جستجو
جستجو
تغییر سایز-+=

سمت خدا | نکاتی پیرامون شخصیت حضرت رسول اکرم (ص) – (3)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می‌کنم به تمام عزیزانم خانم‌ها و آقایان. آغاز هفته وحدت است. گفت دل را سپرده‌ایم به عشقش که قرن‌هاست بنیانگذار وحدت دل‌ها محمد است. با نام و یاد خدا و صلوات و درود به نبی مکرم اسلام برنامه امروز را آغاز می‌کنیم و آغاز هفته وحدت را به همه دوستان و عزیزان خود، همه محبان حضرت ختمی مرتبت با دل و جان تبریک می‌گوییم. الهی که زیر سایه الطاف حضرت باشید. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید.

 

حجت الاسلام عاملی: سلام علیکم و رحمة الله. ایام مبارک باشد، لحظه‌ها مبارک باشد. مزیّن به رضوان من الله اکبر باشد. عنایات حضرت حق با وساطت فیض حضرت ختمی مرتبت نصیب همه بیندگان عزیز ما، کشور ما، ملت ما باشد. فرمودند هر وقت مشکلی پیدا کردید به رسول خدا پناه ببر. یا حاجت شما را از خدا می‌گیرد یا یک آرامشی به شما از طرف حضرت می‌رسد. ان‌شاءالله که با محرم حضرت باشیم، با افکار حضرت، با سیره مبارک حضرت و مشمول ادعیه حضرت باشیم چون که تمام اعمال ما عرضه می‌شود، دوشنبه، پنج‌شنبه به ساحت قدسی حضرت ختمی مرتبت. چنان پیامبر عطوفی است که فرمود اگر ببینم اعمال خوبی دارید از خدا می‌خواهم که آن را زیاد کند، اگر ببینم که آن را خراب کردید، از خدا برای شما استغفار می‌کنم. ما در برابر این همه لطف و این همه محبت که حضرت نسبت به امت خودشان دارند عاجز هستیم و از اینکه خدای متعال با این پیامبر عظیم الشأن و ساحره کائنات و افخر مخلوقات به سراغ ما آمده است ما خاضع هستیم در برابر این تکریم خدا و در برابر عظمت روحی حضرت ختمی مرتبت و خشوحالیم که توفیق عرض ادب به ساحت قدسی حضرت در این جلسه داریم. این ان‌شاءالله برای همه ما حسنه جاریه باشد.
شریعتی: ان‌شاءالله. و امیدوارم که پدری حضرت را که فرمودند و علی ابوا هذه الامه، با تمام وجود حس کنیم و بتوانیم فرزندان خوبی برایشان باشیم. ان‌شاءالله. بحث امروز را بشنوید. نکته‌های ناب و لطیف حاج آقای حجت الاسلام عاملی را مثل همیشه با دل و جان در خدمت هستیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. بحث ما در این بود که تربیت استثنایی که خدا نسبت به حضرت ختمی مرتبت دارد به حدی که قلب مبارکش آنقدر پر از علم شد که از عرش بالاتر شد، شب‌ها ابیتُ عند ربی شد یعنی شب هم پیش خدا می‌گذرد، یک عمر خدا ساقی من است، خدا مطعم من است، چنین پیغمبری استثنائی‌تر شخصیت آسمانی است. چطور توانسته بعد از آن همه عنایت دوام بیاورد؟ با توجه به اینکه پشت پرده را می‌بینند، هیچ حجابی برای آنها نیست، یومنون بالغیب برای ما است. چطور توانستند با اینکه آن صحنه‌ها را می‌بینند، ما یک لحظه نمی‌توانیم طاقت داشته باشیم پشت صحنه را ببینیم. این بدن‌های ما دیوار است. پشت این دیوار چه شکل‌هایی، چه سیماهایی خوابیده است. بالاخره «وَ قَرِيبٌ مَا يُطْرَحُ الْحِجَابُ»، در نهج البلاغه است. الآن حجاب داریم ولی «وَ قَرِيبٌ مَا يُطْرَحُ الْحِجَابُ». به زودی این حجاب کنار می‌رود و می‌بینیم. ولی آنها که صحنه‌ها را می‌دیدند، چطور دوام آوردند؟ فقط کار، کار خدا است که رسالت زمین نماند و لذا تحمل آن خیلی وحشتناک است که برسی به آیه‌های و آیویت‌های جدیدی در معراج. صحنه‌هایی را ببینی، به نقطه‌ای برسی که «فَكانَ قاب‏ ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى‏» یعنی با حرف عامیانه عرض کنم انگار داخل دستگاه شده است. چه عظمتی دیده است. یعنی این عظمت را شما از نزدیک ببینید، این عظمت جمال حضرت حق است. جمال یعنی فوران می‌کند در آن عرصه‌ها. چطور دوام آورده است. و گاهی من با خودم می‌گویم چطور این بزرگان داد نزده‌اند. الآن شما یک چاهی باشد هزار متر عمق داشته باشد، کسی می‌رود طرف چاه، اطلاع ندارد. داد می‌زنید یا نه؟
شریعتی: حتماً داد می‌زنیم.
حجت الاسلام عاملی: پیغمبر ما همین صحنه‌ها را می‌بیند. ائمه ما آن صحنه‌ها را می‌بینند. می‌بینند که شخصی که این خلاف را کرده است، این دزدی را کرده است، خیانت به مردم کرده است، خیانت به بیت‌المال کرده است، آیات حجاب را زیر پا گذشته است، می‌بینند که لحظه به لحظه به کدام مهلکه دارد می‌رود. چطور داد نزده است؟ البته پیغمبر ما یکبار داد را زد. همه را پای کوه صفا جمع کرد و گفت آیا به من اطمینان دارید یا نه؟ داد زد یا صباحا! عرب بگوید یا صباحا یعنی خطر جدی جدی است. هر کس هر کاری دارد رها می‌کند سراغ این صدا می‌آید. همه جمع شدند. گفتند به صدق من اطمینان دارید؟ تا حالا دروغی به شما گفته‌ام؟ گفتند نه. گفت اگر من بگویم پشت این کوه یک لشکر جراری جمع شده که می‌خواهد شما را قتل‌عام کند، همه را ریشه‌کن کند، می‌پذیرید؟ گفتند بله. گفت ماجرا همین است. چند روز دیگر ما یک در عرصه بسیار حساسی حاضر می‌شویم. عرصه‌ای که عرصه  «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلين‏ فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْم‏»این خیلی وحشتناک است. خدا قسم خورده که هم از انبیاء این سؤال را می‌کنم و هم از آنها که سراغ آنها انبیاء را فرستاده‌ام. 124 هزار پیامبر، یک باطل به این درازی که نمی‌شود. کائنات به این بزرگی که ملعبه نمی‌شود.  «فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلين‏ فَلَنَقُصَّنَّ عَلَيْهِمْ بِعِلْم‏» همین الآن لعلم یعنی ما در کف دست خدا داریم حرکت می‌کنیم و لذا عنصر عنصر اصلی عبودیت ادب است. «إِنَّكَ بِأَعْيُنِنا» در برابر چشم ما هستی. این ادبی که انبیاء داشته‌اند، ادبی که ائمه داشته‌اند.
شریعتی: و این را با تمام وجودشان حس می‌کردند.
حجت الاسلام عاملی: آفرین. یعنی در مرحله الفاظی نبوده است. یعنی لحظه لحظه خودشان را داخل جمال می‌دیدند. ذره ذره تمام قاب تصویر خدا است. آن وقت در آن شما ببینید چه مستی‌ای درست می‌شود. یعنی مؤمن نباید بگوید خدا را من را به بهشت ببر، باید بگوید خدایا من را از بیرون خارج نکن. بهشت همین است. من که امروزم بهشت نقد حاصل می‌شود، وعده فردای زاهد را چرا باور کنم؟ آقای قاضی بزرگ می‌گفته که لذتی که عارف در این دنیا دارد، انسان عامی در آخرت ندارد چون آخرت ملکوت این دنیا است. چقدر معرفت پیدا کردی. با صرف آداب شکلی که نمی‌شود. شما محرم چقدر محرم باعظمتی دارید ولی بعضی از آداب را دارد من هر چه فکر می‌کنم این آداب چه پیامی دارد. آداب شکلی که یک پیام نفیسی نداشته باشد صد درصد مردود است. آقای حسن زاده آملی می‌گفت ما بذر فهم هستیم. از آقای شهرانی نقل می‌کرد. ما آمدیم معرفت پیدا کنیم. اولکم اولکم معرفة. اولکم اولکم معرفة یعنی روی این زمین داری راه می‌روی، بگو این زمین مال کیست؟ کی من را اینجا آورده است؟ این همه تشکیلات که روی زمین است، تو ممکن است یک جایی به مهمانی بروی نگویی که صاحب آن کیست؟ برای چه ما را دعوت کرده است؟ چه ارتباطی، چه نسبتی با ما دارد؟ همین که روی زمین داری راه می‌روی با این ثروت، با این عافیت، با این سفره عظیمی که درست شده است، مال کیست؟ همین را پیدا کنی ملتفت شده‌ای. می‌گوید از تو حرکت، از خدا برکت. آقا رسول الله آن داد را زد. یعنی انبیاء آنقدر خطر را متوجه بودند که گاهی به پیغمبر ما می‌گوید: «وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ»، گاهی می‌گوید: «فَلا تَفْضَحُون‏»، گاهی می‌گوید:«فَلا يَكُنْ في‏ صَدْرِكَ حَرَج‏»، گاهی می‌گوید: «فَلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَك‏». خودت را کشتی اینهمه سینه‌ات تنگ نشود، اینهمه قصه نداشته باشی. اعراض‌شان اینقدر برای شما سخت نشود. «ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏».یعنی ببینید آقا رسول الله به چه روزی می‌افتاد چون می‌دید. زمین تا آسمان فرق می‌کند انسانی که غافل است، انسانی که واقف بر امام حقیقت این عالم است که در کجا هستند و چه نسبتی با این عالم دارند و من در برابر محاذات چه کسی ایستاده‌ام. در هر صورت آقا رسول الله وقتی که خدا تربیت کرده است قلبش از عرش بالاتر است، قلب او پر از علم است، علم از این بالاتر؟ حالا صحبت این است که نصیب ما از این علم چیست. پیغمبر با این عظمت که داریم، سیره، سخنان، همه کلمات جامعه یعنی با یک کلمه می‌توانم یک عالمه حرف بزنم. نصیب ما چیست؟ ما یک چیزی را شروع کرده‌ایم، دو جلسه رفته‌ایم بعداً ادامه می‌دهیم. آن هم عبارت بود از اینکه انسان هر چقدر که کامل‌تر شود از تشریفات فاصله می‌گیرد. از ریخت و پاش نعمت فاصله می‌گیرد. از خودنمایی فاصله می‌گیرد. احتیاج به خودنمایی ندارد. خودنمایی نشان نقص باطنی است. «مَا مِنْ رَجُلٍ تَكَبَّرَ أَوْ تَجَبَّرَ إِلَّا لِذِلَّةٍ وَجَدَهَا فِي نَفْسِه» انسانی که کمبود دارد می‌خواهد خودش را نشان بدهد.
شریعتی: وقتی که خودت را کامل دیدی دیگر خودنمایی چه معنی دارد؟
حجت الاسلام عاملی: می‌رود گم می‌شود. می‌گوید نیستم نیست که هستی همه در نیستی است/ هیچم و هیچ که در هیچ نظرم کنم. این خیابان به اسم من باشد استغفر الله. آن ساختمان به نام من باشد. استغفر الله. یک بنایی درست می‌کنم اسم من را آنجا بنویس. وای، وای، وای.
شریعتی: اصلاً به یک جایی می‌رسد انقدر که مشغول است فرصت فکر کردن به این چیزها را پیدا نمی‌کند.
حجت الاسلام عاملی: یعنی طرف حساب او مردم نیست. به جایی رسیده طرف حسابش… یعنی آنقدر در جمال و جلال مستغرق است فرصت برای اینکه بگوید که من یک چیزی هستم برای خودم یک چیزی جمع کنم دیگر اینها نیست. آقا رسول الله به آن نقطه رسیده است. خاتم الانبیاء یعنی وصف تمام انبیاء در پیغمبر ما جمع است. خاتم الاوصیاء یعنی جمال تمام اوصیاء در حضرت ولیعهد جمع است.
شریعتی: آنچه همه خوبان دارند تو تنها داری.
حجت الاسلام عاملی: احسنتم. خدا می‌گوید اذکر، اذکر، اذکر. اذکر یعنی برای یک کسی الآن ما یک تجلیلی می‌گیریم، بزرگداشت می‌گیریم، دستور بزرگداشت است. خدا می‌گوید فلان پیغمبر را یاد کن. چرا؟ کان صادق العهد. این در واقع تجلیل از صدق بعد است. مسئول محترم وعده نده. وعده دادی باور مردم را خراب کردی. ساعت 5 قرار است که پرواز صورت بگیرد. 5 ساعت تأخیر خلف وعده یعنی چه؟ خیلی وحشتناک است. طرف بلیط گرفته است، هتل گرفته است، پول خرج کرده است. یک کنفرانس بسیار دقیق علمی است باید آنجا حاضر شود. همه چیز را پرواز به هم ریخت. می‌گوید اقا تو، می‌گوید دلت نمی‌خواهد برو. مگر ما نوکر شما هستیم؟ استغفر الله. آنقدر یا پیغمبر و با دین فاصله داریم. فاصله ما، فاصله اخلاقی است. با معصومین، با امام زمان فاصله داریم.
شریعتی: اگر ما درست باشیم و درست رفتار کنیم هم پیغمبر خوشحال می‌شوند. برای دین پیغمبر بهترین تبلیغ است.
حجت الاسلام عاملی: یسرنا ما یسرهم و یحزنا ما یحزنهم شیعتنا جزء منا. دیگر مدال بالاتر از این؟ من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم؟                   لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم
می‌گوید وقتی در غصه هستید ما هم در غصه هستیم. مریض هستید ما هم مریض هستیم. الّا مرضنا بمرضه. روایت هست. ببینید چقدر به وضع شیعان خودشان حساس هستند. آنهایی که به دلخواه قیمت‌ها را تغییر می‌دهند. مردم را کتمان می‌کنند. گاهی یک اوضاعی برای عموم مردم درست می‌کنند. شأن یک نفر در خانه شکسته بشود. در زندگی شکسته بشود.
انّ الله یعذّب الذّین یعذّبون الناس فی الدّنیا. تمام! خدا عذاب می‌کند کسانی را که مردم را دنیا عذاب می‌کنند. آتئیس می‌گوید که خدا می‌گوید من را عبادت نکنید عذابتان می‌کنم. این چه خدایی است با عذاب می‌خواهد ما او را پرستش کنیم؟ نه تو خدا را قبول نداشته باشی، صد درصد کارهایی می‌کنی که آن کارها برای تو عذاب می‌آورد. خیلی طبیعی است، خدا که نباشد، می‌گوید همه چیز جائز است. بالاتر از صیانت و امنیت را ایمان به خدا می‌آورد.
قل ای الفریقین احق بالحق. یکی از فنون خطابه از صنایع ادبی عبارت است از سوال. خطیبی در خطابه یک سوالاتی مطرح می‌کند که جواب ندارد. خطاب به دشمن. گاهی سوال را می‌دهد جوابش را هم خودش می‌دهد. خدا بارها از این فن استفاده کرده است. فرمودند قل ای الفریقین احق بالحق. برای این دنیا چه کسی شایسته است که امنیت داشته باشد؟ خودش جواب می‌دهد. الذین آمنوا. کسی که بگوید این دنیا صاحبی دارد، مدیری دارد، مدبّری دارد. یک مقصدی از من دارد. یه هدفی نسبت به من دارد. الذین آمنوا و لم یلبسوا ایمانهم بظلم، اولائک لهم الامن. ظالم هیچ‌وقت اهمیت ندارد. چون ظلم به خودش برمی‌گردد. ظلم، ظلمت است. ظلمت بالاخره انسان را می‌گیرد.
حال این تمدن عظیمی که آقا رسول ‌الله درست کرده است. ما می‌خواهیم درخصوص این تمدن صحبت بکنیم. تمدنی که برنامه‌اش را خود خدا نوشته است. انا سنلقی علیک قولا ثقیلا. خدا از قرآن تعبیراتی کرده است. گاهی می‌گوید نور است، گاهی می‌گوید فرقان است. و انه فی ام الکتاب لدینا لعلیّ الحکیم. قرآن این است. حقیقتش این است. نه بین دو جلد. والهو آیات بینات فی صدور الذین اوتوا العلم. حقیقت قرآن در سینه است نه در کتاب. قرآن سرنخ است. ثم اورثنا الکتاب الذین اصطفینا. آنهایی را که انتخاب کردیم، قرآن را به آنها ارث دادیم. قرآن اگر این باشد، ارث معنا ندارد. یعنی چه ارث دادیم؟ اگر دست همه هست. معلوم می‌شود که
شریعتی: حقیقتش فرق می‌کند.
حجت الاسلام عاملی: که رسیدی آنجا، شما را گرفت و برد. خیال می‌کنید در این دنیا زندگی می‌کنید. هرگز میان حاضر و غایب و شنیده‌ای؟ من در میان جمع و
شریعتی: دلم جای دیگر است.
حجت الاسلام عاملی: به تعبیر امیرالمؤمین صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الاعلی. بدن اینجاست
شریعتی: اینجا هستند و نیستند.
حجت الاسلام عاملی: روح در محل اعلاست. حساب کنید که در محل اعلا ببیند و اینجا صحبت کند.
شریعتی: چقدر سخت!
حجت الاسلام عاملی: ببینید چقدر مؤثر می‌شوید. یعنی حرف‌های مدرسه‌ای نیست. صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الاعلی، در محل اعلا می‌بیند بعد صحبت می‌کند. صحبت از سنخ صحبت‌های معمولی نیست. و لذا می‌گوید کلامکم نور.
شریعتی: چون مال اینجا نیست.
حجت الاسلام عاملی: بله. استاد من حضرت آیت الله وحید خراسانی فرمودند امیرالمونین که صحبت می‌کند انگار از پیش خود خدا آمده است. خطابه‌ها را ببینید. ابن عبد الحدید می‌گوید قرآن که سجده دارد، از جهت فصاحت، از جهت بلاغت، اهل فن باید به سجده بیفتند در برابر این فصاحت و بلاغتی که استخدام کلاماتی که امیرالمؤمنین، استخدام مفاهیمی که امیرالمؤمین در نهج‌البلاغه دارد. معجزه‌ی رسالت خاتمیت است دیگر. قدرت روحی پیغمبر است دیگر. در امیرالمؤمنین ظهور کرده است.
حال ما می‌خواهیم سراغ تمدنی برویم که آقا رسول الله برای بشریت آورده است که تا ابد رودست ندارد. یک جایی به بن‌بست برسد، اوضاع دنیا عوض بشود، نیازها عوض بشود، فرهنگ‌های مختلفی
شریعتی: برای همه‌ی اینها تعریف دارد.
حجت الاسلام عاملی: بله. آن حقیقت آن انسان عوض نمی‌شود و این براساس حقیقت انسان علی یعلم من خلق و هو الطیف الخبیر. خدا می‌گوید من می‌دانم که چه چیزی ساختم. من می‌دانم که سعادت این خانم در چیست، خوشبختی این آقا در چیست. علی یعلم من خلق و هو الطیف الخبیر. الرحمن فسئل به خبیرا. دنبال خبیر و کارشناس می‌گردی؟ خدا می‌گوید کارشناس‌تر از من می‌توانی پیدا کنی؟ الرحمن فسئل به خبیرا. و می‌فرماید -آیه‌ی قرآن است- و لا ینبئک مثل خبیر. چه کسی می‌تواند مثل من برای تو کارشناسی بکند؟ از حقیقت ماجرا خبر بدهد. خدا این را دارد می‌گوید. احسن القصص، احسن الحدیث، همه‌ی اینها، خدا آنقدر خطابه‌ی خودش را در قرآن تعریف کرده است. اینها همه تعریف خطابه‌ی قرآنند. انزله بعلمه. می‌گوید این قرآن را می‌بینید. این ظهور علم من است. این فوران علم من است. فکل شیء فصلناه تفصیلا. بحث قرآن را دارد می‌گوید. چیزی برای ما کم نگذاشته است. آن چیزهایی که بشر برای زندگی آرمانی به آن احتیاج دارد.
آنوقت رسول خدا این تمدنی را که آورده است، جزئیاتش را، اصولش را، فروعش را خود حضرت در بحثش وارد شده است. اوصافش را ذکر کرده است. حال دیگر قصه‌اش طولانی است که وارد جزئیات خصوصیات این تمدن بشویم، طولانی است. لا یأتیه الباطل من بین یدیه و لا من خلفه تنزیل من حکیم حمید. یک چیزی آورده‌ام که باطل نمی‌تواند اطرافش پرسه بزند. چقدر عالی! طبیان لکلّ شیء. همچین چیزی آورده‌ام. فکل شیء فصلناه تفصیلا والتبئه نور الذی انزل معه. پیغمبر و قرآن جفتشان از بالا نازل شدند. آیه‌ی قرآن است. فرمود ان هذا الدین متین. این دین من در تمام شأنش کامل است (پیغمبر ما فرمودند). ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم، التی موصول است، عموم را می‌رساند. در هر بحثی وارد بشوید، اقوم است. بحث‌هایی که قرآن مطرح می‌کند، مثلاً قرآن بحث تربیتی دارد، مکتب تربیتی دارد، سیستم تربیتی دارد. این سیستم تربیتی، تربیت اقوم است. فرصت باشد ما وارد این بحث‌ها بشویم.
شریعتی: همینقدر محکم، دقیق.
حجت الاسلام عاملی: خیلی جزئیات خوبی است. بعثت  علی شریعة السهلة السمحه. برنامه‌ای که من آوردم، تمدنی که آوردم این تمدن سهل سمحه‌ست؛ آسان و کرامت‌بخش.
حال ما می‌خواهیم بحث را اینجا چکار بکنیم؟ من فقط ارکان را ذکر می‌کنم. در میان این ارکان، یک رکن انتخاب می‌کنم. چون آن رکن بسیار مبتلابه است، بسیار حیاتی است. برای اوضاع ما، روزگار ما و مسائل کلان کشور ما بسیار مهم است.
شریعتی: آن رکن چیست؟
حجت الاسلام عاملی: الان وارد می‌شود. الان دانه دانه ارکان را می گویم. این جلسه، شاید جلسه‌ی بعد هم همینطور برویم، فقط رکن این تمدن را من ذکر می‌کنم (ارکانش را) بعد تا برسیم به آن اصلی و آن را توضیح می‌دهم. اینها را تقریباً فهرست‌وار می‌گویم.
شریعتی: فهرست‌وار قرار است بشنویم.
حجت الاسلام عاملی: اولین رکن این تمدن عبارت است از مسئله‌ی توحید و یکتاپرستی. تمدنی که در آن تمدن، انسان اذعان نداشته باشد که این عالم، عالم باشعور است، از سر شعور خلق شده است و ذات لایتنها، تمام سببیت دستش هست. بیده ملکوت کل شیء، بیده ناسیة کل شیء، والله من ورائهم محیط، عظمه‌ی امور همه دست خداست. به آتش بگوید نسوزان، نمی‌سوزاند. به آب بگوید تشنگی را برطرف نکن، برطرف نمی‌کند. به آب بگوید کسی داخل آب رفت مثل یونس، خفه نکن. به اسید شکم ماهی بگوید پودرش نکن. به شمشیر بگوید که نبُر.
اگر تیغ عالم بجنبد ز جای                         نبرّد رگی تا نخواهد خدای
اثاث تمدن فاخر همین است. اگر شما این را کنار بگذارید، هر تمدنی محکوم به شکست است. چون شما بدیهی‌ترین امر دنیا را انکار کردید. افی الله شک فاطر السماوات والارض. چقدر خدا خوب صحبت می‌‌کند. انّ فی الاختلاف الّیل و النهار انّ فی حلق السماوات والارض و الاختلاف لیل والنهار لآیات لاولی الالباب.
شریعتی: یعنی من را نمی‌بینید؟
حجت الاسلام عاملی: الله اکبر. چقدر این آیه شیرین است. اولی الالباب چه کسانی هستند؟ الذین یذکر الله قیامش و قعودا و علی جنوبهم. یعنی چنان جمال تسخیر کرده است که دیگر هیچوقتی برای کار دیگر نمانده است. الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم. یعنی همانی که در دعای کمیل می‌گوییم و حالی فی خدمتک سرمدها. الذین یذکرون الله قیاماً و قعوداً و علی جنوبهم این مهم است و یتفکرون، فکر را تعطیل نکنید. نگویید لیبرالیستم عبارت است از خارج شدن از ولایت فکر، ولایت عقل، ولایت برهان، ولایت استدلال، وای بر بشری که بگوید من از ولایت عقل خارج شده‌ام، از ولایت برهان خارج شده‌ام. برهان را مسخره بکند، عقل را مسخره بکند. اسمش را ادبار عقل می‌گذارند. خیلی وحشتناک است. این حکومت خداست. خدا اگر بخواهد کسی را بزند، یک لحظه عقلش را از او می‌گیرد، یک افتضاحی درست می‌کند، بعد عقلش را می‌دهد. آنوقت می‌گوید این چه کاری بود من کردم؟
شریعتی: چرا من این کار را کردم؟
حجت الاسلام عاملی: نبوت است. خدای متعال اولین رکنش این است که این عالم، عالم لهو نیست، سرگرمی نیست، لهو و لعب نیست. خدا اگر می‌خواست سرگرمی درست بکند، (……27:42)…….. چرا در عالم شهود درست می‌کردند؟ می‌رفتم برای خودم در عالم غیب سرگرمی درست می‌کردم. این آیات خیلی عجیب هستند. اول باید رکن اصل تمدن پیغمبر است که ایحسب الانسان ان یترک سدی. خلقت تو را خلق کرد و رها کرد. هرکس تو را خلق کرده، هر اعتقادی که داری، تو را خلق بکند و رها بکند. که می‌شود اول چشمانت را بگردان، یک جای لقی پیدا کن، بعد خودت از طرف لق باش. هرچقدر میخواهی نگاه کن. …..(28:20)….. خسته می‌شود و برمی‌گردد طرف خودش. آیه قرآن هست. هل ترام الفتور. خدا می‌گوید نگاه کن، باز هم نگاه کن. هل ترام الفتور. یک چیز بی‌حساب می‌بینی که تو بی‌حساب زندگی کنی و بگویی که من بی‌حساب خلق شدم. این جای پارک شبانه، آن جای فرش‌ها، اینجا یک منکری، اینجا یک اضاعه حقی، آنجا یک مست شدنی، جناب ناصرخسرو می‌گوید که 40 سال خوابید، بعد از 40 سال بیدار شد. می‌گویند در خواب به من گفتند که تا کی‌ می‌خواهی این شراب را بخوری؟ گفتم که حکما چیزی پیدا نکردند که غم و غصه انسان را زایل بکند جز همین. در خواب به من گفتند حکیم نخوانند کسی که انسان را به بی‌عقلی دعوت بکند. گفتم پس چکار کنم؟ دستش را طرف قبله گرفت و گفت جوینده یابنده است. اگر کسی روی عقل معامله بکند یعنی همه چیز تمام است.
شریعتی: همه چیزت را باختی.
حجت الاسلام عاملی: چرا می‌گوید که نور چشمت را، آن عزیز دلت را، فرزند خودت را هیچوقت تضییع نکن. آن کسی که با شراب عقلش را تعطیل می‌کند. شرف انسان به عقلش است. عقل از چه می‌آید؟ از رجس. رجعل الرجس علی الذین لا یعقلون. عجب آیه‌ای است. محشر کرد. خدا می‌گوید عقل اگر برود کنار، رجس هست، ناپاکی هست. خدا عقل را که خلق کرد، گفت برو، رفت. گفت برگرد، برگشت. گفت بک اوفی و بک عقبه. تو را معیار قرار می‌دهم. اگر از کسی پذیرایی بکنم، تو را معیار قرار می‌دهم که کسی عقوبت بکنم. عقل انقدر حالت عبودیت است. العقل ما عبد بالرحمن. مملکت بدن وقتی فرمانده‌اش عقل باشد، شهوت می‌شود عبادت، غضب می‌شود عبادت، فهم می‌شود عبادت. صبح تا شب عبادت.
شریعتی: افلا یعقلون.
مهمان. بله چقدر قرآن روی آن تأکید کرده است؛ خب این رکن اول.
رکن دوم تمدن این است که تمدن باید آموزش داشته باشد. تمدن باید یک مدرسه فاخر داشته باشد. با جهالت نمی‌شود تمدن درست کرد. انسان جاهل کالحمار فی ….. مثل الاغی که آسیابان دورش می‌گردد و خیال می‌کند که راه رفته است. آخر سر چشمش را باز بکند ببیند
سالها ره می‌رویم و در اخیر                     همچنان در منزل اول اسیر
در روایت هست که خدا جهالت را از دریاهای تلخ، از دریاهای تاریک خلق کرده است. یعنی تمام تاریکی زندگی شما، تلخی زندگی شما، از پس جهالت است. انسانی که عالم باشد، خون نمی‌ریزد. این خونریزی‌ها همه به خاطر جهالت است. ملائکه گفتند چرا آدم را خلق می‌کنی؟ تسبیح می‌خواهی؟ نحن نسبح بحمدک و نقدس لک. به خدا گفتند. آنوقت این هم که خلق کردی، از خاک درست کردی. کسی که از خاک درست بشود، میل به خاک دارد، خون می‌ریزد. نسفک الدما. خدا با یک جمله جواب هر دو را گفت. هر دو اشکال را گفت. خدا فرمود و علّم آدم اسماء کلّها. شما عابدید اما عالم نیستید. من عابد عالم می‌خواهم. این هم که گفتید خون می‌ریزد، عالم خون نمی‌ریزد. به کوچکترین حق النّاس حساس است، چه برسد که بیاید خون بریزد. لشگر اسلام به طرف روم رفتند، لشگر که می‌خواست برگردد، دیدند که یک کبوتری بالای چادر لانه درست کرده است، جوجه دارد. گفتند اگر این چادر را برچینیم، جوجه‌هایش تلف می‌شوند. یک کنفرانسی گذاشتند که آیا به این چادر دست بزنیم؟ لانه‌اش را سرش خراب بکنیم؟
شریعتی: همینقدر حساس.
حجت الاسلام عاملی: بله ملکه‌ی حساسیت اگر در جامعه درست نشود (یک پزشک هست) اگر ملکه حساسیت نداشته باشد، یک مدیر است، یک کسی است که امضای طلایی دستش است، اگر ملکه حساسیت نداشته باشد، کشور به فنا می‌رسد. نفسش آلوده باشد. شیرین‌تر از پول ندیده است. شیرینی به کسی ده
کجری: که محبت نچشیده است
حجت الاسلام عاملی: محبت نچسیده. بهانه‌ی قدسی ندارد. دنیا هم از یک جایی چشمک می‌زند. یکاد السنا برقیه بالابصار. یک لذت جنسی حرام، یک پول حرام، یک سِمَت رسیدن حرام. خدایی نکرده فردا انتخابات است، با پول حرام کسی بیاید از ملت ما بله را بگیرد. خیلی خطرناک است. آن بله، بله‌ی سرنوشت است. آدم سرنوشتش را نمی‌فروشد. آن کسی که با پول به سراغش می‌رود، بزرگترین اهانت است که با پول به سراغ کسی بروی.
شریعتی: شرافت و وجودش را بخری.
حجت الاسلام عاملی: مثالش را که می‌زنم یک مقداری می‌ترسم. می‌دانید معنی کار آن کسی که با پول این کار را می‌کند چیست؟ گاهی حیوان را می‌خواهند یک جایی ببرند، علوفه را دستش می‌گیرد، حیوان پشت آن علوفه حرکت کند تا یک جایی که بخواهند ببرند. خیلی مواظب باشیم. کرامت انسانی خیلی بالاتر از این است. یک ذره نباید کاری بکنیم که بَعّد نفسک ان کل دنیه. امیر المومین به امام حسن گفت بعّد نفسک، خودت را دور کن از هر پستی، از هر آلودگی. چرا؟ خیلی مهم است. فانک لن تعتاض بما تبذل من نفسک عوضا. وقتی به یک پستی تن دادی، یک چیزی از روی خودت برداشتی، برای این برداشت تا ابد عوض پیدا نخواهی کرد. در درس اخلاق، در علم اخلاق، این جمله غوغا می‌کند. فانک لن تعتاض. یک دروغ گفتی، چیزی از روی خودت برداشتی، رشوه خوردی، از روی خودت برداشتی. خودت را در چشم دیگران جستجو کردی، چشم مردان نامحرم را نوازش کردی، صبح از خانه بیرون آمدی، یک نفر اگر نگاه کرد یک گناه است. سرش برهنه است، بدنش مکشوف است، یک نفر نگاه کرد یک گناه، دومی نگاه کرد یک گناه، تا غروب اگر هزار نفر کردند، هزار گناه. یک گناه را می‌شود جابجا کرد، مشکل یک گناه را می‌شود حل کرد، هزار گناه نه. پیغمبر ما فرمودند من در معراج یک زنی را دیدم هزار رنگ از عذاب بر بدنش بود. چه کسی این کار می‌کند؟ اول ثابت کنید که این عالم بی‌حساب است، بعد این کار را بکنید. خداوند می‌گوید از ملک من بیرون بیایید، بعد این کار را بکنید. می‌توانید از ملک خدا بیرون بیایید؟ چقدر خوب با ما حرف زده‌اند؟ والله.
شریعتی: و مدام می‌خواهند درگیرتان بکنند که خودتان فکر بکنید.
حجت الاسلام عاملی: دعوت می‌کند به طهارت، به پاکی
شریعتی: به زیبایی.
حجت الاسلام عاملی: به وقار. این وقار چه ایرادی دارد؟ ما لکم لا ترجون لله وقارا. خداوند می‌گوید چرا حرمت و احترام مرا نگه نمی‌دارید؟ عجب گلایه‌ای است! سوره‌ی نوح. خداوند می‌گویند ما لکم لا ترجون لله وقارا. چیزی کم دارم؟ الم تروا کیف خلق الله سبع السموات طباقا و جعل القمر فیهن نورا و جعل الشمس سراجا والله انبتکم من الارض نباتا ثم یعیدکم فیها و یخرجکم اخراجا والله جعل لکم الارض بساطا. اینکه رویش راه می‌روی، بپرس این را چه کسی برایم درست کرده است؟ والله جعل لکم الارض بساطا لتسلکوا منها سبلا فجاجا. حضرت نوح دارد می‌پرسد، موضع پیغمبر. هیچ کس گوش نداد. قال نوح رب انهم عصونی واتبعوا من لم یزده ماله و ولده الا خسارا. خدایا هیچ‌کس به حرفم گوش نداد. به سراغ کسانی رفتند که غیر از فضاحت هیچی به آنها نداد تا آخرش که نفرین می‌کند که آنها تابع اهل ظلاله شدند که خدایا به ظلالت اینها اضافه کن. تا می‌گوید که فاغرقوا فادخلوا نارا. نفرینشان مستجاب شد. فاغرقوا غرق شدند و از داخل آب به آتش افتادند.
شریعتی: الله اکبر.
حجت الاسلام عاملی: فارغقوا و فادخلوا نارا.
شریعتی: چقدر بلیغ
حجت الاسلام عاملی: حال یک تمدن باید مدرسه داشته باشد. هر روز باید درس باشد
شریعتی: مکتب می خواهد.
حجت الاسلام عاملی: بله. بدون آموزش، بدون تربیت، بدون تعلیم، نمی‌شود تمدن درست کرد. خدا فکرش را کرد. یک مدرسه درست کرد. مدرسه‌ای که خود خدا ساخته است. آن مدرسه چیست؟ قرآن. برای ساختن تمدن، قرآن به‌عنوان مدرسه‌ی آموزشی برای مسلمان‌ها است. هر کلمه، هر آیه ناظر به یک حقیقت بسیار مهم است. انشالا برایتان بحث می‌کنم، سوژه‌هایی که خدا آورده است، سوژه‌هایی است که هر دوره زنده است. قصه نمی‌گوید. مسئله‌ی حضرت یوسف در هر دوره زنده است. مسئله‌ی بلعم باعورا یک عالم ریاست‌طلبی پیدا بشود که باور مردم را آتش بزند. سوره قلم، زکات را منع کردند، تمام زندگیشان آتش گرفت. در هر دوره ممکن است که حق فقرا را نداد. تمام قصه‌ها باید برای شما بحث بکنم. متوجه بشوید که خدا چقدر زنده حرف زده است. قرآن زنده است. قرآن جامع است. قرآن قابل تعدی نیست. قرآن عصمت دارد. تمام اوصاف آرمانی را شما در این کتاب می‌بینید. این هم یک کتاب آسمانی با معلم آسمانی است؛ این هم رکن دوم.
شریعتی: یتلو علیهم آیات و یعلمهم الکتاب و الحکمه
حجت الاسلام عاملی: کتاب و الحکمه. حکمت هم یعنی عقلانیت در اجرا. کتاب را گفته است دیگر. دیگر چرا حکمت را می‌گوید؟ عقلانیت در اجرا. دولت‌ها کجا مشکل پیدا می‌کنند؟ در اجرا.
شریعتی: عقلانیت در اجرا.
حجت الاسلام عاملی: می‌آیند شعار می‌دهند که اینطور می‌کنیم، اینطور می‌کنیم. یک نماینده است که چه شعارهایی داده است، آن وقت در اجرا! آن‌هایی که می‌آیند با من مشورت می‌کنند که من می‌خواهم نماینده بشوم. مثلاً با ما مشورت می‌کنند. به آنها می‌گویم با دو شرط ایراد ندارد که بروید. یکی این است که یک احتمال عقلایی بده که رأی داری، دوم این است که وقتی نماینده شدی، بالاخره قدرت تو را نگیرد، همه چیز را فراموش بکنی. هر حرمتی را زیر پایت بگذاری. آن وقت ممکن است من خودم از دفتر به جهنم بروم، ممکن است نماینده‌ای از مجلس برود جهنم. ممکن است یک کسی از مطب به جهنم برود. ممکن است یک کسی از دفتر فنی خودش به جهنم برود. خیلی باید مواظب بود. قرآن سفره خدا است. چه تعبیری است؟ برای ما سفره باز کرده است. یکی از گلایه‌های خدا این است که من برای شما سفره آورده‌ام. سفره من را تکذیب می‌کنید؟ و تجعلون رزقکم انکم تکذبون. یادتان هست گلایه‌های خدا را یک وقتی جمع کرده بودند. یکی همین است. و تجعلون رزقکم انکم تکذبون. این هم یکی از اصولی است که حضرت ختمی مرتب اصول آن تمدن. حالا این اصول را من دانه عرض می‌کنم بحث آن را وارد نمی‌شویم. در آن بحث یک اصل بسیار بسیار مهم آن را وارد می‌شویم و مبسوطاً در این باب صحبت می‌کنیم.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم.
 صفحه  441 قرآن کریم
شریعتی: جای کاش و آرزو نیست.
حجت الاسلام عاملی: در بهشت فقط دو تا لیت ممکن است معقول باشد. یک لیت این است که می‌گوید ای کاش بیشتر از این توشه می‌آوردم. در روایت هست که اهل بهشت پشیمان نیستند مگر علی ساعه مره فی الدنیا لم یذکر تعالی فیها. من آن لحظه‌ای که در دنیا به آنها گذشته اما اهل ذکر نبودند. دوم هم آرزوی خوشبختی انسان‌ها. این از آن سنخ است. این برای منیتی است که می‌گوید ای کاش می‌دانستم خدا چه مقامی به من داده است. نه. ای کاش می‌دانستند که ایمان چه نتیجه‌ای دارد که آنها هم مؤمن می‌شدند. این مطلب در قرآن بسیار مهم است و مطلب دیگری که از این آیه استفاده می‌شود که آن هم تکان‌دهنده است. آن هم این است که بین ما و جهنم، بین ما و بهشت فاصله فقط یک مرگ است. تا این بنده خدا از دنیا رفت، قيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ، وارد بهشت شد. امیرالمؤمنین یک جمله‌ای دارد آنقدر وحشتناک است. می‌گوید بین شما و بین بهشت و جهنم فاصله یک چیز است. الموت ان ینزل بکم. یعنی فقط چشمت را ببندی. یا جهنم یا بهشت. یعنی هر چقدر بگویید این جمله وحشتناک است. در روایت هست خوارج هنوز عرق اسب‌شان خشک نشده بود وارد جهنم شدند.
شریعتی: یعنی چشمت را بستی نفس رفت یا بهشتی هست یا جهنمی.
حجت الاسلام عاملی: بله. و لذا قرآن غش می‌کند. «فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذي فيهِ يُصْعَقُون‏» پیغمبر عجله نکن. اینها را رها کن برای آن لحظه‌ای که همه غش می‌کنند. یصعقون یعنی آنقدر وحشت می‌گیرد که از حال می‌رود. بیهوش می‌شود. و در روایت هست که مؤمن هنوز کفنش خشک نشده است، با حورالعین معانقه می‌کند. این نشان می‌دهد که قضیه چقدر حساس است. علت آن هم این است که جهنم الآن برای همه ما احاطه کرده است. «وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرين». برای کافر است. کافر اگر کسی چشم داشته باشد از هر طرف آتش احاطه کرده است. تا چشمش را می‌بندد پایین آتش، بالا آتش، مقصد آتش، آب می‌ریزند آتش. آیه آن را می‌خوانم. «و يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذاب‏» پیغمبر تو را مسخره می‌کنند می‌گویند عذاب، عذاب، عذاب. عذاب چیست؟ ‏«وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرين»، «يَوْمَ يَغْشاهُمُ الْعَذابُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم‏» چرا؟ چون احاطه دارد. وقتی احاطه داشته باشد اینطوری می‌شود. هم بالا و هم پایین. آتشی که خودش درست کرده است. چرا بیجا و بی‌جهت طلاق دادی؟ با زندگی یک کسی بازی کردید؟ آرزوهای او را به هم ریختید؟ مادرش دق کرد مرد. من اینها را اینطور نیست که لحاف روی سرم بکشم درست کنم بیایم اینجا بگویم. اینها را دیده‌ام. بوی خون دارد از اینطور چیزها می‌آید. بچه را از پدر جدا کردی یا بچه را از مادر جدا کردی. نتیجه اینها این می‌شود که شما می‌بینید.
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم.


فایل صوتی این برنامه

فایل ویدیویی این برنامه


لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=14892

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید