برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: مضامين بي نظير دعاهاي اهلبيت (عليهم السلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عاملي
تاريخ پخش: 04- 02-99
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
اي کاش ببينيم همه ماه نهان را *** همراه طلوع تو شروع رمضان را
با تلخي اشک غم افطارت نموديم *** از مأذنه هر بار شنيديم اذان را
چندي است که چشمان زمين بي تو نديده است *** از باد صفا نفس مشک فشان را
تلخند زبانها بگذار از تو بگويند *** تا نام تو تغيير دهد طعم دهان را
هر بار که با تو به مناجات نشستيم *** يکبار هم احساس نکرديم زمان را
سلام ميکنم به شما دوستان عزيزم، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. آغاز ماه مبارک رمضان را تبريک ميگوييم. خدا را شکر که تا امروز بوديم و روزهاي پاياني ماه شعبان را درک ميکنيم. سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي عاملي: بسم الله الرحمن الرحيم، عرض ادب و احترام دارم خدمت حضرتعالي و همه مردم عزيز، از خداي متعال ميخواهم عافيت کامل و فرج کامل مرحمت بفرمايد به ملت ما و بشريت و بيماران را شفاي عاجل مرحمت بفرمايد. محضر همه عزيزان تبريک ميگويم از اينکه توفيق پيدا کردهايم انشاءالله ماه رمضان را درک کنيم، چه توفيق بزرگي است، آنهايي که در برزخ هستند، تشنه هستند که يک لحظه چنين توفيقاتي را درک کنند و قيامت را برپا کنند. بالاترين جشن، ضيافتي که خدا راه اندازي بکند چقدر بايد شادي و سرور داشته باشيم، ضيافت خداست و مشرف به اين مهماني شدي.
درضيافتخانه فيض نوالش منع نيست *** در گشاده است و صلا در داد خوان انداخته
ضيافت ماه رمضان يک ضيافت اختصاصي و ويژه است. مدال افتخاري است که خداي متعال به بشريت داده و بشريت را به حساب آورده است. همه را هم دعوت کرده است. مهمان ناخوانده هم نيستيم، وارد هم شويم احترامات فوق العاده است. «دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَي ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ من أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ» تکريم در نهايت است. جشنهايي که در طول سال ميگيريم، از جهت منشأ جشن و سرور چيزي به اينجا ميرسد؟ چرا غافل شديم از اينکه جشن و سرور باشد براي ماه مبارک رمضان و خداي متعال کاري کرده است که يک آيه، يک ختم قرآن نوشته ميشود. الآن براي پدر و مادر و عزيزي که از دست رفته است، يک قرآن برايش بخواني، چه توفيقي است.
آقايي آمد گفت: من يک روز، روزه ماه رمضان را خوردم، چه کنم؟ حضرت فرمود: اين کار را ميکني و مثل اين روز را روزه ميگيري، وقتي رفت، حضرت فرمود: مثل اين روز را چطور ميتواني بدست بياوري؟! حضرت فرمود: نگوييد رمضان آمد و رمضان رفت، با احترام بگوييد رمضان. چون رمضان اسم خداست، يعني در مسماي ماه رمضان چه غوغايي از عنايات نهفته است. ما فقط بايد مواظب باشيم که حيثيت مهمان بودن را در ماه رمضان داشته باشيم و هر لحظه اين احساس در ما باشد که ما در ضيافت خاص خدا نشستيم. يک آقايي ميخواست به حج برود، پسرش گفت: کجا ميروي؟ گفت: ميروم خانه خدا را ببينم. اين بچه فکر کرد لابد خدا هم دم در ايستاده، چون خانهاش است. به پدر اصرار کرد که مرا هم حج ببر. با هم راه افتادند و آمدند و رسيدند به جايي که فاصله بود تا مکه، اين طفل مريض شد و از دنيا رفت. پدر خيلي ناله ميکرد و در حج پريشان بود. در خواب به او گفتند: چرا اينقدر اوضاعت به هم ريخته است. گفت: آرزوي طفل اين بود که بيايد خانه خدا را ببيند. گفتند: نه، تو نيت کردي خانه ما را ببيني، او نيت کرد ما را ببيند. او به محضر صاحبخانه رسيد و تو به خانه ما رسيدي. در ماه رمضان بر ضيافت خدا هستيم بي ادبي نکنيم. حرمت ماه رمضان را نشکنيم چون ماه رمضان شعور دارد. با بعضي خصومت ميکند.
آقا رسول الله فرمودند: من ميبينم بعضي را روز قيامت ميکشند و ميگويند: او کسي است که ماه رمضان با او خصومت کرده است و حرمت ماه رمضان را شکسته است. آقا رسول الله ميفرمايد: من بيزار هستم از کسي که ماه رمضان با او خصومت کند. يعني واي به حال کسي که آن کسي که بايد شفاعت کند، خصومت ميکند. انشاءالله خداي متعال به ملت ما توفيق بدهد، بهترين استفاده را از ماه رمضان داشته باشيد، حرمت ضيف بر مضيف واجب است و اين زمينه استجابت دعاست و مخصوصاً شب قدر از خدا ميخواهم که بالاترين و فاخرترين مقدرات را بر عزيزان بنويسد، مخصوصاً براي ملت و کشور ما و بالاترين نعمتي که نعمت رهبريت است.
شريعتي: تبريک ويژه به همه دخترخانمها و آقا پسرهايي که براي اولين بار است به اين ضيافت مشرف ميشوند. بحث ما بحث ادعيه بود. دعاهايي که از حضرات معصومين به ما رسيده است. از خدا چطور و با چه ادبياتي بخواهيم. بحث امروز را خواهيم شنيد.
حاج آقاي عاملي: بحث ما در اين بود که حضرات معصومين، دعاهايي که دارند، چه حاجتي بايد خواسته شود. تشخيص درست مطلوب هنر است. به چه چيزهايي اولويت بدهيم و با چه ادبياتي؟ بعضي ادبياتها طوري است که سنگ را آب ميکند و در را باز ميکند. خداي متعال عاشق اين نوع ادبيات است. حضرات معصومين با زباني با خدا صحبت ميکنند که صد در صد اگر کسي با خدا صحبت کند، غوغايي از عنايت درست ميکند. به اين نکته رسيديم که سه امام بزرگوار، اميرالمؤمنين، امام حسين و امام سجاد به خدا عرض ميکردند، خدايا اگر ما را به جهنم ببري در جهنم اعلام ميکنيم که من آنجا اعلام ميکنم که عاشق خدا هستم. اين تعبير بسيار عجيب است چون هرچقدر سختي بيشتر شود از جهنم که بالاتر نيست. اما جاذبهي عشق تا کجاست؟ جمال محبوب نفوذش تا کجاست؟ اينها هيچ تأثير ندارد که ما در تو را رها کنيم و جاي ديگر برويم. هرچه تصميم بگيري ولو اوج سختي باشد ما مقيم در تو هستيم. معناي لبيک اللهم لبيک همين است. يعني خدايا مدام ملازم در تو هستم. خدايا من هستم و هرچقدر سختي باشد اينطور نيست که در خوشي ملازمت باشم و سختي درست شد قهر کنم.
در نماز مستحب است رکوع ميرود، سرش را جلو بياورد و نيت بکند، خدايا من ايمان دارم، باور دارم که تو ذات مدير و مدبر و مالک اين عالم هستي و من مال تو هستم. «بيدک لا بيد غيرک زيادتي و نقصي و نفعي و ضُريّ» زيادت من و نقصان من، نفع من دست توست. ما به هيچکس حق نداريم گردن جلو بياوريم و بگوييم: بيا گردن مرا بزن. اين فقط براي خداست. هاني بن عُروه را که خواستند اعدام کنند، به کوفه آوردند. گفتند: گردنت را جلو بياور. ما ميخواهيم گردنت را بزنيم. ايشان گفت: من هيچوقت دشمن خودم را براي کشتن خودم ياري نميکنم. چهل سال است دشمن به ما همين را ميگويد و ملت را محاصره گذاشتند و حرفشان اين است که گردنت را جلو بياور بزنيم و چهل سال حرف ملت ما اين است که ما جز در برابر خدا رکوع نميکنيم. معصومين ما حساس بودند با چه ادبياتي با خدا صحبت ميکنند. اميرالمؤمنين ديدند کميل يک دعايي درست کرده، نگاه کرد و کنار گذاشت و گفت: با اين ادبيات با خدا صحبت کن، من دعايي را انشاء ميکنم با اين ادبيات صحبت کن.
آقا رسول الله وارد مسجد شدند و ديدند کسي با صداي بلند دعا مي خواند، اين دعا و ادبياتش و عرض ارادت به ساحت ربوبيت بالا بود. حضرت فرمود: اين دعا را که خوانده است؟ گفتند: اين آقا خوانده است. حضرت آنقدر تجليل کردند و خوشحال شدند. حواريون به خدا گفتند: يک چيزي بده بخوريم. حضرت عيسي فوراً ادبيات را عوض کرد و فرمود: «رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا» (مائده/114) اينطور نيست که هرچه از پيغمبر نرسيده، بدعت است. پيغمبر ما از آن صحابي شنيد و گفت: چقدر خوب. اينکه ميگويند: هرچه در زمان پيامبر نبوده پس بدعت است، يک ايرادش اين است. يکوقت آقا رسول الله با اصحاب نشسته بودند، ديدند مردي لباسش را درآورده و روي شنهاي داغ اين طرف و آن طرف ميچرخد. حضرت فرمود: بگوييد اين آقا بيايد من او را ببينم. آوردند، حضرت گفت: آنجا چه کار ميکردي؟ گفت: يا رسول الله هروقت دلم قساوت ميگيرد و جواب نميدهد براي نجوا با خدا، روي شنهاي داغ لخت ميشوم و به نفس خود ميگويم: بچش! پيغمبر اين کار را نکرده اما اين مصداق يک قاعده کلي است که شما قساوت دلتان را معالجه کنيد. حضرت آنقدر تحسين کرد و به اصحاب گفت: از ايشان التماس دعا کنيد. بگوييد: شما را دعا کند.
ما براي خواستن حاجت، يکوقت ادبيات چه ادبياتي باشد و مطلب چه مطلبي باشد. مطلب را حضرات معصومين بارها به ما ياد دادند و اين دعاها نشان ميدهد از خدا چه چيزي بخواهيم که مصلحت دنياي ماست و مصلحت ابديت ماست و زمينه سفرههاي فاخر براي ماست. در اين باب حضرات معصومين تعبيرات خوبي دارند. ما در هر دو مرحله خطا ميرويم، گاهي ادبيات ما خوب نيست و گاهي حاجتي که ميخواهيم… حضرت آيت الله ميانجي ميفرمود: يکي از عرفا ميگفت من که مشهد ميروم ميبينم هرکس ميآيد ميگويد: خدايا وصله مرا زياد کن. کسي نميگويد: وصلههاي مرا بريز. در روايت هست که خدايا حاجت مرا از دنيا قطع کن. حاجت انسان هيچوقت از دنيا قطع نميشود. اين چه دعايي است که در روايت آمده است، من اين را از حضرت آيت الله ميانجي پرسيدم، گفتم: من نميفهمم مراد حضرت چيست؟ فرمود: خدايا به من معرفتي بده که حاجتهاي مادي را حاجت ندانم! مرغان خانگي را بي دانگي است ماتم! بده بخورم هنر نيست. خدايا قدرتي بده بخورانم و يکه خوار نباشم. قدرتي بده درد ديگران را درد خود بدانم. اينها حاجت ميشود. اينها بلوغ است.
در تشخيص اينکه ما از خدا چه بخواهيم، بايد مراجعه کنيم به حضرات معصومين، نورانيتي که مطالب آنها دارند، واقعاً تشخيص اين حاجتها، خود حاجت و آرزو نشان پايه معرفت شماست. اگر ميخواهي ببيني يک کسي چه شخصيتي دارد، ببين آرزويت چيه. ببين حاجتش چيه؟ اينها که در اوج معرفت هستند ميفهمند که از خدا چه بخواهند. رسول خدا در معراج يک فرصت استثنايي پيدا کرد، خداي متعال فرمود: يک حاجت مقضي پيش آمده داري و هرچه بخواهي به تو ميدهم. آقا رسول الله هرچه بخواهد، خدا ميدهد، پس اين چيه؟ به آقا رسول الله گفتند: شما گاهي دعا ميکنيد مستجاب ميشود، گاهي دعا ميکنيد مستجاب نميشود. حضرت فرمود: من اگر دعا کنم مستجاب نميشود. اين يک چيز ويژه است، يعني حاجتت هرچه باشد من اين حاجت را ميدهم. يک فرصت استثنايي آن هم در معراج، انسان کامل بايد يک چيزي بخواهد که اگر آن را گرفت، همه چيز را گرفت. گفت: خدايا، «اضفني الي عبوديتک»
نشاني دادهاند اهل خرابات *** که التوحيد اسقاط الاضافات
نگو خانه من، ملک من، ماشين من، قيچي بردار و همه را ببر، اگر بريدي به توحيد رسيدي. هيچ نسبت به خودت نده و وقتي نسبتها را بريدي ميتواني بگويي که حقيقت شما غير از ظواهر و مظاهر است. اين نسبتهاست که براي ما حريم درست ميکند و دعوا ميشود. چرا به حريم من آمدي؟ آنوقت آقا رسول الله فرمود: مرا به عبوديت خودت نسبت بده و بگو: بنده من! در کره خاکي، در بحث عبوديت، هيچکس به پاي آقا رسول الله نميرسد. يکوقت تکيه داد و فوراً جلو آمد و گفت: «اللهم اني عبدک رسولک» چه غوغايي بود در آن عبوديت، عبد از خودش اراده ندارد و نگاهش نگاه خداست. در حنين آنقدر با اميرالمؤمنين نجوا کرد، گفتند: چقدر نجوا ميکني؟ با علي حرف در گوشي ميزني؟ گفت: من نجوا نکردم، خدا نجوا کرد. به ما ياد دادند اگر عبوديت بيايد، پول هم ميآيد. آبرو و سعادت هم ميآيد. خانواده آرماني هم ميآيد. الآن داشتن خانواده آرماني يک هنر است. آنقدر اين بحث جايش خالي است شاخصههاي خانواده آرماني، پدر و مادر چه وظيفهاي دارند.
وقتي خداي متعال گفت: زهرا از من چيزي بخواهد. حضرت زهرا گفت: من چيزي نميخواهم. جبرئيل نازل شد و گفت: يا رسول الله، خداوند ميگويد: اين عزيمت است، يعني واجب است زهرا از من چيزي بخواهد. غير از حضرت زهرا خداوند به هيچکس نفرموده است که بايد از من يک حاجت بخواهي. سرّش چيست؟ اين اسرار را بايد فرزندش، صاحب عصر و الزمان بيايد باز کند. رتبه خيلي بالاست. حضرت زهرا عرض کرد: «النظر الي وجه الله» اين باز يک شرحي دارد که انشاءالله خواهيم گفت. الآن هرجا نگاه کني آيه هست. يعني خدايا غير از اين آيات، از تو آيات ميخواهم. تا پايين هستي خودت را ميبيني وقتي بالا آمدي… لذا فرمود: نماز معراج من است.
سومين مورد اين هست که وقتي امام حسين عرض ميکند: خدايا از تو حاجتي ميخواهم، اگر آن حاجت را به من بدهي هرچه را ميگيري از من بگير، اگر آن حاجت را به من ندهي، هرچه به من بدهي نفعي به من ندارد. «اسئلک فکاک رغبتي من النار» انشاءالله شب قدر که عزيزان قرآن به سر ميگيرند، لحظه استجابت دعا که ميرسد ميگوييد: «اسئلک بفکاک رغبتي من النار» يعني هستيم که هستيم. اگر کسي با سبقه ابديت وارد جامعه شود، شغلش هم درست ميشود، زبانش هم درست ميشود. موج ميزند عطوفت و خيرخواهي. اميرالمؤمنين ريسمان دستش ميگرفت و به بازار ميآمد، هرکس جنسي خريده بود و نميتوانست حمل کند با ريسمان او را ميبست و بار را به خانه ميبرد. يعني خليفه مسلمين حمال آدم از پا افتاده ميشد. کجاي تاريخ ديده شده است؟ شخصيتهاي آسماني اينطور هستند. کسي که براي آخرت کار کند. در حجيره جلوي آفتاب ميايستاد. حجيره داغترين نقطهي روز است. ميگفتند: يا اميرالمؤمنين چرا اينجا ايستادي؟ ممکن است کسي با من کار داشته باشد و به من دسترسي نداشته باشد، گرفتار باشد و سراغ من بيايد. من اينجا ايستادم گره کارش را باز کنم. سبقه، سبقهي ابديت است.
امام صادق فرمود: هرکس صاحب حاجتي سراغ من ميآيد؛ خيلي عجله دارم کارش را حل کنم چون اين نعمت خداست سراغ من آمده است. ميترسم از دستم برود. کسي براي ابديت کار کند اينطور است. کسي که اعتقادي به ابديت ندارد، غربال خدا تکان بخورد مردم به جنسي احتياج دارند، بارها ديديد در اين چهل سال گرفتاريهايي که در کشور ما درست شد، يک عده از پشت به ملت ما خنجر زدند. براي لذات مقطعي دنيا، چه چيزي را با چه عوض کردند؟
از زرگري به کوزه فروشي رسيدهاي *** خاکت به سر ترقي معکوس کردهاي
امام حسين از هر جهت در مدينه به محاصره افتاد، گفتند: بايد بيعت کني. حضرت در برابر يک انتخاب حساس قرار گرفتند. اگر بيعت ميکردند و امام حسين را نزد ابن زياد ميبردند و بيعت ميکرد آنقدر امام حسين را ذليل ميکرد. همچنان که امام حسن مجتبي بيعت کرد و معاويه بالا نشست و پله پايينتر امام حسن را نشاند و گفت: خطبه بخوان. خواست ذليلش کند. امام حسن مجتبي يک خطبه خواند که معاويه ميگويد: انگار آسمان را به زمين کوبيدند. امام حسين را اين ناپاک ذليل ميکرد، ما شيعهها تا آخر مرده بوديم. آنقدر ايشان بر ما حق دارد! بتوانيم در تاريخ بلند قامت باشيم. عزتي که امام حسين براي ما درست کرده تا آخر نظير ندارد. آنوقت بايد يک انتخاب کند، آمد کنار حرم حضرت ختمي مرتبت در مدينه بيتوته کرد. گفت: خدايا يک سرنوشتي ميخواهم که از آن سرنوشت، اين را تقديم به خانواده شهدا ميکنم و رزمندگان عزيز و کساني که يک عمر با خلعت شهادت زندگي کردند. گفت: خدايا يک سرنوشتي از تو ميخواهم که بالاتر از آن سرنوشت در نگاه تو و در نگاه جدم رسول الله نباشد. خداي متعال شهادت را داد. اين جمله را عزيزان از من يادگاري داشته باشند، «وَ أَحْيِنِي يَا رَبِّ سَعِيداً، وَ تَوَفَّنِي شَهِيداً» يعني خدايا زندگي من سعادتمندانه باشد و آخرت من با شهادت ختم شود. اين را بخوان و نيت شهادت بکن. يا شهيد ميشوي که «عند ربهم يرزقون» شهيد هم نميشوي چون نيت شهادت داري، خداي متعال هرکس هر نيتي کردي با همان نيت با او معامله ميکند. اينها نمونههايي از مطالبات حضرات معصومين است که اگر کسي با آرزوي شهادت زندگي ميکند، حضرت آقا خودش را وقف ميکند براي عزت جامعه، ما در کنار سفره کساني نشستيم در اين کشور که با اميد شهادت زندگي کردند، عزت کشور را حفظ کردند، با يک جنگي که يک جنگ جهاني در مقياس کوچک، بيش از بيست کشور اسير داشتيم در ايران، در جنگ هشت ساله. مثل سنگي در استخر آرام است که موجهايي درست ميکند و جامعه را به طرف عقلانيت و آرماني بودن و عطوفت پيش ميبرد.
شريعتي: تمام پزشکان و پرستاران و کادر درمان در بيمارستانها با همين نيت خدمت ميکنند و ثمرهاش را ميبينيم. همينطور نيروهاي جهادي و بچههايي که سالها منتظر چنين عرصهاي بودند و در راستاي خدمت به جامعه جولان ميدهند. امروز صفحه 386 قرآن کريم آيات 6 تا 13 سوره مبارکه قصص را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ نُمَكِّنَ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما كانُوا يَحْذَرُونَ «6» وَ أَوْحَيْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لا تَخافِي وَ لا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ «7» فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَناً إِنَّ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما كانُوا خاطِئِينَ «8» وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَ لَكَ لا تَقْتُلُوهُ عَسى أَنْ يَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «9» وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسى فارِغاً إِنْ كادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْ لا أَنْ رَبَطْنا عَلى قَلْبِها لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «10» وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «11» وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ فَقالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَ هُمْ لَهُ ناصِحُونَ «12» فَرَدَدْناهُ إِلى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها وَ لا تَحْزَنَ وَ لِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ»
ترجمه آيات: و به آنان (مستضعفان) در زمين، قدرت وتمكّن بخشيم، و از ناحيه آنان به فرعون و (وزيرش) هامان و سپاهيانشان آنچه را كه از آن بيمناك بودند نشان دهيم. و ما به مادر موسى الهام كرديم كه او را شير بده، پس هرگاه (از فرعونيان) براو بيمناك شدى، او را (در جعبهاى گذاشته و) بهدريا بيفكن و (از اين فرمان) مترس و (از دوريش) غمگين مباش، (زيرا) ما او را به تو بازمىگردانيم و او را از پيامبران قرار مىدهيم. پس (مادر موسى چنان كرد، چيزى نگذشت كه) فرعونيان، او را (ديده و از آب) برگرفتند تا سرانجام، دشمن و مايه اندوهشان گردد. همانا فرعون و هامان و سپاهيانشان خطاكار بودند. و (چون) همسر فرعون (احساس كرد كه آنان قصد كشتن كودك را دارند خطاب به فرعون) گفت: او را نكشيد (كه او) روشنى چشم من و توست. شايد به ما سودى برساند يا او را به فرزندى بگيريم، ولى آنها نمىفهميدند (كه چه كسى را در آغوش خويش مىپرورانند). ودل مادر موسى (از هر چيز، جز فكر فرزند) تهى شد (و) اگر قلب او را استوار نساخته بوديم تا از ايمان آورندگان (به وعدهى ما باقى) بماند، همانا نزديك بود كه (به واسطه جزع وفزع) آن (راز) را افشا كند. و (مادر موسى) بهخواهر او گفت: (صندوق حامل موسى را) دنبال كن پس او از دور وى را زير نظر داشت، در حالى كه (دشمنان) متوجّه نبودند (كه آنكه او را تعقيب مىكند خواهر موسى است و از اين تعقيب، چه هدفى دارد). و ما (به دهان گرفتن سينهى) زنان شيرده را از پيش بر او ممنوع كرديم، پس (خواهر موسى كه مأموران را در جستجوى دايه ديد) گفت: آيا مىخواهيد شما را بر خانوادهاى راهنمايى كنم كه سرپرستى او را براى شما بپذيرند و براى او خيرخواه باشند؟ پس ما (اينگونه) او را به مادرش باز گردانيديم تا روشنى چشم او باشد و غم نخورد و بداند كه همانا وعده الهى حقّ است، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
شريعتي:
زان پيشتر که عالم فاني شود خراب *** ما را ز جام باده گلگون خراب کن
«اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِيمَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْه» انشاءالله با دل پاک و باطني طاهر وارد اين ضيافت الله شويم. اشاره قرآني را بفرماييد و در مورد شخصيت جناب زيد بن حارثه بشنويم.
حاج آقاي عاملي: لحظههاي آخر ماه شعبان بسيار روحاني است و دلها بسيار مستعد است براي ورود به ماه رمضان و اينکه دامن تکان دهيم و وارد شويم. وارد ضيافت ميشويم، ضيافت آسماني است، هرکسي با يک مقدماتي وارد ماه رمضان ميشود. اين لحظات آخر را از دست ندهيد، اگر ميخواهيد شفيعي با خود داشته باشيد و به محضر خدا برويد، با آن شفيع وارد ماه رمضان شويد. امام سجاد فرمود: خدايا محبت من به تو شفيع من است به تو، خدايا سوختم و دم در تو آمدم! اگر ميخواهيد متني داشته باشيد با آن بسوزيد و تمام گناهها ريخته شود و وارد ماه رمضان شويد در اين لحظههاي باقيمانده مناجات شعبانيه را با حضور قلب خاص بخوانيد و با مناجات شعبانيه که براي شهيد اين ماه است، انشاءالله خدا ما را به حرمت انفاس مبارک اميرالمؤمنين ما را پاکيزه بپذيرد.
آيهي «إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ» را انتخاب کردم. اين آيه بسيار در زندگي ما مهم است. ميدانيد که در زمان فرعون هيچکس حق ازدواج نداشت، جامعه را فساد ميگرفت و هيچکس نميتوانست فرزند ذکور داشته باشد. موسي به دنيا آمده، بايد کشته شود. او را داخل جعبه گذاشتند و داخل رود خروشان نيل انداختند. خدا اين قصهها را براي سرگرم کردن ما نياورده است. من با اين قواعد عالم را مديريت ميکنم. چقدر اينها آرامبخش است. اين نشان ميدهد شما به اسباب ظاهري حساب استقلالي باز نکن، اگر سبب مخالف قوي شد، مأيوس نباش. اگر سبب موافق قوي شد، مغرور نباش و اعتقاد داشته باشد در هر شرايط بسيار سخت بگو من بن بست ندارم. چيزي که به آن اميد نداري، به آن خيلي اميد داشته باش. جاسوسان هم خبر ميدادند، چنين بچهاي دنيا آمده است. امکان نگه داشتنش نبود و آنجا انداختند، ديگر چه کسي بايد اميد داشته باشد، اما مادرش مؤمنه بود. وقتي اين را انداخت، دستور رسيد به آب بيانداز. «وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِ مُوسى فارِغا» قلب مادر موسي خالي شد. ولي استاد ما ميگفت: سرش را گذاشت و راحت خوابيد و فارغ شد. حضرت امام از فرانسه که ميآمدند، در هواپيما سرشان را گذاشتند و راحت خوابيدند.توحيد اينطور است.«يَا مَنْ أَرْقَدَنِي فِي مِهَادِ أَمْنِهِ وَ أَمَانِهِ» حمد خدايي را که مرا در گهواره امن و امان خود خوابانده است. اين قصه بسيار مهم است. براي انسان روحيه ميدهد که حضرت امام فرمود: والله در عمرم نترسيدم.
درس دوم اين است که اين طفل داخل کاخ فرعون آمد و گرفتند، حالا ميخواهند اين بچه را نگه دارند، هرکس که خانمي را آوردند شير بدهد، شير تمام زنهاي شيرده را به موسي حرام کرديم. اين يک درس تربيتي بسيار مهمي است که نميشود ادا کرد. چرا؟ چون زنها همه افسرده بودند، همه آنها داغ ديده بودند، اگر يک زن افسرده به اين طفل شير بدهد، ديگر مأموريت خطيري که خدا قرار است به موسي بدهد، «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى» (طه/24) ديگر امکان ندارد. خدا چرا در قرآن از همه پيغمبرها بيشتر از موسي صحبت کرده است؟ از عصايش، از مادرش، از خواهرش، از ولادت و قتلش، از ازداجش، از پيامبر شدنش، چقدر از موسي صحبت کرده است. علتش اين است به باقي پيغمبرها ميگويد: «ارسلناه الي قومه» اما به موسي ميگويد: «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى» يعني اينقدر خدا براي حاکميت صالح حساس است.
زيد بن حارثه فرزند خوانده پيغمبر ما بود و نزد پيغمبر خيلي حرمت داشت. پيغمبر ما از فاميل خودش زينب را به ازدواج ايشان درآورد. ايشان زينب را طلاق داد، پيغمبر ما با زينب ازدواج کرد. عرب اين را اجازه نميداد. مدنيت و فرهنگ آن زمان خيلي بد بود و اجازه نميداد کسي با فرزند پسر خوانده خود ازدواج کند، پيغمبر ما براي شکستن اين سنت ازدواج کرد. اين ازدواج را کرد، جزيره العرب لرزيد. اما اين خرافه را برچيد. اين نشان ميدهد دين ما متأثر از شرايط اجتماعي نيست، آن کسي که ميگويد: دين در بستر تاريخ حرکت کرد پسي وامدار تاريخ است و خالصاً عرضه نشده، بيايد پاسخ بدهد. آنقدر مثال دارم ولي فرصت نيست که حضرات معصومين با فرهنگ غالب و غلط جامعه مخالفت کردند تا دين با خلوص کامل عرضه شود. اين نکته بسيار خطيري است در زندگي جناب زيد، يک نکته هم بگويم که ازدواجهاي پيغمبر براي درست کردن حرمسرا نبود، ازدواج کرد که اين خرافه برداشته شود. آقا رسول الله به دستور خدا هرجا مينشست علي علي ميگفت، عايشه ميگويد: بيشتر از ما با علي مينشست. هرجا مينشست از علي و مدح علي و فضيلت علي ميگفت. به حدي که اهل سنت مينويسند با اينکه دشمن منعش کرد، ولي شرق و غرب را پر کرد. اگر پيغمبر ما بين اصحاب بنشيند و علي علي بگويد، اصحاب شکايت ميکنند. يک رشکي پيدا ميشود و براي مديريت اين رشک، آقا رسول الله با دخترهاي بعضي از اصحاب ازدواج کردند.
خدايا حرمت ماه رمضان به قرآن است و چون قرآن نازل شده، اين ماه حرمت دارد. نه بخاطر روزه، خدا فرمود: هرکس ماه مبارک را درک کرد روزه بگيرد. خدايا حالا که ماه مبارک رمضان به نزول قرآن است، قرآن را با تمام حقايقش در قلب ما جاي بده.
شريعتي: انشاءالله، بهترينها براي شما اتفاق بيافتد.
ماه شعبان مده از دست قدح کين خورشيد *** از نظر تا به هلال رمضان خواهد شد
«الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»
فایل تصویری این برنامه
فایل صوتی این برنامه