فایل ویدیویی این برنامه
حجت الاسلام عاملی: علیکم السلام و رحمة الله محضر همه عزیزانم دعا و سلام و مسئلت توفیقات دارم از خدای متعال مخصوصا در این ایام انشاالله عزاداریها قبول باشد و کسانی که عزیزان که مقدمات بزرگترین اجتماع تاریخ بشری را فراهم میکنند دست مریزاد عرض میکنیم، یک مدرسه بزرگ حماسی، یک مدرسه بزرگ تربیتی در زندگی بشریت معاصر که واقعاً تلألو دارد در روزگار سیاه و آرزو داریم که انشاالله تبدیل بشود به راهپیمایی اعتراضی جهانی علیه این قدرت اهریمنی که مثل اختاپوس خودش را بر دنیا مسلط کرده است، کرامتها را شکسته است و انشاالله روزی را شاهد باشیم که این لشکر عظیم، لشکر مصلح جهانی حضرت ولیعصر باشد.
شریعتی: انشاالله، انشاالله، امیدوارم. امسال خیلی ها رفتند که در طریق همدردی بکنند، همراهی بکنند، با نشانههایی که نشان از همبستگی و همدلی با مردم مظلوم غزه و فلسطین دارد. اما امیدوارم امسال سال ظهور باشد با این راهپیمایی بی نظیر که تجلی همدلی در عصر ظهور است. خب حاج آقای حجت الاسلام عاملی حال شریف و مبارک چطور است؟
حجت الاسلام عاملی: الحمدلله، خدا را شکر.
شریعتی: خدا را هزار مرتبه شکر. میگویند هر جا به در بسته خوردید، هر جا گره افتاد به کارتان استغفار بکنید.
حجت الاسلام عاملی: غمی، غصهای.
شریعتی: غمی، غصهای، اندوهی، دقیقا. و این هفتهها با حاج آقای حجت الاسلام عاملی داریم راجع به بحث شریف استغفار صحبت کنیم و امروز هم فرمایشاتشان را خواهیم شنید، انشاالله.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، آثار استغفار را داشتیم و آدابی که استغفار دارد. اولین ادبش توجه به آثار محیرالعقول است که در ذات این عالم گذاشته شده است که بنده خدا اقبال به خدا داشته باشد. نشان اقبال است و کسی که میخواهد مشرف بشود به بساط انس، اگر خدای متعال بگوید که با خودت چه آوردی؟ ما باید چیزی بیاوریم که خدای متعال از آن خوشش بیاید. یک یهودی به اصحاب رسول خدا گفت که من میخواهم کادو بیاورم، هدیه بیاورم، تحفه بیاورم برای رسول خدا، برای پیغمبر شما، چه چیزی بیاورم که از آن خوشش بیاید، گفتند بهترین چیزی که رسول خدا از آن خوشش میآید این است که عطر داشته باشد و معطر باشد. خدای متعال جوری ظاهر میشود برای ما، که ما خدا را دوست داشته باشیم به آنکه احتیاجی ندارد، «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي یَتَحَبَّبَ إِلَيَّ وَ هُوَ غَنِيٌّ عَنِّي» تحبب یعنی اظهار حب. خدا با هزاران طریق اظهار حب میکند …
شریعتی: بدون اینکه نیاز داشته باشد.
حجت الاسلام عاملی: بله، این اقتضا میکند که ما جوری ظاهر بشویم که خدا ما را دوست داشته باشد. بهترین راهش همین است خدا آن چیزی که از همه چیز بیشتر دوست دارد توبه و عناب و تضرع و استغفار است به درگاه حضرت احدیت. این بهترین ورودی است برای اینکه، چون از طهارت است و خدای متعال ذات عالم را طوری درست کرده است که برای طهارت حساب باز شده است و ذرهای این طهارتها و این استغفارها ضایع نمیشود.
شریعتی: و اصلا فرمودند که با استغفار خودتان را معطر کنید.
حجت الاسلام عاملی: احسنت، همین طور است. استغفار باب الباب هست و بهترین هدیه است برای ورود به بساط انس خدا و چون خدمت به غایت خلقت است، بدون اینکه خلقتی و غایتی دارد. همین طور خود انسانها را خلق کرده است و رها کرده است که خودشان همین طوری قد بکشند و بیایند بالا، اصلاً خلقت باطل میشود. خدا میگوید: « إِنَّ عَلَيْنَا لَلْهُدَى» (سوره لیل، 12) شما حقی دارید گردن من، حقم این است که من شما را هدایت بکنم. انسانی که هدایت یافته نیست به چه درد این عالم، این کائنات به این بزرگی که برای بشر خلق شده است، به چه درد می خورد و لذا هر چیزی که خدمت به غایت خلقت است آن فراموش نمی شود در بساط خدا و حساب خدا. معلم خیر و تمام اجزای عالم استغفار می کنند حتی ماهی های دریا، حتی ملائکهی آسمان، حتی جنبنده های سوراخ ها، چرا؟ چون معلم خلق کارش خدمت به غایت خلقت است که همان هدایت است.
شریعتی: و تمام عالم برای او استغفار می کند.
حجت الاسلام عاملی: استغفار می کند، توجه دارد، چون اثر وجودیش را درک می کند، چون می داند که اگر معلم خیر نباشد عالم به هم می ریزد، اگر هدایت نباشد کلا هدایت ….
شریعتی: آن تاثیر را آن ها بیشتر می فهمند.
حجت الاسلام عاملی: می فهمند، حتی ماهی دریا هم اثرش هست،
شریعتی: می فهمد.
حجت الاسلام عاملی: خدای متعال هم در این خصوص حساب باز کرده است برای این عمل خوب و ذره ای خاک در این دهکده ضایع نشود، «وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ» (سوره یونس، 61) عالم وجود که ذره ای کار خیر ولو هیچ کس نفهمد، هیچ کس متوجه نشود، «یا من اظهر الجمیل» ولی خدای متعال به نحوی آن کار جمیلش شما را احضار می کند و ما یک آیهی بسیار بسیار شیرین در قرآن «وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا» (سوره مریم، 64) ممکن است ما یک چیزی را فراموش بکنیم ولی خدای متعال هیچ وقت کار خیر را فراموش نمی کند، کار بد هم همین طور است، یعنی حساب و کتاب دارد. سه نفر بودند محضر رسول خدا رسیدند، یکی از آن ها سنش پایین بود به نام خدیر، آن خدیر را بهش گفتند تو کنار شتر بمان، ما برویم محضر رسول خدا، بعد می آییم با هم برمیگردیم یمن، از یمن آمده بودند. این ها رفتند با رسول خدا مذاکره کردند، رسول خدا به این دو نفر یک هدیه ای داد، این ها یادشان رفت که بگویند ما فردی را داریم به نام خدیر، که برای او هم از رسول خدا هدیه بگیرند. آنوقت آمدند و خدیر را برداشتند و راه افتادند، یک خورده که راه رفته بودند، دیدند یک مردی با سرعت دارد می آید، آن مرد گفت: من از طرف رسول خدا آمدم، «افیکم خدیر»
شریعتی: بینتان هست؟
حجت الاسلام عاملی: یک کسی به نام خدیر هست پیش شما؟ گفتند: بله. گفت: «من هو خدیر؟»
شریعتی: کدامتان هستید؟
حجت الاسلام عاملی: کدامتان هستید؟ این خدیر گفت که من هستم و آن وقت گفت قصه چیست؟ این خیلی جالب است، خیلی جالب است که رسول خدا گفت که، آن شخص گفت که رسول خدا فرمود که بعد از راه افتادن این دو نفر، جبرئیل، «عطا جبرئیل» جبرئیل آمد به من گفت: «ان الله یخبرک الله تنثی خدیر» خدا می گوید: خدیر را فراموش نکن، چون تا دم در آمده است دیگر، کسی که در دعا می خواند، «الهی عَبْدُکَ بِبَابِکَ» قصه اش هم مشهور است که کاروان می آیند به کربلا، یک نصرانی بوده است، خادم بوده است، پشت در می گذارند که نیاید داخل حرم و خادم اسامی زوار که می نوشته است، خادم می گوید: همه تمام شده است دیگر، می گوید نه یک نفر مانده است، خادم می گوید: آن نحسانی است. حضرت یک جمله جالبی آنجا گفته است، «اليس قد نزل بساحتنا؟» معلوم میشود یک موضوعیت دارد، یعنی هر کسی باشی بیایی دم دست و عرض حاجت بکنی
شریعتی: همین که بیایی به همین سمت و سو،
حجت الاسلام عاملی: «و اعرض اسرارک علی صاحب الاسرار. آن وقت برای شما حساب باز میکنند. گفت که خدای را فراموش نکن و لذا پیغمبر یک هدیه فرستاده برای خدیر، خدیر هم آدم با بصیرتی بود ولو سنش از او هم پایین بود، دستش را گرفت بالا، گفت خدایا همچنان که خدیر را فراموش نکردی، کاری کن که خدیر تو را هم فراموش نکند.
شریعتی: چه خوب؛
حجت الاسلام عاملی: یعنی بهترین کادو این است که از خدا گرفت. عالم همین طور هست که خدای متعال همه چیز را لحاظ دارد در این عالم و هیچ چیزی هدر نمیشود در حساب و کتاب خدا. استغفار عناب از طرف خدا به طرف خدای متعال و این عناب مثل مرکب میماند برای طی طریق، ما برای اینکه راه را تعیین بکنیم در سفر، احتیاج داریم به مرکب، ما آمدیم برگردیم، خدای متعال به ما گفت بروید و برگردید اما سالم برگردید، و شما برمیگردید به طرف من، «إِنَّ إِلَى رَبِّكَ الرُّجْعَى» (سوره علق، 8)، « وَأَنَّ إِلَى رَبِّكَ ٱلمُنتَهَى» (سوره نجم، 42)؛ بهترین مرکب همین استغفار است یعنی خودت را تکان بدهی، آلودگی ها را بریزید، لیاقت داشته باشید که محط نظر حب خدا بشوید. «إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ التَّوَّابِينَ وَيُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِينَ» (سوره بقره، 222) به چند چیز مرکب گفته شده است در روایت ما، یکی همین توبه و استغفار است که مرکب است.
شریعتی: مرکب یعنی سیلت می گیرد،
شریعتی: مرکب بله سوار می شوی برای طی طریق، انسان احتیاج به مرکب ندارد. دومین مرکبی که از آن صحبت کردند عبارت است از شکل، نماز شب که «إنّ الوصول الي الله تعال سفرٌ لا يُدرك الاّ بالامتطاء الليل» رسیدن به وصال خدای متعال به بساط انس خدا، که با خدا محرم بشود و زبانش را پیدا بکند، جمالش را درک بکند، جمالش این را بگیرد ببرد، جمال این را بیقرار بکند، آن عبارت است از اینکه شب را مرکب خودش قرار بدهد. خیلی تعبیر خوبی است، «بالامتطاء الليل» و انسان طوری است که باید مرکب داشته باشد چه کافر باشد و چه مومن باشد، همه ما مرکب داریم. بعضی از مرکبها، مرکب بسیار چموشی است، «فَبِئْسَ الْمَطِيَّةُ الَّتي امْتَطَتْ نَفْسي مِنْ هَواهـا» در دعای سحر امیرالمومنین میخوانیم که چه مرکب بدی است که من سوار شدم که هوا و هوس در آن هم میآید، دلم میخواهد این طوری راحت هستم. برهان، منطق، شر و عقل همه رفته است کنار، بگرد که خوشم میآید، «امْتَطَتْ نَفْسي مِنْ هَواهـا» دنبالش بیا، «تَبّاً» هلاک بود همچین نفسی که جرئت کرده است بر مولای خودش، «وَتَبّاً لَها لِجُرْاَتِها عَلى سَيِّدِها وَمَوْلاها»، این «تَبّاً، تَبّا،ً تَبّاً» این جهل هم همین است دیگر که امیرالمومنین می گوید: «تَبّاً» کسی که میزان شریعت را گذاشته است پایین، آن وقت تابع شده است، روزگار این طوری آمده است. روزگاری را چه کسی این طوری آورده است؟ این ها دیگر رفته است کنار. دنبال برجستگی، دنبال تشخص، دنبال قضاوت های مردم، به دنبال اینکه چشمها پشت سرش بالاخره تسخیر بشوند. اینها همه هر یک از اینها مثل جهنم میماند برای انسانی که در این جا اگر فکرش این است که سالم از این جا خارج بشود. یک مرکب دیگری که امیرالمومنین صحبت کرده است گناه مرکب است، تقوا مرکب است، گناه مرکب چموش هست، تقوا مرکب ذلول است، یعنی منقاد است برای انسان،
شریعتی: یا آن مرکب صعود یا این مرکب سقوط است.
حجت الاسلام عاملی: بله، مرکب دو قسم است، زمامش دست شما است، مرکبی که زمامش دست شما نیست، اگر مرکب چموشی باشد که زمامش و افسارش دست شما نیست، شما را به کجا می برد؟ پرتگاه، ببینید چقدر عالی فرموده است: «علی و عیّن الخطأ، خیر الچموش» مرکب است اما مرکب چموش، یعنی زنا مرکب است، مال حرام مرکب است، منع حقوق فقرا مرکب است، تعدی به بیت المال مرکب است، کشف حجاب بکنی، اغوا بکنی، جامعه را آلوده بکنی، انسانها را به گناه مبتلا بکنی، اینها همه مرکب است. این مرکب شما را به کجا می برد؟ «حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا» (نهج البلاغه، 16) اهلش سوار شدند بر اینها، یعنی شما تا یک غیبتی کردی سوار یک مرکب شدی، میبرد شما را، «وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا» لجام یعنی افسارش دیگر دست شما نیست، مشهود است که میگویند، ملانصرالدین وارد یک شهری شد، نمیتوانست الاغش را حفظ بکند، اینجا آن پست خربزه، گفتند کجا میروی؟ گفت از من نپرسید که من کجا میروم، از این بپرسی که کجا می خواهد برود. «فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِي النَّارِ» نار یعنی عضب خدا که ظهور عظیم خدا است …
شریعتی: تا مرکب گناه،
حجت الاسلام عاملی: تا مرکب گناه، سوار نشین اینطوری است. رشوه شما را جای بهشتی نمی برد، رشوه در ردیف اجرت زن زانی است و ثمن سگ، ذکر است در روایت ما. و اگر منع حقوق فقرا بکند، اگر منع زکات بکند، این مرکب چوشی است که شما را آخر سر میبرد به طرف آتش جهنم یعنی این آتش از همین جا شروع میشود، «در باطن نگر تا سقرها در جگر یابی جنانها در جنان بینی» به تعبیر غنوی در سیل سلوکش. «أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَايَا ذُلُلٌ» تقوا یعنی کف نفس، دستت را که میبری طرف رشوه میترسی، زبانت را میخواهی باز بکنی برای کار حرف تنقیص مردم میترسی، این می شود مرکب. می خواهی زیرمیزی بگیری میترسی، میخواهی از اضطرار مریض سوء استفاده بکنی میترسی،
شریعتی: چقدر این حس، حس قشنگ و خوبی است.
حجت الاسلام عاملی: خدا مشتری ترس است. یعنی ترس، ترس قدسی است. می دانید که ترس، سید جمال الدین اسدآبادی در عروة الوتقی منتشر میکرده در پاریس، آنجا یک مقاله دارد میگوید تمام بدبختیها از ترس است، از فقر می ترسند از سرشان می گیرند، از ترس میگیرد میبخشد میترسد، ورثه را میکشد که خودش مثلا مالک بشود. از فقر میترسد معامله رسمی را به هم می زند. تمام گرفتاری ها را می گذارد به ترس، اما یک ترسی داریم که ترس قدسی است. این ترس اگر نباشد جهنم از همین جا شروع میشود، از سر خلق و خو و سیرت زشت، هفت روز تویی و هفت بهشت این ترس اگر باشد در زندگی دیگر تصادم حقوق، اذاء حقوق، شکستن حرمت انسان ها، کرامت انسان ها و «مَطَايَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا» سوار یک مرکب شدند زمام این مرکب هم دست خود سواره است، سواره با عقل خودش مسیر را مشخص میکند که کجا برود، «فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ» این راست میبرد به بهشتی که خدا از آن صحبت کرده است. باز دیدید که از مرکب صحبت شده است. در این سفری که خدا ما را فرستاده است که ما برگردیم، چه سفر چنان ترسناک بود که در اولش بشر ترس داشت که الان من این سفر می روم، از آن عالم ذر که میخواهد حرکت بکند خدا دلداری داد که، «فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ فَلا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ.» نترسید، من برنامهریزی کردم، با این برنامهریزی می روید و برمیگردید. وای به حال کسی که برنامه را گذاشته است کنار. به اندازه یک قرآن با خدا با او حرف زده است. اما میگوید هیچ چیزی نفهمیدم. خیلی وحشتناک است. اکثریت سوار مرکب چموش شدند، از برهوت سر درآوردند، از آتش غضب خدا سر درآوردند، به تعبیر امیرالمومنین، «فاقبلوا علي جيفه افتضحوا باکلها» خدا را دوست داری، چنانچه چه چیزی می ماند؟ در این دنیا چیز تازهای که در این جا نیست و انسان زنده به تازه است. افسردهام از آن خدایی که تو داری. هر لحظه مرا تازه خدای دیگری هست. و انسان زنده به تازه است دیگر. وقتی که برنامه خدا و دعوت خدا را گذاشتند کنار، «سْتَجِيبُوا لِرَبِّكُمْ» (سوره شوری، 47) که خدا ….
شریعتی: «اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ» (سوره انفال، 24)
حجت الاسلام عاملی: گذاشت کنار، کجا رفت؟ فرمود: «اقبل علي جيفه» اقبال کردند یه یک مردار
شریعتی: یعنی از اینور که رو برگردانی،
حجت الاسلام عاملی: دیگر غیر از این چیز دیگری نیست، همین است، «افتضحوا باکلها» مسیری که قرار بود بروند و برگردند البته مسیر سختی است، شاهکاریهای نفس به قدری دقیق است عین تعبیر امام است که باید فقط به خدا پناه برد، «يَا أَيُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا»
شریعتی: «فَمُلَاقِيهِ»
حجت الاسلام عاملی: خدا هم اشاره کرده است. بدون مرکب، بدون معلم، بدون استاد، بدون اینکه حریتی انسان داشته باشد این طی طریق ممکن نیست، جریده را که گذرگاه عافیت تنگ است. شاید حافظ خوب گفته است، پیاله گیر که عمر عزیز بی بدل است ،یعنی ارزش عمر به لحظات مقطعی نیست، به مطالعه جمال حضرت حق است.
شریعتی: و توشه برچیدن برای ابدیت.
حجت الاسلام عاملی: ابدیت، آفرین. یعنی انسان زمانی مذکور میشود پیش خدا، شأنش میرود بالا که ذکر داشته باشد. ذکر این همه ذکر، ذکر گفته است، یعنی مطالعه جمال حضرت حق. انسانی که خدا میخواهد در قرآن، انسانی است که در تمام آناتش ذاکر است. «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ» (سوره آل عمران، 19) چیزی ماند؟ نه، این امر قراردادی نیست، وقتی معرفت پیدا بکند این طور میشود، نمیتواند جدا بشود،
شریعتی: میرود در ذات تو وجودش، یعنی نفس کشیدن.
حجت الاسلام عاملی: یعنی خدا میگیرد و میبرد. دو چیز انسان را میگیرد و میبرد. یکی قاب تصویر خدا است، یکی قاب تصویر ابدیت.
شریعتی: یعنی شما میخواهید بفرمایید ذاکر شدن اکتسابی نیست؟
حجت الاسلام عاملی: اکتسابی است، اما کی کسب میشود؟ ولی آدم غافل، آدم همین طوری قد کشیده است و آمده است بالا، واقف نشده است بر اسماء و صفات حضرت حق، «مَن عَرَفَ اللّه َو عَظَّمَهُ مَنَعَ فاهُ مِن الكَلامِ، وَ بطنَهُ مِن الطَّعامِ»، مَن عَرَفَ اللّه وقتی که خدا را شناخت، دیگر حساب شده حرف میزند، حساب شده غذا میخورد.
شریعتی: این هم نوعی ذکر است.
حجت الاسلام عاملی: ذکر است، اما صحبت از همه این ها بالاتر است. یعنی وقتی محرمیتی پیدا بکند با جمال حضرت حق، به خودی خود زبانش مرطوب است به ذکر حضرت حق.
شریعتی: یعنی نمیتواند ذاکر نباشد.
حجت الاسلام عاملی: احسنت، «إِنَّ رُوحَ اَلْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اِتِّصَالاً الی اَللَّهِ مِن شُعَاعِ اَلشَّمْسِ بِهَا» شعاع شمس می شود از شمس جدا بشود؟
شریعتی: نه؛
حجت الاسلام عاملی: یعنی هرچقدر که جلوتر میرود دیگر امکان برگشت نیست، «فرتقا انک حرلا» ممکن نیست، «حِرَل» یعنی برگشتن. و یک لحظه غفلت میکند، میبیند در این عالم، «لا نور الی نور ولا صوت الی صوت» می شود غافل باشد؟ وقتی خدای متعال فرموده است، «وَالْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْبَاطِنُ» (سوره حدید، 3) هر چه ظاهر را میبینیم خدا می گوید من را نمیبینی؟ نقاشی میبینی، نه اینکه نقشه میبینی. حالا صحبت سر این است که اکثریت این کاروان علق شدهاند.
شریعتی: حالا یک سؤال فنی،
حجت الاسلام عاملی : بله،
شریعتی : چه اتفاقی میافتد بعضی چشمها این ظهور و این تجلی را نمیبیند؟ چه اتفاقی میافتد تو دنیای ما غفلت بر ما حاکم میشود؟ چه اتفاقی میافتد که ذاکر نیستیم؟ زبانمان همین طوری می گردد و می چرخد؟
حجت الاسلام عاملی: من از شما سؤال بکنم چطور میشود که حضرت امام می شود حضرت امام؟ شاهآبادی اگر نبود و ایشان را واقف نمیکرد بر اسرار بالاخره این سلوک، اسرار این عالم، امام، امام می شد؟
شریعتی: نه؛
حجت الاسلام عاملی: هر که گیرد پیشه یی بی اوستا، ریشخندی شد به شهر و روستا. هر که ز دولت اثری یافته، از دم صاحب نظری یافته.
شریعتی: چقدر خوب.
حجت الاسلام عاملی: هر چیزی هست از معرفت هست. یک طفلی را شما از اول آشنا بکنید با جمال و جلال حضرت حق، همه چیزش را تسخیر میکند یعنی قوهی عاقله وقتی فکر میکند که عالم کائنات به این بزرگی که هیچ انتهایش معلوم نیست، هرکجا را نگاه میکند فوران حکمت است، فوران جمال است.
شریعتی: او را دارد نشان میدهد.
حجت الاسلام عاملی: منتقل میشود. انتقال، انتقال، انتقال. مشکل اصلی و شرایط معاصر همین انتقال است. از جلوه به زیر جلوه. از اثر به مؤثر، که اگر این عالم همچین جمالی دارد در جهان چون حسن یوسف کس ندید، پس حسن از آن آن که یوسف آفرید.
شریعتی: منتقل بشوید.
حجت الاسلام عاملی: جمال به خودی خود انسان را میگیرد و میبرد. این جمال، جمالی است که کنارش یک هیبت بسیار سنگینی خوابیده است. در برابر آن هیبت مثل، جملة النار میلرزد در برابر هیبت. توجه فرمودید؟ و هیبت آنکه یک روزی من ملاقات خواهم کرد. «يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلى رَبِّهِمْ راجِعُونَ» (سوره مومنون، 60) «وَجِلَةٌ» میلرزد، چرا؟ چون «أَنَّهُمْ إِلى راجِعُونَ»
شریعتی: سهمگین است.
حجت الاسلام عاملی: بله، مرحوم شاه آبادی می گوید که نفس این ملاقات سهمگین است. خب وقتی که با اینها سر و کار ندارد. امروز این تلویزیون نگاه بکنم، امروز این فیلم را نگاه بکنم، امروز با این سایت پرسه بزنم، اینجا این سایت پرسه بزنم، دوستان ناباب و محیط پدر مادرم که آن ادای حق پدری، ادای حق مادری که دست طفل را بگیرند و به مدرسه بیاورند، پیش استاد بیاورند، آقای مشکینی استادی داشتند، میگفتند که، پدرش گفته و برده بود پیش استاد گفته بود نصف ثروتم مال تو، این طفل را میسپرم به تو که او را تربیت بکنی، خب آن تربیت شد، نتیجه شد حضرت آیت الله مشکینی که وقتی با او تلفنی صحبت میکرد میگفت دست تو را میبوسم، اما خود همین طوری بیاید انسان بزرگ بشود این طور نیست.
شریعتی: نیست،
حجت الاسلام عاملی: در آن فضا اگر انسان قرار بگیرد، رفته رفته، جناب آقای شریعتی رفته رفته نه تنها غافل نیست، نه تنها زبانش همیشه مرطوب است، نه تنها یک لحظه امکان ندارد جدا بشود که پیغمبر ما فرمود: قلبم، چشمم میخوابد اما قلبم نمیخوابد، نهتنها این درست میشود از این بالاترش را بگویم، خلوص درجه خلوص رفته رفته بیشتر میشود، چون خدا فرمود یک قدم بیاورید طرف من، من بیشتر میآیم پیش تو. این معنا دارد. این تقرب، تقرب مکانی نیست. از جنس تحول است، رفته رفته متحول متحول متحول، خالص خالص خالص، درجه خلوص که رفت بالا، دیگر نمیتواند در این بماند، باید برود. اگر نرود هلاک میشود در این عالم.
شریعتی: اینجا است که از دنیا سجن المومن کوچک میشود دنیا برایش.
حجت الاسلام عاملی: «وَ لَولَا الأجَلُ اَلَّذِی کَتَبَ اللهُ عَلَیهِم لَم تَستَقِرَّ أرواحُهُم فِی أَجسَادِهِم طَرفَةَ عَینٍ» و این اجلی که خدا تعیین کرده است، آن اجل نیاید این را ور ندارد ببرد، این هلاک میشود و دیگر نمیتواند بماند. یعنی جان آن قدر اولیایش خالص شده است …
شریعتی: و این قدر بزرگ شدی،
حجت الاسلام عاملی: یک بدن قناص، بدن که مثل غلاف میماند،
شریعتی: تنگ میشود.
حجت الاسلام عاملی: دیگر تحمل آن ..
شریعتی: عظمت را ندارد،
حجت الاسلام عاملی: خلوص را ندارد، حالا اکثریت افتاد کاروان. «وَ لَقَدْ صَدَّقَ عَلَيْهِمْ إِبْليسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلاَّ فَريقاً مِنَ الْمُؤْمِنينَ» (سوره سبا، 20) از آن کاروان یک فرقهای از مومنین ماندند. خدا گفت: بروید و سالم برگردید. پیغمبر ما «خَرَجَ مِنَ اَلدُّنْيَا خَمِيصا وَ وَرَدَ اَلْآخِرَةَ سَلِيما» اما این طور نشد. اکثریت محدود شد. من از اینجا یک بحثی را شروع بکنم که شنیدنی است. خدا اکثریت را که مذمت کرده است، یک جا یک تعبیری دارد، باید خیلی روی آن تاکید کنیم. «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ» (سوره فرقان، 34) پیغمبر خیال میکنی که اکثریت گوش شنوا دارند؟ آن «يَعْقِلُونَ» را من کار دارم. آن «يَعْقِلُونَ» تعطیلی عقل است، اگر تعطیلی تعطیلی عقل باشد معنای خیلی سادهاش عبارت است از چون هر که برود، کنار رجس همه جا را می گیرد. «وَ يَجعَلُ الرِّجسَ عَلَي الَّذِينَ لا يَعقِلُونَ» (سوره یونس، 100) خدا می گوید: وقتی عقل برود کنار، رجس و ناپاکی زندگی شما را میگیرد، یعنی اینکه میگوید «يَعْقِلُونَ» جنون، جنون الواعی دارد. من دوازده جنون را میشمرم،
شریعتی: دوازده نوع جنون،
حجت الاسلام عاملی: نوع جنون را می شمارم. «الجنون فنون» و خیلی جالب است که دوازده جنون بحث بشود. جنون که میگویند تیمارستانی که نیست،
شریعتی: بیعقلی،
حجت الاسلام عاملی: بله، تعطیلی عقل. این تعبیر، تعبیر خوبی است که عقل تعطیل می شود. میدانید که عقل آلت عبودیت است. «العقل ما عبد به الرّحمن و اکتسب به الجنان» یعنی عبودیت تعطیل میشود، عقل که تعطیل شد عبودیت دارد.
شریعتی: حالا چه طوری تعطیل میشود؟
حجت الاسلام عاملی: الان وارد می شوین، بحث میکنیم. عرضم خدمت شما اولینش این است که وقتی که اولین جنون را عرض می کنم. وقتی که انسان در هر لحظه، ذات انسان ذات ممکن الوجود، جوری است که در هر لحظه ممکن است که همه چیزش را از دست بدهد، در هر لحظه و در هر آن و آن دوم و آن سوم و آن چهارم، هیچ وثوقی نیست، یک نفر را نمیتوانی پیدا بکنی وثوق داشته باشد. وقتی که انسان این طوری در نهایت ذلت است، ضعف است، در نهایت ضعف است، سيه رويي ز ممکن در دو عالم، جدا هرگز نشد والله اعلم. بیایید چموشی بکنید در برابر ذات الله تنها، این جنون نیست؟ و لذا خدای متعال گاهی می گوید ذلوم و گاهی میگوید جهول، گاهی میگوید کفور؛ وقتی که افکار احکام خدا را زیر پایش بگذارد، با اینکه سرمایه اصلی انسان عمرش است. اصلیترین سرمایه انسان عمر است. عمر را هیچ وثوقی برای اینکه آن بعدی همراه انسان باشد، نیست. در این جا بیاید تفاخر بکند، چموشی بکند، تکبر بکند، منیت داشته باشد. مرحوم صدوق که قبرش باز شده بود زمان قاجار، دیده بودند یک دستش ناخنش را گرفته است و یک دستش را نگرفته است، پنجشنبه مستحب است یکیش را بگیرند و جمعه یکی دیگر را بگیرند.
شریعتی: آنقدر اهل مراعات،
حجت الاسلام عاملی: یعنی مجال به او ندادند. از حضرت سؤال کرده بودند که وقتی کسی میبیند چشمش باز است، بعضیها چشمشان بسته است، نشان سعادت و شقاوت است؟ گفت: نه، چشمش که باز شد،
شریعتی: فرصت بسته شدن چشم را هم پیدا نکرد.
حجت الاسلام عاملی: این حقیقت انسان است که در عالمی زندگی میکند که اولا دار و بالبلا محفوظ است، مستحفض است برای بلاها. این جا بیاید در برابر ذات لاینتهی چموشی بکند، این به نظر شما جنون نیست؟ در هر لحظه حالات مختلف انسان را میتواند درگیر بکند، در یک لحظه ممکن است اوضاعش طوری عوض بشود که دنبال مرگ بگردد و مرگ را پیدا نکند. مردی همه شب بر سر بیمار گریست، چو روز شد، او مرد و بیمار بزیست. وقتی که انسان عاقل این اوضاع را میبیند، کمر احتیاط را محکم میبندد. این یکی از جنونها است. یعنی هر چقدر فکر بکنی انسان با این ضعفش که هیچ رسوبی ندارد برای سرمایه اصلی، بیاید معنیت داشته باشد، تکبر داشته باشد، تفاوت داشته باشد، نسبت به دیگران ظلم بکند گناه بکند، در برابر خدا چموشی بکند، اینها عین جنون است. جنون یعنی تعطیلی عقل، عقل چیزی را برای انسان تجویز نمیکند. دومی مسبب الاسباب خود خداوند است، کسی که به جنگ مصوب الاسباب برود، درحالی که صبح تا شب با اسباب دارد کار می کند، این چی می شود؟ می شود جنون. سببیت اسباب از خدا است،
شریعتی: و تو حالا با او سر جنگ داری.
حجت الاسلام عاملی: آفرین، به تعبیر حاج قاسم مندوانی، یعنی کار با خدا. یک وقتی در بیمارستان یک خانم کشفهای آمد جلو، آقای فلان فلان و فلان، از زبان گرفته چنان ناله میکند، می گوید مادرم دارد میمیرد دعا کن،
شریعتی: دعا کن.
حجت الاسلام عاملی: دعا کن. هر لحظه سببیت بالاخره دست خدا است دیگر. اگر تیغ عالم بجنبد ز جای، نبرد رگی تا نخواهد خدای.
شریعتی: یعنی یک روزی حاج آقا به یک جایی میرسی که ناگزیری زانو بزنی.
حجت الاسلام عاملی: آن دیگر، «آلْآنَ وَ قَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ» به فرعون گفت، فرعون زانو زد، اما دیگر …
شریعتی: کار از کار گذشت.
حجت الاسلام عاملی: «ولا تهین مناسک» خدا آن لحظه دیگر نمیپذیرد. سومین جنون، ما میخواهیم اسباب را تهیه بکنیم. یک کاری به تعبیرهای بروجردی صد مقدمه دارد، نود و نه تایش را درست بکنید، یکی درست نشود ماند. توفیق یعنی وفق دادن اسباب، درحالی که اسباب دست ما نیست. اینجا است که باز انسان نمیفهمد که به سعی خود نتوان برد، پی به گوهر مقصود، حال باشد که این کار بی حواله برآید. این جنون نیست که اسباب دست تو نیست، اما رفتی با کسی که اسباب میخواهد فراهم بکند دعوا کردی، هر سو دَوَد آن کَش ز برِ خویش براند، وآن را که بخواند به درِ کس ندواند. آقا رسول الله یک دعایی دارد، هر روز میخواند. «ولا ينفع ذا الجد منك الجد» والجد یعنی تلاش، فایده نمیدهد، تلاش صاحب تلاش که جای تلاش تو بنشیند. یک وقت خدا تلاش میکند کار تو را درست میکند، هیچ تلاشی جای تلاش خدا را نمیگیرد. «ولا ينفع ذا الجد منك الجد». چهارمی را هم عرض بکنم بقیه بماند، آن هم عبارت است در داخل مُلک خدا و داخل مِلک خدا زندگی بکنی اما با صاحب مِلک با صاحب مُلک سر دعوا داشته باشی،
شریعتی: این هم تعطیلی عقل است و جنون.
حجت الاسلام عاملی: جنون است دیگر. «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ» (سوره فرقان، 34)
شریعتی: بسیار عالی. حاج آقا خیلی از شما ممنونم. یک نقطه بگذاریم هفته آینده انشاالله این بحث را اگر موافق باشید ادامه بدهیم. عزیزانم امروز صفحه صد و شصت و هشت قرآن کریم را تلاوت خواهند کرد، آیات نورانی سوره مبارکه اعراف با توجه به اینکه در آستانه اربعین سیدالشهدا هستیم و خیلی ها هم عازم هستند، من یادآوری بکنم اگر دوست دارید شما هم در تامین هزینههای مواکب اربعین کمک بکنید، میتوانید به کانال ما مراجعه بکنید یا دقت کنید به زیرنویسها که انشاالله اتفاقات مثبتی رقم بخورد و همهی ما چه زائر هستیم و چه جامانده، انشاالله کمک بکنیم و در این ثواب سهیم و شریک باشیم. آن هایی که دلشان میخواهد با حقیقت اربعین بیشتر آشنا بشوند، این کتاب تو این ایام همیشه همراه من هست و سعی میکنم در فرصتهایی که دارم مکرر و مجدد مطالعهاش بکنم، قدم عاشقی حرکت کاروانی اربعین امتداد عاشورا تا ظهور نوشتهی حضرت حجت الاسلام و المسلمین استاد عزیز و نازنینم حاج آقای عابدینی که از همین جا به ایشان با دل و جان سلام میکنم و دلتنگ دیدارشان هستیم و انشاالله هر جا که هستند موفق و موید باشند، اگر میخواهید با حقیقت اربعین آشنا بشوید توصیه میکنم حتماً قدم عاشقی را مطالعه بکنید و ممنونم از دوستان که این کار بسیار ارزشمند را تدوین کردند. آیات را بشنویم در لحظات دقایق پایانی انشاالله با احترام و با افتخار همراه شما هستیم و در کنار شما. صفحه168 قرآن کریم
امیدوارم که در آخرین لحظات، آن هایی که آرزوی زیارت اربعین را دارند به آرزویشان برسند و امیدوارم آن هایی که میروند حتماً نایب الزیاره بقیه دوستان و رفقا باشند که به هر دلیل نتوانستند بروند. برای تهیه قدم عاشقی کافی هست به بیست هزار و سیصد و سه پیامک بدهید و یا به سایت ما مراجعه بکنید یا در کانال ما دوستان یادآوری میکنند که چطور میتوانید این کتاب را تهیه بکنید، شاید خیلیهایتان هم قبلا تهیه کردید، حتماً توصیه میکنم تو این ایام مطالعه بفرمایید، حسن ختام فرمایشات شما را بشنویم و بعد خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، صفحه صد و شصت و هشت آیه صد و چهل و شش، بیان یکی از عقوبتهای خیلی سخت خداوندی است. « سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ» (سوره اعراف، 146) وحشتناکترین آیه است در عقوت خدا. خدا می فرماید کسانی که در برابر حق تکبر دارند زیر بار نمی روند، من آن ها را عقوبت میکنم. عقوبت من این است که نمیزنم، «سَأَصْرِفُ» نمیگذرم که آیت من را بفهمند، سواد دارد ولی هیچ چیز نمیفهمد. قرآن هیچ تاثیری در او نمیگذارد. عذاب تاکید میکرد، چنان میزنند که اگر کل آیات تکوینی تشریعی را ببیند باز هم نمیپذیرد، باز از باب تاکید میفرماید: چنان میزنم که اگر راه راست را ببیند، تنفر دارد اگر راه باطل و تباهی و فساد و فحشا را ببیند، فورا به آن میچسبد. خدای متعال میفرماید: من این حالت را در وجودش گذاشتم، چون نمیخواهم سعادتمند بشود، نمیخواهم خوشبخت بشود به خاطر جنایاتی که کرده است، کارهای خلافی که کرده است، نمیگذارم عاقبت به خیر بشود. آخرش هم میفهمد علت این عقوبت این است که اینها آیات مرا تکذیب کردند. آیه در آیاتش مشکلی نداشت ولی هوا و هوس قالب شد به انکار کردند و از حقیقت آیات این ها غافل شدند. «وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ» و نتیجهگیری این می شود که اولا اهل عناد، احتمال بدهند که این روحیهای که دارند نکند این روحیه عقوبت خداوندی است. این احتمال خیلی کشنده است برای اهل خلاص. ثانیا همهی ما باید به خدا پناه ببریم که کاری نکنیم که همچین عقوبتی متوجه ما هم بشود یعنی اگر گناهی کردیم گناه این طرف برود ما هم این طرف طرف برویم این طور نیست. نگفت «لَها ما عَمَلَت» گفت «لَها ما كَسَبَت« یک چیزی کسب کردیم، ممکن است اینهایی که کسب میکنی یک روز، دو روز، سه روز …
شریعتی: بالاخره یک روزی گریبان تو را خواهد گرفت.
حجت الاسلام عاملی: جایی برسد که خدای متعال همچین تصمیمی برایت بگیرد.
شریعتی: پناه بر خدا.
حجت الاسلام عاملی: مشابه این آیه، یک چند تا آیه هم هست عین این را می گوید. «وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ نَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» (سوره انعام، 110) خدا می گوید: کسی که گناه کرد و توبه نکرد، چشمش را معکوس می کنم، قلبش را معکوس میکنم، معکوس میبیند و احساس معکوس دارد و در حیرتی که نمیتواند از آن حیرت دربیاید من قرارش میدهمو و در آیه دیگر فرمود: «فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» (سوره صف، 5) چون اینها خودشان رفتند طرف پرتگاه، من هم هولشان دادم به طرف پرتگاه. چون خودش رفته است، عقوبتش این بود که ما هم هولش دادیم. یعنی آن قدر این آیات تکاندهنده است، «وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ» (سوره اسراء، 46) من در قلبشان یک پرده ضخیمی قرار دادم که متوجه نشوند حقیقت آیت من را، «وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً» (سوره اسراء، 46) و اگر گوش نمیدهد و متنفر است، آن سنگینی را من در گوشش گذاشتم، « وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلى أَدْبارِهِمْ نُفُوراً» (سوره اسراء، 46) اگر از خدا صحبت بکنی برمیگردم با سرعت با نفرت از تو دور میشوند، و آخرین آیه، «وَ لَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ وَ اتَّبَعَ هَوَاهُ وَ كَانَ أَمْرُه فُرُطاً» (سوره کهف، 28) کسی که ما قلبش را تعطیل کردیم، کسی که کارش براساس هوا و هوس هست تو حق اطاعت از آن ها را نداری.
شریعتی: بسیار خوب، خیلی ممنون متشکرم، حاج آقای حجت الاسلام عاملی باید خداحافظی بکنیم. دعا بفرمایید و انشالله از خدمت دوستان مرخص بشویم.
حجت الاسلام عاملی: حضرت ختمی مرتبت به حضرت زهرا فرمودند: دخترم چه میشود که یک دعای به شما یاد بدهم که هر روز این را را بخوانی، چه مانعی هست که این را یاد بگیری از من، صبح و شام این را بخوانی. یعنی هر وقت از خانه میخواهد بیاید بیرون حتماً با این دعا بیایید بیرون. «يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ بِرَحْمَتِكَ أَسْتَغِيثُ اَصْلِحْ لی شَأْنی کُلَّهُ» تمامشان را اصلاح کن، «وَلا تَکلْنى اِلى نَفْسى طَرْفَةَ» یک لحظه من را به خودم وامگذار.
شریعتی: خودم وامگذار. خیلی خوب، خیلی ممنون و متشکرم. بسیار خوب، خیلی ممنونم از لطف و عنایت و مرحمت شما برنامه امروز هم به پایان رسید، خوش گذشت در کنار آقای حجت الاسلام عاملی و تک تک شما عزیزان، امیدوارم که بهترینها نصیبتان بشود و مهمتر از همه شفاعت سیدالشهدا در آخرت و زیارتش در دنیا، میفرمود از امام حسین خدا را بخواهید و از خدا امام حسین را و این تمنا و خاصهی قلبی تک تک ماست. السلام علیک یا اباعبدالله، خیلی ممنون و متشکرم از شما حاج آقا حجت الاسلام عاملی عزیز.