تغییر سایز-+=

سمت خدا | مراقبت‌های ماه رجب (3)

بسم الله الرحمن الرحیمشریعتی:‌ بسم الله الرحمن الرحیم اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم الهی انطقنی بالهدی و الهمن تقوا، خانمها آقایان سلام اینجا سمت خداست از تهران پایتخت کشور عشق و ایمان تقدیم نگاه دریایی شما می‌‌‌‌‌‌‌‌شود، به همه مخاطبانی که تکرار برنامه ما را می‌‌‌‌‌‌‌‌بینند یا ما را از رادیو معارف می‌‌‌‌‌‌‌‌شنوند با دل و جان سلام می‌‌‌‌‌‌‌‌کنم سلام ویژه محضر حاج آقا حجت الاسلام عاملی سلام علیکم و رحمه الله خیلی خوش آمدید

حجت الاسلام عاملی:‌ و علیکم السلام و رحمه الله از خدای متعال برای عزیزانی که پای تلویزیونها نشستند توفیقات بزرگ و توشه های بزرگ ابدیت مسئلت دارم، عزیزانی که پای رسانه می‌‌‌‌‌‌‌‌نشینند پیامهایی که می‌‌‌‌‌‌‌‌دهند بعضی از عزیزان گرفتاریهای خاصی دارند، بیماری و سایر گرفتاریها از خدای متعال می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم با اسمای حسنایش، با رحمانیت، با رحیمیت همه را مرضی المرام بفرماید، گرفتاران رفع گرفتاری مرحمت بفرماید، با فضل و کرمش با ما معامله بکند، هر چه رضایت خدا در آن است ما را به آن هدایت بکند، و ما را با سوء‌ عاقبه از دنیا نبرد، توفیق کارهای بزرگ احسانهای بزرگ و خدمت به بندگانش را به همه ما مرحمت بفرماید. من فرصت را غنیمت می‌‌‌‌‌‌‌‌دانم روز بیست و دو بهمن روز شرف ماست عزت ماست، روزی است که حضرت امام انگار که در سرازیری شدیدی که کشور قرار گرفته بود، تاراج شده بود خاک ما، غارت شده بود خاک ما، حضرت امام ترمز را گرفتند، و زمینه این که این ملت ما برای خودش تصمیم بگیرد، زمینه اعتلا را، زمینه شکوفایی، زمینه اقتدار را فراهم بکند از نظر علمی، از نظر تکنولوژی، از جهت تمامیت ارضی، از جهت حاکمیت ملی، اینها زمینه را بیست و دو بهمن برای ما فراهم کرد و ملت ما که اسم کشور ما را گذاشته بودند ایالت پنجاه و یکم امریکا، سفیر امریکا برای ما تصمیم می‌‌‌‌‌‌‌‌گرفت، کار اشرف سفارت فروش، سفیر تعیین می‌‌‌‌‌‌‌‌کرد، وزیر تعیین می‌‌‌‌‌‌‌‌کرد، وکیل تعیین می‌‌‌‌‌‌‌‌کرد می‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند کارش سفارت فروشی، وزارت فروشی، وکالت فروشی، تکریم بزرگ برای یک ملت این است که یک ملتی خودش برای خودش تصمیم بگیرد این همه انتخاباتی که برگزار می‌‌‌‌‌‌‌‌شود. خدا را شاکریم ظالمانه حصاری که برای ما درست کردند توطئه هایی که دارند این وابسته است به اینکه ما حضور جدی در صحنه داشته باشیم، هر وقت ملت ما در صحنه حاضر است دشمن مأیوس است هر وقت ملت ما در صحنه حاضر است بالاتر از زیرساخت امنیتی برای کشور ما فراهم استان شاء اللهما با حضور جدی در بیست و دو بهمن دشمن را مأیوس می‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم دندان طمعش را بکشیم و دولتمردان ما قدر ملت ما را بدانند تشکر عملی داشته باشند در رفع گرفتاریها و مسئولی که نمی‌‌‌‌‌‌‌‌تواند مناسب با شأن ملت ما کار کند، خودش حتماً و حتماً و حتماً کناره گیری کند و من اینجا دعا می‌‌‌‌‌‌‌‌کنم که خدای متعال بهترین مسئولین را نصیب ملت ما بفرماید که ما بتوانیم دین خودمان را به ملت بزرگ خودمان ان شاء الله ادا بکنیم.
شریعتی:‌ان شاء الله حالتان چطور است، خوشحالیم خدمت شما هستیم و خدمت عزیزانمان، گفت به سربلندی سرویم و استواری کوه، به رودهای جهان رفته بی قراری ما، نمانده جای شکایت که در پی هر زخم، بلندتر طومار بردباری ما ان شاء الله ایران اسلامی همیشه در اوج بدرخشد و حال در مردمش خوب باشد. خیلی خوب خدمت شما هستیم ببینیم برای ما چی به ارمغان آوردید و بناست چه نکاتی را بشنویم.
حجت الاسلام عاملی:‌ بسم الله الرحمن الرحیم بحث ما در خصوص تنازل خداوندی بود در ماه رجب یعنی خدای متعال چقدر شأنش را آورده پایین و در ماه رجب گفته هل من مستغفر، هل من تائب، تا رسیدیم به این جمله بسیار عجیبی که خدای متعال فرموده است هر کس چنگ بزند به حبل رجب، تعبیر کرد به حبل که خیلی بار معنایی خوبی دارد، بلندی دارد، که وصل الی، وصل الی گفتیم که تعبیر کرده به وصل الی، نه اینکه وصل الی نعمت من یا عنایت من، وصل الی، به خود من می‌‌‌‌‌‌‌‌رسد و این نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌دهد که انسان اگر در ماه رجب خوب عمل بکند، شایسته جامع عمل بکند به حوزه جمال حضرت حق وارد می‌‌‌‌‌‌‌‌شود، و کسی که به جمال حضرت حق واقف شده به تناسب عملی که دارد این آثاری دارد اولش این است که مست می‌‌‌‌‌‌‌‌شود، واجعلنی من من …‌ لجلالک از صعقه صحبت شده در مناجات شعبانیه و این واقعاً شده است، و صعقه لجلالک این را می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد از خدا یعنی مقدور است که می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد از خدا که من برسم به مرتبه ای از رویت جمال که پوست سرش صعقه باشد یعنی این دیگر مستی نیست، از مستی رفت بالا، و دوم بی قراری است و لا یقر قراری دونک، که در صحیفه سجادیه امام سجاد مطرح کردند یک تکههایی مطرح شده در مناجات خمس عشره و صحیفه سجادیه که خیلی خیلی رساست می‌‌‌‌‌‌‌‌رساند که مطلب کجا رسیده حضرت که از جهت نفس ناطقه اعتلایش چطوری بود کی رسیده به بی قراری، الان شما بگویید و لا یقر قرار دونک من بگویم و لا یقر قراری دونک من خودم را عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌کنم می‌‌‌‌‌‌‌‌شود دروغ.
شریعتی:‌ من خودم بیقرار نیستم
حجت الاسلام عاملی:‌ حضرت امام می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید من عمری است این دعاها را از زبان معصوم می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانم یعنی از زبان خودم بخوانم می‌‌‌‌‌‌‌‌شود دروغ، جایی می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید که امام سجاد خدایا من مفاصل من می‌‌‌‌‌‌‌‌لرزد مثلاً از خوف و خشیت تو ما که اینجوری نیستیم، به طلبه ها حضرت امام در فلسفه می‌‌‌‌‌‌‌‌گویند وقتی رسیدید الهی حبلی صبرت علی عذابک فکیف اسری فراقک سریع رد بشوید ما فراق وصال حالیمان نیست، این هم دومی بود که مفصل بحثش را داشتیم. سومی عجیب است اقبال بالکلیه است، کسی که جمال را ببیند اقبال بالکلیه، اقبال روی آوردن را می‌‌‌‌‌‌‌‌گویند بالکلیه یعنی با تمام وجود، با تمام سلول که متوجه می‌‌‌‌‌‌‌‌شود به خدا، از جای دیگر غافل می‌‌‌‌‌‌‌‌شود همچنان که در نماز امیر المومنین اقبال به کلیه داشت که تیر را از پایش در می‌‌‌‌‌‌‌‌آورند متوجه نمی‌‌‌‌‌‌‌‌شود این را می‌‌‌‌‌‌‌‌گویند اقبال عجیب است این باز در صحیفه سجادیه آمده است.
در محرابتان یک صحیفه سجادیه داشته باشید گاهی چند سطری از آن بخوانید صحیفه فاطمی داشته باشید از حضرت زهرا، دعاهای حضرت زهرا را جمع کردند چقدر دعا دارد حضرت زهرا، چقدر غرق بوده در نجوای با خدا، در محراب خودم هم صحیفه حضرت زهرا را دارم هم صحیفه سجادیه را دارم، هم مفاتیح را دارم هم قرآن دارم. از این صحیفه حضرت زهرا که می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانم با دقت ببینم در این دعاها چه اسراری با خدا در میان گذاشته است چون از جهت عبادت به نقطه ای رسیده که شده زهرا، حضرت زهرا را زهرا می‌‌‌‌‌‌‌‌گویند به خاطر عبادت است به خاطر نماز که ملائکه می‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند هفتاد هزار ملائکه برای تماشای نماز حضرت زهرا، تنهج فی الصلاه، در نماز به نهج به نفس به شماره می‌‌‌‌‌‌‌‌افتاد هن هن معلوم می‌‌‌‌‌‌‌‌شده مهر نمی‌‌‌‌‌‌‌‌دیده عوالمی کشف می‌‌‌‌‌‌‌‌کرده، حالا ببینید این اقبال بالکلیه در دعای امام سجاد آمده، اینقدر من تعجب کردم از این تعبیر می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید خدایا اقبلت بکل علیک، من به تو اقبال کردم، به کل، وقتی به کل اقبال کنی برای خدا دیگر عظمت غافلی چون چیزی نمانده برای غیر، هر چه هست وقف شده، ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین، …‌ آن وقت ببینید چه مطلب عجیبی است که بالکل وقتی اقبال پیدا بکنی از آب می‌‌‌‌‌‌‌‌افتی، از نان می‌‌‌‌‌‌‌‌افتی، حضرت موسی هم اینطور شد در آن چله کلیمی از آب و نان افتاد و خدای متعال فرمود، موسی چرا زودتر آمدی هنوز وقت مانده، تو زودتر آمدی به موعد، گفت فاجلت رب الیک لترضی، نتوانستم بمانم، عجله کردم آنی که می‌‌‌‌‌‌‌‌گفتید عارف می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید دیر شد، دیر شد، همان بی قراری، حالا یک چیز بسیار عجیب، در دو جا از اقبال بالکلیه عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌کند یکی اینجاست که امام سجاد عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌کند من خدایا به تو اقبال کردم بکلی علیک، شاید دوم لبیک به امام حسین است، آنجا هم از اقبال بالکلیه صحبت شده است شما در زیارت نامه اش می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانید به امام حسین عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌کند ان کان لم یجبک بدنی …‌ و لسانی …‌ آقاجان اگر من در کربلا نبودم تا با بدنم با زبانم لبیک بگویم الان با تمام وجودم لبیک می‌‌‌‌‌‌‌‌گویم لقد اجابک بدنی سمعی و بصری و مخی و لحمی دعایش را بخوانید دعایی که حضرت دارد که اجابک قلبی و شعری و بشری و رأیی و هوای، یعنی آنجا هم جای این است که شما عرض ارادتان امام حسین یک کاری کرده، یک شأنی پیدا کرده که با تمام وجود به امام بگوید لبیک، اگر با تمام وجود گفتید لبیک دیگر شدی حسینی، مرحوم آمیرزا حسین آقا دولابی می‌‌‌‌‌‌‌‌گفت کار امام حسین درست کردن شخصیت حسینی است منسوب باشد به امام حسین این دیگر هیچ وقت در بازار‌ خطا نمی‌‌‌‌‌‌‌‌کند در عدالت خیانت نمی‌‌‌‌‌‌‌‌کند، چون بالکل اقبال کرده،
شریعتی:‌ یعنی با تمام وجودش
حجت الاسلام عاملی:‌ این اقبال بالکلیه و استقراق نتیجه طبیعی رویت جمال حضرت حق است و غیر ارادی است، از روی اراده نیست وقتی جمال را ببینید شما مثلاً من به شما بگویم این گل را دوست نداشته باشد نمی‌‌‌‌‌‌‌‌شود، شقلها حب، در سوره یوسف می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانید، قلبش را اراده دست انسان نیست وقتی جمال را ببیند رفت، چهارمین چیزی که آثاری گفتیم دارد وقتی جمال حضرت حق را ببیند آخری و چهارمی عبارت است از مسئله بکا، بکا بکای غم نیست بکای غصه نیست، خواجه نصیر الدین طوسی هم بحث کرده آنی که انسان را می‌‌‌‌‌‌‌‌کوبد متلاشی می‌‌‌‌‌‌‌‌کند گریه برای دنیا و معاصی دنیاست، غم آخرت نورانیت می‌‌‌‌‌‌‌‌آورد این بکاء عین لذت است عین ابتهاج است و حضرات معصومین در آخر سر به این پناه بردند، پیغمبر ما اللهم اعطنی اعیینی …‌ یعنی دو چشم مثل ابر بهاری خدایا از تو می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم که زیاد گریه کنم و اینطوری هم بود، مخصوصاً آیه نازل شد که انک  میت و انهم میتون یک سال حضرت آنقدر گریه کرد گفت خبر مرگ من آمد بعد از یک سال من باید بروم، آن قدر حضرت گریه می‌‌‌‌‌‌‌‌کرد از چی گریه می‌‌‌‌‌‌‌‌کرد می‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند خدا غفر الله و لک ما تقدم من ذنبک و ما همه چیز را بخشیده، برای چی گریه می‌‌‌‌‌‌‌‌کنی می‌‌‌‌‌‌‌‌فرمود افلا اکون عبداً شکورا می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم در برابر لطف خدا شکرش را به جا بیاورم نمی‌‌‌‌‌‌‌‌توانم آن موقع گریه می‌‌‌‌‌‌‌‌کنم، یعنی به گریه پناهنده می‌‌‌‌‌‌‌‌شوند چه تعبیر خوبی، امیر المومنین هم تاج البکایین بود، امام حسین می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید من یک وقت وارد نشدم به محضر پدرم الا وجدت باکیا، با آن مقامی که داشت و معنویتی که داشت اما این که به تعبیر خودش عظیم المورد، ورود به محضر خدا آنقدر سهمگین است که با ذات لا یتناهی یک جلسه خصوصی داریم در آینده، خدا با ما، تا انسان از دنیا رفت عجیب است آن جلسه خصوصی کی است تا از دنیا رفت، همان لحظه که به عالم جدید وارد شده، هنوز نمی‌‌‌‌‌‌‌‌داند کجا به کجاست، تا خودش را پیدا نکرده در برابر خدا قرار گرفته، اول کاری که با میت می‌‌‌‌‌‌‌‌کند. با قیافه ای که خودش درست کرده، با اعمالی که قیافه درست کرده، صورت برزخی درست کرده، و در برابر خدا قرار می‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد. خدا با او صحبت می‌‌‌‌‌‌‌‌کند، حضرت فرمود مثل شب چهارده با خدا ملاقات می‌‌‌‌‌‌‌‌کند. در شب چهارده ماه را چطور می‌‌‌‌‌‌‌‌بینید اینجور خلوت می‌‌‌‌‌‌‌‌کند با خدا، حالا ارزش دارد ما کاری بکنیم در برابر خدا سرافکنده، آیات خدا، دستور خدا، اوامر خدا، خدا با شانزده آیه دستور حجاب داده، سرت پوشیده باشد نباشد، آن یک طرف، همین که جرأت داشته باشد کسی آیات خدا، دستور ذات لا یتناهی، صاحب این منزل، صاحب این خانه، صاحب این ملک، من در برابرش چه کنم آن حرمت شکسته بشود، هتک حرمت بشود، ما می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهیم حرمت ما را نگه دارد ذرات عالم، خدا می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد حرمت ما را نگه دارد کسی که شراب را خورده، بی ادبی کرده در روایت هست خرق الله ضلاله، دیگر ترجمه نمی‌‌‌‌‌‌‌‌کنم. خدا هم حرمتش را می‌‌‌‌‌‌‌‌شکند. حالا در این باب مشاهده جمال را می‌‌‌‌‌‌‌‌بینید از یک طرف از طرف دیگر قصور را می‌‌‌‌‌‌‌‌بیند در خودش همیشه می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید نشد نشد و به طور طبیعی اینها منجر می‌‌‌‌‌‌‌‌شود به بکا، شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌کند به گریه، بعد حضرت شعیب در این باب به اوج رسیده بود که چشمهایش را از دست داد، امام باقر جمله ای دارد در مورد بکا، فرموده است که هر چیزی اجری دارد می‌‌‌‌‌‌‌‌شود تعیین کرد، الا الدمحه یعنی شوق خدا گرفت در خلوت شب یک اشکی ریخت، یا از خوف و خشیت خدا یک اشکی ریخت، یا از اینکه در برابر خدا شرمنده است اشکی ریخت یا به اعمال خودش نگاه کرد یک اعترافی کرد که خدایا این حق تو نبود که من اینجوری معامله کردم با تو یک اشکی ریخت اعتراف اعتراف،
شریعتی:‌ یعنی این اشک در واقع نشان آن انکسار و شکستگی است در واقع.
حجت الاسلام عاملی:‌ بله دل شکست، اعتراف هم خیلی مهم است، حضرت موسی اعتراف کرد که انی ظلمت نفسی فاغفر لی فغفرت، این آیه نشان می‌‌‌‌‌‌‌‌دهد اول اعتراف باشد بعد دعا مستجاب می‌‌‌‌‌‌‌‌شود فاغفر لی فغفرت، اولش گفت ظلمت نفسی فاغفر لی، دعاها را بخوانید اعتراف اعتراف انا الذی انا الذی دعای عرفهان شاء اللهمی‌‌‌‌‌‌‌‌خوانید انا الذی انا الذی من این کار را کردم،
شریعتی:‌ یا ذکر حضرت یونس همین است انی کنت من الظالمین
حجت الاسلام عاملی:‌که موجب فرج شد، فرمود ما من شیء‌ و لا له اجر الا دمعه، دمعه را نمی‌‌‌‌‌‌‌‌شود اجرش را تعیین کرد فان الله یکفر بها بحور الخطایا، نه بحر خطایا بحور خطایا می‌‌‌‌‌‌‌‌دانید بحر جنس است جنس یدل علی القلیل و الکثیر جنس را جمع نمی‌‌‌‌‌‌‌‌بندد، غلط است، مصدر هم جمع نمی‌‌‌‌‌‌‌‌بندند ید الله علی القلیل و الکثیر، هم جنس را هم مصدر را زمانی می‌‌‌‌‌‌‌‌شود جمع بست که تنوع داشته باشد.
این درست است هر جا خدا جنس را جمع بسته یخرجکم طفلاً و لتبلوه اشدکم، اشد را جمع بسته طفل را جمع نبسته همه حساب شده است وقتی که جمع می‌‌‌‌‌‌‌‌بندند بر می‌‌‌‌‌‌‌‌گردد به تنوعک که دارد می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید یکفر بها یکفر بها بحوراً خطایا انواع دریاهای خطاها، انواع و اقسام گناهانی که کرده، چه سری دارد اشک چشم، چون نشان اشتهای حقیقی است. اشتهای حقیقی در این عالم ردخور ندارد اراده، عشق اگر حقیقی باشد ردخور ندارد ولو ان باکیاً بکا فی امه، اگر در یک امتی یک کسی که گریه بکند، یک شهری دویست هزار نفر یک کسی شب گریه کرد در آن شهر یک نفر ولو ان باکیاً، یک نفر گریه بکند، لحرم الله تلک الامه علی الله، خدا دویست هزار جمعیت همه را می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید به خاطر این یک نفر جهنم را بر شما حرام کردم، معلوم می‌‌‌‌‌‌‌‌شود بعضی اعمال دافع بلاست، ان الله …‌ خدا به خاطر یک نماز گزار از غیر نماز گزار بلا را دفع می‌‌‌‌‌‌‌‌کند. ان الله …‌ ام من لا یزکی کسی که زکات می‌‌‌‌‌‌‌‌دهد خدا به خاطر او بلا را دفع می‌‌‌‌‌‌‌‌کند از کسی که زکات نمی‌‌‌‌‌‌‌‌دهد. و لذا ابا صالح اباصالح می‌‌‌‌‌‌‌‌گوییم امام زمان را چون که با وجود حضرت بلا دفع می‌‌‌‌‌‌‌‌شود، …‌ بلاء‌ اهلاً و شیعتی خدا به خاطر وجود من بلا را دفع می‌‌‌‌‌‌‌‌کند از اهلم و از شیعیان خوم، زکریا بن آدم به امام رضا گفت من می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم از قم بروم بیرون، گفت چرا، گفت لانه کثر فی الصفحا گفت نرو، خدا به خاطر تو بلا را دفع کرده از اهل بیتت همچنان که به خاطر موسی بن جعفر از بغداد دفع کرده
شریعتی:‌ عجیب است بعضیها می‌‌‌‌‌‌‌‌شوند سپر بلای مردم
حجت الاسلام عاملی:‌ ما یک عالمی داشتیم بالای صد سال سنش بود دو لا بود موازی با زمین بود کمرش، آقای بهجت همیشه می‌‌‌‌‌‌‌‌گفت، آن حالش چطور است خدا به خاطر او بلا را از شهر شما دفع می‌‌‌‌‌‌‌‌کند، عجیب است، علما وجودشان اینجوری است، چقدر خوب است علما در قبرستان دفن بشوند بارها این ثابت شده به خاطر وجود اینها خدا بلا را از قبرستان دفن کرده نه اینکه یک جاهای خاصی ببرند.
یک روایتی می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانم امام باقر خادمی داشت به نام افلح می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید با حضرت خارج شدیم از مدینه برای حج، وقتی رسیدیم به مسجد الحرام چشم حضرت که افتاد به کعبه چنان گریه شروع کرد، همه نظرشان جلب شد به امام، داماد حضرت آیت الله مشکینی از رفقای ماست می‌‌‌‌‌‌‌‌فرمود من رفتم به شیخ مرتضی حائری در مسجد اعظم نماز می‌‌‌‌‌‌‌‌خواند گفتم چکار کنم حضور قلب داشته باشم، ایشان سرش را انداخت پایین گریه را شروع کرد، هی رفته رفته گریه رفت بالا گریه رفته بالا، یک وقت دیدم صدا پیچیده در مسجد اعظم دارد گریه می‌‌‌‌‌‌‌‌کند، گفت بلند شو برو من خودم حضور قلب ندارم. آمدم محضر آیت الله مشکینی این قصه را که گفتم، کتاب دستش بود، خیلی حساس بود، کتاب را بست، در اتاق این طرف می‌‌‌‌‌‌‌‌رفت آن طرف می‌‌‌‌‌‌‌‌رود اینقدر تأسی کرد به آقای مشکینی ما اگر باشیم مثل بلبل حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌زنیم این کار را بکن، چقدر حیا داشته از اینکه من حضور قلب ندارم بیایم برای ایشان نسخه پیچی کنم، ملکه حساسیت، اینجوری که شد من دیدم همه دارند به امام نگاه می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند یواشکی رفتم محضر حضرت گفتم آقا لو رققت بصوتک قلیل، می‌‌‌‌‌‌‌‌شود یک خرده صدایت را پایین بیاوری همه دارند نگاه می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند، گریه می‌‌‌‌‌‌‌‌گویم گریه پناه می‌‌‌‌‌‌‌‌برم به گریه، یعنی می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد ارادتش را نشان بدهد، حبش را نشان بدهد، شوقش را نشان بدهد در برابر خانه خدا، دست از همه جا کوتاه نمی‌‌‌‌‌‌‌‌شود اعطا کرد حق خدا را، شروع می‌‌‌‌‌‌‌‌کند به گریه، فرمود ویحک لا افلح، وای بر تو، ای افلح و لا ابکی چرا گریه نکنم لعلی الله ینظر الی برحمه …‌ غداً، چرا گریه نکنم شاید خدای متعال به برکت گریه یک نگاه رحمتی به من بکند، وانظر الینا نظره رحمه، …‌ یک نگاه فقط، بله امیر المومنین شب به فقرا رسیدگی کرده، آمده به منزل کنار منزل اصحاب می‌‌‌‌‌‌‌‌آمدند استراحت می‌‌‌‌‌‌‌‌کردند تا نماز را با امام بخوانند یکی می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید من بیدار بودم دیدم حضرت آمد از آن شب گزارش داده به ما، آمد، شانه خودش را گذاشت دیوار، آن قدر من این دعا را می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانم آن قدر می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانم هیچ وقت از این سیر نمی‌‌‌‌‌‌‌‌شوم. گفت لیت شعری الهی لیت شعری، ای کاش می‌‌‌‌‌‌‌‌دانستم حالا که رفتم به فقرا رسیدگی کردم اناظر الی فی خلواتی، المورد انی ای کاش می‌‌‌‌‌‌‌‌دانستم با چه چشمی به من نگاه می‌‌‌‌‌‌‌‌کنی چشم رضا اناظر الی، فی خلواتی در خلوتهایم، ام معرض عنی یا از من اعراض کردی، چقدر در دعاها می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانید فلا تعرض انی بوجهک الکریم، رویت را برنگردان
حالا این را به من گفت ثم طاف بالبیت طواف کرد، ثم جاء‌ حتی رکع عند المقام آمد در مقام ابراهیم نمازش را خواند فرفع رأس سجوده وقتی سرش را بالا گرفت از سجده فاذاً موضع السجود این مبطل من دموع عینه، من آنجا را نگاه کردم دیدم خیس خیس شده، آنقدر در سجده حضرت گریه است که جایی که سجده کرده از اشک چشم حضرت خیس شده، چه لذتی بوده، چه شراب نابی بوده، شراب ناب می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم که مرد افکن بود، …‌ چقدر سبک شده، چقدر احساس قرابت کرده، چقدر احساس محرمیت کرده، چقدر از این که همه اش قصور قصور قصور، عارف جدا نمی‌‌‌‌‌‌‌‌شود از قصور، همیشه در قصور است، حضرت امام به مولوی می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید خوش به حالت که به اندر خم کوچه رسیدی، ما هنوز حرکت نکردیم مولوی می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم، می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید خوش به حالت ما هنوز حرکت نکردیم، همه اش قصور قصور، آتشی است که به جان عارف می‌‌‌‌‌‌‌‌افتد که نتوانستم کاری بکنم.
شریعتی:‌ کم گذاشتم کم آوردم نشد نشدها خودش یک بخشی از راه است خودش حرکت می‌‌‌‌‌‌‌‌برد، حرکتت می‌‌‌‌‌‌‌‌دهد
حجت الاسلام عاملی:  کسی که گناه بکند بعد پشیمان بشود بگوید ای وای ای وای شیطان می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید ای کاش من این را به گناه نمی‌‌‌‌‌‌‌‌انداختم، با همین ای کاشها، با همین غم و غصهها، با همین ناراحتیها دویست سال گریه کرد حضرت آدم وقتی از بهشت خارج شد، چرا اینجوری شد اما شیطان نه خیالش، اگر نماز شب از دستتان رفت شما ناله کردید مثل حضرت آدم هستید که دویست سال گریه کرد برای فوت مقامات، دنیا و ما فیها را جمع کنید، نمی‌‌‌‌‌‌‌‌تواند معادل آن نماز شب برکت این دو تا رکعت باشد که شما در شب خواندید. یعنی غم و غصه داشته باشد، حالا مولوی می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید عرض خدمت شما حضرت آقای بهجت می‌‌‌‌‌‌‌‌گفت که ما هفتصد سال از معنویت عقبیم، به این هم من پاسخ گفتم، یعنی شأن خدا جوری است که پیغمبر ما گفت اللهم ان لا …‌ صناع علیک …‌ ما عاجزیم، ما عرفناک حق معرفتک و ما عبدناک حق عبادتک، امیر المومنین می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید خدایا ملائکه اینقدر در عبادت مشغولند لو آینوا کنه ما خفی علیهم، انسان جاعلی نمی‌‌‌‌‌‌‌‌تواند یکی می‌‌‌‌‌‌‌‌بیند گناه می‌‌‌‌‌‌‌‌کند یکی با جرأت شراب می‌‌‌‌‌‌‌‌خورد یکی با جرأت سرش را باز می‌‌‌‌‌‌‌‌کند در برابر خدا در برابر قرآن خدا، یک پادشاهی در پیش زاهدی گفت عجب اراده ای داری دنیا را ترک کردی اینجا زندگی می‌‌‌‌‌‌‌‌کنی گفت اراده تو از من بالاتر است من دنیا را ترک کردم تو آخرت را ترک کردی. اراده تو از من بالاتر است. لو عاینوا کنه ما خفی علیه منک، اگر خدایا پرده کنار برود این ملائکه یک ذره ای از کنه تو را ببینند نظروا علی انفسهم، آنقدر خودشان را مذمت می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند تعیین می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند، سرزنش می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و …‌ یعنی چه کاری بود چه اعمالی بود چه عبادتی بود ما در برابر خدا کردیم، قصه اش طولانی است. آقای بهجت می‌‌‌‌‌‌‌‌گفت ما هفتصد سال از معنویت عقبیم زمانی بود در نجف کسی که اهل کرامت نبود نادم بود. حالا کسی که اهل کرامت است نادر است. شهر خالی است، با بد کس طرفیم. آقای بهجت گفتند چرا ننوشتی آقای قاضی که اینها را می‌‌‌‌‌‌‌‌گفت، گفت نمی‌‌‌‌‌‌‌‌دانستم قطع الرجال می‌‌‌‌‌‌‌‌شود، چند روز پیش کنار مرقد یکی از عرفا بودم، بله آخرین شاگرد مرحوم قاضی بود چه نفسی داشته، علامه طباطبایی می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید کارخانه آدم سازی بود. آقای بهجت می‌‌‌‌‌‌‌‌گفت نمی‌‌‌‌‌‌‌‌دانستم تحت الرجال می‌‌‌‌‌‌‌‌شود شهر خالی است ز عشاق، بود کز طرفی مردی از غیب برون آید، کریمی که ز بزم طربش غمزده ای جرعه ای در کشد و دفع قمار بکند نه قلعه، قلعه امنیت، من می‌‌‌‌‌‌‌‌گویم گاهی اینها تصرف تکوینی می‌‌‌‌‌‌‌‌کردند، اینها ثروتمند، اینها سرمایه اند، حالا بحث را عوض می‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم تنازل خداوند در ماه رجب در عین این که تنازل است تکریم است برای انسان. خداوند در برابر انسان چند تا تکریم بزرگ دارد، آن چند تا تکریم بگویم یک تکریمش عبارت است از خلقت، خلقت تکریم انسانی است، خلق کرده اگر نمی‌‌‌‌‌‌‌‌کرد خوب بود علامه طباطبایی می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید در لذتهای مادی بالاترین لذت نکاح است در لذتهای معنوی بالاترین لذت وجود است، همین که هستی، من خیلی رویش فکر کردم یعنی همین که هستی می‌‌‌‌‌‌‌‌توانی بگویی سبحان الله و بحمده، عدد خلقه  و زنه عرشه، می‌‌‌‌‌‌‌‌توانی بگویی سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر می‌‌‌‌‌‌‌‌توانی در برابر خدا یک خضوعی بکنی، نعمت وجود برای همین است، سبحان الله و بحمده عدد خلقه، می‌‌‌‌‌‌‌‌دانی چقدر می‌‌‌‌‌‌‌‌شود، خدا می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید همین مقدار می‌‌‌‌‌‌‌‌دهم، و اذا نفسه آنقدر می‌‌‌‌‌‌‌‌گویم می‌‌‌‌‌‌‌‌گویم تا تو راضی بشوی و زنه عرشه به وزن کائنات پیغمبر ما صبح این را گفت در نماز صبح یک آقایی آنجا نشسته بود ظهر که آمد دید آن آقا همانجا نشسته باز دعا می‌‌‌‌‌‌‌‌خواند، حضرت گفت من یک دعایی خواندم تا الان هنوز ثوابش را نتوانستند بنویسند تو داری، این مسئله خلقت که بالاترین تکریم است، دومین تکریم این است که به اندازه قرآن با ما حرف زده این هم چه تکریمی است ما را چیزی حساب کرده مخاطب خودش، این که برای کافر سخت گرفته چون کافر می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید به اندازه قرآن به من حرف زده هیچی نفهمیدم، این هم اهانت به قرآن است اهانت به خود خداست، اهانت به فهم خودش است و لذا شرک ظلم عظیمه است چون تعطیلی عقل است، شرک ظلم عظیمه است این دفاع از حرمت عقل است، و خدای متعال آمده به اندازه یک قرآن با ما حرف زده است با یک ممکن حرف زده است، سیه رویی ز ممکن در دو عالم که هرگز نشد الله اعلم یعنی وقتی نماز می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانید به خودتان یک نگاهی بکنید، پای من است، دست من است این مشت ما چه عظمتی داریم که الان ما را پذیرفته است که بالاخره خدای متعال، این چه سری است چه اسراری است، چه معمایی است که خدا مشتری نمازهای ماست، مشتری است که ما به حرفش گوش بدهیم، به اندازه قرآن به ما حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌زند
شریعتی:‌ اصلاً حواسش به ما هست از ما انتظار دارد توقع دارد
حجت الاسلام عاملی:‌ نافله چون کتاب فیه ذکرکم، شما را یاد کردم، هل اتی علی الانسان حین من الدهر لم یکن شیئاً مذکورا، تو شیء‌ مذکور نبودی من شیء‌ مذکور کردم بد کردم، شکرش این است که در برابر من ادب داشته باشی، ادب یعنی نماز، ادب کائنات یعنی عبودیت، کسی که عبودیت ندارد در برابر کائنات خالق کائنات بی ادبی کرده، پس سفره برای باادب است، بی ادب محکوم ماند از فیض رب، سومی این است که خدا به اندازه کائنات با ما حرف زده، تمام ذرات دارند با ما حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌زنند این هم برای ما خلق کرده، اگر می‌‌‌‌‌‌‌‌توانست کم خلق می‌‌‌‌‌‌‌‌کرد، این همه خلق کرده، تعدادش و انتهوا دو نعمه الله، …‌ می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانید در قرآن که کلمات خدا اگر جنگلها قلم بشوند، دریاها مرکب بشود، ما …‌ کلمات الله کلمات خدا یعنی موجودات کائنات، هر موجودی یک کلمه است، هر موجودی حرف دارد با شما، حرف می‌‌‌‌‌‌‌‌زند هر ذره ای آن کلمه است. می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید کلمات خدا تمام نمی‌‌‌‌‌‌‌‌شود یعنی کائنات به این بزرگی که خدا خلق کرده برای ما خلق کرده، لذا روزی که انسان از دنیا می‌‌‌‌‌‌‌‌رود کل کائنات هم به هم می‌‌‌‌‌‌‌‌ریزد اذ الشمس کورت و اذ النجوم کسرت و اذا السماء  کشفت، همه چیز به هم می‌‌‌‌‌‌‌‌ریزد یعنی کائنات به این بزرگی به خاطر تو، تکریم بالاتر از این، چرا این کائنات به این بزرگی را خلق کرده تا تو بیشتر واقف بشوی بر عظمت خالق، بر جمال خالق، بر جلال خالق و خودت بزرگتر بشوی تا انسان بزرگی نبیند بزرگ نمی‌‌‌‌‌‌‌‌شود. چهارم این است که تکریمش این است که به ما اجازه داده با خدا حرف بزنیم در قالب نماز باز این یک معمایی است که ما ضعف مطلقیم، به ما اجازه داده است، و لذا در آخرت می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید لا تکلمنی با من حرف لا یکلمه الله، قرآن تکرار می‌‌‌‌‌‌‌‌کند، من با یک عده حرف نمی‌‌‌‌‌‌‌‌زنم چرا چون اینها در دنیا با من حرف نزدند، حضرت زهرا فرموده وقتی می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم خدا با من حرف بزنم قرآن می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانم خودم با خدا حرف بزنم نماز می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانم می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید با من حرف نزدید، شما در دنیا با من حرف نزدید، اخسوا فیها علی تکلمون آن وقت ما که اینجوری هستیم، خدا ما را اینقدر پذیرفته است.
این شعر مولوی اینقدر عالی است ما که باشیم ای تو ما را جان جان، عجب جمله ای، من کسی نیستم، انگار احساس اصلی یک عارف دوران دیده ما که باشیم ای تو ما را جان جان، تا که ما باشیم با تو در میان، تعبیر تعبیر عجیبی است و پنجمی که بگویم این هم ارزشمند است تکریمش این است که حیرت آور این است ما که می‌‌‌‌‌‌‌‌رویم بهشت می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید این بهشت که آمدید جزاء  بما کانوا یعملون، بهشت به آن عظمت جزاء‌ بما کانوا یعملون با کدام عمل اهل بهشت که بهشت می‌‌‌‌‌‌‌‌روند می‌‌‌‌‌‌‌‌گویند ان ربنا لغفور شکور تعجب می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند، می‌‌‌‌‌‌‌‌گویند خدایا ما چقدر شاکریم به عمل ناچیز ما این بهشت را داده خودش می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید جزائاً بما کانوا یعملون این تکه توضیح می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهد باید بیشتر توضیح بدهمان شاء اللهدر جلسه آینده، جزا چون خودش در بعضی جاها قرآن گفته فضل است اما در خیلی جاها می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید جزائاً بما کانوا یعملون این آنقدر تکریم است تکریم چه تکریمی که وارد بهشت می‌‌‌‌‌‌‌‌شویم خدا نامه سرگشاده می‌‌‌‌‌‌‌‌نویسد می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید سلام من هی الذی لا یموت الا الحی الذی لا یموت من که حی لایموتم تو هم درجه وجودت را عوض کردم تو هم شدی حی لا یموت با چه عملی خدا را شما را به خصوص تکریم بالاتر از این می‌‌‌‌‌‌‌‌شود،
شریعتی:‌ یعنی منت نمی‌‌‌‌‌‌‌‌گذارد می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید کار خودت بوده تجارت کردی تو، دستمزد خودت است
حجت الاسلام عاملی:‌ان شاء اللهیک آیه ای می‌‌‌‌‌‌‌‌خوانم جلسه آینده می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید عصی الذی عملوا تو را می‌‌‌‌‌‌‌‌گیرم، احسن ما عملوا جزائت را می‌‌‌‌‌‌‌‌دهم
شریعتی:‌ حاج آقا خیلی ممنون متشکرم خداان شاء اللهحفظتان کند برای ما، نکتههای خوبی را شنیدیم حال دلمان خوب می‌‌‌‌‌‌‌‌شودان شاء اللهاهل معرفت بشویم به معنای واقعی کلمه، خیلی ممنون از توجه و همراهی شما ما یک قراری گذاشتیم سالهای قبل، خیلی از زوجهای نابارور هستند که شاید به واسطه کمک و مساعدت مالی اطرافیانشان می‌‌‌‌‌‌‌‌توانند به درمان بپردازند و درمانشان را ادامه بدهند و صاحب فرزند بشوند اما بهر دلیلی این شرایط نیست از آنجایی که ما یک خانواده بزرگ و صمیمی هستیم نتوانستیم بی تفاوت از کنار این اتفاق رد بشویم همین طور شما که ماههاست در کنار طرح فرزندان غدیر با ما هستید و اتفاقات مثبت و ارزنده ای رقم خورده و فرزندان بسیاری الحمد الله به جمع محبین و شیعیان امیر المومنین اضافه شدند این طرح خیلی بزرگ است و خیلی پرمئونه است و پر زحمت، زحمتش مال ما و کمکش و مساعدتش با شما به واسطه بزرگی و عظمت و وسعت این طرح و خیل عظیم زوجهایی که دوست دارند در این طرح با ما همراه بشوند و از مساعدت ما بهره مند شوند کافی است عدد هیجده را به بیست هزار سیصد و سه ارسال کنید، نحوه مشارکت آنجا ذکر شده و برایتان می‌‌‌‌‌‌‌‌آید یا به کانال ما در سروش و ایتا امیدوارم همه تان مشمول نگاه امیر المومنین بشوید که در طرح فرزندان غدیر با ما همراه بودید و هستید وان شاء اللهخواهید بود صفحه دویست و ده قرآن کریم قرار امروز قرآنی ماست باز می‌‌‌‌‌‌‌‌گردیم در بخش دوم بخش پایانی گفتگویمان با شما هستیم و در محضر حاج آقا حجت الاسلام عاملیان شاء اللهاللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
صفحه210قرآن کریم
شریعتی:‌ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم،ان شاء اللهکه زیر سایه آیات نورانی قرآن کریم و با عمل به آنها عاقبت به خیر بشوید ان شا الله، با احترام همراه شما هستیم اشاره قرآنی امروز را حاج آقا حجت الاسلام عاملی خواهند فرمود و بهره مند خواهیم شد،ان شاء اللهدعا می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند و خداحافظ
حجت الاسلام عاملی:‌ بسم الله الرحمن الرحیم، آیه هیجده سوره یونس، و یعبدون من دون الله ما لا یضرهم و لا ینفعهم و یقولون هولاء‌ شذائنا عند الله من یک ساعت وقت می‌‌‌‌‌‌‌‌خواهم این را توضیح بدهم چون این بیت الغزل است وهاویه است علیه شیعه می‌‌‌‌‌‌‌‌گویند مشرکین می‌‌‌‌‌‌‌‌گفتند هولاء‌ …‌ شما هم بگویید هولاء‌ شفائنا عند الله، بنابراین این سند شرک شماست، الان در این آیه که گفتم می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید یعبدون خدا خیرت بدهد می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید یعبدون، یعبدون یعنی عبادت می‌‌‌‌‌‌‌‌کند ما که عبادت نمی‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم خدا می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید اگر قصد عبادت داری این حرف را بزنی این ایراد دارد ما کی به امام حسین عبادت می‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم ما وقتی می‌‌‌‌‌‌‌‌گوییم السلام علیک یا رسول الله اشفعی لنا عند  الله می‌‌‌‌‌‌‌‌گوییم مشرک شد، من کدام وصف خدا را دادم به پیغمبر، مگر من قصد عبادت دارم مالکم کیف …‌ چه فهمی از دین است چه فهمی از قرآن است، من یک کار تحقیقی کردم، حتماً از محققین بشنوند می‌‌‌‌‌‌‌‌توانند روی این کار بکنند در مکه که کتاب پخش می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند علیه شیعه، یازده میلیون تیراژ در یک سال پخش می‌‌‌‌‌‌‌‌کردند سال قبل، آن کتابها را گذاشتم جلو، هر آیه ای که با آن آیه علیه شیعه استفاده می‌‌‌‌‌‌‌‌کنند همه را جمع کردم در همه قید دیدیم هست قید الوهیت، قید عبودیت در یک جا پیدا نمی‌‌‌‌‌‌‌‌کند یک آیه که قید الوهیت نباشد قید عبودیت نباشد همه آنها ناظر این است که کسی که قصد عبادت دارد طرف را آلهه گرفته است، آنجا را خدا می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید که اینها مشرک شدند، و یکفرون بشرککم، خدا صراحتاً می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید اینها یکفرون بشرککم یعنی آنها وقتی به بتها توجه می‌‌‌‌‌‌‌‌کردند قصد داشتند آنها را شریک خدا بکنند، شرک را چرا می‌‌‌‌‌‌‌‌گویند شرک یعنی شریک کردن، یعنی یک وقت شما یک کسی را جای خودت می‌‌‌‌‌‌‌‌گذاری کارخانه اما یک وقت کارخانه را شریک هستی، خدا به پیغمبر ما به حضرت عیسی قدرت داده برو کسی که …‌ می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید باذن الله باذن الله باذنی یعنی معیار باذنی است نه معیار حیات و ممات است بیایی بگویی کسی که ممات دارد شرک است حیات دارد از او بخواهی شرک نیست اینطور نیست
شریعتی:‌ اینها بیشتر شبیه بهانه جویی است
حجت الاسلام عاملی :‌ انسان در حیرت است مثلاً و لا تدعون الله اله آخر می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید مع در ردیف خدا قرار نده، اولش می‌‌‌‌‌‌‌‌گوید و انا المساجد لله یعنی مراد از … مسجودی است ما کی سجده می‌‌‌‌‌‌‌‌کنیم یک آیه گفته مع الله احداً احداً شده مطلق ده تا دارد و لا مع الله الهاً آخر، آن الهاً مقید است مطلق است، از نظر علمی مطلق بشود والا قید اله در آنها لغو می‌‌‌‌‌‌‌‌شود شما قرآن را لغو کردید استغفر الله ربی  و اتوب الیه
شریعتی:‌ ممنون و متشکر از شما سپاسگزارم از لطف و همراهی عزیزانمان دعا کنیدان شاء اللهخداحافظی کنیم
حجت الاسلام عاملی:‌ گاهی دل آدم می‌‌‌‌‌‌‌‌گیرد، در سیرو سلوک موفق نشده یا یک گرفتاری خاصی پیدا کرده، یک دعایی که مربوط به دلتنگی است کسی که دلش تنگ است مخصوصاً در مباحث معنوی عرض می‌‌‌‌‌‌‌‌کنم کسی از جهات دیگری دلش تنگ است بخواند دعای خوبی است، الهی ضاق صدری خدایا دلم گرفته، چه دعای خوبی الهی ضاق صدری و رأس ادری نمی‌‌‌‌‌‌‌‌دانم بای الی …‌ عداوی با علاجی مداوا بکنم ذنبی این گناهم را، گرفتاری که پیدا کردم، …‌ خدایا دیگر چقدر توبه بکنم باز زمین بخورم و کم اعوذ الیها چقدر دوباره توبه کنم برگردم، آن گناه باز زمین بخورم و کم …‌ علیها چقدر نوحه بخوانم برای خودم مردم همه دنبال طربخانه خویشند، من مرثیه خوان دل دیوانه خویشم چقدر نوحه بخوانم برای خودم لیلی و نهار شب نوحه می‌‌‌‌‌‌‌‌گویم گریه می‌‌‌‌‌‌‌‌کنم روز گریه می‌‌‌‌‌‌‌‌کنم، …‌ تا کی یکون اینجوری می‌‌‌‌‌‌‌‌شود و …‌ عمری، خدایا من عمرم را با این ضایع کردم از بین بردم چه دعای خوبی استان شاء اللهخدای متعال به حرمت حضرت امیر المومنین که ماه رجب منصوب به حضرت است به حرمت عقیله بنیهاشم حضرت زینب به حرمت حضرت ختمی مرتبت تمام کسانی که دلتنگیهایی دارند که یک روز یک سال برای آنها می‌‌‌‌‌‌‌‌گذرد، حضرت معنی نشاط، خوشحالی برای آنها معنا ندارد ای خدایی که ما را دعوت به دعا کردی، ای خدایی که استجابت دعا را تضمین کردی، برای آن عزیزان حرمت این دعا و به حرمت بزرگانی که عرض کردیم فرج آقا را مرحمت بفرما
شریعتی:‌ خیلی ممنون و متشکرم و سپاسگزارم از لطف و همراهی همیشگی شما و آخر دعوانا ان الحمد الله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین متشکرم

 

فایل تصویری این برنامه

 

 

فایل صوتی این برنامه

 

 

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=10643

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید