تغییر سایز-+=

سمت خدا | تمدن پایه گذاری شده توسط رسول اکرم (ص) – (3)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. سلام می‌کنم به همه دوستان و عزیزانم. در این هوای پاییزی ان‌شاءالله دل و جان شما سبز و بهاری باشد. حجت الاسلام عاملی: محضر عزیزان و بینندگان مکرم، ملت عزیز خود سلام و احترام و دعا دارم. آرزوی بهترین‌ها را دارم. مقدرات خوب و تقدیرات خوب، عنایات خاص حضرت احدیت را مسئلت دارم و از خدای متعال می‌خواهم که با اسم متقیم خودش این جنایاتی که در غزه صورت می‌گیرد، خود خدا عهده‌دار انتقام این مظلومین هست.

ان‌شاءالله که در اسرع وقت این انتقام گرفته شود. و آرزوی ما این است که صهیونیست‌ها 75 سال پیش از هر کجا به این منطقه آمده‌اند دوباره به همان‌جا برگردند. علما می‌گویند که المعلول یستند الی اسبق العلل. وقتی جنایتی، حادثه‌ای اتفاق می‌افتد، باید سراغ اسبق العلل رفت. اسبق العلل همان کشوری است که اسرائیل را درست کرد و آن جزء انگلستان نیست. آنهایی که قرارداد بالفور را خواندند می‌دانند من چه عرض می‌کنم. و اخیراً یکی از سیاست‌مداران انگلستان گفت ما از اول اشتباه کردیم که اسرائیل را درست کردیم. ان‌شاءالله که خدای متعال آرامش را به منطقه بیاورد و این جنایت‌ها ریشه‌کن شود مخصوصاً با ظهور آقایمان، مولایمان حضرت ولی عصر که اخباری که رسیده که در قدس چه کارهایی انجام می‌دهد کاملاً تطبیق می‌کند با این حوادثی که الآن اتفاق می‌افتد. ان‌شاءالله که خدای متعال با عنایات خاصه عزت مسلمان‌ها را حفظ کند. رسول خدا فرمود انگار من می‌بینم که امت من تداعا علیها الامم. امت‌ها می‌ریزند بر سر امت من، مثل آن حالتی که گرسنه‌ها بر سر یک پشقاب بریزند. آنطوری یعنی امت من به ذلت می‌افتد و تمام دعای ما این است که خدای متعال عزت مسلمان‌ها را ان‌شاءالله حفظ کند.

شریعتی: ان‌شاءالله. و فلسطین هم به صاحبان اصلی آن که مردم عزیز و مظلوم آن هستند برگردد. ان‌شاءالله. و خداوند به آنها صبر بدهد و اجر بدهد و امیدوارم که جبهه مقاومت به فتح و ظفر و پیروزی رو به روز نزدیک و نزدیک‌تر شود.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. بحث ما در این بود که حضرت ختمی مرتبت آرمانی‌ترین تمدن را با آرمانی‌ترین اصول به بشریت هدیه کرده است و اصلاً وجود حضرت ختمی مرتبت در میان تکریم‌های خداوند نسبت به انسان بالاترین تکریم است. اگر از ما بپرسند که بالاترین احترام خدا به بشریت چیست باید بگوییم که شخصیت عظیمی مثل حضرت ختمی مرتبت را به بشریت اهدا کرده است. خدای متعال 4 تکریم خیلی مهمی دارد. اولین تکریم این است که خدای متعال اجازه داده است که ما با خدا صحبت کنیم. ذره با لایتناهی بیاید صحبت کند. چه تکریمی بالاتر از این؟ خدا چه حساب خاصی برای ما باز کرده است که الآن در نماز در محاذات حضرت حق قرار می‌گیریم و ما را می‌پذیرد که دعوت کرده است که ما با خدا صحبت کنیم. و لذا بعد از مرگ دیگر این اجازه نیست. آنهایی که با خدا صحبت نکردند، به آنها دیگر اجازه صحبت داده نمی‌شود. خدا می‌فرماید که در دنیا که با من صحبت نکردی، حالا آمدی الآن صحبت کردی؟ و قد یدعون الی السجود؛ قبلاً که دعوت می‌شد برای اینکه خاضع شوی در برابر عظمت کائنات، عظمت خالق کائنات. آنها را اعتنا نکردی، اگر شخصی که بی‌نماز است این جمله را بشنود، هزاران با دق‌مرگ، غصه‌مرگ شود باز کم است. یک تکریم بزرگ خداوند این است که به اندازه یک قرآن با ما حرف زده است. خود خدا با ما حرف زده است. شما حساب کنید شما با ذره حرف می‌زنید؟ ذره را اصلاً به حساب می‌آورید که مخاطب شما قرار بگیرد؟ تخاطب خدا با انسان که «وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسى‏ تَكْليما» خدا به عنوان یک امتحان بزرگ ذکر می‌کند که خدا با موسی حرف می‌زند. یکی از مقامات بزرگ حضرت موسی است و اینکه خدا با ما به اندازه قرآن یعنی کم صحبتی نیست که خدا با ما حرف زده است. در موضوعات مختلف و چقدر حساب باز کرده است در این صحبت کردن. چه اهتمامی دارد که دور انسان می‌چرخد، تاریخ می‌آورد، برهان می‌آورد، استدلال می‌آورد، دلیل می‌آورد، از گذشتگان می‌گوید، بهترین مسئله‌ها را می‌آورد. گاهی تطمیع می‌کند، اکرام می‌کند، گاهی تهدید می‌کند، «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَكْفَرَه‏  مِنْ أَيِّ شَيْ‏ءٍ خَلَقَهُ مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ثُمَّ السَّبِيلَ يَسَّرَه» این هم از طرف خدا یک تکریمی است. یک تکریم بزرگ خدا این است که با 124 هزار پیغمبر سراغ ما آمده است. دیگر چه تکریمی بالاتر از این؟ در میان این 124 هزار پیغمبر پیغمبران اولوالعزم هستند. مثل حضرت ختمی مرتبت که با وجود حضرت ختمی‌مرتبت که ما عاجز هستیم از تصور، از تصویر شخصیت حضرت. انحصار زمان و مکان نمی‌گذارد که ما عظمت را ببینیم و بشناسیم. «الْخَاتِمِ لِمَا سَبَقَ وَ الْفَاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَ الْمُهَیْمِنِ عَلَى ذَلِکَ کُلِّهِ» حضرت در اسماء الصفات واعظ بوده است و خدای متعال 40 سال کلاس خصوصی ما یک لحظه آن را تصور کنیم خدا به کسی عنایت کند، به آسمان رود و کار آفتاب کند. این هم تکریم بزرگ خداوندی است. یک تکریمی هم خدای متعال دارد آن را خیلی‌ها توجه ندارند. آن هم این است که در برابر اعمال ناچیز ما، خدای متعال یک پذیرایی عظیمی درست کرده است. «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَ لا فَساداً» یعنی شما هر چقدر کنح پذیرایی خدا را در آخرت برسید می‌بینید این استحقاق نیست. اعمال ما استحقاق داشته باشد آن پذیرایی خدا را، هیهات، هیهات. این فضل است. نه اینکه استحقاق است. اتفاقاً الآن آیه آن را هم می‌خوانم که خدای متعال هم خودش در یک جایی گفته است این فضل است. هر جا هم می‌گوید جزاءً مما کانوا یعملون، این هم با سودش تکریم است. والّا دارد یک آیه، فرموده است کرم فضل است. فضل من ربک. شما جزئیات آن را ببینید. آن عنایاتی که مثلاً بهشت که وارد می‌شود انسان نامه سرگذاشته می‌آید سلام من الحی الذی لایموت الی الحی الذی لایموت. می‌شود این نمازی که ما می‌خوانیم این مقام را داشته باشد؟
شریعتی: تو را از کجا به کجا برساند.
حجت الاسلام عاملی: خدا مخاطب بکند بگوید سلام من الحی الذی لایموت. تو را هم اینطوری کردم. و اذا رأیت رأیت نعیماً و ملکاً کبیرا. این نمازهایی که ما می‌خوانیم ملک کویر می‌شود برای ما. خدا به هر چیزی نمی‌گوید کبیر. به دنیا با این عظمتش می‌گوید قلیل اما آن جنت را که توصیف می‌کند می‌گوید که «وَ إِذا رَأَيْتَ ثَمَّ رَأَيْتَ نَعيماً وَ مُلْكاً كَبيرا» یعنی شما ملاحظه کنی کسی روی این ملک کبیر معامله کند. با لذات مقطعی، با لذات عضوی، چه می‌‌دهی، چه می‌گیری. شاعر می‌گوید از زرگری به کوزه‌فروشی رسیده‌ای، خاکت به سر ترقی معکوس کرده. دلخوشی انسان به هر چه باشد شخصیت او به همان است. آیا این نماز ما می‌تواند اینها را بیاورد؟ ممکن است؟ این نماز ما یا این آلودگی‌ها، عدم مراقبت‌هایی که داریم، متکبر هستیم. اینها را حضرت امام فرمود نماز ما را اگر یک بار معصوم بخواند قصه مرگ می‌شود. یکبار نماز را بخواند. این نماز مستحق بهشتی باشد که الضحی که عرض سموات و الارض. معلوم می‌شود که فضل است یعنی تکریم است. ببینید «سابِقُوا إِلى‏ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْض» ‏در روایت هست که یک پذیرایی، یک جایی برای انسان می‌دهند، برای مؤمن که اگر جن و انس مهمان او شود جا دارد. دیگر شما کنش خودت را ببین. می‌فرماید: «عَرْضُها كَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ» این باز یک پذیرایی خاصی است که فضل است. این نمازهایی که ما الآن می‌خوانیم ارزش دارد؟ آیا ملک الموت در برابر ما یقوم قیمه العبد. در برابر ما می‌ایستد قیمة الحق. قیمه یعنی غزمه یعنی مثل قوام، مثل ایستادن عبد در برابر مولا. می‌دانید که از جزء ملائکه بسیار بزرگ خدا است اما در برابر آن انسان اینطوری احترام داشته باشد؟ خدا خودش فرموده است: «الَّذينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ»
شریعتی: به چه جایگاه و به چه عظمتی می‌رسد.
حجت الاسلام عاملی: الملائکه جمع است محلی به عهد یعنی تمام ملائکه‌شان برای پذیرایی می‌آیند. «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون‏» آن وقت بشارت هم می‌دهد. «تَتَلَقَّاهُمُ الْمَلائِكَة» ملائکه به استقبال می‌آیند. تمام ملائکه می‌گویند: «هذا يَوْمُكُمُ الَّذي كُنْتُمْ تُوعَدُون» این همان روزی است که خدای متعال به شما وعده داده بود. عجیب این است که به هر طرف نگاه می‌کند می‌بیند فرشته سرازیر است. «جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ باب» چقدر هیبت تصویر آن بالا است که المائکة یعنی اینهایی که ملائکه وارد می‌شوند هر بابی باب خدمت خاص است. یعنی تمام ابواب خدمت در اختیار انسان قرار می‌گیرد. این آیه فضل است یا این استحقاق است؟ «وَ الْمَلائِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَيْكُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّار» این نمازها ما، می‌شود ما را با ملائکه، با انبیای اولوالعزم همنشین کند؟ نگاه کنید «فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقا» ما از جهنم و از ترس و از حساب و کتاب خیلی صحبت کردیم. این طرف آن را نگاه کنید خدا یک مقدار. اینها را یکجا جمع بکنی یک قاب تصویر بسیار فاخری درست می‌شود. یعنی هر کس روی این پذیرایی معامله کند همه چیز را باخته است. «خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبين» می‌فرماید: «خَسِرَ الدُّنْيا وَ الْآخِرَةَ ذلِكَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبين‏‏» می‌فرماید: «فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم‏» معیت یعنی همراهی. «مِنَ النَّبِيِّين‏» یک بلای عظیمی است که شما بروید با هیتلر، با صدام همنشین شوید. با یزید همنشین شوید. «مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقا» الآن شما بزرگان دنیا را در این دنیا بخواهید ببینید چقدر سخت است.
شریعتی: حالا همه خوب‌ها سر یک سفره هستند، تو هم دعوت شدی بنشینی.
حجت الاسلام عاملی: بله. بعد فزع اکبر ترسی دارد که انسان هر چقدر بمیرد معلوم نیست ولی خدای متعال یک پذیرایی می‌کند «لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَر» ای کاش یک محرمیتی درست شود کنه همین آیه را بفهمد که «لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَر» فزع اکبر یعنی ترس اکبر. خدا اسم آن را اکبر گذاشته است. یعنی این فزع هر چقدر انسان در خصوص این فزع صحبت کند، قلیل و کثیر در نگاه خدا در ادبیات خدا چیست. خدا اکبر را سه جا به کار برده است. «لا يَحْزُنُهُمُ الْفَزَعُ الْأَكْبَر». یک جا هم گفته است «وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَكْبَر» یک جا هم گفته است «وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ» یعنی شما که نماز می‌خوانید من را یاد می‌کنید. من را که یاد کردید من هم شما را یاد می‌کنم. یاد کردن من اکبر است. حالا در محشر انسان یک مصیبتی هست خار شدن در محشر است. یک چیزی که انبیاء به خدا پناه برده‌اند که علی رئوس الاشهاد بی‌آبرو شود. اینجا آبرو ریخته است. منفضح افتضح. اگر آبرو ریختی، آبروی تو می‌رود ولو در جعف ‌خانه. در آن گوشه، در داخل خانه هم باشی، آنجا هم خدا آبرو را می‌ریزد. یعنی نظام عالم اینطوری درست شده است. بزرگترین بی‌آبرویی که در محشر است، آنجا هم خدا باز یک پذیرایی خاصی دارد. حالا شما حساب کنید که نماز ما آن شأن را دارد. «يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى‏ بَيْنَ أَيْديهِم‏» یک آبروی بزرگی خدا برای آنها درست می‌کند. می‌گوید روزی است که خدا پیغمبر را خوار نمی‌کند، اهل ایمان را خوار نمی‌کند. آبروی آنها را نمی‌ریزد. «نُورُهُمْ يَسْعى‏ بَيْنَ أَيْديهِم‏» در برابر خودشان ایمان در غالب نور تجسم می‌کند، بزرگترین آبرو را خدا برای آنها درست می‌کند.
شریعتی: مؤمن بودن کار سختی است؟ یعنی تمام این برکاتی که الآن شما اشاره کردید برای یک دانه آنها آدم می‌تواند جان بدهد.
حجت الاسلام عاملی: پیغمبر ما فرمود: دین من سختی ندارد. قبل از اینکه دین ما این احکام را بگوید همه را عقل گفته است. آنی که سختی برای انسان دارد مهار امیال هست. نفسی که در نفس ناطق انسانی است. عقل حاکم نباشد حریف شهوت نمی‌شود، حریف غضب نمی‌شود اما وقتی که تحت هیبت حضرت حق قرار گرفت، منقاد می‌شود. انقیاد پله اول آن است. به نهایت انقیاد می‌رسد. «إِنَّكَ بِأَعْيُنِنا» اول واجبات، محرمات. یک چیزی است که ذاتاً بد است خدا گفته نکن. نه اینکه خدا گفت نکن شد بد. ذاتاً خوب است که خدا گفته بکن. خوب و بد آن را که دیگر نیاورده است. و لذا گناه شقاوت ذاتی دارد. می‌شود «أَصْحابُ الْمَشْئَمَة» کسی که این کارها را انجام داده است. بنابراین شما الآن دزدی نکنید برای شما سخت است؟
شریعتی: نه.
حجت الاسلام عاملی: حلال زیاد است یا حرام؟
شریعتی: حلال.
حجت الاسلام عاملی: اصلاً شما شراب نخور. چقدر نوشیدنی‌های خوب هست. کسی که حلال با آن کثرتش او را ارضا نکند، حرام با آن قلتش اصلاً او را ارضا نمی‌کند. چه سختی‌ای دارد؟ نسبت به بیت‌المال دزدی نکند. سختی دارد؟ در منزل با اهل بیتت با عقلانیت معامله کن، با عطوفت معامله کن. این سختی دارد؟ این لذت دارد.
شریعتی: اگر مهار نفست را دستت نگیری سخت است چون نفس دوست دارد رها باشد ولی باید از یک جایی همان انقیادی که شما اشاره کردید به نظرم آن می‌تواند ما را خیلی کنترل کند.
حجت الاسلام عاملی: نفس انسان اگر یک استراتژی تربیتی در زندگی انسان نباشد، در وهله اول اعتقادات حق است. شما بخواهید امیال را مهار کنید، اول باید نگاه توحیدی داشته باشید. وقتی اعتقاد شما این است که تمام فرمان در دست ذات احدیت است، «بیده ناصیه کل شی»، «بیده ملکوت کلی شیء»، «والله من ورائهم محیط». شما مثل دستگاه لرزه‌نگار دقیق دقیق می‌شوید در رفتارهای اجتماعی خودتان.
شریعتی: حس‌گرها فعال می‌شود
حجت الاسلام عاملی: وقتی که شما اعتقاد داشته باشید که «وَ ما يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي السَّماءِ» ذره یعنی هزاران ذره ترازو را تکان نمی‌دهد. آن هوا که ذره‌های ریز است. خدا می‌گوید من با آن هم کار دارم. وقتی اینطوری حساب باشد، طوری که اهل حساب می‌گویند در صف حساب چقدر شکایت رسیده است. صف را که نگاه می‌کند ته آن دیده نمی‌شود. آخر سر می‌گوید خدایا من را به جهنم ببر، از پای حساب خلاص کن. من دیگر طاقت حساب را ندارم. 80 سال عمر کرده است الیوم عمل و لاحساب. فردا حساب و لاعمل. این 80 سال لحظه لحظه شروع می‌شود. «إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُون» «وَ لَدَيْنا كِتابٌ يَنْطِقُ بِالْحَقِّ» شروع می‌شود لحظه به لحظه. آن لحظه‌ها را که می‌بیند تعجب می‌کند اه من کجا بودم. چکار کردم. چه دلخوشی داشتم. نعوذ بالله نستجیر بالله که مثلاً یک به‌به‌ای بگویند، یک چه‌چه‌ای بگویند، یک بارک الله به من بگویند. آیات خدا را زیر پای خودم گذاشتم. من کجا بودم؟ اینجا است که بزرگترین مصیبت شروع می‌شود. وقتی که اعتقاد او به این باشد که خدای متعال در آخرت «وَ ما يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقيبٌ عَتيد» هر لفظی که از دهان انسان بیرون می‌آید رقیب عتید کنار آن نشسته است. همه اینها اینطور نیست که از مخرج دهان خارج شود در هوا محو شود. محو نمی‌شود. لها ما کسبت. نگفت لها ما عملت. یک چیزی کسب کردیم. اینها همه نوشته شد. بعد از این اعتقاد می‌بینید که خیلی هم خوب دارد نفسش را مهار می‌کند. یک هیبت معنوی وجودش را گرفته است، اشک چشم دارد. مثل جنة النار در برابر خدا در نماز وقتی که قرار می‌گیرد می‌لرزد. وقتی در برابر ازدعای حقوق قرار می‌گیرد، یک حقی را ضایع کنی می‌خواهد هزار باز زمین دهان باز بکند. «لَوْ تُسَوَّى بِهِمُ الْأَرْض» روز قیامت کافر آرزو می‌کند زمین دهان باز کند من با خاک یکسان شوم. مؤمن اینجا این کار را می‌کند. در روایت هست که گناه در برابر کافر مثل کله مگس می‌ماند اما در برابر مؤمن گناه مثل یک کوه بزرگی می‌ماند بالای سرش که اگر این گناه را مرتکب شود الآن له می‌شود. در نگاه خدا ساقط می‌شود. اینها را انجام دادند. پذیرایی آن اینطوری می‌شود که خدای متعال فرموده است. حالا هر چقدر انسان ریاضت شاق هم داشته باشد باز پذیرایی خدا بالاتر شده است. باز فضل شده است. چرا اهل بهشت که بهشت می‌گویند می‌گویند عند ربنا لغفور الشکور. می‌گویند اُه، خدا را ببین. اعمال ناچیز ما را برداشته چه پذیرایی‌ای برای ما درست کرده است. این را نگاه کنید خدای متعال در حق اهل بهشت گفته است انظر الیهم فی کل یوم سبیع مراً. هر روز من هفتاد بار به اهل بهشت نگاه می‌کنم. یک نگاه. وانظر الینا نزدة رحیم نستکمل بهل کرامه عندک وجعلنی مِن من لا حظته فسحق لجلالک. خدا من را قرار بده که یک بار گوشه چشمت نگاه کردی بیهوش شدم. از شدت وجد. هفتاد بهشت این است. «و أكلمهم كلما نظرت إليهم‏»‏ هفتاد بار که نگاه می کنم این طور نیست که نگاه کنم تمام شود. با او صحبت می کنم. کدام خدا این کار را می کند؟ خدایی که این ما تضلوا تصلوا. خدایی که «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما» (حدید/4) خدای متعالی که در تمام وجود سر هست. یعنی نگاه، نگاه آن خدا هست. یعنی تلقی ساده از این مطالب نداشته باشیم. و ازید فی ملکهم کلما مسبۀ علیهم. هر وقت که نگاه می کنم بر ملک ابدی خود اضافه می کنند. این قطعاً این طور نیست که بگوییم که این از سر استحقاق هست هزاران هزار سال عمر داشته باشیم و عبادت کنیم استحقاق این مقام را نداریم خدا الان در این جا ذکر کرده است.
اگر کسی پذیرایی را رد کند کجا می رود؟ امیرالمؤمنین در خطبه این پذیرایی را توصیف می کند می گوید کسانی که این پذیرایی را کنار گذاشتند معاویه به امیرالمؤمنین می نویسد می گوید این بهشت را هم برای من توصیف کردید این بهشت مال تو، حکومت مال من. پسر او یزید هم می گوید که ته استکان شراب را ما با بهشت عوض نمی کنیم. کسی آن پذیرایی را رد کند کجا می رود؟ أَقْبَلُوا عَلَى جِيفَةٍ قَدِ افْتَضَحُوا بِأَكْلِهَا در نهج البلاغه هست. می روند سراغ یک جیفه که افتضحوا باکلها جیفه می دانید که مردار. با خوردن آن بی آبرو شدم. جای دیگر خبری نیست.
بغداد همانست که دیدی و شنیدی             ور دلبر نو جوی چو دربند قدیدی
زین دیگ هان یک دو سه کفگیر که خوردی         باقی، همه دیگ آن مزه دارد که چشیدی
یک اراده می خواهد حضرت می گوید به این نتیجه رسیدم که خدایا رسیدن به تو احتیاج به عزم و اراده شما اراده محکمی که یختارک بها در دو راهی ها تو را انتخاب کنیم. یا رشوه یا خدا، یا بی عفتی یا خدا. حالا آنهایی که در دنیا زاهد بودند و به حرام آلوده نشدند خداوند بهشت آنها را یک چیز عجیب توصیف می کند. کمتر چیزی که می دهم به کسانی که در دنیا زاهد بودند، زاهد ترک مطلق نیست، ترک مطلق جنون هست، ترک برای اهداف برتر. می توانیم ماشین ده میلیاردی سوار شویم یک دو میلیاردی بس است با 8 میلیارد آنها که رباخوارها خوردند، بیچاره جزء مرگ برای خود هیچ راهی نمی بیند آبروی او رفته است، در خانه اوضاع خانه به هم ریخته است. خانه از دست رفته است، همه چیز از دست رفته است، هر کجا نگاه می کند بن بست است. رفت او را نجات داد. خدا می گوید می دانید من با این آقا چه کار می کنم. کمترین چیزی که به زاهدین در آخرت می دهم کلید تمام بهشت ها را به او می دهم إِنَّ أَدْنَى مَا أُعْطِي الزَّاهِدِينَ فِي الْآخِرَةِ أَنْ أُعْطِيَهُمْ مَفَاتِيحَ الْجِنَانِ كُلِّهَا. چون خدا بهشت های مفصلی دارد. حَتَّى يَفْتَحُوا أَيَّ بَابٍ شَاءُوا هر دری را که می خواهد برود باز کند. خدا مشتری چنین انسان هایی است. این باز فضل است نه که استحقاق هست. وَ لَا أَحْجُبَ عَنْهُمْ وَجْهِي. صورت خود را از آنها مستور نمی کنم جمال من را ببینند. جمال خدا در آخرت که دیگر حصار زمان و مکان نیست تجلی پیدا کند بهشت همان است. آقا رسول الله در آخرت که تجلی پیدا می کند، این جا که امکان تجلی نبود چرا ما در دعاها دائم می گوییم خدایا من را از رویت حضرت ختمی مرتبت در آخرت محروم نکن. وَ لَأُنْعِمَنَّهُمْ بِأَلْوَانِ التَّلَذُّذِ مِنْ كَلَامِي، انواع لذتی که در محادثه با هم هست در هم سخن شدن با من هست یعنی من که شروع می کنم سخن می گویم با آنهایی که زاهد بودند در دنیا یعنی به خاطر اهداف برتر از رفاه خود گذشتند انواع لذت ها را در تنوع صحبت های خود با آنها درست می کنم. معلوم می شود که خدا انواع صحبت ها را دارد، خدا با انسان صحبت می کند. یک عذاب روحی برای اهل جهنم این هست که این مقامات را نشان می دهند. در حالت احتضار دو چیز را به انسان نشان می دهند. دو مقام را نشان می دهند یک مقامی را نشان می دهند می گویند نگاه کنید کارهایی کردی اگر نمی کردی به این جا می رسیدید. یک مقامی را نشان می دهند می گویند کارهای نکردی اگر می کردی به این مقام می رسیدید. کسی که از دنیا می رود اولین چیزی که می گوید خدایا من را به ثروت خود برگردان ربّ ارجعوني لعلّى أعمل صالحا فيما تركت‏. خدا که از انسان گلایه دارد انسان هم در آخرت از خدا گلایه دارد. یک گلایه که کافر از خدا می کند می گوید «لَوْ لا أَخَّرْتَني‏ إِلى‏ أَجَلٍ قَريبٍ فَأَصَّدَّقَ وَ أَكُنْ مِنَ الصَّالِحين‏» (منافقین/10) چه می شد که یک عمر بیشتری به من می دادی عقل به سر من می آمد با این پول یک محشری برای خود درست می کردم. یا علی چه قدر صدقه می دهی. دیگر بس است. حالا این مقامات را که می بیند که چه عجب پذیرایی هست آن جا معنی این آیه را می فهمد. «أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً فَهُوَ لاقيهِ كَمَنْ مَتَّعْناهُ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ الْمُحْضَرين‏» (قصص/61) چه قدر آیه انسان را می گیرد. «أَ فَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً» کسی که ما وعده های زیبا و نیکویی به او دادیم حالا آنها را رفته است و ملاقات کرده است آیا این مثل کسی می ماند که در دنیا یک چندر غازی جلوی او انداختیم آن وقت در آخرت که باید بیایید و حساب و کتاب پس بدهد قابل مقایسه هست. این سرنوش است، او یک سرنوشت دیگری هست. و لذا خدای متعال خود به فضل تصریح کرده است. این آیه بسیار آیه مهمی هست. خدای متعال تصریح کرده است که فضل است و استحقاق. آن مقامات و آن پذیرایی را مستحقق نیستند. آن پذیرایی ها فوق استحقاق ما هست. ذره پروری کردیم. «إِنَّ الْمُتَّقينَ في‏ مَقامٍ أَمين‏» (دخان/51) متقین در امنیت کامل هستند. هر کس دنبال امنیت است باید سراغ زبان برود. «في‏ جَنَّاتٍ وَ عُيُون * يَلْبَسُونَ مِنْ سُندُسٍ وَ إِسْتَبْرَقٍ مُتَقابِلين‏‏ * كَذلِكَ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عينٍ * يَدْعُونَ فيها بِكُلِّ فاكِهَةٍ آمِنين‏» (دخان/52 تا 55) تمام اینها مظاهر پذیرایی اینها هست. قالب الفاظ خیلی خیلی کوتاه هست دیگر غیر از این الفاظ در دنیا چیزی نیست تا خدا آنها را بیان کند. «لا يَذُوقُونَ فيهَا الْمَوْتَ إِلاَّ الْمَوْتَةَ الْأُولى‏» (دخان/56) مرگ هم دیگر در حیات آنها نیست «وَ وَقاهُمْ عَذابَ الْجَحيم‏» (دخان/56) همه اینها را می گوید آخر آن یک کلمه «فَضْلاً مِنْ رَبِّكَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم‏» (دخان/57) فوز عظیم هست که خدای متعال با فضل خود توانسته است از انسان پذیرایی می کند. این عظمت را که انسان در خدا می بیند وقتی که به نماز می ایستد و نماز می خواند غرق در عرق خجالت می شود. که من ممکن الوجودی که هزاران آفت متوجه من هست أین التراب و رب الارباب. چه کار کرده است که به من اجازه داده است در برابر او نماز بخوانم. حافظ تلاش کرده است این جمله را گفته است که
خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد         به آب دیده و خون جگر طهارت کرد
يَا مَنِ اسْتَوَى بِرَحْمَانِيَّتِهِ فَصَارَ الْعَرْشُ غَيْباً فِي ذَاتِه‏. این جلمه را یاد بگیریم و در نماز که می خواهیم با خدا صحبت را شروع کنیم. یک آقایی از هندوستان رفت نجف. از هتل و مسافرخانه بیرون نمی آمد. خیلی اصرار کردند نمی آمد. آمد حرم تا وارد شد تمام کرد. حالا در نماز شما می خواهید وارد شوید يَا مَنِ اسْتَوَى بِرَحْمَانِيَّتِهِ فَصَارَ الْعَرْشُ غَيْباً فِي ذَاتِه این جمله را فقط امام حسین گفته است. از هیچ امام معصومی این نرسیده است. علامه طباطبایی فرمود دعای عرفه انفجار توحید هست. صار العرش. عرش یعنی کائنات. این کائنات کجا تمام می شود؟ اصلاً معنی تمام شدن چیست؟ یک جا ایستادیم گفتیم تمام شد پس آن طرف چیست؟ شیء کلاشیاء. می خواهید تاریکی مطلق بروید باز یک شیء هست. هر ثانیه هزاران کهکشان اضافه می شود. «إِنَّا لَمُوسِعُون‏» (ذاریات/47) جمله اسمیه هست هر لحظه اضافه می کنیم. «إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليم‏» (بقره/117) عرش به این بزرگی در ذات خدا غیب هست. یعنی کل کائنات در ذات خدا محو شد، غیب شد. دیگر ما چه بگوییم. و الله العظیم. بزرگترین ندامت است خاصه وقتی بعد از مرگ متوجه می شود. من در ضیافت چه خدایی بودم. بی ادبی در برابر چه خدایی کردم. دل آدم می سوزد طرف مثلاً کشف حجاب کرده است دل او خوش است که من هم در برابر خدا … یعنی امیرالمؤمنین می گوید آنها که اهل عصمت هستند باید دل آنها بسوزد برای این اهل گناه، برای گناهکار. دل آنها بسوزد که چرا این این جوری تلقی پیدا کرده است، اعتقاد پیدا کرده است. این عرش به این بزرگی در زهد خدا محو شد. فَصَارَ الْعَرْشُ غَيْباً فِي ذَاتِه. ما خیال می کنیم خدا پنهان هست کائنات ظاهر هست این می گوید که نه کائنات غیب هست فَصَارَ الْعَرْشُ غَيْباً فِي ذَاتِه آن که دیده می شود فقط خدا هست. فِيهِ نُورٌ إِلَّا نُورُكَ وَ لَا يُسْمَعُ فِيهِ صَوْتٌ إِلَّا صَوْتُك‏ در حدیث قدسی است که خدا از روح می گوید چه طور دنیا را ترک کردی؟ می گوید خدایا من دنیا را ندیدم أَنَا مُنْذُ خَلَقْتَنِي خَائِفٌ مِنْك‏ از آن روزی که من را خلق کردی من فقط خائفانه به عظمت تو نگاه می کردم. من دنیا را ندیدم. یعنی هر چه دیدم فقط تو بودی. مگر خود خدا نگفته است «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ» (حدید/3) هر چه را نگاه کنید یا اول یا آخر یا ظاهر یا باطن خدا می گوید دیگر غیر از این چیزی نیست. اما این را باید «سَنُريهِمْ آياتِنا فِي الْآفاقِ وَ في‏ أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَق‏» (فصلت/53) به صور مختلف خود را نشان داده است. یک چیز بیشتر نیست. آن جا می شود به آن مطلب رسید که آهویت تمام اشیاء انسان را گرفته است می بیند دست همه به طرف ذات لایتناهی هست. طهارت پیدا کنید باب الابواب هست وقتی که طهارت آمد خدا فرمود یک وجب بیایی هروله می آیم. یعنی حالات شما را عوض می کنم. رفته رفته بی قراری بیشتر می شود. رفته رفته انس با خدا بیشتر می شود. رفته رفته خلوت شما با خدا بیشتر می شود. رفته رفته خود را چه قدر نزدیک در برابر خدا می بیند. چه قدر با خدا محرم می بیند. آن وقت انگار که در برزخ دارد زندگی می کند. فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُون‏ به نقطه ای می رسید که انگار در بهشت امیرالمؤمنین گفته است به جایی می رسید که اعتقاد داری الان جهنم را می بینی فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُون حالا سؤال اول شما برسیم، اگر کسی این حالات را داشته باشد انگار که الان در بهشت هست فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ و انگار جهنم را می بیند فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُون در رفتار او دائم خطا می کند، به سادگی دنبال طلاق می رود. به سادگی سر خود را باز می کند که هر کس به این نگاه می کند به گناه افتاد. در یک روز هزاران گناه درست شد. منشأ گناه این هست. ایشان زمینه گناه را درست کرد، فراهم کرد. کسی این کارها را می کند از وحشت، می گوید حاضر هستم بمیرم من را در دوزخ بیفکن
شریعتی: حاج آقا خیلی از شما ممنون هستم. ان شاءالله بهشت را آن جذبه های رحمانی حضرت حق را، آن پذیرایی را، ان شاءالله همه با هم تجربه کنیم. ان شاءالله در محضر امیرالمؤمنین در محضر نبی مکرم اسلام بنشینیم، کیف کنیم و صفا کنیم و ان شاءالله لذت ببریم. خیلی از شما ممنون و متشکر هستم. صفحه 462 را با هم تلاوت می کنیم آیات نورانی سوره مبارکه زمر به اتفاق آیات را بشنویم اشاره قرآن را بعد از تلاوت آیات حاج آقای حجت الاسلام عاملی بفرمایند و ان شاءالله از خدمت شما مرخص شویم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.صفحه 462 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. خیلی ممنون و متشکر هستم از همراهی شما و خوشحال هستیم که با هم هستیم و در کنار هم. آیات، آیاتی است که مرتبط با بحث ما بود تمام آیات این صفحه و آیات 34 و 35 این صفحه شرح و نکته آن را حاج آقای حجت الاسلام عاملی عزیز برای ما خواهند گفت.
حجت الاسلام عاملی: لَهُمْ ما يَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِكَ جَزاءُ الْمُحْسِنينَ * لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذي عَمِلُوا وَ يَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ الَّذي كانُوا يَعْمَلُون‏ این قدر این آیه تکان دهنده هست خدا فرموده که کسی که عمل انجام داده است أسوأ من احسنت پذیرایی می کنم. دیگر بالاتر از این چیزی از جهت تکریم تصور هست. این ناظر به رحمت ویژه خداوندی هست. مولی هیچ وقت در برابر عمل أسوا عبد پذیرایی احسن نمی کند. فقط خدا هست. همه به خان و خانه خود نیکان را دعوت می کنند جزء خدا که بدها را هم دعوت می کند. از این معلوم می شود که خلقت اصلاً برای رحمت است. برای سعادت انسان هست «إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ» (هود/119) آیه قرآن هست من برای رحمت شما را خلق کردم برای اینکه برای شما احسان کنم اگر کسی توبه کند ولو صاحب اسوا العمل باشد خدا با احسن الجزاء استقبال می کند. طبق این آیه. مضمون این آیه در دعاها هم هست در دعا می خوانید عادَتُكَ الإِحْسانُ إِلَى‏ الْمُسِيئِينَ، وَ سَبِيلُكَ الْإبْقاءُ عَلَى الْمُعْتَدِين‏ عادت تو احسان هست بر بدکاران و روش تو ابقاء معتدی است. معتدی تجاوزکار که تجاوزکار خلاف کرده است می خواهند بلند شود و برود. می گوید برای من این جا جایی نیست. خدا دست او را می گیرد می گوید نرو. الْإبْقاءُ عَلَى الْمُعْتَدِين اگر هم رفت از پشت سر او نگاه می کند که این چه زمانی بر می گردد. كَمْ أُطِيلُ النَّظَرَ وَ أُحْسِنُ الطَّلَبَ وَ الْقَوْمُ فِي غَفْلَةٍ لَا يَرْجِعُون‏. حدیث قدسی است. یا موسی من چه قدر از پشت سر گناهکار نگاه کنم که این چه زمانی بر می گردد. اگر بیاید به خدا بگوید من تو را برای ربوبیت قبول ندارم خدا می فرماید من تو را برای عبودیت قبول دارم. اینها مضمون روایات هست. اگر بیاید و بگوید حسنات من کم هست سیئات من بیشتر هست برای او هم یک چاره ای درست کرده هست. در دعا می گوید دعا را بخوانید يَا مَنْ يَقْبَلُ الْيَسِيرَ وَ يَعْفُو عَنِ الْكَثِيرِ اقْبَلْ مِنِّي الْيَسِيرَ وَ اعْفُ عَنِّي الْكَثِير. این خدایی که کم را می پذیری و از گناهان زیاد می گذری این که شما در قرآن می خوانید «وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازينُهُ * فَأُمُّهُ هاوِيَة» (قارعه/8 و 9) ترازو می گذارند عمل بد کسی اگر بیشتر باشد جهنم می رود. این برای کسی است که توبه نکرده است. توبه کرده است در برابر اسوا العمل احسن الجزاء قرار می گیرد. این تا آن زمانی است که بنده یقینی به مرگ نکند. اگر یقین به مرگ کرد یک امتیاز بزرگ از دست او رفت. حتی دیگر نمی گذارند اسم خدا را به زبان بیاورد. هزار سال در آتش تسلیم می شود بعد یاد او می افتد یا حنّان و یا منّان به زبان خود می آورد. حتی اسم پیامبر هم به نمی تواند به زبان بیاورد چون اینها همه کلمات طیبه هست. کلمات طیبه بعد از مرگ یک روح طیب می خواهد قلب سلیم می خواهد که بتواند این کلمات را به زبان بیاورد در روز محشر ملائکه می بینند که یک عده این طرف می روند، آن طرف می روند سؤال می کنند شما پیامبر نداشتید می گویند خب او را صدا کنید می گویند که ما اسم او را فراموش کردیم. وقتی شیخ جعفر شوشتری به این جا می رسد می گوید یا رسول الله اگر ما اسم تو را فراموش کردیم تو ما را فراموش نکن. ما هم همین دعا را از خدای متعال می خواهیم که ما را از پیامبر خود ان شاءالله جدا نکند.
شریعتی: ان شاءالله حاج آقای حجت الاسلام عاملی خیلی از شما ممنون و متشکر هستم دعا کنید و ان شاءالله از خدمت دوستان و عزیزان خود مرخص شویم.

 

فایل صوتی این برنامه

فایل تصویری این برنامه

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=15666

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید