تغییر سایز-+=

سمت خدا | نگاهی به عید قربان

شریعتی: بسم الله الرحمن الرحیم اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم عمری به جز بیهوده بودن سر نکردیم تقویم‌ها گفتند و ما باور نکردیم، در خاک شد صد غنچه در فصل شکفتن ما نیز جز خاکستری بر سر نکردیم، دل در تب لبیک تاول زد ولی ما لبیک گفتن را لبی هم تر نکردیم، حتی خیال نای اسماعیل خود را همسایه با تصویری از خنجر نکردیم، بی دست و پاتر از دل خود کس ندیدیم زان رو که رقصی با تن بی سر نکردیم.

سلام می‌کنم به دوستان عزیز خانم‌ها و آقایان عیدتان مبارک باشد عید بزرگ قربان امیدوارم که حجاج عزیزمان که هوای سرزمین وحی را نفس می‌کشند حج‌شان مقبول باشد سعی‌شان مشکور و امیدوارم که این ایام و اعیاد ما را هم دعا کنند خوشحالیم که امروز با هم هستیم و در کنار هم هستیم به همه عزیزانی که تکرار برنامه را از شبکه افق می‌بینند و همه شنونده‌های خوب رادیو معارف با دل و جانم سلام می‌کنم بهترین خیر و برکات انشاالله در این عید بزرگ انشاالله نصیب شما شود انشالله خوشحالیم و مفتخر که در محضر حاج آقای عاملی عزیز هستیم سلام علیکم و رحمة الله عیدتان مبارک وخیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمة الله محضر عزیزان خودم جای جای وطن اسلامی تبریک عرض می‌کنم از این که ما را در قاب تلویزیون مهمان منازل خودشان می‌پذیرند تشکر دارم انشالله ثواب حجاج بیت الله الحرام را عزیزان ما داشته باشند خدا عیدی به ما بدهد که بتوانیم دین پدری را به پدر خودمان ملت ابیکم ابراهیم ادا کنیم و خدا توفیق بدهد که رگ‌های تعلق را مثل حضرت ابراهیم بتوانیم ببریم قبل از اینکه جناب عزرائیل کارش همین است که بیاید خلقه‌ها را می‌برد.
شریعتی: تعلقات باید قطع شود یک به یک.
حجت الاسلام عاملی: بله، اینکه بعضی احتضارها سخت است چون تعلقات‌شان زیاد است انشاالله ما این حریت را داشته باشیم و عمل کنیم به روایت موتوا قبل ان تموتوا، قبل از اینکه بمیری بمیرید خدای متعال ما را با اسرار حج محرم قرار بدهد امروز روز عید است یوم الجایزه است خود خدا اعلام کرده است امروز روز عید است اگر خدا اعلام کند روز روز عید است و با ما مثل روزهای عادی معامله کند شأن خدا شکسته می‌شود معلوم می‌شود که عنایات خداست در این چنین روزی است و خدای متعال سهم و نصیب ما را بهترین نصیب قرار دهد إللّهم وَ اجْعَلْنِى مِنْ أَحْسَنِ عَبِيدِكَ نَصِيباً عِنْدَكَ ، وَأَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَأَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ.
شریعتی: و دعا می‌کنم آنگونه که در نماز عید از خدای متعال می‌خواهیم بهترین فیوضات و بهترین بهره‌ها آن چیزهایی که به بنده‌های خاص خودت عنایت می‌کنی به تک تک ما هم عنایت کن انشالله. خیلی خوب ببینیم حاج آقای عاملی امروز چه برای ما به ارمغان آوردند و بناست در این عید بزرگ چه نکاتی را بشنویم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم در خصوص عید قربان دو نوع می‌شود صحبت کرد یکی نگاه عرفانی است یکی نگاه تاریخی است من دوم را می‌خواهم بحثش را داشته باشم نگاه اول این است که انسان از اول کارهای عبودی که کرده است اجمالی عرض می‌کنم راضی نشده است سیر نشده ارضا نشده است مدام گفته است نشد نشد نشد خدا احتیاج به قربانی ندارد ما احتیاج به تقرب داریم می‌دانید قربان یعنی ما یتقرب به الی الله، این را می‌گویند قربان وسیله تقرب به خداست تقرب ما مکانی نیست تحول روحی است وقتی شأن خدا را انسان می‌دیده است کارهایی که می‌کرده است می‌دیده در شأن خود خدا نیست پناه می‌برده به قربانی و از روزی که انسان به این کره خاکی آمده است قربانی هم بوده است اولین قربانی فرزندان آدم إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ؛ از آنجا شروع شد و بعد هم حضرت نوح بعد از طوفان یک نمایشگاهی از قربانی از حیوانات مختلف برای خدا درست کرد و تنها کسی که قربانی او از جنس انسان بود اولین کسی که این چنین قربانی آورد حضرت ابراهیم بود معلوم می‌شود که عطش ابراهیم از همه بیشتر بوده است.
شریعتی: و امتحانش سخت‌تر.
حجت الاسلام عاملی: بله، بهترین دارایی خودش را آورد این قربانی که می‌آورد انسان نه اینکه از سر ترس بوده است که فردا روز مبادا کارم به دست خدا بیفتد گرفتار بشوم این هنر نیست بلکه جمال خدا چنان انسان را تسلیم می‌کرده است خدای متعال فتیله جمال را هر لحظه می‌‌برد بالا و وقتی فتیله جمال بالا برود انسان هم آتش می‌گیرد خدا حتما فکر این آتش را کرده است چه قدر شعر بابا طاهر عریان را می‌خواند میرزا جواد آقا تبریزی چرا هر دم زنی آتش به جانم، آتش زدن همان فتیله جمال است که خدای متعال کل یوم فی شهر.
شریعتی: که این خرمن وجود را می‌سوزاند و بر باد می‌دهد.
حجت الاسلام عاملی: عشق پیدا شده و بر همه عالم زد دیگر هیچ کم نگذاشته و این فتیله را مدام بالا می‌کشد چرا هر دم زنی آتش به جانم مگر من کوره آهنگرانم؛ این بحث یک بحث مفصل و شیرین و جالب و جذاب است.
شریعتی: نگاه عرفانی به عید قربان.
حجت الاسلام عاملی: که ریشه‌اش چه بوده است و از کجا شروع شده است؟ این را می‌گذاریم کنار و وارد می‌شویم به بحث تاریخی که عید قربان چه طور درست شده است؟ در خصوص عید قربان قضیه به این برمی‌گردد که حضرت ابراهیم قرار شد که امام شود و در امام شدن احتیاج به امتحان داشت خدا فرمود من هر کسی را برای بندگان خودم مسلط نمی‌کنم بلکه باید یک امتحانی بدهد که من متوجه شوم که اولا شجاعت دارد دوما این طور نباشد که تعلق داشته باشد فردا بگوید که این برادر من است خواهر من است در ستاد من کار کرده است من به این مدیون هستم در آینده به این احتیاج دارم اینها نامحرم هستند با بشریت امکان ندارد خدا غیرت دارد خدای متعال به بندگان خودش بحث امامت در ظهور غیرت خداست ظهور محبت خدا به انسان‌هاست خدای متعال قرار شد که امتحان کند در این امتحان مناسک حج درست شد و لذا روح حج امامت است روز عرفه خدای متعال با اینکه ستار العیوب است اما دستور می‌دهد که قلب حاجی‌ها باز شود قلب آنها را نگاه می‌کنند که آیا ولایت در آن است یا نه؟ یعنی سرسپردگی به انسان کامل است یا نه؟ خودشان را با انسان کامل که ظهوری از اراده خداست والله ما نقول بآرائنا، امام صادق فرمود والله ما حرف شخصی نداریم، از خدا خواستند که با اراده خودت اراده ما را بگیر با تدبیر خودت تدبیر ما را بگیر هیچ چیز دیگری نماند نیستم نیست که هستی همه در نیستی است دعای عرفه را که عزیزان می‌خوانند یک غوغایی است که اللهم اغننی بارادتک عن ارادتی و بتدبیرک عن تدبیری؛ با اراده و تدبیر خودت اراده و تدبیر من را بگیر تو در مغز و عقل من بنشین اقوم مقام عقله.
شریعتی: فرمانده تو باش.
حجت الاسلام عاملی: احسنت عقل مرکز فرماندهی مملکت بدن است که باید قوای نفس همه در اختیار عقل باشد که همه آنها می‌شوند اسباب عبادت چون العقل ما عبد به الرحمن؛ و در قلب من هم خودت بنشین و لذا خدای متعال در بحث امامت این قضیه درست شد و یک مدرسه عظیم تربیتی درست شد در مسئله حج؛ دو پیامبر بودند که متوجه شدند که تا تولیت جامعه دست‌شان نباشد نمی‌توانند انسان‌ها را تربیت و هدایت کنند سلطه به هر طرف می‌رود فرهنگ هم همان طرف می‌رود می‌دانید که الان در جامعه ما عناصر تأثیر گذار چیست؟ یک خانواده؛ دو جامعه؛ سه مدرسه؛ چهار حرکت و رفتار ولات ؛ این چهار عنصر تأثیر می‌گذارد در فرهنگ الان هم زمان ما همین طور است اگر این چهار تا هماهنگ نشوند فرهنگ می‌شود مختل، عناصر تأثیر گذار باید هماهنگ شوند خانه یک چیزی بگوید جامعه یک چیزی بگوید جامعه به معنای اعم، فضای مجازی و این کلاس‌های نامرئی همه در آن است.
شریعتی: این چهار چرخ باید هماهنگ بچرخد.
حجت الاسلام عاملی: احسنت آن وقت دیدند که کار پیش نمی‌رود اگر قدرت دست کسی دیگر باشد یکی حضرت موسی بود که به خدای متعال گفت که مگر می‌شود من را به میدان فرستادی و قدرت را به دست فرعون دادی؟ صریح بود حضرت موسی إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلَأَهُ زِينَةً وَأَمْوَالًا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّوا عَنْ سَبِيلِكَ؛ اینها همه مردم را گمراه می‌کند من چه کاری می‌توانم بکنم؟ تولیت انسان‌ها را باید به من بدهی خدای متعال پذیرفت فرمود إذهب الی فرعون، سراغ فرعون برو و بگو أن أدوا إلي عباد الله؛ عباد الله باید دست من باشد این آیات ولایت فقیه که ولایت باید مأذون باشد از طرف خدا چون انسان‌ها ملک خدا هستند هر کسی در ملک خودش باید تصمیم بگیرد قانون هم همین طور قانون تصرف است حاکمیت و دین سازی تصرف است برای انسان‌ها هر کسی باید در ملک خودش تصرف کند اطاعت از کسی باشد آن هم تصرف است لذا فرمود لیطاع بإذن الله؛ اطاعت باید به اذن خدا باشد خدا اجازه نداده است از هر کسی ما اطاعت کنیم وَلَا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنَا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ وَكَانَ أَمْرُهُ فُرُطًا؛ اینها را بخوانید در قرآن یک چیز خیلی جالبی در می‌آید یکی حضرت موسی بود که به فرعون گفت أَنْ أَرْسِلْ مَعَنا بَنِي إِسْرائِيلَ؛ بنی اسرائیل را باید به من بدهی من باید تولیت آنها را داشته باشم حدود باید دست من باشد بنی اسرائیل هم نمونه است لذا آیه دیگر گفت أن أدوا إلي عباد الله؛ همه باید دست من باشد تا من امام باشم بتوانم کاری کنم اما در خصوص قضیه حضرت ابراهیم خدای متعال شرط کرد اولش امتحان شجاعت بده گفت چه طور امتحان شجاعت بدهم؟ گفت برو یک تنه بتها را بشکن، قدسیت دارد برای مشرکین کسی نمی‌تواند به آنها نزدیک شود و اهانت کند هر گونه اهانت برای آنها خیلی وحشتناک بود اما حضرت ابراهیم در بین پیامبران خدا و لا یخاف لدی المرسلون؛ خدا می‌گوید پیغمبران من هیچ ترسی در سرشان نیست اگر حضرت موسی هم در مار آن ساحرها ترسید از این ترسید که مبادا آن نگاهی که به مار ساحران دارند به عصای موسی هم داشته باشند اصلا حجت پاره شود پیغمبر ما را هم در غدیر گفت وَاللَّهُ يَعصِمُكَ مِنَ النّاسِ؛ از آنها نترس من حفظت می‌کنم برای این ترسش بود که نگویند داماد خودش را برای ما رئیس کرد که حجت خراب شود اینها ترس در آنها نیست برو یک تنه باید بگویی که أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ؛ آمد گفت أُفٍّ لَكُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ؛
شریعتی: کار سختی است.
حجت الاسلام عاملی: یک تنه گفت مَا هَٰذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنْتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ؛ چیست اینها را گذاشتید این مجسمه‌ها را شروع کردید به عبادت اینها و یک تنه گفت إِنَّنِي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ؛ یعنی روی اسباب ظاهری حساب استقلالی باز نکرد درست همان کاری که امام حسین در کربلا کرد درست همان کاری که امیرالمومنین کرد همان کاری که پیغمبر ما کرد امیرالمومنین می‌گوید که پیامبر ما یک نفر بود و کثره الله.
شریعتی: خدا زیادش کرد.
حجت الاسلام عاملی: آن وقت حالا یک کسی بیاید هیچ حساب استقلالی برای افراد و اشخاص باز نکند اگر شما پیدا کردید این نبوغ تربیتی بگویم چه چیزی بگویم؟ در مورد امیرالمومنین ابن ابالحدید و لا یستمیل أحدا إلى نفسه؛ در پی شکار میل کسی نبود آنقدر سخت است یعنی دشمن تراشی محض، و این نشان حریت است حضرت ابراهیم به این حرفها هم اکتفا نکرد و حضرت ابراهیم وارد شد بتها را هم شکست و اعلام کرد که تفکر بت پرستی احترام ندارد بعضی می‌گویند که هر فکری احترام دارد قرآن می‌گوید که فکر شرک احترام ندارد فکر بت پرستی، چون تعطیلی عقل است عقل حرمت دارد شرک یعنی یک جای عالم است که آنجا شریک نشسته همه جا را خدا پر کرده است اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أسمائِکَ الَّتِی مَلَأَتْ أَرْکَانَ کُلِّ شَیْءٍ؛ در این امتحان مناسک حج درست شد و لذا روح حج شد امامت و آنقدر خدا از حضرت ابراهیم و صفای قلب و توحیدش خوشش آمد که قصه‌اش را تبدیل کرد به مناسک که ابدیت پیدا کند ببینید سه هزار سال حداقل گذشته است از آن روزگار یا شاید هم بیشتر اما هر سال قصه حضرت ابراهیم تداعی می‌شود برای مسلمان‌ها تمام مناسک حج تداعی است قربانی تداعی است رمی جمرات تداعی است سعی بین صفا و مروه تداعی است بخشی از زندگی ابراهیم و حضرت اسماعیل و حضرت هاجر است و خانه کعبه را هم که حضرت ابراهیم درست کرد خانه توحید بود که امام رضا وقتی از حج برمی‌گشت سوغاتی می‌آورد می‌گفت سوغاتی من توحید است یعنی أن قلبوا لا اله الا الله الا انت؛ آنقدر خدای متعال ابراهیم را تکریم کرده است یک تکریمش همین است که در قالب مناسک تا روز قیامت اسمش زنده است یعنی بعضی‌ها از جهت الگو بودن کارشان آنقدر بالاست که هیچ وقت نباید اینها فراموش شوند وَاذْكُرْ عَبْدَنَا؛ بزرگداشت بگیرید این بزرگداشت که می‌گویند شرک است و بدعت است خدا دستور می‌دهد یک پیامبری کار خوبی کرده است مثلا صادق الوعد بوده است می‌گوید وَ اذکر عبدنا یحیی یا پیامبران دیگر، پیامبر ما که جامع تمام فضائل بوده است ما بیاییم برایش جشن تولد و بزرگداشت بگیریم می‌شود شرک؟ اولا مناسک را برای ایشان کرد ثانیا اسم پدر گذاشت، پسر گر ندارد نشان از پدر تو بیگانه خوانش نخوانش پسر؛ یعنی هویت شما در شناسنامه چیزی که اول می‌نویسند نام پدر چرا پیامبر ما مدام می‌گوید من پدرم من پدرم؟ آنقدر اصرار دارد پیغمبر ما.
شریعتی: هویت شما با من است.
حجت الاسلام عاملی: احسنت و یا انا و علی ابوا هذه الامه؛ من یک وقتی گفتم که چه بوده که آنجا می‌گفته است من پدرم؟ پیغمبر ما هم می‌گوید که من پدرم؟ وارد روایت شدیم تنها چیزی که بوده است به عنوان پدر عروبة بوده است یعنی عربیت یعنی نژاد، روی نژاد دست بگذاریم حضرت فرمود إن العربیّة لَيسَت بِأبٍ والِدٍ و إنّما هُو لِسانٌ ناطِقٌ؛ عربیت پدر نیست ترک بگوید که ترک بودن پدر من است لر بگوید سامی بگوید آن وقت آریایی بگوید قطعه قطعه می‌شود بشریت به جان هم می‌افتد هویت‌های متعارض دنیا را به آتش می‌کشد که دو تا جنگ جهانی درست می‌شود حالا تثنیه آمد سماک المسلمین اسم ما را هم گذاشت مسلمین اسلام یعنی تسلیم، یک وقتی خدمت عزیزان عرض کردم که هر چه قدر می‌توانید این ذکر را بگویید در خلوت‌خانه خودتان که خدایا أسلمت بک یا رب العالمین؛ یعنی خدایا تسلیم.
شریعتی: أسلمت بک یا رب العالمین.
حجت الاسلام عاملی: سلام می‌گوید سَلَامٌ عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ نَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ؛ یک کفش عظیم آسمانی هم که فرستاد هیچ پیغمبر را امت معرفی نکرد ولی حضرت ابراهیم که امت است امتحان دوم بحث ماست آن امتحان اول بود امتحان دوم بود که ابراهیم باید ثابت کند که تعلق ندارد وابستگی ندارد و مملوک چیزی نیست مملوک پول نیست مملوک ریاست نیست هیچ چیز نمی‌تواند تصرف کند قَلْبُ اَلْمُؤْمِنِ بَيْنَ إِصْبَعَيْنِ مِنْ أَصَابِعِ اَلرَّحْمَنِ؛ قلب مومن بین دو انگشت خداست يتقلّبها كيف يشا؛ خدا هر طور که می‌خواهد تصرف می‌کند هیچ حب و بغضی نمی‌تواند وارد شود در روایت است قلب مومن مدینه حصینه است یعنی شهر برج و بارو دار، یعنی صاحب دارد نگهبان دارد هرزگی نمی‌تواند وارد شود خدا رحمت کند آقای اشتهاردی را می‌گفت که حضرت امام در درس اخلاق می‌گفت که دم در قلب‌تان دو تا پاسبان باشد بگویند که تعبیر آقای اشتهاردی را می‌گویم ورود غیر خدا غدقن؛ امام در ادامه‌اش می‌گفت که درس آسان‌تر از رفع است رفع یعنی از دم در برگردانی.
شریعتی: داخل بیاید دوباره داستان می‌شود.
حجت الاسلام عاملی: مثل صدام نیست که بیرونش کنی، آن وقت اینجا خدا نشان داد که یک رهبر و مدیر و یک رئیس اگر تعلق دارد او لیاقت ندارد که بیاید تولیت امور انسان‌ها را داشته باشد در اینجا حضرت ابراهیم وارد قضیه شد هر دانه اینها سوژه است برای ما یعنی نیاز حاد جامعه ماست الان ما یک حریتی داشته باشیم یک وزیری در حیطه وزارت خودش از هیچ کسی نترسد که من را استیضاح می‌کنند خب بکنند، خدا رحمت کند آقای میانجی را می‌گفت اگر کسی سراغ سیاست برود هوا و هوس است اگر ریاست سراغت بیاید و نپذیرد هوا و هوس است اگر تعین پیدا کرده است بپذیرید اگر تعین پیدا نکرده است نپذیر، خیلی سنگین است آمد دید خلیفه خوابیده است بیدارش کرد گفت که ممنون هستی از اینکه حق ملت را ادا کردی و خوابیدی؟ آن وقت مشهور است که یک آقایی مالش را دزدیده بودند رفت به پادشاه گفت که اموالم را دزدیدند، گفت تقصیر خودت است حتما خوابیدی که دزدیدند، گفت جناب من فکر می‌کردم تو بیداری من خوابیدم.
شریعتی: یعنی مسئولیت این قدر سنگین است.
حجت الاسلام عاملی: بله، بحث زندگی و آینده جوان‌هاست یعنی خیلی قضیه سنگین سنگین است من یک جمله‌ای بگویم من می‌گویم که اگر من از دفترم به جهنم نروم انشاالله از جای دیگر نمی‌روم یک نماینده مجلس از مجلس نرود از جای دیگر انشاالله نمی‌رود.
شریعتی: یعنی اینقدر حساس است بار سنگین است.
حجت الاسلام عاملی: امیرالمومنین رئیس قبیله را شلاق زد یعین رأی قبیله رفت شرطة الخمیس را شلاق زد شرطة الخمیس آن پلیس مخصوص امیرالمومنین بود شمشیر دست‌شان بود می‌گویند که امیرالمومنین هر چه دستور می‌داد فورا اجرا می‌کرد او را هم شلاق زد چون خطا کرده بود نجاشی شاعر خودش را شلاق زد دست خادم خودش را برید خواهر خودش را گریاند ام هانی را، برادرش عقیل را گریاند دامادش را گریاند آن رئیس قبیله را که شلاق زد بلند شد دیگر شلاق خورده است دیگر اوضاع به هم خورده است گفت چه کنم بودن با تو ذلت است نبودن با تو کفر است، ببینید کار چه قدر سخت بود عجیب است که در روایت آمده است که امام زمان تشریف بیاورد برای کارگزاران خیلی سخت می‌گیرد حضرت ابراهیم مأمور شد زن و بچه‌ات را بردار برو به مکه جایی که هیچ زراعتی انسانی آدمیزاد آنجا نیست ببینید امتحان را!
شریعتی: وسط بیابان برهوت.
حجت الاسلام عاملی: کسی این کار را می‌کند که معلوم شود که به توحید رسیده است بگوید که يَا سَيِّدِي بِيَدِكَ لا بِيَدِ غَيْرِكَ زِيَادَتِي وَ نَقْصِي وَ نَفْعِي وَ ضَرِّي؛ خدایا زیادت و نفس و عزت و ذلت من همه دست توست باید روی ریل حرکت کرد فلسطین چه قدر جای خوش آب و هوا می‌آید صحرای برهوت هر وقت جای خوش آب و هوا رسید به جبرئیل می‌گفت اینجاست؟ جبرئیل می‌گفت نه، تا رسیدند به جایی که بالاخره آنجا هیچ زراعت و انسانی نیست اسباب ظاهری هم نیست آن وقت زن و فرزندش هم دوست دارد می‌دانید که در اواخر عمرش خدا اسماعیل را داده است به او.
شریعتی: بعد از سال‌ها چشم انتظاری.
حجت الاسلام عاملی: آن قدر در فضائل کامل است حضرت اسماعیل جز آنهایی است که خدای متعال بالاخره اصطفی اصطفی که در قرآن می‌گوید یکی حضرت اسماعیل است یک جا باید نشان بدهد که تعلق ندارد حضرت هاجر را رها کرد به او گفت خداحافظ، طفل معصوم حضرت هاجر هیچ کسی نیست وحشتناک آب و غذا هم نیست چه می‌شود؟ غذایی که دارند الان تمام می‌شود جناب هاجر که خدا کاری کرده است که هاجر و اسماعیل قبرشان داخل مطاف است چه قدر آنها را خدا دوست داشته است جناب هاجر با تعجب پرسید که ما را به چه کسی می‌سپاری؟ اشاره کرد به خرابه‌های کعبه که در طوفان نوح خراب شده بود گفت الی رب هذه البنیة، این درس ما است از ترس رشوه می‌گیرد، از ترس احتکار می‌کند از ترس گران‌فروشی می‌کند از ترس آدم کشی می‌کند، از ترس ارث می‌خورد، جناب سید جمال الدین اسدآبادی یک مجله چاپ می‌کرده است در پاریس تبعید که شده بود آنجا یک مقاله دارد که تمام رذیلت‌ها از ترس است امت اگر ترسش ریخته شود به عزت می‌رسد گفت الی رب هذه البنیة، رها کرد و رفت حضرت هاجر بلند شد که الان این طفل آب می‌خواهد چه کار می‌کند؟ بین صفا و مروه حرکت می‌کرد وقتی جای گودی می‌رسید چشمش به طفل بود جای گود که می‌رسید هروله می‌کرد یعنی حرکت عادی نبود هروله می‌کرد که زود از اینجا بالا بیایم تا بچه را ببینم. الان هم چراغ زدند که حاجی کجا هروله کند هروله نه دویدن است نه حرکت عادی است.
شریعتی: بین دویدن و راه رفتن است.
حجت الاسلام عاملی: آن وقت تا این کار را کرد آذوقه هم تمام شده است شیر هم خشکیده است طفل هم از سوز عطش دارد ناله می‌کند هاجر هم نمی‌تواند تماشا کند می‌آید اول به صفا می‌رود دید که از صفا چیزی نیست سراب مانندی در مروه دیده است به آنجا رفته است هر چه نگاه کرد دید که اینجا چیزی نیست داد زد گفت هَلْ بِالْوَادِي مِنْ أَنِيسٍ؟ باز آمد به صفا بالا رفت گفت هَلْ بِالْوَادِي مِنْ أَنِيسٍ؟ آیا اینجا یک انسانی است که به من کمک کند؟ همین طور که می‌گفت هَلْ بِالْوَادِي مِنْ أَنِيسٍ؟ دید صدایی نمی‌آید با اضطراب از این کوه به آن کوه که حرکت می‌کرد آن وقت زبان حالش این بود الهی و ربی من لی غیرک اسئلک کشف ضُرّی و النّظر في أمری، کمال انقطاع که برسد استجابت هم قطعی است چرا چون اشتها شد اشتهای حقیقی.
شریعتی: یعنی از همه جا قطع امید کردی.
حجت الاسلام عاملی: تمام ذرات عالم سوال می‌کنند خدا می‌دهد چون اشتهای‌شان حقیقی است یسئله من فی السموات و الارض؛ آیه قرآن است این بار هفتم که رسید نگاه کرد دید که بچه که ناله می‌کرد این پایش را به زمین زده و آب زمزم از همان روز که شروع شده است الان هم جاری است فورا پایین آمد از این آب قطراتی به حلقوم طفل ریخت یک حیات دوباره گرفت جان گرفت و این زمزم چون محرم در پیش است یک گریزی بزنیم نتیجه سوز دل هاجر بود آتش گرفت دل هاجر، خدا گفت زمزم را به تو می‌دهم و زمزم به خاطر دل هاجر طوری است که هر چه اراده کنی به تو می‌دهد اراده حکمت کن و بخور، اراده کن که بچه دار شوم بخور، اراده کن که به عالی‌‌ترین عبودیت برسم بخور، یکی از اساتید ما آنجا که می‌رسید می‌فرمود که آیا سوز دل هاجر شدید بود یا سوز دل حضرت ابا عبدالله الحسین؟ سخت‌ترین لحظه‌ای که دل ابا عبدالله آتش گرفت آن لحظه‌ای بود که آن طفل معصوم چون آنجا جمله‌ای گفته است در هیچ لحظه کربلا نگفته است گفت خدایا لقد حوّل علی ذلک انّه بعینک؛ چیزی که این را برای من آسان می‌کند این است که در برابر چشمان توست.
شریعتی: تو داری می‌بینی.
حجت الاسلام عاملی: و در ادای مأموریت توست اگر سوز دل امام حسین بالاست پس خاک کربلا می‌توانند آثاری داشته باشد که زمزم دارد و لذا محیل العقول است کاری که خاک کربلا دارد امنٌ مِن کلّ  قوس شفاءٌ مِن کلّ داع؛ و ما فقط در خاک کربلا این اعتقاد را داریم خدا رحمت کند حضرت آیت الله مروج استاد امام جمعه ما می‌گفت من در بقیع کسی خاکش را برداشت من روی دستش زدم گفتم خاک را بریز شرطه دید آرام آرام پیش من آمد گفت باریکلا چه کار خوبی کردی چون آنها تبرک را حرام می‌دانند گفتند ما فقط در خاک کربلا این اعتقاد را داریم، به خاطر سوز دل ابا عبدالله؛ چه کسی فهمید که حضرت چه سوز دلی داشته است؟ مگر این که کسی محرمیتی پیدا کند خدا رحمت کند آقا میرزا اسماعیل دولابی را میگفت که خاک کربلا را بریزی طوفان آرام می‌گیرد می‌گفت می‌دانید چرا؟ چون خاک کربلا را بریزی آن طوفان خجالت می‌کشد. خاک می‌گوید که تو هم طوفان هستی من هم طوفان را در کربلا دیدم، معلوم می‌شود که سوز دل می‌تواند خیلی کارها کند عرضم خدمت شما در اینجا در امتحان تعلق یک مطلب اسکان هاجر بود ولی مطلب دیگر این بود که حضرت ابراهیم مأمور شده بود اسماعیل را به عنوان قربانی بیاورد به ساحت قدسی خدای متعال، اولین بار یک قربانی از جنس انسان، ابراهیم 86 سالگی بود که خدا اسماعیل را به او داد فرزند نداشت نفس ابراهیم به او خورده بود زحمت کشیده بود و به مرحله فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ؛ به مرحله‌ای رسیده بود که می‌توانست سعی و تلاش کند پدر را کمک کند خدا عمدا این را گفته است فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ؛ در آخر عمر خدا می‌خواهد این طفل را از او بگیرد اسماعیل در همه چیز تمام بود خَلقاً و خُلقاً؛ چیزی کم نداشت خدا توصیف کرده است در قرآن. به هاجر آمد گفت که اسماعیل را به من بده و یک چاقو هم به من بده که من به مهمانی بروم هاجر نگران شد گفت ابراهیم مهمانی وصل است چاقو فضل است چرا این را از من می‌خواهی؟ نگفت فرزند را از مادر جدا کرد و ماجرا به فرزند گفت که قضیه این طوری است نمره حضرت ابراهیم در تربیت فرزند کامل کامل است الان ما به بچه خودمان بگوییم که می‌خواهم سر تو را ببرم اصلا امکان ندارد مسئله را طرح کنیم ببینید چه تربیت توحیدی داشته است یعنی سخت‌ترین و وحشتناک‌ترین حادثه است اما فرزند آمادگی کامل، ستجدني انشاالله من الصابرین؛ چه توحیدی داشته است که گفته است صبر می‌کنم اما قید زد که انشاالله یعنی از خدا مدد بخواهم خیلی وحشتناک است اصلا شما…
شریعتی: نمی‌توانیم تصور کنیم اصلا ساده نیست.
حجت الاسلام عاملی: حالا ما باز گریز بزنیم به کربلا در کربلا باز امام حسین هیچ چیز کم ندارد وقتی شب مطرح می‌کند که فردا همه شهید می‌شوید حضرت قاسم بیرون از چادر بود گفت معلوم است که مرا شامل نشد فورا جلو آمد گفت یا أبا و أنا من في یقتل؛ به به! سیزده سالش بود اینهایی که بشارت شهادت دادی من هم شهید می‌شوم؟ حضرت یک سوالی کرد که بعدا نگویند طفل جاهل را که چیزی نمی‌دانست به میدان فرستاد گفت مرگ در نگاهت چگونه است؟ گفت أهلا من العسل، شیرین‌تر از عسل یک جمله‌ای را گفت که بزرگسال ما بگویی شاید دق مرگ شود گفت تو هم شهید می‌شوی اما مصیبت تو از اینها بالاتر است بعد أن تبلغ ببلاء العظیم؛ یک وقتی پشت سوال‌ها سوال می‌کنیم چه می‌شود چه طور می‌شود؟ چه کار کنم؟ اصلا این حرف‌ها نیست.
شریعتی: اینقدر تو بزرگ شدی رشد کردی.
حجت الاسلام عاملی: آن وقت از خدا استعانت گرفت اصلا چون و چرا نکرد جناب اسماعیل این که بگوید فلسفه و علتش چیست؟ شما چرا باید این کار کنید؟ این مأموریت سه ضلع داشت اگر یکی می‌افتاد این مأموریت خراب می‌شد یکی پدر بود یکی مادر بود یکی فرزند، شیطان سراغ هر سه رفت هر سه سنگسارش کردند و لذا حاجی‌ها سه بار سنگ می‌زنند.
شریعتی: در رمی جمرات.
حجت الاسلام عاملی: هنر ابراهیم این است که یک خانواده آرمانی تشکیل داده هم خانم توحیدی است هم فرزند توحیدی است هم ابراهیم قهرمان توحید است اول سراغ ابراهیم رفت سنگسار شد دوم سراغ اسماعیل رفت که او را تحریک کند گفت اسماعیل مگر با خواب سر کسی را می‌برند؟ خدا می‌توانست همان مأموریت را در بیداری بگوید می‌خواهد بگوید که یک پیغمبر خواب و بیداری تفاوتی ندارد تفاوت مال ماست گناه دارد که تو صدای عشق پدرت می‌شوی الان پدرت عاشق صدایش است که بیاید تو را ذبح کند ولی باز سنگسار شد، رفت سراغ مادر استخدام عواطف مادری کند آمد گفت که فرزندت چه گناهی دارد فرزند معصوم تا او هم رمی جمرات می‌شود یک بار با نیت پدر، یک بار با نیت پسر، یک بار با نیت مادر رمی جمرات صورت می‌گیرد. مادر و فرزند هر دو ابراهیم را در این مأموریت واقعا کمک کردند اگر مساعدت نمی‌کردند کار مشکل می‌شود و لذا هر دو قبرش را خدا جز مطاف قرار داده است این که می‌گوید سنگ زدند معلوم می‌شود که شیطان دست بردار نبوده است نمی‌رفته سماجت می‌کرده استدلال می‌کرده برهان می‌آورده شبهه پراکنی می‌کرده که اینها آخر سر مجبور می‌شدند که با سنگ این را ترد کنند که جمره اولا به یاد حضرت هاجر است جمره دوم به یاد حضرت اسماعیل است جمره سوم به یاد حضرت ابراهیم. سنگ هم لازم نیست بزرگ باشد سنگ‌ریزه یک سنگ‌ریزه را برداری و بزنی.
شریعتی: یک نماد است دیگر در واقع.
حجت الاسلام عاملی: که بگویی که خدایا من شیطان را ترد کردم برگردم دیگر به شیطان اجازه تصرف در خودم نمی‌دهم یک پیمانی است با خدا؛ جلوی حجرالاسود حاجی می‌ایستد می‌گوید خدایا به میثاق با خودم عمل کردم اسماعیل هم تحت تأثیر شبهه قرار نگرفت سراغ ابراهیم رفت به صورت یک پیرمردی موعظه را شروع کرد ای ابراهیم از این فرزند چه می‌خواهی؟ حضرت فرمود می‌خواهم قربانی کنم گفت سبحان الله می‌خواهی فرزند را ذبح کنی به اندازه یک چشم بر هم زدن گناه نکرده است تقصیری دارد که می‌خواهی این بلا را به سر او بیاوری؟ یک معصوم کامل است. گفت خدایم دستور داده است گفت شیطان دستور داده است نه خدا، فهمید که این شیطان است ترد کرد و خدای متعال به بهترین مقامی که ممکن است حضرت ابراهیم را رساند و عرضم خدمت شما ما آن لحظات را که می‌بینیم لحظات حساسی که باید سرش را ذبح کند ابراهیم دستش را به بالا برد به نام خدا خنجر را که آورد خنجر کار نکرد خنجر را هر چه کشید کار نکرد پرت کرد داخل سنگ، گفت سنگ را می‌برد گوشت را نمی‌برد صدا بلند شد از حنجر الخلیل یأمرني الجلیل ینهاني؛ خلیل می‌گوید ببر جلیل می‌گوید نبر، اگر تیغ عالم بجنبد ز جای نبرد رگی تا نخواهد خدای، همه موج توحید است که ببیند که همه کاره خداست اصلا حاجی که می‌رود به مکه وقتی برگشت اعتقادش این است که همه چیز دست خداست قُلِ اللَّهُمَّ مَالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ حجش قبول است نه آن افکار و اندیشه قبلی را داشته باشد فقط عاملة الناس شده است یعنی عمل کرده است ولی ناسبه است یعنی فقط زحمت برده است در اینجا که موفق بیرون آمد از امتحان جبرئیل حاضر شد ندا آمد که وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ جبرئیل نازل شد و تبریک گفت که خدای متعال ایمان و تسلیم و اخلاص و موفقیت تو را خدا پذیرفته است و وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ؛ و از این امتحان موفق بیرون آمد هاجر هم منتظر است دم در که چه می‌شود؟ بچه را بردند با نگرانی نگاه می‌کند چه نشاطی داشت لحظه‌ای که جناب هاجر دید که ابراهیم برمی‌گردد اما با اسماعیل، امام حسین 72 قربانی ابراهیم قربانی را آورد امام حسین خودش قربانی شد با 72 قربانی، امان از آن لحظه‌ای که با جنازه علی اکبر در کربلا روبه رو شد انشاالله که اهل بیت محشور شویم.
شریعتی: انشالله گفت مرید پیر مغانم حسین پیر مغان من است ابراهیم که هر چه داشت به قربان‌گه خدا آورد مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ چرا که تو وعده کردی و او به جای آورد، وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ. خیلی خوب از حاج آقای عاملی خیلی ممنون و متشکرم سپاسگزارم از شما و ممنونم از لطف و همراهی شما عیدتان مبارک باشد انشالله. 5000 مسجد 5000 قربانی و 500000 اطعام غدیر برای به احتزاز در آوردن پرچم غدیر و نام امیرالمومنین هر کسی هر کاری می‌تواند کند بکند، شاید بضاعت‌مان محدود باشد ولی با هم می‌توانیم کارهای بزرگی را رقم بزنیم و امیدوارم که این اتفاق مبارک در ایام ماه ذی‌الحجه خاصه فاصله عید قربان تا غدیر رقم بخورد و این همت و مشارکت و مساعدت شما را می‌طلبد عزیزانی که می‌خواهند در این طرح همراه شوند کانال‌های ما در ایتا و سروش و بله چشم براه مراجعه شماست یا عدد 14 را به 20000303 پیامک کنید برای اطلاع از نحوه مشارکت در قربانی این ماه ممنونم از لطف و همراهی و همدلی تک تک شما بعد از تلاوت آیات با احترام همراه شما هستیم و در محضر عزیز دلمان حاج آقای عاملی بفرمایید خواهش می‌کنم.
اللّهم صل علی محمد و آل محمد

صفحه350 قرآن کریم

اللّهم صل علی محمد و آل محمد
شریعتی: اللّهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم انشاالله همه ما زیر سایه آیات نورانی قرآنی و روح بخش قرآن کریم باشیم زیر سایه امیرالمومنین باشیم باز هم تکرار و تأکید می‌کنم برای مشارکت در این طرح بسیار بزرگ که باهم و در کنارهم می‌توانیم کارهای بسیار عظیمی را رقم بزنیم تک تک شما دعوتید 5000 مسجد و 5000 مسجد و 500000 اطعام عید غدیر برای اطلاع بیشتر از این طرح عزیزان می‌توانند به کانال ما و سایت ما مراجعه کنند یا عدد 14 را به 20000303 پیامک کنند اشاره قرآنی امروز را حاج آقای عاملی عزیز خواهند فرمود و انشالله دعا می‌کنند و خداحافظی می‌کنیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم سوره نور آیه 20، وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ حَكِيمٌ؛ اگر نبود فضل و رحمت خدا نصف گذاشته است و رد شده است خدای متعال که الان توضیح می‌دهم این آیه درباره تهمت بی‌عفتی است به زنان پاکدامن و تهمت بی‌عفتی از طرف مردها نسبت به زنان عفیفه خودشان اینجا دو مطلب مهم است اول عقوبت وحشتناک افترا و تهمت و بهتان است در خطوراتش همین بس که خدا گفته است تَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ؛ در زبان شما این سبک است در ترازوی ما عظیم است و روز قیامت بهتان زن را وارد آتش می‌کنند می‌گویند اثبات کن و بیرون بیا او هم نمی‌تواند اثبات کند و بهتان بزرگ‌ترین ظلم است و لذا عقوبتش در همین دنیا دامن‌گیر می‌شود امام غزالی می‌گوید زبان 700 آفت دارد آقای اشتهاردی می‌فرمود فرض کنید 70 آفت دارد عضوی که 70 آفت داشته باشد انشان چه قدر باید حواسش به آن باشد؟ از رسول خدا پرسیدند آیا کسی با زبان به جهنم می‌رود؟ حضرت فرمود مگر با غیر زبان هم کسی به جهنم می‌رود؟ وَيحَكَ وَ هَل يَكُبُّ النّاسَ على مَناخِرِهِم في النّارِ إلاّ حَصائدُ ألسِنَتِهِم؛ خدای متعال این قضیه را چند بار در قرآن مطرح کرده است قضیه تهمت و بی‌عفتی به زنان پاکدامن را حیات اجتماعی انسان‌ها را چون پاره می‎کند تهمت زن، کسی که غیبت می‌کند و لذا به شکل حیوان محشور می‌شود در روایت است که در جهنم الْغِیبَةَ فَإِنَّهَا إِدَامُ کِلَابِ النَّارِ؛ سگ‌های جهنم وقتی که غذا می‌خواهند خدا غیبت‌هایی که کرده است تهمت‌هایی که زده است آنها را جلوی آنها می‌گیرد لذا غذا نیست شبه غذاست و اهل بهتان و غیبت یک جمله‌ای بگویم آرزو دارند اینها تمام کسانی که بی‌مبالاتند در حرف زدن دنبال مردم این را بشنوند حضرت آقای شریعتی کسانی که بهتان زدند تهمت زدند در فضای مجازی دو هزار نفر، دو میلیون نفر کسانی که حضور دارند در یک لحظه دویست هزار غیبت، اینهایی که از دنیا رفتند همه اینها آرزو دارند یک بار آن طرف را ببینند دنبالش حرف زده آرزویش این است که یک بار شما را ببیند باید ببینید تا یک طوری مشکلش را حل کند چون تا مرد پرونده بسته شد تمام شد ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ؛ مطلب دوم مطلب ادبی است خدا شرط آورده است اما جواب را نیاورده است این یکی از اسالیب تأکید است در قرآن اگر فضل خدا نباشد یعنی چه؟ یعنی همه چیز، تأکید بهتر از این می‌گوید اگر فضل و رحمت خدا نبود رد شد نگفت چه می‌شود؟ وقتی نگوید که چه می‌شود یعنی همه چیز می‌شود هر وقت مبتدا را بیاورند خبر را می‌آورند هر وقت شرط را بیاورند و جواب را نیاورند این یکی از اسالیب تأکید است ما در کتاب ده‌ها نوع تأکید آوردیم حافظ هم از مبتدای بدون خبر استفاده کرده است علامه طباطبایی این بیت را از حافظ می‌خواند عشق بازی و جوانی و شراب لعل فام مجلس انس و حریف همدم و شرب مدام، علامه می‌گوید این تمام این غزل از اول تا آخر مبتدایی است که ذکری از خبرش نیامده است حافظ مجلس انسی که تمام وسایلش در آن آراسته است مجسم ساخته است و معلوم می‌شود که وی به تمام مجالس عاشقان مجازی وارد بوده است البته حافظ منزه از آن است که نظر به ظواهر گفتار داشته باشد حتما منظور دیگر داشته است و آن رسیدن به مشاهدات اسمائی و صفاتی و بالاتر بوده است نه پایین‌تر.
شریعتی: چه جالب خیلی خوب آقا ممنون و متشکر از شما دعا کنید روز عید است خیلی‌ها حاجت دارند گرفتاری دارند دعا کنید که انشاالله دل مردم همیشه شاد باشد هر روز برای همه عید باشد انشاالله و بعد هم خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: دو تا دعاست مضمون‌شان یکی است هر چه قدر تکرار کنم بهتر است من شاید روزی نشود که اینها را نخوانم یکی الهی عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک یا کریم؛ اللَّهُمَّ احْمِلْنِي عَلَى عَفْوِكَ وَ لَا تَحْمِلْنِي عَلَى عَدْلِكَ؛ یعنی خدایا با فضلت با ما معامله کن نه با عدلت ما را بر عفوت حمل کن نه بر عدلت یا کریم.
شریعتی: یا کریم خیلی از شما ممنون و متشکرم حاج آقای عاملی خیلی خوش گذشت در کنار شما در محضر شما استفاده کردیم خداوند انشالله به شما سلامتی و طول عمر عنایت کند و انشالله خدای متعال شما را برای ما حفظ کند خیلی ممنونم از لطف و همراهی شما گه‌گاهی سفر کردیم به سرزمین حج از مکه مکرمه و کربلای معلی با نکات لطیف و عمیقی که حاج اقای عاملی عزیز بیان کردند عرض می‌کنم خوشا به تربت پاک تو سجده بردن ما تویی که نام تو در صدر سربلندان است


فایل صوتی این برنامه

فایل تصویری این برنامه


لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=13374

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید