شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». «الهی أَنطِقني بِالهُدي وَ أَلهِمني التَقوي». خانمها، آقایان، سلام. این جا سمت خدا است که با احترام تقدیم لحظات ناب و نورانی شما میشود. انشاءالله هر جا که هستید تنتان سالم باشد، قلبتان سلیم باشد و بهترینها نصیبتان باشد. خوشحالیم که امروز هم همراه شما هستیم. انشاءالله آخر هفته خوبی داشته باشید. با احترام و با افتخار در محضر شما هستیم و در محضر حاج آقای عاملی عزیزمان. سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمه الله. عرض سلام و ادب و احترام دارم محضر ملت منیع عزیزمان و از خدای متعال بهترین توفیقات را، بهترین لحظات را و فتح بهترین سنگرها را برای عزیزان خودم از خدای متعال مسالت دارم. انشاءالله عزیزان من بتوانند بهترین توشهها، آذوقهها، برای ابدیت خودشان را در فرصتهایی که پیدا میشود، عنایتهایی که خدای متعال دارد، نسیمهای رحمتی که میوزد، انشاءالله در معرض این نسیمها قرار بگیرند و به مدال «وَ رِضوانُ مِن اللهِ اَکبَر» انشاءالله برسند.شریعتی: چقدر خوشحالیم در خدمت شما هستیم، در خدمت دوستان هستیم. در مراحل سیر و سلوک در جلسات گذشته به این جا رسیدیم که آدم باید تسلیم باشد، سر به زیر باشد، مطیع محض باشد. و حالا این بحث را اگر چه دو هفته ای فاصله افتاد به واسطه میلاد نبی مکرم اسلام، ادامه خواهیم داد که ان شاءالله راهگشا باشد. دعوت می کنیم با ما همراه باشید تا پایان برنامه امروز که این مباحث حاج آقای عاملی را بشنوید. بفرمایید خواهش می کنم. با دل و جان خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». این عالم میزبانی است، یعنی ضیافت است.
در ضیافت خانه خوان نوالش منع نیست
در گشاده است و صلا در داده خوان اند
ضیافت هم در شان خود خداست فلذا عالم برای افاضه است. «إلَّا مَن رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذَلِکَ خَلَقَهُم» اساس خلقت، رحمت است. فلذا قرآن هم که شروع کرده است اولین وصفی که خدا خواسته برای خودش انتخاب بکند از ماده رحمت است؛ «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». اساس این رحمت هم مسئله عبودیت است. فلذا «بِسْمِ اللَّهِ»، «الله» که اسم اصلی خداست، دو معنا که برای این ماده ذکر کردم آن عظمت و جلال خداست که ما را آلِه می کند و عظمت و جلال خداست که باعث می شود ما بی اختیار در برابر خدا مطیع باشیم. بهترین سجده، بهترین رکوع، آن است که بی اختیار در اثر رویت و مشاهده جمال باشد. همچنان که جمال یوسف را که دیدند اختیار از دستشان رفت. آیا نمی شود در جمال حق اگر کسی محرم شد اختیار از دستش برود. چقدر در اشعار عرفانی ما از زوال اختیار صبحت کردند. «خَلیلُ ما اعِرابُ ذِلٌ صَبوراً وَلکِن لا سَبیلَ إلي صَبري» دیگر راهی برای صبر نمانده است. حضرت شعیب سه بار چشمش کور شد خداوند فرمود: «إلی مَتي یَکُونُ هذا أبَداً» چقدر قرار است که این قدر گریه کنی و من دوباره چشمت را بدهم. این خوف جهنم که نبوده است، این ناشی از خشیت بوده است، خشوع بوده است. «اللّهُمَّ اسئَلُکَ إنّي أسألُکَ خُشُوعَ الإیمانِ قَبلَ خَشُوعِ لذُلً فِی النّارِ» همه باید خاشع بشوند. «لِمَنِ المُلکِ الیَوم لِلهِ الوَاحِدِ القَهَّار»، «وَ عَنَتِ الوُجُوهُ لِلحَيٍّ القَیُّومِ» اما هنر این است که شما این جا به نقطه ای برسید که جمال و جلال حق آن خشوع را به شما بدهد. چه دعای خوبی است. «اللّهُمَّ اسئَلُکَ إنّي أسألُکَ خُشُوعَ الإیمانِ»من می خواهم با ایمان خاشع بشوم.
شریعتی: خودم به آن برسم.
حجت الاسلام عاملی: بله. «قَبلَ خَشُوعِ لذُلً فِی النّارِ» قبل از این که ذلیانه در داخل آتش در برابر تو خاشع بشوم. معلوم می شود که به این نقطه می شود رسید. عالم این گونه است، درست شده است برای ضیافت. «اَنتَ دَعَوتَنِي إلَیکَ» چه تعبیر خوبی است. حضرت آیت الله میانجی این را زیاد می خواندند. منتها این ضیافت اصلی ترین مانع چموشی انسان است در برابر اراده حق، در برابر اراده تشریعی حق.
شریعتی: این سفره را به هم می ریزیم.
حجت الاسلام عاملی: تمام ذرات عالم در برابر خدا «کُلُّ في فَلَکِ یَسمَحُون». در رژه که نظامی ها می روند قرار است هفته دیگر فرمانده برای بازدید بیاید. یک هفته تمرین رژه می کنند. یک پایی اگر کج باشد می گویند دوباره، دوباره، دوباره. آن بقیه ناراحت می شوند که این آقا که رژه را به هم زد ما را هم معذب ساخت. عالم این گونه است. یک ذره اگر چموشی بکند تاثیرش در داخل بقیه اجزا هم هست. این عالم جزیره ای نیست. یک وقت روایتش را خواندم که یک خانمی شوهر خودش را سحر کرده بود، شوهرش را منقاد کرده بود. محضر رسول خدا آمد که یا رسول الله ما همیشه دعوا داشتیم، اما آمدم سحر کردم همه چیز حل شد. می گویم بنشین می نشیند، می گویم پاشو بلند می شود، می گویم پول بده پول می دهد. حضرت آن قدر عصبانی شدند. یک جمله ای گفتند باید کتاب نوشته شود. فرمودند: «کَدِرتِ الطین وَ کَدِرتِ البِحار». خاک و دریا چه ربطی به کار خانم دارد؟ «کَدِرتِ الطین»خاک ها را تیره کردی، «کَدِرتِ البِحار» دریاها را تیره کردی.
شریعتی: یعنی این کار تو در تمام عالم اثر گذاشته است.
حجت الاسلام عاملی: بله. یعنی عالم مجموعه واحد مجموعی است، وجود جدا از هم نیست. فلذا «هُوَ مَعَکُم اَینَ ما کُنتُم». جزئیاتی دارد که نمی خواهم وارد بشوم، یک مقدار خطری است. گفت: «کَدِرتِ الطین وَ کَدِرتِ البِحار» دریاها را تیره کرد، «وَ لَعنَتُکِ المَلائِکَةُ الاخیارُ» ملائکه به تو لعنت کردند. فلذا مانع آن که می شود از این عنایت، از این ضیافت، از این عروج، از این سفره فاخر که در شان خود خداست، عبارت از چموشی انسان است که ما اسمش را گناه می گذاریم، ما اسمش را معصیت می گذاریم. عصیان در برابر ذات لایتناها. این یک اهانت بزرگی است به جمال خدا و جلال خدا، به کتاب تکوین خدا، به کتاب تشریع خدا. چرا خدا گفته است: «إنَّ الشِرکَ لَظُلمُ العَظیم».چون معنی اش این است که به اندازه یک قرآن برای من صحبت کردی هیچ چیزی نگرفتم. ذرات عالم همه آیه است. حضرت آیت الله حسن زاده آملی زیاد می خواندند.
از او هر عالمی چون سوره ای خاص
یکی زان کوثر و آن دیگر اخلاص
همه سوره است، همه آیه است. معنی اش این است که خدایا این همه آیه در تکوین نازل کردی هیچ چیزی از آن نگرفتم، این ها هیچ پیامی، هیچ رسالتی، هیچ دلالتی، برای من ندارد. این اهانت است، برای قرآن اهانت است. قرآن با این عظمت که خدا فرستاده است. خدا جاهای خاصی تعبیر به ظلم کرده است. عزیزان من، محققین، این جا را توجه کنند می شود کتاب نوشت، پایان نامه نوشت. جاهای خاصی تعبیر به ظلم کرده است. «إنَّ الشِرکَ لَظُلمُ العَظیم» از جمله جاهایی که اسمش را ظلم گذاشته است آن جایی است که کسی بیاید بگوید قرآن افترا است، آن جا می گوید این ها ظلم کردند. یعنی ببینید شان قرآن چقدر بالاست که تعبیر به ظلم شده است. یعنی آدمیزاد می تواند چنین حرفی بزند؟ شان قرآن را شکسته است. «لَؤ اَنزَلنا هَذهَ القُرآن عَلَي جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خاشِعاً مُتَصِدعاً مِن خَشیَةِ الله» اگر قرار است که تکوین از خشیت خدا متصدع بشود چرا قرآن را مطرح کرد. یعنی شما قرآن که می خوانید این نکات را دقت کنید می بینید که یک صفحه یک عالم برای شما است. «لَؤ اَنزَلنا هَذهَ القُرآن عَلَي جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خاشِعاً مُتَصِدعاً مِن خَشیَةِ الله»، «جَبَلِ» یعنی تکوین، تشریع بر تکوین عرضه بشود. تکوین پاره پاره می شود. حالا تکوین بالاتر شد یا تشریع؟ چه محشری در تشریع است. خدا در قرآن چه شاهکاری کرده است؛ از جهت معارف، از جهت ترکیبات، از جهت عروج، از جهت مفاهیم، از جهت فنون مختلفی که خدا در قرآن به کار گرفته است. فرموده است اگر این قرآن را بر جبل، بر تکوین، عرضه بکنیم از خشیه خدا. یعنی شما اگر بخواهید به خشیت برسید، تکوین یک راهش است، تشریع یک راهش است. ولی آن تجلی که خدا در کتابش کرده است جای دیگر نکرده است. فلذا می گوید که اگر کتاب را عرضه کنیم متصدی می شود، پاره پاره می شود. آن قدر این نکته طلیفی است در قرآن. یعنی انسان مست می شود که خدای متعال خودش چه تجلیلی از قرآن کرده است.
شریعتی: و من از این آیه یک برداشتی کردم، نمی دانم این برداشتم درست است یا نه. این اگر بر تکوین نازل بشود این تشریع تکه تکه می شود. شما فکر کنید همین قرآن بر قلب پیامبر ما نازل شد و حضرت آن قدر صحه وجودی و شرح صدر داشتند، یعنی پیامبر اساساً از جنس تکوین نیست.
حجت الاسلام عاملی: «نَزَلَهُ عَلِی قَلبِک»، مستقیم به ما نازل نشد. مثل آبشار اول به آن جا و بعد از آن جا سرازیر می شود. اما صدرای حجازی می گوید خدا به هزاران حجاب قرآن را قرار داد در هزاران حجاب تا چشم ما ببیند، قلب ما ادراک کند، مغز ما بفهمد. چون «فِإنَّهُ في اُمِّ الکِتابِ لَدَینا لَعَلِيَّ حَکیمٌ» تعریفی که خدا خودش از قرآن دارد، این بین دو جلد که می بینید حقیقت قرآن نیست. «ثُمَّ اَورَثنا الکِتاب الَّذینَ اصطَفَینا مِن عِبادِنا» ما کسانی که انتخاب کردیم قرآن را به آن ها ارث دادیم. اگر قرآن این است که دم دست همه است پس ارث دیگر یعنی چه. «بَل هُوَ آیَاتُ بَیِّنَاتُ فِي صُدُورِ الذَّین أُوتُوا العِلمَ» حقیقتش آن جا است و آن ها همیشه در مقام «عِندَ الله» هستند. درباره امام زمان می خوانیم: «العابِدُ عِندَک» امام زمان در مکه و این ها نه، در محضر خودِ خداست. «لَیسَ بِینَ الله وَ بَینَ أَحَدٍ مِن خَلقِهِ» بین خدا و ولی خدا هیچ حجابی نیست. جمله بسیار عجیبی است. حقیقت معصومین، ظرفیت معصومین، بسیار بسیار بالاست.
شریعتی: و ما عظمت آن ها را نشناختیم.
حجت الاسلام عاملی: حالا نکته برای خانواده شهدا عرض کنم. ان شاءالله روایتش را برسم امروز یا فردا می خوانم. ما که از دنیا می رویم راست پیش خدا می رویم. آن جا خدا با ما حرف دارد، با خدا خلوت می کنیم، یک مجلس استثنایی در حیات ما است، یک خلوت استثنایی با خدا است. آن جا ما هم به «عِندَ الله» می رسیم. ولی بعضی ها که آن جا می رسند دیگر برنمی گردند، می مانند. شهدا «عِندَ رَبِّهِم»، همه چیز در این «عِند» است. حضرت امام آن قدر روی «عِند» دست می گذاشت. «عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»، ماهیت «یُرزَقُون» هم از «عِند» فهمیده می شود. رزقی که «عِندَ رَبِّهِم» است، رزق معمولی نیست. ما اصلاً از تصویر و تصورش عاجز هستیم. در هر صورت این نکته را می خواستم عرض کنم که قرآن چه غوغایی است که عرضه بشود. تکوین، متصدع می شود. این که مانع می شود ما نمی توانیم ببینیم مسئله این است که ما مبتلا به آلودگی می شویم. این آلودگی اسمش معصیت است. هر گناهی یک آلودگی دارد، یک تنزلی دارد. تماماً تنزل، تنزل، تنزل، این جا سقوط آخرت است. این که کسی را در قبر می گذارند بعضی قبرها «حُفَرٌ مِن حُفَرٌ النیران»در حفره سقوط می کند از حفره های جهنم، آن سقوط از این جا شروع شده است. روایتش را خدمت شما عرض می کنم. ما شروع کردیم به عنوان این که یک انگیزه ای شروع بشود که ما تا مهلت تمام نشده، وقت تمام نشده، «ألاَمرُ إلَّا أعجَلَ مِن ذلِک» امیرالمومنین فرمود تا تکان بخوری همه چیز تمام شد. ما آذری ها تعبیرمان استثنایی است. «اوتاردی» یعنی تا تکان بخوری همه چیز تمام شد. به امیرالمومنین گفتند که به اشراف پول بده. ابن ابوالحسن می گوید آن که کار امیرالمومنین را خراب کرد اشراف بودند. معاویه به اشراف پول می داد، امیرالمومنین نمی داد. کار را ضایع کردند، گفتند پول به این ها بده، پول ندهی اوضاع این گونه می شود. حضرت فرمود: «أتَعمُرُوني أن اَطلُبَ النَفس جُورِ فِي مَن إلَیک» شما می گویید من به رعیتم ظلم کنم، چرا، برای این که چند روز این ریاست را داشته باشم. پول مال خودم باشد نمی کنم. تازه این پول، پولِ بیت المال است. تازه این که تا ابد این کار را نمی کنم ساکت ماند. ساکت ماند، ساکت ماند، ساکت ماند. بعد شروع کرد یک مطلبی گفت. این همان است که در گذشته گفتیم جمله حکمت است، باید برای حکت حریم نگه دارد. گفت: «الاَمرُ اَصدَعُ مِن ذلِک».فقط همین به زندگی ما بیاید غم ها، غصه ها، همه کنار می رود.
شریعتی: یعنی زودتر از آن چیزی که فکر می کنی خواهد رسید.
حجت الاسلام عاملی: بله. تا تکان بخوری همه چیز تمام شد. یعنی شما در ساحت ابدیت… . الان دنیا را می گویی 60 سال، 70 سال، 80 سال، 100 سال. اما در برابر ابدیت که قرار بگیری، افق ابدیت را ببینی، نصرت ابدیت را ببینی، برمی گردی می گویی: «لَبِثنا یَوماً أو بَعضَ یَومِ» این یک روز بوده است. چرا می گوید یک روز؟ چرا آن لحظه می گوید یک روز؟ 80 سال را یک روز می گوید چون در برابر ابدیت قرار گرفت. ابدیت یعنی هستیم که هستیم. به تعبیر آیت الله حسن زاده آملی تا بگویی، حتی بگویی، الی بگویی، حتی می گفتند نمی توانی بگویی خدا خدایی می کند.
شریعتی: یعنی اصلاً هیچ زمانی ندارد. ابدیت، ابدیت است.
حجت الاسلام عاملی: «اَفَما نَحنُ بِمِیتین» اهل بهشت تعجب می کنند. مرگ را که می آیند ذبح می کنند اهل بهشت می گویند: «اَفَما نَحنُ بِمِیتین إلَّا مَوتَتَنَا الأُولَی وَ مَا نَحنُ بِمُعَذَبِینَ» دیگر مرگ برای ما نیست. اهل جهنم هم وقتی می بینند که آن هایی که جنایت کردند، بشریت را اذیت کردند، «إنَّ اللهَ یُعَذِبُ الَّذینَ یُعَذِبُ النَّاسَ فِي الدُنیا». این طبیعی است. کسی اعتراض کند بگوید این ها بندگان خدا در جهنم گرفتار هستند. خدا عذاب می کند کسانی را که انسان ها را در دنیا عذاب می کنند. این همه پرونده در دادگاه 14 میلیون معلوم است. یکی خودش هم می داند که ذی حق نیست. آن وقت آن ها هم وقتی می بینند مرگ ذبح شد «یَتَعاوَنُونَ کَذَّابِ وَ الکِلاب» اُ اُ می کنند مثل سگ ها، مثل گربه ها، ناله می کنند که دیگر تمام شدنی نیست. حالا ما گفتیم که یک انگیزه درست بشود که تا کار تمام نشده است، تا صدای کاروان شروع نشده است، ما انگیزه پیدا کنیم با جدّیت که آنی که در این مسیر لازم است. حضرت می گوید که من به این رسیدم که یک اراده جدی در این مسیر لازم است که انسان یک اراده جدی داشته باشد. «إنَّهُ وَ اللهِ وَ الجِّد لا اللَّعِبُ، إنَّهُ وَ اللهِ وَالحَق لَلکَذِب» امیرالمومنین فرمود والله این که در آینده سراغ ما می آید حق است کذب نیست، جد است حظ نیست. و آن که در مسیر لازم است «إرادَةُ یَختارُکَ بِها». مرکب همین است. «قُلِ الله ثُمَّ ذَرهُم». برای همین آثار این عصیان ها چیست؟ اولین اثر این بود که به منزل اول برمی گردد. خیلی کار کردی، امروز غیبت کردی به منزل اول برگشتی.
شریعتی: یعنی یک راهی را زحمت کشیدی رسیدی به یک مقصدی، دوباره برمی گردی روز از نو، روزی از نو.
حجت الاسلام عاملی: سرکه در عسل چه می شود؟ تمام شد. مصیبت دوم؛ چرا این غیبت را کردی. معلوم می شود خدا تو را به حال خودت واگذار کرده است و الّا خدای متعال صیانت می کرد. «لَهُ مَعَقِّبات» خدای متعال محافظ هایی می گذارد برای انسان ها، از خطرها حفظ می کنند. بزرگ ترین خطر این است که رضایت خدا برگردد.
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست
سخت کار ماست کز ما خدا برگشته است
«فَلا تُعرِضُ بِوَجهِکَ الکَریمِ» این چقدر در روایات و دعاها تکرار شده است. خدایا صورتت را از من برنگردان. «الهي عَبدُکَ بِبابِک اَقامَتُةُ الخَصاصَة بَینَ یَدَیک» یعنی بنده ات پشت در است، از روی نیاز در را می زند. «یَقرَعُ بابَ احسانِکَ بِدُعاءِ» باب احسان تو را با دعا می زند. دعا در زدن است، در زدن هم خصوصیت دارد. آن پیرمرد درِ علی بن موسی الرضا را می زده یکی از علما می گوید حضرت می داند، او هم می گوید من هم می دانم که می داند ولی می خواهم حضرت بگوید کیست که در را می زند. می خواهم این را بشنوم تا من هم بگویم من هستم. «یَقرَعُ بابَ احسانِکَ بِدُعاءِ فَلا تُعرِضُ بِوَجهِکَ الکَریمِ» خدایا آن صورت کریمت را از من برنگردان. این هم دومی بود. سومین عبارت این بود یک مقاماتی که خدا برای انسان آماده کرده است این مقامات از دست می رود. چه مقاماتی آماده کرده است، هدرش کردی. آتش بزرگ اهل معصیت در آخرت این است که می بیند برای هیچ، همه چیز را از دست داده است.
از زرگری به کوزه فروشی رسیده ای
خاکت به سر ترقی معکوس کرده ای
این چه معامله ای بود که کردی. وارد یک معامله ای شدی که سر تا پا خسارت است. به نظر من اگر از من سوال کنند که شدیدترین تبعات معصیت چیست، همین را می گویم. این که مانع می شوی از مقاماتی که برای انسان تدارک دیده شده است. حالت مرگ هم دو مقام را نشان می دهد. می گویند این مقام را ببین کارهایی را باید می کردی به این مقام می رسیدی که نکردی.
شریعتی: این که تمامش حسرت است.
حجت الاسلام عاملی: چه حسرتی! برگشت هم نیست. «لا یُبَّدَلُ قُولُ عَلَیهَ» خدا می گوید در نزد من هیچ چیز عوض نمی شود. یعنی چشمش را که می بندد هنوز هیچ حساب و کتابی نیست از اوضاع می فهمد تا آخر که سرنوشتش چیست. این خیلی مهم است. حضرت فرمود ما به استقبال شما می آییم. تا چشمش را می بندد به خوبی از اوضاع می فهمد که تا آخر سرنوشتش چیست. و هیچ چیز هم عوض نمی شود. «لا یُبَّدَلُ قُولُ عَلَیهَ» پرونده بسته شد. حسنات این قدر، سیئات این جوری، نمی شود تکان داد. حالا بلاتشبیه فرودگاه های بین المللی که شما وارد می شوید یک گیت هایی هست که هر گیتی وارد می شوید یک کشور دیگر می روید. بعد مرگ بلاتشبیه این گونه است. این گیت هایی است که سرنوشتش از آن جا است.
شریعتی: مقصد مشخص و پیدا است.
حجت الاسلام عاملی: خدا در قرآن فرموده است: «لَها سبعَةُ اَبواب لِکُلِ بابِ مِنهُم جُزءِ مَقسُوم» جهنم هفت ورودی دارد، هر ورودی هم سهم خودش را دارد. وقتی که این آیه نازل شد پیغمبر ما از حال رفت. گاهی پیغمبر ما غش می کردند قرآن را می خواندند با این که قرآن به پیغمبر ما نازل شده است. مثل ابن مسعود که «یا ایُّهَا المُذَمِّل» را خواند تا رسید به این آیه، «إنَّ لَدَینَا أَنکَالاً وَ جَحِیمًا/ وَ طَعَامًا ذَا غُصَّةٍ وَ عَذَابًا أَلِیمًا». دیدند پیغمبر ما غش کرد. ابن مسعود دست نگه داشت. گاهی وحی نازل می شد غش می کرد. جناب صدوق می گوید در اثر مخاطبة الله بود، تخاطب بین پیغمبر و خدا بود. پیغمبر ما از حال رفت. چنان حالش به هم ریخت که هیچ کس جرات نکرد با پیغمبر حرف بزند. گفتند چه کار کنیم. همه بالاتفاق گفتند یک راه دارد، آن هم باید حضرت زهرا بیاید. آن قدر به حضرت زهرا علاقه داشت. سلمان را فرستادند که به حضرت زهرا قضیه را برسانید که حضرت تشریف بیاورد. رفت به حضرت زهرا ماجرا را گفت، با حضرت زهرا که تشریف می آوردند چادر حضرت زهرا را دید که چقدر ساده است. آن جا سلمان یک آهی کشیده است که دختران قیصد و کسری و کذا چگونه هستند، دختر خاتم الانبیا با این وساطت، با این سادگی، با این لباسی که خارج از استطاعت عمومی نیست. «وَاَمری اَمرُکُم التَبَع» به این آسانی نیست. بالاخره حضرت زهرا رسیدند. ماجرا چیست؟ وقتی ماجرا را گفتند این بار حال حضرت زهرا منقلب شد. صحبتم سر این است که…
شریعتی: یکی چیزهایی که باید به آن می رسیدی و از دست دادی را نشان می دهد، دومی؟
حجت الاسلام عاملی: دومی مقاماتی را نشان می دهند که کارهایی که نباید می کردی این را به تو می دادیم، ولی کردی این از دستت رفت. شما حساب کنید مقامی را که خدا تدارک دیده است آن ها را ببیند از دست رفته است. مقامات دنیوی نیست. قرار بود تو را فلان جا رئیس کنیم، این سکه را به تو بدهیم. این ها نیست. «هُم دَرَجات».نگفت «لَهُم دَرَجات»، گفت «هُم دَرَجات». خودشان این ها درجه هستند. به اندازه آیات قرآن درجه هستند. همه از دست رفت.
شریعتی: و درجاتی که باید ضربدر ابدیت بشود.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. تمام شدنی نیست. اصلاً مقامی که می گویم از دستش می رود چه مقامی بالاتر از این که هزار بار اگر مست بشود، هزار بار از شوق جانش دربیاید، باز کم است. این روایت را خیلی حضرت آیت الله مشکینی می خواندند. اهل بهشت که بهشت می روند خدای متعال یک نامه سرگشاده به آن ها می فرستد. بالای آن نوشته است: «سَلامُ مِنَ الحَیِّ الَّذي لا یَمُوت إلَی حَیِّ الَّذی لا یَموت». همه چیز را کنار بگذار فقط آن سلام. یک آدم نابابی بود امام صادق می خواست او را اصلاح بکند به ابوبصیر گفت برو از من به او سلام برسان، این حرف را به او بگو. این سلام همه چیز را درست کرد. آن فرد گفت واقعاً به من سلام رساند. تازه امام صادق است. آقا میرزا جواد تبریزی گفت حاج شیخ آدم خوبی است، یعنی موسس حوزه. رفتند به حاج شیخ این را گفتند، چند بار گفت خودش گفت؟! به من گفت که حاج شیخ آدم خوبی است؟! این تعبیر را خودش گفت؟! حالا از طرف خدا.
شریعتی:
من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
لطف ها می کنی ای خاک درت تاج سرم
حجت الاسلام عاملی: یک جمله بگویم محشر است. انتظار نداشتم، انتظار این لطف را نداشته باشیم. بهترین لطف آن است که انتظارش را نداشته باشیم. خدایا می دانستم شکوری ولی این قدر؟! می دانستم عطوفی ولی این قدر؟! «سَلامُ مِنَ الحَیِّ الَّذي لا یَمُوت إلَی حَیِّ الَّذی لا یَموت». این مقامات همه رفت. با چه رفت؟ با یک لذت مقطعی، با یک لذت عذری، با یک چندغاز دنیا. همه رفت. از من اگر سوال کنند بدترین اثر گناه چیست، می گویم همین مقامات از دست برود. مخصوصاً اگر این محرومیت از مقامات از باب عقوبت باشد، آن دیگر وحشتناک است. از باب مکر الهی باشد. «الهي لاتُؤَدِّبنِي بِعُقوبَتِک وَ لا تَمکُر بي فِي حیلَتِکَ مِن أینَ لِيَ الخِیرُ یَا رَبِّ، وَلا یُوجَدُ إلَّا مِن عِندِک». اگر اشتباه نکنم اول دعای افتتاح است. آن قدر من این دعا را می خوانم. من را ادب کن اما با آقایی، با لطف. می دانید که، کسی را می خواهید بزنید زدن فقط سیلی نیست.
شریعتی: با محبت هم می توانی بزنی.
حجت الاسلام عاملی: یک آقایی این قدر در مشروطه علیه آخوند خراسانی صحبت کردند. چون نجف دو طایفه شده بود: طرفدار مشروطه، مخالف مشروطه. موافقین در اردوگاه آخوند خراسانی بودند، مخالفین در اردوگاه سامُرِه بودند. می گوید یک روز همشهری ها آمدند گفت خمس آوردیم می خواهیم با شما پیش آخوند ببریم. گفتم ای داد بیداد، عجب گرفتار شدم. اگر بگویم نمی روم می گویند این آقا چه عالمی است، متکبر است، تکبر دارد، با ما پیش مرجع نمی رود. خراب می شوم. اگر بروم آخوند شنیده است که چقدر علیه او صحبت کردم. این بار یک جمله پیش این ها بگوید که دیگر ضایع شدم. دیدم چاره ای نیست باید بروم. رفتیم در را زدیم خادم آمد. گفتم با آقای آخوند کار دارم. بگو فلانی آمده است. دیدم پابرهنه می آید در دالان خانه عمامه اش را می پیچد. با عجله آمد. آقا ذره پروری فرمودید، آقا دستور می دادید من می آمدم. می گوید دیگر خیسِ خیس عرق شدم. آن قدر با این جملات من را توبیخ کرد. آقایی که خمس آورده بود استغفرالله، ما تصرف کنیم. گاهی این گونه است.
شریعتی: می گویند با محبت چوبکاری می فرمایید همین جوری است.
حجت الاسلام عاملی: «الهي لاتُؤَدِّبنِي بِعُقوبَتِک وَ لا تَمکُر بي فِي حیلَتِکَ». امر از مکر خدا گناه کبیره است. یعنی ممکن است شما گناه کنید خدا عمدا ًموفقیت را جلو بیاورد، پول را سرت می ریزد. پول می ریزد، پول می ریزد، موفقت. بترس که آن جا مکر الهی باشد که چون گناه کردی این جوری می زند که متوجه اشتباهت نشوی، جبران نکنی، فرصت جبران کردن برایت درست نشود. «إنَّ کیدي مَتین» یعنی به این سادگی ها باز نمی شود. حالا مقاماتی که تدارک دیده شده است برای انسان بگذارید یک موردش را عرض کنم. در ذیل آیه شریفه «إنَّ الَّذینَ قَالُوا رَّنَا اللهُ ثُمَّ استَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلَائِکَةُ». ذیل آن آیه آمده است. وقتی که مرگ مومن می رسد دیگر پای دادن جان به صاحب جان است، پایش رو به قبله است جناب عزرائیل می آید برای گرفتن جان معتذر. وارد می شود. «فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدیدٌ» چشم خیره می شود خدا می گوید چرا. «فَکَشَفنا عَنکَ غِطَاءَکَ». حضرت آیت الله حسن زاده آملی می فرمودند «عَنکَ» یعنی «عَن حَقیقَتِکَ» از حقیقت تو پرده را برداشتیم. «فَکَشَفنا عَنکَ غِطَاءَکَ» پرده را برداشتیم که به خودت نگاه کنی. به خودت نگاه کن. «لَا تَکلِّفُ إلاَّ نَفسَک» در روایت است جز از خودت از کسی نترس. آن جا خودش را نگاه می کند «فَبَصَرُکَ الیَومَ حَدیدٌ». حقیقت انسان ظاهر می شود فلذا می گویند معتذر، عمل ظاهر می شود فلذا می گویند معتذر، ملائکه رحمت وارد می شود فلذا می گوید معتذر، شیاطین ابیله حاضر می شوند فلذا می گوید معتذر، جناب عزرائیل هم ظاهر می شود فلذا می گویند معتذر. اعتذار از حضور است. این ها همه حاضر می شوند تا کدام غالب بشوند. جناب ملک الموت که می آید این میت اطراف را نگاهی می کند. جناب ملک الموت می گوید چرا اطراف را نگاه می کنی؟ می گوید من به این ها علاقه دارم، این پسر من است، این دختر من است، این برادر من است، این نوه من است. من چطور می توانم از این ها جدا بشوم. علقه است. نزع روح گاهی شدید است چون علقه شدید است. علقه شدید نباشد نزع روح هم شدید نیست.
شریعتی: یعنی به هر چیزی وابستگی بیشتر باشد دل کندن از آن هم سخت است.
حجت الاسلام عاملی: محبت، تعلق. مومنون را داریم بحث می کنیم. مومن نگاه می کند که چطور از این ها جدا بشود. ملک الموت می گوید: «إرفَعَ رَأسَک» سرت را بالا بگیر. سرش را که به بالا بلند می کند می بیند بالا سرش رسول خدا، امیرالمومنین. بعد ملک الموت می گوید: «هُولاءِ بادخالَهِ الجَنَّة» این ها هستند رفیقان تو در جنة. چه مقامی است، این را با چه معامله می کنید.
شریعتی: چه دادی، چه گرفتی.
حجت الاسلام عاملی: حالا آن جا هم که من این را بگویم که دیگر طول ندهیم. این که رسول خدا را می بیند رسول خدا که این دنیا بود دیگر آن نیست. چون این جا امکان تجلی نبود. آقا رسول الله فرمود هر کس من را دید خدا را دید، «مَن رَأني فَمَن رَأَ الحَقّ». فهرست اسماء و صفات خدا است به تعبیر آقای کربلایی. این فهرست اسماء و صفات این جا که نمی تواند تجلی پیدا کند. آن جا بالاسرش که می آیید با آن صورت حقیقی، بهشت آن است.
شریعتی: یعنی حقیقت پیامبر ما را می بینیم.
حجت الاسلام عاملی: فلذا من یک دعایی برای عزیزانم یاد بدهم خیلی ارزش دارد. «اللّهُمَّ لا تَحرِمني رؤیَتَه». گاهی در نماز این را بگویید. این هست، به ما توصیه کردند، سفارش کردند، که بگویید «اللّهُمَّ لا تَحرِمني رؤیَتَه» خدایا ما از رویت جمال پیغمبر در قیامت محروم نکن. جمال پیغمبر بالا است یا جمال حضرت زهرا؟ مگر نمی خوانیم «شَرَفتَهُ بِنَبیِّک» شرافت همه معصومین از پیغمبر است. وقتی حضرت زهرا می آید اعلام می شود «قُضوا اَبصارَکُم» چشم هایتان را ببندید، «حَتّی تَجُوزَ فاطِمَه». آن جا محرم و نامحرم که نیست. چه جمالی تجلی پیدا می کند که چشم ها به طور طبیعی نمی توانند نگاه کنند. الان نور آفتاب را نمی توانیم، این که نور ظاهری است. امام صادق فرمود: «إنَّ الله خَلَقَهُم مِن نُور عَظَمَتِ» خدا مادرم زهرا را از نور عظمت خودش آفرید. حالا پیغمبر بیاید چه می شود. بهشت آن است. سرت را بالا بگیر امیرالمومنین را نگاه کن.
شریعتی: «اللّهُمَّ لا تَحرِمني رؤیَتَه».
حجت الاسلام عاملی: ما را محروم نکن. یکی از عزیزان ما در یکی از کانال های در ایام شهادت علی بن موسی الرضا از من پرسید که حرم که شما می آیید چه دعایی را می خوانید. گفت تا وارد بشوم می گویم: «لَا خَلَّفَنِيَ اللهُ عَنکُم بِذُنُوبِي». از زیارت نامه امام حسین در کربلا است. «لَا خَلَّفَنِيَ اللهُ عَنکُم بِذُنُوبِي» خدا من را از شما به خاطر گناهانم جدا نکند، عقب نیاندازد. کاروان برود من عقب بمانم. «لَا خَلَّفَنِيَ اللهُ عَنکُم بِذُنُوبِي» یعنی من از این زوات مقدسه جدا نشوم.
شریعتی: گناه ها یک وقت زمین گیر نکند.
حجت الاسلام عاملی: جمال امیرالمومنین اگر حقیقت امیرالمومنین را کسی نگاه کند دیگر مشتری هیچ چیزی نمی شود در آخرت. اصلاً هور العین به خدا شکایت می کنند. می گویند این هایی که اهل بهشت آمدند به ما اعتنایی نمی کنند. خدا می فرماید این ها مستحرق در جمال و جلال من هستند. امام صادق فرمود در آخرت بهشتی است که جز معارف چیز دیگری در آن نیست. یعنی هر چه بیشتر آیت ها بیشتر می شود، آیه ها بیشتر می شود. آیه هایی که ما می بینیم این ها محدود است. پیامبر ما که معراج رفت آن رکن اصلی معراج، آن آیویت آیه های جدید بود که برای حضرت مخشوش شد. حضرت را برد، ما خیال می کنیم که برگشت. ان شاءالله ادامه می دهیم.
شریعتی: ان شاءالله. گفت: کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش. در حالات مرحوم طباطبایی می دیدم. ایشان گاهی یک مکثی می کردند، یک تاملی می کردند، به یک افقی خیره می شدند و بعد این بیت را می خواندند.
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
کی روی، ره ز که پرسی، چه کی، چون باشی
سالک هایی که رسیدند مثل علامه وقتی این شعر را می خوانند با حسرت، دیگر تکلیف من که روشن است. خدا ان شاءالله شما را برای ما حفظ کند. نکته های خوبی شنیدیم. «اللّهُمَّ لا تَحرِمني رؤیَتَه». ان شاءالله چشممان به جمال نورانی نبی مکرم اسلام روشن بشود. تلاوت آیات امروز را به اتفاق بشنویم و ان شاءالله برمی گردیم در بخش دوم گفتگویمان همراه شما هستیم و در کنار شما صفحه344قرآن کریم
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». ان شاءالله لحظات زندگی مان منور به نور قرآن کریم باشد. خیلی خوشحالیم همراه شما هستیم و در کنار شما. ما یک ختم دسته جمعی قرآن کریم در پایان هر هفته داریم.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». سوره مومنون آیه 33 تا 42: «وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا» تا آخر. این مربوط به آتیست ها است، آن هایی که اعتقادی به مبدا ندارند و می گویند دنیا همین طوری درست شده است، همین طوری هم خودش را نگه می دارد و همین طوری هم ادامه پیدا می کند و هیچ اراده حکیمانه ای در این عالم حاکم نیست. خدا ادله آن ها را «ما یُدرَک» چند جا وارد شده است به آن هایی که منکر مبدا حضرت حق هستند و براهین آن ها را نقل کرده است. عجیب است که این جا که خدا می آید آن ها را صبحت هایشان را نقل می کند جواب نمی دهد. بلکه با یک صیحه همه را به خاشاک تبدیل می کند. یعنی مسئله توحید آن قدر واضح است که اگر کسی انکار بکند ذهنش آن قدر علیل است که احتیاج به جواب ندارد. جوابش همین عذاب است. خدای متعال اصلاً توحید را بدیهی می داند. «أَفَي اللهِ شَکِّ فَاطِرِ السَّماواتِ وَ الأرضِ». از عجایب روزگار این است که در علم انسان در زمان ما آن قدر پیشرفت کرده است اما از این همه جمال و جلال و حساب و دقت و ظرافت و نانوتکنولوژی های عجیب و غریبی که در متن زندگی ما است از این ها نمی توانند منتقل بشوند که یک اراده ای بسیار بالاتر این ها را آفریده است. در خالق کائنات تردید می کنند. عجیب ترین امر روزگار معاصر ما همین است که جواب داد که «أَفَي اللهِ شَکِّ فَاطِرِ السَّماواتِ وَ الأرضِ». آقای مشکینی می فرمودند ما باید سه کتاب را مطالعه کنیم: کتاب تکوین، کتاب تشریع، کتاب نفس. این جا وقتی با صد هزار جلوه برون آمدی/ که من با صد هزار دیده تماشا کنم، چطور کور شدی این ها را ندیدی؟ فلذا خدا یک عده را محشر می آورد کور. می گوید چرا کور آوردی؟ خدا می گوید در دنیا آیات ما را کور شدی ندیدی، این نتیجه همان است. «أَتَتکَ آیَاتُنَا فَنَسِیتَهَا وَ کَذلِکَ الیَومَ تَنسَی». «قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرتَنِي أَعمَی وَ قَد کُنتُ بَصِیرًا» چقدر چشم های خوبی داشتند، چرا این جوری آمدند. وقتی این جا کور باشد نتواند انتقال پیدا کند از آیات تکوین، از آیات تشریع. «إنَّ الشِرکَ لَظُلمٌ عَظیم» به خدا ظلم کردی، به خدا ظلم کردی، به آیات تکوینی ظلم کردی که می گویی این ها هیچ قدرت انتقال ندارند که من بیایم بگویم. در جهان چون حسن یوسف کس ندید. این را ناصرالدین شاه گفته بود. نمی توانست تمامش کند. جایزه برای شعرا گذاشت. یک آقایی آمد گفت: حسن از آن که یوسف آفرید. نتوانستی منتقل بشوی به اندازه قرآن حرف بزنی و نفهمی «شَرَ الدَواب» می شوی. لذا فرمود: «شرَّ الدَواب عِندَ الله» بدترین جنبده پیش خدا، «الصُمٌ البُکمُ الَّذینَ لَا یَعقِلُونَ» آن هایی هستند که عقلشان کار نمی کند. کر هستند، لال هستند. کار آن کسی که خدا را انکار می کند این جوری است. در قیامت هم خدا از این ها یک سوال می کند. تا این آتیست که مرد خدا از او یک سوال می کند. درست پیش خدا می برنش. «ألَیسَ هَذا بِالحَقّ». آیه قرآن است. «ألَیسَ هَذا بِالحَقّ» این حق است یا نیست. فقط یک جمله دارد بگوید که من را برگردانید، من خطا کردم. اما به او می گویند: «وَ لَا تَهینَ مَناس» وقت برگشت گذشت. این ها قرآن را هم افسانه می دانند. خدا هم جوابشان را داده است. می گوید این ها قرآن را افسانه می دانند ولی ما این ها را افسانه کردیم. «فَجَعَلناهُم اَحادیثَ وَ مَزَقنَاهُم کُلَّ مُمَزَّقِ». می گویند در دیوار کسی نوشته بود خدا مرده امضا نیچه. وقتی که شمرد دید کسی نوشته بود نیچه مرد، امضا خدا. آتئیست ها چند مشکل دارند. 1) مشکلش این است که این کائنات با این عظمت، با این جمال، با این زیبایی، با این محاسبات، ممکن نیست تصادف باشد. 2) از نظر این ها هیچ مقصدی بر خلقت مترتب نیست. وقتی مترتب نیست چه می گوید. می گوید:
هر که آمد در غم آباد جهان، چون گردباد روزگاری خاک خورد، آخر به خود پیچید و رفت
این انسان را داغون می کند؛ از جهت روحی، از جهت روانی. این دو تفکر انسان را ویران ویران می کند. آخرش به کجا می رسد؟ شما فرمودید به پوچی. وقتی به پوچی رسید چه می گوید؟ می گوید:
آن قدر بار کدورت به دلم آمده جمع
که اگر پایم از این پیچ و خم آید بیرون
لنگ لینگان در دروازه هستی گیرم
نگذارم که کسی از عدم آید بیرون
مگر می تواند زندگی کند. جمالی را که حافظ تصویر کرده است. عزتی را که در اشعار حافظ می بینید.
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد
بستگان کمند تو رستگارانند
شریعتی: چقدر خوب. حاج آقا خیلی از شما ممنون و متشکرم. بزرگوارید. خیلی ممنون از توجه و همراهی شما. ما یک طرحی را داریم دیگر روزهای پایانی آن است. عزیزانی که تا به حال به هر دلیلی موفق نشدند در این فرصت باقی مانده می توانند همراه بشوند. ما غالباً ضمه مان مشغول است، غالباً به دیگران بدهکار هستیم، حقی را ضایع کردیم و حالا اگر صاحبان حق را نمی شناسیم و به هیچ نحوی به آن ها دسترسی نداریم در طرح پرداخت رد مظالم دوستان می توانند همراه بشوند. سال هاست که در ماه ربیع الاول به یمن میلاد نبی اکرم (ص) این اجازه را از مراجع معظم تقلید برنامه سمت خدا گرفته است. از هزار تومان تا 500 هزار تومان. اگر بیشتر هست که نیاز به اجازه مجددی دارد که شما باید زحمت بکشید. ولی تا 500 هزار تومان این رد مظالم را خودتان می توانید به فقرایی که می شناسید بدهید که ان شاءالله بارمان سبک تر بشود و در این مسیر به سمت خدای متعال حرکت کنیم، با خیال راحت و آسوده. ان شاءالله خداوند متعال هم ما را یاری کند و مدد کند. حاج آقای عاملی اگر نکته ای باقی مانده بفرمایید می شنویم، اگر نه دعا کنید و خداحافظی کنیم و ان شاءالله مرخص بشویم.
حجت الاسلام عاملی: آقا رسول الله گاهی دستشان را به محاسن می کشیدند. اصحاب گفتند یارسول الله چرا این جوری می کنید، گاهی دست به محاسن تان می کشید. حضرت فرمود: «إذا کَثرَتُ الهُمومي» وقتی غم و غصه ام زیاد می شود من دستم را به محاسنم می کشم. گاهی ما هم همین جوری هستیم. وقتی غم و غصه زیاد شد به طور طبیعی از ته دل می گوییم ای خدا کجا هستیم. به زبان عشایر ما: «آی الله، هاردا سان؟». چه تعبیر خوبی است. یعنی گرفتاری دارد خفه می کند. من عربی اش را یاد بدهم. عزیزان عربی اش را بخوانند. وقتی غم و غصه زیاد شد بگویند: «أینَ کُنتُ یا رَبَّ العالَمین». محال است که دل بشکند خدا جواب ندهد. خدایی که محبتش به بنده اش بیشتر از مادر به فرزند است. ان شاءالله با این جمله عزیزان بتوانند ارتباط خوبی را با خدا برقرار بکنند.
شریعتی: ان شاءالله. خیلی ممنون و متشکرم از شما. وقت، وقتِ خداحافظی است. ان شاءالله که آخر هفته خوبی داشته باشید و ان شاءالله همه مان در پرتو عنایت حق تعالی عاقبت بخیر بشویم. بهترین ها را برای همه شما از خداوند متعال مسالت می کنم. جمعه هایی که همه مان چشم به راه آمدنش هستیم و خیلی ها چشم به راه بارشان را بستند و به عالم دیگر پا گذاشتند. جوان های ما پیر شدند در این چشم انتظاری و ان شاءالله چشممان به جمال آن کسی که همه مان چشم به راه او هستیم روشن بشود.
یک پلک زدن غافل از آن ماه نباشم
شاید که نگاهی کند آگاه نباشم
و حالا برای سلامتشان با دل و جان دعا می کنیم.
فایل تصویری این برنامه
فایل صوتی این برنامه