تغییر سایز-+=

سمت خدا | تمدن پایه گذاری شده توسط رسول اکرم (ص) – (8)

شریعتی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. برخیز که راه رفته را برگردیم با عشق به آغوش خدا برگردیم در عرش ندای ارجعی پیچیده است یا ایتها النفس بیا برگردیم خانم‌ها و آقایان سلام، وقتتان بخیر. به سمت خدای امروز خیلی خوش‌آمدید. خوشحالیم که در کنار هم و باهم هستیم. ممنونم از همه الطاف و محبت‌های شما، امیدوارم که در پناه خداوند متعال باشید. به همه عزیزانی که تکرار برنامه رو می‌بینند و می‌شنوند هم با دل‌وجانم سلام می‌کنم و همین‌طور خوش‌آمد عرض می‌کنم خدمت حجت الاسلام عاملی عزیز. سلام‌علیکم و رحمةالله، خیلی خوش‌آمدید.

حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمةالله. محضر عزیزان خودم، هم‌وطنان عزیزم هرکجا که هستند، عرض ادب و احترام و دعا دارم. ایام خوبی را از خدای متعال برای عزیزان آرزومندم. موفقیت‌ها و توشه‌های بزرگ برای ابدیت و رضوان من الله‌اکبر؛ اینکه ما را بپذیرد. گاهی خدا اعمال را می‌پذیرد، گاهی خود انسان را می‌پذیرد.
شریعتی: ان‌شاءالله. ما را بپذیرد…
حجت الاسلام عاملی: بله. اقبلنی یا قابل السحره… در دعا هم هست: «إن کنت قبلت مثلی فاقبلنی، و إن کنت رحمت مثلی فارحمنی یا قابل السحرة اقبلنی». خدا پذیرفت و دعا می‌گوید: خدایا اگر مثل من را پذیرفتی، من را هم بپذیر؛ اگر به مثل من هم دلت سوخته، به من هم دلت بسوزد و رحم کن.
ان‌شاءالله خدا همه ما را بپذیرد، به وظایف خودمان آشنا و عامل بکند، به خاطر خطاها ما را از مقامات محروم نکند؛ مخصوصاً در برابر جامعه اسلامی، امت بزرگ اسلامی به وظیفه عامل باشیم. قلب‌ها همه مجروح است، دل‌ها همه غمگین است از حادثه غزه؛ خدا را به اسم اعظمش قسم می‌دهیم که با اذن به ظهور حضرت ولی‌عصر، این دل‌ها را مرهم بگذارد و ما را جزو اعوان‌وانصار حضرت ولی‌عصر قرار بدهد.
شریعتی: ان‌شاءالله. پذیرفتن را که گفتید، یاد دعای حاج قاسم افتادم که نوشته بود خداوندا، مرا پاکیزه بپذیر. ان‌شاءالله هم ما را بپذیرند همان‌گونه که حجت الاسلام عاملی فرمودند و خیلی خوشحالیم که در این هفته‌ها، داریم راجع به پیغمبر عظیم‌الشأنمان صحبت می‌کنیم؛ پایه‌ها و ارکان تمدن آرمانی که حضرت پایه‌گذاری کردند و ادامه فرمایشات شما.
حجت الاسلام عاملی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. حضرت ختمی‌مرتبت مأموریت دارند از طرف خدا یک جامعه‌ای را طراحی کنند که تا روز قیامت، بشر به هیچ نسخه دیگری احتیاج نداشته باشد، کرامت و عزت بشر حفظ شود، نیازهای ضروری تأمین بشود، جامعه سالم باشد، فضای سالم تربیتی حاکم باشد و کلمةالتقوی حاکم باشد، انسان‌ها کف نفس داشته باشند، واهمه قدسی داشته باشند، اختلاف و جنگ جامعه را نگیرد، جامعه سکوی پرش باشد برای مقامات عالی، پیشرفت‌های عالی. همه این‌ها یک برنامه‌ریزی آسمانی لازم دارد؛ چون تا الان بشر نتوانسته همچنین کاری را انجام بدهد، حکومت واحد جهانی در دنیا حاکم باشد و انسان‌ها یک خانواده واحد را تشکیل بدهند.
در این خصوص مأموریت بسیار سنگین است؛ و لذا تعبیر شده به قول ثقیل در قرآن و رسول خدا با درایت و مهارت کامل، ارکان اصلی این جامعه مبارک را پایه‌ریزی کردند و قرار بود که دوازده نسل تمرین کند و دوازده جانشین آسمانی، مربی انسان‌ها باشند و تولیت انسان‌ها را به عهده بگیرند و حقیقت قرآن را اجرا کنند، مجری آسمانی باشند، مجری آرمانی باشند.
هرچند که « اَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللَّهُ فی‌ها»، از اول بشر جاهل کاری کرد که در اول کار با مشکل مواجه شد. اما رسول خدا ارکان را تصویر کرد و ما مأموریت داریم که از حضرت ختمی‌مرتبت تبعیت و اطاعت کنیم در این ارکان.
خلاصه‌ای از گذشته و حدود شش رکن را از درس‌های گذشته داریم تکرار می‌کنیم تا به اصل مطلب برسیم. هفتمین رکن این بود که رسول خدا تبیین کرد که بیان باید در جامعه آزاد باشد، حرف‌ها باید گفته شود، نظریات باید گفته شود، تضارب آرا باشد. تضارب آرا همیشه موجب تولد افکار و اندیشه مبارک در جامعه هست و هیچ‌کس نگوید که همه باید مثل من فکر کنند.
والی باید تمام حرف‌ها را بشنود و همه را با یک آیه « فَبَشِّرْ عِبادِ اَلَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ اَلْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ»؛ یعنی همه مأموریت دارند که احسن القول را انتخاب کنند، احسن القول را جستجو کنند. احسن القول زمانی درست می‌شود که تمام اقوال گفته شود تا احسن القول معلوم شود.
شریعتی: یعنی باید چند تا قول باشد که ما یکی را انتخاب کنیم.
حجت الاسلام عاملی: بله؛ و کسانی که دنبال احسن القول هستند، خدا آن‌قدر خوشش می‌آید که به او می‌گوید «فبشّر». خدا کجاها گفته فبشّر؟ جاهای بسیار محدود و معدودی گفته فبشّر یعنی بشارت بده به آن‌ها که یکی اینجاست.
هشتمین رکنی که تثبیت کرد رسول خدا و مفصل توضیح دادیم، این بود که باید به همه در جامعه به چشم عذر نگاه شود و ما کسی را فوراً متهم نکنیم. اگر کسی ظاهرش خطا کرده، برای خطا عذر تراشیده بشود؛ « أعرف الناس بالله أعذرهم للناس» یعنی هرچقدر شما روی این جمله کار و دقت کنید، واقعاً محشر است؛ یعنی کسی خدا را خوب شناخته که به انسان‌ها به چشم عذر نگاه کند. در داخل خانه اول عذر درست کن، دیدی کسی خطا کرده، «فأوله سبعین تأویلا» هفتاد تأویل درست کن برای کار خطا؛ که شاید این‌طوری بوده، شاید طور دیگری بوده و … و جهل عذر باشد، تأویل عذر باشد.
نهمین رکنی که گذشت، رسول خدا حساسیت داشت به نهاد خانواده و باید به چشم قدسی‌ترین مجموعه نگاه شود در یک جامعه آرمانی به نهاد خانواده. مبارک‌ترین، محبوب‌ترین تشکیلات در نگاه خدا عبارت است از نهاد خانواده. پایه‌ریزی نسل سالم آنجاست، مرکز عفت آنجاست، پمپاژ عواطف از همان -جاست و طوری خدای متعال به این حساس است که عرش می‌لرزد، اگر این نهاد مقدس خانواده به هم بخورد و دیگر چه تعبیری بالاتر از این. یعنی همه باید دست‌به‌دست هم بدهند، هم برای توسعه این نهاد و هم برای حفظ نهاد که این‌ها را مفصل توضیح دادیم.
دهمین رکن این بود که زن در یک جامعه آرمانی باید جایگاه ویژه داشته باشد، رکن اصلی نهاد مقدس خانواده است؛ نقش نرم‌افزاری دارد و پمپاژ عواطف از همین‌جا شروع می‌شود. و لذا حضرت فرمود: «اوصيكم بالنساء خيرا». توصیه‌هایی که به امت کرده، وصیت‌هایی که کرده… وصیت کرده یعنی امانت سپرده، هرکجا صحبت از وصیت است، امانت است؛ به تو این را سفارش می‌کنم، یعنی امانت می‌سپارم.
فرمود: «ما أكرمهن إلا كريم وما أهانهن إلا لئيم» 1400 سال پیش گفته: اکرام نمی‌کند زن را، مگر کسی که کریم است. « الکریم من کلشی یطلق علی احسنی فی بابه» کریم هر چیز عبارت است از اینکه در آن باب، بهترین آن چیز باشد. بین فرش‌ها کریم به کدام فرش می‌گویند: آن که بهتر است. بین انسان‌ها هم بهترین انسان‌ها به زن احترام می‌گذارند و به او اهانت نمی‌کند، مگر انسان پست!
به امت فرمود:« إنَّما أخذتُموهنَّ بأمانةِ» شما این‌ها را اخذ کردید، شریک زندگی شما شدند؛ اما به‌عنوان و به‌صورت امانت. چقدر انسان از این تعبیر خوشش می‌آید که خدا گاهی غضب می‌کند، جاهایی هست که خدا غضب می‌کند؛ ولی یک جا هست که جوری غضب می‌کند که هیچ جا مثل آنجا غصب نمی‌کند؟
شریعتی: کجا؟
حجت الاسلام عاملی: « ان الله لا یغضب کما یغضب النسا و صبیان» اگر حق یک زنی ضایع شود و به طفلی ظلم بشود؛ در این دو جا…
شریعتی: اینجا خیلی به او برمی‌خورد.
حجت الاسلام عاملی: خدا آن‌قدر غضب می‌کند که جای دیگر این‌طور غضب نمی‌کند. یک تعبیر عجیبی گفت که اگر کسی بیاید تعرض کند یک زنی را من غیر حق بزند؛ به نظر شما پیغمبر ما چه بگوید بهتر است؟ می‌گوید خدا او را به جهنم می‌اندازد؟ نه، فرمود: « أنا خَصْمُهُ يَومَ القِيامَةِ» روز قیامت، من جلویش را می‌گیرم، من خصومت می‌کنم. یعنی انگار درباره من این کار را مرتکب شده است، انگار به من سیلی زده است.
یازدهم که بحثش را کردیم، عبودیت بود. یعنی انسان باید عبد خدا باشد، مملوکیت نداشته باشد، مملوک چیزی نباشد، آزادی معنوی داشته باشد. عبودیت این است که خودش را با اراده خالق این نظام تنظیم کند. هزاران مملوکیت اطراف ما را گرفته، هزاران مملوکیت ما را در اطرافمان تهدید می‌کند و انسان حر، مثل کبریت احمر است. کبریت احمر یک سنگی است در طبیعت، مثال می‌زنند برای کمیابی و نایابی. « فمن رأ منکم عن کبریت الاحمر» حضرت فرمود: چه کسی از شما کبریت احمر را دیده است؟
آن‌وقت کسی که به عبودیت رسید، دیگر رنگش فقط از خالق رنگ می‌گیرد و از جای دیگر رنگ نمی‌گیرد. تا این حریت باطنی درست نشود، انسان مثل‌اینکه در داخل وجود و بدن و مملکت خودش، قرین با دشمن داخلی است. وقتی با دشمن داخلی قرین هست، دیگر حریف دشمن خارجی هم نمی‌تواند بشود.
تو با دشمن نفس هم خانه‌ای / چه در بند پیکار بیگانه‌ای
شریعتی: دشمنت اینجاست…
حجت الاسلام عاملی: بله، ازاینجا باید شروع کنی. اقبال لاهوری یک بند خیلی خوبی دارد، می‌گوید:
هرکه بر خود نیست فرمانش روان    / می‌شود فرمان پذیر دیگران
چرا؟ چون حریت ندارد، ابزاردست می‌شود. یکی از عرفا می‌گوید: من در خواب شیطان را دیدم، حمله کردم و دست شیطان را گاز گرفتم، از خواب بیدار شدم و دیدم که دست خودم را گاز گرفتم! فهمیدم که دشمن اصلی، من خودم هستم، باید تلاش کنم و ریاضت داشته باشم برای اینکه حریت پیدا کنم در برابر (؟15:04) جاهایی که سرنوشت‌ساز است.
یک تصمیم، یک تأثر، یک انفعال، یک معامله که سرنوشت انسان را عوض می‌کند، یک حرامی که باز می‌شود بر یک نسل و نسل تباه می‌شود. فردا از نسل سؤال می‌کنند. یک نسلی تا روز قیامت رشوه‌خور بوده است، رشوه‌ای که گرفتی، تا روز قیامت تأثیرش در نسل توست، نسلت را تباه کردی؛ با یک مملوکیت در برابر پول.
این که انسان از مملوکیت خلاص شود، یک بحث مهم است؛ یعنی جامعه باید طوری باشد که زمینه عبودیت فراهم شود. عبودیت یعنی تأثر فقط از خداست، فقط از اراده خداست.
مملوکیت ها را مفصل شمردیم؛ یک‌وقتی مملوک است در برابر طمع، یک‌وقتی مملوک است در برابر پول، یک‌وقتی مملوک است در برابر شهوت، یک‌وقت مملوک است در برابر غضب؛ یعنی مالک خودش نیست. یک‌وقت مملوک است به اینکه احتیاج دارد که مردم او را نگاه کنند، تحسین کنند، تأییدش کنند، خدای‌نکرده بدترین مملوکیت برای شکم است، مملوکیت در برابر ترس، دلهره، نگرانی از آینده، این‌ها همه حریت انسان را می‌گیرد.
مملوکیت حب دنیا، مملوکیت حب ریاست… می‌دانید که ریاست‌طلبی نجاست است! نجاست روحی است، در برابر آن عالم ریاست‌طلب، خدا گفت: « فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ‌ إن تحمل عليه يلهث أو تتركه يلهث» خدا چقدر مؤدب حرف زده است، اما عالمی که آلوده به دنیاست، دو تعبیر تند آورده است: یکی (فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ‌)، یکی هم مثل حماری که يَحْمِلُ أَسْفَارًا است؛ خیلی تند عمل کرده است.
مملوکیت در برابر مال حرام می‌شود نجس. فتحیه که امام را انکار کردند و هفت‌امامی شدند و پولی را که داشتند که باید به امام رضا تحویل می‌دادند و ندادند، تعبیر به این‌ها شده است که «کلاب ممطوره» سگی که باران به او بخورد و هرکجا برود، معلوم است که نجس می‌شود. تعطیلی عقل خودش رجس است، نجاست درست می‌کند؛ « وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ». اگر عقل را کنار بگذارد و بگوید خوشم می‌آید!
طمع همین‌طور است؛ «الطّمع مَصَارِعِ الْعُقُول» طمع باعث می‌شود که عقل زمین بخورد. وقتی عقل زمین خورد، خدا در دو چیز از رجس صحبت کرده است: کسانی که لایعقلون، کسانی که لایؤمنون. در قرآن رجس را در دو جا به کار برده است: کسانی که لایعقلون؛ عقل را تعطیل کردند، کسانی که ایمان ندارند به اینکه این دنیا بی‌هدف نیست، ملعبه نیست، مقصدی دارد و صاحبی دارد. البته این نجاست در این دنیاست، اما یک‌وقتی ظهور می‌کند؛
زانیان را گند اندام نهان / خمر خواران را بود گند دهان
گَندِ مخفی کآن به دل‌ها می‌رسید / گشت اندر حشر ، محسوس و پدید… «یَوْمَ تُبْلىَ السَّرَائرُ…»
شریعتی: همه‌چیز رو می‌شود…
حجت الاسلام عاملی: « يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ شَيْءٌ و برزو لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ» اینجا می‌شود پنهان کرد، آنجا دیگر امکان پنهان نیست. اینجا می‌خواهم یک جمله از امام عرض کنم: امام فرموده است، درس اخلاقشان را اجتهادی می‌فرمودند، می‌گفت: یک قطره بول اگر به لباس انسان، تن انسان باشد، نمازش باطل است. نجاست بول بدتر است یا نجاست کبر یا نجاست منیت؟ اگر با آن نماز باطل است، با این‌ها باطل نیست؟ پس آن که نماز می‌خواند، خیال نماز است؛ «کس باشد که ترینه را لوزینه نام نهد / ولی وی از آن لذت لوزینه نبرد.» از کیمیای سعادت تعبیر جناب غزالی است.
دوازدهمین رکن که خواندیم، اینکه هیچ‌کس حق تکفیر دیگری را ندارد. تکفیر خیلی خطرناک است، بار حقوقی دارد؛ یعنی انسان را کلاً به هم می‌ریزد، اگر درش باز شود، دیگر نمی‌شود بست. وقتی حضرت خضر و حضرت موسی از هم جدا شدند، حضرت موسی گفت نصیحت‌هایی به من بکن. یک نصیحتش این است که دری را که نمی‌توانی ببندی، باز نکن!
فرمود: «من کفر مومناً صار کافرا»؛ اگر کسی مؤمنی را تکفیر کند، خودش کافر می‌شود. (؟20:31) اگر کسی به کسی حکم کافر داد، این در حکم قتل است؛ چون به دنبالش بوی خون می‌آید. یعنی امت اگر دست به این کار بزند، آن جامعه‌ای را که پیغمبر عزیز ما خواسته، تأمین نمی‌شود. «مَلعُونٌ مَلعُونٌ مَن رَمی مُؤمِنًا بِکُفرٍ» جاهای خاصی تکرار شده این ملعون ملعون.
شریعتی: یعنی تو حق نداری به‌راحتی کسی را تکفیر کنی.
حجت الاسلام عاملی: بله. بگویی که تو از دین پیغمبر خارجی. شخصی که شد خارجی، یعنی خارج از دین…
شریعتی: احکامی بار می‌شود که خیلی سنگین است.
حجت الاسلام عاملی: با امام حسین این کار را کردند و گفتند که از دین خارج شده است! و لذا درباره فرزندان حضرت، درباره خود حضرت و در بدن حضرت، احکامی را بار کردند بسیار خطرناک.
سیزدهم حرمت عظیمی قائل شد به خون انسان. گفت اگر کسی بیجا و بی‌جهت کشته شود بدون وجه؛ « فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا» این نگاه به انسان بسیار ویژه است، به حرمت انسان، به جایگاه انسان. حالا ما این‌ها را تا سیزده خواندیم و الان می‌خواهیم چهاردهمی را شروع  بکنیم و بقیه را ادامه بدهیم.
شریعتی: ان‌شاءالله بله بفرمایید.
حجت الاسلام عاملی: یک اصلی را بنا نهاد که نیت خوانی ممنوع است. نیت خوانی خیلی خطرناک است؛ تو همچنین قصدی داشتی…
شریعتی: تو می‌خواستی این‌طوری کنی…
حجت الاسلام عاملی: بله. اگر این باز بشود، می‌شود به هرکسی تهمت‌های بسیار خطرناکی زد.
شریعتی: این‌جوری که اصلاً سنگ روی سنگ بند نمی‌شود.
حجت الاسلام عاملی: خدا خیرتان بدهد! و لذا پیغمبر ما در این باب آن‌قدر حساس شده است. خدا این کار را در قرآن مطرح کرده: «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُسلِماً» اگر کسی آمد و گفت که من مسلمانم، شما حق ندارید بگویید که نه، من از دلت خبر دارم! تو مسلمان نیستی، در زبانت می‌گویی که من مسلمانم. این شد نیت خوانی، حق نداری وارد قلب کسی بشوی، قلب برای خداست. و لذا حضرت فرمود: (؟22:56) تو با قلب مردم چه کار داری؟ در جنگ سرباز حضرت، یکی از صحابه حضرت شمشیری را بلند کرد که سر یک مشرکی را بزن، مشرک شهادتینش را گفت؛ اعتنا نکرد و زد کشت. حضرت فرمود که این شهادتینش را گفته بود، چرا کشتی؟ گفت: ««قال‌ها تحت حر السیف» زیر آتش شمشیر بود! این نیت خوانی است.
اگر حضرت ساکت ماند، اگر حضرت کارش را امضا می‌کرد، یک انحراف عظیم در دین درست می‌شد. در آنجاهای حساس، آن‌قدر پیغمبر ما حساس بوده که یک انحرافی به‌پای حضرت نوشته نشود؛ مثلاً فرزندش از دنیا رفت، آفتاب گرفت و همه گفتند به حرمت فرزند پیغمبر است. فوراً تشریف آورد و رفت منبر، جمعیت را جمع کرد، گفت: «ان الکسوف و الخسوف آيَتَانِ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ» با مرگ کسی خسوف درست نمی‌شود! می‌توانست سوءاستفاده کند…
شریعتی: بله، بهترین فرصت هم بود.
حجت الاسلام عاملی: این کار را نکرد، در برابر چشمان پیغمبر این انحراف تثبیت می‌شود. یا یک عده دنیا را ترک کردند، زن‌های خودشان را ترک کردند و رفتند بالای کوه، گفتند: روزها روزه می‌گیریم و شب‌ها بیدار می‌مانیم، از خوردن غذاهای خوب و الوان کناره می‌گیریم. پیغمبر اگر نگاه بکند، این یک انحراف کج‌فهمی است. آن‌قدر ناراحت شد که عبا روی زمین کشیده می‌شود. با عصبانیت آمد در مسجد، آن‌وقت حضرت شدیداً جلوی این‌ها را گرفت که دین ما، دین رهبانیت نیست؛ « إنّما رَهبانِيَّةُ اُمَّتي الصیام» می‌خواهی رهبانیت داشته باشی، برو روزه بگیر.
یک‌وقتی یکی از صحابه آمد و گفت: من می‌خواهم خودم را عقیم کنم! گفت: «إنّما اختصاء امتی الصیام» دین من چنین چیزی ندارد. یعنی امضا نکرد این کج‌فهمی‌های دینی را. حضرات معصومین هم همین‌طور بودند، هرکجا کج‌فهمی دیدند، فوراً حاشیه زدند که این از دین نیست. متأثر نبودند از شرایط اجتماعی، شرایط تاریخی.
یک آقایی می‌گوید دین در بستر تاریخ حرکت کرده، متأثر از شرایط تاریخی است؛ پس خالص نیست. این‌طور نیست، گاهی اقداماتی می‌کردند که جامعه اصلاً مقاومت می‌کرد، اما قرار نبود متأثر بشوند از اینکه روزگار این‌جوری آمده است. یک‌وقتی یک مشرک رفت بالای درخت، رفت یکی از اصحاب پیغمبر رفت که او را بکشد، او اعلان اسلام کرد، از حضرت سؤال کرد؛ گفت: حق نداری بعد از اعلان اسلام، این کار را کنی.
متأسفانه بعداً در امت معلوم شد که چرا پیغمبر این حساسیت را داشته است؛ بعداً معلوم شد که عده‌ای از امت این کار را می‌کنند، خون می‌ریزند. الان یکی از اعتقادات مسلم وهابیت که من از کتاب‌های خودشان گرفتم که گفته: اگر یک مشرکی بگوید من فقط به خدا قائل (؟26:14) استقلالی هستم، غیر از خدا هیچ‌کس مستقل در تأثیر نیست؛ حرفش را گوش نمی‌دهیم و می‌کشیم.
در آن کتاب «آتش تأویل بر خرمن تنزیل» هم نوشتم، با آدرسش آنجا نوشتم. این خیلی خطرناک است! می‌گوییم از کجا این را آوردی. گفت منافقین می‌گفتند لا اله ‌الا الله، ولی خدا می‌گوید منافقین در درک اسفلی از جهنم هستند! ببینید چه استنباطی از آیه کرده و چه کاری می‌خواهد بکند، چه آبروریزی بزرگی می‌خواهد برای دین درست کند! وقتی طرف خودش می‌گوید اشهد ان لا اله ‌الا الله، دیگر شما حق ندارید رمی به کفرش کنید.
یک‌وقتی آقا رسول‌الله، خالد ابن ولید را فرستاد که از یک قبیله زکات بگیرد. آن‌ها که دیدند، خالد می‌آید، همه مشغول نماز بودند. گفت: به نمازشان اعتنا نکنید، این‌ها تصنعی نماز می‌خوانند و همه کافرند و همه را کشت! آن‌قدر رسول خدا ناراحت شد و گفت: «اني بريء مما فعل خالد»! چون حضرت فرموده بود: «بینی و بینهم الصلاة» اگر کسی نماز خواند، دیگر تمام است، ما می‌پذیریم، ولو شهادتین را نشنیدی، ولی نماز می‌خواند، کافی است.
شریعتی: این یک نشانه است و کافی است.
حجت الاسلام عاملی:هرکس که گفت لا اله الا الله، همه‌چیزش محفوظ و مصون است. ولذا امیرالمؤمنین را فرستاد و گفت برو دیه آن‌ها را بده، آن مشرکی را هم که آن آقا در جنگ کشت، دیه آن را هم پرداخت کرد. در ماه حرام، اصحابشان چند مشرک را کشتند، دیه آن‌ها را هم پرداخت کرد. چون در ماه حرام نباید کسی کشته شود.
آن‌وقت به امیرالمؤمنین پول اضافی داد؛ رفت دیه همه را داد و حتی ظرف سگ که شکسته بود، پول آن را هم پرداخت کرد. پول اضافه ماند؛ آن پول اضافه را هم پخش کرد و گفت این از هم باب احتیاط رسول خدا. بعد رسول خدا آن‌قدر خوشش آمد که این کار را کرده بود.
یک قصه‌ای است که باید انسان خیلی از این قصه لذت ببرد. امیرالمؤمنین اجناسی را برای رسول خدا از یمن فرستاد. حضرت هم صلاح دیدند و این‌ها را بین چهار نفر تقسیم کردند. یکی از اصحاب بلند شد و گفت: ما شایسته بودیم که این‌ها را به ما بدهی؛ مثلاً (؟28:51) یمانی بوده، چرا به آن‌ها دادی؟ این را پشت سر پیغمبر حرف زد. سخن به رسول خدا رسید، اصحاب را جمع کرد و گفت: « ألَا تَأْمَنُونِي» آیا به من اطمینان ندارید؟ من را امین نمی‌دانید؟ «أَنَا أَمِينُ مَنْ فِي السَّمَاءِ.» آن که در آسمان است، من را به‌عنوان امین پذیرفته، شما نمی‌پذیرید؟ «يأتيني خبرُ السماءِ صباحًا ومساءً» صبح تا شب خبر آسمان به من می‌رسد! چه بوده این خبر آسمان؟ نمی‌دانیم. خبر آسمان حرف‌های پیش افتاده که نیست.
یک‌لحظه یک مرد بدریختی بلند شد و گفت: «یا رسول‌الله، اتق الله». معاویه هم به امیرالمؤمنین می‌گوید اتق الله. حضرت تعجب می‌کند که چه کسی به من می‌گوید اتق الله! این مرد به رسول خدا فرمود: اتق الله! حضرت فرمود: « ويْلَكَ، أوَلَسْتُ أحَقَّ أهْلِ الأرْضِ أنْ يَتَّقِيَ اللَّهَ» وای بر تو، آیا من شایسته‌ترین فرد اهل زمین برای تقوا نیستم؟ به من می‌گویی اتق الله.
بعد آن مرد ناراحت رفت. خالد بن ولید بلند شد و گفت: یا رسول‌الله، اجازه می‌دهی بروم گردن این آقا را بزنم؟ حضرت فرمود: « لَا، لَعَلَّهُ أنْ يَكونَ يُصَلِّي» شاید نماز می‌خواند، وقتی‌که اهل نماز باشد، نمی‌شود به او تعرض کرد. خالد گفت: « وكَمْ مِن مُصَلٍّ يقولُ بلِسَانِهِ ما ليسَ في قَلْبِهِ» چه زیاد نمازخوان که در زبانش یک‌چیزی می‌گوید، اما در دلش نیست. این جمله از خالد، آن‌قدر خطرناک است که اگر پیغمبر ما این را امضا می‌کرد، دیگر فاتحه امت خوانده می‌شد.
شریعتی: همان نیت خوانی…
حجت الاسلام عاملی: بله، نیت خوانی است. جمله‌ای که حضرت فرموده است… حضرت فرمود: « إنِّي لَمْ أُومَرْ أنْ أنْقُبَ عن قُلُوبِ النَّاسِ ولَا أشُقَّ بُطُونَهُمْ» من مأمور نشدم که شکم مردم را پاره کنم، قلبشان را باز کنم که ببینم در دلشان چه می‌گذرد! چقدر تعبیر خوبی است. این باید در زندگی ما خودش را نشان بدهد. یعنی اگر کسی گفت من قصدی نداشتم، غرضی نداشتم؛ باید این را بپذیری و نیت خوانی نکنی. اگر عذرش را نپذیری، گناه اشرار بر شما نوشته می‌شود. گناه اشرار یعنی کسی که «یأخذ عشراً اموال النّاس ظلماً»؛ ظلماً یک دهم مال مردم را گرفته باشد، یعنی شما می‌شوی ظالم. اگر کسی عذری آورد…
شریعتی: و تو نپذیرفتی…
حجت الاسلام عاملی: عذرش را بپذیر. منشأ بسیاری از اختلافات، طلاق، جدایی، کینه و کدورت‌ها همین‌جاست. طرف وقتی می‌گوید که من نیت بدی نداشتم، خطا کردم و اشتباه کردم؛ این جمله نصب العین ما باشد. « لَا تُدَاقُّوا وَزْناً بِوَزْنٍ» یعنی وزنأ به وزنٍ از همدیگر حساب نکشید، دقیق دقیق تو این کار را کردی…
شریعتی: اصلاً این‌طوری که نمی‌شود زندگی کرد.
حجت الاسلام عاملی: بله. « أشرَفُ أوصاف الكريمِ تَغافُلُهُ عمّا يَعلَمُ» شریف‌ترین وصف یک انسان کریم است که تغافل کند.
شریعتی: شتر دیدی، ندیدی!
حجت الاسلام عاملی: حالا وارد یک بحث مبسوطی می‌شویم که رکن مهمی در تمدن آرمانی است. بلکه اصلی‌ترین رکن هست، بلکه تمام ارکان هم به این برمی‌گردند. یعنی اگر کسی بخواهد جامعه سالمی درست کند، تمدن ماندگاری درست کند و جمالی داشته باشد تمدنی که درست کرده، اصل جمال این تمدن آرمانی، عدالت اجتماعی است. هم خدا در قرآن به این مسئله بسیار حساس است و هم پیغمبر ما. یعنی تمدن آرمانی، عدالت اجتماعی باشد و زمینه برای تبعیض، زمینه برای ظلم و فساد در جامعه درست نشود.
شریعتی: …و جالب است این ارکان تمدن آرمانی را از ابتدا تا همین هجدهمین موردش را که حجت الاسلام عاملی ترسیم فرمودند، اوجش را در عصر ظهور خواهیم دید؛ یعنی یک‌جورهایی ترسیم تابلوی آن‌وقت هم هست که الان داریم به آن اشاره می‌کنیم.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. ده ها اوصاف ابدیت، آخرت در زمان حضرت محقق می‌شود؛ هنوز قیامت نشده، در این زمان محقق می‌شود.
شریعتی: اینجا می‌بینی، تجربه‌اش می‌کنی.
حجت الاسلام عاملی: بله.
شریعتی: یکی عدالت اجتماعی است.
حجت الاسلام عاملی: بله. هیچ‌چیزی باعث فروپاشی یک کشور، یک حکومت و یک تمدن، به تعبیر عرب‌ها: (؟34:06) یعنی از هم بپاشد یک حکومتی، مثل بی‌عدالتی نیست. یعنی یکی از قدسی‌ترین مفاهیم که نقش بسیار اساسی در زندگی دارد، همین است.
یک آقایی کتابی نوشته و در آن کتاب اثبات می‌کند که فروپاشی شوروی سابق، به خاطر فساد اداری و بی‌عدالتی بود که در ادارات رسوخ پیدا کرده بود. در روایات هم دقیقاً تصریح شده برای ماندگاری یک حکومت و تمدن: «فی العدل ثَباتُ الدُّوَلِ» دیگر بالاتر از این؟ « العَدلُ جُنَّةُ الدُّوَلِ»؛ جُنّه یعنی سپر و حفاظ، بالاترین که می‌خواهند حفاظ داشته باشند، مأموران به‌اصطلاح نظامی و انتظامی نیست؛ بلکه بزرگ‌ترین حفاظ عدل آن حاکم است.
شریعتی: درواقع یک‌جور تضمین…
حجت الاسلام عاملی: بله. اگر بخواهد ثبات داشته باشد، نظم و نظام و شیرازه داشته باشد. همه این‌ها از امیرالمؤمنین است، پهلوان عدالت دنیا؛ « اَلْعَدْلُ نِظامُ الاْمْرَةِ» شیرازه یک حکومت این است که عدالت اجتماعی داشته باشد. «العَدلُ أساسٌ بِه قِوامُ العالَمِ» و نه دولت‌ها! « بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّماواتُ وَ الارْضُ» زمین و آسمان با عدالت سر جایشان ایستادند، یعنی همه‌چیز سر جای خودش است. اگر قرار باشد یک‌چیز …  اگر یک‌ذره را برگیری از جای / خلل گیرد همه عالم سراپای.
بی‌عدالتی اولاً باورها را می‌سوزاند، ثانیاً ملت‌ها را عاصی می‌کند و این دو مطلب کافی است در فروپاشی یک حکومت و تمدن. اگر بخواهیم این مسئله را محقق کنیم، آقای شریعتی جای حساس اینجاست.
اینکه عدالت اجتماعی محقق شود، دو رکن دارد: اول برمی‌گردد به سیستم‌های نظارتی، اینکه حساس باشند و از تجربیات دنیا خوب استفاده کنند، قوانین پیشرفت در کشور تثبیت شود، خرابی‌هایی که درست می‌شود، مرکز تنقیه قوانین، مجلس، قوه قضایی، معلوم است که پرونده‌ها بیشتر از کجا شکل می‌گیرد. یعنی نباید آزمون‌وخطا باشد، باید در آنجا کاملاً دقت شود. یک رکن تحقق عدالت اجتماعی این مسئله است؛ یعنی دستگاه‌های نظارتی قوی و سالم.
اما یک رکن دیگری که ما با آن کار داریم که یک مکتب فکری باید این را محقق کند، یک مدنیت فاخر و یک فرهنگ شایسته، باید انسان‌ها را طوری تربیت کند که انسان‌ها کف نفس داشته باشند، انسان‌ها واهمه قدسی داشته باشند؛ چون خلاف همیشه در خلوت‌خانه است. قانون را خیلی می‌توانند دور بزنند، دستگاه نظارتی را فریب بدهند…
شریعتی: هرچقدر هم که قانون دقیق باشد…
حجت الاسلام عاملی: بله. در دنیا اصلاً یک بحث بسیار عظیمی است که ما چطور بتوانیم جلوی فساد و تبعیض را بگیریم.
شریعتی: هرکسی پلیس و ناظر خودش باشد.
حجت الاسلام عاملی: احسنتم. این باید درست شود که انسان‌های عادل، رکن اصلی عدالت اجتماعی‌اند؛ « فكان اول عدله نفي الهوي عن نفسه». امیرالمؤمنین از رفیقش صحبت می‌کند و آن‌قدر تعریف می‌کند و می‌گوید: یکی از اوصاف این دوست من، این بود که « فكان اول عدله نفي الهوي عن نفسه» اول العدلش این است که در جان خودش عدالت اخلاقی را درست کرد، یعنی شهوت، غضب، واهمه، همه در سیطره عقل است که عدالت اخلاقی زیربنای عدالت اجتماعی است.
اگر این درست بشود، تقدم تمدن‌ها، تفاضل بین تمدن‌ها، یعنی اینکه به همدیگر برتری داشته باشند، در همین‌جا صورت می‌گیرد؛ یعنی کسی که تمکن دارد از بی‌عدالتی، میلیاردها پول از دستش می‌رود اگر بخواهد عامل عدالت باشد. این قدرت روحی را داشته باشد که بگوید نه، بگوید النّار النّار النّار… یکی از صحابه پیغمبر وقتی زمینه خلاف و غریزه نامشروع جنسی درست شد، آن زن گفت النّار و این مرد هم مدام می‌گفت النّار که آخرش هم از خجالت و غصه می‌مرد، وقتی پیغمبر برگشت و قصه او را نقل کردند.
ما این را باید درست کنیم. رسول خدا به اینکه این مسئله چقدر در جامعه اسلامی شکل بگیرد، بسیار حساس بوده است، تأکید خاصی داشته و قرآن هم همین‌طور؛ اصلاً خدا مأموریت پیغمبر را در عدالت محصور می‌کند: «قُل إِنِّي أُمِرتُ لِأعدَل بینکم» این حساب شده است. خدا فرمود: اگر قرآن من خلاصه بشود، می‌شود صداقت و عدالت؛ « وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ صِدْقًا وَ عَدْلًا» تأکید بالاتر از این؟ تمام انبیاء و کتاب که فرستادم، همه برای این است که « لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ»؛ قیام به قسط توسط انسان‌ها درست شود.
می‌دانید معنی‌اش چیست؟ یعنی کسی که عدالت را زیر پا گذاشته، نهادی که عدالت را زیر پا گذاشته، انگار کتاب‌های آسمانی انبیاء را زیر پا گذاشته! حرف ساده‌ای نیست! کتاب فرستادم، انبیاء فرستادم، میزان فرستادم؛ چرا؟ « لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ». اگر قسط را خراب کردی، به همه این‌ها اهانت کردی. این اگر جا در نگاه یک جامعه جا بیفتد که یک گناه ساده‌ای نیست، اگر بخواهیم گناهان را مقایسه کنیم.
آخرین مطلب این باشد که خدا چقدر گفته: « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ لِلَّهِ» همیشه به خاطر خدا قیام کنید. یعنی آن‌قدر ریاضی می‌کشی که انگیزه غیر خدایی، باعث حرف زدن، حرکت، حب و بغض در شما نمی‌شود. قوامین لله؛ قیام کنید برای خدا. نگفت قائم باشید، قوامین للّه. « شُهَداءَ بِالْقِسْطِ» از روی عدالت همیشه گواهی بدهید، « وَ لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى‌ أَلَّا تَعْدِلُوا» عداوت با کسی باعث نشود که در برابر آن حرف حق نگویید و حقش را به او ندهید. « اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى» اگر می‌خواهی به تقوا برسی، اینجا خودت را بشکن؛ « سهل شیری دان که صف‌ها بشکند / شیر آن دان که خود را بشکند».
« وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» خدا به قائم به قسط بودن، اکتفا نمی‌کند. عجیب است! فرموده است قوام به قسط باشید. در آیه دیگر فرمود:« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ» آنجا گفت قَوَّامِينَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ؛ اینجا عکس کرده گفته « قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ».
قوامین بالقسط می‌دانید یعنی چه؟ یعنی تمام شهود زندگی شما را باید قسط بگیرد، ظهور قسط باشد، مصداق قسط باشد. هر کاری شما انجام می‌دهید، بگویید قسط این است و قسط آن است و… اگر چنین انتظاری خدا از ما دارد، چقدر باید تمرین و ممارست و مقدمات فکری و علمی و تربیتی، دست‌به‌دست بدهد که یک اراده بسیار قوی داشته باشیم تا این بر زندگی ما حاکم شود. بحث ادامه دارد…
شریعتی: ان‌شاءالله. خیلی از شما ممنون و متشکرم و خیلی ممنونم از لطف و همراهی دوستانمان. خدا را شاکریم. الحمدالله نکته‌های خوبی را در طول هفته می‌شنویم، روزهای پنج‌شنبه هم که حجت الاسلام عاملی در برنامه ما تشریف دارند، حسن ختام هفته ماست، ان‌شاءالله که پربار باشد برای همه عزیزانمان. دوستانمان صفحه 497 را امروز تلاوت می‌کنند؛ آیات نوزدهم تا سی و نهم سوره مبارکه دخان را به‌اتفاق خواهیم شنید، از جزء 25 قرآن کریم. لحظات زندگی‌تان ان‌شاءالله منور به نور قرآن باشد و مزین به ذکر صلوات بر محمد و آل محمد.
صفحه 497 قرآن کریم
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ… اشاره قرآنی را حجت الاسلام عاملی می‌فرمایند.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم. آیه 38 و 39 و 40 سوره دخان: وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا لَاعِبِينَ ﴿٣٨﴾ مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿٣٩﴾ إِنَّ يَوْمَ الْفَصْلِ مِيقَاتُهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٤٠﴾
این از آیاتی است که اساسی‌ترین تأثیر را در زندگی انسان و بیشترین تأثیر را در اصلاح جامعه دارد که اعتقاد شما این باشد که عالم مقصد و هدفی دارد. بالحق است، یعنی مقصد دارد؛ باطل است، یعنی مقصد ندارد.
شریعتی: لهو و لغو و لعب نیست.
حجت الاسلام عاملی: بله. آن زمانی است که مقصد ندارد و برای سرگرمی است. خدا هم می‌گوید من اهل سرگرمی نیستم، برای سرگرمی چیزی را درست نکرده‌ام. زمانی که شما می‌گویید بالحق است و مقصد دارد، کنارش فوراً آخرت را مطرح می‌کند. چون اگر آخرت نباشد، بی‌مقصد است؛ آخرت نباشد، بی‌هدف است؛ ابدیت نباشد، سرگرمی است. آیات قرآن را نگاه کنید، هرکجا که خدا مطرح کرده خلقت حق است، کنارش فوراً معاد را مطرح می‌کند؛ ولذا اینجا گفت «إِنَّ يَومَ ٱلفَصلِ مِيقَتُهُم أَجمَعِينَ».
من یک میقاتی دارم با شما، آن روزم یوم الفصل و روز جدایی است. « وَٱمتَزُواْ ٱليَومَ أَيُّهَا ٱلمُجرِمُونَ» جدا شوید از هم. و لذا یک تاریکی مطلق می‌گیرد کسانی را که در اینجا در تاریکی مطلق زندگی کردند، فکرشان تاریک بوده و (؟49:25) غیرازآن چیزی برای دفاع در زندگی نداشتند، چون بی‌هدف است. آن‌وقت ناله می‌کنند از تاریکی و می‌گویند بایستید که ما استفاده کنیم از نور شما، می‌گویند برگردید به دنیا، « فَالْتَمِسُوا نُورًا»؛ دیگر دنیایی نمانده است، چقدر انسان را وحشت می‌گیرد، همه‌چیز از بین رفته، دیگر جلو هم آن طوری است که کاری برای او نکرده است.
خدای متعال، بارها در قرآن مطرح کرده این قصه را که خلقت حق است، خلقت مقصدی دارد، صاحبی دارد، مدیر و مدبر دارد، انسان رهاشده نیست؛ « أَيَحسَبُ ٱلإِنسَنُ أَن يُترَكَ سُدًى» انسان را رها کردیم و گفتیم برو هر کاری که می‌خواهی بکن. سدی یعنی بی‌هدف، رها. این‌طور نیست و اگر این‌طوری باشد، پس انسان بی‌حساب خلق‌شده. یک نقطه بی‌حساب پیدا کنید، یک نقطه را در دنیا پیدا کنید که بی‌حساب است تا انسان هم بی‌حساب شود. اگر کسی می‌خواهد راه پیدا کند، طبیعی است که یک جزء از بقیه اجزاء جدا نیست. کدام جزء بی‌حساب است؟ یک‌ذره هم که به دریا می‌رود، آن ‌هم حساب دارد، آن ‌هم مأموریتی دارد.
خدای متعال می‌گوید کسانی که خیال می‌کنند، من انسان را خلق کردم و چیزی برایشان نازل کردم، اصلاً من را نشناختند. چه آیه خوبی است:« وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ»؛ آن‌هایی که خیال می‌کنند، من بشر را خلق کردم و چیزی نازل نکردم، پیغمبری نفرستادم؛ اصلاً من را نشناختند. اگر من انسان را خلق کردم، « إِنَّ عَلَينَا لَلهُدَى» او بر ضمه من حق دارد و حقش هم هدایت است. یا نباید خلق کنم، اگر خلق کردم باید هدایت کنم. بزرگ شود و تربیت شود و بر اساس تربیت سفره داشته باشد.
شریعتی: در برابرش مسئولم…
حجت الاسلام عاملی: بله. اگر قرار باشد که بی‌هدف باشد، بی‌حساب است…
شریعتی: این آیه‌ای که شما اشاره کردید، خیلی دلگرم‌کننده است.
حجت الاسلام عاملی: بله. الان گفتم که این آیه هم منشأ بهترین اصلاح و هم منشأ آرامش است. وقتی بدانید که عالم حساب دارد… حساب‌وکتاب و معادلاتی دقیق بر این عالم حاکم است.
شریعتی: و نکته پایانی…
اگر خلقت انسان هدف و مقصدی نداشته باشد، می‌شود لعبه و خداوند می‌گوید من اهل لعبه نیستم. ذره‌ای لعبه یعنی بازیچه، در این عالم پیدا کن! امیرالمؤمنین می‌فرماید: « فَاِنَّهُ وَ اللّه الجِدُّ لا اللَّعِبُ وَ الْحَقُّ لا الكَذِبُ» امیرالمؤمنین قسم می‌خورد و می‌گوید: عالم، عالم جدی‌ای است. اول چیزی که بعد از مرگ می‌فهمد، می‌بیند که زندگی خیلی جدی بوده و من زندگی را جدی نگرفتم و این بسیار …
شریعتی: ترسناک و هولناک است.
حجت الاسلام عاملی: حالا آیات دیگر را که می‌خواستم برای شما بخوانم، در مضمون همین آیه است که دیگر فرصت نشد.
شریعتی: ان‌شاءالله باشد طلب دوستان. خیلی از شما ممنون و متشکرم. دعا کنید.
حجت الاسلام عاملی: یک دعایی که خیلی شایسته است انسان بخواند… گاهی غم و غصه نمی‌گذارد که انسان با خدا خلوت کند و مزاحم است. یکی از مزاحمات سیر و سلوک، این گرفتاری‌های مادی است که پیدا می‌شود، ذهن انسان را مشغول می‌کند، نمی‌تواند با خدا خوب حرف بزند و خلوت کند و حرف دلش را بزند. یک دعای خوبی است که انسان در این خصوص از خدا بخواهد: «اللّهم لَا تَشْغَلْنِی» من را مشغول نکن، « بِالاهْتِمَامِ» یعنی هم داشتن، غصه داشتن؛ « عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک» من می‌خواهم به واجباتت برسم، می‌خواهم به مستحباتت برسم…
شریعتی: این غم و غصه و گرفتاری نمی‌گذارد…
حجت الاسلام عاملی: نمی‌گذارد. یک نماز باحال بخوانم، آن شد تعاهد یعنی رسیدگی کردن؛ کفشتان را رسیدگی کنید، لباستان را اتو و رفو بکنید، این تعاهد است. واجبات هم اینکه می‌خواهم یک نماز باحال بخوانم که نمی‌شود، سنت یعنی نماز شبم را می‌خواهم باحال بخوانم که نمی‌شود! این غم و غصه من را از این‌ها جدا می‌کند، پس غم و غصه را از ما جدا کن.
شریعتی: الهی آمین. این دعاها کیمیاست، این‌ها را دست‌کم نگیرید. حالا دوستانمان در کانال هم می‌گذارد. ان‌شاءالله دعا کنیم و استجابت هم بلافاصله نزدیک است و به ما خواهد رسید. حجت الاسلام عاملی خیلی از شما ممنون و متشکرم، ان‌شاءالله خدا حفظتان بکند. بهترین‌ها را برای همه دوستان و عزیزانمان مسئله می‌کنم و حالا همه باهم دست جمعی برای سلامت صاحب عصر و زمان دعا می‌کنیم. تا سلامی و دیداری دوباره؛ خیلی ممنون و متشکرم از شما.

 


فایل صوتی این برنامه

فایل ویدیویی این برنامه


لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=15890

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید