک ندیده است. «وَ کُنتُم عَن آیَاتِهِ تَستَکبِرُونَ» آیه که خوانده می شد می گفتی تو برو به خودت برس. یک گناهی که بخشیده نمی شود این است که کسی امر به معروف و نهی از منکر بکند، او برگردد بگوید «عَلَیکَ بِنَفسِک» تو برو به خودت برس، من را که در قبر تو نمی گذارند، تو در زندگی من دخالت نکن. خدا اذن داده است خیرخواهی را در زندگی یکدیگر؛ «المُؤمِنُونَ بَعضُهُم اؤلیاءُ بَعض».این را خدا کجا گفته است؟ در آیه امر به معروف و نهی از منکر. یعنی اگر کسی بگوید که این دخالت است، خدا می گوید این ولایتش را من دادم. چه آیه ای است. «وَ کُنتُم عَن آیَاتِهِ تَستَکبِرُونَ». این که خدا در قرآن گفته است: «یَخافُونَ یَوماً تَتَقَلِّبُ فِیهِ القُلُوبُ وَ الأَبصَارُ» این حالت اعتذار شروع می شود. «تَتَقَلَب» یعنی زیر و رو می شود. چشم زیر و رو می شود، قلب زیر و رو می شود. شما حساب کن که یعنی چه چشم زیر و رو بشود. آیا همان خیره شدن است، «تَشخَصُ فیهِ اَبصار»، یا قلب زیر و رو بشود، یعنی قلب گاهی می آید این جا انسان دارد خفه می شود. «فَکَشَفنا عَنکَ غِطَاءَک فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدِیدٌ» آیا چشم زیر و رو می شود یعنی همان حدید است؟ یعنی چشمش خیره است. یک دعایی را برای عزیزان می خوانم که یادگاری از من داشته باشند. یک لحظه بازگشت است از مسائله برزخ به برزخ، یعنی اول که مسائله شروع شد یعنی سوال جواب شروع شد می خواهد برگردد. چطور برمی گردد؟ صفا و مروه شما حج رفتید که ان شاءالله نصیب بشود برای همه، سعی بین صفا و مروه فلسفه اش را از حضرت سوال می کنند. می گوید کسی الان دارند ورقه اش را اصلاح می کنند به تعبیر من یا دارند حکم صادر می کنند. نگران است. این سمت می رود مروه، این سمت می رود صفا؛ صفا، مروه. الان از این جا که حکم من از دیوان بیرون می آید چه می نویسند. نگرانی حکم است سعی بین صفا و مروه. حاجی با این نگرانی در آن جا همه چیز را می گیرد برمی گردد. نور حج که می گوید نگذار از دستت برود. عجیب است آقای شریعتی، در دعاها آن قدر آمده است که می گوید خدایا منقلب من منقلب خوب باشد. منقلب همان برگشتن است. کدام برگشتن را می گوید؟ دعا را ببینید. «اللّهُمَّ اِنِّي اَسألُکَ أَن تُصَلِّيَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آل ِمُحَمَّد» دعا را با صلوات شروع کنی خدا شرم می کند که صلوات را بپذیرد ولی دعای شما را نپذیرد. «وَ أن تَجعَلَ عَیشي عیشَتاً نَقیَّة» می خواهم که زندگی من زندگیِ پاکِ پاک باشد، هیچ لکه سیاه در زندگی من نباشد. «وَ میتَتي میتَةً سُویه» وقتی می خواهم بمیرم به شکل انسان بمیرم. حرفم همین است. «وَ مُنقَلَبی مُنقَلِباً کَریمَة» می خواهم که برگردم با کرامت برگردم. «الکَریمُ مِن کُلِّ شَیءٍ یُطلَقُ عَلی اَحسَنِهِ فِي بابِ» کریم از هر چیزی به بهترینش می گویند. اگر بهترین عبا تنم باشد می گویند کریم عبا، بهترین ماشین زیر پایتان باشد می گویند کریم ماشین. کریم در زبان عربی همین است. یعنی یک برگشت کریمانه ای، «غَیرَ مُخذٍ وَلا فاضِل» هیچ گونه آبروریزی من نداشته باشم، آبرویم نرود و از بین نروم برای ابدیت. پیغمبر ما روایت را در اهل سنت آوردند. «اِنَّ القَّبرَ اَوَّلُ مَنازِلِ الآخِرَة» است، «فَإن نَجا مِنهُ فَما بَعدَهُ أیسَرُ مِنهِ» اگر آن جا سالم خارج شد از آن مهلکه، از آن مسائله، از آن سوال، دیگر آن اولش مهم است. از آن جا چگونه می خواهد برگردد بعد از آن مسائله. لذا در دعا می خوانیم، دعای رجب، خدایا «توَلَ أنتَ مُسَاءَلَةِ البَرزخ» خدایا خودت مسائله برزخ را عهده بگیرد، نکیر و منکر که می آیند خودت جواب بده، من جواب ندهم. «وَ توَلَ أنتَ نَجَاتِی مِن مُسَاءَلَةِ البَرزخ وَ اَدراً عَنِّی مُنکِراً وَ نَکیرا» نکیر و منکر را از آن جا بیرون بریز. «وَ أَرِ عَینِی مُبَشِّراً وَ بَشِیراً» برای من مبشر و بشیر را بفرست، نکیر و منکر را برایم نفرست. «وَ إنَ لَم یَجعَلُ» از آن منزل اول اگر نجات پیدا نکرد، «فَما بَعدَهُ اَشَّدُ مِنهُ وَ اَصعَب» خیلی اشد است و اصعب است. به خدا پناه می بریم. چقدر باید خدا را شکر کنیم که این آگاهی ها را الان پیدا کردیم. هیچ ثروتی بالاتر از این نیست، هیچ عنایتی بالاتر از این نیست، هیچ کیاستی بالاتر از این نیست، که آن آگاهی که بعد از مرگ پیدا می شود خدا از الان به کسی مرحمت بکند.
شریعتی: داشتم فکر می کردم که با این توصیفی که شما کردید هیچ نمی شود به خودمانم متکی باشیم، به اعمالمان و احساس بکنیم جدای از این که نظر لطف و رحمت خدا و فضل او باید شامل حال ما باشد، چقدر اهل بیت (علیهم صلوات الله) در این مسیر می توانند با ما همراه باشند و چقدر ما می توانیم متوسل بشویم و متمسک بشویم به آن ها.
حجت الاسلام عاملی: آن ها راه را نشان دادند، راهبر هستند، آن ها رئیس کاروان هستند. آمدند رئیس کاروان بشوند و ما را حرکت بدهند. ما فقط باید برویم.
شریعتی: باید برویم، با آن ها هم برویم.
حجت الاسلام عاملی: بله. یعنی «ذاهِبٌ اِلی رَبِّي»، «یا ایُّهَا الاِنسان اِنَّهُ کادِحُ عَلی رَبِّک». منتها آن رئیس کاروان آقای شریعتی، اگر رئیس کاروان خودش بترسد، رئیس کاروان که که بارها مسیر را رفته است. این جمله روحش شاد باشد از شیخ جعفر شوشتری است در فوائد المشاهد. عزیزان در خانه داشته باشند کتاب بسیار مبارکی است. منبرهای ایشان را یک طلبه نوشته است، ضبط نبوده با سرعت نوشته است. خدا هزاران هزار رحمت بکند به آن طلبه که این ها را برای ما نوشته است. من آن قدر از آن استفاده کردم، آن قدر این کتاب در زندگی من تاثیر داشته است. آن جا شیخ جعفر شوشتری می گوید که رئیس کاروان امیرالمومنین. چند بار رئیس کاروان نوعاً رفته که رئیس کاروان شده است. حالا کسی که این مسیر را چند بار رفته است «یَتَمَلمَلُ تَمَلمُلَ السَلیم» اگر اهل کاروان ببینند خود رئیس کاروان به این روز افتاده است آن ها چه حالی پیدا می کنند.
شریعتی: همه چیز به هم می ریزد.
حجت الاسلام عاملی: باز حرف این است که ما نباید هیچ وقت احتیاط را از دست بدهیم. خدای متعال هم گاهی یک حرکت خوب می گیرد بهانه می کند.
شریعتی: این جا است که خوبی ها را نباید دست کم شمرد.
حجت الاسلام عاملی: از این حرکت های خوب را ان شاءالله از اول رجب که شروع بکنم جنبه ی رحمت الهی را صحبت بکنیم از این بهانه هایی که خدا درست می کند در آخرت و در دنیا الی ماشاءالله از این ها ریخته است که یک کسی اگر از این ها را داشته باشد امید و رجاء بزرگی برای آخرت پیدا می کند.
شریعتی: یک نفحاتی در زندگی ما است، نسیم های روح بخشی که نمی شود ساده از کنارش رد شد اگر چه گاهی رد می شویم. و خوش به حال آن هایی که منتظر هستند و مترصد هستند و صید می کنند این نفحات را و این لحظات را که دیگر رجب و شعبان و رمضان فصلش است و خوش به حال آن هایی که از مدت ها قبل خودشان را دارند آماده می کنند، مهیا می کنند، که بهترین بهره ها را ببرند. یکی از فرصت ها همین قرارهایی است که هر روز داریم، مثل تلاوت قرآن، مثل قربانی اول هر ماه قمری، مثل این اعیاد و شهادت هایی که از راه می رسد و ما متوسل می شویم، مثل طرح فرزندان غدیر که حالا دیگر یک قرار ثابت شده است و خدا می داند که چقدر خیر و برکت در این طرح نهفته است و من ممنون و متشکر همه ی دوستانی هستم که طی این سال ها با ما همراه بودند. اگرچه این طرح عمر درازی ندارد و عمر کوتاهی از تولدش می گذرد، ولی الحمدالله پر خیر و برکت بوده است، لبخندهای ماندگار، دعاهایی که هر کدامش می تواند مایه عاقبت بخیری تک تک آن هایی بشود که در این طرح با دل و جان همراه شدند. من فقط جا دارد صمیمانه تشکر بکنم از همه ی دوستانی که دست به دست هم دادند این ایام با طرح فرزندان غدیر همراه باشیم. همچنان نیازمند یاری تان هستیم. عزیزانی که می خواهند در این طرح با ما همراه بشوند می توانند به سایت ما مراجعه بکنند، جزئیات آن طرح، و همین طور به کانال ما در سروش و ایتا، و جزئیات این طرح در آن جا ذکر شده است. ان شاءالله که خداوند متعال همراه همه ی دوستان عزیزمان باشد که در این طرح با ما همراه بودند. مشرف بشویم به ساحت نورانی قرآن کریم. از طریق *780*3131# هم دوستان ما می توانند هم در قربانی اول ماه و هم در طرح فرزندان غدیر مشارکت بکنند که اتفاق مبارکی است. یک کد دستوری است. کافی است که شماره گیری بکنید. اتفاقات خیلی خوبی الحمدالله رقم خورده است که ان شاءالله به وقتش گزارشش را دادیم و ان شاءالله بعد از این هم خواهیم داد. صفحه 421 را دوستانم تلاوت می کنند. آیات را به اتفاق بشنویم و ان شاءالله برمی گردیم با دل و جان همراه شما و در کنار شما هستیم. خواهش می کنم بفرمایید.صفحه421قرآن کریم
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». با احترام و با افتخار همراه شما هستیم. یک سلام ویژه و مخصوص به همه مخاطبانی که تکرار این برنامه را از شبکه محترم افق می بینند و یا صدای ما را از رادیو محترم معارف می شوند، مخاطبان داخل و خارج از کشور. ان شاءالله که هماره دلتان آرام باشد به یاد و ذکر خداوند متعال. اشاره قرآنی امروز حسن ختام فرمایشات حاج آقای عاملی خواهد بود ان شاءالله.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». سوره احزاب، آیه 23 و 24: «مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ۖ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا (23) لِيَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِمْ وَيُعَذِّبَ الْمُنَافِقِينَ إِنْ شَاءَ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ كَانَ غَفُورًا رَحِيمًا (24)». وقتی ما می گوییم «آمَنتُ بِالله» ده ها تعهد در ضمه ما می آید. این همه خدا از عهد صحبت می کند، از معاهده صحبت می کند، «اَلَم اَعهَد یا بَني آدَم»، این عهدها چیست. تا شما بگویید «آمَنتُ بِالله»، ضمه ی شما مشغول می شود به تعهدات بسیار زیاد. یعنی هیچ جمله ای سنگین تر و مسئولیت آورتر از «آمَنتُ بالله» نیست. وقتی گفتی «آمَنتُ بالله» دیگر نباید دروغ بگویی، نباید رشوه بخوری، نباید اضاعه حق بکنی، نباید به بیت المال خیانت بکنی، نباید زندگی مردم را آتش بزنی، و باید این گونه باشد که «إنَّ الله یَأمُرُکُم أن تُوَّدُوا الاَماناتِ اِلی أَهلِها» امانت را به اهلش برسانی، «وَالذَّینَ هُم لِأَمانَاتِهِم وَ عَهدِهِم رَاعُونَ» رعایت امانت بکنی، حقوق فقرا را پرداخت بکنی، «وَالَّذین فِي اَموالِهِم حِقٌ مَعلُوم لِسائِلِ وَ المَحرُوم» باشی، «یُوثِرُونَ عَلی اَنفُسِهِم وَلَؤ کانَ بِهِم خَصاصَةٌ» باشی، یعنی با این که خودت احتیاج داری دیگران را مقدم کنی. خداوند به این عهد بسیار حساس است که این عهد را چه کسی عمل می کند، چه کسی عمل نمی کند. «وَالَّذینش یَنقُضُونَ عَهدَاللهِ مِن بَعدِ میثاقِهِ وَ یَقطَعُونَ مَا أَمَرَ اللهُ بِهِ أَن یُوصَلَ وَ یُفسِدُونَ فِي الأَرضِ اُولئِکَ لَهُمُ اللَّعنَةُ وَ لَهُم سُوءُ الدَّارِ» با لعنت از آن ها یاد کرده است که لعنت خدا را بیایی بشکنی. آن قدر آیه هست در قرآن. «إنَّ الَّذینَ یَشتَرُونَ بِعَهدِ اللهِ وَ أَیمَانِهِم ثَمَنًا قَلِیلًا» آن هایی که عهد من را ارزان می فروشند، یک جایی یک شیرینی می بینند روی آن معامله می کنند عهد مرا به هم می زنند. و فرموده است: «بِعَهدِ اللهِ اُوفُوا ذَلِکُم وَصّاکُم» چند جا تعبیر به وصیت کرده است، یکی هم این جاست. «اُوفوُا بِعَهدِ اللهِ اِذا عاهَدتُم»، «إنَّ الَّذینَ یَشتَرُونَ بِعَهدِ اللهِ وَ أَیمَانِهِم ثَمَنًا قَلِیلًا»، «کانَ عَهدُ اللهِ مَسئُولا». انسان ها در این باب دو قسم هستند: یک قسم در ادعای خود صادق هستند و ادعای خودشان را تصدیق می کنند، «الَّذي جاءَ بِالصِدقِ وَ صَدَّقَ بِهِ» تصدیق می کنند حرفی را که گفتند. عده ای هم هستند که «لایُجاوِزُ حَناجِرَهُم» از این گلویشان دیگر پایین تر نمی رود، در حنجره می ماند. خدا با جمله ی «لِیَجزي اللهُ الصَّادِقینَ بِصِدقِهِم» در این آیه گفته است که من روز قیامت بر اساس صدق به تعهدات حکم می کنم و عمل می کنم. عجب آیه ای است. هر کس هر چقدر در ادعایش صادق بوده است سهم می برد، کسی که به گفته ی خودش عمل نکرده است منافق می شود. فلذا خدا فوراً فرمود: «وَ یُعَذِّبَ المُنافِقین». چون این جا گفت اگر با من دست بیعت دادی اما به این بیعت خیانت کردی منافق شدی. بدترین نفاق، نفاق به خداست، نفاق با رسول خداست، نفاق با اهل بیت است، نفاق با قرآن است. در حالت مرگ هم به او می گویند «مَن رَبُّک»، می گوید: «اللهُ رَبّی». خدا می گوید: «کَذِبَ». خیلی وحشتناک است. از او می پرسند بعد از این که مرد «مَن رَبُّک» خدایت کیست، می گوید: «اللهُ رَبّی»، خدا از آن بالا می گوید: «کَذِبَ» دروغ می گوید. به تعبیر بعضی از عرفا این از جهنم بالاتر است. خدای متعال در این آیه از شهدا صحبت می کند. شهدا بزرگ صادقان بشریت هستند که ادعای خودشان صادق بودند، جانی داشتند که جانشان را برداشتند و رفتند با خدای متعال معامله کردند. حاصل سخن این است که یا نباید بگویی «آمَنتُ»، و اگر گفتی «آمَنتُ» باید به لوازمش غیرت داشته باشی، همیت داشته باشی. پیغمبر ما فرمود: «أَرغَمَ اللهُ اُنفً مَن لا یُغارُ مِن المُسلِمین» خدا بینی مسلمانی را که غیرت ندارد به خاک خواهد زد.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. ان شاءالله ما هم اهل صدق باشیم، اهل وفا باشیم و ان شاءالله تعصی بکنیم به آن هایی که صادقانه این راه را رفتند. «مِن المُؤمِنینَ رَجالٌ» مردان مرد. دعا کنید و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: از خدای متعال می خواهم که این دعایی را که می خوانم در حق همه ی ما مستجاب کند. عزیزان این را حتماً حفظ کنند زیاد بخوانند. «اللّهُمَّ اَمتِعنا بِاَسماعِنا وَ اَبصارِنا وَ قوَّتِنا ما اَحیَیتَنا وَ اَجعَلَهُ الوارِثُ مِنَّا» خدایا گوش ما، چشم ما، قدرت بدنی ما، همه ی این ها را تا زنده هستیم به طور کامل برای ما سالم نگه دار تا ما از این ها استفاده کنیم. «وَ اَجعَلَهُ الوارِثُ مِنَّا» آن ها وارث ما باشند نه ما وارث آن ها. یعنی چشم ما از بین برود من وارثش باشم، گوشم از بین برود من وارثش باشم. «وَ اَجعَلَهُ الوارِثُ مِنَّا» او وارث ما باشد. یک تعبیر بسیار لطیفی است. یعنی تا آخر عمر این ها همه زنده باشند من از این ها استفاده کنم، هیچ عضوم را از دست ندهم، نه چشمم، نه گوشم، نه زبانم، نه ادراکاتم، نه عقلم. خدا رحمت کند حضرت آیت الله مروج را. می فرمود از خدا خواستم که عقل مرا هیچ وقت از دستم نگیرد. و حضرت آیت الله میانجی می فرمود از خدا عقل بخواهید.
شریعتی: حاج آقا خیلی از شما ممنون و متشکرم. خدا ان شاءالله حفظتان بکند. خیلی ممنونم از توجه و همراهی شما. این دعاها، احادیث، نکات، لطایفی که در برنامه مطرح می شود می شود می توانید به کانال ما مراجعه بکنید، دوستان ما بارگذاری می کنند. هم در سروش هست، هم در ایتا و هم در سایت سمت خدا که سایت پرباری است الحمدالله. دعوتید به مشاهده سایت و کانال. بهترین ها را برای همه شما آرزو می کنم. دعا کنیم برای سلامت کسی که همه ی ما سال هاست چشم به راه آمدنش هستیم.
فایل تصویری این برنامه
فایل صوتی این برنامه