تغییر سایز-+=

سمت خدا | تمدن پایه گذاری شده توسط رسول اکرم (ص) – (۱3)

شریعتی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فی‌ها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ. نه مثل ساره‌ای و مریم نه مثل آسیه و حوا فقط شبیه خودت هستی شبیه خودت زهرا اگر شبیه کسی باشی، شبیه نیمه‌شب قدری شبیه آیه تطهیر شبیه سوره اعطینا شناسنامه‌ی تو صبح است، پدر تبسم و مادر نور سلامِ ما به توای باران، درودِ ما به توای دریا خانم‌ها و آقایان سلام وقتتان بخیر. در این شب جمعه یادی بکنیم از آن یار سفرکرده، حاج قاسم عزیز و هم‌رزمانش و همین‌طور پدران و مادران آسمانی. حاج‌آقای عاملی سلام‌علیکم و رحمةالله. خیلی خوش‌آمدید.

حجت الاسلام عاملی: و علیکم السلام و رحمةالله. محضر عزیزانم دعا دارم عنایات خاصه خداوندی را برای همه خانواده‌ها، برای جوان‌های عزیزم، برای عزیزانی که در آستانه تشکیل نهاد مقدس خانواده‌اند و از خدای متعال می‌خواهم که بهترین شریک زندگی را خودش برای این‌ها نصیب بکند. این است که هرکس می‌آمد خواستگاری حضرت زهرا سلام الله علیها، پیغمبر ما می‌فرمود که قرار است که شریک زندگی را انتخاب کند.
ان‌شاءالله عزیزان ما معامله‌ای کنند که خدایا عفت از من و انتخاب از تو، از خدای متعال می‌خواهم ما را برای ذوالحقوق خودمان شاکر قرار بدهد. آن‌ها همیشه باید در زندگی ما حضور داشته باشند. سردار معظم و پرافتخار، سردار سلیمانی عزیز ما، زحماتی که کشیدند، ما هیچ‌وقت فراموش نخواهیم کرد؛ غرور مقدس ما را احیا و حفظ کردند. ان‌شاءالله که خدای متعال ما را با آن بزرگان محشور بکند.
من نوعاً هر عزیزی را که خیلی دوست داشته باشم، یک جمله‌ای به او می‌گویم: دنیا کم است، در آخرت باهم باشیم. ان‌شاءالله که ما با بزرگان محشور شویم.
شریعتی: ان‌شاءالله خیلی خوب. یادم است آن زمانی که خبر شهادت حاج قاسم رسید، حاج‌آقا عاملی یک بیتی را از اقبال لاهوری برای ما خواندند: گمان مبر که به پایان رسید کار مغان / هزار باده‌ی نخورده در رگ تاک است
حجت الاسلام عاملی: و هنوز این راه امتداد و استمرار دارد و امیدوارم که حاج قاسم از آن عالم برای ما دست به دعا بردارد و نگاه پرمهرش شامل حال همه ما فرزندانش شود ان‌شاءالله.
شریعتی: حالتان چطور است حاج‌آقا عاملی، خوب هستید؟
حجت الاسلام عاملی: ان‌شاءالله خدا را شاکرم.
شریعتی: خوشحالیم که در خدمتتان هستیم. بحث هفته‌ی گذشته‌مان خیلی بحث خوبی بود، اگرچه مهیب و تکان‌دهنده و سنگین؛ ولی همچنان منتظر و مترصد هستیم نکته‌های شما را بشنویم و ان‌شاءالله از ظلم همه ما به دور باشیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. بحث ما در این بود که کتاب قرآن، کتابی است ضد ظلم بر اساس عدل صحبت‌هایش را پایه‌گذاری کرده. تأکیدی که بر عدل دارد و حساسیتی که به ظلم دارد، کاملاً نشان می‌دهد که روح کلی حاکم بر شریعت ما چیست و خدای متعال حساس است در اینکه بندگانش آلوده به ظلم نشوند.
در این خصوص من آیاتی را خدمت عزیزان عرض کردم. در این دنیا که خدای متعال می‌خواهد روابط را تنظیم کند، زمانی ما یک رابطه آرمانی داریم بین انسان و خدا و بین انسان و طبیعت و بین انسان‌ها در مجتمعات خاص و عام، زمانی است که ما بتوانیم یک کف نفس و قدرت روحی داشته باشیم که طرف ظلم نرویم.
با ظلم کرامت انسان‌ها شکسته می‌شود، حق ضایع می‌شود و جهنم از همین‌جا شروع می‌شود؛ همچنان که اگر در مملکت بدل، قوه عاقله که نمایندگی می‌کند عدل را در انسان، حاکم باشد و « فكانَ أوَّلُ عَدلِهِ نَفيَ الهَوى عَن نَفسِهِ» باشد که امیرالمؤمنین در توصیف یکی از بهترین دوستانش فرموده، بهشت از همین‌جا شروع می‌شود.
ما گفتیم که آخرت ظالم خیلی وحشتناک است؛ یعنی در دنیایش که خدای متعال دستوراتی راجع به عدل و ظلم داده است، اما آخرتش خیلی وحشتناک است. در آن خصوص گفتیم ظالم دو لحظه خطرناک در آخرت دارد: یکی آن لحظه است که حساب‌وکتاب تمام شده؛ « لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ» برای اولین بار چشمش می‌افتد به عذاب، یعنی به جهنم، سخت‌ترین لحظه است که ما عاجزیم از اینک تصورش بکنیم. لحظه دوم جایی است که چشمش می‌افتد به کتاب؛ یعنی کتاب اعمالی که در آن هشتاد سالی که زندگی کرده است. ما ظالم را می‌گوییم، انسان کلاً همین‌طور است؛ اعمالش جمع شده و ظهور حقیقی دارد اعمالش در آنجا، نوشته نیست.
آنجا هم خدای متعال یک آیه‌ای دارد: « وَ وُضِع‌َ الكِتاب‌ُ فَتَرَي‌ المُجرِمِين‌َ مُشفِقِين‌َ مِمّا فِيه‌ِ» وقتی چشمش به کتاب می‌افتد، می‌لرزد! اگر یک‌ذره‌ای از این لرزه و ترس و واهمه را در این دنیا داشت، کارش به آنجا نمی‌رسید! همچنان که اهل جهنم که می‌خواهند به جهنم بروند، از خدا اذن می‌گیرند که کنار جهنم گریه بکنند. اگر هزارویک آن گریه را در دنیا داشتند، کارشان به آنجا نمی‌رسید.
خدا مشتری است، ولی اشک چشمی که ناشی از خوف خدا باشد، ناشی از خشیت باشد. در آخرت که کسی را حکم می‌کنند که برود جهنم، یک مویی از پلکش می‌گوید که من می‌خواهم شفاعتی داشته باشم. می‌گوید خدایا من شهادت می‌دهم یک‌شبی یک‌ذره از خوف تو چشمش خیس شد و پای من خیس شد؛ این مو می‌گوید! آن‌وقت خدا می‌گوید به خاطر همین این آقا را از جهنم برگردید؛ اسمش را می‌گذارند (؟08:54) آزادشده‌ی یک مو. تعبیرم اگر بد نباشد، یعنی این‌قدر خدا دنبال بهانه است که بندگانش را مورد رحمت قرار بدهد.
حالا در آنجا «وَ وُضِع‌َ الكِتاب‌ُ» کتاب وضع می‌شود؛ «فَتَرَي‌ المُجرِمِين‌َ مُشفِقِين‌َ مِمّا فِيه‌ِ» خدا در قرآن دو قاب تصویر دارد: یکی قاب تصویر خودش است، «هو الذی هوالذی، ألم تری‌تری، ألم یروا ألم یروا» این‌ها همه تصویر است. یک تصویر هم مربوط است به ابدیت؛ «وَجِاْيءَ يَومَئِذِ بِجَهَنَّمَ» «وَجِاْيءَ بالشّهداء و الصدیقین» و نَضَعُ المَوَازِینَ الْقِسْطَ» « وَ وُضِع‌َ الكِتاب‌ُ» همه این‌ها را اگر کسی در یک جا جمع بکند،یک قاب تصویر بسیار فاخری درست می‌شود در آن عرصه و ساحه ابدیت.
آن‌وقت، این‌ها وقتی چشمشان به کتاب می‌افتد، آنجا هم حالش دیدنی است؛ خدا آن را تصویر کرده و فرموده: « وَ يَقُولُونَ يا وَيْلَتَنا» وای بر من! این هشتاد سال چه کاری بود که کردم، کجاها بودم! چه کارهای غلط و جزئی، آلوده و افتضاح. من گاهی دعا که می‌کنم، می‌گویم: خدایا آن گناهانی که اگر سؤال بکنی، آرزوی مرگ می‌کنیم، آن‌ها را به ما ببخش. این گناهانی که اگر سؤال بکنی، جواب نداریم، آن‌ها را به ما ببخش.
« وَيَقُولُونَ يَا وَيْلَتَنَا مَالِ هَذَا الْكِتَابِ لَا يُغَادِرُ صَغِيرَةً وَلَا كَبِيرَةً إِلَّا أَحْصَاهَا» لحظه به لحظه صغیره با کبیره حتی آن خطوری که در دلش بوده است، «قُل إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ» این آیه از آیاتی بسیار تکان‌دهنده است. می‌گوید: آن‌چه در دلتان هست، چه اظهار بشود و چه اظهار نشود، من آن را هم پای حساب می‌آورم!
آن‌قدر مفسره اینجا تلاش کردند بفهمند چیزی که در دل انسان است و هنوز بروز پیدا نکرده، چطور مورد حساب قرار می‌گیرد؟ علامه طباطبایی فرموده است: آن اندرونی‌ها، خطورات داخلی که قابلیت داشته که منشأ افعال خارجی شود، خدا آن‌ها را اینجا می‌گوید. یعنی حساب ببینید چقدر عجیب است.
« إِلَّا أَحْصَاهَا» همه احصا شده، « وَوَجَدُوا مَا عَمِلُوا حَاضِرًا» هرکاری هم کردند، آنجا حضور دارد. پس پیمبر گفت بهر این طریق / باوفاتر از عمل نبود رفیق. به تعبیر علمای اخلاق، چون عمل متصرم است، ولی باعث می‌شود ملکاتی درست بشود که غیر متصرم است. آن ملکات دیگر از انسان جدا نمی‌شود؛ چون می‌شود هویت انسان و لذا تا آن‌ها را نبینی، نمی‌توانی انسان را تعریف بکنی که چه موجودی است.
این آیه خیلی وحشتناک است؛ فوراً دنباله‌اش فرمود: « وَلَا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا» خدای متعال به هیچ‌کس ظلم نمی‌کند، خود اعمال انسان هست که باید پای حساب بیاید تا چانه انسان‌ها را در این دنیا عقل بچرخاند، حساب‌شده عمل کنند. چشمشان را برگردند و ببینند که یک جایی بی‌حساب درست‌شده، « فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَری مِنْ فُطُورٍ ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یَنْقَلِبْ إِلَیْکَ الْبَصَرُ خاسِئاً وَ هُوَ حَسِیرٌ» هر چه نگاه کنی، در کل کائنات یک جا بی‌حساب نیست تا تو هم بی‌حساب زندگی کنی. چه هشدار بزرگی است متن خلقت برای ما.
شریعتی: با عالم همراه شو.
حجت الاسلام عاملی: بله. یک‌وقتی بیان کردیم که «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» تو همین‌طور؛ عالم در تسبیح است، شما هم در تسبیح.
شریعتی: و ما غالباً داریم خلاف جهت این رود عالم شنا می‌کنیم.
حجت الاسلام عاملی: عالم دست به دعاست؛ «يَسْئَلُهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» تو هم دست به دعا باش. کل عالم می‌گوید «أَتَيْنا طائِعِينَ» خدایا ما در اطاعت تو هستیم، تو هم همین‌طور. تا ما باهم تکوین و مطابقت داشته باشیم. خدا همین را می‌خواهد. «يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ» همه ذرات در تسبیح‌اند، تو هم همین‌طوری باش. «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌ جُنُوبِهِمْ» دیگر هیچ‌چیزی نماند. ما از این سؤالات که خارج نیستیم. اولی الألباب را که تعریف می‌کند؛ «الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ»
حالا کافر و ظالم آنجا کتاب را که می‌بیند، آن‌وقت حقیقت خیلی از آیات برایش در آنجا روشن می‌شود که در این دنیا خیلی راحت از کنارش گذشت یا اصلاً به گوشش نخورد.
