حجت الاسلام والمسلمين عاملي- مضامين بي نظير دعاهاي اهلبيت (عليهم السلام)
برنامه سمت خدا
موضوع برنامه: مضامين بي نظير دعاهاي اهلبيت (عليهم السلام)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمين عاملي
تاريخ پخش: 22-03-99
شريعتي: بسم الله الرحمن الرحيم، اللهم صل علي محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
سلام ميکنم به همه شما بينندگان عزيز، به سمت خداي امروز خيلي خوش آمديد. حاج آقاي عاملي سلام عليکم و رحمة الله، خيلي خوش آمديد.
حاج آقاي عاملي: عرض ادب و احترام دارم خدمت حضرتعالي و همه مردم عزيز، آرزوي توفيقات و حظوظ معنوي بزرگ و شادکامي و کاميابي و حل مشکلات و گشايش و توفيق فرصتهاي معنوي براي همه دارم. انشاءالله خداي متعال عاليترين زمينه عزت و اقتدار و اعتلاي کشور ما را فراهم کند و ما را جزء پيروان واقعي اهلبيت و شاکرين خون مقدس شهداء قرار بدهد.
شريعتي: بحث ما يغظه و بيداري بود، که در ايام ماه رمضان فاصله افتاد. در حال و هواي دعاهاي بلند و خوش مضمون اهلبيت نفس ميکشيم، نکات خوبي را شنيديم. بحث امروز شما را خواهيم شنيد.
حاج آقاي عاملي: به عنوان مقدمه براي بررسي مطالبي که در ادعيه معصومين مطرح شده و ادبياتي که معصومين دارند و معارفي که در اين بزرگان وارد شويم، مقدمهاي در مورد دعا داشتيم که دعا رابطه با مسبب الاسباب و با ذات قيوم است و اين ارتباطي است ضروري، يعني کسي که ارتباط خودش را با مسبب الاسباب قطع کند، سببيت اسباب از اوست، اگر اين ارتباط قطع شود پلها خراب شده است. قيوم يعني قوام همه چيز دست اوست و نياز فطري انسان اين است که با ذات احديت مرتبط شود. بحث ما اين است که اين مطلب فرع بر توحيد است. دعا در مرحله دوم است و اگر کسي توحيد نداشته باشد، ساده ميگويد: من ميخواهم کاري را انجام بدهم اگر اسباب ظاهري هست، دعا را ميخواهم چه؟ اگر اسباب ظاهري نيست دعا را ميخواهم براي چه؟ دعا در مرحله دوم است و در مرحله اول بايد هرکسي مشخص کند اين عالم آيا شعور دارد، اراده حکيمانه دارد يا نه؟ کسي که ميخواهد در اين عالم سالم زندگي کند و از اينجا خارج شود و حظّ و نصيب او از اين نشئه بيشتر باشد، عالي باشد، فردا در ما في الضمير خود رو سفيد باشد، بايد به چند سؤال سرنوشت ساز پاسخ بدهد و اين سؤالاتي است که مستقيم در سرنوشت انسان اثر دارد.
اولين سؤال تعريف من است.
که باشم من مرا از خود خبر کن *** چه معني دارد اين در خود سفر کن
مسافر چون بود رهرو کدام است *** که را گويم که او مرد تمام است
اگر اشتباه کند در تعريف من خانه خراب شده است و تمام زندگي به هم ميريزد. ماشين من، سواد من، همسر من، مدرک تحصيلي من، اين من چيه؟ افلاطون ميگويد: سرمايه خود مساز آنچه از ذات تو جداست! اينها همه از ذات من جداست. اين من نبايد مثل زمينه باشد. ما به آن اشتباه در تطبيق ميگوييد. اگر در تطبيق من اشتباه کنيم، خسارتي که ايجاد ميشود جبران پذير نيست. فکر ميکند من يعني وجود کيلويي، موقعيت اجتماعي، اشتباه در تطبيق همان تسويل است. از هرجا ندا ميزنند «هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى» (طه/120) از همه جا ندا ميزنند. خيال کرده سعادت اين است که رشوه بگيرد و گشايش اين است که خيانت به بيتالمال کند. خيال کرده سر مردم کلاه بگذارد زرنگي است. بي حجابي کلاس است. برتري است و آيندهاش را تأمين ميکند. اشتباه در تطبيق يک بحث عظيمي است و بسيار ضروري در جامعه ماست. من و سعادت و هدايت را چطور تعريف ميکنم. مبادي تصوري يعني تعريف، يکوقت ميگوييم: اين خوب است. به چه چيزي خوب ميگوييم؟ غرور بد است، کدام غرور خوب است؟ اگر غرور مقدس کسي نداشته باشد صيانت ندارد. يک خانم غرور مقدس دارد که به شوهرش ميگويد: حق نداري سيگار بکشي. غرور مقدس دارد ميگويد: نبايد فلان مکان بروي و به مواد مخدر نزديک شوي و شراب بخوري. اگر غرور مقدس بشکند در زن، زن پلاس زير پا ميشود. مخصوصاً براي نسل جديد بايد اين بحث باز شود.
آيا اين عالم شعور مديريتي دارد يا نه؟ يعني در برابر فعل شما اقتضاي مناسبت با فعل شما دارد يا نه؟ اگر شما کسي را بدبخت کرديد، اين عالم عکسالعمل دارد يا بي خيال است؟ اگر شما غش در معامله کرديد، عالم بيخيال است؟ هرکس سر کسي کلاه بگذارد حتماً سر او کلاه گذاشته ميشود. ذرات عالم شعور دارد و عکسالعمل دارد. دنيا را اينها اداره ميکند. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» (نازعات/5) يعني شما صرفاً به ظاهر تکيه کنيد. خطاي محض است. عناصر تأثير گذار در سرنوشت انسان صرفاً مسائل ظاهري نيست. عالم اينطور درست شده که با خوبيها محرم و با بديها نامحرم است. پس ميزند، «لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ» (انفال/37) خدا خبيث را از شکم طيب بيرون ميکشد. اين عالم سلامتي مطلق است، با اينها نامحرم است.
«اللهم أنت السلام و منک السلام و اليک يعود السلام و دارُک دار السلام» همه اينها سلامتي شد آخر ميگويد: خدايا همه جا را نگاه ميکنم، سلامتي است، پس مرا هم در اين منظومه سالم کن. خدا ميگويد: از ملک من بيرون برو و بعد هرکاري خواستي بکن. صحبت اين است که اول بايد مشخص کند که آيا در واقع يک حقيقت نفس الامري هست که مناسب عمل من باشد؟ آيا ذرات اين عالم در برابر خير و شر عکس العمل دارد؟ در برابر حق کور است يا بيناست؟ با حق همراه هست يا نه؟ خوبيها مؤيد ذاتي دارد يا نه؟ اينها بايد و نبايد براي ما مشخص ميکند. کسي که در زندگي بايد و نبايد تربيتي ندارد، اين عالم، عالم هرچه شد نيست. خدا اينطور ملعبه درست نکرده است. خانه خوردن درست نکرده است. «لَاتَّخَذْناهُ مِنْ لَدُنَّا إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ» (انبياء/17) در داخل تشکيلات خودمان اين را راه ميانداختيم. عالم، عالم ملعبه نيست.
حضرت علي اکبر وقتي رجز ميخواند ميگويد: «الحربُ قد بانت لها حقايق و ظهرت من بعدها مصادقٌ» جنگ که آشکار شده، شما بعداً ميفهميد ما چه کرديم؟ امام حسين را مثل حلقه انگشتر در محاصره قرار دادند اما براساس همين است. يعني مديريت اين عالم پشت پردهاي دارد. آيا شما به اين مديريت پشت پرده معتقد هستيد يا نيستيد؟ اگر معتقد هستي حق نداري دروغ بگوييد. حق نداري حق کسي را ضايع کني. اگر اذيت کردي اذيت ميشوي. هرطور معامله کني با تو همانطور معامله ميشود. دنيا دار صدق است اما کسي که صادق است. اگر شما در دنيا صادق شديد، تمام عالم با شما هماهنگ ميشود. هرکس خودش را با اراده خالق اين نظام هماهنگ کند، ذرات عالم با او هماهنگ ميشود. تمام عالم ميشود لشگر، آنهايي که به مراتب عالي خلوص رسيدند همينطور بوده است.
امام صادق در مکه ديد خانمي گاوش مرده و دارد گريه ميکند، اي خدا! رزق من از اين گاو بود اين هم مرد. امام فرمود: ميخواهي زنده کنم؟ زن فرمود: مرا مصيبت زده ديدي و مرا شماتت ميکني؟ باور نميکرد. اينکه انسان به درجهاي برسد که از جهت تنظيم اراده با اراده حق، تصرف در کائنات کني يک چيز سهل است. گاو بلند شد. اين زن داد زد عيسي آمده! حضرت سريع وارد جمعيت شد که معلوم نشود. ما اسمش را شعور مديريتي در اين عالم ميگذاريم. يعني اين عالم شعور دارد. اين ثروت اطاعت نيست و اطاعت را ما ميفهميم. خدا ميگويد: تسبيحي دارند که شما نميفهميد. تو اگر دزدي کني تمام ذرات عالم ميفهمند تو دزد هستي. ممکن است چند روزي از باب استدراج کارت درست شود ولي يک روزي عليه تو شورش ميکنند.
«تحبس السماء ماءها و تمنع الأرض بركتها» آسمان قطراتش را حبس ميکند و زمين برکاتش را منع ميکند. اين شعور مديريتي در هر دوره و هر لحظه، اتفاقاتي ميافتد که با اسباب ظاهري توجيه پذير نيست. ما هر روز، قاهريت خدا خودش را نشان ميدهد. در هر لحظه حوادثي اطرافمان ميبينيم که با اسباب ظاهري ذرهاي روي آن حساب نميکرديم. آنقدر خدا تلاش ميکند ذهن ما را از اسباب ظاهري بيرون بياورد که بگويد: اين حوادث يک پشت صحنه دارد. در جنگ بدر دو گروه از مسلمانها در برابر هم ايستادند، کفار مسلمانها را دو برابر ميديدند. اين دست خداست که کم را زياد نشان بدهد. «وَ اللَّهُ يُؤَيِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ يَشاءُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِأُولِي الْأَبْصار» (آلعمران/13) يک قاعده کلي ميخواهد بگويد. شما اگر دنبال حق راه افتاديد و خيانت و دروغ و قتل و حيله به خود راه نداديد، اين اراده با شما همراه است. «وَ إِذْ يُرِيكُمُوهُمْ إِذِ الْتَقَيْتُمْ فِي أَعْيُنِكُمْ قَلِيلًا» (انفال/44) خداي متعال آنها را در ذهن شما، در چشم شما کم نشان ميدهد تا شما جرأت حمله پيدا کنيد. آنها هزار نفر بودند و اينها 313 نفر، نميشد جنگ کنند. خدا کم را زياد و زياد را کم ميکند.
براي ما يک تکيهگاه بزرگي درست ميکند که يأس بر شما بروز نکند. چيزي را که شما به آن اميد نداري به آن اميد داشته باش و چيزي که به آن اميد داري، اميد نداشته باش. «وَ يُقَلِّلُكُمْ فِي أَعْيُنِهِمْ» خدا در اول جنگ بدر شما را به آنها کم نشان داد تا آنها از مکه کمک نخواهند. وقتي جنگ شروع شد، خدا اينها را زياد نشان داد. «لِيَقْضِيَ اللَّهُ أَمْراً كانَ مَفْعُولًا وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ» (انفال/44) يعني همه امور دست خداست. وقتي پشت صحنه يک مديريتي در اين عالم حاکم است و عالم شعور مديريتي دارد، ديگر کسي که بگويد: تمام اميال مقدس است، اين نميتواند از شعور مديريتي صحبت کند. هر نظام فکري بيايد مسائل نفس الامري را انکار کند. در نفس الامر يک حقيقتي است به زنا عکس العمل نشان ميدهد.
از ابر برنايد پي منع زکات *** و از زنا افتد بلا اندر جهاد
هرکه آيد بر تو از ظلمات و غم *** آن ز بي باکي و گستاخي است هم
شما بگوييد: تمام اميال مقدس است. شما مصلحت نفس الامري را انکار کرديد. هرکس مصلحت نفس الامري را انکار کند، خدا را انکار کرده است. مصلحت نفس الامري يعني همان اقتضايي که در ذات اين عالم، حقيقتي که خالق اين نظام در ذات اين عالم و خلقت اين عالم گذاشته که عکس العمل دارد در برابر خير به صورت خير و در برابر شر به صورت شر. ما در دعا ارتباط درست ميکنيم با ذات لا يتناهي که اين سيستم را گذاشته است. لذا نميگوييم چون اسباب ظاهري نيست پس همه چيز تمام است. چون سببيت از اوست. اين را هرکس انکار کند در نقطهي انکار ايستاده است. ما نميتوانيم بگوييم تمام اميال مقدس است.
اين انديشه در دنيا هست، هرچيزي را خدا تطهير کرده، براي ما قدسيت دارد. خدا صدق را تعريف کرده مقدس است. عدالت مقدس است، عفت و حجاب مقدس است. اگر شما بگوييد: اميال را نبايد سرکوب کرد، سرکوب کنيد زيرزمين ميرود و بعد فوران ميکند. ليبراليسم جديد ميگويد: ليبراليسم عبارت است از رهايي از هر ولايت، ولايت عقل و فکر، ولايت برهان، ولايت استدلال. لذا عصر ادبار عقل ميگويند. اگر ما بياييم اين تعبير را داشته باشيم حاکميتي که در اين عالم هست براي اراده خدا ما آن را کنار زديم و نتيجه اين ميشود خالق و صاحب اين نظام را، کسي که جزئيات نظام دست او پايهريزي شده است را انکار کرديم. دعا ارتباط با مسبب الاسباب است. يعني تمام سببيت اسباب دست اوست. اين يک حقيقتي است که خداي متعال در قرآن تمام تلاش قرآن اين هست که کسي که قرآن ميخواند اعتقاد داشته باشد اسباب ظاهري مستقل در تأثير نيست. ممکن است اسباب ظاهري باشد،
آن يکي در کنج مسجد مست و شاد *** آن دگر در باغ ترش و بي مراد
قصههايي که قرآن ميگويد همه در صدد اين است که خدا پشت پردهها را به ما بگويد. آقا رسول الله کشتههاي مشرکين را در چاه بدر گذاشت، با آنها صحبت کرد. ما پشت پرده حوادث را حق ديديم، شما هم پشت پرده را حق ديديد؟ آقا رسول الله آمد صحبت کرد، بعضي اصحاب گفتند: اينها ميشنوند؟ حضرت فرمود: شما از آنها شنوندهتر نيستيد. تکيه پيغمبر ما به مديريت پشت پرده است. شما خيال کرديد در ظاهر عده شما بيشتر است پس کار تمام است؟ اين براي ما پيام است. روي عدّه حساب استقلالي باز نکن. قارون اينقدر ثروت دارد که کليد خزائنش را چند نفر پر زور نميتوانند بکشند. آنوقت يک عده ميگويند: عجب خوشبخت است. اي کاش ما هم اينطور ثروت داشتيم؟ بعد ميگويند: شما چقدر خوب است به فقرا رسيدگي کنيد. ميگويد: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِي» (قصص/78) من با درايت خودم به اين رسيدم، خود خدا که فقرا را خلق کرده رسيدگي کند. خدا ميگويد: ما خودش و ثروتش را به زمين کشيديم. «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ فَما كانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ ما كانَ مِنَ المُنْتَصِرِينَ» (قصص/81) هيچکس پيدا نشد جلويش را بگيرد. آنهايي که نگاه کردند، آخرش اينطور شد، گفت: عجب! پس اين حوادث پشت پرده هم دارد؟ اين قصههايي است که در هر دوره سوژه زنده است. قصه يوسف و زليخا براي امروز ماست. همه کارها دست خداست. دوباره گفتند: عجب، کسي با کفر نميتواند جلو بيافتد.
«وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَبَقُوا إِنَّهُمْ لا يُعْجِزُونَ» (انفال/59) کافر حتي خيال نکند با کفرش جلو بيافتد، من يک روز مفصل بحث ميکنم در دين ما يک ذره حکمي نيست که مايه عقب ماندگي مسلمين شود و محال است. وقتي ميبينيد پيغمبر ما کسي که سواد ياد نميگيرد را تذليل ميکند، کلاس اکابر را اولين بار پيغمبر ما تأسيس کرده و تعذير براي بيسوادي را اولين بار پيغمبر تأسيس کرد. خدا ميگويد: اصلاً حساب نکنيد کافر جلو بيافتد. اين دو تعجب خيلي ارزشمند است.
شريعتي:
در هيچ پرده نيست نباشد نواي تو *** عالم پر است از تو و خالي است جاي تو
امروز صفحه 435 قرآن کريم، آيات 4 تا 11 سوره مبارکه فاطر را تلاوت خواهيم کرد.
«وَ إِنْ يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ «4» يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَياةُ الدُّنْيا وَ لا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ «5» إِنَّ الشَّيْطانَ لَكُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّما يَدْعُوا حِزْبَهُ لِيَكُونُوا مِنْ أَصْحابِ السَّعِيرِ «6» الَّذِينَ كَفَرُوا لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ كَبِيرٌ «7» أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَصْنَعُونَ «8» وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّياحَ فَتُثِيرُ سَحاباً فَسُقْناهُ إِلى بَلَدٍ مَيِّتٍ فَأَحْيَيْنا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها كَذلِكَ النُّشُورُ «9» مَنْ كانَ يُرِيدُ الْعِزَّةَ فَلِلَّهِ الْعِزَّةُ جَمِيعاً إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ يَرْفَعُهُ وَ الَّذِينَ يَمْكُرُونَ السَّيِّئاتِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ وَ مَكْرُ أُولئِكَ هُوَ يَبُورُ «10» وَ اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثى وَ لا تَضَعُ إِلَّا بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلَّا فِي كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ»
ترجمه آيات: و اگر تو را تكذيب مىكنند (نگران مباش زيرا) پيامبران پيش از تو (نيز) تكذيب شدهاند، و همهى كارها به سوى خداوند بازمىگردد. اى مردم! وعدهى خداوندى حقّ است؛ پس زندگى دنيا شما را فريب ندهد و مبادا (شيطان) فريبكار شما را فريب دهد و به (كَرَم) خدا مغرور سازد. بىگمان، شيطان دشمن شما است، پس شما نيز او را دشمن بگيريد؛ جز اين نيست كه او دار و دستهى خود را فرا مىخواند تا از اصحاب دوزخ باشند. كسانى كه كفر ورزيدند، برايشان عذابى سخت است، و كسانى كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، براى آنان آمرزش و پاداشى بزرگ خواهد بود. پس آيا كسى كه عمل بدش براى او آراسته شده و آن را نيكو مىبيند، (مانند كسى است كه هدايت يافته است.) پس بدون شك خداوند هر كه را بخواهد (و سزاوار بداند) گمراه مىكند و هر كه را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت مى نمايد، پس مگذار به خاطر حسرت بر آنان جانت از دست برود، زيرا خداوند به آن چه انجام مىدهند آگاهى كامل دارد. و خداوند است كه بادها را فرستاد تا ابر را برانگيزاند، پس آن را به سوى سرزمينى مرده رانديم، و به وسيلهى آن زمين را بعد از مردنش زنده نموديم. رستاخيز نيز چنين است. هركس خواهان عزّت است، پس عزّت، همه از آن اوست (و به هر كه بخواهد مىدهد.) تنها سخن (و عقيدهى) پاك به سوى او بالا مىرود، و كار شايسته آن را بالا مىبرد، و كسانى كه براى انجام بدىها نقشه مىكشند، برايشان عذاب سختى است و نيرنگ آنان است كه تباه مىشود. خداوند، شما را از خاك و سپس از نطفه آفريد؛ آن گاه شما را زوج يكديگر قرار داد، و هيچ مادهاى جز با علم او باردار نشود و نزايد، و هيچ كس عمر طولانى داده نشود و يا از عمرش كاسته نشود، مگر آن كه در كتاب (علم خدا ثبت گرديده) است؛ قطعاً اين امر بر خداوند آسان است.
شريعتي: اشاره قرآني را بفرماييد و حسن ختام فرمايشات شما را بشنويم.
حاج آقاي عاملي: آيه 8 سوره فاطر «أَ فَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَناً فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ فَلا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَراتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما يَصْنَعُونَ» يک خطر بزرگي را خداي متعال در اين آيه هشدار ميدهد. ميگويد: بعضي انسانها هستند عمل بدشان تزيين داده ميشود، عمل بد را زيبا ببينيد مصيبت است. چرا ميگويند: دروغ کليد تمام بديهاست؟ چون با دروغ شما واقع را غير واقع ميبينيد. ديگر تمام برنامهريزيها به هم ميخورد. لذا دروغ خيلي زشت است و در دين ما سخت است. حضرت فرمود: فلسفه بافي نکنيد چرا علي، علي شد؟ به صدق الحديث و اداء الامانه. خداي متعال چند جاي قرآن روي تزئين که گاهي از آن به تسويل تأويل ميشود. سوژه بسيار حساس که جامعه نبايد مبتلا به تعظيم و تسويل شود. يعني عمل بد را خوب ببيند، اين عمل خلق الساعه نيست. در يک لحظه شما ربا را زرنگي بدانيد، اينطور نيست. «ثُمَّ كانَ عاقِبَةَ الَّذِينَ أَساؤُا السُّواى أَنْ كَذَّبُوا بِآياتِ اللَّهِ»(روم/10) آنهايي که گناه کردند و توبه نکردند، آخر خدا را انکار کردند. حضرت زينب (س) در مجلس يزيد خواند. يعني زمينه رفته رفته فراهم ميشود. خداي متعال اين اشتباه در تطبيق که گفتم، همين است که دزدي ميکند ولي زرنگي ميداند. دروغ ميگويد و کياست ميداند. تعرض به ناموس مردم را لذت ميداند. خيانت به بيتالمال را فرصت ميداند. بدحجابي را کلاس ميداند، غش در معامله را سعادت ميداند و رشوه را گشايش ميداند. پنهان کردن دفاتر معاملاتي و فرار از ماليات و مشغول الذمه شدن به ملت، يکوقت انسان گناهي ميکند با يک نفر طرف است، اما واي از گناهاني که تعرض به بيتالمال با انواعش همينطور است. هرکس به بيتالمال تعرض کرده کار او وحشتناک است.
اگر عروسي شراب نداشته باشد، ميگويد: عروسي درويشي! کسي که درستکاري در معامله دارد، سفاهت دارد. عفت مالي و ناموسي را بيعقلي ميداند. غيرت را ناموس پرستي ميداند. اهل فحشاء را پاک کن جامعه ميدانند. ميگويند: اگر اينها نباشد فحشاء منتشر ميشود. فحشاء و فواحش پاککنهاي جامعه هستند پس بر گردن جامعه حق دارند. اگر حلقومهايي نباشد که انسان را به طهارت دعوت کند، به درستي و پاکي، آنوقت انسان از کجا سر درميآورد. طلاق را رهايي و فحشاء را تجارت ناب ميدانند. زکات را خسارت و منع حقوق فقرا را براي خودش وسعت رزق ميداند. «هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى» (طه/120) چه کسي بايد اينها را تنظيم کند و به مردم آگاهي بدهد؟ تسويل گاهي از نفس و گاهي از شيطان و گاهي از خداست. عصر ما عصر تسويل است چون دجال ظهور کرده و دجل به معني رويه طلايي پوشاندن به چيزي است. يک راه خلاصي اين است که با علما سر و کار داشته باشد و عبادت خالصانه داشته باشد. علم که بسيار مهم است.
شخصيت ابابصير، يحيي بن قاسم اسدي از اصحاب بسيار بزرگ سه امام است. امام باقر، امام صادق و امام کاظم، از اصحاب اجماع هست. مرسل اينها مسند است، اينقدر محکم هستند. بارها حضرات معصومين فرمودند: چهار نفر هستند که اگر نبودند آثار پيغمبر ما از بين ميرفت. اگر ميخواهيد قدر راوي را بدانيد ببينيد چه رواياتي را گفته است. راوي حديث لوح است که امامت ائمه دوازده گانه به تفسير بيان شده و راوي جابر بن عبدالله انصاري است. حضرت زهرا که امام حسين را باردار شد، فهميد چه بر سر فرزندش ميآيد خيلي غصه ميخورد. خداي متعال هشت هديه فرستاد. يکي اين بود که تمام وحيام را از آدم تا خاتم در دل امام حسين جمع کردم و يکي هم حديث لوح که عجيب بود و اسامي ائمه در حديث قدسي توسط خدا نوشته شده بود که دوازده امام بود. اين را کادو به پيغمبر دادند و پيغمبر به حضرت زهرا داد. يعني مزد خون گلوي حسين امامت است. اين را ابابصير روايت ميکند که جابر بن عبدالله انصاري محضر امام باقر رسيد، فرمود: جابر چطور اين روايت را بدست آوردي؟ گفت: نزد حضرت زهرا رفتم، ديدم لوح دستش است و از او تقاضا کردم که به من بدهيد يادداشت کنم. حضرت زهرا لوح را به من داد، اين اسامي را نوشتم. حديث نزد من است. امام باقر فرمود: حديث را نگاه کن من از حفظ ميخوانم. پيغمبر را ديده بود؟ از کجا رسيده بود؟ به حضرت گفت: چرا حاجيها امسال زياد هستند؟ حضرت فرمود: بگو، صدا خيلي است. بعد در چشمش تصرف کرد و فرمود: نگاه کن، اين را به هرکسي نميگويم! او محرم بود و جزء حواريون بود. حضرت يکبار به او گفت: ميخواهي چشمت را خوب کنم؟ چون ابابصير يک چشمش را از دست داده بود. حضرت فرمود: چشمت را ميدهم اما روز قيامت مثل مردم عادي بايد حساب پس بدهي. اما اگر اين بليه در تو باشد در آخرت مقام هست. آنهايي که در دنيا مبتلا هستند، مقاماتشان که در آخرت ديده ميشود، اهل عافيت ميگويند: اي کاش گوشت ما در دنيا بريده ميشد و ما هم مبتلا ميشديم.
از خداي متعال ميخواهم با فضل خود با ما معامله کند. خير را در نيت ما قرار بدهد. گرفتاري عزيزان را برطرف کند. خدايا با غم و غصه مرا مشغول نساز که به دين خود نرسم، به روح و تحصيل و واجبات خود نرسم. انشاءالله خداوند از همه رفع گرفتاري بفرمايد.
شريعتي:
از هر کرانه تير دعا کردهام روان *** باشد کز اين ميانه يکي کارگر شود
«الحمدلله رب العالمين و صلي الله علي محمد و آله الطاهرين»
فایل تصویری این برنامه
فایل صوتی این برنامه