شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد. خوشحالیم که در آخر هفته با شما هستیم. حجت الاسلام عاملی: اینکه خدا ما را بپذیرد که این را برای همه مخاطبان آرزو میکنم. اینکه خدا گاهی اعمال انسان را میپذیرد و گاهی خود انسان را میپذیرد. در دعا هم هست که خدایا اگر برای کسی دلت سوخت، برای من هم دلت بسوزد و اگر کسی را قبول کردی، من را هم قبول کن و لذا خدا قبول کند. ما چه تصوری باید داشته باشیم که مورد پذیرایی خدا قرار بگیریم و این مقام منیع را برای همه از خدای متعان مسألت دارم و انشاءالله خدا با رحیمیت و با رحمانیت و اسماء حسنی خود عنایت خاصی به کشور ما داشته باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم. خدای متعال با برنامهریزیهای فکری و احکامی و اعتقادی که دارد درصدد این است نفس ناطقه انسانی اعتلا پیدا کند و قابلیتهایی که داده است در شأن خود او است و این «نفخت من روحی» یک علامت بسیار بزرگی است که وجود انسان مثل معدن میماند که «الناس معادن کمعادن ذهب و الفضه» این یک پیام بزرگی است که اگر تلاش کنید و کار کنید و مجاهدت کنید و تهذیب نفس داشته باشید و طهارت داشته باشید گوش حساب شده و دست حساب شده و زبان حساب شده که اعضای سبعه که هفت عضو جهنم میتوانند باشند اگر حساب شده باشند شما به مقاماتی میرسید که خدا در شأن آن مقام گفته است که «فتبارک الله احسن الخالقین». تمام احکامی که خدا گفته است برای تکمیل نفس انسانی است و جنبه مکملیت دارد و برای استکمال نفس است و برای خود خدا نیست و خدا احتیاجی ندارد. با آن نگاه منیع و با لطف خود نسبت به انسان برنامهریزی کرده است که انسان با خاک بازی نکند و این جا برای بازی کردن نیامده است. در شب معراج هم به پیامبر ما فرمود که و لا تلعب، این عالم، عالم بازی و شوخی و استهزا نیست. تعبیری از رسول خدا است که آن قدر هیبت آن بالا است و آن قدر سنگین است که آستین بالا بزنید، خلقت جدی است و عالم، عالم جدیت است و هزو نیست و عالم، عالم حق است و عالم کذب نیست و هر چیزی روی حساب درست شده است و چیز بیحساب نداریم که شما هم بیحساب زندگی کنید چون عالم از روی حساب است اگر شما بیحساب باشید شما را پس میزند و شما را قبول نمیکند. عالم، عالم سلامتی است. «اللهم منک السلام و علیک السلام و دارک دار السلام و علیک یعد السلام» هر کجا نگاه کنید سلامتی مطلق است و چیزی غیر از سلامت خدا خلق نکرده است. بارها و بارها نگاه کنید که این تکرار است که در جاهای خاصی تکرار را میرساند یعنی بارها عالم را نگاه کنید که چشم به طرف خود برمیگردد و نمیتواند به طرف خود نگاه کند. عالم که ایرادی ندارد تو هم ایراد نداشته باشد. با ایراد اگر زندگی کنی آینده به خود تو برمیگردد یعنی خیلی خطرناک است یعنی یک روزی خدای متعال بارها و بارها فرموده است که یک روزی با شما دارم و یک وعدهگاه با شما دارم. یک جمله در قرآن است که آن قدر روی من اثر دارد که خدا میفرماید که وعدگاه من با یک عدهای جهنم است «ان جهنم لموعدکم الاجمعین» بدتر از این نمیشود که وعدهگاه خدا با یک عده در جهنم باشد. یک احکامی را خدا وضع کرده است که برای جنبه مکملیت محض دارد که یکی از آنها مستحباب است که انواعی دارد چون هر عملی اقتضای خاصی را دارد. در اول دعای کمیل دارد که «اللهم اغفرلی ذنوب التی تحبس الدعا» چه طور میشود که آن عمل یک اثر خاص را دارد؟ عمل، عمل است. چه معادلهای هست؟ معلوم میشود که خدا سیم را که وصل کرده است یک معادلهای که معرفه الاسباب است که یک اقتضایی بین هر عملی گذاشته است و بین هر نتیجهای، بنابراین تعدد مستحبات برای این است که آثار روحی در انسان تنوع داشته باشد. یکی از آن مستحبات که روی آن خیلی تأکید شده است و خدا در قرآن بارها به آن تأکید کرده است و بالاتر از این نمیشود که به پیغمبر ما واجب کرده است و برای ما مستحب است. پیغمبری که مسئولیت بسیار سنگینی دارد برای اینکه بتواند این مسئولیت را بردارد خدا آن را برای پیغمبر واجب کرده است. یکی از احکام اختصاصی پیغمبر ما است و آن نماز شب است. نماز شب را واجب کرده است آن هم چیزی که هیچ کسی طاقت آن را ندارد. میخوابیدند تا چشم ایشان گرم میشد بلند میشدند دو رکعت را میخواندند و باز میخوابیدند و تا چشم ایشان گرم میشد باز بلند میشدند و دو رکعت آن را میخواندند یعنی آن قدر تأکید خدای متعال عجیب است که بر پیغمبر که اول سوره مذمل را نگاه کنید که اصلا انگار نمیخواهد که پیغمبر بخوابد. «قم اللیل الا قلیلا» این مقدار را میتوانست بگوید بخوان، در میانه ائمه اطهار تأکید خاصی را حضرت امام حسن عسکری بر نماز شب دارند. من دو تا نص را از امام حسن عسکری برای شما میخوانم. راجع به نماز شب که تأکید کردند یکی از آنها نامهای است که علی بن حسین بن بابویه قمی نوشتند که من تو را سفارش میکنم که وقتی در اطرافیان شما کسی لغزشی پیدا کرد آنجا بخشش داشته باشیم و انتقام نگیریم و دل خود را خنک نکنیم و انتقام گرفتن کار بچهها است و کار ناقصها است و کار دیوانه است، بچه و دیوانه و مریض سریع عصبانی میشوند. حلم داشته باش و عفو داشته باش. اگر از تو سؤال کنند که در چه چیزی انفاق میکنی بگو عفو یعنی در مسائل شخصی. هیچ وقت سراغ انتقام نرفته است پیامبر ما است. دنبال آن فرمود که وقتی که غضب پیدا کردی مبادا عنان نفس خود و تصمیم خود را دست غضب بدهی چون در غضب عقل تعطیل است و نمیفهمد هر کسی چه حرمتی دارد و هر تصمیمی چه آیندهای دارد. بسیاری از بزرگان با غضب هلاک شدند و بسیاری از بزرگان الان کفاره کاری را که در غضب گرفتند میدهند و غضب را توصیه میکند که حلم داشته باش و حلم یعنی حبس و نفس عند الغضب. جناب تطهیر العراق که نویسنده بسیار مهم سؤال از یونان برگردانده است این اخلاق را به زبان عربی و خیلی خوب است و یک جایی میگوید که اگر کشتی شکسته باشد و گرداب هم بیفتد امید است که به ساحل نجات برسد اما کسی که به غضب افتاده است امید نیست که به ساحل نجات برسد. انسانی که غضب در او پیدا شد غرق میشود و اما در آب غرق نمیشود در خیلی از ناهنجاریها غرق میشود و دیگر قابل جبران هم نیست. این هم یکی از توصیههای امام هست که در محیطهای حساس و محیط خانه نباید غضب داشته باشی و محیط مدرسه نباید غضب داشته باشی و محیط اداره ارباب رجوع ولی نعمت ما است و شما رعیت او هستید که پشت میز نشستی و حق نداری که بگویی که برو فردا بیا. حق نداری به او تندی کنی و نباید غضب داشته باشی ولو اینکه حرف ناجوری هم بزند. عالم سیاست یک سیاستمداری عصبانی شود از سر عصبانیت تصمیم بگیرد. خدای نکرده دنبال انتقام باشد و کنار آن میگوید که صله رحم این نیست که شما لم بدهید و یک چای بخورید و برگردید، ما باید واحد مجموعی شویم. یک راه آن صله رحم است خانوادهها سلول جامعه است به تعبیر مقام معظم رهبری و این خانوادهها باید نسبت به هم وصل شوند. کسانی که در فامیل گرفتار هستند، شما گرفتار را تحقیق نکنید و بگویید که اطلاع نداشتیم، از تو نمی پذیرند. جناب بحرالعلوم که حضرت او را توبیخ کرد که چرا رسیدگی نکردی و اطلاع نداشتی. گفت که اگر اطلاع داشتی و رسیدگی نمیکردی که وضع تو خیلی خراب بود که ما باید تحقیق کنید و حواس ما باشد و فرزندان آنها گمراه نشوند و آلوده نشوند و ذلیل نشوند و حیثیت آنها لکهدار نشود. «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته» زمان قدیم میگفتند که کسی که به حج رفته است تا چهل خانه اگر کسی از گرسنگی بمیرد مسئولیت آن با آن حاجی است. این قدر مسئولیت وسیع بود که همه اینها را میخواهد جامعه واحد مجموع را تشکیل بدهد. پیامبر ما یک نظراتی دارد که آن تمدنی که پایهگذاری کرده است که خیلی ناب است. یک نظریه خانواده واحد جهانی است. ما با یهودی برادر هستیم و ما با مسیحی برادر هستیم و پیامبر ما در سیره خود به اینها برادر خطاب کرده است. بزرگ این خانواده هم خدا است یعنی وقتی با هم هستید احساس بیگانگی نکنید. مرزبندی در این خانواده کنید مرزبندیهای متعارض و او بگوید که من ترک هستم و او بگوید که من کرد هستم و او بگوید که من فارس هستم او بگوید که من لر هستم و او بگوید که من آریایی هستم و اینها همه خلاف خانواده واحد اندیشه جهانی است و در طول تاریخ این مرزبندیها مشکل درست کرده است. پیامبر ما دو تا خادم داشت که یکی از قبط و یکی از نبط بود که دعوا کردند. یکی به او گفت آی قبطی و او هم گفت آی نبطی. حضرت عصبانی شدند و گفتند این چه حرفی بود که زدید شما هر دو محمدی هستید. یک دعوای قومی در زمان حضرت ختمی مرتبت راه افتاد و یک جملهای گفته است که آنجا درس بزرگی است نه تنها برای ما مسلمانها، برای بشریت است که حضرت فرمود که با اینکه من در خدمت شما هستم و در محضر من دعوای جاهلی راه میاندازید. به دعوای قومی، دعوای جاهلی گفتند یعنی دوران جاهلیت برگشته است. صله رحم ایثار و همکاری با برادران دینی یعنی این ثروتی که شما دارید این ثروت را خدا داده است که رسیدگی کنید. نزدیکترین راه به رضایت خدا و بزرگترین راه برای دفع بلا که اگر مردم بدانند که این دو تا مطلب را هر چه سر سفره خود دارند فقرا را شریک میکنند. نزدیکترین راه برای خدا عبارت است از ایثار، دست کسی را که گرفتاره شده است بگیریم. حضرت فرمود که آن غذایی که زیادی است با آن آتش غضب خدا را خاموش کن. اگر در یک شهری یک گرسنهای بماند و مردم بیخیال باشند خدا به آنجا نگاه نمیکند و نگاه رحمت به آن شهر نمیکند. بلای آن همه را میگیرد. ایثار و همکاری، اول این است که انسان ایثار داشته باشد نسبت به کسانی که گرفتار هستند و نزدیکترین راه هست به خدای متعال، کسی که میخواهد به خدای متعال نزدیک شود و یک راه دیگر هم این ایثار و فداکاری است و قضای حاجت مؤمن است. برادران دینی ایثار و همکاری با برادران دینی و کوشش در تأمین نیازهای آنها به هنگام سختی و آسانی که هر وقت یک کسی گرفتاری دید سراغ او بروند و تعقل و خردمندی در روزگار جهل و نادانی. گاهی روزگار ادوار عقل میشود. در این روزگار عنان عقل خود را به دست جهالت ندهید. یک حکیمی به بچههای خود گفت که سفها را بر خود مسلط نکنید. گفت اگر عصبانی شوید و اگر کسی شما را عصبانی کرد او بر شما مالک شده است و اگر یک جاهلی آمد شما عصبانی نشوید. در روایت است که زهری که جاهل به شما ریخته است هنوز بسیاری از آن زهر را نریخته است. با آن منم منم نکن. تعقل و خردمندی در روزگار جهل و نادانی. شما باور میکنید که زمانی باشد که روزگار تعطیل عقل باشد؟ میشود عین صراحت لیبرالیسم جدید است که یعنی رهایی از تمام قیود که دنبال آن قید برهان و قید استدلال و قید عقل و فکر. این یعنی بدترین تیشه به ریشه اخلاق و به ریشه بشریت، به ریشه شرف انسانی و ما اگر از اینها رها شویم ما دیگر چه داریم؟ ما با برهان زندگی میکنیم. با استدلال زندگی میکنیم و ابناء الدلیل باید باشد. عقل افساری است که ما را از دره و ما را از پرتگاه نجات میدهد. در روایت هست که اگر خدا بخواهد کسی را بزند برای چند لحظه عقل او را تعطیل میکند. یک افتضاح این سر خود میزند که من چه کاری بود که من کردم و چه طوری شد که من این کار را کردم. گاهی ما یک پوششی داریم که اگر سؤال کنیم که این پوشش چه معنایی دارد؟ میگوید که نباید از من سؤال کنید. یا یک آداب و رسومی داریم که اگر یک مرد بسیار متمولی از دنیا رفته است و چه قدر دسته گل و چه قدر اسراف است، نباید سؤال کنیم. حضرت فرمود که بر تو باد نماز شب که پیغمبر ما به امیرالمؤمنین گفت یا علی، من تو را وصیت میکنم به چند خصلت و بعد گفت که خدایا علی را در این خصلتها کمک کن. و علیک بالصلاه اللیل و علیک بالصلاه اللیل و علیک بالصلاه اللیل. تأکیدی که به انسان کامل دارد و انسان کامل جایگاه مفاهیم را میداند. تأثیر آن را می داند و پشت پرده آنها را میداند و اسرار آن ها را میداند و سه بار گفت که علیک بالصلاه اللیل. اگر شیعه امیرالمؤمنین هستی میگوید از روزی که این را به من گفت ترک نکردم. یک مرد منافقی بلند شد گفت یا علی در لیله الحرا چه کار کردی؟ از اول شب تا صبح که جنگ میکردی چرا دروغ میگویی؟ گاه گاهی این جور ایرادهایی به حضرت میگرفتند. حضرت فرمود که آن شب هم من در میدان نماز شب را خواندم و در حال جنگ نماز شب را خواندم. یعنی چه قدر اهمیت دارد در حال جنگ. امیرالمؤمنین مداومت بر نماز شب دارد. حضرت میفرماید که اصحاب محمد که حافظه آنها خیلی قوی است یک موقع میگویی حفظ و یک موقعی میگویی استحفظ. زیادت مبنا دلالت بر زیادت معنا میکند. یعنی آنها که حافظه قوی دارند میدانند که من در هیچ چیزی از پیغمبر جدا نشدم. هر مستحبی انجام داد مستحب آن را انجام داد و فالوده آوردند نخورد. گفتند حرام است؟ گفتند نه چون پیغمبر نخورده است. تا این قدر پای خود را جای پای پیامبر گذاشته بود. حضرت فرمود که هر کسی استخفاف به نماز شب کند این از ما نیست. همه ما شیعه تابع آنها هستیم و شیعه کسی است که من شایعنا یعنی پیرو ما باشد و در آداب و در رسوم و در تمام زندگی دنبال ما راه بیفتد. خودشان گفتند که دنبال ما بیایید. امام حسین فرموده است که دنبال ما بیایید. امیرالمؤمنین فرمود که اعینونا به ما کمک کنید. یعنی کارهایی که انجام میدهید اما این است که فلیس منا که معلوم میشود که یک ارتباط خاصی است. منا در دنیا خود را نشان میدهد و در آخرت هم خود را نشان میدهد. استخفاف این است که هیچ وقت نماز شب را نخواند و وقتی میشنود هیچ حسابی برای نماز شب باز نمی کند و وقتی سه بار پیغمبر بگوید که علیک بالصلاه اللیل که او که عاشق پیامبر است او اصلا نگاه نمیکند که مستحب است یا واجب است. وقتی سید رضی و سید مرتضی ارث را تقسیم میکردند همه چیز را تقسیم کردند یک کتاب ماند. شیخ مفید قرار است که این کتاب را بین این دو نفر تقسیم کند. گفت هر کسی که گناه نکرده است این را بردارد. هر دو دست روی آن گذاشتند. گفت هر کسی مکروه انجام نداده است، این کتاب را بردارد. هر دو دست خود را روی آن گذاشتند. گفت هر کسی مباح نداشته است این را بردارد، سید رضی دست گذاشت و سید مرتضی گفت که مگر میشود مباح نداشته باشد. فرمود زندگی من واجب است و مستحب و من مباح ندارم. من در تمام کارها نیت اخلاص دارم. نیت اینکه خود را به خدا وقف کردم دارم. بعضیها ارادات و عشق دارند. اصحاب پیامبر را ثبات میگفتند ثابی یعنی عاشق و امکان نبوده است که از حرفهای پیامبر تخطی کنند که قصهها دارد. جناب ابوذر از لشکر عقب افتاده بود و رسول خدا فرمود که توقف کنید که ابوذر خود را برساند. از دور یک سیاهی پیدا شد. سیاهی هر چه بود پیغمبر فرمود که هر چه هستی ابوذر باش. تا رسید از حال رفت و دیدند که تشنه است و دیدن که چه آب زلالی در قمقمه خود دارد. حضرت فرمود که چرا این را نخوردی؟ گفت یا رسول الله مگر ممکن است که من قبل از شما آب زلال بخورم؟ خیلیها آبروی عشق را بردند. یک کتابی نوشتند که شعرایی که شعر آنها باعث کشته شدن آنها شد. شعری گفته است که پادشاه گفته است که او را بکشید. کتاب شعراهم قتله شعرهم» من اعتقاد دارم که باید یک کتابی نوشته شود و عشاقی که در طلب عشق هستند. یکی کربلا. وقتی امیرالمؤمنین به کربلا رسید و میخواست به جنگ برود خیلی عزا گرفت و خیلی گریهها کرد و هی اینجا را نگاه میکرد، هی میگفت و گریه میکرد و مردم نمیدانستند چه هست. تا اینکه به یک نقطه که رسید دیگر غش کرد. مرحوم شیخ جعفر شوشتری میگوید که اعتقاد من این است که آنجا گودال قتلگاه بوده است و وقتی به هوش آمد گفت که «هاهنا مسارع العشاق» آن وقت به امام حسین گفت که پسر من دیدم که اینجا الان غرق خون است و تو الان داری در خون غرق میشوی. «و کیف تکون اذا وقعت هاهن واقعه» چه مصیبتی امیرالمؤمنین کشیده است که این اتفاقات را دیده است. اگر این اتفاق بیفتد تو چه کار میکنی؟
دومین جملهای که امام حسن عسکری راجع به نماز شب گفته است خیلی ارزشمند است. فرمود که «ان رسل الی الله سفر لا یدرک الا به انتتاع اللیل» اگر میخواهی به طرف خدا سفر کنی مرکب لازم است مرکب چه هست؟ شب است. چه تعبیر خوبی است. نگذار شب سوار تو شود، تو سوار شب شود. متیع یعنی مرکب. اینجا فرمود در دعای سحر که «بعثت المتیه» خدایا چه بد مرکبی را من سوار شدم. گاهی مرکب هوی و هوس بدترین مرکب است. به تعبیر امیرالمؤمنین چموشترین مرکب است که انسان را به هر جایی میبرد که دل من میخواهد. وصول به خدا سفری است که با امتطاء اللیل درست میشود یعنی همه به زمان نگاه میکنند و زمان به هیچ کسی نگاه نمیکند. زمان از تو برمیدارد. تو هم باید از زمان برداری. هر چیزی عوض دارد ولی زمان دیگر عوض ندارد و زمان را که از دست دادی دیگر برگشت ندارد.
یک حسرت بزرگ در آخرت برای کسانی است که از نماز شب محروم هستند. خدا به دو طایفه چک سفید داده است. یکی به کسانی که اهل صبر در مصیبت هستند. به غیر حساب یعنی خود تو بنویس. فرزند خود را از دست داده است یا صحت عافیت خود را از دست داده است یا آرامش خود را از دست داده است، سامان خود را از دست داده است اما به حساب خدا نوشته است «احتسب بالله» خدا به این مسئله مشتری است. اینکه بشر الصابرین فکر نکنید که فقط آخرت یعنی خود من برای تو در این دنیا برنامهریزی ریختم. بشارت آن برنامهریزی خدا است. در قرآن هم گفته است که آخر صبر در دنیا این جوری میشود. تعهد یعنی رسیدگی. شما به کفش خود رسیدگی میکنید و به لباس خود رسیدگی میکنید، رسیدگی خدا به بندگان خاص خود گاهی با این سختیها است اگر صبر داشته باشد اگر صبر نداشته باشد زمان میگذرد و دست او هم خالی است. یکی مسئله صبر است و یکی هم اهل نماز شب بودن است. این را هم یک جوری گفته است که از چک سفید امضا هم بالاتر ببینید. این آیه کافی است که انسان هر طوری شده است نماز شب را از دست ندهد. خدای متعال میگوید که برای شهدا مقام را گفته است «عند ربهم یرزقون» برای اهل تقوا هم مقام گفته است، برای علما خیلی مقام گفته است. مقام را در دریف خود برده است و شیطان را میدانید خدا چرا از بهشت بیرون کرد؟ چون به یک عالم اهانت کرد. از پیغمبر است که اگر کسی به یک عالم اهانت کند به من اهانت کرده است و اگر به من اهانت کند به خدا اهانت کرده است. از یک آقایی که از دنیا رفته بود که دیدند که گرفتار هستم ولی هنوز نتوانستم جواب بدهم که یک عالمی که من همسایه او بودم و جلوی او راه رفتم و حرمت او را نگاه نداشتم هنوز گرفتار هستم. عالمی که نگاه کنید آخرت را یاد شما میاندازد. این عالم را میگویند که اگر به صورت او نگاه کنید عبادت است. اینکه خدا میگوید که یک مقامی دارد که قابل بیان نیست. هنوز بیان نکرده است و برای عالم مقام گفته است و در دریف خود عالم را بیان کرده است و گفته است که «شهدلله انه لا اله الا هو و الملائکه و اولی العلم» در ردیف خود ذکر کرده است و از علم یک تجلیلی کرده است و گفته است که هر چه نعمت به شما بدهند کریم هستم و اکرم نیستم، زمانی اکرم هستم که به شما علم بدهم. «و ربک الاکرم الذی علم بالقلم» دیگر از این بالاتر. برای هادیها هم مقامی ذکر کرده است. بالاترین مقام برای هادی است. این معنی این نیست که بروید قبرستان یکی را احیا کنید امام صادق فرمود که یکی اخلاق او خراب است او را هدایت کنید. این مقامی که برای نماز شب ذکر میکند عجیب است و بیان نمیکند چه هست. میگوید لاتعلم نفس ما اغفی لهم. این را در خفا نگه داشته است و اغفی که مجهول است یعنی خود من این کار را کردم. «من قره اعین» یعنی وقتی که چشم او میبیند روشن میشود. قره اعین هم فرزند او از سربازی برگشته است و به او میگوید که چشم تو روشن. این است که پیامبر ما میگوید که نماز چشم روشنی من است این از آن چشم روشنیها نیست و یعنی چشم روشن میشود و او میبیند. گفت یا علی آن چه که من میبینم تو هم میبینی. آن چه که من میشنوم تو میشنوی. این مرعیات و مسموعات عادی باشد برای علی هنر نیست. معلوم میشود که یک عوالمی الان در اطراف ما هست. امیرالمؤمنین میفرماید که من پیغمبر را که غسل میدادم فوج فوج ملائکه نازل میشدند، در و دیوار گریه میکرد. ما نمیشنیدیم اگر عزای معنوی پیدا شود این عالم محشر است. وقتی بچهها گریه میکردند و حضرت در بستر بود، گفت چرا گریه میکند؟ «اری صفوف نبیین». اصلا فکر کردید که چرا امیرالمؤمنین در نماز صبح و در نماز شب خود سوره انبیا را خواند؟ اری صفوف النبیین چه چشمی بوده است و چه غوغایی بوده است. پیغمبر میگوید که راه آن را من به شما میگویم که «الصلاه قره عینی» وای به حال کسی که از این قره العین محروم است و نماز نمیخواند. یک جوانی که به نماز بایستد خدا به ملائکه مباهات میکند. مباهات خدا را همه را جمع کردم. یک کوچه است و یک دختر و یک پسر رد میشوند. یک دختر می خواهد این پسر را جذب کند اما پسر حیا میکند و سر خود را پایین میاندازد یا برعکس. خدا مباهات به ملائکه میکند. مباهات خدا صرف اینکه به به بگوید نیست. یعنی از دست او میگیرد و بعد بساط انس خود قرار میدهد و لذت جمال حضرت حق را نشان به او میدهد و او را بیقرار میکند و او را بیتاب میکند و او را مست میکند. آن وقت عالم به این مستی رسیدند. خرد مست و ملائک مست و جان مست/ هوا مست و زمین مست و آسمان مست. فلک در گردش خود در تکاپوی. خدا رحمت کند این شبستری را که آمریکا یک شبستری داشت به دنیا افتخار میکند. آتش میگیرم وقتی میبینم که یک جوان دو بیت از شبستری بلد نیست. فلک در گرش خود در تکاپوی. فلک چرا همین جوری میچرخد؟ مست شده است میچرخد. یک جنون عارف این است که مردم از چه چیزی لذت میبرند، سراغ چه لذتی رفته است. فلک در گردش خود در تکاپوی، او هم بیقرار شده است دارد میچرخد. چرا ما از اینها محروم شدیم؟ اینها قرنها باید بگذرد تا یک حافظ بیاید و یک شبستری درست شود. چه شاهکاری در گلشن راز کرده است. والله العظیم دنیا در ادبیات عرفانی محتاج به ایران ما و زبان فارسی ما است. در هیچ زبانی نیست. اروپا میگوید چه دارم، در آلمان میگویند که شاعر آنجا میگفت که آرزوی من این است که کفش جفت کن میخانهای باشم که حافظ از آن میخانه صحبت میکند. آن هم چه قدر محرم بوده است که به عمق این مطالب رسیده است. این نسل ما سر سفره هزار و چهارصد ساله نشسته است چرا گرسنه است و چرا تشنه است؟ چرا دشمن برای اینها لذت درست کند و لذتهایی که لذتهای دم دستی است و لذتهای پیش پا افتاده است؟ مبتذل به لباس کهنه میگویند یعنی موجودات دم دستی و زیر پایی را میگویند. وقتی ذائقه عوض شود انسانهای بزرگ با فکر بزرگ و با قلب بزرگ و با ذائقه بزرگ درست شود جناب آقای علیپور میشود که در آلمان زندگی میکرد که خود او به من میگفت که یک ماشینی سوار میشدم که فقط من سوار می شدم و صدراعظم آلمان. همه را فروخت و در روستاهای ایران آمد و هفتاد و دو مدرسه درست کرد. در مناطق محروم مدرسه ساخت و مدرسه ساخت و پول او به هفتاد و دو مدرسه نرسید. عدد را نگاه کرده است. اینها تراس معنوی و سرمایههای اجتماعی ما هستند. یعنی عشق کربلا اینجا خود را نشان میدهد و امام حسین اینجا خود را نشان میدهد. ایشان یک خانهای در تهران داشت که خانهای استثنایی داشت و آنها که خانههای گرانقیمت در تهران دارند، گوش بدهند. به دولت گفت که این خانه را به تو میفروشم تا زنده هستم بگذار در آن بنشینم و پول آن را به من بده و هفتاد و دو مدرسه را بسازم. هفتاد و دو مدرسه را تمام کرد و وقتی از دنیا رفت در هفت آسمان یک ستاره نداشت. ما این نمره قلبها و ذائقهها را میخواهیم. این با تربیت دینی است. این مثل امام حسینی داشته است که تشویق برای این کار شده است. با تربیت این کانالهای هوایی ما کجا خواهیم رفت؟ این قصه در آخرت حسرت و تأسفی که دارد ای وای من چه کار کردم و یک نماز شب در اعمال خود ندارم. امام صادق فرمود که دو رکعت نماز در جوف شب از دنیا و مافیها در آن برای من بهتر است. دنیا و مافیها را برای خود تبدیل به ثروت کن. اصلا همه کامپیوترها تعطیل میشوند بخواهند حساب آن را برسند. دو رکعت شب که بلند شدید و صورت خود را به خاک گذاشتید و گفتید که خدایا «اسلمت لک یا رب العالمین» من گفتی، نشد، گفتی ما، نه اینکه من چه کسی هستم؟ خدایا من آتش شوم کجا را بسوزانم؟ آقای حسن زاده آملی گفتند که من دو رکعت که نماز میخوانم بیست و چهار ساعت آرام هستم انگار در یک استخر آرام موجی درست شده است. یک دعا از نماز شب میخوانم، در نماز شب او که ثروت میخواهد، نماز شب تجارت است. بهترین تجارت نماز شب است. «اللهم ارزقنی من التجاره اوسعا اعظم فضل و اوسعها رزقا و خیرها للعاقبه» خدایا من از تو تجارتی می خواهم که فضل آن است که خدا داده است و شاید یک ذره است و بقیه همه فضل است. فضل را سؤال کنید میدهد و اگر سؤال نکنید نمیدهد. نماز شب هم دعا است. «فانها لا غیر لعاقبه له» نماز شب عاقبت به خیری میآورد و اولاد عاقبت به خیر میشود و فرزندان عاقبت به خیر میشوند و انسان هم وقتی که میخواهد از دنیا برود با روح و ریحان است. انسان وقتی میخواهد دنیای خود را عوض کند خطاب میرسد که «یا ایتها النفس مطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» هم تو راضی هستی و هم من از تو راضی هستم. «فدخلی فی عبادی فدخلی جنتی» پرونده این گونه زیبا ختم میشود.
شریعتی: آیات صفحه 126 قرآن کریم را تلاوت خواهند کرد. صفحه 126 قرآن کریم
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. سوره مائده آیه صد و نه. « إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِي عَلَيْکَ وَ عَلَى وَالِدَتِکَ إِذْ أَيَّدْتُکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ إِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ کَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَکُونُ طَيْراً بِإِذْنِي وَ تُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَ إِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي وَ إِذْ کَفَفْتُ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَنْکَ إِذْ جِئْتَهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِينَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هذَا إِلاَّ سِحْرٌ مُبِينٌ» آنجا که به اذنی به اذنی تکرار میرود یک تابلوی بزرگی سر راه هست و یک چیزی بدانیم که شرک نیست یا شرک هست در معنی شرک اختلاف شده است وهابیت این قدر شرک سخت گرفته است که بسیاری مشرک شدند و این آیه البته بزرگان ما پیشنهاد به جناب فهد کردند که شما یک مناظره برای تعریف شرک و توحید و ایمان قرار بدهیم و ما در تلویزیون بنشینیم و علمای وهابی هم بنشینند که قضیه تمام شود و کنده شود ولی نیامدند و قبول کردند. معنی شر این است که شما اوصاف خدا را به یک کسی بدهد این شرک است. ما وقتی میگوییم که السلام علیک یا رسول الله اشفعی لنا عندالله، کدام وصف خدا را به پیغمبر دادهایم؟ شرک از شراکت گرفته شده است. در چه وصف خدایی، پیامبر قرار گرفته است؟ هیچی. اگر اعتقاد تو باشد این کاری که انجام می دهی به اذن خدا است و مستقل در تأثیر نیست تمام شد. یعنی نیت طرف این نیست که من غیر اذن خدا این کار انجام گرفته است این به اذنی به اذنی فصل الخطاب است منتهی وهابیت گفتند که اگر کسی بگوید که نیت من هم امین است از او نمیپذیریم و توسل به شرک است و الازهر اعلام کرده است که توسل افضل القربات است و از طرفی نمیشود که در مسائل اعتقادی خون او را حلال کرد. وقتی پیامبر ما از دنیا رفت هم امیرالمؤمنین و هم خلیفه اول آمدند و کفن را کنار زدند و گفتند که «اذکرنا عند ربک یا رسول الله» این توسل به میت است. من در یک سایت وهابی بودم که همیشه نگاه میکردم که اینها چه میگویند؟ یک جایی دیدم که خیلی غوغا کردند علیه توسل و به آنها گفتم که این کتاب شما است و این دو بزرگوار گفتند که «اذکرنا عند ربک یا رسول الله» که این توسل است و تا این را نوشتم من را بیرون انداختند.
ما هر چه اعلام توسل در محضر خدای متعال کنیم این قدر ما تقرب در محضر خدا داریم که خدا خیلی مشتری است که ما با تعبیرهایی بگوییم که اسلمت لک یا رب العالمین. یعنی جمال خدا شما را جوری بگیرید که زبان شما تر به ذکر خدا باشد. یک تعبیری که تسلیم شما را برساند همان ذکری که در امین الله هست که «اللهم اجعل نفسی مطمئنه به قدرک راضیه به قضائک مولعه به ذکرک و دعائک» خدایا تصمیماتی که در مورد من گرفتی نفس من را مطمئن قرار بده و تصمیمات از سر خیرخواهی و حکمت و من را به قضا و قدر خود راضی قرار بده و ولعی در من برای ذکر خود درست کن و برای اینکه دم در خانه تو مشغول دعا باشم.
فایل تصویری برنامه
فایل صوتی برنامه