تغییر سایز-+=

سمت خدا | سفر معنوی و همراهی با شعارهای کربلا (اربعین حسینی)(9)

موضوع برنامه: سفر معنوی و همراهی با شعارهای کربلا (اربعین حسینی)
كارشناس: حجت الاسلام والمسلمین عاملی
تاريخ پخش: 17-07-99
شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
رکاب آهسته آهسته ترک خورد و نگیتن افتاد *** پر از یاقوت شد عالم، سوار از روی زین افتاد
دگرگون شد جهان لرزید دنیا، زیر و رو شد خاک *** دمی که زینت دوش نبی روی زمین افتاد
پس از بی مهری دریا، قسی القلب شد آتش *** به جان دودمان رحمة للعالمین افتاد
خدایا هیچ زخمی بدتر از دلواپسی‌ها نیست *** که چشمش سوی خیمه لحظه‌های واپسین افتاد
شکستن با قلاف تیغ را سربسته می‌گویم *** زبانم لال، النگوی زنان از آستین افتاد
برای من نگهدار و بیاور زخم‌هایت را *** اگر خواهر مسیرت سوی من در اربعین افتاد
نفهمیدند طاها را، نفهمیدند یاسین را *** به چوب خیزران دندانه از حرف سین افتاد
«السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین» سلام می‌کنم به همه دوستان عزیزم، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. اربعین سید و سالار شهیدان را تسلیت می‌گویم. اربعینی که خیلی از ما در فراق کربلای معلی و این پیاده‌روی باشکوه می‌سوزیم، اگرچه می‌سازیم ولی دل ما پر می‌کشد برای کربلای معلی. انشاءالله زیارت سیدالشهداء به زودی نصیب شما شود و شفاعت حضرت در آخرت نصیب تک‌تک ما شود. اربعین است و جهان یکسره هیأت شده است. حاج آقای عاملی سلام علیکم و رحمة الله، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای عاملی: سلام علیکم و رحمة الله، عرض ادب و احترام دارم خدمت حضرتعالی و همه مردم عزیز، از خدای متعال می‌خواهم عزاداری عزیزان قبول حق باشد و حسنه جاریه باشد و چراغ برزخشان و برکت پای محاسبه‌ی ابدیتشان باشد و خدای متعال کشور ما را به برکت این عزاداری‌ها از همه بلیات محفوظ و مصون بدارد. عزیزانی که حال و هوای کربلایی داشتند، امسال نشد در راهپیمایی ارزشمند و عظیم‌الشأن اربعین شرکت کنند، از خدای متعال می‌خواهم حضرت أباعبدالله عنایت خاصی به عزیزان داشته باشد و قلبشان همیشه منور باشد به محبت حضرت أباعبدالله الحسین و مخصوصاً از خدای متعال می‌خواهم به برکت این اشک‌ها که بسیار ارزشمند است با عنایات خاصه معضلات کشور ما را برطرف بفرماید.
شریعتی: سلامی به حضرت زینب (س) بکنیم که این ایام روزهای سختی برای حضرت زینب است، «سلامٌ علی قلب زینب الصبور» به همه زائران اربعین سلام می‌کنیم که به هر شکلی آنجا هستند. التماس دعای ویژه داریم مخصوصاً برای شفای مریض‌ها و عاقبت بخیری جوان‌ها دعا بکنید. در هفته‌های اخیر در مورد شعارهای نهضت حسینی و شعارهای حضرت سیدالشهداء و ویژگی‌های آن و تطبیق آن با دوره‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، نکات ارزنده‌ای را شنیدیم، امروز هم ادامه فرمایشات شما را خواهیم شنید.
حاج آقای عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، بحث ما در شعارهای کربلا بود و اینکه زیباترین قاب تصویری است برای بررسی اهداف عاشورا، افکار امام حسین و شخصیت امام حسین، قرار شد برای اینکه اول خصوصیات مشترک این شعارها را بررسی کنیم. در بخش دوم خود شعارها را ذکر کنیم و در بخش سوم تک تک این شعارها را مورد بررسی قرار بدهیم و همه سوژه‌های حساس اجتماعی و ناظر به اصول زیربنایی اصلاح جامعه است. امروز آخرین مبحث ماست و از هفته آینده وارد مبحث دیگری خواهیم شد.
امروز یکی از خصوصیات مشترک آن شعار را انتخاب کردم که مناسب با اربعین باشد. در همه این شعارها امام حسین، در این شعارها تماماً وجود مبارکشان پر از ایمان و اخلاص است. این تعبیری است که حضرت ختمی مرتبت نسبت به مادر آن حضرت، حضرت زهرا(س) فرمودند. «ان ابنتی فاطمه ملئت من قرنها الی قدمها ایماناً و اخلاصا» یعنی تشفی خاطر درونش نیست، ابهام درونش نیست. یعنی هوا و هوس ندارد و دعوت به نفس در این شعارها نیست. ذره‌ای منیت ببینید، شائبه‌ی منیت در آن نیست. این شعارها ذره‌ای دنیاطلبی و ریاست طلبی درونش نیست. امام حسین در همه این شعارها مجری اراده‌ی خداوندی است. آقا رسول الله به امیرالمؤمنین فرمود: وقتی می‌خواستند یمن بروند، گفتند: علی جان اگر خدا با دست تو کسی را هدایت کند، هدایت کار خداست. «إِنَّكَ‏ لا تَهْدِي‏ مَنْ‏ أَحْبَبْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ» اما امیرالمؤمنین مجرای اراده خدا شد. این فخر بزرگی است که کسی مجرای اراده خدا شود.
پیغمبر به امیرالمؤمنین فرمود: اگر کسی با دست تو هدایت شود، بهتر است از هر چیزی که آفتاب به آن تابیده است. از اول خلقت تا الآن چقدر می‌تابد. تبدیل به ثروت کنید اصلاً محاسبه تعطیل می‌شود و نمی‌شود محاسبه کرد. یک نفر هدایت شود و فکرش اصلاح شود و اعتقاداتش اصلاح شود، اخلاقش اصلاح شود در نگاه دین ما ارزش دارد. کربلا هم همینطور شد، امام حسین مجری اراده خدا شد. رسول الله به امام حسین فرمود: «فَإِنَّ اللَّهَ قَدْ شَاءَ أَنْ يَرَاكَ‏ قَتِيلا» یعنی کار به نقطه‌ای رسیده که جز با شهادت و جز با بدست گرفتن برگه مظلومیت و در اثر آن اقبال مردم به مدرسه اهل‌بیت و در نتیجه امکان بیان احکامی که نازل شده و بیان نشده است راه دیگری نیست و در این مسیر اهل‌بیت هم باید می‌آمدند. مرد نمی‌توانست حرف بزند در این مدت، امام سجاد یک کلمه حرف زد در مجلس ابن زیاد، ابن زیاد به جلاد گفت بیاید. اما حضرت زینب(س) صحبت کرد و خطبه غراء خواند و هیچکس مطلبی نگفت و نمی‌توانستند به خانم متعرض شوند. امیرالمؤمنین فرمود: در زمان ما اگر کسی به زن تعرض می‌کرد، نسلش بدنام می‌شد و می‌گفتند: این کار خطایی کرده که به زن تعرض کرده است.
اینجا أباعبدالله الحسین مجرای اراده خدا شده است. شما اگر مهمانی ترتیب بدهید چه کسانی را مجری قرار می‌دهید که در این مهمانی اداره کنند. طبیعتاً فردی که بهترین‌های شما هستند. در کربلا هرچه نگاه می‌کنید، اخلاص و توحید موج می‌زند. یکجایی را پیدا کنید تشفی خاطر درونش باشد. یک زمانی لشگر حر آمدند دیدند آب نیست. خیلی ترسیدند، امام حسین می‌دانست در منزل بعدی آب نیست. حضرت فرمود: آب بیاورید. با بی آبی نکشتند. حضرت آنها را می‌توانستند بکشند. یک کار ناجوانمردانه و دور از انسانیت اگر پیدا کردید! امکان ندارد. یک آقایی می‌گوید: من دیر رسیدم. دیدم لشگر آب می‌خورند و آقایی با وقار کنار ایستاده بود. دیدم امام حسین است. مشک را دست من داد گفت: بخور. من اینقدر بی تاب بودم نتوانستم بخورم. خودش آمد مشک را گرفت و گوارا آب بخور. آب را خوردم و بقیه اسب را به سینه اسبم زدم تا خنک شود. این همان کسی است که در عاشورا تیر به پیشانی حضرت زد و حضرت خواست کاری کند و پیراهنش را بالا زد و قلب مبارکش تیر خورد.
آن شب حضرت نامه‌هایی را در آتش ریختند، سؤال کردند اینها چیست؟ فرمود: نامه‌ی کوفیان است. من فردا شهید می‌شوم. اینها دست عمر سعد می‌افتد و از اینها انتقام می‌گیرند. ابن زیاد از اینها انتقام می‌گیرند و اینها را اذیت می‌کنند. دل را ببین ای خدا، نگاه را ببین، جمال موج می‌زند. شما کسی را دیدید فکر دشمنش باشد! امیرالمؤمنین در جنگ صفین با بی آبی نکشت. آمد دید معاویه آب را گرفته است. گفت: ما برای دعوای آب اینجا نیامدیم. عمروعاص گفت: معاویه آب را باز کن. علی کسی نیست که با بی آبی بمیرد. از دستت می‌گیرد. گفت: باز نمی‌کنم. گفت: اگر علی از دستت گرفت و آب را بست چه می‌کنی؟ معاویه گفت: تو علی را نشناختی! علی هیچوقت این کار را نمی‌کند. امیرالمؤمنین آب را گرفت، دید یک عده از اصحاب نیستند. گفت: اینها کجا هستند؟ گفتند: اینها بالای شریعه هستند که معاویه و لشگرش نتوانستند آب بخورند. حضرت فرمود: بگویید همه برگردند. حیوان در اردوگاه هست و آب نیاز دارد و با بی آبی نباید کسی را کشت.
در جنگ خیبر گفتند: یا رسول الله این قلعه طوری است که هیچکس نمی‌تواند نزدیک شود، اجازه بده این آب را ببندیم، همه تسلیم می‌شوند. پیغمبر فرمود: من با بی آبی کسی را نمی‌کشم. گوشت‌های مکروه می‌خوردند در جنگ خیبر، یک کسی گفت: البشاره، البشاره، گله‌ی این یهودی‌ها بیرون مانده است. یا رسول الله ببینید چقدر گاو و گوسفند است. حضرت فرمود: همه را جلوی در خیبر جمع کنید و بعد به یهودی‌ها ندا دادند که در را باز کنید، این برای شماست! تشفی خاطر در کربلا نیست. پنج هزار فرشته برای کمک به امام حسین آمدند. می‌توانست دلش را خنک کند. یک آقایی در کتاب به امام حسین نوشته، خیلی قدیمی است. گفته: غفرک الله یا حسین، نه عِده داشتی و نه عُده داشتی به حرف ابن عباس گوش ندادی؟ وقتی به محاصره افتادی گفتی: همه دروغ است. آقای اشتهاردی جوابش را نوشته و گفته: «لا غفرک الله» نوشته حسین خدا تو را ببخشد که به حرف ابن عباس گوش ندادی و محاصره شدی و عِده و عُده نداشتی. آنوقت آنجا گفتی که «لله درُّک یأبن ابن عباس» آقای اشتهاردی کتابی نوشته جوابش را نوشته که «لا غفرک الله» خدا تو را نبخشد که این حرف را زدی. پنج هزار فرشته نصرت امام حسین آمدند و حضرت نپذیرفتند. گفتند: شما مرا کمک کنید، این مردم معکوس و عوضی را خدا با چه کسی امتحان کند اگر شما مرا کمک کنید.
اصلاً اینطور نبوده که امام حسین مستأصل باشد، همه چیز در برابر شما خاضع است. ما معتقد هستیم امام حسین قادر بود. ما معتقد هستیم امام حسین قادر مظلوم و مظلوم قادر است. امیرالمؤمنین دو جا ثابت کرد می‌تواند، یکی زمانی که می‌خواست نبش قبر شود، یکی وقت که عموی پیغمبر، ناودان را از مسجد برداشتند، عباس مریض بود. حضرت فرمود: ناودان را سر جای خود بگذارید، و الا صحیفه مشئومه را باز می‌کنم، هرکس پایش را امضاء کرده گردنش را می‌زنم. فوراً ناودان را آنجا گذاشتند. خیلی از خارجی‌ها برای امیرالمؤمنین کتاب نوشتند چون مظلوم قادر است. کجا یک کسی می‌شود مجمع اضداد شود؟ این مجمع اضداد است. کسی که قادر است دیگر مظلوم نیست. «جمعت فی صفاتک الأضداد فلهذا عزت لک الأنداد» یا علی تو که نظیر نداری چون مجمع اضداد هستی. یک اخلاقی داری که نسیم در برابرش شرمنده است. در برابرش یک هیبتی داری که کوه آب می‌شود در برابر این هیبت. امام حسین می‌توانست در کربلا هرکاری بکند اما ذره‌ای تشفی خاطر و غیر خدا در وجودش نیست. آنقدر مسخر هست در محبت خدا ذره‌ای به این چیزها فکر نمی‌کند.
منصور به امام صادق پیغام فرستاد، گفت: عید نوروز است بیا بنشین، مردم برای بازدید می‌آیند شما نزد من باشید. آمد امام صادق نشست، منصور رفت، به حضرت گفت: تو اینجا بنشین، بیایند به تو تبریک بگویند. امام صادق نمی‌آمد اما گفت بخاطر سیاست جند بیا نه سیاست لشگر، همه برای دیدن منصور می‌آمدند، هدیه‌های ملوکانه می‌آورند. یک کوله‌ای درست شد از هدیه‌های ملوکانه، آخر یک شاعر آمد و گفت: یابن رسول الله یک شعری برای جدت گفتم. بیت اول این است، حسین جان اگر تمام ذرات عالم دست تو لشگر بود، پس این شمشیرها چطور تو را بریدند و قطعه قطعه کردند. امام گریه کرد و گفت: آقا جان اجازه می‌دهی جواب را خودم در بیت دوم بدهم؟ علت این است که خودت به شمشیرها گفتی «فیا سیوف خذینی» محزون قادر باشیم. زیر خنجر میخواهند کسی بخواهد حق قاتلش را ادا کند، سراغ دارید؟ اینها کربلا را درست کردند. آقای میانجی می‌فرمود: خنجر در گلویش بود، خطبه می‌خواند. می‌گفت: ساکت باشید تا حق شما را ادا کنم. اگر ساکت می‌شدند حضرت می‌پذیرفت، علی اکبر شهید شده، شد. ابالفضل شهید شده، شد. شما فهمیدید حق چیست و باطل چیست. وقتی هدایت شدند، من یک جمله بگویم که اگر شما با کسی دشمن باشید می‌شود برای سلامتی او دعا کنید؟ الآن جلوی شما را گرفته است و می‌خواهد خون شما را بریزد.
در جنگ صفین یک سربازی از لشگر امیرالمؤمنین جلو آمد و فحش گفت به لشگر معاویه، حضرت فرمود: «إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِين‏» دوست ندارم فحش بدهید. مساوی آنها را بگویید. بعد دستتان را بالا بگیرید و بگویید: «اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُم‏» خدایا هم خون ما را حفظ کن و هم خون دشمنان ما را حفظ کن. جنگ هم شروع می‌کرد وقت زوال شروع می‌کرد، می‌گفتند: یا امیرالمؤمنین تو فرمانده‌ جنگ هستی و آداب جنگ را بلد هستی. وقتی زوال وقت حمله نیست. حضرت فرمود: وقت زوال برکت نازل می‌شود، من می‌خواهم رو به تاریکی برود و اینها فرار کنند و کشته نشوند. بعد از جنگ جمل آنقدر گریه کرد. گفتند: چرا گریه می‌کنید؟ فرمود: گریه می‌کنم برای اینکه ای کاش بیست سال قبل از این میمردم و امروز را نمی‌دیدم. اینقدر در جنگ تعلل می‌کرد، آخر سر گفته بودند: این اصلاً از فنون جنگ سر در نمی‌آورد. در بعضی خطبه‌ها می‌گوید: شما که می‌گویید: علی فنون جنگ نمی‌داند. من ده سال نشده وارد جنگ شدم. من همان علی هستم. کسی که به حرفش گوش نمی‌دهند طبیعی است فکرش هم پیش نمی‌رود.
آن طرف که بروی آنجا انتقام هست. اینجا انفجار توحید و اخلاص است. بزرگی موج می‌زند. عواطف انسانی موج می‌زند. خیرخواهی موج می‌زند. اما آن طرف انتقام موج می‌زند. وقتی سرهای مبارک به شام آمد، یزید گفت: افراد من کجا هستند ببینند چه انتقامی گرفتم؟ یزید اعتقاد داشت فتح مکه درست نیست. چون از روی خشونت بود. هرچقدر این طرف نور بود آن طرف ظلم بود. حضرت فرمود: چرا خون مرا حلال کردید؟ گفتند: بغضاً لأبیک! بخاطر انتقام از پدر شما. بیشترین جنایات در کربلا را خوارج انجام دادند. از خاندان امیرالمؤمنین انتقام بگیرند. هر امتی شخصیتی مثل امام حسین داشته باشد به دنیا افتخار می‌کند که ما چنین سروری را داریم. اما بالاترین کفران نعمت که قطعه قطعه کردن انسان کامل است، این جنایت را مرتکب شدند و اهل‌بیت او را اسیر کردند. ابن زیاد به عمر سعد نوشته که تمام اولاد ذکور باید در کربلا کشته شوند. نوشته تمسک کننده به آتش، در کربلا نباید زنده بماند. یعنی کسی که دست به آتش ببرد یا ساکن خانه‌ای باشد یا خود انتقام خونی را بگیرد، باید همه را از دم بکشد.
یک سؤالی در تاریخ است که سؤال من نیست. سؤال ابن جوزی در تلبیس ابلیس، عزیزانی که دسترسی به این کتاب دارند، این را بخوانند. او سؤالی در تاریخ مطرح کرده اینکه چرا امت حسین را کشتند، دیگر چرا انتقام گرفتند؟ چرا اهل‌بیت او را اسیر کردی؟ امام حسین را کشتی چرا مثله کردی؟ امام حسین را کشتی چرا از قفا سر بریدی؟ اگر امام حسین را کشتی و به نیت خود رسیدی چرا سر مبارک را در شهرها گرداندی؟ چرا اهل‌بیت او را در شهرها گرداندی؟ اگر امام حسین را کشتی چرا زیر سم اسب‌ها انداختی؟ چرا جنازه‌اش را دفن نکردی؟ چرا اهل‌بیتش را غارت کردی؟ شیخ عباس که به غارت می‌رسد دیگر نمی‌تواند چیزی بنویسد. این سؤالات را عالم برگ اهل سنت در تلبیس ابلیس مطرح می‌کند و من اجازه می‌خواهم چون روز اربعین است سخنان جناب ابن جوزی را تکمیل کنم. جوابش روشن است، انتقام بود. صرفاً اینکه امام حسبن را کشتند و به نیت رسیدی، دلش آرام نگرفت. در صدد انتقام از خاندان پیغمبر است. ابلیس با تمام قوا آنجا ظهور کرد. جنایت پشت جنایت آن هم برای اهل بیت. انتقام پشت انتقام موج می‌زند. آقای گلپایگانی می‌فرمود: روضه‌ی معصومین در محضر معصومین است. ما در محضر رسول خدا می‌خواهیم اینها مطرح شود. آنهایی که آمده بودند کربلا اهل کوفه بودند، ابن زیاد آنها را آورده بود. اگر کسی نمی‌آمد خانه روی سرش خراب می‌کرد و مال و اموالش را تصرف می‌کرد. ابن زیاد را یزید گذاشته بود و یزید را معاویه گذاشته بود. آقا رسول الله وضو می‌گرفت، گربه نگاه می‌کرد. وضو را قطع کردند و آب را جلوی گربه گذاشتند. فقه ما می‌گوید: اگر در کاروانی آب کم است و حیوان آب می‌خواهد، وضو نگیرید و به حیوان بدهید. بعضی فقها می‌گویند: اگر کاروان کسانی دیگر حیوان دارند، شما آب را به آنها بدهی و وضو نگیری، اول چیزی که خدا ثوابش را دارد سیراب کردن تشنه است. تشنگی در کربلا آنقدر شدید شد که خون هرچقدر برود تشنگی فوران می‌کند. سه عضو أباعبدالله الحسین زخمی بود. زبان مبارک زخمی بود. جگر مبارک زخمی بود. حتی می‌نویسند دیگر بالا را نگاه می‌کرد آسمان را تار می‌دید، در آن لحظه… عالم فدای حضرت أباعبدالله، یعنی در کربلا همه اصول انسانیت زیر پا گذاشته شد. راوی می‌گوید: هنوز بدن مبارک جان در بدن داشت، من به گودال قتلگاه رسیدم، این جمله را می‌گویم که انشاءالله عزیزان در خلوت دلشان را خالی کنند. این جمله را نیت می‌کنم برای تمام عزیزانی که گرفتاری‌های خاص دارند. راوی می‌گوید: به گودال قتلگاه رسیدم، دیدم حسین زبانش را دندان گرفته و فشار می‌دهد، زبان را فشار بدهید بزاق‌ها باز می‌شود. اما دیگر آبی در بدن نبود. حضرت زینب آمد نگاه کرد و از تشنگی آتش گرفته است. رفت بالا با شمر صحبت کرد، با عمر سعد صحبت کرد. بعد صورتش را به آفتاب گرفت و با آفتاب صحبت کرد و گفت: ای آفتاب حرارت را کم کن، خانه‌ام سوخت!
شریعتی: انشاءالله یک اربعین در بین الحرمین برای ما روضه بخوانید و زیارت سیدالشهداء نصیب تک تک ما شود.
آن روز که به داغ غمت مبتلا شدیم *** دلخون‌تر از شقایق دشت بلا شدیم
ما یادمان نیست ولی راستی حسین *** با درد غربت تو کجا آشنا شدیم
ممنون از اینکه آمدی آقای ما شدی *** ممنون از اینکه خادم این خانه ما شدیم
عزت‌سرای ماست عزاخانه‌ی شما *** با گریه بر تو بود عزیز خدا شدیم
ما را خدا به عشق تو می‌بخشد عاقبت *** ما عاقبت بخیر تو در روضه‌ها شدیم
چقدر خوب است ثواب تلاوت این آیات را به روح بلند سیدالشهداء و زینب کبری هدیه کنیم و از ثواب و برکاتش بهره‌مند شویم. امروز آیات ابتدایی سوره مبارکه جمعه را تلاوت خواهیم کرد.
«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ‏ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ وَ ذَرُوا الْبَيْعَ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ «9» فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيراً لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ «10» وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ «11»
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‏، إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ «1» اتَّخَذُوا أَيْمَانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۚ إِنَّهُمْ سَاءَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ«2» ذَٰلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ«3» وَ إِذا رَأَيْتَهُمْ تُعْجِبُكَ أَجْسامُهُمْ وَ إِنْ يَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ كَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُسَنَّدَةٌ يَحْسَبُونَ كُلَّ صَيْحَةٍ عَلَيْهِمْ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ»
ترجمه آیات: اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! آنگاه كه براى نماز روز جمعه ندا داده شد، پس به سوى ياد خدا (نماز) شتاب كنيد و داد و ستد را رها كنيد كه اين براى شما بهتر است، اگر بدانيد. پس هنگامى كه نماز پايان يافت، در زمين پراكنده شويد و از فضل الهى طلب كنيد و خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه رستگار شويد. و چون داد و ستد يا سرگرمى ببينند، (از دور تو) پراكنده و به سوى آن روانه شوند و تو را ايستاده (در حال خواندن خطبه) رها كنند. (به آنان) بگو: آنچه (از فضل و بركت) نزد خداست، از سرگرمى و داد و ستد بهتر است و خداوند بهترين روزى دهندگان است.
به نام خداوند بخشنده مهربان. هنگامى كه منافقان نزد تو آيند، گويند: «گواهى مى‏دهيم كه تو پيامبر خدا هستى» و خدا مى‏داند كه تو پيامبرش هستى وخدا شهادت مى‏دهد كه منافقان دروغگويند. سوگندهایشان را [برای شناخته نشدن نفاقشان] سپر گرفته در نتیجه [مردم را] از راه خدا بازداشته اند. چه بد است آنچه را اینان همواره انجام می دهند! این [صفت زشت نفاق و بدی اعمال] به سبب آن است که آنان [نخست] ایمان آوردند، سپس کافر شدند در نتیجه بر دل هایشان مهر [تیره بختی] زده شد، به این علّت [حقایق را] نمی فهمند.  سوگندهاى خود را سپر ساخته و (مردم را) از راه خدا باز داشتند، به راستى آنچه انجام مى‏دهند ناپسند است. آن (نفاق) براى آن است كه آنان ايمان آورده سپس كفر ورزيدند، پس بر دل‏هايشان مهر (شقاوت) زده شد و از اين رو نمى‏فهمند. و هرگاه آنان را ببينى، قيافه آنان (چنان آراسته است) كه ترا به شگفت وادارد و اگر سخن گويند، (به قدرى جذّاب و زيباست كه) به كلامشان گوش فرادهى، گويا چوب‏هايى هستند (خشك و بى‏مغز و بى‏فايده و به هم) تكيه داده شده، هر ندايى را عليه خود مى‏پندارند، آنان دشمنند، پس از آنان دورى كن، خدا آنان را بكشد، چگونه از حق منحرف مى‏شوند. خدایا ما را بخاطر این سخنان مؤاخذه نفرما و با کرم و فضل خودت با ما معامله بفرما. ما را با خودت و کتاب خودت و رسول خودت و حضرات معصومین محرم قرار بده. خدایا تو آنطور هستی که ما می‌خواهیم، ما را همینطور قرار بده که خودت می‌خواهی.
شریعتی: اشاره قرآنی را بفرمایید و در مورد شخصیت حضرت سکینه صحبت کنید.
حاج آقای عاملی: سوره جمعه آیه 9 می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذا نُودِيَ‏ لِلصَّلاةِ مِنْ يَوْمِ الْجُمُعَةِ» این آیه ناظر به یکی از شعائر مهم اسلام است. در اسلام احکام بر دو قسم است، احکام فردی و احکام اجتماعی که نشان حیات اجتماعی دین است. حساسیتی که دین ما برای شعائر دارد، عبادات فردی ندارد. کسی که می‌خواهد برای ابدیت خود توشه بگیرد و ثوابش ثواب محیر العقول باشد باید حساب خاصی برای این شعائر باز کند. نماز جمعه و نمازهای جماعت، حج، اذان، نماز عیدین، حجاب، همه نشان حیات اجتماعی دین است. ثوابی که اینها دارند فوق العاده است. ما دو وظیفه داریم، کی عمل به دین کنیم و یکی وظیفه داریم حیات اجتماعی دین را حفظ کنیم. دشمن حساس به حیات اجتماعی دین است. برای حجاب جریمه تعیین می‌کنند و محجبه‌ها را از مدرسه اخراج می‌کنند، گلدسته را در یک اروپایی رفراندوم گذاشتند، گنبد در مسیحیت هست اما گلدسته مخصوص مسلمان‌هاست. با رفراندوم تمام گلدسته‌ها را خراب کردند. چرا؟ چون نشان حضور مسجد و نشان حضور دین و نشان حضور کارکرد اجتماعی دین است. حجاب چون کارکرد اجتماعی دین را می‌رساند اینطور جریمه تعیین می‌کنند و الا چند برابر آن پارچه را کسی سر کند کاری با او ندارند. الآن ثوابی که برای نماز جماعت است، دوازده نفر را بگذارید، جن و انس جمع شوند نمی‌توانند ثوابش را بنویسند. چقدر پشیمانی دارند کسانی که از دنیا می‌روند یک نماز جماعت ندارد. نماز جمعه محیر العقول است.
روز قیامت مردم در مجلس خدا می‌نشینند براساس نماز جمعه می‌نشینند. مردم در مجلس خدا می‌نشینند، چقدر به جمعه رفتند. پیغمبر ما فرمود: من وقتی به معراج رفتم تحت عرش خدا هفتاد هزار شهر دیدم و هر شهری به اندازه‌ی دنیای شما بود، پر بود از ملائکه، گوش دادم ببینم اینهایی که بالهایشان را باز کردند، چه می‌کنند؟ دیدم همه حرفشان یک چیز است، خدایا کسانی که به نماز جمعه می‌روند را ببخش و کسانی که روز جمعه غسل می‌کنند و بدنشان تمیز می‌شود را ببخش. یعنی کسی از دنیا برود اهل نماز جمعه است می‌بیند یک ذخیره بسیار گرانبها از استغفار ملائکه همراهش است. اینکه در روایت هست عرق می‌کند از گرمی هوا نیست چون آفتابی آنجا نیست. «إِذَا الشَّمْسُ‏ كُوِّرَت‏» از شدت پشیمانی است که خدایا من نه نماز جمعه دارم نه نماز جماعت دارم. امیرالمؤمنین می‌گوید: من حاضرم دهها بار عید اضحی را از دست بدهم اما یکبار من نماز جمعه را از دست ندهم. هیچ یک از شما روز پنجشنبه دارو نخورید چون سستی عارض می‌شود و نمی‌تواند در نماز جمعه شرکت کند. پیغمبر ما شکمبه شتر سرش ریختند، نفرین نکرد. دندانش را در احد شکستند، نفرین نکرد. گفت: «اللَّهُمَّ اهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ‏ لَا يَعْلَمُونَ‏» ببخش اینها را نمی‌دانند. اما در سوز کسی که از روی جهود، استخفاف نماز جمعه را حاضر نشود و انکار کند، برای چنین شخصی نفرین کرد. گفت: «فَلَا جَمَعَ اللَّهُ شَمْلَهُ وَ لَا بَارَكَ‏ لَهُ‏ فِي أَمْرِهِ أَلَا وَ لَا صَلَاةَ لَهُ أَلَا وَ لَا زَكَاةَ لَهُ أَلَا وَ لَا حَجَّ لَهُ أَلَا وَ لَا صَوْمَ لَهُ أَلَا وَ لَا بَرَكَة له» نفرین بالاتر از این نمی‌شود. برکت نماز جمعه فوق العاده است. یک حرکت فرهنگی و بصیرتی است برای امت که از همه جا هجمه می‌شود، یک میتینگی است که دنیا اینقدر پول خرج می‌کند، جمعیت را جمع کنند نمی‌توانند. روز جمعه کجا می‌روی؟ یا برای تجارت یا گردش. آخر سوره جمعه می‌گوید: «ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ‏ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقِينَ» (جمعه/11) هم برای گردش شما خوب است و هم برای تجارت.
حضرت سکینه(س) بسیار ادیبه شد. جلالت قدر او خیلی بالاست. روایت خوبی از ایشان داریم. در دوران طفولیت وقتی به جنازه پدر رسید، وقتی متوجه شد جنازه پدر است، خواست حرف دلش را بزند، دست روی حجاب و عفت گذاشت. در عین حال آنقدر به مطالب خوبی بود، دیدند حضرت سکینه زینتی دارد. گفتند: شما زینت کردید؟ حضرت فرمود: ما زنان اهل‌بیت مأمور هستیم شبیه مردها نشویم. زن باید زینت داشته باشد ولو من حدید. از برکات عمر ایشان که خیلی زیاد بود. در ورود مدینه اشعاری دارد بسیار جانسوز و فصیح، می‌گوید مدینه ما را دیگر نپذیر، کاروانی که درونش حسین و ابالفضل و علی اکبر نیست. انشاءالله همیشه با آنها محرمیت داشته باشیم.
شریعتی: انشاءالله، گفت:
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی *** الا بر آنکه دارد با دلبری وصالی
«و الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین»

 

فایل تصویری این برنامه

 

فایل صوتی این برنامه

 

 

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=9011

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید