برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: مسير سلوک الي الله
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عاملي
تاريخ پخش: 14- 06-98
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
از درد تو تمام تنم تير ميکشد *** وقتي کسي به روي تو شمشير ميکشد
طاقت ندارم اين همه تنها ببينمت *** وقتي که چله چله کمان تير ميکشد
اين بغض جان ستان که تو بيکسترين شدي *** پاي مرا به بازي تقدير ميکشد
اي قاري هميشهي قرآن آسمان *** کار تو جزء جزء به تفسير ميکشد
اينکه ز هر طرف نفست را گرفتهاند *** آن کوچه را به مسلخ تصوير ميکشد
برخيز اي امام نماز فرشتهها *** لشگر براي قتل تو تکبير ميکشد
«صلي الله عليک يا أباعبدالله» سلام ميکنم به همهي بينندهها و شنوندههاي گرانقدرمان، عزاداريهاي شما قبول باشد. برنامه امروز را با افتخار به همه کساني که دلشان سرشار از محبت سيدالشهداء است، تقديم ميکنيم. همه کساني که اين روزها در عزاي سيدالشهداء و اهلبيتش داغدار و عزادار هستند و انگار اين داغ تازه تازه است. حاج آقاي عاملي سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي عاملي: بسم الله الرحمن الرحيم، عرض ادب و احترام دارم خدمت حضرتعالي و همه مردم عزيز. از خداي متعال ميخواهم عزاداري عزيزان را قبول کند و گوارا باشد اين توفيق بزرگي که خدا نصيب ما کرده است. ما به سنت پيغمبر لبيک گفتيم و پيغمبر ما قبل از اينکه حسين به دنيا بيايد، براي امام حسين عزا و ماتم گرفته است. حسين تا متولد شد و آمد، اولين روضه را خواند و پيامبر ما در آخرين لحظه که ميخواست ازدنيا برود براي حسين روضه خواند و از دنيا رفت و بين اين دو زمان هم براي حسين روضههاي مفصلي خوانده است و ما از سنت پيغمبر تبعيت ميکنيم و براي حسين(ع) عزا ميگيريم و خدا را شاکر هستيم که تبعيض در سنت نداريم، «نؤمنٌ ببعض و نفکر ببعض» توفيق بزرگي براي ملت ما و مواليان اهلبيت و تمام عزيزاني که در عزاي اهلبيت عزادار هستند و اگر نبود اين عزاداريها بلا عالم را ميگرفت و فقط حسين چهار هزار ملک گريه کن در حرم مطهرش دارد و اين سري دارد و اين انسان کامل اگر زير سم اسبها پايمال شود و همه يکدست راضي باشند به اين مصيبت بزرگ، طبيعتاً بلا نازل ميشود. امام صادق در ذيل «وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ» اگر نبود که خدا بعضي شرارتها را با بعضي ديگر دفع ميکند، زمين و آسمان به فساد کشيده ميشد، حضرت فرمود: خدا شما را ميديد، اگر شما نبوديد و اين عرض ارادتها نبود، بلا نازل ميشد. خوشحال هستيم از اينکه خداي متعال توفيق داده و ما عزادار اهلبيت هستيم.
شريعتي: سلامي بر امام مجتبي(ع) و آقازادههاي ايشان جناب عبدالله بن الحسن و قاسم بن الحسن ميکنيم که اين روزها خيلي روضهي مدينه ميخوانند و ياد امام مجتبي ميکنند. انشاءالله زيارت مدينه منوره و کربلاي معلي نصيب شما شود. بحث ما در مورد سمت خدا و گامها و منازلي که براي رسيدن به آنجا بايد طي کنيم. نکات خوبي را شنيديم. بحث امروز هم خواهيم شنيد.
حاج آقاي عاملي: بحث ما در رفتن به سوي خدا بود، اول بايد از جهت ذهني و فکري براي اين حرکت آماده شويم و ضرورت اين مطلب بايد باز شود که چرا در اين نشئه ما بايد مسافر باشيم؟ مسافر چون بود، رهرو کدام است؟ چرا گويند که او مرد تمام است؟ جناب رجل خراساني از شبستري ميپرسد. چقدر عالي جواب داده است.
دگر گفتي مسافر کيست در راه *** کسي کو شد ز اصل خويش آگاه
مسافر آن بود کان بگذرد زود *** ز خود صافي شود چون آتش از دود
دنيا اگر يک شبستري داشته باشد چه افتخاري ميکند، من غصه ميخورم که به طور شايسته نسل ما با اين مفاخر عرفاني و ادبي ما آشنا نيستند. يک گنجينه بسيار بزرگي دست ملت ماست که دست هيچ ملتي نيست. در اين 1400 سال شاهکار کردند. شاهکارهاي ادبي و عرفاني، ارزش دارد که کل دنيا زبان فارسي را ياد بگيرند تا به اين متون دسترسي داشته باشند. با اين مفاهيمي که حافظ دارد، مفاهيمي که مولوي دارد، شبستري دارد. يک سفرهاي داريم بسيار عظيم که ميتوانيم دنيا را فتح کنيم. صحبت اين است که چرا اين سفر بايد شروع شود؟ وجوهي را گفتيم يکي اين بود که در هر لحظه طبيعت اين عالم اين است که هر لحظه ممکن است تبدل لهجه صورت بگيرد و پرونده بسته شود و امکان تغيير هم نيست. بزرگترين وحشت عالم آخرت بعد از اينکه انسان اين دنيا را ترک ميکند، تا متوجه ميشود که ديگر هيچ چيز تغيير بردار نيست. يعني هرچه هست تا ابديت همان هست و تغيير بردار نيست. اين وحشت فوق العاده است. عالم، عالم نياز است و در روايت هست که اهل بهشت پشيمان نيستند، «الّا على ساعة مرّت بهم في الدّنيا لم يذكر اللَّه تعالى» يعني اهل بهشت پشيمان نيستند جز بر لحظاتي که بر آنها در دنيا گذشته است اما در آن لحظه در حالت توجه به خدا نبودند. در حالت ذکر نبودند. ذکر اين نيست که زبانش در حال گفتن ذکر باشد. توجه به مبدأ اعلي که من الآن در حضورش و کنار سفرهاش هستم و در نعمت آن ذات لا يتناهي هستم. لذا پيغمبر ما اين پشيماني را ندارد چون پيغمبر ما تمام لحظاتش ذکر بوده است. يکوقتي ابوذر آمدند ديدند حضرت در ظاهر خوابيده است. دراز کشيدند و خواستند بفهمند پيغمبر ما بيدار هست يا نه، يک چوبي را تکان دادند ببينند که پيغمبر ما بيدار است يا نه، حضرت چشمهايش را باز کرد و فرمود: چشم من ميخوابد اما قلب من نميخوابد. يعني شدت اتصال به جايي رسيده است. اينکه در روايت هست «وَ إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ [شُعَاعِ] الشَّمْسِ بِهَا» روح مؤمن اتصالش به خدا ا شعاع شمس بالاتر است. اتصال شعاع شمس به شمس عجيب است و اين از غرر روايات ماست يعني آن حرارتي که بر دل مؤمن هست در اثر معرفتي که به مبدأ اعلي درست ميشود. عالم آنجا عالم نياز هست.
در روايت هست که امام صادق ميگويد: من هر روز دو رکعت براي پدرم نماز ميخوانم. حضرت امام در درس اخلاقشان ميفرمودند: روايات را با خصوصياتش معنا کنيد. يک امام ميگويد: براي يک امام هر روز دو رکعت نماز ميخوانم. دار، دار احتياج است. حضرت آيت الله آ شيخ علي گلپايگاني از آ سيد جمال الدين گلپايگاني نقل ميکرد. ميفرمود: من وادي السلام رفتم و ديدم دستها از قبر بيرون است. همه التماس ميکنند، دنبال مغرفت و شباهت هستند. آخرت دار احتياج است. هم کسي که عمل کرده و عمل نکرده، روز آخرت بيش از سي اسم دارد که يکي «يوم التغابن» است. يوم التغابن يعني همين که احساس قبل است. نميگويد: يوم القبل، ميبيند آنجا کم آورده است. در ذيل آيهي «ويل للمطففين» يکي از بزرگان ميگفت: روايت هست در آخرت ميگويند: «کلکم مطفّف» همه پيمانه انسانيت را کم آورديد. يعني خدا بيشتر از اين از شما خواسته بود. ما روزمره همين پيمانه را داريم کم و زياد ميکنيم. طي طريق و طي منزل ميکنيم. در هر لحظه ورقه امتحاني پر ميکنيم.
خيلي کلمهي «فکاک رغبتي» در روايت ما تکرار شده است. چرا از کلمهي «فَک» استفاده کردند؟ «فک» يعني جدا کردن، هرجا مسألهي فک هست، يک بسته شدني هم هست. اين چيست؟ شما در شب قدر آنقدر خدا را واسطه قرار ميدهيد، آخر ميگويد: «اسئلک فکاک رغبتي من النار» يا مثلاً امام حسين در دعاي عرفه ميگويد: خدايا من از تو يک چيزي ميخواهم اگر آن را دادي هرچه گرفتي ضرر ندارد. اگر آن را به من ندادي، هرچه به من دادي فايدهاي ندارد. «اسئلک فکاک رغبتي من النار» اين را توضيح بدهم که عزيزاني که دعا ميخوانند در دعاها به اين نکته توجه کنند، خيلي خوب است. يک فردي که در ان دنيا گناه ميکند خدا اجازه گناه به ايشان نداده است و دنيا را براي گناه فتح نکرده است. دنيا يک رستوران و طربخانه نيست. اين دنيا «مَتجرُ اولياء الله» است. يک گناهي که کرد به خدا بدهکار شد، بدهکار چه؟ بدهکار يک عذرخواهي، از خدا يک عذري بخواهد. در دنيا کسي که بدهکار است، مورد اعتماد نيست، از او گرو ميگيرند تا وقتي بدهي را داد اين گرو آزاد شود. ولي در امور معنوي خود انسان را گرو ميگيرند. خدا ميداند اين سخن چقدر وحشتناک است. اين به خدا بدهکار يک عذرخواهي است، خدا خيلي سهل ميگيرد.
يکوقتي حضرت عيسي گفت: من کار را از اساس در دنيا درست کنم و بروم بين خدا و بين شيطان آشتي بدهم. نزد خدا رفت و گفت: خدايا ميشود با شيطان آشتي کني؟ گفت: چرا نکنم. گفت: چه کار بکند از او راضي شوي؟ گفت: بگويد اشتباه کردم. اعتراف کند، در دعاها اعتراف، اعتراف، اعتراف، ما مثل مسيحيت نيستيم نزد کشيش برويم و اعتراف کنيم. پيش هيچکس نميشود اعتراف به گناه کني، فقط نزد خدا، خدا مشتري مشتري است. چون اعتراف نشانهي حياء است. يعني خدايا من حياء ميکنم، اشتباه کردم. خدا خيلي مشتري است. خدا بيايد بگويد: اشتباه کردم، من نميپذيرم. حضرت عيسي خيلي خوشحال شد و گفت: حل است. با خوشحالي نزد شيطان آمد و گفت: بشارت بشارت، خدا ميگويد: يکبار بگويي من اشتباه کردم، خدا تو را ميپذيرد. شيطان برگشت گفت: چرا من بگويم اشتباه کردم؟ خودش بگويد: اشتباه کردم. اين يک قصه است. اما نشان ميدهد تمام کساني که زمينهي صلح را به هم ميزنند کار شيطاني ميکنند. صلح بين دو خانواده و صلح بين دو تا فرد، يکي از اوصاف شيطان همين است. «وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُم» ايجاد اختلاف، هرجا ايجاد اختلاف است، کار شيطان است. زمينه اختلاف را فراهم ميکند.
روز قيامت ندا ميکنند و ميگويند: هرکس بر گردن خدا حق دارد، بلند شود. همه تعجب ميکنند مگر ميشود کسي بر گردن خدا حق داشته باشد؟ آنوقت اين آيه را ميخوانند، «فمن عفى و أصلح فأجره على اللّه» چقدر خوب است اين آيات را ياد بگيريم و اينها مهارتهاي زندگي است. اينها قواعد آفرينش است. هرکس که از حقش گذشته تا زمينه صلح درست شود، خدا ميگويد: خودم جزا و پاداشش را ميدهم. وقتي يک بدهکاري دارد براي خدا يک عذرخواهي بکند، عذرخواهي نکرد و از دنيا رفت. اين گرو ديگر دستش بود. اميرالمؤمنين در نهجالبلاغه بسيار عالي اين را تصوير کرده است. حضرت فرمود: خدا زمينه اين حرف را آورده «كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَة» (مدثر/38) اميرالمؤمنين فرمود: پيغمبر ما آخرين جمعه شعبان فرمود: گناه کردي، جان شما گرو افتاد. تا از دنيا نرفتيد اين گرو را آزاد کنيد. در دنيا هم وقت گرو بگذرد ديگر تمام شد و آزاد نميشود. با استغفار اين گرو را آزاد کنيد. يک استغفار، يک «الهي لک العُتبي» معذرت ميخواهم. «لک العُتبي» يعني خدايا معذرت ميخواهم. خدا چقدر آسان ميگيرد. در روايات ما آمده است. شبهاي قدر به عزيزان ميگويم: تسبيح دست بگيريد و به خدا بگوييد: خدايا همان که تو ميگويي. همان که تو ميخواهي!
يک رابطه گرم و صميمي با خدا داشته باشيم و هرچه در دلت هست بريز و بگو خدايا تو هم بريز. هرچه از من گله داري، تو هم بريز. ارتباطي عاشقانه داشته باشيم. اميرالمؤمنين فرمود: «فَاللَّهَ اللَّهَ مَعْشَرَ الْعِبَادِ وَ أَنْتُمْ سَالِمُونَ فِي الصِّحَّةِ» (نهجالبلاغه/ص267) الآن سالم هستيد و ميتوانيد هرکاري را بکنيد. هميشه اينطور نيست. «قَبْلَ السُّقْمِ وَ فِي الْفُسْحَةِ قَبْلَ الضِّيقِ» هرکجا ميتواني بروي. الآن ضيق نيست. «فَاسْعَوْا فِي فَكَاكِ رِقَابِكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُغْلَقَ رَهَائِنُهَا» قبل از اينکه اين گرو بسته شود، تلاش کنيد اين را آزاد کنيد. خيليها بي خبر از اين مسائل از دنيا رفتند و ديگر پرونده بسته شد، خودشان گرو افتادند و آنجا امکان باز کردن نيست، چون امروز عمل هست و حساب نيست و فردا حساب هست و عمل نيست. يکي از اسم خدا هم بسيار خوب است، يک نفر ميگفت: من عاشق عقلانيت شيعه هستم. ميگفت: ما فقط براي خدا يک اسم داريم ولي شما 1001 اسم داريد. هر اسمي که مناسب حال خودتان است با آن اسم با خدا صحبت ميکنيد. مثلاً يک چيزي از دستت رفته، مأيوس هستي دستت بيايد، ميگوييد: «يَا رَادَّ مَا قَدْ فَاتَ» اي خدايي که ميتواني برگرداني چيزي که از دست من رفته است. «يا من يرحَمَ من لا يرحَمُهُ العباد» اي خدايي که دلت ميسوزد براي کسي که هيچکس دلش به حالش نميسوزد. «يا من يقبل من لا يقبله البلاد» اي خدايي که کسي که هيچ شهري او را نميپذيرد، او را ميپذيري.
يکي از عرفا ميگويد: همه نيکان را به خانه خود دعوت ميکنند جز خدا که بدها را به خانه خود دعوت ميکند، کساني که خراب کردند و «عَادَتُكَ الْإِحْسَانُ إِلَى الْمُسِيئِينَ وَ سُنَّتُكَ الْإِبْقَاءُ عَلَى الْمُعْتَدِين» سبيل تو راهش اين است که کسي که معتد است و از حق فراتر رفته و کار خلاف کرده ميگيري که کجا ميخواهي بروي؟ کنار سفره گفتم: يادم افتاد! حضرت عيسي گفت: خدايا من ميخواهم براي تو کاري کنم که خوشت ميآيد، از چه چيزي خوشت ميآيد؟ گفت: ميخواهم برايم «تَوَسوُس» کني، تَوَسوُس، آن حيواني که کنار سفره ميپلکد، يک حالتهايي از خودش نشان ميدهد که من هم در اين سفره طمع دارم. اين يک رابطه عاشقانه است، خدا به اين احتياج ندارد که ما از او چيزي بخواهيم.
عنايات خاصي که خدا براي بندگانش آماده کرده نميخواهد از دست بنده برود. ما اطلاع نداريم آنها را از دست ميدهيم. يک نکته اينکه در محرم هم قرار داريم بگويم، خدا اسامي خوبي دارد. يک اسم خدا اين است «يَا أَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُون» حضرت امام ميفرمود: من از تمام دعاها اين مناجات شعبانيه را دوست دارم.شما وقتي برويد از کسي عذرخواهي کند و شما را بپذيرد، انواعي دارد. گاهي با سر سنگيني قبول ميکند. گاهي ميگويد: تشکر، گاهي ميگويد: باشد. گاهي با خوشرويي و گاهي با اخم، حضرت ميگويد: هيچکس مثل خدا زيبا عذر را نميپذيرد، براي پذيرفتن عذر پذيرش خدا بسيار زيباست. شما که خدا از شما طلبي دارد که عذرخواهي کنيد، وقتي براي عذرخواهي ميرويد، خيلي خوب ميپذيرد. اگر شما بخواهيد بيشتر واقف شويد به اينکه خدا چقدر خوب ميپذيرد، از کربلا يک مثال بزنم. حضرت حر براي عذرخواهي آمد. از کوفه که ميآمد برايش بشارت بهشت را در خواب دادند. به خانمش گفت: خواب ديدم فرزند حسين را بکشم به من بشارت بهشت را ميدهند! به کربلا آمد. خيليها تا لبه جهنم آمدند و در کربلا برگشتند. خيليها تا لبهي بهشت آمدند و برگشتند. غربال خدا تکان ميخورد. در دوره ما هم تکان ميخورد. اوضاع اقتصادي، ما خيال ميکنيم يک ترامپ و يک آمريکايي داريم، نه! اين امتحان است که شما چقدر احساسهاي انساني داريد در برابر ملت خودتان، چقدر به دين خودتان عمل ميکنيد. هميشه اين نبرد هست و خدا عمداً شرايط را طوري درميآورد، خدا ميگويد: شما خيال کرديد من بدون امتحان شما را ميپذيرم؟ شما بايد ثابت کنيد که مرا ميخواهيد. با همين زندگي عادي نميشود ثابت کنيد خدا را ميخواهم. «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَعْبُدُ اللَّهَ عَلى حَرْفٍ» (حج/11) خدا ميگويد: بعضيها اگر يک مقدار سختي باشد، «فَإِنْ أَصابَهُ خَيْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَ إِنْ أَصابَتْهُ فِتْنَةٌ انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ» فرار ميکند اما حالش خوب باشد ميگويد: هستم. بايد ثابت کني.
حضرت حر به کربلا آمد، خيلي بر حضرت حسين سخت گرفتند. اول ابن زياد دستور داد برو حسين را بگير و به کوفه بياور. اول دستور داد نگذار حسين به کوفه بيايد. آمد جلويش را گرفت که نبايد کوفه بروي. بعداً که ديدند حسين کسي را ندارد، ابن زياد گفت: بگير و بياور. حر جلويش را گرفت. امام حسين گفت: حر، من زن و بچه دارم. مادرت به عزايت بنشيند. گفت: حسين مادرت زهراست، چه ميتوانم بگويم! عجيب هست در يک صف نشستند شاخ به شاخ اما به حسين اقتدا ميکنند. تا اينکه دستور رسيد نگذار حسين حرکت کند. امام حسين آنجا ديد که جلويش را گرفتند، گفت: اينجا کجاست؟ گفتند: قاذقيه، گفتند: اسم ديگري هم دارد؟ گفتند: شاطي الفرات هم ميگويند. گفت: اسم ديگري ندارد؟ گفتند: نينوا هم ميگويند. فرمود: اسم ديگري ندارد؟ گفتند: کربلا هم ميگويند. گفت: «الهي اعوذ بک من کرب و البلاء» اولين بار اسم کربلا آنجا آمد.
حُر خيلي تصميم مهمي گرفت در حساسترين نقطه، ميخواهد بيايد عذرخواهي کند. عذرپذيري حسين نسخهاي از عذرپذيري خداست. خدا چطور عذر را ميپذيرد؟ حضرت موسي ميگويد: چقدر از پشت سر آنهايي که با من قهر کردند، رفتند نگاه کنم؟ چشم به راه باشم تا برگردند. آقاي آيتي از دنيا رفت. آقايي ميگويد: من در خواب ايشان را ديدم و گفتم: آنجا چه خبر است؟ گفت: براي يک چيز ميخواهم به اين دنيا بيايم. فقط بخاطر اينکه آنهايي که با خدا قهر کردند، با خدا آشتي بدهم. اين قهر کردنها قالبش از سر اميدي بود که با خدا داشته است. انسان از آنجايي که انتظار دارد قهر ميکند. ايشان ميگفت: من ميخواهم بيايم آنهايي که با خدا قهر هستند را آشتي بدهم. يعني چه رتبهاي در آخرت دارد آن علمايي که توانستند قهرها را با خدا آشتي بدهند؟ حُر آمد و تصميم گرفت، چکمهها را درآورد و به سمت حسين آمد. بالاخره آمد و حضرت متوجه شد براي عذرخواهي آمده است. سرش را پايين انداخته بود. يک جملهاي حضرت گفت که غوغا کرد. حضرت فرمود: سرت را بالا بگير و من نميخواهم اينطور با من صحبت کني. حُر گفت: من اين گرفتاريها را براي شما درست کردم، من جلوي شما را گرفتم! امام حسين گفت: سرت را بالا بگير. تو مهمان ما هستي. دستش را گرفت و داخل حرم آورد. دو نفر به ما از داخل حرم گزارش دادند، يکي حر است و يکي حضرت قاسم است. هردو که آمدند رجز بخوانند از تشنگي حسين رجز خواندند. چقدر حسين خوب حر را پذيرفت و حر که در ميدان افتاد، تمام خون بود و يکوقت ديد سرش روي زانوي کسي است و خون چشمهايش را پاک ميکند. طبيعي است که با خود ميگويد: دشمن که خون چشم مرا پاک نميکند. چشمهايش را باز کرد و ديد سرش روي زانوي حسين است. از خجالت سرش را پايين کشيد و امام حسين باز سرش را روي زانوهاي خود گذاشت و براي حُر روضه خواند و گفت: مادرت اسم با مسمايي برايت گذاشت، تو واقعاً حر بودي. زبان حالش اين بود که براي تو يک چيزي آماده کردم که براي اکبرم آماده نکردم. اينکه با دستمالش سر حر را نگه داشت. ميخواهم بگويم: کسي مفصل خراب کند و بعد از خرابيهاي فراوان ببيند دست نوازشي بر سرش هست، اين آتش است. انشاءالله ما هم سهمي از حسين(ع) داشته باشيم.
شريعتي: بزرگي ميفرمود: حتي آنوقتي که داريد گناه ميکنيد و پشت به خدا هستيد، خدا صدايتان ميکند و شما را دعوت ميکند. خدا کند در آن شرايط قرار نگيريم.
حاج آقاي عاملي: يک تسبيح دست بگيرند و بگويند: «سَن ديه» يعني خدايا همان که تو ميگويي. همان که تو ميخواهي. خدايا من کامل تسليم هستم، هرچه تو ميخواهي.
شريعتي: چقدر خوب است ثواب تلاوت آيات امروز را هديه به روح بلند سيدالشهداء و اصحاب و يارانشان بکنيم. امروز صفحه 155 قرآن کريم را تلاوت خواهيم کرد.
«قالَ ادْخُلُوا فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ فِي النَّارِ كُلَّما دَخَلَتْ أُمَّةٌ لَعَنَتْ أُخْتَها حَتَّى إِذَا ادَّارَكُوا فِيها جَمِيعاً قالَتْ أُخْراهُمْ لِأُولاهُمْ رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِكُلٍّ ضِعْفٌ وَ لكِنْ لا تَعْلَمُونَ «38» وَ قالَتْ أُولاهُمْ لِأُخْراهُمْ فَما كانَ لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما كُنْتُمْ تَكْسِبُونَ «39» إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ «40» لَهُمْ مِنْ جَهَنَّمَ مِهادٌ وَ مِنْ فَوْقِهِمْ غَواشٍ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ «41» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَها أُولئِكَ أَصْحابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيها خالِدُونَ «42» وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَ نُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
ترجمه آيات: (خداوند، پس از اعترافشان به كفر در لحظهى مرگ) مىفرمايد: شما نيز در ميان گروههايى از جنّ و انس، كه پيش از شما بودهاند، به دوزخ داخل شويد. هرگاه گروهى وارد (جهنّم) شود، گروه همكيش خود را لعن و نفرين كند، تا آنكه همه يكجا در دوزخ بهم رسند. آنگاه گروه متأخّر دربارهى گروه قبلى گويد: خدايا! اينان بودند كه ما را گمراه كردند، پس عذابى دو چندان از آتش دوزخ برايشان بياور (كيفرى براى گمراهى خودشان و كيفرى براى گمراه ساختن ما. خداوند) مىفرمايد: براى هر كدام، (عذابى) دو برابر است، ولى نمىدانيد. و گروه پيشگام (در عذاب)، به پيروان خود مىگويند: شما هيچ برترى بر ما نداريد، پس عذاب را به خاطر آنچه كسب مىكرديد، بچشيد. همانا كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند و مستكبرانه از آن اعراض كردند، درهاى (رحمت) آسمان به روى آنان باز نمىشود و به بهشت وارد نمىشوند، تا آنكه شتر از سوراخ سوزن بگذرد (يعنى نشدنى است)، و اينگونه مجرمان را كيفر مىدهيم. براى مجرمان، در جهنّم بسترهايى است و از بالاى سرشان پوششهايى (از آتش)، و اينگونه ستمگران را كيفر مىدهيم. و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، (هر اندازه عمل كردهاند مىپذيريم، زيرا) هيچ كس را جز به مقدار توانش تكليف نمىكنيم. آنان همدم بهشتند، همانان در آن جاودانند. و هرگونه كينهاى را كه در سينههاى آنان بود بركنده و زدوديم (تا در صفا و صميميّت با هم زندگى كنند)، از زير (قصرهاى) شان نهرها جارى است و مىگويند: خدا را شكر كه ما را به اين (راه) هدايت كرد و اگر خداوند هدايتمان نمىكرد، ما (به خودى خود) هدايت نمىشديم. بىشك فرستادگان پروردگارمان به راستى و درستى به سراغ ما آمدند و به آنان (هدايت يافتگان) خطاب مىشود: اين همان بهشتى است كه به خاطر عملكردتان وارث آن شدهايد.
شريعتي: اين هفته قرار گذاشتيم از اصحاب و ياران با وفاي امام حسين(ع) صحبت کنيم که حضرت فرمودند: من ياران و اصحابي باوفاتر از شما سراغ ندارم و امروز رزق ما شد که از شخصيت جناب حر بشنويم.
حاج آقاي عاملي: خداي متعال در اين آيه فرمود: «إِنَّ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ اسْتَكْبَرُوا عَنْها لا تُفَتَّحُ لَهُمْ أَبْوابُ السَّماءِ وَ لا يَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ حَتَّى يَلِجَ الْجَمَلُ فِي سَمِّ الْخِياطِ وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُجْرِمِينَ» کساني که آيات ما را تکذيب کردند و در برابر آيات استکبار کردند، استکبار غير از تکبر است، يعني علم دارد که اين کار درستي است ولي زير بار نميرود. ميگويد: امکان ندارد من در بهشت از اينها پذيرايي کنم اگر قرار شود شتر از سوراخ سوزن رد شود، آنوقت اينها ميتوانند به بهشت بروند. اين از آيات بسيار مهم است و مفهوم بسيار بلندي دارد. خداي متعال بارها در قرآن مجرمين را تهديد کرده و حتي گفته: از مجرمين انتقام ميگيرم. منتهي خدا حساب اين را کرده که ممکن است يکوقتي کسي اين تهديدها را جدي نگيرد، براي اينکه اين تهديدها جدي گرفته شود، خدا چند کار را در قرآن کرده است. يکي قسم است. چنان قسمهاي غليظ و شديدي خورده که من افراد جنايتگار در دنيا را به جهنم ميبرم. اخيراً پاپ انکار کرد که اصلاً جهنمي در کار نيست. اول قسم است، اين قسمها را بخوانم آنقدر وحشتناک است، گاهي ميگويد: «فَوَ رَبِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ» (ذاريات/23) قسم به خداي آسمان و زمين، اينهايي که ميگويم همه حق است. گاهي ميگويد: قسم به ذات حق «قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ، لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ» (ص/84 و 85) گاهي ميگويد: «وَ تَمَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ» (انعام/115) قطعي قطعي است، که جهنم را پر ميکنم، کسي خيال نکند که خدا يک حرفي زده است و خدا ميگويد: شيطان با من شما را فريب ندهد که بگويد: بابا خدا ارحم الراحمين است. خدا ارحم الراحمين است، ولي کسي که با ربا تمام زندگي کسي را به هم ريخته است. يک جواني کل زندگي يک جوان را با طلاق بيجا آتش زده است. مثلاً شما عراق برويد، سه هزار يتيم در يک يتيمخانه است. خدا قسم ميخورد، هم از پيغمبرها سؤال ميکند و هم کساني که پيغمبرها را براي آنها فرستاده است. نمونه هم آورده و از عيسي سؤال ميکند، روز قيامت به عيسي ميگوييم: تو چنين حرفي زدي؟ «أَ أَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَ أُمِّي إِلهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ» (مائده/116) عيسي ميگويد: خدايا، «ما قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا ما أَمَرْتَنِي بِهِ» (مائده/117) پيغمبر از تو سؤال ميکنم واقعاً اين حرفهايي که خدا در مورد آخرت ميگويد حق است. «قُلْ إِي وَ رَبِّي إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ» (يونس/53) شما بتوانيد از دايره حکومت خداي من خارج شويد، اينطور نيست. «زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلى وَ رَبِّي» (تغابن/7) بگو قسم به خدايم، «لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ» شما مبعوث ميشود و تمام اعمالتان را براي شما دوباره مثل فيلمي ميگذاريم، نسخه برداري کرديم، آنها را نگاه کنيد. يک راهش هم اين مسأله است که اينجا آورده است. با اين مثل ديگر تثبيت کرده است. اگر شتر از سوراخ برود پس اميد است اين جنايتکارها بتوانند خلاصي پيدا کنند. پيغمبر ما فرمود: «شمِّروا» آستين بالا بزنيد، اهل عمل باشيد، خادم پيامبر ميگويد: امر بسيار جدي است، «شَمِّرُوا فَإِنَّ الْأَمْرَ جَدٌّ وَ تَأَهَّبُوا فَإِنَّ الرَّحِيلَ قَرِيبٌ» کوچ کردن نزديک است.
شريعتي: نکات خوبي را شنيديم. انشاءالله به سمت خداي متعال حرکت کنيد و ذاهب شويم. دعا بفرماييد و آمين بگوييم.
حاج آقاي عاملي: از خداي متعال ميخواهم با عنايات خاصه خود، برهان حضرت أبي عبدالله الحسين را بر دنيا غالب کند و برهان رهبر ما را که هزاران هزار بار شاکر هستيم که هويت عاشورايي ما را مقام معظم رهبري حفظ کرده است و در حسرت ماندهاند دشمنان که در برابر آنها رکوع کنيم. خدا را شاکر هستيم و انشاءالله خدا برهان رهبر ما را بر دنيا غالب کند.
شريعتي: به امام حسين سلام ميکنيم و همراه با حر ميشويم که به سيدالشهداء رو کنيم و راهمان را با همراهي حضرت طي کنيم.
دوستت دارم من اي در جسم عالم جان حسين *** آذري ميخوانمت جانم سنه قربان حسين
«والحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»
فایل تصویری این برنامه
فایل صوتی این برنامه