جانور فربه شود لیک از علف  ** آدمی فربه ز عزست و شرف
جانور فربه شود از حلق و نوش **  آدمی فربه شود از راه گوش
اصلاً گوشش نشنیده، چیزهایی شنیده که غیر کاسب و غیر مکتسب به تعبیر علمای اخلاق که ما ارتزاق می‌کنیم از طریق چشم و گوش. آقای اجتهادی می‌فرمود: این‌ها دهلیزند برای قلب انسان.
شریعتی: دریچه‌های ورودی قلب‌اند…
حجت الاسلام عاملی: (؟14:33) کدره، آب‌های کدر که می‌ریزند در آنجا، یک‌وقت می‌بینی با لجن پر شده و دیگر جا ندارد برای حق. در قلبش دیگر جا نمی‌گیرد؛ چون با باطل پر شده است. یک‌وقتی یادتان بوده من یک قصه‌ای عرض کردم: زمان سابق که آب‌انبار بود، آب‌انبار با لجن پر می‌شد، یک عده کارشان این بود که گوشه سطل را می‌گرفت، می‌گفتند آهای، خره درمی‌کنیم. آقای اجتهادی نقل می‌کرد و می‌گفت: باید یک کسی به ما این را بگوید، ما باید به خودمان بگوییم آهای خره درمی‌کنیم!
می‌گویند شیخ بهایی به قبرستان و رفت گریه کرد. گفتند چه شد؟ گفت: شما صدایی نشنیدید؟ گفتند: نه. گفت: مرگ من رسیده. یک کسی گفت: «شیخنا در فكر خود باش!» شش ماه دیگر از دنیا رفت. آقای اجتهادی می‌گفت ما باید به خودمان خطاب کنیم و بگوییم که شیخنا در فکر خود باش.
در قرآن اگر این آیه را فقط خوانده بودید، این آیه را اگر کسی بنویسد، در صفحه موبایلش باشد یا روبروی چشمش باشد یا حفظش کند، خدا همه‌چیز را در این آیه جمع کرده: «و ما تَكُونُ فِي شَأْنٍ» به پیغمبر می‌گوید که شأن همه‌چیز را می‌گیرد. در هر حالی که هستی؛ «وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ» در حال قرائت قرآن که هستی، « وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ» که دیگر نکره در سیاق نفی، هر عملی را شامل می‌شود.
«إِلَّا كُنَّا عَلَيْكُمْ شُهُودًا» این علی معنای خاصی دارد، گاهی می‌گوید أنزلنا إلیکم و گاهی می‌گوید أنزلنا علیکم، خیلی تفاوت دارد. این علی خیلی وقت‌ها شمول را می‌رساند که (عَلَيْكُمْ شُهُودًا) ما شاهد هستیم بر شما، « إِذْ تُفِيضُونَ فِيهِ» وقتی‌که به آن کار وارد می‌شوید « وَمَا يَعْزُبُ عَنْ رَبِّكَ مِنْ مِثْقَالِ ذَرَّةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِنْ ذَلِكَ وَلَا أَكْبَرَ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» در روایت هست که اگر کوچک‌ترین ذره را می‌شد پیدا کرد، خدا همان را می‌آورد. ذرات ریز و معلق که نور آفتاب از یک روزنه‌ای بیفتد، در هوا دیده می‌شود، دیگر میلیون‌ها از آن ترازو را تکان نمی‌دهد.
شریعتی: اصلاً به چشم نمی‌آید.
حجت الاسلام عاملی: بله. یعنی یک‌لحظه تصور کنید؛ بازهم تصور کنید… آن‌وقت رحمت خدا اگر نباشد، انسان را یأس می‌گیرد. (؟17:15). درست است که خوف‌ورجا باید مساوی باشند، ولی معصومین تعبیرات خاصی دارند؛ امام صادق به خدای متعال عرض می‌کند: (؟17:27)؛ نمی‌گویم مأیوسم، ولی نازل منزله مأیوسم.
می‌گویند وقتی‌که عظمت خدا را می‌بیند، می‌گوید هر کاری این‌طرف انجام بدهد، اصلاً کاری نکرده است در برابر خدا، تا بگوید من هم یک‌چیزی با خودم عرضه بکنم به‌عنوان ارادت و عبودیت برای خدا. پیغمبر ما فرمود: خدایا، «ما عرفناك حق معرفتك، و ما عبدناك حق عبادتك‌» در آنجا که نامه عمل را می‌بیند، حقیقت این آیه را می‌فهمد: «وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ» همه‌چیز تمام شد! چقدر عجیب! (وَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ) در کتاب‌ها همه‌چیز نوشته شده، (وَ كُلُّ صَغِيرٍ وَ كَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ) صغیر و کبیر همه سطر به سطر نوشته شده. خدا می‌گوید اصلاً خودم کاتبم؛ دیگر بالاتر از این؟
شریعتی: آن شاهد و حاکمی هم که آن دفعه گفتید، این هم مزید بر علت است.
حجت الاسلام عاملی: بله. این هم باید در کنارش باشد، احسنت. « فَمَن يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَا كُفْرَانَ لِسَعْيِهِ وَإِنَّا لَهُ كَاتِبُونَ» خدا می‌گوید من کاتبم. « أَم يَحسَبُونَ أَنَّا لَا نَسمَعُ سِرَّهُم وَنَجوَهُم بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيهِم يَكتُبُونَ» مدام کتابت و کتابت؛ این کتابت‌ها قرار است بایگانی شود؟ نه این‌طور نیست. قرار است که بالاخره همه این‌ها در محاسبه مکشوف شود.
خدا می‌فرماید: این‌ها خیال می‌کنند ما سر و نجوای این‌ها را نمی‌شنویم؟ (بَلَى وَرُسُلُنَا لَدَيهِم) ما پیش شما رسول داریم، رسولین ما می‌نویسند که الان چه حرف بدی گفت، چه اخلاق زشتی از خودش نشان داد، الان دل یک کسی را شکست، الان یک فکر خیانتی کرد… « يَعلَمُ خَآئِنَةَ ٱلأَعيُنِ وَمَا تُخفِي ٱلصُّدُورُ» چه کسی می‌فهمد خائنة الأعین را، با یک‌چشمش خیانتی کرد؟ (وَمَا تُخفِي ٱلصُّدُورُ) را چه کسی می‌فهمد؟ خدا می‌گوید ما حائلیم بین قلب انسان و خود انسان.
خدا یک تعبیری داده: « وَإِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى» أخفی چیست؟ خدا می‌گوید من هم سر را می‌دانم و هم أخفی را می‌دانم! أخفی یعنی خفی تر از سرّ.
شریعتی: دیگه آخر آخرش است… این را هم می‌دانم.
حجت الاسلام عاملی: یعنی آن‌هم ضبط شده! آن‌وقت أخفی چیست؟ در روایت هست آن‌که انسان خودش فراموش کرده، آن را هم خدای متعال ضبط کرده، می‌شود أخفی. یک آیه بس است: «وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا» پیغمبر، خدای تو نسی نیست. یکی از علما می‌گوید: تمام امید ما در برابر دشمن، همین آیه است که « وَ ما كانَ رَبُّكَ نَسِيًّا».
شریعتی: همه این‌ها ثبت و ضبط می‌شود.
حجت الاسلام عاملی: خدا فراموش‌کار نیست. ما یک‌وقتی گلایه‌های خدا را در این برنامه نقل کردیم، یک گلایه‌اش این بود: « يَسْتَخْفُونَ مِنَ النَّاسِ وَلَا يَسْتَخْفُونَ مِنَ اللَّهِ وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ» إذ یبیتون یعنی حوزه زندگی شخصی. خدا گلایه می‌گوید کار خلافشان را از مردم پنهان می‌کنند، از من پنهان نمی‌کنند؛ درحالی‌که « وَهُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ» وقتی‌که شب بیتوته می‌کنند، من آنجا حضور دارم و با آن‌ها هستم؛ « مَا لَا يَرْضَى مِنَ الْقَوْلِ» حرف‌های بد و زشتی که می‌زنند. « وکان الله بما یعملون محیطا» همه ما در احاطه خدا زندگی می‌کنیم.
یک آیه هم بخوانم: « إِنَّا كُنَّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» ما نسخه‌برداری و فیلم‌برداری می‌کنیم که این‌ها فردا می‌آیند در محشر، در برابر خیلی باید بگوییم که «اللهم لا تفْضَحْنِی عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ» این فیلم‌ها را پخش کن، اما (عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ) پخش نکن!
شریعتی: جلوی چشم بقیه…
حجت الاسلام عاملی: من را مفتضح نکن عَلَی رُءُوسِ الْأَشْهَادِ، ستارالعیوب باش نسبت به من. یعنی واقعاً اگر این‌ها مکشوف بشود، مصیبت است. در یک روایت خیلی عالی هست که هر حرفی که از دهان انسان درمی‌آید، خدا کنارش ایستاده است.
البته آیه قران هم هست: «ما یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ» این آیات در آن آخرت که خودش را نشان می‌دهد، در یک‌لحظه بالاخره متوجه می‌شود که در هشتاد سال همه‌چیز ثبت‌شده است، همه‌چیز ظهور پیدا کرده است؛ « ان العمل نفس الجزاء». مرحوم مهدی نراقی پدر در جامع الصالحات می‌گوید: « ان العمل نفس الجزاء»، مرحوم آیت الله حسن‌زاده آملی خیلی اینجا تأکید داشتند: ان العمل نفس الجزاء. این‌طور نیست که عمل یک‌چیز است و جزاء یک‌چیز دیگر است.
شریعتی: خودش است…
حجت الاسلام عاملی: همان عمل ظهور پیدا می‌کند و می‌شود جزاء؛ « «جَزاءً وِفاقاً» یعنی موافق با ماهیت هم هستند. حضرت امام هم در درس اخلاقشان فرموده: « فَمَن يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ» نگفته یرا جزاءهُ. آقای اجتهادی می‌فرماید که امام می‌فرمود: اگر بگوییم یرا جزاءهُ، این با محکم بودن آیه منافات دارد؛ چون در روایت هست که احکم آیات القرآن هست این آیه. یعنی خدای‌نکرده مثلاً عرض می‌کنم یک بی‌عفتی کرده، آن بی‌عفتی اگر الان خودش را نشان بدهد، چطور نشان می‌دهد؟ اگر درندگی کرده و آبروی کسی را ریخته، بهتان زده، تهمت زده، آن بهتان اگر بخواهد الان خودش را نشان بدهد، به چه شکلی درمی‌آید؟
حضرت ختمی‌مرتبت فرمود: اگر تمام جمال بخواهد تجسم پیدا کند، می‌شود دخترم زهرا. این اعمالی هم که ما داریم، در باطن یک بویی دارند؛ مؤمن هم بو دارددر روایت هست. آن‌وقت همه این‌ها حضور پیدا  بکند، « فَكَيْفَ تَتَّقُونَ يَوْمًا» خدا تعجب می‌کند که چطور خودتان را حفظ می‌کنید از روزی که « يَجْعَلُ الْوِلْدَانَ شِيبًا» انسان را در یک‌لحظه، بیاید پیر کند! یعنی وحشتی که آنجا دارد… این آیه از سوره مزمل است.
آقا رسول‌الله در چند آیه ازحال‌رفته؛ من دو موردش را خدمت شما عرض می‌کنم: یکی د راین سوره مزمل است. یکی آنجا که به جناب ابن مسعود گفت برای من قرآن بخوان. قرآن بر پیغمبر نازل‌شده، ولی گفت قرآن بخوان. درس است که انسان باید بشنود.
امیرالمؤمنین به صعصعه می‌گفت: برای من موعظه کن. آقا رسول‌الله به ابوذر می‌گفت به من موعظه کن. آقا رسول‌الله به جبرئیل می‌گفت: به من موعظه کن؛ « أَعِذْنِي».
شریعتی: یعنی خود این شنیدن خیلی مهم است.
حجت الاسلام عاملی: بله. یعنی امت من نباید بی‌نیاز باشد از جلساتی که آنجا تذکرات اخلاقی است. یعنی از یک جایی باید پمپاژ معنویت برای جامعه ما بشود. جامعه ما به هر چیزی که نیاز دارد، اصلی‌ترین نیازش این است که از یک جایی باید معنویت پمپاژ شود؛ و الا جاذبه دنیا همه‌چیز را برمی‌دارد و با خودش می‌برد. حاکمیت می‌شود فقط پیشرفت در قلمرو حس. قلمرو حس را هرچقدر که بروی، آخرش چه می‌شود؟
« چنان نکن که اگر راه حس فرو بندند / تو خويشتن همه یک‌باره کور و کر يابي» آخرش همین می‌شود. ما احتیاج داریم به کف نفس، واهمه قدسی، احتیاج داریم به قدرت روحی، احتیاج داریم به تقوا، احتیاج داریم به خودحفاظی. تقوا یعنی خودحفاظی؛ اصل معنای تقوا همین است، پرهیزکاری و این‌ها همه لوازمش است یا ترس از خدا اصلاً معنایش نیست. خودحفاظی اگر در جامعه درست نشود، شما هیچ‌وقت با قوه قهریه، نیروهای نظامی انتظامی نمی‌توانید صیانت در جامعه درست بکنید.
حالا یک جا این پیغمبر ما از حال رفت؛ آنجایی که « وَذَرنِي وَٱلمُكَذِّبِينَ أُوْلِي ٱلنَّعمَةِ وَمَهِّلهُم قَلِيلًا إِنَّ لَدَينَا أَنكَالا وَجَحِيما وَطَعَاما ذَا غُصَّة وَعَذَابًا أَلِيما» این درباره مکذبین است؛ پیغمبر غش کرد! این خیلی معنا دارد، درباره پیغمبر نیست، اما رسول خدا اینجا غش کرده که خیلی معنا دارد. یعنی آن‌قدر غصه امت را می‌خورد که ان‌شاءالله یک‌وقت دیگر بحثش را می‌کنم.
آیه دوم هم خدا فرمود: « وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِينَ‌» این‌هایی که ظلم می‌کنند، این‌هایی که ظلم می‌کنند، این‌هایی که مرتکب جرم می‌شوند، این‌هایی که « يُعَذِّبونَ النّاسَ في الدّنيا» هستند؛ روایت هست: «إنَّ اللهَ يُعَذِّبُ الَّذِينَ يُعَذِّبُونَ النَّاس في الدُّنْيَا» اگر مردم را عذاب دهی، من عذابت می‌کنم. خدا می‌گوید با این‌ها یک وعده‌گاهی دارم، وعده‌گاه من کجاست؟ جهنم. خدا از میقات صحبت کرده، از موعد بارها و بارها صحبت کرده که من یک روزی با شما دارم، وعده‌گاه من با مجرمین جهنم است؛ « لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابٍ» ابواب دارد. بهشت هشت باب دارد؛ « لكل باب منهم جزء مقسوم» تا این آیه را خواندند، رسول‌الله از حال رفت!
این درباره کسانی است که شیطان آن‌ها را اغوا کرده، اما پیغمبر غش کرده.. خیلی معنا دارد. آن‌وقت دیگر هیچ‌کس نتوانسته به پیغمبر نزدیک بشود، وقتی‌که حالش خیلی منقلب شد. مجبور شدند بروند حضرت زهرا را بیاورند. جناب سلمان را مأمور کردند، حضرت زهرا تشریف آوردند. تا حضرت زهرا رسیدند، فرمودند موضوع چیست؟ گفتند که این آیه نازل شده. تا حضرت زهرا این آیه را شنید، ایشان هم از حال رفت…
خدا رحمت کند مرحوم شیخ جواد شوشتری را؛ به این‌جور جاها که می‌رسد، می‌گوید: یا ما اشتباه می‌کنیم یا آن‌ها اشتباه می‌کنند.
شریعتی: آن‌ها که اشتباه نمی‌کنند، پس ما اشتباه می‌کنیم.
حجت الاسلام عاملی: استغفرالله… و یک جمله خیلی جالبی در فوائد المشاهدش دارد، من آن‌قدر از این جمله خوشم می‌آید! می‌گوید: این‌ها همه رئیس کاروان‌اند، اگر رئیس کاروان از خوف طریق… «آهِ ! مِن قِلَّةِ الزّادِ، و بُعد الطَّريقِ» وقتی رئیس کاروان از این راهی که می‌خواهد برود، آن‌قدر ترس داشته باشد که به چنین حالی بیفتد و آه بکشد، آن‌وقت اهل کاروان باید چه کار بکنند!
آقای بروجردی می‌گفت: کسی درس می‌خواند که چند بار این راه را رفته و آمده. رئیس کاروانی که می‌گوید: « لَوْ كُشِفَ الْغِطَاءُ مَا ازْدَدْتُ يَقِينا» یعنی همه‌چیز را می‌بیند. آن‌وقت که بشود « یتململ تململ السّلیم» مثل مارگزیده به خودش بپیچد… یعنی ما باید کمربند را محکم ببندیم. یک‌ذره احتیاط را از دست ندهیم؛ یعنی آن واهمه ابدیت سیطره پیدا بکند بر تمام شئون ما.
شریعتی: تازه امام ما، رئیس این کاروان « قَسیمُ النّارِ و الجَنَة» است و او آه می‌کشد… تکلیف چیست حاج‌آقا و واقعاً باید چه کار کرد؟
حجت الاسلام عاملی: خود حضرت ختمی‌مرتبت، چقدر گریه کرد؛ تا آیه نازل شد: « إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ إِنَّهُمْ مَيِّتُونَ» یک سال بعدش فوت کردند، یک سال گریه کرد؛ دیگر با سال‌های قبلی تفاوت داشت. هرکسی یک جمله‌ای گفته که چرا گریه کرد؛  وقتی خانم هایشان می‌پرسیدند که چرا گریه می‌کنید؛ می‌گفت: « أفَلا أكونَ عَبدًا شَكورًا» می‌گفتند: « لِّيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَمَا تَأَخَّرَ» دیگر چرا گریه می‌کنی؟ خیال می‌کرد خوفش از گناه است. حضرت فرمود: « أفَلا أكونَ عَبدًا شَكورًا» یعنی انسان وقتی نعمت آن‌قدر بزرگ است، می‌خواهد شکرش را به‌جا بیاورد، می‌بیند که فقط باید گریه کند! ممکن است برای شما هم چنین چیزی اتفاق بیفتد…
شریعتی: بله، مکرر تجربه شده…
حجت الاسلام عاملی: خدا یک لطف بزرگی کرده، نمی‌توانید با الفاظ تشکر کنید.
شریعتی: فقط زبان، زبان اشک است.
حجت الاسلام عاملی: احسنت. اما من اعتقادم این است که گریه پیغمبر ما برای این‌ها نبود؛ گریه برای هیبت ملاقات بود که قرار است یک پله تا خداوند برود.
شریعتی: به تعبیر امیرالمؤمنین در همان آه ایشان « و عَظيمِ المَورِدِ»!
حجت الاسلام عاملی: و عَظيمِ المَورِدِ برای آن‌که وارد می‌شود به ابدیت. ولی شما حساب کنید که پیغمبر ما معرفتش مثل معرفت ما نیست؛ معرفتی که از خدا دارد، اصلاً هزاران هزار میلیاردها برابر است و اصلاً قابل‌مقایسه با معرفت ما نیست. آن معرفت را داشته باشد و بعد برود به ملاقات، اصلاً همین‌که هلاک نشده، خودش جای تعجب است!
شریعتی: یعنی او قالب تهی می‌کند…
حجت الاسلام عاملی: بحثش را ان‌شاءالله می‌کنم. حالا بحثی را شروع می‌کنیم: خدای متعال در قرآن، از انواع ظلم صحبت کرده؛ گاهی می‌گوید«فَمَنْ أَظْلَمُ» یعنی ظالم‌تر ظالم‌تر؛ «فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا» از این‌ها صحبت کرده، کسی که افترا به خدا ببندد، درباره خالق این کائنات حرف بزند، حرف‌هایی بزند که در شأن خدا نیست و افتراست. و لذا معنی سبحان‌الله این است که به‌جای اینکه شما مرا توصیف کنید، بگذارید من خودم را توصیف کنم.
گاهی از ظلم عظیم صحبت کرده؛ این ظلم عظیم را می‌خواهم در جلسه توضیح بدهم: خدای متعال به هر چیزی در قرآن نگفته عظیم؛ چیزهای خاص را در قرآن گفته عظیم. مثلاً عرض می‌کنم: وصف خودش را گفته عظیم؛ یعنی این کلمه، کلمه معمولی نیست؛ «و هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ».  گاهی اجر آخرت را گفته اجر عظیم، آن‌هم باز تشکیلاتی است. فضل خودش را گفته عظیم و واقعاً هم فضل خدا همه‌جا را گرفته است، کجا فضل خدا نیست؟
گاهی عذاب آخرت را گفته عذاب عظیم، گاهی فوز آخرت را گفته فوز عظیم. کسی که جرئت دارد در برابر بدی، احسان بکند، او هم گفته «ذُو حَظٍّ عَظِیمٍ» و از کلمه عظیم استفاده کرده.
شریعتی: در برابر بدی، احسان کنی.
حجت الاسلام عاملی: یک کسی به شما بدی کرد، شما آن‌قدرت را دارید که خودتان را بشکنید؛ بدی را بدی سهل باشد جزاء / اگر مردی أحسن إلی من أساء. این واقعاً خیلی مهم است که خدای متعال گفته.
شریعتی: چقدر باید بزرگ باشی…
حجت الاسلام عاملی: بله. حضرت فرمود: « اطلبُ الرِّفْعَةَ عِنْدَ اللَّهِ» یک مقامی است پیش آمده، اسمش رفعت است. بروید و به آن برسید. گفتند چطور؟ حضرت فرمود: « أن تَصِلَ مَن قَطَعَكَ و تُعطِىَ مَن حَرَمَكَ و تَصفَحَ عَن مَن ظَلَمَكَ» هر سه یک قدرت روحی بسیار بزرگ می‌خواهد، کسی که ظلم کرده را عفو کنی؛ کسی که رابطه‌اش را قطع کرده، صله‌رحم کنی؛ کسی که به تو نداده، تو به او بدهی.
همه این‌ها مخالفت با نفس است، هر مخالفتی با نفس یک مقام است، یعنی نفس ناطقه یک‌خرده چاق‌تر شد، رفته‌رفته مدام رشد کرد؛ «و آتَیْنا إِبْراهِیمَ رُشْدَهُ» خدا فقط درباره ابراهیم این را گفته. بعضی‌ها برعکس‌اند: « همی عیسی‌ات میرد از لاغری / تو در بند آنی که خر پروری».
خدای متعال روز آخرت را هم عظیم گفته؛ « فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ يَوْمٍ عَظِيمٍ» عجب آیه‌ای است! خدا می‌گوید ویل… آن حضوری که در یوم عظیم پیدا می‌کند… و فرموده است: « أَلَا يَظُنُّ أُولَئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِيَوْمٍ عَظِيمٍ» اینجا عظیم به کار برده.
را هم گفته عظیم، عرش را هم گفته عظیم؛ «و هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ». قرآن را هم عظیم می‌داند، زلزله آخرت را هم شیء عظیم می‌داند و خبر آخرت را هم عظیم می‌داند؛ « قُلْ هُوَ نَبَأٌ عَظِیمٌ» « عَمَّ يَتَسَاءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِيمِ» و خلق رسول‌الله را هم گفته «وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيم».
بهتان را هم یک گناه عظیم می‌داند: « تَحْسَبُونَهُ هَيِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِيمٌ». اما ظلم عظیم در بین این‌ها، اسم یک ظلم را گذاشته ظلم عظیم. آن ظلم چیست؟ « إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ» این ظلم عظیم است؛ ما که از ظلم بحث می‌کنیم، چرا ظلم عظیم است؟ چون مبنای تمام ظلم‌هاست.
شریعتی: شرک…
حجت الاسلام عاملی: بعد از این، ظلم‌ها شروع می‌شود. اینکه انسان اعتقاد داشته باشد که عالم نه مدیری دارد، نه مدبری دارد، نه اراده حکیمانه‌ای دارد، خود عالم خودش را اداره می‌کند، یک‌چیز تصادفی است؛ «و مَا یُهْلِکُنَا إِلاَّ الدَّهْرُ».
این عالم نه هدفی دارد، نه این عالم مقصدی دارد، نه حسابی و نه کتابی و نه آخرتی و هیچ! مشرک این اعتقاد را دارد. انسان خلق‌شده و رهاشده در این کائنات و بعد از مرگ هم، همه‌چیز  تمام می‌شودنه حسابی و نه عقابی، می‌گوید همه این‌ها خرافات است، همه این‌ها مباحث موهوم است که درست کردند! «يَقُولُونَ أَءِنَّا لَمَردُودُونَ فِي ٱلحَافِرَةِ قَالُواْ تِلكَ إِذا كَرَّةٌ خَاسِرَة» خدا می‌گوید: « فَإِنَّمَا هِیَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ * فَإِذَا هُم بِالسَّاهِرَةِ،» آن‌هایی که مسخره می‌کنند ابدیت را…
نازعات را بخوانید: « يَقُولُونَ أَءِنَّا لَمَردُودُونَ فِي ٱلحَافِرَةِ» « أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا نَخِرَةً» « قَالُواْ تِلكَ إِذا كَرَّةٌ خَاسِرَة» مسخره می‌کنند، خدا هم می‌گوید: « فَإِنَّمَا هِیَ زَجْرَةٌ وَاحِدَةٌ»؛ یکهو می‌بیند که خدا جدی بوده، این شوخی گرفته بوده. «انَّهُ وَ اللَّهِ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ وَ الْحَقُّ لَا الْکَذبُ» امیرالمؤمنین فرموده است؛ قسم خورده والله این کائنات… «کار من و تو به این درازی / کوتاه کند که نیست بازی».
آن‌وقت خدای متعال به این (؟38:44) که می‌رسد، معنایش این است که خدا به‌اندازه قرآن حرف زده، می‌گوید هیچ نفهمیده! این ظلم نیست؟ ظلم به قرآن است، ظلم به حکمت، ظلم به برهان و ظلم به استدلال است.
آن‌وقت با ذرات عالم حرف زده. خدا اسم موجودات را می‌گذارد کلمه؛ « ما نَفِدَتْ كَلِماتُ اللَّهِ» یعنی همه پیام دارند، حرف دارند و این هیچ نفهمیده! این چه می‌شود؟ می‌شود ظلم عظیم. این هم به خودش ظلم کرده، هم به آیات ظلم کرده، هم به قرآن ظلم کرده، هم به آیات تکوینی ظلم کرده، این جنگ با خداست و جنگ با همه‌چیز است. یک امر بدیهی را دارد انکار می‌کند؛ « أَ فِي اللَّهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ».
یک جمله عرض می‌کنم در قرآن، توضیحش می‌ماند برای جلسات آینده، این را همه باید بشنوند: اهل بهشت یک ذکر دارند؛ چرا این ذکر را دارند، خیلی جالب است: « دَعْواهُمْ فی‌ها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» این به بحثمان مربوط است.
وقتی‌که به آن بساط می‌رسند، بساطی که اگر جنس و انس مهمان یک بهشتی شوند، بازهم جا دارند! بهشتی که « عرض‌ها السموات والأرض» تمام کائنات… آن‌ها وقتی در آنجا می‌خواهند ذکری بگویند، می‌گویند دعوا… این را قرآن گفته است: « دَعْواهُمْ فی‌ها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فی‌ها سَلَامٌ ». چه سرّی دارد این سبحانک؟ همه‌چیز سر آن سبحانک است. ان‌شاءالله بماند برای جلسه آینده، با حوصله این را توضیح بدهیم.
شریعتی: ان‌شاءالله و ما هم می‌گوییم «لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِین». از حاج‌آقا عاملی خیلی ممنونم، از لطف و عنایت شما هم صمیمانه سپاسگزارم. صفحه 539 قرآن کریم را دوستانم تلاوت خواهند کرد؛ آیات دوازدهم تا هجدهم سوره مبارکه حدید را به اتفاق بشنویم. ان‌شاءالله لحظات زندگی و خانه‌هایتان منور به نور قرآن کریم باشد. بعد از تلاوت آیات همراه شما هستیم و در کنار شما.
صفحه 539 قرآن کریم
شریعتی: یاد می‌کنیم از سردار دل‌ها، حاج قاسم عزیزمان و هم‌رزمانش و همه شهدا و ان‌شاءالله همگی سر سفره حضرت زهرا متنعم باشند. اشاره قرآنی را بشنویم از حاج‌آقا عاملی و ان‌شاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: بسم‌الله الرحمن الرحیم. سوره حدید آیه 12 و 13و 14: « يَوْمَ تَرَى الْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ» یعنی هر وقت که خدا این‌طوری می‌گوید دیدنی است؛ « يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ» نورشان در برابرشان تلألو دارد، چون آنجا دیگر آفتابی نیست «إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ» انسان‌ها هم از جهت نور بسیار متفاوت‌اند؛ بعضی‌ها سوسو می‌زنند، بعضی‌ها هیچ نوری ندارند و در تاریکی مطلق‌اند، طوری که « (إِذا أَخرَج‌َ يَدَه‌ُ لَم‌ يَكَد يَراها» دستش را اگر بیرون بیاورد، دستش را نمی‌بیند! یک ظلمتی آنجا گرفته. می‌دانید که ظلمت خیلی وحشتناک است.
« يَسْعَى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ» نور مؤمن در برابر خودش، راه را باز می‌کند و روشنایی درست می‌کند. بعضی‌ها وارد محشر می‌شوند و محشر را روشن می‌کنند. حضرت سیدالشهدا که وارد بشود، محشر با نور حضرت روشن می‌شود و هرکس که می‌رود به بهشت، روایت است که نوری از امام حسین در منزلش هست؛ این خیلی معنا دارد.
« بُشْرَاكُمُ الْيَوْمَ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» از طرف خدا یک نامه سرگشاده می‌آید بشارت که شما به چنین ضیافتی رسیدید، «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِينَ لَا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِي الْأَرْضِ وَلَا فَسَادًا»  کسی که در دنیا علو ندارد، فساد ندارد، تکبر ندارد، تفوق طلبی ندارد، این ضیافت برای آن‌هاست.
«خالدین فی‌ها» تمام‌شدنی هم نیست. خلود و خلود، مفهومی است که ما سرسری گرفتیم؛ نه خلود در عذابش تمام‌شدنی است و نه خلود در جنت. چه کار باید بکند که خدا یک ضیافت خالده برای تو از عنایت خاصش بدهد؟ مگر ما چه عملی داریم؟ و لذا اهل‌بیت وقتی می‌روند بهشت، می‌گویند: «إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَكُورٌ» خدا اعمال ناقص ما را چطور پرورش داده که این همه ضیافت به ما مرحمت فرموده است؟ چه معامله‌ای است؟
شریعتی: واقعاً هنوز نفهمیدیم آن عظمت و خلود و جاودانگی را در بهشت نعمت‌ها.
حجت الاسلام عاملی: همیشه می‌گوید «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى» مشتری‌ام. ما چه عددی هستیم که خدا به ما بگوید مشتری‌ام. «ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» این فوز، فوز عظیم است. « يَوْمَ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ» آن‌هایی که دو چهره بودند و با خدا غش داشتند، با اهل‌بیت غش داشتند، با حقیقت غش داشتند. یعنی کناری‌ها ایمان داشتند. « وَمِنَ النَّاسِ مَن يَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ» کنار کنار ایستاده، اگر نعمتی بود هست، و الا… « انْقَلَبَ عَلى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیا وَ الآخِرَةَ» نفاق؛ خیلی بد است، با خدای متعال انسان نفاق داشته باشد. منافقون و منافقات می‌گویند « لِلَّذِينَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ»
این‌ها اول یک جا جمع‌اند مؤمنین و همه، دستور می‌رسد « وَ امْتازُوا الْيَوْمَ أَيُّهَا الْمُجْرِمُونَ» مجرمین جدا بشوند. وقتی‌که جدا می‌شوند، می‌افتند به تاریکی مطلق. آن‌وقت ندا می‌کنند که نگه دارید شما، ما می‌خواهیم از نورشان استفاده کنیم. می‌گویند (انْظُرُونَا) به ما مهلت بدهید (نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ) آن‌ها یک حرفی می‌زنند که آنجا وحشتش انسان را ذوب می‌کند.
« قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ» برگردید از دنیا، دنیا متجر اولیاءالله بود، دنیایی دیگر نمانده، کجا برگردد؟ یعنی محال! (قِيلَ ارْجِعُوا وَرَاءَكُمْ فَالْتَمِسُوا نُورًا) بروید از آنجا نور بیاورید. « فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ» یک حائلی درست می‌شود بین این‌ها، « بَاطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ» باطنش تمام رحمت است و « وَظَاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذَابُ» بیرون تمام عذاب است.
« يُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَكُنْ مَعَكُمْ» ندا می‌کنند ما با شما زندگی کردیم، چرا به ما بی‌اعتنا شدید؟ « قَالُوا بَلَى» همین‌طور است؛ ولکن نتیجه عمل شما این است که ما از شما جدا شویم « وَلَكِنَّكُمْ فَتَنْتُمْ أَنْفُسَكُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْكُمُ الْأَمَانِيُّ حَتَّى جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّكُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ » یعنی شما خودتان را به فتنه انداختید، تصور می‌کردید اوضاع همه به هم می‌ریزد و همه‌چیز از بین می‌رود و با آرزوی از بین رفتن اسلام و پیغمبر زندگی کردید، یکهو مرگ شما را گرفت و شیطان هم شما را گول زد.
این آیه از آن آیاتی است که نشان می‌دهد که انسان باید برای آینده‌اش نورانیتی از اینجا تهیه کند. نورانیت چیست؟ در وهله اول ملکات اخلاقی، فضائل اخلاقی، حسن سلوک، حسن رفتار، احسان، عنایت به گرفتارها، رفع حاجت مؤمن، « خیرٌ مِنْ طَوافٍ وَ طَوافٍ وطَوافٍ حَتّى عَدَّ عَشْرة» ثواب یک طواف را نمی‌شود جمع کرد، آن‌وقت ده طواف را حضرت شمرد؛ یعنی طواف در داخل خانه شماست، طواف در اداره شماست، طواف در بازار شماست.
شریعتی: بهشت اینجاست، جهنم اینجاست. خیلی خوب؛ آقا خیلی ممنون و متشکرم. دعا بفرمایید و ان‌شاءالله خداحافظی کنیم.
حجت الاسلام عاملی: علامه طباطبایی می‌فرماید: مجلسی اول در شرح «من لایحضره الفقیه» می‌گوید هروقت در حل بعضی از آیات مشکلی برای من پیش می‌آمد، یک روایت و دعایی است که من به آن مشغول می‌شدم و گاهی با این دعا، عوالمی برای من کشف می‌شد.
خودش تعبیری دارد که من می‌ترسم الان اینجا عرض بکنم چه عواملی کشف می‌شد با آن دعا! هم مشکل علمی من حل می‌شد و عوالمی از علوم به من کشف می‌شد که من می‌ترسم تعبیرش را بگویم. علامه طباطبایی فرموده است که آن دعا که مجلسی اول فرموده این است: « یا حی یا قیوم» هر ذکری که « یا حی یا قیوم» دارد، خیلی مواظب باشید، بعضی‌ها می‌گویند که اسم اعظم آنجاست؛ « یا حی یا قیوم لا اله الله الملک الحق المبین».
شریعتی: «یا حی یا قیوم لا اله الله الملک الحق المبین».
حجت الاسلام عاملی: لب‌ها همیشه‌تر باشد برای این دعا. عشایر ما یک دعایی دارند، می‌گویند: «خدایا لب‌های امام زمان را از دعا برای ما، همیشه مرطوب کن…
شریعتی: چقدر خوب! به همه عشایر عزیز هم سلام می‌کنیم، در هرکجا که هستند و خوشحالیم که حاج‌آقا عاملی اینجا هستند و ما هرازگاهی یادشان می‌کنیم؛ گرچه سخت محتاج همه مردم عزیز خاصه عشایر باصفا و بی‌نظیر این دیار هستیم. حاج‌آقا عاملی خیلی از شما ممنونم و متشکرم. ان‌شاءالله در پناه خدا باشید.
ای عشق به جسم خسته ‌جانی بفرست        تنگ است جهان ما، جهانی بفرست
ما خاک به‌اندازه مردن داریم            تا زنده شویم، آسمانی بفرست
در پناه خدا باشید، تا سلامی دوباره.


فایل صوتی این برنامه

فایل ویدیویی این برنامه

لینک کوتاه :

darolershad.org/?p=16653

جدیدترین عناوین خبری

پربازدیدترین خبرها

مطالب مرتبط

ثبت دیدگاه

یک پاسخ ارائه کنید