فایل صوتی این برنامه
فایل ویدیویی این برنامه
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم از زمستان پیاپی به بهارم برسیم بر لبم عرض سلام است به یارم برسان ما به تکرار دچاریم بگو با یارم غیر او چاره نداریم بگو با یارم رنگ و رو رفته شد آفاق به دنیا برگرد ما نخواندیم دعای فرج ات برگرد آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر جز تو با از همه گفتیم تو نشنیده بگیر تو فقط چاره هر دردی و بر می گردی وعده بی برو برگردی و بر می گردی روز باغچه آن روز نفس خواهد بود جای دل آنچه شکسته است قفس خواهد بود می نویسم که شب تار سحر می گردد یک نفر مانده از این قوم که بر می گردند
سلام می کنم به همه دوستان عزیزم به همه خانمها و آقایان پدرها و مادرها و پدر بزرگ ها و مادربزرگ ها با آقا سید محمد رضا برقعی آغاز کردیم و با یاد کسی که جهان در انتظارش است و امیدوارم که باشیم در روزگار واقعی حضرت و بهار عالم را همه مون تجربه کنیم خوشحالیم که در کنار شما هستیم و همراه شما هستیم به رسم پنج شنبه ها و آخر هفته ها در خدمت حاج آقای عاملی سلام علیکم و رحمت الله خیلی خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمت الله محضر عزیزانم و هم وطنان عزیزمان در جای جای وطن عزیزمان عرض احترام و ادب و دعا دارم و بهترین ها را مسئلت دارم همچنان که شما فرمودید من هم می خواهم عرض ادب کنم ساحت قدس حضرت ولی عصر جنایاتی که اخیراً این قدرت اهریمنی که بر دنیا مسلط شده مثل اقتابوس جنایاتی که کرده میزان عطش برای مصلح جهانی واقعا بالا رفته است تمام ملت ها و دولت ها کنار ملت ها همه تشنه عزیزی هستند که یملأ الارض قسطا و عدلا این را به فال نیک می گیریم که زمینه ظهور انشاالله فراهم شده است خدا را قسم می دهیم به اون اسم مصلحیتش که یصلح به الاولون و الآخرون ظهور حضرت ولی عصر را در زمان ما و عمر ما قرار بدهد
شریعتی: الهی آمین انشاء الله واقعا باید به این اضطرار برسیم که چاره ای جز او نداریم اماً یجیب المضطر اذا دعائه و یکشف السوء امیدوارم این دقائق و لحظاتی که در کنار هم هستیم چه مخاطبان خوب و نازنین شبکه سه و دوستانی که تکرار برنامه را از شبکه جهانی ولایت و رادیو معارف می بینند و می شنوند بهره مند بشوند استغفار بود و یک نقطه ای گذاشتیم که استغفار مرکبی است برای عبور از گردنه های عجیب و غریب این دنیا و عقلانیت را هم بهش اشاره کردیم و امروز ادامه فرمایشات شما را خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم
ما در طی طریق احتیاج به مرکب داریم علم خودش مرکب است و لیس الی اللَّه سبحانه طریق یسلک الّا بالعلم و طهارت نفس و مکارم اخلاقی مرکب است و استغفار رجوع به خدا دامنش را انسان تکان بدهد و رابطه عقلانی با خدا داشته باشد یحبهم و یحبونه به اون رابطه برسد مرکب است در این خصوص عقل اشاره کردیم عقل چیزی که خدا وقتی عقل را خلق کرد گفت برو رفت گفت بیا اومد گفت بک اوثیب و بک اعاقب تو هستی میزان عقوبت و میزان مصوبت من یعنی من برا ساس عقل انسانها، انسانها را پاداش و عقوبت می دهم عقل یک چیزی است که ما عبد به الرحمان است و کفایت می کند که انسان را رهنمود کند که این عالم صاحبی دارد و مدیری دارد و مدبری دارد و مقصدی دارد و کاملاً تشخیص می دهد که مقصد بسیار بزرگی دارد و با عقلش تشخیص می دهد که مقصد که بزرگ شد خطا هم عقوبت بزرگی پشت سرش هست این جمله من باید با آب طلا نوشته شود از تمام این کائنات که در وقتی عمر انسان تمام می شود در کره زمین کائنات به هم می ریزد معلوم می شود تمام این تشکیلات برای انسان است ازون هم معلوم می شود مقصد بسیار بزرگی برای انسان تدارک دیده شده و از این معلوم می شود اگر در این مقصد بزرگ انسان خطا برود شصت سال و هفتاد سال با خودش بازی کند دنیا برای بازی نیست و ما ان لئن خلقنا یکی از ائمه دردوران طفولیتش کسی گفت که بچه ها بازی می کنند و تو را بازی نمی گیرند و گریه می کنی گفت ما للعب خلقنا اینجا جای ملعبه نیست اینجا
شریعتی: نیامدیم که بازی کنیم
حجت الاسلام عاملی: اینجا متجر اولیاء الله اینجا اومدیم که عروج کنیم اینجا اومدیم ابدیت خودمان را درست کنیم چون پیامبر فرمود ان مع الدنیا آخره آخرت با دنیاست نه اینکه آخرت بعد دنیاست آخرت همین الان دارد شک می گیرد ربا می خوری و کشف حجاب می کنی و اغواء می کنی و اضلال می کنی و مضل هستی و ما کنت متخد المظلین عضدا خدا به اردوگاهش راه نمی دهد کسی را که مضل باشد خدا دارد به بنده وقتی که عنایت می کند که به بنده کجا بنده ی خدا می تواند پناه بگیرد جای پناهگاه هست در روایت هست که زمینی که انسان ها حساب پس می دهند روز قیامت زمین کلاً آتش است مگر آن کسی که اهل صدقه بوده زیر پایش آتش نیست چون اون در دنیا آتشش را خاموش کرده از اینجا آتش را آموزش کردی آتش اینجا متصل نشد به آتش آخرت خاموش می شود اگر اینجا آتش درست کردی نار الله موقده التی تطلع علی الافئده اینجا آتش زبانه می کشد خدا می گوید که فاتقوا النار التی وقوده ها الناس والحجاره حجاره یعنی چی؟ حجر مگر آتش می گیرد می گوید هیزم جهنم سنگ است سنگ مگر آتش می گیرد؟ این حجری که خدا صحبت می کند عبارت است از طلا، سنگ است عبارت است از نقره و هل الجوهر الی الحجر یک وقتی یکی از ائمه حرف خوبی زد گفت آقا جان مثل طلا می ماند گفت به طلا تشبیه کرده و هل الجوهر الی الحجر اینی که مال راکت درست کردی به عنوان طلا و به عنوان نقره و به عنوان سکه اینها آتش می شود و آتش حسرت آتش حسرت یکی از دل می آید بالا الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ التی تطلع علی الافئده حجری (همزه، 7-8) که خدا صحبت می کند خانه ی ریایی است یعنی خانه ای که زائد بر نیازت درست کردی کالاهای سرمایه ای را ذخیره کردی اینها همه مال راکد است در روایت هست که آتش سوزی که سوزشی که مال راکد دارد در آخرت هیچی ندارد آخرت اعمال انسان تبدیل می شود به آتش وقت نماز یک فرشته ای داد می زد می گوید قوموا الی نیارنکم التی اوقدتموها اعمالکم بلند شوید با نماز خاموش کنید آتش هایی که درست کردید با اعمالتان اما بدترین آتشی که درست می شود مال راکد است همین قانونی که مال نباید راکد باشد کل اقتصاد کشور را حل می کند می دانید چقدر مال راکد در خانه ها و پارک ها هزینه شده اینها بیاید بازار یا تبدیل بشود مال راکد به تولید، سرمایه گذاری و حفظ عزت انسانها و وام برای انسانها و وام برای تولید و یا برای
شریعتی: روغن کاری چرخه اقتصاد ماست چقدر هم اشتغال ایجاد می کند و جوان ها نجات پیدا می کنند
حجت الاسلام عاملی: و همین می ماند گره باز کردی گره ات را باز می کنند و گره درست کردی برایت گره درست می شود این قانون کلی است من غَشِ غُش به اگر سر مردم کلاه گذاشتی سرت حتما یک جایی کلاه می رود إنَّ اللّه َ تَعالى يُعَذِّبُ يَومَ القِيامَةِ الَّذينَ يُعَذِّبونَ النّاسَ في الدّنيا (کنزل العمال) اونهایی که در دنیا مردم را عذاب می دهند خدا اونها را در آخرت عذاب می کند بحث ما در عقل است خدای متعال در حساب خاصی برای عقل باز کرده هر چیزی که ضد عقل است محکم جلویش ایستاده است اما خلاف عقل که جنون است فقط با مواد مخدر نیست با مخدرهای شیمیایی نیست با الکل و این جور چیزها نیست فقط خیلی جاها مظاهری داریم جنون که عقل را می پراند معلوم می شود که از عقل خبری نیست عقلانیت خبری نیست یعنی گاهی انسان اونقدر یا در غفلت و یا در سکر طبیعت فرو می رود کارش واقعا جنون است وقتی که حوادث دستت نیست چرا با صاحب حوادث جنگ کردی به قول حاج ملا همدانی نکاح با خدا حوادث که دستت نیست هر لحظه یک حادثه ممکن است در بزند تمام اوضاعت به هم بریزد چطور شد اینجا چموشی کردی این جنون نیست؟
2- نظام، نظام اسباب و مسببات است یا من تسبب بلطف الاسباب سببیت سبب از خداست آتش می سوزاند جان دارد ممکن است بگوید نسوزان
شریعتی: برداً و سلاما آب خفه می کنی به آب بگویی خفه نکن همچنان که به یونس گفت خفه نشو چاقو می برد به چاقو بگوید نبر اگر تیغ عالم بجنبد ز جای نبرد خدای وقتی تو داخل اسباب و مسببات زندگی می کنی چرا رابطه ات را خراب کردی با خالق نظام اسباب و مسببات نماز نمی خوانی آیات قران را کنار گذاشتی شانزده آیه حجاب را زیر پایت گذاشتی اینجا به لحظه ای می رسد لحظه های وحشتناک که همه دارند در زندگی خودشان اونجا می بیند که خراب کرده و پل ها را خراب کرده است یک وقتی یک خلیفه مریض شد از امرای بنی عباس درست بشو نبود هر کسی می آمد یک نسخه ای می نوشت و یک پزشکی حکیمی گفت جناب این داروها را نخور من حقیقتش را بهت بگویم مگر اینکه یک صاحب نفس بیاید تو را نجات بدهد گفت موسی ابن جعفر را بگویید بیاید حضرت موسی ابن جعفر اومد یک جمله عجیبی گفت، گفت خدایا کما أریته ظلم معصیتک فارهه عزتک همچنان که به این نشان دادی اگر کسی معصیت بکند چطور ذلیل می شود حالا نشان بده که منی که در طاعت ات بودم چقدر عزیز هستم چه جمله ای؟! هوای سلطنتم بود بندی تو کردم خیال خاک کی ام بود عشق تو گزیدم
هیچ سلطنتی آتیناهم ملکاً کبیرا بروید بخوانید در قران یعنی اطاعت همه چیز از جمله اطاعت جهنم، به اهل بیت داده شده آتیناهم ملکاً عظیما ملک عظیم این است که تمام ذرات در اختیار شما باشد و با عبودیت می شود به این نقطه رسید کلی اکلک تو مال من و من هم مال تو.
پس دومی اش این بود در یک لحظه خدا ممکن است بیاید افسار زمین را رها بکند افسار باد را رها بکند و افسار طوفان را رها بکند و افسار شب را رها بکند و افسار روز را رها بکند افسار زلزله را رها بکند تا این حوادث دقت کردید این حوادث که پیش می آید به اندازه است کل شی عنده بمقدار لا ننزله بقدر معلوم به اندازه ای است که زندگی در کره زمین به هم نریزد و مختل نشود اینها را دقت کردید زلزله تا حد خاص باد و طوفان ممکن است خدا افسار زلزله را رها بکند و افسار باران را رها بکند و افسار
حجت الاسلام عاملی: یعنی همه چیز دگرگون می شود افسار حرارت و خورشید را رها بکند افسار سرمای زمستان را رها بکند در یک لحظه انسان می شود منهدم در برابر این قدرت چقدر باید مودب بنشینی پیغمبر ما دید که خادمش ادب ندارد با خدا رهایش کرد گفت انا لا نستقدم من لا تادب من الله کسی که با خدا ادب ندارد ما اون را به استخدام نمی گیریم اینهایی که گفتم همه اینها را خدا در این آیه می گوید افمنتم ان یخسف بکم جانب البر شما الان شب می خوابی اطمینان داری امنیت داری که الان یک قسمت زمین تو را فرو نبرد ما یرسل علیکم حاسباً ثم لا تجدوا لکم وکیلا ام امنتم ان یعیدکم فیه از دریا خلاص شدی خوشحال هستی دوباره تو را در دریا گرفتار شده بودی دوباره تو را به دریا برگرداند تارتا اخری و یرسل علیکم در دریا برای شما بفرستد قاسقا طوفان من الریح و بما کفرتم ثم لا تجدوا علیکم طبیبا هیچ فریاد رسی برای شما پیدا نشود از اینها امینت دارید خیلی آیه عجیبی است بخشی از اسباب عالم را جمع کرده بگوید اینها را در مهار خودم نگه داشتم رها بکنم یک زمانی رها می شود اون روزی که رها می شود بهش می گوییم قیامت در این آیه می گوید قل اریتم ان جعل الله سرمدا الی یوم القیامه شب را روز نکند چیکار می کنید؟ من اللهٌ غیر الله یعطیکم کی است برای شما نور بیاورد می دانید انسان نور نبیند چشمش رفته رفته کور می شود زمان سابق رفتند داخل چاه مجرمین را داخل چاه می ماندند بعد از مدتی همه کور می شدند آیه دیگر می گوید قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ (قصص، 71) اگر من روز را تا روز قیامت روز نگه دارم و خبری از شب نشود مَنْ إِلَٰهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَاءٍ ۖ أَفَلَا تَسْمَعُونَ سکونت و آرامش شما در شب است کی برای شما شب می آورد افلا تبصرون افلا تسمعون انبیا می گویند افلا تبصرون ما من تابت الا هو آخذ بناصیتها ناصیه یعنی فرمان تمام موجودات زمین وقتی یعنی معنی اش این است که بیایید ناصیت کل شی وقتی ناصیه تمام اشیا دست من است پس تو باید به من محتاج باشی
شریعتی: لمن الملک لله واحد القهار
حجت الاسلام عاملی: ایها الناس انتم الفقرا الی النار امیر المومنین گفته این دنیایی که زندگی می دار فی البلاء پیچیده شده به بلا از هر طرف تیر بلا می آید از جاهایی که اصلا به فکر انسان نمی رسد محشر کرده در این جمله از جانب ما که همسر باشد و فرزند باشد خدا می گوید ۗ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا ۚ (نساء، 11) شما از کجا می دانید که اینها أقرب لکم نفعا است آبائکم و ابنائکم می گوید دین را در ارث می گیرم هر تقسیمی کردم تسلیم شوید یا از جانب دشمن باشد از جانب تجارت باشد و از جانب تصادف باشد و از جانب مرض باشد و از جانب فرد باشد یک جایی که فکرش را نمی کنیم ما آذری ها مثلی داریم می گوید تر حلوا دیش چاخاردار تر حلوا یعنی حلوای نر گاهی دندان را در می آورد اصلا حلوایی که نرم باشد دندان را درد نمی آورد می گوید یعنی اونجایی که به فکرت نمی رسد از اونجا بلا برایت درست می شود
شریعتی:از یک جایی می خوری که اصلا فکرش را نمی کنی من یادم است دانش آموز را در روزنامه می خواندم یک وقتی اون زمان دیدم نوشته در هندوستان مار را عقاب گرفته دارد می برد آسمان از چنگالش در رفته افتاده بوده کسی که موتور سوار بوده در ترکش سوار بوده می افتد سر کسی که ترکش نشسته و مار هم عصبانی است دیگر چون عقاب اذیتش کرده نیش زده بود همان جا جانش از دستش در می رود یعنی خدا وقتی بخواهد قهاریت خودش را
حجت الاسلام عاملی: مار از آسمان می بارد که نیشت بزند و چقدر از این حوادث که همه در زندگی خودشان دیدن و لذا گفته است که لایمکن الفرار من حکومتک نباید ما رابطه را خراب کنیم امکان اینکه یک مرجع و پناهگاهی پیدا بکنیم نیست در این خصوص باید خیلی دقت کرد که این یکی از جاهای بسیار مهم همین بود که خدمت شما عرض کردم حالا می خواهم که سومی را عرض بکنم که وقتی که جنون وقتی سراغ انسان بیاید اینطوری می شود که در برابر ذات لایتناهی خدایی که عالم السر و الخفیات است بر همه چیز قدرت دارد می آید چموشی می کند سوم این است که تهیه اسباب و توفیق یعنی جمع اسباب جمع اسباب دست انسان نیست گاهی یک کاری صد مقدمه دارد و نود و نه تایش دست انسان نیست در نتیجه کار لنگ می ماند عمل الانسان ما تمنی و لله الآخرت و الاولی آیا انسان هر چی تمنا کرد اینطور نیست پس وقتی که تهیه اسباب دست من نیست من باید اسباب را جمع کنم تا تجارت درست بشود اسباب را جمع بکنم تا یک آینده ای داشته باشم پس نباید در برابر کسی که اسباب دست اون است چموشی بکنند و با اون دعوا بکنند و در برابر اون دکان باز بکنند.
چهارم این است که داخل ملک مالک ما الان داریم زندگی می کنیم اگر داخل ملک مالک باشی و با مالک دعوا بکنی این می شود جنون
شریعتی: آره واقعا یعنی خیلی وقتها این نکاتی که حاج آقای عاملی می گویند شاید ساده رد بشویم یک لحظه تامل خیلی دور از عقل است
حجت الاسلام عاملی: یعنی داخل ملک خدا بوده و با صاحب ملک دعوا می کند اهل بهشت اهل جهنم می خواهند بیایند دنیا اما نه صرفاً برای اینکه از آتش جهنم خلاص بشوند اونقدر شرمنده هستند و بعد از مرگ می بیند داخل ملک خدا با خدا دعوا کرده عجب شرمندگی عظمت خدا را که می بیند و ضعف خودش را که می بیند و خطای خودش را که می بیند و راه را چقدر اشتباه رفته است تا چشمش را می بندد داد می زند خدا می گوید لا تجعل الیوم انکم منا لا تبصرون اینجا داد نزن داد زدن به جایی نمی رسد نفس گناه انسان نشان جنون است چون که نشان اعراض از حضرت احدیت است یعنی وقتی گناه کردی خدا اعراض می کند در قرآن می گوید فاعرض عنهم فذرهم یعنی این فذرهم اونقدر وحشتناک است پیامبر نیامده رها بکند می گوید رها بکن می گوید فذرهم حتی یومهم الذی فی یسبحون می گوید فأعرضنا اینطور نیست کاری کنی که خدا می گوید به پیغمبر می گوید این را اعراض کن و رها کن دکتری به کسی می نویسد این را بخور این را نخور به یکی می گوید برو هر چی می خواهی بخور چون این دیگه تمام شد قل اعملوا ما شئتم خدا می گوید قل ا علموا بعضی جاها می گوید قل اعملوا ما شئتم خدا می گوید قل اعملوا بعضی جاها می گوید قل ان تستغفر لهم سرین مرئه پیغمبر هفتاد بار هم استغفار کنی من این را نمی بخشم این جنون نیست؟! حالا که به اینجا رساندی در یک جا می گوید فَإِنْ تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَرْضي عَنِ الْقَوْمِ الْفاسِقينَ (توبه، 96) یک جا می گوید پیغمبر تو از اینها راضی باشی من از قوم تو راضی نمی شوم فسق یعنی گناه آشکار گناهی که باطل است فساد است فسق از فستق که دهن پسته باز می شود آشکارا مرتکب گناه می شود خدا می گوید من از اینها راضی نمی شوم خدا بگوید من راضی نمی شوم یک آیه ای دارد خدا اونقدر وحشتناک است و کان الکافر علی ربه ذلیلا کافر پشت به خدا کرده است قرآن را وراء انداخته است نامه عمل هم می گوید فلا ظهرک فراغ ظهره فَسَوْفَ يَدْعُو ثُبُورًا نامه عمل را به دست راست بدهند فورا می فهمد که کارش درست بوده اما و لا ظهرٍ باشد می گوید وای بر من وای بر من خدا می گوید لا تدل صبور الهدا ودعوا ظهور کثیرا بعد اگر کسی چشمش باز باشد و گوشش باز باشد از برزخ غوغا بلند است یا ویلنا انا کنا ظالمین یک بار اینجا این را بگو الهی قد جرت علی نفسی فی النظر لها فله الویل ان لم تقل لها خدایا بر خودم ظلم کردم وای بر من هلاکت بر من اگر من را نبخشی و کارم را اینجا درست نکنی علامه طباطبایی یک چیز خوبی دارد می گوید اعمال ما مثل باغبانی است که هر چه داریم از صاحب باغ است اون وقت اومده از رعیت می خواهد که مثلا یک گلی بچین برای صاحب باغ ببر این گل را چیدی از صاحب باغ است از ما که نیست یعنی چقدر خدای متعال تکریم کرده ما را که همچین عنایتی به ما کرده است حالا ما باغ گل را که از باغ چیدیم این را خودمان مالک بدانیم به خودمان نسبت بدهیم که می شود کبر به خودمان نسبت بدهیم می شود عجب تفوق طلبی بکنیم که می شود تکبر بدانیم چیزی حقی زیر بارش نرویم می شود استکبار اینها جنون نیست همه اینها مظاهر جنون است یک جمله بگویم اونقدر لذت بخش است بالاترین جنون این است که طفلی با دایه دعوا بکند.
طفل با دایه نه استیزک ولیک گرید و گرچه نه بد داند نه نیک
شریعتی: خوب و بد را نمی داند
حجت الاسلام عاملی: ولی کارش گریه است الان ما داخل گهواره هستیم اللهم ان ارقدنی فی مهده امن و امانه امیر المومنین در دعای صباح می گوید یعنی خدا سر این گهواره است دنیا مثل یک گهواره می ماند همه چیز اندازه و حساب شده است یک ذره غم گرفتی اون هم حساب دارد قصه دار شدی اون هم حساب دارد بنابراین باز در برابر صاحب کائنات که همه چیز ما و سرنوشت ما دست خداست در آنجا ما اگر بخواهیم بی ادبی بکنیم می شود جنون حافظ یک جمله خوبی دارد بر در شاه هم گدایی نکته ای در کار کرد گفت بر هر خوان که بنشستم خدا رزاق بود همه چیز مال خداست من یک دعا را خیلی می خوانم الهی کیفی فی تحصیله چطور تشکر کنم و کل ما قلت لک الحمد و جب علی لذلک ان ابن لک هر وقت می گویم الحمدلله این را تو به من دادی پس به خاطر این الحمد باز دوباره الحمدلله بگویم
شریعتی: شکر پشت شکر
حجت الاسلام عاملی: جبرئیل نازل شد به ایوب گفت چه نشسته ای بلند شو دعایی بکن این یک خورده تحصیل کرد فتیله را زیاد کشید بالا حضرت ایوب گفت خدایا می خواهم با تو محاکمه کنم امر اومد بالای سرش ایستاد گفت شروع کن گفت خدایا مالم را گرفتی صبر کردم یا نه گفت بله خدایا صحبت و عافیتم را گرفتی من صبر کردم یا نه گفت بله گفت فرزندانم را گرفتی صبر کردم یا نه؟ گفت بله گفت جایگاه اجتماعی ام به هم خورد صبر کردم یا نه گفت بله تا اینجا که رسید خدا گفت یا ایوب صبر را کی بهت داد؟ تازه متوجه شد که چه اشتباهی کرده یک مشت خاک را برداشت گذاشت دهنش گفت خدایا صبرم از تو این خیلی آرام بخش است همه چیز را پای خدا بنویس وقتی خطا نکردی همه چیز را پای خدا بنویس مصیبت هم که پیدا شد بنویس حساب خدا حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی خطبه خواندند استدلال قرآنی آوردند خلیفه نتوانست با قران بحث کند گفت با من با قران بحث نکن الناس بینی و بینک این مردم به من رای دادند اگر از این مردم کسی با تو همراه است بسم الله هیچ کس همراهی نکرد حضرت زهرا بالاخره شکست اونجا وارد خانه شد دید که امیر المومنین زانو بغل کرده نشسته در خانه گفت علی جان تو باید در مدار امامت بنشینی نه اینجا حضرت ا میر دید که خیلی ناراحت است با یک جمله آرامش کرد گفت زهرا جان احتسب الله بنویس به حساب خدا خدا فورا گفت حسبی الله رسول خدا می گوید حسَبی حسبی الله و نسبی ربی الله ما سه جلسه بحث کردیم راجعه به قوم گرایی که پیغمبر ما خانواده واحد جهانی تشکیل داد این نسب ظاهری را همه را گذاشت کنار گفت حسَبی حسبی الله و نسبی ربی الله اگر حسب می خواهی و جایگاه می خواهی جایی است که خدا بیاید تو را کفایت کند حسبی حسبی الله نسب هم می خواهی خدا تربیت تو را به عهده اش بگیرد اونجا افتخار کن که خدا مربی توست و تو متربی خدا هستی چه جمله ای گفته است پنجم این است که کسی که قدرت انتقال نداشته باشد واقعا جنون است تمام ذرات با ما حرف می زند اما قدرت انتقال ندارد که این ذرات و سایه است سایه صاحب سایه دارد ذی سایه و ذی ظل دارد ظل است و جلوه است صاحب جلوه ندارد نشان بلوغ این است که انسان منتقل بشود پس جلوه به ذی جلوه یعنی فوران جمال و فوران جلال فوران قدرت فوران حکمت و فوران حساب فوران تقارن و فوران نانو تکنولوژی هر جا را نگاه می کنی اون وقت تو از این منتقل نشدی که این عالم یک اراده بسیار با عظمتی دارد حیف حیف حیف و این یک پیام بزرگی دارد عزیزان این پیام را از من بگیرند خیلی مهم است اون هم این است که خالق که این عظمت را دارد تو هم مبتلا به روزمرگی نشو از این خدایی که این عظمت را دارد یک مقام عظیم ازش بگیر به چیزهای جزئی مشغول نشد خوب دقت کنید وقتی که من تصور می کنم خدا هم بر همه چیز قادر است در هر ثانیه میلیاردها کهکشان درست می کند پس الان به من می تواند یک مقام استثنایی استثنایی بدهد من خودم برای خودم یک دعایی درست کردم البته پیغمبر ما وارد مسجد شد دید یک آقایی دعای خیلی خوبی می کند گفت این را از کجا آوردی گفت خودم درست کردم گفت باریک الله نگفت بدعت است بیاییم بگوییم هر چی پیغمبر انجام داده بدعت است یکی اش همین جاست من بگویم که یا رب العرش العظیم سه عظیم داریم در دنیا بالاتر از این سه عظیم عظیم نداریم عرش عظیم.
- یا رب العرش العظیم یا منزل القرآن العظیم یا مرسل النبی العظیم انک لعلی خلقٍ عظیم اون هم باز پیغمبر نقل کرده این سه تا عظیم را واسطه کن چرا سه تا عظیم را واسطه می کنی؟ چون می خواهی چیز عظیمی بگیری از خدا دنبالش در روایت است این که دیگه روایت است انک انت الله جلائل النعم مکرمت لمن ناجات برداء و رحمتک خدایا تو جلائل نعم یعنی نعمت های جلیل و عظیم به خدا بگو که تو را از این اخلاق طبیعت مادی ببرد بیرون بگو اینجا برای من تنگ است صهب الدنیا و ابدان معلقت المحل الاعلاء بدن اینجاست چرا نمیگیری قادر نیست این را بگیر دنبالش را محکم بگیر با اصرار بگیر یک دعایی داریم دعای الحاح از اینترنت در بیاورید می بینید عظیم ها را دونه دونه از این عظیم ها ذکر شده است
شریعتی: پافشاری کن تا به حاجت ات برسی
حجت الاسلام عاملی: پافشاری معمولی نه خدا که درش باز است و بابک مفتوح للرائبین اون حاجت بسیار بسیار بزرگ چون واقف شدی که خدا بسیار بزرگ است و خودش هم محدوده تعیین نکرده گفته که و ما کان ربک محصورا عطای من ماموریت ندارد هر چی می خواهی بگو و اسئل الله من فضله قید که نزد از فضل من بخواهید فضلی که بگیری که بسیار بسیار بزرگ است یعنی واقعا کاری می شود که در برابر ضیاء برو در ضیاء برابر ضیاء عرش خدا قرار بگیر اصرار کن تا بداند که اشتهای حقیقی داری بگو ان قلنی من ذکری اللهم ان قلنی من ذکری الا ذکرک و لا تدرک بینی و بین ملکوت عزک باباً الا فتحت و لا حجاباً من حجب غفلت الا حتیته حتی تقیم روحی بین عرشک من اون را می خواهم یک آقایی می گوید من می روم مشهد همه می گویند از امام رضا وصله می خواهم یک کسی نمی گوید این وصله را بریس خدایا من را انتقال بده از اینکه من تو را ذکر می کنم تو من را ذکر می کنی و لذکر الله اکبر وگرنه هیچ حجابی بین من و تو و لا تدرک بینی و بین ملکوت عزک باب ان قدرته همه درها را برای من باز کن و همه حجابها را باز کن بین من و خودت این را بگیر از خدا این دعا را به ما گفتند بخوان معلوم می شود این محقق می شود که به ما گفتند ان باخعٌ آخرش چی می شود حتی تقیم الروح و ایستاد بین ضیاء و عرشک یعنی هر چه دلتنگی بود رفت و هر چه ضیق بود رفت و هر چه محدودیت طبیعت مادی بود رفت انسان وقتی بزرگ بشود سفره بزرگ می خواهد و سفره بزرگ هم درست شد و مستی بعد از اون است و عزت بعد از اون است و این که بساط حضرت حق باشد چی بگویم دیگه اونجا دیگه به شهید دستغیب گفتند که شهید نظر می کند به وجه الله معنی اش چی است می گفت معنی اش دیدنی است باید برود کسی که یعنی چی شهید نظر می کند به وجه الله همه جا وجه خداست و انما تولوا فثم وجه الله اونچه که دیدنی خواهد بود رفت دید و چشید
شریعتی: خیلی ازتون ممنونم حاج آقای عاملی سپاسگذارم ممنون از لطف و عنایت شما برای مشارکت در ماه جمادی الاول دوستانمان دعوت هستند 14 را به 20000303 پیامک خواهند کرد و دوستان مشارکت خواهند کرد و همینطور زیر نویس ها اگر دقت کنید و مهمتر از همه اگر عضو کانال ما باشید می توانیم در این طرح های بزرگ و همدلانه در کنار هم باشیم و اتفاقات خوبی را تجربه کنیم خیلی خوب آیات آیات آشنایی است صفحه 238 قرآن کریم آیات نورانی سوره مبارکه حضرت یوسف خدا انشاالله به حاج آقای عابدینی سلامت و عافیت عنایت کند و این آیات با نوای ایشان و با کلمات و لطائفی که برای ما مطرح کردند در سمت خدا سرشار از خاطره است آیات را بشنویم بعد از تلاوت آیات انشاالله همراه شما هستیم و در محضر و معیت حاج آقای عاملی عزیز اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
( قرآن کریم صفحه 238 آیات نورانی سوره مبارکه حضرت یوسف)
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم الهی که حال دلتان همیشه خوب باشد از همراهی و لطف و همدلی تان صمیمانه ممنون و متشکرم برای شفای مریض ها دعا کنیم خیلی ها التماس دعای ویژه گفتند اگر فرصتی باشد یک حمد و شفا بخوانیم برای عاقبت به خیری جوان ها و برای رفع گرفتاری ها و مشکلات و برای پیروزی جبهه حق و برای پیروزی رزمندگان جبهه مقاومت هم دعا بکنیم و اشاره قرآنی را حاج آقای عاملی خواهند فرمود و خداحافظی کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره یوسف آیه 24 وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ كَذَٰلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ این آیه درباره یک حادثه وحشتناک حضرت یوسف صحبت می کند حادثه ای که فقط توحید باعث شد که حضرت یوسف از اون حادثه سالم در بیاید قصه حضرت یوسف و زلیخا یک سورژه دائمی است در هر دوره مورد اطلاع است خدای متعال سورژه هایی وارد شده در قرآن که در هر دوره زنده است و در هر دوره مورد ابتلاست و لذا می گوییم قرآن یجری کما تجری الشمس مثل آفتاب که منزل به منزل تعیین می کند قرآن هم همینطور است خداوند این قصه ها را که می گوید در قرآن نوعا یک قاعده کلی یک سنت آفرینش را از داخل اون قصه می آورد بیرون و اون را بیان می کند و تمرکز روی اون قاعده است در اینجا همینطور است می گوید در دو راهی عفت و بی عفتی اگر عفت را انتخاب بکنی من مشتری هستم و من بهت مقام می دهم هم در دنیا و هم در آخرت که یوسف با اون عفتش به اون مقامات رسید و در روایت هست که ما المُجاهِدُ الشَّهيدُ في سَبيلِ اللّه ِ بِأعظَمَ أجرا مِمَّن قَدَرَ فعَفَّ ، لَكادَ العَفيفُ أن يَكونَ مَلَكا مِنَ المَلائكَةِ (نهج البلاغه، حکمت 474) که در جبهه شهید می شود مثل کسی بود که قادر بود بی عفتی کند ولی عفت اختیار کرد عفیف نزدیک است که از شدت نورانیتی که دارد فرشته بشود که نورانیت محض ا ست عفت هم فقط به مسائل جنسی شامل نیست کسی که می تواند نقد پنهانی به بیت المال بزند و دست نزده این اجرش کمتر از شهید نیست کمتر از مجاهد نیست در آخر سوره یوسف هم خدا گفته که قانون این است یک قانونش این است إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ (یوسف، 90) اگر شما در معرض گناه قرار گرفتید صبر کردید و آلوده نشدید مشتری خودم هستم این را نمی گذارم ضایع شود یا من اظهر الجمیل آشکارش هم میکنم در قصه حضرت موسی هم همینطور بود که وقتی مواجه شد با دختران شعیب حضرت موسی عفتش را حفظ کرد گفت من جلو می روم و شما پشت سر من که علامت بدهید که کدام سمت بروم می خواست برود پیش شعیب خدا این عفت موسی را که دید خودش برای حضرت موسی شریک زندگی انتخاب کرد و داماد یک پیغمبر شد اون وقت دختر حضرت شعیب تمشی علی الاستحیاء چرا می گوید تمشی علی الاستحیاء تا روز قیامت به دختر خانمها بگوید که اگر حیا داشته باشید خدا می گوید من حیا را بی جواب نمی گذارم فقط به خاطر حیایی که دختر داشت این جمله را گفته فقط به خاطر حیایی که این دختر داشت خدا شریک زندگی را خودش انتخاب کرد یک پیغمبر اولوالعزم همسر یک پیغمبر اولوالعزم شد همه اینها بیان می شود برای چی؟ تا بدانند انسانها که این عالم یک قواعدی دارد و سنت هایی دارد
حجت الاسلام عاملی:و این سنت جاری است در طول زمان و منحصر به اون زمان نیست
شریعتی: بله خدا اینجا یک قانونی را دوباره ذکر می کند که ذلک لنسف عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ (یوسف، 24) می گوید ما بودیم که طهارتش را حفظ کردیم سوء یعنی نیت زنا نکرد و فحشا یعنی خود زنا را مرتکب نشد حضرت موسی می گوید که حضرت عیسی می گوید اگر موسی شما را از زنا نهی می کرد من از فکر زنا نهی می کنم چون اگر زنا آتش است و می سوزاند فکر زنا دور است و تاریک می کند و نه فکر زنا را کرد سوء نه خود زنا مرتکب شد خدا می گوید ما این کار را کردیم چرا؟ انه کان من عبدنا المخلصین چون خودش را وقف کرد
شریعتی: خود حضرت هم فرمود وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ و وقتی پیشنهاد بی عفتی دادند نگفت من مثلا یک قدرتی دارم این کار را نمی کنم گفت معاذ الله پناه برد به توحید ان ربی احسن مسوای خدا این همه به من لطف کرده جواب لطف خدا را اینطوری با بی حیایی و بی ادبی و عفتی بدهم این امکان ندارد و لذا نشان می دهد این قصه که ذره ای خاک در این میکده ضایع نشود و ما یعذب ان ربک من مثقال ذرۀٍ فالارض و لا فی السماء یک ذره در این عالم از قلم خدا نمی افتد اگر انسان کار خوبی بکند کما تدینوا تداعوا هر چطور که خدا معامله کند با حوادث خدا اینطوری نگاه می کند و اونطوری معامله می کند الدنیا دار الصدق لمن صدقها اگر در دنیا صادق بودی دنیا هم با تو با صداقت مواجه می شود یک جمله که خیلی نفیس است خدا در آخرت از صدق سوال می کند لِيَسئَلَ الصّادِقِينَ عَن صِدقِهِم (احزاب، 8) در ایمانت نماز خواندی و صادق بودی اقتضا دارد نماز این که اومدی عنوان مسلمان به خودت گرفتی صادق بودی اینی که گفتی حسین حسین حسین در این امتحان صادق بودی این که قران می خواندی در قرآن خواندن صادق بودی در روایت هست که اون مقدار قران خواندی که به قرآن عمل کردی و الا قرآن نخواندی.
شریعتی: بسیار خوب خیلی ممنون و متشکرم انشاالله که عامل به دستورات کتاب آسمانی باشیم این نکته را هم به اهالی سمت خدا یادآور شوم کتاب یوسف مباحث حاج آقای عابدینی چاپ شده عزیزانی که دوست دارند کتاب را تهیه کنند هم می توانند پیامک ارسال کنند و هم می توانند به بخش فروش محصولات فرهنگی ما مراجعه کنند و از اونجا تهیه کنند و با دقت قصه حضرت یوسف را با تمام لطائفی که حاج آقای عابدینی فرمودند مطالعه کنند باید خداحافظی کنیم و حاج آقا دعا کنند و از محضر دوستان مرخص شویم
حجت الاسلام عاملی: یک مردی اومد محضر پیغمبر در حالی که داد می زد وازنوا با چقدر زیباست ذنوب یعنی گناهان واذنوا واه داد می زد یعنی چرا این همه من گناه کردم تکلیف این همه گناهان چی می شود اگر با همین گناهان از دنیا بروم و با همین گناهان پرونده من بسته بشود چه خاکی باید به سر بریزم این روحیه بسیار عالی است بعضی ها گناه می کنند خوشحال هم هستند در روایت هست اگر کسی گناه کند و خوشحال باشد خدا محبت امیر المومنین را از قلبش می آورد بیرون این عقوبت است هی تکرار می کرد آقا رسول الله گفت بیا بنشین گفت بگو اللَّهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَكَ أَرْجَى مِنْ عَمَلِي وَ إِنَّ رَحْمَتَكَ أَوْسَعُ مِنْ ذَنْبِي (نهج البلاغه، 235) یعنی مغفرت تو از گناهان من وسیع تر است و رحمت تو خیلی بهش می شود امیدوار شد تا به این اعمال ما امیدوار شویم این را که گفت حضرت گفت ادع و کضم دوباره بگو علتش این است که اون خیلی تکرار می کرد وقتی چند بار تکرار کرد حضرت فرمود قم فقد نفر الله علیک پاشو که خدا همه گناهانت را بخشید
شریعتی: بسیار عالی خیلی خوب انشاالله که ما هم مشمول رحمت و مغفرت حق تعالی باشیم بسیار سپاسگذارم شما و خیلی ممنون از لطف و مرحمت و همراهی همه دوستان و عزیزان انشاالله در این روزهای زیبای پاییزی دل و جانتان بهاری باشد و سبز و در پناه قادر متعال باشید انشاالله مضطر شدیم جلوه اماً یجیب کو محبوب مانده منتظرم و حبیب کو برای سلامتشان دست به دعا بر می داریم تا سلامی دوباره و تا دیداری دوباره خیلی ممنون و متشکرم از شما.