شریعتی: همینکه دست قلم در دوات میلرزد به یاد مهر تو بیشک فرات میلرزد نهفته راز «اذا زلزلت» به چشمانت اگر اشاره کنی کائنات میلرزد هزار نکتهی باریکتر ز مو اینجاست بدون عشق تو بیشک صراط میلرزد تو را به کوثر و تطهیر و نور گریه مکن که آیه آیه تن محکمات میلرزد کنون نهاده علی سر به روی شانهی در و روی گونهی او خاطرات میلرزد غزل تمام نشد، چند کوچه بالاتر میان مشک سواری فرات میلرزد.
سلام عرض میکنم خدمت شما عزیزانم، خانمها و آقایان. عزاداریهایتان قبول باشد، انشاءالله. خوشحالیم که امروز در این لحظه، در این ساعت مهمان لحظات ناب و نورانی شما هستیم. به همه مخاطبان عزیزانمان در شبکه افق که تکرار برنامه را میبینند، همه شنوندههای خوبمان و مخاطبان شبکه جهانی ولایت، جمع صمیمی و همدل سمت خدا، با دلوجانم سلام میکنم و با احترام و باافتخار در محضر حجت الاسلام عاملی هستیم. سلامعلیکم و رحمةالله، خیلی خوشآمدید.
حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمةالله. سلام و دعا دارم برای عزیزانی که با ما همراهاند، اجازه میدهند که ما در منزل ایشان حاضر شویم، باهم همصحبت شویم؛ بینندگان مکرم شبکه 3، عزیزان ما در افق و شبکه جهانی ولایت و عزیزان ما در رادیو معارف. برای همه عزیزانم بهترینها را از خدای متعال خواستارم، عالیترین مراتب عبودیت، معرفت در عمر دنیا، خدا برای هر نبی و هر ولی که عنایت کرده، آنهم از سر فضل و نه از سر استحقاق، برای ما هم مرحمت کند. «فإِنَّكَ أَنْتَ اللَّهُ الْمُعْطِي جَلائِلَ النِّعَمِ الْمُكَرَّمَةِ لِمَنْ نَاجَاكَ بِلَطَائِفِ رَحْمَتِكَ»
آن که خدا میگوید، جَلائِلَ النِّعَمِ است؛ یعنی نعمتهایی در شأن خودش است و خدای متعال در این خصوص بخیل نیست، رشتههای حقیقی اگر درست شود، ردخور ندارد. بعد از چند روزی، در دنیا که ما مهمان خدا هستیم و در ضیافت خدا هستیم؛ «أنتَ دَعَوْتَنِي إلَيْكَ» خدای متعال با عالیترین مقامات عبودیت و معرفت، انشاءالله از ما پذیرایی بکند و اگر موانعی در کار هست، هم (؟05:12) بفرماید. این روزها که منسوب به حضرت زهراست، حضرت را واسطه میکنیم که انشاءالله این دعا را مستجاب کند، به کشور ما عنایت بکند و اقتدار کشور ما را مضاعف کند، دولتمردان عزیز ما که تلاش میکنند برای عزت کشور و پیشرفت کشور، همه را موفق کند؛ مخصوصاً عزت و شوکت و تأثیر نفس مقام معظم رهبری را روزافزون و برهانش را بر دنیا غالب بکند انشاءالله.
شریعتی: انشاءالله. حالتان چطور است حجت الاسلام عاملی؟
حجت الاسلام عاملی: ارادت.
شریعتی: انشاءالله در این روزها و شبها که به مجالس مشرف میشوید، همینطور دوستان و عزیزان، برای هم دعا کنیم؛ مخصوصاً شما برای ما و همه دوستان و عزیزانمان اهالی سمت خدا که سخت محتاج دعای خوبانی همچون شما هستیم. هفته گذشته، یک مقدمهای را شنیدیم در ذیل بحث تمدن آرمانی که نبی مکرم اسلام پایهگذاری کردند و حجت الاسلام عاملی وعده دادند که ما میخواهیم راجع به ظلمهایی صحبت کنیم که برایمان غیر معلوم است، یعنی اساساً حواسمان نیست که ما هم ظالمیم و خداینکرده داریم ظلمی را مرتکب میشویم. دعوت میکنم که امروز همراه ما باشید و بحث امروز حجت الاسلام عاملی را بهاتفاق خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: بسمالله الرحمن الرحیم. بحث ما در این بود که خدای متعال با ظهور ربوبیتش و حضرت ختمیمرتبت با مأموریت و رسالت خاصی که خدای متعال محول فرموده است، برای ما برنامهای ریختند که نتیجه آن یک تمدن بسیار عظیم بشری است و ارکان خاصی که یک تمدن آرمانی دارد، همه متوفر است در یک چنین تمدنی. یکی از آنها عبارت است از مسئله عدل. عدل شیرازۀ این عالم است: « بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الاَرْضُ» یعنی همهچیز در خلقت سر جای خودش است؛ یعنی یکچیزی پیدا کنید که «اگر یکذره را برگیری از جای / خلل گیرد همه عالم سراپای».
شریعتی: همهچیز سر جای خودش است.
جمال فوران میکند، حکمت فوران میکند، تدبیر فوران میکند. عدل اینجوری است؛ در حیات زندگی انسان هم همینطور است. یعنی اگر میخواهیم جهنم ازاینجا شروع شود، باید روی عدل معامله کنیم، باید روی عدل مماشات کنیم، باید روی آن چیزهایی که عدل را به هم میریزند… « أَنَّما أَمْوالُكُمْ وَ أَوْلادُكُمْ فِتْنَةٌ» یعنی این دو صورت عدل را به هم میریزد؛ یا به خاطر اموال است که عدل به هم میریزیم، یا به خاطر اولاد است که ما عدل را به هم میریزیم.
اگر قرار باشد در جامعه، جامعه تماشایی درست شود، بهترین تماشاگه و جمال برای بشر درست شود، (انشاءالله بحث میکنیم که عدل بالاترین جمال است) مربوط است به عدل در جامعه. در این خصوص حضرات معصومین و خدای متعال در آیات، یکبار و دو بار نه، به تأکید گفته؛ «قُل إنّی أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ».
جاهای خاصی رسالت را در مفاهیم خاصی منحصر کرده: « ما أَنْتَ إِلاّ نَذِیرٌ» این خیلی مهم است. میدانید که حصر، حصر اضافی است، مطلق نیست؛ اما همینکه خدا حصر میکند، خیلی چیزها از آن فهمیده میشود؛ فقط عدل، «قُل إنّی أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ» من مأمورم که در بین شما به عدل حکم و معامله کنم.
در این خصوص، امیرالمؤمنین احبّ العباد را در نهجالبلاغه میشمارد، میگوید که بعضی انسانها هستند که أحب العباد إلی الله هستند، یعنی خدا اصطفی میکند، انتخاب میکند؛ افراد خاصی را انتخاب میکند. إشتراء، إشتراء، إشتراء معنایش همین است. دارم به چشم مشتری نگاهت میکنم، هرروز و هرلحظه. علامه فرمود: دنیا، دنیای معامله است؛ در هرلحظه ما معامله میکنیم با خدا، با ابدیت، با انسانیت، با مقاماتی که خدا تدارک دیده. یکبار خدا بگوید (؟09:44) بشویم صفی الله.
جبرئیل نازل شد و گفت: یا رسولالله، من از آسمان میآیم، در آسمان من و خدا جمع شدیم، خدای متعال عقد زهرا را خواند. به من دستور داده که اصحابت را جمع کنی در مسجد، تا هم عقد زهرا و علی را در روی زمین بخوانی که اصحاب ناظر و شاهد باشند بر این عقد و ازدواج. گفت: چطوری خواندید؟ گفت: یا رسولالله! کُنت أنا الخاطب. خدا به من گفت که تو باید بیایی خواستگاری؛ یعنی تو از طرف علی هستی و من هم از طرف زهرا؛ چون ولی زهرا من هستم! کُنت أنا الخاطب و کان الله (؟10:32) ما دیگر چه بگوییم و چه صحبت بکنیم؟
خدا میگوید زهرا برای خودم هست و من ولی او هستم، من صاحبش هستم. یعنی خدا اینقدر علاقه داشته باشد به یک شخصیتی، آنقدر عروج کند؛ این انسان عادی است؟ آنوقت خدای متعال که عقد را خواند، آداب عقد این است: برای آقا داماد، وصفی بدهی و برای عروس خانم هم یک وصفی بدهید، حرمتشان نگهداشته شود و تکریم و تعریف شوند. حالا خدا میخواهد وصف انتخاب کند؛ خدا در انتخاب وصف خیلی حساس است، اولین وصفی که برای خودش انتخاب کرده، از ماده رحم است: بسمالله الرحمن الرحیم. اول قرآن کتاب شروع میشود؛ کتاب آسمانی، بزرگترین منشور اعتقادی، اخلاقی بشریت با دست خدا نوشتهشده. میخواهد یک وصفی را انتخاب کند، هزار و یک وصف دارد که همه را کنار گذاشت و با رحم شروع کرد.
« إِلَّا مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» تا نشان بدهد که اساس خلقت رحمت است، اساس خلقت عذاب نیست، اساس خلقت غم و غصه نیست، گرفتاری نیست؛ بسمالله الرحمن الرحیم.
درباره وصف حضرت زهرا و امیرالمؤمنین که خدای متعال خواست انتخاب کند، آنجا یکچیز عجیب برای امیرالمؤمنین انتخاب کرد: صفی الله! تزویج میکنم زهرا را بر صفی الله. صفی الله یعنی تو را از بین ابناء بشر انتخاب کردم. میدانید که انتخاب خدا معیار دارد، گزافی نیست؛ همینطوری دلم بخواهد و خوشم بیاید، این قضایا درباره حضرت حق نیست. عالم جدی است، هم این دنیا جدی است و هم آخرت.
داخل پرانتز یک جمله بگویم که با آب طلا نوشته شود، ارزش دارد این جمله. درست است که از بحث خارج میشویم، ولی عنان خطابه میرود! عرضم به خدمت شما: در این عالم، قوانین و سنتهایی که حاکم است، خیلی جدی است. یکهو میبینید که زلزله آمد، پنجاههزار نفر رفت؛ یکهو میبینید که حادثهای شد و طفلی پدرش را از دست داد؛ «و لا تبدیلاً لِسُنَّتِ اللَّهِ».
این قوانین، در این عالم بسیار جدی است؛ «مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ». قانونی کلی است: هرکس که کار را خراب بکند، هرکس که باشد؛ من، من موصول است، جزو الفاظ عموم است، استثناء بردار نیست. اسماعیل فرزند امام صادق به ایشان گفت: «ما بال المذنبین منّا» اگر کسی از ما گناه بکند، چطور میشود؟ گفت: « لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ» این آرزوها چیست که شما دارید که مثلاً من جزو اهلبیتم و فرزند امام هستم و برای من سخت نمیگیرند. پیغمبر به حضرت زهرا فرمود: « إعمَلِی لِنَفسِک فَإنِّی لا أُغنِی عَنکِ شَیئاً» خودت کارت را در این عالم درست کن، من چیزی بینیاز نمیکنم از تو در روز قیامت. آنوقت دنبالهاش این آیه را خواند: «مَنْ عْمَلْ سُوءً يُجْزَ بِهِ» هرکس عمل سوء.. کار خلافی انجام بدهد، جزایش را میبیند، ردخور ندارد، تخطی ندارد، هرکس که میخواهد باشد. این عالم اینجوری است.
وقتی خلاف کرد، خدا عذاب را نازل کرد، نمیترسد که چه شد؛ «وَلَا يَخَافُ عقبها». این دنیا، این جدیت را دیدید، حالا کنارش بگذار ؛ «وَلَقَد عَلِمتُمُ ٱلنَّشأَةَ ٱلأُولَى فَلَولَا تَذَكَّرُونَ» این دنیا را دیدی، چرا آخرت را نمیبینی؟ یعنی همین جدیت در آخرت هم هست. یعنی یکذره نمیشود احتیاط را از دست داد؛ خیلی حرف است! اینجا را که میبینی، سنت خدا تخطی بردار نیست. «وَلَقَد عَلِمتُمُ ٱلنَّشأَةَ ٱلأُولَى فَلَولَا تَذَكَّرُونَ» چرا آنجا را نمیبینی؟ کار خدا روی حسابوکتاب است؛ چه این دنیا و چه آخرت.
در آخرت از دروازه دنیا که خارج میشود، میگویند: «هذه اَعْمالَکُمْ رُدَّتْ اِلَیْکُمْ» هرچه میبینی، به ضرر شما آمده است، اما بجوهرها و حقیقتها. هرچه روی این نکته دقت کنید، جای آن هست؛ یعنی از آن چیزهایی است که برای انسان واقعاً سهمگین است که ما مبادا… « يَا أَيُّهَا النَّاسُ وَلَا يَغُرَّنَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ» مبادا که شیطان با خدا، شما را فریب دهد.
شریعتی: یعنی چه؟
حجت الاسلام عاملی: یعنی بگوییم که خدا هست، خدا ارحمالراحمین است، خدا کریم است. شل بگیری، یکوقت میبینی که حسابوکتاب خاصی درست شد، برگشتی هم نیست؛ آنوقت بگوید وای وای وای، خدا هم بگوید که « لا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً كَثِيراً» خدا میگوید که الان نگو وای بر من! خیلی بگو وای بر من! سرت را باز کردی، مکشوف شدی، اینیکی نگاه کرد، یک گناه و آنیکی نگاه کرد، یک گناه دیگر، آنیکی اغوا شد یک گناه، آنیکی خانوادهاش به هم ریخت، یک گناه، آنیکی منحرف شد… روزانه چقدر گناه؟ یک گناه را نمیشود آنجا درست کرد.
«(؟16:52) و استولت على المظالم» پناه میبریم بر خدا، نمیشود که شل گرفت و یا خدای¬نکرده بیاید در بیتالمال خیانت کند، در اضاعه حق بیجا و بیجهت و دل به خواهی، یک نهاد خانواده را به هم بریزد؛ اینها وحشتناک است!
شریعتی: بعد بگویی خدا میبخشد!
حجت الاسلام عاملی: خدای متعال ارحمالراحمین است فِي مَوْضِعِ العَفْوِ وَالرَّحْمَةِ و أَشَدُّ المُعاقِبِينَ است فِي مَوْضِعِ النِّكالِ وَالنَّقِمَةِ. این جای خودش را دارد، آنهم جای خودش را دارد. یک زیبایی دین ما به همین جامعیت است. یعنی هم « اشداءُ علی الکفّارِ» دارد و هم « رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ» دارد. شما بگویید که (؟17:43) بعضیها مذهب خودشان را تعریف میکنند ترک الکینه؛ بعضی کینهها خیلی مقدس است، اینهمه طفلها و بچهها را کشت، واقعاً کمر ما شکست وقتی آن بچهها را میدیدیم در غزه، کل ابناء بشر همیشه به بچه حرمت و احترام دارد. ی
کی از استغفاراتی¬های اروپاییها آمده بود، مراقب یکی از همکاران ما بود که نکند او جزو حزبالله است! بعد یک سال متوجه شده بودند که جزو حزبالله نیست. آن افسر استغفاراتی، آمده بود دفترمان که بگوید ما درباره تو تحقیق کردیم و خدا را شکر که مثلاً مرتبط نیستی! ایشان میگوید که آن افسر استغفاراتی آلمان، تمام اعتقادات شیعه را به من گفت! حتی از کربلا صحبت کرد، بعد رسید به حضرت علیاصغر و گفت: هرچقدر که شما متأثرید از حضرت علیاصغر، ما هم متأثریم! شما کینه مقدس باید داشته باشید، وقتیکه بشریت را اینطور پایمال میکنند.
غرضم این است که در عالم بالا عقد خوانده شد و یک لقب به امیرالمؤمنین شد صفی الله! تو را انتخاب کرد. یکوقت از خلیفه دوم سؤالی کردند، گفت: بگویید علی بیاید، این سؤال علمی است و کار ما نیست. امیرالمؤمنین فرمود: بروید به خلیفه بگویید: « العلم يُؤْتَى ولا يأتِي» انسان باید برود پیش علم، به علم نگوید که…
شریعتی: از علم بپرسد، نه اینکه علم بیاید سمتت…
حجت الاسلام عاملی: گفت: افتخار است، میرویم. آمدند و دیدند که امیرالمؤمنین مشغول کشاورزی است، اما اشک است که از چشمش ریخته میشود. امام حسین فرموده است: نشد یک روز من پیش پدرم بروم، إِلاَّ وَجَدْتُهُ بَاكِياً. دیدم که همیشه دارد گریه میکند. یک روز نرفتم؛ «مَا دَخَلْتُ عَلَى أَبِي قَطُّ». من از شما سؤال میکنم: چه عالمی داشته و چه چیزی میدیده؟ اعمالش ناقص بوده؟
میگوید: پرده که کنار برود، یقین من اضافه نمیشود؛ همهچیز را میدیده، تنها مسئله عظمت خداوندی بوده، عظمت را که میدیده، میگفت: (؟20:08)، هرچه تصدق میداد، میگفتند: یا علی دیگر بس است، میگفت: نشد، اگر الان یک صدقه در شأن خدا داشته باشم، میگویم بس است! آیه نازل شد به پیغمبر ما: « إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ»؛ گفت: نعیت عنها نفسی؛ یک سال مدام گریه کرد. من یقین صد درصد دارم که این گریه، گریه از هیبت ملاقات است!
شریعتی: درک آن عظمت است…
حجت الاسلام عاملی: ملاقاتی که وقتی انسان از دنیا میرود، اول کاری که میکنند، ملاقات با (؟20:43) است. حضرت فرمود: مثل شب چهارده که ماه چهارده را میبینید، یک جلسه خصوصی دارید با خدا؛ شما هستید و خدا. مرحوم شاهآبادی میگوید: آنقدر مهیب است این جلسه! من قطعاً اعتقاد دارم که یک سال گریه مقدمه برای ملاقات بوده. برای ما مسئله خیلی سهل است؛ اما حساب کنید پیغمبر خاتم بخواهد با ذات لایتناهی ملاقات داشته باشد. بااینکه پیغمبر، پیغمبر خاتم است و بااینکه خدا چقدر از او تجلیل کرده!
شریعتی: حاجآقا، پیغمبر آن طوری باشد، ما چه باید بگوییم!
حجت الاسلام عاملی: بله. چقدر خدا تجلیل کرده. پیغمبر ما به جبرئیل گفت: خدا میگوید رحمة للعالمین، به تو هم چیزی رسیده؟ گفت: بله. درست است خیلی میترسیدم، وقتی (؟21:38) در قرآن که خدا در حق من گفت، یکخرده آرامش پیدا کردم.
آمدند و دیدند که امیرالمؤمنین هم کار میکند و هم گریه میکند؛ نه اینکه کار را رها بکند و بنشیند در گوشهای و بگوید: یاهو، یاهو، یا من لیس إلّا هو! دین، دین بیکاری نیست؛ امیرالمؤمنین صبح شلاق را در دستش میگرفت، هرکس که خوابیده بود با ضرب بیدارش میکرد، میگفت: (؟22:09)
شریعتی: بروید کار کنید.
حجت الاسلام عاملی: در اسلام اینطور نیست که بخوابی، کار کن. « اَعینونی بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سُدادٍ» کمک کنید ورع داشته باشید، کف نفس داشته باشید، واهمه قدسی داشته باشید و «اجتهاد» کار کنید؛ « بِوَرَعٍ وَ اجتِهادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سُدادٍ».
حالا خلیفه که اینجوری دید، همه منقلب شدند؛ گفت: «أرادک الحق و لم یردک قومک» خدا تو را انتخاب کرد، ولی امت به تو رأی نداد. حالا به تفسیرش وارد نمیشوم. خدا وقتی میگوید صفی الله، مگر ما میتوانیم بگوییم که امت اراده نکرد؟ خدا اراده کرده.
شریعتی: او برگزید…
حجت الاسلام عاملی: بله، صفی الله. وقتی رسول خدا گفت به امیرالمؤمنین بگویید بیاید؛ وقتی آمد، گفت: جبرئیل آمد مدال وصایت را آورد (مدال را من عرض میکنم)، تو شدی وصی من. یعنی خدا انتخاب کرد، چهکار بکند؟ باید گریه کرد. گفت: یا رسولالله، دعا کن خدا این کرامت را از من سلب نکند؛ یعنی اینقدر (؟23:34) داشت، باآنکه امام است.
« فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَه» را کجا گفت: وقتیکه بار به مقصد رسید! ما میتوانیم به مقصد برسانیم؟ اینجا یک غیبتی، آنجا یک تهمتی، آنجا یک افترایی. این روزها، روزهای انتخابات است؛ آقای شریعتی، آنقدر حسنات جابهجا میشود!
شریعتی: بار از آنور به اینور در جابهجا شدن…
حجت الاسلام عاملی: حسنات میرود به یک حساب دیگر
شریعتی: بله، به حسن غیبتها و تهمتها و…
حجت الاسلام عاملی: شد صفی الله، اما جالب حضرت زهراست. به حضرت زهرا مدالی داد؛ اگر بخواهیم بگوییم زن شخیص چیست؛ شخصیت زن به چه است؛ باید از همین در وارد شد. حضرت زهرا هم شد أمة الله. این مدال را خدا به حضرت زهرا داد. حضرت زهرا اوصاف زیادی دارد، هر وصفش یک کتاب میخواهد و یک عالم است؛ عبادتش، نمازش و کیاستش و سیاستش…
شریعتی: کوثر بودنش…
حجت الاسلام عاملی: مخالفتش. اگر مخالفت نمیکرد، اگر متحصنین را در منزل خودش جا نمیداد، هیچکس نمیتوانست جا بدهد؛ فقط حضرت زهرا گفت بیایید منزل من. اگر مخالفت نمیکرد، شهید نمیشد. امیرالمؤمنین اینهمه دشمنتراشی نمیکرد برای خودش، شهید نمیشد. اگر امام حسن و امام حسین ساکت میشدند؛ همه امامها همینطور بودند.
شریعتی: کوتاه میآمدند…
حجت الاسلام عاملی: کوتاه میآمدند؛ هیچکدام کوتاه نیامدند، هیچکدام تنازل نکردند. من همیشه آرزویم این است کسانی که به مرقد امامی میروند، مثلاً رفتی کربلا، برای دیدن گنبد! چقدر گنبد در کشور ما هست، چقدر گلدسته داریم؛ ببیند که امام چرا تنازل نکرد؛ لب مطلب همانجاست: سرسوزنی از مسئله رهبریت صالح پایین نیامدند.
أمة الله، میدانید یعنی چه؟ یعنی زهرا هیچ ارادهای از خودش ندارد، یعنی آنچنان ذوب شده در اراده خدا؛ « وَمَا یَشَآءُونَ إِلَّآ أَن يَشَآءَ ٱللَّهُ»؛ « قُلُوبُنا اَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللّهِ» قلب ما لانهی اراده خداست. «اللهم اغننی بارادتک عن ارادتی و بتدبیرک عن تدبیری» امام حسین به خدا عرض میکند که با اراده خودت، اراده من را بگیر، با تدبیر خودت، تدبیر من را بگیر. یعنی یک زن هیچوقت نگوید خوشم میآید؛ خوشم میآید یعنی تعطیلی عقل، تعطیلی برهان، تعطیلی استدلال.
آن آقایی که از اندیشه لیبرال دموکراسی دفاع میکند، میگوید که لیبرالیسم یعنی خروج از ولایت همهچیز، بعد میگوید ولایت عقل، ولایت برهان، ولایت فکر! عجیب است! یعنی انسان تعجب میکند اینقدر سقوط بعد از همه پیشرفتهای علمی. خروج از عقل، میدانید یعنی چه؟ یعنی جنون، یعنی دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود.
حضرت زهرا شد أمة الله، بعد خدا هم شد ولی حضرت زهرا. یعنی یکبار یک دخترخانمی بگوید خدایا عفت از من، انتخاب از تو. هرکس میآمد خواستگاری، پیغمبر ما میفرمود که امر زهرا، دست خداست.
شریعتی: او چه میگوید…
حجت الاسلام عاملی: بله، او باید انتخاب کند. حالا بحث من در این است که عدل جوری است که امیرالمؤمنین أحب العبادک تعریف میکند. بعضی انسانها أحب هستند، خدا آنقدر آنها را دوست دارد؛ صفیاند، خدا اصطفی کرده آنها را، « وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» تو را برای خودم درست کردم.
شریعتی: إِنَّ اللّهَ اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ… راجع به حضرت مریم.
حجت الاسلام عاملی: احسنتم. آنوقت امیرالمؤمنین که چنین فردی را میخواهد توضیح بدهد، صفاتش را بگوید؛ یک صفتش این است، میفرماید: « قَد ألزَمَ نَفسَهُ العَدلَ» الزَمَ یعنی تمام شئون زندگیاش را گرفته؛ اگر در بازار است، عادلانه است، اگر در اداره است، عادلانه است؛ سر کلاس عادلانه است، در دادگاه نشسته، عادلانه است؛ اگر در سیاست است، عادلانه است. تشفی خاطر… استغفرالله، من دلم را خنک بکنم. او بگوید که من امتحان بگیرم، این میخواهد تشفی خاطر بکند. اینها همه طفولیت است؛ طفل است و دیوانه است و مریض، میدانید که اینها ضعف اراده دارند، این سه فوری عصبانی میشوند؛ طفل عصبانی میشود، دیوانه عصبانی میشود، مریض هم فوراً از (؟28:38).
«قَد ألزَمَ نَفسَهُ العَدلَ فكانَ أوَّلُ عَدلِهِ نَفيَ الهَوى عَن نَفسِهِ» فرمود: پله اول عدل هم این است که آمده است اول از وجود خودش، هوا و هوس را کنار گذاشته و تصمیم گرفته بر اساس عدل در داخل…. یعنی مملکت بدن به یک مملکتی تشبیه کنیم، آنکه حاکم است باید عقل باشد. عقل هم وسیله عدل است؛ عدل جز بر عدل هیچوقت دعوت نمیکند.
وقتیکه عدل شد، اعتدال اخلاقی یعنی تمام قوای نفس در حال اعتدال هستند. شهوت در حال اعتدال میشود عفت، غضب در حال اعتدال میشود شجاعت، بقیه بهاصطلاح میشود حکمت.
شریعتی: همهچیز بهاندازه سر جای خودش قرار دارد.
حجت الاسلام عاملی: بله. حکمت و عفت و شجاعت یکجا جمع شوند، میشود عدالت نفسانی. این را حضرات معصومین خوب تشخیص دادند که اگر بخواهند کار کنند، اراده خدا در جامعه تنفیذ شود، «وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا» محقق شود، باید جامعه عدل¬پرور باشند. و لذا مأموریتی را که خدا مشخص کرده، هم در پیغمبر میگوید: «قُل إنّی أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ».
امیرالمؤمنین هم که فدای عدالتش شد و از امام حسین یادتان هست که خواندیم مسئله عدالتش را که «اشهد انک قد دعوت الی…» مضمونش این بود که به عدل دعوت کردی، « و انت صدیق فی ما دعوت الیک». بحث امام حسین هم، بحث عدل بود.
آن وقت آخرین قسمت… یکطرفش امیرالمؤمنین، یکطرفش حضرت ولیعصر و وسطش هم کاملاً مشخص است. در حضرت ولیعصر هم صحبت از عدل است. با دو چیز امام زمان را معرفی کردند: 1. عدل 2. نور «یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا بعد أملل ظلم و جوراً» یعنی هویت امام زمان، هویت عدل است.
« جامِعُ الْکَلِمَهِ عَلَى التَّقْوى» اگر تقوا باشد، عدالت هم دنبالهاش میآید. اگر عدل باشد، قوای نفس اعتدال داشته باشد… « هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوي». آنوقت یک مطلبش هم مسئله نور هست که امام رضا گفت: « بِأَبِي وَ أُمِّي وَ سَمِيُّ جَدِّي» پدرم، مادرم، صدای عزیزی که اسمش، اسم جد من است. اسم کوچک امام را نمیآورند.
«وَ شَبِيهِي» شبیه من است. (؟31:33) این هم باید بحث شود. « وَ شَبِيهُ مُوسَى بْنِ عِمْرَانَ» چه وجهی است بین حضرت موسی و حضرت ولیعصر؟ « علیه جیوب النور» تمام هرچه نگاه میکنیم، محفوظ به نور است. این نور، از نور اداره برق نیست! «تتوقّد من شعاع ضیاء القدس» این نور، نور خداست که تجلی کرده!
درباره حضرت زهرا آمده: « أَنَّ اَللَّهَ خلقها مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ» شما الان میتوانید به نور آفتاب نگاه کنید؟ امام صادق فرموده أَنَّ اَللَّهَ تَعَالَى خَلَقَهَا مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ؛ آن را میشود نگاه کرد؟ و لذا در قیامت، حضرت زهرا که تشریف میآورد، میگویند: « غُضُّوا أبصارَكُم» محرم و نامحرم که در آنجا نیست، چرا این درباره حضرت زهرا آمده و در جای دیگر نیامده؟ « غُضُّوا أبصارَكُم حتّی تجوز فاطمة»
شریعتی: سرت را پایین بیندازید تا رد بشود…
حجت الاسلام عاملی: چنان تجلی پیدا کرده است! « «وَ إِذَا اسْتَقَرَّ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ فِي الْجَنَّةِ زَارَكِ آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ مِنَ النَّبِيِّينَ» پیامبر ما فرمود: دخترم، وقتیکه تو در بهشت مستقر شوی، (زارک آدم) به تو زیارت تو میآید! نه اینکه تو به زیارتشان بروی. (زَارَكِ آدَمُ وَ مَنْ دُونَهُ مِنَ النَّبِيِّينَ) تمام انبیاء… برای چه میآیند؟ آن در اسماء و صفات خدا، در زهرا تجلی کرده، آنها را کشانده است.
شریعتی: باید میآمدند…
حجت الاسلام عاملی: بله. اگر کسی استبعاد کند… من یک روایت از اهل سنت بخوانم؛ اهل سنت روایت کردند که رسول خدا فرمود: من دنباله روی حضرت زهرا هستم در محشر. « أبعث علی البراق و تبعث فاطمة أمامی» چرا فاطمة امامی؟ چون « يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ». نور حضرت ختمیمرتبت اگر بخواهد تجلی پیدا کند… میشود حضرت زهرا. قلب حضرت اگر بخواهد تجلی پیدا کند، «و قلبی الَّذي بَيْنَ جَنْبَيْكَ» این تعبیرات نشان میدهد که حضرت زهرا یک مکانت خاصی در این کائنات دارد.
روز قیامت همه آرزو میکنند که ایکاش نسبتی با حضرت زهرا داشته باشیم؛ «يَوَدُّ الْخَلَائِقُ کلهم أن یکونُوا فَاطِمِيِّينَ» همه فاطمی بودند؛ یعنی منسوب به حضرت زهرا و نسبتی با حضرت زهرا داشتند، اقتدایی به حضرت زهرا داشتند، سهمی از حضرت زهرا داشتند. بحثش مفصل است.
امام صادق هم در بیان وصف مطلق ائمه، اصلاً ائمه با نور معرفی شدند. وقتی امام عصر با نور معرفی میشود، یک نور خاصی است که امام رضا گفت: « من شعاع ضیاء القدس». ضیاء چیست؟ شعاع را چرا تشبیه آورد؟ مراد از قدس چیست؟ آن عالم قدس چه عالمی است؟
امام صادق فرمود: «البسه الله تاج الوقار و غشّاه من نورالجبّار تاج». (البسه الله تاج الوقار) تاج وقار نشست؛ یعنی واقعه تاج نیست، وقار از نور خدا درست میشود؛ «اللهم ارْزُقْنِی مِنْ نُورِ اسْمِکَ هَیْبَةً وَ سَطْوَةً» این دعا را حتماً بخوانید. یک مدیر اگر میخواهد هیبت داشته باشد، هیبت با ماشین کذا و اداره کذا و میز کذا درست نمیشود…
شریعتی: این را باید از نور خدا بگیری…
حجت الاسلام عاملی: بله. «ارْزُقْنِی مِنْ نُورِ اسْمِکَ هَیْبَةً وَ سَطْوَةً» بعداً میآید: « تَنْقادُ لِیَ الْقُلُوبُ وَ الْأَرْواحُ وَ تَخْضَعُ لَدَیَّ النُّفُوسُ وَ الْأَشْباحُ» آن وقت همه نفوس منقاد میشوند؛ آنچنان که در برابر رسول خدا آنقدر منقاد بودند، اصحاب پیغمبر را میگفتند ثبات؛ ثابی یعنی عاشق. همهچیزشان را برای رسول خدا فدا میکردند. آنقدر در محبت رسول خدا بیقرار بودند.
یکوقتی ابوذر عقب مانده بود از کاروان، حضرت فرمود: کاروان را نگه دارید تا ببینیم او کجاست. دیدند یک سیاهی پیدا شد، اما چه کسی است این سیاهی؟ پیغمبر ما تا آنجا که من میدانم، دو بار گفته «کُن». آقای حسنزاده عاملی خیلی تکرار میکرد که بسمالله عارف بهمنزله کُن هست. گفت: «کُن اباذر»؛ هرچه هستی، هرکه هستی، ابوذر باش. آمدند و دیدند که ابوذر است، تا رسید بیهوش شد.
دیدند از تشنگی بیهوش شده. آنوقت کولهاش را درآوردند، دیدند عجب آب زلال و سردی! به هوش آوردند و گفتند: ابوذر، چرا این آب را نخوردی؟ گفت: یا رسولالله، رسیدم به این آب، گفتم امکان ندارد بدون اینکه محبوبم از این آب بخورد، من از این آب بخورم!
شریعتی: اینطور عاشقش بودند!
حجت الاسلام عاملی: بله. قطرات وضو را نمیگذاشتند که بر زمین بیفتد؛ « كادوُا يَقْتَتلِوُنَ عَلى ماء وُضوُئِهِ» آن نوراسمک بیاید، قلبها اینطور به تپش میآید…
شریعتی: هیبت اینجوری میآید.
حجت الاسلام عاملی: در منا که سرش را زد، یک مو را نگذاشتند که زمین بیفتد و تبرک کردند. حالا بحث ما در این است که نقش عدالت چقدر مهم است. « العَدلُ حَياةُ الأحكامِ» اگر بخواهم احکامم در جامعه پا بگیرد و مردم پایبند به احکام دینی باشند، راهش عدل است. « إجعل عدلک سَيفَكَ» اگر میخواهی مصلح باشی، اصلاح گری بکنی در جامعه، راه اصلاح گری هم این است که شمشیرت عدلت باشد. عدل جای شمشیر را میگیرد، ما با شمشیر میخواهیم که مجرمین را سر جایشان بنشانیم…
شریعتی: عدالت این کار را میکند.
حجت الاسلام عاملی: بله. یکچیز جالبی هست: عدل را مقایسه کردند.. اینکه گفتم یکی از زیباییهای دین ما مقایسه است، مفاهیم را مقایسه میکنند: میخواهی ثواب ببری، مقایسه را نگاه کن و ثواب ببر. مثلاً عرض میکنم: خانمها در مسجد نشستند مجلس قرآنی؛ خیلی خوب است، قرآن میخوانند و ثواب میبرند. برای ثوابش رفتیم آنجا، وقتی امربهمعروف و نهی از منکر مثل دریاست، این قرآن خواندن مثل نم نوک سوزن است، یک نهی از منکری بکن، یک آدابورسومی که در ازدواج درستشده که دست خانمهاست را اصلاح کن، برای یکی از آنها قیام کن، اراده کن.
من در بعضی از کشورها این آدابورسوم را میبینم، آنقدر تعجب میکنم؛ اصلاً فرش هم در خانه نیست! مبل است و با کفش حرکت میکنند، آنقدر بیآلایش است. هرچه نگاه میکنی که چیزی در اینجا باشد. یک خانمی آمد و به خانم دیگر شیطنت میکند و میگوید: در خانهی شما، یکچیز عمده نیست! برای اینکه تحریک و تحقیرش بکند. اصلاً این حرفها در آنجا نیست.
شریعتی: ساده دارند زندگیشان را میکنند.
حجت الاسلام عاملی: آنقدر فاصله گرفتیم، رفتهرفته هم فاصله زیادتر میشود. الان شما میدانید در ازدواج چیزهایی پیدا شده که در گذشته نبوده.
شریعتی: بله، رسم و رسوماتی..
حجت الاسلام عاملی: این جوان الان میخواهد ازدواج کند، چهکار کند؟ نگاه میکند، اینهمه آدابورسوم هزینه میخواهد، هزینه هم که نیست؛ میگوید من چرا بشکنم و تحقیر بشوم؟ گناهش گردن همه ماست، از همه ما سؤال میکنند که چرا تماشا کردید و آدابورسوم را نشکستید؟ مخصوصاً آنهایی که در جامعه اهل عقلاند. یک روایتی هست نسبت به ما علما کمرشکن کمرشکن!
شریعتی: چه نقشی دارید…
حجت الاسلام عاملی: حدیث قدسی است: «لأحملنّ ذُنُوبَ سُفَهَائِكُمْ عَلَى عُلَمَائِكُمْ»
شریعتی: خیلی تکاندهنده است!
حجت الاسلام عاملی: خیلی، اصلاً ترجمهاش وحشتناک است. و لذا خدا پیمان با علما بسته. امیرالمؤمنین وقتیکه آمدند با او بیعت کنند، چون حاضر نمیشده برای خلافت، گفت: اگر نبود که خدا با علما پیمان بسته که برای گرسنگی فقیر و برای سیری ظالم تماشا نکنند، من پای خلافت نمیآمدم! نگفت از ائمه، گفت خدا از علما بیعت گرفته است. خدا هم علما را مذمت میکند، « لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ». در قرآن میخوانیم: « لَوْلَا يَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ» علمای امتهای گذشته چهکار میکردند.
حالا مقایسه را ببینید: رسول خدا فرمود: « عَدْلُ سَاعَةٍ» ساعت آن زمان، ساعت این زمان نیست؛ یعنی لحظه. عدل یکلحظه افضل است از عبادت شصت سال! شصت سال عبادت بکنی، یکعمر عبادت است؛ یکعمر عبادت را یکطرف بگذار و یکلحظه عدل را یکطرف.
دیدی یک بیعدالتی در اداره شده، آن را درست کن؛ یک بیعدالتی در مدرسه شده، آن را درست کن؛ یک بیعدالتی در تجارت شده، رفته معامله رسمی را به هم زده است. آنهم نه شصت سال عادی، « قِيَامٍ لیلها وَ صِيَامٍ نَهَارُهَا». مگر میشود شصت سال را پشت سرهم روزه گرفت؟ خیلی سنگین است! دیگر بالاتر از این جایگاه برای عدل؟
«وَ جَوْرُ سَاعَةٍ» اگر یکلحظه ظلم بکند، یک حرفی زد مصداق ظلم بود، تهمتی زد تمام وجودش سوخت؛ میگوید من روحم از این قضیه خبر ندارد، اصلاً من چنین چیزی ندیدم، تابهحال اصلاً فکرش را نکردم که این را به نام من نوشتی! « أشدّ و أعظم عندالله من معاصی ستّین سنة»؛ چه بگویم…
شصت سال مدام گناه و گناه و گناه چه عقوبتی دارد، یکلحظه در خانه یک حرفی به خانمت زدی که مصداق ظلم و جور است یا خانم یک معامله با آقا کرد بیجا و بیجهت، در حق بچهها ظلم شد؛ آن بچه چه گناهی دارد؟ مصالح کلان در خانواده حکومت نکند، خانوادهی آرمانی نیست. یادمان باشد که گفت: شصت سال اگر گناه بکند، یکلحظه حرفی بزند که مصداق ظلم باشد، این بالاتر از آن است.
حالا من از شما سؤال میکنم: این ظلم نامعلوم است یا نه؟
شریعتی: حتماً همینطور است.
حجت الاسلام عاملی: به آبرویش دقت نکردی.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم حجت الاسلام عاملی. فردا اولین روز ماه جمادیالثانی است. دوستانی که حواسشان هست به صدقه اول ماه و نماز اول ماه، فقط خواستم یادآوری کنم که برای مشارکت در قربانی ماه جمادیالثانی هم، عزیزانمان میتوانند با ما همراه شوند، میتوانید به سایت ما مراجعه کنید، به کانالهای ما در سروش و ایتا و بله و اگر به هر دلیلی موفق نشدید، عدد 14 را به 20000303 پیامک کنید؛ ولی توصیه من این است: سادهترین راه، توجه به زیرنویسهایی است که دوستان بر روی صفحه تلویزیون هک میکنند.
آیات را بشنویم؛ صفحه 518 قرآن کریم را تلاوت خواهیم کرد. دوستانم امروز آیات ابتدایی سوره مبارکه قاف را تلاوت میکنند و چقدر خوب است، ثوابش را در این شب جمعه و در این ایامی که مزین به نور حضرت صدیقه است، هدیه کنیم به روح بلند حضرت و انشاءالله حضرت نگاهی به ما کنند. بعد از تلاوت قرآن، همراه شما و هستیم و در کنار شما. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
صفحه 518 قرآن کریم
شریعتی: اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ. یک اتفاق خوب و ناب، میدانید که اول هر ماه قمری به نیابت از شما، به نیابت از اهالی خوب سمت خدا، دوستانمان در مشاهد مشرفه، نماز میخوانند، صدقه میدهند.
یکی از بینندههای خوب ما که در مدینه هستند، انشاءالله روز جمعه اول ماه جمادی، به نیابت از تکتک شما، نماز حضرت زهرا را خواهند خواند و نماز اول ماه را که انشاءالله گوارای وجودتان باشد. چقدر خوب است که باهم هستیم و در کنار هم هستیم و این همدلی یک دنیا میارزد. وقت در اختیار حجت الاسلام عاملی است؛ از حضرت زهرا بشنویم و حسن ختام بحث امروز ما باشد.
حجت الاسلام عاملی: امام حسین میفرماید: وقتی باهم بودیم، من و برادرم حسن، مادرم زهرا و حضرت امیر، دلخوشی این بود که باهم باشیم. ولی وقتی باهم بودیم، میدیدم که جدم به صورت مادرم زهرا نگاه میکند و بی صدا اشک میریزد. رسول خدا گریه کرده، ما هم میخواهیم گریه کنیم. سنت پیغمبر است و در سنت نمیشود تبعیض کرد. این گریه اوست، روضه هم خوانده، ما هم میخواهیم روضه بخوانیم. اقتدا میکنیم به سنت پیغمبر.
رسول خدا وقتی میخواهد روضه بخواند، روضه کوچه را نمیخواند، روضه بچهها را نمیخواند، روضه دفن را نمیخواند، روضه پهلوی شکسته را نمیخواند؛ وقتی میخواهد روضه بخواند، روضه حیات را میخواند؛ چه گذشته بود در حیات، چه بود در داخل خانه، وقتیکه حضرت زهرا پشت در افتاد؟
به سلمان میگوید، سلمان بعداً گفت: وقتی فهمیدند من پشت در هستم، در را فشار دادند. صدا نکرد یا علی، گفت یا سائر! علامه امینی میگوید که فرزندش مهدی را صدا زد. آنوقت امیرالمؤمنین را از خانه آوردند بیرون و میخواهند ببرند بیعت! عزیزان ما در خلوت گریه کنند، های های گریه کنند؛ ای خدا، ای خدا، ای خدا… این قسمت را برای آن گرفتاران حاد میخوانم: چهکار کردند وقتیکه نتوانستند بگیرند؟ من از آقای میانکی پرسیدم: آقاجان! بعضیها میگویند که قنفذ زده است، بعضیها میگویند کس دیگری زده است، کدامیک از این روایات درست است؟ با پهنای صورت چنان گریه کرد، گفت: دستهجمعی به حضرت… و لعنة الله علیهم.
شریعتی: خیلی از شما ممنونم، حجت الاسلام عاملی، خیلی سپاسگزارم. انشاءالله زیارت مدینه نصیب همه شما شود، انشاءالله حضرت دعوت کنند و برای ما بنویسند. خیلی از شما ممنونم از اینکه امروز همراه بودید، میدانم خیلیها گرفتاری و مشکل دارند. انشاءالله بهحق این اشکها و بهحق این آهها و بهحق دعای خیر و آمین شما، مشکلات و گرهها، یکییکی باز شود. حجت الاسلام عاملی، دعا بکنید و بعد خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: انشاءالله به برکت اسم اعظم خدای متعال، از تمام آلودگیها ما را تطهیر کند، به کشور و ملت ما با عنایات خاصه توجه بفرماید.
شریعتی: انشاءالله. خیلی از شما ممنون و متشکرم. روی مزار گمشده اشکی کسی نریخت / این رسم تازه را به جهان ما گذاشتیم. در پناه خدا باشید، تا سلامی دوباره و دیداری دوباره. خیلی از شما ممنونم حاجآقا.
فایل صوتی این برنامه
فایل ویدیویی این برنامه