تغییر سایز-+=

سمت خدا | نکاتی پیرامون روز مباهله و نَفْس پیامبراکرم(ص)

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم خانم‌ها آقایان سلام وقت‌تان بخیر باشد انشاالله در هر کجا که هستید الهی حال دلتان خوب باشد امروز این روز بسیار بزرگ و عظیم مبارک باشد روز عید مباهله که هر چه قدر بگوییم کم گفتیم گفت پیغمبر که علی جان من است هم به جان علی و جان محمد صلوات. حاج آقای عاملی سلام علیکم عیدتان مبارک خوش آمدید.

 

حجت الاسلام عاملی: سلام علیکم خدا حفظ‌‌تان کند محضر عزیزان خودم سلام و دعا دارم توفیقات بزرگ به میمنت این روز مبارک که خدای متعال امیرالمومنین را نفس پیامبر معرفی کرده است انشالله ما با اسرار این که اعلام شده که نفس پیامبر است بیشتر آشنا شویم و خدای متعال با عنایات خاصه اصحاب کساء که در این حادثه حضور داشتند عنایات خاصی به همه ما داشته باشد انشالله مخصوصا کشور ما با عنایات خاصه حضرت حق و حضرات معصومین مشکلات را انشالله پشت سر بگذارد عزت کشور روز افزون شود و خدای متعال یک نعمت استثنایی به ما داده است آن هم رهبریت است حجاب معاصرت نمی‌گذارد که ما واقف شویم به شخصیت این رهبر بسیار بزرگ و عنایتی که با وجود ایشان به ما خدای متعال داشته است انشالله تأثیر نفس ایشان بیشتر باشد طول عمر با عزت آقا بیشتر باشد و برهان‌شان انشالله که برهان دین ما و اهل بیت ما است بر دنیا غالب باشد.
شریعتی: خدا انشالله حفظ‌تان کند سال‌هاست خدا حفظ کند حاج علی آقای انسانی خیلی دغدغه مباهله را دارند و از مدت‌ها قبل ایشان در تدارک اینکه جشن مباهله با شکوه هر چه تمام‌تر برگزار شود و نگاه‌شان این است که واقعا عید مباهله از آن اعیادی است که روز مباهله که امام رضا احتجاج می‌کنند به ولایت امیرالمومنین و حالا خیلی دوست داریم که از زبان شما از اهمیت امروز باخبر شویم و نکته‌های ناب شما را مثل همیشه بشنویم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم ایشان در این باب تنها نیستند بسیاری از محققین همین نظر را دارند چون مطلب ساده‌ای نیست خدای متعال این تعبیر را استفاده کرده است اولا این را عرض کنم که خدای متعال در قرآن فرموده است که انسانها بر ضمه من حقی دارند آن هم حق هدایت است إنّ علینا للهدی، خدا برای ادای این حق کارهای زیادی کرده است تابلوهای بزرگی سر راه گذاشته است پیغمبر فرستاده است در باب ادای همین حق، کتاب آسمانی فرستاده است و آیات تکوینی با صحبت کرده است از او؛ از او هر پديده چون سوره‌اي خاص* يکي چون کوثر و آن ديگر اخلاص، همه اینها تابلوی سر راه است که انسان راه را گم نکند و پیامبر ما فرمود قد تركتكم على البيضاء ليلها كنهارها؛ من دنیا را ترک می‌کنم ولی چنان حجت را تمام کردم که شب مثل روز است یعنی هیچ کسی نمی‌تواند در برابر خدا احتجاج کند در باب مظهر حق حجت دست خداست و لله الحجّة البالغة، یعنی روز قیامت کسی نمی‌تواند با خدا احتجاج کند که چرا مذهب غیر حق را انتخاب کرده است در این خصوص نه تنها از جهت اعتقادات دینی در هیچ بابی اینکه خدا فرموده است و لله الحجّة البالغة، کسی نتواند با خدا احتجاج کند این طور نیست در روایت هست که یک جوانی را می‌آورند که بی‌عفتی کرده است می‌گویند که چرا بی‌عفتی کردی؟ می‌گوید خدا این جمال استثنایی که به من دادی این باعث شد که من اغفال شوم خدای متعال می‌گوید که جمال تو بالاتر بود یا جمال یوسف؟ یک خانمی را می‌آورند که چرا مرتکب شدی؟ می‌گوید این جمال استثنایی را خدا تو به من دادی یعنی می‌خواهد به خدا احتجاج کند خدای متعال می‌فرماید جناب مریم که جمالش از تو بالاتر بود پس چرا عفتش را حفظ کرد؟ در این خصوص مسئله مباهله یکی از تابلوهای سر راه است و خدا با همین احتجاج می‌کند کسی که دنبال حق است، و این علائم سر راه کم نیست سبحان من لا سُبْحَانَ مَنْ لاَ تَبِيدُ مَعَالِمُهُ؛ هیچ وقت تابلوی خدا از بین نمی‌رود امام حسین هم فرموده است که من آمدم به کربلا لنحیی من معالم دینک؛ تا دین را احیا کنیم و حجت دست خدا باشد حالا ما در بحث مباهله قضیه از آنجا شروع می‌شود که عزیزان همه قصه را می‌دانند من خلاصه را می‌گویم تا به بحث آن نفسیت که نفس پیغمبر است به آن زیاد تمرکز داشته باشیم که اسقف نجران با شصت نفر از بزرگان علمی می‌آیند که با پیامبر صحبت کنند این شخصی که ادعای پیغمبری دارد ما برویم ببینیم که حرف او چیست و مذاکره کنیم تا مطلب برای ما آشکار شود بعد هم وارد بحث شدند اما قانع نشدند اعتقادشان درباره حضرت عیسی خاص بود که می‌گفتند چون حضرت عیسی پدر ندارد بنابراین فرزند خداست و خدای متعال آیه نازل کرد که مثل آن مثل آدم است که نه پدر دارد نه مادر، این نیست که ما بگوییم که فرزند خداست آنها زیر بار حق نرفتند یکی از بهترین خصوصیات انسان این است که زیر بار حق برود الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ؛ کسی که حق را بداند و زیر بار نرود و مرتکب خطا شود این را استکبار می‌گویند کبر و تکبر و عجب داریم و استکبار، عجب در باطن می‌گوید که از من هیچ کسی بالاتر نیست عجب علم و سوادی دارم، کبر نسبت به بقیه می‌گوید که من بالاترم اما در اندرون؛ تکبر ظهور می‌کند در رفتارش نشان می‌دهد ولی استکبار یک چیز دیگر است که حق را می‌داند ولی زیر بار نمی‌رود وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَيْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ؛ فرعونیان می‌دانستند که موسی حق است اما زیر بار نمی‌رفتند وقتی که آمریکا هواپیمای مسافربری ما را زد می‌دانست که بد است و لذا می‎‌گویند که استکبار جهانی، وقتی بمباران کرد هیروشیما را می‌دانست که بد است؛ وقتی وارد عراق شد دنبال سلاح جمعی می‌گشت آخرش هم گفتند نتوانستیم پیدا کنیم دو میلیون جمعیت جان خودش را از دست داد جرج بوش گفت که خدا ما را خواهد بخشید اینها همه استکبار است اینها زیر بار نرفتند وقتی زیر بار نروند اسلام با آنها بحث ندارد راه عجیبی گذاشته است این از اختصاصات دین ما است چه ما بیاییم نفرین کنیم اگر شما حقید بلا بر ما نازل شود اگر ما حقیم بلا بر شما نازل شود یعنی خدای متعال را حکم قرار دهیم از خدا بخواهیم که عملا این جا یک اقدامی کند اسلام این را که گذاشته است نشان داده است که چه قدر شخصی که می‌خواهد مباهله کند اعتماد دارد به عنایات حضرت حق در این خصوص و این از چیزهای بسیار عجیب است ما اعتقاد داریم که این ادامه دارد علامه طباطبایی فرمودند من حاضرم در قالب شیعه اثنی عشری مباهله کنم مرحوم شیخ جعفر شوشتری هم در یکی از کتابه‌ای خودش که اشتباه نکنم در فواید المشاهد آنجا مطرح می‌کند که من برای مباهله آماده‌ام، اسقف با همراهیانش که آمدند وارد مذاکره شدند اولش هم درس اخلاق خوبی پیامبر ما به اینها داد اینها را نپذیرفت اینها گفتند ما این همه راه آمدیم پیغمبر ما را نمی‌پذیرد چه کنیم؟ رفتند سراغ عبدالرحمان ایشان گفت که باید با علی صحبت کنید ایشان خیلی وارد به خصوصیات روحی پیامبر ما، آمدند سراغ امیرالمومنین حضرت فرمود که چه لباسی است که پوشیدید؟ این همه زیور و آلات؟ یک عالم دین باید ساده زیست باشد از مردم جدا نشود از استطاعت عمومی خارج نشود حرف پیامبر ما است یعنی در سطح واحدی ظاهر شوید در جامعه تا قلب‌ها به هم نزدیک شود بروید لباس‌های‌تان را عوض کنید آنها رفتند لباس‌های‌شان را عوض کردند پیغمبر اینها را پذیرفت و یک درس اخلاق دیگر این که مسجد را معبد قرار داد برای اینها گفتند اینجا عبادت‌تان را انجام دهید یعنی پیامبر ما اعتقاد داشت که ما با مسیحی و یهودی یک ملت را تشکیل می‌دهیم اولین منشور زندگی مسالمت آمیزی که پیامبر در تاریخ بشر در مدینه نوشته است با یهودی‌ها بخوانید آنجا خیال می‌کنید که اینها را یهود‌‌ی‌ها نوشتند حضرت فرمود که ما با اینها یک ملت را تشکیل می‌دهیم و آنها را برادر خطاب می‌کرد هم در نصاری هم در یهودیت کلمه برادر را به کار می‌برد وقتی فرستاده قیصر آمد گفت 12:07 دو بار گفت و بعضی از آیات ما در مدرسه یهودی‌ها نازل شده است حضرت می‌رفتند مدینه در مدارس یهودی‌ها می‌نشست با آنها بحث می‌کردند مذاکره می‌کردند و نقض پیمان اگر یهودی‌ها نمی‌کردند پیامبر با آنها کاری نداشت در اینجا هم مسجد را اختصاص داد که بیایند و نمازشان را بخوانند قضیه شروع شد وقتی که به بن بست رسیدند و قرار شد که نفرین کنند پیغمبر ما دید که در جلو که حرکت می‌کنند در پشت سرشان حسن و حسین را یکی بغل کرده است یکی هم دستش را گرفته است و امیرالمومنین و حضرت زهرا پشت سرشان خدای متعال دستور داد گفت تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَكُمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَكُمْ وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَكُمْ؛ اینها را خدا دستور داد که این اقدام عجیب صورت بگیرد و وقتی تشریف آورد یک جمله‌ای گفته است حضرت خطاب به امام حسن و امام حسین و حضرت علی و حضرت زهرا گفت: من الان دستم را بالا بگیرم و بگویم که خدایا اگر ما حق هستیم بلا بر اینها نازل شود وقتی من از خدا این را خواستم شما به دعای من آمین بگویید می‌دانید که پیامبر چه رتبه و مقامی دارد در محضر حق اما پشت بندش می‌شود آمین گفتن اهل بیت، معلوم می‌شود که اهل بیت چه رتبه‌ای دارند در نزد حضرت حق، این را پیامبر ما واقف است به اسرار آن است گفت شما آمین بگویید وقتی که من نفرین می‌کنم یعنی این دعای من مستجاب شود در این خصوص است که ما به اهل بیت توسل می‌کنیم وقتی پیامبر ما این کار را کرده است ما به ایشان اقتدا می‌کنیم و لذا کسی تخطئه کند مسئله توسل را سنت پیامبر را تخطئه کرده است. و اصحاب کبار پیغمبر این کار را کردند وقتی که پیغمبر ما از دنیا رفتند امیرالمومنین و خلیفه اول آمدند کفن را کنار زدند گفتند أذکرنا عند ربّک یا رسول الله؛ این توسل همین است دیگر و در جنگ مسیلمه کذاب همه داد می‌زدند اصحاب شعارشان این بود یا محمد یا محمد یا محمد توسل بحثش مفصل است.
شریعتی: اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
حجت الاسلام عاملی: اسقف نجران اینجا خودش می‌گوید که من صورت‌هایی را می‌بینم آدم دقیقی بوده است که نگاه می‌کنم که اگر اینها بخواهند علیه ما دست به درگاه خدا ببرند خدای متعال اینها را رد نمی‌کند و اینها می‌توانند عین تعبیرش این است می‌گوید من چهره‌هایی را می‌بینم که اگر دست به دعا ببرند می‌توانند کوه‌های بزرگ را جا به جا کنند این را از کجا فهمید؟ چه سری بود؟ چه قیافه‌هایی دید؟
شریعتی: چه طور آنها فهمیدند ولی دیگران نفهمیدند؟
حجت الاسلام عاملی: خدا خیرتان بدهد احسنت؛ گفت که ما نباید با این قیافه‌های نورانی مباهله کنیم چون بعید نیست که همه ما نابود شویم و ممکن است که دامنه عذاب گسترش پیدا کند و هر مسیحی که در جهان است دامنش را بگیرد و در کره زمین یک مسیحی نماند و لذا آنها منصرف شدند مباهله یک نکاتی دارد اولش اینکه سند زنده است بر حقانیت اسلام، چون کسی حق نباشد اقدام به کار خطرناک نمی‌کند سند زنده است بر فضیلت و برتری اصحاب کساء، چون پیغمبر کسی را جز اصحاب کساء نیاورد. اگر آنها برتر بودند یا مساوی بودند یا تأثیری داشتند حتی در قضیه اصحاب کساء ام سلمه که خواست زیر کسا بیاید فرمود همانجا بایست تو عاقبت بخیر می‌شوی ولی جز اصحاب کساء نیستی، این خودش نشان می‌دهد که حضرت زهرا یک رتبه بسیار خاصی دارد که درباره‌اش اگر بخواهیم صحبت کنیم روایاتی که اهل سنت دارند در برابر حضرت زهرا که پیغمبر ما فرمود من روز قیامت پشت سر زهرا حرکت می‌کنم روایت اهل سنت است ابعث علي البراق، و تبعث فاطمة امامي؛ دیگر از این بالاتر؟ روز محشر تمام انبیا، همه انسان‌ها محشورند همه نگاه می‌کنند قلب محشر را می‌بینند که در جلو حضرت زهرا حرکت می‌کند پیغمبر هم پشت سرش دارد حرکت می‌کند چرا؟ چون يَسْعى‌ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ؛ در روز قیامت خدا می‌گوید مومنین يَسْعى‌ نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ؛ نورشان در جلوی خودشان حرکت می‌کند پیامبر ما می‌خواهد بگوید که اگر نور من بخواهد تجسم پیدا کند می‌شود حضرت زهرا، اینها را که آورد پیامبر ما دستش را آورد بالا فرمود اللّهم هولاء أهلی؛ خدا می‌گوید اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا؛ پیامبر ما بارها و بارها من اگر بخواهم بحثش را وارد شود طولانی می‌شود یکی از آن موارد اینجاست گفت اللّهم هولاء اهلی؛ یک نکته خیلی مهم که ما این را بیشتر می‌خواهیم به آن وارد شویم آن هم نفس پیغمبر بودن امیرالمومنین است خودمان خودمان را دعوت کنیم معنا ندارد که انسان بیاید خودش را دعوت کند خودش را دعوت نمی‌کند که خودش آمده است دیگر، بنابراین همه نگاه می‌کردند که می‌خواهد نفس خودش را بیاورد چه کسی را می‌آ‌‌ورد؟ صد در صد خودش نیست چون خودش را انسان دعوت نمی‌کند، دیدند امیرالمومنین است آن قدر این مهم است وقتی که نفس پیامبر شود یعنی از همه انبیا فضیلت پیامبر بالاتر است دلیلش این است، چون پیامبر ما فضیلتش از تمام انبیا بالاتر است…
شریعتی: و حالا او می‌شود جان پیامبر.
حجت الاسلام عاملی: می‌گفت هر چه من می‌بینم تو می‌بینی، هر چه من می‌شنوم تو می‌شنوی، فقط پیغمبر نیستی این مرعیات و مصنوعات عادی را نمی‌گوید فضیلت نیست که، مرعیات و مصنوعات عادی را ما می‌بینیم معلوم می‌شود که یک چیزهایی در این کائنات هست مرعیاتی و مصنوعاتی که ما اطلاع نداریم ولی برای امیرالمومنین اینها نیست یؤمنون بالغیب برای ما است، فرمود اگر پرده کنار برود بر یقین من چیزی اضافه نمی‌شود. حالا در این خصوص جوامع اهل سنت را ما باید برویم در بحث عینیت، قضیه آنجاست که روایاتی که آنها آوردند در خصوص ذیل این آیه و جاهای دیگری که چه عینیتی هست بین آقا رسول الله و بین امیرالمومنین؟ احمد بن حنبل امام حنابله از رسول خدا نقل کرده است روایت اهل سنت است که من و علی یک نور بودیم چهارده هزار سال قبل از خلقت آدم بین یدی الله بودیم در روز عاشورا هم حبیب از امام حسین پرسید قبل از خلقت شما کجا بودید؟ خدا رحمت کند آقای فاطمی نیا را به اینجا که می‌رسید می‌گفت یکی شمشیر کشیده است دارد خون امام را می‌ریزد این معرفتش چه قدر بوده است؟ چه فکرهایی در ذهنش بوده است؟ فرمود کنّا نوراً؛ ما نور بودیم کبّرنا و کبّرة الملائکة؛ ما تکبیر گفتیم ملائکه یاد گرفتند از ما تکبیر گفتند ما تحلیل لا اله الا الله گفتیم آنها از ما یاد گرفتند ما تسبیح گفتیم آنها از ما یاد گرفتند در زیارت جامعه امیرالومنین می‌خوانیم  در ثناء خداوند ملائکه نمی‌توانند بر شما مقدم شوند کیف؟ چه طور مگر می‌شود؟ شما قلب‌هایی دارید که خدا در دست خودش گرفته است و تربیت کرده است حالا می‌گوید که 14 هزار سال؛ این 14 هزار سال چه سالی است؟ از سال‌های ما نیست یه تعبیر یکی از مراجع معظم همان سال‌های ربوبی است تا شد خلقت آدم این نور رفت به صلب آدم و لذا به ملائکه گفت که به آدم سجده کنید به خاطر نور بود و لذا صاحبان نور استثنا بودند خدا به شیطان گفت که تکبر کردی یا جز استثنا شده‌ها بودی؟ أستكبرت أم كنت من العالين؛ چه کسانی بودند اصلا معنا ندارد که آنها سجده کنند چون به حرمت صاحبان نور ملائکه مأمور شدند که سجده کنند آن وقت این نور که حرکت کرد خدا پاسبان گذاشت برای این نور، پاسبان گذاشت که آلودگی به صاحبان این صلب تا زمانی که این نور می‌خواهد بیاید بیرون شاید یک میلیارد سال طول کشیده از حضرت آدم تا پیغمبر خاتم، لذا پیامبر ما افتخار می‌کرد می‌فرمود در اجداد من هیچ آلودگی و بی‌عفتی اتفاق نیفتاده است می‌دانید معنی این چیست؟ یعنی در جد صدم ایشان اگر یکی بی‌عفتی کند اثرش را فرزند می‌بیند بعد از صد نسل.
شریعتی: این سلسله پاک و طاهر است.
حجت الاسلام عاملی: بعد از صد نسل، لذا فرمود ازدواج که می‌کنید حساس باشید فإن العِرق دسّاس؛ ژن بسیار حساس است شاید بعد از بیست سال خودش را نشان دهد جد بیستم سفیه بوده است بچه سفیه شده است تا رسید به پیغمبر آنجا خدا گفت یک نور؛ در این مدت که تحت هدایت خداوندی بوده است إنّک بأعیننا؛ این نور چه عنایتی شامل این نور بوده است؟ چون واحد بوده است شامل هر دو می‌شد تا وقتی می‌خواهد به عالم بیاید دستور رسیده است که دو نور بشوید یکی در صلب عبدالله رفت یکی در صلب حضرت ابوطالب و نبوت را خدا فرمود در پیامبر قرار داد و وصایت را در علی، ببینید اینهایی که می‌خوانم بزرگان اهل سنت نقل کرده‌اند کتاب تفسیر الفرقان ذیل آیه أَفَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ، عزیزان من انجا مراجعه کنند آنجا مرحوم دکتر صادقی تهرانی تمام عنوانی را که امیرالمومنین در منابع اهل سنت دارد را جمع کرده است آن‌قدر خواندنی است…
شریعتی: یعنی حضرت را چگونه دیدند و چگونه توصیف کردند.
حجت الاسلام عاملی: عناوین امیرالمومنین در منابع اهل سنت را آورده است آنجا گذاشته است أَفَمَنْ كَانَ عَلَىٰ بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ وَيَتْلُوهُ شَاهِدٌ مِنْهُ، شاهد منه، چرا منه را گفت؟ اگر منه را نگوید شاهد را می‌شود جری گرفت و الا می‌شود تفسیر این هم برای متخصصین تفسیر جری داریم تفسیر داریم جری مصداق اتم اکمل در هر دوره شامل می‌شود تفسیر نه انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البت یعنی اهل البیت را به کسی دیگر تطبیق نمی‌کند مودة ذی القربی را به کسی دیگر تطبیق نمی‌کند.
شریعتی: منحصر در همین جاست.
حجت الاسلام عاملی: اما شاهد آن قدر رسالت پیامبر می‌شود شاهد داشته باشد قرآن شاهد است علی شاهد است دیگر این مخصوص علی نمی‌شود منه را آورد که کسی حق ندارد این حرف را به جری بگیرد یک کتاب ترجمه از حجاز برای من آوردند دیدم بالای آن نوشتند این هدیه می‌شود و فروشی نیست باز کردم همانجا را که ببینم آنجا را چه کرده است دیدم منه را حذف کرده است آنجا می‌گوید شاهد، امروز من هر چه می‌خواهم عرض کنم همه یک طرف این یک طرف خدا دو بار به امیرالمومنین گفته است شاهد رسالت است یک بار گفته است شهید یک بار گفته است شاهد این هم حساب دارد . به پیغمبر فرمود که به تو می‌گویند که تو پیغمبر نیستی بگو من شاهد دارم وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا؛ دو تا شاهد دارم یکی خدا یکی علی، قُلْ كَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ؛ اینجا هم گفته است شاهد، شاهد بر رسالت می‌دانید چه معنی دارد؟ مگر می‌شود بر رسالت پیغمبر کسی آن قدر احاطه و اشراف داشته باشد که بشود شاهد؟
شریعتی: یعنی باید تمام آن را درک کرده باشی.
حجت الاسلام عاملی: شما اگر بخواهید در دادگاه شهادت بدهید با حدس نمی‌شود شما باید کل حادثه را به اصطلاح فقها تحمل کنی بروی شهادت بدهی، می‌خواهی شهادت بدهی به رسالت پیامبر که حق است باید به این رسالت آسمانی اشراف داشته باشی، و الله نفسی، آن قدر این دو کلمه مطلب را تمام کرده است مگر می‌شود کسی که این طوری اشراف داشته باشد به رسالت ما بگوییم برو کشاورزی کن بیست و پنج سال رفیق بیل و کلنگ این چرا اشراف داشته است؟ چون در تربیت پیامبر بوده است که اشراف داشته است اهل سنت روایت می‌کنند که پیغمبر ما به علی می‌گفت که أُکتب، بنویس یک روز گفت که یا رسول الله می‌ترسی فراموشم شود؟ گفت نه، بنویس هیچ چیز فراموشت نمی‌شود یک گوشی از خدا خواستم گوش حفظ کننده که فراموشت نمی‌شود اما أُکتب لشرکائک من بعدک، بنویس به شرکایی که بعد از تو می‌آیند دستش را گرفت پیغمبر طرف حسن گفت هذا اوّلاً، دستش را گرفت طرف حسین گفت این هم دومی است، و از تمام فرزندانش هم خبر داد و حضرت زهرا که خیلی ناراحت بود در آن زمان که خبر داد پیامبر که حسین چه طور شهید می‌شود یک لیست نورانی طلایی آسمانی آمد که فرزندان حضرت زهرا ائمه اسم‌شان آنجا بود که حضرت زهرا تسلی پیدا می‌کند. یک روایت دیگر می‌خوانم که اهل سنت روایت کردند که جابر می‌گوید که من خودم از پیغمبر شنیدم حاکم در مستدرک جلد دو صفحه 241 که به علی می‌گفت النّاس من شجرة شتّی و انا و أنت من شجرة واحدة؛ این روایت هم تفسیر آن انفسنا و انفسکم است که انسان‌ها از شجره شتّی هستند یعنی ریشه و هویت‌شان، منشأ پیدایشان، اما من و تو از یک شجره واحده هستیم همین حدیث را در کنز العمال جلد ششم صفحه 154 هم آورده است فاطمه بنت اسد از دنیا رفت پیامبرما آمد نماز بخواند هفت تکبیر گفت ما نماز می‌خوانیم چند تکبیر می‌گوییم؟ پنج تا، وقتی تمام شد خلیفه دوم گفت که یا رسول الله این زن است که از دنیا رفته است هفت تا تکبیر چیست؟ گفت إنّ هذه المرء هی الّتي ولدة؛ مادر علی نیست مادر من است من را به دنیا آورده است می‌گوید عینیت بالاتر از این؟ لذا رسول خدا می‌گفت که علی لحمکَ لحمي و دمکَ دمي؛ در کنز العمال آورده است که علیٌ اصلي جعفر فرعي، علی اصل من است جعفر فرع من است جناب ابوذر می‌گوید که این هم از مستدرک می‌گویم، ازتاریخ دمشق، تاریخ خصائی می‌گویم،از فضائل احمد بن حنبل می‌گویم ابوذر می‌گوید که از پیغمبر شنیدم لینتهینّ بنو ولیعه؛ آنها از این کارشان دست بکشند از خطای‌شان، أو لأبعثنّ إلیهم رجلا کنفسی؛ اگر دست نکشند رجلا کنفسی؛ اینجا عین آیه را تعبیر کرده است اگر ازخلاف دست نکشند یک کسی را برای‌شان می‌فرستم که نفس من است باز پیغمبر دست گذاشت روی وحدت، عمربن عاص می‌گوید که من از غزوه ذات السلاسل آمدم آن قدر آنجا شجاعت به خرج داده بودم که خیال کردم أن لیس أحد أحبّ الی رسول الله منّي؛ که هیچ کسی محبوب‌تر از من دیگر نگاه پیغمبر نیست گفتم که یا رسول  الله چه کسانی از اصحاب را دوست داری؟ یعنی می‌خواهد یک تشویقی کند که باریکلا خیلی شاهکار کردی، اسم‌هایی را برد؛ عمر و عاص گفت که فأین علی؟ علی در اینها نبود حضرت صورتش را گرفت به طرف اصحاب فقال: إن هذا یسئلني عن النفس، این از نفس من سوال می‌کند تو گفتی اصحاب این جان من است کنز العمال جلد ششم صفحه 400، وحدت را اصحاب حدیث می‌دانستند که این وحدت را خدا گفته است و پیغمبر بارها تکرار کرده است رئیس اهل حدیث احمد بن حنبل پسرش پرسید مِن أفضل الصحابة؟ این را به دو گونه می‌شود گفت مَن أفضل الصحابة؟ مِن أفضل الحصابة؟ شروع  کرد صحابه را گفت؛ پرسید که پدر علی را نگفتی؟ گفت تو از اصحاب پیامبر سوال کردی علی جز اصحاب نیست علی نفس پیامبر است. خدا صاحب أضواء علي السنة المحمدية خدا رحمت کند پسرش را هم کشتند به خاطر این کتابی که نوشت خیلی عالی بحث کرده است در خصوص امیرالمومنین از بزرگان اهل سنت است می‌گوید یا علی فقط یک جمله به تو می‌گویم آن هم می‌گویم که ما أنصفکَ یا أمیرالمومنین، دو نفر این را گفتند در تاریخ یکی ایشان است که معاصر است با ما یکی هم پسر حاتم طائی عدی بن حاتم گفته است وقتی رفت پیش معاویه، معاویه گفت که أین الطرفات؛ سه پسر داشت طریف، طارف، طرفه، هر سه را صدا کرد برای امیرالمومنین؛ معاویه خواست یک زخمی بزند گفت أین الطرفات؟ گفت همه را فدای علی کردم گفت ما أنصفک علیً، علی انصاف نکرد حسن و حسین را نگه داشت اینها را فرستاد جلو؛ گفت والله ما انصفت علی؛ من با علی با انصاف معامله نکردم که علی شهید شد من در رکابش شهید نشدم یکی هم ابورعیه گفته است که می‌گوید که ما أنصفک یا امیرالمومنین، این همه وصف و جلال، مدینة المعاجز، اوصاف کجا می‌شود جمع شود جمع جمعت فی صفاتک الأضداد و لهذا عزت بک الأنداد؛ شاعر می‌گوید که علی علت اینکه نظیر نداری چون صفات اضداد در تو جمع شده است خلقٌ یخجل النسیم من اللّطف و بأسن یذوب عنه الجماد؛ از یک طرف یک اخلاقی داری که نسیم در لطافتت شرمنده است خودش را مطرح کند در برابر آن اخلاق، و یک هیبتی داری جماد ذوب می‌شود در برابرت؛ حالا نفس پیامبر بودن نتیجه‌اش این می‌شود که علی هست رسول خدا هست علی راضی است پیغمبر راضی است علی ناراضی است پیامبر ناراضی است اگر کسی علی را قبول کرده است پیغمبر را قبول کرده است اگر علی را رد کرده است پیغمبر را رد کرده است اگر کسی علی را سب کرده است پیامبر را سب کرده است یک آقایی می‌گوید که پیش ام سلمه رفتم ام سلمه به من گفت شنیدم پیغمبر را سب می‌کنی؟ گفتم نعوذ بالله نستجیر بالله ما پیامبر را سب نکردیم گفت من خودم شنیدم از پیامبر که هر کسی علی را سب کند من را سب کرده است آقای شریعتی چرا پیغمبر این جمله را گفته است؟ چه ادعایی داشت؟ اینها همه پیشگویی است علی را سب کند من را سب کرده است یعنی قرار است در آینده سب کنند علی حربک حربي؛ با تو می‌جنگند. به حضرت زهرا گفته است یریبنی ما رابها ، ویؤذینی ما آذاها؛ یعنی این اتفاق می‌افتد عرضم خدمت شما تعبیرش این است که یا علی من قتلکَ و قد قتلني، یعنی عین همان تفسیر نفسیت هر کسی تو را بکشد من را کشته است وَ من أبغضک فمن أبغضني، هر کسی بغض تو را داشته باشد بعض و عداوت و دشمنی من را دارد، و مَن سبّکَ فقد سَبّني به تو سب کند به من سب کرده است لأنک منّي کنفسي، بهترین تفسیر برای آن آیه چون تو نسبت به من مثل نفس هستی روحک من روحي روح تو از روح من است، می‌دانید که یَسْئَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی؛ این من امر ربی یک معنایی دارد که معنای واقعی آن از امر رب است که شما حقیقتش را نمی‌دانید یک آقایی آمده است و گفته است که من امر ربی یعنی بلا تشبیه آن نرم افزاری که کار را انجام می‌دهد در یک مجموعه آن امر است دارد کار را انجام میدهد؛ این امر خداست در وجود انسان روح که حاکمیت دارد دیگر همه چیز دست روح است می‌گوید روح تو از روح من است و طینتک من طینتي، سرشت تو از سرشت من است. دو روایت می‌خوانم از اهل سنت یکی این است که پیامبر ما فرمود علیٌ منّي مثل رأسي مِن بدني، مثل سر من است از بدن من، پیغمبر فرمود بدن من را نگاه کنید علی به منزله رأس من است بدون رأس بدن از کار می‌افتد. عجیب‌ترین تعبیر که اهل سنت آوردند روایت خلیفه اول است که گفته است که من از پیامبر شنیدم منزلة علی مني بمنزلتي من الله، منزلت علی به من مثل نسبت منزلت من است به خدا، خدا به چه چشمی به من نگاه می‌کند من با همان چشم به علی نگاه می‌کنم یعنی اگر من باشم خدا غیر من را که انتخاب نمی‌کند پس اگر علی هست غیر علی را انتخاب نمی‌کنم آخرین بحثم را که تمام کنم جناب حاکم که در زمان خودش رئیس حنفیه بوده است به نقل از کتاب الجواهر المضیئة و الطبقات الحنفیه آورده است که پیامبر گفته است من آذا علی کان کمن جحد نبوتی و نبوة قبلي؛ از سنگین‌ترین کوه سنگین‌تر است این روایت علی را اذیت کردی اصلا نبوت من را انکار کردی نبوت صد و بیست و چهار هزار پیامبر را انکار کرده است. خودتان بروید تاریخ را نگاه کنید ببینید که چه طور شد چه کسانی اذیت کردند این باز روایت ما نیست خدا در قرآن هم یک تعبیر لطیفی آورده است می‌گوید مَا كَانَ لِأَهْلِ الْمَدِينَةِ وَمَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرَابِ أَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ وَلَا يَرْغَبُوا بِأَنْفُسِهِمْ عَنْ نَفْسِهِ؛ محشر کرده است خدا، خدا گفته است اهل مدینه و اطراف آن که عرب هستند حق ندارند از رسول الله تخلف کنند و از نفس پیامبر اعراض کنند. آخرین حدیث من حدیث حاکم نیشابوری است که آورده است پیغمبر فرمود خدا به من دستور داد که سوال کن از انبیا قبلی من با چه شرطی آنها را فرستادم که پیغمبر شوند؟ یک شرایطی می‌گذارند که اگر کسی به اداره‌ای برود باید این شرایط را داشته باشد تا مصاحبه کنند تا مدیر شود به من خدا گفت این هم باز روایت اهل سنت است سَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ – مِنْ رُسُلِنَا عَلَى مَا بُعِثُوا، حضرت امام می‌گوید که حدیث را با جزئیاتش معنا کنید خدا دستور می‌دهد به پیامبر در آن نهانخانه و دستور می‌دهد که این گفتگو را به امت خودت بگو رسول خدا فرمود که خدا به ما گفت که بپرس از پیغمبران قبلی که با چه شرایطی شما پیامبر شدید مبعوث شدید؟ من از خدا سوال کردم علی ما بعثوا؟ با چه شرطی اینها مبعوث شدند؟ این از کتاب مستدرک حاکم نیشابوری است که من نقل میکنم، فقال خدا گفت علی ولایتک و ولایة‌ امیرالمومنین، یعنی از ولایت این دو خارج نشوید اگر می‌خواهید داخل ولایت خدا شوید.
شریعتی: چه قدر خوب الهی که همه ما همواره زیر سایه امیرالمومنین باشیم و امیدوارم که قدردان این نعمت بزرگ و عظیم باشیم حاج آقای عاملی خیلی از شما ممنون و متشکرم ایها الناس من از پاره تن می‌گویم دارم از خویشتن خویش سخن می‌گویم من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم او علی هست و محمد من و او خویشتنیم روز مباهله است امروز بر همه مبارک باشد انشالله ایات را بشنویم و بعد از تلاوت آیات با احترام و افتخار در دقایق پایانی همراه شما هستیم و در کنار شما.
اللّهم صل علی محمد و آله محمد
صفحه 364قرآن کریم
اللّهم صل علی محمد و آله محمد
شریعتی: اللّهم صل علی محمد و آله محمد و عجل فرجهم عید بزرگ مباهله بر همه شما مبارک باشد انشالله بهترینها به حق امیرالمومنین و اهل بیت برای تک تک شما رقم بخورد خیلی ممنونم از نگاه پر لطف‌تان از همدلی شما اشاره قرآن را حاج آقای عاملی بفرمایند و انشالله خداحافظی کنیم سه چهار دقیقه فرصت داریم تا پایان برنامه.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم آیه 55 سوره فرقان وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَىٰ رَبِّهِ ظَهِيرًا؛ ای کاش یک فرصت می‌شد من چهار نکته اصلی را در این آیه می‌گفتم کافر کسی است که به خدای خودش پشت کرده است این اولا اهانت به خداست حتاکی در برابر خداست اگر کسی در برابر خدا حتاکی داشته باشد تمام ذرات عالم در برابر او حتاکی دارند حتاکی خدا هم با حتاکی ما فرق دارد مثل این است که مثلا کسی شراب بخورد یعنی این که حرمت را نگه نمی‌دارد وَ نُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَ أَبْصارَهُمْ كَما لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ؛ خدا می‌گوید ذهنش را معکوس می‌کنم قلبش را معکوس می‌کنم اهانت دیگر از این بالاتر نمی‌شود این یک نکته مطالب مفصلی در آن است دوم این است که کافر به ذاتی پشت کرده است که مسبب الاسباب است یعنی سببیت تمام اسباب در دست اوست می‌خواهی تجارت کنی سببیت دست اوست می‌خواهی مدیریت کنی می‌خواهی شریک زندگی پیدا کنی سبب دست اوست، می‌خواهی رشوه بگیری دست اوست در رشوه سببیت نگذاشته است یعنی آن کسی که پل را خراب کرده است گاهی من دختر خانم‌ها را که حجاب‌شان را کنار گذاشتند می‌بینم در دل خودم وحشت می‌کنم از کاری که اینها کردند برای اینکه این دنیا دَارٌ بِالْبَلَاءِ مَحْفُوفَةٌ؛ به تمام بلاها پیچیده شده است با چه کسی این کار را کردی؟ بلاهایی که خدا از ما دفع می‌کند بیشتر از نعمت‌هایی است به ما داده است هر سو دَوَد آن کِش ز بر خویش براند آن را که بخواند به در کس نتواند، چه کردی پل‌ها را خراب کردی با مسبب الاسباب نمی‌خواهی زندگی کنی سببیت تمام دست خداست هیچ جنونی بالاتر از این نیست که ما رابطه را با مسبب الاسباب قطع کنیم. در روایت است که خدا فرموده است اگر بندگان من گناهان جدیدی اختراع کنند من هم بلاهای جدیدی اختراع می‌کنم این هم یکی از نکاتی است که در این آیه است نکته دیگر این است که اگر کسی در اینجا به خدا پشت کند خدا هم روز قیامت به او پشت می‌کند لا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیامَهً وَ لا یُزَکِّیهِمْ؛ خدا در روز قیامت سه کار انجام می‌دهد برای بندگان خوب؛ نگاه می‌کند ینظر علیهم و یطهرکم تطهیر می‌کند و یکلمهم با آنها صحبت می‌کند حالا که پشت کردی دیگر خدا رها می‌کند پشت می‌کند یعنی چه؟ یعنی الان در هر وادی شدی، شدی. و لا یخاف عقبها؛ اصلا نمی‌ترسد که عاقبتش چه شد، لا یهدی القوم الفاسقین؛ به پیغمبر گفت که اصلا غصه فاسقین را نخور در روایت هم هست که هر کسی از من غافل باشد لا اُبالِي بأيِّ وادٍ هَلَكَ؛ اصلا خیالم نیست که در چه وادی هلاک شده است خدا می‌گوید و لذا کسی که رابطه‌اش را قطع کرده است مصیبت چه مصیبتی، آن وقت چهارم را بگویم که این چهارمی خیلی لطیف است که اگر به خدا پشت کرده است یعنی می‌خواهد به جایی دیگر برود دیگر جای دیگر کجاست؟ امیرالمومنین می‌گوید که هر کسی به خدا پشت کند به کجا می‌رود؟ به سراغ مرداری که با خوردن آن مفتضح می‌شود خدا می‌گوید فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ؛ أین تذهبون؛ وَلَا يُنَبِّئُكَ مِثْلُ خَبِيرٍ؛ چه کسی مثل من می‌تواند به تو خبر بدهد خدا می‌گوید  الرَّحْمنُ فَسْئَلْ بِهِ خَبيراً؛ مگر کسی مثل رحمان می‌تواند به تو خبر بدهد؟ ألا يعلم من خلق وهو اللطيف الخبير.
شریعتی: و یک علی باید باشد که بگوید و لا یمکن الفرار من حکومتک.
حجت الاسلام عاملی: می‌روند سرشان به سنگ می‌خورد برمی‌گردند الان در آمریکا موسسه درست کردند مادر به خانه‌ات برگرد، دیدید سرشان به سنگ می‌خورد،انشالله که ما جز آنهایی نباشیم که به خدا پشت کردیم.
شریعتی: دعا کنید انشاالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: این دعایی که می‌خواهم بگویم عزیزان بدانند انسان هر چه که در معرفت بالاتر برود یک دغدغه قدسی پیدا می‌شود لذت آخرت مدام وحشت و وحشت و لذا از دو جمله جدا نمی‌شو‌د عارف چون می‌ترسد یکی این است که ليْتَ شِعْرِي؛ و یکی وَیل، مدام می‌گوید که کاش بدانم که آخرتم چه می‌شود؟ ما با چه شرایطی و توشه و با چه نگاه خدا از دنیا می‌روم؟ این از عارف جدا نمی‌شود یک دعایی در لیت شعری یاد بدهم خدمت عزیزان یکی هم لحظه‌ای از او جدا نمی‌شود می‌گوید وای بر من، که ترکی خیلی لطیف‌تر است وای منه، هر کاری می‌کند می‌گوید وای منه، چه می‌شود آخر و عاقبت من؟ حتی عامیانه‌اش را بگویم وای ددم، دیگر اوج اضطراب یک آذری باشد می‌گوید وای ددم، عارف مدام می‌گوید وای ددم، این را بخوانم لَيتَ شِعري اِلي ما يَکونُ مَسيري؛ این را خیلی تکرار کنید خدایا عاقبت من چه می‌شود؟ در دومی هم این جمله را بخوانند خیلی خوب است که خدایا إِلَهِی قَدْ جُرْتُ عَلَی نَفْسِی فِی النَّظَرِ لَهَا؛ خدایا در تربیت نفس خود خودم را ضایع کردم لَهَا فَلَهَا الْوَیْلُ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَهَا. وای بر من اگر من را نبخشی انشالله که این دو دعا سرمایه و توشه عزیزان باشد.
شریعتی: انشالله خیلی ممنون و متشکرم، ای خدای علی اگر خلق عالم علی را می‌شناختند دوستش می‌داشتند و اگر خلق عالم علی را دوست می‌داشتند جهنم آفریده نمی‌شد حضور ما را در بهشت عشق علی جاودان بدار تا سلامی و دیداری دوباره ایام و اعیاد بر همه مبارک و مهنا باشد انشالله.


فایل ویدیویی

فایل صوتی این برنامه

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=13393

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید