تغییر سایز-+=

سمت خدا | تمدن پایه گذاری شده توسط رسول اکرم (ص) – (۱1)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خانم‌ها و آقایان سلام، وقتتان بخیر. آخرین روز پاییز را داریم تجربه می‌کنیم و امشب، شب یلداست و زمستان آغاز خواهد شد و امیدوارم که لحظه‌لحظه‌ی زمستانتان گرم باشد و سرشار از طراوت و نشاط و ان‌شاءالله با سلامت و عافیت به بهار برسید. حاج‌آقا عاملی سلام‌علیکم و رحمةالله، خیلی خوش‌آمدید.

حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمةالله. خدا را شاکرم که در خدمت عزیزان هستیم، با ذکر آیات و روایات، اخلاقیات، سیره حضرات معصومین و سیره علمای عاملین، ان‌شاءالله توشه خوب اخلاقی برای عزیزان مهیا شود و نسل جدید ما، نسل فاخری باشد، مزین به فضائل اخلاقی باشد.
شریعتی: ان‌شاءالله.
حجت الاسلام عاملی: این ایام که طولانی‌ترین شب را امشب تجربه می‌کنیم، اعتقاد دارم که بهار است. چون پیغمبر ما فرمود: شب‌های زمستان و پاییز، برای مؤمن بهار است؛ چون شب طولانی است، می‌شود در زمستان هم بهار داشت. می‌گویند که پادشاه ایران در ایوان مدائن فرشی داشت که اسمش بود فرش بهار؛ جزو فرش‌های بسیار عتیقه دنیا بوده. دستور داده بود که این فرش را درست کنید تا من در زمستان احساس کنم که در بهار هستم! برای من، زمستانی نباشد و بهار باشد. ولی طبق فرمایش رسول خدا، برای رسیدن به بهار در زمستان، احتیاجی به چنین فرشی نیست.
بگو بخواب و امشب میا به خانه‌ی ما        جزیره‌ای که مکان تو بود آب گرفت
به‌وقت خواب شب که همه مست و خوش باشند    من و خیال تو و گریه‌های خون‌آلود
بهار همین است؛ جمال حضرت حق و اصلاً می‌دانید که ذکر یعنی استحضار اسما و صفات حضرت حق، ذکر یعنی مطالعه جمال حضرت حق. «وَ إِنَّ لِلذِّكْرِ لَأَهْلًا أَخَذُوهُ عن الدُّنْيَا» روایت است که اهل ذکر چنان در لذت هستند که با دنیا عوضش نمی‌کنند. بنابراین در چنین شب‌های طولانی که تمام نمی‌شود، چه مصیبتی که انسان همه این شب‌ها را بخوابد و نماز شبی که خدا گفته: «فَلَا تَعلَمُ نَفس مَّآ أُخفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعيُن» همان نماز ده‌دقیقه‌ای است بدون مستحبات. بعد از مرگ متوجه می‌شود که در ده دقیقه چه مقامی می‌توانسته از خدای متعال بگیرد.
آقای انصاری شیرازی می‌فرمود: آب حیات در تاریکی شب است مرو بخواب که فیض غافله‌ای است که از کمین گه شب‌های تار می‌گذرد. قدر این شب‌ها را بدانیم، مخصوصاً در شب یلدا، نهایت خوشی و شادی و صله‌رحم برقرار باشد؛ منتها مجلس به نام مجلس ذکر ثبت شود؛ یعنی مؤمنی کسی است که در چنین مجالسی، «لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغافِلینَ». خدای‌نکرده حرف شخصی نباشد، برداشت‌های ظنی نباشد، علیه افراد خاص نباشد و  مجلس امانت باشد؛ همچنان که درباره رسول خدا می‌گویند که مجلسش، مجلس امانت بود. برای همه عزیزان هم بهترین لحظه‌ها را از خدای متعال مسئلت دارم.
شریعتی: خدا ان‌شاءالله خیرتان بدهد. ان‌شاءالله به همه شما خوش بگذرد در کنار هم. ما هم دعاگوی شما هستیم، شما هم ما را دعا کنید. گفت: بمان که فلسفه این شب دراز این است که یک دقیقه تو را بیشتر نگاه کنم. وارد بحثمان شویم؛ می‌خواهیم راجع به ظلم صحبت کنیم و دو هفته‌ای است که مقدماتش را شنیدیم و حاج‌آقا عاملی نکاتی را هم فرمودند. ان‌شاءالله امروز هم با دل‌وجان خواهیم شنید.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. بحث ما در ظلم غیر معلوم است؛ یعنی چیزهایی که برای ما معلوم نیست که ظلم است. باید خیلی روی این بحث شود. اصلاً در بحث عدالت، چنان زیرساخت‌هایی باید صورت بگیرد که هیچ‌کس آرزو و تمنا نکند که از طور عدل خارج شود، فزون‌خواهی بکند، کسی واسطه برای سمتی برای کسی بشود که اهلش نیست. این‌ها همه، سم و مهلک است برای یک تمدن آرمانی.
رکن اصلی تمدن آرمانی که رسول خدا و خدای متعال برای ما تصویر کردند و امیرالمؤمنین هم صرفاً این نبود که حکومت بکنند، بلکه می‌خواستند ارکان یک حکومت آرمانی را تصویر کنند. بنابراین بنی‌امیه حضرت را سبّ کردند. دیدند که یک اساسی گذاشته که با آن اساس همه را به ‌زحمت انداخته است. باید باز شود که در عدل چقدر در سرنوشت جامعه تأثیر دارد، در سرنوشت آحاد تأثیر دارد.
اگر یک اداره‌ای خلاف عدالت بشود یا در دادگاهی، کسی آه بکشد، این آه خانمان‌سوز است برای جامعه و تأثیرش برای کل جامعه است. همچنان که روایت است اگر در یک قریه، کسی گرسنه بخوابد،  خدا به آن قریه نگاه رحمت نمی‌کند. تأکیداتی که معصومین در این باب کردند، برای این است که مدنیت خوبی درست بکنند در حساسیت به عدل؛ کسی جرئت نکند یک حق ویژه برای خودش قائل باشد، مدیر حق ویژه برای خودش قائل باشد، امام‌جمعه حق ویژه برای خودش قائل باشد.
شخصی یک فامیلی دارد که صاحب‌منصب است، یک‌جوری می‌خواهد…. و می‌دانید که از این سفارشات، بوی خون می‌آید! شما نگاه کنید که به من مراجعه می‌کنند و می‌گویند…
شریعتی: شما زیاد در معرضش هستید…
حجت الاسلام عاملی: بله، الان نمونه‌اش را عرض می‌کنم: به من مراجعه می‌کند و می‌گوید که دختر من، تخصص خوانده، طرحش را می‌گذارند در فلان منطقه محروم، خواهش می‌کنم شما واسطه شوید که بیاید به مرکز استان! آقای شریعتی، می‌دانید که چقدر وحشتناک است!
فرض کنید که ایشان تخصص قلب دارد، من واسطه بشوم که بیاید مرکز استان، فردا یک بیمار اورژانسی بیاورند، متخصص قلب در آنجای محروم نیست، فرصت طلایی از دست رفت، او هم از دنیا رفت. فردا در نامه عمل من می‌نویسند قاتل نفس محرمه! برای همان شخص می‌نویسند که (؟08:48) کرده، هم برای بنده که واسطه شدم، هم برای آن مدیر بیچاره‌ای که یک صاحب‌منصبی او را تحت‌فشار می‌گذارد که چنین کاری بکند؛ یعنی این‌قدر مسئله حساس است.
در این‌جور چیزها اصلاً اعتنا نمی‌شود به اینکه این کاری که الان می‌کنیم، چه تبعاتی دارد. یک هنر بزرگی است که انسان آخربین است؛ صرفاً آخوربین نباشد! آخر و خروجی قضیه چه می‌شود الان که ما این کار را کردیم یا برای کسی که لیاقت نداشته، واسطه شدیم که وزیر شود؛ چهار سال سکان‌دار یک مجموعه حساس کشوری شد و چهار سال بهترین فرصت‌ها از دست رفت! چرا؟ چون با لابی‌گری آنجا نشست. این وحشتناک است. وقتی این صاحب‌منصب‌ها می‌آیند و سفارش می‌کنند، طرف فوراً می‌گوید که بله، این کار را بکنیم. یعنی به خدا پناه می‌بریم!
من گاهی می‌گویم: اگر من از این دفتر خودم به جهنم نروم، اگر نماینده‌ام از مجلس به جهنم نرود، مدیر از اتاقش به جهنم نرود، ان‌شاءالله شاید رحمی شود و از جای دیگر به جهنم نرویم.
شریعتی: خدا ان‌شاءالله به شما توفیق بدهد.
حجت الاسلام عاملی: یک کلمه… گاهی یک کلمه باعث می‌شود که « الرَّجُلَ لَيَتَكَلَّمُ بالكلمة لا يُلْقِي لها بَالًا»؛ پیامبر ما فرمود: گاهی انسان یک کلمه حرف می‌زند، (لا يُلْقِي لها بَالًا) توجه نمی‌کند که چه دارد می‌گوید، بی‌مبالات است؛ «فَيَهوي بها ما بَينَ السماءِ و الأرضِ» به‌اندازه زمین و آسمان سقوط می‌کند. این سقوط، سقوط برزخ و جهنم است، این سقوط قبر است که وقتی برخی‌ها را داخل قبر می‌گذارند، ما خیال می‌کنیم جنازه آنجاست، آن را گذاشتی؛ «حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ اَلنَّارِ» حفره‌ای از حفره‌های جهنم است که گذاشتی آنجا و رفت…
در این  خصوص ما بحثی داریم که اهمیت عدالت جوری در جامعه بیفتد، کسی با یک تصمیم و یک حرف و یک حرکت و یک دل شکستن، کاری نکند که فردا غیرقابل‌جبران نباشد؛ یعنی اگر کسی کل دنیا را داشته باشد و فدیه بدهد، خدا نمی‌پذیرد از کسی که دل کسی را شکسته؛ «لم یکن کفارة له».
یعنی در رفتار اجتماعی هنر است طوری که سلوک بکنی که هیچ‌کس تحقیر نشود؛ در منزل کسی تحقیر نشود، در اداره کسی تحقیر نشود، در بانک آمده و یک پول جزئی برمی‌دارد و می‌برد، مثلاً سرش داد می‌زند که اینجا قرض‌الحسنه نیست، برو فرم را بردار و برو… من این‌ها را دیدم.
این مهارتی است که خدا آن‌قدر خوشش می‌آید؛ چون خدا حرمت انسان‌ها را نگه داشته. یک آقایی بود در مدینه، آدم ساده‌ای بود و لباسی به رسول خدا فرستاد که برای رسول خدا خوب نبود! لباس جلفی بود. حضرت دلش را نشکست و گفت: این لباس را ببرید و بگویید که (؟11:58«إعطونی بانبجانیة ابی جهد») اسمش ابوجهد بود، گفت به ابوجهد بگویید آن انبجانیه خودت را به من بده. انبجانیه یک لباس خاصی است که برای رسول خدا مناسب بود؛ اما دلش را نشکست.
یک طفل و دانش‌آموز است، معلم سر دانش‌آموز داد زده که این چه مویی است که درست کرده، شبیه یک لانه کلاغ می‌ماند؛ فردا می‌بیند که یک دسته‌گل گذاشتند روی صندلی این نوجوان! « الشَّبابُ شُعبَةٌ مِن الجُنُونِ» اهانت نیست، یعنی فوران احساسات است.
یک نوجوانی به من می‌گفت: من رفتم برای مشورت، نامه نوشته بودم به یک مشاور. مشاور گفت: این را حالت خواب نوشتی یا بیداری! گفت: حاج‌آقا، حتی پایم را بشکنند دیگر آنجا نمی‌روم. خیلی اهانت است! در حد هرکسی باید نسبت به او، ادبیات داشت.
حالا بحث من این است: این تمدنی که پیغمبر ما درست کرده، از طرق مختلف خواستند که ملکه عدالت را درست بکنند، از طرق مختلف خواستند که حساسیت به عدالت را درست کنند. این نیاز ضروری تمام ادوار تاریخ بشر است. بشر همیشه مشکل دارد در برخورد با فساد. بالاترین سیستم‌های نظارتی درست می‌شود، هزینه‌ها صرف می‌شود، یک‌جوری جلوی فساد و ناعدالتی و تبعیض را بگیرند، بازهم می‌بینند که مشکل هست؛ چرا؟ چون اول باید از درون شکل بگیرد.
حدیثش را هفته گذشته خواندم که أحب العباد این است که  «الزم نفسه العدل، فكان اول عدله نفي الهوي عن نفسه»؛ این آنجا باید شکل بگیرد و بعضی تعبیراتی وارد شده در اهمیت عدل که ما ماندیم که خدایا این را چطور حلش کنیم. مالک اشتر به امیرالمؤمنین گفت: این عدالتی که تو داری، آخرسر خودت تنها می‌مانی و خودت را تنها می‌بینی. امیرالمؤمنین دو کلمه گفته: اولش این است که تنها می‌مانم، پیغمبر هم تنها بود «فکسره الله»؛ توحید را نگاه کن، اراده را نکن.
« لا یستمیل أحدا إلى نفسه» در پی میل شکار کسی نبود. گاه‌گاهی امیرالمؤمنین نیمرخ‌هایی از خودش نشان داده، خادمش که دزدی کرد، دستش را برید و در کف دستش گذاشت، گفت برو. انگشتان بریده و خون می‌ریزد، ببینید چقدر درد دارد، دزدی کرده. آن‌وقت یک منافقی گفت: این‌قدر می‌گفتی علی، علی…
شریعتی: حالا بیا تحویل بگیر علی را!
حجت الاسلام عاملی: گفت: من هم علی را برای همین می‌خواهم؛ نه خادم می‌شناسد، نه شاعر خودش نجاشی را می‌شناسد، نه رئیس قبیله را می‌شناسد، نه شرطةالخمیس می‌شناسد، نه خواهر خودش ام هانی را می‌شناسد؛ صدای همه این‌ها را درآورده! نه عقیل را می‌شناسد، نه عبدالله را می‌شناسد و … گفت برای همین است که من علی را می‌خواهم. گفت: کسی دستش بریده شود و چنین ارادتی داشته باشد!
به گوش امیرالمؤمنین رسید و گفت او را بیاورید. پرسید: تو این حرف را زدی؟ گفت: بله. حضرت دستش را گذاشت روی سنگ… این‌ها چیزی نیست در ولایت تکوینی ائمه، شاید بعضی‌ها استناد بکنند که کسی قرآن در قلبش جا بگیرد، این آسان است. قرآن بین دو تا جلد نیست، خدا می‌گوید: « ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنا» کتاب را ارث گذاشتیم. یعنی اگر آن باشد که ارث معنا ندارد. پس قرآن کجاست؟ « بَلْ هُوَ آياتٌ بَيِّناتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ» آنجاست. اگر قرآن آنجا جا گرفت، می‌شود « وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُيِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ المَوْتَی »
شریعتی: همه‌چیز ممکن می‌شود.
حجت الاسلام عاملی: خدا خیرتان بدهد! مرده را می‌خواهی زنده کنی، طی الارض بکنی، کوه را جابه‌جا بکنی. امیرالمؤمنین گاهی خودش را این‌طوری نشان داده؛ حضرت دستش را گذاشت روی سنگ، دست‌ها را چسباند و پارچه رویش گذاشت، دست‌هایش را کشید و گفت: حالا دستت را بکش. آن‌وقت دست، سالم شد!
او گفت: تنها می‌مانم، پیغمبر هم تنها بود «فکسره الله»؛ یعنی من از تنهایی نمی‌ترسم، یعنی اگر همه لشکر متلاشی شوند، من نمی‌ترسم. یعنی حساب استقلالی برای لشکر باز نکردم. چرا؟ چون « بِیَدِه نَاصِیَةُ کُلِّ شیء» همه‌چیز دست خداست.
یک جمله‌ای عرض می‌کنم، عزیزان من این را قدر بدانند. آقای شریعتی، کل دین را مطالعه کنی، می‌بینی خدا از انسان دو چیز می‌خواهد: یکی این است که همه ذرات عالم تسلیم‌اند در برابر خدا؛ « «و لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» « وَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسلِمُونَ». چون تمام ذرات عالم تسلیم‌اند، خدا از ما می‌خواهد ما هم تسلیم باشیم. چون کل ذرات «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» ما هم می‌خواهیم در آن مدار قرار بگیریم.
خدا می‌خواهد در عالم تکوین که درست کرده، همه تسلیم‌اند؛ یک‌تکه جدا شده، دنیاست و ماه. فلذا خدا تا دنیا را خلق کرده، به دنیا نگاه نکرده؛ چون در دنیا خدا فقط انسان می‌شود. حضرت امام به اینجا که می‌رسد، دنیا را نگاه نکرده این‌جوری است، آخرت را نگاه کرده، چه می‌شود!
چون خدا می‌خواهد که هر وصفی را که تکوین دارد، ما هم آن را داشته باشیم. تکوین می‌گوید « أَتَيْنا طائِعِينَ». تمام ذرات می‌گویند خدایا « أَتَيْنا طائِعِينَ» با (؟18:00) با طیب نفس خودمان تسلیم هستیم.
شریعتی: تو هم باید این‌جوری باشی که هماهنگ بشوی.
حجت الاسلام عاملی: خدا این را می‌خواهد. خدا به این مطلب خیلی غیرت دارد. آیات و روایات همه می‌خواهند که یک‌جوری انسان این روحیه تسلیم را داشته باشد.
شریعتی: و با عالم هماهنگ شود.
حجت الاسلام عاملی: خدا خیرتان بدهد. هو الذی، هو الذی، الم‌تر، الم‌تر، الم یر، الم یر؛ همه این‌ها یک قاب تصویری را درست می‌کند که انسان تسلیم محض شود در برابر این عظمت، خاضع شود و خضوع کند. اینکه نماز رکوع و سجود دارد، می‌دانید معنی‌اش چیست؟ نماز یعنی چه؟ آن‌کسی که نماز نمی‌خواند، دقت کند: نماز یعنی در برابر عظمت کائنات من تسلیم هستم، نماز یعنی در برابر خالق این کائنات تسلیم هستم؛ برای همین رکوع دارد، برای همین سجده دارد که شما بی‌اختیار باید در برابر این عظمت خضوع کنید.
کسی که نماز نمی‌خواند، اهانت به این عظمت کرده است، اهانت به این تدبیر کرده، اهانت به این فوران جمال کرده است، اهانت به این ذات لایتناهی کرده است. فلذا می‌شود کاملاً فردی که ادب ندارد، تربیت ندارد، فهم ندارد در برابر کائنات. فلذا برای کسی که نماز نمی‌خواند، خیلی سخت گرفتند. نماز نتیجه‌ی طبیعی فوران عظمت این کائنات است که شما طبیعتاً انسان‌های بزرگ را ببینید، فوراً در برابرش….
شریعتی: ناخودآگاه باید زانو بزنید…
حجت الاسلام عاملی: بله، انگار در برابر علم زانو زدی، در برابر حکمت، تدبیر زانو زدی؛ در برابر قدرتی که قدرت استثنایی است، تسلیم شدی.
شریعتی: مات و مبهوت هستی از این‌همه عظمت و جلال و جمال.
حجت الاسلام عاملی: بله. پس اول چیزی که خدا از ما می‌خواهد، تسلیم است. کل این متون دینی را که مطالعه کنید، دومین چیزی که می‌خواهد، اینجا هم خدا غیرت خاصی دارد؛ این را داخل پرانتز عرض می‌کنم: «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» همه ذرات در تسبیح‌اند، تو هم منطبق بشو با تکوین، تو هم همیشه زبانت مرطوب باشد به ذکر.
« الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ» دیگر چیزی ماند؟ یعنی دقیقاً ما منطبق شدیم با آنکه در تکوین است و تمام تکوین در حال ذکرند، تسبیح دارند. آقای مهندسی فرمودند: بالاتر از تسبیح تکوینی هست. ما تسبیح تکوینی را می‌فهمیم، خدا هم می‌گوید: «وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ»
شریعتی: شما نمی‌فهمید…
حجت الاسلام عاملی: یعنی بالاتر از این تکوین است. حالا که آن تماماً ذکر است، شما هم ذکر بگویید. خدا اولی الالباب را هم که تعریف می‌کند، این‌طور تعریف می‌کند: «إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ» اولی الالباب یعنی توپر؛ «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ» یعنی انسان تربیت شده‌ی دین ما، به یک نقطه‌ای می‌رسد که همیشه در حال ذکر است. «تَنَامُ عَيْنَايَ وَ لاَ يَنَامُ قَلْبِي» پیغمبر ما فرمود: چشمم می‌خوابد، اما قلب من نمی‌خوابد؛ در هرلحظه زبانش، در حال ذکر است. کل  عالم در حال دعاست؛ «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» خدا می‌خواهد ما همین‌طوری باشیم. گفت: یا موسی، حتی آن نمک آبگوشتت را هم از من بخواه، حتی بند کفشت را هم از من بخواه.
شریعتی: این خواستن قشنگ است، باید باشد.
احسنتم، این هم تعبیری است. دومین چیزی که خدا می‌خواهد که خیلی غیرت دارد، این است که همه‌چیز را به من نسبت بده؛ نگو «أُوتِيتُهُ عَلى‌ عِلْمٍ»، این را از من بخواه. یعنی صحت است، عافیت است، ثروت است، عاقبت‌به‌خیری است، موفقیت است، هرکجا یک قدرتی هست، اولش هم گفته الحمدلله.
الحمدلله نگفته نعمت‌ها برای خداست، حمد برای آن نعمت. اصلش این بوده که نعمت را بگوید که همه نعمت‌هایی که می‌بینید، برای من است. حمد را جایش گذاشته، یعنی در برابر آن نعمت خواستی صحبت کنی، به من نسبت بده. خدا روی این مورد خیلی غیرت دارد که کسی نسبت ندهد که مثلاً پدرم این کار را کرده، آقای رئیسی این کار را کرده، با پول اینجا رسیدم، با هوش خودم به اینجا رسیدم؛ خیلی بدش می‌آید! خدا می‌گوید که اگر کسی به‌غیراز من امیدوار شود، قسم‌خورده که امیدش را مبدل به یأس می‌کنم.
شریعتی: تو فقط من را ببین…
حجت الاسلام عاملی: به من نسبت بده. همه‌کاره من هستم. تا رسد دستت، به خود، شـو کارگـر / چون فُتی از کار، خواهی زد به سر. حضرت امام می‌گفت کارگر خداست، کارکن در عالم، «كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ» هر چه اتفاق می‌افتد، این «بیَده نَاصِیَةُ کُلِّ شیء» «وَاللَّهُ مِنْ وَرَائِهِمْ مُحِيطٌ» « «بِيَدِهِ‏ مَلَكُوتُ‏ كُلِّ شَيْ‏ء» این دو مطلب را اگر گرفتید، نتیجه بالاترین ذکر، مبارک‌ترین ذکر، پربرکت‌ترین ذکر، آن ذکری است که این دو مطلب را برساند. چون خدا این دو مطلب را از من می‌خواهد.
ولذا هرچقدر زبان انسان بگوید « أَسْلَمْتُ لک یا رَبِّ الْعالَمِينَ‌» یک عالم است. خدایا همه تسلیم‌اند، من هم أَسْلَمْتُ لک یا رَبِّ الْعالَمِينَ‌. این یک لحظه نباید از زبان آدم برود؛ یعنی گفتنش یک روزی نیست که من بارها و بارها این را تکرار نکنم؛ تسلیم در برابر خدا.
من اخیراً در شمال کشور بودم. آنجا یک آقایی کاغذی به من داد و گفت این جمله را برای من توضیح بده. زبانش فارسی بود، گفت این را در سمت خدا گفتی: «سن دییَن، سن ایستییَن».
شریعتی: بله، گفتید شب‌های قدر می‌گویند.
حجت الاسلام عاملی: بله. یعنی خدایا هرچه که تو می‌گویی، خدایا هرچه که تو می‌خواهی؛ تسلیم محض! گاهی می‌گویم تاوان می‌دهیم، ما را طرد نکن. اگر گناهی کردیم، باشد، تاوان می‌دهیم. آن‌وقت در ذکر در قسمت اول بگویید، أَسْلَمْتُ لک یا رَبِّ الْعالَمِينَ‌، در قسمت دوم همیشه بگویید « بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي».
آن‌قدر متون خوبی داریم که همه‌چیز را نسبت می‌دهد به خود خدا. خدایا « أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْيَاءُ كُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَك». یک دعایی هست امام سجاد در صحیفه سجادیه دارد که هرروز می‌خواند. رسول خدا دعایی دارد که هرروز می‌خواند. دعایی که هرروز می‌خوانی، معلوم می‌شود تأثیرش مهم است. یک قسمت آن دعای امام سجاد این است: « أَصْبَحْنَا وَ أَصْبَحَتِ الْأَشْيَاءُ كُلُّهَا بِجُمْلَتِهَا لَكَ».
یک پزشکی این اعتقاد را داشته باشد و برود مطب و بیمارستان؛ تصور کن… اعتقاد داشته باشد که پول کاره‌ای نیست، دلار کاره‌ای نیست که بگویم برو برای من دلار بیاور، من پول ایرانی نمی‌خواهم! یا مثلاً خدای‌نکرده فکر دیگری بکند… هرکسی باشد، چه پزشک و چه غیرپزشک… مثال عرض می‌کنم دیگر تمام شد، وقتی همه‌چیز را به خدا نسبت دادی. وقتی گفتی سببیت اسباب دست خداست، خدا به رشوه سببیت نگذاشته! بگوید «یا مَن تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ» « يَا مُسَبِّبَ‏ الْأَسْبَابِ‏ مِنْ‏ غَيْرِ سَبَبٍ‏»، اصلاً رابطه را کسی با مسبب الاسباب خراب کند، وحشتناک است!
ما در هرلحظه در قیومیت خدا زندگی می‌کنیم. قوام ما دست خداست؛ اگر قوام ما که دست خداست، بیایی این را خراب بکنی، چه می‌شود؟
شریعتی: حاج‌آقا چقدر عالم و شیطان و دنیا پرده انداخته که ما این پس پرده را نبینیم؛ یعنی این نگاه، آن عاقبت‌اندیشی و ارتباطات، غالباً غافلیم و به نظر من غفلت دارد بیداد می‌کنند.
حجت الاسلام عاملی: و لطف خدا این است که غفلت را برطرف کند. می‌گوید: به‌طرف من یک وجب بیا، «هرولة» می‌آیم. اگر بفهمد که اشتهای حقیقی است، می‌آید. به آن‌هایی هم که خدا لطف کرده، (؟26:52) « و آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ» درباره ابراهیم این کلمه را به کار برده.
شریعتی: رشد داده به او…
حجت الاسلام عاملی: خدا می‌گوید رشد دادیم. « وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ…» آن ملکوت یعنی پشت پرده که کارکن خود خداست…
شریعتی: ما نشانش دادیم…
حجت الاسلام عاملی: بله، ملکوت را نشان دادیم که « هُوَ ٱلأَوَّلُ وَٱلأخِرُ وَٱلظَّـهِرُ وَٱلبَاطِنُ»، هرکجا نگاه کنی، غیر از خدا چیزی نیست؛ «لا صوت إلّا صوته و لانور إلّا نوره» این را ما به او نشان دادیم. فلذا آن‌قدر رتبه‌اش بالا رفت که خدا می‌گوید: « وَمَنْ يَرْغَبُ عَنْ مِلَّةِ إِبْرَاهِيمَ إِلَّا مَنْ سَفِهَ نَفْسَهُ»  ادبیات خدا، خیلی ادبیات فاخری است، بعضی جاها ادبیاتش تند شده؛ یعنی کسی که اعتقاد توحیدی در این عالم نداشته باشد، (سفه نفسه) ان‌شاءالله بحث می‌کنیم که یک اصطلاح قرآنی است، از قبیل خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ ، (؟27:55) قرآن این اصطلاحات را دارد.
یکی هم این است که « سَفِه نَفسَه» یا «فَرَجَعُوا إِلى‌ أَنْفُسِهِمْ» رجوع به خود، این‌ها همه اصطلاحات جالب قرآنی است، معنا دارد؛ « خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» یعنی خودش را باخت. چطور می‌شود انسان خودش را ببازد؟ می‌گوید که من هیچ‌چیزی‌ام نیست، یعنی چه که خودم را باختم!
یک آقایی آمد پیش حضرت شعیب و گفت من گناه می‌کنم، خدا من را نمی‌زند! خدا به شعیب گفت: به او بگو، تو را زدم ولی تو نمی‌فهمی!
رنگ تو بر توست ای دیگ سیاه        کرد سیمای درونت را تباه
بر دلت زنگار بر زنگارها            جمع شد تا کور شد ز اسرارها
گفت: نخیر،  من قبول ندارم؛ این همه ثروت بر سرم می‌ریزد، اوضاعم خوب خوب است، خدم و حشم و اولاد، همه‌چیز هست، گناه هم می‌کنم، شراب هم می‌خورم. خدا گفت: من ستارالعیوبم، من آبروی تو را نمی‌ریزم، ولی یک نشانی می‌دهم: نماز می‌خوانی، یک‌ذره لذت نمی‌بری!
می‌کند طاعات و افعال سنی        لیک یک‌ذره ندارد چاشنی
طاعتش نغزست و معنی نغز نی        جوزها بسیار و در وی مغز نی
ذوق باید تا دهد طاعات بر        مغز باید تا دهد دانه شجر
شریعتی: حال خودش نداری وقت عبادت…
حجت الاسلام عاملی: بله. خدا یک جمله‌ای گفته آن‌قدر سنگین است:«وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ » خدا می‌گوید من اگر بخواهم کسی را بزنم، چشمش را معکوس می‌کنم، قلبش را هم معکوس می‌کنم؛ خوب را بد می‌بیند و بد را خوب می‌بیند! آلوده‌ی آلوده است،  بی‌نمازی را برای خودش افتخار می‌داند، شراب را برای خودش کلاس می‌داند، گناه مجلس و عروسی را برای خودش کلاس می‌داند و نمی‌داند که خدا زده است که این نگاه را پیدا کرده است. وحشتناک است: « وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ» ولشان می‌کند و رهایشان می‌کند…
شریعتی: یعنی خدا نکند که این حال باتلاق شود و تو را غرق کند!
حجت الاسلام عاملی: دیگر در سرازیری افتاده… بحث ما در آن جمله امیرالمؤمنین بود که گفت: تنها می‌مانم، پیغمبر هم تنها ماند. این یک جواب برای مالک اشتر که می‌گفت تنها می‌مانی. دومی بحث ماست؛ گفت: من الان می‌ترسم… تو به من می‌گویی عدالتم سخت است که مردم پراکنده شدند. مالک، من می‌ترسم خدا یقه‌ی من را بگیرد و بگوید یا علی، این چه عدالتی بود که درست کردی! اگر امام ما امیرالمؤمنین است، اگر امام ما به عدالت چنین نگاهی دارد… نگویید که ما شیعه علی هستیم، بگویید محب علی هستیم.
شریعتی: او را دوست داریم…
حجت الاسلام عاملی: وقتی صلوات می‌فرستید، نگویید صلوات بر شیعیان، بگویید صلوات بر محبین اهل‌بیت. « الشیعة من شایع علیا» آن را می‌گویند شیعه و کلمه شیعه را رسول خدا اختراع کرده، طبق منابع اهل سنت، تفسیر طبری و سوره بینه: «إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ» آنجا رسول خدا گفت: یا علی! این برای تو و شیعه توست. عبدالله بن سبأ و این چیزها مزخرفاتی است که درست کردند.
چرا پیغمبر کلمه شیعه را انتخاب کرد؟ چرا ماده شیعه را انتخاب کرد؟ یعنی هویت شیعیان علی، تبعیت است. دلم می‌خواهد و خوشم می‌آید؛ این‌طوری نیست. « وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ مُتَّبِعٌ»، « قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» بعداً یحببکم الله است. محبت خدا بعد از تبعیت است.
الان امیرالمؤمنین جایگاه عدل را تصویر کرد برای ما. چرا؟ چون جامعه در عزت خودش و سلامتی خودش، در اینکه زمینه‌ی رشد استعدادها فراهم بشود، کرامت انسان‌ها حفظ بشود، مربوط به این قضیه است.
در روایات معلوم می‌شود که گاهی یک حکمی که ناعادلانه در یک جایی صادر بشود، چه در دادگاه و چه در غیر دادگاه، بحث می‌کنم برای شما که ما در هرلحظه، در حال قضاوتیم. قاضی فقط در دادگاه ننشسته است، الان شما حکم می‌کنید درباره یک جناح سیاسی، حکم می‌کنید درباره یک دولت، حکم می‌کنید درباره عملکرد یک دولت؛ این‌ها همه قضاوت است. سازمان بازرسی، قضاوت است؛ دیوان محاسبات، قضاوت است؛ سازمان تعزیرات قضاوت است. این‌ها همه  قضاوت‌اند، حکم می‌کنند و اجرا می‌کنند. گاهی ممکن است حکمی از این‌ها تا صادر بشود و به دادگاه برود، ممکن است در دادگاه برائت هم بخورد؛ اما طرف نفله شد! قضاوت این است…
یک حکم ناعادلانه، در روایت است: ممکن است که در اثر آن‌ها « تَحبِسُ السَّماءُ قطرها و تَمنَعُ الْأرضُ برکت‌ها» آسمان قطراتش را حبس می‌کند، زمین هم برکتش را حبس می‌کند. البته در عالم، قوانین مختلفی حاکم است؛ خطیبی که حرف می‌زند، باید جامع حرف بزند. «والمدبّرات امرها» خدا قوانین مختلفی دارد، یک قانونش این است که تعداد باران ها مساوی است در هرسال! آن‌وقت بعضی کارها می‌کنند که حبس می‌شود.
اما یک قاعده دیگر هم دارد، می‌گوید: اگر گناه کردی و خواستم تو را بزنم، « فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ» در هر چیز را باز می‌کنم. نعمت را از سرت می‌ریزم که متوجه نشوی چه خطا و اشتباهی کردی! یعنی تو را هُل می‌دهم به طرف عذاب خودم…
شریعتی: و تو همین‌جا را دیدی، همین محدوده دنیا را می‌بینی، می‌گویی الان که اوضاعم خیلی هم خوب است…
حجت الاسلام عاملی: بله، در همین دنیا عرض می‌کنم که قوانین مختلفی حاکم است. بعضی‌ها مسخره می‌کنند؛ اگر کسی بیاید بگوید گناه باعث می‌شود که رحمت کم شود؛ می‌گوید فلان کشور و فلان کشور ببین چه کارها که نمی‌کنند… یک خانمی از خارج از کشور حجاب پیدا کرده بود، به او گفتند: چه دیدی در حجاب که سرت کردی؟ گفت: اسلام را با یک متر پارچه نمی‌شود تعریف کرد، اسلام مجموعه یکپارچه است؛ سوپرمارکت نیست که کسی وارد بشود و بگوید از این خوشم می‌آید، این را می‌خرم و آن را نمی‌خرم!
شریعتی: این را می‌خواهم و آن را می‌خواهم…
حجت الاسلام عاملی: یکپارچه نگاه بکنیم، بعد حکم بکنیم. قوانین مختلفی در این دنیا حاکم است. خدا می‌گوید: « وَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُونَ» « إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ»، خدا می‌گوید کید هم دارم، اگر کیدم را ببندم، هیچ‌کس نمی‌تواند باز کند! متین است، یعنی کاری کرد که طرف اصلاً متوجه این نشود که من دارم این راه را خطا می‌روم. شاگرد امیرالمؤمنین وقتی می‌خواست بنشیند، صندلی در رفت و افتاد و سرش شکست. گفت: می‌دانی چرا این‌طوری شد؟ چون بسم الله نگفتی!
بعضی‌ها را آن طوری مواظب است و بعضی‌ها را « إنَّ مِن أبغَضِ الرِّجالِ إلَى اللّه، رجل وَكَلَهُ اللّه ُ إلى نَفسِهِ» بدترین مرد در نزد خدا کسی است که خدا به حال خودش رها کرده و دیگر خودش تربیتش را تولیت نکرده؛ یعنی « وَ هُوَ يَتَوَلَّى الصّالِحِينَ» خدا می‌گوید تولیت صالحین را خودم به دست می‌گیرم. در مغزش می‌نشینم؛ «أقوم مقام عقلی» خودم به دست می‌گیرم. در قلبش می‌نشینم؛ « اَللّهُمَّ اِنّي اَسْئَلُكَ تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبي».
آن احساسات و عواطفی که دارد، اشک چشم یک یتیم معنی‌اش چیست را می‌فهمد. ولیکن این آقا را با این معامله بدبخت می‌کنم، ضامن می‌شوم و فرار می‌کنم یا معامله را دبه می‌کنم یا یک خانه را به ده نفر می‌فروشم؛ ما این‌ها را می‌بینیم که چه بندگان خدا چه مصیبت‌هایی پیدا می‌کنند.
خود آدم این احساس را داشته باشد… تنازل این است که خودت را پایین بیاوری، بگذاری جای یک بچه و احساس بچه را داشته باشی، بگذاری جای یک دخترخانمی که زندگی‌اش را آتش زدی و به هم ریختی یا مردی که بچه‌ها را از دستش گرفتی، آن احساس را داشته باشی یا الان که یک معامله تقلبی داری می‌نویسی، یک قراردادی می‌نویسی که تماماً تقلبی است، اینکه چه اتفاقی بعداً می‌افتد؛ خودت را بیاوری پایین و احساس آن شخص را داشته باشی، این هنر انسانی است.
یکی از منابعی که خطیب باید از آن استفاده کند، تنازل است. در تنازل می‌فهمد که الان فلان قشر چه احساسی دارد، فلان فرد چه احساسی دارد و می‌فهمد که مثلاً حضرت زینب سلام الله علیها که همه‌چیزش از دست رفته، خیمه‌ها آتش گرفته، بچه‌ها سرگردان‌اند، همه‌جا ریخته به هم و همه‌جا گرفتاری؛ آن‌وقت چه حالتی داشته که با خدای متعال، آن جملات را بالای تل گفته است…
یک جمله را عرض می‌کنم و تمام کنم قضیه را و آخرین حرفم باشد آقای شریعتی: روایت است که گاهی یک حکم عادلانه درجه‌اش از یک سال باران بیشتر است! یک سال مدام باران می‌بارد…
شریعتی: یعنی درواقع نزول برکت…
حجت الاسلام عاملی: یک سال می‌دانید یعنی چه! چه رحمتی، همه‌جا چشمه‌ها جاری، رودخانه‌ها جاری، سدها پر…
شریعتی: باغ‌ها پرثمر…
حجت الاسلام عاملی: چقدر محصولات و تولید ثروت، همه با یک حکم عادلانه. در خانه خودت نشستی، یک حکم عادلانه در خانه کردی یا قاضی که در دادگاه نشسته، یک حکم عادلانه کرده است، برکتش از یک سال باران بیشتر است و برعکس؛ اگر آمدی در یک کارخانه، از یک کارگر با دو میلیون و پانصد هزار کار می‌کشی!
یک دخترخانمی اخیراً پیش من آمده بود، می‌گفت: من در این مدرسه غیرانتفاعی تدریس می‌کنم، از من امضاها گرفته که بعداً نتوانم شکایت کنم، دو میلیون و پانصد هزار به من می‌دهد! می‌روم کلاس، باید ابزار تهیه کنم، ابزار را هم خودم می‌خرم با پول خودم! می‌دانید این شخص (مدیر) چقدر پست‌فطرت است و چقدر سنگدل است و می‌دانید که چقدر در غضب خداست! می‌دانید که چه آینده وحشتناکی دارد، اگر چشمش را ببندد (؟39:43) آتش، بیمارستان آتش، تابوت آتش…
حرف خودم را با یک حدیث تمام می‌کنم: من اگر به‌جای وزارت کار باشم، این را با خط خوب در قاب خوب می‌گیرم و تمام کارکنانم را می‌فرستم به تمام مراکزی که… بالاخره افرادی تحت نظر یک عده‌ای دارند کار می‌کنند.
شخصی به نام ابوخدیجه، محضر امیرالمؤمنین رسید و گفت: یا امیرالمؤمنین! دلم برای رسول خدا تنگ‌شده، محضرش که بودیم، خیلی استفاده می‌کردیم؛ نفس مبارک، سخنان مبارک، برای اینکه یادی از حضرت بکنم، خدمت شما رسیدم؛ یک رازی از رازهای رسول خدا، سری از اسرار رسول خدا اگر پیشت هست، به من بگو که تو از همه بیشتر با رسول خدا نشست‌وبرخاست داشتی.
به کلمه سر خوب گوش کنید… حضرت گفت: بله، من سری از اسرار رسول خدا دارم. رو کرد به خادم خودش قنبر و گفت: برو نامه پیغمبر را برای من بیاور. قنبر رفت و نامه را آورد. حضرت نامه را باز کرد و خواند… اینکه الان می‌خوانیم، سرّ است. وقتی سرّ که می‌گوییم، بعضی‌ها خیال می‌کنند یک علوم غریبه و فلان و فلان است! سرّ یعنی اثر اسرارآمیز در زندگی شما دارد.
شریعتی: دنبال سر هستیم، اینجا سر است…
حجت الاسلام عاملی: سرّ آن است که اثری داشته باشد که خودت هم متحیری، مثل سرّ می‌ماند… سر آن نیست که علتش معلوم نیست. چه گفت؟ به نام خداوند بخشنده مهربان، نفرین خدا و فرشتگان خدا و تمام مردمان بر کسی که کارگری را ظلم بکند و مزد او را نپردازد! جامعه احادیث شیعه، جلد 24، صفحه 64.
شریعتی: حاج‌آقا، تمام کارخانه‌ها باید این را بزنند.
حجت الاسلام عاملی: خدا خیرتان بدهد. این شد سرّ یا نه؟ وقتی‌که رسول خدا به حضرت زهرا، فضه را داد، گفت: دخترم، تو احساس داری، او هم احساس دارد، تو خسته می‌شوی و او هم خسته می‌شود. گفت: چه کار کنم یا رسول‌الله؟ گفت: یک روز تو کار می‌کنی، ایشان استراحت می‌کنند و یک روز ایشان کار می‌کنند و تو استراحت می‌کنی.
شریعتی: بسیار خوب. حاج‌آقا خیلی از شما ممنون و متشکرم. خدا کند حق را بشناسیم و از حق تجاوز نکنیم و خدای‌نکرده به ظلم مبتلا نشویم و اهل عدل باشیم. ممنون و متشکرم از توجهتان، از حاج‌آقا عاملی هم سپاسگزارم. آیات را بشنویم؛ آیات پایانی سوره مبارکه طور، صفحه 525 را دوستانم تلاوت خواهند کرد. بعد از تلاوت آیات، ان‌شاءالله همراه شما هستیم و در کنار شما.
خبر رسید که پاییز رو به پایان است        چه دل‌خوشیم که این اول زمستان است
بهاری باشید، به‌حق بهار و آل بهار. بفرمایید…
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم، أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُمْ بِهَذَا ۚ أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ﴿٣٢﴾ أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ ۚ بَلْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿٣٣﴾ فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ ﴿٣٤﴾ أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ ﴿٣٥﴾ أَمْ خَلَقُوا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۚ بَلْ لَا يُوقِنُونَ ﴿٣٦﴾ أَمْ عِنْدَهُمْ خَزَائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ ﴿٣٧﴾ أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ ۖ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ ﴿٣٨﴾ أَمْ لَهُ الْبَنَاتُ وَلَكُمُ الْبَنُونَ ﴿﴿٣٩﴾ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿٤٠﴾ أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ ﴿٤١﴾ أَمْ يُرِيدُونَ كَيْدًا ۖ فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ ﴿٤٢﴾ أَمْ لَهُمْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ ﴿٤٣﴾ وَإِنْ يَرَوْا كِسْفًا مِنَ السَّمَاءِ سَاقِطًا يَقُولُوا سَحَابٌ مَرْكُومٌ ﴿٤٤﴾ فَذَرْهُمْ حَتَّى يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي فِيهِ يُصْعَقُونَ ﴿٤٥﴾ يَوْمَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئًا وَلَا هُمْ يُنْصَرُونَ ﴿٤٦﴾ وَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا عَذَابًا دُونَ ذَلِكَ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٤٧﴾ وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ۖ وَسَبِّـحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حِينَ تَقُومُ ﴿٤٨﴾ وَمِنَ اللَّيْلِ فَسَبِّحْهُ وَإِدْبَارَ النُّجُومِ ﴿٤٩﴾
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خیلی ممنونم از لطف و عنایت و مرحمتتان. ان‌شاءالله در دورهمی ها و قرارهای شبانه مخصوصاً این شب‌ها که الحمدلله خانواده‌ها با مهر و لطف و محبت، کنار هم جمع هستند، بیاییم و یک خانواده بزرگ‌تری را فراموش نکنیم. همه آن‌هایی که چشم‌به‌راه کمک‌ها و مساعدت‌های ما و شما هستند. این قرار بین اهالی خوب سمت خدا هستند که حالا یک خانواده بزرگ‌اند. ما قرار گذاشتیم اول هرماه قمری به نیت سلامتی امام زمانمان و به نیت سلامت و عافیت تمام مردم این دیار، گوسفند قربانی کنیم و الحمدلله اتفاق بسیار مبارکی است که کم‌وبیش در جریان هستید.
حالا در این شب یلدا، در این شب طولانی، شبمان را با این کار خیر و خداپسندانه ان‌شاءالله پرنور بکنیم و روشن. برای مشارکت در قربانی، هم می‌توانید به زیرنویس‌ها توجه کنید، هم به کانال‌های ما مراجعه کنید و هم به سایت ما تا ان‌شاءالله اتفاقات مبارکی رقم بخورد. وقت در اختیار شماست، اشاره قرآنی را بشنویم و خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم.  « وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا» صبر کن یا رسول خدا، ای رسول ما، تو در برابر چشمان ما هستی.
شریعتی: داریم تو را می‌بینیم…
حجت الاسلام عاملی: این دنیا از مصیبت جدا نیست؛ یا باید عالم، عالم مادی نباشد و وقتی مادی شد، این مسائل و گرفتاری‌ها هست. بشر هم جز صبر هیچ چاره دیگری ندارد؛ اما صحبت از این است که فکرت مترقی، باید زیرساخت‌های صبر را درست کند. چطور صبر کند وقتی می‌بیند که خسارت محض است؛ مثلاً یک کشتی تمام ثروتش بوده که غرق شد، سکته کرده و خودش هم مرده.
دین ما در این باب، خیلی سنگ تمام گذاشته است؛ زیرساخت‌های تحمل و صبر را در برابر ناملایمات درست کرده است. اولش این است که فرموده: « فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا» ما اطلاع داریم، ما می‌بینیم. این کاملاً آرامش دارد… وقتی علی‌اصغر تیر خورد، می‌دانید که ریشه‌های عاطفی بسیار بالاست وقتی‌که طفل به آن روزگار بیفتد. تیر، کار شمشیر را کرد؛  « خرق الاذن بالاذن». چطوری آرامش پیدا کرد؟ گفت: « لَقَد هون عَلَّیَّ ذلِک إنَّهُ بِعَینِک» خدا این را برای من آسان می‌کنی، چون در برابر چشمان توست! نهایت آرامش را پیدا کرد.
حضرت زهرا که خطبه را خواند، خلیفه گفت: (؟49:52) از این‌ها اگر شاهد داری، بسم الله! هیچ‌کس شهادت نداد. حضرت زهرا شکست… از آن دری که از مسجد باز می‌شد، به منزل وارد شد و آرزوی مرگ کرد و جملاتی گفت خیلی وحشتناک. بعد به امیرالمؤمنین که به‌صورت عربی نشسته بود، گفت: علی جان، تو باید در مدار امامت قرار بگیری، نه اینکه اینجا بنشینی. حضرت امیر دید که خانم خیلی ناراحت است، با یک جمله آرامش کامل درست کرد، گفت: إحتسب الله! بنویس به‌حساب خدا. حضرت زهرا فوراً گفت: حسبی الله و قضیه تمام شد.
وقتی خداوند عالم است و قادر است، حکیم است، نیازی ندارد به ما و به اینکه برای خودش نفعی درست کند، صد درصد تصمیمی که گرفته است، باید یقین داشته باشیم که به نفع ماست و زیباترین تصمیم را گرفته است؛ « ما رأیتُ الّا جمیلاً» در بلا هم می‌کشم در ذات او / مات اویم مات اویم مات او.
چرا دست یازم چرا پای‌کوبم         مرا خواجه بی‌دست‌وپا می‌پسندد
طبیبا به درمان دردم چه کوشی        مرا درد او بی‌دوا می‌پسندد
وقتی سیدمصطفی شهید شد، امام فرمود: از الطاف خفیه خداست؛ نگذاشت طلبه‌ها درس‌ها را تعطیل کنند، گفت مرده‌بازی درنیاورید، بروید درس‌هایتان را بخوانید. اگر سیدمصطی فرزندش نبود و شرح می‌داد که سیدمصطفی چه کسی است، آن‌وقت می‌فهمیدند که این بزرگوار چه شخصیتی را از دست داد، اما مثل کوه در برابر این مصیبت صبر کرد.
شریعتی: این همان نگاه توحیدی است.
حجت الاسلام عاملی: بله، این نگاه توحیدی است. آقا میرزا جواد ملکی تبریزی، روزه عید غدیر وقتی جمعیت پر بود، بچه‌اش افتاد در آب‌انبار خانه و مرد. یواشکی در گوش او گفتند؛ گفت: جنازه را کنار بگذارید، چرت مهمانان را خراب نکنید! یعنی وقتی‌که به یک جایی برسد که انسان عارف همه‌چیز را از خدا ببیند؛ حکمت خدا ببیند، اراده خدا ببیند، انتخاب را به خدا بدهد، طبیعی است که این مسائل حل می‌شود. این یک اثرش هست.
فرزند امام صادق مریض بود، مدام می‌گفت خدایا، خدایا، خدایا… یک ناله‌ای از داخل اتاق بلند شد. رفتند آنجا و دیدند آرامش مطلق است. گفتند: الحمدلله که دعای شما مستجاب شد و شفا پیدا کرد. گفت: نه، از دنیا رفت! تا مشیت نازل نشده، ما تضرع می‌کنیم، انابه می‌کنیم، ناله می‌کنیم، التماس می‌کنیم؛ وقتی مشیت نازل شد، اختیار و انتخاب با خداست. این یک مطلب است.
دومین مطلبی که در دین ما آرامش می‌آورد، مقاماتی است که خدا برای صابرین در نظر گرفته است. خدا چک سفید را برای اهل صبر داده است؛ « إِنَّما یُوَفَّی الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حسابٍ».
شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم از شما، حاج‌آقا عاملی، خیلی ممنونم از همراهی‌تان. دعا بفرمایید و ان‌شاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: در روایت است که آقا رسول‌الله از دست معذب ابن جبل گرفت، گفت: « يَا مُعَاذ، واللهِ، إِنِّي لَأُحِبُّكَ» والله که من تو را دوست دارم. چقدر خوب است که در نظر پیغمبر خاتم مقبول باشی و قسم بخورد… دیگر چه مقامی و چه مدالی و چه فخر شرفی! آن‌وقت یک وصیتی کرد، وقتی‌که دوست دارد، بهترین وصیت را می‌کند. گفت: « أُوصِيكَ يَا مُعَاذُ، لاَ تَدَعَنَّ فِي دُبُرِ كُلِّ صَلاَة تَقُول» هیچ نمازی نخوان، مگر اینکه پشت سرش این دعا را بخوانی.
شریعتی: دعای همیشگی بوده…
حجت الاسلام عاملی: بله. « اللَّهُمَّ أَعِنِّي عَلَى ذِكْرِكَ، وَشُكْرِكَ، وَحُسْنِ عِبَادَتِكَ» خدایا کمکم کن همیشه به یاد تو باشم و شاکر باشم، زیباترین عبادت را داشته باشم.
شریعتی: خیلی خوب؛ چه دعای خوبی! از شما ممنونم. این ادعیه و آیات و روایاتی که خیلی از شما احیاناً فرصت نمی‌کنید که آن‌ها را یادداشت کنید و بنویسید، دوستان ما زحمت می‌کشند و در کانال قرار می‌دهند، می‌توانید مراجعه کنید و ان‌شاءالله ما را هم دعا کنید.
هر شب بدون شما آقا، شب یلداست، طولانی‌ترین شب سال ماست. امیدواریم که به‌زودی با آمدنتان خطی بکشید روی این شب طولانی که بسیار برای ما طولانی شده.
شرح صحیفه‌ی غم ما گر مطول است      معذور دار در شب یلدا نشسته‌ایم
در پناه خدا باشید، تا سلامی دوباره. خیلی از شما ممنون و متشکرم.


فایل صوتی این برنامه

فایل ویدیویی این برنامه

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=16365

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید