شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم و به نستعین اللهم وفقنا لما تحب و ترضی واجعل عاقبه امرنا خیرا، سلام عرض میکنم خدمت خانمها آقایان مخاطبان جان در هر کجا که هستید انشاءالله همهمان زیر سایه الطاف حق تعالی باشیم به همه مخاطبان خوب و نازنینمان در شبکه افق، به همه شنوندههای خوب رادیو معارف هم با دل و جان سلام میکنم خوشحالیم در این آخرین هفته در این پنجشنبه در کنار شما هستیم و در محضر حاج آقا عاملی عزیزمان سلام علیکم و رحمه الله خیلی خیلی خوش آمدید.
عاملی: و علیکم و السلام و رحمه الله عرض ادب و احترام و دعا دارم محضر تمام عزیزانم، جای جای وطن عزیزمان ایران و آرزوی موفقیت های بزرگ، توفیق های بزرگ و پیشاپیش تبریک عرض می کنم ولادت حضرت علی بن موسی الرضا، مرسوم است ما بگوییم تبریک عرض می کنم این معنیش این است که یعنی از این ولادت برکتی برای شما حاصل بشود، این با صرف گفتن نمی شود ما باید یک نصیبی یک حظی، یک سهمی از سیره حضرت، از فکر حضرت از مرام حضرت یک سنخیتی با حضرت داشته باشیم تا بشود تبریک، آن سنخیت را برای عزیزانم از خدای متعال می خواهد و امام رئوف را واسطه می شویم عرض ادب می کنیم به ساحت قدسی امام رضا که واسطه خیر بشوند برای ملت ما اقتدار کشور ما عزت کشور ما، و این که با عنایات حضرت علی بن موسی الرضا که فرمود اذا نزلت بکم شده، فاستعینوا بنا علی الله اگر مشکلی پیدا کردید بیایید با ما بروید پیش خدا، با هم برویم پیش خدا، این جمله بسیار جمله شیرینی است از حضرت علی بن موسی الرضا ان شاءالله، با وساطت حضرت علی بن موسی الرضا تمام کسانی که گرفتاری دارند، رفع گرفتاری بشود،
شریعتی: ان شاءالله دوستانی که مشهد مشرفتند دوستانی که مجاور و زائر حضرت هستند در این ایام ولادت و در این دهه کرامت ان شاءالله برای ما همه مخاطبان عزیزمان دعا بکنند ما هم ان شاءالله دعاگویشان هستیم که ان شاءالله دست پر برگردند و ان شاءالله نگاه مهربانانه حضرت رضا شامل حالشان بشود، ما هفته گذشته یک بحثی را آغاز کردیم و حاج آقا عاملی از گلایه های خدا برای ما گفتند گلایه هایی که خیلی تلخ و سهمگین و سنگین است به نظر من یک مظلومیتی در آن موج می زند و ناتمام ماند و این هفته خواهیم شنید ما منتظریم.
عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، ما در این بحث ها در واقع در حال تفسیر یحبهم و یحبون هستیم، در حال تفسیر الا رحمتک من ربک و لذلک خلقهم، این را داریم تفسیر می کنیم، خدا می گوید من برای رحمت انسان ها را خلق کردم نه برای عذاب، نه برای گرفتاری، نه برای جهنم. ما در واقع داریم بسم الله الرحمن الرحیم را تفسیر می کنیم رحمانیت خدا، رحیمیت خدا، جاهایی که خودش را نشان داده است یکی آنجاست که اوصافی را که در عشق زمینی عاشق دارد، خدا آنها را در برابر انسان انجام می دهد، این دیگر نهایت تکریم است و لقد کرمنا بنی آدم یعنی واقعاً در برابر ذره این قدر حساب باز می کند، انسان باید این را بداند که یک مشت گوشت و پوست و استخوان نیست، اشتباه است که ما خیال می کنیم که این وجود کیلویی حقیقت انسان است
شریعتی: این نسبت را باید بفهمیم.
عاملی: بله، حقیقت بسیار بزرگی دارد که خدا این همه حساب باز کرده است برای انسان، مردم عامی خیال می کنند که انسان یعنی همین وجود کیلویی، حد انسان به مذهب عامه، حیوانیست مستوی القامه، پهن ناخن برهنه تر از موی، به دو پا رهسپار به برزن و کوه، هر که را بنگرند که انسان است، به گمانشان رسد که انسان است، چیست انسان برزخی جامع، صورت خلق حق در او واقع، ظاهرش خوش طلب به ساحل فقر، باطنش در محیط وحدت غرق، ظهور محبت الهی، ظهور آن عنایات الهی را ما داریم بحث می کنیم، یکی از آن ها که خیلی عجیب است، و گاهی مثل معما می ماند گلایه های خداست از انسان، ما گلایه نوعاً در زندگی داریم، ولی خدا، خدا چیزی کم ندارد آن وقت معنیش این است، گلایه معنیش این است که انتظاراتی من از شما داشتم که توقعی داشتم، آن وقت شده به گلایه بخشی از آیات الان آیات را می خوانم، بخشی از آیات ناظر است به گلایه های خدا، بخشی از روایات احادیث قدسی مخصوصاً ، در احادیث قدسی یک گلایه های عجیب و غریبی از طرف خدا نسبت انسان این ها همه پیام های بسیار مبارکی دارد، یعنی تکان بخوری من برای پذیرایی آماده ام ما هم همین را می خواهیم یعنی خروجی این جلسه ما همین باشد، عزیزی که دلش از خدا شکسته، چون انتظار داشته و بداند که خدای متعال هر چه کرده از سر لطف بوده، کمند لطف بوده که خدا این آیات را کرده است طبعاً این خیلی ارزش دارد، خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد که بستگان کمند تو رستگارانند، می خواهد تربیت بکند، تولیت بکند و هو یتولی الصالحین، این آیه چه آیه ای است خدایا و هو یتولی الصالحین، یعنی اگر صلاح پیدا بکنی، صالح باشی، خودم کارهایت را تولیت می کنم، نمی گذارم خطا بکنی، هر وزیری، هر مدیری که به مدیریت و وزارت می رسید، می آمد محضر آیت الله مشکینی می گفت یک دعای خیری بفرمایید برای من، حضرت آقا یک روایتی برای آن ها می خواند، روایت این است، اذا علم الله من عبدی غیر نیه، اکتنفه بالاسمه، اگر خدا بداند که نیت بنده اش خیر است معصومش می کند، مدیر است اما خطا نمی کند، وزیر می شود خطا نمی کند چرا چون نیتش خیر است، برای این که شندرغازی برای خودش درست بکند، برای آن نیامده است، مصالح شخصی را فدا کرده، برای مصالح کلان، نیت خیر، بالاترین نیت خیر خدمت به خلق، حضرت موسی گفت خدایا تو خدا هستی من بنده ام، تو بیشتر از من می بینی تو اگر جای من بودی چکار می کردی در دنیا، گفت من اگر جای تو بودم، تمام عمر خودم را صرف می کردم برای خدمت به بندگان خدای خودم، یعنی این غوغا می کند در محشر، غوغا می کند در آخرت، غوغا می کند در این دنیا، حالا برای ما بسیار شیرین است که گلایه های خدا را بشنویم که دو تا آیه را خواند، که یکیش این بود که و ماذا علیهم چی می شد که بندگان من آمنوا بالله و الیوم الاخر، ایمان می آوردند به خدا و آخرت و ارفعوا من ما رزقناهم، یکه خوار نمی شدند، سفره هایشان دست های زیادی می رفت به سفره، چی می شد که این ها این کار را می کردند، آن وقت خدا چکار داشت شما را عذاب کند، ما یفعل الله بعذاب قوم، ان شکرتم و آمنتم، اگر این کار را می کردی، من چکار داشتم شما را عذاب بکنم. هر دو در سوره نساء است آیه صد و چهل و هفت نساء آیه سی و نه نساء این دو تا آیه آنجاست، یعنی وقتی قرآن می خوانند آنجا یک قدری توقف بکنند، صد و چهل و هفت نساء ، نساء سی و نه، حالا سومی را بخوانیم فما مع الناس چی می شد، چی معنی کردید انسان ها را ان یومنوا اذا جائهم الهدی من وقتی هدایت فرستادم، پیغمبران عظیم الشأن فرستادم ، کتاب های آسمانی مثل قرآن فرستادم چی می شد، فما منع الناس، چی مانع شد این ها اذ جائهم الهدی، این که استغفار بکنند به خدای خودشان، ان یومنوا اذ جائهم الهدی و یستغفروا ربهم کهف آیه پنجاه و پنج، چقدر آیه شیرینی است، و فما منع الناس چه چیزی مانع شد، یعنی من چی کم گذاشته بودم، چه ایرادی داشت این ضیافتی که من باز کرده بودم، ضیافت من را ول کردید کجا رفتید و اقبل علی جیفه افتضحوا و اکلا، امیر المومنین فرمود هر کس از ضیافت اعراض کند، صددرصد یک سفره بیشتر ندارد، و اقبل علی جیفه افتحضوا رفتند سراغ جیفه که با خوردنش مفتضح شدند، در نهج البلاغه است یک خطبه قرا قرایی است، جیفه یعنی مردار، ضیافت با مردار کجا، ضیافت با عنایات خاصه حضرت حق کجا، حالا چهارمین آیه را می خوانم از گلایه های خدا، یا حسره علی العباد، این دیگر خیلی عجیب است، خدا می گوید یا حسره، یک حدیق قدسی است که خدا می گوید وقتی بنده ام گرفتار می شود من به بنده ام آن قدر خدا می گوید من به بنده ام آن قدر اهتمام می کنم انگار غیر از بنده ام کسی را ندارم و بنده ام همچنان من را فراموش می کند انگار غیر از من همه چیز هست، یکی از علما عرفا فوت کرد، انسان وارسته ای بود می گفت من اولین بار که این روایت را خواندم دلم به حال خدا سوخت که خدا با چه ادبیاتی با ما حرف می زند یا حسره عن العباد ما یعطیهم من الرسول، ما یعطیهم من رب من رسول الا کانوا یستهزئون، آن استهزا کارشان را کرد، آن خیلی کفر بزرگی است، کفران بزرگی است، خدا می گوید من اینقدر به تو پیغمبر امام، قرآن کتاب فرستادم تو استهزا کردی، این ها استهزا کردنی نبود، یعنی بزرگترین عنایت خدا عنایت علمی است، بزرگترین عنایت خدا عنایت تربیتی است چنین عنایتی کردم، اما تو آمدی استهزا کردی، استهزا باعث شد خدا بگوید یا حسره، چون جای دیگر به پیغمبر می گویدو لا تذهب نفسک حسنات علیهم، کسی که خوب را بد می بیند، بد را خوب می بیند اصلاً غصه اش را نخور، حسرتش را نخور، آنجا به پیغمبر می گوید حسرتش را نخور چون آن مبتلا به تسویل است، تسویل بلای وحشتناک است، خوب را بددیدن، بد را خوب دیدند، سرش را باز کند، چند نفر نگاه کند، چند نفر به به بگوید، خودش را در چشم دیگران جستجو بکند، آیات خدا را زیر پا بگذارد، قانون کشور را زیر پا بگذارد، آن وقت برای لذات مقطعی، آن قوت لذت هایی که چه خوردنی بود، چه لذتی بود، برای توهم کارش وحشتناک است، آن را نمی گوید اما استهزا، خدا اینجا می گوید با آن جمال و جلالش در برابر ذره گلایه می کند، شما در برابر یک مورچه گلایه می کنید امکان ندارد می گوید یا حسره علی العباد
شریعتی: مگر اینکه ببینی برایت مهم باشد
عاملی: بله، یعنی یک حقیقت بزرگی آنجا باشد که خدا بیاید بگوید یا حسره علی العباد، یعنی ما خراب شدیم، حسرتش را خدا می خورد دیگر انسان بالاتر از این من خراب می شوم در دنیا حضرت زهرا غصه اش را می خورد، امام صادق را به کسی گفت فلان کار را انجام نده، مادرم زهرا ناراحت می شود، گفت مادرتان خیلی وقت است فوت کرده، می داند ما چکار می کنیم، حضرت فرمود و الله یبلغ و یشق علیها قسم به خدا به مادرم زهرا کارهای شما می رسد و خیلی برای حضرت زهرا سخت می آید که شیعیان ما بیایند این کار را بکنند مخصوصاً ایجاد زحمت برای دیگران، اوضاع اقتصادی جوری باشد که احتکار می کند خوشحال هم باشد که مثلاً با اضطرار مردم استفاده کرده، حضرت آقای شریعتی بدترین گناه، یکی از بدترین گناهان سوء استفاده از اضطرار امت است این خیلی وحشتناک است
شریعتی: بقیه که مجبورند، من کار خودم را بکنم
عاملی: این گناه آدینی است، معلوم می شود هیچ احساس انسانی در وجود نیست، به تعبیر امیر المومنین الصوره صوره انسان القلب قلب حیوان خیلی وحشتناک است اگر کسی مبتلا بشود تمام شدنی نیست، خدا می گوید ارحم ترحم، تو رحم کن من هم رحم بکنم، رحم نکردید عالم جوری درست شده که می زند، این عالم زننده است ما ترکی می گوییم وراقان یعنی آدم را می زند، خیلی بد می زند، خدا دیر، آقای اراکی می فرمود خدا دیر می گیرد ولی سخت می گیرد، گرچه دیوار افکند سایه دراز، باز گردد سوی او آن سایه باز، حالا پنجمی، این هم خیلی عجیب است، ولولا اذ جائهم بعثنا تضرع ما که گرفتاری فرستادیم چی می شد یک تضرعی می کرد یک تضرعی می کردند یک انابه می کردند ما هم این بلا را بر می داشتیم، این لولا از آن لولاهای جانسوز خداست، و لولا اذ جائهم بعثنا تضرع یعنی عزیزانی که قرآن می خوانند نکته ها را دقت می کنند جاذبه این کتاب چقدر عجیب است، تأثیر این کتاب چقدر عجیب است، انسان را از این عالم می گیرد کلاً جدا می کند، الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم، دیگر هیچی نماند، لحظه به لحظه، در حال مطالعه جمال حضرت حق، لحظه به لحظه واهمه ابدیت، یک باد شدیدی وزید پیغمبر ما خوابیده بودند سریع پریدند گفتند ظننت ان الساعه ان قامت، من گمان کردم قیامت برپا شده، ببین چقدر به فکر آنجا بوده است وقتی صحبت قیامت می شد رنگش اصفر تاره و احمر تار، گاهی زرد می شد، گاهی سرخ می شد وقتی صحبت قیامت می شد، جمال حق و واهمه ابدیت، یعنی هر لحظه محو تماشا، چنان انسان را تنظیم می کند، این می شود انسان آرمانی قرآن، دست از پا خطا نمی کند، خودش را فدا می کند برای راحتی دیگران، نه این که راحتی خودش را مقدم بکند با گرفتاری دیگران، یکه خوار نمی شود، پیغمبر ما هیچ وقت تنهایی کنار سفره نمی نشست، امیر المومنین هیچ وقت تنهایی کنار سفره نمی نشست، حالا که می گوییم شیعه، شیعه کسی است که من شایع علی، یعنی تابع بشود برای علی شیعه اسم نیست، وصف است شک نیست محتواست و شیعتک علی منابر من نور چطور باید زندگی کنی که علی منابر من نور به محشر بیایی، عرضم خدمت شما این هم آیه پنجم، بخش عظیمی از گلایه های قرآن بر می گردد من وقتی بندگانم گرفتار می شوند می گویند خدا خدا خدا من هم خدا می گوید عنایتی می کنم مشکلشان را حل می کنم، می روند پشت سر خودشان را نگاه نمی کنند. یکیش می گوید انما اوتیته علی علم، یکی می گوید لیقولن هذا لی، یکی أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِه یکی مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّه، این ها همه قرآن است یعنی یکی دو بار خدا نگفته است مکرر گفته می گوید. می گوید گاهی می دهم، آخرش می گوید انما اوتیته علی علم من با علم خودم، شما بروید پزشک نسخه بنویسد بیماری حاد شما حل بشود بعد بگویی دکتر کاری نکرد، انما اوتیته علی علم این درایت خودم بود، دکتر چی می گوید می گوید خیلی بی معرفتی، گاهی می گوید لیقولن هذا لی این مربوط به خودم است خدا کاری نکرده، أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِه ،آنقدر مضطر است هواپیما دارد سقوط می کند چنان اضطراب ضجه بلند شده، آن وقت مشکل برطرف شد، أَعْرَضَ وَ نَأى بِجانِبِه، رفت طرف خودش و همه چیز فراموش شد، طبیعی است که ذات این عالم که برای این است که انسان همیشه به مبدأ اعلی توجه تذکر، ارتباط اتصال داشته باشد، با آن منافات دارد، منافات داشته باشد عالم چه می کند، شما به جایی نمی رسید، ظاهرش شاید حالاتی درست بشود، آن همه استدراج اما عالم گارد می گیرد در برابر شما. زدن خدا هم انواعی دارد، زدنش این نیست که مثلاً یک بیماری حادی پیدا بکند یا فرزندش چطور بشود. در یکیش، مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّه، چنان راهش را می گیرد می رود که انگار این همان نبود صدا می زد ما را برای مصیبتی که برایش وارد شده بود، حضرت امام قبل از چهل و دو می گفتند، تکه های این درس اخلاق را سینه به سینه به ما رسیده، یکی را آن کتاب ریا و عجبی که اگر اشتباه نکنم، حاج سیدی نوشته همان درس اخلاق امام است بخشی را آنجا نوشته است، ایشان در درس اخلاقشان می گوید که در شب بیست و سه ماه رمضان مستحب است انسان سوره عنکبوت را بخواند، روم را بخواند دخان را بخواند، امام می گویدمن رفتم این سه تا سوره را جلوی خودم گذاشتم، تا ببینم این ها چه اشتراکی دارند، حتماً یک اشتراکی دارند که گفته این سه تا را بخوانید آن هم کی شب بیست و سه، چه شب قدر بودنش، احتمالش بیشتر از دو شب اول است یعنی سرنوشت نوشته می شود آنجا، چون سرنوشت نوشته می شود این موثر بوده این سه تا سوره چه وجه مشترکی دارند، رفتم نگاه کردم دیدم در هر سه سوره خداوند از انسان گلایه می کند، که وقتی انسان به گرفتاری می افتد سراغ ما می آید، وقتی برطرف می شود دوباره به کار خودش بر می گردد، خوب پس معنی دستور دادن به خواندن این سه سوره این است که کاری نکنید که خداوند از دست شما گله بکند، گلایه بکند، سرّ مراجعه، یعنی در شأن خدا ظاهر بشوید، خدا هم خدای گرفتاری است، هم خدای سراع است، هم خدای زراع است
شریعتی: همانعالمی که گفتید طغیان می کند یا این خدایی که گلایه می کند، آن وقت وقتی اتفاق بیافتد آن وقت فرقی نمی کند خشک و تر با هم می سوزند؟
عاملی: یک آیه ای هست وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً، گاهی گناهانی که انجام می دهیم مثل سوراخ کردن کشتی است، طبیعی است اثرش را می گذارد، کسی که مقصر نبوده است مأجور است اما آن کسانی که این کار را انجام دادند طبیعی است که گناهشان مضاعف است که باعث شدند انسان ها گرفتار بشوند، همچنان که سال ها دافع بلاست، ان الله یدفع بمن یصلی ام من لا یصلی، ان الله یدفع بمن یصوم ام من لا یصوم، ان الله یدفع بمن یزکی ام من لا یزکی کسی که نماز می خواند خدا با او بلا را از بی نماز دفع می کند، آن که روزه می گیرد گناه را از او که روزه نمی گیرد دفع می کند، کسی که زکات می دهد به خاطر او بلا را دفع می کند از کسی که زکات نمی دهد، امام زمان را می گویند ابا صالح، چرا ابا صالح مگر فرزندش صالح است یعنی پدر صلح است، صلاح است و لذا چون صالح است با حضرت بلا دفع می شود، بی یدفع الله بلا ان اهلی و شیعتی، امام زمان فرمود به خاطر من بلا دفع می شود ان اهلی و شیعتی، زکریا بن آدم گفت که از بغداد نرو بیرون، از بغداد نروی بیرون، گفت نمی خواهم بروم بیرون از بغداد یا قم، گفت چرا می روی، گفت لانه کثر فیه السفها و فلان، حضرت گفت نرو خدا دو بار به خاطر تو بلا را از اهلت دفع کرده، بعد یکی از اساتید ما می گفت که عرفا دو بار مسافرت می کنند، یک بار یک جایی انسان مستعدی هست می روند او را تربیت کنند مثل مسافرت مرحوم شاه آبادی به خاطر تربیت امام، یک وقت یک جایی قرار است بلا نازل بشود، اینها می روند آنجا که بلا دفع بشود، مثال می زند مرحوم علامه حسینی تهرانی به مسافرت بدون علت آقای انصاری همدانی به پاکستان در روایت هم هست زلزله آمده بود زمان حضرت ابراهیم به کوفه، دفع نمی شد تا پای حضرت ابراهیم رسید به شهر، زلزله تمام شد، ایستاد، گفتند هر چه می خواهید به شما بدهیم، در کوفه سکونت اختیار کنید، گفت نه باید بروم، اما این زهر کوفه را به من بفروشید، گفتند بیابان است آنها را می خواهی چکار، گفت می خواهم گفت می خواهم وقف کنم، زمانی علم از اینجا منتشر می شود که اشاره به نجف است، حالا گاهی گلایه خدا این است که چرا حال شما در سرا و ضرا یکی نیست، نعمت می دهم خوشحالید، مبتلا که می کنم یأس مطلقید، در حالی که ابتلا ناموس این عالم است این عالم بدون ابتلا نیست، رسول خدا مهمان شد به کسی که گفت من هیچ وقت مبتلا نشدم، غذایش را نخورد، ُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِح بها، خوشحال می شود، یک ثروتی رسید مثلاً وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْديهِمْ، یک گرفتاری پیدا می شود که خودش آن را درست کرده است، فَإِنَّ الْإِنْسانَ كَفُور، آنجا کفر را شروع می کند و خدا گلایه می کند که چرا آن کنار کنار از من، به من ایمان می آورید وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبين، بعضی ها اینجوریند، به من خدا گلایه می کند، به من ایمان دارد به شرطی که کارها همه طبق مرامش پیش برود، در حالیکه ما کل ما یتمنی یدرکه تجری الریاح بما لا تشتهی السفن. شاعر عرب می گوید اینطور نیست انسان هر چه دلش می خواهد به آن برسد، گاهی باد بر خلاف بادبان کشتی می وزد، تجری ریاح بما لا تشتهی السفن. که کشتی نمی خواهد آنجوری باد را، یعنی دنیا اینطور نیست که مدام زمام امور در اختیار شما باشد، و الله من وراء محیط، بیده ناصیه کل شیء بیده ملکوت، ملکوت یعنی فرمان، فرمان دست خودش است یک جمله بگویم آنقدر ارزش داد، وقتی فرمان دست یک ذات مقدسی است، ناصیه دست ذات مقدسی است، سببیت سبب با اراده او شکل می گیرد شما را به خدا کسی بیاید در برابر این ذات چموشی بکند مبتلا به جنون هست یا نه، متوجه شدید چی عرض می کنم. وقتی سببیت اسباب دست خودش است، هر سو دود آن کس ز در خویش براند، آن را که بخواند به در کس ندواند یا من تسببت بلطف الاسباب، همه چیز دست خودش است، وقتی سببیت دست اوست، اینجا کسی بیاید رابطه خودش را با این مسبب خراب کند، این مبتلا به جنون نیست، تو در این دنیا هر چه دست بگذاری سبب است، سببیت آن دست خودش است
شریعتی: بزنی این را خرابش کنی
عاملی: یا مسبب الاسباب من غیر سبب، گاهی سببی در کار نیست، خدا ید الله مغلوله که نیست، کسی ارتباطش را با این خراب بکند، دربرابر احکامش چموشی بکند، آیات قرآن را زیر پایش بگذارد، برای الی الذات مقطعی، الی الذات عضوی، برای این که لعلی یقاد در روایت هست خیلی ها میروند جهنم به خاطر همین، لعلی یقاد، مبادا اینجوری بگویند این مبادا اینجوری بگویند یعنی متأثر بشویم از شرایط اجتماعی، ما را الان به بن بست رسانده است، الان جوان می خواهد ازدواج بکند، می گوید ازدواج نمی کنم اگر ازدواج بکنم زیر تحقیر مادر زن، پدر زن قرار می گیرم، فامیلم قرار می گیرم، ازدواج نمی کند می گوید این جهیزیه با این گرانی بخواهیم جهیزیه تهیه کنیم، وای به آن شهری که عزیزی خواستگار خودش را مجبور بشود به خاطر واهمه از جهیزیه، خواستگار را رد بکند و ما تماشاگر باشیم به خدا پناه می بریم، جامعه تماشاگر، جامعه بی رحم است، یعنی نه تنها دولتی ها وظیفه خاص دارند، خدا آن ها که متولند، کسی که متول است ثروت مال فقرا است خدا در مالش گذاشته است، امانت است، روایت است که میاسیر شیعتنا منائنا فی مواهیجهم حضرت فرمود متمولین شیعان ما امین ما هستند، امنای ما هستند در محتاج های شیعیان ما، فاحفوظنا فیهم یحفظکم الله گفت ما را حفظ کنید یعنی او ضایع بشود ما ضایع شدیم، بل لا یقال آن وقت نتیجه اش چی می شود یعنی استقلال خودش را، یک دختر خانمی می گفت من کوچه راه می روم می ترسم می گویم چرا می گویم الان از پنجره نگاه می کنند، نکند که راه رفتنش اینجوری است، تا این قدر گاهی جامعه در تأثیر دیگران است، در روایت است و لا تکن ان مع، ان مع نباش ان مع یعنی بگویی انی معک انی معک چون این عروسیش اینجوری است انی معک، چون لباسش اینجوری است انی معک آن وقت آداب آداب، هر روز آداب اضافه می شود، آن قدر آداب درست شده است در تولد کودک، در عروسی، در عزا، در فارغ التحصیلی در کذا و کذا و کذا، نتیجه چی می شود، رفته رفته حلقه را ما تنگ می کنیم می شویم لا یموت فیها و لا یحیی، می شویم يَتَجَرَّعُهُ وَ لا يَكادُ يُسيغُهُ
شریعتی: یعنی زندگی سخت تر می شود
عاملی: بله انبیا آمدند زندگی را آسان کنند، وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِم، هر کس می خواهد با پیغمبرها مشهور بشود این آیه را عمل بکند. من ضامن، که با پیغمبرها محشور می شود چون کار پیغمبری کرده، می گویند یک آقایی می گوید بهشت من را نشان دادند، دیدم عجب بهشتی است، غوغا است، گفتم بهشت بهشت کی ها هست گفت بهشت علما هستند، رفتم بهشت دیگری بردند دیدم بهشت اولی من صحرای برهوت است کنار این بهشت این جا دیگر چیست، غوغاست، آن وقت انبیا را دانه دانه نگاه می کردم دیدم ابن فهد حلی صاحب عده الداعی آنجا نشسته، گفتم بابا اشتباه کردید این پیغمبر نیست به زبان ما، سرتان را کلاه گذاشته آمده اینجا نشسته، گفتند نه اشتباه نکردیم، این پیغمبر نیست ولی کار پیغمبری می کرده، این خانم های عزیز که آداب و رسوم دست آن هاست یک سنت غلط را تعطیل کنند، که کمر جامعه را می شکند چقدر اسراف دارد، چقدر هزینه بر جامعه دار د، چقدر کرامت انسان ها را می شکند، یک دانه از آنها را اگر اراده کنند ترک بکنند، به هزار مقابله قرآن، مقابله دارند خانمها، به هزار مقابله قرآن می ارزد من اگر به عنوان کارشناس دین اگر اینجا صحبت می کنم همینطوری از روی قرآن بخوانی رد بشوی، قرآن را هر چقدر عمل کردی خواندی روایت است، قرآن را هر چقدر عمل کردی خوانید، قرآن هم می گوید وَ يَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتي كانَتْ عَلَيْهِم، انبیا آمدند قرآن را، آقا رسول الله بهترین دختران انصار را می داد به پسر متدینی که زندگی عادی داشت، متمول نبود، آخر سر اعتراض کردند، گفتند یا رسول الله آداب ما را به هم ریختید، ما اینجوری ازدواج نمی کنیم، بالاخره هر کسی یک رتبه ای دارد یک شأنی دارد، یک طبقه ای دارد، گفت به خاطر این انجام می دهم که بعد از من للتضع المناکح من بعدی ازدواج بعد از آن آسان بشود، من این ماه مبارک رمضان بحثی که شروع کردم مواضع حساسیت دین، هر کس می خواهد زیبایی های دین ما را بفهمد کجاها ببیند خدا حساسیت دارد، آن سوژه های حساس حساس را دین ما حساسیت دارد، می داند این اگر حل نشود فقر، اگر مشکل جامعه را بگیرد خرابی آن بسیاری از بزه ها تظاهر فقر می شود، مسئله ازدواج باید حل بشود، شهوت مرد را احول کند، ز استقامت روح را معضل کند، من به یکی از روسای جمهور گفتم از دستت می بوسم از پایت می بوسم در یک مجمع بسیار بزرگ که برای کسانی که ازدواجشان تأخیر افتاده، یک امتیاز ویژه ای اختصاص بدهید انگیزه بشود نهاد مقدس خانواده پا بگیرد، آن بنده خدا به حرف ما اعتنا نکرد هیچ، مثلاً آخر سر بگوید که ان شاءالله تلاشی، آن هم نگفت نشد که نشد،
شریعتی: چقدر این رسم و رسومات دست و پاگیر شده و چقدر حال جامعه را بد می کند حالا در کنار تمام مشکلات اقتصادی که هست
عاملی: آن وقت از طبقه متمول تزریق می شود امروز دیگر این بچه از پوشک جدا شد، به جشن بگذاریم جدا شده، آن وقت شیرینی درست می کنند به شکل پوشک پناه می بریم، یعنی هوا و هوس یعنی تفوق طلبی یعنی تمیز بین اصحاب
شریعتی: ما می توانیم اینجوری، خیلی بد است
عاملی: یک بار نرفته استامبول آنجا ویلا دارد شاید چند سال یک بار برود اما همین که در محافل ما بالاخره آنجا ویلا داریم این تفوق طلبی ها، فخرفروشی ها، آتش بر فرهنگ یک کشور، مدنیت کشور سلامتی رفتار یک ملت، احساس های بلندی که ما با آن احساس ها ما فخر و شرف داریم که انسان هستیم همه آتش می می گیرد می سود، جامعه مسئولیت دارد در برابر این ها، ما از کجا بحث می کردیم، یعنی و رضوان من الله را گذاشتیم رفتیم سراغ این که
شریعتی: داشتید اشاره می کردید آن سبب الاسباب را ندیده گرفتیم
عاملی: یعنی ذات مقدسی که الان حضرت آقای شریعتی الان که اینجا نشستیم دور سر ما حوادث می چرخد، هر لحظه هر حادثه ای ممکن است نمی شود نفی کرد، مار را عقاب گرفته چند سال پیش نوشته بودند، مار را با چنگال هایش گرفته، به آسمان می برد از چنگالش افتاده ترک موتور یک آقایی نشسته بوده می افتد سرش، آن وقت مار می زند همان جا جانش در می رود، یعنی فردا روزگار چکار بکند، از ورق گردانی لیل و نهار اندیشه کند، با نسیمی دفتر ایام بر هم می خورد، ما مستهدفیم به حوادث، وقتی مستهدفی چطور رابطه خودت را با مسبب الاسباب قطع کردی، همین که نماز نمی خوانی قطع کردی، همین طور که حجابت را نداری قطع کردی همین که روزه ات را می خوری و استهزا می کنی کسی که روزه می گیرد رابطه ات را قطع کردی، آن وقت در این عالم وقتی مسبب الاسباب، آقای بروجردی می گوید گاهی یک کار فرد مقدمه دارد، نود و نه تایش را درست می کنیم یکیش را خدا درست نمی کند کار ماند، رفته از بهترین رشته پزشکی قبول شده صحبت چند روزه است، بهترین مصاحبه را انجام داده کارش تمام شده فقط باید برگردد به منزل برسد، در یک تصادف رفت کما، به ذهن کسی می رسد، اینجاست که البته یک جمله بگویم خیلی مهم است تمام بکنم این که ما به خاطر ترس از مسبب الاسباب خاضع بشویم در برابر خدا این مرحله دانیه است، خدا شایسته ترین موضوع محبت است من با بهشت چکار دارم با جهنم چکار دارم دین مفلس می کند می گوید عارف را، یعنی هم بهشت را ازدست او می گیرد هم جهنم را، و خدا را شیرینی به کسی ده که محبت نچشیده
شریعتی: یک وقتهایی در این دنیا به زعم خودمان حواسمان هست که یک کسی ممکن است فردا به دردمان بخورد می گوییم ارتباطمان را با این قطع نکنیم، ولی خدایی که همه سبب ها دست اوست خیلی وقتها این ارتباط را قطع می کنیم
عاملی: شما الان حدیث قدسی را ترجمه کردید، حدیث قدسی است که خدا فرمود هر کس به غیر من امید بندد، قسم خورده که امیدش را مبدل به یأس می کنم، چون الان شما هوای او را که دارید، که آن یک روزی به دردم می خورد از بطن این هوا نگه داشتن خیلی فسادها، فتنه ها درست می شود، خیلی خلاف قانون ها درست می شود، که آن از دستم نرود، تو وظیفه ات این است که بگویی الهی به یدک او بغیر یدک زیادتی و نقصی و نفسی، آن وقت عالم هم شعور دارد، ذرات عالم تماماً شعور دارند، ذرات شعور دارد ما ان شاءالله یک روزی بحث بکنم با شما، یک قرابتی با تمام اشیا داریم، چون خدا در تمام اشیا حضور دارد، شده واحد مجموعی، در این واحد مجموعی الان بدن انسان واحد مجموعی است، شما اینجا ضربه بزنی کل بدن می فهمد گارد می گیرد اگر شما خدمت بکندی آن هم می فهمد استغفار می کند، عالم استغفار می کند، حیطان بحر، ماهیان دریا، ملائکه آسمان، دواب جور، یعنی جنبدگان سوراخ ها استغفار می کند برای معلم غیر، چون کارش خدمت به غایت خلقت است می فهمد، ما قرابتی داریم با تمام اشیا و یک قرابتی داریم با خود خدا به خاطر زور خدا در همه جا، ان شاءالله یک روزی یادم بیاندازید خدا می گوید من اقربم از حبل الورید به شما، حبل الورید یعنی شاهرگ من از شما سوال می کنم چطور است از شاهرگ بالاتر مگر چیزی ممکن است، چطور خدا بالاتر از شاهرگ به ما نزدیک است؟ تا نگویی که درتمام ذرات حضور دارد، این اقربیت درست نمی شود. آن وقت مستی آن وقت سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُورا، آنجا شروع می شود که شما احساس می کنید شما در تمام ذرات که خدا حضور دارد، در برابر تمام کائنات قرار گرفتید، به خاطر همان که در تمام ذرات حضور دارد، از آنجا به بعد شروع می شود
شریعتی: آن موقع همه جا می شود محضر.
آقا خیلی از شما ممنون و متشکرم، ان شاءالله خدا بچشاند به ما و حس کنیم و ببینیم نکاتی که حاج آقا عاملی می گویند خیلی هایش را حسرت و آرزو است که ان شاءالله به آنجا برسم و امیدوارم که خدای متعال هم مدد بکند و عنایت بکند، و حاج آقا حتماً دعا بکنند، آیات پایانی سوره مبارکه تحریم را امروز خواهیم شنید صفحه پانصد و شصت و یک قرآن کریم آیات را بشنویم تلاوت بکنیم بر می گردیم در این روزهایی که مزین است و منور است به نام حضرت رضا علیه الصلاه و السلام با سمت خدا همراه شما هستیم مهمان لحظات و دقایق نورانی شما بفرمایید.
صفحه561قرآن کریم
در پناه خداوند بزرگ و مهربان همه تان در صحت و سلامت و عافیت باشید ممنونم از لطف و همراهی و همدلیتان، از پیام های محبت آمیزتان صمیمانه ممنون و متشکرم اگر نکته ای هست نظری هست با دل و جان خواهیم شنید، 2000303 که شماره پیامک آشنای برنامه ماست، عزیزان می توانند همراه بشوند نکته هایشان را بفرمایند، کانال و سایت ما در فضای مجازی در اختیار شماست، وقت در اختیار حاج آقا عاملی، ان شاءلله اشاره و نکته قرآنی را بشنویم و حسن ختام برنامه.
عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم سوره تحریم آیه يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَه، روز قیامت روزی است که خدا، پیغمبر و مؤمنین را خوار نمی کند یکی از عذاب های سخت خداوند در روز قیامت برای کفار بی آبرویی است، این عذاب آنقدر شدید است که پیامبران به خدا پناه بردند از این عذاب، از این بی آبرویی، حضرت ابراهیم طبق نقل قرآن به خدا عزم کرد و لا تخزنی یوم یبعثون، خدایا آبروی من را نریز روز قیامت، خدا از دعای بعضی مومنین آن قدر خوشش آمده در قرآن ذکر کرده، آنها می گویند ربنا و آتنا ما وعدتنا علی رسلک و لا تخزنا یوم القیامه، خدایا روز قیامت آبروی ما را نریزد، دعا هم هر چقدر بگویید دعا هست، یک دعا را از من یادگاری داشته باشند، اللهم لا تفضحنی علی رئوس الاشهاد، خدایا در برابر چشم خلایق آبروی من را نریزد، اقتضای طبیعی یوم تبلی السرائر افتضاح است مفتضح افتضح، آبروی کسی را ریختی، آبرویت ریخته می شود آبروی چند تا خیلی سخت می رود آنجا، اولی آنهایی است که خدا به آن ها می گویند اخْسَؤُا فيها وَ لا تُكَلِّمُون، دور بشوید در جهنم با من حرف نزنید، دوم کسانی که مخاطب می شوند به این خطاب إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا يُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمانِ فَتَكْفُرُون خدا به کفار می گوید چقدر الان از خودتان بدتان می آید؟ من بیشتر از آن از شما بدم می آید، خدا می گوید، آیه قرآن است، آن روزی که شما را دعوت می کردم به ایمان مسخره می کردید، سه کسانی که اعمالشان بو می دهد، بعد اهل جهنم ناله می کنند می گویند خدایا ما معذب شدیم از بوی این ها، این هم افتضاحش خیلی شدید است، بوی عالم بی عمل اهل شرب، اهل خمر اهل زنا، زانیان گند اندام نهان خمرخواران را بود گند دهان، گند مخفی کم به دلها می رسید گشت اندر حشر محسوس و پدید، چهارم کسانی که از بیت المال دزدیدند، چون با آن مال دزدیده می آیند محشر، افتضاح چه افتضاح و ما کان لنبی ان یقل به پیغمبر نمی رسد که از بیت المال چیزی را بردارد وَ مَنْ يَغْلُلْ يَأْتِ بِما غَلَّ يَوْمَ الْقِيامَة با همان مال دزدیده می آید محشر همه می فهمند این چه دزد حرفه ای بوده است پنجم متکبر چون به شکل مورچه می افتد زیر پای خلایق، پایمال می شود تا خلایق از حساب خلاص بشوند و ششم مردم آزار، چون روی پیشانیش می نویسند هذا عائذ من رحمه الله، آمده یک سگ گنده را در خانه نگه می دارد تا صبح پارس، تمام ذله شدند مردم، من تهران می آیم یک شب باید یک جایی بمانم اخیراً ما را بردند آن شب بمانیم فردا بیاییم خدمت شما، تا صبح، بنده حساس هستم به صدا، این سگ اصلاً نگذاشت من یک لحظه بخوابم، می نویسد هذا آئس من رحمه الله همه می خوانند پیشانیش نوشته هذا آئس من رحمه الله این از رحمت خدا مأیوس است هفتم آن مردم آزار بود همسایه آزار باشد آن هم افتضاحش شدید است چرا چون کسی همسایه را اذیت بکند، آزار بکند بدون پا، بدون دست، دست ها بریده است از ته، پاها از ته بریده است مثل یک گوشت یک پارچه گوشت می ماند می آید محشر این هم بی آبرو می شود هشتم کسانی که دین را مسخره کردند، آنجا خدا اینها را مسخره می کنداللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ في طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُون . دهم کسانی که مست شده بیایند آنجا، حالا اگر کسی می خواهد یک ضمانتی من بدهم در آخرت آبرویش نرود، اگر از یک کسی افتضاحی سراغ داری که اگر معلوم بشود کلاً حیاتش، زندگیش همه چیز به هم می ریزد، آن را کتمان کن حیاتش را، احیا کن، خدا قطعاً آبروداری می کند از شما، چون آبروداری کردید.
شریعتی: ان شاءالله خیلی از شما ممنون و متشکر. این دعای نورانی حضرت آسیه رب ابن لی عندک بیتاً فی الجنه خیلی دعای بلندی است که در همین صفحه خواندیم ان شاءالله افق نگاه هایمان و افق خواسته هایمان به تناسب عظمت و وسعت رحمت حق تعالی باشد ممنون و متشکرم
عاملی: گاهی انسان آن قدر رابطه اش با خدا اوج می گیرد می بیند فقط باید گریه کند، آن قدر تقرب بیشتر می شود حائل ها کنار می رود، فقط می خواهد گریه بکند، و با گریه آرامش پیدا می کند، آن وقت می خواهد روضه خوان بشود برای خودش، نوحه خوان بشود برای خودش یک متنی می خواهد که با آن نوحه خوان بشود، من یک دعایی را برای عزیزم بخوانم با آن دعا خدایا من را نوحه خوان خودم کن مردم همه دنبال طلبخانه خویشند من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم دعایم این است الهی اعنی خدایا کمکم کن لبکاء علی نفسی برای خودم گریه کنم، فقد افنیت بالتسویف و الامال عمری من به سوف سوف یعنی امروز فردا کردن و با آمال و آرزو عمرم را ضایع کردم و قد نزلة منزلة الآیسین من خیری امام سجاد می گوید مأیوس نیستم، ولی نازل منزله مأیوسم، دیگر ما چی بگوییم برای این می خواهم گریه کنم.
شریعتی: بسیار خوب ممنون و متشکر.
فایل تصویری برنامه
فایل صوتی برنامه