تغییر سایز-+=

سمت خدا | سلوک الهی(9)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم، اٰللٌّٰهًمٓ صَلِّ عٓـلٰىٰ مُحَمَّدٍ وُاّلِ مُحَمَّدٍ وٓعٓجٓلِ فٓرٰجٰهٌٓمّ.

خانم ها آقایان سلام، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید، خیلی خوشحالیم که با احترام و افتخار امروز هم مهمان لحظات و ناب نورانی شما هستیم/ بهترین ها را برای تک تکتان از خداوند قادر متعال مسئلت می کنم؛ حاج آقای عاملی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید/

حجت‌الاسلام والمسلمین عاملی: علیکم السلام و رحمت الله؛ محضر همه عزیزان خودم، هموطنان مکرم عرض سلام ادب و احترام و آرزوی موفقیت دارم، آرزوی توفیقات حسنات بزرگ، یکی از توفیقات بزرگ این است که انسان بعد از ترک این دنیا حسرت حسنات این دنیا را نداشته باشد و به نوبه خودم تقدیر و تشکر می کنم از بصیرت، درایت و حضور در صحنه و از این که همیشه در حساس ترین مقاطع تاریخی کشور، ملت ما با نهایت بصیرت عمل کرده است، آرزو داریم که مسؤولین قدر این حضور را بدانند و در ادای دین خودشان به این ملت بسیار بسیار بزرگ تلاش مضاعف داشته باشند.

شریعتی: ان شاءالله، خیلی خوشحالیم خدمت شما هستیم و همینطور خدمت عزیزانمان، امروز ببینیم حاج آقای عاملی برای ما چه ارمغان آوردند، در هفته های گذشته راجع به همیت دوری از گناه در زندگی و سلوک صحبت کردیم، نکات خوبی را شنیدیم و امروز هم با دل و جان می شنویم.

حجت‌الاسلام والمسلمین عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، عنوان بحث امروز ما این است که پله اول سلوک، انقیاد است، علامه طباطبایی این جمله را فرموده است که «پله اول برای سلوک، انقیاد است» یعنی انسان در برابر اراده خدا چموشی نکند و تسلیم باشد، اگر این انقیاد درست شود، تمام ذرات عالم در برابر انسان می شود این یک قانون کلی است، ولذا انسان کامل انسانی است که در حقش می خوانیم « وَذَلَّ لَكُمْ كُلُّ شَيْءٍ»، یعنی تمام ذرات عالم در برابر انسان کامل خازعند، یعنی اگر اراده خودتان را با خالق این نظام تطبیق کردید، تردید نکنید ذرات عالم هم خودشان را با شما هماهنگ می کنند چون ذرات عالم شعور دارند، بزرگترین جمال عالم، شعور ذرات است؛ یعنی جمالی که خداوند به این عالم داده است، آن نقطه بسیار زیبایش این است که ذرات عالم بی شعور نیستند، می فهمند، عکس العمل دارند، می فرهمند این آقا ظالم است، می فهمند این آقا محتکر است، می فهمند این آقا قاتل است، می فهمند این آقا از اضطرار سوءاستفاده می کند، رسول خدا گفت امت من با شخص مضطر معامله نکند، از سر اضطرار خانه اش و ضروریات زندگی خودش را می فروشد، با این معامله نکنید، منظورش این است که از غیر طریق معامله مشکلش را حل بکنید.

شریعتی: می فهمد این دیگر چاره ای ندارد، با کمترین حقوق استخدامش می کند و از او کار می کشد.

حجت‌الاسلام والمسلمین عاملی: احسنت، بسیار عالی فرمودید، حقوق کار را، قانون کار را اجرا نمی کند چون می دانند این مضطر است و نیاز دارد و در کشور ما از این امور هست، «ارحم، ارحمم»، اگر رحم کردی به تو رحم می کنند، این دنیا دنیایی است که یک روزی چهره خشنش را به شما نشان می دهد، آن زمان است که اگر حسناتی ذخیره کردی، آن حسنات مانع می شود و کار را حل می کند، اگر در زندگی حسناتی نداشتی، همت ؟؟؟ 6:15 طبیعت مادی آنجا دیگر شما سپر ندارید، دافعه ندارید که دفع بکند بلا را؛ چقدر جمله زیباست و به فکر امت بوده رسول الله، تمام ذرات عالم شعور دارد، تشریع هم با تکوین مطابقت می کند، می گوید چون ذرات عالم و تکوین شعور دارد، «تحبس السماء قطرها و تمنع الارض برکاتها»، این شعور این عالم هست یعنی وقتی که چموشی بشود، آسمان بارانش را نمی فرستد، زمین برکاتش را منع می کند، آنقدر شعور این عالم بالاست که در روایت هست اگر کسی نیت گناه بکند، از رزقش محروم می شود، «إِنَّ الْمُؤْمِنَ لَیَنْوِی الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ رِزْقَهُ»، انسان نیت گناه می کند، از رزقش محروم می شود.

می گوید آقای نیت گناه سهل است، خود گناه را مرتکب می شود، رزقش هم فراوان است چون خیال می کند که رزق، مطعم است مشرب، در روایت است هرکس فکرش این باشد که رزق یعنی مطعم و مشرب، خوردتی و نوشیدنی، هم عذابش نزدیک است و هم اجلش نزدیک است یعنی اینقدر فکرش پایین است که فکر می کند رزقش یعنی بیشتر بخورد، عالم سفره خدای متعال خیلی شأنش اجل از این است که پذیرایی اش صرفأ مطعم و مشرب باشد ولذا رزق های اصلی، عنایت خاصه خداست، رزق جنبه سمایی دارد، حضرت امام در درس اخلاقشان می گویند؛ غرضم این است که بالاترین مسئله در سیر و سلوک، پله اول در سیر و سلوک روحیه انقیاد است، اگر شخصی در برابر اراده خدا منقاط 9:05 شد در برابر ذات لایتناها، ذرات عالم هم در برابر او منقاط می شود، تمام ذرات دنیا لشکر است، شاعر در شعر خودش از امام صادق پرسیده است «چطور شد که شمشیر امام حسین را قطعه قطعه کرد؟»، گفت اجازه می فرمایید خودم جوابش را بگویم، حضرت فرمود بگویید، گفت «چون امام حسین خودش به شمشیرها اجازه داد» و در آل ابراهیم قرآن نکته نابی گفته است که ما به آل ابراهیم دادیم «ملک العظیم»، ملک عظیم فرض طاعت است، ملک عظیم دادیم، ملک عظیم این است که اطاعت آنان اطاعت خداست، ملک عظیم این است که بیرق حق را به اهل بیت داده است، ملک عظیم این است که «آنچه شما به آن راضی هستید حق است و آنچه شما راضی نیستید باطل است»، نفس ناطقه الهی به درجه ای از اعتلا می رسد که «هرکجا حضرت زهرا غضب کند خدا غضب کرده و راضی باشد خدا راضی می شود»، نگفت خدا غضب کند آنجا حضرت زهرا غضب می کند و هرجا خدا راضی باشد حضرت زهرا انجا راضی است.

یک جمله بسیار عجیبی در ذیل و «و ءاتینهم ملکا عظیما»، فرموده است، فرض طاعت یعنی اطاعت آنان را واجب کرده بر همه، بر تمام موجودات و انسان، حضرت دنبالش فرموده جهنم هم مطیع است یعنی آنان در ربطه ای هستند که به جهنم می گویند 11:27، چرا؟ چون ترازوست، انسان دوتا ترازو دارد، یکی نماز، «الصلواة میزان»، ترازو را می گذارند، هرچقدر سهم از نماز داری، نه این که نماز خواندی، هرچه سهم از نماز داری، شهاب الدین سهرودی می گوید من فقط دوتا سوره بلدم آن هم در مدرسه یاد نگرفتم، از استادم یاد گرفتم یعنی دانایی نیست، دارایی است، همین که امیرالمؤمنین (ع) فرمود «انا صلواة المؤمنین»، یک میزان نماز است که خداوند روز قیامت اول نماز را نگاه می کند.

شریعتی: آن حقیقت نماز که با آن زندگی کردی

عالمی: احسنت، همین که می فرمایید با نماز زندگی کردید، یعنی دائم در نماز بودی، «الَّذِینَ هُمْ فی صَلاَتِهِمْ دَائِمُونَ»، یکی از عرفا می گوید کسی از دنیا می رفت، من هم رفتم بالای سرش و تلقین می خواندم، هرچه می خواندم از کنار اتاق لبیکی می شنیدم، با آن محتضر صحبت می کردم ولی می دیدیم کسی به من می گفت لبیک، این عارف می گوید برای من کشفی درست شد، دیدم شیطان آنجا نشسته، من هرچه می گویم شیطان می گوید لبیک، گفتم ای ملعون ورپریده، چه میگویی، گفت این آقا عمری دست من بوده و با من زندگی کردهف حالا شما هرچه می گویید من به جایش می گویم لبیک؛ یک وقتی انسان در «وَ حالی فی خِدْمَتِکَ سَرْمَداً» است، یک وقتی گرفتار می شود می رود سراغ خدا؛ می گویند دوتا انسان رسیدند به رودخانه، می خواستند از رودخانه رد بشوند، مفصل دعا می خواندند، یک خیلی دعا خواند و رفت وارد آب شد، غرق شد، طوری خودش را کشید بیرون، آن یکی همینطوری بدون این که مفصل دعا بخواند، جلو رفت؛ آن یکی گفت خدایا من مفصل دعا خواندم، در آب گرفتار شدم، او رد شد، گفت علتش این است که او همیشه با ماست اما شما اینجا به یاد ما افتادید.

خدا برای چند چیز حد تعیین نکرده، یکی «ذکر» است، «و ذکرأ کثیرا»، هرچه که مصداق ذکر است، حد ندارد چون ذکر است، ذکر کثیر این نیست که تسبیح دستت بگیری بگویی «یا هو یا هو یا لیس الا هو»، ذکر کثیر این است که وقتی در معرض تصرف در حرام، تصرف در بیت المال، در آستانه گناه و ریختن آبروی مردم قرار گرفتی، یک واهمه داشته باشی آن ذکر است، یعنی «اعدلهو جوابأ» هرکاری که وارد می شوی اول یک جواب برای خدا آماده کن، اگر اینطور باشد خدا می گوید از او حساب نکشید چون او از خودش حساب کشید، این « حاسبوا أنفسكم قبل أن تحاسبوا» معنایش همین است.

شریعتی: جواب هرکاری را که می خواهیم انجام دهیم از قبل آماده کنیم.

حجت‌الاسلام والمسلمین عاملی: بله، یک وقتی خدمت شما عرض کردم حضرت آیت الله میانجی می فرمودند خیلی اصرار می کردیم به علامه که فلان کتاب را به ما تدرسی بکنند، تدریس نمی کردند تا این که صراحتأ گفتیم آقا چقدر التماس بکنیم، فرمود «من هنوز برای خدا جوابی آماده نکردم که عمر طلبه ها را با کتابی تلف بکنم که خودم به آن اعتقادی ندارم»، این چقدر مهذب بوده؟ چقدر اعتلا پیدا کرده نفس ناطقه انسانی و خداوند متعال چه اعجوبه ای به عنوان انسان خلق کرده و ما چقدر ثروت های اصلی خودمان را در قبرستان دفن می کنیم، آنجا یک جمله دارد که می فرماید «انسان کامل که کامل شده، فرض طاعت خدا به او داده است»، از جمله طاعت، یکی طاعت جهنم است، ذرات عالم مطیع است، جهنم هم مطیع است، گفتیم انسان دوتا میزان دارد، یکی نماز و یکی انسان کامل؛ خداوند می گوید من سه چیز به شما دادم، پیغمبر، قرآن و میزان، «وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْـزِلَ مَعَهُ (157/اعراف)» پیغمبر با قرآن نازل شده، خداوند قرآن و پیغمبر را فرستاده، دیگر میزان چیست؟ عزیزان اهل سنت می گویند مقصود از میزان، «عدل» است، خب قرآن که پر از دستور به عدل است، «قُل اِنی أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَيْنَكُمُ»، عدل را در ردیف خودش ذکر کرده است، معلوم می شود که در کنار قرآن، در کنار پیغمبر، احتیاجی به چیز سوم هم داریم و الا امت گمراه می شود از این جهت پیامبر اکرم در لحظات آخر فرمود یک چیزی بیاورید که بگویم گمراه نشوید با این که قرآن بوده و پیغمبر ما به وظیفه خودش عمل کرده، چقدر احادیث و خطبه خوانده، بازهم می گوید نه، این میزان همان است که شما در نجف می خوانید «السلام علیک یا میزان الاعمال»، و ما همیشه سهمی از میزان داشته باشیم، در زندگی برای همه می شود که میزان باشد.

شریعتی: میزان را چه معنا می کنند حضرت حاج آقای عاملی؟

حجت‌الاسلام والمسلمین عاملی: آقای اجتهادی می گفت که یک رفیقی داشتم آنقدر به احکام عمل کرده بود و به احکام حساس بود که شک می کردیم فلان چیز جزو نماز است یا نه، می گفت بگذارید من نماز بخوانم ببینم انجام می دهم یا نه، یعنی وقتی شما چنان پایبند هستید به شریعت، شریعت در شما ظهور می کند، این که خدا می گوید «هدأ للمتقین»، نمی گوید «هاهدی للمتقین»، خودش می گوید هدأ، یعنی هدایت؛ گاهی انسان از جهت عمل به فرائض، عمل به احکام و معارف به درجه ای می رسد که تشخص و تعینی نمانده است، نیستم نیست که هستی همه در نیستی است، هرچه هست اراده خدا است، وقتی یکی شده یدالله، حضرت امیر شده یدالله، ید بدون اجازه ذوالید تکان نمی خورد پس می شود میزان، پیغمبر ما فرمود من دوتا کتاب برای شما آوردم، یکی قرآن است و یکی حرف هایی که من می زنم، این هم کتاب آسمانی است؛ از زوجه پیغمبر پرسیدند اخلاق پیغمبر چگونه است، گفت قرآن را نگاه کنیدف اصلأ انسان کامل قرآن عینی است، قرآن هم وجود کتبی انسان کامل است لذا می گوید «الیوم مع القرآن والقرآن مع علي»، امیرالمؤمنین می فرماید مستحفظین از اصحاب پیغمبر یعنی اصحابی که حافظه شان خیلی قوی است که من ذره ای مخالفت با سیره پیغمبر نکردم.

پیغمبر فرمود وقتی فتنه دنیا را گرفت هرکسی از سنت من تبعیت کند، اجر صد شهید دارد، کدام سیره را می گوید؟ سیره ای که دنیا یک حرف را می زند، پیغمبر حرف دیگر می زند، امیرالمؤمنین ذره ای حرف شخصی ندارد، ائمه فرمودند «والله ما حرف شخصی نداریم»، اصلأ ما هرچه می گوییم بگویید «قال رسول الله» چون «اولنا محمد، اوسطنا محمد، آخرنا محمد و کلنا محمد»؛ بنابراین میزان دومی که می گوید، ترازویی که خدا می گوید میگذاریم عبارت است از «حق»، هرکس حق است، ترازوست «الحق مع علی و علی مع الحق»، علی اگر قسیم الجنة والنار است به اعتبار این است که میزان است، آنچه در ذیل آیه «إِنَّ إِلَيْنا إِيابَهُمْ (25) ثُمَّ إِنَّ عَلَيْنا حِسابَهُمْ (26/غاشیه)»، حضرت فرمود یعنی ما، غوغا کردند وهابیت که این چه می گوید، اصلأ قرآن را نخواندند؛ «وَٱلْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ ٱلْحَقُّ (8/اعراف)»، چقدر سهم داری از حق، حق هرچیزی است که باید آن باشد یعنی مصالح نفس الامری آن را اقتضا می کند، در لباس پوشیدن، در ازدواج، تجارت، سیاست، انتخابات و مناظره، حق معنی بسیار  وسیعی دارد، خدا این را محکم گرفته دست خودش، در تمام شئون من باید ان آرمانی ترین حالات را تعیین کنم با این نگاه حضرات معصومین مصداق این حق هستند و می شوند ترازو.

شریعتی: ما چقدر از حق فاصله داریم!

حجت‌الاسلام والمسلمین عاملی: من به عنوان یک ایرانی می سوزم از این که فرهنگ ما گاهی به نقطه ای می رسد که در شأن ما، تاریخ، هویت، اعتقادات و انقلاب ما نیست، انقلاب ما یک انقلاب آرمانی است، هزینه ای که کردیم هم هزینه آرمانی است، ما در تمام شئون باید آرمانی باشیم؛ یک وقتی محضر مقام معظم رهبری عرض کردم که انتخابات باید مناسب با آن باشد که حضرت عالی فرمودید «ملت ما باید آرمانی فکر بکنند» و ما می خواهیم یک الگوی آرمانی به دنبا عرضه کنیم، این انتخابات را مثال می زنم، در سیاست ما انسانی که نابالغ است وارد سیاست بشود، چکار بکنیم که در تمام شئون ببینیم بلوغ موج می زند، زمانی که صداوسیما با سه نماینده از سه قوه اداره می شد، حضرت آیت الله بهشتی یک نماینده ای تعیین می کند که نماینده ما باشد برود آنجا، یک آقایی بلند می شود و می گوید این را نفرست، چون در قائله بنی صدر علیه شما این کارها را کرده و ضد شماست، گفت چقدر دیگر بلدی؟ من بیشتر از تو بلدم ولی در این کار تخصصی که این آقا دارد، دیگران ندارند؛ قلب را ببین، بزرگی را ببین. ما به قلب بزرگ احتیاج داریم، آرزوها و فکر بزرگ، ذائقه و نگاه بلند، منافع ملی نباید ذبح بشود، منافع ملی ثروت ملت است، سرمایه های ملی، سرمایه های اصلی انقلاب ماست، وثوق مردمی رکن ثروت یک ملت است، به سادگی این وثوق به دست نمی آید.

در بحث انقیاد که هستیم، انقیاد کلاس ها و مراتبی دارد، بعضی چقدر در اوج انقیاد هستند که می شود انسان به نقطه ای از انقیاد برسد، بعضی انقیادها در حد کلاس اول است، قبل از آن دیگر مهدکودک است و کاغذ پاره کردن، آن کلاس اول عبارت است از واجبات و محرمات، خدا واجباتی دارد می خواهد شما را آنجا ببیند که امر کرده، می خواهد آنجایی نبیند که شما را نهی کرده، پرسیدند تقوا یعنی چه، فرمود «آنجایی ببیند شما را که به آنجا امر کرده»، خدا این همه اوامر دارد، زیباترین اوامر، موجب می زند بزرگی در این اوامر و نواحی دارد و همه مبتنی بر مصالح نفس الامری است، قراردادی نیست که شما بگویید مثلأ کسی عصبانی بشود استغفرالله بگوید «گور پدر حکم شرعی»، اینطور نیست، به خودت برمی گردد، ذرات عالم با همین اوامر و نواحی تنظیم شده اند، خداوند یک عالم جزیره ای درست نکرده است، شما را پس می زند این عالم، این عالم، عالم سلامتی است، این همه به هم سلام می دهیم، می خواهیم «کلٌّ فی فَلَک یسْبَحُون» را وارد شویم، همه جا که سلامتی است، «حينا ربنا منك بالسلام»، نگذار من رشوه بگیرم، نگذار حق این آقا را ضایع کنم و الا این عالم برای غیر سالم جان ندارد، غیر سالم خیال می کند زرنگی کرده است، کافر اصلأ خیالش را هم نکند که با کفرش جلو بیفتد، چند مطاع این دنیاست و بعد عالم عکس العملش را نشان می دهد.

شریعتی: تعبیری حاج آقای عابدینی دارند که عالم، عالم صداقت است، وقتی تو دروغ می گویی، داری خلاف این ها حرکت می کنی و این ها یک روزی علیه تو شهادت خواهند داد.

حجت‌الاسلام والمسلمین عاملی: همینطور است، روایت است، «الدنیا دارالصدق لمن صدق ها»، اگر صادق بودی با دنیا، دنیا صادق است، اگر صادق نبودی، صادق نیست، پیرمردی می گفت هیچ کلکی بالاتر از درستی نیست، می خواهی کلک بزنی، درست کار باش، می خواهی زرنگی بکنی، درست کار باش، «النجات فی الصدق»، این را یک استراتژی در زندگی ات قرار بده، بلغ ما بلغ، یعنی این را که گفتند، ناموس این عالم است، جزو سنت ها و قوانین عالم است؛ حالا که به اینجا رسیدیم، یک نکته بگویم خیلی ارزش دارد، ما که وارد دنیا می شدیم، دست همه ما یک دفترچه دادند و گفتند اینجا که آمدی به این عالم، این عالم این خصوصیات را دارد، خدا رحمت کند آقای اجتهادی را، می گفت چراغ علاءالدینی که می خرید، از گردنش یک کاغذ آویزان کرده بودند، دفترچه راهنما بود؛ قرآن دفترچه راهنماست، به اندازه یک قرآن خدا با تو حرف زده، تو عملأ می گویی من هیچ چیز نفهمیدم آنوقت خیال می کنید این حرف شما همینطوری از مخارج دهن خارج بشود، در هوا پخش شود و از بین برود؟ اینطور نیست، برمی گردد به شما.

پیامبر گفت این طریق باوفاتر از عمل نبود رفیق، همه چیز از شما جدا می شود ولی آن ها جدا نمی شوند، این را به ما دادند و گفتند قانونش این است، سر کسی را کلاه بگذاری، سرت را کلاه می گذارند، اگر کسی را مفتضح کنی، مفتضح می شوی ولو در داخل خانه خودت باشی، خیال می کنی خودت را در حصار قرار دادی؛ 12 هزار بلا را خدا از شما دفع می کند وقتی شما از آبروی دیگری دفاع کنی، زیبایی دین را ببینید، من به آن آتئیست ها می گویم شما چه ایرادی می خواهید از این دین بگیرید؟ موج می زند این زیبایی ها، عطوفت خداوندی خودش را در دین خدا نشان داده است، اگر از عذاب و اینطور چیزها حرف زده به این خاطر است که ظهور عواطف است که زندگی و روابط اجتماعی را برای ما تنظیم بکند، تداخل حقوق درست نشود و «لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلا هُمْ يَحْزَنُونَ»، خدا بارها از امنیت صحبت کرده، دنیا چقدر پول خرج می کند برای امنیت، «ان المتقین فی مقام علیم»؛ خدا دوتا فرقه را معین می کند که شما بگویید کدام یک لایق امنیت هستند، امنیت دو رکن دارد، اول ارتباط با خدا، حیا کردن، از نورش استضائه کردن، فکر نکنید این عالم رستوران است و این خلقت پیام ندارد، خیال نکنید این عالم حرف ندارد، ذرات با تو حرف دارد، این عالم از روی حساب ساخته شده است پس از روی حساب زندگی کن و دو، خودش آلوده به ظلم نشود.

آنقدر خدا از آرامش خوب صحبت کرده، من یک جمله از آرامش برای شما عرض بکنم، از آن نکات زیبای زیبای قرآن است، طرف گرفتار شده است، خیلی سخت گرفتار شده، مصیبت چنان احاطه کرده، تمام مکاتب اخلاقی می خواهند براش امنیت و آرامش بیاورند، چقدر علقه داشته، چقدر تعلق و ارتباط عاطفی بوده، اخلاق طبیعی یعنی اخلاقی که بر طبیعت انسان از طریق آموزش و پرورش تکیه دارد، می گویند این را جای دین می گذاریم، بسم الله، درست کن؛ هرچقدر آموزش بدهید، اصلأ کل ثروت و حیثیتش یک شبه از دست رفت، درست کنید، به حضرت امام گفتند سید مصطفی شهید شد، فرمود از الطاف خفیه خداست، نگاه را ببین، خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد/ که بستگان کمند تو رستگارانند؛ حافظ اینطور می گوید، هیچ کس مثل خدا نگفته است، «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»، عام است دیگر، هر مصیبتی، رکن آرامش دو کلمه است، دو عبارت است، «إِنَّا لِلَّهِ» و «وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»، یعنی خدایا ما ملک تو هستیم، با ملکت هرکار می خواهی بکن، مال من که نیست، دنباله اش می گوید اینطور نیست که همیشه آنجا باشید، در حال حرکت هستید، این ها همه مقطعی است، آن ابدیت، آن اساس پیش من است، این گرفتاری را یک روز، دو روز، سه روز داری اما در حال آمدن پیش من هستی. هی خدا می گوید تدبر تدبر برای این است، وقتی کنه قضیه را وارد می شوی می بینی خداوند چقدر برای انسان آرامش داد، این می شود توحید و امنیت.

شریعتی: اگر با عالم همراه شدی و مطیع خدا بودف عالم با تو همراه می شود اگر اطاعت نکردی و طغیان کردی، دنیا بر تو طغیان می کند.

حجت‌الاسلام والمسلمین عاملی: دنیا چموش می شود، دنیا چموشی دارد، در قرآن یک آیه است که می گوید ما این همه گناه می کنیم، پس چرا خدا عذاب نمی کند؟ عذاب کرده تو نمی فهمی، عذاب خدا از آن ثروت های بسیار اصیل می گیرد، قلبت را زیر و رو می کنم، چشمت را زیر و رو می کنم، هیچ بلا، هیچ کتک و هیچ عقوبتی بدتر از این نیست که راه را چاه ببینی و چاه را راه، نتیجه چه می شود؟ اول بحث به اینجا رسیدیم که کلاس اول انقیاد عبارت است از اوامر و نواحی خدا که ما از آنجا شروع می کنیم، آن دوتا را درست کردیم، خودت درست شد، نماز را درست کردی، خودت درست کردی، آن ها همه برای درست کردن انسان هستند.

شریعتی: ان شاءالله خودمان را به موازین عرضه کنیم و ببینیم  کجای راه هستیم و چکار می کنیم؛ خیلی از شما ممنون و متشکرم، خدا ان شاءالله به شما سلامتی بدهد حاج آقای عاملی، نکته های خوبی را شنیدیم، مثل همیشه؛ صفحه 211 قرآن کریم را تلاوت خواهند کرد آیات 21 تا 25 سوره مبارکه یونس را، برمی گردیم با احترام و با افتخار همراه شما و در کنار شما.

صفحه 211 قرآن کریم

شریعتی: اٰللٌّٰهًمٓ صَلِّ عٓـلٰىٰ مُحَمَّدٍ وُاّلِ مُحَمَّدٍ وٓعٓجٓلِ فٓرٰجٰهٌٓمّ. چقدر خوشحالیم که همراه و در کنار شما هستیم و ان شاءالله بهترین ها نسیب تک تکتان بشود، برای شفای مرضا هم دعا می کنیم، خیلی از عزیزانمان پیام دادند که بخشی از مخاطبانمان در این ایام ابتلا به کرونا از بین ما رفتند، آنان که مخاطب خاص برنامه ما بودند، برای شادی روح این عزیزان و همه عزیزانی که جای خالی شان در بینمان حس می شود، دعا می کنیم و ان شاءالله همه شان مهمان خداوند متعال و سفره اما حسین (علیه السلام) باشند.

اشاره قرآنی این صفحه را حاج آقای عاملی خواهند فرمود که ان شاءالله حسن ختام برنامه امروز ما باشد.

حجت‌الاسلام والمسلمین عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم؛ سوره یونس کل صفحه 211 به دوتا موضوع اختصاص دارد، اولش گلایه خداست، گلایه های خداوندی من جمع کردم از اول تا آخر قرآن، خیلی بحث خوبی است، خدا از ما گلایه می کند، انسان از این گلایه ها ذوب می شود، یک گلایه اش این است که من وقتی بشر را گرفتار می کنم، با من پیمان می بندد که خدایا مرا خلاص کن، قول می دهم و با تو پیمان می بندم که بنده خوبی برای تو باشم، من وقتی خلاصش می کنم، بعد همه چیز را فراموش می کند، این یک موضوعی است که خدا اینجا مطرح کرده، خدا دوتا جواب می دهد، اولش این است که تو اگر بخواهی با من از سر حیله وارد شوی، من بهترش را بلدم، این حیله شما را ما می نویسیم و روزی به حسابش می رسیم، ثانیأ تو اگر بخواهی خلف وعده کنی، من بهتر از تو می تواند خلف وعده کنم؛ مکر خدا چاره سازی است، خدا خلف وعده نمی کند، یعنی من خوب می توانم چاره جویی کنم در برابر تو اگر بخواهی اینطور با من وارد شوی؛ حالا خلف وعده کردی، تو ضرر کردی، من ضرر نکردم، تو به خودت ظلم کردی، مطاع دنیایی است، باز می آیی سراغ ما، نمی توانی از دست ما فرار کنی «لا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ»، امکان فرار از حکومت من نیست.

یک کسی آمد به محضر امام حسین (علیه السلام)، گفت مرا نصیحت کن، من اهل معصیت هستم و نمی توانم خودم را کنار بکشم، حضرت فرمود پنج کار انجام بده، بعد هرکار خواستی بکن، یکی این که از رزق خدا نخور، هر گناهی خواستی بکن، دو، از ولایت خدا خارج بشو هرگناهی خواستی بکن، سوم، برو موضعی پیدا کن که از دید خدا خارج باشد، هر گناهی خواستی بکن، چهارم، وقتی ملک الموت آمد روحت را بگیرد، به او بگو برو کنار، دفعش کن و هرکاری خواستی بکن، پنجم، وقتی وارد جهنم شدی، ملک خواست تو را وارد جهنم کند، بگو من نمی روم جهنم، بعد هرکار خواستی بکن، یعنی « لا یُمْکِنُ الْفِرارُ مِنْ حُکُومَتِکَ».

مطلب دوم، یک مثَل زیبا برای دنیاست، خدا مثَل زده است برای ترقیب به ذهن بسیار خوب است، برای این که معقول و محسوس نشان دهد خیلی خوب است، خطیب موفق آن است که از مثَل استفاده کند، خدا مثال زده است که مثَل دنیا مثَل این است که دنیا با همان زیبایی باران که می آید، طراوتی پیدا می کند، محصولات و زراعتش را نگاه می کنی، غوغاست، یک لحظه بلایی می آید و همه چیز از بین می رود، آقا رسول الله خطی کشید و گفت این آرزو و این انسان، نمی توانید کاری بکنید که دنیا همیشه طبق نیت شما بچرخد، «ما كل ما يتمنى المرء يدركه تجري الرياح بما لاتشتهي السفن»، خیال نکن همیشه باد طبق میل بادبان بر کشتی می وزد، بالاخره یک جایی می بینید که کار لنگید یعنی تمام اسباب دست شما نیست، یک طراوتی می بینی، در بهترین نقطه ای که می خواهی استفاده کنی، در زده می شود، اعضا و جوارح تعطیل می شود.همه چیز ودیعه است، یک روزی باید ودیعه ها را تحویل بدهیم، گفت آقای دکتر عمل بکنی چند درصد احتمال دارد من درست شوم، گفت یک درصد، گفت آقای دکتر من به آن یک درصد هم راضی هستم، یعنی صرف مادی نگاه کنی به دنیا به بن بست می رسی، این را خدای متعال مطرح کرده؛ شیخ محمدتقی بافقی با رضاخان درگیر بود، آخرش مریض بود، مگس می آمد نمی توانست مگس را بپراند، برمی گردد می گوید من یک زمانی با رضاخان درگیر شدم که سمبه اش آنقدر پر زور بود که وقتی گفتند همدان زیر بار کشف حجاب نمی رود، گفت همدان را به توپ می بندم و همدان دیگری درست می کنم اما من الان در برابر یک مگس عاجز هستم؛ این صفحه قرآن بسیار عالی است که وقتی عزیزان این مسئله ها را می خوانند، به آن توجه کنند.

یکی به پیغمبر گفت من نمی خواهم بمیرم، هروقت خودم خواستم بمیرم، پیغمبر گفت باشه، یک وقت از یک جایی رد می شد، دید یک پیرمردی انقدر پیر شده دستش می لرزد، لقمه را برمی دارد می خواهد ببرد سمت دهان خودش، دستش می لرزد می رود طرف چشم، گفت خدایا اختیارم دست خودت.

شریعتی: حاج آقا خیلی از شما ممنون و متشکرم، صمیمانه از حضور گرم شما قدردانی می کنم و از نگاه و لطف تک تک مردم عزیزمان.

حجت‌الاسلام والمسلمین عاملی: یک وقتی با عشایر به مکه رفتم، یک مردی کارش دامداری بود، آن کار را ول کرده بود و آمده بود حج، وقتی وارد مسجدالحرام شدیم، آنقدر دلش صاف بود که حتی این تعبیر را می گفت «السلام علیک یا الله»، خواستم ببینم چه دعایی می کند، یک بیت ترکی خواند، گفت «ای خدای قادر، به عشق قادر بودنت، من ثوابی ندارم اما از گناهانم بگذر»، ما با این حرف عشایر با خدا همین حرف را می زنیم که خدایا از ما راضی باش.

شریعتی: از آن پیش تر که عالم فانی شود خراب/ ما را ز جام باده گلگون خراب کن، خداحافظ

برای مشاهده فایل تصویری این برنامه روی لینک زیر کلیک کنید

کلیک کنید

فایل صوتی

 

 

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=8886

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید