شریعتی: بسمالله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. اللَهُمَّ إنِّى أَسْأَلُکَ إیمَانًا تُبَاشِرُ بِهِ قَلْبِى. خانمها و آقایان سلام، وقتتان بخیر. عصر پاییزی خوبی داشته باشید، انشاءالله. به همه مخاطبانی که برنامه سمت خدا را ساعت 8 صبح از شبکه افق میبینند، به همه شنوندههای خوب رادیو معارف با دل و جانم سلام میکنم، انشاءالله که در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید. خوشحالیم از این با هم بودن و همدلی و خوشحالیم از اینکه در محضر حاجآقا عاملی عزیز هستیم. سلامعلیکم و رحمةالله، خیلی خوشآمدید.
حاج¬آقا عاملی: علیکم السلام و رحمةالله. محضر عزیزان خودم در جایجای وطن عزیزمان، ایران عزیزمان، عرض ادب و احترام و دعا دارم. لحظات خوب و موفقیتهای بزرگ و بهترینها را برای عزیزانم از خدای متعال مسئلت دارم. ادای احترام میکنیم در برابر شهدای مظلوم غزه و برای عزیزانمان که در آنجا گرفتارند؛ فرجی عاجل از خدای متعال مسئلت دارم. انشاءالله که خدای متعال با اسم منتقم خودش، انتقام این مظلومین، کودکان مظلوم را از این رژیم خونریز بگیرد و مخصوصاً این عطش بزرگی که در دنیا درست شده بعد از این حادثه، برای مصلح این عطش بسیار مهم است، در خصوص ظهور.
شریعتی: و این اضطراری که به وجود آمده…
حاج¬آقا عاملی: بله، دنیا مستعرض و مأیوس است از اینکه اصلاحی از یک جایی صورت بگیرد، این فرعون و قدرت متفرعن مثل اختاپوس خودش را مسلط کرده بر دنیا و احترام هیچ حرمتی را ندارند. این خودش عطش بزرگی درست کرده و انشاءالله که زمینهی ظهور آقا و مولایمان حضرت ولیعصر باشد و دنیا را با ظهور خودشان تبدیل به بهشت بکنند.
شریعتی: انشاءالله. اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ. به نظرم اینجا جایش هست و امیدوارم که بهزودی زود، مردم عزیز و نازنین غزه با فتح و ظفر و پیروزی، انشاءالله این مرحلهها را هم طی کنند. خیلی خوب! پایههای تمدن آرمانی که نبی مکرم اسلام پایهگذاری کردند، حاجآقا عاملی به ارکانش پرداختند تا انشاءالله امروز ادامه فرمایشاتشان را خواهیم شنید.
حاج¬آقا عاملی: بسمالله الرحمن الرحیم. در خصوص سیره حضرت ختمیمرتبت، نباید قضیه را سهل بگیریم؛ یعنی بخشی از طراحی خود خداوند برای برنامه آرمانی برای انسان است، برای بشر روی زمین و بخشی از همان « إِنَّا سَنُلقِيعَلَيكَقَولاثَقِيلًا». خدای متعال جملهای را گفته است که باید همه حساسیتشان دوچندان بشود که « فَلْيَحْذَرِ الَّذِينَ يُخالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَنْ تُصِيبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ يُصِيبَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ». اگر ما با سیره پیغمبر و با دستوراتش مخالفت کنیم، فتنه و عذاب، عالم اسلام را میگیرد.
برای همین رسول خدا فرموده است: همچنان که خدای متعال میخواهد به واجباتش عمل شود، من هم میخواهم به سیره و سنت من عمل شود و عجیب این است که آرزوهایی که اهل جهنم دارد، تمناها و لیت و لیت¬هایی که اهل جهنم دارند، یکی از آن لیت¬ها این است که ایکاش اطاعت از پیغمبر میکردیم، شباهتی به پیغمبر داشتیم، سهمی از حضرت ختمیمرتبتمیبردیم.
در دوجا این مطلب گفته شده است که اهل جهنم میگویند: ایکاش… عین آیه را میخوانم: «إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكافِرِينَ وَ أَعَدَّ لَهُمْ سَعِيراً» کفار یعنی کسانی که میگویند این عالم صاحبی ندارد، مدیری و مدبری ندارد، خودش خود را درست کرده و این حرفها! خدای متعال خودش لعنت کرده و عذاب سعیری آماده کرده، خالدین فیها ابداً؛ عذابی که تمام¬شدنی نیست؛ هست که هست.
« لا يَجِدُونَ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً»؛ ولی و نصیری هم در کار نیست؛ کسی که سراغشان بیاید و شفاعت بکند. این یک جمله وحشتناک است: « يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ» روزی که صورتشان در آتش اینور و آنورمیشود، در آن حالت یک جمله میگویند: « يَقُولُونَ يَا لَيْتَنَا أَطَعْنَا اللَّهَ وَأَطَعْنَا الرَّسُولَا»؛ ایکاش ما خودمان را با اراده خدا تنظیم میکردیم، خودمان را با برنامه رسول خدا تنظیم میکردیم.
در آیه دیگر فرموده است: «وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ» دستش را از شدت پشیمانی گاز میگیرد، «يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا» ایکاش من شباهتی به پیغمبر خاتم میرساندم. ائمه اطهار ما هم هر شرافتی دارند، از پیغمبر ماست؛ «شرفتهم بنبيک». نهتنها حضرات معصوم، کل عالم و هرچه دارد، با وساطت آن عصاره کائنات و مظهر مخلوقات است؛ «اول ما خلقالله نوری ثم خلق منه کل خیر». هر خیری و هر زیبایی در این عالم باشد، منشأ آن پیغمبر ماست. یعنی هرکس هر خیری و زیبایی میخواهد، باید سراغ پیغمبر ما برود. یک تعبیر بسیار عجیبی است!
خدای متعال که پیغمبر ما را بهعنواناسوه معرفی کرده برای بشریت، اگر کسی سرسوزنی هوا و هوس داشته باشد، بر زبان خدا بهعنوان الگوی جاودانه معرفی نمیشود؛« لَقَدْ كانَ لَكُمْ فِي رسولالله أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ».
یک روزی هم از ما سؤال خواهد شد؛ اینکه خدا سؤال بکند از سیبزمینی، از گوجهفرنگی و خوردوخوراک، اینها برای خدا عیب است. « لَتُسئَلُنَّيَومَئِذٍعَنِٱلنَّعِيمِ»؛ امام رضا فرمودند که خوردوخوراک نیست، بلکه رهبریت صالحه است، بلکه مسئله ولایت است. یعنی بزرگترین نعمتی که خدا به ما داده، ذوات مقدسه معصومین است. آیا به اینهابیاعتنایی کردید؟ آیا شباهتی به آنها رساندید؟ خودشان چقدر گفتند أعینونا، یعنی شبیه ما شوید.
یک روزی امت در برابر این سؤال قرار خواهد گرفت که حضرت ختمیمرتبت، یعنی شخیصت عظیم تاریخ بشریت که از طرف خدا تکریم بزرگی بود برای انسان و بشر، چه کار کردید؟ عجیب است که خدای متعال در روز قیامت، یک جلسه خصوصی دارد با انبیاء؛ فقط انبیاء هستند؛ « يوم يجمع الله الرسل».
شریعتی: بهبه، چقدر دیدنی و تماشایی!
حاج¬آقا عاملی: احسنتم. آنجا اول حرفی که خدا به انبیاء میزند، یک جمله است؛ آیه قرآن میخوانم: « يوم يجمع الله الرسل فيقول ماذا أجبتم» من که شما را با برنامه فرستادم، برنامه را ارائه کردید، مردم چه گفتند برای شما؟ « قالُوا لا عِلمَ لَنا إِنَّکَ أَنتَ عَلّامُ الغُیوبِ» یعنی علم در برابر علم تو، کالعدم است، خودت میدانی که چه حرفی با ما زدند.
یک جلسهای هم دارد با کسانی که خدای متعال پیغمبر را به آنها فرستاد، یعنی انسانها. « فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ» خدا قسم میخورد که من یک روزی هم از انبیاء میپرسم که چه کار کردید و هم از مردمی که انبیاء را برایشان فرستادم، میپرسم که با انبیاء چه معاملهای کردید؟ با کتاب آنها، با دستورات آنها. یعنی عالم لغو نیست، هدر نیست، بازیچه نیست که همینطوری یک پیغمبری بیاید و برود.
رسول خدا یک جملهای گفته است که همه امت باید آن را (؟11: 03) بکنند. فرمود: اول کسی که در محشر زنده میشود، من هستم؛ اولین کسی که به محضر خدا وارد میشود من هستم. « أنا أوّلُ وافِدٍ علَى العَزيزِ الجَبّارِ»؛ نگفت علی ربّی.
شریعتی: آن هیبت و عظمت…
حاج¬آقا عاملی: حسابش را برسیم با این دو وصف؛ یوم القیامة. «وکتابُه بعد من…» قرآن به محشر میآید، قرآن (؟11: 29) دارد. « و اهلبیتی» اهلبیت من میآید محشر؛ «ثم امتی» سپس امت من وارد میشود به محشر. «ثم اسألهم» سپس خودم از امت سؤال میکنم؛ یعنی یک جلسهای هم رسول خدا با امت دارد. سؤال میکنم: « ما فعلتم بكتاب اللّه و باهلبیتى» من تُراسی که برای شما آورده بودم، کتاب آوردم و اهلبیتم آوردم؛ با تُراس من چه کار کردید، چه سهمی و نوری گرفتید، چه برکتی گرفتید؟
اینجاست که انسانها دو قسم میشوند: یک عدهشان «خاشِعَةً أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ»، یک عده سرشان پایین میافتد، (تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ) ذلت تمام وجودشان را میگیرد. یک عده هم مورد پذیرایی حضرت ختمیمرتبت قرار میگیرند. پذیرایی پیغمبر ما چیست؟ حضرت فرمود: خدا انبیاء را جمع کرد، گفت همه شما یک حاجت (؟12: 30) پیش من دارید؛ هر چه بخواهید من به شما میدهم. تمام انبیاء سؤال کردند و از این امتیازشان استفاده کردند. من هیچ حرف نزدم. خدای متعال به من خطاب فرمود که تمام انبیاء سؤال کردند، تو سؤال نکردی. گفتم که خدایا من این امتیاز را نگه داشتم برای امت خودم. حالا یک کاری بکنید که از این امتیاز محروم شوید؛ این یک خسارت ساده نیست.
یک جملهای بگویم که ارزش دارد: ما شش منزل بخواهیم تعیین کنیم؛ خطرناکترین منزل، منزل دنیاست. میدانید که عالم ذر هست و اصلاب الرجال، ارحام النساء هست، بعد دنیاست، بعد محشر است. حشر یعنی جمع؛ « هذا یوم الجمع جمعناکم والاول»این میشود محشر.
شریعتی: دورهمجمعاند…
حاج¬آقا عاملی: بله، همه جمع میشوند؛ کل بشر از اول تا آخر. ببینید چه هیبتی و چقدر سهمگین! آنوقت منزل آخر و ششم، « فَرِيقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ» است. حساسترین و خطرناکترین منزل، عبارت است از منزل دنیا که ما الان در آن هستیم. اینکه انسان ازآنجا سالم خارج شود، یک هنر است. یعنی شما مواظبت کنید، حرف حساب شده، تصمیم حساب شده، خوردوخوراک حساب شده، تصادم حقوق و اذاعه حقوق نشود. ببینید که الان ما از صبح تا شب چقدر غیبت میشنویم! کسی که غیبت کرده، یک گناه دارد و کسی که شنیده، هفتاد گناه دارد! گوش مفت گیر آورده که میتواند حرف بزند. یک روز، یک هفته، یک ماه، یک سال و یکعمر همه اینها جمع شود؛ یعنی هرچقدر بگویید قضیه سنگین است و اینهاذرهذره زیر حساب میآید روزی که روز محاسبه است.
برای اینکه سالم خارج شویم از این نشئه و دنیا، یک رئیس کاروانی لازم است. رئیس کاروان عبارت است از حضرت ختمیمرتبت. در طی این وادی واقعاً خطرناک که سالم از اینجا خارج شویم، کسی رئیس کاروان را رها کند…
شریعتی: بگوید من خودم میروم و خودم بلد هستم…
حاج¬آقا عاملی: چه میشود آخرش؟ یا میرسد به پرتگاه یا میرسد به گرداب. ما ترکی به آن میگوییم: بوروقان، یاریقان. یا میرسد به یاریقان یعنی پرتگاه یا میرسد به بوروقان یعنی گرداب، گردابی که کشتی را میشکند.
شریعتی: …که آخر هر دو هلاک است.
حاج¬آقا عاملی: بله. شیخ جعفر شوشتری یک حرفی نغزی دارد: اگر ما به یک سفر خطرناک برویم و آنوقت ببینیم که رئیس کاروان مضطرب است؛ رئیس کاروانی که بارها این مسیر را رفته، خیلی مضطرب است؛ «؟16: 05» مثل مارگزیده به خودش میپیچد، آنوقت اهل کاروان به چه حالی میافتند؟ میگوید یا آنها اشتباه کردند و اینطور ترسیدند، یعنی ائمه و امیرالمؤمنین یا ما اشتباه کردیم. وقتیکه رئیس کاروان امیرالمؤمنین، بیاید از این مسیری که میخواهد برود، آه بکشد: «آهِ ! مِن قِلَّةِ الزّادِ».
امیرالمؤمنین برای چند چیز آه کشیده: یکی برای دیدن فرزندش حضرت مهدی؛ «آه شوقاً إلی رؤیتی»، یکی هم برای خطری که در این راه است؛ « آهِ ! مِن قِلَّةِ الزّادِ، و طُولِ الطَّريقِ»؛ طول الطریق یعنی باید هزار عقبه را طی بکنی و در هر عقبه یک سؤال است، حقوق واجبه را بدهی، مال اضافه داشتی و میدانستی که یک عده مستأصلاند و میدانستی مال، مال شما نبود؛(؟17: 07). مال، مال خدا بود و خدا باید تصمیم میگرفت و تصمیمش هم معلوم بود. آنوقتامانتهایی که دست تو بود در هزار عقبه، (؟17: 26) آسانترین عقبه از این هزار عقبه، عبارت است از نعره مرگ.
«وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ» عظیم المورد یعنی ورود خیلی عظمت دارد. شاید چون در یکلحظه تمام جلوهها عوض میشود، اما اینکه اسمش را میگویند هول مطلع؛ یعنی اطلاع پیدا میکند به عالم جدید که آرزو کردند که دنیا و مافیها را فدیه بدهند و از وحشت هول مطلع خلاص شوند.
شریعتی: حاجآقا عاملی، ما چقدر غافلیم از این اتفاقات و از این حقیقت عالم که به نظرم اگر حواسمان به این نکتهها باشد، چقدر رفتارمان در طول روز تغییر میکند.
حاج¬آقا عاملی: واقعاً. تمام لحظات شما را استغراق میکند، یکلحظه از تصویر آن عالم غافل نمیشوید؛ « الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىجُنُوبِهِمْ» دیگر چیزی ماند؟
شریعتی: درهرحالی…
حاج¬آقا عاملی: یعنی هیبتش خوب تصویر بشود، همهچیز را تحتالشعاع قرار میدهد. «يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ» وظیفه خودش را انجام میدهد، باز میترسد. امام حسین میگوید یک روز نرفتم پیش پدرم (؟18: 53) دیدم که گریه میکند؛ «قل: ما أَدْرِي ما يُفْعَلُ بِي وَ لا بِكُمْ» وقتی خدا این جمله را بگوید، به پیغمبر میگوید: بگو من نمیدانم آخر من چه میشود و آخر شما چه میشود. وقتی خدا به پیغمبر با آن عظمتش میگوید این را بگو، دیگر کار…
شریعتی: تکلیف ما که دیگر روشن است!
حاج¬آقا عاملی: بله. ترس از آن عالم، یک نورانیتی دارد. خواجهنصیرالدین طوسی میگوید: ترس آن عالم، با ترس از امور مادی فرق دارد. بعضیهامیگویند که انسان همیشه باید با ترس زندگی کند، آن یک واهمه قدسی است، یک نورانیتی میآورد، آن اشک چشمی که ریخته میشود، اشک برای از دست دادن دنیا نیست، یک اتصالی درست میکند، یک قربی درست میکند، یک محرمیت و خضوعی درست میکند، یک سبکبالی درست میکند، جدا شدن از این عالم را درست میکند و حقیقتی غیرازاین در دنیا هست؟
درهرحال، یک مطلبی را میخواهم عرض کنم: رسول خدا در تصویر یک تمدن آرمانی، مأموریت دارد که یک مدنیت برای انسانها درست کند که این مقدمه همان ضیافت بزرگی است که خدا از آن خبر داده است و از همینجا شروع میشود. در این مدنیت آرمانی، رسول خدا دست گذاشته روی سوژههایی که قدرت تخریبش خیلی بالاست، قدرت اصلاحش خیلی بالاست. یعنی یک مدنیت اگر اینها را لحاظ نکند، کاری نکرده است.
زیبایی و جمال یک تمدن این است که برود سراغ آن سوژههایی که در زندگی انسان حساسترین تأثیر را دارد، خیراً و شراً. بعضی از اینها تأسیسی است و بعضی از اینها تأکیدی است. تأسیسی یعنی خود پیغمبر تأسیس کرده، خود رسول خدا بنیانگذار است؛ مثل تشکیل خانواده واحد جهانی، یعنی تمام تمیزات نژادی، عرقی باید از بین برود. همه انسانها یک خانواده را تشکیل میدهند، یک احساس بیگانگی نباید بینشان حاکم باشد، مسیحی با یهودی و یهودی با مسلمان، همه برادرند و اخوت دارند، یک پدر دارند و آن خود خداست.
چه تکلیفی بالاتر از اینکه خدا بگوید که من پدرم. «الخق کلهم عیاله و أحَبَّهُم إلَيهِ أنفَعُهُم إلی النّاس» که من به خاطر همین نظریه بحث را شروع کردم که اینها همه مقدمه است که بعضی از ارکان را توضیح بدهیم تا به آنجا برسیم که گفته: پدر امت من هستم؛ « أنَا وعَلِيٌّ أبَوا هذِهِ الاُمَّةِ». هرروز بعد از نماز صبح میفرمود: شهادت میگویم که «أنّ الخلق کله إخوان» ما الان به همین احتیاج داریم، دنیا به این نگاه تشنه است. همه از یک پستان شیر خوردند، همه اخوت دارند و برادرند.معلوم است که حقوق اخوت…
شریعتی: متأسفانه اصلاً لحاظ نمیشود.
حاج¬آقا عاملی: بله. بعضیها هم تأکیدی است، یعنی چیز جدیدی نیاورده. امیرالمؤمنین به مالک گفت: وقتی به یک شهر جدید وارد شدی، به یک محیط و منطقهای وارد شدی و اگر دیدی آداب خوبی دارند، این آداب را تثبیتش کن، آدابی که عقلانیت در آن هست. و لذا رسول خدا فرمود: «کُلّ ما فی الجاهلیة تحت قَدمیّ إلّا الأمانة» هر چه در دوران جاهلیت بوده، همه را زیر پا گذاشتم، چون نشانه جاهلیت است، اما امانت را نه. آنقدر حساس بوده عرب جاهلی برای امانت، حضرت هم این را تأکید و تثبیت کرد و این را امضا کرد.
حالا ما در جلسات گذشته شروع کردیم از این ارکان چند تا را شمردیم. من آنها را خلاصهوار عرض میکنم تا به بحث اصلی برسیم. اولین رکن عبارت بود از توفیق یکتاپرستی؛ یعنی رکن اصلی یک تمدن آرمانی است. یعنی کائنات بر اساس حق برپا شده است. یک مقصدی دارد، یک هدف بزرگی دارد و اگر با این چشم نگاه نکنی به این کائنات، چه تمدنی و چه مدنیتی، چه فرهنگی، دیگر همهچیز آزاد است!
شریعتی: چه کسی آمده و چه کسی رفته…
حاج¬آقا عاملی: دوم این است که یک تمدن آرمانی باید یک مدرسه آرمانی داشته باشد، با معلم آسمانی؛ آنهم عبارت است از قرآن. قرآن مدرسه بزرگ تربیتی است، قرآن ادبستان است؛ « الْقُرْآنَ مَأْدُبَةُ اللَّهِ» مأدبه از ادب گرفته شده، یعنی کسی که میخواهد ادب داشته باشد، «أدّبته بأدبی» خدا که مدال داد به امیرالمؤمنین بعد از تولد، دو جمله گفت: « وقفته علي غامض علمي و أدّبته بأدبی» خودم او را تأدیب کردم با ادب خودم. و لذا امیرالمؤمنین مؤدب خداست، امیرالمؤمنین مؤدب رسول خداست. رسول خدا گفت: «علیُّ أدیبی» و من رسول خدا هستم، علی ادب شده من است.
شریعتی: …و او فرمود: «أدَّبَنِي رَبِّي»
حاج¬آقا عاملی: احسنتم. کلمه ادب کلمهای است که بعضی از مستشرقینمیگویند در اسلام درست شد. چون در دوران جاهلیت، هر چه اشعار میریزند، تحقیق میکنند که کلمه ادب در آن نیست. آنوقت قرآن یک رکن بزرگی است در این تمدن. امام سجاد فرموده است که اگر کل اهل دنیا از بین بروند، من باشم و قرآن، من هیچ احساس تنهایی نمیکنم!
من یک جملهای را عرض میکنم در تأیید فرمایش امام سجاد: اگر همه انسانها باشند و قرآن نباشد، انسان کامل دقمرگمیشود؛ چون نیاز دارد که خدا با او حرف بزند. اگر همهچیز باشد و خدا با ما حرف نزند، یکلحظه تصور کن که خدا قرآن را نازل نکرده بود و ما همه آرزو داشتیم که اگر خالق این کائنات میخواست حرف بزند، چه میگفت! او شروع کرده و حرف دلش را گفته. حالا چقدر حرف زده؟ بهاندازه قرآن حرف زده و چه ظلم بزرگی است که یک کافر بیاید و بگوید که من هیچچیز نفهمیدم!
عالیترین برهان… اصلاً (؟26: 15) اسمش را گذاشته برهان. کسی که پشت پا زده به برهان و به فکر و گفته که اندیشه لیبرالیسم، خلاص شدن از ولایت همهچیز است؛ حتی ولایت عقل، حتی ولایت برهان، حتی ولایت استدلال، آخرش چه میماند؟ این میماند که خوشم میآید و دلم میخواهد، عشقم اینجوریمیکشد و من اینطور راحتم! وقتی کسی تذکری میدهد، میگوید من اینطوری راحتم.
« أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ» این دو جمله خیلی ارزشمند است که امام سجاد فرموده است: اگر همه از بین بروند و من باشم و قرآن، هیچ احساس تنهایی ندارم؛ چرا؟ چون با خدا هستم. کنار خدا نشستم وقتی قرآن خوانده میشود که اگر نفس ناطقهی انسانی ارتقا پیدا کند و بالا برود، یکوقت قرآن را از خود خدا میشنود! صاحب اصلیاش قرآن را میخواند. شکل دوم را که بنده عرض کردم: اگر همه انسانها باشند، اما قرآن نباشد، انسان بالاترین تکریم را از دست داد، آنهم تخاطب خداست؛ اینکه خدا انسان را مخاطب قرار بدهد. وقتی وحی نازل میشد به پیغمبر ما، رعشه عارض میشد. مرحوم صدوق در اعتقاداتش میگوید که این در اثر مخاطبة التخاطب بود، خدا پیغمبر را خطاب کرده بود. چه شرف بزرگی!
شریعتی: خدا چقدر ما را تحویل گرفته!
حاج¬آقا عاملی: احسنتم. « نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ»؛ این آبشار نمیشود که مستقیم سراغ ما بیاید، اول باید به قلب پیغمبر نازل شود.
شریعتی: از آنجا سرریز کند.
حاج¬آقا عاملی: بله. صدرا میگوید: انزلنا، انزلنا، انزلنا؛ معنیاش این نیست که از آنجا برداشته و اینجا گذاشته؛ یعنی به صدها حجاب پوشاند تا ما بتوانیم بشنویم و با مغزمان و عقلمان بتوانیم درک کنیم حقیقت قرآن را. «وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ» حقیقت قرآن اینجوری است. هرچقدر محرمیت پیدا کنی، این عروس قرآن، این نقاب را بیشتر کنار میزند.
شریعتی: جلوه¬گریاش بیشتر میشود.
آنوقتیکلحظهمیبیند که یک محشر و غوغا و یک عالمی انگار در هر آیهای تمام گمشدهاش را پیدا کرده. آیه را که میخواند، میبیند که چقدر مأنوس است با حقیقت این آیه، از مفاهیم این عالم است، خدا اینجوری حرف زده است. اسم قرآن ذکر است، این ذکر که خدا به ما داده است، رزق است. خدا برای تمام امتها، ذکر داده است. این ذکر هدیه خداست. خدا میگوید: من یک قرآنی نازل کردم «فِيهِ ذِكْرُكُمْ» شما را در آنجا یاد کردم.
کسی که ذکر را از یاد برود، خدا به آن حساس است، در قرآن میخوانید «نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ»، خدا یک¬بار درباره یهود گفته، یکبار هم درباره نصاری گفته. در آیه 13 مائده، درباره یهودیها گفته، در 14 مائده درباره نصرانیها گفته. از خدا گلایه میکند و میگوید که اینها « نَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ» یک حظ و سهمی و کرامتی بهعنوان ذکر داده بودم که اینها فراموش کردند.
شریعتی: فراموش کردند و محروم شدند.
حاج¬آقا عاملی: تا از فراموشی صحبت میکند، پشت سرش بلاها را ذکر میکند، بلا نازل شده.
شریعتی: یعنی این کار عقوبت دارد.
حاج¬آقا عاملی: احسنت. خدای متعال در قرآن هم گلایه کرده: « وَ تَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ»؛ خدا میگوید من رزق آسمانی دادم، « وَفِي ٱلسَّمَآءِ رِزقُكُم و ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ». حضرت امام میگوید: باران باشد که احتیاج به «و ما يَتَذَكَّرُ إِلَّا مَنْ يُنِيبُ» ندارد، این را همه میفهمند. رزق و روزی که جنبه سمائی داشته باشد، از دست تو بگیرد تا با خاک بازی نکنی. چیست این برخاستن از روی خاک/ تا که آگه گردد از خود جان پاک. وقتی آن ته باشی، خودت را میبینی.
وقتی پیغمبر ما به معراج رفت، آیههایی با آیت¬هایی برایش محشور شد. آنجا فقط دور خودت میچرخی؛ اگر صدسال دوری میشتابی / نه خود را نه کس را بازیابی. انسان به چیز تازه احتیاج دارد: افسردهام از کهنه خدایی که تو داری / هرلحظه مرا تازه خدای دگری هست. یعنی درباره حضرت حق، تمام عوالم دیگری کشف میشود، جمال حضرت حق… فتیله جمال را بالا کشیده! « هو الّذی هو الّذی، ألم تری ألم تری، ألم یروا ألم یروا» همه تصویر جمال است، این جمال نباید انسان را آتش بزند؟ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد…
بدترین فراموشی قرآن این است که ما قرآن را کاری کنیم که وقتی جوانهای ما قرآن را میشنوند، یاد مرده بیفتند!
شریعتی: متأسفانه.
حاج¬آقا عاملی: وقتی کسی فوت کرده، دم در گذاشتند قرآن پخش میشود؛ جنازه را با آمبولانس میبرند، قرآن پخش میشود؛ در تشییعجنازه قرآن پخش میشود؛ جنازه را در مسجد گذاشتند و در کنارش قرآن پخش میشود. این تداعی درست میکند. تداعی خیلی در تربیت مؤثر است؛ هر وقت قرآن را میشنود، مرده یادش میافتد!
من وقتی کرونا گرفتم، در یک شهر غربتی بودم. آنجا در سختترین حالت بودم، سرم پشت سرم، مسکنها پشت سر هم. یک موبایلی هم داشتم که مدام زنگ میزد و من هم در آتش تب داشتم میسوختم. آخرسر هم آن موبایل من چون آسیبی دیده بود، خراب شد. باور بفرمایید هر وقت آن صدایی که موبایلم داشت، در دست کسان دیگر آن صدا را میشنوم، کل اوضاعم به هم میریزد!
شریعتی: آن حال تداعی میشود…
حاج¬آقا عاملی: اصلاً از من جدا نمیشود، فوراً تداعی میشود آن حالتی که بود. شما در ماه رمضان، بداخلاقی کنید با بچه برای اینکه مثلاً طرف نمیتواند سیگارش را بکشد! تندی میکند و بداخلاقی میکند؛ این تداعی دیگر درست شد. در کل (؟33: 31)همه تداعی یک قصه است؛ قصهای که خدا آنقدر به آن ارزش قائل شده که تبدیل کرده به مناسک حج. در مشاهد خاصی که حاضر میشوید، آن صحنه را برای شما تداعی میکند.
سومین رکنش این بود که پیغمبر ما این حقیقت را آورد که « لا اِکْراهَ فِی الدّینلَنا أَعمالُنا وَ لَكُم أَعمالُكُم» با فشار و شمشیر نمیشود عملیات ذهنی را انجام داد. یک تمدن آرمانی باید تثبیت کند. چهارمین رکنش این بود که جنگ ابتدائی اصلاً مجاز نیست؛ چرا؟ چون «السِیف لا یَقومُ بِه حُجَجُ الله» با شمشیر که نمیشود حجت خدا را احیا کرد. اصل بر صلح است و نه جنگ؛ « وَالصُّلحُ خَیْرٌ»، «وَإِن جَنَحُواْ لِلسَّلمِفَٱجنَحلَهَا» پیغمبر اکرم میگوید: دشمنان خواستند، صلح کنند، نه نگو. این هم یک رکنی است. در یک تمدنی که میگوید اینجا به این حمله کن، به آنجا حمله کن؛ تاریخ امریکا را ببینید، چقدر حکومتهای مشروع را ساقط کرده، چقدر جنگ به راه انداخته، میلیونها انسان را کشته و هنوز هم سیر نمیشود.
شریعتی: آنوقتآنهامیشوند منادی صلح!
حاج¬آقا عاملی: بله. تمام مفاهیم اصل خودش را ازدستداده است. پنجم محاکمه عقیده ممنوع است. محاکمه فقط برای خداست. قرآن مکرر تکرار میکند: «إنّ اللَّهُ يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ» خودم در یوم قیامت، حکم میکنم. چقدر رکن فاخری است! میگوید: «انَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ»، « انَّما حِسابُهُ مع الله»، «انَّما أمرهم إلی الله» اینها آیه است، یعنی حسابش با خداست، امرش با خداست، محاسبهاش با خداست؛ « ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا…» حسابشان با ماست.
چقدر عالی گفته: « إِلَّا مَنْ تَوَلَّى وَ كَفَرَ فَيُعَذِّبُهُ اللَّهُ الْعَذابَ الْأَكْبَرَ» روز قیامت خودم به حسابش میرسم. اگر به انسانها واگذار کند، سنگ روی سنگ بند نمیشود؛ یعنی مسئله به این سادگی نیست. امیرالمؤمنین تا وقتیکه خوارج خون نریختند، دست به آنها نزد. وقتیکه خون ریختند، از جهت جزای اسلامی و احکام اسلامی…
شریعتی: شمشیر کشیدند.
حاج¬آقا عاملی: یک نکته جالب بگویم: چرا خدا در روز قیامت اول حکم میکند و بعد کافر را میبرد جهنم؟« يَحْكُمُ بَيْنَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ» اول باید حکم کنم، بعد این کافر به جهنم برود، مستقیم نمیرود جهنم. برای اینکه خدا باید به این کافر ثابت کند که عقلش را تعطیل کرده بود در دنیا. چرا «إنّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ»؟ چرا « إِنَّ اللهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ»؟ چون عقلش را تعطیل کرده. هیچ تعطیلی مثل این تعطیلی نیست که « با صد هزار جلوه برون آمدی که من. با صد هزار دیده تماشا کنم تو را». همه تعطیل بود! همه هیچ بود. بالاتر از این ظلم میشود؟
ششم؛ وظیفه در برابر کفار، بلکه در برابر تمام مخالفین، فقط ابلاغ است. شما را به خدا، یک قاب از این تمدن تصویر کنید، این اجزا را تکتکسر جایش بگذارید، یکچیز عجیبی 1400 سال پیش درست میشود. پیغمبر ما چه تمدنی درست کرده! اگر اعراض کردند، شمشیر به دست نگیر و بگو من بهجز ابلاغ وظیفهای ندارم؛ «إنّما علی الْبَلاغُ(؟37: 32) پیغمبر اگر عصیان کردند بر تو، «فإن اعرضوا» اگر اعراض کردند بر تو یا رسولالله، «فإن تولوا» اگر پشت کردند به تو، بگو من فقط وظیفهام بلاغ است و بقیهاش با خداست.
اگر دشمن چموشی کرد و عصیان کرد، چاره کار چیست؟ یک آیه بخوانم، آنقدر شیرین است: پیغمبر، اگر اینها اعراض کردند، میدانیچارهاش چیست؛ چارهاش علم است. «فإن اعرضوا، فاعلمُوا». شیخ جعفر شوشتری در عراق منبر میرفته، این افندی¬های عثمانی آمده و گفته بودند: تو آیههاییمیخوانی که انگار ما تابهحال نشنیدیم! «فإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا» اگر اینها اعراض کردند، چارهاش شمشیر نیست، علم است. گرههای ذهنی باید باز بشود.
شریعتی: مشکل یک جای دیگر است، آنها درست بشود اینجا هم درست میشود.
حاج¬آقا عاملی: بله. هفتم؛ بیان باید آزاد بشود و زبانها نباید قفل باشد. این هم یک رکن تمدن آرمانی پیغمبر ماست. والی باید تمام حرفها را بشنود، والی باید أُذن باشد؛ « قُلْ أُذُنُ خَيْرٍ لَكُمْ»، یک گوش خوبی باشد که مطالب را بشنود. خیلی وقتها، گرفتارها میآیند سراغ ما، حرفهایشان را میشنویم؛ میگوید کارم درست هم نشود، همینکه کسی حرفهای من را شنید و پای درد دلم نشست، کافی است.
شریعتی: چقدر برایش مهم است!
حاج¬آقا عاملی: بله. آنوقت پیغمبر ما هم همینطور بود.
شریعتی: می نشست و گوش میداد.
حاج¬آقا عاملی: بله. آنوقت زیر هجیره یعنی آتش داغ داغ، میایستاد و یک پیرزن میآمد و صحبت میکرد. وقتی با کسی دست میداد، دستش را رها نمیکرد تا او دستش را رها کند؛ تکریم. اینقدرانسانها را تحویل میگرفت؛ یعنی به انسان به چشم انسان نگاه کنی. این الان در دنیا نیست.
شریعتی: بسیار خوب. حاجآقا عاملی خیلی ممنون و متشکرم از شما. نکتههای خوبی را شنیدیم. تمدنی که نبی مکرم اسلام پایهریزی کرد حول محور کرامت انسانی و انشاءالله این بحث و ارکان دیگر این تمدن را در جلسات آتی، حاجآقا عاملی عزیزمان ادامه خواهند داد. مشرف شویم به ساحت نورانی قرآن کریم.
برای مشارکت در قربانی ماه جمادی، عزیزان همچنان مهلت و فرصت دارند، هم میتوانند به زیرنویسها دقت کنند و هم به کانال ما، هم به سایت ما میتوانند مراجعه کنند که انشاءالله قربانی باشکوهی را در این ماه، به نیت عافیت و سلامت و رفع بلا از مردم غزه، این اتفاق رقم بخورد. صفحه 490 را با هم امروز تلاوت میکنیم؛ آیات 11 تا 22 سوره مبارکه زخرف. انشاءاللهلحظهبهلحظهزندگیمان، منور به نور قرآن کریم باشد. به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
« اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. وَالَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنْشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَيْتًا ۚكَذَلِكَتُخْرَجُونَ﴿١١﴾ وَالَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ كُلَّهَا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْفُلْكِ وَالْأَنْعَامِ مَا تَرْكَبُونَ ﴿١٢﴾ لِتَسْتَوُوا عَلَى ظُهُورِهِثُمَّتَذْكُرُوانِعْمَةَرَبِّكُمْإِذَااسْتَوَيْتُمْعَلَيْهِوَتَقُولُواسُبْحَانَالَّذِيسَخَّرَلَنَاهَذَاوَمَاكُنَّالَهُمُقْرِنِينَ﴿١٣﴾ وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَالَمُنْقَلِبُونَ﴿١٤﴾ وَجَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا ۚإِنَّالْإِنْسَانَلَكَفُورٌمُبِينٌ﴿١٥﴾ أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَأَصْفَاكُمْ بِالْبَنِينَ ﴿١٦﴾ وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَنِمَثَلًاظَلَّوَجْهُهُمُسْوَدًّاوَهُوَكَظِيمٌ﴿١٧﴾ أَوَمَنْ يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَهُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ ﴿١٨﴾ وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِإِنَاثًاۚأَشَهِدُواخَلْقَهُمْۚسَتُكْتَبُشَهَادَتُهُمْوَيُسْأَلُونَ﴿١٩﴾ وَقَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَنُمَاعَبَدْنَاهُمْۗمَالَهُمْبِذَلِكَمِنْعِلْمٍۖإِنْهُمْإِلَّايَخْرُصُونَ﴿٢٠﴾ أَمْ آتَيْنَاهُمْ كِتَابًا مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ ﴿٢١﴾ بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَى أُمَّةٍوَإِنَّاعَلَىآثَارِهِمْمُهْتَدُونَ ﴿٢٢﴾
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد، و عجل فرجهم. انشاءالله که آخر هفته خوبی را تجربه کنید و در کنار دعاهایمان و در کنار گرفتاریها و مشکلاتی که ما شاهدش هستیم در سراسر دنیا یا مشکلاتی که دوروبرمان هست و میبینیم، دعا کنیم برای آمدن آنکسی که قرار است بیاید و گرهها را یکییکی باز کند انشاءالله و دعای اللهم عجل لولیک الفرج ورد زبانمان باشد.حاجآقا عاملی، اشاره قرآنی را بفرمایید و خداحافظی کنیم.
حاج¬آقا عاملی: بسمالله الرحمن الرحیم. آیه 14 زخرف: « وَإِنَّا إِلَى رَبِّنَا لَمُنْقَلِبُونَ» این از آیات بسیار تکاندهنده است، چون جمله اسمیه است، ثبوت را میرساند و بیانگر این است که ما هرلحظه داریم حرکت میکنیم. یعنی چه ایستاده باشیم، چه خوابیده باشیم، در هرلحظهمیرویم. « ياأَيُّهَاالْإِنْسانُإِنَّكَكادِحٌإِلىرَبِّكَكَدْحاًفَمُلاقِيهِ» سکوت در این عالم نیست، نیک بنگر که ما نشسته میرویم / می¬نبینی قاصد جای نوییم. ما اولاً درهرحالمیرویم، ثانیاً با سرعت میرویم.
امیرالمؤمنینمیگوید: «ما أسرَعَ السّاعاتِ فِي اليَومِ» ساعتها در داخل روزها چقدر سریع میگذرد؛ « و أسرَعَ الأيّامَ فِي الشَّهرِ» روزها در داخل ماه چقدر سریع میگذرد؛ « و أسرَعَ الشُّهورَ فِي السَّنَةِ» ماهها در داخل سال چقدر سریع میگذرد؛ «و أسرَعَ السّنينَ فِي العُمرِ» سالها در داخل عمر چقدر سریع میگذرد، یکوقتمیبینی که همهچیز تمام شد.
یک جمله جالبی گفته: « كُلُّ مَعْدُودٍ مُنْقَضٍ وَ كُلُّ مُتَوَقِّعٍ آتٍ» هر چیزی که عددش معین است، یکوقتی تمام میشود. نفسهایی که میکشیم، عددش را نوشتند که چقدر باید تو نفس بکشی، آخرسر تمام میشود و هرچه که توقع دارد برسد، آخرسر میرسد. بعضیها اشتباه میکنندمیگویند روزها میگذرد؛ روزها نمیگذرد، ما میگذریم. ما در حال حرکت هستیم به طرف خدا.
خیلیها آرزو میکنندکه ایکاش این سیر را از اول شروع کنند یا بعضیها هستند که میگویندایکاش این طی الطریق را یکلحظهاش را درک کنم؛ اما دیگر «و لاتَ حِینَ مَناصٍ» در (؟47: 12) شوخی نیست. تا از دنیا رفت، ملحق شد به کسانی که هزاران هزار سال قبل فوت کردند و تمام شد!
خدا هم گفته: «و إِنَّ إِلَىرَبِّكَٱلرُّجعَى» شما داریدبرمیگردید از همانجایی که به دنیا رفتید.
شریعتی: به همین إِنَّا لِلَّهِوَإِنَّاإِلَيْهِرَاجِعُونَ که زیاد شنیدیم.
حاج¬آقا عاملی: خدای متعال چندین بار در قرآن قسمخورده که این انتهای مسیر با من است. یک روزی من با شما دارم؛ چندین بار قسم خورده است. آخرین آیه هم این است: « وَ اتَّقُوا يَوْماً تُرْجَعُونَ فِيهِ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ تُوَفَّى كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ» بترسید از آن روزی که با من دارید، روزی که توفی حساب میشود وبه هیچ کس در آن لحظه و زمان ظلم نمیشود.
آیاتی که خدا قسم خورده که من یک روزی با شما دارم، بااینکه خدا به هر چیزی قسم نمیخورد؛ این آیات: « فَوَ رَبِّ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ إِنَّهُ لَحَقٌّ مِثْلَ ما أَنَّكُمْ تَنْطِقُونَ» قسم به خدایی که رب آسمان و زمین است، این حق است که من یک روزی با شما دارم. « وَيَسْتَنْبِئُونَكَ أَحَقٌّ هُوَ ۖقُلْإِيوَرَبِّي» بگو قسم به خدای خودم، یک روزی با خدا دارید؛ « وَمَا أَنتُمْ بِمُعْجِزِينَ» راه فرار هم نیست، مسیر یک جاده است و راه دومی نیست.
سوم؛ «زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلَى وَرَبِّي» این همه قسم و قسم؛ (؟48: 57) بسیار سهمگین است. از تو میپرسند که آیا یک روزی ما با خدا داریم؟ بگو قسم به خدای خودم، « لَیُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِمَا عَمِلْتُمْ» مبعوث میشوید… هرچه هم عمل کرده، خود خدا خبر میدهد، فلان روز این کار را کردی.
چهارم؛ « وَ قالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لاتَأْتِینَا السّاعَةُ» قیامت و اینها، حرفهایی است که آخوندها میزنند، «قُل بَلی ربّی» بگو قسم به خدای خودم، «قلْ بَلَى وَرَبِّيلَتَأْتِيَنَّكُمْعَالِمِالْغَيْبِۖلَايَعْزُبُعَنْهُمِثْقَالُذَرَّةٍفِيالسَّمَاوَاتِوَلَافِيالْأَرْضِوَلَاأَصْغَرُمِنْذَلِكَوَلَاأَكْبَرُإِلَّافِيكِتَابٍمُبِينٍ» یک روزی داریم که صغیره و کبیره، در آنجا همه باید دوباره برگردند.
آخرین آیه: «فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ»؛ این خیلی قسم شدیدی است: فالحقُّ یعنی قسمی؛ قسم من به حق؛ «وَ الْحَقَّ أَقُولُ» به حق میگویم که خدا گفته « لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكَ وَ مِمَّنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ أَجْمَعِينَ» هرکسی شیطنت بکند در دنیا، جا پای شیطان بگذارد، نسبت به انسانها شیطنت و اذیتشان کند، خدا قسم خورده اینجوری جهنم را پر میکنم از اینها.
شریعتی: خیلی از شما ممنون و متشکرم. انشاءالله بهشت نصیب همه ما شود. انشاءالله حول امیرالمؤمنین دورهم جمع شویم و امیدوارم که آن لحظات ناب و بینظیر را تجربه کنیم. خیلی ممنونم از توجه و همراهیتان، حاجآقا عاملی دعا کنید و انشاءالله خداحافظی کنیم.
حاج¬آقا عاملی: یک دعایی میکنم برای کسانی که از شدت غم و غصه و مصیبت دارند خفه میشوند؛ برای اینکه از خفگی خلاص شوند، دعا این است: «يا جاري اللصيق» ای خدایی که همسایه دیواربهدیوار من هستی، « يا ركني الوثيق» رکن یعنی ستون اصلی زندگی من هستی؛ «يا إلهي بالتحقيق» یعنی محققاً خالق و خدای من، تو هستی.
«يا رب البيت العتيق» ای خدایی که خدای کعبه هستی؛ «یا شفیق» ای مهربان، «یا رفیق» ای خدایی که با رزق و مدارا با بندهات عمل میکنی؛ «فكنى من حلق المضيق» من خفه شدم، من را خلاص من حلق المضیق. این ضیق دو قسم است: یک ضیقی است از مصائب دنیا، اما یک ضیقی است ضیق فراغ، خیلی شدید است. « واصرف عني كل هم وغم وضيق» این همه غم و غصه و ضیق را از من جدا کن؛ «واكفني شر ما لا أطيق» شر چیزی را که من طاقتش را ندارم، از من جدا کن. « وَاَعِنّی عَلی ما اُطیقُ» آن که طاقتش را دارم، در آن خصوص مرا کمک کن.
شریعتی: الهی آمین،انشاءالله. خیلی از شما ممنون و متشکرم از لطف و مرحمتتان. انشاءالله شنبه به حضور حاجآقا حسینی قمی به شما سلام خواهیم کرد. روزهای جمعه هم، ناشنواهای عزیز از شبکه افق میتوانند با ما همراه باشند. مترجم ناشنواها میآیند و مباحث حاجآقا صفایی بوشهری را انشاءالله تقدیم مخاطبان عزیز ناشنوا خواهند کرد که به همین بهانه، به تکتکشان با دلوجان سلام میکنم.
در پناه خداوند بزرگ و مهربان باشید. «بیقرار توام و در دل تنگم گلههاست / آه بیتاب شدن عادت کمحوصلههاست / مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب / در دلم هستی و بین من و تو فاصلههاست»
تا سلامی دوباره، خیلی ممنون و متشکرم از شما.
« اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً»
فایل صوتی این برنامه
فایل تصویری این برنامه