تغییر سایز-+=

سمت خدا | ضیافت حق تعالی در عالم(8)

شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». من بی تو دمی قرار نتوانم کرد احسان ترا شمار نتوانم کرد گر بر تن من زبان شود هر مویی یک شکر تو از هزار نتوانم کرد «الحَمدُللهِ رَبِّ العالَمین». سلام علیکم و رحمه الله. سلام می‌گویم خدمت تک تک عزیزانم. خانم‌ها و آقایان خیلی خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز. با احترام و با افتخار همراه شما هستیم و در محضر و در معیت حاج آقای عاملی. سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمه الله. محضر عزیزان خودم جای جای میهن اسلامی، هموطنان عزیز و مکرم و  معزز، عرض ادب، احترام، دعا دارم. آرزوی آرامش، آسایش، توفیقات بزرگ، حسنات بزرگ و توفیق توشه‌های بزرگ از خدای متعال برای عزیزانم از خدای متعال مسالت دارم. و این که بدون غم و غصه در خدمت عبودیت حضرت حق باشند. «اللّهُمَّ لاتَشغَلني بِالاِهتِمامِ عَن تَعَاهُدِ فُرُوضِک، وَ استِعمَالِ سُنَّتِک» خدایا مرا مشغول نکن، اهتمام یعنی هم، غم، غصه داشتن، یعنی خدایا توفیق بده که من با اشتغالات دنیوی هم و غم نداشته باشم تا بتوانم واجبات و مستحبات تو را رسیدگی بکنم که این‌ها نردبان صعود، ارتقا و رسیدن به بساط انس حضرت حق است.
شریعتی: ان‌شاءالله. داریم منزل به منزل، وادی به وادی حرکت می‌کنیم، به وادی ویل رسیدیم و منزل انقیاد و نکاتی که ان‌شاءالله این هفته در ادامه‌ی فرمایشات جلسه‌ی گذشته‌ی حاج آقای عاملی به اتفاق خواهیم شنید. ما سراپا گوش هستیم و با دل و جان خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: بحث ما در منزل ویل بود. گفتیم که هم اهل معرفت ویل دارند در این نشئه، و هم نعوذ بالله اهل کفر هم آن جا ویل دارند. «یا وَیلَتي، یا وَیلَتي» بارها خدا از  آن‌ها ذکر کرده است. در این جا هم شما دعاها و مناجات معصومین را ببینید «یا وِیلي، یا وِیلي» که بعضی‌ از این‌ها را در جلسات گذشته خوانده‌ایم. شخص عارف هر چقدر که معرفتش بیشتر می‌شود احساس می‌کند که کوتاه آمده است، اهل تقصیر است، در شأن خدا ظاهر نشده است، همواره می‌گوید وای بر من، وای بر من، وای بر من. این خودِ وای بر من، خیلی برای عارف لذت دارد و گاهی همین وای بر من‌ها ظهور پیدا می‌کند در بعضی از اعمال که در طول تاریخ گاهی ریاضت‌های غیرشرعی دیده شده است. این در اثر آن آتشی است که درست شده است وقتی که ذات لایتناهی را ملاحظه می‌کند و اعمال ناچیز خودش را نگاه می‌کند و کم بودن عمر را نگاه می‌کند که مجالی نیست که بتواند مثلاً ادای حق بکند که هیچ وقت ما نمی‌توانیم ادای حق تعالی را بکنیم و لذا آن آتشی که به جان عارف می‌افتد مستغرق است در جمال و جلال حق، می‌خواهد که به نحوی یک نگاهی، «وَانظُر إِلَینَا نَظرَةً رَحِیمَة» را داشته باشد برای همین تقلا می‌کند، کم می‌آورد. آن جا می‌گوید که با این اعمالی که من دارم وای بر من، وای بر من. و در قالب کلمات ریخته می‌شود. «الهي قَد جُرتُ عَلَی نَفسِی فِي النَظَرِ لَهَا فَلَهَا الوَیلُ إِنَّ لَم تَغفِر لَهَا» آن قدر این را باید انسان تکرار بکند، یعنی خدایا من بر خودم ظلم کردم از این که آن استعداد را ندارم. یعنی به نقطه‌ای نرسیدم که بتوانم بالاتر از این که کار کردم در برابر تو ظاهر بشوم. «فَلَهَا الوَیلُ إِنَّ لَم تَغفِر لَهَا» وای بر این نفس من آن روزی که تصمیمت این باشد که نفس من را نبخشی و من را مورد رحمت و عنایتت قرار ندهی.
شریعتی: این حس و حال یک آدم مصیبت زده و اهل خسران است؟
حجت الاسلام عاملی: این حال عارف مصیبت زده، منتها نه مصیبت‌های معمولی. عارفی که خودش را تمام در قصور می‌بیند، تقصیر می‌بیند، فلذا خودش را در مصیبت می‌بیند.
شریعتی: که من تماماً ضرر کردم، حالا دستم خالی است.
حجت الاسلام عاملی: خودش را در خسران می‌بیند که حضرت امام به مولوی می‌گوید که خوش به حالت که اندر خم کوچه رسیدی، هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم. حضرت امام فرموده است ما هنوز حرکت نکردیم. این مصیبت است دیگر. هر کس این را نمی‌بیند. آدم جاهل، کسی که در شعاع عظمت حضرت حق قرار نگرفته است چه معرفتی، چه نمازی، چه عبادتی. اصلاً نماز شما که رکوع بروید، سجده دارید، این رکوع در اثر تاثر از عظمت خدا است. وقتی کسی عظمت خدا را درک نکرده است چه نمازی؟! این ادای نماز درآوردن است نه نماز. به تعبیر حضرت امام اگر این نمازهای ما را معصوم بخواند غصه مرگ می‌شود. یعنی یک حالت بسیار روحانی و پرالتزاز و پر ابتهاج است که به درجه‌ای برسد که خودش را هیچ نبیند، بگوید:
نیستم نیست که هستی همه در نیستی است
هیچم و هیچ که در هیچ نظر فرمانی
آن وقت آتش می‌گیرد 24 ساعتش را غرق می‌کند. و این آتش هر چقدر بیشتر بشود خلوص بیشتر می‌شود. «حُبُّ اللهِ نارٌ ما تَمُّرُ عَلی شِيءٍ اِلَّا احتَرَقَ» حب خدا یک آتشی است که به هیچ جا گذرش نمی‌افتد مگر آن جا را می‌سوزاند و خالصش می‌کند. یعنی یک سرمایه‌ای است، یک هبه ای است، یک عنایتی است، از طرف خدا برای انسان عارف. این که ویل دارد برای خیلی‌ها شاید حل نشود که چرا این‌ها این قدر مناجات ما از ویل پر شده است. «الوِیلُ لي ثُمَّ الوِیلُ لي». با زبان ما حرف زده است که گفته است «الوِیلُ لي ثُمَّ الوِیلُ لي، إن کانَتِ الجَحیمُ مَأوایي». چرا از جحیم می‌ترسد؟ علتش این است که چون «الِهي صَبُرتُ عَلی حَرِّ نارِک فَکَیفَ أصبَرُ عَلی فِراقِک» چون آن نشان فراق است. ناله شروع می‌شود. امیرالمومنین در دعای کمیل می‌رود داخل جهنم، از داخل جهنم نجوا را با خدا شروع می‌کند. «لِأَیِّ الاُمُورِ إلَیکَ اَشکُوا»؛ شما با این نگاه دعای کمیل را نگاه کنید، ببینید که چه حالی امیرالمومنین در آن جا دارد. بعضی‌ها که یک مقدار سختی ببینند «إِنقَلَبَ عَلی وَجههِ». تمام شد. خدا را آن قدر قبول دارد که کارش رو به راه باشد. «وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَعبُدُ اللهِ عَلَی حَرفٍ» آن کناری‌ها به خدا ایمان دارد. اگر هزینه باید پرداخت بکند. معصومین ما هزینه پرداخت کردند.
شریعتی: و امیرالمومنین این جا در دل آتش می‌سوزد ولی نه از عذاب، از فراق می‌سوزد.
حجت الاسلام عاملی: از فراق، و با این که شما حساب کنید داخل آتش است این طور نیست که نمی‌بُرَد که مثلاً مرا خدا گرفتار کرده است، از خدا گله دارد و ناله دارد.
شریعتی: ولی باز آن جا هم عاشقی می‌کند.
حجت الاسلام عاملی: احسنتم. مستحب است در رکوع انسان سرش را یک مقدار جلوتر بیاورد و نیت بکند که خدایا، «آمَنتُ بِکَ وَلؤ ضَرَبتَ عُنُقي» خدایا من دمِ در تو هستم ولو گردن مرا بزنی. این را می‌گویند عشق. این امر خلق الصاعه نیست، این شاید سال‌ها ریاضت می‌خواهد، سال‌ها تمرین و ممارست می‌خواهد، سال‌ها ذکر می‌خواهد. ذکر یعنی مطالعه جمال حق، «اَقِمِ الصَلاةَ لِذِکري» نماز متعالی قاب تصویر خداست و لذا هر چه هست از همان جا است. «الصَلاةُ میزانٌ فَمَن وَفي استُوفي» نماز می‌شود ترازو، هر چقدر نماز داری بیاور و سهمت را ببر. آن  کسی که نماز ندارد هیچ. آن وقت بعضی نمازها هم نماز نیست، جای دیگر سیر کرده است. نمازی که «تَنهي عَنِ الفَحشاءِ وَ المُنکَر» نیست ضبط صوت است، مثل ضبط صوت دارد می‌خواند. حالا با این کار ندارم. بحث اصلی ما ویلی است که خدا را پناه می‌بریم بر آن کسانی که در زندگی چانه‌شان را عقل نچرخانده است، به ابدیت منتقل شدند، آن جا ویل شروع می‌شود. این ویل نشان بالاترین نشان پشیمانی در ابدیت است. یکی از مباحث قرآن این است که در قالب‌های مختلف با تعبیرات مختلف، پشیمانی اهل کفر را در آخرت نشان داده است. در آن جا گاهی صحبت سر این است که خدای متعال بیان می‌کند که وقتی طرف این عالم را ترک می‌کند وارد عالم دیگر می‌شود گاهی تعبیرش این است که ای کاش با مرگ همه چیز تمام می‌شد. دنبال مرگ است اما پیدا نمی‌کند. گاهی با «لَیتَ»‌های بسیار جانسوز، قرآن «لَیتَ»هایش  را جمع کنید، «یالَیتَني قَدَّمتُ لِحَیاتي»، «یا لَیتَنِي اتَخَذتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً»، «یاوَیلَتی لَیتَنِي لَم اَتَّخِذ فَلَانًا خَلِیلاً». چقدر جالب است. «یالَیتَني قَدَّمتُ لِحَیاتي» یعنی حیات این جا بود نه آن جا. اسم آن جا را حیات گذاشته است. گاهی با «لَیتَ»ها پشیمانی‌اش را می‌رساند. گاهی تمنا می‌کند که من حاضرم کل دنیا را وَ «ما فِیها» را و چندین برابرش را فدیه بدهم، خانواده‌ی خودم را فدیه بدهم، اما من از این جا خلاص بشوم. آن قدر پشیمان است. که این هم قرآن بخشی از آیاتش همین است. گاهی تمنا می‌کند که ای کاش با خاک یکسان می‌شدم. «لَؤ تُسَوَّی بِهِمُ الاَرض وَ لَا یَکتُمُونَ الله حَدیثاً»، یعنی زمین دهان باز بکند این را ببلعد. دیگر بالاتر از این شما شاید پیدا نکنید لفظی برای این که شدت پشیمانی را نشان بدهد. گاهی می‌گوید که ای کاش من خاک بودم، «یا لَیتَني کُنتُ تُراباً». سوره‌ی «عَمَّ یَتَسائَلُون» را بخوانید، توسل کنید به سوره‌ی «عَمَّ». کارم همین است. توسل آیات قرآن را توسل یکی از بهترین توسل‌ها «خُذ مِنَ القُرآنِ ما شِئتَ لِما شِئتَ». حضرت فرمود از قرآن بگیر  هر آیه‌ای را که خواستی برای هر مقصدی که خواستی. چه اثری یعنی خدا گذاشته است. نمودی از دارایی‌ خداست، ظهوری از لاحدی خداست قرآن. و گاهی ندامتشان را نشان می‌دهند «یا وَیلَتی»، مخصوصاً آن زمانی که نفخ صور می‌شود که از قبرها بلند می‌شوند ضجه‌ای محشر را می‌گیرد که قرآن می‌گوید: «وَ نُفِخَ فِي الصُورِ فَإِذا هُم مِنَ الأَجدَاثِ إلَی رَبِّهِم یَنسِلُونَ/ قالُوا یَا ویلَنا» همه می‌گویند «یاوَیلَنا». ضجه‌ی «یا وَیلَنا»یشان را شما حساب کنید، محشر را ببینید چقدر صحنه، صحنه‌ی وحشتناکی است. «هَذَا مَا وَعَدَ الرَّحمَنُ وَ صَدَقَ المُرسَلُون».
شریعتی: این ویل برای همه است؟
حجت الاسلام عاملی: نه. برای آن‌هایی که خراب کردند. البته این را به شما بگویم، کسی اگر عمل  124 هزار پیغمبر را هم بیاورد باز می‌گوید کم است. «تَغابُن» چرا گفت، «غَّبن» نگفت. خدا گفت: «یَومُ التَغابُن». همه می‌گویند کم آوردیم. اصلاً دار، دار احتیاج است.
چون محمد بود محتاجٌ الیه
بهر او فرمود حق صَلُوا علیه
از یک پیرزن التماس دعا می‌کرد پیغمبر ما. و از همه‌ی ما التماس دعا کرده است که «صَلَوا لي اللهُ اَلوَسیلَه» از خدا بخواهید که من را به مقام وسیله برساند. امام صادق می‌گوید من هر روز برای پدرم دو رکعت نماز می‌خوانم. حضرت امام که به این جا می‌رسد می‌گوید حدیث را با خصوصیتش معنا کنید. یک امام برای یک امام می‌گوید که من هر روز دو رکعت نماز می‌خوانم. یعنی مقاماتی که آن جا است انسان وقتی می‌بیند واقعاً احساس می‌کند  که چقدر من کم کار کردم. ابدیت است، یک صحن و سرای خاص نیست.
شریعتی: این نسبت را رعایت نکردند، نسبت این  جا به ابدیت را.
حجت الاسلام عاملی: نسبت  این جا را با ابدیت مقایسه می‌کنند، می‌گویند: «لَبِثنا بَعضً اؤ بَعضَ یَؤم». خیلی جالب است. وقتی در برابر ابدیت می‌ایستند، می‌بیند که خدایا هست که هست، تمام شدنی نیست. بگو تا خدا خدایی می‌کند. آن  هم درست نیست به تعبیر حضرت آیت الله حسن زاده آملی. آن وقت چه می‌شود؟ آن جا می‌گوید دنیا را نگاه می‌کند، «لَبِثنا بَعضً اؤ بَعضَ یَؤم». اصلاً بعضی از بزرگان  که تنازل نمی‌کنند که بیایند مثلاً در خواب شما، یعنی آن قدر آن عالم رتبه‌اش بالاست. حضرت آیت الله سید صادق روحانی و آقای میانجی خیلی با هم مانوس بودند، حدود  50 سال با هم بودند. وقتی که شیمی درمانی شدند حضرت آیت الله روحانی، بالاخره آثاری که شیمی درمانی در بدن می‌گذارد آقای میانجی خیلی غصه خوردند. آن قدر آقای روحانی را دوست داشتند. مشهور است که می‌گویند از شدت غصه بالاخره مریض شدند و از دنیا رفتند. آقای روحانی آمدند نمازش را بخوانند گریه کردند، گفتند آقا من انتظار داشتم شما نماز من را بخوانید ولی مقدری شد که من برای شما نماز بخوانم. چنین مضمونی که آمدم سر بزنم به خانواده، چنین مطلبی را گفتند. عرضم به خدمت شما، یک آقایی می‌گوید که من دیدم آقای روحانی را، گفتم آقای میانجی آن جا در چه حالی است. گفت دست ما به ایشان نمی‌رسد.
شریعتی: این قدر بلند.
حجت الاسلام عاملی: بله. به تعداد آیه‌های قرآن مراتب متفاوت است. مرتبه مرتبه، بعضی‌ها خودشان درجه هستند، «هُم دَرَجات». خدا فرمود: «هُم دَرَجات». «یَرفَعُ اللهَ الَّذینَ آمَنُوا مِنکُم وَ الَّذینَ أُوتُوا العِلمَ دَرَجَاتٍ». حالا خدای متعال برای بیان پشیمانی  کافر آن جا گاهی از فدیه صحبت می‌کند، گاهی از آرزوی بازگشت؛ «رَبِّ ارجِعُوني». آن قدر تعبیر است از «رَبِّ ارجِعُوني». گاهی از این که «یَومَ یَعَضُّ الظالِمُ عَلَی یَدَیهِ». انسان در این دنیا پشیمان بشود انگشتش را دندان می‌گیرد نه این  که دستش را دندان بگیرد.  دیگر تعبیر بالاتر از این؟! «وَ یَومَ یَعُضُّ الظالِمُ عَلی یَدَیهِ یَقُولُ یَا لَیتَنِي اتَّخَذتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا» ای کاش من یک ارتباطی با پیغمبر داشتم، یک شباهتی با پیغمبر داشتم.
شریعتی: یک سنخیتی داشتم.
حجت الاسلام عاملی: بله. یک تمسکی به سنت او داشتم. گاهی آرزو بُعد در مشرقین  را دارد، یعنی آن قدر پشیمان  است اعمال خودش را که می‌بیند  می‌گوید بین  من و اعمالم بعد در مشرقین باشد، یعنی از من دور بشود.
پس پیمبر گفت بهر این طریق
با وفاتر از عمل نبود رفیق
عملم جدا نمی‌شود، همه چیز می‌رود عمل نمی‌رود. و لذا می‌گوید با وفاتر از عمل نبود رفیق. آرزوهایی که اهل برزخ دارند بیشتر از آرزوهای اهل این دنیاست. آن  قدر آرزو دارد. ماه رجب می‌رسد، ای کاش یک روز رجب را درک بکنم، رجبی که خدا می‌گوید اگر تو را نبخشم «لَستُ بِرَبِّکُم».فقط در رجب خدا این را گفته است، جای دیگر نگفته است. کسی که احترام رجب را نگاه داشته است خدا می‌گوید اگر شما را نبخشم «لَستُ بِرَبِّکُم».
شریعتی: خدایتان نیستم.
حجت الاسلام عاملی: یعنی با ادبیات زمینی‌ها دیگر آمده صحبت کرده است. آرزوهایی که آخرت بیشتر از دنیاست، در آخرت چند چیز بیشتر از دنیاست، یکی آرزوست، یکی حیوانات.
شریعتی: بیشتر هستند؟
حجت الاسلام عاملی: بله، نوع حیوانات بیشتر است. حیوان آن جا چه کار می‌کند؟ حیوان آن جا ظهور عمل ماست.
شریعتی: خوب یا بد.
حجت الاسلام عاملی: خوب که به شکل ایمان درنمی‌آید. مرحوم صدرای شیرازی در تفسیرش در ذیل «وَ إِذَا الوُحُوشُ حُشِرَت»، آن جا این تعبیر را خوب وارد شده است. یعنی حیوانات دنیا نمی‌تواند  تمام شناعت عمل انسان را نمایش بدهد.  خدا یک حیوانات دیگر را درست می‌کند. نه شتر است، نه گاو است، نه پلنگ؛ شترگاو پلنگ است. در روایت است که بعضی‌ها می‌آیند به شکلی که «تَحصُنُ عِندَ افقِرَدَةَ وَ الخَنازیر». «افقِرَدَةَ وَ الخَنازیر» خیلی خوشگل است. دست پنهانی به بیت المال زده است، مدیون یک ملت شده است. یتیم دارد، بیچاره دارد، گرفتار دارد، افتاده دارد.  چه کسی این جنون را مرتکب می‌شود که این آقا مرتکب شده است. یعنی هر کس دستش را ببرد به بیت المال باید به نفس خودش بگوید آتش، آتش، آتش. مرحوم شیخ جعفر شوشتری می‌گوید نفس خودم  را کنارم می‌گذارم، شروع می‌کنم به تلقین. همواره تلقین می‌دهم به نفس خودم که این بیت المال است، این این است. در روایت است که: «اِجعَل قَلبَکَ قَرینَاً مُزاوِلَة»  عیب خودت را کنارت بگذار، مزاوله بکن. مزاوله یعنی سر و کله زدن و وَر رفتن. مثلاً میخ داخل دیوار است می‌خواهی بیرون بیاوری، نمی‌توانی، وَر می‌روی که آن را دربیاوری. آن را در عربی می‌گویند مزاوله. که ببینی این احساس و این خواسته و این تمناها از کجا پیدا شده است.
بیشه‌ای آمد وجود آدمی
بر حذر شو زین وجود ار ز آن دمی
بیشه وقتی باشد از هر حیوان است.
بیشه‌ای آمد وجود آدمی
بر حذر شو زین وجود ار ز آن دمی
حکم آن خور است کان غالب‌تر است
چون که زر بیش از مس آید آن  زر است
این را مولوی گفته است، امام که به آن می‌رسد رد می‌کند. حضرت امام می‌گوید اشتباه کرده است. خدای متعال صورت غالب درست نمی‌کند، معجون درست می‌کند.
شریعتی: همه چیز با هم؟
حجت الاسلام عاملی: یعنی از هر ایمانی یک خصلتی دارد، قیافه‌ای درست می‌شود معجون از این تمناهای حیوانی. حالا صحبت من آن آرزوهایی است که آن جا دامن آدم را می‌گیرد. آرزوهای آن جا دو خصوصیت دارد: یکی این که بیشتر از آرزوهای دنیاست، دوم این که ناظر به مصالح کلان است، آرزوهای کودکانه نیست. این جا آرزوهای کودکانه ما را می‌گیرد. اگر اشتباه نکنم ائمه ما آمد کاخ آئوس را دید که ویرانه شده است، گفت «وَدَّع اُس». الان آرزو می‌کند در آخرت «وَدَّع اُس أَن یَکُونَ لَهُ رَقیفٌ» به جای این قصر یک لواش داشت که آن لواش احسانی بود که به او می‌رسید. این آرزو است. حضرت عیسی آمد دید مادر فوت کرده است، گفت مادر حاضر هستی دوباره بیایی به این دنیا، گفت حاضرم بیایم. گفت برای دو چیز من حاضر هستم بیایم. ما می‌گوییم اگر کسی آن جا رفت یک خبری برای ما بیاورد چقدر خوب می‌شود، ببینید. گفت حاضرم بیایم برای دو چیز. در آن شب‌های سرد زمستان من شب‌ها با خدا نجوا بکنم، خلوت بکنم، صحبت بکنم، وارد صحبت با خدا بشوم، نماز شب بخوانم، در شب‌های سرد زمستان که شب‌های طولانی است. وای به حال کسانی که در این شب‌های طولانی یک ربع مانده به اذان صبح در عرض یک ربع بدون مستحبات می‌توانی نماز شبی که خدا فقط در حق نماز شب گفته است که: «لا تَعلَمُ نَفسٌ ما اُخفِيَ لَهُم مِن قُرَّةِ أَعیُنِ» هیچ کس نمی‌داند چه آماده کرده‌ام برای اهل شب. دیگر این مدال، مدالی است که چه بگویم. کسی بی اعتنایی به این مدال بکند. و دوم این که آرزو دارم که بیایم تابستان‌ها، آن روزها که طولانی است و داغ روزه بگیرم. همان مطلبی که اول بحث گفتیم. شخص عارف هر کاری می‌کند می‌گوید نشد. این ریشه قرآنی دارد؛ «یؤتونَ ما آتَؤا وَ قُلُوبُهُم وَجِلَةٌ». آن کاری را که باید انجام بدهند انجام می‌دهند ولی باز هم می‌ترسند، «وَ قُلُوبُهُم وَجِلَةٌ». چرا می‌ترسند؟ «أَنَّهُم إِلَی رَّبِّهِم رَاجِعُونُ» چون قرار است با خدا ملاقات بکنند. در چه حالی، در چه قیافه‌ای، با چه آمادگی‌ای سراغ خدا بروید. با این اوضاعی که دنبال لذت‌های مقطعی افتادی، آلوده کردی، جامعه را آلوده کردی، مردم را بالاخره خسارت زدی، با لذات مقطعی و عضوی. جهنم آن جا است، اصل جهنم آن جا است. آقا رسول الله یک جمله‌ای گفته است، شما فرمودید که آیا همه می‌گویند یا ویلی. این خیلی جمله‌ی عجیبی است. حضرت فرمود: «مَثَلُ المِیِتِ فِي القَّبر مَثَلُ الغَریق» میت را که در قبر می‌گذارند تا این عالم تمام شد مثل آدم غریق می‌ماند. غریق به هر چیزی دستش را می‌اندازد که یک دستگیره‌ای پیدا بکند.
شریعتی: به هر چیزی متوسل می‌شود.
حجت الاسلام عاملی: بله. غریق دنبال دستگیره است. خدا از دستگیره صحبت کرده است؛ «فَمَن یَکفُر بِالطاغُوتي فَیؤمِن بِالله فَقَد اِستَمسَکَ بِالعروةِ الوُثقي لَاانفِصامَ لَها». دستگیره‌ای که این هیچ وقت پارگی ندارد. «یَتَعَلَقُ بِکُلِّ شَيءٍ» به هر چیزی دستش را می‌اندازد. شما ببینید آدمی که غریق می‌شود یک بوته ببیند آن هم دستش را آن جا می‌اندازد. «یَنتَظِرُ دَعوَتً» منتظر یک دعایی است، «مِن وَلَدِه» فرزندش، «اؤ والِده» یا پدرش، «اؤ اَخوة» یا برادرش، «اؤ قَریبٍ»  یا یک فامیلی. این تکه خیلی جالب است. «وَ اِنَّهُ لَیَدخُلُ عَلی قُبورِ الاَموات مِن دُعاءِ الاَحیا مِن الاَمواتِ مِثلُ الجِبال» گاهی یک نوری مثل کوه سبلان وارد قبر می‌شود برای میت. چرا؟ یک تربیت درستی کرده است، فرزندش یک احسانی کرده است، یک خیراتی انجام داده است، یا خودش سنت حسنه‌ای را در دنیا تاسیس کرده است، یک حسنه‌ی جاری، یک بیمارستانی، مدرسه‌ای، برای ایتام یک دارالایتامی درست کرده است، گاهی مثل کوهی از نور وارد زندگی‌اش می‌شود.
شریعتی: این فضایی را که شما ترسیم کردید حاج آقای عاملی، از نگاه من یک برهوت بسیار غریب و تاریک و ما هم دستمان خالی است. و یاد این آیه افتادم: «یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا الله وَلتَنظُر نَفسٌ مَا قَدَّمَت لِغَدٍ» که در پیچ چه فرستادی و الان باید به نظرم این جا را روشن کرد.
حجت الاسلام عاملی: مرکب این جا درست کنیم. مرکب مکارم اخلاقی است. در خانه خوب تعامل کن با خانواده، هضم کن، قلب بزرگی داشته باش.
دریای فراوان نشود تیره به سنگ
عارف چو برنجد تنک آب است هنوز
حضرت آیت الله مروج، امام جمعه ما، خدا رحمتشان بکند. ایشان می‌گفت من با هم حجره‌ام دعوا کردم، قهر کردیم. یک ساعتی گذشت دیدم من تحمل قهر ندارم، برگشتم به او گفتم «مَنیم حِرصیم یاتوبا، سَنین حِرصی یاتمُویوب؟» یعنی عصبانیت من فروکش کرده است، عصبانیت تو تمام نشده است. خودم رفتم، خودم شکستم.
سهل شیری دان که صف‌ها بشکند
شیر آن دان که خود را بشکند
مرحوم سید محمدتقی خونساری را گفتند چرا نماز استسقاء خواندی. در یک مجلس خصوصی گفته است، یکی از اساتید من این را به من گفت. در یک مجلس گفته بود یک چیزی در نفسم احساس کردم، خواستم صولت نفس خودم را بشکنم. ببینید چقدر بزرگ، چقدر ساخته و پرداخته، چقدر نورانیت. یعنی خدا افتخار می‌کند  در بشریت که چنین انسان‌هایی است. کسی که 80 سال، 90 سال، 100 سال، چیزی برای دفاع ندارد، خدا بگوید چه کار کردی بگوید 80 سال خوردم. این که هنر نیست. اگر صد سال در وی می‌شتابی
اگر صد سال در وی می‌شتابی
نه کس را و نه خود را بازیابی
دور خودت طواف کردی. ندامت آن جا یک بشارتی هم خدمت شما عرض کنم حضرت آقای شریعتی. ان‌شاءالله از اول رجب ما بحث رحمت را شروع می‌کنیم.
شریعتی: ان‌شاءالله. ماه، ماهِ رحمت است.
حجت الاسلام عاملی: بله. در اول خطبه‌ها هم مستحب است که از تقوا گفته می‌شود، ما هم در اول خطبه‌های نماز جمعه این آیاتی که مربوط است به محشر و قیامت و حساب و بالاخره آن حالات وحشتناکی خدا تصویر کرده است از محشر، نوعاً آن‌ها را می‌خوانیم. یک خانمی آمده بود می‌گفت که من شوهرم این‌ها را که گوش می‌دهد یک هفته دیگر اوضاعش به هم می‌ریزد، می‌گوید این‌ها همه مالِ من است. ما یک هفته کار می‌کنیم که حالش درست بشود، وقتی رو به راه می‌شود جمعه‌ی آینده باز به نماز جمعه می‌آید باز این حرف‌ها را می‌شنود می‌گوید این‌ها مالِ من است. چه صفایی! این بازدارندگی واهمه‌ی قدسی در زندگی ما ضروری است. خدا در قرآن 120 بار «اِنظُر» دارد، 80 بار «تَبشیر» دارد. در سخت‌ترین شرایط که شرایط مکه بود «اَنقَضَ ظَهرَک» کمر او را شکست مکه، از این آیات بسیار وحشتناک قیامت آن جا خدا صحبت می‌کند. معلوم می‌شود که در آن شرایط بسیار سخت کارساز است. آدمی که ملحد است، آدمی که آتئیست است، می‌تواند بگوید که آخرت را این کار را بکند ولی احتمالش را نمی‌تواند. همین احتمال کارش را می‌کند. احتمال ضعیف باشد، محتمل وحشتناک باشد، کاری نمی‌کند. فلذا خدا می‌گوید: «عَلی یَظُنُّ اؤلئکَ اَنَّهُم مَبعُوثُونَ/ لِیَؤمٍ عَظیم/ یَومَ یَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ العَالَمِینَ» یعنی همه ظن و گمان هم باشد کارش را انجام می‌دهد. یک جمله‌ای را عرض بکنم. آن جا ندامت، پشیمانی، خیلی وحشتناک است. چرا؟ هم از جهت این که عظمت خدا تجلی کرده است، تازه آن جا متوجه شده است که جمال حضرت حق، جلال حضرت حق، در چه حدی بوده است. هم از آن جهت، و این در برابر چه ذاتی جسارت کرده است، بی ادبی کرده است. ادب این عالم تاثر شما در برابر عظمت این کائنات و خالق این کائنات است. آن را می‌گویند خشیت. وقتی خشیت آمد خودش را در عمل ظهور پیدا می‌کند، می‌شود نماز. ادب این عالم دو چیز است، دو رکن دارد: خشیت و نماز. «اِنَّما تُنذِرُ الَّذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَیبِ وَ أَقامُوا الصَّلَاةَ». ببینید.
شریعتی: خشیت و نماز.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. خدا می‌گوید سراغ بی ادب نرو، حرف تو به درد بی ادب نمی‌خورد. «لا تُعَلِّقُوا الجَواهِرَ فِي اَعناقِ الخَنازیر» جواهر را نمی‌توان در، یعنی حرمت حکمت باید نگه داشته بشود. حکومت، حکمت به هر کس نمی‌شود گفت. «إنَّ ما تُنظِر» کسی که در برابر این عظمت ادب دارد، ادبش خشیت است. «یَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَیبِ وَ أَقامُوا الصَّلَاةَ»، خشیت هم خودش  را در نماز نشان می‌دهد که نماز خضوع است، رکوع خضوع است، سجده خضوع است. شما در برابر عظمت خدا انگار بی اختیار به رکوع می‌روید. این امر عقلانی است. می‌افتید به سجده. سجده که بیفتید شما در برابر عظمت کسی اهل دنیا باشد چه می‌گویی؟ همواره می‌گویی فدایت بشوم، فدایت بشوم. ولی خدا فدیه نمی‌خواهد. معنا ندارد برای خدا فدیه بیاوری. خدای متعال تسلیم می‌خواهد، همچنان که تمام ذرات این عالم «تَسلیماً کُلُّ فَلَکِ  یَسبَحُون»، از شما هم تسلیم می‌خواهد. هم در احکام تشریعی، هم در احکام تکوینی. یک علتش عبارت است از همین که حضرت حق تجلی کرده است، انگار از یک خواب عمیق بلند شده است، من در دنیا چه کار کردم. هم خلقت انسان، خلقت کائنات را فهمیده  است که حق بوده است، بازیچه نبوده است. آن جا خدا می‌گوید: «ألَیسَ هذا بِالحَقّ» حالا نگاه کن ببین این عالم حق بوده است یا نه. گاهی استهزاهایی می‌کنند احکام دین را، حجاب را استهزاء می‌کنند. من ان‌شاءالله یک بحثی بعداً عرض می‌کنم خدمت شما، این با آب طلا نوشته بشود کم است. خدا یک جا گفته است «یا حَسرتاً». اتفاقاً در یکی از تفسیر آیات در آینده وارد می‌شویم. خدا یک جدا گفته است: «یا حَسرَتاً عَلی العباد»، آن هم زمانی است که مفاهیم دینی را مسخره می‌کنند. طرف نماز را مسخره می‌کند، حجاب را مسخره می‌کند، کسی که تذکر به حجاب می‌دهد مسخره‌اش می‌کند. آن جا خدا فقط گفته است «یا حَسرَتاً». آن قدر این وحشتناک است، خدا بگوید «یا حَسرَتاً». حسرت برای خدا معنا ندارد. یعنی آن قدر تاثیر دارد در عصبانیت خدا، «فَلَمّا آسَفُوناً انتَقَمنَا» وقتی ما را عصبانی کردند ما انتقام گرفتیم. «یا حَسرَةً عَلِی العِباد ما یَأتِیهِم مِن رَسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَستَهزِئُونَ»، در استهزاء این حرف را زده است حالا آن جا می‌گوید: «أَلَیسَ هذا بِالحَقّ». آن وقت از او سوال می‌کنند «أَم ماذا تَعلَمُون» کجا بودی تو. آیات قرآن است که می‌خوانم. چقدر این آیات شیرین است. کسی که این شیرینی‌ها را درک بکند اصلاً منتظر فرصت است که امروز سهم قرآن خودم  را مثلاً قرار است شب بخوانم، شب برسد امشب ببینم که چه ریزه کاری‌ها، چه پیام‌ها، چه لطایفی خدا برای من دارد در این کلمه به کلمه که خدا استخدام کرده است. مسئله دیگر یقین به محاسبه پیدا می‌کند آن جا وحشت می‌گیرد. الان فهمید حق است. دنبالش چیست؟ دنبالش محاسبه، دنبال محاسبه معاقبه، آن وقت می‌گوید «یا وَیلَتي، یا وَیلَتي». پناه می‌بریم بر خدا. ان‌شاءالله در روزهای دیگر علت «یا وَیلَتي»ها را خدمت عزیزان عرض می‌کنیم.
شریعتی: ان‌شاءالله. خیلی از شما ممنون و متشکرم. به نسبت ابدیت، عمرمان خیلی کوتاه است حاج آقای عاملی و آن‌هایی که سخت مشغول بودند به نظرم حواسشان بود که چه دارند از دست می‌دهند و چه دارند می‌اندوزند و چه پیش می‌فرستند. و ان‌شاءالله قدر ثانیه به ثانیه و لحظه به لحظه عمرمان را بدانیم که ان‌شاءالله برای آن روز حسرت نخوریم.
حجت الاسلام عاملی:
صبح است ساقیا، قدحی پر شراب کن
دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. می‌رویم سراغ کلام خداوند متعال. در آیات پایانی سوره مبارکه لقمان که تمامش حکمت بود، آیه‌های ناب. و ان‌شاءالله این آیه‌ها را هم امروز عزیزان ما از صفحه 414 قرآن کریم تلاوت خواهند کرد و ان‌شاءالله برمی‌گردیم حاج آقای عاملی نکاتش را برای ما خواهند فرمود. بفرمایید خواهش می‌کنم. صفحه414قرآن کریم
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». با احترام و با افتخار همراه شما هستیم. خیلی ممنون و متشکرم از لطف و محبت شما، ان‌شاءالله آخر هفته‌ای خوبی داشته باشید. یک ختم دسته جمعی قرآن کریم هم پایان هر هفته داریم، یعنی یک ختم قرآن هفتگی که مخاطبان عزیزمان با ما همراه می‌شوند و اتفاق مبارکی است. عزیزانی که می‌خواهند مشارکت بکنند می‌توانند به کانال ما در سروش و ایتا مراجعه بکنند و ان‌شاءالله همراه بشوند، ما را هم دعا بکنند. اشاره قرآنی را حاج آقای عاملی بفرمایند و ان‌شاءالله با دل و جان بشنویم.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». سوره لقمان، آیه 33: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ وَاخْشَوْا يَوْمًا لَا يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلَا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شَيْئًا إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ  فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ». این جا که خدا «يَا أَيُّهَا النَّاسُ» را آورده است یعنی هشدار جهانی است، مخاطب خدا تمام بشریت است. خدای متعال هشدار داده است در دو مطلب که این‌ها غالباً باعث می‌شود  که انسان‌ها مشمول غضب خدا بشوند. اولش فرموده است: «اتَّقُوا رَبَّكُمْ» یعنی یک خود حفاظی برای خودتان درست کنید. تقوا به معنی پرهیزگاری و این جور چیزها نیست، یعنی از باب افتعال. متابعه به معنای پذیرفتن وقایع، یعنی یک قدرت روحی پیدا بکنید بدون پلیس، بدون نیروهای امنیتی، خودتان یک خود حفاظی داشته باشید در برابر اراده‌ی من، احکام من، که مبادا از سر هوی و هوس اراده‌ی منِ خدا را پایمال بکنید. فرموده است: «إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» این وعده‌هایی که من در قرآن دارم حق است. پیغمبر ما فرمود: «اِنَّهُ وَاللهِ الجِّد لَا اللِّعِبُ» این‌هایی که خدا می‌گوید همه جدی است. «إنَّهُ وَاللهِ لَا الکَذِب» حق است، دروغ نیست. چه تعبیر مهمی! بعد دو تا مطلب را سفارش می‌کند. «فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ» معنایش این است که مبادا لذت‌های مقطعی، لذت‌های عضوی، باعث بشود که شما مست بشوید، سکر طبیعت شما را مست بکند، در نتیجه دست بزنید به معاملاتی که مظهر جنون است. چه کسی می‌آید ابدیت خودش را خراب می‌کند روی لذاتی که چند صباحی با این هست و از همه باید خداحافظی بکند. اولش «فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا» و دوم «وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ». غَرور اسم شیطان است. مبادا شیطان وارد بشود، با خدا وارد بشود. خدا «اَرحَمُ الراحِمین» است، خدا مگر بیکار است بیاید انسان‌ها را عذاب بکند، چه کار بکند. خدا فرموده است من هر چه که وضع کردم به نفع شماست. «مَن یَهتَدی فَإِنَّما یَهتَدي لِنَفسِه وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّما یَضِلُ عَلَیها» این‌ها همه برای مصالح انسان است. خدای متعال «ارحَمُ الراحِمین» است در موضع رحمت، خدای متعال «اَشَّدُ المُعاقِبین» است در موضع نکال و نقمت. یعنی جامعیت هم در قرآن، هم در خدا،  هم در سیستم تربیتی خدا، هم در نظام سیاسی خدا. «مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله وَ الَّذینَ مَعَهُ اَشِّداهُ عَلَی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم». این جامعیت است. خدای متعال هم همین طور. می‌گوید مبادا شیطان بیاید بگوید که خدا «اَرحَمُ الراحِمین» است شما کار را شل بگیرید، احتیاط را از دست بدهید، یک وقت متوجه بشوید که کار از کار گذشته است، دیگر بازگشتی هم ممکن نیست. این  را خدا دو بار این آیه را در قرآن تکرار کرده است که «إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» خدا فرموده است که چه کسی صادق‌تر است به وعده‌ی خودش از من. یعنی وعده‌هایی که من دادم همه محقق شده است، حتی وعده‌ها و پیشگویی‌هایی که در قرآن کرده است که «أدني الأرضِ وَ هُم مِن بَعدِ سَیَغلِبُون» همه هر چه گفته است محقق شده است که وارد بشوید «لَتَدخُلونَ مَسجِدَ الحَرامَ اِن‌‌شاءالله آمِنین مُقَصِّرینَ رُؤسِکُم لا تَخافُون» پیشگویی کرد، همین طور هم شد. حتی به عنوان یک پدیده‌ی تاریخی قرآن را نگاه کنید هر پیشگویی کرده است شده است. حالا این جا خدا می‌گوید: «إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ» قرآن سرتاپا وعد است، وعید است. هر چه گفتم همه حق است. گفته است مبادا روی وعده معامله بکنید، مصامحه بکنید و یک وقتی متوجه بشوید که دیگر راه بازگشتی هم نیست.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم. ان‌شاءالله با گوشت و پوست و استخوان و روح و جانمان این کلمات را باور بکنیم و ان‌شاءالله در زندگی‌مان هم اثرش را ببینیم و ان‌شاءالله تک تک‌مان به حق این آیه‌های نور عاقبت بخیر بشویم. امروز هم تمام شد. باید خداحافظی بکنیم. ممنونم از همراهی شما. حاج آقای عاملی دعا بکنند و ان‌شاءالله خداحافظی بکنیم.
حجت الاسلام عاملی: خدای متعال به حضرت موسی یک حاجتی داشت حضرت موسی، از خدا خواست. منتظر بود که چه ندایی، چه جوابی می‌آید. یک نسیم رحمتی شروع شد. خدای متعال فرمود: «قَد اُوتیتَ سُؤلَکَ یَا مُوسَی». این را تکرار کنید به طمع این که خدایا من هم طمع دارم، مخصوصاً بیان احوالات انبیای گذشته در دعاها ذکر می‌شود معلوم می‌شود در استجابت دعا تاثیر دارد. آن‌هایی که مریض دارند، مریض ناعلاج دارند، صعب العلاج دارند، مثل حضرت عیوب بگویند: «رَبِّي إنِّي مَسَّني الضُر وَ اَنتَ رَبُّ العالِمین».خدایا بیماری مرا درک کرده است و تو ارحم الراحمین هستی. نگو که تو به من این  بیماری را رسانده‌ای، مودبانه حرف زد. این را می‌خوانیم برای خدا هر وقت بیماری داشتیم، و با این تعبیر می‌رویم سراغ خدای متعال و آن جمله را کنارش بگذاری، «قَد اُوتیتَ سُؤلَکَ یَا مُوسَی» به یکی از نسیم‌های رحمت بسیار ویژه است که خدای متعال برگردد بگوید که دعایت را مستجاب کردم، حاجتت را برآورده ساختم.
شریعتی: ان‌شاءالله. خیلی از شما ممنون و متشکرم. خیلی ممنون و متشکرم از توجه و همراهی شما. چشم به راه آمدن آن کسی هستیم که قرار است بهار واقعی دوران باشد. و خوش به حال آن‌هایی که مکرر، صبح و شام، برای سلامتی‌اش دعا می‌کنند. و ما عرض می‌کنیم آقا: حسین نصر من الله را نوشت به خونش، به شرط آن که و فتح الغریب را تو بخوانی. «اللَّهُمَّ کُن لِوَلیَّکَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَن».

 

 

فایل تصویری برنامه

 

 

 

فایل صوتی این برنامه

 

 

 

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=8793

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید