واکنش قهرآمیز خداوند نسبت به استهزا کنندگان؛ نوشتاری از آیت الله سید حسن عاملی
در روایت آمده است گاهی خداوند عقل انسان را برای لحظهای از دستش می گیرد و دوباره عقلش را باز می گرداند در آن لحظه ای که عقل از دست رفت یک افتضاح به بار می آورد و وقتی عقلش سر جایش آمد با دو دست به سر خود می کوبد که این چه کاری بود که من مرتکب شدم . این یکی از تنبیه های الهی است ، مجله شارلی ابدو که در گذشته نیز به پیامبر عظیم الشان ما اهانت خیلی مشمئز کننده کرده بود اخیراً به مقام معظم رهبری نیز مانند پیامبر بی حرمتی کرده است این نشان تعطیلی عقل دشمن و مصداق “وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ”(خداوند آنها را به سرکشی و طغیان هر چه بیشتر سوق می دهد تا بر سرگشتگی آنها افزود شود) است. این مجله با ناشی گری تمام مقام معظم رهبری را کنار پیامبر نشانده یعنی همانطور که برای پیامبر اسلام کاریکاتور کشیده بود برای حضرت آقا هم همان اهانت را کرده و کاریکاتور کشیده است در اینجا باید به چند نکته توجه کرد:
مطلب اول
این را بدانید اهانت منطق انسانی است که برهان ندارد ، دستش خالی و عصبانی است در این خصوص یک نکته نفیس وجود دارد من با ورود به این نکته از نویسنده ها و محققین می خواهم این نکته علمی را هر چه بیشتر بسط بدهند و به مقاله و پایان نامه تبدیل کنند آن نکته این است که هر کسی که در ادعای خود برهان و استدلال نداشته باشد او حتماً چند کار شنیع انجام می دهد اولین آن ، اهانت است؛ مشرکین که حرفی برای گفتن در برابر رسول خدا نداشتند بر سر رسول خدا(ص) در مسجد الحرام شکمبه شتر را ریختند.
دومین مورد فحش است باز مشرکین در این خصوص هیچ مضایقه ای نکردند «وَقَالُوا يَا أَيُّهَا الَّذِي نُزِّلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ إِنَّكَ لَمَجْنُونٌ»حجر/۶ (و گفتند: ای کسی که قرآن بر او نازل شده! قطعاً تو دیوانه ای!) مشرکان برای پیامبر اسم گذاشته بودند می گفتند او محمد نیست مذمّم است بجای اینکه بگویند محمد ، می گفتند مذمم ! محمد یعنی ستایش شده مذمم یعنی مذمت شده. پیامبر هم می خندیدند و می فرمودند کار خدا را ببینید این ها هر چقدر فحش می دهند به آقای مذمم می رود نه به محمد و می فرمود با این سفاهت مشرکین تمامی فحش های آنان از من رد شده و نثار مذمم شده است.
کار سوم کسی که برهان ندارد سنگ پرانی است باز مخالفین انبیاء در این باب مضایقه نکردند و به انبیاء گفتند « لَئِنْ لَمْ تَنْتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُمْ مِنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ»یس/۱۸(گفتند: همانا ما شما را به شومی و فال بد گرفته ایم، اگر [از دعوت خود] باز نایستید، قطعاً شما را سنگسار می کنیم، و از سوی ما شکنجه دردناکی به شما خواهد رسید) کار چهارم کسانی که برهان ندارند اخراج صاحب برهان از شهر است یک مصداق آن در زمان ما لغو شهروندی کسانی است که قرن ها در یک کشور زندگی کردند نمونه آن دولت وابسته بحرین است در چند سال اخیر آنها به راحتی تابعیت بسیاری از مخالفین دولت را لغو از کشور اخراج کردند این مصیبت نیز بارها و بارها بر سر انبیاء آمد در قرآن می خوانیم که امت شعیب درباره شعیب و پیروان او این گونه حکم کردند «أَخْرِجُوهُمْ مِنْ قَرْيَتِكُمْ إِنَّهُمْ أُنَاسٌ يَتَطَهَّرُونَ»اعراف/۸۲(اینان را از شهرتان بیرون کنید؛ زیرا مردمانی اند که همواره خود را پاک نشان می دهند.) امت شعیب مبتلی به بلای عظیم ” وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ “( و ما دل و دیده اینان را چنانکه اول بار ایمان نیاوردند اکنون نیز از ایمان بگردانیم و آنها را به حال طغیان و سرکشی واگذاریم تا در ورطه ضلالت فرومانند )شدند معنای “نقلب” زیر و رو کردن است یعنی خوب و بد و حق و باطل و هدایت و ضلالت را وارونه می بیند به همین جهت از طهارت متنفر است از تمیزی بیزار است حجاب را برای خود کسر شان می داند انسانی که به این عقوبت مبتلی شده هیچ وقت انسان های پاک و متدین را به مجالس خود راه نمی دهد و با وقاحت در دعوت نامه عروسی می نویسد بدون حجاب و با مشروب الکی تشریف بیاورید! در طول تاریخ این فاجعه به طور مکرر اتفاق افتاده است وقتی سید جمال الدین اسد آبادی را از کشور اخراج کردند این گونه دلیل آوردند که سید یک مرد قانونی است !
پنجمین مورد این است که می گوید برو گم شو «وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا»مریم/۴۶(از من به دور باش.) و مورد ششم این است که دست به ترور می زند کسی که برهان ندارد ترور برای او خیلی سهل است و این فاجعه در حق انبیاء اتفاق افتاد در خصوص یکی از پیامبران آمده که امت او گفتند که باید شبانه او را ترور و از شرش راحت بشویم سپس به اهل بیت او می گوییم ما از چیزی خبری نداریم در قرآن می خوانیم «قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ»نمل/۴۹([آنان به یکدیگر] گفتند: هم قسم شوید که حتماً به صالح و خانواده اش شبیخون می زنیم [تا همه را نابود کنیم]، آن گاه به خونخواهش بگوییم: ما زمان هلاک شدن خانواده اش حضور نداشتیم و یقیناً راستگوییم)
مورد هفتم خیلی عجیب است و آن اینکه کسی که برهان ندارد هیا هوی رسانه ای ایجاد می کند تا صدای حق گم شود چون او از صدای حق می ترسد این مصیبت نیز در زمان انبیاء اتفاق افتاد در قرآن می خوانیم « وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَذَا الْقُرْآنِ وَالْغَوْا فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَغْلِبُونَ »فصلت/۲۶ و کافران (به مردم) گفتند: به این قرآن گوش فرا ندهید و سخنان لغو و باطل در آن القاء کنید تا مگر بر او غالب شوید. ) مشرکان برای دفن حقیقتی که بر زبان پیغمبر جاری می شد برنامه ریزی کردند و به مردم گفتند وقتی محمد قرآن می خواند فریاد بزنید سر و صدا راه بیاندازید سوت بزنید تا سخن او گم و شما غالب بشوید این فاجعه در کربلا نیز اتفاق افتاد زمانی که امام حسین خطبه می خواندند عمر سعد از تاثیر آن می ترسید و لذا به لشکر گفت وقتی حسین خطبه می خواند فریاد و سر و صدا راه بیاندازید حضرت وقتی اوضاع را این گونه دیدند جمله بسیار عجیبی را بر زبان آوردند فرمودند فریاد نزنید و ساکت باشید و بگذارید حقتان را اداء کنم! در زمان ما امپراطوری رسانه ای غرب که مصداق اتم و اکمل دجال است این نقش را ایفا می کند و با سر و صدا و هیاهوی رسانه ای و “مکر اللیل و النهار” و “مکر السیئات” و “تسویل” مانع از این می شوند که انسان ها واقعیت را آن گونه که هست ببینند و با بی شرمی ادعای آزادی بیان هم دارند همه آنها از دروغ تغذیه می کنند و بیت الکذب لقب خوبی است که عرب ها به امپراطوری رسانه ای غرب دادند . دروغ آن قدر عجیب است که در زمان ما دروغ مکه را نیز در برگرفت اخیراً فیلمی پخش کردند که به مکه و مسجدالحرام برف سنگین می بارد همه تعجب کردند که اوضاع جوی چقدر عوض شده است اما حقیقت چیز دیگری بود فرماندار مکه اطلاعیه داد و گفت : اینجا برفی وجود ندارد همه دروغ است که با تکنولوژی رسانه ای درست کرده اند! یکی از ظرفاء می گوید در زمان ما حتی مکه هم از آفت و خطر دروغ ها سالم نماند.
مطلب دوم
به گردانندگان این مجله صهیونیستی می گوییم شما که رهبر ما را کنار پیغمبر قرار دادید، با این کار بصیرت بزرگی برای ملت ما درست و ارادت ویژه ای در ملت ما نسبت به رهبر عظیم الشان ایجاد کردید اکنون ملت ما خوب فهمیدند که اهانت کننده به رهبری چه کسی است. با این کاریکاتور معلوم شد هر کس نسبت به رهبری بد بگوید در ردیف شارلی ابدو قرار گرفته است یعنی در ردیف نشریه ای قرار گرفته که به عصاره کائنات و مفخر مخلوقات حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) اهانت کرده است. دشمن از شدت عصبانیت کار هایی می کند که اردوگاه حق و باطل با آن کاملا مشخص می گردد. به امام شافعی گفتند در ایام فتنه حق و باطل را چگونه از هم تشخیص بدهیم فرمود به تیر دشمن نگاه کنید ببینید با تیر خود کجا را هدف گرفته است؟ در آن صورت به راحتی هم حق را خواهید یافت و هم اردوگاه حق و باطل را تشخیص خواهید داد.
مطلب سوم
استهزاءکردن اهل حق توسط اردوگاه باطل از قدیم وجود داشته است و خداوند در قرآن به طور مبسوط به این بحث وارد شده است خداوند در قرآن می فرماید هیچ پیامبری نفرستادم مگر اینکه او را مسخره کردند «يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ»یس/۳۰(ای دریغ و افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایتشان نمی آمد مگر اینکه او را مسخره می کردند!) باز فرموده وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِنْ نَبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ وَمَا يَأْتِيهِمْ مِنْ نَبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ»زخرف/۶ و۷ (و چه بسیار پیامبرانی که در میان پیشینیان [که مردمی اسراف کار بودند] فرستادیم [و به سبب اسرافشان از فرستادن پیامبر دریغ نکردیم؛]ولی هیچ پیامبری به سوی آنان نیامد مگر اینکه او را همواره مسخره می کردند.) خداوند در ادامه همین آیه در بیان عکس العمل خود در مقابل استهزاء کنندگان می فرماید «فَأَهْلَكْنَا أَشَدَّ مِنْهُمْ بَطْشًا»زخرف/۸(پس ما نیرومندتر از این اسراف کاران [زمان تو] را هلاک کردیم) خداوند می فرماید نیرومندتر از این ها را نابود کردم یعنی وقتی مسخره کردی باید انتظار اهلاک خداوندی را داشته باشی سپس می فرماید سنت من تغییر بردار نیست و در هر دوره بلا را بر سر استهزاء کنندگان نازل کرده ام و خواهم کرد .«وَمَضَى مَثَلُ ٱلأَوَّلِينَ»زخرف/۸(و توصيف پيشينيان گذشت)می گوید به کسانی که پیش از تو بودند نگاه کن و ببین با کسانی که به زبان امروزی کاریکاتور کشیدند چه معامله ای کردم باز در قرآن فرموده «وَإِذَا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلَّا هُزُوًا»انبیا/۳۶(و کافران هنگام ملاقات تو، تو را جز به استهزاء نمی گیرند ) باز خداوند فرموده:
يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ»یس/۳۰(وای بر حال این بندگان (گمراه لجوج) که هیچ رسولی برای هدایت آنها نیامد جز آنکه او را به تمسخر و استهزاء گرفتند)
بخش دوم
خداوند در خصوص اذیت و آزار انبیاء و استهزاء آنها سخن بسیار تکان دهنده ای را در قرآن آورده است مضمون آن این است که من این ها را از باب عقوبت به این وادی سوق داده ام یعنی او را چنان زده ام که عقل از سرش بیرون برود و به اولیای الهی و پیامبران اهانت کند یا به یک عالم دین اهانت یا حرمت او را بشکند خداوند می فرماید مقدمات این کارها را من انجام داده ام !
در این آیه بسیار دقت شود که «أَلَم تَرَ أَنَّا أَرسَلنَا ٱلشَّيَاطِينَ عَلَى ٱلكَفِرِينَ تَؤُزُّهُم أَزّا»مریم/۱۹(آیا ندیدى که ما شیطانها را به سراغ کافران فرستادیم تا آنان را با تحریکى شدیدبه طرف گناه و عصیان سوق دهند) خداوند می فرماید شیاطین را من می فرستم تا کفار را علیه پیامبر ،قرآن و اهل حق تحریک کند «لَا يُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ»حجر/۱۳(لیکن به آن ایمان نمیآورند، و البته عادت امم سابقه هم (مانند امت تو بر همین انکار و استهزا نسبت به رسولان و کتب آسمانی) گذشت.) ای پیامبر اهل استهزاء هیچ وقت ایمان نمی آورند و اگر می خواهی بدانی من با اهل استهزاء چه معامله ای کردهام به سنت آفرینش در ادوار گذشته نگاه کن .
مشرکین صدر اسلام در استهزاء حضرت رسول اکرم سنگ تمام گذاشتند به حدی که شعراء مکه را نیز به میدان آوردند شعر در آن زمان به منزله رسانه عمومی بود اگر شعر از فصاحت بالا برخوردار می شد در کوتاه مدت همه اهل منطقه آن را ورد زبان خود می کردند حتی نوشته اند که یکی از پادشاهان بعد از اعدام مخالف خود و آویزان کردن جنازه او از دروازه، وقتی شعر شاعری را در مدح او دید گفت ای کاش من اعدام می شدم و این شعر در حق من انشاء می شد! شعراء مکه که از فصاحت بالایی برخوردار بودند آن قدر رسول گرامی اسلام را مسخره کردند که قلب پیامبر به درد آمد در این هنگام خداوند به رسول خدا تسلی داد و فرمود «إِنَّا كَفَيْنَاكَ الْمُسْتَهْزِئِينَ»حجر/۹۵(همانا ما تو را از شر استهزا کنندگان محفوظ نمودیم.)
این سنت غیر قابل تغییر خداوند در تمام ادوار برای کسانی است که دست به استهزاء بزرگان دین می زنند من به دولت فرانسه دو مطلب را می گویم:
الف) این که ما به شما که این خبط را کرده اید آن جمله ای را می گوییم که خداوند به کسانی که پیامبرش را مسخره کردند ، آن جمله را آورده است.
خداوند در قرآن خطاب به اهل استهزاء فرموده استهزووا یعنی استهزاء خودتان را ادامه دهید آخر آن این می شود که «إِنَّ اللَّهَ مُخْرِجٌ مَا تَحْذَرُونَ»توبه/۶۴(خدا آنچه را که از آن میترسید آشکار خواهد ساخت.) یعنی از آن چیزی که شما می ترسید آن را به سر شما می آورم الان دولت فرانسه از چه بلایی می ترسد ؟ خداوند می فرماید همان بلایی که از آن می ترسید آن را به سرتان خواهم آورد عجله نکنید یعنی فکر نکنی که تو با استهزاء زرنگی کرده ای بلکه من زرنگی کرده ام خداوند می فرماید «أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَنَجْوَاهُمْ بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُونَ»زخرف/۷۹و۸۹(بلی کافران بر کار کفر و عصیان تصمیم گرفتند ما هم (بر کیفر و انتقام ایشان) تصمیم گرفتیم آیا گمان میکنند که سخنان سرّی و پنهان که به گوش هم میگویند نمیشنویم؟ بلی میشنویم و رسولان ما (فرشتگان) همان دم آن را مینویسند.) یعنی مبادا خیال کنی که در نقشه خودت محکم کاری کرده ای بلکه من خدا کارم را محکم انجام داده ام و عجیب اینکه می فرماید “فَقَدْ كَذَّبُوا فَسَيَأْتِيهِمْ أَنْبَاءُ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُون” آیا فکر می کنند می توانند از سلطه من خارج شوند؟ من همه چیز آنها را می نویسم و به زودی و در نزدیک ترین زمان خبر استهزاء آنها به آنها خواهد رسید .
ب) دومین سخن ما به گردانندگان مجله شارلی ابدو و بلکه به دولت فرانسه که پشت سر این مجله صهیونیستی ایستاده است این است که اگر می خواهید با مخالف بر خورد کنید نوع برخورد با مخالف را از امام بزرگ ما علی (ع) بیاموزید از امیر علیه السلام یاد بگیرید که وقتی حضرت در صفین دید سربازش به معاویه فحش می دهد ، فرمود «اِنّی اَکرَهُ لَکُم اَن تَکونوا سَبّابین»خطبه۲۰۶(پسند من نيست كه شما دشنام دهنده باشيد)هیچ کس حق ندارد در اردوگاه من زبانش به فحش باز شود تا قیامت نباید به زبان شیعه ای فحش بیاید حضرت فرمودند چرا فحش می دهی؟ به جای آن خطاها ، اشتباهات ، مساوی و رفتارهای غلط آنها را به آنها گوشزد کنید «لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ»خطبه/۲۰۶(ولى اگر در گفتارتان كردار آنان را وصف كنيد و حالشان را بيان نماييد به گفتار صواب نزديكتر و در مرتبه عذر رساتر است)-فصاحت کلام در این خطبه غوغاست و بالاتر از آن این است که حضرت در آخر سخن خود می فرماید دست خودتان را به سوی آسمان بالا ببرید و از خداوند این گونه بخواهید که خدایا خون ما و خون دشمنان ما را حفظ کن !!! لشکر معاویه را هم حفظ کن!!! به بزرگی قلب و به بصیرت بی نظیر آن امام مظلوم نگاه کنیم و بر بشریت مظلوم که او را از دست داد “های های” گریه کنیم دعای ندبه شیعه ندبه بشریت است و گریه شیعه قدسی ترین گریه است همه باید به ما ملحق شوند و گریه کنند.
عقوبت اهل استهزاء در دنیا و آخرت
در قرآن برای بعضی از اهل جرم عقوبت های وحشتناکی ذکر شده است یکی از آنها عقوبت کسانی است که در این دنیا اهل حق را استهزاء کرد ه اند خداوند آنها را نه در این دنیا و نه در آن دنیا رها نمی کند«فَأَصَابَهُمْ سَيِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ»نحل/۳۴(تا آنکه به کیفر اعمال زشت خود رسیدند و آن عذابی که به آن تمسخر میکردند آنها را احاطه کرد.)از بعضی از آیات معلوم می شود که خود خداوند متعال در این دنیا و در آخرت اهل استهزاء را مسخره می کند «اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَيَمُدُّهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ»بقره/۱۵(خدا به ایشان استهزا کند و در سرکشی مهلتشان دهد که حیران بمانند.) در روایت است که اهل جهنم وقتی که به جهنم می روند از جهنم دری به بهشت باز می شود اهل جهنم با دیدن منظره بهشت با سرعت به سوی دری که باز شده حرکت می کنند وقتی دم در بهشت می رسند در بسته می شود این عمل چندین بار تکرار می شود یعنی در بهشت به طور مدام باز و بسته می شوداین سخن مخصوصا برای زنی که از سر بهانه سر خود را باز می کند و می گوید وقتی روسری می پوشم گرمم می شود جالب است فقط خدا می داند که او در آن گرمای سوزان که مظهر غضب الهی است چه حالی خواهد داشت؟
اهل جهنم با دیدن استهزاء شدیداً ناراحت و مایوس می شوند و به خدا می گویند خدایا آیا ما را مسخره می کنی؟ ندا می آید که این استهزاء نتیجه استهزاء دین و بزرگان دین و مسخره کردن آنها در دنیا است “هذه اعمالکم ردت الیکم” یعنی این تجسم اعمال خود شماست اعمال شما به سوی شما برگشته است اما بجوهرها و حقیقتها :
پس پیامبر گفت بهر این طریق / با وفا تر از عمل نبود رفیق
بخش سوم
تجربه هم نشان داده است کسانی که بزرگان جامعه را استهزاء می کنند روزگار سختی دارند انبیاء ، ائمه ، علمای عاملین دافع بلا از جامعه هستند و حق بزرگی بر ذمه انسان ها دارند استهزاء آنها بالاترین مصداق کفران نعمت است و خداوند فرموده “و لئن کفرتم فان عذاب لشدید” تاریخ زندگی بشر مصادیق و موارد فراوانی دارد که در آنها عذاب الهی در اسرع وقت سراغ اهل استهزاء آمده است به تعبیر خداوند “و ارادوا به کیداً فجعلناهم الاخسرین” شهید ثانی در کتاب منیه المرید فی آداب المفید و المستفید دو مورد از نزول بلا بر کسانی که به مقام علم و عالم استهزاء کرده بودند نقل می کند ایشان در آن کتاب آورده که دو نفر جدا جدا زیر کفش خودشان میخ زدند و به مدرسه آمدند و وقتی از آنها سوال شد که چرا زیر کفشتان میخ زده اید؟ از روی استهزاء گفتند پیامبر گفته است که طالب علم پای خود را بر روی بال ملائکه می گذارد ( ببینید دین ما چقدر به علم بهاء داده است ملائکه بال های خود را باز میکند اما برای چه کسی؟ فقط برای کسی که دنبال علم است! )ما آمده ایم بال های ملائکه را میخ کوب کنیم! میخ ها را زده ایم تا باآن بال های ملائکه را سوراخ سوراخ کنیم! نتیجه این استهزاء وحشتناک چه شد؟ شهید ثانی می نویسد هر دو شل شدند.
باز در تاریخ آمده که یکی از خلفای عباسی دو دلقک به کاخ می آورد تا یکی در نقش امیر المومنین(ع) و دیگری در نقش حضرت زهراء(س) آن دو بزرگوار را مسخره و مردم را بخندانند آخر این استهزاء نیز بسیار وحشتناک است پسر خلیفه به صورت پنهانی آمد و به امام (ع) گفت می خواهم پدرم را بکشم او ناصبی است امام فرمود اگر پدرت را بکشی خودت هم کشته خواهی شد چون او پدر است و کشتن پدر ولو اهل خلاف باشد اثر وضعی دارد او گفت من این عمر را نمی خواهم رفت و با جمعی از طرفداران خود به طور ناگهانی وارد مجلس پدر شد و او را به درک واصل کرد اما خودش نیز بعد از ده ماه کشته شد.
یک قصه عجیبی در تاریخ اردبیل ثبت شده که بسیار آموزنده است این قصه مربوط به هشتاد سال پیش است این قصه در بین خانواد های اردبیلی مشهور است ماجرا از این قرار است که حاج ملا امیر راثی از وعاظ بزرگ اردبیل میگوید در خانه نشسته بودم دیدم از خانه همسایه صدای روضه به گوش می رسد و در آنجا محفل روضه برپاست تعجب کردم که چرا از من دعوت نکرده است حساس شدم که ببینم کدام واعظ یا وعاظ را دعوت کرده است در مرحله اول مجدالواعظین که از وعاظ بسیار مقتدر شهر بود روضه را شروع کرد با شنیدن صدای او بسیار ناراحت شدم که چرا همسایه من مرا دعوت نکرده است قدری که گذشت دیدم امین الواعظین روضه را شروع کردند گفتم همسایه من حق همسایگی را رعایت نکرده این دو واعظ را دعوت کرده ولی مرا کنار گذاشته است قدری که گذشت دیدم حاج ملا عباس ذاکر توسلی روضه را شروع کرد گفتم ای داد ای بیداد روزگار چقدر عوض شده و حقوق چقدر فراموش شده او را دعوت کرده اما مرا که همسایه دیوار به دیوار هستم دعوت نکرده است قدری که گذشت با تعجب دیدم مرحوم افتخار که نابغه خطبای اردبیل بود روضه را شروع کرد گفتم ای دل غافل او همه خطباء را را جمع کرده و با عدم دعوت از من به من اهانت کرده است قدری که گذشت با کمال تعجب دیدم خودم روضه را شروع کردم ! تازه متوجه شدم که هیچ خطیبی در منزل او نیست و او از سر استهزاء ادای خطباء ، وعاظ و روضه خوان های شهر را در می آورد ! او ادای همه را در می آورد و حالا نوبت به من رسیده بود او ادای علما را در می آورد و مردم را می خنداند ماجرای این استهزاء به کجا منجر شد بسیار شنیدنی است خطاب من مخصوصاً به کسانی است که در کانال های خارجی علماء و روحانیون را مسخره میکنند آنها خوب گوش کنند، حضرت آیت الله مروج امام جمعه فقید ما می گوید در گلوی آن مرد استهزاء کننده یک زخم عجیبی پیدا شد زخمی که تمام پزشکان از معالجه آن عاجز ماندند این زخم به حد عفونت رسید و از آن کرم هایی با شکل خاص خارج می شد جزئیات این حادثه بیشتر از آنچه ذکر شد در سینه اردبیلی ها ثبت است حضرت آیت الله مروج می فرمود از آن زمان مردم از استهزاء بزرگان دین واهمه کردند و مسخره کردن وعاظ و خطباء برای همیشه از اردبیل جمع شد .
این مقاله در روزنامه کیهان نیز منتشر شده است.