شریعتی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». از چشم یار، قامت دلدار دیدنیست نام حسین، از لب زینب شنیدنیست از خطبه لرزه بر در و دیوار دیدهاید؟ غرش به سبک حیدر کرّار دیدهاید؟ زن دیدهاید؟ از همهی شهر مردتر از هر چه مردِ عشق، بیابان نوردتر دریا دلی که پشت بلا را شکسته است از دست استواری او خصم خستهست شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهلی بیت آن لحظهای که بنت علی گفت: «ما رَاَیت» با «ما رَاَیت»، بندگیش را تمام کرد حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد از هر چه بگذری سخنِ دوست خوشتر است این دخترت علی چه قَدَر، شکل مادر است زینب طلوع دیگری از طلوع فاطمهست یک جلوه از حقیقتِ مستور فاطمهست
سلام میکنم خدمت تک تک عزیزانم، سلام میکنم به دمشق، سلام میکنم به اسوهی صبر و استقامت، حضرت زینب کبری (س) که در آستانهی ولادت ایشان هستیم، سلام میکنم به همهی شهدای مدافع حرم، به همهی خانوادههای معزز و مکرمشان. انشاءالله که به حق زینب کبری بهترینها نصیب ما بشود. یک سلام ویژه و مخصوص و تبریک اختصاصی به همهی پرستاران عزیز، خاصه در این ایام کرونا که همهی ما مدیون تلاشها و زحمات و مجاهدتهای آنان هستیم. و سلام به حاج آقای عاملی عزیزمان، خیلی خیلی خوش آمدید، ایام مبارک باشد انشاءالله.
حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمه الله. عرض سلام و دعا و ارادت دارم ساحت ملت بزرگ، ملت منیع خودمان، به تمام عزیزانی که در جای جای وطن عزیز ما، ایران عزیز ما، شرف حضور دارند، با ما همراه هستند، دعا دارم و برای اعتلا و اقتدار و عزت ایران عزیز، ملت بزرگ ما از خدای متعال با وساطت حضرت زینب (س) مسالت دارم، دعا دارم. از خدای متعال در این لحظههای قدسی محرمیت با حضرت زینب (س) را که بتوانیم واقف بشویم بر بزرگی و عظمت روح آن بانوی بزرگ، آن خطیبهی بزرگ روزگار و عقیلهی بزرگ عالم بشریت. و عرض ادب و احترام و تشکر دارم ساحت عزیزان پرستاران محترم و ما عاجز هستیم از این که چطور تشکر کنیم از این عزیزان که در بهبوههی فوران کرونا خودمان را وقف کردند، وقف مطلق، برای راحتی و نجات عزیزانی که مبتلا بودند. میدانید که یک پرستار عزیزی که در فوران کرونا، بیمارستان محل فوران کرونا است، آن جا حاضر میشد چقدر نگرانی در منزل، در بچهها، در خانواده.
شریعتی: تمام خانواده متاثر میشوند.
حجت الاسلام عاملی: بله. اما یک جهاد بزرگی را، امتحان بزرگی را، انجام دادند. من یک جملهای را عرض بکنم. آن هم این است که میدانید پرستاران عزیز ما از خدا پرستاری کردند؟ الان شما هم تکان میخورید، معلوم است که تعجب کردید. ولی حدیث، حدیث قدسی است که خدای متعال به یک عدهای در روز قیامت میفرماید مریض شدم، چرا عیادت من نیامدی. میگوید خدایا مگر تو هم مریض میشوی؟ میگوید بندهی من مریض شد انگار من مریض شدم، عیادت او رفتی عیادت من آمدی، از آن پرستاری کردی انگار از من پرستاری کردی. خدا که احتیاجی به پرستاری ندارد، این اوج تکریم خداست. خدای متعال گاهی خودش به معرکه وارد میشود. یکی این جاست، آن جایی که ما از دست گرفتاری میگیریم صدقه میدهیم، «إنَّ اللهَ یَاخُذُ الصَدَقات» امام صادق وقتی صدقه میدادند دست خودشان را میبوسیدند. میگفتند چرا این کار را میکنید یابن رسول الله؟ میفرمودند صدقه اول به دست خدا میرسد، بعد به دست فقیر میرسد، چون خدا «یَأخُذُ الصَدَقات». در بعضی جاها حضور خدا این جوری است. «تَوَلَی اللهُ قَبضَ ارواحَ بِیَدِه» دربارهی شهدای کربلا است که خود خدا وارد شد. حالا مسئله پرستاری این جوری است. عزیزان پرستاران ما، این صمت شغلی، هر شغلی مقدس نیست. این که پرستاران عزیز ما بابت قدسیت کار خودشان داشته باشند این بزرگترین هنر است و مخصوصاً مسئله پرستاری اختصاص به بیمارستانها ندارد. پدری که از کار افتاده است، مادری که زمینگیر شده است، فرزند برومندشان، فرزند با معرفتشان، فرزند عطوفشان، خودش را اختصاص دادند برای خدمت به پدر، خدمت به مادر، این بزرگترین پرستاری است، بزرگترین عبادت است، و خیلی جاها عزیزان خودشان موسساتی درست کردند در خدمت کسانی هستند که احتیاج دارند ما از دستشان بگیریم. «اِرحَم، تُرحَم»، این قانون این کائنات است که اگر خدا میفرماید اگر رحم کردی، رحم میکنم. این سنت آفرینش ردخور ندارد. انشاءالله که همهی ما پرستاران خوبی باشیم. و اگر بخواهیم بیشتر از این ما توسعه بدهیم پرستاری را باز هم جا دارد. افلاطون میگوید مادرم ماما بود، من هم ماما هستم. او کمک میکرد که بچه متولد بشود، من هم کمک میکنم که افکار و اندیشه، اخلاق متعالی، متولد بشود. ما میتوانیم پرستاری بکنیم از کسانی که امراض نفسانی دارند و مشکلات اعتقادی، روحی، اخلاقی، دارند و هر یک از این مشکلات روحی و اخلاقی میتواند مثل یک بمب اتمی و بدتر از آن عمل بکند. طوبی، باز هم طوبی، باز هم طوبی، برای کسانی که در این عرصه پرستاری میکنند.
شریعتی: چه مقدمهی خوب و پرباری. حالتان چطور است؟
حجت الاسلام عاملی: خدا را شکر. الحمدالله، هر لحظه ما در سر سفرهی خدای متعال نشستیم، سر سفره لطف خدا نشستیم.
در ضیافت خانهی خوان نوالش منع نیست
در گشاده است و صلا در داده خوان انداخته
هر لحظه در کنار این سفره هر لحظه که میتوانیم بگوییم «القیاث، القیاث»، یعنی هر لحظه عنایت اگر کنار برود اوضاع همه به هم میریزد.
شریعتی: ما مسیر حرکتمان به سمت خدای متعال هم زاد میخواهد، هم توشه میخواهد، هم بلد راه میخواهند. این هفتهها داریم راجع به انقیاد صحبت میکنیم و ادامهی فرمایشات حاج آقای عاملی عزیز را با دل و جان خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: بحث ما در انقیاد است. ولی من از حضرت زینب (س) خجالت میکشم که مناسبت را رعایت نکنم، به ساحت قدسی این بانوی بزرگ عرض ادب نکنم، اینها الگوهای جاودانه هستند. همهی اینها «شُهَداءُ دارِ الفَنا»، بعد «شُفَاءُ دارِ البَقاء» هستند. یک نظام تربیتی اگر الگوی برتر نداشته باشد ناقص است. «وَ لَکُم فِي رَسُولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَة». همهی معصومین گفتند «وَ لَکُم اُسوَة» یعنی دنبال ما بیایید، همه چیز خودتان را با ما تنظیم بکنید. یکی از آنها میزان است. خداوند فرموده است که من سه چیز برای شما فرستادم: قرآن فرستادم، پیغمبر فرستادم، آن هم از عالم بالا است. «وَ اتبَعُوا النُّورَ الَّذِي اُنزِلَ مَعَهُ» یعنی پیغمبر از آسمان نازل شده است. و سوم هم میزان؛ «السَّلامُ عَلَیکَ یا میزانَ الاَعمال» در حرم مبارک و مقدس علوی در نجف میخوانیم. حضرت زینب (س) هم ولید خانهای است که هم پدر معصوم است، هم مادر معصوم است. ما شدیداً احتیاج داریم خانهای که خانهی عصمت است با چه سیستم تربیتی، با چه نظام تربیتی، نسل خودشان را، فرزندان خودشان را، تربیت کردند. هر یک حرکت آنها یک سرمایه تربیتی است. برای همین من عزیزان را دعوت میکنم به یک سفر معنوی. با ما همراه بشوند، ما مسافرت بکنیم به خانهی بسیار مبارک امیرالمومنین. سال ششم هجرت، خدای متعال آن خانه را که مبارک بود مبارکتر کرد با قدوم فرزندی آسمانی که بعداً اسم مبارکش را گذاشتند زینب. حضرت زهرا (س) میدانستند که نامگذار در سرنوشت طفل موثر است. گفت علی جان، تو اسم بچه را تعیین کن. امیرالمومنین هم چون میدانستند نامگذار بسیار تاثیر دارد در سرنوشت طفل، برای همین انفاس مبارک پیغمبر ما بسیار انفاس استثنایی است گفت من هیچ وقت در نامگذاری فرزندان تو بر پیغمبر مقدم نمیشوم. آقا رسول الله باید اسم بگذارد. حضرت تشریف آوردند، فرمودند فرزندان زهرا فرزندان من هستند. چون یک زمانی بود هر کسی میگفت حسن و حسین فرزند پیغمبر است میکشتند. همواره میگفت: «أنَا اَبُوهُ حَسَنین» من هستم پدر حسن و حسین، منم فامیل پدری اینها. چرا؟ چون میدانست یک روزگاری میآید اسم علی و زهرا میشود «اَقبَضُ الاَسماء». یک روزگاری امام صادق فرموده بود بدتر از اسم علی، بدتر از اسم زهرا نبود. چنان تقدیر شده بود، آوار تبلیغات با 70 هزار منبر. حجاج بن یوسف به یک مردی گفت اسمت چیست؟ او هم اسمش علی بود دید که اوضاع خیلی خراب میشود، گفت: «إنَّ اَهلي اَقُوني فَسَمَنی عَلیً» پدر و مادر من عاق من شدند، اسم من را گذاشتند علی. یعنی من تقصیر ندارم. گفت اینها فرزندان من هستند، یعنی پیشگویی کرد. این جزو ملاحم است. «یَؤذیني ما یُؤذیها»، پیشگویی است. «مَن سَبَّ عَلیً فَقَد سَبَّنی» پیشگویی است. «مَن آذاها فَقَد آذاني» پیشگویی است. «یَریبُني مَن یَریبُها» درباره حضرت زهرا گفته است هر کس اذیت کند، آزار کند، علی را سب کند، با علی جنگ بکند با من جنگ کرده است، همه پیشگویی است.
شریعتی: یک روز همهی این اتفاقات میافتد.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. همه اتفاق افتاد. گفت فرزندان زهرا فرزندان من هستند، اما من در نامگذاری فرزندان زهرا بر خدا مقدم نمیشوم، خدا باید نام بگذارد. میدانید که خدای متعال بخواهد نام بگذارد نامگذاری خدا بر اساس داراییهای واقعی است. پیغمبر ما فرمود خدا به من یک قدرتی داده است میتوانم با یک جمله یک عالم حرف بزنم. اعمالش هم همین جوری است. یعنی خواستند بگویند که علاقه من به فرزندانم عاطفی نیست. کسی بیاید بگوید که عواطف فامیلی قاتی دین نشود، نه، عین دین است. گاهی چنان عطوفت نشان میدادند به حسن، به حسین، به حضرت زهرا اعتراض میشد. میفرمودند: «إنَّ الله اَمَرَني بِه».
شریعتی: منشا این عاطفه نیست، نسبت نیست.
حجت الاسلام عاملی: بله. این متن خالص دین است. فلذا آمد الله اکبر گفت امام حسین گفت الله اکبر نتوانست بگوید، طفل بود، جبرئیل نازل شد که یارسول الله یک بار هم بگو الله اکبر. امام حسین تقلید کرد نتوانست بگوید. خدا میگوید یک بار هم بگو. خدا هفت بار دستور داد پیغمبر الله اکبر بگوید. فلذا تکبیرات شده است هفت بار. این عاطفه است. این متن دین است. کدام پدر است که وقتی فرزند وارد شود بیاورد دستش را ببوسد، بیاورد جای خودش بنشاند. آن قدر از صورت حضرت زهرا میبوسید که همسر پیغمبر اعتراض کرد. گفت وقتی که دختری به خانه بخت رفته است صورتش را نمیبوسند، گفت من بوی بهشت را از حضرت زهرا میگیرم. این رابطه فامیلی است؟ این نیست. رسول خدا گفت من بر خدا مقدم نمیشوم. چرا؟ تا تابلو سر راه بگذارد. بهترین تابلو را سر راه گذاشت. همه چیز تمام شد. طفلی که خدا نامش را بگذارد. انگار میخواست بگوید که او را اسیر نکنید، او را زلیل نکنید، در شهرها نگردانید. خدا اسمش را گذاشت. جبرئیل نازل شد، گفت یا رسول الله، خدا خودش تعیین کرد. فرمود اسمش را بگذار زینب. میدانید این زینب چقدر معنا دارد. خدا فرمود در لوح محفوظ من اسمش را زینب گذاشتم. خدا در قرآن فرموده است این ستارهها را میبینید، «إنَّا زَیَنّا سَماءَ الدُّنیا» زینت آسمانها است. این آسمان خراشها که میبینید زینت زمین است. «وَ إنّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیها صَعِیداً جُرزاً» یک روزی زمین میشود «قاءً صَف صَفا». اینها زینت شما نیست، این آسمان خراشها. پس زینت شما چیست؟ «وَلکِنَ الله حَبَّبَ إلَیکُم الإیمَانَ وَ زَیَّنَهُ فِي قُلُوبِکُم» ایمان زینت مرد است. ما آذری میگوییم یاراشوخ، اصلاً نمیشود ترجمه کرد. یاراشوخ یعنی آن کسی که اصلاً هیبت انسان را بالا ببرد، انسان را فوق العاده زیبا نشان بدهد، به آن یاراشوخ میگویند، یعنی خیلی به او میآید. زینت انسان، شرف انسان، شرف مرد، شرف زن، خدا میگوید ایمان است. زینت علی که عبارت است از ایمان علی، این ایمان اگر ظهور پیدا بکند میشود زینب کبری (س). چه بگویم؟ ما چقدر باید گریه کنیم؟ چرا این معامله با اهل بیت شد؟ آن وقت رسول خدا طفل را گفت بیاورید. طفل را به سینه خودش چسباند، صورتش را به سینه گذاشت، فصل مشبهای گریه کرد. حضرت زهرا گفت پدر، چرا گریه میکنی. آخر طفل به دنیا بیاید همه خوشحال هستند. چرا گریه میکنی؟ شروع کرد از مصائب خود خبر داد. قبل از حضرت زینب از مصائب امام حسین خبر داده بود به حضرت زهرا (س). حضرت زهرا گفت پدر، طفلی که این قدر مصیبت دارد من این طفل را نمیخواهم. جبرئیل نازل شد، گفت یارسول الله به زهرا بگو مزد گلوی خون حسین، امامت است. حضرت زهرا گفت راضی شدم. اما همواره در فکر است، خدایا چرا بچههای من همواره سیل مصیبت. شما اگر حرف مرا میشنوید به حال حضرت زهرا گریه میکنید در منازل، من تقاضا میکنم به حال امیرالمومنین گریه کنید. این خبرها را میشنود. ام البنین آمد وارد منزل شد، دید که حضرت اباالفضل که تازه به دنیا آمده است روی زانوهایش نشانده است، دستهایش را میبوسد و گریه میکند. گفت آقا جان فرزند من عیب و ایرادی ندارد، حالا چطور خبر بدهد امیرالمومنین. تمام این صحنهها در برابر چشمان امیرالمومنین بود. گاهی خبر میداد حضرت زینب که چه اتفاقاتی میافتد. «کَأَنّي بِکی و بِاَصحابکی صباح بِهَذا البَلَد» شما را به خدا یک پدر این صحنه را ببیند بگوید انگار من دارم میبینم، وقتی در کوفه در خلافت بود. گفت زینب انگار میبینم تو را آوردند در کوفه، دارم میبینم، اما اسیر شدی آمدی. «اذِلَّا» میبینم ذلیل شدی در کوفه، «خاشِعین» میبینم سرت را خیلی انداختی پایین. چرا؟ چون در کوفه حضرت زینب را میشناختند همواره سرش را پایین انداخته بود، سرش را بالا نمیگرفت. یک زنی یک حرفی گفت دیگر نتوانست سرش را پایین نگه دارد، سرش را بالا گرفت. یک زنی از پشت بام داد زد، گفت: «مِن اُسارا أیِّ بَلَدِ انتُنَّ» شما از کدام شهر هستید که به این جا آمدید. سرش را بالا گرفت، گفت: «مِن اُسارا آلِ مُحَمَّد». امت چه میخواهد جواب بدهد به پیغمبر؟ گریه کرد رسول خدا. حالا بگذارید این جا یک نکته بگویم. ما میگوییم چرا فرزندان پیغمبر این جوری شدند. یک وهابی آستین بالا زده به میدان وارد شده است، گفته است خودتان این کار را کردید، شیعهها این کار را کردند، شیعهها امام حسین را کشتند. از او میپرسند آنهایی که شیعه را خانه را بر سرش خراب میکرد اگر نیایی کربلا چه سی این کار را میکرد، چرا امام حسین در کربلا گفت: «اَهلي مَعَ اهلیکُم وَ نَفسی وَ اَنفُسِکُم». اگر میگویید که مرا میکشد ابن زیاد خودم را آوردم، اگر میگویید زن و بچه ما را میکشد زن و بچهام را آوردم. چه کسی زن و بچه شیعه را میکشد میگفت اگر نروی کربلا. ابن زیاد؟ ابن زیاد را چه کسی آن جا نصب کرد؟ یزید. یزید را چه کسی آن جا نصب کرد؟ معاویه. مگر این کوبه در است، بایست، بایست، دیگر بس. حالا معلوم شد که این مصیبتها را بالاخره اهل بیت پیغمبر را چه کسانی این مصیبت را سر اهل بیت آوردند. رسول خدا گریه کرد، گفت به همهی شما سفارش میکنم هوای طفل را داشته باشید، به او احترام بگذارید. یک جمله گفت یک عالم حرف است. گفت مثل این طفل مثل حضرت خدیجه است در امت. یعنی وجود اسلام بسته شد به ثروت خدیجه در آن سختترین شرایط. فدک هم برای خدیجه بود که فروخت و داد چند کیسه آرد خرید، چند کیسه گندم خرید، داد به مسلمانها و شعب ابی طالب که اینها نمیرند از گرسنگی. فلذا خدا وقتی میخواست فدک به حضرت زهرا داده شود فرمود: «وَ آتِ ذَا القُربَی حَقَّهُ» حق خودش است، چیز تبعیضی نیست. یک زمانی بسته میشود حقیقت اسلام به وجود حضرت زینب (س). چرا حضرت زینب را آورد به کوفه امام حسین، چند نفر واسطه شدند که این کار را نکن. یکی ابن عباس بود. ابن عباس گفت حالا که میخواهی بروی زینب را نبر. حضرت زینب یک جملهای گفته است در آن جا که محشر است، محشر. گفت ابن عباس تو چه وقت دیدی که من از حسین جدا بشوم، «مَحیا مَعَ الحُسین وَ نَمُوتُ مَعَ الحُسین». ما در هر محرم برای خودمان شعار سال درست میکنیم در اردبیل. یک سال مثلاً شعار سال ما این است: «وَ أمرِی لِأَمرِکُم مُتَّبِع». یک سال شعار ما این است: «کُونوا اَحراراً فِي دُنیاکُم».
شریعتی: این به هیئات شما جهت میدهد.
حجت الاسلام عاملی: بله. استقبال از محرم و آنهایی که به ما ایراد میگیرند و میگویند استقبال از محرم چیست که درست کردید، در استقبال از محرم یک سال هر نوحهای خوانده شده غلط، هر روضهای خوانده شده غلط، هر شعری خوانده شده منحرف، همه را آن جا نقد میکنیم. تو چه حقی داشتی این شعر را خواندی، چرا آبروی اهل بیت را میبری، چرا سوژه دست دشمن میدهی. این ریا دارد، بسیار هم خوب است. همچنان که استقبال از ماه رمضان هم است. شعار سال برویم برای محرم، شعار سال داریم برای محیط زیست. من به آن عزیزی که مسئول محیط زیست بود در دولت قبلی گفتم این را تو باید تعیین کنی. شعار سال محیط زیست ما تعیین میکنیم. آدم یدیی بشقابا توپورمز، یعنی در بشقابی که غذا خوردی نباید آب دهانت را داخل آن بشقاب بندازی.
شریعتی: «وَ نَمُوتُ مَعَ الحُسین».
حجت الاسلام عاملی: چه عاشقانه است. الان این جمله از حضرت زینب را هیچ جا نمیگویند. عشق را نگاه کن. فرمود: «مَحیا مَعَ الحُسین وَ نَمُوتُ مَعَ الحُسین» یعنی من نمیخواهم بدون حسین در دنیا زنده باشم. عین تعبیری که شب عاشورا حضرت قمر بنی هاشم گفت. امام حسین که چراغها را خاموش کرد که همه بروید، صورتش را گرفت طرف علی اکبر و گفت پسرم تو هم برو، صورتش را گرفت طرف حضرت اباالفضل و گفت تو هم برو. آن جا هیچ کس نمیتوانست حرف بزند، همه ساکت بودند، بغض گلوی همه را گرفته است. اولین کسی که صحبت را شروع کرد حضرت اباالفضل بود. گفت آقا جان خدا برای ما نشان ندهد آن دنیایی را که ما در آن دنیا بدون تو زنده باشیم. یعنی زینت این عالم شما هستید.
شریعتی: مگر میشود بی حسین نفس کشید.
حجت الاسلام عاملی: یکی هم جناب محمد بن حنفیه بود. این هم اصرار میکرد که حضرت زینب نرود اما حضرت زینب آمد آن هدف بسیار مقدسی که امام حسین داشت، یعنی یک انحرافی داخل دین کرده بودند اطاعت از حاکم جائر واجب است ولو شراب بخورد، ولو زنا کند، ولو شرب خمر. دیگر از این هیچی نماند. چقدر روایت از پیغمبر است که گفته است اطاعت از حاکم جائر واجب است، به اندازه یک وجب جدا بشوی از دین جدا شدهای، دیگر از دین چیزی ماند. مکارم اخلاقی، بعثت، توحید، همه چیز رفت. امام حسین باید این بدعت، این انحراف را جلویش را بگیرد. و این را چه کسی احیا کرد؟ حضرت زینب (س). فلذا گفت: «إنَّ الله شاءَ أَن یَراهُنَّ صباحا» زینب هم باید بیاید. چرا؟ چون در عربی این بود که به زن تعرض نمیشد. امام سجاد یک کلمه مجلس ابن زیاد حرف زد گفت جلاد بیا، اما حضرت زینب خطبهی غرا خواند. تعرض به زن در ادبیات عرب نیست. امیرالمومنین میگوید که در زمان ما اگر کسی به یک زن تعرض میکرد «یَعَیَر فِی عَقَبِه» نسلش بد نام میشد. این کسی است که به زن تعرض کرده است.
شریعتی: حضرت زینب با یک ماموریت خاص با سیدالشهدا همراه شد و به خوبی هم از پس این ماموریت برآمد.
حجت الاسلام عاملی: محشر کرد. الان توضیح میدهم. من از فضائل حضرت زینب یک موردش را انتخاب میکنم. فضائلش غوغا است.
شریعتی: حاج آقا این خیلی قشنگ بود، «مَحیا مَعَ الحُسین وَ نَمُوتُ مَعَ الحُسین».
حجت الاسلام عاملی: اصلاً من از عزیزانی که دست اندرکار دستگاه هنری هستند یک مسابقهی خوب خطاطی بگذارند. ما شعار سال که درست میکنیم از خطاطها میخواهیم بنویسند، جایزه هم میدهیم. الان هم چند روز دیگر یک اختتامیه داریم و از نظامی گنجوی.
همه عالم تن است و ایران دل
نیست گوینده زین قیاس خجل
آنهایی که میگویند کلمهای را که چه کسی درست کرده است، بفرما. آنهایی که نظامی را مصادره میکنند، بفرما. هزاران پیام در این است، سه بیت است. کل ایران در این مسابقه شرکت کرده است، اختتامیهاش هست، برای خطاطها هم یک تکریمی است این مسئله. همین که الان دستگاه هنری وارد بشوند، «مَحیا مَعَ الحُسین وَ نَمُوتُ مَعَ الحُسین».
شریعتی: دعای همیشگی ما باشد.
حجت الاسلام عاملی: یعنی هر لحظه باید با امام حسین باشیم. «مَحیا مَعَ الحُسین وَ نَمُوتُ مَعَ الحُسین» معنایش همین است. یک بحث حضرت زینب را من شروع میکنم برای عزیزان خیلی فضائل دارد، آن هم فضیلت علم است. حضرت زینب را ما باید با علم معرفی کنیم. آن قدر در علمیت او عجیب است. ما همواره از مصیبت گفتیم. دنیا باید پای علم حضرت زینب(س) بایستد. اول جملهای که میخواهم بگویم ابن عباس گفته است. خطبه حضرت زهرا را شما بدهید یک ماه، دو ماه، فرصت بدهید کسی بتواند آن را حفظ کند. به ابن عباس گفتند این خطبه را از کجا آوردی، چون خطبه حضرت زهرا (س) در مسجد از خطبههایی است که نظیر آن گفته نشده است و نخواهد شد. انگار از پیش خود خدا آمده است. ترکیبات، استخدام کلمات، محاسن کلام، صنایع ادبی، چه کار کرد حضرت زهرا. گفتند این را از کجا آوردی، به ابن عباس گفتند. گفت: «قالَت عَقیلَتُنا زِینَب» یعنی زینب به من گفته است. مگر چند سالش بود که مادر از دنیا رفت.
شریعتی: خطبه حضرت زهرا را حضرت زینب نقل میکند.
حجت الاسلام عاملی: بله. حالا ظلم کردیم به حضرت زینب یا نه. در چه سنی این را یاد گرفته است؟ در آن سن میشود این را یاد گرفت؟ شما میدانید که شاگرد مجلس تفسیر امیرالمومنین بود. مشهور این است که شاگرد تفسیر امیرالمومنین، ابن عباس بود. ابن عباس شاگرد تفسیری امیرالمومنین بود. اما من خدمت شما عرض کنم، شاگرد اصلی حضرت زینب بود. رسیدند به تفسیر «کعسق»، یا امیرالمومنین شروع کردند از غیب خبر بدهند که در آینده چنین چیزی اتفاق میافتد. حضرت زینب (س) گفت پدر دست نگهدار، تمام آن غیب را از اول تا آخر خودش خبر داد. امیرالمومنین گفت دخترم این را از کجا یاد گرفتی. گفت: «إنَّ اُمّي اَخبَرتني بِذلک» مادرم به من یاد داده است. حالا متوجه شدید در بیت چرا غوغای تربیتی بوده است. حالا متوجه شدید که مادر چه وظیفهی عظیم تربیتی دارد. چند سالش بود که این اخبار غیبی را به حضرت زینب (س) یاد میداده است. تازه تصادفی رسیدند به «کعسق». معلوم میشود دهها، صدها، هزاران، از این اسرار حضرت زهرا (س) در اختیار حضرت زینب (س) قرار داده است. خانهای که استراتژی تربیتی ندارد. یک وقتی رسید محضر امیرالمومنین، یک روایت را گفت، من میخواهم بخوانم شما صحه بگذارید. روایت نبوی؛ این روایت نبوی چیست؟ حسین در کربلا شهید میشود، بعد از حسین کربلا این جوری میشود، در فلان قرن این طور میشود، این طور میشود. تمام اوضاعی را که زوار کربلا دارند، مرحمتی که حرم امام حسین پیدا میکند، ارادتی که در دنیا برای امام حسین پیدا میشود، تسخیری که امام حسین دنیا را میکند. همه داخل این روایت است. این روایت را خواند برای امیرالمومنین، گفت پدر این از ام ایمن گرفتم، شما چه میفرمایید. حضرت صحه گذاشت. با همین روایت امام سجاد را نجات داد. تنها کسی که سه بار امام عصر خود را نجات داد حضرت زینب (س) است. یکی وقتی خیمهها را آتش زدند امام سجاد را بیرون کشید. یکی وقتی میخواستند از کربلا جدا بشوند دید امام سجاد ندیده بودند این صحنه را، دیدند ای وای تمام عزیزان قطعه قطعه، ارباً اربا، در وسط میدان نه نماز خواندند نه دفن کردند، چه جنایتی. آن جا به یک حالی افتاد، فوراً حضرت زینب (س) آمدند جلو گفتند: «لایَجزِ اَنَّکَ مَا تَری» مبادا مبادا این اوضاع حال تو را از دستت بگیرد. آن وقت حدیث خواند. پیغمبر این جوری فرموده است. امام عصرت بتوانی تسکین و دلداری بدهی. سومی هم آن جایی که ابن زیاد دستور داد که: «وَ لَکُن جُرأتُ عَلی جَوابي» در مجلس ابن زیاد که جوابش را امام سجاد برگرداند گفت: «وَ لَکُن جُرأتُ عَلی جَوابي» جرات داری به من جواب برگردانی جلاد بیا. آن وقت حضرت زینب (س) خودش را به امام سجاد چسباند، گفت این را بکشید باید اول مرا بکشید. سه بار امام عصرش را نجات داد. خیلی بحث در علم حضرت زهرا طولانی است. اجازه بدهید من دو کلمه خدمت شما بگویم تمام کنم. دو تا خطبه دارد. با تمام وجودم آتش میگیرم، میسوزم که چرا دو خطبه. کسی که بتواند این دو خطبه را بخواند معلوم میشود دریایی از علم متصل بوده است، به دریای از علم. خدایا، خطبهای که در کوفه خوانده، خطبهای که در شام خوانده است. راوی میگوید والله اگر روی ناقه زینب را نمیدیدم میگفتم علی زنده شده و آمده دارد خطبه میخواند. چه حساب شده بود. اول «الحَمدُلله وَ صَلّی الله عَلی رَسُولِ الله». با همین جمله کارش را کرد چون همه میگفتند خارجی هستند. گفت: «وَ صَلَی الله عَلی رُسُول الله». چرا در کربلا همواره با پیغمبر حرف میزند. خدا رحمت کند حضرت آیت الله میانجی وقتی محرم میشد این خطبه را کلمه به کلمه برای ما شرح میکرد. یک غوغایی شد. یک پیرمردی گفت فدایتان بشوم مردانتان بهترین مرد، زنهایتان بهترین زن. خطبه را که شروع کرد کوفه به هم ریخت. امام سجاد دید که همه چیز به هم میریزد فوراً خودش را رساند گفت عمه جان دیگر بس است. «أَنت عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلِمَه فَهمه غَیرَ مُفهِمَه» تو بدون معلم عالم هستی. یعنی چه؟ امام این را گفته است. یعنی واسطهای بین تو و بین خدا در الهام نیست. علم لدنی این است. «اِدفَع استِراج» میگوید چراغ را خاموش کن که صبح آفتاب دمید، همه چیز روشن شد.
شریعتی: همه حرفها را حضرت زدند.
حجت الاسلام عاملی: تمام شد.
شریعتی: «أَنت بِحَمدِالله عالِمَةٌ غَیرَ مُعَلِمَه».
حجت الاسلام عاملی: یعنی در کلاس خصوصی نشستی.
شریعتی: به آن جا وصل هستی.
حجت الاسلام عاملی: فوراً خبر را به شام فرستادند. گفتند به شام پایش برسد همه چیز را به هم میزند. یزید دستور داد هر کاری از دستتان برمیآید کاری بکنید روحیهاش خراب بشود، نتواند حرف بزند. 22 روز است که در راه هستند، حدود 27 عزیزش را از دست داده است، دو تا جوانش را از دست داده است، برادرانش را از دست داده است. نالهی بچهها که پدر پدر پدر، سرزنش، مزمت، شماتت، تازیانهها که توضیحش را وارد نمیشوم. عمداً از باب الساعه وارد کردند که سر مبارک امام حسین را از دروازه آویزان کرده بودند، جمعیت را جمع کردند که روحیهاش خراب بشود، از هفت تالار گذراندند که روحیهاش خراب بشود، سفرا را دعوت کرد که روحیهاش خراب بشود. در محاصره این همه فشار قرار گرفت و نشکست و نگذاشت اطرافیانش هم بشکند. چون امام حسین در آن لحظه آخر گفته بود: «لاتَشکُوا وَ لا تَقُولوا لایَنقِصُ قَدرَهُم» حق ندارید حرفی بزنید که شان شما بشکند. وقتی در محاصره دشمن قرار گرفتید روضه نخوان، مسئول محترم رجز بخوان اگر واقعاً زینبی هستی، اگر واقعاً حسینی هستی. محاصره بدتر از این؟ با تمام هیبت، اصلاً ابن زیاد گفت: «مَن هذا المُتَکَبِّرَ» چنان با صلابت نشسته بود. با یزید که صحبت کرد گفت: «إنِّی اَستَخسِرُک» با چشم حقارت به تو نگاه میکنم. یک ذره التماس، یک ذره ناله، چه قدرت روحی داشت. اگر این حادثه برای ما اتفاق بیفتد نمیتوانیم خطبه بخوانیم.
شریعتی: آدم به هم میریزد، تمرکز خود را از دست میدهد.
حجت الاسلام عاملی: بله. بعد از خطبه یزید فحاشی کرد. هم ابن زیاد فحاشی کرد هم یزید. فحاشی یعنی گفت حاشا، حاشا، ما نبودیم. در کوفه آنهایی که سر را آورده بودند جایزه بگیرند همه حاشی را شروع کرده بودند. من نبودم، من این کار را نکردم، فلانی دستور داد. آن قدر اوضاح یزید به هم ریخت بعد از خطبه حضرت زینب و امام سجاد، پشت سر یزید نماز نخواند. میدانید در فقه اهل سنت در امام جماعت فقط اسلامیت شرط است. اینها اصلاً مسلمان ندانستند، پشت سرش نماز نخواندند. یزید آن قدر منفعل شد گفت من اصلاً دستور نداده بودم، خدا لعنت کند ابن زیاد را که این کار را کرد. آن قدر منفعل شد گفت اسرا را از خرابه بیاورید به کاخ من، آن جا بمانند. یک مردی را هم پیدا کرد که بسیار آدم محترمی بود به نام بشیر. خیلی عطوف و مهربان بود. گفت اینها هر کجا میخواهند بروند خیلی محترمانه اینها را ببر. گفت اینها اول بیایند کاخ من، آن جا بشینند. آن وقت حضرت زینب یک جمله گفت. گفت من به یک شرطی به کاخ تو میآیم، من هنوز برای حسینم عزا نگرفتم، من اگر به آن جا بیایم باید برا حسینم عزا بگیرم. و وقتی بشیر گفت که آقا جان کجا شما را ببرم، مدینه ببرم یا کربلا، همه یک دست گفتند: «سِروِنا عَلی کَربَلا». حضرت سکینه یک جملهای دارد وقتی برگشتند به مدینه. آقای میانجی این را میخواند مثل ابر بهار اشک میریخت. تا رسیدند به مدینه حضرت سکینه گفت مدینه ما را راه نده، «لا تَقبَلینا» ما را راه نده، ما بدون حسین به کربلا آمدیم. خطبه از جهت صنعت ادبی میخواستم بگویم. «فَکِد کَیدَک وَاسعَ سَعیِک وَ ناصِب جُهدَک فَواللهُ لاتَمحُو ذِکرُنا وَ لا تُمیتُ وَحیَنا وَ لَا تُدرِکُ أَمَدَنَا وَ لَا تَرحَضُ عِنکَ عَارَهَا وَ هَل رَأیُکَ إلَّا فَنَدٌ وَ أَیِّامُکَ إلَّا عَدَدُ وَ جَمعُکَ إلَّا بَدَدُ یَومَ یُنادِي». والله این کار بشر نیست. اگر دلیل میخواهی، حجت میخواهی، خدا با این جملات با تو روز قیامت احتجاج میکند که این بزرگترین تابلوی سر راه است. انشاءالله خدای متعال این مجلس ما را حسنه قرار دهد برای همه عزیزانی که با ما همراه شدند، اشک ریختند. از خدای متعال میخواهم که ثواب این مجلس را در هر سالی برای برزخ ما بعد از این که همه از دنیا بروند به برزخ ما بکند انشاءالله.
شریعتی: انشاءالله. من که تا به حال توفیق نداشتم مشرف بشوم حرم حضرت زینب (س)، انشاءالله به زودی زود حضرت بطلبند به اتفاق حاج آقای عاملی، همهی بچههای سمت خدا، تمام مخاطبین جان، انشاءالله آن فضای نورانی را نفس بکشیم، تجربه بکنیم و از نزدیک حضرت را زیارت بکنیم. خیلی سپاسگزارم از شما. نکتههای خوبی را شنیدیم. انشاءالله که خود حضرت هم به تک تک ما عنایت بکنند و یک نظر لطف. صفحه 379 را امروز با هم تلاوت میکنیم، آیات نورانی سوره مبارکه نمل. و چقدر خوب است در آستانه ولادت حضرت زینب کبری، ثواب تلاوت این آیات را هدیه بکنیم به روح بلند و ملکوتی و آسمانی آن حضرت، همهی شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع سلامت با توجه به این که روز پرستار هم هست و انشاءالله باز بر همهی آنها مبارک و مهنا باشد. و بعد از تلاوت قرآن انشاءالله برمیگردیم با احترام و با افتخار همراه شما هستیم. «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم».صفحه 379 قران کریم
شریعتی: «اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم». برای قربانی ماه جمادی الاول عزیزانی که تا به حال موفق نشدند هدایا، صدقات و نذورات خود را واریز بکنند همچنان فرصت هست. هم میتوانید به سایت ما، کانال ما در سروش و ایتا مراجعه کنید و هم به صفحه 800 شبکه پیامنما یا تلتکست که راههای پرداخت آن جا ذکر شده است و یا کد دستوری *780*3131# که انشاءالله قربانی این ماه به عشق زینب کبری (س) با شکوه هر چه تمامتر برگزار بشود. حسن ختام فرمایشات حاج آقای عاملی را بشنویم، دعا بکنند و خداحافظی بکنیم.
حجت الاسلام عاملی: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ». سوره نمل، آیه 24: «وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ» این آیه بدترین حالت انسان را بیان میکند که تصویل است. تصویل هم میگویند تزئین هم میگویند. یعنی شیطان باعث میشود بد را خوب ببیند، خوب را بد ببیند، هدایت را ضلالت ببیند، ضلالت را هدایت ببیند، شقاوت را سعادت ببیند، سعادت را شقاوت ببیند، حق را باطل ببیند، باطل را حق ببیند.
طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک
چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
بدترین حالت است. سائل این تزئین سه مورد است: گاهی شیطان این کار را میکند، گاهی نفس این کار را میکند، گاهی خدا این کار را انجام میدهد از باب عقوبت. کار خلافی کردی یا کاری میکند که دیگر نتوانی راه را پیدا بکنی. بعضیها از نماز بدش میآید، از نصیحت بدش میآید، از موعظه بدش میآید، از قرآن بدش میآید. نمیداند که این کار را خدا کرده است که به خاطر آن کار زشتی که کرده است. آخرش هم میگوید: «فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ».بدترین حالت است. از این حالت فقط باید به خدا پناه برد. دیگر تنزل بعد از این قطعی است.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم. انشاءالله همه ما عاقبت بخیر بشویم. دعا بکنید و خداحافظی بکنیم.
حجت الاسلام عاملی: ما سه هفته پیش قول دادیم که دعایی را محضر عزیزان عرض بکنیم برای شفای مرضا و دعای بسیار مهمی است. یک مردی آمد محضر امیرالمومنین و گفت من همیشه مریض هستم، درست نمیشوم، خوب نمیشوم، بهبودی پیدا نمیکنم، خیلی درد دارم، من چه کار بکنم. حضرت فرمود من دعایی به تو یاد میدهم که وقتی حسن و حسین مریض بودند جناب جبرئیل این را از آسمان آورد، از طرف خدا آورد برای بیماری حسن و حسین و با این دعا شفا پیدا کردند. من این دعا را میخوانم، انشاءالله که زیر نویس بشود و از طرف تمام بیماران میخوانم، نیت تمام بیماران را میکنیم مخصوصاً صعب العلاج، ناعلاج، آنهایی که به شدت گرفتارند. این دعا را از طرف آنها میخوانم. عرض ادب میکنیم به ساحت قدسی حضرت ابدیت، خدایی که مهربانتر از مادر به فرزند نسبت به بندهاش رحیم و عطوف است.
شریعتی: من به دوستان بگویم. انشاءالله عزیزانمان در کانال ما قرار خواهند داد. اگر احیاناً فرصت زیرنویس نشد یا به هر دلیلی شما موفق نشدید این دعا را یادداشت کنید یا ضبط کنید در کانال ما آن جا دوستان این دعا را قرار خواهند داد. با دل و جان دعا را بشنویم و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: مفهوم دعا جوری است که در را باز میکند. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ» «الهى کُلَّما اَنْعَمْتَ عَلَىَّ نِعْمَةً قَلَّ لَکَ عِنْدَها شُکْرى» خدایا هر وقت به من نعمت دادی من نتوانستم حقش را ادا کنم. «وَ کُلَّمَا ابْتَلَیْتَنى بِبَلِیَّةٍ قَلَّ لَکَ عِنْدَها صَبْرى» خدایا وقتی مرا مبتلا کردی نتوانستم حرمتت را نگاه دارم و صبر کنم. «فَیا مَنْ قَلَّ شُکْرى عِنْدَ نِعَمِةِ فَلَمْ یَحْرِمْنِى» ای خدایی که نتوانستم حق نعمتش را با شکرم ادا کنم ولی مرا محروم نکردی. «وَ یا مَنْ قَلَّ صَبْرى عِنْدَ بَلاَّئِهِ فَلَمْ یَخْذُلنِى» ای خدایی که آن جوری که شایسته است در برابر مشیت تو در بلا صبر کنم اما من را بی آبرو نکردی و مرا بی کس نگذاشتی. «و یا مَنْ رَانى عَلَى الْمَعاصى فَلَمْ یَفْضَحْنى» ای خدایی که مرا در حال معصیت دیدی اما بی آبرویم نکردی. «وَ یا مَنْ رَانى عَلَى الْخَطایا فَلَمْ یُعاقِبْنى عَلَیْها» ای خدایی که مرا در حالت خطا دیدی اما به خاطر خطا مرا محروم نکردی، از نعمات محروم نکردی، مرا عقوبت نکردی، گوشمالی ندادی، با آقایی مرا ادب کردی. اول اینها مقدمه است، در را باز کنی اول سلام. حالا دعا شروع میشود. «صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ». این را چرا گفت؟ چون خدا حیا میکند دعایی که صلوات دارد صلوات را بپذیرد ولی حاجت را نپذیرد. «صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَاغْفِرْ لى ذَنْبى» اول گناه بخشیده بشود، «وَ اشْفِنى مِنْ مَرَضِى» مرا از چنگال مرض آزاد کن. «اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْئٍ قَدیرٌ».
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم. این دعا هم حسن ختام برنامهی امروز بود. حاج آقای عاملی سپاسگزارم از شما. و خیلی ممنون و متشکرم از توجه و عنایت شما. تمام شد، به همین سادگی. خداحافظ تا سلامی دوباره.
فایل تصویری این برنامه
فایل صوتی این برنامه