تغییر سایز-+=

فضائل حضرت زهرا(س) در منابع اهل سنت

عنوان مقاله: فضائل حضرت زهرا(س) در منابع اهل سنت

تألیف: آیت الله سید حسن عاملی

تصویر کامل از شخصیت حضرت زهرا بسیار مشکل است او جلوه ای از نور عظمت خداست به تعبیر امام صادق(ع) “ان الله خلقها من نور عظمتة”( خداوند حضرت زهرا را از نور عظمت خودش آفریده است) و او را فاطمه نامیدند چون “لان الناس فطموا عن معرفتها” یعنی عقل بشر هرچه برای رسیدن به حقیقت حضرت زهرا بدود به حقیقت او نخواهد رسید با این حال ما وظیفه داریم حضرات معصومین را در حد امکان در  دسترس فهم عمومی قرار دهیم چون آنها الگوهای جاودانه برای بشریت  هستند ” شُهَدَاءُ دَارِ الْفَنَاءِ وَ شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ ” بنابراین باید تمام اعتقادات و رفتارهای آنها تبیین گردد تا بشریت سهم فاخری از این الگوهای آسمانی داشته باشند.

به ما دستور دادند که ما تمام شئون زندگی خودمان را با اهل بیت تنظیم و تطبیق بدهیم و بگوییم که” مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَسْتَكْمِلَ اَلْإِيمَانَ كُلَّهُ فَلْيَقُلِ اَلْقَوْلُ مِنِّي فِي جَمِيعِ اَلْأَشْيَاءِ قَوْلُ آلِ مُحَمَّدٍ فِيمَا أَسَرُّوا وَ مَا أَعْلَنُوا وَ فِيمَا بَلَغَنِي عَنْهُمْ وَ فِيمَا لَمْ يَبْلُغْنِي ” (امام صادق فرمود: هر كه را خوش آيد كه تمام مراتب ايمان را كامل كند، بايد بگويد: گفتار من نسبت بهر موضوعي گفتار آل محمد است در آنچه(بواسطه تقيه يا عدم فهم مخاطب)پنهان كنند و در آنچه آشكار دارند، در آنچه از ايشان بمن برسد و در آنچه بمن نرسد).

 یعنی نظر من در تمام ابعاد زندگی اعم از زندگی مشترک، تجارت، فعالیت‌های سیاسی، راه اندازی سیستم تربیتی، تشخیص ارزش ها و تمییز بین فضائل و رذائل نظر اهل بیت است .

در هر آنچه که اعلان کردند و نکردند چه به من برسد و چه نرسد نظر من نظر اهل بیت است طبیعی است که خدای متعال در سیستم الگوسازی هیچ وقت کوتاهی نمی کند چون رکن اصلی یک مدرسه تربیتی و نظام تربیتی الگوسازی صحیح است. غرب با ادعای مرجعیت فرهنگی بر دنیا بر دو محور متمرکز شده است اول  بر سر “الگو” که جوانان ما چه کسانی  را برای خودشان الگو بگیرند و دوم بر روی “آداب” ما ۷۰۰ نوع آداب داریم امروز دعوا بر سر آداب است .

آداب ظهور مدنیت و فرهنگ ماست و امر لفظی که اضعف الوجودات است نیست به امیرالمومنین گفتند این چه لباسی است که شما پوشیده اید؟ حضرت فرمود: “تذل به النفس”  ببینید روی روح انسان رفت یعنی دعوا سر لباس دعوای ظاهری و صوری نیست برای همین همه ما مسلمان ها در اثبات هویت دینی و تسلیم در برابر اراده تشریعی حضرت حق وظیفه داریم که به آداب مورد تاکید اسلام که توسط اهل بیت بیان شده توجه کنیم خداوند فرموده است اگر شما با سنت پیامبر مخالفت کنید منتظر فتنه و عذاب باشید (فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ) پیامبر ما (ص) فرموده است همچنان که خداوند می‌خواهد واجباتش عملی بشود من هم می خواهم به سنت من عمل بشود و در اولین بیانیه هم که امام زمان(عج) از مکه صادر می کنند می فرمایند که برای احیای قرآن و سنت رسول الله و برای از بین بردن بدعت هایی که در دین درست شده است آمده‌ام و لذا یک وظیفه بزرگ دینی آشنایی  هر مسلمان با آداب دین در تمام شئون زندگی است در  لباس، تربیت ،ازدواج، تجارت ، سلوک اجتماعی، رفتارهای اجتماعی، تعامل با دیگران، روابط انسان با مجتمعات عام و مجتمعات خاص، تعیین نظام اررزش گذاری، تشخیص حق و باطل، هدایت و ضلالت، سعادت و شقاوت و… معصومین در تمام این ابواب نظریات نفیس و فاخری دارند نظریاتی که هیچ وقت با گذشت زمان منسوخ نمی شوند شیعه زمانی شیعه است که از این آداب تبعیت داشته باشد ( و امری لامرکم متبع) و الا محب اهل بیت خواهد بود نه شیعه.

برای ما ضرورت دارد ارتباط خود با خدا ، رسول خدا و اوصیای رسول خدا تعریف کنیم ما از طریق این ارتباط از عنایات خداوندی سهم خواهیم برد این اشتباه  بزرگ است که رابطه ما نسبت به اهل بیت این گونه باشد که در تولد آن ها شیرینی و در عزای آنها خرما بخوریم گاهی هم زیارتی از مراقد آنها  داشته باشیم و اصلاً ندانیم که چرا آنها با عدم تنازل از اصول راه شهادت را انتخاب کردند این رابطه  خیلی کم عمق و بی تاثیر است آن‌ها واسطه فیض برای این عالم هستند تلقی از امامت باید خیلی صحیح باشد این طور نیست که وظیفه امام صرفا این باشد که از فلان جا لشکر جمع کند و به فلان جا ببرد یا از فلان منطقه زکات جمع کند و در جاهای خاص مصرف کند این ها امور ظاهری است به تعبیر خواجه نصیر الدین طوسی: “الامامه رئاسة عامّة في أُمور الدين و الدنيا ” بهترین تعبیر درباره آنها تعبیر قرآن است که از کلمه میزان استفاده کرده است. خداوند در قرآن فرموده من برای شما قرآن ، پیامبر  و میزان نازل کردم.

بنابراین ما باید اهل بیت را میزان برای تمام اقدامات خود قرار دهیم(السلام علیک یا میزان الاعمال – بخشی از زیارت امیر المومنین) آنها باید در تمام شئون زندگی ما حاضر باشند آنها باید در بازار و در تجارت ما حاضر باشند باید دقت کنیم که تجارتی که می خواهیم بکنیم چقدر به آن ها شباهت دارد آنها با صراحت به ما گفته اند: ” اعینونا” به ما شباهت و یاری برسانید به طور مثال اگر زمانی  مردم مضطر شدند آیا ما از اضطرار مردم سوء استفاده خواهیم کرد؟ عده ای مترصد اضطرار مردم هستند و در عین سوءاستفاده از اضطرار در ایام محرم می گویند حسین حسین ! این ها هیچ وجه اشتراکی با اهل بیت ندارید

حضرت زهرا بزرگترین الگوی آسمانی است آن حضرت در کیاست استثنایی ترین شخصیت عالم است و در تمام ابواب حساس زندگی بشر سخن  برای گفتن دارد از اِخبار آن حضرت از حوادث آینده جهان که به امیر المومنین املاء فرمودند معلوم می شود که تاریخ زیر پای حضرت زهراست و لذا نمی توان گفت زهرا به درد این روزگار نمی خورد در تقسیم کار که توسط پیامبر صورت گرفت می‌فرماید چقدر خوشحال شدم که پدرم در تقسیم کار،  کار داخل خانه یعنی حساس ترین دوران تربیتی را به من سپرد و لذا امام حسین در کربلا حریت، شجاعت ، اراده و  قدرت خودش را که دنیا در برابر آن متحیر است به پای مادر نوشت فرزند ظهور قدرت روحی پدر و مادر است اگر می خواهید برای پدر و مادر نمره بدهید باید فرزندش را نگاه کنید مخصوصاً در این روزگار که عناصر تاثیرگذار متکثر، متعدد و پیچیده شده است و اگر این ها هماهنگ نشوند، تربیت قطعا محال می شود.

برای تحقیق و صحبت در خصوص شخصیت حضرت زهرا راه های مختلفی وجود دارد می توان شخصیت آن حضرت را در کلمات جامعه رسول خدا به تماشا نشست باز می توان شخصیت آن حضرت را در کلمات معصومین و ائمه اطهار جست و جو کرد باز می توان شخصیت آن حضرت را در قاب تصویر قرآن به تماشا نشست هم چنین می توان شخصیت آن حضرت را در سیره خود حضرت نگاه کرد هم چنین منابع تاریخی تصویر خاصی را از آن خاتون دو عالم تصویر کرده اند ولی من همه این ها را کنار می‌گذارم و از یک منبع جدید می خواهم صحبت کنم و آن منبع اهل سنت است ؛ بالاترین فضیلت حضرت زهرا(س) در منابع اهل سنت بیان شده است حضرت زهرا(س) نقطه اشتراک ما و اهل سنت می باشد امام حسین (ع) نقطه اشتراک ما و اهل سنت محسوب می‌شود مقصدی که امام حسین(ع) داشتند یعنی “رهبریت صالح” یک چیزی نیست که مخصوص شیعه باشد روح شریعت و قوام آن به رهبریت صالح است(یوم ندعو کل اناس بامامهم) شعارهای حضرت ابا عبدالله در کربلا تماماً شعار های جهانی و گمشده بشریت است. امیرالمومنین نیز نقطه اشتراک بین ما و اهل سنت است ما باید روی این اشتراکات خیلی تمرکز داشته باشیم صراحتاً عرض می‌کنم آن فضیلت هایی که در منابع اهل سنت درباره حضرت زهرا آمده است بسیار بالاتر از منبع شیعه است و اگر شیعه آنها را نقل می کرد قطعاً تخطئه می کردند .

بعضی از وهابی ها می گویند شیعه شخصیت پرست است! اولاً پرستش یعنی چه؟ آیا ما قصد الوهیت داریم؟ در ثانی اگر بر فرض شیعه شخص پرست است ریشه آن از خود شماست چون  مطالب عرشی که در رابطه با فضیلت های حضرت زهرا(س) ذکر خواهیم کرد همه آنها در منابع اهل سنت ذکر شده است اینجا باز یک مطلبی را باید متذکر شد فضیلت هایی که در منابع اهل سنت برای حضرت زهرا(س) آمده است هزار یک آن برای هیچ صحابه نیامده است چطور می شود آنها در تلویزیون مدینه که تماماً روایت رسول خدا را درباره اصحاب می خوانند ذکر نمی شود؟ آنها کوچکترین روایت درباره یک صحابه را ذکر می کنند اما دریغ از ذکر یک فضیلت درباره حضرت زهرا اگر سخن پیامبر حرمت دارد و به خاطر حرمت ذاتی روایات نبوی، آنها را ذکر می کنید پس تبعیض در آن درست نیست تبعیض در سنت مساوی با انکار سنت است (نومن ببعض و نکفر ببعض) همچنان که در قرآن موجب اشدالعذاب است در سنت نیز همین گونه است چون رسول خدا حرف شخصی ندارد(و ما ینطق عن الهواء ان هو الا وحی یوحی) مطالبی که در رابطه با حضرت زهرا(س) در منابع معتبراهل سنت آمده هزار یک آن در رابطه با دیگر  اصحاب نیامده است.

از طرفی انتظار این است که عموم مسلمان ها از فرمایشات رسول خدا(ص) در رابطه با حضرت زهرا(س) محروم نشوند من اخیراً چقدر خوشحال شدم که دیدم بعضی از تلویزیون های کشورهای عربی به نهج البلاغه روی آوردند چرا که دیدند این فصاحتی که در این کتاب وجود دارد در تاریخ بی نظیر و موجب فخر و شرف عرب و تمام مسلمان هاست به تعبیر یکی از اساتید وقتی متن را ملاحظه می کنی تلقی این می شود که  انگار از پیش خود خدا آمده است یکی از محققین منصف در کشور عربستان کتاب های خیلی خوب و جامعی در رابطه با نهج البلاغه و نقد مبانی فکری محمد بن عبدالوهاب نوشته است اخیراً ایشان را به تلویزیون رسمی عربستان دعوت کردند و ایشان بعد از بیان مطالبی در مدح اهل بیت و امیر المومنین یکی از فصیح ترین خطبه های امیر المومنین را از حفظ خواند.

در مقابل  یک وقتی در عربستان دیدم که کتاب خصائص نسائی را می فروشند از این جهت خیلی خوشحال شدم نسائی در این کتاب در فضیلت امیر المومنین غوغا کرده است و شایسته است در هر منزلی این کتاب موجود باشد جناب نسایی شخصیت استثنایی دارد و وثاقت او مورد اتفاق تمام علمای اهل سنت است  اما وقتی کتاب را برداشتم دیدم که یک وهابی آن را حاشیه زده و و به خیال خودش تمام احادیث را تخطئه کرده است او باید روز قیامت جوابگو باشد که چگونه با آفتاب یعنی  معجزه رسالت خاتمیت مخالفت کرده است رسول خدا (ص) فرمود اول کسی که به محشر می آید من هستم بعد قرآن و سپس عترت من و من از امتم سوال خواهم کرد که با کتاب من و عترت من چه کار کردید ؟

فضیلت اول

اولین روایت از فضیلت حضرت زهرا(س) که در منابع اهل سنت ذکر شده است مربوط به کتاب کشاف زمشخری است

زمشخری می نویسد :

با این که رسول الله می‌بینند که امیرالمومنین و حضرت زهرا(س) از جهت گرسنگی وضعشان خیلی  شدید است به امیرالمومنین خطاب می کنند که من می خواهم برای ناهار به منزل شما بیایم! امیرالمومنین فوراً خودشان را به حضرت زهرا(س) می رسانند و می فرمایند رسول خدا (ص) می خواهند برای ناهار تشریف بیاورند ایشان عرض می کنند که شما می دانید چند روزی است هیچ چیزی در منزل نیست و هر چه هست در آن تو  را بر حسنین مقدم کرده ام !!! از روایات معلوم می شود بچه ها از گرسنگی چنان وضعشان وخیم بوده که شکایت به پیامبر(ص) می کردند که در منزل گرسنگی دارند گاهی حضرت زهرا(س) بچه ها را می خواباند که غذا طلب نکنند!در خصوص شدت گرسنگی حسنین (ع) در روایات تشبیهی ذکر شده است که من نمی خواهم آن تشبیه را اینجا بیاورم. وقتی حضرت زهرا قضیه را به امیرالمومنین توضیح می‌دهند ایشان می گویند که چرا به من نگفتی حضرت پاسخ می‌دهد چون می دانم تو قادر نیستی و از خدا حیا می کنم که چیزی از تو بخواهم که می دانم تو بر آن  قادر نیستی یعنی نمی خواهم در برابر من منفعل شوی و بشکنی .(انی استحیی من ربی ان اکلفک ما لا تقدر)

 پدرم هنگام آمدن من به خانه تو به من گفته است چیزی که علی به آن قادر نیست از وی طلب نکن ، چقدر این رابطه آرمانی بوده است ! می‌دانیم که علی (ع)  از مهاجرین بود و هرچه ثروت داشت در مکه مانده بود و چیزی نداشت دست خالی مدینه آمده بودند و منزلی هم که داشتند بیرون مدینه گوشه نخلستان یک چیزی درست کرده بودند و حتی شب زفاف هم حضرت زهرا(س) را آنجا برد بعداً پیامبر گفت یا علی طاقت دوری زهرا را ندارم یکی از اتاق های خودم را به تو می دهم تو این اتاقی را که در گوشه نخلستان درست کرده ای به ازای آن به من بده! امیرالمومنین می گویند من با پیامبر برای ناهار آمدم و حضرت زهرا یک سینی غذا جلوی ما آورد غذایی که غذای آن موسم و فصل نبود رسول خدا با تعجب پرسید زهرا جان “انی لک هذا” این از کجاست؟ حضرت زهرا(س) پاسخ دادند “من عند الله “!

یعنی تنها یک اراده کرده است و با عنایت خداوندی این غذا برای ایشان حاضر شده است یعنی خداوند راضی نشد حضرت زهرا در برابر رسول خدا و امیر المومنین بشکند  نفس ناطقه انسان باید به چنین درجه ای از اعتلاء برسد و یک چنین قربی در محضر حضرت احدیت پیدا کند آیا ما در انصار و مهاجرین چنین کسی را سراغ داریم که خدای متعال این گونه برای او حساب باز کند؟ کیست کسی که یک لحظه از خدا عطیه بخواهد و برایش فراهم شود؟ وقتی انسان نعم العبد می شود خداوند هم در برابر او نعم المجیب می گردد.اگر اصحاب از امیر المومنین می خواستند که زهرا گریه نکند این نه به خاطر(نعوذ بالله) همسایه آزاری بلکه به خاطر این بود که حضرت زهرا را مستجاب الدعوه می دانستند و از تبعات گریه های حضرت زهرا می ترسیدند.

فضیلت دوم

فضیلت دوم حضرت زهرا(س) که در منابع اهل سنت ذکر شده در کتاب مستدرک نیشابوری جلد 3 صفحه۱۵۳ آمده است

نیشابوری روایت کرده است :

رسول خدا فرمودند من به محشر که می آیم بر براق سوار هستم  -معراج هم که رفتند بر براق سوار بودند و در انتخاب ماده برق سری هست – در حالی که  دنباله رو دخترم زهرا هستم!

“و ابعث علی البراق خطوها عند اقصی طرفها و تبعث فاطمه امامی»!  اگر شیعه این فضیلت را نقل می کرد قطعاً انکار می شد همه اهل محشر نگاه می کنند می بینندکه پیامبر خاتم، عصاره کائنات ، مفخر مخلوقات پشت سر حضرت زهرا حرکت می کند هفتاد هزار ملک از سمت راست حضرت زهرا و هفتاد هزار نیز از سمت چپ در حالی که حضرت جبرائیل زمام کش آن حضرت است چرا حضرت زهرا جلوی پیامبر راه می رود؟ چون خداوند فرمود” يَسْعى‌ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ” آیا بشر می تواند در این دنیا  نور پیامبر را درک یا تماشا کند؟ قلب پیامبر در اثر چهل سال کلاس خصوصی آن چنان از نور علم الهی پر شد که طبق روایت بزرگتر و بالاتر از عرش گشت(و لا یطا عرشه قدم) این قلب اگر تجسم شود می شود حضرت زهرا !

 در منابع اهل بیت نیز آمده که رسول خدا دست حضرت زهرا(س) را گرفتند و به مسجد آوردند و جمع اصحاب فرمودند: ” من عرفها فقد عرفها و من لم یعرفها فلیعرفها ” (هر کس زهرا را شناخته،شناخته هر کس نشناخته بشناسد)

پیامبر خدا فرمودند: “خداوند به من قدرتی داده که با یک جمله می توانم یک عالم مطلب را برسانم”(اوتیت جوامع الکلم) حدیث فوق در زمره همان جملات است وقتی ایشان می فرمایند ” زهرا بعضة منی” معنای آن این است که هرکجا زهرا هست من هستم هرکجا زهرا راضی است من راضی ام و  هرکجا زهرا ناراضی است من ناراضی ام! سپس فرمود :

و هی قلبی الذی بین جنبیّ مراد از قلب در این گونه روایات قلب صنوبری شکل واقع در سمت چپ معده نیست

دل اگر این مهره آب و گل است / خر هم از اقبال تو صاحبدل است!

گر دل به مذهبت به جز این گوشت پاره نیست/  قصاب کوی به ز تو داند بهای دل!

بلکه مراد از آن همان است که خداوند در قرآن فرموده “إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ” این دل نه با خوردن بلکه  با علم و معرفت بزرگ می شود این گونه قلب هیچ وقت پر نمی شود قلب رسول خدا همان قلبی است که در حق صاحب آن گفته شده “الخاتم لما سبق و الْفَاتِحِ لِمَا استقبل َ وَ المهیمن علی ذلک کله”! از اینجا باید فهمید که  اصل بهشت رویت جمال رسول خداست خود حضرت  فرمودند هر کس مرا دید خدا را دیده است(من رانی فقد رای الحق) بهشت اعلی در آخرت مشاهده جمال پیامبر ماست لذا به ما دستور دادند که این دعا را زیاد بخوانیم” اللهم لا تحرمنی رویته” خدایا روز قیامت چشم من را از جمال پیامبر محروم نکن البته به تعبیر آیت الله اراکی با صرف دعا کسی آدم نمی شود بلکه باید عملاً چشم انسان در اثر طهارت قلبی پاک شود تا لیاقت رویت جمال پیامبر اعظم را داشته باشد چشمی که به نامحرم نگاه نکرده به صحنه های نامشروع تماشا نکرده  به آیه کریمه “وَلَا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلَى مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِنْهُمْ زَهْرَةَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا لِنَفْتِنَهُمْ فِيهِ وَرِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَى” عمل کرده و دستور العمل “و لا کن لفّاتاً ” را نصب العین خود قرار داده می تواند آن بهشت دل آرا را تماشا بکند کسی که قدرت و اراده داشته که چشم خود را از لذت حرام حفظ کند این اراده در ساحت ابدیت به صورت”يُفَجِّرُونَها تَفْجِيراً ” ظاهر می گردد.

خداوند در عرصه محشر برای کسانی که نتوانسته اند از لذت حرام ، از لذت نگاه به نامحرم، از لذت آرایش به نامحرم از لذت تبرج جاهلی از لذت جذب نگاه ها با اظهار مفاتن بدن از لذت مال حرام، رشوه ، رانت، خیانت به بیت المال و… بگذرند یک  آیه  قرآن را برای آنها  می خواند و آن آیه این است: “أَذْهَبْتُمْ طَيِّبَاتِكُمْ فِي حَيَاتِكُمُ الدُّنْيَا وَاسْتَمْتَعْتُمْ بِهَا فَالْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ فِي الْأَرْضِ” می فرماید در دنیا لذت خود  را برده ای از من چه می خواهی؟! گاهی در دنیا  عارف را  جنون می گیرد یک وجه جنون او این است که لذت های خودش را با لذت های انسان های عامی مقایسه کرده مبتلی به جنون می شود! ( و یقولون لقد خولطوا و لقد خالطهم امر عظیم ) او تعجب می کند که چگونه انسان ها با لذات عضوی و مقطعی ارضا می شوند در جمله يَسْعى‌ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ” باید خیلی تامل و تدبر کرد اگر قرار باشد نوری که در قلب پیامبر است بیرون آمده و تجلی پیدا کند به تعبیر روایات اهل سنت می شود حضرت زهرا! این سخن معنای بسیار عمیقی دارد و نشان می دهد فضائل رسول خدا در وجود مبارک حضرت زهرا محقق و متجلی است علم ،حکمت، معرفت ، معنویت، عبودیت، ریاضت، نماز ، حلم ، و … همه در وجود مبارک حضرت زهرا متجلی است.

اگر بنا بر تشخیص راه باشد فقط علمیت حضرت زهرا(س) که در خطبه های آن حضرت متجلی است قطعاً و قطعاً فصل الخطاب و در پای محاسبه ابدیت مایه بزرگترین احتجاج خداوند بر امت است ای کاش و صد ای کاش کسی باشد که  خطبه ایشان را از جهت علمی بررسی کند کلماتی که استخدام کرده مفاهیمی که به کار گرفته ، ترکیباتی که به ذهن حضرت خطور کرده ، نظم و نسق مفاهیم و کلمات و… همه آسمانی است و کار بشر عادی نیست و بی جا نبود که خلیفه دوم با شنیدن آن گفت “دعوها فانها معلمه”  ادیب متخصص از مشاهده سطح بلاغت و فصاحت قطعاً مدهوش می شود آن خاتون دو عالم این خطبه را در چه حالی خوانده است در حالی که پدر از دنیا رفته ، حق امیر المومنین غصب شده، فدک گرفته شده ، اسباب درد و ناراحتی در اوج است، در برابر نامحرم صحبت می کند وقتی به طرف منبر می آید تا خطبه را شروع کند از شدت حیاء لباس به پایش گیر می کند و نمی تواند راه برود چون در برابر نامحرم است و… باید اعتراف کرد امکان ندارد این خطبه ها از انسان عادی صادر بشود بلاغات النساء را بخوانید و خطبه های حضرت زهرا (س) و زینب(س)  را با خطبه سایر خانم ها که خطیب بودند مقایسه کنید قطعاً مقایسه شما مقایسه بین زمین و آسمان خواهد بود، اگر خداوند روز قیامت فقط با خطبه حضرت زهرا احتجاج بکند هیچ مخالفی نمی تواند حرف بزند .

 

فضیلت سوم

راویان اهل سنت آورده اند که رسول اکرم(ص) فرمودند:

 “انَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ یغضبُ لِغَضبِ فاطِمَه وَ یَرضی لِرِضاها”

 جایی که دخترم زهرا غضب کند خداوند غضب می کند و جایی که دخترم زهرا راضی باشد خداوند راضی می گردد عصمت به این معناست که انسان از خواسته های نفسانی بالا بیاید به عقلانیت برسد یعنی عقل در مملکت بدن حاکم و قوه قضاییه بشود و از آن نیز بالاتر بیاید و  اراده نکند جز آن چه را که خداوند اراده می کند این می شود عصمت پس عصمت یعنی انسان نگاه بکند به اراده خداوندی

عجیب است که اهل سنت در روایت فوق  این را عکس کرده اند و گفتند خداوند به اراده زهرا نگاه می کند یعنی  غضب می کند جایی که زهرا غضب می کند و اظهار رضایت می کند جایی که زهرا راضی است! به همین جهت محققین می گویند این حدیث نه دلیل بر عصمت حضرت زهرا بلکه نشان فوق عصمت است و قطعاً اگر شیعه این حدیث را نقل می کرد غوغای بزرگی بر پا می شد این حدیث واقعاً فصل الخطاب است و همه چیز را تمام می کند و باید در اینجا گفت” اطفی السراج فقد طلع الصبح”! به همین جهت علمای اهل سنت در خصوص این حدیث نظرات خاصی را ارائه کرده اند.

برخی علماء اهل سنت مثل ابن تیمیه اعتقاد دارد این گونه فضیلت ها دروغ محض و مجعول  است او در جوامع روایی هر کجا فضیلتی از حضرت زهرا(س) و امیرالمومنین(ع) دیده به خیال خودش تا توانسته آن را خراب کرده است امکان ندارد او در برابر فضائل امیر المومنین و حضرت زهرا و هر آنچه که در منابع اهل سنت به نفع شیعه است ساکت بنشیند و تخریبی انجام ندهد و صد البته او باید در محضر خداوند جوابگوی “نصب” خود باشد کلماتی که انسان ها بر زبان می آورند یک روزی به خود آنها بر می گردد و آنها باید جوابگو باشند در روز قیامت “یوتی کل خطیب و ما خطب و لماذا خطب” هر خطیبی را با خطبه های خود می آورند و از کلمه به کلمه آن سوال می کنند و لذا در روایت است “فاعدّ له جوابا” یعنی قبل از ورود به هر کاری برای خدا همیشه جوابی آماده کن یک روز خداوند تمام خطیبان ، نویسنده ها و فوروارد کننده های منحرف را پای محاسبه می آورد و آنها از شدت عذاب محاسبه می گویند “حاسبونا و لو الی النار”! یعنی ما را به جهنم هم که می خواهید ببرید ولی از پای محاسبه خلاص کنید.

 بعضی دیگر از عالمان وهابی وقتی به حدیث فوق رسیده اند و دیده اند که سند حدیث کاملا صحیح است و امکان انکار نیست از سر استیصال گفته اند   که این  حدیث تاویل دارد! یعنی یک چیزی در تقدیر است! آنها گفته اند در واقع حدیث این گونه است : خداوند طبق غضب و رضای زهرا حکم می کند مگر اینکه زهرا اشتباه کند!!! آن وهابی می گوید –نعوذ بالله- فاطمه اشتباه کرد چرا که او خطبه خواند و هیچ یک از اصحاب به حرف او گوش نکرد چهل شبانه روز به منزل مهاجرین و انصار رفت ولی هیچ کس از او اطاعت نکرد این سخن در نهایت سخافت و ضعف است چون حدیث در مقام تجلیل است در حالی که با تقدیر فوق حدیث دیگر تجلیلی ندارد چون به همه می توان گفت تو خوب هستی مگر اشتباه بکنی.

 گاهی با یک تاویل از سنخ تاویل فوق که قائل به تقدیر است بزرگترین فتنه و خون ریزی درست می شود آنها در آیه” و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاووک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله تواب رحیما” نیز قائل به تقدیر شده اند  و گفته اند کلمه “ای فی حیاتک” در زیر آیه پنهان است !پس توسل به مرده شرک  و  به زنده فضیلت است!!! و باید تمام متوسلین به اموات کشته شوند.

باید به همه این ها گفت اگر قرار بر تقدیر بود خود خداوند آن را ذکر می کرد و شما حق ندارید با خروج از  ظاهر آیه به خداوند تعیین تکلیف بکنید.

 بعضی دیگر از علمای اهل سنت می گویند ما باید این حدیث را  بپذیریم اگر نپذیریم تبعیض در سنت می‌شود در آن صورت ما به سنت عمل نکرده ایم بلکه به هواو هوس خود عمل کرده ایم.

 بعضی ها هم می گویند باید فهم این حدیث را به خود رسول خدا حواله دهیم  رسول خدا بهتر از همه می داند که چه گفته است

در هر حال حدیث فوق فضیلتی بسیار استثنایی درباره حضرت زهراست و نشان می دهد که آن خاتون دو عالم نه متاثر از اشتهای نفس بوده و نه متاثر از شرایط اجتماعی بلکه به تعبیر رسول خدا :

دخترم فاطمه از فرق سر تا نوک پا ” ایمان و اخلاص” است

یعنی هیچ جا تشفی خاطر نکرد، کاری نکرد که دلش را خنک کند، یک جا انتقام نگرفت یعنی هر حرفی زد حرف خدا بود آن بانوی دو عالم در این خصوص الگوی بزرگی برای بشریت است  ما نباید اسیر نفس یا اسیر شرایط اجتماعی و اوضاع حاکم بر جامعه باشیم ما نباید .

بگوییم روزگار این گونه آمده است در روایت است “و لا تکن امّعه” یعنی نباید هر کس آمد و هر شرایطی درست شد بگویید “انی معک” ! نباید بگویید روزگار اینگونه آمده است مگر “روزگار” معصوم است ما باید روزگار را بسازیم نه این که در جامعه  در آن حالت تَعیُن که ارزش‌های تَعیُنی پیدا می شود تسلیم آنها بشویم حریت ، استقلال و عقلانیت را باید در برابر آداب و رسومی که درست می شود ارزان نفروشیم و الا یک وقت می بینید آداب و رسوم اطراف ما را چنان گرفته که داریم مثل کرم ابریشم خفه می شویم و مصداق این آیه می شویم که “لا یموت فیها و لا یحیی” و آیه “یتجرعه و لا یکاد یسغه”

فضیلت چهارم

تولد و تکونی بسیار استثنایی و عدیم النظیر

از اوصاف بسیار عجیب حضرت زهرا خصوصیات تکون و تولد اوست این امر هم در منابع شیعی و هم در منابع اهل سنت حیرت آور است آنچه از  منابع شیعی استفاده می شود این است که شخصیت آن علیا مخدره در معراج و در عالم بالا شکل گرفته است آنجا که رسول خدا به پای درخت طوبی می رسد خود حضرت می فرماید برگی اخضر از برگ آن درخت ندیدم و میوه ای احلی و شیرین تر از میوه آن نخوردم وقتی میوه این درخت را خوردم نور حضرت زهرا را در خودم احساس کردم و لذا وقتی همسر حضرت اعتراض می کرد که دختر را بعد از رفتن به خانه بخت نمی بوسند می فرمود بوی سیب طوبی را از زهرا استشمام می کنم آن حضرت به کره خاکی بر می گردد و در موعد خاص جبرائیل در صورت حقیقی نازل می گردد و جبرائیل جز برای مهام امور در صورت حقیقی خود نازل نمی گشت و هر وقت صورت حقیقی به خود می گرفت شرق و غرب را پر می کرد به همین جهت رسول خدا فهمید امر مهمی در کار است جبرائیل طبقی از طعام بهشتی با خود آورده بود مشتمل بر خرمای بهشتی و شراب بهشتی ، جبرائیل عرض کرد یا رسول الله از این طبق فقط خودتان و خدیجه میل می فرمایید و برای شخص دیگر روا نیست در نتیجه بقیه آن به عالم بالا برده شد سپس جبرائیل عرض کرد چهل روز تو و خدیجه با کسی تماس نمی گیرید یعنی تماس پوست و مصافحه در نطفه ای که قرار است چهل روز دیگر منعقد شود تاثیر دارد دین ما فوق علم دارد ولی ضد علم ندارد چرا رسول خدا و خدیجه به طعام خاص و چله خاص، مخصوص می گردند؟ چون قرار است سر چهل روز نور فاطمی منعقد گردد از عجایب امور این است که رسول خدا در خلوص ، تمام و کامل بود اما باز برای حضرت چله ای که به منزله تصفیه خانه است درست می گردد  تا در نهایت  آن حقیقتی متکون بشود که فاطمه نام دارد .

 آنچه در منابع اهل سنت نیز آمده بسیار عجیب است بخشی از جزئیات این حادثه عجیب که به منزله تابلوی سر راه است و سر سوزن شبهه ای در تشخیص راه از بی راهه نمی گذارد از زبان رسول خدا(ص)  و خدیجه(ع) این گونه نقل شده است:

أتانى جبريل بتفاحة من الجنة فأكلتها وواقعت خديجة فحملت بفاطمة فقالت انى حملت حملا خفيفا فإذا خرجت حدثنى الذى في بطني فلما أرادت أن تضع بعثت إلى نساء قريش ليأتينها فيلين منها ما يلي النساء ممن تلد فلم يفعلن وقلن لا نأتيك وقد صرت زوجة محمد صلى الله عليه وسلم فبينما هي كذلك إذ دخل عليها أربع نسوة عليهن من الجمال والنور ما لا يوصف فقالت لها احداهن أنا امك حواء وقالت الاخرى أنا آسية بنت مزاحم وقالت الاخرى أنا كلثم أخت موسى وقالت الاخرى أنا مريم بنت عمران أم عيسى جئنا لنلى من أمرك ما يلى النساء قالت فولدت فاطمة فوقعت حين وقعت على الارض ساجدة رافعة أصبعها (ذخائر العقبی صفحه44)

پیامبر (ص) می فرمایند جبرئیل یک سیب از بهشت برای من آورد آن را خوردم و بعد از آن  خدیجه به فاطمه حامله شد و خدیجه به من گفت که این طفلی که الان در رحم من است با من حرف می زند! این فضیلت را اگر شیعه نقل می کرد آیا عامه قبول می کردند ؟ چرا این امور خارق العاده اتفاق می افتد؟ چون  خداوند می خواهد از اول  بگوید که یک آدم عادی به دنیا نمی‌آید وقتی وضع حمل نزدیک شد  حضرت خدیجه برای زن های قریش پیغام فرستاد که وضع حمل من نزدیک است و من به شما احتیاج دارم اما آنها از روی کینه و عناد  نیامدند و در علت آن گفتند چرا با محمد ازدواج کردی؟ ما هم نمی آییم ! این هم کار خدا بود که زنان مشرکه با حضرت زهرا تماس پیدا نکنند در ولادت امیر المومنین نیز وقتی ابوطالب بلند شد تا زن هایی را برای مساعدت در زایمان به نزد فاطمه بنت اسد بیاورد هاتفی ندا زد بشین ! ان ولی الله لا تمسه یدکافر نجس!  یعنی تماس پوست عامل انتقال خلقیات است ! و لذا آمده که قابله ترسو و جبان نباشد و الا بچه ترسو می شود! الان در  علم به جایی رسیدند که فهمیدند سلول ها در بدن دو انسان می توانند با هم ارتباط داشته باشند.

حاصل اینکه زنان مشرکه نیامدند و در این حال خدیجه مشاهده فرمود چهار خانم مجلله که در نهایت جمال و نور بودند وارد منزل شدند یکی از آنها گفت من مادر تو حوا هستم دیگری گفت من آسیه هستم و سومی گفت من کلثوم خواهر موسی هستم و چهارمی اظهار داشت من مریم دختر عمران و مادر عیسی هستم ما از طرف خداوند مامور شده ایم که در زایمان آنچه را که زن های عادی انجام می دهند ما انجام دهیم و به تو در این تولد کمک نماییم .

 خدیجه می گوید طفل تا به دنیا آمد به زمین افتاد و به  حالت سجده در آمد باز اگر  این را شیعه نقل می کرد حتماً تخطئه می‌شد این سجده با بقیه سجده ها  فرق دارد چون روایت می گوید این طفل مبارک  افتاد سجده اما  “رافعة اصبعها” یعنی  دست و انگشت او به طرف آسمان بود!  اهل دل می دانند که حضرت زهرا از اول تا آخر عمر در حالت سجده بود” ٱلَّذِينَ هُم عَلَى صَلَاتِهِم دَائِمُونَ عجیب این است که فرزندش حضرت مهدی نیز دقیقاً این گونه متولد شد و این از وجوه مشترک بین حضرت زهرا و حضرت مهدی است حکیمه خاتون می‌گوید حضرت مهدی (عج) تا متولد شد طفل به حالت سجده درآمد در این اشتراک چه سری نهفته است ؟ شاید سر آن را خود حضرت مهدی(عج) برای امت تبیین خواهد کرد.

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=8932

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید