جستجو
جستجو
تغییر سایز-+=

سمت خدا | مضامين بی نظير دعاهای اهل‌بيت (ع) (15)

برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: مضامين بي نظير دعاهاي اهل‌بيت (عليهم السلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عاملي
تاريخ پخش: 02-05-99
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
«اللهم وفقنا لما تحب و ترضي و اجعل عاقبة امرنا خيرا» سلام مي‌کنم به همه شما بينندگان عزيز، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي عاملي سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي عاملي: عرض ادب و احترام دارم خدمت حضرتعالي و همه مردم عزيز، انشاءالله خداي متعال خير را در نيت عزيزان قرار بدهد و همه عزيزان را براي حسنات بزرگ موفق کند، مخصوصاً دولتمردان را درايت و همت خاص بدهد تا معضلات کشور حل شود. ما را به خودمان وا نگذارد و آن آگاهي که بعد از مرگ انسان به دست مي‌آورد، به ما مرحمت بکند و عالي‌ترين مراتب معرفت و عبوديت را که به هر ولي و نبي مرحمت فرموده از سر فضل به ما هم مرحمت بفرمايد.
شريعتي: بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي عاملي: بحث ما در ادبياتي بود که با آن ادبيات با خدا صحبت کنيم و نيازهاي روحي که در سلوک پيدا مي‌شود در غالب آن ادبيات که حضرات معصومين به ما مرحمت فرمودند، شخصيت‌هاي آسماني با متوني که صادر است، روح بلند آسماني آنهاست به دست ما رسيده، با آنها صحبت کنيم. چه موانعي هست که ما نمي‌توانيم اين زبان را باز کنيم، زبان خدا را داشته باشيم. زبان خدا عربي نيست.
اي بسا دو ترک چون بيگانگان *** اي بسا هند و ترک با هم، هم زبان
پس سران همدلي خود ديگر است *** همدلي از هم زباني بهتر است
بزرگترين عاملي که باعث مي‌شود ما زبان انس با خدا را نداشته باشيم، آلودگي‌هاي روحي است. آثار گناه را خواستم بنويسم، ديدم چهارده اثر کمرشکن دارد کسي که در برابر اراده خدا چموشي کرده و پرده حرمت را بدرد در برابر خدا، در روايت هست بين خودتان و خدا يک پرده‌اي را نگه داريد ولو نازک، شروع کرديم اولين اثر گناه اين است که انسان به منزل اول برگردد. کسي که به اين راحتي زحمات خود را از دست بدهد، خيلي وحشتناک است. گناه نشان مي‌دهد خدا شما را به خودتان واگذار کرده است. اگر واگذار نکرده بود شما آلوده نمي‌شديد. دل کسي را نمي‌شکستيد. در يک لحظه هزاران غيبت را مبتلا نمي‌شديد. همين که شما يک مطلب را از اينجا به آنجا در فضاي مجازي منتقل مي‌کنيد، که سي هزار بيننده و عضو دارد، يعني در يک لحظه سي هزار غيبت کردي، اگر خدا تو را دوست داشت، اين مصيبت، اين مصيت، هيهات که ما عمق اين را تا حصار زمان و مکان نشکند، بفهميم. يکي از عرفا يک جواني را آوردند نصيحت کند، گريه کرد. گفت براي اين گريه مي‌کنم که در ساحت ابديت اين جوان حاضر نشود، چطور مي‌خواهد در آنجا حاضر شود؟ «وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَة» (انبياء/47) موازيني را نصب مي‌کنيم که خودش قسط است.
در دعاها مي‌خوانيم خدايا مرا به خودم واگذار نکن، «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي‏ إِلَى‏ نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا» يک چشم بر هم زدن، گاهي يک چشم بر هم زدن کاري مي‌کنيم تا ابد اوضاع ما خراب مي‌شود. هر مديري، هر وزيري به سِمت خود مي‌رسيد، محضر حضرت آيت الله مشکيني مي‌آمد دستور العمل مي‌خواست، حضرت آقا يک روايت براي اينها مي‌خواند. «إِذَا عَلِمَ اللَّهُ تَعَالَى حُسْنَ نِيَّةٍ مِنْ أَحَدٍ اكْتَنَفَهُ‏ بِالْعِصْمَةِ» اگر خدا بفهمد نيت بنده‌اش خير است او را در کارش معصوم مي‌کند. مدير معصوم مي‌شود، ديگر خطا نمي‌کند. وقتي نيتش خير باشد يعني خدا يک قابليتي ببيند. خودش از دستش مي‌گيرد و نمي‌گذارد طرف گناه برود.
کسي محضر اميرالمؤمنين آمد بنشيند، صندلي در رفت، زمين خورد و سرش شکست. حضرت فرمود: مي‌داني چرا سرت شکست؟ چون بسم الله نگفتي. بعضي‌ها را اينقدر مراقبت و محافظت مي‌‌کنند، بخاطر يک امر استحبابي مي‌زنند، بعضي هم مبغوض‌ترين شخص نزد خدا «إِنَّ مِنْ أَبْغَضِ [بَعْضِ‏] الْخَلَائِقِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى رَجُلًا وَكَلَهُ‏ إِلَى نَفْسِهِ» مردي است که خدا به خودش واگذار کرده است. اينکه مي‌گويد: يک لحظه واگذار نکن، چون ممکن است در يک لحظه يک کاري کني در جهنم ابدي شوي، جهنم ابدي اما اين يک لحظه گناه کرده است. يکي از علما مي‌گويد: من از قم به تهران مي‌آمدم، در اتوبوس ديدم علامه طباطبايي با اتوبوس به تهران مي‌آيد، ديدم فرصت خوبي است رفتم دو زانو وسط اتوبوس نشستم. گفتم: چطور مي‌شود کسي شصت سال زندگي کرده و گناه کرده، اما هميشه مي‌ماند؟ ايشان مثالي زد و گفت: اگر شما سوزن را برداري و به چشم کسي بزني چند لحظه است؟ يک لحظه ولي تا ابد کور مي‌شود. بازي کردن با زندگي و آبروي مردم. در روايت هست که بعضي گناهان هست که صاحبش وقتي گناه را مي‌بيند، گريه مي‌کند اما چرک و خون است. با ربا کل زندگي‌اش را مصادره کرده است. تمام دار و ندارشان را از طريق ربا از دست دادند. خدا که ذات لا يتناهي است، اين تعبير را بکند، ديگر صحبت اهانت نيست چون محاربه بالاتر از اهانت است.
گناه نشان مي‌دهد که ايشان را واگذار کردند به خودش که آمد اين مصيبت بزرگ را براي مردم درست کرد. هرکسي نسبت به خودش گناه دارد. مقام معظم رهبري فرمودند: گناه مسئول، مدير اين است که در دوران مديريتش کاري که مي‌توانست انجام بدهد، ندهد و فرصت از دست برود. اين گناه مسئول و مدير است، صحبت سر اين است که به خودش واگذار کرده است. خدا در قرآن گاهي مي‌فرمايد: «فَلَوْ لا فَضْلُ‏ اللَّهِ‏ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ» (بقره/64) اين يکي از اسلوب فصاحت ادب عربي است، ادامه‌اش را نگفته است. اين از اسباب عموم است. اگر فضل خدا نبود همه چيز مي‌شد. اگر من فضل خودم را از شما بردارم، فضل غير از ما به ازاي عمل شماست. آقا رسول الله فرمود: جمعه آخر ماه شعبان از فضل خدا بخواهيد. خدا مي‌گويد: در دنيا و آخرت اگر فضل من نباشد شما گرفتار هستيد. اين آيه اينقدر اميدوار کننده است، در آخرت هم فضل داريم. خدا هزار جزء رحمتش باشد، يک تکه‌اش را داده، 999 جزء آن فضل است. بقيه مشروط به اشتهاي حقيقي است. مشروط به دعاست. اميرالمؤمنين فرمود: روي کره زمين بهتر از دعا عملي نداريم. يعني وقتي دعا کردي، اشتهاي شما حقيقي است. الحاح در همه چيز بد است، در دعا خوب است. الحاح يعني اصرار، من يکبار به شما اصرار کنم، مي‌گويند: يکبار گفتي بس است. اما يک ساعت بنشين هي خدا را قسم بده، خدايا اين کار را بکن، معلوم مي‌شود شما اشتهاي حقيقي داريد. اشتهاي حقيقي در اين عالم جواب مي‌دهد، تمام اجزاء عالم سؤال مي‌کند و خدا هم مي‌دهد، چون اشتهاي همه ذرات عالم حقيقي است. «فَلَوْ لا فَضْلُ‏ اللَّهِ‏ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَكُنْتُمْ مِنَ الْخاسِرِين‏» اگر من شما را به خودتان واگذار کنم همه چيز خراب مي‌شود. تو کاري نکن که من تو را به خودت واگذار کنم.
آقاي قاضي در مسجد کوفه نشسته بود، شاگردان از اطراف نگاه مي‌کردند، مي‌گفتند: آقاي کشميري را به حال خود وا نگذار و الا آ سيد محمد حسين را به خودش وا نگذار و الا… و الا، گفت: اين و الا و الا يعني چه؟ گفته بود: و الا يعني همه چيز. و الا هر بلايي سرش مي‌آيد. مگر مي‌شود رابطه را قطع کرد؟ من اين بحث را با يک دعا از حضرت ختمي مرتبت ختم مي‌کنم. چهار جمله هست، جامع جامع است. «اللَّهُمَّ لَا تَنْزِعْ مِنِّي صَالِحَ مَا أَعْطَيْتَنِي أَبَدا» خدايا آن شايستگي‌هايي که به من دادي را از من نگير، ممکن است مشيعت عوض شود و بگيرد. صحت و عافيت و عقل «ِإِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ‏ مَثْوايَ» جايگاه خوب اجتماعي از بين برود. در يک لحظه از بين برود.
يکي از مراجع که فوت کرده است، مي‌گفت: من در شمال منبر رفته بودم، عجله کردم، دو کلمه را با سرعت بگويم حروف جابه جا شد، يک چيزي از درونش درآمد که اصلاً ديگر زشت است، بعد هم مي‌گويند: از شهر فرار کرد. صالحاتي که دادي را از ما نگير. خدايا يک لحظه ما را به خودمان وا نگذار. ام سلمه مي‌گويد: بلند شدم ديدم سول الله نيستند. بلند شدم رفتم ديدم پشت بام آنقدر گريه کرده، زمين خيس شده و مي‌گويد: «اللهم لَا تَكِلْنِي‏ إِلَى‏ نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا» راوي مي‌گويد: رفتم ديدم امام صادق آنقدر گريه مي‌کند تمام محاسنش خيس است. فقط يک جمله مي‌گويد: «اللهم لَا تَكِلْنِي‏ إِلَى‏ نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا» چه موضوع بزرگي است. خداوند يک لحظه حضرت يونس را به حال خودش واگذاشت، آن بلا سرش آمد. ما قادر به جمع اسباب نيستيم. کسي که قادر به اسباب نيست مگر مي‌تواند در برابر مسبب الاسباب چموشي کند؟ بگويد: من با درايت خودم به اينجا رسيدم؟ شما دکتر برويد، براي شما دارو بنويسد و شما خوب شويد و بعد بگوييد: من با درايت خودم خوب شدم. به دکتر بر مي‌خورد.
«اللَّهُمَّ لَا تَرُدَّنِي‏ فِي‏ سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِي مِنْهُ أَبَداً»، «ً اللَّهُمَّ لَا تُشْمِتْ‏ بِي عَدُوّاً وَ لَا حَاسِداً أَبَداً» يعني زمينه شماتت را براي دشمنان و حسودان فراهم نکن. يعني اقتدار ما حفظ شود، ضعف نداشته باشيم که دشمن شماتت کند که اينها اينطور شدند. يعني جامعه بايد خودش را آماده کند که هيچوقت نقطه ضعف به دشمن ندهد. اوضاع و احوالي که در گذشته به ما گذشته، ايام بسيار ناجوري که در گذشته داشتيم، حالات بسيار بدي که داشتيم يا حاکميتي که جور بود و در گناه آلوده بوديم ما را به آن ايام برنگردان. تمام نيازهاي يک زندگي آرماني را حضرت ختمي مرتبت ترسيم فرمودند. سومين اثر اين است که مقاماتي که خدا براي انسان تدارک ديده براي همه ما تدارک ديده است، آن مقامات وقتي گناه مي‌کند از دست شما مي‌رود. خداي متعال تصميم گرفته اين آقا را به يک نقطه برساند که اهل محشر غبطه بخورند. گناهي کرد و مقدرات عوض شد. يعني کارهايي که ما مي‌کنيم همه تقدير ساز است. خدا سرنوشت را دست ما داده است. با پدر و مادر با تندي حرف زد.
هر بلايي کاز از آسمان آيد، گرچه بر ديگري روا باشد
بر زمين نا رسيده مي‌پرسد، خانه‌ي انورين کجا باشد
امام صادق فرمود: گناه که مي‌کني تا متوجه شدي، بس، ديگر جلو نرو، چون جلو بروي خداي متعال در آن حالت قسم مي‌خورد به عزت و جلالم ديگر تو را نمي‌بخشم. يعني کسي که گناه کرده و باعث شده مقامات از دستش برود، هرچقدر گريه کند جا دارد. حضرت آدم دويست سال گريه کرد، يعني الآن يک مقام معنوي از دست شما رفت، مثل حضرت آدم هستيد، حزب الله هستيد. مثل شيطان بي خيال باشيد حزب شيطان هستيد. انسان‌ها مطالباتشان از خدا دو جور است. بعضي مطالباتي دارند جزئي، به من اينقدر پول بده. ماشين بده، بعضي مطالبات بزرگي دارند. بعد از گناه نمي‌تواند با خدا صحبت کند. با چه رويي بگويي: خدايا! من مي‌خواهم بيشترين سنگيني نهضت حضرت ولي‌عصر روي شانه من باشد. اين يکي از دعاهاي شهيد بهشتي است. «خَرَجَ‏ مِنَ‏ الدُّنْيَا خَمِيصاً وَ وَرَدَ الْآخِرَةَ سَلِيماً لَمْ يَضَعْ حَجَراً عَلَى حَجَرٍ حَتَّى مَضَى لِسَبِيلِهِ وَ أَجَابَ دَاعِيَ رَبِّهِ»
در حالت احتضار دو مقام را به انسان نشان مي‌دهند، مي‌گويند: بعضي کارها را کردي، اگر نمي‌کردي اينها را به تو مي‌داديم. يک مقاماتي را نشان مي‌دهند و مي‌گويند: بعضي کارها را نکردي، اگر مي‌کردي اين مقام را مي‌داديم. «اجْتَمَعَتْ‏ عَلَيْهِمْ‏ سَكْرَةُ الْمَوْتِ وَ حَسْرَةُ الْفَوْتِ» اميرالمؤمنين مي‌گويد: در حالت احتضار دو چيز جمع مي‌شود، سکره يعني مستي، يعني مرگ باعث مي‌شود عقل از کار بيافتد. يکي هم مي‌بيند مي‌توانست راحت با خدا صحبت کند، فوت شد. مي‌توانست دست فقير را بگيرد، فوت شد. با ثلث مالش يک کتابخانه درست کند، يک دانشگاه درست کند. موقوفات مسيحيت همه دانشگاه و کتابخانه است، موقوفات علمي است. از ثلث اموال استفاده کردن، ثلث اموال را وقف مي‌کند معني‌اش چيست؟ يعني مال خودش را بعد از مرگش مديريت مي‌کند. وقف يعني اينکه شما بعد از مرگ اموالت را مديريت کني. محم قراردادي نوشته که براي فقراي کذا مصرف شود. اين دست خودت است. اين کار آنقدر خطير است.
يک کسي وصيت کرده بود بعد از من اموالم را به فقرا بدهيد، آقا رسول الله آمد تقسيم کرد و فرمود: اگر در زمانش يک جزء اين را انجام مي‌داد بهتر از اين بود که من بيايم و تقصير کنم. توفيق کارهاي بزرگ هم سلب مي‌شود. توفيق يعني وفق، دادن اسباب، موفق شد يعني توانست اسباب را وفق بدهد تا به ثروتي برسد. اين دست خداست. گناه باعث مي‌شود توفيق کارهاي بزرگ از او سلب شود. ثروت دارد، امکان ندارد به يک فقير ريالي کمک کند. آقا رسول الله ديدند کسي پرده کعبه را گرفته و مي‌گويد: خدايا مرا ببخش، مي‌دانم نمي‌بخشي. حضرت فرمود: مگر چه کردي؟ گناه تو بالاتر است يا کوه احد؟ مي‌گفت: گناه من! آخر سر گفت: مگر از رحمت خدا بالاتر است؟ گفت: نه، حضرت گفت: چه گناهي کردي؟ گفت: يا رسول الله گناهم اين است که آنقدر ثروت دارم ولي فقيري را ببينم، انگار آتش به جانم مي‌افتد. حضرت فرمود: کنار برو، مي‌ترسم من هم به آتش تو بسوزم!! يعني بخل، پيغمبر هم نمي‌شناسد.
امام صادق مهمان فردي شد، آن فرد سرهنگ خليفه را دعوت کرده بود. سفره خيلي طولاني بود. آن طرف سفره شيشه شراب را نزد سرهنگ گذاشتند. اين طرف امام صادق نشسته بودند. حضرت بلند شدند رفتند. حضرت فرمود: «فَإِنَّ اللَّعْنَةَ إِذَا نَزَلَتْ‏ عَمَّتْ مَنْ فِي الْمَجْلِسِ» لعنت نازل شود من امام صادق را نمي‌شناسد. همه ما را مي‌سوزاند.
يک آقايي آمد گفت: يا اميرالمؤمنين، من يک مردي هستم نمي‌توانم نماز شب بخوانم. حضرت فرمود: تو مردي هستي که گناهانت دست و پايت را بسته، لذا نمي‌تواني بلند شوي. «يَا جَارِيَ اللَّصِيقُ يَا رُكْنِيَ الْوَثِيقُ يَا إِلَهِي بِالتَّحْقِيقِ يَا رَبَّ الْبَيْتِ الْعَتِيقِ يَا شَفِيقُ يَا رَفِيقُ فُكَّنِي مِنْ حِلَقِ‏ الْمَضِيقِ‏» اي خدايي که همسايه‌ي ديوار به ديوار من هستي، حلقه‌ دارد مرا خفه مي‌کند. گاهي دست و پا بسته است. چرا؟ چون گناه دست تو را مي‌بندد. علامه طباطبايي مي‌گويد: من هروقت مراقباتم دقيق‌تر است آن شب مشاهدات من صاف‌تر است. روز در شب تأثير دارد. آقاي بروجردي مي‌فرمود: من در بروجرد که بودم، چيزهاي مي‌شنيدم، همه را مرجعيت از من گرفت. صراف شدم، از اين پول مي‌گيرم و به او پول مي‌دهم. درس پنجشنبه را تعطيل مي‌کرد و به طلبه‌ها مي‌گفت: به زيارت حضرت معصومه برويد.
جان همه روز از لگدکوب خيال *** و زيان و سود و از خوف زوال
ني صفا مي‌ماندش ني لطف و فر *** ني به سوي آسمان راه سفر
اگر تماشاگر باشي در هاضمه محيط هضم مي‌شوي. نماز و عبادت تکراري.
مرا غرض ز نماز آن بود که پنهاني *** حديث درد فراق تو با تو بگذارم
آنقدر اين خطرناک است که انسان در هاضمه محيط هضم شود، نگويد چرا؟ محروم شود نگويد چرا؟ يک جمله مي‌گويم بسيار ارزشمند است. حضرت فرمود: شيطان را به خودتان عادت ندهيد. شيطان نماز صبح مي‌آيد مي‌بيند خيلي راحت حضور قلب شما را گرفت، ظهر و عصر و مغرب هم مي‌آيد.
پنجمي اين است که گناه کرده، تا اين گناه بخشيده نشود و جبران نشود، اين شخص در غضب خداست. اگر در آن حال بميرد با غضب خدا از دنيا رفته است. هرکس با غضب خدا از دنيا برود، مخلد است. آ سيد يحيي سجادي، وکيل مطلق آ سيد ابوالحسن اصفهاني در ايران مي‌فرمود: کسي با غضب خدا از دنيا برود، تمام شدني نيست. مال کسي را خورده، مشغول الذمه به بيت المال است. اين وامي که به تو داده بودند، اين دلار 4200 براي ملت بود، به کل ملت مديون هستي. آنهايي که نقب پنهاني به بيت المال مي‌زنند، والله اگر بفهمند چه جنايتي کردند، دق مي‌کنند، چون فردا يک ملت يقه‌اش را مي‌گيرد. آن کسي که خيانت کرده است، گناهاني هست که بخشيده شدن آن ممکن است. چون بيت المال براي ملت است. مگر مي‌شود يک ملت را راضي کرد؟ اول حرفي که مي‌زند مي‌گويد: «ربّ ارجعوني» خدايا مرا برگردان. در روايت هست خوشا به حال کسي که زير هر گناه خود در نامه اعمالش يک استغفار پيدا کني. يعني سريع اقدام کن که سم آن در روح شما اثر نکند، ثانياً براي لحظه‌ها اعتباري نيست. يکباره مي‌بيني در يک لحظه دنيا براي شما تمام شد.
مردي همه شب بر سر بيمار گريست *** چون روز شد و بمرد و بيمار بزيست
امام رضا(ع) عمويش مريض بود، عموي ديگرش خيلي خودش را مي‌زد و گريه مي‌کرد، امام رضا مي‌خنديد. گفت: چرا شما خنديديد؟ فرمود: آن کسي که اينقدر گريه مي‌کند زودتر از اين مي‌ميرد. اگر خداي نکرده با غضب خدا از دنيا برويم اين چيزي است که وحشتش طوري است که انسان نبايد کوتاهي بکند. کل خيالات و خاطرات و افعال و تصرفات در حالت احتضار شما تأثير دارد، يک قطره شراب خوردي تأثير دارد، يک دروغ گفتي تأثير دارد. مي‌بيند گناه کرده و جبران هم نکرده و فرصت جبران نيست. مي‌گويد: اي خدا دستم را بگير. خدا مي‌گويد: «الآن و قد عصيت قبل» فرعون ديد دو ديوار آب دارند جمع مي‌شوند، گفت: «آمنت برب موسي» خداوند گفت: «الآن و قد عصيت من قبل» الآن وقتش است؟ اينجا هيچ راهي نيست.
از چشم خدا مي‌افتد. حضرت يحيي يک کسي را حد جاري مي‌کردند، مردم که جمع شدند، يحيي گفت: دست نگه داريد. آمد گفت: مرا نصيحت کن براي يک زنا کار. گفت: يا يحيي گناه نکن، من گناه کردم از چشم خدا افتادم.
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نيست *** سخت کار ماست کاز ما خدا برگشته است
شب قدر من اين جمله را مي‌گويم: خدايا من برگشتم، تو هم برگرد! در قرآن هست آنهايي که با آبروي ديگران بازي مي‌کنند، «فَأُولئِكَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ‏ الْكاذِبُونَ‏» (نور/13) مصيبت اين است که انسان نزد خدا بي آبرو شود. در نزد يک شخصيتي بي آبرو شويد، خواب به چشمتان نمي‌آيد.
حد انسان به مذهب عامه *** حيواني است مستوي القامه
پهن ناخن برهنه تن از مو *** به دو پا رهسپر به برزن و کوي
هرکه را بنگرند که انسان است *** به گمان چند رسد که انسان است
چيست انسان برزخي جامع *** صورت قلب حق در او واقع
مواد صورت‌هاي برزخي گوشت نيست، ربا که خوردي، بدحجابي و بي حجابي که آتش به زندگي جوان زدي، اين آتش که وقتي به آتش جهنم متصل مي‌شود ديگر خاموش نمي‌شود.
شريعتي: نکته‌هاي عميق و دقيقي که ساعت‌ها جاي تأمل دارد، خيلي نبايد نگران بود اگر در اين مسير قرار بگيريم و راه را پيدا کنيم.
حاج آقاي عاملي: وقتي به آيات عذاب مي‌رسم، تأکيد مي‌کنم براي انسان‌هايي که چشم بسته در اين دنيا زندگي کردند، تصادم حقوق داشتند، زندگي انسان‌ها را آتش زدند. يک آقايي بيست ميليون پول داشت، بيست سال پيش. بيست ميليون را به کسي داد و گفت: با اين کار کن و به من هم بده. کل مبلغ را خورد، اين يک جوان بود، فکر نکرد، خودکشي کرد. يک خانم و دو طفل ماندند. من از نزديک شاهد زندگي اينها بودم. اين انسان ناباب جنايتکاري که اين کار را کرد، شما باشي چه مي‌کني؟ يک عده را به جهنم مي‌ريزند، جهنم مي‌ترکد. کسي که خيرش به همه رسيده و زندگي آرماني داشته، براي اينها نيست.
شريعتي: انشاءالله هميشه در چشم خدا به عنوان يک بنده خوب جلوه کنيم. امروز صفحه 477 قرآن کريم، آيات ابتدايي سوره مبارکه فصلت را تلاوت خواهيم کرد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، حم «1» تَنْزِيلٌ‏ مِنَ‏ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ «2» كِتابٌ فُصِّلَتْ آياتُهُ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ «3» بَشِيراً وَ نَذِيراً فَأَعْرَضَ أَكْثَرُهُمْ فَهُمْ لا يَسْمَعُونَ «4» وَ قالُوا قُلُوبُنا فِي أَكِنَّةٍ مِمَّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَ فِي آذانِنا وَقْرٌ وَ مِنْ بَيْنِنا وَ بَيْنِكَ حِجابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنا عامِلُونَ «5» قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى‏ إِلَيَّ أَنَّما إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَاسْتَقِيمُوا إِلَيْهِ وَ اسْتَغْفِرُوهُ وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ «6» الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ «7» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «8» قُلْ أَ إِنَّكُمْ لَتَكْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِي يَوْمَيْنِ وَ تَجْعَلُونَ لَهُ أَنْداداً ذلِكَ رَبُّ الْعالَمِينَ «9» وَ جَعَلَ فِيها رَواسِيَ مِنْ فَوْقِها وَ بارَكَ فِيها وَ قَدَّرَ فِيها أَقْواتَها فِي أَرْبَعَةِ أَيَّامٍ سَواءً لِلسَّائِلِينَ «10» ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ»
ترجمه آيات: به نام خداوند بخشنده مهربان. حا، ميم. (اين قرآن) از طرف خداوند بخشنده‏ى مهربان نازل شده است. كتابى كه آيات آن به روشنى بيان شده است، قرآنى عربى، براى مردمى كه مى‏دانند. (كتابى) بشارت دهنده و هشدار دهنده؛ پس (با اين حال) بسيارى از مردم روى‏گردان شدند و (نداى قرآن را) نمى‏شنوند. و گفتند: «دل‏هاى ما از آن چه ما را به سوى آن دعوت مى‏كنى در پوشش و پرده است و در گوش‏هاى ما سنگينى است، و ميان ما و تو حجابى است، پس تو (كار خود را) انجام ده، ما نيز (كار خود را) انجام مى‏دهيم.» (اى پيامبر! به مردم) بگو: «همانا من بشرى هستم مثل شما؛ (با اين تفاوت كه) به من وحى مى‏شود كه قطعاً خداى شما يكتا است. پس بدون انحراف به سوى او رو كنيد و از او آمرزش بخواهيد و واى بر مشركان. كسانى كه زكات نمى‏پردازند و آنان همان‏هايى هستند كه به آخرت كافرند. همانا كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام مى‏دهند برايشان پاداش دائمى (و بى منّت) است. بگو: آيا شما به كسى كه زمين را در دو روز آفريده است كفر مى‏ورزيد و براى او همتايانى قرار مى‏دهيد؟ اوست پروردگار جهانيان. و در زمين كوه‏هايى را بر فرازش قرار داد و در آن خير فراوان نهاد، و در چهار روز رزق و روزى اهلِ زمين را مقدّر كرد كه براى تمام نيازمندان كافى است. سپس به (آسمان) در حالى كه دود بود توجّه كرد، پس به آن و زمين فرمود: با رغبت يا كراهت بياييد (و شكل بگيريد) گفتند: فرمانبردار آمديم (و شكل گرفتيم).
شريعتي: اشاره قرآني را بفرماييد.
حاج آقاي عاملي: آيه 6 و 7 سوره فصلت، «وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ، الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ» واي بر مشرکين کساني که زکات نمي‌دهند. اين آيه بيان مي‌کند که شرک معناي وسيعي دارد. ما حق نداريم به صورت گزينشي به قرآن نگاه کنيم. خداوند مي‌فرمايد: يک عده قرآن را تقطيع مي‌کنند، منظور تقطيع ظاهري نيست. جناب گريت ويلدرز، رئيس حزب آزادي هلند که شديداً ضد مسلمان‌هاست، فيلمي درست کرده به نام فتنه که آخر قرآن را پاره مي‌کند. يا کشيشي که آمد قرآن را آتش زد، اين مراد نيست، مراد تقطيع معنوي است. عجيب است امام حسين در کربلا اين آيه را خواند، يعني قرآن را تکه تکه کردند تا من اينطور مهدور الدم شدم. قرآن مجموعه يکپارچه است، سوپرمارکت نيست که شما هرچقدر داشتيد کسي دم در نگويد چرا برداشتي و اين را برنداشتي. در باب شرک و انواع شرک، قرآن خيلي خوب حرف زده است اما دشمن اينها را مي‌دزدد، استقلال مفاهيم، امام صادق فرمود: بني اميه معناي ايمان را به مردم گفتند ولي معناي شرک را نگفتند تا اگر مردم را به شرک انداختند مردم نفهمند. «إِنَّ بَنِي أُمَيَّةَ أَطْلَقُوا لِلنَّاسِ تَعْلِيمَ الْإِيمَانِ، وَ لَمْ يُطْلِقُوا تَعْلِيمَ‏ الشِّرْكِ، لِكَيْ إِذَا حَمَلُوهُمْ عَلَيْهِ لَمْ يَعْرِفُوهُ» قرآن انواع شرک را وارد شد، جاي تأسف است که وهابيت شرک را فقط در قبرستان معني کرده است. توحيد اسلام توحيد قصور است اما توحيد وهابيت توحيد قبور است. انواع شرک در قرآن را بگويم، يک شرک، شريک دادن غير خداوند در اوصاف خداوندي است. خدا رازقيت دارد مخصوص خداست. خالقيت و محبوبيت دارد، اگر اوصاف خدا را به کسي بدهي او را شريک کردي. اين شرک است. شما هروقت بگويي: «السلام عليک يا رسول الله اشفع لنا عند الله» کدام وصف خدا را به پيغمبر گفتي؟
يک نوع شرک اطاعت از شياطين است. محال است يک وهابي از اين حرف بزند. «لِيُجادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ‏ لَمُشْرِكُونَ‏» (انعام/121) اگر از شياطين اطاعت کنيد مشرک هستيد. اين معناي شرک در عالم اسلام، خوابيده است. در برابر آمريکا امت زانو زده و برده و مطيع شده است. تنها ملتي که در برابر اين شيطان بزرگ ايستاده و اطاعت نکرده ملت ماست. چرا خدا فرمود: از شياطين اطاعت کني مشرک هستي؟ محدوده اطاعت را خدا تعيين مي‌کند. خدا چند چيز را دست خود نگه داشته است. حکومت، قانون گذاري، جعل دين، اطاعت، اطاعت بايد به اذن خدا باشد. «وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ‏ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ» (هود/113) متمايل به ظالم نشويد، که هلاک مي‌شويد. ظلم نکن و زير ظلم نرو، «رَبِّ بِما أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيراً لِلْمُجْرِمِينَ‏» (قصص/17) حضرت موسي مي‌گويد: خدايا چقدر نعمت به من دادي، من مي‌خواهم شکر کنم شکرش اين باشد که هيچوقت براي مجرمين ظهير نمي‌شوم. چرا شما پشت سر اسرائيل ايستاديد؟ خدا مي‌گويد: ما هر پيغمبري را فرستاديم گفتيم: بگو دين خدا دو جزء است، «وَ لَقَدْ بَعَثْنا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل/36) عبادت و اجتناب از طاغوت يعني حکومت غير مشروع، يک شرک هم همين است که زکات ندهي مشرک هستي. خيال کردي زکات ندهي سببيت دارد براي شما گشايش درست کند؟ خدا به رشوه سببيت نداده که بچه‌هايت خوشبخت شوند.
خداي متعال را قسم مي‌دهم به حرمت کعبه و قهرمان توحيد حج ما حضرت ابراهيم ما را از فيوضات دهه اول ذي الحجه محروم نکند و به احترام اين دهه و احترام حج و حضرت احترام و حضرت ختمي مرتبت با عنايت خاصه خود مشکلات ملت ما را حل بفرمايد.
شريعتي: «و الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي سيدنا محمد و آله الطاهرين»

 

فایل تصویری این برنامه

 

فایل صوتی این برنامه

 

 

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=9044

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید