تغییر سایز-+=

سمت خدا | مسير سلوک الی الله(10)

برنامه سمت خدا

موضوع برنامه: مسير سلوک الي الله

كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عاملي

تاريخ پخش: 28- 09-98

شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

گهگاه تنفسي به اوقات بده *** رنگي به همين آينه مات بده

مي‌دانم سرت شلوغ است اما *** گاهي به خودت وقت ملاقات بده

سلام مي‌کنم به همه شما دوستان عزيزم، بيننده‌ها و شنونده‌هاي گرانقدرمان، انشاءالله هرجا هستيد خداي متعال پشت و پناه شما باشد. حاج آقاي عاملي سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.

حاج آقاي عاملي: بسم الله الرحمن الرحيم، عرض ادب و احترام دارم خدمت حضرتعالي و همه مردم عزيز. آرزوي موفقيت براي همه دارم و انشاءالله عنايات خاصه حق تعالي شامل همه ما بشود.

شريعتي: انشاءالله، بايد حرکت کرد و راه افتاد و اين راه افتادن نياز به بيداري دارد. در اين جلسات در مورد بيداري صحبت مي‌کنيم. بحث امروز را خواهيم شنيد.

حاج آقاي عاملي: شايد عزيزان اين سؤال را داشته باشند که قرار بود ما از منزل يغظه بحث کنيم و هنوز به منزل يغظه نرسيديم، در حال بحث از منزل يغظه هستيم. بخشي از موارد يغظه را مي‌گوييم، منزل يغظه پنج رکن دارد. اين مباحثي که عرض مي‌کنم در مورد بخشي از اين پنج رکن است. صلاح مي‌دانم اين پنج رکن را وارد شوم، اين پنج رکن چيزي است که اگر کسي به اين دنيا بيايد اما اين پنج مطلب را نداشته باشد، در حال خواب آمده است و در حال خواب رفته است. کسي که خوابيده است چشم بسته است و کسي که اينجا چشم بسته است، در آخرت هم چشم بسته است. «وَ مَن كَانَ فِى هذِهِ أَعْمَى‏ فَهُوَ فِى‏ الْأَخِرَةِ أَعْمَى‏» کسي که اينجا چشمش کور است و آيويت آيه‌ها را نديده است، اين در آخرت هم که مي‌آيد همينطور است. آخرت ملکوت اين دنياست، همين دنياست که در آخرت با جوهره خود ظهور پيدا مي‌کند. خداي متعال فرمود: شما اينجا را مي‌بينيد، چرا آنجا را نمي‌بينيد؟ «وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ‏ النَّشْأَةَ الْأُولى‏ فَلَوْ لا تَذَكَّرُونَ» (واقعه/62) اينجا را که مي‌بينيد، آنجا را چرا نمي‌بينيد؟ اين نشئه را هرکس ببيند، آنجا را هم مي‌بيند. آنجا ظهور قابليت‌هاي دنياست. يعني همه چيز قابليت‌هاي اينجا ظهور پيدا مي‌کند. قيامت را براي همين قيامت مي‌گويند. «يَوْمَ تُبْلَى‏ السَّرائِرُ» (طارق/9) هرچه در سريره است، آشکار مي‌شود. لذا روز قيامت خيلي ديدني است.

کساني که اينجا هر جزئياتي زندگي آنها دارد، ملکوتش آنجا خودش را نشان مي‌دهد. ما نمي‌توانيم تمثيل درست کنيم که چقدر آنجا برنامه خدا دقيق است. چشمي که اينجا در قلمرو حس کار کرده است، آنجا ديگر قلمرو ندارد. شما چراغ را خاموش کني من نمي‌بينم.

چنان مکن که اگر راه حس فرو بندند *** تو خويشتن همه يکباره کور و کر يابي

آقا رسول الله فرمودند: خدا به من قدرتي داده که مي‌توانم يک عالم مطلب را در يک جمله بگويم. «الناس‏ نيام‏ فإذا ماتوا انتبهوا» (بحار الانوار، ج 50) انسان‌ها در اين عالم خواب هستند و وقتي مي‌ميرند از خواب بيدار مي‌شوند. اين براي همه نيست. بعضي در اين عالم خواب نيستند. آقا رسول الله فرمودند: چشم‌هايم مي‌خوابند ولي قلبم نمي‌خوابد. اميرالمؤمنين فرمودند: «لَوْ كُشِفَ‏ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِينا» اگر پرده کنار برود، خدا که عالم آخرت را محرمانه نگه داشته است، اگر پرده کنار برود، هيچ بر يقين من اضافه نمي‌شود. در تصوير شخصيت اميرالمؤمنين، در يقين حضرت، در علم حضرت، در طهارت حضرت يک جمله بسيار استثنايي است.

مطلب دوم اينکه حضرت فرمود: انسان‌ها در خواب هستند، معناي عميقي دارد. ما در دنيا که خواب مي‌بينيم اين خواب تعبير دارد. وقتي کل زندگي خواب باشد، کارهايي که انجام مي‌دهيم هم تعبير دارد. ما دو تعبير داريم، تعبير آنچه در خواب مي‌بينيم، تعبير اعمالي که داريم. کارهايي که انجام مي‌دهي همه در خواب است، کسي که به مرتبه يقين نرسيده و خيال کرده اين دنيا غير از رستوران چيزي نيست. بعد از مرگ همين سؤال است که تو از کجا خيال کردي که اين دنيا خانه خوردن، رستوران است؟ ما آنچه در خواب مي‌بينيم تعبيرش در همين دنياست اما اعمالي که داريم تعبيرش در عالم آخرت است.

الآن مال يتيم را مي‌خورد، خدا تعبيرش را گفته است، «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ‏ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ سَعِيراً» (نساء/10) اين تعبيرش است. بعد از اينکه بيدار شد، کاري که کرده تعبيرش را مي‌گويند. «جَزاءً وِفاقا» (نبأ/26) کاملاً موافق، جزاي موافق با عمل، مرحوم نراقي مي‌گويد: «ان العمل نفس الجزاء» اينطور نيست که عمل يک چيزي باشد و جزاء يک چيزي باشد. جزا است که تجسم پيدا کرد. اينجا خيال مي‌کرد پول مي‌خورد، اما آنجا مي‌بيند «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ‏ سَعِيراً» آتش مي‌خورند و بعد وارد آتش جهنم مي‌شوند.

کسي که در اين دنيا کاري کرده که صداي مظلوم به جايي نرسد، مثلاً ظلمي کرده به کسي که مدرکي ندارد به دادگاه بيايد از خودش دفاع کند، صدايش به جايي نمي‌رسد. مي‌داند اين خانم نمي‌تواند به خانه پدر اين برگردد، مي‌گويد: اين است مي‌پسندي که… نمي‌پسندي برو خانه پدرت! اين مي‌سوزد و صدايش به جايي نمي‌رسد و چون صدايش به جايي نمي‌رسد خدا اين را داخل ديگي در بسته مي‌کند که صدايش به جايي نرسد! «فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» (همزه/9) اين جزاي عمل است. از عمق دلش سوخته است، آتش گرفته و سوخته است. آه کشيده است، خدا يک آتشي درست مي‌کند که دلش را بسوزاند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ، الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَة» (همزه/6و7) آتش خدا بر دلها زبانه مي‌کشد. طرف را شکسته است، «الْحُطَمَةِ، وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ» (همزه/4و5) حَطم، خرد کردن را مي‌گويند. يعني بسيار بسيار شکننده، چون طرف را شکستي، بايد بشکني. اميرالمؤمنين فرمود: قبر را گورکن مي‌کند و عمل را شما مي‌کني.

امام حسين يک جمله دارد پيامش خيلي مهم است. لحظه‌هاي آخر کربلا، امام حسين تشريف آوردند خداحافظي کنند، از حضرت امام سجاد، اگر کسي در موقعيت بحراني باشد چه وصيتي مي‌کند؟ در آن موقعيت بحراني وصيت اخلاقي کرد. پسرم! «اياک» مبادا ظلم کني به کسي که غير از خدا هيچ پناهي ندارد! بعضي را مي‌بينيد که خيلي خودش را زرنگ مي‌داند که اموال کسي را گرفت، اين عالم شعور دارد. اين عالم زننده است و مي‌زند.

آنچنان گرم است بازار مکافات عمل *** ديده گر روشن بود، هر روز روز محشر است

عالم شعور دارد، ذرات عالم چموش مي‌شوند. قلبش اينطور شده چموش شده است. ما نمي‌توانيم اسباب را جمع کنيم. آقاي بروجردي مي‌فرمايد: گاهي کاري هست که صد مقدمه دارد. 99 مورد درست است و خدا يکي را نمي‌گذارد درست شود.

هر سو دود آنکس ز در خويش براند *** آن را که بخواند به در کس ندواند

اگر نسلي با اين انديشه توحيدي تربيت شود، محال است ما اختلاس و رانت خواري داشته باشيم. چون خدا در اينها سببيت نگذاشته است. هرکس سراغ اينها برود، يک خداي ديگري معتقد است. در روايت هست خدا در رشوه سببيت نگذاشته است که زندگي کسي با رشوه گشايش پيدا کند. فرزندان صالحي با رشوه بيايد تربيت کند. اگر پيغمبر فرمود: «الناس نيامٌ» يعني کارهايي که انجام مي‌دهيم در حال خواب تعبير مي‌شود. يک زماني به طرف ما برمي‌گردد. معاد از عود است، همينطور نيست که ما کاري کرديم و تمام شد، خدا مي‌گويد: «لَها ما كَسَبَتْ‏» (بقره/141) يعني يک چيزي کسب کرد، غيبتي کرد، روحش تغذيه کرد و اين عمل دوباره برمي‌گردد. پيامبر گفت: که با وفاتر از عمل نبود رفيق! مثنوي مي‌گويد:

پس پيمبر گفت بهر اين طريق *** باوفاتر از عمل نبود رفيق

چرا؟ چون «إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ‏ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» (جاثيه/29) ما استنساخ مي‌کنيم و تمام اعمال شما را فيلم برداري مي‌کنيم. شيخ بهايي رفته به گورکن گفته که سي سال، چهل سال، شصت سال اينجا کار مي‌کني. چه چيز خاصي اينجا ديدي؟ مي‌گويد: يکوقتي شب ديدم بوي بسيار خوبي قبرستان را گرفت. آمدم بيرون ديدم جوان بسيار نوراني حرکت مي‌کند به قبري که آن روز ميت دفن شده بود، بسيار معطر و خوش سيما، لحظاتي گذشت و ديدم که بوي بسيار بدي مي‌آيد. تمام اعمال ما بو دارد. مؤمن بو دارد و کافر هم بو دارد. در روايت داريم بوي مؤمن مثل ترنج است. در روايت است دروغ بالا مي‌رود و بوي آن به مشام ملائکه مي‌رسد، ملائکه نفرين مي‌فرستند بر کسي که در زندگي خود دروغ بگويد. تمام اعمال بو دارد. ديدند يک بوي بدي قبرستان را گرفت، ديدند شخصي است که آنقدر کريه است که نمي‌شود صورتش را ديد. داخل قبر رفت، بعد از لحظاتي ديدم اين جوان خوش سيما بيرون آمد و همه جايش خون، خيلي ناراحت، رفتم پرسيدم: قضيه چيست؟ گفتم: من عمل صالحش بودم و او عمل غير صالحش بود. ترازو گذاشتند، او قوي‌تر بود. «فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ‏ مَوازِينُهُ، فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ» (قارعه/6و7) اگر انسان طوري زندگي کند که اعمال نيک و خوب، افکار و اعتقادات خوب غالب باشد، خدا مشتري است.

اعمال ما روزي براي ما تعبير مي‌شود. روز آخرت اعمالي که داريم براي ما تعبير مي‌شود، مثل خواب‌هايي که تعبير مي‌شود. روز خواب يک تأکيد کنم، اينکه شما در آينده يک چيزي قرار است اتفاق بيافتد، الآن در خواب مي‌بينيد. شما چطور بين جان و روح شما و اين حادثه رابطه برقرار شد، از اسرار اين عالم است. چون هنوز آن حادثه اتفاق نيفتاده است. چطور روح انسان در عالم رؤيا با آن حادثه رابطه برقرار کرد؟ هرجا را نگاه کني اراده حکيمانه فوران مي‌کند، لذا بزرگترين ظلم اين است که کسي ترديد کند که اين عالم از روي حساب درست شده است و بي حساب خلق نشده است. تعبيرات يک عالمي است. بحث اصلي ما تعبير اعمال است.

آقايي مي‌گويد: رفيق من مشهد رفت. در خواب ديدم علي بن موسي الرضا بالاي ضريح نشسته است و اين آقا آمد نيزه‌اي را پرتاب کرد. بعد رفت آن طرف از آن طرف يک نيزه پرتاب کرد. از پشت سر يک نيزه به طرف حضرت پرتاب کرد. خيلي ناراحت شدم. ايشان از مشهد برگشت مفصل بررسي کردم که چه کار کردي من اين خواب را ديدم، هيچي دستم نيامد. گفتم: حقيقت اين است که من چنين خوابي ديدم، آنقدر گريه کرد، اين قصه بسيار آموزنده است. اعمال ما ملکوت دارد، خواب‌هايي که مي‌بينيم تعبير دارد و اعمال ما هم تعبير دارد. مفصل گريه کرد و گفت: مشهد رفتم، ديدم يک خانمي وجيهه، دستش را ضريح گذاشت، من هم دستم را روي دست خانم گذاشتم. رفت آن طرف باز رفتم دستم را روي دستش گذاشتم، بعد آشنا شديم و با هم برگشتيم. روايتي که يکبار خواندم که امام صادق به کسي گفت: فلان کار را انجام نده، مادرم زهرا ناراحت مي‌شود. گفت: مادرتان زهرا خيلي وقت است فوت کرده است. آيا متوجه مي‌شود؟ گفت: قسم به خدا اينها به مادرم زهرا مي‌رسد و خيلي ناراحت مي‌شود.

آقاي مرعشي نجفي مي‌گفتند: در صحن اتابک در حرم ديدم رضاخان آقا رسول الله را زمين زده و روي سينه‌اش نشسته است. يعني کارهايي که مي‌کرد، کشف حجابي که مي‌کرد، ملکوتش اين است. هرکس در اين مسير هست دقت کند. بحث اصلي ما اين است که حضرت فرمود: «الناس نيامٌ» انسان‌ها در اين عالم در حال خواب هستند، يعني اين اعمال در حال خواب اتفاق مي‌افتد، اينها تعبير مي‌شوند.

شريعتي: به خواب‌هايي که مي‌بينيم مي‌توانيم اعتنا کنيم؟

حاج آقاي عاملي: يک روز وارد مي‌شويم که خواب حجت نيست. چون زبان خواب هنوز کشف نشده است و بحثش را مي‌کنيم که شخصي که در خواب هست ضابط نيست و قوه ضبط ندارد. اما خواب آنهايي که معصوم هستند يا طهارتي شبيه طهارت معصوم پيدا کردند. آقا رسول الله وقتي داخل اصحاب مي‌آمد، مي‌گفت: خبري هست! يعني بالاترين تعبير درباره‌ي خواب آن است که پيغمبر ما گفته است. «لهم البشري» يعني خواب. کارهايي که اينجا مي‌کنيم، يکوقتي تعبير اينها به سراغ ما مي‌آيد، بسياري از آيات براي تعبير اين اعمال ماست، ملکوت اين اعمال را به ما مي‌گويد. «إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً إِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ ناراً وَ سَيَصْلَوْنَ‏ سَعِيراً» بسياري از احاديث همينطور است. ملکوت اعمال ما را بيان مي‌کند. يک قصه‌اي از حضرت ختمي مرتبت عرض کنم که بايد با آب طلا نوشته شود.

آنهايي که در گلوگاه‌ها هستند بايد نوشته شود و هر روز بايد بخوانند. امام سجاد در صحيفه سجاديه دعايي دارد که هر روز مي‌خواند و آقا رسول الله دعايي داشت که هر روز مي‌خواند. خدايا هيچ تلاشي از تلاشگري جاي تو را نمي‌گيرد. اين جمله که جنگ شده است و غنيمت گرفتند، غنيمت را قبل از اينکه حاکم تقسيم کند کسي حق تصرف ندارد. آقا رسول الله متوجه شدند يک عده قبل از تقسيم، دست به بيت المال زدند. کسي اگر در بيت المال تصرف کرده خوب گوش بدهد، حضرت صحبت کردند و يک جزاي بسيار وحشتناکي را ذکر کردند براي اينکه قبل از تقسيم کسي در بيت المال تصرف کند. يک آقايي فوراً پيراهني آورد و گفت: يا رسول الله من اين را قبل از تقسيم برداشتم، حضرت فرمود: براي تو پيراهني از آتش جهنم آماده کرده بودم. تا حضرت اين را گفتند، آقايي آمد و گفت: يا رسول الله! من هم بند کفشي برداشته بودم سر جايش مي‌گذارم. حضرت فرمودند: براي تو هم بندهايي از آتش جهنم مهيا کرده بودم. اين ملکوت عملي است که اين شخص انجام داده است.

آنهايي که تصرف در بيت المال دارند، اگر بفهمند چه کار کردند دق مي‌کنند. دو برادر بودند، با هم در مزرعه کار مي‌کردند. يکي گفت: من اول کار مي‌کنم، تو بخواب، خسته شدم تو را بيدار مي‌کنم. همين طور که محصول را مي‌چيد، مي‌بيند يک مار بسيار وحشتناکي سمت برادر مي‌رود. در مثل مناقشه نيست. وارد معرکه مي‌شود و با مار درگير مي‌شود و ما را مي‌کشد. با صداي اين درگيري برادر بيدار مي‌شود. گفت: اين مار طرف من مي‌آمد، از ترس قالب تهي مي‌کند. کسي بفهمد که در بيت المال يک ملت آنجا سهيم است، جا دارد جان بدهد. عقيل هرچه از اميرالمؤمنين خواست که به من اضافه بده، من گرفتار هستم. گفت: تو بيشتر از افراد امت نيستي، اگر اصرار داري منتظر باش سر برج حقوق خودم را برداشتم به تو مي‌دهم. خيلي ناراحت شد گفت: مگر حقوق تو چقدر است؟ حضرت فرمود: ايراد ندارد، شب برويم من از آن مغازه‌ها چيزي به تو بدهم. گفت: مي‌خواهي مال مردم را به من بدهي؟ گفت: اگر مال مردم را به تو بدهم براي يک نفر است ولي اگر از بيت المال بدهم يک ملت بايد يقه مرا بگيرد. ملکوت اينطور است.

کتاب‌هاي اخلاقي که شما مي‌خوانيد اکثر مطالبشان براي تعبير اعمال ماست، اعمالي که در خواب دنيا اتفاق مي‌افتند، اينها را براي ما توضيح مي‌دهند.

جيفة الليل است و بطال النهار *** هرکه او شد غره‌ي اين طبل غار

حشر پر حرص خس مردار خوار *** صورت خوکي بود روز شمار

زانيان را گند اندام نهان *** خمر خواران را بود گند دهان

گند مخفي کان به دلها مي‌رسيد *** گشت اندر حشر محسوس و پديد

اي دريده پوستين يوسفان *** گرگ برخيزي از آن خواب گران

بهشت براي حيوانات نيست. «اَمتازوا اليوم»، براي اينکه انسان و حيوان نمي‌توانند يک جا زندگي کنند.

دشت گرگان آن همه خوهاي تو *** مي‌درانند از غضب اعضاي تو

آن سخن‌هاي چو مار و کژدمند *** مار و کژدم گردد و گيرد دُمت

در بعضي روايات هست که عقربي که حاکم جور دارد مثل يک تپه است. در جهنم اينها از اينجا به آن طرف مي‌رود. امام صادق فرمودند: همه به جهنم مي‌روند. گفتند: شما هم مي‌رويد؟ حضرت فرمود: ما در اين دنيا رفتيم داخل جهنم خودمان ديديم خاموش است. چون نور ايمان آتشي را خاموش مي‌کند.

پس پيامبر گفت از گفت جحيم *** کاو به مؤمن لابه گر گردد ز بيم

گويمش بگذر ز زمن اي شاه زود *** حين که نورت سوز نارم را ربود

حالا که نار نور مؤمن است، مي‌داني ما چقدر نار در زندگي داريم. نار شهوت، نار رياست، نار غضب، حالا که نار پس هلاک نار نور مؤمن است *** زانکه بي ضد دفع ضد لا يمکن است

بيشه‌اي آمد وجود آدمي *** بر حذر شو زين وجود ار آدمي

حکم آن راست که آن غالب‌تر است *** چون که زر بيش از مس آمد آن زر است

صورتي اندر وجودت غالب است *** هم بر آن تصوير حشرت واجب است

از هر حيواني خصلتي دارد و خدا خصلت غالب را نگاه مي‌کند.

چون ز دستت ظلم بر مظلوم رُست *** آن درختي گشت، از آن زقوم رُست

چون ز خشم آتش تو بر دلها زدي *** مايه نار جهنم آمدي

نکته‌اي درباره خواب بگويم، مباحثي که داريم در قيامت تعبير مي‌شود. کسي که در اينجا خواب نيست، در بيداري کارهايش را انجام مي‌دهد. اگر چيزي هم در خواب ببيند متن واقعي را مي‌بيند و اين با بقيه فرق دارد. خدا خواب پيغمبر را نقل کرده، «لَتَدْخُلُنَ‏ الْمَسْجِدَ الْحَرام‏» مثلاً غير از پيغمبر در خواب آب مي‌بيند علم است، شير مي‌بيند حکمت است. اما اين واسطه درباره انسان کامل اينطور نيست. حضرت ابراهيم را گفت گلوي اسماعيل را ذبح کن، واسطه در کار نيست که بگويم اين آب واسطه است که علم را برساند. خدا مي‌گويد: اگر شما استقامت داشته باشيد، ما ء فراواني به شما مي‌دهيم يعني علم کثير! تعبيرش علم است. اما در معصوم اينطور نيست.

خدا نمي‌توانست در بيداري به ابراهيم بگويد: فرزندت را ذبح کن! چون ابراهيم گفت خدايا من مي‌خواهم امام شوم. خدا گفت: دو امتحان بده من امامت کنم، من هرکسي را امام نمي‌کنم. 1- بايد ثابت کني شجاعت داري، رفت بت را شکست. 2- ثابت کن تعلق نداري. اين پسر من است، دختر من است. اين را نمي‌توانست در بيداري بگويد. اينقدر نکته مهمي است که بايد در اين باب کتاب نوشته شود. آقا رسول الله در خواب ديد که بوزينه‌ها از منبر پيغمبر بالا مي‌روند. بني اميه بوزينه بودند. لذا پيغمبر فرمود: اگر معاويه را در منبر من ديديد شکمش را پاره کنيد. الآن عين متن واقع را پيغمبر ما در خواب مي‌بيند. يا امام حسين مي‌گويد: پيغمبر به خواب من آمد و گفت: اخرج الي العراق، يعني ديگر واسطه‌اي در کار نيست. کار به جايي رسيد که تا شهيد نشوي کار درست نمي‌شود. اهل‌بيت را هم ببر. خدا مي‌خواهد اهل‌بيت تو اسير شوند. يعني کار به جايي رسيد که بايد اينها اسير شوند تا آب به جوي برگردد آنوقت امام حسين با همين مظلوميت برگه مظلوميت را دستش گرفت و مدرسه امام باقر و امام صادق درست شد. علامه طباطبايي مي‌فرمايد: مدرسه حسيني بود تا باقري و صادقي. ابن عباس مي‌گويد: در خواب ديدم که جبرئيل کنار کعبه ايستاده است، مي‌گويد: دستش دست حسين است.

امام حسين فرموده است: جدم را در خواب ديدم به من گفت: حسين فردا افطارت پيش من باشد. مرحوم شيخ جعفر شوشتري مي‌فرمايد: امام حسين روز عاشورا روزه بود. يعني تشنگي بسيار عجيبي که بر امام حسين غالب شده بود. يا خود حضرت امام حسين مي‌گويد: در خواب ديدم درنده‌ها بدنم را پاره پاره مي‌کنند. يعني شديدترين درنده در بين درنده‌ها رنگ پوستش دو رنگ بود. شمر پوستش دو رنگ بود. اينها درنده بودند. امام رضا در خواب ديد که پيغمبر فرمود: چهارشنبه به حمام نرو. وزير مأمون از نوبختي‌ها بود، گفت: برادرم در بغداد نجوم را نگاه کرده، اگر چهارشنبه حمام نرويم هم امام رضا کشته مي‌شود، هم مأمون و من. امام رضا فرمود: پيغمبر به خوابم آمد و گفت: نرو، اين بطن واقعه را مي‌گويد. نرفت! مأمون گفت: من هم نمي‌روم. وزير رفت و کشته شد.

حر مي‌گويد: وقتي به کربلا حرکت مي‌کردم، در خواب ديدم که به من گفتند: بشارت باد بر تو بهشت! بيدار شدم به خانمم گفتم: من فرزندم پيغمبر را بکشم و به من بشارت بهشت را بدهند! سه روز مانده به شهادت اميرالمؤمنين، اميرالمؤمنين در خواب پيامبر را ديدند. لحظه‌هاي آخر امام حسن عرض کرد: آقاجان شما طوري صحبت مي‌کنيد که گويي کار تمام شده است. گفت: بله، سه روز پيش پيامبر را در خواب ديدم گفتم: يا رسول الله! چه از دست امت تو کشيدم. پيغمبر فرمود: نفرين کن! اين امت دو بار نفرين شده است. حساب انسان‌هاي جداست، گفت: نفرين کن و حضرت نفرين کرد. گفت: خدايا اينها را از من بگير و انسان‌هاي بزرگ را نصيب من کن. اشرار را بر اينها مسلط کن! بار دوم که امت نفرين شد روز عاشورا بود. وقتي امام حسين داخل گودال قتلگاه افتاد، وقتي سر مبارک را مي‌بريدند، نوري به عرش رسيد، خدا شما را موفق نکند که روزه بگيريد. خدا شما را موفق نکند که عيد فطر را درک کنيد. حضرت فرمود: والله تا عيد درک نمي‌کنند.

شريعتي: نکته‌هاي نابي را شنيديم انشاءالله با تفکر و تدبر به سمت خداي متعال حرکت کنيم. امروز صفحه 260 قرآن کريم را تلاوت خواهيم کرد.

«وَ آتاكُمْ‏ مِنْ‏ كُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ «34» وَ إِذْ قالَ إِبْراهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا الْبَلَدَ آمِناً وَ اجْنُبْنِي وَ بَنِيَّ أَنْ نَعْبُدَ الْأَصْنامَ «35» رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيراً مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ «36» رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنا لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَ ارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ «37» رَبَّنا إِنَّكَ تَعْلَمُ ما نُخْفِي وَ ما نُعْلِنُ وَ ما يَخْفى‏ عَلَى اللَّهِ مِنْ شَيْ‏ءٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ «38» الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعاءِ «39» رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَ مِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنا وَ تَقَبَّلْ دُعاءِ «40» رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسابُ «41» وَ لا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّما يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصارُ»

ترجمه آيات: و (خداوند) از هر آنچه كه از او خواستيد (و نياز داشتيد) به شما داده است، و اگر (بخواهيد) نعمت خدا را بشماريد، نمى‏توانيد آنها را به دقت شماره كنيد همانا انسان بسيار ستمگر و ناسپاس است. و (به ياد آور) زمانى را كه ابراهيم گفت: پروردگارا! اين شهر (مكه) را امن قرار ده و من و فرزندانم را از اينكه بت‏ها را بپرستيم دور بدار. پروردگارا! همانا بت‏ها بسيارى از مردم را گمراه كرده‏اند، پس هر كه مرا پيروى كند، قطعاً او از من است و هر كس با من مخالفت كند، همانا تو بخشنده‏ى مهربانى. پروردگارا! من (يكى) از ذرّيّه‏ام را در وادى (و درّه‏اى بى‏آب و) بى‏گياه، در كنار خانه‏ى گرامى و با حرمت تو ساكن ساختم. پروردگارا! (چنين كردم) تا نماز برپا دارند، پس دل‏هاى گروهى از مردم را به سوى آنان مايل گردان و آنان را از ثمرات، روزى ده تا شايد سپاس گزارند. پروردگارا! همانا تو آنچه را پنهان و يا آشكار كنيم، مى‏دانى و چيزى در زمين و در آسمان بر خداوند پوشيده نماند. ستايش خداوندى را كه در پيرى، اسماعيل و اسحاق را به من عطا فرمود. قطعاً پروردگارم شنونده دعاست (و آن را مستجاب مى‏كند.) پروردگارا! مرا برپا دارنده نماز قرار ده و از نسل و ذريّه‏ام نيز. پروردگارا! دعاى مرا (نماز و عبادتم را) بپذير. پروردگارا! مرا وپدر ومادرم را ومؤمنان را، روزى كه حساب بر پا مى‏شود ببخشاى! خداوند را از آنچه ستمگران انجام مى‏دهند غافل مپندار، همانا او (كيفر و حساب) آنان را براى روزى به تأخير مى‏اندازد كه چشم‏ها (از حيرت و وحشت) آن روز خيره مى‏ماند.

شريعتي: اشاره قرآني را بفرماييد و بعد در مورد شخصيت جناب عثمان بن مظعون بفرماييد.

حاج آقاي عاملي: خلاصه بحث ما در منزل يغظه بود، يغظه پنج رکن دارد که عرض خواهم کرد. بحث ما اين بود اگر کسي از اين پنج مطلب اطمينان نداشته باشد در حال خواب آمده و رفته است. پيغمبر فرمود: «الناس نيامٌ» در توضيح گفتم اگر قرار باشد که انسان در حال نوم باشد، اعمالي که انجام مي‌دهد تعبيري دارد. همچنان که خواب‌هاي ما تعبير دارد، اعمال ما هم تعبيري دارد. از سوره ابراهيم آيه 36 مي‌فرمايد: «فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» حضرت ابراهيم دو جمله گفته است و هردو خيلي مطالب دارد. يهودي‌ها مي‌گفتند: ابراهيم براي ماست و مسيحي‌ها مي‌گفتند: براي ماست. حضرت فرمودند: کساني با من محرميت دارند که تابع من هستند. فکر و مرام مرا پذيرفتند. اين يک اصل است. «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ‏ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيم‏» (آل‌عمران/31) پيغمبر ما همين را گفته است، تبعيت نباشد هرچه بگويي: حسين حسين! آنها الگوهاي جاودانه هستند و آمدند از آنها اقتدا کنيم، در همه چيز، گفتند: بگوييد که هرکس مي‌خواهد ايمانش کامل شود بگويد: نظر من در تمام امور و آداب نظر اهل‌بيت است، چه به من برسد و چه نرسد. رمز محرميت اين است. اگر مي‌خواهند سهمي از آنها داشته باشند از تبعيت مي‌برند. آنها واسطه فيض هستند و فقط اين فيض از تبعيت است. اول «وَ شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ» يعني الگو هستند و بعد «وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاء» هستند، حضرت فرمود: اگر شما حرفي بزنيد و ما يک حرفي بزنيم، بعد ما بميريم و شما بميريد، بعد ما محشور شويم و شما محشور شويد، شما يک مسيري مي‌رويد و ما يک مسير ديگر، قرار هست با آنها سنخيت پيدا کنيم.

از اين تعبير يک جمله استفاده مي‌شود کساني که غبطه سادات را مي‌خورند، امام صادق فرمودند: از پيغمبر دو چيز دارم يکي ولادت و يکي ولايت، فرمودند: ولايت من از پيغمبر است. اگر تحت امر او قرار بگيرم، بالاتر از سيادتي است که از پيغمبر دارم. «وَ مَنْ عَصانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» هرکس با من مخالفت کند، وظيفه ما در برابر مخالفين چيست؟ طرز تعامل با مخالف، قرآن گفته: «فان اعرضوا، فان تولوا» اگر يکجا پيدا کرديد، «فان تولوا» سرش را ببر، «فان اعرضوا» بکشيد، در کتاب «آتش تأويل در خرمن تنزيل» من همه «فان اعرضوا و فان تولوا» را درآوردم. آنقدر مطلب درآمده است، «إِنَّ رَبَّكَ يَقْضِي‏ بَيْنَهُمْ‏ يَوْمَ الْقِيامَة» خدا مي‌گويد: من خودم به حسابش مي‌رسم. در جايي به پيغمبر مي‌گويد: «لَعَلَّهُ يَزَّكَّى‏» (عبس/3) شايد اصلاح شود، اصلاح نمي‌شود، «وَ ما عَلَيْكَ أَلَّا يَزَّكَّى‏» (عبس/7) چقدر آيات زيباست.

شخصيت عثمان بن مظعون از اصحاب بزرگ پيغمبر ماست و آنقدر پيغمبر ايشان را دوست داشتند، در مرگش گريه کرد و صورت روي صورتش گذاشت. آنقدر ايشان براي اصلاح حريص بود، در زمان جاهليت، شراب را حرام کرد. ايشان اولين کسي بود که پيغمبر در بقيع دفن کرد و خودش مي‌آمد قبرش را زيارت مي‌کرد. وهابي‌ها مي‌گويند: قبر تکي را نمي‌شود رفت و قبر دسته جمعي را مي‌شود رفت! پيغمبر ما قبر تکي را زيارت مي‌کرد. برادر عايشه از دنيا رفت، در مکه دفن کردند، عايشه از مدينه بلند شد به مکه رفت سر قبر تکي! پيامبر ما وقتي تجارت مي‌رفتند در ابواء به قبر مادرشان رسيدند و زيارت کردند. حضرت زهرا به احد مي‌رفتند و قبر حضرت حمزه را زيارت مي‌کردند. از خداي متعال مي‌خواهم مدال «و رضوانٌ من الله اکبر» را نصيب ما بکنند.

شريعتي:

خليل آتشين سخن، تبر به دوش بت شکن *** خداي ما دوباره سنگ و چوب شد نيامدي

«الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»

 

فایل تصویری این برنامه

 

فایل صوتی این برنامه

 

 

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=9136

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید