تغییر سایز-+=

سمت خدا | مباحثی پیرامون نماز شب(6)

شریعتی: سلام می کنم به روی ماه همه ی مخاطبان عزیزمون. خانم ها و آقایان در هر کجا که هستید انشاالله خدآند متعال پشت و پناهتون باشد. دلتون گرم باشد. باغ ایمانتون انشاالله آباد باشد و دلهاتون با یاد خدا سرشار از آرامش. خیلی خیلی خوشحالیم که پنج شنبه ی دیگر ای از راه رسید و در کنار هم هستیم و با احترام و افتخار در خدمت حاج آقای حجت الاسلام عاملی. سلام علیکم و رحمت الله. خیلی خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمت الله. بسیار سعادت بزرگی است که در خدمت عزیزان هستیم. محضر همه ی عزیزان خودم سلام و احترام و دعا دارم. آرزوی موفقیت دارم. آرزوی رفع گرفتاری ها و مخصوصاً ایام منسوب به حضرت زهرا است. انشاالله جزو کسانی باشیم که تابع سیره ی مبارک حضرت زهرا هستند. سهم خوبی از وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ  داشته باشیم. طبق روایت اهل سنّت رسول خدا در محشر دنباله روی حضرت زهرا است. و أبعث علی البراق و فاطمه أمامی یعنی من دنباله روی حضرت زهرا شدم و شما هم در سیره ی دخترم، حضرت زهرا،  تابع او باشید. پشت سر حضرت زهرا حرکت کنید. رسول خدا مأموریت داشتند که تمام ذرات عالم مأمور بودند در برابر رسول خدا، خاضع باشند و رسول خدا در برابر یک نفر خاضع است آن هم حضرت زهراست. از دستش می-بوسید و قامَ علیها، یعنی قامَ مستقبلاً علیها به استقبالش می‌رفت. جای خودش می نشاند و پیامش این بود که من در برابر زهرا که خاضع ام شما هم در برابر فکر و سیره ی حضرت زهرا خاضع باشید. انشالله که ما بتوانیم سنخیت با اهل بیت و با رسول خدا داشته باشیم.
شریعتی: الهی آمین.
حجت الاسلام عاملی:  و خدای متعال با وساطت آن ها اراده ی خاصی به کشور و ملت ما داشته باشد و از تمام گرفتاری ها رفع مشکل انشاالله بفرماید.
شریعتی:  انشاالله. احوالتون چه طوره؟
حجت الاسلام عاملی: خدا را شکر.
شریعتی: چقدر خوش حالیم خدمت شما هستیم و خدمت دوستانمون. توفیقیه واقعاً. چند جلسه ای است که داریم راجع به نماز شب صحبت می کنیم البته موضوع اصلی ماست و در ذیل آن مثل همیشود نکته های نابی را حاج آقای حجت الاسلام عاملی می فرمایند. امیدوارم بحث امروز هم مفید باشد و ما هم انشاالله عامل باشیم. خدمتتون هستیم و خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. روح نماز کلاً در محاذات حضرت حق قرار گرفتن است. هر چه هست اینجاست. جای دیگر خبری نیست. یعنی هر کجا که انسان برود آخر سر بمبست است و دست او خالی ست. تمام عنایات خدآندی و نصیبی که می خواهیم از زندگی ببریم این است که در محاذات حضرت حق قرار بگیریم و استحاضه بکنیم به تعبیر امیرالمونین که وقتی قلعه ی خیبر را برداشتند فرمودند بالنفسٍ بالنورِ ربّها مضیئه. من با نوری که از خدا گرفته بودم این کار را کردم. اینکه در محاذات حضرت حق در نماز قرار بگیریم یعنی این احساس را داشته باشیم که در کجا قرار گرفتیم و در برابر چه ذات لایتناهی صحبت می کنیم و چه تکریمی خدا به ما کرده که اجازه ی صحبت به ما داده است، این در نماز شب از همه ی نمازها بیشتر است. شخصی که به نماز شب مشغول است با قرار گرفتن در محاذات حق به خاطر خلوتی که با خدا کرده است در دل شب، از همه اینجا بیشتر است و لذا وقتی که این محاذات تکرار می‌شود روح انسان یک بار دو بار در همه ی اینها ارتزاق می کند و وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ خدای متعال گلایه می کند که من رزقی به شما مانند قرآن داده ام اما شما این رزق را تکذیب و انکار می کنید. وقتی شب تکرار می‌شود در روایت هست که تا زمانی که یک سال قمری تمام نشده است عمل را ترک نکنید به خاطر اینکه رفته رفته اثر روحی دارد و نفس ناطقه ی انسانی اعتلا پیدا می کند. اثری که در نماز شب پیدا می شود با نمازهای دیگر فرق داره و لذا خدا وقتی می خواهد اثر نماز شب را در آخرت بگه کلّی گویی می کند و وارد جزئیات نمی شود. انگار که نمی شود گفت برای خدا نمی شود نداریم حاذقی عبارتاً فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ فقط می گوید فَلَا تَعْلَمُ هیچکس نمی داند که من چه آماده کرده ام.
شریعتی: این کم ظرفیتی ما است در واقع.
حجت الاسلام عاملی: بله و آن مقام آنجا.
شریعتی: بله.
حجت الاسلام عاملی: من یک جمله ای اینجا عرض می کنم که مقامات آنجا نتیجه ی مقامات اینجا است. شما ببینید نماز شب در اینجا چه کار کرده که در آخرت…
شریعتی: کسی نمی داند آنجا چه خبره.
حجت الاسلام عاملی: که در آخرت آن مقام را درست کرده است. گفته ی اصلی اینجاست که وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ. که می گوید شما که اینجا را می بینید چرا آنجا (آخرت) را نمی بینید؟ یعنی این اثر روحی است. اثر تربیت یک مدرسه است. نماز شب یعنی یک مدرسه. این مدرسه اثری کرده است که خدا در تعبیر ملکوت آن که در آخرت است می گوید که فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَا أُخْفِيَ لَهُمْ. حضرت آقا روح نماز شب، این محاذات با حق و نجوای با خدا در آن خلوتخانه است و لذا عرفا می گن افضل جزء نماز شب قنوت آن است. یعنی آن افضل جزئش… می گن که درها برای سالک در نماز شب باز می‌شود. در نماز شب هم در قنوت نماز شب.
شریعتی: آن دیگر قلّه ی نماز شب است.
حجت الاسلام عاملی: چون در قنوت تخاطب با خدا و نجوای با او شروع می‌شود و فی مُناجاتک روحی و راحتی در قنوت درست می‌شود. قنوتی که مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی داشته است که شنیدید که بالاخره وقتی به مصلی خود می-رسید خادم می گوید که حالش غیر قابل وصف بود. وقتی بیدار می شد فص مشبهه گریه می‌کرد، حیاط می آمد إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ می خواند و آنجا فص مشبهه گریه می‌کرد، سر آب که می رسید آن جا یک فص مشبهه گریه می‌کرد، به مصلی که می رسید دیگر غیر قابل وصف بود. آن جا با خدا شروع می‌کرد زان پیشتر که عالم فانی شود خراب / ما را ز جام باده گلگون خراب کن و لذا آن جا حرف های دلش را با خدا می زند و دعا مُخُّ العِبادَةِ است. پس قنوت مُخُّ نماز شب است. یعنی نباید قنوت را همینطور دعا بخوانید و رها بکنید. یعنی تمام حالات روحی و آمال و آرزوهای خودتان را در دعا در قنوت با خدای متعال… که اگر کسی لذّت آن را ببخشود دیگر سیر نمی‌شود، از قنوت سیر نمی‌شود. هر چی دعا می خونه سیر نمی‌شود. حالات انسان ها خیلی مختلف است. ممکن است یکی در خودِ نماز شب، در قنوت نماز شب ممکن است دِه یا الله بگه که یک یا الله ما نمی توانیم با قلم اوضاف آن را ذکر کنیم به خاطر آن حالات خاصّی که در نماز شب به او در حالت قنوت دست داده است. نماز شب از این جهت حالت خاصی دارد در آن خلوتخانه که شروع می‌شود، ما باید قدر آن دعاها را در نماز شب بدانیم و در قنوت آن که رحمت در آن جا نازل می‌شود. آقای بروجردی در درس خود می فرمودند با کسانی درس بخوانید که چند بار این مسیر را رفته اند و برگشته اند (دستش را اینطوری می‌کرد). آن هایی که اهل سیر و سلوک اند و به جاهایی رسیدند و در جاهایی چیزهایی گرفتند. توصیه ی آن ها این است که رمز موفقیت در سیر و سلوک آن نماز شبی است که انسان با حال بخواند. علّامه ی طباطبایی آنقدر به آقای قاضی اعتقاد داشت. بعد از آقای قاضی، آقای پهلوانی می‌گفت تا آخرش عطر نزد. می گفت که انسان وقتی می دید خشکش می زد. می‌گفت کارخانه ی آدم سازی بود. خدا رحمت کند آقای مرعشی نجفی را. می فرمود که چند قدم که با صاحب تذکره المتّقین مرحوم شیخ محمّد بهاری، چند قدم که راه می‌رفتی فدایش می شدیو اینطوری تأثیر روحی داشت.
شریعتی: تسخیرت می‌کرد.
حجت الاسلام عاملی: این هم باز آن استهزاء نور گرفته است. الّلهُمَ ارْزُقْنِی مِنْ نُورِ اسْمِکَ هَیْبَةً وَ سَطْوَةً  تَنْقادُ لِیَ الْقُلُوبُ وَ الْأَرْواحُ  وَ تَخْضَعُ لَدَیَّ النُّفُوسُ وَ الْأَشْباحُ یعنی خدایا از نور خودت یک هیبت یبه من بده که تمام ارواح در برابر من خاضع باشند.
شریعتی: این جذبه از آن طرف میاد دیگر، این مغناطیس در واقع.
حجت الاسلام عاملی: بله، بعضی ها هم خیال می کنند که برای مثال من با ماشین پراید بروم به یک سمیناری من را تحویل نمی گیرند. باید ماشین خوبی سوار بشم.
شریعتی: اصلاً به این چیزها نیست واقعاً.
حجت الاسلام عاملی: اصلاً و ابداً. آن وقت آن انسان هایی که چند بار این راه را رفته اند، توصیه شان این است که، آقای علّامه هم گفته بود مرحوم آقای قاضی که اگر خیر دنیا و آخرت می خواهید نماز شب بخوانید. به یکی از شاگردانش گفته بود چرا نماز شب نخوندی؟ گفت حال نداشتم. با یک تعبیری که اینجا نمی خوام بگم توبیخ کرده بود که چرا حال نداشتی نماز شب بخونی؟ آیا ما خودمون حال را به هم می زنیم، حال بلند شدن نماز شب را نداریم. این دستور کلیدی که بزرگان اخلاق و بزرگان سیر و سلوک می دهند می تواند انسان را خیلی خیلی جلو ببرد. خود علّامه طباطبایی هم همینطور بود. گاهی که درس ها زیاد می شد و نماز شب بلند نمی شد یا ممکن نبوده است که بلند شود، همسر ایشان که یکی از خانم های عارفه بود، قصّه هایی دارد از جهات تحوّلات روحی، ایشان می آمدند و او را نماز شب بیدار می‌کردند. عین تعبیری که آقای پهلوانی داشتند و من محضرشان بودم می‌گفتند که نماز شب را ترک نکن حداقل نیم ساعت قبل از اذان باید بیدار باشی. و می فرمود اگر یک شب نماز شب نداشته باشی، لغزش بدایت در روز بیشتر می‌شود و آن مسئله ی نورانیتی که نماز شب می اورد آن را مطرح می‌کرد که صرفاً این نیست که چهره ی او نورانی شود، قلبش با نورانیت معنویت روشن می‌شود و این آیه را می خوند که خدای متعال يَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ.
شریعتی: با آن نوره حرکت می کند.
حجت الاسلام عاملی:  يَجْعَلْ لَكُمْ… این آیه آنقدر انسان را به حرکت در میاره که معلوم می‌شود خدا برای بعضی انسان ها حساب خاص باز کرده است. چنین کاری کرده است که خدا يَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ آن نور را اگر خدا بدهد، انسان راه و چاه را تشخیص میده.
شریعتی: از جنس فرقان در واقع.
حجت الاسلام عاملی: بله، احسنت. که نتیجه ی تقواست.
شریعتی: بله.
حجت الاسلام عاملی: بعد آقای پهلوانی می فرمودند که آقای قاضی می‌گفت کسی که اهل تهجّد نیست ممکن نیست به جایی برسد. استاد من آقای میانِجی هم تأکید می‌کردند برای نماز شب یک جمله ی شیرینی می‌گفتند. می‌گفتند آن لحظه ی ثلث آخر شب آیا امام زمان خوابیده است؟ آیا اولیاء همه خوابیده اند؛ می فرمود پس شما هم نخوابید. در روایات هم خیلی تأکید شده که برای شکستن صولت نفس که رام شود همی میردت عیسی از لاغری تو در بند آنی که خر پروری. آقای گلپایگانی می فرمودند آقای میرزا جواد به ما می‌گفت بیای به رودخانه برسی و ببینی که این الاغ نَفس نمی تواند بپرد. بگیر بخور بپر. بخور بپر نمی‌شود. نَفس از قبل باید اقتدار پیدا بکند که در بزنگاه های حساس که بسیاری ایمان سوز بتواند از آن جا موفق رد شود. از روایات معلوم می‌شود که نماز شب تأثیر خاصی دارد که از بیت ظلمت وَ مَنْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللَّهِ به آن جا برسد، که در اول بحث هم خواندیم که عند الوصول على الله امام حسن عسگری فرمودند که وصل به خدا سفری است که لا یُدرَكُ اِلّا بِامتطاءِ اللَّیلِ.
شریعتی: با مرکب شب باید طی شود.
حجت الاسلام عاملی: با مرکب شب. یک روایتی از امام صادق در این جا رسیده و آنقدر عالی است. فرمود لَیسَ بِینَ العَبد و بِینَ اللهِ تعالی حِجابی أظلَمُ و أوحَشُ ِ مِن النَّفسِ و الهَوى. هیچ حجابی أظلَمُ و أوحَشُ یعنی ظلمت آورتر و وحشت آور تر بین بنده و خدا از نَفس و هوا نیست؛ هوا یعنی دلم می خواد، خوشم میاد نمی تونه حریفش بشود. از این وحشتناک تر ما حجاب نداریم. و لَيسَ لِقَتلِهِما و قَطعِهِما سِلاحٌ مِثلَ السَّهَرِ  بِالّیل وَ الظَّمَأِ بالنهارِ. برای شکستن این حالت چموشی نَفس هیچ سلاحی مثل بیداری شب و مثل روزه گرفتن در روزها نیست. هر گرانی و کسل خود از تنست جان ز خفت جمله در پریدنست چه تعبیر خوبی یعنی یک دستورالعمل کامل که اگر عمل کردید شما صولت آن را شکستید. فرمود أوحَشُ ِ مِن النَّفسِ. من این را برای شما معنا بکنم. خیلی ارزش داره. چرا أوحَشُ است؟ هیچ حجابی وحشتناک تر از نَفس نیست. چرا؟ چون شما را در برابر چشم خدا قرار میده. اهون هالک. دعا را بخونم از مناجات شاکین که حضرت به خدا شکایت می فرسته تَسْلُک بِی مَسالِک الْمَهَالِک، و تَجْعَلُنِی عِنْدَک اَهْوَنَ هَالِک یعنی انسان بشود مَستر، سُکر طبیعت، سُکر مال، سُکر مقام، سُکر اینکه مردم چه قضاوتی درباره ی من بکنند، سُکر بَه بَه ها، سُکر کَف زدن ها. این ها همه سُکر میاره. سِکارُ النِعَم. اعوذُ بِکَ مِن سِکارِ النَعَم.
شریعتی: همه سَرمستی میاره.
حجت الاسلام عاملی:  سُکر مخدر است. این مخدرها بعضی وقت ها کنار می ره و درد شروع می‌شود. چون مخدر درد را کنار میذاره. جِئْتُمُونَا فُرَادَى كَمَا خَلَقْنَاكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ. هیچی دیگر از این ور نیست. آن وقت درد را متوجه می‌شود اما دیگر وَلَاتَ حِينَ مَنَاصٍ یعنی هیچ راه بازگشتی نیست. تعبیر را نگاه کنید. اگر واقعاً همین را کسی دقّت بکند، کافی ست که خوب برنامه ریزی کند برای سلوک به طلب حضرت حق. تَسْلُک بِی مَسالِک الْمَهَالِک. نَفس من را می-بره به مهلکه ها. مثلاً در روایت است که ثَلاثٌ مِنَ مُهلِكاتٌ. سه چیز است که انسان را در این دنیا هلاک می کند. به نامحرم نگاه کردی انذِروا تو لا لَکَ. نگاه اول ایراد نداره چون نخواسته است. و الثّانِيَةُ علَيكَ نگاه دوم علیک توست.
شریعتی: به ضرر.
حجت الاسلام عاملی: به ضرر توست. و الثّالِثَةُ الهَلاكُ. در سومی مُردی خودت نمی دونی. حضرت آیت الله مشکینی می فرمودند من زمان شاه مسافرت داشتم به تهران نمازم را هم شکسته خوندم هم تمام خوندم. برای اینکه ناخواسته چشم من به نامحرم می افتاد. می‌گفتم خدایا آیا کار من اینقدر ارزش داره که ناخواسته چشم من به نامحرم بیفته؟ اگر ارزش نداشته باشد پس سفر من شد سفر معصیت. در سفر معصیت نماز تمام است.
شریعتی: اینقدر احتیاط می‌کردند.
حجت الاسلام عاملی: احسنتم. آن احتیاط نجات می دهد. آن احتیاط باعث می‌شود که دقّت بکند. آنقدر این حساسیت های عرفا در این باب شنیدنی است، گفتنی است که من بخوام… یکی از عرفای بزرگ مرحوم حضرت آیت الله نحوی که با دست های آقای بروجردی به گلستان رفته بود (گنبد). خیلی آدم بزرگی بود، من از نوه ی محترم ایشون سوال کردم که یک چیزی به من از اوضاع اخلاقی ایشون بگو. ایشون از مادرش نقل کرد. می‌گفت که پدر گاهی چیز کوچکی هم که می خواست بردارد یک قاشق خودش بلند می شد می‌رفت. می‌گفتیم باباجون بالاخره شما با این وجنات و مقام…
شریعتی: وجنات و هیبت و …
حجت الاسلام عاملی: پیرمرد هم هستید. بلند نشید. به بچه ها بگید بیارن. ممکند به بچه بگم برو آنو بیار، نیاره و آق والدین بشود. بلایش را ببینه.
شریعتی: الله اکبر.
حجت الاسلام عاملی: لذا من به این بچه ها نمی گم که مبادا آق والدین این بچه ها را بگیره. شما را به خدا این حساسیت اخلاقی را شما مقایسه کنید…
شریعتی: چقدر این روح صیقل خوردست.
حجت الاسلام عاملی: آفرین، احسنتم. یک عالم ارزش داره و این عمل خلق الصّاعه نیست. یک روزه دو روزه نمی‌شود به آن نقطه رسید.
شریعتی: بله.
حجت الاسلام عاملی: ببینید چقدر ریاضت کشیده.
شریعتی: چقدر باید تراش بخوری.
حجت الاسلام عاملی: عقبات نَفس طی کرده.
شریعتی: که به اینجا رسیده.
حجت الاسلام عاملی: حالا شما تراش گفتید یادم افتاد که یکی از اساتید ما می فرمود قرآن آمده، دین آمده ما را تراش بده، ما را خرّاطی بکند ولی ما بر می گردیم دین را خرّاطی می کنیم.
شریعتی: دقیقاً.
حجت الاسلام عاملی: بدعت و اینا درست می کنیم.
شریعتی: حاج آقای حجت الاسلام عاملی داخل پرانتز یک چیزی از شما بپرسم. مدت هاست که می خوام بپرسم که شما زیاد از حضرت آیت الله میانَجی نقل می کنید. یک خاطره ای یک اتفاقی اگر بخواید در یک جمله شخصیت آیت الله میانَجی را که باهاشون مأنوس بودید محشور بودید درک کردید مطلب ایشون را بگید، چی می فرمایید.
حجت الاسلام عاملی: اولاً غبطه ی منبره ی اشک چشم ایشون بود. ایّام فاطمیه بود آمد بر بالین من نشست. گفت مگه یک زن چقدر طاقت داره؟ رفت… از حال رفت. آنقدر است. اصلاً ایّام محرم خاطره ی حضرت زینب را شرح می‌کرد. هی یک کلمه می‌گفت گریه می‌کرد، کلمه می‌گفت گریه می‌کرد. آنقدر غبطه ی او را می خوردم از آن جهت. یک خاطره ای که هم به درد روحانیت می خوره و هم به درد جوانان می خوره. یک وقتی یک جوان خیابونی، قیافه اش هم به درس نمی خورد آمد نشست. دید چقدر خوب صحبت می کند. تا آخر گوش داد. آخر سَر آمد جلو گفت (با همون لهجه ی خیابونی) حاج آقا نوکرتم. حاج آقا چاکرتم. آقا آمد دستش را گذاشت روی شونه ی ایشون. گفت من از تو التماس دعا دارم. یعنی صفای قلب شما آنقدر بالاست… ما هیچ وقت نباید برای این جوون ها مثلاً ظاهرش را نگاه کنیم. مثلاً بعضی دختر خانم ها را نگاه می کنی شب قدر چه اشکی می ریزن چه نجوایی با خدا دارند. اوضاع روزگار جوری آمده که ارزش گذاری اجتماعی به صورت تعیّنی نه تعییری آمده وارد جامعه شده خب این ها هم یک عارف باالله کذا و کذا که نیستند، بالاخره آمدند تحت تأثیر قرار گرفتند که یک تشخّص اجتماعی داشته باشند. امّا قلبشون خیلی پاک است. ما باید به آن چشم نگاه بکنیم. خلق را چون آب دان صاف و زلال / اندر آن تابان صفات ذوالجلال. هیچوقت مردم را تخطئه نکنید. آقا رسول الله آنقدر عبادت کردند دیدند تأثیر نداره. اگه من باشم رها می کنم میرم  می گم اینا اصلا حرف شنو نیستند هر چند حضرت یونس این کارو کرد خدا محکم توبیخش کرد؛ بر د داخل شکم ماهی که چرا گناه کار را رها کردی؟ حق نداشتی گناهکار را رها کنی و به پیغمبر ما گفت وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ. مثل آن نباشی بندگان بد منو رها کنی بری. بالاترین دفاع از بندگان بد در قرآن قصه ی حضرت یونس است. پیغمبر ما عبادت کرد تبلیغ کرد دید که نه نشد این حرف آقای شاه آبادی است حرف خودم نیست. دید که تأثیر نداره گفت ایراد از آنا نیست ایراد از منه. من باید بیشتر به خودم برسم شروع کرده به عبادت و پایش ورم کرد. دو نفر در عبادت پایشان ورم کرده یکی حضرت زهرا و دیگر ی آقا حضرت ختمی مرتبت. ببینید چقدر حضرت زهرا نماز شب خوند که پاهایش ورم کرد. این بالاترین نگاه و در روایت است که اهل عصمت باید دلشان به حال گناهکار بسوزد. وَ إِنَّمَا يَنْبَغِي لِأَهْلِ الْعِصْمَةِ وَ الْمَصْنُوعِ إِلَيْهِمْ فِي السَّلَامَةِ، أَنْ يَرْحَمُوا أَهْلَ الذُّنُوبِ.
شریعتی: غصّه ی آن ها را بخوریم.
حجت الاسلام عاملی:  غصّه ی آن ها را بخوره. عجیب است. یعنی کسی که به عصمت رسید، بالاترین نشانه ی آن این است که دلش برای اهل گناه می سوزد. آن ها را طرد نکند.
من یک وقتی که امام جمعه شدم صفر کیلومتر بودیم دیگر الان هم صفر کیلومتر هستیم. رفتم محضر همه ی مجتهدین گفتم آقا ما را تکلیف کردند. شما بفرمایید من چه کار کنم. هر دستوری دادند ما این ها را نوشتیم که بر اساس آن ها کار بکنیم. محضر استاد خودم حضرت آیت الله مکارم شیرازی رسیدم.
شریعتی: خدا انشالله حفظشون کند.
حجت الاسلام عاملی: ایشون توصیش به جوون ها بود. منتها این آیه را خوند می‌گفت با یک راه به سراغ جوان ها نرو. وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُتَفَرِّقَةٍ.
شریعتی: از راه های مختلف. با هر کسی یک جوری.
حجت الاسلام عاملی: بله، هر کسی یک قلقی دارد، یک حالتی دارد که در هر صورت… در فضیلت نماز شب حضرت آقا اگر هیچ نباشد فقط همین آیه که می خونم أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ. چه آیه ای. چقدر قلب را تسخیر می کند. خدا مقایسه می کند. چند تا مقایسه اش اینه: أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا کسی که شب بلند شده گاهی در سجده است گاهی در قیام است يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وحشت آخرت دلش را گرفته وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ مأیوس هم نیست رحمت خدا بیدار است. قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ. خدا چه تعبیر عجیبی کرد می گفت کسی که نماز شب می خونه یا نمی خونه يَعْلَمُونَ لَا يَعْلَمُونَ یعنی علم است که باعث می‌شود انسان بلند بشود ادب عبودیت را رعایت بکند در برابر خالق کائنات اظهار ادب بکند که اظهار ادب همان نماز است؛ کسی که نماز ندارد در برابر خالق کائنات ادب ندارد. در ساحت ابدیت ادب ندارد. آن وقت به دنبال آن خدا می گوید لایَسَتوی بعضی ها می گویند که خدا چرا حرف های بدیهی را زده. هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ این بدیهیه دیگر. این یک سری داره چند جا خدا امر بدیهی را مطرح کرده. خودش میگه لایَسَتوی. این لایَسَتوی را چرا گفت؟ خب معلومه که لایَسَتوی. این ها همه پیام داره. دنبالش یک جمله ای گفته آنقدر وحشتناکه. فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّه. اول از نماز شب صحبت می کند بعد این را میگه؛ یعنی دل چقدر باید سخت باشد که شب نتونی با خدا خلوت کنی و وَ اَعرِض اَسرارَکَ عَلی الصاحِبَ الاَسرار. لذت نبری، درک می کنی که تمام کائنات با تو حرف می زنند اما حرفشون را نفهمی، به اندازه ی قرآن خدا با تو حرف بزنه اما بگی چیزی نفهمیدم. یعنی جمال خدا بلندت نکند. کمتر از جمال یوسف که دستشون را بریدند اندر جمال یوسف گر دست ها بریدند / دستی به جان ما بر بنگر چه‌ها بریدیم. از یک خروش یا رب شب زنده‌دارها / حاجت روا شدند هزاران هزارها. شب یک حالت حالت خاصی داره. آن وقت خدا میگه فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ. وای  هلاکت بر کسانی که قلبشون را قساوت گرفته. مِنْ ذِكْرِ اللَّه ذکر یعنی مطالعه ی جمال حق. أَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي نماز را گذاشتم تا جمال من را مطالبه کنی. غرق می شی. عشاق جمالک احترقوا / فی بحر صفاتک قد غرقوا. عرفا در بحر جمال تو غرق شدند و در صفات تو آتش گرفتند.
شریعتی: به به.
حجت الاسلام عاملی: أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ. که خیلی گمراهی است که انسان هیچ غفلت…اصلاً یک جمله ای بگم. نماز شب یک سِرَّش این است که انسان با توشود ی خوبی از اینجا برود چون صوابی که داره محشره نمی خواد دست خالی بره. ما در آن طرف نگاه می کنیم می بینیم یک نماز شب نداره. ُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ بَعِيدٍ. نه ضلالت معمولی ضلال بعید. وقتی کسی این آیه را بشنوه و اثر نکند آن وقت این لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ است دیگر. قلب را قساوت بگیره دیگر جواب نمیده. آن عواطفی که انسان با آن عواطف تعریف می‌شود، دیگر توش نیست. اگر در فضیلت نماز شب نباشد هیچی فقط این روایت حضرت محمد (ص) میگه دو رکعت نماز در دل شب برای من محبوب تر است از دنیا و هرچه در دنیاست. یعنی دنیا و هر چه در دنیا هست تبدیلش کن به ثروت، ثروت را بذار در یک کفه‌ی ترازو و در کفه‌ی دیگر صواب دو رکعت نماز شب را بذار. پیغمبر ما میگه این کفه سنگینی داره. «اللهم ارزقني من التجارة اعظمها رزقاً من التجارة اوسعها رزقاً و اعظمها برکةً» در دعای نماز شب می خونید یعنی خدایا تجارتی به من بده «اوسعها رزقاً و اعظمها فضلاً برکةً» باشد. این حدیث از امام صادق (ع) هم آمده است. حضرت فرمود «اَلرَّكْعَتانِ فِى جَوْفِ اللَّيْلِ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنَ الدُّنْيا وَما فِيْها» آن‌ها چشم دارند، چشم ما نیست. چشم، چشم خداست. «یا من نظره الی السدره المنتهی» ماهیت دو رکعت نماز شب را در دل شب متوجه هست. «اَلرَّكْعَتانِ فِى جَوْفِ اللَّيْلِ اَحَبُّ اِلَىَّ مِنَ الدُّنْيا وَما فِيْها» از دنیا و فیها بهتر است، چرا؟ چون امام می داند که در آن لحظه چه غوغایی برپاست. یک آقایی میگه من در حرم امیرالمومنین بودم نمی دونستم که فجر شده یا نه. از یک صاحب حالی پرسیدم فجر شده، برگشت به من گفت نمی‌بینی که ملائکه یک فوجشون در حال عروجن یک فوجشون در حال نزولن، ملائکه شب دارن میرن ملائکه روز اصلاً نازل می شوند.
شریعتی: چه چشمیه که می بینه.
حجت الاسلام عاملی: برو بفروش این چشمی که داری / که در دیدن ندارد استواری
یکی چشمی دگر بی غش و بی عیب / به دست آور برای دیدن غیب
حالا هر‌کس در این راه موفق است باید خیلی شاکر باشد. نماز شب که بلند شدی پیغمبر ما تا بلند می شد شب، اول کاری که می‌کرد می‌افتاد سجده. این را از دست ندید عزیزان این خیلی ارزش داره. همین در رخت‌خواب بیفتید به سجده. «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ» شُکرشو به جا بیارید که خدایا منو بیدار کردی، خدا زیادم می کند «وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ» آن وقت اول کاری که می کنید خیلی باید شاکر بود و یک توفیقی از سمت اوست که به هر‌کس هم نمی دهد. یعنی گاهی می بینه با یک چیزی از دستش گرفتن، با یک گله‌ای، با یک خلافی از دستش می گیرن. اما آن‌هایی که موفق اند رفتند، دیگر رفتند. برنمی گردند.« إِلهِى مَنْ ذَا الَّذِى ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرامَ مِنْكَ بَدَلاً وَمَنْ ذَا الَّذِى أَنِاسَ بِقُرْبِكَ فَابْتَغَى عَنْكَ حِوَلاً» «حول» برگشتن را می‌گن. انتقال را می‌گن، رفت دیگر رفت. خیلی جالبه عزیزان من بدونند حضرت امام تا آخر عمرشون حتی در بیمارستان نماز شبشون ترک نشد. حضرت آیت الله مرعشی نجفی هفتاد سال قبل از اذان در حرم حضرت معصومه (س) بود. آقای اشتهاردی میگه من خودم دیدم هفتاد سال آقای گلپایگانی قبل از اذان حرم حضرت معصومه بود.
شریعتی: با آن سن و سال؟
حجت الاسلام عاملی: بله
شریعتی: با آن همه مشغله؟
حجت الاسلام عاملی: بله، آقای اراکی قدش دولّا بود میومد اول عرض ادب می‌کرد به حضرت معصومه(س) بعد می‌رفت محراب. هنوز اذان نشده. رفیق من یک شخصیت بزرگی بود از تبریز از دنیا رفت. ایشون می‌گفت من رفتم بغل آقا را گرفتم چون قدش دولا بود. آقای اراکی را. آقای اراکی را آوردن به محراب از کنار ضریح گفتم آقا دعا کنید من آدم بشوم. گفت: کسی با دعا آدم نمی‌شود. گفتم چه کار کنم؟ ایشون دو تا مطلب به من توصیه کرد. یکی این که مواظب باش غضب نکنی، غضب کردی یعنی افسار کار از دستت میره. گفت گاهی بزرگان دندان روی دندان می-گذاشتند اما حبس نَفس می‌کردند.
شریعتی: که بروز ندهند این غضب را.
حجت الاسلام عاملی: دومی هم خاک خور، خاک،  مال حرام را، رشوه را خانه نیار، مال بیت المال هم تصرف نکن. بعد این شعر را خوند: رزق را روزی رسان پر می دهد / ور نه بی روزی بود یک عنکبوت
آقای پهلوانی فرمودند علامه طباطبایی می فرمود: قانع ترین موجود عنکبوته نشسته آنجا هیچ کاری نمی کند. مگس به همه‌جا سر میزنه آنقدر مثال لاشخوره، اما خدای متعال همون را نصیب عنکبوت می کند. «رزق را روزی رسان پر میدهد / ور نه بی روزی بود یک عنکبوت» و در رأس همه ی این‌ها حضرت امیرالمونین لیله الهریر هم نماز شبش را ترک نکرد. لیله الهریر آنقدر وحشتناک بود. جنگ به اوج خودش رسیده بود، که وقتی امیرالمونین گفتند از آن روزی که شنیدم پیغمبر فرمود: نماز شب را به من سفارش کرد، ترک نشده. یکی از منافقین بلند شد گفت که یا علی پس لیله الهریر چی شد؟ گفتند که لیله الهریر هم من نماز شبم را ترک نکرده‌ام، برای هر رکعت یک تکبیر گفته‌ام اما نماز شب را ترک نکرده‌ام. یک سیّد بزرگواری می گوید که من خدمت حضرت ولیعصر(عج) رسیدم. گویا در حال مرگش بوده است. از دست حضرت یک آب گوارایی رو، می گیره می نوشود و با عنایت حضرت در آب پاکی هم غسل می کند و حضرت بهش می گه، می‌گوید که ننگ است برای اهل علم که قبل از فجر خواب باشد. اهل علم هادی است، هادی باید یک قدم جلوتر باشد. یک وقتی بحرالعلوم نماز شب بوده و تدریس مدرسه نمیاد. سوال می کنن می‌گن که طلبه‌ها متوسّل می شن به شیخ زین‌العابدین سلماسی. می‌گن آقا نمیاد دیگر درس، ما محروم شدیم، شما واسطه بشید بیاد به درس ایشون صحبت کردن آقا گفتن نمیام چون از حجره‌ها صدای ناله‌ی تهجّد نمی شنوم.
شریعتی: یعنی این چه وضعیه؟
حجت الاسلام عاملی: بله، بله عالِم دین. آقای پهلوانی می فرمود که آقای قاضی می فرماید دیده نشده از غیر مجتهدین و از غیر مجّتهدین کسی به مقاماتی برسد. و یک حدیثی را می خوند، می فرمود از امام حسن مجتبی(ع) روایت شده هرچه از نماز شب گفتم یک طرف این یک طرف که قبل از اذان یعنی وقت سحر یک چیز‌هایی نثار می‌شود، هر‌کس بیدار نباشد از آن نثار‌‌ها محروم می‌شود و لذا مستحب است که نماز شب را اول شب هم می تونی بخونی ولی بذاری برای سحر، برای ثلث آخر شب. از سیّدِ‌ابن‌طاووس هم نقل شده کسی که اهل تهجّد نیست امید نیست به جایی برسه. آقای اشتهاردی می‌گفت ما به درس سید‌حسین ‌آقای‌ قاضی می‌رفتیم. ایشون هم می‌گفت، می‌گفت کسی که اهل تهجّد نیست امید نیست به جایی برسه. یک جمله‌ای از آقای ‌حسن‌‍‌‌‌‌‌‌زاده‌ حجت الاسلام عاملی عرض می-کنم ولی یک عالَم ارزش داره، خدا رحمتشون کند، ایشون می فرمود اگر از خواب بیدار شدید دیدید که توفیق از دست رفته چنان آهی بکشید که آتش جهنم در برابر آه شما خجل باشد.
شریعتی: چه حرفی، چقدر بلند، چقدر لطیف.
حجت الاسلام عاملی: اولا خودش به کجا رسیده و چه چیز‌‌هایی در نماز شب دیده.
شریعتی: و می دونه که چی به چی ربط داره.
حجت الاسلام عاملی: آن‌هایی که هرچقدر جلو میرن احساس نقصشون بیشتر می‌شود، آقای بهجت می فرمود ما هفتصد سال از معنویت عقبیم، زمانی بود در نجف که کسی که اهل کرامت نبود نادر بود، الان کسی که اهل کرامت است نادر است. یک آقایی از یک فرقه‌ای دیگر اسمشو نمیارم وقتی که پدرش فوت کرد پسرش جاش نشست همه‌جا نوشت پدر خرقه پاره کرد دیگر من رئیس شدم. اینجور منیت‌ها نشان این است که اصلا تکان نخورده است. بدترین اثر برای کسی که عرضه اصلا نداره راهبری بکند ذره‌ای منیت دیده بشود. خوابم اینجوره، خواب دیدم اینجوری شد، فلان کس به من آنجوری گفت، یک حالاتی داشتم نعوذ بالله. حسن‌آقای ‌پهلوانی می‌گفت علامه طباطبایی حرف نمی زد ساکت، تا سوال نمی‌کردن حرف نمی زد چه برسد بیاد بگوید من، کجا رسد بیاد بگوید من. اگر مجبور می-شد بگوید من می‌گفت من بنده. می گم که چنان آه می کشید. حالا خیلی جالبه عزیزانم بدونند ما برای دنیا آه می کشیم اهل دل برای چیز دیگر آه می کشند. حالا بریم محضر مبارک امیرالمونین ببینیم امیرالمونین برای چه آه می کشود. امیرالمونین برای دو چیز آه کشیده است، ما‌ هم که شیعه ی امیرالمونین هستیم، شیعه یعنی تابع، کلمه ی شیعه را پیامبر برای ما انتخاب کرده است طبق منابع اهل سنت، تفسیر طبری، سوره ی بَیِّنه « إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ » اهل سنت در آن ذیل آیه از پیغمبر (ص) نقل کردن که گفت یا علی مال تو و شیعیان توست. آنجا اولین بار این کلمه را استفاده کرد و چرا این کلمه را انتخاب کرد؟ چون جزو کلمات جامعه است، یعنی شیعه کلاً یعنی تبعیت. «منشای على» این می‌شود شیعه وگرنه مُحب است گویا بعضی‌ها می روند سراغ یکی از ائمه یک ماه در را باز نمی کنند هی می‌گن که شیعیان شما هستیم، بعد یک ماه که اجازه می دهند سوال میکند چرا اجازه ندادید گفت نگید شیعه بگید محب. برای دو چیز امیرالمونین آه کشیده است، یک توشود ی ابدیت، دو دیدن انسان کامل.
شریعتی: توشود ی ابدیت و دیدن انسان کامل.
هر دوتاشو الان می خونم، اولیش میگه «آهِ! مِن قِلَّةِ الزّادِ» با آن عبادتی که داشته. خواهر امام سجّاد به امام سجاّد گفت ما یک برادر داریم آن هم تو هستی، این جوری که عبادت میکنی روایت است که یَمیلُکَ السُنبُلَه اینجوری شده بود مثل سنبل گندم که اینور آنور می‌شود. گفت کتاب علی را بیاورید، کتاب را که آوردند زد به پاهایش و گفت عبادت من کجا و عبادت امیرالمونین کجا. و به امیرالمونین گفتند تو پیغمبری؟ گفت «انا عبدٌ مِن عبیدِ محمد(ص)» یعنی در عبادت من نوکرم و پیغمبر آقاست. میگه « آهِ! مِن قِلَّةِ الزّادِ» از کمی توشود، یعنی عمل صد و بیست و چهار هزار پیغمبر را بیاورید در روز محشر می گه کمه و «و طُولِ الطَّريقِ» هی عقبه هی سوال، با همسایه چیکار کردی، ساختمان آپارتمانیه، آدابی دارد همسایه را اذیت بکنی، بچه خوابیده است، به زور خوابانده بچه طفلی که هنوز مثلا چند ماهه است، خیلی مشکل می خوابه، دیوار هم تیغ آن طرف صدا یا پایین یا بالا صدا بچه بلند شد دو ساعت چند ساعت مادر گرفتاره، حق‌الناس، حق‌الناس، ‌حق‌الناس. «طُولِ الطَّريقِ و بُعدِ السَّفَرِ» حضرت آقای شریعتی این تیکه چنان وحشتناک است چنان وحشتناک است می گوید «و عَظيمِ المَورِدِ» یعنی زهره ی کسی بترکد، یعنی نفس ورود به محضر خدا برای محاسبه خیلی وحشت داره، عَظيمِ المَورِدِ که بخوام صحبت کنم طولانی است، دوماً برای شوق دیدن انسان کامل که می گه « آه آه‌ شَوْقا اِلَی رُؤْیَتِهِ» ای کاش من قیافه ی پسرم مهدی را ببینم. آنور تاریخ میگه « آه آه‌ شَوْقا اِلَی رُؤْیَتِهِ» حالا حضرت ابراهیم هم اَوّاه بود یعنی خیلی آه می کشید. ما ‌هم آه می کشیم برای اعتبارات دنیا، حسرت برای رنج،
بس که حسرت‌های رنگین دل به روی هم نهاد / رفته رفته سینه ام چون کلبه ی بزّاز شد “صائب تبریزی”
خدا انشالله با عنایت خاص با همه ی ما معامله بکند و عالی ترین عنایت را در دل های شب ما مرحمت بفرماید.
شریعتی: خیلی ازتون ممنون و مچکرم حاج آقای حجت الاسلام عاملی. نکته های خیلی خوبی را شنیدیم. ما را به دعا کاش فراموش نسازند / رندان سحرخیز که صاحب نفسانند
قرآن بخونید صفحه ی 168، آیات 144 تا 149 سوره ی مبارکه ی اعراف. باز می گردیم. خیلی فکر نمی کنم فرصت داشته باشیم. در دقایق پایانی همراه شما هستیم و در محضر حاج آقای حجت الاسلام عاملی. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. صفحه ی 168قرآن کریم
اشاره ی قرآنی: سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ، خدا در این آیه فرموده است هر کس آیات من را تکذیب کند می زنم. اما یک کسی هست می گوید: لَوْ لا يُعَذِّبُنَا اللَّهُ بِما نَقُول‏، ما این کار را می کنیم خدا چرا ما را نمی زند؟ خدا می گوید من زدم. نمی دانی چطور می زنم. زدن من این است که مثلاً ثروتت را از دستت بگیرم، عزیزت را از دستت بگیرم، بیماری های وحشتناک بفرستم. سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ، نمی گذارم از آیات من متأثر شوند. تحت تأثیر آیات من قرار بگیرند. نورانیت آیات من را درک کنند. وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها، کاری با اینها می کنم که کل آیه قرآن را بیاوری باز هم ایمان نمی آورند. وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً، طریق عفت، طریق طهارت، طریق حق اگر به او نشان بدهی، اصلاً مشمئز است، متنفر است. آن را من کردم. خدا می-گوید من کردم به عنوان عقوبت. وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً، راه های گمراهی عیاشی، فحشا و اینها را ببیند فوراً دنبال او راه می افتند. چرا اینطوری شدند؟ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا، اگر آیات من را تکذیب کنی من هم اینطوری با تو معامله می کنم. کمرشکن است. از آن آیاتی است که یک مجتهدی طرف ما گفته بود به یک آیه ای رسیدم شیرم پرید. یعنی شیری که از مادر خورده بودم پرید.این از آن آیات است. در صدد بیان عقوبت دنیوی خداوند هست و از آن عقوبتی است که خدای متعال اینجا مطرح کرده است. یعنی ذائقه اش را عوض می کنم، نمی گذارم که راه حق را انتخاب کند، راه درست را انتخاب کند، از آیات من متأثر شود. از عفت بدش می آید، از حجاب بدش می آید، از هدایت بدش می آید، از آیات بدش می آید، از نماز بدش می آید اما هر چه تباهی و گمراهی است خوشش می آید. خدا می گوید دل و چشمش را وارونه می کنم. قسم به خدا در قرآن هیچ عقوبتی من بالاتر از این نمی دانم «وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّة» چشم شان را وارونه می کنم، قلبش را وارونه می کنم. اصلاً دیگر کلاً از هر چه که مربوط به مسائل دینی آسمانی و مسائل اعتقادی است بدش می آید. آن وقت کاری می کنم که گوشش شان سنگین شود نشنوند. وَ جَعَلْنا عَلى‏ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً. بر قلبش یک پرده زخیمی می گذارند که حرف اثر نکند وَ في‏ آذانِهِمْ وَقْرا، بر گوش شان هم سنگینی می گذارم که اصلاً نتوانند حرف های قرآنی من را بشنوند. «وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ» تا اسم خدا را بیاوری «وَلَّوْا عَلى‏ أَدْبارِهِمْ نُفُورا» با نفرت پشت می کنند که خدا چیست. وَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ، در آیه دیگر هست اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ، اسم خدا بیاید مشمئز می شوند، اسم دین بیاید مشمئز می شوند، اسم قرآن بیاید مشمئز می-شوند. وَ إِذا ذُكِرَ الَّذينَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ يَسْتَبْشِرُون‏. از غیر خدا صحبت می کنی خیلی خوش شان می آید خوشحال می شوند. «وَ جَعَلْنا مِنْ بَيْنِ أَيْديهِمْ سَدًّا وَ مِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْناهُمْ فَهُمْ لا يُبْصِرُون‏» من پرده گذاشتم که این جهان نتوانند حق را ببینند. خَتَمَ اللَّهُ عَلى‏ قُلُوبِهِمْ من بر قلبشان مهر زدم وَ عَلى‏ سَمْعِهِمْ وَ عَلى‏ أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ از همه اینها معلوم می شود که وقتی کسی نماز نمی خواند، خدا است که نمی گذارد نماز بخواند. وقتی عفت را رها کرده است، خیال می کند که زرنگی کرده است. نمی داند که خدا این کار را کرده است از باب عقوبت. روزه نمی-گیرد، کلاس خودش را بالا می داند. نمی داند که خدا این کار را کرده است. دین را مسخره می کند اما اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ في‏ طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُون‏. این عجیب است، عجیب است، عجیب است. يَمُدُّهُمْ في‏ طُغْيانِهِمْ. اینها که به حد طغیان افتادند من هل می دهم که بیشتر طغیان کنند چون فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُم‏. تو اگر زیغ داشته باشی، من هم اینطوری تو را عقوبت می کنم. یعنی نمی دانم اگر هر چقدر در این باره صحبت کنیم وحشت می-کنیم.
شریعتی: و درد اینجا است که یک وقت هایی خودت نمی فهمی و متوجه نمی شوی.
حجت الاسلام عاملی: امام سجاد می گوید خدایا من چرا نمی توانم بر جرگه دوستان تو وارد شوم؟ نکند که دیده ای من به حق تو استخفاف می کنم من را از خودت دور کردی.
شریعتی: خیلی ممنونم.

 

فایل تصویری برنامه

 

 

فایل صوتی برنامه

 

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=8615

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید